بخش 5

پرسش 21 ـ پرسش 22 ـ پرسش 23 ـ پرسش 24 ـ پرسش 25 ـ پرسش 26 ـ پرسش 27 ـ پرسش 28 ـ پرسش 29 ـ پرسش 30 ـ پرسش 31 ـ پرسش 32 ـ پرسش 33 ـ پرسش 34 ـ


98


* پرسش 21

آيا پيامبر (صلي الله عليه وآله) بر تربت كربلا سجده كرده است؟

پاسـخ

بارزترين مظاهر بندگي، سجده بر خاك پاك است، شيوه اي كه پيامبر آن را به مسلمانان آموزش داد و فرمود: «جُعِلَتْ لِيَ الاَْرْضُ مَسْجِداً وَ طَهُوراً».

بنابراين، خاك از نظر اين حديث دو ويژگي دارد:

1 . بايد پيشاني را بر آن نهاد 2. در صورت نبودن آب، تيمم بر خاك جايگزين وضو و غسل است.

متأسفانه اين دستور پيامبر سال ها است كه از مساجد اهل سنت برچيده شده است. در حالي كه در گذشته به خاطر نبودن امكانات مالي، بر حصير يا بر زمين سجده مي كردند، ولي امكانات مالي سبب شد كه همه مساجد مفروش گرديد و اين سنت رسول خدا (صلي الله عليه وآله) از ميان رفت.

شيعه معتقد است بايد به هنگام نماز، بر زمين يا چيزي كه از زمين مي رويد، سجده كرد و در اين مورد، دلايلي دارند كه مي توانيد مشروح آن را در كتاب «الانصاف في مسائل دام فيها الخلاف» بخوانيد.

ولي در عين حال، از نظر روايات، سجده بر تربت كربلا فضيلت

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . صحيح بخاري، ج1، ص91، كتاب تيمم، حديث2

2 . الانصاف، ج1، صص234 ـ 267


99


بيشتري دارد و اين نه به خاطر آن است كه براي حسين سجده مي كنيم، بلكه سجده براي خداست و تربت (خاك حسيني) به اصطلاح فقهي «مسجود عليه» (محل سجدگاه) است و اين كاري مستحبي است نه واجب، و نكته آن اين است كه اين خاك، با خون بزرگترين سرداران اسلام، كه پايه هاي حكومت امويان را متزلزل ساخت، عجين گشته است. سجده بر اين تربت، يادآور جانبازي ها و فداكاري هاي آن حضرت و 72 تن از شهيدان راه خداست كه مرگ سرخ را بر زندگي مذلّت بار ترجيح دادند و امّا اين كه پيامبر (صلي الله عليه وآله) بر تربت حسين سجده نكرد ـ اگر صحيح باشد ـ براي اين است كه هنوز در آن زمان ملاك سجده وجود نداشت; زيرا هنوز اين خاك به خون حسين (عليه السلام) آغشته و متبرّك نشده بود.

بايد در نظر داشت كه شيوه و سيره بزرگان همواره اين بوده كه بر خاك مكان هاي متبرك سجده كنند.

مسروق بن اَجدع (متوفاي 62هجري) كه از تابعان است، هنگام سفر خشتي از مدينه همراه مي برد و بر آن سجده مي كرد.

گذشته از اين ها، سجده بر تربت پاك، در خانه ها، مسافرخانه ها و مكان هاي ديگر، چندان آسان نيست و لذا شيعيان تربت پاكي، از پاك ترين خاك هاي جهان را به صورت جامد درآورده و همراه خود مي برند تا عمل به حكم الهي در همه جا آسان شود.

اكنون اگر قرار باشد، در اين مورد جوابي نقضي بگوييم، از شما مي پرسيم: آيا پيامبر (صلي الله عليه وآله) بر اين فرش هاي گران قيمت، كه در مساجد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مصنف ابن ابي شيبه، ج2، ص172


100


انداخته ايد و بر آن ها سجده مي كنيد، سجده كرده است؟ البته نا گفته نماند كه او بر سنگ ريزه هاي مسجد و گاه بر حصير سجده مي كرد.

شگفت اينجاست كه پيامبر (صلي الله عليه وآله) اصرار ميورزيد انسان بر خاك سجده كند و حتي كساني كه بر غير خاك سجده مي كردند، مانع را از زير پيشاني آنان مي كشيد و مي فرمود: «پيشاني خود را به زمين بچسبان».

و روايت با اين مضمون، بسيار است، بيش از آن كه بتوان در اينجا نقل كرد.

امروزه اصرار بر اين است كه بر فرش هاي گران قيمت سجده شود. بايد گفت اكنون زماني است كه سنت ها بدعت و بدعت ها سنت شده است!

در پايان شايسته يادآوري است كه امّ سلمه مي گويد: پيامبرخدا (صلي الله عليه وآله) در حالي كه اشك مي ريخت فرمود:

«أتاني جبرئيل بالتربة التي يقتل عليها الحسين، فهي التي أقلّب في كفي».

«اين تربتي را كه در دست من است، جبرئيل آورد و گفت: حسين در آن نقطه كشته مي شود.»

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . العزيز شرح الوجيز معروف به شرح كبير، ج1، ص252

2 . طبقات ابن سعد، ج8، حديث79، ترجمه امام حسينعليه السَّلام، طبراني معجم كبير، ج3، صص114 ـ 115، حديث 2817


101


* پرسش 22

شيعه مي گويد: صحابه پيامبر (صلي الله عليه وآله) بعد از رحلت او مرتد شدند؟

پاسـخ

معلوم مي شود گردآورنده پرسش ها هيچ آگاهي از مكتب خود نداشته، گويا نظر او تنها اين بوده است كه مطالب را جمع كند، غافل از آن كه اهل سنت طبق روايات صحيحين، برخي از صحابه را پس از رحلت پيامبرخدا (صلي الله عليه وآله) مرتد مي دانند.

بخاري در صحيح خود نقل مي كند:

«پيامبر (صلي الله عليه وآله) فرمود: من پيشگام شما به سوي حوض كوثرم. هركس بدانجا بيايد، از آن مي نوشد و هركس بنوشد هيچگاه تشنه نمي شود. آنگاه گروهي به نزد من آيند كه آن ها را مي شناسم و آن ها نيز مرا مي شناسند، سپس آنان را از من جدا مي كنند. من مي گويم: اينان از من هستند. مي گويند: نمي داني بعد از رحلت تو چه كارها انجام دادند؟! آنگاه مي گويم: كساني را كه دين مرا دگرگون ساختند، از من دور كنيد!»

بخاري و مسلم هر دو نقل كرده اند:

«روز قيامت، گروهي از اصحابم بر من وارد مي شوند. آنان را از

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . صحيح بخاري، ج9، كتاب الفتن، ص46


102


حوض دور مي كنند. مي گويم: خدايا! آنان اصحاب من هستند. گفته مي شود:

تو نمي داني بعد از تو چه بدعت ها در دين پديد آوردند! آن ها مرتد شدند و به حال پيش از اسلام بازگشتند.»

در اين مورد، فزون از 10 حديث صحيح از پيامبر (صلي الله عليه وآله) نقل شده كه همه حاكي از ارتداد گروهي از صحابه است.

آيا شيعه صحابه را تكفير مي كند يا مؤلفان اين كتاب ها؟

شيعه هرگز صحابه را تكفير نكرده; زيـرا گروه عظيمي از آنان بر بيعت امام علي (عليه السلام) باقي مانده و پيشگامان تشيع بودند و گروه زيادي از آنان براي ما شناخته نيستند و ما درباره آنان جز خير گمان نمي بريم. گروهي نيز بيعتي را كه با امام داشتند، شكستند و اينان از نظر شيعه پيمان شكنان هستند كه در اسلام حكمشان روشن است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . جامع الأصول، نگارش ابن اثير، ج11، كتاب حوض، ص12 ; شماره 7972. و در پيش گفتار برخي از روايات نقل شد.

2 . جامع الأصول، نگارش ابن اثير، ج11، كتاب حوض، ص12 ; شماره 7972. و در پيش گفتار برخي از روايات نقل شد.


103


* پرسش 23

چرا امامت در اولاد حسين بن علي ادامه يافت نه در فرزندان حسن بن علي؟

پاسـخ

حضرت ابراهيم (عليه السلام) داراي دو فرزند به نام هاي اسماعيل و اسحاق بود، چرا نبوت تا عصر رسول الله (صلي الله عليه وآله) در نسل اسحاق استمرار يافت نه در نسل حضرت اسماعيل؟

حضرت يعقوب 12 فرزند داشت و رشته نبوّت در نسل يكي از آن ها استمرار يافت، حتي «بنيامين» كه برادر تني حضرت يوسف بود، از اين منقبت محروم گشت. پاسخ اين ها را خدا در يك كلمه بيان كرده است: } ...اللهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ...{ .


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . انعام : 124


104


* پرسش 24

چرا در مدتي كه پيامبر (صلي الله عليه وآله) بيمار بود، علي (عليه السلام) حتي يك بار امام جماعت نشد؟ امامت صغري دليلي بر امامت كبري است؟

پاسـخ

گرد آورنده پرسش ها، از نظر فكر و انديشه، كودكي بيش نيست. او مي گويد: اگر كسي به اذن پيامبر پيشنماز شد، اين دليل بر امامت كبري و رهبري جامعه به وسيله اوست.

در كجاي دنيا اگر كسي به سمت پاييني منصوب شد، دليل بر شايستگي او براي بالاترين سِمَت هاست؟ ابوبكر خواه امامت نماز را در دوران بيماري پيامبر (صلي الله عليه وآله) برعهده گرفته باشد يا نه، يا اين كه به دستور پيامبر بوده يا نه، چنين عملي گواه بر هيچ منصبي از مناصب ولايت و خلافت نيست.

شگفت اينجاست كه در اينجا عدم امامت علي (عليه السلام) را در نماز جماعت، دليل بر عدم خلافت و ولايت او مي گيرد، ولي بايد به خاطر بسپارد كه اگر چنين ولايتي دليل بر خلافت است، اميرمؤمنان بالاتر از اين را در غزوه تبوك برعهده گرفت; زيرا پيامبر (صلي الله عليه وآله) در مدينه چهار ماه تمام، وظايف پيامبري را، كه يكي از آن ها امامت نماز بود، برعهده وي نهاد و به او گفت:


105


«أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَي».

شگفتا! اشخاص متعددي در غياب پيامبر (صلي الله عليه وآله) امامت در نماز را به عهده گرفتند كه بيشترين مورد آن از «ابن امّ مكتوم» بوده است ولي هرگز احدي عمل او را دليل بر شايستگي او براي امامت ندانسته است.

در پايان، يادآور مي شويم كه هرگز دليلي بر عدم امامت جماعت حضرت علي (عليه السلام) در دوران بيماري پيامبر وجود ندارد.


106


* پرسش 25

شما مي گوييد علت پنهان شدن امام دوازدهم در غار، ترس از ستمگران است. اين مسأله اكنون با برپايي دولت ايران حل شده است، چرا ظهور نمي كند؟

پاسـخ

نخست از شما مي پرسيم كه در كدام كتاب و سخنرانيِ شيعه ديده ايد كه گفته باشند حضرت مهدي(عج) در غاري پنهان شده؟ آيا اين راه امانتداري و برخورد به روش علمي است كه نسبت هاي ناروايي را به جمع عظيمي از امت اسلام بدهيد و بعد پاسخ بخواهيد؟!

اگر مرادتان سرداب منسوب به حضرت است، آنجا معبد و عبادتگاه حضرت بوده و از همانجا خداوند وي را از چشم ها پنهان داشت; چنان كه حضرت مسيح را در همان نقطه اي كه بود از ديده ها پنهان ساخت و هم اكنون زنده است.

و اين كه گفته ايد چرا ظهور نمي كند، در حالي كه نظامي مانند جمهوري اسلامي پشتيبان اوست، اين سخن حاكي از آن است كه گوينده از فلسفه غيبت آن حضرت آگاه نيست; فلسفه غيبت، تنها ترس از ترور نيست بلكه شرايطي دارد كه تا آن شرايط فراهم نشود، ظهور آن حضرت رخ نمي نمايد.

شرايط به صورت اجمال عبارت اند از:

1 . آمادگي رواني در ملت ها; مردم جهان بايد براي اجراي اصول


107


اخلاقي و ديني، تشنه و آماده گردند و تا زماني كه در مردم جهان چنين تشنگي اي ايجاد نشود، عرضه هر نوع برنامه مادّي و معنوي مؤثر نخواهد بود.

امام باقر (عليه السلام) مي فرمايد: «روزي كه قائم آل محمد (عليهم السلام) قيام كند، خداوند دست خود را بر سر بندگان مي گذارد و در پرتو آن خِرَدها را كامل مي كند و شعور آنان به بالاترين حد خود مي رسد.

2 . تكامل علوم و فرهنگ هاي انساني; براي برقرار ساختن يك حكومت جهانيِ الهي، بر اساس عدل و داد، نياز به پيشرفت علوم و دانش هاي مادي و فرهنگ اجتماعي است.

3 . تكامل وسايل ارتباط جمعي; چنين حكومتي نياز به وسايل پيشرفته ارتباط جمعي دارد تا بتواند مقررات و احكام و رهنمودهاي خود را در مدت كوتاهي به سراسر جهان برساند.

4 . پرورش نيروي انساني; از همه اين ها مهم تر و بالاتر، رسيدن به چنين هدفي و پي ريزي چنين انقلابي، نيازمند نيروهاي پرتوان و كار آزموده است كه در واقع موتور محرك اين انقلاب را تشكيل مي دهد و فراهم آمدن چنين افراد پاكباخته و فداكار و ورزيده، به زمان نياز دارد.

مسأله مهدويت از مسائل مسلّم و روشن و مورد اتفاق همه مسلمانان است و احاديث آن، در حدّ تواتر است و در نظر سلفي ها نيز مهدويت يكي از عقايد اسلامي است، پس ما نيز مي پرسيم: چرا با وجود مسلمانان و دولت هاي اسلامي در قرون متمادي هنوز ظهور نكرده است؟

معلوم مي شود فرد يا افراد سؤال كننده، كودكانه مي انديشد و نه از نظريات بزرگان مكتب خود آگاهي دارد و نه كتابي را در اين زمينه خوانده است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . كافي، كتاب العقل، ج1، ص25، حديث 21


108


* پرسش 26

وقتي پيامبر خدا (صلي الله عليه وآله) از مكه مهاجرت كرد، ابوبكر را همراه خود برد و او را از خطر نجات داد و از سوي ديگر علي را در معرض خطر قرار داد. اكنون پرسش اين است كه كدام يك از آن دو سزاوارتر است كه خاري به پايش نخلد و در معرض مرگ قرار نگيرد؟ اگر بگوييد علي مي دانست كه كشته نمي شود، پس او را در معرض خطر قرار نداد، در اين صورت خوابيدن در بستر پيامبر براي او فضيلت نيست؟!

پاسـخ

حضرت رسول (صلي الله عليه وآله) به هنگام هجرت، ياران خود را دو گروه نكرد; گروهي را به همراه خود ببرد تا خاري به پايشان نخلد و گروه ديگر را رها كند، تا زير ضربات دشمن جان سپارند.

خوابيدن در جايگاه پيامبر (صلي الله عليه وآله) و جان نثاري در راه هدف، شأن مردان بزرگ است كه بقاي دين و دعوت الهي را بر همه چيز ترجيح مي دهند و در آن موقعيت جز علي (عليه السلام) كسي اين بار امانت را به دوش نمي كشيد و لذا او را در جايگاه خود قرار داد تا دشمن تصوّر كند پيامبر خانه را ترك نكرده است و در شأن چنين جان نثاري اين آيه فرود آمد كه:

} ...وَمِنْ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاةِ اللهِ وَاللهُ رَءُوفٌ


109


بِالْعِبَادِ{ . و

و امّا اين كه علي (عليه السلام) مي دانست كه كشته نمي شود، سخني است بي پايه، آنچه كه در تاريخ صحيح آمده، به شكل ديگري است و آن اين كه، پس از سپري شدن شب هجرت، علي همراه «هند بن أبي هاله» فرزند خديجه و ربيب پيامبر (صلي الله عليه وآله) دو شب، آن هم در نيمه هاي شب، به حضور رسول الله شرفياب شدند. در يكي از شب ها پيامبر (صلي الله عليه وآله) به علي (عليه السلام) فرمود: «إِنَّهُمْ لَنْ يَصِلُوا مِنَ الآْنِ إِلَيْكَ بِأَمْر تَكْرَهُهُ» ; يعني اكنون ديگر نمي توانند به تو آسيبي برسانند. پيامبر (صلي الله عليه وآله)  ، اين اطمينان خاطر را در شب دوم يا سوم به علي (عليه السلام) داد، نه در شب اول.

اتفاقاً، تاكتيك مبارزه، چنين اقتضا مي كند كه افراد ضعيف را در عقب نشيني ها و مهاجرت ها با خود ببرند و افراد قوي را در صفوف نخستين پيكار با دشمن برجاي گذارند تا بتوانند با مقاومت خود، سپر امنيتي را براي عقب نشيني كنندگان و مهاجران فراهم سازند و پيامبر (صلي الله عليه وآله) نيز چنين كرد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . بقره : 207

2 . اسد الغابة، ج4، ص25 ; مستدرك حاكم، ج3، ص133 ; مسند احمد، ج1، ص330

«برخي از مردم كساني هستند كه جان خودرا باخدا معامله مي كنند ودر پي خشنودي او هستند و خدا به بندگان خويش مهربان است.»

بنابراين، بسيار دور از انسانيت و عقل است كه چنين عمل عظيمي را، كه در تاريخ كم نظير است، نشانه بي ارزشي جان علي (عليه السلام) در نظر پيامبر (صلي الله عليه وآله) تفسير كنيم.

3 . اين جمله را ابن هشام و طبري و ابن اثير نقل كرده3اند.

4 . فروغ ابديت، ج1، صص 428 ـ 429


110


* پرسش 27

علت تقيّه، يا ترس از مرگ است يا شكنجه و امامان كه از اين دو ترسي ندارند، چرا تقيه مي كنند؟

پاسـخ

تقيه به خاطر ترس از مرگ يا شكنجه نبود، بلكه اسبابي داشت كه به برخي از آن ها اشاره مي كنيم:

1 . حكومت هاي اموي و عباسي، از هر نوع تشكّل شيعي و گرد آمدن شيعيان به دور يك امام وحشت داشتند و به هيچ قيمت آن را نمي پذيرفتند و لذا در دوران خلافت معاويه، تشكل هاي شيعي نابود شدند و شخصيت هايي مانند حجر بن عدي و ميثم تمار اعدام و يا به دار آويخته شدند. از اين جهت امام براي حفظ باقي مانده شيعيان، تقيه مي كردند كه مبادا آن ها را از ميان ببرند.

2 . اگر امام تقيه نمي كرد، نمي توانست به ديگر وظايف خود بپردازد. او به صورت آرام وبدون درگيري و احياناً مماشات لفظي با گروه مخالف، حقايق را بيان مي كرد و از اين طريق، افراد آماده را آگاه مي ساخت. روشن است كه اگر تقيه نمي كرد همين خدمت نيز از ميان مي رفت.

3 . امر به معروف به صورت آشكار و مخالفت با نظام حاكم، در صورتي لازم است كه مفيد فايده باشد. بديهي است در آن شرايط، جز به هم زدن نظم و ايجاد آشوب نتيجه اي نداشت.


111


اين افراد از تاريخ زندگاني شيعيان در عصر امامان كاملاً بي اطلاع هستند و لذا تصوّر مي كنند كه تقيه امام (عليه السلام) براي حفظ جان خود بوده است، در حالي كه براي حفظ جان شيعيان و پيروان انجام مي گرفت.

سلمة بن مُحرِز مي گويد: به امام صادق (عليه السلام) گفتم: مردي مرا وصيّ خود نموده و يك دختر بيش ندارد، تركه او را چگونه تقسيم كنم؟ امام (عليه السلام) فرمود: نيمي از آن را به دختر بده و نيم ديگر به بستگان پدري. من به كوفه برگشتم و گفتگوي خود با امام صادق (عليه السلام) را براي زراره نقل كردم. او گفت: امام اين حكم را از روي تقيه بيان كرده است. حكم واقعي نزد امام اين است كه همه را به دختر بدهي.

سال ديگر براي حج به مدينه آمدم. جريان را به امام صادق (عليه السلام) عرض كردم. گفتم گويا در بيان حكم از من تقيه كردي. فرمود: نه، من از آن ترسيدم كه تو همه را به دختر بدهي و بستگان پدري تو را به محكمه ببرند و نيمي از مال را از تو بخواهند.

آنگاه از من پرسيد: نيمه ديگر را چه كردي؟ گفتم: نداده ام. گفت: كسي هم از اين جريان آگاه است؟ گفتم: نه، فرمود همه را به دختر بده.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . وسائل الشيعه، ج17، باب 14 از ميراث ابوين، حديث3، و باب5، حديث4


112


* پرسش 28

نصب امام معصوم براي اين است كه ظلم و شر از جامعه برچيده شود، ليكن مي بينيم كه با نصب علي بن ابي طالب براي خلافت و يا فرزندان او، ظلم برچيده نشد.

پاسـخ

خداوند تمام پيامبران را براي چنين هدفي برانگيخته است، چنان كه مي فرمايد:

} لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمْ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ...{ .

«ما پيامبران را با دلايل همراه با كتاب برانگيختيم تا مردم، عدالت را بر پا دارند.»

اكنون پرسش اين است كه آيا اين هدف عملي شد و همه پيامبران الهي جور و ستم را از جهان برچيدند؟ شما درباره پيامبران چه پاسخي داريد، پاسخ ما درباره نصب امام معصوم نيز همان است.

هدف از نصب امام معصوم از جانب خدا، در مقابل مكتب ديگر، كه گزينش امام غير معصوم از طرف خدا را تجويز مي كند، اين است كه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . حديد : 25


113


امام علاوه بر گسترش عدالت، همه وظايف پيامبر را، جز پذيرش وحي، ادامه دهد; يعني حكم حوادث نوظهور را بيان كند. شبهات معاندان را برطرف سازد و در حدّ امكان، احكام نوراني الهي را اجرا نمايد. در هر حال، نصب امام از جانب خداوند، حجت را بر تمام مردم تمام مي كند و جاي عذري بر كسي باقي نمي گذارد.

امير مؤمنان علي بن ابي طالب (عليه السلام) روزي كه بر اريكه حاكميت نشست به تمام اين وظايف و دستورات عمل كرد.

در پايان يادآور مي شويم كدام يك از اين دو طرح مي تواند امت را به كمال برساند؟

1 . نصب امام معصوم از جانب پروردگار، به وسيله پيامبران، كه از خطا و گناه و زر اندوزي و قبيله گرايي منزّه و پاك باشد؟

2 . گزينش يكي از افراد عادي براي چنين منصب مهم كه هيچ گونه تضميني براي عدم لغزش او وجود ندارد.


114


* پرسش 29

در فقه شيعه، زنان از زمين ارث نمي برند، پس چرا فاطمه (عليها السلام) مطالبه فدك را كرد كه زمين بود؟

پاسـخ

اوّلاً: آنچه اتفاق علماي شيعه است اين است كه فقط از زمين
خانه مسكونيِ شوهر ارث نمي برد، نه از خانه و املاك ديگر پدر و ساير بستگان. اين سؤال كننده تا چه حد در اشتباه است! او تصور مي كند در نظر شيعه زن مطلقاً از زمين ارث نمي برد، حتي از زمين هاي موروثي پدر و مادر!

ثانياً: فدك ارث نبود، بلكه نحله بود. پيامبر خدا (صلي الله عليه وآله) فدك را كه به وسيله صلح به دست آمده و به يك معني انفال بود، به دختر خود بخشيد، آن هم به دستور خدا بود كه فرمود: } وَآتِ ذَا الْقُرْبَي حَقَّهُ...{ .


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . اسراء : 26


115


* پرسش 30

ابوبكر با افراد مرتد جنگيد ولي در نظر شيعه، علي بن ابي طالب براي اين كه مردم مرتد نشوند، قرآني را كه پيامبر (صلي الله عليه وآله) بر او املا كرده بود، بيرون نياورد؟

پاسـخ

دو ادعا در اينجا مطرح گرديده و براي هيچ يك مدركي ارائه نشده است.

اوّلاً: ابوبكر با مرتدها نجنگيد، بلكه جنگ او با كساني بود كه از پرداخت زكات خودداري كرده بودند و دليلشان اين بود كه: ما خليفه برگزيده گروهي از مهاجرين و انصار را به رسميت نمي شناسيم. البته
اين جنگ ها در تاريخ به نام نبرد با مرتدان معروف شده و كوشش گرديده كه آيه 54 سوره مائده را ناظر به آن بدانند، در حالي كه به قول طبري، شأن نزول آيه، ارتباطي به مسأله زمان ابوبكر ندارد. بنابراين، در حقيقت جنگ او با گروهي بود كه به هر علتي، از پرداخت زكات خودداري مي كردند و هرگز اصلي از اصول اسلام را منكر نشده بودند.

ثانياً: كدام شيعه و در كدام كتاب گفته است كه علي (عليه السلام) قرآني را كه پيامبر براي او املا كرد، به خاطر مرتد نشدنِ مردم بيرون نياورد؟ اتفاقاً

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تفسير طبري، ج4، صص 285 و 286


116


علي (عليه السلام) قرآني را كه پس از پيامبر (صلي الله عليه وآله)  ، طبق ترتيب نزول جمع كرده بود، ارائه كرد، وقتي استقبال نكردند، او هم آن را نزد خود محفوظ نگه داشت. گرد آورنده اين پرسش ها اگر اهل دانش بود، هرگز اين سخن را نمي گفت.

قرآن علي (عليه السلام) در كتاب تاريخ يعقوبي و مصابيح الأنوار به طور مفصل آمده است. هيچ تفاوتي با اين قرآن جز در تقديم و تأخير سوره ها ندارد.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تاريخ يعقوبي، ج2، صص 135 ـ 136، چاپ بيروت، دار صادر ; طبقات كبري، ج2، ص338 ; الاستيعاب، بخش سوم، ص976 وعبدالكريم اشعري شهرستاني در كتاب «مصابيح الأنوار»، ج1، ص125 در مورد قرآن امام سخن گفته است.


117


* پرسش 31

علي (عليه السلام) مرد شجاعي بود، اگر با خلافت خلفا موافق نبود، چرا به غصب خلافت خود اعتراض نكرد و چرا با خلفا نجنگيد و با آنان بيعت كرد؟

پاسـخ

اين پرسش به نوعي تكرار پرسش دوم و پنجم است كه در آنجا گفته شد علي (عليه السلام) بيعت نكرد ولي به خاطر حفظ اسلام و ارشاد خلفا همكاري كرد و مورد مشورت آنان قرار گرفت و خود فرمود: من حفظ اسلام و نيز حفظ وحدت مسلمانان را بالاتر از آن مي دانم كه خلافت از دست من گرفته نشود.

در نامه اي به ابو موسي اشعري نوشت: هيچ كس به اندازه من علاقمند به وجود الفت ميان مسلمانان نيست.

و امّا چرا انتقاد نكرد، گفتيم كه مكرر انتقاد كرد و با حديث غدير بر خلافت خود احتجاج نمود ولي او اهل دنيا نبود كه به خاطر مقام و منصب، هر چند به حق، همه پل ها را خراب و جامعه را گرفتار تفرقه كند يا اصل اسلام را متزلزل سازد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نهج البلاغه، بخش نامه ها، شماره 78


118


* پرسش 32

حديث كساء، چهارنفر ازخانواده پيامبر (صلي الله عليه وآله) را شامل مي شود و آن ها را از گناه منزّه مي داند، چه دليلي بر عصمت بقيه امامان وجود دارد؟

پاسـخ

اوّلاً: اين «حديث كساء» نيست كه آن ها را از گناه و خطا منزّه مي شمارد بلكه «آيه تطهير» است و در اين كه اين آيه در حق اين چهار نفر نازل شده، جاي هيچ بحث نيست و روايات مربوط به آن، در حدّ تواتر است.

ثانياً: عصمتِ ديگر پيشوايان، به وسيله امام پيشين ثابت شده است. هر امامي به امامت امام بعد از خود تصريح كرده و چون خود معصوم است و بر عصمت امام بعد از خود گواهي داده، سلسله عصمت حفظ مي شود. البته اين يكي از راه هاي ثبوت عصمت امامان است. در اين جا راه هاي ديگري نيز هست كه تفصيل آن را موكول به وقت ديگر مي كنيم; مانند آن كه «وجوب اطاعت اولي الأمر» در آيه مباركه، بدون قيد و شرط، نشانه عصمت اين گروه است، حال اين گروه معصوم كيست، بايد گفت جز اين دوازده تن، مصداق ديگري در خارج ندارد.


119


* پرسش 33

در يك سو امام صادق (عليه السلام) مي گويد: «من از دو طريق نواده ابوبكر هستم» و در سوي ديگر، شيعيان رواياتي از او نقل مي كنند كه ابوبكر را مذمّت كرده است. چگونه مي توان اين دو را جمع كرد؟

پاسـخ

جمله «وَلَدَنِي أَبُو بَكْر مَرَّتَيْن» در كتاب كافي نيست كه برخي به آن كتاب نسبت مي دهند. مرحوم كليني فقط يادآور مي شود كه مادر امام صادق (عليه السلام) «امّ فروه» دختر قاسم بن محمد است و مادر امّ فروه اسماء دختر عبد الرحمان بن ابي بكر. بدون اين كه عبارت ياد شده را بياورد.

ابن عنبه در كتاب «عمدة الطالب»، جمله مزبور را از امام صادق (عليه السلام) نقل مي كند كه آن حضرت فرمود: «وَلَدَنِي أَبُو بَكْر مَرَّتَيْن» ولي هيچ سندي ارائه نمي كند.

با حديث مرسل و بدون سند چگونه مي توان بر مطلبي استدلال كرد؟ همچنين اربلي در كشف الغمه از كتاب عبدالعزيز الأخضر الجنابذي كه از علماي اهل سنت است، نقل مي كند و مي گويد: «قَالَ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . عمدة الطالب، ج195 ، چاپ نجف اشرف.

2 . عبدالعزيز بن محمد بن المبارك الأخضر، حنبلي جنابذي سپس ساكن بغداد شد. در سال 524 متولد و در سال 611 درگذشته است (شذرات الذهب، ج5، ص46).


120


جَعْفَر (عليه السلام)  : وَ لَقَدْ وَلَدَنِي أَبُو بَكْر مَرَّتَيْن». بايد گفت:

اوّلاً: ناقل حديث فردي سني است و گفتار او در مقام «احتجاج»، براي شيعه حجت نيست.

ثانياً: با فرضِ حجت بودن، روايت كاملاً بي سند و در اصطلاح، حديث مرسل است و حديث مرسل و فاقد سند، فاقد حجيت و غير
قابل احتجاج است. آيا مي توان با يك حديث بي سند بر يك اصل عقيدتي استدلال كرد؟!

شما نبردهاي خونين و كشمكش هاي روشن را كه بعد از سقيفه رخ داد، ناديده مي گيريد و به يك حديث بي اصل و اساس استدلال مي كنيد و مي خواهيد بر اين گذشته تلخ سرپوش بگذاريد؟!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . كشف الغمه، ص374


121


* پرسش 34

عمر مسجد الاقصي را آزاد كرد و صلاح الدين ايوبي بار ديگر آن را پس گرفت. شيعيان چه دستاوردها وفتوحاتي داشته اند؟

پاسـخ

طراح پرسش از دو نفر ياد كرد; يكي از سلف به نام عمر بن خطاب و ديگري از خلف به نام صلاح الدين ايوبي.

ما نيز از جهاد شيعه در عصر سلف و خلف ياد مي كنيم; در سلف و عصر پيامبر خدا (صلي الله عليه وآله) بيشترين بار جهاد در بر دوش علي (عليه السلام) بود و حديث «لاَ سَيْفَ إِلاَّ ذُو الْفَقَارِ وَ لاَ فَتَي إِلاَّ عَلِيٌّ» در باره او شنيده شد و در جنگ خندق، ارزش جهاد او با عبادت ثقلين برابر خوانده شد و در فتح خيبر، پيامبر (صلي الله عليه وآله) در باره او فرمود: «كَرَّارٌ غَيْرُ فَرَّار» ; «او پيوسته حمله مي كند و از ميدان نبرد نمي گريزد»، در حالي كه دو نفر پيش از او رفتند و از ميدان نبرد گريختند.

علي (عليه السلام) علاوه بر جهاد با مشركان، با سه گروه ديگر نيز جنگيد:

«پيمان شكنان»، «ستمكاران» و «شورشگرانِ نافرمان» و نبرد او با اين سه گروه، در حديث پيامبر خدا (صلي الله عليه وآله) آمده است.

اين از امامان و پيشوايان شيعه، امّا از خود شيعيان، كافي است يادآور شويم كه در نوع فتوحات، شيعيان علي (عليه السلام) شركتي تام داشته اند; يمني ها از قبيله هاي مختلف، چون حمدان و كنده و... همگي شيعيان علي (عليه السلام) بودند و همين سبب شد كه گروهي از آنان از يمن مهاجرت


122


كرده، ساكن عراق شدند تا در فتوحات اسلامي شركت داشته باشند.

فاتح شام و ديار بكر و آسياي صغير ابو ايّوب انصاري، ميهماندار وميزبان پيامبر (صلي الله عليه وآله)  ، شيعه خالص علي (عليه السلام) بود و هم اكنون قبرش در اسلامبول مزار همگان است.

محمدبن ابي بكر كه از نظر روح و روان فرزند علي (عليه السلام) بود، به دستور آن حضرت براي ادامه گسترش اسلام به مصر رفت و به شهادت رسيد و پس از وي مالك اشتر نخعي براي ادامه مأموريت به مصر اعزام شد كه متأسفانه در نيمه راه با دسيسه معاويه مسموم گرديد و هم اكنون قبرش مزار مردمان است.

در دوران خلفا، فاصله شيعه و سني در حد امروز نبود، بلكه در فتوحات با داشتن گرايش هاي مختلف، همه شركت مي كردند.

اين از سلف، امّا درباره خلف، كافي است بدانيم كه مرابطه (مرزباني) يكي از وظايف بزرگ مسلمانان بوده و بيشتر به وسيله دولت هاي شيعه صورت گرفته است.

حمدانيان در شام، فاطميان در شمال آفريقا و علويان در طبرستان و ديلمان و گيلان، مرزبانان اسلام بودند. دولت هاي شيعه در هند در مبارزه با بت پرستي و تشكيل دولت اسلامي براي خود، سرگذشت مفصلي دارند و اكبرآباد در هند مركز دولت هاي شيعي بود.

كساني كه علاقه مندند از جهاد نظامي شيعه در جهان آگاه شوند، به كتاب «جهاد الشيعه» نگارش خانم دكتر «سميرة مختار الليثي» چاپ دار الجيل مراجعه كنند.

نبرد صفويان در جنوب ايران با پرتغالي ها و نبرد ايرانيان با روس و انگليس در شمال و جنوب ايران، از صفحات زرين جهاد شيعه با كافران


123


است. وقتي پرتغالي ها، بندرعباس را اشغال كردند و نام آن را بندر گمبرون نهادند، شاه عباس صفوي با نيروي ايمان شيعيان آنجا را پس گرفت و نام آن را بندرعباس نهاد. جهاد نادرشاه با هنديان بت پرست، يكي از بزرگ ترين صفحات تاريخ جهاد اسلامي با بت پرستان است.

در قرن چهاردهم، آنگاه كه انگلستان عراق را اشغال كرد، مرجعيت شيعه به پيشوايي آيت الله محمد تقي شيرازي توانست با بر پا كردن «ثورة العشرين» در سال 1920 ميلادي اين سرزمين اسلامي را از وجود زالو صفتان انگليسي پاك گرداند و به اين كشور استقلال ببخشد.

در اين چند سال اخير، بزرگ ترين ضربه را شيعيان لبنان بر پيكر
اسرائيل وارد ساخته اند و مقاومت اسلامي لبنان در چند مرحله اسرائيل را كه تا پايتخت لبنان پيشروي كرده بود، به گونه اي خفت بار عقب راند و زهر چشمي به آنان نشان داد كه تاكنون از مجموع دولت هاي عربي دريافت نكرده بودند.

در اين جا جهاد نظامي شيعه را به صورت بسيار موجز و فشرده آورديم، ولي حقيقت اين است كه گردآورنده اين پرسش ها تصور كرده است كه جهاد، تنها جهاد نظامي است و از عظمت جهاد علمي و فرهنگي غفلت كرده است.

اگر جهاد قلمي و فرهنگي نبود، هرگز سربازان فداكار و از خود گذشته در ميدان نبرد، از جان گذشتگي نشان نمي دادند.

ائمه اهل بيت (عليهم السلام) از پيامبر خدا (صلي الله عليه وآله) نقل مي كنند كه فرمود:

«ثلاثة تخرق الحجب، و تنتهي إلي ما بين يدي الله; صرير أقلام العلماء، و وطيء أقدام المجاهدين، و صوت مغازل


124


المحصنات».

«سه چيز است كه پرده ها را مي شكافد و به درگاه الهي مي رسد: 1. صداي قلم دانشمندان 2. صداي پاي جهادگران 3. صداي ريسندگي زنان پرهيزكار.»

همچنين فرمود:

«أَفْضَلَ الْجِهَادِ كَلِمَةُ عَدْل عِنْدَ إِمَام جَائِر» .

«بالاترين جهاد، گفتن سخن حق نزديك فرمانرواي ستمگر است.»

و پيشوايان معصوم شيعه، كه به شمشير ظالمان و يا سمّ ستمگران جام شهادت نوشيدند، به خاطر سخنان حقي بود كه نزد ظالمان مي گفتند. در حالي كه گروه هاي ديگر با خلفاي اموي و عباسي سازش داشتند و با آن ها كنار مي آمدند، به جز افراد نادر كه نمي توان روي آن ها حساب كرد.

انسان تصور مي كند كه ميدان جهاد، بستر نظاميان است، ولي تاريخ خلاف آن را گواهي مي دهد.

علما و دانشمندان شيعه، به خاطر جهاد فرهنگي و نشر اسلام ناب محمدي، به وسيله ستمگران جام شهادت نوشيدند و يا با شمشير كشته شدند و يا بر سر دار رفتند و احياناً بدن هايشان سوزانده شد.

در هر حال، شيعه مفتخر است كه با جهاد قلمي و فرهنگي خود، تفكّر اسلام ناب محمدي را كه در تعاليم اهل بيت ـ همتاي قرآن ـ متجلي است، به جهانيان معرفي كرده است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . الشهاب في الحكم والآداب، ص22 ; الأمثل في تفسير كتاب الله المنزل، ج18، ص523

2 . شهداء الفضيله، تأليف علاّمه اميني.


| شناسه مطلب: 74788