بخش 3
پاسخ به ابن تیمیّه مطلب اوّل: حدیث #171;لاتشدّ الرحال...#187; جواب از حدیث #171;لاتشدّ الرحال#187; 1. استحباب سفر به قصد زیارت قبر پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله)
50 |
«وهي من أبشع المسائل المنقولة عن بن تيميّة(1).»
«سخن ابن تيميّه در منع زيارت قبر پيامبر (صلّي الله عليه وآله) از زشت ترين مسائلي است كه تاكنون از او نقل شده است.»
و تعجّب است از كساني كه سعي مي كنند ابن تيميّه را تبرئه نموده، انتساب مطالب مذكور را به ايشان تهمت مي دانند و مي گويند: «ابن تيميّه تنها مسافرت نمودن به قصد زيارت را حرام دانسته است، نه زيارت قبر پيامبر (صلّي الله عليه وآله) را، بلكه ايشان زيارت قبر پيامبران را مستحب مي داند.»(2)چگونه ابن تيميّه مدعّي استحباب زيارت قبر پيامبران است، ولي قصد زيارت آنان را حرام مي داند و مسافرت براي زيارت آنان را سفر معصيت مي داند؟! آيا اين تناقض گويي نيست؟! آيا تضعيف روايات زيارت پيامبر (صلّي الله عليه وآله) توسط ابن تيميّه بهترين گواه بر عدم اعتقاد ايشان به استحباب زيارت پيامبر (صلّي الله عليه وآله) نيست؟ بسياري از انديشمندان اهل سنّت از فتواي ابن تيميّه به معصيت بودن زيارت پيامبر اسلام (صلّي الله عليه وآله) و ساير پيامبران پرده برداشته اند.(3)
پاسخ به ابن تيميّه
بي اساس بودن سخنان ابن تيميّه زماني روشن مي شودكه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. فتح الباري، ج3، ص54.
2. شرح قصيدة ابن القيّم، ج2، ص363 و 364.
3. رفع المنارة، ص 71؛ دفع شبه من شبّه و تمرّد، ص 47؛ التوفيق الرباني، ص21.
51 |
دومطلب بررسي گردد:
1. حديث «لاتشدّ الرحال» و دليل ابن تيميّه بر گفتارش.
2. دليل بر مستحب بودن زيارت قبور پيامبران ـ به خصوص قبر پيامبر مكرّم اسلام (صلّي الله عليه وآله) ـ و ساير اولياء الله و سفر براي اين زيارت.
مطلب اوّل: حديث «لاتشدّ الرحال...»
اين حديث در «صحيح البخاري» و «صحيح مسلم» با دو سند از ابوسعيد خدري و ابوهريره نقل شده است:
1. سفيان عن الزهري عن سعيد عن أبي هريره عن النبيّ (صلّي الله عليه وآله) ، قال: لا تشدّ الرحال إلاّ إلي ثلاثة مساجد: المسجدالحرام، و مسجدالرسول و مسجدالأقصي(1)
«پيامبر (صلّي الله عليه وآله) فرموده است: باربندي نمي شود مگر به قصد سه مسجد: مسجدالحرام، مسجدالرسول و مسجدالأقصي.»
2. شعبة عن عبدالملك عن قزعة عن أبي سعيد الخدري عن النبيّ (صلّي الله عليه وآله) قال: ولاتشدّ الرحال إلاّ إلي ثلاثة مساجد: مسجدالحرام و مسجدالأقصي ومسجدي.»(2)
اين حديث در ساير كتاب هاي حديثي اهل سنّت نيز با
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. صحيح البخاري، ج2، ص 56 و 58؛ صحيح مسلم، ج4، ص102.
2. صحيح البخاري، ج2، ص56؛ صحيح مسلم، ج4، ص126.
52 |
سندهاي ديگري روايت شده است،(1) و در صدور آن اتفاق نظر دارند.
ابن تيميّه ـ همانطور كه گذشت ـ بر حرمت سفر براي زيارت قبور پيامبران و أئمّه (عليهم السلام) به اين حديث استدلال مي كند، با اين توضيح كه در حديث نبوي از هر گونه باربندي و سفر منع شده است، جز مسافرت به مساجد سه گانه. پس اگر كسي براي زيارت قبر پيامبر (صلّي الله عليه وآله) باربندي و مسافرت كند، با نهي پيامبر (صلّي الله عليه وآله) مخالفت كرده و سفر معصيت انجام داده است. متن كلام ايشان در «مجموع الفتاوي» اين است:
«وربما كان مقصوده بالحج من زيارة قبره أكثر من مقصوده بالحج، وربما سوّي بين القصدين، وكلّ هذا ضلال عن الدين باتّفاق المسلمين، بل نفس السفر لزيارة قبر من القبور ـ قبر نبيٍّ أو غيره ـ منهي عنه عند جمهور العلماء، حتّي أ نّهم لايجوّزون قصر الصلاة فيه بناءً علي أنّه سفر معصية، لقوله الثابت في الصحيحين: لا تشدّ الرحال إلاّ إلي ثلاثة مساجد: المسجد الحرام
1. سنن ابن ماجة، ج1، ص452؛ مسند أحمد بن حنبل، ج6، ص 7و34و45؛ سنن الدارمي، ج1، ص330؛ سنن أبي داود السجستاني، ج1، ص451؛ سنن الترمذي، ج1، ص205؛ مسند أبي داود الطيالسي، ص192؛ مسند الحميدي، ج2، ص330؛ المصنّف (ابن أبي شيبة)، ج2، ص268 و ج4، ص518ـ 519؛ السنن الكبري (النسائي)، ج1، ص258؛ مسند أبي يعلي، ج2، ص288؛ صحيح ابن حبّان، ج4، ص496.
53 |
والمسجد الأقصي ومسجدي هذا(1).»
بعضي در سفر حج مقصود اصلي را زيارت قبر پيامبر (صلّي الله عليه وآله) قرار مي دهند، يا هر دو [يعني زيارت خانه خدا و زيارت قبر پيامبر (صلّي الله عليه وآله) ]را قصد مي كنند، و تمام اين كارها به اتّفاق تمام مسلمانان خروج از دين است. بلكه خود سفر براي زيارت قبري ـ چه قبر پيامبري از پيامبران و چه قبر سايرين ـ در نظر جمهور علما نهي شده است، طوري كه شكسته خواندن نماز در اين سفر را اجازه نداده اند، زيرا اين سفر، سفر معصيت است، به دليل فرمايش رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) كه فرموده است: باربندي و سفر نمي شود مگر به قصد سه مسجد: مسجد الحرام، مسجد الأقصي و مسجد من، اينجا.»
جواب از حديث «لاتشدّ الرحال»
اين حديث هيچ ارتباطي به مسأله زيارت قبر پيامبران و اوليا ندارد؛ زيرا:
اوّلا: استثنا در اين حديث استثناي مفرّغ است و نيازمند تقدير در مستثني منه مي باشد و در اينجا سه احتمال متصوّر است:
1. احتمال اوّل اين است كه در مستثني منه، يك كلمه عامّ و فراگيري در تقدير گرفته شود، مثلا كلمه «شيء» در تقدير باشد. در اين صورت معناي حديث اين است:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. مجموع الفتاوي، ج4، ص520.
54 |
«مسافرت و باربندي به قصد هر چيزي انجام نمي شود مگر به قصد مساجد سه گانه.»
طبق اين احتمال، حديث مذكور دلالت بر حرمت سفر براي زيارت قبر پيامبران و امامان دارد. ولي به طور قطع، اين احتمال مردود است و هيچ يك از علماي اسلام اين احتمال را مطرح نكرده اند؛ زيرا طبق اين احتمال، حديث «لاتشدّ الرحال» دلالت دارد بر حرمت هر مسافرتي به جز مسافرت به مساجد سه گانه. در نتيجه بايد گفت: مسافرت به قصد تجارت، تحصيل علم، صله رحم، تفريح و... جايز نباشد، و يا بايد همه اين موارد حديث «لاتشدّ الرحال» را تخصيص بزنند. و معلوم است كه مسافرت به قصد تجارت و تحصيل علم و صله رحم و... جايز و گاهي واجب و يا مستحب است؛ و تخصيص اين امور نيز تخصيص اكثر است و تخصيص اكثر در نزد علما و فقها مستهجن و مرجوح است. بنابر اين، چنين احتمالي از اساس مردود است.
2. احتمال دوم اين است كه كلمه «مكان» در تقدير باشد؛ يعني در واقع رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) فرموده است: «لاتشدّ الرحال إلي مكان إلاّ....» در اين صورت حديث مذكور دلالت دارد بر اينكه باربندي و مسافرت به قصد هر مكاني جايز نيست، مگر به قصد مكان هاي سه گانه مسجدالحرام و مسجدالنبي و مسجدالأقصي.
ابن تيميّه نيز همين احتمال را پذيرفته است و مي گويد:
«إنّ قوله: (لاتشدّ الرحال إلاّ إلي ثلاثة مساجد)
55 |
يتناول المنع من السفر إلي كل بقعة مقصودة. بخلاف السفر للتجارة وطلب العلم ونحو ذلك(1).»
«سخن پيامبر (صلّي الله عليه وآله) : (لاتشدّ الرحال) شامل سفر به هر بقعه اي مي شود كه به قصد آن بقعه مسافرت شود. ولي شامل سفر براي تجارت و تحصيل علم و امثال آن نمي گردد.»
اين احتمال نيز مردود است؛ زيرا اگر چه گفته اند: «در مستثناي مفرّغ لازم است عمومي ترين مفهوم در مقايسه با مستثنا در تقدير گرفته شود»، ولي هم نوع و هم صنف بودن مقدَّر با مستثنا لازم و ضروري است.
و بر فرض بپذيريم كه كلمه مقدَّر «مكان» است، در اين صورت حديث دلالت دارد بر اينكه براي زيارت بقعه يا مكاني جز مساجد سه گانه باربندي و مسافرت نشود. امّا اگر كسي به قصد زيارت رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) و اولياي الهي و سلام دادن به آن حضرات مسافرت كند، نه به قصد زيارت ضريح و مكاني كه آن حضرات در آنجا مدفون اند، اين حديث شامل آن نمي شود. شكّي نيست كه مسلمانان از دورترين شهرهاي اسلامي با اعتقاد به زنده بودن رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) و امامان (عليهم السلام) و به قصد عرض ارادت و اخلاص و سلام، به مدينه و شهرهاي ديگر مي روند، نه براي زيارت ضريح و يا مكاني كه آنان در آنجا دفن شده اند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. مجموع الفتاوي، ج27، ص21.
56 |
3. احتمال سوم اين است كه كلمه «مسجد» در تقدير باشد. در اين صورت معناي حديث اين است: «باربندي و مسافرت به قصد مسجدي نكنيد، مگر به قصد مساجد سه گانه.»
طبق اين احتمال حديث مذكور هيچ ارتباطي به زيارت قبور و اوليا ندارد. بدون شكّ اين احتمال به واقع نزديكتر است؛ زيرا هيچ يك از محذورات دو احتمال گذشته را ندارد، علاوه بر اينكه دو قرينه بر تأييد اين احتمال وجود دارد:
الف: پيامبر (صلّي الله عليه وآله) در اين حديث در مقام معرّفي اهمّيت و برتري مساجد سه گانه نسبت به مساجد ديگر است و در حقيقت مي خواهد بفرمايد كه اين مساجد سه گانه به حدّي فضيلت دارند كه شايسته است انسان ها كار و زندگي را رها كرده، براي درك فضيلت آنها بار بسته، مسافرت كنند، همچنان كه درك فضيلت حج و عمره چنين است و امّا مساجد ديگر اين اهمّيت را ندارند و شايسته نيست كه افراد زندگي را رها كرده، به قصد آنها مسافرت كنند.
و گواه بر اين مطلب اين است كه در تمام كتاب هاي اهل سنّت ـ جز در يك مورد ـ اين حديث به صورت نفي «لاتشدّ» وارد شده و اين قرينه است بر نفي فضيلت شدّ رحال به قصد مساجد ديگر. علاوه بر اينكه در بعضي از نقل ها اين روايت با كلمه «لاينبغي الرحال» (مسافرت شايسته نيست) آمده است. البتّه در خصوص اين دو موضوع در پاسخ بعدي بطور مفصّل سخن خواهيم گفت.
ب: مستثنا در اين روايت، «مساجد ثلاثه» است و تقدير
57 |
كلمه «مسجد» در مستثنا منه از جنس خودِ مستثنا بوده و مناسب مي باشد.
ابن حجر عسقلاني در كتاب «فتح الباري» مي گويد:
«ومنها: أنّ المراد حكم المساجد فقط، وأنّه لاتشدّ الرحال إلي مسجد من المساجد الولاء فيه غير هذه الثلاثة. وأمّا قصد غير المساجد لزيارة صالح أو قريب أو صاحب أو طلب علم أوتجارة أونزهة فلا يدخل في النهي. ويؤيّده ما روي أحمد من طريق شهر بن حوشب، قال: سمعت أباسعيد وذكرت عنده الصلاة في الطور، فقال: قال رسول الله (صلّي الله عليه وآله) : (لا ينبغي للمصلّي أن يشدّ رحاله إلي مسجد تبتغي فيه الصلاة غير المسجد الحرام والمسجد الأقصي ومسجدي). وشهر حسن الحديث وإن كان فيه بعض الضعف(1).»
«و يكي از پاسخ هاي حديث «لاتشدّ الرحال» اين است كه مراد از اين حديث فقط بيان حكم مساجد سه گانه است. و معناي حديث اين است كه باربندي و مسافرت نمي شود به مسجدي از مساجدي كه دوست داريد، مگر به اين مساجد سه گانه. و امّا اگر كسي قصد سفر به غير از اين مساجد را كند تا شخص صالح يا قريب يا دوستي را زيارت كند و يا مقصودش تحصيل علم يا تجارت و يا گردش تفريحي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. فتح الباري، ج3، ص53.
58 |
باشد، داخل در اين حديث نمي شود. و مؤيّد آن، روايتي است كه احمد بن حنبل از طريق شهر بن حوشب نقل كرده است. شهر بن حوشب گفته است: از ابوسعيد خواستم نظرش را درباره نماز در كوه طور بگويد. از او شنيدم كه گفت: رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) فرمود: «شايسته نيست كه نمازگزار قصد رفتن به مسجدي و آرزوي نماز در آن مسافرت كند، مگر به قصد رفتن به مسجدالحرام و مسجدالاقصي و مسجد من.» شهربن حوشب حسن الحديث است، اگر چه مقداري ضَعف هم دارد.»
در ادامه مي گويد:
«قال بعض المحقّقين: في قوله: (إلاّ إلي ثلاثة مساجد) المستثني منه محذوف. فإمّا أن يقدّر عامّاً فيصير: (لاتشدّ الرحال إلي مكان في أيّ أمر كان إلاّ إلي الثلاثة)، أو أخصّ من ذلك. لا سبيل إلي الأوّل، لإفضائه إلي سدّ باب السفر للتجارة وصلة الرحم وطلب العلم وغيرها. فتعيّن الثاني. والأولي أن يقدّر ما هو أكثر مناسبةً، وهو (لا تشدّ الرحال إلي مسجد الولاء فيه إلاّ إلي الثلاثة) فيبطل بذلك قول من منع شدّ الرحال إلي زيارة القبرالشريف وغيره من قبور الصالحين(1).»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. فتح الباري، ج3، ص54.
59 |
«بعضي از محقّقين گفته اند: در فرمايش رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) (إلاّ إلي ثلاثة مساجد) مستثني منه محذوف است. لذا يا يك مفهوم عامّي در تقدير گرفته مي شود و معناي حديث اين است: «باربندي و مسافرت نمي شود به مكاني به قصد هر امري مگر به مساجد سه گانه»، و يا يك مفهومي اخّص از آن در تقدير گرفته مي شود. احتمال اوّل ممكن نيست، زيرا موجب مي شود باب سفر براي تجارت، صله رحم، تحصيل علم و ساير موارد بسته شود. پس احتمال دوم درست است. و بهتر اين است كه لفظي در تقدير گرفته شود كه با مستثنا مناسبت بيشتري داشته باشد و آن لفظ اين است كه «باربندي و مسافرت نمي شود به مسجدي مگر مساجد سه گانه.» در اين صورت نظر كساني كه مسافرت به قصد زيارت قبر پيامبر (صلّي الله عليه وآله) و صلحا را ممنوع مي دانند، باطل مي شود.»
ثانياً: حديث «لاتشدّ الرحال» در صحيح بخاري از ابوهريره و ابوسعيد خدري به صورت نفي «لاتشدّ» وارد شده است.(1) و در صحيح مسلم از ابوسعيد به صورت نهي «لاتشدّوا» و از ابوهريره به صورت نفي «لاتشدّ» روايت شده است.(2)
و به احتمال بسيار زياد روايت مسلم از ابوسعيد به صورت نهي غلط است و امكان دارد نسخه نويسان اشتباه كرده باشند.
1. صحيح البخاري، ج2، ص56 و 58 و 220 و 250.
2. صحيح مسلم، ج4، ص 102 و 126.
60 |
دليل بر اين مطلب اين است كه در تمام كتاب هاي حديثي، تفسيري، فقهي و رجالي اهل سنّت اين حديث از ابوسعيد و ابوهريره به صورت نفي نقل شده است.(1)
تنها ابن ابي شيبه اين حديث را به چند طريق با كلمه «لاتشدّوا» به صورت نهي ذكر كرده است. ولي او نيز همين حديث را در جاي ديگر به همان سندهاي پيشين به صورت نفي ذكر كرده است.(2)
نووي نيز در «شرح صحيح مسلم» روايت ابوسعيد را از صحيح مسلم به صورت نهي ذكر كرده است. و در همين كتاب دوباره اين حديث را به صورت نفي ذكر كرده است.(3)
و كلمه نفي ظهور در تحريم ندارد، بلكه براي اثبات استعمال نفي در مقام نهي نيازمند به قرينه مي باشيم. و در حديث «لاتشدّ الرحال» هيچ قرينه اي بر استعمال نفي در مقام نهي وجود ندارد. بلكه وجود كلمه «لا تنبغي» در روايت شهر بن حوشب قرينه است بر اينكه كلمه «لاتشدّ» در اين روايت جهتِ توصيه اي دارد و فضيلت سفر به مكان ديگر را
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. مسند أحمد بن حنبل، ج3، ص 7 و 34 و 45 و 78 و ج6، ص 7 و 398؛ سنن الدارمي، ج1، ص330؛ سنن ابن ماجة، ج1، ص452؛ سنن أبي داود السجستاني، ج1، ص451؛ سنن الترمذي، ج1، ص205؛ سنن النسائي، ج2، ص37؛ السنن الكبري (البيهقي)، ج10، ص82؛ مجمع الزوائد، ج4، ص3ـ4؛ مسند أبي داود الطيالسي، ص192؛ مسند الحميدي، ج2، ص330 و 421؛ السنن الكبري (النسائي)، ج1، ص258.
2. المصنّف (ابن أبي شيبة)، ج2، ص 268 و ج4، ص 518.
3. شرح صحيح مسلم (نووي)، ج9، ص 105 و ج9، ص 167.
61 |
نفي مي نمايد و هيچ دلالتي بر حرمت سفر براي زيارت قبور ندارد.
ملاّ علي قاري مي گويد:
«و(لاتشدّ الرحال) أي لاينبغي أن يسافر أحدٌ للتبرّك إلي المشاهد(1).»
«معناي لاتشدّ الرحال اين است كه شايسته نيست كسي براي تبرّك جستن به مشاهد مشرّفه مسافرت كند.»
ابن قدامه نيز مي گويد:
«فإن سافر لزيارة القبور والمشاهد، فقال ابن عقيل لايباح له الترخيص، لأ نّه منهي عن السفر اليها، قال النبي (صلّي الله عليه وآله) : (لاتشدّ الرحال إلاّ إلي ثلاثة مساجد) متّفق عليه. والصحيح اباحته وجواز القصر فيه، لأنّ النبيّ (صلّي الله عليه وآله) كان يأتي قباء راكباً وماشياً، وكان يزور القبور وقال: (زوروها تذكّركم الآخرة). وأمّا قوله (صلّي الله عليه وآله) (لاتشدّ الرحال إلاّ إلي ثلاثة مساجد) فيحمل علي نفي التفضيل، لا علي التحريم(2).»
اگر كسي به قصد زيارت قبرها و مشاهد مسافرت كند، ابن عقيل آن را مباح نمي داند، به دليل اينكه از مسافرت به قصد زيارت قبور و مشاهد نهي شده است، زيرا پيامبر (صلّي الله عليه وآله)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. شرح مسند أبي حنيفة، ص250.
2. المغني، ج2، ص 103 و 104.
62 |
فرموده است: «باربندي نمي شود مگر به سه مسجد»، و اين حديث مورد اتّفاق است. ولي نظريّه صحيح اين است كه مسافرت به قصد زيارت قبرها و مشاهد مباح و در اين مسافرت نماز شكسته است؛ زيرا پيامبر (صلّي الله عليه وآله) گاهي سواره و گاهي پياده به مسجد قبا مي رفت و قبرها را زيارت مي كرد و مي فرمود: «قبرها را زيارت كنيد، زيرا زيارت قبرها يادآور آخرت است.» و امّا سخن ديگر پيامبر (صلّي الله عليه وآله) كه مي فرمايد: «لاتشدّ الرحال...» حمل بر نفي فضيلت مي شود نه حرمت.»
بهوتي در كتاب «كشف القناع» مي گويد:
«و اگر كسي به قصد مشهدي از مشاهد مشرّفه يا مسجدي غير از مساجد سه گانه يا زيارت قبر پيامبري يا زيارت قبر يكي از اوليا مسافرت كند، اشكالي ندارد. و حديث «لاتشدّ الرحال...» معنايش اين است كه مسافرت به جايي غير از مساجد سه گانه مانند مسافرت به مساجد سه گانه مطلوب نيست؛ از اين رو اين حديث از باربندي و مسافرت به غير مساجد سه گانه نهي نمي كند ـ به خلاف بعضي كه چنين پنداشته اند ـ زيرا پيامبر (صلّي الله عليه وآله) گاه سواره و گاه پياده به مسجد قبا مسافرت مي كرد و نيز قبرها را زيارت مي كرد و مي فرمود: قبرها را زيارت كنيد، زيرا زيارت قبرها شما را به ياد آخرت مي اندازد»(1).
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. كشف القناع، ج1، ص618.
63 |
نووي در «شرح صحيح مسلم» درباره حكم سفر به قصد زيارت قبر پيامبران و أئمّه (عليهم السلام) مي گويد: «نظريه صحيح نزد اصحاب ما كه امام الحرمين و محقّقين نيز آن را برگزيده اند، اين است كه مسافرت به قصد زيارت قبور افراد صالح و مكان هاي بافضيلت حرام و مكروه نيست. آنان گفته اند: مراد از حديث «لا تشدّ الرحال» اين است كه فضيلت تامّ فقط در سفر به مساجد سه گانه است»(1).
كلام نووي صراحت دارد كه نظر محقّقين اهل سنّت اين است كه در سفر به مساجد سه گانه فضيلت تامّ و كامل وجود دارد. و امّا در سفر به غير مساجد سه گانه يعني قبور انبيا و مشاهد مشرّفه فضيلت هست، ولي فضيلت تامّ نيست.
دو روايت ديگر وجود دارد كه سخن نووي را تأييد مي كند.
روايت اوّل روايتي است كه جابر از پيامبر (صلّي الله عليه وآله) نقل كرده است:
«إنّ خير ما ركبتْ إليه الرواحل مسجدي هذا والبيت العتيق(2).»
«بهترين مكاني كه مسافران به قصد آنجا سوار بر وسائل نقليه مي شوند، مسجد من و بيت عتيق (خانه كعبه) است.»
سند اين روايت از اين قرار است: «الليث بن سعد عن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. شرح صحيح مسلم (نووي)، ج9، ص105.
2. مسند أحمد بن حنبل، ج3، ص35؛ السنن الكبري (النسائي)، ج6، ص411؛ مسند أبي يعلي، ج4، ص183.
64 |
أبي الزبير عن جابر بن عبدالله عن رسول الله (صلّي الله عليه وآله) .» تمام
افرادي كه در سند هستند ثقه مي باشند. هيثمي در مجمع الزوائد مي گويد: «رجاله رجال صحيح(1)؛ سند اين حديث صحيح است.» و الباني نيز اين حديث را در كتاب «السلسلة الصحيحة(2)» و «صحيح الترغيب والترهيب(3)» از روايات صحيحه ذكر كرده است. ابن حبّان نيز آن را در كتاب «صحيح ابن حبّان(4)» ذكر مي كند.
اين روايت گوياي اين واقعيّت است كه مسجدالنبي و مسجدالحرام بهترين مقصد مسافرت اند، نه تنها مقصد مسافرتي. پس مسافرت به قصد زيارت اماكن و مشاهد مشرّفه اگر چه بهترين مسافرت نيست، ولي مسافرتِ خوبي است.
روايت دوم روايتي است كه عايشه از پيامبر (صلّي الله عليه وآله) نقل كرده است:
«قال رسول الله (صلّي الله عليه وآله) : أنا خاتم الأنبياء ومسجدي خاتم مساجد الأنبياء. أحقّ المساجد أن يُزار وتشدّ إليه الرواحل المسجد الحرام ومسجدي. صلاة في مسجدي أفضل من ألف صلاة فيما سواه من
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. مجمع الزوائد، ج 4، ص 4.
2. السلسلة الصحيحة، ج 4، ص 204.
3. صحيح الترغيب و الترهيب، ج 2، ص 28.
4. صحيح ابن حبّان، ج 4، ص 495.
65 |
المساجد إلاّ المسجدالحرام(1).»
«رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) فرمود: من خاتم پيامبران و مسجد من، خاتَم مسجدهاي پيامبران است. شايسته ترين مسجد براي زيارت و مسافرت مسجدالحرام و مسجد من است. نماز در مسجد من برتر از هزار ركعت نماز در مساجد ديگر، جز مسجدالحرام است.»
اين روايت نيز مسجدالحرام و مسجدالنبي را شايسته ترين مكان براي باربندي و سفر به قصد زيارت معرّفي كرده و شايستگي ساير اماكن و مشاهد مشرّفه ـ مانند قبر پيامبران به خصوص بارگاه رسول مكرّم اسلام ـ كه (أفضل بقاء الأرض) معرّفي شده ـ يا بارگاه امامان معصوم و اولياء را نفي نكرده است، بلكه اشاره به شايستگي اين اماكن براي مسافرت و زيارت دارد.
اينجا است كه مي بينيم كساني مانند ابن تيميّه براي اثبات نظريات خويش از بسياري روايات صحيحه چشم پوشي نموده، به دروغ پردازي و فريبكاري رويگردان مي شوند. ابن قدامه (م.620) نظريّه حرمت سفر به قصد زيارت قبور پيامبران را تنها به ابن عقيل نسبت مي دهد. و نووي (م.676) كه مورد توجّه تمام انديشمندان اهل سنّت است مي گويد: «نظريّه محقّقين اهل سنّت اين است كه سفر به قصد زيارت اماكن و مشاهد مشرّفه حرام يا مكروه نيست،
1. مجمع الزوائد، ج4، ص4؛ كنز العمّال، ج12، ص270؛ الدر المنثور، ج2، ص54؛ تهذيب الكمال، ج8، ص451.
66 |
بلكه تنها فضيلت سفر به قصد مساجد سه گانه را ندارد.» و ابن تيميّه (م.728) كه توسّط بسياري از علماي اهل سنّت فاسق و كافر و بدعت گذار معرّفي شده، مي گويد: «محقّقين اهل سنّت سفر به قصد زيارت قبر پيامبران و ديگران را سفر معصيت و حرام مي دانند»!.
مطلب دوم: استحباب سفر براي زيارت قبر پيامبران و اوليا
1. استحباب سفر به قصد زيارت قبر پيامبر اسلام (صلّي الله عليه وآله)
در استحباب سفر به قصد زيارت پيامبر مكرّم اسلام (صلّي الله عليه وآله) دليل هاي گوناگوني وجود دارد:
دليل اوّل: قرآن كريم
خداوند متعال در قرآن كريم مي فرمايد:
(وَلَو أنَّهُمْ اذْ ظَلَمُوا أنْفُسَهُم جاؤكَ فَاسْتَغْفَرُوا الله وَاسْتَغْفَر لَهُمُ الرَّسولُ لَوَجَدوا الله تَوّاباً رَحيماً)(1)
«و اگر آنان هنگامي كه به خود ستم كردند به نزد تو مي آمدند و از خدا آمرزش مي خواستند و پيامبر براي آنان آمرزش مي خواست، خداوند را توبه پذير و مهربان مي يافتند.»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. النساء/ 64.
67 |
اين آيه دلالت بر ترغيب مردم به آمدن نزد رسول الله (صلّي الله عليه وآله) و استغفار نزد آن حضرت و استغفار رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) براي آنان دارد. و در اين جهت تفاوتي ميان زماني كه پيامبر (صلّي الله عليه وآله) در ميان مردم بود و زماني كه در ظاهر از دنيا رفته، وجود ندارد. زيرا در حديث است كه «الأنبياء أحياءٌ في قبورهم(1)؛ پيامبران در قبرها[يشان] زنده هستند.»
علاوه بر آن در جمله «إذ ظلموا» فعل در سياق شرط واقع شده است و به اعتراف علماي علم اصول، يكي از صيغه هاي عموم عبارت است از صيغه اي كه در سياق شرط واقع شود،(2) بنابر اين آيه شريفه عامّ است و شامل حالت زنده بودن پامبر (صلّي الله عليه وآله) و حالت رحلت او مي شود.
و مفسّران نيز از آيه شريفه عموم را فهميده اند، و بسياري از آنان در تفسير اين آيه، داستان اعرابي را نقل كرده اند. و آن داستان اين است كه علي (عليه السلام) ـ و به نقلي عتبي ـ مي گويد:
«السلام عليك يا رسول الله! سمعت الله يقول: (وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّـلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآءُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا )
وقد جئتك مستغفراً لذنبي مستشفعاً بك
1. مجمع الزوائد، ج8، ص211؛ مسند أبي يعلي، ج6، ص147؛ الجامع الصغير، ج1، ص477؛ تاريخ مدينة دمشق، ج13، ص326.
2. الإبهاج، ج2، ص106؛ الاعتصام، ج1، ص467؛ البرهان في اُصول الفقه، ج1، ص232؛ التمهيد(الأسنوي)، ج1، ص324.
68 |
إلي ربّي... .(1)»
«سلام بر تو اي رسول خدا! از خداوند متعال شنيدم كه مي فرمايد: (وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّـلَمُواْ) و من آمدم در حاليكه آمرزش گناهانم را مي طلبم و تو را شفيع خود در نزد پروردگارم قرار مي دهم.»
دليل دوم: روايات
روايات گوناگوني درباره زيارت پيامبر مكرّم اسلام (صلّي الله عليه وآله) نقل شده است. در اينجا ترجمه بعضي از آنها را مي آوريم:
1. «ابن عبّاس گفته است: رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) فرمود: هر كسي كه مرا پس از مردنم زيارت كند، مانند كسي است كه در حال زنده بودنم زيارتم نمايد. و هر كسي كه به زيارت من آيد و به كنار قبر من برسد در روز قيامت براي او گواهي مي دهم.»(2)
2. عبدالله بن عمر از قول پيامبر گفته: «هر كسي كه به حجّ آيد و سپس قبر مرا پس از وفات من زيارت كند، گويا مرا در زندگي زيارت كرده است.»(3)
3. «انس بن مالك گفته است: رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) فرمود: هر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. تفسير القرطبي، ج5، ص265 ـ 266؛ تفسير ابن كثير، ج1، ص532، الدرّالمنثور، ج1، ص238؛ تفسير الثعالبي، ج2، ص257.
2. الضعفاء (العقيلي)، ج3، ص457؛ ميزان الاعتدال، ج3، ص348.
3. شعب الإيمان، ج3، ص486؛ السنن الكبري (البيهقي)، ج5، ص246؛ الكامل (ابن عدي)، ج2، ص382؛ ميزان الاعتدال، ج1، ص559؛ الدرالمنثور، ج1، ص237؛ المعجم الأوسط، ج3، ص351؛ المعجم الكبير، ج12، ص310؛ كنز العمّال، ج5، ص135.
69 |
كسي كه با توجّه و قصد زيارت به مدينه آمده، مرا زيارت كند، در قيامت شفيع او خواهم بود و به نفع او گواهي خواهم داد.»(1)
4. «رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) فرموده است: هر كسي كه پس از مردنِ من به زيارتم آيد، گويا در حال حيات من به زيارتم آمده است. و هر كسي كه در يكي از دو حرم (مسجدالحرام، مسجدالنبي) بميرد، در روز قيامت با آسوده خاطرها برانگيخته مي شود.»(2)
5. «عمر گفت: از رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) شنيدم كه مي فرمايد: هر كسي كه قبر مرا زيارت كند ـ يا گفت: هر كسي كه مرا زيارت كند ـ شفيع او ـ يا گواه بر او ـ خواهم بود.»(3)
6. «رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) فرمود: هر كسي كه با قصد [نه به صورت اتّفاقي و گذرا] به زيارت من آيد، در قيامت همسايه من خواهد بود.»(4)
7. «ابن عمر گفته است: رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) فرمود: هر كسي كه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. شعب الإيمان، ج3، ص489؛ تاريخ جرجان، ص220؛ الشفاء، ص82؛ الجامع الصغير، ج2، ص605؛ الدرّ المنثور، ج1، ص237؛ كنز العمّال، ج12، ص272؛ ميزان الاعتدال، ج1، ص53.
2. شعب الإيمان، ج3، ص488؛ كنز العمّال، ج5، ص135؛ الدرّ المنثور، ج1، ص237؛ لسان الميزان، ج6، ص18؛ ميزان الاعتدال، ج4، ص285.
3. السنن الكبري (البيهقي)، ج5، ص245؛ مسند أبي داود الطيالسي، ص13؛ شعب الإيمان، ج3، ص488؛ الدرّ المنثور، ج1، ص237.
4. شعب الإيمان، ج3، ص488؛ كنزالعمّال، ج5، ص136؛ ميزان الاعتدال، ج4، ص285؛ لسان الميزان، ج6، ص180.
70 |
به حج آيد و مرا زيارت نكند، به من جفا كرده است.»(1)
8 . «ابن عمر از پيامبر (صلّي الله عليه وآله) نقل كرده است كه آن حضرت فرمود: هر كسي كه قبر مرا زيارت كند، شفاعتِ من براي او واجب مي شود.»(2)
اين احاديث از دو زاويه قابل بررسي و دقّت است:
الف) بدون شكّ، اين روايات دلالت براستحباب زيارت قبر پيامبر (صلّي الله عليه وآله) دارد؛ زيرا در آنهابراي زيارت پيامبر (صلّي الله عليه وآله) فوايد و بركات معنوي زيادي ذكر شده، و هيچ اثري از وجود تفاوت ميان ساكنان مدينه و ساير شهرها در اين روايات مشاهده نمي شود، بلكه بعضي از آنها به زيارت ساكنان ساير شهرهاي دور اشاره دارند.
ب) اگر چه بسياري از اين روايات از نظر سند مورد نكوهش قرار گرفته اند، ولي به چند دليل قابل اعتماد و استدلال اند:
1. اين احاديث اگر چه به صورت جداگانه قابل اعتماد نيستند، ولي بعضي ازآنهاسندهاي مناسبي دارندوموجب تقويت بعضي ديگر مي شوند.
درباره حديث اوّل، عقيلي مي گويد: «اين حديث با سند ديگري از طريقي كه كمترين ضعف را دارد نقل شده است.»(3)
و نيز ذهبي مي گويد: «اين حديث با سندي بهتر از اين
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. الدرّ المنثور، ج1، ص237.
2. مجمع الزوائد، ج4، ص2؛ الجامع الصغير، ج2، ص605.
3. الضعفاء (العقيلي)، ج3، ص457.
71 |
سند نقل شده است.»(1)
ابن حجر عسقلاني مي گويد: «تمام سندهاي اين احاديث ضعيف است، ولي اين حديث را ابوعلي بن سكن به اسناد ابن عمر صحيح دانسته و آن را در كتاب «السنن الصحاح» نقل كرده است. عبدالحقّ نيز در كتاب «الأحكام» آن را صحيح دانسته است، به دليل اين كه آن را نقل مي كند و درباره ضعف سندي آن سخن نمي گويد. و شيخ تقي الدين سبكي نيز به اعتبار مجموعه سندها آن را صحيح دانسته است.»(2)
عبدالحي لكنوي از انديشمندان قرن دوازدهم نيز در كتاب «شرح موطأ مالك» مي گويد: «اگر چه بيشتر سندهاي اين احاديث ضعيف است، ولي بعضي از سندهاي آن از چنان ضعفي برخوردار نيست كه به اعتبار حديث ضرر برساند، بلكه با در نظر گرفتن مجموع سندها برخوردار از قوّت مي شود، همانطور كه ابن حجر در كتاب «تلخيص الحبير» و تقي الدين سبكي در كتاب «شفاء السقام في زيارة خير الأنام» چنين گفته اند. و بعضي از معاصرين سبكي ـ يعني ابن تيميّه ـ كه گمان كرده است تمام اين احاديث ضعيف يا ساختگي مي باشد سخت در اشتباه است.»(3)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. ميزان الاعتدال، ج3، ص449.
2. تلخيص الحبير، ج7، ص417.
3. شرح موطأ مالك (الكنوي)، ج3، ص448.
72 |
2. بسياري از فقهاي اهل سنّت به اين احاديث براي اثبات استحباب سفر به قصد زيارت پيامبر (صلّي الله عليه وآله) استدلال كرده اند.
رافعي در كتاب «فتح العزيز» مي گويد:
«ويستحبّ أن يشرب من ماء زمزم وأن يزور بعد الفراغ من الحجّ قبرَ رسول الله (صلّي الله عليه وآله) . وقد روي عنه أنّه قال: من زارني بعد موتي فكأ نّما زارني في حياتي و... من زار قبري فله الجنّة... .(1)»
«مستحب است كسي كه به حج مي رود، از آب زمزم بياشامد، و پس از انجام مناسك حجّ، قبر رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) را زيارت كند؛ زيرا از آن حضرت روايت شده است كه فرمود: هر كسي كه پس از مرگ من، به زيارت من آيد، مثل اين است كه در زندگي به زيارت من آمده است و... هر كسي كه قبر مرا زيارت كند، پاداشش بهشت است....»
ابن قدامه مي گويد: «و زيارت قبر پيامبر (صلّي الله عليه وآله) مستحب است، به دليل روايتي كه دار قطني از ابن عمر نقل كرده است كه رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) فرمود: هر كسي پس از مرگ من، قبر مرا زيارت كند، مانند اين است كه مرا در زندگي زيارت كرده است. و در روايتي وارد شده است (هر كسي كه قبر مرا زيارت كند شفاعت من براي او لازم مي شود)....»(2)
بهوتي نيز در «كشف القناع» مي گويد: «هر گاه حاجي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. فتح العزيز، ج7، ص417.
2. المغني، ج3، ص588.
73 |
مناسك حج را تمام كرد، مستحب است به زيارت پيامبر (صلّي الله عليه وآله) و دو همراه اوـ ابوبكر و عمر ـ برود، به دليل حديث دار قطني از ابن عمر كه مي گويد: رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) فرمود: هر كسي حج انجام دهد و پس از آن قبر مرا ـ پس از مرگ من زيارت ـ كند، مانند آن است كه مرا در زندگي زيارت كرده است. و در روايتي ديگر فرموده است: هر كسي كه قبر مرا زيارت كند شفاعت من براي او لازم مي شود....»(1)
ايشان در ادامه مي گويد: «ابن نصرالله گفته است: لازمه استحباب زيارت قبر پيامبر (صلّي الله عليه وآله) استحباب باربندي و مسافرت به قصد زيارت آن حضرت است؛ زيرا براي حاجي پس از حج زيارت پيامبر (صلّي الله عليه وآله) بدون باربندي و مسافرت به مدينه ممكن نيست.»(2)
و در جايي ديگر زيارت قبر پيامبر (صلّي الله عليه وآله) را براي زنان و مردان مستحب مي داند به دليل عموم روايت ابن عمر.(3)
ملاّ علي قاري در «مراقي الفلاح» مي گويد: «از آنجا كه زيارت قبر پيامبر (صلّي الله عليه وآله) از برترين راه هاي نزديك شدن به خدا و از نيكوترين اعمال مستحبي است و بلكه مرتبه اي نزديك به واجبات دارد، پيامبر (صلّي الله عليه وآله) امّت خويش را به زيارت قبرش واداشت و در استحباب آن تأكيد ورزيد و فرمود: هر كسي كه بتواند و مرا زيارت نكند، به من جفا كرده است، و نيز فرمود:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. كشف القناع، ج2، ص598.
2. همان.
3. همان، ج5، ص37.
74 |
كسي كه قبر مرا زيارت كند، شفاعت من بر او لازم مي شود، و فرمود: هر كسي كه مرا پس از مرگم زيارت كند، مانند آن است كه در حياتم مرا زيارت كرده است و...»(1)
محمّد بن شربيني نيز مي گويد: «زيارت قبر رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) مستحب است، به دليل فرمايش آن حضرت كه مي فرمايد: هر كس قبر مرا زيارت كند، شفاعت من براي او واجب مي شود. ابن خزيمه اين روايت را در صحيح خودش از ابن عمر نقل كرده است.»(2)
بسياري ديگر از فقهاي اهل سنّت نيز به اين روايت استدلال كرده اند. و اين دليل بر آن است كه ضعف سندي اين روايات، در حدّي نيست كه بتواند آنان را از اعتبار ساقط كند.
3. بر فرض بپذيريم كه سند اين احاديث ضعيف است، قاعده «تسامح در ادلّه سنن» حكم مي كند كه براي اثبات استحباب سفر به قصد زيارت پيامبر (صلّي الله عليه وآله) به اين روايات استدلال شود.
نووي در مقام بيان مستحبات مسجدالحرام به چند روايت ضعيف السند استدلال مي كند و مي گويد:
«وقد سبق مرّات أنّ العلماء متّفقون علي التسامح في الأحاديث الضعيفة في فضائل الأعمال
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. مراقي الفلاح، ج1، ص298.
2. مغني المحتاج، ج1، ص512.