بخش 35
متهم نمودن شیعه به بدعتگزاری
متهم نمودن شيعه به بدعتگزاري <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />
پرسش 33: چرا عدّهاي از اهل تسنن، ما «شيعيان» را متهم به بدعتگذاري ميكنند و خويش را مبرّاي از آن ميدانند؟
پاسخ: ابتدا بايد بدعت را از ديدگاه آنان معني كنيم،
بن باز مفتي عربستان و بزرگ اهل تسنن حجاز، بدعت را چنين تعريف و معنا كرده است:
«البدعة هي كل ما أحدث علي غير مثال سابق» [1] .
بدعت هر چيز تازه است كه در گذشته مانند نداشته است.
اگر اين تعريف را ملاك قرار دهيم بايد بگوييم برخي كارهايي كه خود آنان انجام ميدهند بدعت خواهد بود از جمله:
عدّهاي از آنان مدعي هستند هر عملي كه در زمان رسولاللَّه صلي الله عليه وآله وسلم و در عصر صحابه نبوده و انجام ندادهاند نبايد انجام داد و بطور كلي هر عمل ديني كه بعد از رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم و اصحاب آن حضرت، رايج شده و حادث و تازه است، بدعت و حرام است و موجب شرك و كفر و خروج از دين است. و باين روايت تمسك كردهاند كه رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم فرموده است:
اياكم و محدثات الأمور فإن كل محدثة بدعة و كل بدعة ضلالة. [2] .
طبق اين معنا كه براي بدعت نمودهاند و به مقتضاي اين روايت كه از رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم نقل كرده و آنرا پذيرفتهاند، اموري را كه ذيلاً يادآور ميشويم بدعت است، زيرا در زمان رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم و صحابه چنين اموري وجود نداشته و از چيزهايي هستند كه در زمانهاي بعد حادث و رايج شده است ولي گروهي از آنان با جديت تمام آنها را انجام داده و ميدهند، و آنها عبارتند از:
1 - نسبت شرك و كفر دادن به مسلمانان.
در زمان رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم و در عصر صحابه چنين امري وجود نداشته و با اينكه گاهي اختلاف نظر داشته و بقول خود اين گروه، خود صحابه گاهي برخلاف يكديگر اجتهاد ميكردهاند و حتي در مواردي با هم جنگ كرده و در برابر يكديگر صفآرايي نمودهاند، و حتي خود صحابه و مسلمانان مدينه عثمان را - كه به قول آنان خليفه رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم بود - سه روز محاصره كردند و او را كشتند و جنازهاش را پس از چند روز در جايي كه يهود دفن ميشدند دفن كردند. در عين حال يكديگر را تكفير نكرده، نسبت شرك و كفر بهم ندادهاند ولي اين گروه تندرو به محض اينكه مسلماني طبق فقه و اجتهاد خودش عمل ميكند و با آنها هم عقيده نميشود او را متهم به شرك و كفر و خروج از دين ميكنند و چنين بدعت و ضلالت و خلاف شرع و عقل و انسانيت را مرتكب ميشوند.
مضافاً بر اينكه اين عمل آنها بر خلاف قرآن كريم است كه خداوند فرموده است:
وَ لا تَقولوا لِمَن اَلقي اِليكم السَّلامَ لَستَ مُؤمِناً [3] .
اي مسلمانان بآن كس كه اظهار اسلام كند نسبت كفر ندهيد.
بنابراين يكي از بدعتهاي مسلّم آنان اين است كه مسلمانان را به اندك چيزي متهم به شرك و كفر ميكنند و بر خلاف آيه شريفه و روايتي كه خود نقل كردهاند عمل ميكنند.
2 - اموري كه نسبت به قبرستانهاي بقيع، احد و حجون (ابوطالب) مرتكب شده و ميشوند:
الف) براي قبرستانها درب و ديوار قرار دادن بدعت است.
ب) درب قبرستانها را در شب و ساعاتي از روز بستن و مانع زيارت اهل قبور شدن، بدعت است.
ج) تابلو داخل قبرستان و خارج آن نصب كردن و چيزهاي غير مربوط بر آنها نوشتن بدعت است.
د) مأمور گذاشتن و زائران را در مضيقه قرار دادن، بدعت است.
زيرا در زمان رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم و در عصر صحابه هيچ يك از امور نامبرده وجود نداشته و همه اين امور از بدعتها و مستحدثات صد ساله اخير است كه ابداع و بوجود آوردهاند و الا در صحيح بخاري است كه:
رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم در نيمههاي شب كه ظاهراً عايشه به خواب ميرفته است براي زيارت اهل قبور به بقيع ميرفته است. [4] .
و در صحيح مسلم است كه:
گاهي مردهها را شب دفن ميكردهاند و رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم روز بعد به قبر آنها نماز ميخوانده است. [5] .
بدعت آشكارتر اينكه، دور قبور شهداي احد را ديوار كشيده و از ورود زائران محترم - كه از كشورهاي اسلامي ميآيند - به قبرستان احد ممانعت كرده و علاوه بر نصب تابلوها و نوشتهها، بلندگو نيز نصب كرده و در ساعاتي كه زائران ميخواهند لااقل از پشت ديوار و در فاصله زياد، زيارت اهل قبور بخوانند، بلندگوها سر و صدا راه مياندازند و اجازه نميدهند مسلمانان كه شايد در عمر يك مرتبه به زيارت شهداي احد موفق شدهاند، با آرامي و حضور قلب و حواس جمع زيارت اهل قبور بخوانند.
عجبا!! آيا اين اعمال بدعت نيست؟ آيا اين گونه با زائران مسلمان رفتار كردن و اين سختگيريها بدعت نيست؟ آيا اينها سنّت رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم و پيروي از سلف صالح است؟
3 - نماز بر مرده خواندن در مسجد الحرام و مسجد النبي است كه بعد از نمازها معمولاً يك يا چند جنازه را داخل مسجد الحرام و مسجد النبي ميآورند و بر آنها نماز ميخوانند.
ظاهراً، اصل جواز و مشروعيت اين عمل از روايتي برداشت شده كه عايشه دستور داد جنازه سعد بن ابي وقاص را از مسجد عبور دادند و عايشه بر آن نماز خواند، مسلمانان اعتراض كردند و عايشه را بر اين عمل سرزنش نمودند عايشه گفت: مردم چه زود فراموش كردند كه رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم در مسجد بر جنازه سهيل نماز خواند. [6] .
در صحيح بخاري كه آنرا اصح و مقدم بر صحيح مسلم ميدانند اين حديث و نماز خواندن بر ميّت در مسجد نيامده و مطرح نشده است. در كتاب «الفقه علي المذاهب الاربعة» ج 1، ص 460 چنين آمده است:
«هل يجوز الصلاة علي الميت في المساجد» آيا نماز بر ميت در مساجد جايز است؟ سپس گفته است: نماز بر ميّت در مساجد مكروه است هر چند جنازه خارج مسجد باشد، همانگونه كه حنفيها و مالكيها گفتهاند. و وارد نمودن جنازه در مسجد قبل از آنكه بر آن نماز خوانده شود مكروه است، ولي حنبليها گفتهاند: نماز بر ميت در مسجد مباح است و شافعيها گفتهاند مستحب است.
در كتاب «صلاة المؤمن» [7] به حديث عايشه اشاره كرده و از «الخطابي» كه يك نفر از اهل تسنن است نقل كرده كه نماز بر جنازه ابوبكر و عمر نيز در مسجد خوانده شد امّا مدرك ارائه نكرده است.
بن باز نيز گفته است:
نماز بر جنازه در مسجد جايز است، ولي اگر در جايي كه نماز عيد خوانده ميشود نماز بخوانند افضل است. [8] .
اكنون ملاحظه ميكنيد كه آوردن جنازه در مسجد و نماز بر آن ظاهراً تنها باستناد يك روايت است و از آن روايت هم معلوم ميشود، آوردن جنازه داخل مسجد و نماز خواندن بر آن در زمان رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم معمول نبوده و اگر اين روايت صحيح باشد تنها يك مرتبه، آن هم يك جنازه آن هم ظاهراً در غير وقت نماز، داخل مسجد آورده و رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم بر آن نماز خوانده است، بعد هم يك جنازه و يك نماز توسط عايشه خوانده شده است. و معلوم ميشود در زمان صحابه نيز جنازهها را داخل مسجد نميآوردهاند و در يك مورد هم كه به دستور عايشه يك جنازه را به مسجد آوردند، مسلمانان اعتراض كردند و از اين قضيه معلوم ميشود مسلمانان، كارها و اعمال خودسرانه عايشه را قبول نداشته و مشروع نميدانستند، و عايشه در مقام دفاع از خود به عمل رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم استناد كرد.
از مجموع آنچه از منابع معتبر اهل تسنن بدست آمد معلوم شد كه آنها در نماز بر مرده هايشان پنج بدعت كه برخي از آنها بر خلاف قرآن كريم و بر خلاف سنت رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم است، مرتكب ميشوند و آنها به اين قرار است:
اول) بر فرض صحت روايتي كه ميگويد رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم و عايشه در مسجد بر ميت نماز خواندهاند اين مورد در مسجد النبي بوده است و هيچ دليلي بر جواز و صحت آن نسبت به مسجد الحرام وجود ندارد، پس بردن جنازه در مسجد الحرام و نماز بر آن در آنجا - طبق گفته و ادعاي خود آنان بدعت است. (مگر اينكه بگويند فرق نميكند و در اين صورت بايد بگويند نماز بر ميت در تمام مساجد جايز و مشروع است).
دوم) در روايت مزبور است كه تنها يك جنازه در زمان رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم و يكي هم در زمان عايشه داخل مسجد آورده و بر آن نماز خواندند، نه جنازههاي متعدد و آن هم در هر شبانه روز گاهي پنج نوبت و گاهي پس از يك نماز، جنازه ديگر ميآورند كه گاهي در شبانه روز شش نماز يا بيشتر ميخوانند.
سوم) در آن روايت نيست كه نماز بر اموات بعد از نماز جماعت برگزار شده بلكه نماز عايشه قطعاً بعد از نماز نبوده است.
چهارم) از همه اسفانگيزتر اينكه مردم را از انجام تعقيبات و خواندن نافله بازداشتن و گاهي دو نماز ميت خواندن با اينكه تأكيد شده بعد از نماز به تعقيبات و نافلهها مشغول شوند ولي مردم ناچار ميشوند معطل شوند تا نماز ميت خوانده شود و چه بسا براي نماز بر يك طفل آن همه جمعيت را از تعقيبات تعيين شده توسط شرع مقدس باز ميدارند.
پنجم) مؤذن با بلندگو و با صداي بلند در كنار رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم داد ميزند: «الصلاة علي الأموات» و اين عمل و داد زدن بگفته خودشان در موارد ديگر، بر خلاف اين آيه شريفه است: اِنّ الذين يغضون اصواتهم عند رسول اللَّه... [9] .
از همه اينها گذشته جنازه را لازم است هر چه زودتر دفن كنند ولي آنان طبق اين برنامه كه بايد نماز بر ميت در مسجد، آنهم بعد از نمازهاي جماعت خوانده شود، مثلاً، چنانچه جنازهاي آماده دفن شده و نتوانستند آنرا براي نماز، بعد از نماز صبح به مسجد برسانند، اين جنازه بايد روي زمين بماند تا بعد از نماز ظهر بر آن نماز بخوانند و اين تأخير دفن خود بدعت و منكر است كه مرتكب ميشوند.
اكنون ملاحظه فرموديد كه آنها طبق فقه و عقيده خودشان تنها در برگزاري نماز بر مرده هايشان چندين بدعت و منكر آشكار مرتكب ميشوند.
ياد آور ميشوم كه در كتاب صلاة المؤمن القحطاني صفحه 1277 «الصلاة علي الميت» آمده است كه دليل جواز نماز بر ميت در مسجد، حديث عايشه است كه بر جنازه سعد نماز خواند، و از آن جواز استفاده كردهاند و ظاهر آن اين است كه روايت قابل ذكري جز روايت عايشه وجود ندارد.
>بدعتهاي آنان در مورد مساجد
>يك مناظره
>بدعتهاي ديگر
[1] فتاوي مهمة لعموم الامة، من اجوبة عبداللَّه بنباز، شماره11، ص31.
[2] فتاوي مهمة لعموم الامة...، عبداللَّهبن باز، شماره 11، ص 32.
[3] سوره نساء / 94.
[4] صحيح بخاري، كتاب الجنائز، ص 214، ح 1340.
[5] صحيح مسلم، كتاب الجنائز، ص 412، ح 974.
[6] صحيح مسلم، كتاب الجنائز، ص 412، باب 34، ح 973- وروايت چنين است:
«عائشة اَمَرت اَنْ يَمرّ بجنازة سعد بن ابي وقاص في المسجدفتصلي عليه فأنكر الناس ذلك عليها فقالت: ما اسرع ما نسيالناس ما صلّي رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم علي سهيل بن البيضاء الا فيالمسجد». و في لفظ «عابوا علينا أن يمرَّ بجنازة في المسجد».
[7] تأليف وهف القحطاني، ج 3، ص 1277.
[8] مجموع فتاوي ابن باز، ج 13، ص 164.
[9] سوره حجرات / 3.
بدعتهاي آنان در مورد مساجد
4- برخي از بدعتهاي آنها در مورد مساجد، خصوصاً مسجد الحرام و مسجد النبي و مسجد قبا بقرار ذيل است:
اول: ساخت منارههاي متعدد و سر به فلك كشيده.
دوم: ساخت گنبدهاي متعدد خصوصاً بالاي درب 21 مسجد النبي كه هفت گنبد در كنار هم و همانند ساختهاند.
سوم: تزيين در و ديوار و سقف مساجد خصوصاً مسجد النبي با انواع نقش و نگار و با چراغهاي متعدد و گوناگون.
چهارم: نوشتههايي به درب و ديوارهاي مساجد.
پنجم: بستن دربهاي مسجد النبي و محروم نمودن زائران و نمازگزاران در قسمتي از شب.
ششم: بناي كتابخانههاي متعدد در داخل مسجد النبي.
هفتم: سفره انداختن و چيز خوردن در مسجد الحرام و مسجد النبي خصوصاً در ماه مبارك رمضان كه معمولاً هنگام نماز مغرب سفرههاي متعدد پهن ميكنند و همچون سالن غذاخوري مشغول غذا خوردن ميشوند.
هشتم: راه دادن زنها هر روز در دو نوبت براي زيارت قبور در مسجد النبي - كه خودشان رفتن زنها را به زيارت اهل قبور بقيع و ساير گورستانها، بعنوان بدعت منع و حرام ميدانند- [1] .
نهم: فرش كردن مسجد به فرشهاي مصنوعي و رنگارنگ و سجده بر آنها با اينكه از مظاهر دنيا هستند.
دهم: نماز خواندن در مسجد الحرام و مسجد النبي كه قبرهاي متعدد وجود دارد و بر خلاف ادعا و فتواي بن باز، مفتي بزرگ و مورد قبول آنها ميباشد. كه گفته است:
در مسجدي كه قبر وجود داشته باشد نماز صحيح نيست و موجب شرك و غلوّ نسبت به اهل قبور است». [2]
اينها برخي از بدعتهاي آنها در خصوص مساجد است و اگر دقيقاً بررسي شود شايد بيش از آن باشد كه ذكر شد و بدعت بودن آنچه ذكر شد بر حسب ادلّه و حرفهاي خود آنها است، بعلاوه از بعضي از آنها صريحاً نهي شده و نبايد انجام دهند و ما در اينجا به برخي روايات از كتابهاي مورد قبول خودشان اشاره ميكنيم.
ابن عباس گويد: پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم فرمود:
ما امرت بتشييد [3] المساجد. [4] .
امر نميكنم (امر نشدم) به بالا بردن و طولاني كردن ساختمان مساجد.
نيز ابن عباس از آينده مسلمانان خبر داده و گفته است:
لَتُزَخرفُنَّها كما زَخْرَفَتِ اليَهُودُ وَ النَّصارَي.
مساجد را نقش و طلاكاري خواهيد نمود، همان گونه كه يهود و نصاري ميكنند. [5] .
نيز، عمر بن الخطاب مردم را از رنگآميزي مساجد بر حذر داشت «ايّاك اَنْ تُحَمَّر او تُصَفَّر». [6] .
از سويي نقل كردهاند كه:
ان المسجد كان علي عهد رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم مبنِيّاً بِاللَّبن و سقفهُ الجَريد و عُمدُهُ خَشَبُ النَّخلِ فَلَم يَزِد فيه ابوبكر شيئاً، و زاد فيه عمر و بناه علي بُنيانِه في عَهد رَسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم باللَّبنَ و الجريد واعادَ عُمده خَشَباً ثُمًّ غيرّه عثمان فزاد فيه زيادَةً كَثيرةً و بني جدارَهُ بالحجارةَ المَنقوشةِ وَ القَصَّة (گچ) و جَعل عُمده من حجارةٍ منقوشَةٍ وَ سقفَهُ بالسَّاجِ. [7] .
در عهد رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم ديوار مسجد النبي از خشت و ستونهاي آن از تنه درخت خرما و سقف آن از شاخههاي خرما بود، در عهد ابوبكر نيز چنين بود. پس از آن، عمر بن الخطاب مسجد را توسعه و تجديد بنا كرد به همان كيفيت زمان رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم ولي عثمان مسجد را توسعه داد و ديوارهاي آنرا با سنگهاي رنگي و گچ بنا كرد و ستونهاي آنرا نيز از سنگهاي رنگي بالا برد و سقف آنرا از چوبهاي مخصوص [كه از هند ميآوردند] پوشاند.
ضمناً بن باز مفتي معروف آنها، گفته است:
در زماني كه مردم خانههاي زيبا بنا ميكنند و از بناهاي قديمي دوري ميكنند چنانچه مساجد را مانند قديم بحال خود بگذارند مردم از اجتماع و نماز در آنها خودداري ميكنند و در چنين زماني مانعي ندارد كهمساجد را با سنگهاي رنگي و گچ بسازند مانند آنچه عثمان ساخت تا مردم به رفتن مسجد رغبت كنند [8] [9] .
اكنون ما درباره صحت و سقم اين روايات و حرفها بحث نميكنيم بلكه صحبت اين است كه چه شده كه عدّهاي و در رأس آنها بنباز، در مورد مسجد الحرام و مسجد النبي و مسجد قبا و بدعتهايي كه در اين مساجد اعمال شده و ميشود، باين روايات كه در اصح كتابهاي آنها آمده، اعتنا نميكنند؟ به حرف عمر و ابن عباس توجه نميكنند؟ به كلام رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم نسبت به بالابردن ساختمان مساجد ترتيب اثر نداده و نميدهند؟
چه شده كه رواياتي را كه دليلي بر بدعت بودن سفر بقصد زيارت قبر رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم و ساير انبياء و اولياء و جشن گرفتن و امور ديگر، ميآورند و طبق آنها حكم به شرك و كفر ديگران ميكنند، در مورد بدعتهاي خود نسبت به مساجد و حرمين شريفين نميآورند و اصلاً نميبينند و يا مانند بن باز توجيه ميكنند؟ كه بمنظور رغبت مردم به آمدن مساجد آن گونه مسجد ساختن مانعي ندارد و ارتكاب بدعت با مصلحت انديشي از بدعت و خلاف شرع بودن خارج ميشود؟
تزيين و چراغاني و نقش و نگار مساجد و ساختن منارهها و گنبدهاي آنچناني بدعت و خلاف سنت نميباشد و قابل توجيه است اما ساختن قبور بزرگان اسلام و تجديد بناهاي تخريب شده توسط آنها بدعت و حرام و شرك و كفر است!! نظافت و تميز كردن اطراف قبور ائمه بقيععليهم السلام و شهداي احد با آنهمه زائر بدعت و خلاف شرع و موجب شرك و كفر است!!
[1] گفته نشود راه دادن زنها بمنظور زيارت مسجد النبيصلي الله عليه وآله است (نه زيارت قبور) چون زنها معمولاً داخل مسجد النبيصلي الله عليه وآله مستقرند و پس از خروج مردها، آنها بقصد زيارت، هجوم ميبرند.
[2] عبارت بن باز چنين است: «اذا كان في المسجد قبر فالصلاة فيه غير صحيحة سواء كان خلف المصلّين أو أمامهم أو عن أيمانهم أو عن شمائلهم... و لأن الصلاة عند القبر من وسائل الشرك و الغلوّ في اهل القبور فوجب منع ذلك...، تحفةالاخوان، ص 68.
[3] تشييد، (رفع البناء و تطويله)، صلاة المؤمن القحطاني، ص 498.
[4] صلاة المؤمن القحطاني، ص 498 به نقل از سنن ابي داود.
[5] صحيح بخاري، كتاب الصلاة، ص77، باب بنيان المسجد ذيل حديث445.
[6] همان.
[7] صحيح بخاري، كتاب الصلاة، ص 77، باب بنيان المسجد، ح446. (السَّاج، نوع من الخشب معروف، يؤتي به من الهند، صلاةالمؤمن القحطاني، ص 499).
[8] در الفقه علي المذهب الاربعة، ج 1، كتاب الصلاة «الكتابة علي جدران المسجد... واغلاقه في غير أوقات الصلاة» است كه: به در وديوار مسجد چيز نوشتن و درب مسجد را در غير اوقات نمازبستن مكروه است و مذاهب اربعه در اين مسأله اتفاق نظر دارند. و در صفحه 255 آمده است: چيز خوردن در مساجد مكروهاست.
[9] صلاة المؤمن القحطاني، ص 500، نقلاً منه اثناء تقريره.
يك مناظره
به يكي از آنها گفتم، اين فرشها حدود 50 سال است كه درست شده و مصنوعي و از مستحدثات است و از مظاهر دنيا است و رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم و اصحاب او قطعاً روي اين فرشها نماز نخوانده و بر اينها سجده نكردهاند و كف مسجد در زمان رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم زمين و حصير و امثال اينها بوده است لذا سجده بر اين فرشها باطل و بدعت و حرام است و اگر اينها را جمع كنيد و كف مسجد، همين سنگها باشد يا حصير و سجاده هايي مانند زمان رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم پهن كنيد ما «شيعيان» مجبور نميشويم برويم روي سنگ فرشها نماز بخوانيم يا سجاده حصيري و امثال اينها همراه بياوريم و شما و ما مانند زمان رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم در كنار هم و بدون تفاوت و تقدم و تأخر نماز ميخوانديم.
گفت: دنيا و مردم اين زمان، آن گونه كه زمان رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم بوده نميپسندند و فرش لازم است.
گفتم: اوّلاً مسلمان بايد ببيند رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم چگونه نماز خوانده و بر چه چيزي سجده كرده است و همان گونه نماز بخواند، زيرا كه آن حضرت فرمود:
«صلّوا كما رأيتموني اُصلّي»
همانگونه كه ميبينيد من نماز ميخوانم نماز بخوانيد
ثانياً همانطور كه مردم اين زمان وضع قديم را نميپسندند، تحميل عقيده و تجسس و دخالت در عبادات ديگران را نيز نميپسندند و شما رعايت نميكنيد و در كيفيت نماز خواندن شيعيان دخالت ميكنيد.
گفت: كجا دخالت ميكنيم؟
گفتم: در فقه شيعه سجده بر اين فرشها صحيح نيست لذا براي اينكه سجده و نمازشان صحيح باشد روي سنگ فرش يا سجاده حصيري و مانند اينها نماز ميخوانند و سجده ميكنند و برخي از شما اعتراض ميكنند و سجاده را ميكشند و گاهي توهين ميكنند و حال اينكه در ايران اهل تسنن آزاد هستند و هر كس طبق مذهب خود نماز ميخواند و هيچ گونه دخالت و تضييقي از ناحيه شيعه نسبت به آنها وجود ندارد.
سپس گفتم: چگونه است شما بر خلاف عقيده و برخلاف فقهتان و صرفاً براي اينكه مردم اين زمان مسجد ساده و بدون فرش را نميپسندند، مساجد را اين گونه تزيين و فرش ميكنيد، ولي اين جهت را نسبت به قبرستان بقيع و احد و ابوطالب كه آن همه زائر دارند، مراعات نميكنيد؟ چرا به خواست اين همه زائر از كشورهاي اسلامي و غير اسلامي اعتنا نميكنيد؟ چرا لا اقلّ اجازه نميدهيد آنها خود اين قبرستانها را كه محل دفن بزرگان دين و شهداي صدر اسلام هستند، از اين حالت مخروبه بودن و ناراحت كننده خارج سازند؟
خنديد و گفت: من به عبادت و نماز شما اعتراض نكرده و حرفي نميزنم بلي برخي از ما آدمهاي خشك و متعصب هستند كه به خيال خود امر بمعروف و نهي از منكر ميكنند و شما بايد اين قبيل ناراحتيها را در اين راه و هدف مقدس تحمل كنيد و راجع به قبرستانها هم اختيار با علما و مسؤولين است و ما نميتوانيم حرفي بزنيم و در هر حال شما بايد عفو كنيد كه خداوند فرموده است: وَ لْيَعْفُوا و لْيَصْفَحُوا اَلا تُحِبُّونَ اَنْ يَغْفِرَاللَّهُ لَكُم [1] ترجمه: «بايد عفو كنند و گذشت نمايند مگر دوست نداريد كه خدا بر شما ببخشايد.»
با لبخند گفتم: لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ اليَومَ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُم [2] «امروز بر شما سرزنشي نيست خدا شما را ميآمرزد.» (ان شاء اللَّه) و با هم دست داديم و خداحافظي كرديم.
لازم به ذكر است در اين مدت كه در مدينه بوده و با افراد صحبت كردم مانند اين فرد كه منصفانه برخورد كرد، نديدم.
[1] سوره نور / 22.
[2] سوره يوسف / 92.
بدعتهاي ديگر
برخي از بدعتهاي بارز و آشكار آنها طبق فقه شيعه عبارتند از:
اول: اذان گفتن قبل از طلوع فجر كه گفتن آن بعنوان دستور شرع بدعت و حرام است.
دوم: گفتن «الصلاة خير من النوم» در اذان صبح به عنوان جزء اذان بدعت و حرام است.
سوم: با دست بسته نماز خواندن بدعت و حرام و مبطل نماز است. (بنابر مشهور).
چهارم: نگفتن «بسم اللَّهالرحمن الرحيم» در اول سوره حمد بدعت و مبطل نماز است.
پنجم: گفتن «آمين» بعد از خواندن سوره حمد بدعت و حرام و مبطل نماز است.
ششم: در نماز آيه سجده را خواندن و در وسط ركعت، سجده كردن بدعت و حرام و مبطل نماز است.
هفتم: نخواندن يك سوره كامل بعد از سوره حمد، ناقص كردن نماز و مبطل نماز است.
هشتم: سجده بر فرش بدعت و حرام و مبطل نماز است.
نهم: در حال سلام دادن نماز، صورت را از سمت قبله برگرداندن بدعت و حرام و موجب بطلان نماز است.
دهم: عدم رعايت اتصال صفها در نماز جماعت بدعت و مبطل نماز است.
يازدهم: نافلههاي شبهاي ماه مبارك رمضان را به جماعت خواندن به نام (نماز تراويح) بدعت و حرام است.
دوازدهم: حذف برخي از فصول اذان و اقامه به عنوان اينكه اذان و اقامه بدون آن فصول است حرام است.
سيزدهم: روز جمعه براي نماز جمعه دو اذان گفتن بدعت و حرام است.
چهاردهم: در نماز بر اموات چهار تكبير ميگويند و اين موجب بطلان نماز است [1] .
(البته برخي از اينها بطور مطلق بدعت و حرام و مبطل نيستند يا محل بحث ميباشند كه در صورت نياز به كتاب عروة الوثقي، فصل مبطلات نماز و غير آن مراجعه شود).
ضمناً، روزهاي جمعه در نماز صبح معمولاً بعد از سوره حمد، سوره «السجدة» را ميخوانند و علاوه بر بدعت بودن آن - كه در اثناي ركعت، سجده ميروند - عدّهاي هم مسافر و نا آشنا هستند و در نتيجه بجاي سجده به ركوع ميروند و از اين جهت يقيناً نمازهايشان باطل ميشود. گذشته از اين خواندن سوره طولاني در نماز جماعت برخلاف امر رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم است و بر امام جماعت است كه حال مأمومين را رعايت كند. و اين امر اختصاص به نماز صبح جمعه ندارد بلكه در مطلق نماز جماعت امر شده كه رعايت حال مأمومين بشود.
در صحيح بخاري و صحيح مسلم است كه رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم فرمود:
اذا امَّ احدكم الناس فليخفف فإن فيهم الصغير و الكبير و الضعيف و المريض (و ذا الحاجة) فإذا صلّي وحده فليصلّ كيف شاء [2] .
هر گاه يكي از شما امام جماعت مردم شد بايد نماز را سبك و كوتاه بگيرد چون در بين نمازگزاران صغير و كبير و ضعيف و بيمار و صاحب حاجت - كه كار دارد و ميخواهد به كارش برسد - وجود دارد و آنگاه كه شخص نمازش را فرادا ميخواند هر گونه كه مايل بود بخواند. (طولاني يا كوتاه).
در روايت ديگر است كه فرمود:
اذا صلّي أحدكم للناس فليخفّف فإن في الناس الضعيف و السقيم و ذا الحاجة [3] .
آنگاه كه يك نفر از شما براي مردم امام جماعت شد نماز را سبك انجام دهد، زيرا در بين مردم افراد ناتوان و بيمار و صاحب حاجت وجود دارد.
روايات به اين مضمون در كتابهاي نامبرده و غير آن در حد تواتر است ولي آنان رعايت نميكنند و خصوصاً نمازهاي صبح را طولاني ميكنند و حال اينكه بعضي حتي در بين نماز خوابشان ميبرد.
آري، شيعيان اين بدعتهاي آشكار را در نماز اهل تسنن ميبينند ولي بمنظور وحدت كلمه در برابر دشمنان اسلام و مسلمانان و براي جلوگيري از تفرقه و بدبيني سكوت كرده، بلكه طبق دستور فقها و مراجع تقليد در نماز جماعت آنها شركت و با آنها در يك صف ميايستند و نماز ميخوانند و اين دستور عيناً سفارش ائمهعليهم السلاماست. ولي برخي از تندروان با تهمتهاي گوناگون شيعه را به شرك و كفر متهم كرده و در نوشتهها و اجتماعات، توسط افراد نادان و بي منطق به پيروان اهل بيت عصمت و طهارت توهين ميكنند و نسبتهاي ناروا ميدهند و همين امر سبب شد اينجانب اين مسائل را بررسي و در اختيار شيعيان قرار دهم.
[1] بعد از تكبير اول سوره حمد ميخوانند، بعد از تكبير دوم، صلوات بر محمد و آل محمد ميفرستند (به همان عبارتي كه در تشهد نمازشان ميخوانند) بعد از تكبير سوم براي ميت دعا ميكنند، بعد از تكبير چهارم ميگويند: «السلام عليكم ورحمة اللَّه» وكمي ميايستند و متفرق ميشوند. و از امير المؤمنين عليعليه السلام نقل كردهاند كه آنحضرت در نماز بر اموات پنچ تكبير ميگفته است. صلاة المؤمن القحطاني ص 1289 تا ص 1298.
[2] صحيح بخاري، كتاب الاذان، باب اذا صلي لنفسه فليطولماشاء، ح 703. و صحيح مسلم كتاب الصلاة باب، امر الائمةبتخفيف الصلاة في تمام ح 467. و اللّفظ للمسلم.
[3] صحيح مسلم، باب: امر الائمة بتخفيف الصلاة، ح 468.