بخش 1
مقدمه معیار اسلام و کفر در قرآن کریم موجبات کفر در قرآن کریم معیار اسلام و کفر در سنت
بسم الله الرحمن الرحيم
3 |
بررسي فتواي تكفير در مذاهب اسلامي |
حسين رجبي
|
7 |
انقلاب اسلامي، پشتوانه واقعي و دلسوز تمامي مسلمانان، همواره در راستاي هدايت امت اسلامي تلاش مي كند تا مسلمانان و علماي اسلام با هر مذهب و مسلكي، به عمق مسأله انسجام و نياز ضروري آن در جامعه پي برده و تمام امكانات خود را در اين راه بسيج نمايند تا نابساماني ها و چالش هاي جدّي كه مسلمانان با آن رو به رو مي باشند، از بين برود. بنابراين عموم مسلمانان به ويژه علماي بزرگ بايد از اين فرصت پيش آمده، بيشترين استفاده را بنمايند. امّا متأسفانه گروهي بسيار اندك ولي با امكانات فراوان، با ايجاد زمينه هاي بدبيني و اختلاف، درصدد تكرار اشتباه هاي تاريخي مي باشند، به گونه اي كه گويا هيچ وظيفه ديگري جز تلاش و فعاليت براي اختلاف و نابودي يكديگر بر عهده آنان نهاده نشده است.
آنان اين حركت ناميمون را از راه هاي گوناگون از جمله سخنراني، فيلم و استفاده از ابزار صوتي و تصويري در جهت فتنه و آشوب استمرار مي بخشند.
8 |
براي نويسنده اين نوشتار تفاوتي ندارد كه اين حركت از جانب شيعه يا سني باشد; هر چند سلفي هاي تندرو، در پشت صحنه اين حركت هاي افراطي در جهانِ اهل سنت ديده مي شوند، اما مسلمانان نبايد تحت تأثير دسيسه هاي نامعقول و ناپسند آنان قرار گيرند و عقايد و باورهاي مذهبي خود را كنار گذاشته و در فرقه هاي انحرافي هضم و نابود شوند، به گونه اي كه هويّت مذهبي خود را از دست بدهند.
چه كسي است كه به ضرورت انسجام مسلمانان آگاه نباشد؟ اگر مسلمانان انسجام نداشته باشند و با يكديگر نزاع و اختلاف داشته باشند و با يكديگر درگير شوند، چه آثار و پيامدهايي را درپي خواهد داشت؟
آيا هر عاقل و خردمندي مي تواند بپذيرد كه درگيري و نزاع به سود او تمام مي شود؟
قرآن كريم مي فرمايد:
( إِنْ يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ )( 1 ); اگر به شما آسيبي برسد، به آنان نيز آسيبي مانند آسيبي كه رسانده اند، مي رسد.
تاريخ به عنوان يك منبع شناخت و راه دست يابي به روش هاي موفقيّت در آينده، اين واقعيّت را روشن مي سازد كه مسلمانان و فرقه هاي اسلامي، متوجه اين حقيقت باشند كه درگيري هاي مذهبي به سود هيچ كسي نخواهد
1. سوره آل عمران، آيه 140
9 |
بود. اگر براي برخي، اسلام و حفظ مسلمانان اهميت ندارد، حداقل براي حفظ آينده و موقعيت خود، راه صحيح و خردگرايانه اي را انتخاب نمايند.
تاريخ نشان مي دهد كه درگيري هاي مذهبي، به نابودي و در نهايت پشيماني اختلاف انگيزان انجاميده است. آيا ايجاد زمينه هاي نزاع و درگيري بين مسلمانان، تخريب چهره اسلام در سطح بين الملل را در پي نخواهد داشت؟ آيا خشونت و درگيري هاي فيزيكي بين مسلمانان، زمينه حضور دشمنان اسلام را در بين كشورهاي اسلامي ايجاد نخواهد كرد؟
بدون ترديد دشمنان اسلام به ويژه آمريكا، از اين نوع برخوردها بهترين استفاده را مي برند. درگيري هاي مذهبي، افزون بر زمينه سازي براي حضور نيروهاي نظامي دشمن، زمينه حضور فرهنگي و صدور فرهنگ غرب را نيز آماده مي سازد و از سويي با نشان دادن تصوير خشن از اسلام و مسلمانان، بهترين وسيله تبليغاتي را در اختيار غربي ها قرار مي دهد. اگر پاپ، عالم بزرگ مسيحيت، اسلام و مسلمانان را خشن معرفي مي كند و اگر رسانه هاي غربي با استفاده از اهرم هاي گوناگون، خشونت مسلمانان و پيامبر رحمت( صلي الله عليه وآله ) را به تصوير مي كشند، يكي از دلايل آن، حركت هاي غير معقول و غير شرعي است كه تندروهاي متعصب براي دست يابي به آمال و آرزوهاي خويش به كار مي برند و هر گونه نوع قتل و كشتار را روا مي دانند و
10 |
انسان هاي بي گناه را به قتل مي رسانند.
آيا اين روش ها، در سيره پيامبر اسلام( صلي الله عليه وآله وسلم ) وجود داشته است؟
بدون شك پيامبر اسلام مظهر رحمت و مهرباني است و از اين گونه روش هاي مخالف اسلام و عقل، بري و پاك مي باشد.
اگر روش هاي افراطي بين مسلمانان رواج يابد و عاقلان و عالمان امّت اسلام با آن مقابله نكنند، دود آتش تفرقه ، فضاي همه كشورهاي اسلامي را فرا خواهد گرفت و همه مسلمانان در آتش تفرقه خواهند سوخت و تنها كشورهاي غربي، آمريكا و اسرائيل از آن سود خواهند برد و آنان زمينه بلوغ عقلاني و اعتبار تفكر اسلامي را از بين برده و آن را به نفع دشمنان مشترك دگرگون خواهند
نمود.
از اين رو بايد هر مسلماني، از هر فرقه و مذهبي به اين حقيقت پي ببرد كه دست هاي پنهان و آشكار دشمنان اسلام در پشت اين صحنه ها مشاهده مي شود و آنان براي دست يابي به اهداف خود، در تشديد نزاع و درگيري ها خواهند كوشيد و سازمان هاي جاسوسي آنان هرگز در اين راه، آرام نخواهند نشست.
مسلمانان بايد موقعيت كنوني خود را در سطح جهان درك كنند و بدانند تئوري نومحافظه كار آمريكا مي گويد: بايد جهان اسلام نيازمند ما باشد و براي تحقق اين هدف،
11 |
بايد پيوند و انسجام مسلمانان گسسته شود!!
بنابراين مسلمانان بايد به افق آينده خود نگاه ديگري داشته باشند و بدانند اگر دشمنان اسلام در عراق دچار بحران مي شوند، رهايي از آن بحران را در عدم همبستگي مسلمانان جستجو مي كنند و نتيجه آن، جنگ هاي خونين بين شيعه و اهل سنت در عراق مي باشد.
يكي از سياست هاي قطعي آمريكا، گسترش فرهنگ آمريكايي است. آنان براي تحقق اين هدف، تصميم گرفتند كتاب هاي آموزشي را در مدارس كشورهاي اسلامي تغيير دهند تا مسلمانان به سرنوشت خودشان حسّاس نباشند. آنان با تئوري يك جانبه گرايانه، مي خواهند در همه ابعاد زندگي مسلمانان نفوذ كنند و تنها راه رشد و نفوذ آنان، پيوند نداشتن مسلمانان با يكديگر است. بنابراين اختلاف، به نفع هيچ گروه و فرقه اي از مسلمانان نيست، از اين رو هر كسي ـ خواه شيعه يا سني ـ بر خلاف اين مسير گام بردارد يا جاهل است يا مغرض.
مهم ترين عامل اختلاف بين مسلمانان آن است كه يكديگر را درك نكرده و همديگر را نمي شناسند و يا اگر مي شناسند، عوامل ديگري مانند تعصّب و رياست طلبي ها و... سبب مي شود تا كنار يكديگر قرار نگيرند.
يكي از آفت هايي كه همواره تهديدي جدّي براي جامعه اسلامي به شمار آمده، تكفير و كافر دانستن يكديگر است! فتواي تكفير در طول تاريخ، از مسايل خطرناكي
12 |
بوده كه باعث ريختن خون انسان هاي بي گناه شده است.
با توجه به روش و معيار قرآن و سنّت و سيره پيامبر اسلام( صلي الله عليه وآله ) و علماي بزرگ و صاحب نظر مذاهب درباره معيار كفر و اسلام، چرا برخي از افراد و مفتي ها، فتواي به كفر عدّه اي را صادر مي كنند؟
آيا اين فتاوا، مستند قرآني و روايي دارد؟ يا از جهالت و تعصّب سرچشمه گرفته است؟ آيا كساني كه چنين فتاوايي را صادر مي كنند مجتهد و عالم اند يا مقلّد و نادان؟
در اين نوشتار براي روشن شدن حقيقت مسأله تكفير، نگاهي به قرآن، روايات و گفتار بزرگان مذاهب اسلامي خواهيم داشت.
مؤسسه فرهنگي نجم الهدي
13 |
معيار اسلام و كفر در قرآن كريم
معيار اسلام و كفر در قرآن، به صورت شفاف بيان شده است. از ديدگاه قرآن كسي كه شعاير اسلام را اظهار نمايد و بگويد: من مسلمانم، مسلمان است، و كسي اجازه تعرّض به او را ندارد. قرآن، اظهار اسلام را نشانه مسلمان بودن مي داند و مي فرمايد:
( يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللهِ فَتَبَيَّنُوا وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقي إِلَيْكُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً )( 1 ); اي كساني كه ايمان آورده ايد،
هنگامي كه در راه خدا گام مي زنيد ( و براي جهاد مي رويد ) تحقيق كنيد و به خاطر اين كه سرمايه ناپايدار دنيا ( و غنايمي ) به دست آوريد، به كسي كه اظهار اسلام مي كند نگوييد مسلمان نيستي »
در شأن نزول اين آيه آمده است: پس از بازگشت رسول خدا( صلي الله عليه وآله وسلم ) از غزوه خيبر، اسامة بن زيد را به همراه جمعي، به سوي تعدادي از روستاهاي يهودي نشين اطراف
1. سوره نساء، آيه 94
14 |
فدك فرستاد تا آنان را به اسلام دعوت كند. مردي يهودي به نام « مرداس بن نهيك » كه از حضور اسامه آگاهي يافت، نزديكان و اموال خود را در كنار كوه جمع نمود و نزد اسامه آمد، در حالي كه مي گفت: « أشهد أن لا اله اللَّه و ان محمداً رسول اللَّه »، امّا أسامه او را به قتل رساند. پس از بازگشت نزد رسول خدا( صلي الله عليه وآله وسلم ) رفت و جريان را به حضرت گفت. رسول خدا( صلي الله عليه وآله وسلم )به او فرمود:
« مردي را كشتي كه به لا اله الا اللَّه و انّي رسول اللَّه، شهادت داد! »
اسامه گفت: « اي رسول خدا، او براي نجات از كشتن شهادت داد. » رسول خدا( صلي الله عليه وآله وسلم ) فرمود:
« آيا دل او را شكافتي تا آگاهي يابي! »( 1 )
همچنين به نقل از ابن عباس، شأن نزول اين آيه اين گونه است: گروهي از صحابه پيامبر( صلي الله عليه وآله وسلم ) از راهي مي گذشتند كه مردي يهودي از بني سليم، به صحابه سلام كرد. آنان با خود گفتند: سلام او براي نجات و پناه بردن بوده است، از اين رو قصد كشتن او را نموده، وي را به قتل رساندند و غنايم او را گرفتند، پس از آن كه نزد پيامبر( صلي الله عليه وآله وسلم )آمدند، اين آيه نازل شد.
خداوند متعال پيش از اين آيه، درباره حفظ جان افراد مؤمن مي فرمايد:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. بحارالانوار، ج 22، ص 92
15 |
( وَ ما كانَ لِمُؤْمِن أَنْ يَقْتُلَ مُؤْمِناً إِلاّ خَطَأً.... * وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فِيها... )( 1 )
و هيچ مؤمني را نَسِزَد كه مؤمني را -جز به اشتباه- بكشد.... و هر كس عمداً مؤمني را بكشد، كيفرش دوزخ است كه در آن ماندگار خواهد بود.
از اين آيات، محفوظ و مصون بودن خون انسان مؤمن و مسلمان استفاده مي شود.
با استفاده از آيات قرآن، چند چيز موجب كفر مي شود:
1. كسي كه به جاي خدا، غير او را برگزيند و يا براي او شريك قرار دهد:
( لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قالُوا إِنَّ اللهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ )( 2 ); آنان كه گفتند: خداوند همان مسيح فرزند مريم است، كافر شدند.
( لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قالُوا إِنَّ اللهَ ثالِثُ ثَلاثَة )( 3 ); آنان كه گفتند: خداوند يكي از سه خداست به يقين كافر شدند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. سوره نساء: 92 و 93
2. سوره مائده، آيه 71
3. همان.
16 |
2. انكار قرآن :
( يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هذا إِلاّ أَساطِيرُ اْلأَوَّلِينَ )( 1 ); كافران مي گويند: آنچه پيامبر( صلي الله عليه وآله وسلم )مي گويد، جز افسانه هاي پيشين چيزي نيست.
( قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هذا إِلاّ سِحْرٌ مُبِينٌ )( 2 ); كافران مي گويند: سخن و كلام خداوند جز يك سحر آشكار نيست.
3. انكار خدا و رسول
( ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ )( 3 ); كافران، خدا و پيامبرش را انكار كردند.
4. انكار معجزات و قيامت
( أُولئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ وَ لِقائِهِ... )( 4 ); آنان كساني هستند كه نشانه ها و معجزات پروردگار و اعتقاد به قيامت را انكار كردند.
( وَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِ اللهِ وَ لِقائِهِ أُولئِكَ يَئِسُوا مِنْ رَحْمَتِي )( 5 ); آناني كه به نشانه ها و معجزات پروردگار و روز قيامت كفر ورزيدند، از رحمت من نااميد مي باشند.
قرآن كريم در آغاز سوره بقره، گرچه به اوصاف و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. سوره انعام، آيه 25
2. همان، آيه 7
3. سوره توبه، آيه 80
4. سوره كهف، آيه 105
5. سوره عنكبوت، آيه 23
17 |
ويژگي هاي متقين پرداخته اما معيار ايمان، كفر و نفاق را به خوبي روشن نموده است. خداوند متعال در اين آيات، ايمان به غيب، ايمان به كتاب هاي آسماني، ايمان به قيامت، انجام نماز و پرداخت انفاق را به عنوان اصول ايمان بيان فرموده است. و كافران كساني هستند كه به آنچه گفته شد، ايمان ندارند و منافق در ظاهر مي گويد ايمان دارم ولي در باطن اعتقادي ندارد.
يكي از قواعد اساسي اسلام كه مورد تأكيد و توجه قرار گرفته، پرهيز از ريختن خون انسان ها و آبرو و حيثيّت آنان است. زيرا كشتار انسان ها از نظر شريعت و عقل ناپسند و مصداق ظلم مي باشد.
در قرآن كريم، مسأله قتل و كشتار به اندازه اي اهميّت دارد كه كشتن يك نفر بدون حق، برابر كشتار تمام بشر به شمار مي آيد و احياي يك نفر، احياي تمام بشر مي باشد:
( مِنْ أَجْلِ ذلِكَ كَتَبْنا عَلي بَنِي إِسْرائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْس أَوْ فَساد فِي اْلأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النّاسَ جَمِيعاً وَ مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النّاسَ جَمِيعاً )( 1 ); از اين روي بر فرزندان اسرائيل مقرر
داشتيم كه هر كس كسي را -جز به قصاص قتل، يا ] به كيفر [فسادي در زمين- بكشد، چنان است كه گويي همه مردم را كشته باشد. و هر كس كسي را زنده بدارد، چنان است كه گويي
1. سوره مائده، آيه 32
18 |
تمام مردم را زنده داشته است.
در آيه ديگر مي فرمايد:
( وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فِيها... )( 1 ); و هر كس عمداً مؤمني را بكشد، كيفرش دوزخ است كه در آن ماندگار خواهد بود.
البته در دين مبين اسلام، در برخي موارد قتل، مباح شمرده شده، آن هم در اموري كه مصالح انسان و نظام اسلامي اقتضا مي كند، همچون قتل براي قصاص يا دفاع از نفس يا افساد كنندگان در زمين و... .
امام باقر( عليه السلام ) در اين باره مي فرمايد:
نخستين كساني كه خداوند در روز قيامت محاكمه مي كند، كساني هستند كه قتل و كشتار انجام دادند سپس مقتول را نزد قاتل مي آورند و مقتول خون خود رابه صورت قاتل مي پاشد و مي گويد: اين فرد مرا كشته است و قاتل، نمي تواند انكار كند.( 2 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. سوره نساء: 92 و 93
2. من لايحضره الفقيه، ج 4، ص 96
19 |
تكفير در روايات شيعه و اهل سنت، مسأله اي بسيار خطرناك معرّفي شده است. پيامبر در اين باره مي فرمايد:
هر كسي نسبت كفر به كس ديگري بدهد كه معيار كفر را ندارد، گوينده آن كافر است.( 1 )
همچنين بخاري روايت مي كند كه فردي هنگام فرستادن حضرت علي و خالد به سوي يمن به رسول خدا( صلي الله عليه وآله وسلم )، گفت: اي رسول خدا از خدا بترس! حضرت فرمود:
« ويلك ألست أحق اهل الارض أن يتقي اللَّه. فقال خالد: يا رسول اللَّه الا أضرب عنقه؟ قال: لا، لعله أن يكون يصلي »( 2 ); و اي بر تو آيا من در
تقواي الهي سزاوارترين فرد در بين مردم نيستم، خالد گفت: اي رسول خدا اجازه مي دهيد گردن او را بزنم؟ حضرت فرمود: خير شايد از كساني باشد كه نماز مي خواند.
اين روايت به عظمت نماز و پرهيز از كفر و قتل نزد رسول خدا( صلي الله عليه وآله ) دلالت مي كند. بنابراين وقتي احتمال نماز
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. صحيح بخاري، ج5، ص 111، باب بيان قول النبي( صلي الله عليه وآله ).
2. صحيح بخاري، ج5، ص111; المغازي، باب 58، ح 4094
20 |
خواندن شخصي كه به پيامبر اعتراض كرده، از كشتن او جلوگيري مي كند، درباره كساني كه نماز مي خوانند، زكات مي پردازند، روزه رمضان و حج بيت اللَّه الحرام را انجام مي دهند، چه حكم مي كند؟!
بخاري از أنس روايت كرده كه رسول خدا( صلي الله عليه وآله ) فرمود:
« أمرت أن أقاتل الناس حتي يقولوا لا اله الا اللَّه، فاذا قالوها، وصلوا صلاتنا، و استقبلوا قبلتنا، و ذبحوا ذبيحتنا فقد حرمت علينا دماؤهم و اموالهم( 1 ); من مأمور شدم با مردم جنگ كنم تا
هنگامي كه كلمه توحيد را بگويند، پس اگر كلمه توحيد را گفتند و نمازها را انجام داده و به سوي قبله ما نماز خواندند، و مانند ما گوسفند ذبح نمودند، اموال و خون آنان بر ما حرام مي باشد.
همچنين از ابن عمر روايت شده كه پيامبر در سرزمين مني ايستاد و در حالي كه به مكه مكرمه اشاره مي كرد، به مردم فرمود: آيا مي دانيد كه اينجا چگونه مكاني است؟ گفتند: خدا و رسول او داناترند. پيامبر فرمود: اين شهر حرام است. سپس فرمود: مي دانيد، امروز چه روزي است؟ جواب دادند: خدا و رسول داناترند. فرمود: اين، روز حرام است. آنگاه فرمود: مي دانيد اين ماه، چه ماهي است؟ پاسخ دادند خدا و رسول او داناترند. فرمود: اين ماه حرام
1. صحيح بخاري، ج1، ص107، ابواب القبلة.
21 |
است، سپس فرمود:
« فانّ اللَّه حرم عليكم دمائكم و اموالكم و اعراضكم كحرمة يومكم هذا في شهركم هذا و في بلدكم هذا( 1 ); خداوند جان، اموال و
آبروي شما را محترم شمرده چنان كه اين روز
و اين ماه و اين شهر را محترم قرار داده
است.
همچنين بخاري از سهل روايت مي كند كه رسول خدا( صلي الله عليه وآله وسلم ) در روز جنگ خيبر فرمود:
« لاعطين هذه الراية رجلا يحب اللَّه و رسوله و يحبه الله و رسوله يفتح اللَّه علي يديه( 2 ); اين
پرچم را به مردي مي سپارم كه خدا و رسول او را دوست دارد و خدا و رسول نيز او را دوست دارند و خداوند به دست او در خيبر را باز مي كند.
عمر بن خطاب گفت: من، امارت آن روز را دوست داشتم، از اين رو اميدوار بودم كه رسول خدا( صلي الله عليه وآله ) من را بخواند، اما آن حضرت، علي بن ابي طالب را فرا خواند و پرچم را به او داد و فرمود:
« برو و به چيزي توجه نكن تا خداوند در را به روي تو
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. صحيح بخاري، كتاب الحج، باب 131، ح 1655
2. همان، ج4، كتاب جهاد، ص 20
22 |
باز كند. » حضرت علي( عليه السلام ) مقداري حركت كرد سپس توقف نمود و صدا زد: « اي رسول خدا بر چه چيزي با مردم بجنگم؟ فرمود:
« تا وقتي كه شهادت به لا اله الا اللَّه و محمد رسول اللَّه بدهند، هر گاه آن را انجام دادند خون و مال آنان از سوي تو محفوظ است جز آن كه خلاف حق را مرتكب شوند و حساب آنان بر خداي بزرگ مي باشد.( 1 ) »
نيز صحيح بخاري روايت كرده كه رسول خدا فرمود:
« من شهد أن لا اله الا اللَّه وحده لاشريك له، و ان محمداً عبده و رسوله، و انّ عيسي عبداللَّه و رسوله و كلمته ألقاها الي مريم و روح منه، و الجنة حق، و النار حق أدخله اللَّه الجنة علي ما
كان من العمل( 2 ); كسي كه گواهي دهد بر وحدانيت خدا و اين كه او شريكي ندارد، و محمد( صلي الله عليه وآله وسلم ) بنده و رسول او و عيسي بنده خدا و رسول او است و عيسي از جانب خدا به مريم عطا شده و او روحي از جانب خدا است، و بهشت حق است و آتش حق است، اين فرد وارد بهشت مي شود، اعمال او هر گونه باشد!
اي كاش مي دانستم برخي از افرادي كه خود به اين
1. صحيح مسلم، ج 7، ص 121
2. صحيح بخاري، ج 4، ص 139
23 |
احاديث معتبر عقيده دارند و آن را مرجع دستورات دين مي دانند، به چه بهانه و عذري اين احاديث را كنار گذاشته و بر خلاف سنّت و سيره قطعي پيامبر اسلام فتوا به تكفير مي دهند و انسان هاي بي گناه را مي كشند؟!
آنچه از روايات اهل سنت بيان شد، در رواياتي كه از طريق اهل بيت( عليهم السلام ) آمده، به خوبي تبيين و روشن شده است.
امام باقر( عليه السلام ) در پاسخ اسماعيل جعفي كه پرسيده بود از: الدين الذي لايسع العباد جهله؟ فرمود:
« الدين واسع، ولكن الخوارج ضيّقوا علي أنفسهم من جهلهم...( 1 ); دايره دين و احكام آن
بسيار وسيع و گسترده است ولي خوارج به خاطر جهالت و ناداني بسيار، آن را تنگ
گرفتند. »
مقصود از « دين واسع » اين است كه دين اسلام به گونه اي نيست كه خوارج مي پندارند زيرا آنان هر كسي را كه گناه كبيره اي مرتكب شود، كافر و اين عقيده را جزو ايمان مي دانند! بنابراين خروج از دين، يعني انديشه هايي كه سرچشمه آن، جهالت و ناداني نسبت به عمق اسلام است.
پاره اي از روايات، عناد و جمود را موجب كفر دانسته:
1. الكافي، ج 2، كتاب الايمان و الكفر، ص 405
24 |
« انما يكفر اذا جحد »( 1 ) اين زماني محقق مي شود كه حجّت و دليل براي شخصي كه انكار مي كند اقامه شود و يا انكار كننده، جاهل مقصر باشد، به گونه اي كه اختلاف در عقيده را بداند و از سويي، احتمال بطلان عقيده خود را بدهد و در عين حال انكار كند، بدين جهت توده مردم كه در عقيده خود قاطع هستند، معذورند بر خلاف اهل علم و اطلاع.
بنا به برخي روايات، شك كننده در خدا و رسول، كافر است: « من شك في اللَّه تعالي و في رسوله فهو كافر( 2 ) »
سفيان بن سمط روايت مي كند كه امام صادق( عليه السلام )فرمود:
« الاسلام: هو الظاهر الذي عليه الناس، شهادة ان لا اله الا اللَّه، و انّ محمداً رسول اللَّه( صلي الله عليه وآله وسلم )، و اقامة الصلاة، و ايتاءالزكاة و حج البيت و
صيام شهر رمضان...( 3 ); اسلام عبارت است از همان اعمال ظاهري كه مردم به آن اعتراف نموده اند، مانند شهادت به وحدانيّت خدا و رسالت حضرت محمد( صلي الله عليه وآله وسلم )، اقامه نماز، پرداخت زكات، حج خانه خدا و روزه گرفتن.
نيز به نقل سماعة بن مهران، امام صادق( عليه السلام ) فرمود:
« اسلام عبارت است از شهادت به لا اله الا اللَّه و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. الكافي، ج 2، كتاب الايمان و الكفر، ص 399
2. همان، ص 386
3. همان، ص 24
25 |
تصديق به رسالت رسول خدا و با اين عقيده، خون ها محفوظ و روابط زناشويي و پيوند و ميراث برقرار مي شود، چنان كه مردم بر اين باور هستند. »( 1 )
بنابراين معيار اسلام ظاهر است نه باطن، در اين باره، روايات فراواني از شيعه و اهل سنت وارد شده است. بر اساس اين روايات، اهل سنت و فرقه هاي ديگري كه ملاك هاي ياد شده را پذيرفته اند، خارج از اسلام نمي باشند اما متأسفانه گاهي از برخي نويسندگان و گويندگان ديده مي شود كه به صرف مخالفت در برخي عقايدِ مذهبي ـ كه از اصول و ضروريات دين هم نيست ـ حكم به تكفير داده اند.
مهم ترين ضعف اين افراد آن است كه لوازم عقايد و باورهاي مذهبي را كه خود مذاهب به آن لوازم عقيده ندارند، مترتب مي كنند. به طور نمونه مسلمانان به آثار و آنچه مربوط به پيامبر اسلام و اهل بيت آن حضرت مي شود احترام مي گذارند و در هنگام زيارت قبور به آثار تبرك مي جويند. بديهي است كه هيچ مسلماني غير خدا را عبادت نمي كند و معتقدند كه اگر اين اعمال عبادت باشد، براي غير خدا انجام نمي دهند.
اگر فردي لوازم شرك را كه خود انجام دهندگان اين
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. الكافي، ج 2، كتاب الايمان و الكفر، ص 24
26 |
اعمال به آن ملتزم نيستند، مترتب كنند، از نظر علمي صحيح نمي باشد. بدين جهت مي توان گفت كه ريشه بسياري از تكفيرها در بين مذاهب اين گونه است. روشن است كه اين تكفيرها اساسي ندارد و مخالف ظهور آيات و رواياتي است كه بيان شد.
27 |