بخش 2
نظریه دوم: کراهت زیارت قبرها ردّ نظریه دوم نظریه سوم: جواز زیارت قبرها نظریه چهارم: استحباب زیارت قبرها زیارت قبر پیامبر (صلی الله علیه وآله) نظریّه ابن تیمیّه: حرمت زیارت قبر پیامبران
25 |
براي زنان باقي است.
ايشان بايد در جمله دوم نيز همين استدلال را پياده كند، يعني بگويد: كلمه «نهيتكم» و «فكلوا وامسكوا» لفظ مذكّر است و اختصاص به مردان دارد. لذا پيامبر (صلّي الله عليه وآله) خوردن بيش از سه قرباني را براي مردان جايز نموده و حكم گذشته را در خصوص مردان نسخ كرده است، بنابراين خوردن بيش از سه قرباني در حال حاضر براي زنان حرام است.
و نيز در جمله سوم با همين استدلال بايد خوردن مشروبات مباح را براي زنان در هر ظرفي حرام بداند و در ظرف مخصوص پوست دبّاغي شده جايز بداند.
هيچ فقيهي از فقهاي اسلامي چنين احكامي را صادر نكرده است.
ثالثاً: در آخر روايت دوم اين جمله وجود دارد: «لأنّها تذكّركم الآخرة؛ زيرا زيارت قبرها يادآور آخرت است.» در حقيقت پيامبر (صلّي الله عليه وآله) زيارت قبرها را براي هر كسي كه متذكّر آخرت شود، جايز دانسته است و فرقي ندارد؛ چه مرد باشد چه زن. و به تعبير اصوليون علّت عام است و شامل زنان نيز مي شود.
بنابراين نتيجه مي گيريم: روايت دوم (نهيتكم عن زيارة القبور، فزوروها) عامّ است و شامل زنان نيز مي شود.
پاسخ دوم
با توجّه به پاسخ پيشين مي توانيم از دو روايت گذشته سه حكم را استنباط كنيم:
26 |
1. نهي از زيارت قبور براي مردان و زنان در صدر اسلام. اين حكم از جمله «نهيتكم عن زيارة القبور» استفاده مي شود.
2. نهي از زيارت قبور براي زنان. اين حكم از روايت «لعن الله زوّارات القبور» استفاده مي شود.
3. امر به زيارت قبور براي مردان و زنان پس از نهي سابق. و اين حكم از جمله «فزوروها» استفاده مي شود.
در اينجا دو احتمال وجود دارد:
احتمال اوّل: روايت نخست (لعن الله زوّارات القبور) قبل از روايت دوم «فزوروها» صادر شده باشد. در اين صورت اين روايت در حقيقت نهي از زيارت قبور را ـ كه در صدر اسلام نسبت به عموم صادر شده ـ تأكيد مي كند، در واقع رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) در صدر اسلام فرموده است: «تمام مردم، بخصوص زنان را از زيارت قبرها نهي مي كنم.» در نتيجه ما در صدر اسلام يك حكم عامّ مبني بر نهي از زيارت قبور داشته ايم و اين حكم عامّ درباره زنان مورد تأكيد قرار گرفته است. و يك حكم عامّ مبني بر جواز زيارت قبور براي مردان و زنان داريم كه بعداً صادر شده است. در اين صورت به اتّفاق همه علماي اصولي حكم دوم ناسخ حكم اوّل است.
و همين احتمال را بسياري از انديشمندان اهل سنّت تأييد كرده اند. ترمذي مي گويد:
«وقد رأي بعض أهل العلم أنّ هذا كان قبل أن يرخّص النبي (صلّي الله عليه وآله) في زيارة القبور، فلمّا رخّص
27 |
دخل في رخصته الرجال والنساء.(1)»
«بعضي از دانشمندان معتقدند حديث «زوّارات القبور» قبل از صدور اجازه پيامبر (صلّي الله عليه وآله) نسبت به زيارت قبور، صادر شده است و هنگامي كه زيارت قبور را اجازه داد، مردان و زنان داخل در اين اجازه شدند.»
و محمدبن اسماعيل كحلاني و مباركفوري، سخن ترمذي را با دو نكته تأييد كرده اند: 1. اينكه پيامبر (صلّي الله عليه وآله) به عايشه چگونه زيارت كردن را آموخت. 2. اينكه فاطمه (عليها السلام) بارها به زيارت قبر حمزه (عليه السلام) مي رفت.(2)
درباره اين دو نكته بعداً سخن خواهيم گفت.
احتمال دوم: روايت اوّل (لعن الله زوّارات القبور) پس از روايت دوم (فزوروها) صادر شده باشد. در اين صورت لازم مي آيد حكم اوّل (نهي عمومي از زيارت قبور) يك مرتبه توسّط حكم سوم (امر به زيارت عمومي) نسخ شود و مرتبه دوم با حكم دوم (نهي خصوص زنان از زيارت قبور) نسخ گردد. و صدور چنين امري شايسته مولا و شارع حكيم نيست.
پاسخ سوم
بر فرض بپذيريم كه روايت اوّل و دوم متعارض هستند، بايد ميان آنها جمع نمود؛ چنانكه قرطبي و قاري و شوكاني
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. سنن الترمذي، ج2، ص259.
2. سبل السلام، ج2، ص114؛ تحفة الأحوذي، ج4، ص137.
28 |
و ديگران انجام داده اند.
شوكاني در كتاب «نيل الأوطار»، ابتدا كلامي را از قرطبي نقل كرده و مي گويد:
«قال القرطبي: اللعن المذكور في الحديث إنّما هو للمكثّرات من الزيارة، لما تقتضيه الصيغة من المبالغة. ولعلّ السبب ما يفضي إليه ذلك من تضييع حقّ الزوج والتبرّج وما ينشأ من الصياح ونحو ذلك، وقد يقال: إذا أمن جميع ذلك فلا مانع من الإذن لهنّ، لأنّ تذكّر الموت يحتاج إليه الرجال والنساء.(1)»
«قرطبي گفته است: نفريني كه در اين حديث آمده، اختصاص به زناني دارد كه زياد به زيارت قبور مي روند، صيغه مبالغه (زوّارات) به اين معنا دلالت دارد. و شايد سبب نهي چنين زناني از زيارت قبور عواقب آن باشد؛ مانند از بين رفتن حقّ همسر، زينت و خودنمايي، فرياد زدن و امثال آن. لذا گفته مي شود: چنانچه از تحقّق نيافتن اين عواقب مطمئن باشيم، مانعي ندارد كه زنان به زيارت قبور روند. زيرا يادآوري آخرت چيزي است كه هم مردان و هم زنان نيازمند به آن هستند.»
و سپس مي گويد:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. نيل الأوطار، ج4، ص166.
29 |
«وهذا الكلام هو الّذي ينبغي اعتماده في الجمع بين أحاديث الباب المتعارضة في الظاهر.(1)»
«سخن قرطبي شايسته اعتماد در جمع بين احاديثي است كه به ظاهر متعارض مي باشند.»
مباركفوري نيز در كتاب «تحفة الأحوذي» پس از نقل سخن قرطبي مي گويد:
«آنچه قرطبي مي گويد چيزي است كه ظاهر حديث بر آن دلالت دارد.»(2)
پاسخ چهارم
حديث «لعن الله زوّارات القبور» يا «لعن رسول الله (صلّي الله عليه وآله) زوّارات القبور» از سه طريق روايت شده است:
1. أبو عوانة عن عمر بن أبي سلمة عن أبيه عن أبي هريرة.(3)
2. سفيان عن عبدالله بن عثمان بن خثيم عن عبدالرحمن بن بهمان عن عبدالرحمن بن حسان بن ثابت عن أبيه.(4)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. نيل الأوطار، ج 4، ص 166.
2. تحفة الأحوذي، ج4؛ ص137.
3. مسند أحمد بن حنبل، ج2، ص337؛ سنن الترمذي، ج2، ص259؛ السنن الكبري، ج4، ص78؛ سنن ابن ماجة، ج1، ص502.
4. مستدرك الصحيحين، ج1، ص374؛ مسند أحمد، ج3، ص442ـ443؛ سنن ابن ماجة، ج1، ص502؛ السنن الكبري (البيهقي)، ج4، ص78؛ المعجم الكبير، ج4، ص42.
30 |
3. عبدالوارث بن سعيد عن محمد بن جحادة عن أبي صالح عن ابن عبّاس.(1)
در سند اوّل عمر بن ابي سلمه وجود دارد كه توسّط علماي رجالي تضعيف شده است.
ابن حجر عسقلاني در كتاب «تهذيب التهذيب» در شرح حال عمر بن ابي سلمه مي نويسد:
«قال ابن سعد: كان كثير الحديث، و ليس يحتجّ بحديثه.
وقال ابن المديني عن يحيي بن سعيد: كان شعبة يضعِّف عمرَ بن أبي سلمة.
وقال ابوقدامة: قلت لابن مهدي: إنّ شعبة أدركه ولم يحمل عنه؟ قال: أحاديثه واهية.
وقال ابن أبي خيثمة: سألت أبي عنه، فقال: صالحٌ ان شاءالله، وكان يحيي بن سعيد يختار محمدَ بن عمروعليه.
وقال أحمد: لم يسمع شعبة منه شيئاً.
وقال ابن معين: ليس به بأس. وفي رواية: ضعيف الحديث.
وقال أبوحاتم: هو عندي صالح صدوق في الأصل،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. سنن ابن ماجة، ج1، ص502.
31 |
ليس بذلك القوي، يكتب حديثه ولايحتجّ به.
وقال العجلي: لابأس به.
وقال الجوزجاني: ليس بقويّ في الحديث.
وقال النسائي: ليس بالقوي.
وقال ابن خزيمة: لايحتجّ بحديثه.»(1)
ملاحظه مي كنيد كه از عمر بن ابي سلمه با اين عناوين ياد شده است: «كسي كه نمي شود به حديثش استدلال نمود»، «شعبه او را تضعيف كرده است»، «احاديث او پوچ است»، «ضعيف الحديث است»، «قوي نيست، حديثش نوشته نمي شود و قابل استدلال نيست» و «او در حديث قوي نيست.» با وجود چنين شخصي در سند حديث، اين حديث از اعتبار ساقط مي شود.
و در سند دوم عبدالرحمن بن بهمان وجود دارد و از علي بن مديني درباره شخصيّت او پرسيدند، او گفت: «شناخته شده نيست.»(2)
در سند سوم ابوصالح قرار دارد، نام او باذان يا باذام است. اين شخص را فقط عجلي توثيق كرده است(3) و سايرين يا او را تضعيف كرده اند و يا نسبت به او بي تفاوت اند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. تهذيب التهذيب، ج7، ص401. و نيز ر.ك: به كتاب هاي الجرح والتعديل، ج1، ص146؛ العلل (أحمد بن حنبل)، ج1، ص419 و ج3، ص187؛ معرفة الثقات (العجلي)، ج2، ص168.
2. تاريخ مدينة دمشق، ج1، ص289.
3. معرفة الثقات، ج2، ص 408.
32 |
احمد بن حنبل مي گويد: «عبدالرحمن بن مهدي به حديث ابوصالح عمل نمي كرد.»(1)
ابن عدي مي گويد: «آنچه ابوصالح روايت مي كند، تفسير است نه روايت و در تفسيرش نيز اهل تفسير از او متابعت نكرده اند. و هيچ كس از گذشتگان را نديدم از او راضي باشد(2).»
زكريّا بن ابي زائده گفته است: «روزي شعبي از كنار ابوصالح مي گذشت، گوش او را كشيد و گفت: واي بر تو! قرآن را تفسير مي كني در حالي كه آن را حفظ نيستي.»(3)
ابوحاتم گفته است: «حديث اونوشته مي شود، ولي به آن استدلال نمي شود.»(4)
نسائي گفته است: «ضعيف است.»(5)
عقيلي گفته است: «مغيره گفته كه: ابوصالح فقط كودكان را تعليم مي داد، و تفسيرش ضعيف است.»(6)
جوزقاني گفته است: «ابوصالح متروك است.»(7)
ابن جوزي از ازدي نقل كرده است كه او گفت: «ابوصالح
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. العلل ج2، ص502.
2. الكامل (ابن عدي)، ج2، ص71.
3. تهذيب التهذيب، ج1، ص364؛ ضعفاء العقيلي، ج1، ص165.
4. تهذيب التهذيب، ج1، ص365.
5. كتاب الضعفاء والمتروكين، ص158.
6. ضعفاء العقيلي، ج1، ص166.
7. تهذيب التهذيب، ج1، ص365.
33 |
بسيار دروغگو است.»(1)
ابن حبّان گفته است: «ابوصالح از ابن عبّاس روايت كرده است، ولي رواياتش نشنيده گرفته مي شود.»(2)
بنابر اين، بر فرض دلالت اين حديث كامل باشد، سند آن بسيار مخدوش است.
علاوه بر ابن تيميّه، بن باز نيز زيارت قبرها توسط زنان را حرام و گناه كبيره دانسته است، ايشان گفته است:
«امّا زيارة المرأة للقبور فهي محرّمة، بل من كبائر الذنوب، لأنّ النبيّ (صلّي الله عليه وآله) لعن زائرات القبور والمتّخذين عليها المساجد والسرج.»(3)
«زيارت زنان از قبرها حرام و از گناهان كبيره است، زيرا پيامبر (صلّي الله عليه وآله) زنانِ زيارت كننده قبرها و كساني را كه بر روي قبرها مسجد مي سازند و چراغ روشن مي كنند، نفرين كرده است.»
با پاسخي كه از كلام ابن تيميّه داديم، بي اساسي كلام بن باز روشن مي شود، و نيازي به تكرار نيست؛ به خصوص اينكه در سند روايتي كه بن باز به آن استدلال كرده نيز ابوصالح وجود دارد، و روايات او همانطور كه گذشت، قابل استدلال نيست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. الموضوعات، ج1، ص373؛ تهذيب التهذيب، ج1، ص365.
2. كتاب المجروحين، ج1، ص185.
3. فتاوي مهمّة، ج1، ص 72 و 149ـ 150.
34 |
نظريه دوم: كراهت زيارت قبرها
بسياري از فقهاي اهل سنّت زيارت قبور براي زنان را مكروه دانسته اند.(1) و در مقام استدلال، به يكي از دو دليل ذيل تمسّك كرده اند:
1. روايت «لعن الله زوّارات القبور» دلالت بر كراهت دارد، زيرا در اين روايت چند احتمال وجود دارد و در حقيقت مفاد آن دائر مدار حرمت يا جواز است كه در اين صورت روايت را حمل بر كراهت مي كنيم.
2. زنان در مصيبت ها كم صبر و بي طاقتي مي كنند. به همين دليل رفتن آنان به زيارت قبرها مكروه است.
ردّ نظريه دوم
اين نظريه از آن جهت مردود است كه دليل هاي آنها بي اساس و مردود مي باشد.
امّا دليل اوّل، پاسخ آن در ردّ نظريه اوّل ذكر شد.
و دليل دوم نيز بي اساس است؛ زيرا اين دليل اخصّ از مدّعاست، مدّعاي آنان اين است كه زيارت قبرها به طور كلّي، در هر زمان و هر مكاني، مكروه است. و دليل آنان نيز اين است كه زنان كم صبري و ناشكيبايي مي كنند. اين دليل
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. فتح العزيز، ج5، ص248؛ الاقناع، ج1، ص192؛ مغني المحتاج، ج1، ص365؛ المغني، ج2، ص430؛ كشف القناع، ج2، ص174؛ الكافي في فقه ابن حنبل، ج1، ص275.
35 |
ـ بر فرض بپذيريم كه بي صبري زياد در مصائب مكروه است ـ تنها در صورتي دلالت بر كراهت مي كند كه زنان كم صبري زياد نموده، بي اندازه شيون نمايند.
نظريه سوم: جواز زيارت قبرها
براي اثبات اين نظريّه به چند دليل استدلال شده است:
1. هيچ دليلي بر حرمت يا كراهت زيارت براي زنان وجود ندارد، بلكه از رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) نقل شده است كه آن حضرت فرمود: «كنت نهيتكم عن زيارة القبور فزوروها.» اين روايت دلالت دارد بر اينكه آن حضرت ابتدا همه مسلمانان ـ زن و مرد ـ را از زيارت قبرها نهي فرموده و سپس براي همه آنان ـ چه زن و چه مرد ـ جايز كرده اند.
و روايت ديگري كه از پيامبر (صلّي الله عليه وآله) نقل شده است: «لعن الله زوّارات القبور»(1) قبل از روايتِ «فزوروها» صادر شده است. ترمذي مي گويد:
«قد رأي بعض أهل العلم أنّ هذا كان قبل أن يرخّص النبيّ في زيارة القبور، فلمّا رخّص دَخَلَ في رخصته الرجال والنساء.(2)»
«بعضي ازدانشمندان معتقدند روايت (لعن الله زوّارات القبور) قبل از اين بوده كه پيامبر (صلّي الله عليه وآله) زيارت قبور را اجازه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. مدرك اين حديث نيز قبلا ذكر شد.
2. سنن الترمذي، ج2، ص259.
36 |
دهند و هنگامي كه زيارت قبرها را اجازه دادند، تمام مردان و زنان در اين اجازه داخل شدند.»
علاوه بر آن، حديث «لعن الله زوّارات القبور» هم از نظر سند و هم از نظر دلالت بسيار ضعيف است.
2. پيامبر (صلّي الله عليه وآله) چگونه زيارت كردن را به همسرش عايشه تعليم داد.
در روايتي عايشه از پيامبر (صلّي الله عليه وآله) نقل مي كند كه آن حضرت به من فرمود:
«انّ ربَّك يأمرك أن تأتي أهل البقيع، فتستغفر لهم. قلت: كيف أقول لهم يا رسول الله؟ قال: قُولي السلام علي أهل الديار من المؤمنين والمسلمين، يرحم الله المستقدمين منّا والمستأخرين، وانّا إن شاءالله بكم لاحقون.(1)»
«پروردگارت به تو أمر مي كند كه به قبرستان بقيع آمده و براي آنان طلب آمرزش كني. عرض كردم: در كنار قبرها چه چيزي بگويم؟ پيامبر (صلّي الله عليه وآله) فرمود: بگو: السلام علي اهل الديار... .»
اين روايت دلالت بر جواز زيارت قبرهاي براي زنان دارد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. صحيح مسلم، ج3، ص64؛ مسند أحمد بن حنبل، ج6، ص221؛ سنن النسائي، ج4، ص93؛ السنن الكبري (البيهقي)، ج4، ص 79؛ المصنف (الصنعاني)، ج3، ص576؛ السنن الكبري (النسائي)، ج1، ص656؛ صحيح ابن حبّان، ج16، ص46.
37 |
3. عايشه به زيارت قبر برادرش عبدالرحمن بن ابي بكر مي رفت.
عبدالله بن ابي مليكه مي گويد:
«إنّ عائشة أقبلت ذات يوم من المقابر. فقلت لها: يا أمّ المؤمنين من أين أقبلت؟ قالت: من قبر أخي عبدالرحمن بن أبي بكر. فقلت لها: أليس كان رسول الله (صلّي الله عليه وآله) نهي عن زيارة القبور؟! قالت: نعم كان نهي، ثمّ أمر بزيارتها(1).»
روزي عايشه از قبرستان برمي گشت، به او گفتم: از كجا مي آيي؟ گفت: از كنار قبر برادرم عبدالرحمن بن ابي بكر. گفتم: آيا رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) از زيارت قبور نهي نكرده بود؟! گفت: آري، ابتدا نهي كرده بود و سپس دستور به زيارت قبور داد.»
سيّد سابق در كتاب «فقه السنّة» مي گويد:
«رخّص مالك وبعض الأحناف وروايةٌ عن أحمد وأكثر العلماء في زيارة النساء للقبور، لحديث عائشة: كيف أقول... .(2)»
«مالك بن انس و بعضي از حنفي ها و به نقلي احمد بن حنبل و بيشتر علما زيارت زنان از قبرها را جايز دانسته اند؛ به دليل
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. مستدرك الصحيحين، ج1، ص376؛ السنن الكبري (البيهقي)، ج4، ص78؛ أحكام الجنائز، ص181، مسند أبي يعلي، ج8، ص284.
2. فقه السنّة، ج1، ص566.
38 |
حديث عايشه كه گفته است: در زيارت قبور چه بگويم؟!... .»
در كتاب «التمهيد» نقل كرده است كه احمدبن حنبل به دليل زيارت عايشه از قبر برادرش، زيارت قبور را براي زنان جايز دانسته است.(1)
محمدبن اسماعيل كحلاني نيز روايت عبدالله بن ابي مليكه را دليل بر جواز زيارت قبور دانسته است.(2)
4. حضرت زهرا (عليها السلام) هر جمعه به زيارت قبر حمزه و شهداي اُحُد مي رفت.
در روايتي امام سجّاد از امام حسين (عليه السلام) روايت كرده است:
«انّ فاطمة بنت النبيّ (صلّي الله عليه وآله) كانت تزور قبر عمّها حمزة كلّ جمعة، فنصلّي وتبكي عنده.(3)»
«فاطمه (عليها السلام) دختر پيامبر (صلّي الله عليه وآله) هر جمعه به زيارت قبر عمويش حمزه مي رفت و در آنجا نماز مي خواند و در كنار قبر گريه مي كرد.»
طحطاوي در «حاشية مراقي الفلاح» براي اثبات جواز زيارت قبور براي زنان به اين روايت استدلال كرده است.(4)
بعضي ـ مانند محمّدبن اسماعيل كحلاني ـ در مقام
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. التمهيد (ابن عبدالبرّ)، ج3، ص234.
2. سبل السلام، ج2، ص115.
3. مستدرك الصحيحين 1: 377 و 3: 28، السنن الكبري (البيهقي) 4: 78، أحكام الجنائز (الباني): 183.
4. حاشية مراقي الفلاح، ج2، ص619.
39 |
تضعيف اين روايت گفته اند:
«وهو حديث مرسل، فإنّ عليّ بن الحسين لم يدرك فاطمة بنت محمّد (صلّي الله عليه وآله) (1).»
اين حديث مرسل است. زيرا علي بن حسين، زمانِ فاطمه را درك نكرده است.»
جاي بسيار تعجّب است كه چنين سخني از مثل چنين شخصي صادر شود؛ زيرا در كتاب «مستدرك الصحيحين» و «السنن الكبري» سند روايت «علي بن الحسين عن أبيه» است. در واقع اين روايت از امام حسين (عليه السلام) نقل شده است و مرسل دانستن اين حديث ناشي از بي دقّتي است.
5. پيامبرمكرّم اسلام (صلّي الله عليه وآله) زني را كه دركنار قبري گريه مي كرد، فقط توصيه به صبر كرد و او را از اين عمل نهي نفرمود. و اين دلالت بر جواز زيارت قبرها توسّط زنان دارد.
انس بن مالك گفته است:
«مرّ النبيّ (صلّي الله عليه وآله) بامرأة عند قبر وهي تبكي، فقال: اتّقي الله واصبري. قالت: إليك عنّي، فانّك لم تصب بمصيبتي ولم تعرفه. فقيل لها: إنّه النّبيّ (صلّي الله عليه وآله) . فأتت باب النبي (صلّي الله عليه وآله) ، فلم تجد عنده بوّابين، فقالت: لم اعرفك. فقال: إنّما الصبر عندالصدمة الاُولي(2)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. سبل السلام، ج2؛ ص115.
2. صحيح البخاري، ج2، ص79؛ السنن الكبري (البيهقي)، ج4، ص78؛ السنن الكبري (النسائي)، ج6، ص264؛ مسند أبي يعلي، ج6، ص176 و ج10، ص453.
40 |
«روزي پيامبر (صلّي الله عليه وآله) زني را در كنار قبري ديد كه گريه مي كند. به او فرمود: تقواي الهي پيشه كن و صبر نما. آن زن گفت: دور شو، تو كه مبتلا به مصيبت من نشده اي تا بداني گرفتار چه مصيبتي شده ام. شخصي به آن زن گفت: او پيامبر (صلّي الله عليه وآله) بود. آن زن به درِ خانه پيامبر (صلّي الله عليه وآله) آمد، هيچ نگهباني نبود، به پيامبر (صلّي الله عليه وآله) عرض كرد: من شما را نشناختم. پيامبر (صلّي الله عليه وآله) فرمود: صبر حقيقي صبر در مصيبت اوّل است.»
عيني در كتاب «عمدة القاري» مي گويد: «اين حديث دلالت بر جواز زيارت قبرها دارد؛ فرقي ميان زن و مرد نيست.»(1)
الباني نيز اين حديث را دليلي بر جواز زيارت قبور براي تمام مردان و زنان دانسته است.(2)
نظريه چهارم: استحباب زيارت قبرها
تحقيق در روايات بيانگر اين مطلب است كه زيارت قبرها نه تنها براي زنان جايز است، بلكه استحباب نيز دارد؛ زيرا:
اوّلا: در روايت «نهيتكم عن زيارة القبور فزوروها» كلمه «فزوروها» امر است. و از آنجا كه قرينه هاي گوناگون و اجماع فقها قائم است بر عدم وجوب زيارت قبور،(3) اين كلمه حمل
1. عمدة القاري، ج8، ص68.
2. أحكام الجنائز، ص184.
3. تنها شخصي كه زيارت قبرها را يك بار واجب دانسته، ابن حزم در كتاب «المحلّي، ج5، ص160» است.
41 |
بر استحباب مي شود. لذا اين روايت دلالت بر استحباب زيارت قبرها براي همه مسلمانان دارد.
ثانياً: در همين روايت علّت امر به زيارت قبور، «يادآوري آخرت»، «يادآوري مرگ»، «پند آموزي» و «زهد در دنيا» معرّفي شده و همه اين فوايد قرينه است بر ظهور امر بعد از نهي در استحباب زيارت قبور.
ثالثاً: در روايت عايشه نيز اين عبارت نقل شده است: «انّ ربَّك يأمرك أن تأتي أهل البقيع....» در اينجا نيز سخن از امر خداوند به زيارت قبور بقيع مطرح شده است. و بايد حمل بر استحباب شود.
رابعاً: از پيامبر (صلّي الله عليه وآله) نقل شده است:
ـ «من زار قبر والديه أو أحدهما في كلّ جمعة غفر[الله] له وكان بارّاً لوالديه(1).»
«هر كسي كه قبر پدر و مادرش يا يكي از آنها را در روز جمعه زيارت كند، خداوند گناهانش را آمرزيده، او را از نيكي كنندگان به پدر و مادر خواهد شمرد.»
ـ «من زار قبر والديه أو أحدهما في كلّ جمعة فقرأ عنده يس غفرالله له بعدد كل كلّ حرف منها(2).»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. الجامع الصغير، ج2، ص605؛ مجمع الزوائد (الهيثمي)، ج3، ص59؛ المعجم الصغير، ج2، ص69؛ كنز العمّال، ج6، ص468؛ الدرّ المنثور، ج4، ص174.
2. كنز العمّال، ج16، ص479؛ الدر المنثور، ج5، ص257.
42 |
«هر كسي كه قبر پدر و مادرش يا يكي از آنان را روز جمعه زيارت كند و سوره يس را در كنار قبر آنها قرائت نمايد، خداوند به عدد هر حرفي از اين سوره گناهانش را مي آمرزد.»
ـ «من زار قبر والديه أو أحدهما احتساباً كان كعِدْل حجّة مبرورة، ومن كان زوّاراً لهما زارت الملائكة قبرَه(1).»
«هر كسي كه قبر پدر و مادرش يا يكي از آنها را زيارت كند، ثواب حجّ را كسب كرده است. و هر كسي كه زياد به زيارت آنها رود، ملائكه نيز در آينده قبر او را زيارت مي كنند.»
اين روايات، اگر چه توسّط بعضي از نظر سند مخدوش دانسته شده، ولي قاعده «تسامح در ادلّه سنن» به ما كمك مي كند كه با استناد به اين احاديث، زيارت قبور براي همه مسلمانان ـ چه مردان و چه زنان ـ را مستحب بدانيم.
بنابر اين نتيجه مي گيريم كه زيارت قبور براي زنان نه تنها حرام نيست، بلكه كراهت ندارد و مستحب هم است.
شرنبلاني و الباني از كساني هستند كه صراحتاً تفاوتي ميان مرد و زن در استحباب زيارت قبرها نگذاشته اند.(2)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. كنز العمّال، ج16، ص479.
2. مراقي الفلاح، ج1، ص233؛ أحكام الجنائز، ج1، ص180.
43 |
زيارت قبر پيامبر (صلّي الله عليه وآله)
شايسته است پيش از بررسي ادلّه جواز و استحباب زيارت پيامبر (صلّي الله عليه وآله) نظريه ابن تيميّه و دليل هاي او را برشمريم:
نظريّه ابن تيميّه: حرمت زيارت قبر پيامبران
بعضي تلاش مي كنند ابن تيميّه را در فتوا به حرمت زيارت قبر پيامبر (صلّي الله عليه وآله) تبرئه كنند. از اين رو لازم است كلمات ابن تيميّه و اظهارات بعضي از انديشمندان اهل سنّت در باب اعتقادات او در زيارت پيامبر مكرّم اسلام (صلّي الله عليه وآله) و ساير پيامبران گفته شود تا باورهاي فاسد او بر همگان روشن شود.
ايشان در كتاب «مجموع الفتاوي» در پاسخ به سئوال از زيارت پيامبر (صلّي الله عليه وآله) مي گويد:
«وأمّا الزيارة البدعيّة فمن جنس زيارة اليهود والنصاري وأهل البدع الّذين يتّخذون قبور الأنبياء والصالحين مساجد... فالزيارة البدعيّة مثل قصد قبر بعض الأنبياء والصالحين للصلاة عنده والدعاء عنده أوبه أوطلب الحوائج منه أومن الله تعالي عند قبره أو الاستغاثة به أو الإقسام علي الله تعالي به ونحو ذلك هو من البدع الّتي لم يفعلها أحد من الصحابة ولاالتابعين، ولاسنّ ذلك رسول الله، ولا
44 |
أحد من خلفائه الراشدين، بل قد نهي عن ذلك أئمّة المسلمين الكبار(1)
«زيارتي كه بدعت است مانند زيارت يهوديان و مسيحيان و بدعت گذاراني كه بر روي قبرهاي پيامبران و صلحا مسجد مي سازند... زيارتي كه بدعت است، مانند اينكه شخصي قصد كند كنار قبر بعضي از پيامبران و افراد صالح برود تا در كنار قبر آنها نماز بخواند، يا دعا كند، يا به آنها متوسّل شود و نيازهايش را از آنها يا از خدا در كنار قبر آنها بخواهد يا از آنها مدد جسته، يا خداوند را به آنها سوگند دهد. اين كارها بدعت هايي است كه هيچ يك از صحابه و تابعين انجام نداده اند و رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) يا يكي از خلفاي راشدين دستور به آن نداده اند، بلكه پيشوايان بزرگ مسلمانان از انجام اين كارها نهي كرده اند.»
در اين عبارت ابن تيميّه تصريح مي كند زيارت كسي كه به قصد زيارت پيامبران و افراد صالح مسافرت مي كند بدعت است و بدعت حرام است؛ لذا زيارت او حرام خواهد بود.
و در جاي ديگر مي گويد:
«فمَن قَصَد قبورَ الأنبياء والصالحين لأجل الصلاة والدعاء عندها فقد قَصَد نفسَ المحرّم الّذي سدّ الله ورسوله ذريعته.(2)»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. مجموع الفتاوي، ج24، ص334.
2. همان، ج1، ص237.
45 |
«هر كسي كه به قصد نماز و دعا به كنار قبرهاي پيامبران و صلحا برود، در واقع حرامي را قصد كرده كه خدا و رسولش مانع از واسطه قرار دادن آن شده اند.»
و نيز گفته است:
«الأحاديث المرويّة في زيارة قبره كلّها ضعيفة، بل كذب.(1)»
«تمام احاديثي كه درباره زيارت قبر پيامبر (صلّي الله عليه وآله) روايت شده ضعيف و دروغ است.»
همچنين گفته است:
«نفس السفر لزيارة قبر من القبور ـ قبر نبيٍّ أو غيره ـ منهي عنه عند جمهور العلماء، حتّي أ نّهم لا يجوّزون قصر الصلاة فيه بناءً علي أ نّه سفر معصية، لقوله الثابت في الصحيحين: (لاتشدّ الرحال إلاّ إلي ثلاثة مساجد: المسجد الحرام، والمسجد الأقصي، ومسجدي هذا)... .(2)»
«به نظر علما از مسافرت نمودن به قصد زيارت قبري ـ چه قبر پيامبر (صلّي الله عليه وآله) و چه ساير قبرها ـ نهي شده است، طوري كه جايز نمي دانند كسي در اين سفر نماز را شكسته بخواند؛ چون مسافرتش مسافرت معصيت است! به دليل اينكه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. مجموع الفتاوي، ج1، ص355.
2. همان، ج4، ص520.
46 |
پيامبر (صلّي الله عليه وآله) فرموده است: باربندي و مسافرت نمي شود مگر به سه مسجد: مسجدالحرام، مسجد الأقصي ومسجد من.»
و نيز گفته است:
«وأمّا الحديث المذكور في زيارة قبر النبيّ (صلّي الله عليه وآله) فهو ضعيف، وليس في زيارة قبر النبيّ (صلّي الله عليه وآله) حديث حسن ولاصحيح، ولاروي أهل السنن المعروفة كسنن أبي داود والنسائي وابن ماجة والترمذي، ولا أهل المسانيد المعروفة كمسند أحمد ونحوه، ولاأهل المصنّفات كموطأ مالك وغيره في ذلك شيئاً، بل عامّة ما يروي في ذلك أحاديث مكذوبة موضوعة، كما يروي عنه (صلّي الله عليه وآله) أنّه قال: (من زارني وزار أبي ابراهيم في عام واحد ضمن له علي الله الجنّة)، وهذا حديثٌ موضوعٌ كذبٌ باتّفاق أهل العلم. وكذلك ما يروي أنّه قال: (من زارني بعد مماتي فكأ نّما زارني في حياتي) و(من زارني بعد مماتي ضمنتُ له علي الله الجنّة) ليس لشيء من ذلك أصل. وإن كان قد روي بعض ذلك الدارقطني والبزار في مسنده، فمدار ذلك علي عبدالله بن عمر العمري أومن هو أضعف منه ممّن لا يجوز أن يثبت بروايته حكم شرعيٌ. وانّما اعتمد الأئمّة في ذلك علي ما رواه أبوداود في السنن عن أبي
47 |
هريرة عن النبيّ (صلّي الله عليه وآله) أ نّه قال: (ما من رجل يسلّم عليّ إلاّ ردّ الله عليّ روحي حتّي أرد عليه السلام) وكما في سنن النسائي عن النبيّ (صلّي الله عليه وآله) أنّه قال: (إنّ الله وكّل بقبري ملائكة تبلغني عن اُمّتي السلام)، فالصلاة والسلام عليه ممّا أمر الله به ورسوله، فلهذا استحبّ ذلك العلماء(1).»
امّا حديثي كه درباره زيارت قبر پيامبر (صلّي الله عليه وآله) ذكر شده است ضعيف مي باشد. درباره زيارت پيامبر (صلّي الله عليه وآله) هيچ حديثِ نيكو و صحيح وجود ندارد. و اهل سنن ـ مانند ابوداود و نسائي و ابن ماجه ـ و مسانيد ـ مانند مسند احمد و ديگران ـ و مصنّفات ـ مانند موطأ مالك و غير او ـ روايتي درباره زيارت پيامبر (صلّي الله عليه وآله) ذكر نكرده اند. بلكه تمام رواياتي كه در خصوص زيارت پيامبر (صلّي الله عليه وآله) روايت شده دروغ و جعلي است. مثلا از پيامبر (صلّي الله عليه وآله) نقل شده است كه آن حضرت فرمود: «هر كسي كه من و پدرم ابراهيم را در يك سال زيارت كند، تعهّد مي كنم خداوند او را به بهشت ببرد.» اين حديث به اتّفاق همه علما ساختگي و دروغ است. و نيز روايت شده است كه پيامبر (صلّي الله عليه وآله) فرمود: «هر كسي كه پس از مُردن، مرا زيارت كند به مانند اين است كه مرا در حال زنده بودن زيارت كرده است»، اين حديث نيز اصل واساسي ندارد. البتّه بعضي از اين احاديث را دارقطني و بزار در مسندشان روايت كرده اند، ولي در سند
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. مجموع الفتاوي، ج24، ص 356 و 357.
48 |
آن احاديث، عبدالله بن عمر عمري يا كساني ضعيف تر از او وجود دارد كه نمي شود با روايت آنها حكم شرعي را ثابت نمود.
آري! پيشوايان دين در باب زيارت پيامبر (صلّي الله عليه وآله) فقط به روايتي كه ابوداود در سنن ابي داود از ابوهريره نقل مي كند اعتماد كرده اند. ابوهريره از پيامبر (صلّي الله عليه وآله) نقل كرده است كه آن حضرت فرمود: «هيچ مردي نيست كه به من سلام كند، مگر اينكه خداوند روح من را به جسدم برمي گرداند تا من جواب سلام او را بدهم.» و نيز در سنن نسائي از پيامبر (صلّي الله عليه وآله) روايت شده است كه آن حضرت فرمود: «خداوند در كنار قبر من فرشتگاني را گمارده تا سلام امّت مرا به من ابلاغ كنند.» لذا درود و سلام بر پيامبر (صلّي الله عليه وآله) چيزي است كه خداوند و رسولش به آن امر كرده اند و به همين دليل علما سلام دادن به پيامبر (صلّي الله عليه وآله) را مستحب دانسته اند.»
از مجموع كلمات ابن تيميّه استفاده مي شود كه ايشان در باب زيارت پيامبران مدّعي چند نكته است:
1. زيارت قبر پيامبران در صورتي كه شخصي به قصد زيارت آنان برود، عملي ساختگي و بدعت است.
اين سخن در حرمت زيارت قبر پيامبران براي هر كسي كه قصد زيارت كند كاملا صراحت دارد؛ زيرا به اعتقاد ابن تيميّه اين زيارت بدعت است و بدعت حرام مي باشد.
2. كسي كه به قصد زيارت قبر پيامبران و افراد صالح و
49 |
براي انجام نماز و دعا به آنجا مسافرت كند، قصد انجام فعل حرام را كرده است.
اين كلام نيز صراحت دارد كه «زيارت قبر پيامبران و افراد صالح» حرام است.
3. كسي كه براي زيارت قبر پيامبران و افراد صالح مسافرت كند، سفر معصيت انجام داده و بايد نمازش را تمام بخواند.
مسافرت زماني سفرِ معصيت مي شود كه در آن مسافرت فعل حرام انجام گيرد، مثلا به قصد فروش شراب مسافرت انجام گيرد، يا به قصد غارت اموال مردم مسافرت انجام شود؛ از اين رو اين قسمت از سخن ابن تيميّه صراحت دارد كه زيارت قبر پيامبران و اوليا از ديدگاه ابن تيميّه حرام است.
4. تمام احاديثي كه درباره زيارت پيامبر اسلام (صلّي الله عليه وآله) نقل شده، ساختگي و دروغ است، و هيچ يك از اهل علم متعرّض آن نشده اند.
5. دليل بر حرام بودن سفر براي زيارت قبر پيامبران و أئمّه (عليهم السلام) فرمايش رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) است كه مي فرمايد: «لاتشدّ الرحال....»
گفتني است كه اين اظهارات نه تنها باطل و بي اساس است، بلكه بسيار زشت و بي ادبانه است. ابن حجر عسقلاني در كتاب «فتح الباري» مي گويد: