بخش 46

زیارت قبور و دعا در کنار آنها

زيارت قبور و دعا در كنار آنها <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />

پرسش 43: در قبرستان بقيع، روي تابلو عبارت ذيل نوشته شده است.

«كان من هدي النبي ‏صلي الله عليه وآله وسلم. (از راهنمايي رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم است كه):

1 - زيارة المقابر بقصد الاعتبار و الاتعاظ لقوله ‏صلي الله عليه وآله وسلم «زوروا القبور فانها تذكركم الموت»

مقصود از زيارت قبور عبرت و پند گرفتن است، براي اينكه رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم فرمود: قبرها را زيارت كنيد، بدرستي كه آنها مردن را به ياد شما مي‏آورند.

2 - كان النبي ‏صلي الله عليه وآله وسلم اذا دخل المقابر سلّم علي اهلها فقال: «سلام عليكم اهل دار قوم مؤمنين و انّا ان شاء اللَّه بكم لاحقون و يرحم اللَّه ‏المستقدمين منا و منكم و المستأخرين، نسأل اللَّه ‏لنا و لكم العافية، اللَّهم لاتحرمنا اجرهم و لا تفتنا بعدهم» رواه مسلم. [1] .

3 - نهي النبي ‏صلي الله عليه وآله وسلم عن الصلاة الي القبور او الجلوس عليها، بقوله: «لاتجلسوا علي القبور و لاتصلوا اليها» (رواه مسلم).

رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم از نماز خواندن به سمت قبور و از نشستن بالاي قبور نهي كرده است، و فرموده است: بالاي قبرها ننشينيد و به سمت قبرها نماز نخوانيد.

4 - نهي النبي ‏صلي الله عليه وآله وسلم عن دعاء الموتي و سؤالهم لجلب نفع او دفع ضرر، قال تعالي: و الذين تدعون من دونه لايستطيعون نصركم و لا انفسهم ينصرون [2] .

و قال النبي ‏صلي الله عليه وآله وسلم: «اذا سئلت فاسأل اللَّه و إذا استعنت فاستعن باللَّه» (رواه الترمذي)

رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم از خواندن اموات و از آنها سؤال جلب نفع يا دفع ضرر نمودن را نهي فرموده است.

خداوند متعال فرموده است: و كساني را كه به جاي او مي‏خوانيد، نمي‏توانند شما را ياري كنند و نه خويشتن را ياري دهند، و رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم فرمود: وقتي سؤال مي‏كني از خدا سؤال كن و وقتي كمك و استعانت مي‏جويي از خدا كمك و استعانت بجوي.

اكنون پرسش اين است كه منظور آنها از نوشتن عبارت شماره چهارم چيست؟ خواندن اموات كه رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم از آن نهي فرموده، به چه معنا است؟ معناي سؤال جلب نفع يا دفع ضرر از اموات چيست كه رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم از آن نهي فرموده است؟ و مخاطب آيه شريفه والذين تدعون من دونهچه كساني هستند؟ و آيا مقصود اهل تسنن و نظر آنها از اين عبارات و آيه، زائران هستند و مي‏خواهند زوّار قبور ائمه بقيع‏عليهم السلام را از مصاديق آيه شريفه قلمداد كنند؟ مي‏خواهند با اين عبارات مسلمانان را ارشاد كنند؟

پاسخ: اوّلاً، بايد توجه داشت كه اين تابلوها و نوشته‏ها از ناحيه گروه خاصي است و ارتباط به عامه اهل سنت ندارد.

ثانياً، منظورشان كنايه زدن به عموم مسلمانان غير آن گروه است نه خصوص شيعيان.

ثالثاً، مشابه اين تابلوها و نوشته‏ها پشت ديوار مرقد شهداي احد و در مدخل قبرستان حجون (در مكه معظمه) نيز وجود دارد.

رابعاً، غرض آنها تخطئه مسلمانان است كه از كشورهاي مختلف به زيارت مي‏آيند و به ائمه بقيع‏عليهم السلام و شهداي احد و ساير اولياي خدا در اين اماكن مقدسه ابراز علاقه و عرض احترام و ادب مي‏كنند، آن گروه خاص مي‏خواهند بگويند زيارت همان چند جمله‏اي است كه از رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم نقل كرده‏اند و نظر آنان اين است كه زيارت نامه‏هاي مفصل خواندن، طول دادن، گريه كردن، ايستادن، و نشستن كنار قبور بر خلاف سنت است و بدعت محسوب مي‏شود و شما مسلمانان كه رعايت اين امور را نمي‏كنيد بدعت گذار هستيد، گمراه هستيد. مي‏خواهند بگويند مخاطب قرار دادن ائمه بقيع‏عليهم السلام و شهداي احد و اولياي خدا و خواندن آنها با عبارات، يا حسن بن علي‏عليهما السلام يا علي بن الحسين‏عليهما السلام و امثال اينها، خواندن اموات است و رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم‏از آن نهي كرده است. مي‏خواهند بگويند آيه شريفه، خواندن اموات را نهي كرده است. مي‏خواهند بگويند توسّل و بين خود و خدا واسطه قرار دادن اولياي خدا، شرك است، استعانت و كمك خواستن از غير خدا شرك است.

بن باز گفته است:

توسل به جاه و بحق رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم، يا بجاه و به حق انبياء و صالحين بدعت و از اسباب شرك است چون اصحاب رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم چنين كاري را نكرده‏اند. [3] .

نيز گفته است:

حاجت خواستن از ميت موجب خروج از اسلام است و گفتن اتوسَّلُ اِلَيكَ بِنَبِيِّكَ: بدعت است هر چند موجب خروج از اسلام نيست. [4] .

نيز گفته است:

گمان اينكه دعا نزد قبور مستجاب است يا افضل از دعا كردن در مسجد است بدعت و از منكرات است. [5] .

ولي پاسخ همه اينها از آنچه قبلاً گفته شد روشن مي‏شود، زيرا مسلمان از ميت حاجت نمي‏طلبد و از ميت استعانت و كمك نمي‏طلبد، و اما توسل پيدا كردن و واسطه قرار دادن بدعت و حرام نيست و دليلي بر منع وجود ندارد بلكه دليل بر جواز و مشروعيت وجود دارد و ما از روايات اهل بيت رسول‏اللَّه‏صلي الله عليه وآله وسلم نقل نمي‏كنيم - زيرا جواز توسّل و واسطه قرار دادن اولياي خدا نزد شيعه بديهي است، و حتّي دعا كردن و طلب حاجت نمودن، نزد قبر پدر و مادر از مستحبات است. [6] .

بلكه از صحيح بخاري كه اصح كتابهاي آنها است نقل مي‏كنيم:

در اين كتاب آمده است:

«عن انس: اَنَّ عُمَر بنَ الخطّابِ كانَ اذا قَحِطُوا اِسْتَسْقي بِالعبَّاسِ بْنِ عَبْدالمُطَّلِب فقال: اللَّهم انّا كنّا نَتَوَسَّلُ اِلَيكَ بِنَبيِّنا صلي الله عليه وآله وسلم فَتَسقينا و اِنَّا نَتَوَسَّلُ اِلَيكَ بِعَمِّ نَبِيِّنا فاسقنا، قال: فَيُسقُون» [7] .

در سالهايي كه قحطي و كم آبي مي‏شد عمر بن الخطاب براي طلب باران متوسلّ به عباس عموي رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم مي‏شد و مي‏گفت: خدايا ما متوسلّ مي‏شديم به تو، به نبيّ مان [رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم] پس باران نازل مي‏كردي و ما را سيراب مي‏كردي و [اكنون كه رسول اللَّه‏صلي الله عليه وآله وسلم در بين ما نيست] متوسل مي‏شويم به تو، به عموي پيامبر، پس مارا سيراب كن [راوي حديث گويد] پس سيراب مي‏شدند. يعني توسل عمر و ديگران به عباس اثر داشت و خدا باران نازل مي‏كرد.

اين حديث در دو جاي صحيح بخاري نقل شده است.

اگر بگويند: عمر به شخص زنده متوسل مي‏شده است و شيعيان متوسل مي‏شوند به كساني كه از دنيا رفته و از اموات هستند.

مي‏گوييم: اموات خصوصاً اولياي خدا زنده و شنوا هستند و حتي آن گروه خاص هم قبول كرده‏اند كه اهل قبور، سلام زائر خود را مي‏شنوند و خدا روح آنها را بر مي‏گرداند تا جواب سلام كننده را بدهند.

ابن تيميه، و شاگردش ابن‏قيّم، و ابن كثير در تفسيرش، و شنقيطي در اضواء البيان و بن باز در مجموع فتاوي جلد 13، صفحه 335 تصريح كرده‏اند كه:

اموات سلام زائر را مي‏شنوند و خداوند روح آنها را به آنها بر مي‏گرداند تا جواب سلام كننده را بدهند. [8] .

ثانياً، عمر مگر نمي‏توانست خودش از خدا بخواهد كه باران بفرستد و چرا عباس را واسطه بين خود و خدا قرار داد؟ و آيا اين عمل عمر برخلاف حديثي كه روي تابلو نوشته‏اند، - (كه رسول اللَّه‏صلي الله عليه وآله وسلم فرمود: وقتي سؤال مي‏كني از خدا سؤال كن. «اذا سألت فأسأل اللَّه») - نيست؟

ثالثاً، عمر چرا از غير خدا كمك خواست و از غير خدا استعانت جست؟ و حال اينكه در همان روايت است كه رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم فرمود: وقتي استعانت مي‏جوييد از خدا استعانت بجوئيد؟ «و اذا استعنت فاستعن باللَّه».

البته اصل اين مطلب صحيح نيست و قبلاً توضيح داده‏ام و آيات شريفه مانند و استعينوا بالصبر و الصلاة [9]  و غير آن و اينكه مقتضاي خلقت انسانها احتياج به يكديگر و استعانت از همديگر است، مثلاً نانوا در زندگي روزمره خود نياز به خياط دارد و بالعكس، بازاري نياز به كشاورز دارد و بالعكس، بيمار نياز به پزشك دارد و... و همه در زندگي از يكديگر كمك مي‏گيرند، پس معناي حديث، بر فرض صحت، اين است كه كسي از غير خدا به عنوان استقلال در تأمين خواسته خود چيزي نطلبد و استعانت نجويد كه اين گونه دعا و خواستن، شرك است و معلوم است كه كسي با چنين ديدي به اولياي خدا نگاه نمي‏كند و از آنها چيزي نمي‏طلبد.

و اما آيه شريفه كه روي تابلو نوشته‏اند و الذين تدعون من دونه لايستطيعون نصركم و لاانفسهم ينصرون [10]  «وكساني را كه به جاي او مي‏خوانيد نه مي‏توانند شما را ياري كنند و نه خويشتن را ياري دهند» مربوط به مشركان است كه بت‏ها را عبادت مي‏كردند.

ابن كثير در تفسيرش گفته است:

اين آيه از طرف خدا، انكار بر مشركان است كه بجاي عبادت خدا، عبادت اصنام و اوثان را مي‏كردند، اصنام و اوثاني كه مالك چيزي نيستند و قدرت بر نفع رساندن يا ضرر زدن به عبادت كنندگانشان را ندارند بلكه اينها جماد هستند، سپس خداوند فرموده است: «لايستطيعون لهم نصراً» اي لعابديهم «و لا انفسهم ينصرون» يعني و لا لانفسهم ينصرون ممن ارادهم بسوء كما كان الخليل‏عليه السلام يكسر اصنام قومه...

سپس ابن كثير داستان اهانت كردن به بتها و آلوده كردن آنها را به نجاست توسط مسلمانان نقل كرده و مي‏گويد:

مشركان «يدعون من دونه» عبادت مي‏كردند غير خدا را، عبادت مي‏كردند بتها را و از آنها استعانت مي‏جستند. [11] .

بنابراين طبق تفسير صد در صد معتبر نزد عموم اهل سنّت مقصود و معناي «يدعون» صدا زدن و خواندن نيست بلكه معناي آن عبادت كردن است و پر واضح است كه هيچ مسلماني اموات و اولياي خدا را عبادت نمي‏كند و لذا بايد به آنها - كه اين آيه را در آنجا نوشته‏اند و تعريض به مسلمانان كرده كه شما (العياذ باللَّه) اولياي خدا را عبادت مي‏كنيد - گفت: اين برداشت و ترجمه تفسير به رأي و از بدعتها و از تهمتهايي است كه نزد خداوند متعال پاسخ نداريد.

در هر حال شرك اين است كه انسان نماز، روزه، حج، نذر و ساير اعمال عبادي را براي غير خدا انجام دهد و معلوم و بديهي است. مسلماني كه در ابتداي نمازش مي‏گويد: «ان صلاتي و نسكي و محياي و مماتي للَّه رب العالمين» هرگز عبادت اموات و اولياي خدا را نمي‏كند.

از اين بيان معلوم شد كه گفتن، يا رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم، يا علي‏عليه السلام، يا حسن و يا حسين‏عليهما السلام و مانند اينها صدا زدن است نه عبادت، همچنين توسل به رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم و ساير اولياي خدا عبادت نيست بلكه واسطه قرار دادن است همانطور كه خدا امر كرده مسلمانان نزد رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم آمده و او برايشان طلب مغفرت كند. [12]  همان گونه كه عمر، عباس عموي رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم را براي آمدن باران وسيله و واسطه قرار داد.

 

>سفر زيارتي را بدعت مي‏دانند

 

[1] اين‏ زيارت‏ به ‏نحوي ‏كه نوشته شده در صحيح مسلم نيست. كتاب الجنائز، باب: «ما يقال عند دخول القبور والدعاء لاهلها» ح 974، مراجعه شود.

[2] سوره اعراف / 197.

[3] تحفة الاخوان، ص 20.

[4] مجموع فتاوي بن باز، ج 13، ص 285.

[5] مجموع فتاوي بن باز، ج 13،ص 285.

[6] به عروة الوثقي، في مستحبات الدفن، السادس و الثلاثون،طلب الحاجة عند قبر الوالدين، مراجعه شود.

[7] صحيح بخاري، كتاب فضائل اصحاب النبي ‏صلي الله عليه وآله وسلم، ص 626، باب ذكر العباس بن عبدالمطلب، ح 3710 (راجع 1010).

[8] صلاة المؤمن القحطاني، ص 1392.

[9] سوره بقره / 45. ترجمه: «از شكيبايي و نماز ياري جوئيد».

[10] سوره اعراف / 197.

[11] المصباح المنير في تهذيب تفسير ابن كثير، طبع دارالسلام، الرياض، ص 519.

[12] وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمْ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِيماً سوره نساء / 64.

 

سفر زيارتي را بدعت مي‏دانند

لازم به يادآوري است كه گروه تندرو اصل آمدن مسلمانان از كشورها به قصد زيارت رسول اللَّه‏ صلي الله عليه وآله وسلم و زيارت ائمه بقيع‏عليهم السلام و ساير اوليا و شهدا را جايز نمي‏دانند و روايتي از رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم نقل كرده‏اند كه فرموده است:

«لاتَشُدُّ الرِّحالَ الّا اِلي ثلاث مساجد، المسجد الحرام و مسجدي هذا و المسجد الاقصي» [1] .

بار سفر نبند مگر به سوي سه مسجد، مسجد الحرام و مسجد النبي و مسجد الاقصي. [2] .

ولي بر فرض صحت اين حديث و معنايي كه آنها از آن برداشت كرده‏اند. بايد گفت، پس هيچگونه مسافرتي جايز نيست، نه زيارتي، نه سياحتي، نه براي صله رحم، نه براي كسب علم و نه براي جهاد في سبيل اللَّه‏ و نه براي مني و عرفات و نه براي جحفه و احرام از آنجا و نه براي مسجد قبا و نماز در آنجا، در صورتي كه ضروري اسلام و صريح آيات و روايات است كه سفر براي جهاد في سبيل اللَّه و براي طلب علم و براي برّ و صله والدين و خويشاوندان و ساير سفرها، همه و همه واجب و مشروع و مستحب يا جايز است و همه بر خلاف اين روايت است لذا يا اين روايت اصلاً صحيح نيست و رسول‏اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم چنين ‏چيزي ‏نفرموده ‏است‏ يا معناي ‏آن‏ چنين‏ است.

سفر كردن به سوي مساجد رجحان شرعي ندارد مگر سه مسجد. 1 - مسجد الحرام. 2 - مسجد النبي. 3 - مسجد الأقصي. و اين دلالت بر عدم جواز يا عدم رجحان سفر به سوي غير مساجد ندارد و اگر اين معنا مورد قبول واقع نشود مي‏گوييم: در نهايت معناي اين روايت مبهم و غير قابل فهم است و علم آن به خود حضرت بر مي‏گردد مي‏شود فَاِنْ تَنازَعْتُمْ في شَي‏ءٍ فَرُدُّوهُ اِلي اللَّه وَ الرَّسُولِ اِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّه ‏وَ الْيَومِ الآخِرِ ذلكَ‏ خَيْرٌ وَ اَحْسَنُ‏ تَأوِيلاً [3]  «پس‏ هر گاه ‏در امري ‏ديني اختلاف‏ نظر يافتيد اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد آن را به كتاب خدا و سنت پيامبر عرضه بداريد اين بهتر و نيك‏ فرجامتر است.»

ضمناً در وسائل الشيعة - كتاب الصلاة، ابواب احكام المساجد، باب 44، ح16 و باب 46، ح1 - اين حديث (لا تشدّ الرّحال...) از اميرالمؤمنين‏عليه السلام نقل شده ولي بجاي «المسجد الاقصي» «مسجد الكوفة» است. و اين روايت با قطع نظر از سند، ظهور در اين دارد كه، سفر به سوي مساجد رجحان و استحباب ندارد جز سه مسجد - مسجد الحرام، مسجد النبي و مسجد كوفه - و دلالت ندارد بر عدم جواز يا عدم رجحان سفر به سوي غير مساجد (به اصطلاح، حصر اضافي است). واللَّه‏ العالم

 

 

[1] صحيح بخاري، كتاب فضل الصلاة في مسجد مكة و المدينة، باب فضل الصلاة في مسجد مكة و المدينة، ح 1189 وصحيح مسلم، كتاب الحج، باب لاتشد الرحال الا الي ثلاث مساجد، ح 1397.

[2] به كتاب صلاة المؤمن، القحطاني، ص 1392 مراجعه شود.

[3] سوره نساء / 59.

 

 


 

 


| شناسه مطلب: 74601