پیشگفتار

پیشگفتار   بسم الله الرحمن الرحیم خلافت و جانشینی پیامبر اکرم، از مسائلی است که از دیر باز، مورد بحث و گفتگو میان مسلمین بوده، اظهار نظرهای گونه گون، درباره آن ابراز می شده است: " شیعه" به پیروی از کتاب و سنت و عقل، آن را منصبی الهی دانسته معتق

پيشگفتار <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />

 

بسم الله الرحمن الرحيم

خلافت و جانشيني پيامبر اكرم، از مسائلي است كه از دير باز، مورد بحث و گفتگو ميان مسلمين بوده، اظهار نظرهاي گونه گون، درباره آن ابراز مي شده است:

" شيعه" به پيروي از كتاب و سنت و عقل، آن را منصبي الهي دانسته معتقد است: خليفه رسول خدا بايد به فرمان خدا و ابلاغ پيامبر، به امت اسلام، معرفي گردد ز

اين طائفه معتقدند كه: اين كار، در زمان حيات رسول خدا انجام گرفته پيامبر اكرم، به اشكال مختلف و از آن جمله در داستان " غدير خم " كه محور مباحث اين كتاب است، جانشين خود را كه جز علي بن ابي طالب و ائمه اهل بيت، كس ديگري نيستند، معرفي فرموده است.

در برابر اين گروه " اهل سنت " كه اكثريت مسلمين را تشكيل مي دهند، اظهار مي دارند كه: امامت و جانشيني پيامبر، مانند ديگر مناصب اجتماعي، جنبه الهي ندارد و لازم نيست كه رسول خدا در زمان حياتش جانشينش را معرفي كند، اين وظيفه " اهل حل و عقد " يا عدول مومنين " و يا اكثريت جامعه اسلامي است كه مي بايد خليفه رسول خدا را انتخاب و تعيين نمايند

اين دو طرز تفكر، بعد وفات رسول خدا به اوج تجلي خود رسيد: جمعي

 

[ صفحه 6]

 

از صحابه بزرگوار و پاكنهاد چون: سلمان، ابو ذر، مقداد، بلال، عمار و... به تبعيت از قرآن و گفتار پيامبر اكرم، جز علي را شايسته اين مقام، نمي دانستند و لذا در برابر كساني كه اين منصب را به روز اشغال نموده بودند به احتجاج برخاسته و تا حد فداكاري و شهادت از مقام ولايت دفاع نمودند.

در مقابل، گروهي جاه طلب و فراموشكار، در نيل به اين مقام، سر و دست شكستند و غوغا بپاكردند و پيش از دفن رسول خدا در سقيفه بني ساعده " جمع شده در يك مبارزه شديد انتخاباتي رسوا ميان مهاجرين و انصار، فرد مورد نظرشان (= ابو بكر) را انتخاب كردند و بعدها براي آنكه از رقيب انصاريشان (سعد بن عباده) به طور كلي خاطر جمع باشند، با يك ترور سياسي مرموز، او را از پا در آورده آنگاه شايع كردند كه اين كار از ناحيه " جنيان " صورت گرفته و از قول آنها چنين سرودند:

 

قد قتلنا سيد الخزرج سعد بن عباده 

فرميناه بسهمين فلم نخطي فواده

 

أري اين طرز تفكر ايجاب كرد كه: كشمكشهاي عظيمي در جهان اسلام پديد آيد و خونهاي پاكي روي زمين ريخته شود، جنايات ناگفتني ببار آيد كه آثار شوم آن هنوز از بين نرفته كم و بيش باقي است.

اين كتاب (الغدير) متضمن اثبات حقانيت نظر شيعه در مورد خلافت، بر اساس كتاب و سنت و عقل است كه مولف عاليقدر آن " استاد علامه اميني " محصول يك عمر مطالعه و تحقيق را با بررسي هزاران جلد كتاب، به سبك بسيار جالب و بي نظير، به رشته تحرير در آورده چنان اين مساله را روشن كرده كه ديگر جاي گفتگو و نق زدن براي كسي باقي نمي ماند.

با اين حال، گاهي از برخي افراد سطحي و بدبين شنيده مي شود كه در مقام اعتراض از اين نوع كارها چنين مي گويند: چه حق با علي باشد و چه با ابو بكر و عمر گذشته، گذشته است، احياء اين نوع مسائل، جز آنكه دشمني ها را ميان برادران اسلامي زياد كند و حوادث سوء گذشته را تجديد نمايد، بالنتيجه دشمنان

 

[ صفحه 7]

 

مشترك، از وضع موجود بهره برداري كرده همه چير ما را غارت كنند، چه نتيجه ديگري خواهد داشت؟

پس چه بهتر كه براي حفظ كيان و عزت اسلام و وحدت و يكپارچگي مسلمين، از تعقيب اين نوع مسائل صرف نظر شود تا چنانكه قرآن مجيد فرموده: و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم قدرت و آسايش ما از بين نرفته همانند گذشته محفوظه بماند؟

نقش مثبت اين كتاب

در پاسخ اين اعتراض بايد اعتراف كرد كه درست است حفظ وحدت اسلامي چنانكه قرآن مجيد مي گويد و اعتصموا بحبل الله جميعا و لا تفرقوا امري ضروري است و هر بلائي كه بر اسلام و مسلمين آمده و مي آيد روي افتراق و عدم وحدت كلمه است واصلا روي همين جهت بوده كه علي عليه السلام براي اخذ حق خويش قيام مسلحانه نفرمود و بر غصب خلافتش صبر نمود.

و نيز روشن است حساسيت و " آلرژي " خاصي كه در اين روزها نسبت به مساله " ولايت " نفيا و اثباتا پيدا شده تا جائي كه بزرگترين سرگرمي محافل مذهبي ما را تشكيل مي دهد، بي شك معلوم تحريكات مستقيم و يا غير مستقيم همان دستهاي نامرئي اهريمنانه اي است در طول تاريخ، مانع همبستگي مسلمين بوده با ايجاد اختلاف و نزاع در ميان آنان، عزتشان را متزلزل و افتخاراتشان را لگد كوب و منابع و سرمايه هايشان را به غارت مي بردند: اما با اين حال، نبايد حقائق زير را نيز

 

[ صفحه 8]

 

در اين باره ناديده گرفت:

1- هيچ گاه نبايد اصل " ولايت " را كه زير بناي بسياري از حقائق اسلامي است و ضامن اجراي اسلام راستين و نشان دهنده طرز تفكر اصيل اسلامي در موضوع حكومت است با اين بهانه ها ناگفته گذارد.

چه بسيارند كساني كه با ديدن اعمال نابكارانه برخي از خلفاء بطور كلي نسبت به اسلام بد بين شده اند و براي رفع اين بدبيني چاره جز اين نيست كه طرز تفكر اصيل اسلامي در مورد حكومت و همچنين خلفاء راستين نشان داده شود تا معلوم شود كه: اسلام بذات خود ندارد عيبي - هر عيب كه هست از مسلماني ما است.

2- وقتيكه نويسندگان مزدور و معتصب اهل سنت، ما را بت پرست و مشرك و مذهب شيعه را، ساخته ايرانيان و سياستهاي ضد اموي و صفوي معرفي كنند و افرادي از قبيل: ابن تيميه، قصيمي، موسي جار الله، احمد امين، نشاشيبي جبهان و.. در كتابهايشان (منهاج السنه، و الصراع بين الاسلام و الوثنيه، الوشيعه، فجر الاسلام، الاسلام الصحيح و...)ناجوانمردانه ترين تهمتها را به شيعه و امامانشان بزنند و مطالب دروغ و دور از حقيقت را به آنها نسبت دهند (چنانكه قسمتي از نوشتار اين گروه در اين كتاب مورد نقد و بررسي قرار گرفته است) آيا سكوت در برابر آنها خود جنايت بر حقيقت نيست؟

آيا مقتضاي حفظ " وحدت اسلامي " اين است كه همه گونه تهمتهاي ناروا را برخي از نويسندگان مزدور و متعصب آنان به شيعه كه تنها جرمشان اين است كه پير و اهل بيت رسول خدا كه " ادري بما في البيت " هستند بزنند، ولي آنان دم فرو بندند و حقيقت را آشكار نكنند؟

يا آنكه چنانكه مولف بزرگوار در مقدمه همين جلد از الغدير تحت عنوان

 

[ صفحه 9]

 

 " آزادي عقيده در عين وحدت اسلامي؟ مرقوم فرموده منافاتي بين وحدت اسلامي و دفاع منطقي از اصالت مذهبي نيست؟

بنابر اين ما در عين آنكه مي بايد همبستگي اسلامي را چون جان شيرين دوست بداريم، و در حفظ آن علي واركوشا باشيم، حق داريم تهمتهاي ناروائي كه به ما زده مي شود رد كنيم و واقعيت مذهب شيعه را به طور منطقي طبق دستور قرآن كريم: ادع الي سبيل ربك بالحكمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتي هي احسن معرفي نمائيم.

3- هر گاه نويسندگان دانشمند، حقائق را بي پيرايه و به اتكاء منابع اصيل و مورد قبول عامه در اختيار مردم نگذارند، چه بسا افكار عمومي روي اصل تعصب و نا آگاهي از حقيقت، منحرف تر شده دست به اعمال تعصب آميز ديگري بزنيد. در اين گونه موارد، بر نويسندگان محقق و متعهد فرض است كه براي رفع سوء تفاهمات و تقريب ميان مذاهب، قلم در دست گرفته حقائق را چنانكه هست آشكار نمايند.

روي همين جهات است كه در عصر ما نيز، شخصيت هاي عظيم شيعه مانند (سيد شرف الدين العاملي) (كاشف الغطاء) (علامه اميني) (علامه طباطبائي) و... قلم در دست گرفته با نوشتن كتاب هائي از قبيل: النص و الاجتهاد، المراجعات، اصل الشيعه و اصولها، شيعه در اسلام، الغدير، و.. كه نمايشگر سيماي واقعي مذهب شيعه است دين خود را نسبت به اسلام و مسلمين ادا نمودند.

البته زحمات دانشمندان بزرگ و آگاه اهل سنت و بنيانگذاران " دار التقريب اسلامي " و فتواي تاريخي شيخ محمود شلتوت، در مورد مذهب جعفري و نظائر اين ها را در اين نبايد ناديده گرفت.

از اين رو علامه اميني كه " الغدير " را مي نويسد به همه اين نكات توجه دارد و لذا در مقدمه جلد اول و سوم و پنجم و هشتم اين كتاب، متذكر مي شود كه: منظور از

 

[ صفحه 10]

 

نگارش الغدير، رفع سوء تفاهم و نزديك كردن امت اسلام به يكديگر، و حفظ همبستگي و وحدت اسلامي است

و چون اين كتاب نفيس، به زبان عربي نوشته شده فارسي زبانان از آن بي بهره بودند از اين رو موسسه كتابخانه بزرگ اسلامي كه به همت والاي آقاي حاج شيخ عباس علي اسلامي تاسيس شده تصميم به انتشار ترجمه آن گرفت و جلد پنجم آن را (كه جلد نهم و دهم فارسي مي شود) به عهده اينجانب گذاردند و از اينكه در يك شرائط غير عادي چنين توفيقي نصيبم گرديد، خداي را شكر گزارم.

لاهيجان: زين العابدين قرباني

13 جمادي الاول 1394

مطابق با 15 خرداد 1353

كتاب الغدير - جلد 9 -

 

[ صفحه 11]

 

 

 

 


| شناسه مطلب: 74612