نامه ای از بغداد

نامه اى از بغداد این نامه را از استاد عالیقدر سید محمد فرزند علامه بى نظیر سید على نقى حیدرى کاظمى از علماء و پیشوایان پایتخت عراق " بغداد " دریافت کردیم و آن را به عنوان تشکر و قدردانى در اینجا مى آوریم: بسم الله الرحمن الرحیم علامه بزرگوار، مصلح ع

نامه اى از بغداد <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />

اين نامه را از استاد عاليقدر سيد محمد فرزند علامه بى نظير سيد على نقى حيدرى كاظمى از علماء و پيشوايان پايتخت عراق " بغداد " دريافت كرديم و آن را به عنوان تشكر و قدردانى در اينجا مى آوريم:

بسم الله الرحمن الرحيم

علامه بزرگوار، مصلح عاليقدر، حجه الاسلام جناب آقاى شيخ عبد الحسين امينى دامت بركاته.

پاكترين و عاليترين تهنيتهايم را در مورد پيروزى آشكارتان درباره كتاب " الغدير " كه نمونه جالبى از تاليف پاكيزه و تحليل دقيق و صورت گويائى از نبوغ مولف و وسعت اطلاع و كثرت تحقيقاتش كه مطالعه كننده را به اجلال و تكريمش وادار مى نمايد به شما تقديم مى كنم.

و خدا مى داند كه من هرگاه آن را مطالعه مى كنم، تعجبم نسبت به كوشش فوق العاده مولف در نگارش اين اثر نفيس زياد مى شود.

خواننده هنگامى كه صفحات آن را ورق مى زند و در مطالعه آن دقيق مى شود، در شگفتى عجيبى فرو مى رود. گرچه او از نظر ابتدائى از اين كتاب جز آنكه كتابى است درباره حديث غدير از لحاظ قرآن و سنت و ادب بحث مى كند، چيز ديگرى نمى شناسد. اما زود نظرش تغيير مى كند، آنگاه كه فصول و ابواب مختلف آن را به دقت بررسى مى كند، از آن خارج نمى شود جز آنكه سهم فراوانى از علم

دين و ادب و اخلاق بهمراه خواهد داشت.

بنابر اين آن كتاب، تنها درباره غدير خم نيست، بلكه دائره المعارف علمى بزرگ و محشون به تحليل دقيق و نتيجه گيرى صحيح و تحقيقات گرانبها پيرامون روز تاريخى غدير خم و حقائق ديگرى مى باشد كه سياست هاى وقت، خواست آن ها را از مردم پنهان بدارد و حقائقى كه همواره پشت پرده ها باقى ماند و چشم ها آنها را نمى ديد.

پس اين كتاب، تنها مربوط به مساله " غدير " نيست، بلكه در آن، هر چه را كه امت اسلام بخواهد از زنده كردن ميراث قديم، و ستودن عظمت گذشته و اعلاء كلمه حق و به اهتزاز نگاهداشتن پرچم قرآن و بررسى درباره مفاخر و شاهكارهائى كه تاريخ براى امت ثبت كرده كه بهترين اثر را در پيشرفت ملتها و تهذيب عقول داشته اند، خواهد يافت.

و حقا اين كتاب، چنان است كه گفته ايد: " كتابى است علمى، فنى، تاريخى. ادبى، اخلاقى، در موضوعش ابتكارى و بى نظير، از حديث " غدير " از لحاظ كتاب و سنت و ادب بحث مى كند و متضمن شرح حال گروه زيادى از مردان علم و دين و ادب است كه اين آثار را جمع كرده و براى ما حفظ نموده اند ".

و من به گفته شما اضافه مى كنم كه: آن، بهترين كتابى است كه دانشگاه نجف، در طول تاريخ، تحويل چهان دانش داده است، با آنكه كتابهاى زيادى در قسمت هاى مختلف، از آن به جهان، عرضه شده است.

و خواننده، هنگام مطالعه آن، خود را در باغستانى مى يابد كه در آن همه نوع ميوه، بلكه آنچه را كه دل مى خواهد و چشم از آن لذت مى برد وجود دارد.

و من فكر مى كنم كه از ستم بزرگ بر علم و از جنايت بر حقيقت است كه چنين كتاب ارزشمندى با اين همه مطالب، نوشته شود، ولى ثروتمندان مسلمان. اقدام به عاليترين چاپ آن، ننمايند تا همان طور كه از لحاظ محتوى نمونه است از لحاظ چاپ و ظاهر نيز نمونه باشد.

و چقدر دوست داشتيم كه از ابتداء صدور آن، به آنچه بر من و هر مسلمانى واجب بود يعنى: نوشتن تقريظ و ستودن آن، اقدام نمايم. اما ستايش و تمجيد فراوانى كه پادشاهان، و دانشمندان و استادان، نسبت به اين كتاب و كوشش هاى فراوان مولف، نموده اند، مرا از مبادرت به آشكار نمودن احساسم نسبت به اين خدمت بزرگ و كشش مداوم مولف در راه احقاق حق واز بين بردن باطل، بى نياز نمود.

ليكن، هنگامى كه جزء چهارم كتاب به من رسيد و از مطالعه آن بهره وافى گرفتم، حالتى به من دست داد كه ديگر نتوانستم آنچه كه در باطنم از اعجاب و تكريم، نسبت به مولف و كتاب ارزشمندش بوده پنهان نمايم، بنابر اين، آقايم بسيار پوزش مى طلبم و هزار پوزش.

و اينكه تهنيت هاى قلبيم را نسبت به اين توفيق بزرگ، تقديم دارم و از خداى توانا بخواهم كه شما را به عنوان نمونه دين، رمز حقيقت و افتخار اسلام، باقى بدارد، كار ديگرى نمى توانم انجام داد، ولى به شما بشارت مى دهم كه اين كتاب به زودى "اگر خدا بخواهد" بسيارى از مردم را به راه راست، هدايت خواهد كرد و پرده از روى حقائق پيچيده بر خواهد داشت و براى مردم آشكار خواهد نمود كه: حق برتر از همه چيز و هيچ چيز برتر از آن نيست. مستدعى است احترامات شايسته ام را بپذيريد.

محمد على نقى حيدرى

كاظمين - 23 ربيع الثانى 1367

 


| شناسه مطلب: 74617