بخش 22

7 . جمع بین دو نماز 8 . قصر در حال سفر اعتراض صحابه به عثمان


529


7

جمع بين دو نماز

سؤال : چرا شيعيان نمازهاي پنجگانه را در سه وقت مي خوانند ؟

پاسخ : مسأله « جمع بين الصلاتين » از مسائل مهم فقهي و حساس است كه اخيراً از طرف دانشمندان محقق شيعه مورد بحث و بررسي قرار گرفته است ، زيرا برخي تصور مي كنند كه جمع بين دو نماز نوعي خواندن نماز در غير وقت شرعي است ، براي روشن شدن موضوع ابتدا نكاتي را يادآور مي شويم : ( 1 )

1 . همه گروه هاي اسلامي در اين مسأله اتفاق نظر دارند كه در « عرفات » مي توان هر دو نماز ظهر و عصر را در وقت ظهر ، با هم و بدون فاصله ادا كرد ، و در « مزدلفه » نيز جايز است نماز مغرب و عشا را در وقت عشا بجا آورد .

2 . حنفي ها مي گويند : جمع بين نماز ظهر و عصر در يك وقت ، و نماز مغرب و عشا در يك وقت ، تنها در همان دو مورد « عرفه » و « مزدلفه » جايز است

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. درباره جمع بين صلاتين رساله هاي ارزنده اي نوشته شده است ، مانند: رسائل فقهيه نگارش علامه شرف الدين عاملي، و الجمع بين الصلاتين، نگارش نجم الدين عسكري، و الانصاف في مسائِلَ دامَ فيها الخلاف، از اين قلم.

آنچه در اينجا مي خوانيد عصاره اي از تحقيقات گذشتگان به قلم آقاي سيد رضا حسيني نسب در كتاب «شيعه پاسخ مي دهد»، است.


530


و در ساير موارد ، جايز نيست .

3 . حنبلي ها ، مالكي ها و شافعي ها مي گويند : جمع بين نماز ظهر و عصر و يا جمع ميان نماز مغرب و عشا در يك وقت خاص ، علاه بر دو مورد ياد شده ، در حال سفر نيز ، جايز است . برخي از اين گروه ها ، با هم خواندن دو نماز را در موارد اضطراري; مانند زماني كه باران ببارد و يا نمازگزار بيمار يا در هراس از دشمن باشد ، جايز مي دانند . ( 1 )

4 . شيعه بر آن است كه هر يك از نمازهاي ظهر و عصر و نمازهاي مغرب و عشا ، يك « وقت خاص » دارند و يك « وقت مشترك » ;

الف . وقت خاص نماز ظهر ، از آغاز ظهر شرعي ( وقت زوال ) است تا مقدار زماني كه چهار ركعت نماز خوانده مي شود ، در اين مدّت محدود ، تنها نماز ظهر را مي توان بجا آورد .

ب . وقت خاصّ نماز عصر ، زماني است كه از آن لحظه تا وقت غروب ، تنها به اندازه مدّت خواندن نماز عصر ، فرصت باشد .

ج . وقت مشترك بين دو نماز ظهر و عصر ، از انتهاي وقت خاص نماز ظهر ، تا ابتداي وقت خاص نماز عصر است .

سخن شيعه آن است كه در تمام اين وقت مشترك ، مي توان نماز ظهر و عصر را با هم و بدون فاصله خواند .

اهل سنت به خاطر ديدگاه خاصي كه در تقسيم وقت ( از زوال تا غروب ) دارند ، هيچ گاه به وقت مشترك ميان ظهر و عصر مثلاً قائل نيستند ، زيرا معتقدند كه از اوّل زوال تا سايه شاخص به اندازه آن گردد ، وقت مختص نماز ظهر است و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

2. با اقتباس از:«الفقه علي المذاهب الأربعة»، كتاب الصلاة، الجمع بين الصلاتين تقديماً وتأخيراً.


531


نمي توان نماز عصر را در اين وقت به جا آورد ، از آن به بعد وقت نماز عصر آغاز مي گردد تا غروب ، و مختص به آن مي باشد با چنين ديدگاهي هرگز نمي توان بين دو نماز جمع كرد ، زيرا لازمه آن اين است كه انجام يكي از آن در غير وقت خود باشد .

شيعيان معتقدند كه اين تقسيم بندي ، مربوط به وقت فضيلت هر دو نماز است ، نه وقت اجزاء ، يعني بهتر است نماز عصر را موقعي خواند كه سايه شاخص به اندازه آن باشد ، ولي اگر كسي قبل از آن هم بخواند مجزي است ، دقت فرماييد .

از طرف ديگر روايات زيادي حاكي است كه رسول خدا ، در سفر و احياناً در حضر بدون كوچك ترين عذر ، ميان دو نماز جمع نموده است و آنان براي حفظ ديدگاه خود در تقسيم وقت ناچار شدند كه اين روايات را به نحو بسيار بعيد از واقع توجيه كنند ، به تفسير اين روايات از ديدگاه شيعيان و اهل سنت توجه كنيد :

الف . شيعه بر آن است كه بر مبناي اين روايات ، پس از اتمام نماز ظهر ، مي توان نماز عصر را بجا آورد و همچنين پس از خواندن نماز مغرب ، مي توان نماز عشا را ادا نمود و اين مسأله به زمان يا مكان يا شرايط خاصّي بستگي ندارد ، بلكه در همه جا و همه وقت ، جايز است .

ب . ديگران به خاطر نفي وقت مشترك و منحصر كردن وقت به وقت اجزاء مي گويند : مقصود روايت اين است كه نماز ظهر ، در آخر وقت آن ، و نماز عصر در اوّل وقت آن بجا آورده شود .

دقت در فلسفه جمع بين دو نماز ، بي پايگي اين تفسير را روشن مي سازد ، زيرا علت تجويز جمع بين الصلاتين ، ايجاد سهولت بر امت اسلامي است كه بتوانند در تمام حالات هر دو نماز ظهر و عصر را ـ مثلاً ـ در يك زمان بخوانند و اين در صورتي تحقق پيدا مي كند كه جز به مقدار چهار ركعت از اوّل و چهار ركعت از آخر ، بقيه زمان ها « وقت مشترك » هر دو نماز باشد .


532


امّا اگر جمع بين دو نماز را مطابق با نظر اهل سنت تفسير كنيم و بگوييم پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ظهر را در وقتي بجا آورد كه با پايان آن ، سايه شاخص به اندازه خود آن شود و سپس بلافاصله نماز عصر را بخواند ، در اين صورت به جاي تسهيل ، كار را مشكل و پيچيده تر كرده ايم ، زيرا شناخت اول وقت و آخر آن در تمام اعصار ، خصوصاً در مناطقي كه ابزار و ادوات دقيق موجود نباشد ، بسيار كار مشكلي است .

اكنون به منظور روشن شدن مسأله ، به بررسي روايات در اين زمينه مي پردازيم تا مشخص گردد كه مقصود از « جمع » در اين احاديث ، همان روش و عقيده شيعه است; يعني به جا آوردن هر دو نماز در وقت مشترك ، نه اين كه اوّلي را در آخر وقت ، و ديگري را در اوّل وقت ( 1 ) به جا آوريم .

1 . احمد بن حنبل در مسند خود از جابر بن زيد ، چنين روايت مي كند :

« أَخْبَرني جابِرُ بنُ زَيد أَنّه سَمِعَ ابنَ عَبّاس يَقُولُ : صَلّيتُ مَعَ رَسُولِ اللّهِ صَلّي اللّهُ عَليهِ [ وَآلهِ ] وَسَلّمَ ثَمانياً جَميعاً وَسَبْعاً جَميعاً . قالَ قُلْتُ لَهُ يا أَبا الشَّعْثاءِ أَظنُّهُ أَخَّرَ الظُّهرَ وَعجّل العصرَ وَأخَّر المغربَ وَعجّلَ العِشاءَ ، قالَ وَأَنَا أَظُنُّ ذلِكَ » . ( 2 )

ـ جابر بن زيد گويد : از ابن عباس شنيدم كه مي گفت : با پيامبر گرامي هشت ركعت نماز ( ظهر و عصر ) را با هم و هفت ركعت نماز ( مغرب و عشا ) را نيز با هم به جاي آوردم . مي گويد به او گفتم : اي ابوشعثا ! فكر مي كنم رسول خدا ، نماز ظهر را به تأخير انداخت و نماز عصر را زودتر ( در اوّل وقت )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1.دقت شودكه تعبير اوّل وقت و يا آخر وقت از ديدگاه آنها است و از ديدگاه ما اوّل وقت فضيلت و آخر آن است.

2. مسند احمد بن حنبل، ج71 ص 221.


533


ادا نمود و نيز نماز مغرب را به تأخير انداخت و نماز عشا را زودتر ( در اوّل وقت ) بجا آورد ، ( ابوشعثا ) گفت : من هم چنين مي انديشم .

از اين روايت به روشني معلوم مي گردد كه پيامبر گرامي (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ، هر دو نماز ظهر و عصر را با هم و هر دو نماز مغرب و عشا را نيز با هم ، بجاي آورده است .

2 . احمد بن حنبل ، از عبداللّه بن شقيق روايت ذيل را نقل كرده است :

« خَطَبنا ابنُ عَبّاس يَوماً بَعْدَ الْعَصْرِ حَتّي غَرُبَتِ الشَّمْسُ وَبَدَتَ النُّجومُ وَعلّق النّاسَ يُنادونهُ الصَّلاةَ وَفي الْقَومِ رَجُلٌ مِنْ بَني تميم فَجَعَلَ يَقُول : الصَّلاةَ الصّلاةَ : قالَ : فَغَضِبَ قَال أَتُعلّمُني بالسّنّة ؟ شهدتُ رَسُولَ اللّهِ صلّي اللّهُ عَلَيه [ وآله ] وسَلّم جَمَعَ بَيْنَ الظُّهرِ وَالْعَصرِ ، وَالْمَغْرِب وَالعِشاءِ . قَالَ عَبْدُ اللّه فَوَجدتُ في نَفْسي مِنْ ذلِكَ شَيْئاً فَلَقيتُ أَبا هُريرةَ فَسألتهُ فوافقَه » . ( 1 )

ـ ابن عباس بعد از نماز عصر ، براي ما سخنراني نمود تا آنگاه كه خورشيد غروب كرد و ستارگان آشكار شدند و مردم نداي نماز دادند و در آن ميان ، مردي از قبيله بني تميم به تكرار كلمه « نماز » پرداخت ، ابن عبّاس ، خشمگين گرديد و گفت : آيا تو مي خواهي سنّت پيامبر را به من بياموزي ؟ من شاهد و ناظر بودم كه رسول خدا بين نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشا جمع نمود .

عبد اللّه مي گويد : براي من در اين مسأله ، ترديدي بروز كرد و لذا در ديداري با ابوهريره در اين مورد سؤال كردم و او سخن ابن عباس را تأييد نمود .

در اين حديث ، دو تن از صحابه; « عبداللّه بن عباس » و « ابوهريره » بر اين حقيقت گواهي مي دهند كه پيامبر گرامي (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشا

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. مسند احمد، ج1، ص 251.


534


را با هم خوانده و ابن عباس نيز به رفتار پيامبر ، تأسّي نموده است .

3 . مالك بن انس در كتاب « موطّأ » اين گونه مي نگارد :

« صَلّي رَسُولُ اللّهِ (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) الظُّهرَ وَالْعَصْرَ جَميعاً ، وَالْمَغْرِبَ وَالعِشاءَ جَميعاً في غَيْرِ خَوف وَلا سَفَر » . ( 1 )

ـ رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) هر دو نماز ظهر و عصر را با هم خواندند و هر دو نماز مغرب و عشا را نيز با هم بجا آورد ، بدون اين كه از دشمن بهراسد يا در سفر باشد .

4 . مالك بن انس ، از معاذ بن جبل ، چنين روايت مي نمايد :

« فَكانَ رَسُولُ اللّهِ (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) يَجْمَعُ بَيْنَ الظُّهْرِ وَالْعَصْرِ ، وَالْمَغْرِب وَالعِشاء » . ( 2 )

ـ رسول خدا ، نماز ظهر و عصر را با هم و نماز مغرب و عشا را نيز با هم مي خواند .

5 . مالك بن انس از نافع و او از عبداللّه بن عمر چنين روايت مي كند :

« كانَ رَسُولُ اللّهِ (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) إِذا عَجّل بِهِ السَّيْرُ يَجمَعُ بَيْنَ الْمَغْرِبِ وَالعِشاءِ » . ( 3 )

ـ هرگاه پيامبر براي پيمودن مسيري عجله داشت ، نماز مغرب و عشا را با هم مي خواند .

6 . مالك بن انس ، از ابوهريره چنين روايت مي كند :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. موطّأ مالك، كتاب الصلاة، ط 3(بيروت)، ص 125، حديث 178; صحيح مسلم، ج2، ص 151، طبع بيروت، باب الجمع بين الصلاتين في الحضر.

2. موطأ مالك، كتاب الصلاة، ص 134، حديث 176، ط 3(بيروت)، سال 1403هـ; صحيح مسلم، ط مصر، جزء2، ص 152.

3 . موطأ مالك، كتاب الصلاة، ط (بيروت)، ص 125، حديث 177.


535


« إنّ رَسُولَ اللّه ( صلّي اللّه عليه [ وآله ] وسلّم ) كانَ يَجْمَعُ بَيْنَ الظُّهرِ وَالْعَصْرِ في سَفَرِهِ إِلي تَبُوك » . ( 1 )

ـ پيامبر گرامي (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در راه تبوك ، نماز ظهر و عصر را با هم بجا مي آورد .

7 . مالك در موطّأ از نافع چنين روايت مي نمايد :

« إنَّ عَبْدَ اللّهِ بنِ عُمَرَ كانَ إِذا جَمَعَ الأُمَراءَ بَيْنَ المَغْرِبِ وَالْعِشاءِ في الْمَطَر جَمَعَ مَعَهُمْ » . ( 2 )

ـ هرگاه اميران ، نماز مغرب و عشا را در باران با هم مي خواندند ، عبداللّه بن عمر هم هر دو نماز را با آنها ادا مي نمود .

8 . مالك بن انس به نقل از علي بن حسين (عليه السلام) مي نگارد :

« كانَ رَسُولُ اللّهِ ( صلّي اللّه عليه [ وآله ] وسلّم ) إِذا أَرادَ أَنْ يَسيرَ يومَهُ جَمَعَ بَيْنَ الظُّهرِ وَالْعَصْرِ وَإِذا أَرادَ أَنْ يَسيرَ لَيْلَهُ جَمَعَ بَيْنَ الْمَغْرِبِ وَالْعِشاء » . ( 3 )

ـ هرگاه پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) مي خواست در روز ، طي طريق نمايد ، نماز ظهر و عصر را با هم ادا مي كرد و هرگاه مي خواست در شب مسيري را بپيمايد ، نماز مغرب و عشا را با هم بجا مي آورد .

9 . محمد زرقاني در شرح موطّأ ، از ابي شعثا چنين روايت مي كند :

« إنّ ابن عَباس صَلّي بِالْبَصْرَةِ الظُّهْرَ وَالْعَصْرَ لَيْسَ بَيْنَهُما شَيءٌ وَالْمَغْرِبَ وَالْعِشاءَ لَيْسَ بَيْنَهُما شَيْءٌ » . ( 4 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. موطأ مالك، كتاب الصلاة، ص 124، حديث 175.

2. مدرك سابق، ص 125، حديث 179.

3. مدرك سابق، ص 125، حديث 181.

4. شرح زرقاني بر موطأ مالك، ط مصر، جزء اوّل، باب «الجمع بين الصلاتين في الحضر و السفر»، ص 294.


536


ـ عبداللّه بن عباس در شهربصره ، نماز ظهر و عصر را با هم خواند ، به طوري كه بين آن دو فاصله اي نبود و نماز مغرب و عشا را نيز با هم ادا نمود; به گونه اي كه بين آن دو فاصله اي نيفتاد .

10 . زرقاني از طبراني و او از ابن مسعود ، آورده است :

« جَمَعَ النَّبِيُّ ( صلّي اللّه عليه [ وآله ] وسلّم ) بَيْنَ الظُّهْرِ وَالْعَصْر وَبَيْنَ الْمَغْرِبِ وَالْعِشاءِ . فَقِيلَ لَهُ في ذلِكَ ، فَقالَ : صَنَعْتُ هذا لِئَلاّ تَخْرُجَ أُمّتي » . ( 1 )

ـ پيامبر گرامي (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ، نماز ظهر و عصر را با هم اقامه كرد و نماز مغرب و عشا را نيز با هم بجا آورد . در اين مورد از وي سؤال شد ، فرمود : براي اين كه امت من در رنج و سختي قرار نگيرند .

11 . مسلم بن حجاج ، به واسطه ابوزبير و او از سعيد بن جبير و او از ابن عباس روايت مي كند :

« صَلّي رَسُولُ اللّهِ ( صلّي اللّه عليه [ وآله ] وسلّم ) الظُّهْرَ وَالْعَصْرَ جَميعاً بِالْمَدِينَةِ في غَيْرِ خَوف وَلا سَفَر » . ( 2 )

ـ پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در مدينه منوره ـ بدون هيچ هراسي از دشمن و بدون اين كه در حال سفر باشد ، نماز ظهر و عصر را با هم بجا آورد .

سپس ابن عباس ، در مورد هدف پيامبر از اين كار مي گويد : براي اين كه مي خواست هيچ كس از امت وي در زحمت نيفتد . ( 3 )

12 . مسلم در صحيح خود ، از سعيد بن جبير و او از ابن عباس روايت مي نمايد كه گفته است :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. مدرك سابق، ص 294.

2. صحيح مسلم، جزء 2، ط مصر، ص151، «باب الجمع بين الصلاتين في الحضر».

3. مدرك سابق، در ذيل حديث ياد شده.


537


« جَمَعَ رَسُولُ اللّه ( صلّي اللّه عليه [ وآله ] وسلّم ) بَيْنَ الظُّهْرِ وَالْعَصْرِ وَالْمَغْرِبِ وَالعِشاءِ فِي الْمَدِينَةِ ، مِنْ غَيْرِ خَوف وَلا مَطَر » . ( 1 )

ـ پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ، در مدينه منوره بين نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشا جمع نمود ، بدون اين كه هراسي در ميان باشد و يا باران ببارد .

آنگاه سعيد بن جبير مي گويد : از ابن عباس پرسيدم : چرا پيامبر به چنين رفتاري مبادرت ورزيد ؟ ابن عباس گفت : براي آن كه نمي خواست امّت خود را به زحمت بيندازد . ( 2 )

13 . بخاري باب ويژه اي را تحت عنوان « بابُ تأخيرِ الظُّهر الي العَصْرِ » ـ به اين مسأله اختصاص داده ( 3 ) كه خود اين عنوان ، گوياترين شاهد بر آن است كه مي توان نماز ظهر را به تأخير انداخت و در وقت نماز عصر ، هر دو را با هم به جا آورد . آنگاه ، بخاري در همان باب ، روايت ياد شده در زير را بيان مي كند :

« إِنَّ النَّبِيّ ( صلّي اللّه عليه [ وآله ] وسلّم ) صَلّي بِالْمَدينَةِ سَبْعاً وَثَمانِياً ، الظُّهرَ وَالْعَصْرَ ، وَالْمَغْرِبَ وَالْعِشاءَ » . ( 4 )

ـ پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) هفت ركعت ( نماز مغرب و عشا ) و هشت ركعت ( نماز ظهر و عصر ) را در مدينه به جاي آورد .

از اين روايت به خوبي روشن مي گردد كه نه تنها مي توان نماز ظهر را به تأخير انداخت و در وقت ( فضيلت ) نماز عصر ، هر دو را با هم ادا نمود و نماز مغرب را نيز به تأخير انداخت و در وقت ( فضيلت ) عشا به جاي آورد .

14 . ولذا بخاري در جاي ديگر از صحيح مي گويد :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1و2. صحيح مسلم، جزء 2، ط مصر، ص151، «باب الجمع بين الصلاتين في الحضر».

3و4. صحيح بخاري، جزء اوّل، ص 110، كتاب الصلاة، باب «تأخير الظهر إلي العصر»، ط مصر، نسخه اميريّه، سنه 1314هـ.


538


« قَالَ ابنُ عُمَر وَأَبُو أَيُّوب وَابنُ عَبّاس رَضِيَ اللّهُ عَنْهُمْ : صَلّي النَّبِيُّ ( صلّي اللّه عليه [ وآله ] وسلّم ) الْمَغْرِبَ وَالعِشاء » . ( 1 )

ـ عبداللّه بن عمر و ابوايّوب انصاري و عبداللّه بن عباس گفته اند : پيامبر دو نماز مغرب و عشا را با هم ( بدون فاصله ) بجا آورد .

بخاري مي خواهد از اين روايت استفاده كند كه پيامبر گرامي نماز مغرب و عشا را با هم خواند; و گرنه معلوم است كه پيامبر نماز مغرب و عشا را مي خواند .

15 . مسلم بن حجّاج در صحيح خود ، چنين مي نگارد :

« قَالَ رَجلٌ لابنِ عَبّاس الصَّلاةَ فَسَكَتَ ، ثُمَّ قَالَ الصَّلاةَ فَسَكَتَ ، ثُمَّ قَالَ الصَّلاةَ فَسَكَت ، ثُمَّ قَالَ : لا أُمّ لَكَ أَتعلِّمُنا بِالصَّلاةِ وَكُنّا نَجْمَعُ بَيْنَ الصَّلاتَيْنِ عَلي عَهْدِ رَسُولِ اللّهِ ( صلّي اللّه عليه [ وآله ] وسلّم ) » . ( 2 )

ـ مردي به ابن عباس گفت : نماز ، او سخني نگفت . دوباره گفت : نماز ، ابن عباس سكوت نمود ، باز گفت : نماز ، وي پاسخي نداد . براي چهارمين بار گفت : نماز ، ابن عباس [ برآشفت و ] گفت : « لا امّ لك » ; « مادر برايت نباشد » آيا تو مي خواهي نماز را به ما بياموزي ؟ در حالي كه ما با پيامبر ، بين دو نماز جمع مي نموديم و هر دو را با هم به جا مي آورديم .

16 . مسلم روايت مي كند :

« إنّ رَسُولَ اللّهِ ( صلّي اللّه عليه [ وآله ] وسلّم ) جَمَعَ بَيْنَ الصَّلاتَيْنِ في سَفَرة سافَرَهَا في غَزْوَةِ تَبُوك فَجَمَعَ بَيْنَ الظُّهْرِ وَالْعَصْرِ ، وَالْمَغْرِبِ وَالعِشاءِ . قَالَ سَعيدٌ : فَقُلْتُ لابنِ عَبّاس : ما حَمَلَهُ عَلي ذلِكَ ؟

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. صحيح بخاري، جزء اوّل، كتاب الصلاة، باب ذكر العشاء، ص 113، ط مصر، سنه 1314هـ.

2. صحيح مسلم، جزء2، ص 153، باب الجمع بين الصلاتين في الحضر.


539


قَالَ : أَرادَ أَنْ لا يَحْرُج أُمّتَهُ » . ( 1 )

ـ پيامبر گرامي (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ، جمع بين نمازها را در مسافرت خود در غزوه تبوك انجام داد و بين نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشا جمع نمود . سعيد بن جبير مي گويد : از ابن عباس پرسيدم : چه چيز او را بر آن داشت ؟ گفت : پيامبر مي خواست كه امت خود را در رنج و سختي نيندازد .

17 . مسلم بن حجاج ، از زبان معاذ چنين حكايت مي كند :

« خَرَجْنا مَعَ رَسُولِ اللّه ( صلّي اللّه عليه [ وآله ] وسلّم ) فِي غَزْوَةِ تَبُوك فَكانَ يُصَلّي الظُّهْر وَالْعَصْرَ جَميعاً وَالْمَغْربَ وَالْعِشاءَ جَميعاً » . ( 2 )

ـ با پيامبر گرامي (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در نبرد تبوك ، خارج شديم ، پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) نماز ظهر و عصر را با هم بجا مي آورد و نماز مغرب و عشا را نيز با هم ادا مي نمود .

18 . مالك بن انس ، در كتاب « موطّأ » مي نگارد :

« عِن ابن شَهاب أنّه سَألَ سالم بن عَبْد اللّه : هَلْ يَجْمَع بَيْنَ الظّهْرِ وَالْعَصْرِ في السَّفَر ؟ فَقَالَ : نَعَمْ لا بَأْسَ بِذَلِكَ ، أَلَمْ تَرَ إِلي صَلاةِ النّاسِ بِعَرفَة » . ( 3 )

ـ ابن شهاب ، از سالم بن عبداللّه پرسيد : آيا نماز ظهر و عصر در حين مسافرت با هم جمع مي شوند ؟ پاسخ داد : آري ، اشكالي ندارد ، آيا نماز مردم را در روز عرفه ( در سرزمين عرفات ) نمي بيني ؟

لازم به ذكر است كه زائران خانه خدا در روز عرفه و در عرفات ، بين نماز ظهر و عصر ، جمع مي كنند و هر دو را در وقت ظهر و بدون فاصله مي خوانند . در

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. صحيح مسلم، جزء2، ص 151، ط مصر.

2 . مدرك سابق، ص 152.

3. موطأ مالك، ط 3(بيروت)، ص 125، حديث 180.


540


اين جا سالم بن عبداللّه مي گويد : همان طور كه مردم در عرفه ، هر دو نماز را با هم مي خوانند ، در غير عرفه نيز مي توان بين آن دو جمع نمود .

19 . متّقي هندي ، در كتاب « كنزالعمّال » آورده :

« قَالَ عَبْدُ اللّه : جَمَعَ لَنا رَسُولُ اللّهِ (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) مُقِيماً غَيْرَ مُسافِر بَيْنَ الظُّهْرِ وَالْعَصْرِ ، وَالْمَغْرِبِ وَالْعِشاءِ . فَقَالَ رَجُلٌ لابْنِ عُمَر : لِمَ تَري النَّبِيّ (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) فَعَلَ ذلِك ؟ قَالَ : لأَن لا يَحرُجْ أُمّتَه إِنْ جَمَعَ رجلٌ » . ( 1 )

ـ عبداللّه بن عمر گويد : پيامبر گرامي (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ، در حالي كه ساكن و در حضر بود و در حال سفر نبود ، بين نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشا جمع نمود . پس مردي از ابن عمر سؤال نمود : چرا پيامبر به چنين رفتاري مبادرت ورزيد ؟ پاسخ داد : براي اين كه امّت خود را در رنج و مشقّت نيندازد ، اگر شخصي بخواهد بين دو نماز جمع نمايد .

20 . همچنين در « كنزالعمّال » ، چنين مي خوانيم :

« عن جابر ، إنّ النّبيّ ( صلّي اللّه عليه [ وآله ] وسلّم ) جَمَعَ بَيْنَ الظُّهْرِ وَالْعَصْرِ بِأَذان وَإِقامَتَينِ » . ( 2 )

ـ جابر بن عبداللّه مي گويد : پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) بين نماز ظهر و عصر با يك اذان و دو اقامه ، جمع نمود .

21 . در كنزالعمال ، روايت ذيل را يادآور مي شود :

« عن جابر إنّ رسول اللّه ( صلّي اللّه عليه [ وآله ] وسلّم ) غَرُبَت لَهُ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. كنزالعمال، كتاب الصلاة، الباب الرابع في صلاة المسافر، باب جمع، ج8، ص 246، ط 1(حلب)، سنه 1391هـ.

2. كنزالعمال، كتاب الصلاة، الباب الرابع في صلاة المسافر، باب جمع، ج8، ص 247، ط 1(حلب).


541


الشَّمْسُ بِمَكّة فَجَمَعَ بَيْنَهُما بِسَرَف » . ( 1 )

ـ جابر بن عبداللّه مي گويد : در حالي كه پيامبر گرامي (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در مكه بودند ، خورشيد غروب نمود و هنگامي كه به منطقه « سرف » ( 2 ) رسيد ، نماز مغرب و عشا را با هم ادا نمود .

22 . در كنزالعمال از ابن عباس ، چنين آمده است :

« جَمَعَ رَسُولُ اللّه ( صلّي اللّه عليه [ وآله ] وسلّم ) بَيْنَ الظُّهْرِ وَالْعَصْرِ ، وَالْمَغْرِبِ وَالْعِشاءِ بِالْمَدِينَةِ في غَيْرِ سَفَر وَلا مَطَر ، قَالَ : قُلتُ لابنِ عَبّاس : لِمَ تَراهُ فَعل ذلِك ؟ قَالَ : أَرادَ التّوسِعةَ عَلي أُمّتِهِ » . ( 3 )

ـ پيامبر گرامي (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ، در مدينه منوّره ، بين نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشا جمع نمود ، بدون اين كه در حال سفر باشد و يا باران ببارد . راوي مي گويد : از ابن عباس پرسيدم : چرا پيامبر بين دو نماز جمع نمود ؟ ابن عباس پاسخ داد : زيرا پيامبر مي خواست براي امّت خود گشايش و تسهيلي ايجاد نموده باشد .

نتيجه

اينك در پرتو روايات ياد شده ، به جمع بندي دلايل روشني كه بر صحّت تفسيرِ جمع از نظر شيعه گواهي مي دهد ، مي پردازيم :

1 . جمع بين دو نماز در يك وقت ، به جهت تسهيل و پيشگيري از رنج و زحمت :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. كنزالعمال، كتاب الصلاة، الباب الرابع في صلاة المسافر، باب جمع، ج8، ص 247، ط 1(حلب).

2. «سرف» منطقه اي است كه در نُه ميلي مكه واقع است، (كنزالعمال، در ذيل حديث ياد شده آورده).

3. كنزالعمّال، كتاب الصلاة، الباب الرابع، باب جمع، ج8.


542


بسياري از روايات ، بر اين حقيقت گواهي مي دهد كه اگر جمع ميان نماز ظهر و عصر و يا مغرب و عشا در يك وقت جايز نباشد ، موجب رنج و مشقّت در كار مسلمانان مي گردد ، ولذا پيامبر به منظور ايجاد نوعي گشايش و تسهيل در امور مسلمانان ، با هم خواندن هر دو نماز در يك وقت را تجويز نمودند . در اين زمينه به احاديث دهم ، شانزدهم ، نوزدهم و بيست و دوم ، مراجعه فرماييد .

روشن است كه اگر مقصود از روايات ياد شده ، اين باشد كه « از نظر اهل سنت مي توان نماز ظهر و عصر را به آخر وقت آن ، ( نزديك زماني كه سايه هر چيز به اندازه خود آن باشد ) و نماز عصر را در آغاز وقت آن بجا آورد ، به طوري كه هر دو نماز با هم و در عين حال در محدوده وقت خود خوانده شود » ، چنين كاري نه تنها مايه سهولت نيست ، بلكه موجب مشقّت و زحمت بيشتر مي گردد ، در حالي كه هدف از جمع ميان دو نماز تسهيل در امور است .

بنابراين مقصود آن است كه مي توان دو نماز را در سراسر وقت مشترك ميان آن دو ، مانند اوائل وقت ياد شده و يا اواخر آن بجا آورد ، نه اين كه يكي را در آخر وقت آن نماز و ديگري را در آغاز وقتش ادا نماييم .

2 . جمع ميان دو نماز در يك وقت در عرفه ، بيانگر كيفيت جمع است

همه مذاهب اسلامي ، جمع ميان دو نماز ظهر و عصر در يك وقت را در عرفه جايز دانسته اند ، ( 1 ) از سوي ديگر برخي از روايات ياد شده ( 2 ) ، بر اين معنا گواهي مي دهد كه اين گونه جمع ميان دو نماز ، در جاهاي ديگر نيز به سان جمع ميان آن ها در عرفه مي باشد و از اين نظر ، تفاوتي ميان روز عرفه و ساير روزها و يا سرزمين عرفات و ساير سرزمين ها وجود ندارد . در اين مورد ، به حديث هيجدهم مراجعه فرماييد .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. الفقه علي المذاهب الأربعة، كتاب الصلاة، الجمع بين الصلاتين تقديماً وتأخيراً.

2. به روايت 18 مراجعه بفرماييد.


543


بنابراين ، همان گونه كه به اتفاق آراي همه مسلمانان در عرفه مي توان نماز ظهر و عصر را در وقت فضيلت ظهر ، بجا آورد ، در غير عرفه نيز جمع بين نمازها جايز مي باشد .

3 . شيوه جمع ميان دو نماز در سفر ، بيانگر كيفيّت جمع در حضر است

از طرفي ، فقهاي حنبلي ، مالكي و شافعي ، جمع ميان دو نماز را در حال سفر ، جايز دانسته اند و از سوي ديگر ، روايات ياد شده تصريح مي نمايد كه در اين زمينه ، تفاوتي ميان سفر و حضر وجود ندارد و پيامبر گرامي (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) هم در سفر و هم در حضر ، ميان دو نماز جمع مي نمود .

در اين مورد ، به روايات سوم ، يازدهم ، سيزدهم ، نوزدهم و بيست و دوم مراجعه فرماييد . بر اين اساس ، همان طور كه با هم خواندن دو نماز در يك وقت در سفر ( به نحوي كه شيعه مي گويد ) جايز است ، در حضر نيز جايز مي باشد .

4 . شيوه جمع ميان دو نماز در حال اضطرار ، بيانگر كيفيت جمع در حال اختيار است

تعداد انبوهي از روايات صحاح و مسانيد ، بر اين حقيقت گواه است كه پيامبر گرامي (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و صحابه آن حضرت ، در مواقع اضطراري مانند زمان بارش باران ، و يا ترس از دشمن و يا در حال بيماري ، دو نماز را ـ چنان كه شيعه مي گويد ـ با هم و در يك وقت ، بجا مي آوردند ، و لذا بسياري از فقيهان مذاهب مختلف اسلامي ، به جواز آن در برخي حالت هاي اضطراري ، فتوا داده اند ، در حالي كه روايات ياد شده ، تصريح مي نمايند به اين كه از اين جهت نيز ، ميان حالت اضطرار و غير آن ، تفاوتي وجود ندارد و پيامبر گرامي (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در غير باران و هراس از دشمن نيز ميان دو نماز جمع مي نمود . در اين زمينه به روايات سوم ، يازدهم ، دوازدهم ، و بيست و دوم ، مراجعه فرماييد .


544


5 . رفتار صحابه پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) بيانگر كيفيت جمع است

در ميان روايات ياد شده ، به اين نكته برخورد مي كنيم كه بسياري از صحابه پيامبر ، هر دو نماز را در وقت واحد با هم به جا مي آوردند ، چنان كه عبداللّه بن عباس ، نماز مغرب را آن قدر به تأخير انداخت كه هوا تاريك و ستارگان آسمان ، پديدار شدند و هر قدر ديگران كلمه نماز را تكرار مي كردند ، به آنان اعتنا نمي نمود و سرانجام نماز مغرب و عشا را بعد از سپري شدن پاسي از شب ، با هم به جا آورد و در پاسخ اعتراض كنندگان گفت : من شاهد و ناظر بودم كه پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) هم اين چنين نماز مي خوند و ابوهريره نيز سخن ابن عباس را تأييد نمود . در اين مورد به روايات دوم ، هفتم ، نهم و پانزدهم ، مراجعه نماييد .

در پرتو روايات ياد شده ، ترديدي نمي ماند كه ابن عباس ، به شيوه اي كه شيعه بر آن است ، دو نماز را در وقت يكي از آنها ، به جا آورده است .

6 . سيره پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) بيانگر شيوه جمع ميان دو نماز است

از حديث بيست و يكم ، به روشني چنين برداشت مي شود كه پيامبر به هنگام مغرب ، هنوز در مكّه بودند و نماز مغرب را به تأخير انداختند تا اين كه در منطقه سرف كه در فاصله نُه ميلي مكه قرار دارد ، هر دو نماز مغرب و عشا را با هم در يك وقت بجا آورد . بديهي است كه اگر آن حضرت به هنگام اوّل مغرب هم از شهر مكّه حركت نموده باشد ، تا زماني كه به منطقه سرف برسد ، با توجه به وسائل كُندرو و حمل و نقل قديم ، طبعاً قسمتي از شب گذشته بوده است و لذا پيامبر گرامي هر دو نماز مغرب و عشا را در وقت فضيلت نماز عشا با هم ادا نموده است .

از مجموع روايات ياد شده ـ كه همگي از منابع روايي و صحاح و مسانيد اهل تسنّن استخراج گرديده اندـ صحّت نظريه شيعه مبني بر جواز جمع ميان دو نماز ظهر و عصر و يا دو نماز مغرب و عشا در يك وقت ، به اثبات مي رسد و عموميّت و گسترش آن نسبت به همه شرايط و مكان ها و زمان ها آشكار مي گردد .


545


7 . مجموع روايات بيست و دو گانه به چهار گروه تقسيم مي شود :

1 . جمع در مزدلفه و مني .

2 . جمع در سفر .

3 . جمع در حضر به هنگام عذر مانند باران و غيره .

4 . جمع در حصر بدون كوچك ترين عذر .

شما مي توانيد اين روايات را نيز دسته بندي فرماييد .


546


8

قصر در حال سفر

سؤال : چرا شيعيان در سفر ، نمازهاي چهارركعتي را دو ركعت مي خوانند ؟

پاسخ : فقيهان اسلام ، به پيروي از آيه مباركه كه در مورد نماز مسافر وارد شده است ، اتفاق نظر دارند كه شكسته خواندن نماز چهارركعتي ، مشروع و قانوني است ، هر چند همراه با خوف و ترس نباشد ، ولي سخن در اينجاست كه آيا شكسته خواندن واجب است يا سنّت مؤكد ، يا نوعي ترخيص و تسهيل در امر مسافر است ؟

فقيهان مذهب اماميه و حنفيه معتقدند كه شكسته خواندن واجب و لازم است ، در حالي كه فقيهان مالكي آن را سنّت ( 1 ) مي دانند ، زيرا هيچ گاه ديده نشد كه پيامبر نماز خود را در سفر تمام بخواند .

مسلم در صحيح خود از عبداللّه بن عمر نقل مي كند : من در سفرها با پيامبر همراه بودم هيچ گاه در سفر بر دو ركعت چيزي اضافه نمي كرد و حتّي ابوبكر و عمر و عثمان نيز چنين مي كردند . ( 2 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. مداومت پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) بر يك امر مستحب «سنت» ناميده مي شود.

2. شرح صحيح مسلم، نگارش نووي، ج5، ص 5ـ2.


547


فقهاي شافعيه و حنابله معتقدند كه شكسته خواندن نوعي ترخيص و تسهيل در حال مسافر است ، نه واجب است و نه سنت . ( 1 )

اكنون مسأله را بر كتاب خدا و احاديث نبوي عرضه مي كنيم تا روشن شود كدام يك از اين سه قول مورد تأييد آنهاست . نخست به تفسير آيه اي كه در مورد نماز مسافر وارد شده است ، مي پردازيم :

« وَإِذا ضَرَبْتُمْ فِي الأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُروا مِنَ الصَّلاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يُفْتِنَكُمْ الَّذينَ كَفَرُوا إِنَّ الْكافِرينَ كانُوا لَكُمْ عَدُوّ مُبيناً » . ( 2 )

« هنگامي كه سفر مي كنيد بر شما گناهي نيست كه نماز را كوتاه كنيد . اگر از فتنه و خطر كافران بترسيد ، زيرا كافران دشمناني آشكار براي شما هستند » .

به اتفاق مفسران ، اين آيه در مورد نماز مسافر وارد شده است ، و مقصود از « أَنْ تَقْصُرُوا » كاستن از نمازهاي چهارركعتي است كه آنها را به صورت دو ركعتي بخوانند .

آيه فقط صورت خوف و ترس را شامل است ، ولي سنّت پيامبر گرامي ، حكم الهي را گسترش داده و در هر دو حالت ، نماز در سفر را شكسته مي داند .

به يك معني مي توان گفت كه جمله « إِنْ خِفْتُمْ » قيد غالبي است ، نه قيد احترازي ، زيرا در زمان پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) سفرهاي مسلمانان به خاطر فزوني دشمن ، و مشرك بودن گروهي از قبائل ، همراه با خوف و ترس بود .

ممكن است چنين تصور شود كه جمله « لا جُناح » در زبان عربي به معني « گناهي نيست » آمده و با قول سوم كه شكسته خواندن را فقط يك امر ترخيصي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. الخلاف، ج1، ص 569، كتاب صلاة، مسأله 321; الفقه الإسلامي وأدلّته، ج2، ص 338، 339، به نقل از شرح كبير و مغني المحتاج.

2. نساء/101.


548


مي داند ، موافق مي باشد . ولي بايد توجه نمود كه همين جمله در مورد سعي ميان صفا و مروه نيز وارد شده است ، آنجا هم مي فرمايد :

« وَلا جُناحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوّفَ بِهِما » . ( 1 )

« گناهي بر او نيست كه ميان صفا و مروه سعي كند » .

در حالي كه همه فقيهان اسلام ، سعي را از واجبات عمره و حج مي دانند ، بنابراين نبايد به كارگيري اين واژه را دليل بر عدم وجوب گرفت .

اكنون بايد ديد با اين كه قصر و شكسته خواندن و يا سعي كردن واجب است ، چرا اين حكم الهي با جمله « لا جُناح » كه ظاهر در ترخيص است بيان شده است .

پاسخ ، آن است كه در مورد نخست ، يعني شكسته خواندن نماز چهار ركعتي در سفر ، نوعي انديشه غير صحيح در اذهان مسلمانان آن روز نقش بسته بود ، به گونه اي كه كوتاه كردن نماز را نوعي كاستن از عبادت خدا مي پنداشتند و از آنجا كه چنين ذهنيتي حاكم بود ، خدا مي فرمايد : « نه چنين نيست ، شكسته خواندن گناه نيست » .

در مورد سعي ميان صفا و مروه ذهنيت ديگري بود ، و آن اين كه در « عمرة القضاء » حرم شريف در اختيار مشركان بود و بت هاي آنان در كنار كوه صفا و مروه نصب شده بود . مسلمانان از سعي ميان اين دو كوه به خاطر وجود بت ها خودداري مي كردند ، در اين هنگام ، اين آيه نازل شد كه « لا جُناحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَوَّفَ بِهِما » ، « يعني بودن بت ها در كنار صفا و مروه ضرري به سعي شما نمي زد ، و اين كار ناپسند نيست » .

از آنجا كه هر دو آيه در زمينه چنين ذهنيت هايي وارد شده اند ، نمي توان آنها

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. بقره/158.


549


را دليل بر ترخيص برشمرد ، زيرا اين آيات در مقام ردّ ذهنيت ها است ، نه در مقام بيان لزوم يا عدم لزوم شكسته خواندن و يا سعي كردن .

اكنون به رواياتي كه حاكي از وجوب شكسته خواندن نماز در سفر است ، توجه كنيد :

1 . مسلم در صحيح خود ، از ابن عباس چنين نقل مي كند :

« فَرَضَ اللّهُ الصَّلاةَ عَلي لِسانِ نَبِيّكُمْ فِي الحَضَرِ أَرْبعاً وَفِي السَّفَرِ رَكْعَتَين » .

« خدا نماز را به زبان پيامبر شما در حضر چهار ركعت و در سفر دو ركعت واجب كرده است » .

2 . مسلم از موسي بن سلمه هذلي نقل مي كند از ابن عباس پرسيدم : آنگاه كه در مكّه هستم ( مسافرم ) چگونه نماز بخوانم ؟ فرمود : « ركعتين سنّة أبي القاسم » ، « دو ركعت نماز بخوان كه سنّت پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) است » .

3 . مسلم از انس نقل مي كند :

« إنّ رَسُولَ اللّه (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) صَلّي الظُّهْرَ بِالْمَدِينَةِ أَرْبَعاً ، وَصَلّي الْعَصْرَ بِذِي الْحُلَيْفَةِ رَكْعَتَين » .

« پيامبر در يكي از سفرهاي خود به مكه نماز ظهر را در مدينه چهار ركعت خواند و نماز عصر را در ذوالحليفه ( مسجد شجره ) دو ركعت خواند » .

اين قبيل روايات كه شمار آنها در صحيح مسلم به نُه حديث مي رسد ، حاكي از آن است كه شكسته خواندن نماز ، امري لازم است و اعراض از آن ، اعراض از سنّت پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) به شمار مي آيد . ( 1 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. در مورد اين روايات و آنچه كه نقل نكرديم به شرح نووي بر صحيح مسلم، ج5، ص 207 مراجعه فرماييد.


550


علاوه بر مسلم كه در صحيح خود به نقل اين احاديث پرداخته است ، ديگر نويسندگان سنن نيز اين مطلب را نقل كرده اند .

5 . ابوداود از عمران بن حصين نقل مي كند :

« غَزوتُ مَعَ رَسُولِ اللّهِ وَشهدتُ مَعَهُ الْفَتْحَ فَأَقَامَ بِمَكّة18 لَيْلَةً لا يُصَلّي إِلاّ رَكْعَتَيْن وَيَقُولُ يا أَهْلَ الْبَلَدِ صَلُّوا أَرْبعاً فَإِنّا قَومٌ سُفّرٌ » .

« با پيامبر در نبرد با مشركان شركت كردم و در فتح مكه افتخار ملازمت داشتم ، پيامبر 18شب در مكّه اقامت گزيد و هميشه چهار ركعتي را دو ركعت مي خواند و به مردم مكّه مي گفت : اي مردم شهر ، شما نمازتان را چهار ركعت بخوانيد ، ما گروهي مسافر هستيم » . ( 1 )

6 . تعداد رواياتي كه در مورد شكسته خواندن نمازهاي چهارركعتي در سفر آمده ، بيش از آن است كه در اين جا نقل شود . در كتاب « الانصاف » ، 26 روايت از پيامبر و يارانش در اين مورد نقل كرده ايم . ( 2 ) مجموع روايات حاكي از لزوم قصر و عدم جواز اتمام است و چه دليلي روشن تر از گفتگوي رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) با مردم مكه در روايت اخير .

اعتراض صحابه به عثمان

پيامبر گرامي (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و دو خليفه بعدي حتي خود عثمان ، سالياني در سفرهاي خود به مكّه ، نماز را در مني دو ركعت مي خواندند ، آنان هر چند اهل مكّه بودند و فاصله مكه و مني 6كيلومتر بيشتر نبود ، ولي چون از شهر خود اعراض كرده بودند ، حالت مسافر داشتند ، ولي متأسفانه در يكي از سفرها ، عثمان به جاي دو ركعت ،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. سنن ابي داود، ج1، ص 10، به شماره 1229; سنن ترمذي، ج2، ص 430، حديث شماره 545.

2. الانصاف في مسائل دام فيها الخلاف، ج1، ص 331 تا 336.


551


چهار ركعت خواند ، در اين هنگام ، صداي اعتراض همگان بر عليه او بلند شد .

مسلم در صحيح خود چنين نقل مي كند : عثمان در مني نماز ظهر و يا عصر را چهار ركعت خواند . وقتي خبر به عبداللّه بن مسعود رسيد ، استرجاع كرد ، يعني گفت : « إِنّا لِلّهِ وَإِنّا إِليهِ راجِعُون » ، سپس افزود : من با دو خليفه پيشين در مني نماز خواندم ، آن دو نفر نمازهاي چهار ركعتي را دو ركعت مي خواندند . ( 1 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. نووي، شرح صحيح مسلم، ج5، ص 209، باب قصر الصلاة بمني.



| شناسه مطلب: 74683