بخش 1

متن نامه محمد سعیا دحدوح

متن نامه محمد سعيا دحدوح <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />

 

بسم الله الرحمن الرحيم

سپاس خداي را سزاست، و درود بر پيامبرش كه برگزيده است، و بر آل محمد و ياران گراميش، و بر هر كه دوست اوست. و درود و رحمت و بركت خدا بر شما باد!

سرور عزيز! علامه يگانه، بزرگ پيشوا، آقاي شيخ عبدالحسين اميني نجفي، كه خدايش حافظ و بر عمرش بيفزايد.

 نامه شما رسيد، و خواندمش، از خصلتهاي نيكو، و دوستي پا برجا، و نهاد پاكيزه و جلوه هاي شكوه زا كه به دوستي آل محمد پرورش يافته، لذت بردم و بزرگ شمردم. حال ثمره آن دوستي به دست آمده و عطر دل افروز آن فضاي انسانيت را پر نموده و نسيم مشك فام و عبير آسايش دماغ انسانها را فرا گرفته است.

اي بزرگ مرد‍! ارمغان تو (الغدير) مرا به سپاس برانگيخت، و راه هر گونه عذري را بر من بست،مي خواستم ارمغاني به الغدير تو بفرستم با يك بررسي مفصل، ولي بعد از اينكه دوره‏الغديرت پايان يافت، آن هنگام كه بر پيشاني ادب درخشيد و در ديدگاه اهل تاريخ قرار گرفت. ولي چون تو مي خواهي، اين كلمات بنگارش در آمد. و نيك ميدانم كه از عهده اين وظيفه بر نمي آيم و نمي توانم حق " غدير " را ايفا كنم و هم حق آنكه بركناره غدير درنگ كرد و غدير را به پيشاهنگان حقيقت و جويندگان بحث آزاد معرفي نمود.

 

[ صفحه 3]

 

 

 

 

 


| شناسه مطلب: 74692