بخش 1
مقدمه چکیده علم غیب قدرت خارق العاده کدام شیعه؟ عصمت علت عدم اشاره به ولایت علی (علیه السلام)
بسم الله الرحمن الرحيم
گزيدهاي آزاد از كتاب پاسخ جوان شيعي به پرسش هاي وهابيان
نوشته : محمد طبري
به كوشش: محمد حسن نيرومند
مقدمه
مجموعة حاضر، چكيده و خلاصه كتاب «پاسخ جوان شيعي به پرسشهاي وهابيان»، نوشتة آقاي محمد طبري است كه در آن، به پرسشهاي وهابيون پاسخ داده شده است.
نويسنده محترم زحمات زيادي كشيده و كتاب را دربيش از 380 صفحه سامان داده است.
كتاب ياد شده، مبسوط و مستدل بوده، براي همة اقشار؛ بويژه روحانيوني كه به حج ميروند، به خوبي قابل استفاده است. امّا به جهت مفصل و مشروح بودن برخي پاسخها، از سوي برخي دوستان پيشنهاد شد كه كتاب مذكور تلخيص شود و گزيدهاي از آن در اختيار زائران بيت الله الحرام، بويژه جوانان قرار گيرد.
گفتني است در اين گزيده، پرسشهاي تكراري و نادر ، بخشهاي مفصل روايي و توضيحاتي كه در حدّ اطلاعات عموم نبود، حذف شد.
تركيب بعضي از جملات نيز با توجه به حذف بخشي از پاسخها
تغيير مختصري كرده و يا براي حفظ ارتباط مطلب، يا جملات جديدي اضافه شده است. همچنين چكيده اي در اول كتاب اضافه شد.
اميد است اين مختصر تلاش، مورد رضايت اهل بيت: و توجه خوانندگان عزيز قرار گيرد.
محمد حسن نيرومند
22 / بهمن /86
چكيده
با توجه به زياد بودن سؤالات، اگر خوانندگان محترم فقط به نكات مختصر زير عنايت كنند، پاسخ بخش عمدهاي از سؤالات خود را دريافت خواهند كرد:
1. شيعه به معني پيرو واقعي پيامبر (صلّي الله عليه وآله) است و پيروي از ولايت ائمه معصومين (عليهم السلام) هم به دستور پيامبر (صلّي الله عليه وآله) است.
2. جايگاه پيامبر بالاتر از همه معصومان است و ما هيچكدام از معصومان را رديف پيامبر نميدانيم؛ تا چه برسد برتر از پيامبر!
3. شيعه، همه صحابي پيامبر (صلّي الله عليه وآله) را كافر و منافق نميداند، چون در سوره توبه آيه 101، خداوند بعضي از اهل مدينه را اهل نفاق ميداند و به پيامبر ميفرمايد: ما آنها را ميشناسيم.
4. عصمت ائمه و پيامبر: به معني عدم استغفار آنان نيست، چون در قرآن آياتي براي استغفارپيامبر وجود دارد.
تقيه يك اصل حساب شده و مربوط به شرايط خاصي است كه
1. همه اهل فن و روايت شناسان شرايط آن را ميدانند و هيچ ارتباطي به بحث نفاق ندارد.
2. ائمه معصوم:، امامان منصوب از طرف خداوند و پيامبر (صلّي الله عليه وآله) هستند؛ چه خلافت ظاهري داشته باشند، چه نداشته باشند، چه فتح و پيروزي داشته باشند و يا نداشته باشند.
3. دادن مشورت به خلفا و همكاري مقطعي با آنان، يا نام آنها را روي فرزندان خود گذاشتن، با دختران آنها ازدواج كردن و... دليلي بر تأييد آنان نيست. بلكه به دليل ويژگيها و شرايط خاصي صورت گرفته است.
4. آنچه كه مغاير اعتقادات شيعه است، حتي اگر در كتب اربعه شيعه آمده باشد، به معني تأييد شيعه بر آن مطلب نيست؛ چون همه كتب شيعه و سني، حديثهاي ضعيف و غير قابل استناد هم دارند.
5. منظور از شيعه، شيعه دوازده امامي است و هر فرقه ديگري كه عقائدش با اصل تشيع مغايرت داشته باشد از نظر ما شيعه ناميده نميشود.
6. شيعه، قرآن ديگري غير از قرآن رايج ميان مسلمانان ندارد و اگر در جايي نامي از مصحف برده شده است، مراد قرآن نيست، بلكه منظور كتاب است.
7. شيعه به جز براي خدا سجده نميكند و احترام و بوسيدن ضريح معصومين (عليهم السلام) به معني عبادت آنان نيست.
منظور از عبدالحسين و عبدالرسول و... بنده حسين (عليه السلام) و
1. رسول (صلّي الله عليه وآله) نيست، بلكه به معناي مطيع آنان بودن است.
2. اينكه شيعه ويژگيهايي براي حضرت مهدي (عجّل الله تعالي فرجه الشريف) قائل است كه براي پيامبر قائل نيست؛ نظير عمر خيلي طولاني، به دليل همان روايات رسيده از پيامبر (صلّي الله عليه وآله) در مورد مأموريت استثنايي است كه خداوند براي حضرت قرار داده است و راويان زيادي از اهل سنت نيز آن را نقل كردهاند.
3. عزاداري شيعيان براي معصومين به دليل عشق، محبت و همچنين ظلم وجوري است كه توسط منافقان به آنان شده است، شيعه با عزاداري تلاش ميكند تا راه حسين بن علي (عليه السلام) را زنده نگهدارد. گريه شيعه، اشك ريختن بر مظلوميت فرزندان پيامبر (صلّي الله عليه وآله) است و اين سبب ميشود تا در پرتو شركت در جلسات عزاداري، مردم با مفاهيم ديني و اهداف قيام حسين بن علي (عليه السلام) كه احياي دين و ارزشهاي ديني بود، بيشتر آشنا شوند و در آينده راه آن حضرت را ادامه دهند.
علم غيب
پرسش 1
الف) شيعيان شرايطي را براي امامت گفتهاند كه بعضي از آنها عبارت اند از:
ـ از ميان پسرانِ پدر، بزرگترين باشد.
ـ كسي جز امام غسلش ندهد.
ـ زِره پيامبر برايش اندازه باشد.
ـ از همة مردم عالمتر باشد.
ـ جنب نشود و غيب بداند؛
امّا اين شرايط آنها را در مضيقه قرار ميدهد.
ب) از نظر شيعه، امامان، از غيب آگاه و از مرگ خود با خبرند و با اختيار خود مي ميرند؛ در اين صورت آيا امامي كه جام زهر نوشيده، به نوعي خودكشي نكرده است؟
ج) شيعيان در كتابهايشان آوردهاندكه اهل كوفه از حسين ابن علي حمايت نكردند و به جز سه نفر همه مرتد شدند؛ اگر حسين آنگونه كه شيعيان ميگويند غيب ميدانست، پس چرا
به سوي آنها رفت؟
د) اگر ائمه غيب مي دانند، پس چرا حسين (عليه السلام) بهاندازة كافي آب تهيّه نكرد تا در اثناي جنگ به آب نياز پيدا نكند؟
پاسخ
الف) اينكه امام داناترين مردم زمان خود باشد، يكي از شرايط امام است كه عقل و شرع آن را لازم مي دانند؛ امّا اينكه از همة پسرانِ پدرش، بزرگتر باشد، يا زرة پيامبر برتن او درست درآيد، يا جنب نشود، همگي دروغ و ساختة خيال و ذهن سؤال كننده است.
حتي دانستن غيب شرط امامت نيست؛ هر چند امامان شيعه در مواردي از غيب خبر دادهاند.
ب) دربارة امامان، بايد گفت مسموميّت آنان، ناشي از جهادهاي لساني و قلمي آنان بر ضدّ ستمگران و خلفاي جور بوده است. واكنش اين جهادها جز اين نبود كه دشمنان بر ضدّ آنان بپاخيزند و آنان را به هر وسيلهاي نابود كنند؛ بنابراين اگر گفته ميشود كه شهادت و مرگ آنان به اختيار خودشان بوده است، مقصود اين است كه آنان با اختيار كامل به نبرد با ستمگران برخاستند و نتيجة قطعي آن، شهادت و مسموميّت آنان بوده است.
ج) ياري نكردن مردم كوفه ـ كه شيعه و غير شيعه و حتي خوارج در آنجا زندگي ميكردند ـ پيش از حركت امام حسين (عليه السلام) به سوي آن شهر، امري مخفي نبود كه نياز به علم غيب داشته باشد و بسياري از
صحابه و تابعين در مكه و در طول راه، اين نكته را به امام حسين (عليه السلام) يادآور شدند؛ امّا حضرت در پاسخ فرمودند: «ما وظيفه اي داريم و به دنبال فرمان الهي هستيم، نه به دست آوردن قدرت سياسي؛ بنابراين به راه خود ادامه خواهيم داد».
د) در مورد ذخيرة آب، امام (عليه السلام) روز دوم محرم به سرزمين كربلا رسيد. او و يارانش در يك بيابان خشك و دور از آبادي، محاصره شده بودند و در روز دهم به شهادت رسيدند و اگر مي خواست آب ذخيره كند،براي چند روز مي توانست ذخيره داشته باشد؟
ولي درمورد غيب، آگاهي آنان از غيب در گرو خواست و ارادة آنها بوده است؛ و معمولاً از علم غيب بهره نگرفتهاند.
آگاهي پيامبر و امام از غيب، بسان كسي است كه نامه اي همراه داشته باشد و هرگاه بخواهد از محتويات نامه آگاه گردد، ميتواند نامه را بگشايد و از مضمون آن آگاه گردد.
قدرت خارق العاده
پرسش2
اگر علي و دو فرزندش:، داراي قدرت خارق العاده اي بودند، چرا در دشواريها ازآن استفاده نكردند؟ حسن (عليه السلام) به ناچار با معاويه صلح كرد. حسين (عليه السلام) در سختي قرار گرفت و كشته شد و به هدفش نرسيد!!
پاسخ
اگر اين استدلال درست باشد، در مورد پيامبر اسلام (صلّي الله عليه وآله) چه بايد گفت كه از نظر قرآن، داراي قدرت فوق العاده اي نظير: معراج، شقّ القمر و ديگر معجزات بوده است. و با اين قدرت فوق العاده، در جنگ احد، دندانش با تير يا سنگ از طرف دشمن شكست؛ چهره اش خونين شد؛ در جنگ خندق از گرسنگي سنگ بر شكم بست؛ در حديبيّه ناگزير شد با مشركان مكه، صلح كند.
اما پاسخ اين است كه انبيا، از طريق وسايل عمومي و روشهاي عادي به تبليغ پرداخته، با دشمنان مي جنگيدند و تنها در موارد خاصّي كه اثبات نبوت نياز به اعمال قدرت فوق العاده داشت و يا شرايط ايجاب ميكرد كه از نيروي غيبي كمك بگيرند، چنين كارهايي را صورت ميدادند. اميرمؤمنان و حسن و حسين (عليهم السلام) نيز درست همين شيوه را در پيش گرفتند.
كدام شيعه
پرسش3
شيعه به گروه هاي اماميه، اسماعيليه، نصيريه، زيديه و دروز تقسيم ميشود. كسي كه بخواهد شيعه شود، بايد كدام يك را انتخاب كند؟
پاسخ
فرض كنيد كسي بخواهد مذهب سني را انتخاب كند؛ سنيها به
دهها گروه و فرقه تقسيم مي شوند: اهل حديث، سلفيها، اشاعره، معتزله، ماتريديه، ظاهريه و ... كدام يك را بايد انتخاب كند؟ در مذاهب فقهي، مذاهبي به نام حنفي، شافعي، مالكي و حنبلي هست؛ كدام يك را بايد برگزيند؟
بنابراين، اين سؤال از روي بي سوادي است؛ چون هر چند اين فرقههاي شيعه مشتركات و مميزاتي دارند، اما عمده فرقههاي ذكر شده در مقايسه با شيعة دوازده امامي آنقدر ناچيز است كه جاي بحث نميماند. از اينرو در دنيا وقتي بحث از شيعه ميشود، منظور شيعة دوازده امامي است.
پرسش 4
شيعه به فرقهها و گروههاي زيادي تقسيم مي شود، و اين فرقهها به شدت با يكديگر مخالف هستند؛ هر فرقه اي، فرقة ديگر را كافر ميداند؛ مثل: بابي و بهايي كه ديگران آنها را كافر مي دانند. كداميك درست ميگويد؟
پاسخ
همانگونه كه در پاسخ سؤال پيش گفته شد، منظور از شيعه، شيعه 12 امامي است .شيعه براي خود تعريفي دارد. حالا اگر فردي يا گروهي، خاتميت پيامبر (صلّي الله عليه وآله) را انكار كند و مدعي نبوت شود، يا يكي از ضروريات اسلام را انكار كند، نه تنها شيعه نيست؛ بلكه مسلمان هم نيست.
فرقههايي كه او نام برده، مانند بابي و بهايي، از اسلام خارج
هستند و اصلاً از نظر شيعه، يك حزب و مسلك سياسي ساخته استعمار هستند، نه يك دين و مذهب.
البته اهل سنت نيز به گروههايي تقسيم شدهاند؛ اما همگي قاديانيها را كه مانند بهائيت مدعي نبوت شد، از اسلام خارج ميدانند.
عصمت
پرسش 5
حديث كسا، چهار نفر از خانوادة پيامبر (صلّي الله عليه وآله) را شامل است كه آنها را از گناه منزه مي داند، دليل بر عصمت بقية امامان چيست؟
پاسخ
اوّلاً ) معيار معصوميت ائمه (عليهم السلام) حديث كسا نيست؛ بلكه آية تطهير است كه آنها را از گناه و خطا پاك ميشمارد. در اينكه اين آيه در حقّ اين چهار نفر نازل شده است، جاي هيچ بحثي نيست و روايات مربوط به آن در حدّ تواتر است، هر چند شما همين چهار نفر را هم معصوم نمي دانيد.
ثانياً ) عصمت ديگر پيشوايان، به وسيلة امام پيشين ثابت شده است. هر امام قبلي به امامت امام بعد از خود تصريح كرده و چون خود او معصوم است و بر عصمت امام بعدي گواهي داده، سلسلة عصمت حفظ مي شود؛ البته اين، يكي از راههاي ثبوت عصمت امامان (عليهم السلام) است.
پرسش 6
شيعيان، امامان خود را معصوم ميدانند؛ ولي از امامان كارهايي سر زده كه با عصمت منافات دارد، مثلاً:
الف) حسن بن علي (عليه السلام) با پدرش علي (عليه السلام) مخالف بود كه به جنگ با كساني برود كه انتقام خون عثمان را ميگرفتند.
ب) حسين بن علي (عليه السلام) در قضية صلح با معاويه، با برادرش حسن مخالف بود.
ج) علي (عليه السلام) ميگويد: از گفتن حق به من، يا ارائة مشورت عادلانه، خودداري نكنيد.
پاسخ
امّا در نادرستي بخش الف: كافي است كه به تاريخ طبري و غيره مراجعه شود. علي (عليه السلام) وقتي آگاه شد كه ابوموسي اشعري در اعزام نيرو از كوفه به بصره، كوتاهي ميكند، فرزندش حسن بنعلي (عليه السلام) را همراه عمار ياسر به كوفه فرستاد و حسن بن علي در اجتماع مردم خطابة پرشوري ايراد كرد و مردم را به كمك امام زمان خود دعوت نمود؛1 مشروح اين مطلب در همة تواريخ هست؛ واقعاً جاي تأسف است كه فردي، دروغي به اين روشني به امام حسن (عليه السلام) نسبت دهد.حسـن بن علي (عليه السلام) همراه پدر بزرگوارش علي (عليه السلام) در صفّين نيز مشغول نبرد و جنگ با دشمنان بود.
مطلب دوم نيز دروغ است؛ چون امام حسين (عليه السلام) در دوران امامت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . تاريخ طبري،ج3، ص499و500؛ الفتوح، ص421 (ترجمة مستوفي).
برادرش، كاملاً مطيع امام زمان خود بود و تا حسن بن علي (عليه السلام) زنده بود،نه تنها كوچكترين اعتراضي به صلح نكرد؛ بلكه حتي پس از درگذشت حسن بن علي (عليه السلام) در سال 50ه .ق، تا سال 60ه .ق كه معاويه زنده بود، حركتي بر خلاف صلح انجام نداد.
دربارة سخن اميرمؤمنان كه ميگويد: «از گفتن حق و ارائة مشورت ابا نورزيد»، يادآور مي شويم كه مشورت خواهي هرگز گواه بر عدم عصمت نيست. چون خدا پيامبر خود را مأمور ميكند كه مشورت كند و مي فرمايد: {وَ شاوِرْهُمْ فِي الأَمْر}1.
پرسش 7
در نهج البلاغه آمده است كه علي با پروردگارش مناجات ميكرد و اين دعا را ميخواند: «اللّهم اغفر لي ما أنت أعلم به مني». اگر معصوم بود، استغفار براي چيست؟
پاسخ
با اتفاق نظر همة مسلمانان، پيامبر اسلام (صلّي الله عليه وآله) معصوم از گناه بود؛ خصوصاً پس از بعثت كسي در عصمت او خدشه نكرده است؛ ولي با اين حال، روزي هفتاد بار استغفار مي كرد. آن حضرت فرموده است:
«وإنّه ليغان علي قلبي و إنّي أستغفر اللّه كلّ يوم سبعين مرّة؛
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . آل عمران / 159
من دلم زنگار ميگيرد و روزي هفتاد بار استغفار ميكنم».
پرسش 8
شيعيان امامان خود را معصوم مي دانند؛ ولي روايات زيادي دربارة سهو و خطاي ائمه رسيده است؛ علاّمة مجلسي= ميگويد:
«مسأله خيلي مشكل است؛ چون اخبار و نشانههاي زيادي بر اين دلالت ميكند كه سهو و فراموشي از آنها سر ميزده است».
پاسخ
مسألة سهو امامان (عليهم السلام) ، بسان سهو پيامبر اكرم (صلّي الله عليه وآله) قرنهاست كه مورد بحث و گفت وگوست. رأي مشهور در ميان شيعه اين است كه فرد معصوم همان طور كه از گناه مصون است، از خطا و اشتباه نيز به دور است؛ زيرا اشتباه و خطا در امور زندگي، كمكم سبب مي شود كه مردم، به عصمت آنان در تبليغ احكام نيز شك و ترديد كنند. مرحوم مجلسي= نيز همين را يادآور مي شود.
البته عصمت انبيا و اوليا در مسائل مربوط به تبليغ رسالت و بيان احكام الهي و معارف است نه دربارة امور جزئي زندگي كه ارتباطي با دين و تربيت ندارد.
پرسش 9
نصب امام معصوم براي اين است كه ظلم و شر از همه جا
برچيده شود؛ ولي مي بينيم با نصب علي يا فرزندان او براي خلافت، ظلم برچيده نشده است.
پاسخ
اوّلاً ) خدا تمام پيامبران را براي چنين هدفي برانگيخته است، چنانكه مي فرمايد:
{ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِيزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ}1؛ «ما پيامبران را با دلايل، همراه با كتاب برانگيختيم تا مردم، عدالت را بر پا دارند.»
آيا اين هدف عملي شد؟ و جور و ستم از جهان برچيده گشت؟ شما در مورد پيامبران چه پاسخي داريد، همان پاسخ ما دربارة نصب امام معصوم است.
پرسش10
چرا امامت در اولاد حسين بن علي (عليهما السلام) ادامه يافت، نه در فرزندان حسن بن علي (عليهما السلام) ؟
پاسخ
حضرت ابراهيم (عليه السلام) داراي دو فرزند به نامهاي اسماعيل و اسحاق بود؛ اما نبوت تا عصر رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) در نسل اسحاق استمرار يافت، نه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . حديد/ 25.
در نسل حضرت اسماعيل. حضرت يعقوب، 12 فرزند داشت و رشته نبوّت در نسل يكي از آنها استمرار يافت؛ پيامبران بني اسرائيل نيز از نسل موسي نيستند، بلكه از نسل هارون هستند.
قرآن پاسخ اينها را در يك كلمه بيان كرده است:{اَللّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَته}1؛ «خداوند ميداندرسالتخويشرادركجاقراردهد.»
علت عدم اشاره به ولايت علي (عليه السلام) و فرزندانش در قرآن
پرسش11
شيعه معتقد است كه ولايت علي بن ابي طالب (عليه السلام) و فرزندانش ركني از ايمان است؛ چرا اين ركن در قرآن به صراحت نيامده است؟ در حاليكه نماز و زكات ـ كه پايين تر از ولايت است ـ در قرآن آمده است.
پاسخ
قرآن مجيد، ولايت علي (عليه السلام) را در اين آيه بيان كرده است:
{ إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ} 2
خوشبختانه نزول اين آيه را بسياري از محدثان و محقّقان اهل سنت، دربارة علي (عليه السلام) نقل كردهاند كه تعداد آنان به 66 نفر مي رسد در ميان آنان نُه نفر از صحابه نيز وجود دارند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . انعام/124.
2 . مائده/ 55 .
اينكه ميگويد نماز و زكات در قرآن آمده، درست است، اما شرح و تفصيل آن در قرآن نيامده است. دربارة امامت و ولايت هم همان منطق حاكم است.
پرسش 12
شيعيان ادعا ميكنند كه در قرآن به صراحت، امامت علي (عليه السلام) بيان شده، ولي صحابه آن را پنهان كردهاند؛ پس چرا صحابه، رواياتي كه با آنها بر امامت علي (عليه السلام) استدلال مي شود، مانند حديث منزلت(1) را پنهان نكردهاند؟
پاسخ
كجا شيعه ميگويدكه چنين آياتي در قرآن بوده و صحابه آنها را پنهان كردهاند؟ هيچ مدركي براي اين ادعا ارائه نميشود. ما به روشني ميگوييم كه در كتب عقايد شيعه چنين ادعايي نيست. آري! آياتي در قرآن وارد شده و وجود دارد كه شأن نزول آنها، امامت علي (عليه السلام) است، نه اينكه نام علي (عليه السلام) در آيه بوده و حذف شده است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . "أنت منّي بمنزلة هارون من موسي إلاّ أنّه لا نبيّ بعدي" صحيح مسلم، ج4، ص1870.