بخش 5

دولت سوم آل سعود ( 1319 هـ . ق . تا کنون ) عبد العزیز بن عبدالرحمان ( 1373 - 1319هـ . ق . ) کشف نفت ، سرآغاز فصلی نوین ملک سعود بن عبدالعزیز ( 1373 - 1384هـ . ق . ) ملک فیصل بن عبدالعزیز ( 1395 - 1384 ) ملک خالد بن عبدالعزیز ( 1402 - 1395هـ . ق . ) ملک فهد بن عبدالعزیز ( 1402هـ . ق . - تا کنون ) نژادنامه خاندان سعودی حاکمان دوره اول آل سعود 5 . عربستان در دوران معاصر 1 ـ قانون اساسی و نوع حکومت 2 ـ ارکان قدرت الف . پادشاه ب . شورای خاندان حاکم ج . قوای سه گانه 1 . قوه مقننه 2 . قوه قضائیه الف ـ شورای عالی قضایی [ مجلس القضاء الاعلی ] ب ـ دادگاه عالی استیناف [ محکمة التمییز ] ج ـ دادگاه عمومی کیفیت کار در این دادگاه د ـ دادگاه ویژه [ محکمة الجوزیه ] هـ ـ دادگاه خاص [ المحکمة الخاصة للأحوال الشخصیّه ] 3 . قوه مجریه هیأت وزیران مؤسسات عمومی عربستان سیستم دفاعی عربستان سیاست خارجی الف : روابط با کشورهای غربی ب : ر


101


دولت سوم آل سعود ( 1319 هـ . ق . تا كنون )

عبد العزيز بن عبدالرحمان ( 1373 - 1319هـ . ق . )

عبدالعزير بن عبدالرحمان روز 29 ذي حجه 1297 / 1880م . در ايام جنگهاي داخلي نجد و درگيريهاي خونين پسران فيصل با يكديگر ، در رياض متولد شد . وي در پنج سالگي الفبا را آموخت . در هشت سالگي شاهد نزاع پدر با عمويش محمد بن فيصل بود . او به همراه شيخ عبدالله بن عبداللطيف آل شيخ از نوادگان محمدبن عبدالوهاب در مجلس مذاكره آشتي با محمد بن الرشيد حضور داشت . در ده سالگي گرفتار مصائب زد و خوردهاي خانوادگي شد . وي يازده سال داشت كه ناگزير با والدين خود رياض را ترك و به صورت پياپي به بيابانهاي الربع الخالي ، احساء و در نهايت به كويت كوچ نمود و در خانه كوچك پدر اقامت گزيد كه بسياري از رجال سياسي عرب و اروپا به آن رفت و آمد مي كردند ؛ از يك سو تركها مي خواستند عبدالرحمان را به سوي تابعيت خود متمايل سازند ، از سوي ديگر شيخ كويت كه با كشتن دو برادرش به امارت رسيده بود و آرزوي تسلّط بر عربستان را در سر مي پروراند ، پيوسته حركات و فعاليت هاي عبدالرحمان را زير نظر داشت . روس ها نيز مي كوشيدند از ضعف ايران و عثماني استفاده كنند و بر راه دريايي هند مسلّط شوند . آلمانيها نيز با تركان عثماني ساخته ، درصدد بودند راه آهن برلين را
به كويت متصل سازند و بالأخره انگليسي ها كه بيش از سه قرن در
خليج فارس سابقه داشتند و در بوشهر و ساير بنادر معتبر ايران ،
نمايندگي سياسي و بازرگاني داير كرده بودند و دامنه نفوذ خود را از
مشرق تا اقيانوس كبير امتداد داده بودند ، براي عربستان نقشه هايي در سر


102


مي پروراندند ، توانايي عبدالرحمان و فرزندش عبدالعزيز را براي اجراي آن مي آزمودند .

عبدالعزيز كه در جريان مذاكرات سياستمداران مختلف با
پدرش حضور مي يافت ، گاه به فكر استمداد از بريتانيا مي افتاد ؛ همان
راهي كه شيخ مبارك الصباح امير كويت قبلا تجربه نموده ، كشتيهاي انگليسي را براي حمايت خود به ساحل كويت كشانده بود و گاه جمع آوري نيرو و حمله به آل رشيد را مورد ارزيابي قرار مي داد ؛ زيرا يك بار شيخ مبارك الصباح در سال ( 1318هـ . ق . / 1900 ) به رياض حمله برد ، ولي در برابر حريف به سختي مغلوب شده . همچنين دگر بار پدرش عبدالرحمان نيز در ايام اقامت در كويت ، بخت خود را براي حمله به عشاير قحطاني و جنگ با آل رشيد براي پس گرفتن رياض آزموده و شكست خورده بود .

عبدالعزيز كه ديگر تحمل زندگي محقر و كويت را نداشت ، هم
اين كه به مرز بيست سالگي نزديك شد ، تصميم گرفت به هر
قيمت شده پايتخت خانوادگي را از آل رشيد بازستاند ؛ او پس
از انديشه بسيار ، نقشه اي جسورانه براي فتح رياض كشيد و فكر خود
را با پدرش و شيخ مبارك الصباح امير كويت در ميان نهاد . ابتدا
هر دو مخالفت كردند بويژه شيخ مبارك الصباح كه ضرب شست ابن رشيد را چشيده بود ، او را از اين اقدام پرخطر برحذر داشت . امّا
عبدالعزيز آن قدر اصرار ورزيد تا هر دو را موافق ساخت . شيخ كويت چند
شتر و تعدادي سلاح و مقداري آرد و روغن و شكر و قهوه و خرما در اختيار او گذاشت .


103


عبدالعزيز همراه نوزده تن از خويشان و دوستان ؛ از جمله برادرش محمد و پسرعموهايش عبدالله بن جَلوي و عبدالعزيز بن مساعد به سوي سرزمين نجد به راه افتاد . براي يافتن يارانِ كارآمد چند ماهي ميان اعراب جستجو كرد ، امّا جز بيست جوان ماجراجوي قابل اعتماد كسي را نيافت . اين جمع چهل نفري به سوي رياض عزيمت كردند و در زمستان سال 1319هـ . ق . / 1901 ، از ميان عشاير احساء و نجد گذشته ، شبانه خود را به منزلي نزديك آن شهر رساندند .

عبدالعزيز كه تا آن ساعت نقشه جسارت آميز خود را براي ياران همراه فاش نساخته بود ، به ده تن از ايشان فرمان داد تا در آن منزل بمانند و از شتران ، وسايل و خوارباري كه داشتند محافظت كنند و به ايشان گفت : « اگر تا بيست و چهار ساعت ديگر نيامدم شما به كويت برگرديد . » سپس با بيست و نه جوان شجاع ، شبانه به صورت پياده به سوي قلعه رياض كه « المُصْمَك » نام دارد به راه افتادند . همه افراد اين دسته به شمشير مسلح بودند و برخي از آنان تپانچه هم داشتند .

در آن دوران حاكمي كه از سوي ابن رشيد بر رياض حكم مي راند ، عَجْلان نام داشت ؛ او شبها را درون قلعه رياض به سر مي برد و صبح زود براي صرف صبحانه به خانه خود ، كه ديوار به ديوار قلعه بود ، مي رفت . عبدالعزيز و همراهان با تدبيري ماهرانه ، ابتدا به خانه اي كنار خانه عجلان وارد شدند و بعد آهسته از ديوار بالا رفته ، به خانه وي ريختند . به دستور عبدالعزيز ، دو همسر عجلان كه در آن خانه خفته بودند ، در اتاقي بازداشت شدند . يكي از آن دو از وابستگان آل سعود بود و اطلاعات سودمندي در اختيار ايشان گذاشت .


104


عبدالعزيز و همراهان آن شب تا صبح بيدار ماندند و سپيده دم با شمشيرهاي آماده ، پشت دروازه مَصْمَك موضع گرفتند ؛ همين كه عجلان دروازه قلعه را گشود ، عبدالعزيز سعودي و همراهانش را منتظر ديد . او با شتاب برگشت تا دروازه را ببندد ، اما سعوديان به او مجال ندادند و وارد قلعه شدند .

در دالان قلعه ، جنگ خونيني درگرفت كه به پيروزي مهاجمان
منتهي شد ؛ در اين نبرد غافلگيرانه كسي از سعوديان كشته نشد ،
امّا عجلان و هشتاد نفر از محافظان قلعه گر چه به سختي مقاومت كردند ، ولي به دليل غافلگير شدن كشته شدند . و قلعه مصمك به تصرف عبدالعزيز درآمد . هنوز اثر حربه ابن جلوي پسر عموي عبدالعزيز كه
به طرف عجلان پرتاب كرد و به خطا به دروازه خورد ، بر درب اين قلعه
باقي است .

بدين ترتيب شهر رياض روز چهارشنبه چهارم شوال 1319هـ . ق . برابر با دوازدهم ژانويه 1902 م به تصرف عبدالعزيز بن عبدالرحمان درآمد و تمامي اموال ، سلاح ها ، اسبان و شتران ابن رشيد به دست اين امير زاده سعودي افتاد .

وقتي اهل رياض خبر سقوط مَصْمَك و قتل عجلان و يارانش را شنيدند ، دسته دسته به عبدالعزيز روي آوردند و بدينسان براي بار سوم سلطنت آل سعود در رياض بر پا شد .

عبدالعزيز ارتش عثماني را ، كه به ياري آل رشيد آمده بود ، در محلّ « شِنانه » در هم شكست و در سال 1324هـ . ق . / 1906 سپاه آل رشيد را در محلّ « روضه مُهَنّاء » شكست قطعي داد .


105


پس از غلبه بر ارتش رشيديان سراسر نجد تسليم وي شدند .

عبدالعزيز اعراب كويتي را كه به تحريك شيخ مبارك الصباح و عثمانيها به جنگ وي آمده بودند شكست داد .

در سال 1330هـ . ق . / 1912 برنامه اسكان اعراب صحراگرد و تأسيس واحدهاي رزمي نوين را در نجد و قصيم آغاز كرد و از ميان جوانان
تندخو و شجاع صحرا ، گاردي با انضباط و معتقد به مذهب حنبلي وهابي به نام « اخوان » به وجود آورد . آنان ضمن كار كشاورزي ، احكام دين و فنون جنگ صحرايي را فرا مي گرفتند ، و تا آخرين نفس در جنگها پايداري كرده ، در راه تبليغ عقيده وهّابيت تا آخرين قطره خون جانفشاني مي كردند .

عبدالعزيز با تكيه بر تشكيلات « اخوان » كه امروز گارد ملي ناميده مي شوند ، قدرت خود را بسط داده ، فتوحات بسياري نمود .

او در سال 1331هـ . ق . / 1913 استان احساء و قطيف و هُفوف و سراسر منطقه شرقي عربستان را از تركان عثماني گرفت و ضميمه قلمرو خويش ساخت و به تدريج تا سال 1339هـ . ق . / 1921 اراضي شمالي عربستان را نيز به تصرف خود درآورد .

انگلستان كه مي خواست دولت هاي كوچك را همواره به حال عدم اعتماد متقابل نگه دارد و با اين حيله ، نفوذ خود را در جهان اسلام بگستراند ، از يك سو در خلال جنگ جهاني اول ، عبدالعزيز را به عنوان
حكمران مستقل نجد به رسميت شناخت و كمك مالي فراواني هم به او


106


نمود . ( 1 ) و از سوي ديگر به اميران مكه وعده تشكيل يك كشور پادشاهي بزرگ عربي را داد كه كشورهاي سوريه ، عراق و فلسطين را در بر گيرد ؛ شگفت آن است كه در همين زمان طي اعلاميه مشهور « بالفور » فلسطين را به يهوديان وعده نمود .

اكنون با آن زمينه سازي ، وقت آن بود كه انگلستان ، دولت رياض و حجاز را به جان هم بيندازد ؛ لذا به عبدالعزيز پيشنهاد كرد كه شريف حسين امير مكه را از حجاز بيرون راند ، شريف حسين نيز با غرور و نخوتي كه داشت ، از حج گزاردن مردم نجد جلوگيري كرد و بدينسان روابط رياض و حجاز به تيرگي گراييد .

هاشميان حجاز كه بيشتر از صحراهاي خشك عربستان ، به وعده بريتانيا در مورد حكومت بر منطقه هلال خصيب مي انديشيدند ، به آساني از خطر توسعه تدريجي حاكميت آل سعود بر تمام مناطق اين كشور چشم پوشيدند و همين چشم پوشي بود كه به آل سعود امكان داد ، بدون درد سر ، بيشتر شبه جزيره را تسخير كنند .

عبدالعزيز كه مصمّم به تسخير حجاز شده بود ، در سال 1341هـ . ق . / 1923م . شورايي از علماي وهّابي در رياض تشكيل داد تا نظر خود را در باره حرمين و حكومت شريف حسين بيان كنند . اين شورا به اتفاق آرا شريف حسين و دولت او را محكوم كردند و فتوا دادند كه عبدالعزيز شايسته ترين فرد براي اداره امور حرمين است . رأي اين شورا مقدّمه حمله وي به حجاز و تصرّف آن را فراهم ساخت .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ براي اطلاعات بيشتر نكـ : الجزيرة العربيه في الوثائق البريطانيه ، تأليف نجده فتحي صفوه .


107


عبدالعزيز در سال 1342هـ . ق . / 1924م . لشكري بزرگ به حجاز برد و بعد از كشتارهاي طائف و مدينه ، ملك حسين ، شريفِ مكّه را كه به نفع فرزندش علي كناره گيري كرده بود ، شكست داد و شهر مقدس مكّه و مدينه و ساير بلاد حجاز را تصرف كرد .

در اين زمان انگليسي ها در نيرنگ تازه خود تصميم گرفتند قسمت هايي از شبه جزيره را از چنگ سعودي ها در آورده ، به ملك عبدالله پادشاه اردن ببخشند و بدين طريق گره تازه اي بر منازعات خونين
اعراب بيفزايند ؛ يگان هايي از ارتش اردن به حجاز فرستاده شد كه بر منطقه معان ـ عقبه دست انداخت . پس از اين حمله بريتانيا در نوامبر 1925م . انعقاد پيمان با اردن خاوري را به فرمانرواي سعودي تحميل كرد . بر اساس اين پيمان ، رياض از دشتي كه نجد و سوريه را به هم وصل مي كرد ، چشم پوشيده و آن را به اردن خاوري واگذار نمود .

در همين سال با فشار انگلستان ، پيمان ديگري با عراق منعقد نمود كه حق داوري در باره اختلافات مرزي نجد و عراق به دولت انگلستان واگذار گرديد . در برابر اين دو پيمان ، انگلستان كمك مالي خود به فرمانرواي تازه حجاز شريف علي را قطع نمود .

سعوديان در سال 1926م . امير حسن را از عسير بيرون راندند . جانشين او با عبدالعزيز پيمان بست و تعهد سپرد كه عسير را وارد پيمانهاي مخالف وهابيان نكند اما پس از چهار سال امير تازه عسير هم از ميان برداشته شد و عسير ايالتي از كشور آل سعود گرديد .

ابن سعود روز بيست و سوم جمادي الثاني 1344 برابر هشتم ژانويه 1926 از اهالي مكه خواست كه با او به عنوان « پادشاه حجاز و نجد »


108


بيعت كنند .

بعد از فتح حجاز وي به فكر رهبري جهان اسلام و تشكيل وحدت اسلامي و وحدت عربي افتاد . بعد از جنگهاي سختي كه در سال 1353 هـ . ق . با حسن ادريسي فرمانرواي تهامه و امام يحيي حاكم يمن كرد ، آن دو نيز عملاً مطيع ابن سعود شدند . ( 1 )

آري عبدالعزيز طي نيم قرن در پناه شمشير خود ، قدرتهاي كوچك و بزرگ مناطق عربستان را در هم كوبيد و با قلع و قمع مخالفان به تحكيم مباني سلطنت خويش پرداخت .

عبدالعزيز در تاريخ هفدهم جُمادي الاولي سال 1351/ هجدهم دسامبر 1939 به موجب فرماني نام كشور خود را « المملكة العربية السعوديه » گذاشت و پايتخت آن را شهر رياض قرار داد .

به امر وي پرچم كشور سعودي با زمينه سبز ، بر فراز يك شمشير ، كلمه شهادتين به رنگ سفيد طراحي گرديد كه همچنان بدون تغيير ، پرچم رسمي اين كشور است ؛ اين پرچم به احترام شهادتين هرگز نيمه افراشته نمي شود .

او در شانزدهم محرم 1353 برابر 11 مه 1933 پسرش سعود سوم را وليعهد خويش ساخت .

در تاريخ دوم ربيع الاوّل 1364 برابر با 15 فوريه 1945 در سفري به مصر با فاروق پادشاه مصر و روزولت رييس جمهور آمريكا ملاقات و مذاكره كرد . افزون بر آن در اين سفر با شُكري القوّتلي رييس جمهور

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ براي تفصيل بيشتر نكـ : كتاب ملوك العرب ريحاني ، ج1 ، ص76 - 392 و صقر الجزيره ، ج3 ، 453


109


سوريه و با وينستون چرچيل نخستوزير و انتوني ايدن وزير خارجه انگلستان نيز ديدار و گفتگو كرد . ( 1 )

كشف نفت ، سرآغاز فصلي نوين

بزرگترين خوشبختي عبدالعزيز ، پيدا شدن نفت در منطقه شرقي عربستان بود كه امتياز استخراج آن را به كمپاني آمريكايي استاندارداويل و سپس شركت « آرامكو » واگذار كرد .

از سال 1358هـ . ق . / 1939 صدور نفت سعودي به كشورهاي غربي آغاز شد و درآمد آن موجب آباداني عربستان و ثروت بي كران سعوديان گرديد .

سياست داخلي و روش زندگي ابن سعود تا پايان عمر ، طبق آداب قبائل عربي و مذهب وهابيت بود ؛ او قبايل صحراگرد را به وسيله رؤساي آنها در اختيار گرفت و با ازدواج با دختر سران قبايل ، با آنان پيوند سببي ايجاد نمود و از اين طريق حاكميت خود بر عربستان را تضمين نمود . گفته مي شود كه وي هنگام مرگ ، تعداد بسياري پسر و دختر از زنانِ گوناگون باقي گذاشت . او در سياست خارجي با غرب هماهنگي كامل داشت .

عبدالعزيز با تصويب شوراي علماي وهابي ، پسرش سعود را به عنوان وليعهد اوّل و پسر ديگرش فيصل را به عنوان وليعهد دوم و وزير امور خارجه تعيين كرد .

ملك عبدالعزيز در سال 1373هـ . ق . برابر نهم نوامبر 1953م . پس از 54 سال حكومت بر عربستان ، در شهر طائف درگذشت .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ صقر الجزيره ج3 ، ص492


110


گفتني است طبق وصيت ملك عبدالعزيز ، پسرانش به ترتيب سن ، به پادشاهي مي رسند .

ملك سعود بن عبدالعزيز ( 1373 - 1384هـ . ق . )

پس از درگذشت عبدالعزيز ، فرزند بزرگش ملك سعود سوم به سلطنت رسيد ؛ وي گر چه برادرش فيصل را به عنوان وليعهد اول و برادر ديگرش خالد را به عنوان وليعهد دوم منصوب نمود ، ولي از روز اول با برادرش فيصل در چگونگي فرمانروايي اختلاف داشت و ميان آن دو رقابت برقرار بود .

وي در سال 1958 ميلادي = 1378 هـ . ق . گرفتار بحران مالي شد . به ناچار قوه مجريه را به فيصل سپرد ، اما چندي بعد او را عزل كرد . در سال 1962 و 1963م . بار ديگر فيصل عهده دار قوه مجريه گرديد .

ملك سعود مدت يازده سال قدرت را در دست داشت ، تا آن كه امير فيصل به هنگام سفر وي به خارج براي معالجه ، با جلب نظر مجلس الاسرة المالكه ( شوراي سلطنتي خاندان سعودي ) ، در سال 1384هـ . ق . / 1964م . برادرش را از سلطنت خلع نمود و خود زمام امور را به دست گرفت .

ملك فيصل بن عبدالعزيز ( 1395 - 1384 )

ملك فيصل برادرش خالد را وليعهد اول و نايب نخستوزير و برادر ديگرش فهد را وليعهد دوم تعيين كرد و سمت نخستوزيري و وزارت خارجه را خود بر عهده گرفت . او مردي دورانديش ، با هوش و پرحوصله بود . به همين جهت در دوران سلطنت او عربستان رو به رشد نهاد و با همه


111


دولتها روابط دوستانه برقرار نمود .

در اين دوران به علت رشد قيمت نفت ، درآمد نفتي و ثروت عربستان به نحو چشمگيري افزايش يافت . وي تا جريان تحريم نفتي اعراب بر ضدّ حاميان اسراييل ، با دولت آمريكا و انگليس و ديگر كشورهاي غربي صميميّت بسيار داشت . براي امنيت كشور و رفاه حال حجاج بيت الله گام هاي نسبتاً خوبي برداشت و نسبت به شيعيان و ساير مسلمانان غير وهابي رفتاري مسالمت آميز داشت . براي پيشرفت تمدن و صنعت و فرهنگ كوشش بسيار كرد و امنيت و رفاه را تا دورترين نقاط صحرا امتداد داد .

ملك فيصل در جنگ اعراب و اسرائيل ، در سال 1967م . نيروهاي سعودي را براي مدد رسانيدن به اردن به آن سرزمين گسيل داشت .

وي همچنين با شركت در تحريم نفتي اعراب بر ضدّ حاميان اسراييل ، صدور نفت را به طور موقت به غرب قطع كرد كه اين تحريم در جنگ هاي سال 1973 م = 1393 هـ . ق . نيز تا حدودي تكرار گرديد . در سال 1975 ميلادي فيصل به دست يكي از شاهزادگان سعودي كشته شد .

برخي از تحليل گران ، قتل او را نه بر اثر اختلافات داخلي خانوادگي ؛ بلكه به دليل شركت وي در تحريم نفتي بر ضدّ غرب ارزيابي كرده اند . ( 1 )

ملك خالد بن عبدالعزيز ( 1402 - 1395هـ . ق . )

پس از كشته شدن ملك فيصل ، برادرش خالد به پادشاهي رسيد . ولي به دليل بيماري و ضعف ، بيشتر كارها را به وليعهد خود امير فهد واگذار

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ عربستان ، محمد فخري ، ص27 .


112


نمود . او پس از هفت سال ، بدون اين كه خدمت مهمي به كشور خود كرده باشد ، به سال 1402هـ . ق . در گذشت .

ملك فهد بن عبدالعزيز ( 1402هـ . ق . - تا كنون )

با مرگ خالد ، برادرش فهد به طور رسمي پادشاه عربستان شد . وي همچون فرزندان ديگر عبدالعزيز ، سمت رياست هيئت دولت و پست نخستوزيري را خود عهده دار گرديد و برادرش امير عبدالله را وليعهد اول و برادر ديگرش امير سلطان را وليعهد دوم و وزير دفاع و هواپيمايي و برادرزاده اش سعود بن فيصل را به پست وزارت خارجه تعيين نمود .

ملك فهد ، عنوان « جلالة الملك » را از ابتداي نام خود حذف كرد و به جاي آن لقب « خادم الحرمين الشريفين » را برگزيد . مسجدالحرام و مسجد نبوي را توسعه بخشيد و براي ترويج آيين وهابيت كوشش بسيار نمود و روابط و مناسبات سياسي ، اقتصادي با جهان غرب را صميميت بيشتري بخشيد . او در تشكيل شوراي همكاري خليج فارس و تأسيس اتحاد نظامي « درع الجزيره= سپر جزيره » پيشگام و در تقويت اتحاديه عرب تلاش بسيار نمود .

گفتني است تحولات جهاني و رخدادهاي مهم منطقه همچون جنگ تحميلي عراق عليه ايران ، تجاوز عراق به كويت ، و جنگ افغانستان موجب پي ريزي برخي اقدامات اصلاح گرايانه سياسي و اقتصادي در اين كشور شده است .

در پايان اين فصل ، نژادنامه آل سعود و فهرست كامل دولتهاي سه گانه سعودي با سنوات و مدت حكومت هر يك تقديم مي شود :


113


نژادنامه خاندان سعودي

سعود بن محمد بن مقرن

محمد « 1 »

عبدالعزيز « 2 » عبدالله

سعود « 3 » تركي « 6 »

عبدالله « 4 » مشاري « 5 » فيصل « 7 ، 10 » عبداللهجلوي

عبدالله « 11 » سعود « 12 » عبدالرحمن « 13 ، 15 » محمد

عبدالعزيز « 16 » [ ابن سعود ]

سعود « 17 » فيصل « 18 » خالد « 19 » فهد « 20 » عبدالله سلطان

[ ملك سعود ] [ ملك فيصل ] [ ملك خالد ] [ ملك فهد ] [ وليعهداول ] [ وليعهددوم ]

شماره 1 تا 4 حاكمان دولت اول سعودي

شماره 5 تا 15 حاكمان دولت دوم سعودي

شماره 16 تا 20 حاكمان دولت سوم سعودي


114


حاكمان دوره اول آل سعود

1 . محمد بن سعود11391179 ق . 40 سال

2 . عبد العزيز بن محمد11791218 ق . 39 سال

3 . سعود بن عبد العزيز12181229 ق . 11 سال

4 . عبد الله بن سعود12291223 ق . 5 سال

حاكمان دوره دوم آل سعود

5 . مشاري بن سعود12351235ق . كمتراز يك سال

6 . تركي بن عبدالله12401249ق . 10 سال

7 . فيصل بن تركي ( دوره اول ) 12501254ق . 4سال

8 . خالد بن سعود12541257ق . 3 سال

9 . عبد الله بن ثنيان12571259ق . 2 سال

10 . فيصل بن تركي ( دوره دوم ) 12591282ق . 23 سال

11 . عبدالله بن فيصل ( دوره اول ) 12821288ق . 6 سال

12 . سعود بن فيصل12881291ق . 3 سال

13 . عبدالرحمن بن فيصل ( دوره اول ) 12911293ق . 2 سال

14 . عبدالله بن فيصل ( دوره دوم ) 12931307ق . 14 سال

15 . عبدالرحمن بن فيصل ( دوره دوم ) 13071309ق . 2 سال

حاكمان دوره سوم آل سعود

16 . ملك عبدالعزيزبن عبدالرحمن13191373 ق . 54 سال

17 . ملك سعود بن عبدالعزيز13731384ق . 11 سال

18 . ملك فيصل بن عبدالعزيز13841395ق . 11 سال

19 . ملك خالد بن عبدالعزيز13951402 ق . 7 سال

20 . ملك فهد بن عبدالعزيز1402تا كنون21 سال


115


5 . عربستان در دوران معاصر

عربستان با پشت سر گذاشتن فراز و نشيب هاي بسياري كه بدان اشاره شد ، به كشوري با اهميت در منطقه و جهان بدل شده است . ساختار كنوني حكومت در اين كشور به شرح ذيل است :

1 ـ قانون اساسي و نوع حكومت

اين كشور ، كه قرآن را قانون اساسي خود معرفي مي نمايد ، در سال 1412هـ . ق . به فرمان ملك فهد از مواهب تدوين سه قانون ؛ شامل قانون اساسي ، قوانين مجلس شورا و قانون مناطق ايالتي برخوردار شد .

قوانين سه گانه عربستان سعودي كه در تاريخ 27/8/1412هـ . ق . به تصويب رسيد ، دربرگيرنده 83 اصل است و در بند اول آن چنين آمده است :

« مملكت عربستان سعودي دولتي عربي ، اسلامي و داراي استقلال كامل است و دين آن اسلام و قانون اساسيش كتاب الله و سنت پيامبر و زبان رسمي آن عربي و پايتختش رياض است » .

ساختار حكومت عربستان ، سلطنتي ، و قدرت مطلق در شخص پادشاه متمركز است ؛ اين كشور تنها كشور جهان است كه نام يك خاندان بر آن نهاده شده است . در اصل پنجم در باره سيستم حكومتي عربستان چنين آمده است :

« سيستم حكومتي در مملكت عربستان سعودي ، پادشاهي است و حكومت در فرزندان پادشاهِ بنيانگذار ؛ عبدالعزيز بن عبدالرحمن بن فيصل


116


آل سعود و فرزندانش موروثي است و با صالحين آنان براي حكومت بر مبناي كتاب الله و سنت پيامبر بيعت مي شود . »

بر طبق اصل 24 قانون اساسي ، اين كشور داراي سه قوه به شرح ذيل است :

« قواي دولت بر سه قوه استوار است : قوه قضائيه ، قوه مجريه و قوه مقننه ؛ اين سه قوه در انجام وظايف خود بر مبناي اين قانون و ديگر قوانين ، هماهنگي به عمل مي آورند و پادشاه مرجع تمام اين قوا مي باشد . »

2 ـ اركان قدرت

اركان قدرت در عربستان به شرح ذيل است :

الف . پادشاه : بالاترين مقام سياسي و عالي ترين كانون قدرت ، در اين كشور پادشاه است كه علاوه بر رياست هيأت وزيران و در اختيار داشتن پست نخستوزيري ، قوه مقننه و قضائيه را نيز هدايت مي كند .

اداره هيأت وزيران در غياب پادشاه به عهده وليعهد و نايب اول رييس شوراي وزيران ( امير عبدالله ) و پس از او به عهده نايب دوم رييس ( امير سلطان ) است .

در سيستم پادشاهي عربستان ، حكومت پس از مرگ شاه ، به ترتيب سنّ به برادر بعدي وي مي رسد .

ب . شوراي خاندان حاكم : مهم ترين كانون قدرت در كشور ، مجلس خانوادگي آل سعود ( مجلس الاسرة المالكه ) است . اعضاي اين مجلس از
متنفذان قبايل ، ثروتمندان و وابستگان آل سعود هستند . اين مجلس در مسايل كلّي حكومت ، همچون ترسيم خطوط كلي سياست داخلي و


117


خارجي نقش دارد . اگر چه نمي توان از لحاظ سلسله مراتب ، اين مجلس را بالاتر از قدرت شاه دانست ، ولي مي توان گفت قدرت اين شورا با قدرت پادشاه رابطه معكوس دارد ؛ يعني هر چه قدرت پادشاه بيشتر باشد ، اين شورا بيشتر جنبه مشورتي و تشريفاتي پيدا مي كند و هر گاه پادشاه ضعيف باشد ، اين مجلس مشورتي ، نقش قوي تري ايفا مي كند ؛ در سال 1965م . با رأي اين مجلس ، ملك سعود تحت عنوان عدم لياقت عزل و ملك فيصل به عنوان پادشاه نصب گرديد . ولي در اغلب موارد نقش اين مجلس ، مشورتي بوده است . در سال هاي اخير اين مجلس فعال تر شده و براي خود آيين نامه داخلي نيز به تصويب رسانده است .

ج . قواي سه گانه : پيشتر اشاره شد كه حكومت عربستان ، همچون بسياري از كشورها داراي سه قوه مقننه ، قضائيه و مجريه مي باشد ؛ جايگاه ، وظايف و عملكرد هريك از قوا در اين كشور به شرح ذيل است :

1 . قوه مقننه

پيشينه تشكيل مجلس مشورتي در دوران حكومت خاندان آل سعود ، به زمان عبدالعزيز باز مي گردد . وي براي تحكيم پايه هاي حكومتي خود ، نخست در سال 1343هـ . ق . با هشت عضو و سپس در سال 1345هـ . ق . با 12 عضو ، مجلسي از سران قبايل و شخصيتهاي مهم عربستان به رياست فرزندش امير فيصل تشكيل داد . البته اين مجلس تا ده سال فعال بود سپس عملا به حال تعليق در آمد ولي هرگز به صورت رسمي منحل نگرديد .

پس از آن اولين مجلس شورا در زمان ملك فهد با عضويت 61 نفر و در دوره دوم 1996 م با عضويت 91 نفر و در سومين دوره 2001 م با


118


عضويت 120 نفر تشكيل شد . به فرمان وي قانون مربوط به مجلس شورا
كه در برگيرنده 30 اصل است ، به تصويب رسيد كه مفاد برخي از اصول مهم آن چنين است :

« مجلس شورا از يك رييس و شصت عضو كه پادشاه آنان را از ميان اهل علم و تجربه برمي گزيند ، تشكيل مي گردد و تمام حقوق اعضا و وظايف آنان در تمام زمينه ها به دستور پادشاه تعيين مي شود »

« رئيس مجلس شورا و معاون و دبير كل مجلس و بركناري آن به دستور پادشاه انجام مي پذيرد و حقوق و وظايف آنان توسط فرمان پادشاهي تعيين مي شود . »

بر اساس اصول ديگر آن ، اعضاي اين مجلس بر اساس كتاب خدا و سنت رسول ، در امور كشوري تصميم مي گيرند و محل تشكيل جلسات آن در رياض است . اعضاي اين مجلس از ميان شخصيت هاي علمي ، مذهبي ، اداري و نخبگان به مدت چهار سال هجري قمري برگزيده مي شوند . انتخاب مجدد آنان مانعي ندارد . هيأت رئيسه آن از رئيس و معاونان كميسيون هاي يازده گانه تخصصّي مجلس تشكيل مي شود و البته آنان نبايد مناصب سياسيِ رسمي داشته باشند . اعضاي مجلس در سه محور زير تلاش دارند :

الف ـ رعايت مصالح جامعه عربستان ب ـ ايجاد وفاق ملي و وحدت بين طوايف و طبقات اجتماعي جـ مراعات حقوق افراد .

چنانچه ميان تصميمات مجلس مشورتي و رييس آن با مصوبات هيئت وزيران اختلاف بود ، تصميم گيرنده نهايي پادشاه خواهد بود . ( 1 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ اصل 3 ، 10 ، 13 و 17 قانون مجلس شورا .


119


2 . قوه قضائيه

در كشور عربستان ، وزارت عدل ( دادگستري ) اداره سيستم قضايي را بر عهده دارد . اين وزارت در سال 1382هـ . ق . در زمان ملك فيصل تشكيل و در سال 1390 وزير مربوط جايگزين قاضي القضات گرديد . دستگاه قضايي عربستان غالباً تحت نفوذ خانواده آل شيخ محمد بن عبدالوهاب اداره مي شود .

مراجع قضايي اين وزارتخانه ؛ شوراي عالي قضايي ، دادگاه عالي ، دادگاه هاي عمومي و دادگاه ويژه مي باشند .

الف ـ شوراي عالي قضايي [ مجلس القضاء الاعلي ] :

تعداد اعضاي اين ديوان يازده نفر است كه پنج نفر دائمي و بقيه به عنوان قاضي موقت مشغول انجام وظيفه هستند . انتصاب قضات آن توسط شاه و ارشدترين قاضي رييس آن مي باشد . تمام دادگاه هاي كشور زير نظر شوراي عالي هستند . اختيارات آنها موارد زير را دربرمي گيرد :

1 ـ تهيه گزارش براي وزير دادگستري جهت امور مذهبي .

2 ـ بررسي مسائلي كه از طرف شاه محول شده است .

3 ـ ارائه پيشنهاد در مورد امور قضايي بعد از درخواست از طرف وزير امور دادگستري .

4 ـ تجديد نظر در مورد مجازات اعدام و بريدن دست .

در ديوان عالي ، رأي اكثريت قابل اجرا است ، امّا اگر جلسه به منظور تجديد نظر در مورد مسأله اي تشكيل شده باشد ؛ چنانكه يك تن از اعضا حاضر نباشد ، وزير دادگستري يكي از اعضاي موقت دادگاه مذكور را به


120


عنوان عضو دائمي معرفي مي نمايد كه امكان دارد اين فرد يا رييس
محكمه تمييز [ دادگاه عالي ] يا معاون او ؛ يكي از وكلاي وزارت دادگستري يا يكي از رؤساي دادگاه عمومي در مكه ، مدينه ، رياض ، جده باشند . به جز جلسه فوق ، جلسه اي كه جهت رسيدگي به مسائلي كه از طرف وزير دادگستري به ديوان عالي ارجاع شده است شركت و حضور كليه اعضا لازم است و در صورتي كه عضوي در جلسه حاضر نباشد ، وزير دادگستري يك نفر از محكمه تمييز را به عنوان عضو اين دادگاه منصوب مي نمايد . تصميم ديوان عالي به عنوان رأي نهايي تلقي مي شود و حكم صادره جهت اجرا به دايره مربوط ارسال مي شود .

ب ـ دادگاه عالي استيناف [ محكمة التمييز ] :

اگر پس از تصميم گيري نهايي در دادگاه محلي ، متهم نسبت به حكم صادره اعتراضي داشته باشد ، پرونده به دادگاه عالي ارجاع داده مي شود و در آنجا مجدداً بررسي مي گردد . در صورتي كه حكم صادره درست تشخيص داده شود ، همان نظر اوليه تأييد و در غير اين صورت دادگاه عالي جهت بررسي و صدور حكم مجدد ، آن را به دادگاه محلي برمي گرداند . مسائل مورد بررسي اين دادگاه ، مسائل گوناگون كيفري ، حقوقي ، جنايي و شخصي است .

در زماني كه اعضاي دادگاه عالي براي بررسي پرونده اي تشكيل جلسه مي دهند ، هيچ يك از طرفين دعوا يا وكيل آنها نمي توانند در جلسه دادگاه حاضر باشند . در صورتي كه به حكم صادره توسط دادگاه عالي نيز
اعتراض شود ، پرونده به ديوان عالي ارجاع داده مي شود و آن ديوان


121


موظف است كه ظرف يك ماه پرونده را بررسي و حكم قطعي را صادر نمايد .

ج ـ دادگاه عمومي :

در اين دادگاه معمولا فقط يك قاضي انجام وظيفه مي كند كه از طرف وزير دادگستري نصب و معرفي مي شود . هنگامي كه موضوع رسيدگي به پرونده اي منجر به رجم ، بريدن دست و اعدام باشد ، تعداد قضات آن به سه نفر افزايش خواهد يافت كه آن هم با هماهنگي وزير دادگستري با ديوان عالي مي باشد .

كيفيت كار در اين دادگاه :

قاضي مستندات و ادلّه را نزد خود جمع آوري مي كند ؛ در صورتي كه جرم جنايي باشد ، پليس به منظور بررسي حقايق اقدام سريع به عمل مي آورد و اگر نيازي به بررسي نباشد ، مراتب به دادگاه ارجاع مي گردد . پس از صحت ادعاي شاكي ، متشاكي طي نامه كتبي احضار مي گردد . احضار اين فرد توسط پليس پي گيري مي شود . اين امر در شهرهاي كوچك و روستاها توسط كلانتري ودر شهرهاي بزرگ توسط رئيس اداره پليس انجام مي شود . در صورت عدم حضور شاكي يا طرف مقابل او در دادگاه ، جلسه تعطيل و بعد از سه روز مجدداً تشكيل مي گردد . چنانچه باز هم در اين جلسه يكي از طرفين شركت نكرد و تلاش و فعاليت پليس و اداره امنيت عمومي هم جهت احضار آنان به نتيجه اي نرسيد ، دادگاه مذكور پس از بررسي شكايت ، به طور يك جانبه حكم صادر مي كند . امّا اين حكم تا وقتي كه از طرف محكمة التمييز [ دادگاه عالي ] تأييد نشود ،


122


قابل اجرا نمي باشد . اگر متشاكي قبل از انقضاي مهلت دوم در دادگاه حاضر شود مي تواند از حق خود دفاع نمايد .

د ـ دادگاه ويژه [ محكمة الجوزيه ] :

اين دادگاه از طرف وزير دادگستري و تحت نظر پادشاه است و جهت رسيدگي به امور ويژه تشكيل مي شود . يك قاضي دارد و كيفيت كار آن مثل دادگاه هاي عمومي است .

هـ ـ دادگاه خاص [ المحكمة الخاصة للأحوال الشخصيّه ] :

اين دادگاه مرجع رسيدگي به شكايات كساني است كه از حكمرانان ، استانداران ، پليس يا دادگاه شكايت دارند .

طبق قانون سال 1975 ، قوه قضائيه عربستان ، در بررسي حق شاكيان دعاوي ، علني ، مستقل و بي طرف است ، امّا در عمل فاقد استقلال و كاملا تحت نفوذ و در اختيار پادشاه است ؛ زيرا وزير دادگستري و قضات دادگاهها توسط شاه عزل و نصب مي شوند .

نفوذ و تأثير حاكمان ، اِعمال نابرابر قانون در مورد بيگانگان و اتباع كشور ، فقدان نظام حقوقي مدوّن و عدم تبيين حقوق شهروندي از مهمترين چالش هاي سيستم قضايي عربستان است .

3 . قوه مجريه

در كشور عربستان ، پادشاه رييس قوه مجريه و هيئت وزيران است و پست نخست وزيري را بر عهده دارد . پس از شاه ، عالي ترين قدرت اجرايي ، هيأت وزيران مي باشد .


123


هيأت وزيران :

سابقه تشكيل هيئت وزيران در اين كشور به فرمان ملك عبدالعزيز در سال 1953 ميلادي = 1373 هـ . ق . برمي گردد كه رسماً هر يك از اعضاي هيئت دولت با مسؤوليت هاي مشخصي در آن حضور مي يافتند . در سال 1993 ملك فهد نظامنامه جديدي براي هيئت وزيران مقرر نمود .

اكنون هيأت وزيران بيش از 40 عضو به شرح ذيل دارد :

1 . پادشاه : رييس هيأت وزيران و نخست وزير .

2 . نايب رييس اول : وليعهد و رييس گارد ملي .

3 . نايب رييس دوم : وزير دفاع و هواپيمايي و بازرسي كل .

4 . وزير كشاورزي و آب 5 . وزير تجارت 6 . وزير راه 7 . وزير آموزش و پرورش 8 . وزير دارايي و اقتصاد ملي 9 . وزير خارجه 10 . وزير بهداشت 11 . وزير آموزش عالي 12 . وزير صنعت و برق 13 . وزير تبليغات 14 . وزير كشور 15 . وزير دادگستري 16 . وزير كار و امور اجتماعي 17 . وزير نفت و معدن 18 . وزير حج 19 . وزير اوقاف و امور اسلامي 20 . وزير پست و تلگراف و تلفن 21 . وزير برنامه ريزي 22 . وزير مسكن 23 . وزير امور شهر و روستا 26 - 24 . سه وزير مشاور بدون وزراتخانه .

افزون بر آنان ، رؤساي برخي از مؤسسات دولتي همچون رييس سازمان جوانان ، ديوان محاسبات عمومي ، خدمات اجتماعي و رييس هيئت رقابت و تحقيق و . . . . در هيئت وزيران شركت مي كنند .

اعضاي هيأت وزيران از سه دسته تشكيل يافته اند :

الف : گروه شاهزادگان ؛ اين گروه وزارتخانه هاي دفاع ، خارجه ، كشور و ارگانهاي حساس حكومتي را در اختيار دارند .


124


ب : گروه تكنوكراتها ؛ اين دسته مديريت وزارتخانه هاي تخصصي را بر عهده دارند .

ج : گروه سنت گرايان مذهبي ؛ اين گروه كه اغلب از نوادگان شيخ محمد بن عبدالوهاب بنيانگذار مذهب وهابيت و از خانواده او هستند ، در بيشتر اوقات تصدي وزارتخانه هاي فرهنگي ، آموزشي و قضايي را بر عهده دارند .

هيأت وزيران در برابر پادشاه مسؤول بوده و شاه تا 30 روز بعد مي تواند مصوبات هيأت دولت را لغو كند . در حال حاضر هيأت وزيران هر هفته به رياست پادشاه يا وليعهد تشكيل مي شود و محل تشكيل جلسه آن در رياض ، كاخ « اليمامه » و در جده ، كاخ « السلام » مي باشد .

استانداران يا اميران مناطق :

پس از هيئت دولت ، عالي ترين مقام اجرايي در هر منطقه = استان ، اميران آن مناطق مي باشند ؛ كشور عربستان به سيزده استان تقسيم شده است كه از سوي پادشاه در رأس هر استان ، يكي از اعضاي خانواده سلطنتي به عنوان « امير » آن منطقه منصوب مي گردد . امير كه وظيفه اجراي سياست كلي و امور اجرايي را به عهده دارد ، از اختيارات تام برخوردار است .

مؤسسات عمومي عربستان

1 ـ ديوان محاسبات عمومي اين ديوان در سال 1953 ( 1373هـ . ق . ) به قصد نظارت بر اموال دولتي و چگونگي هزينه نمودن آنها و خدمات اجتماعي وزارتخانه ها تأسيس شد .


125


2 ـ ديوان خدمات شهري كه تدوين قوانين ، سياست گذاري و نظارت در مورد خدمات شهري را بر عهده دارد .

3 ـ سازمان امور استخدامي : در سال 1964 م مطابق 1380هـ . ق . براي اصلاح اداري و كشوري و تحقيق در اين امور بوجود آمد .

4 ـ اداره آمار عمومي : اين تشكيلات كه زير نظر وزارت امور مالي و اقتصادي مي باشد ، به منظور آمارگيري جمعيتي و تنظيم اطلاعات در اين خصوص تأسيس شد .

5 ـ سازمان محيط زيست و هواشناسي اين سازمان براي افزايش اطلاعات مطلوب آب و هوا براي نيروهاي مسلح ، مراكز مهم صنعتي هواپيمايي كشوري و نظارت بر امور جوّي ، حفظ محيط زيست در كشور و بحر احمر و خليج فارس ، همچنين انتشار جزوات و نشريات در امور مذكور براي استفاده در دواير دولتي و استفاده كارشناسان از اين مطبوعات تأسيس شده است .

6 ـ هيئت عربي سعودي استاندارد ( المواصفات والمقاييس ) اين مؤسسه در سال 1972 م 1392هـ . ق . براي كنترل توليد و مصرف بنيان نهاده شده است .

7 ـ مؤسسه عمومي مخارج و هزينه ها : اين تشكيلات براي
بررسي خدمات عمومي و مطالبات و نيازهاي آينده كشور و بر طرف ساختن موانع و مشكلات مربوط به عمران راهها و ساختمانها بوجود آمده است . ( 1 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ الاصاله و المعاصره ، الفارسي ، ص125 - 138 .


126


سيستم دفاعي عربستان

ارتش عربستان از چهار نيرو تشكيل شده و داراي سازمان هاي متعددي است . نيروهاي نظامي اين كشور گرچه تحت فرمان پادشاه هستند ، ولي رييس ستاد نيروهاي مسلّح ، فرماندهي عمليات در چهار نيروي هوايي ، دريايي ، زميني و نيروي ضد هوايي را بر عهده دارد . وزير دفاع اين كشور امير سلطان ، برادر ملك فهد مي باشد كه رياست سازمان هواپيمايي را نيز بر عهده دارد .

ستاد كل داراي چهار بخش اصلي است : 1 . عمليات و آموزش 2 . اطلاعات و جاسوسي 3 . امور نظامي 4 . امور انساني و لجستيكي .

از نظر نظامي ، عربستان به هفت منطقه فرماندهي تقسيم مي شود :

1 . شمالي به مركزيت تبوك 2 . جنوبي به مركزيت ابها 3 . مركزي به مركزيت رياض 4 . مدينه به مركزيت مدينه 5 . غربي به مركزيت جده 6 . طائف به مركزيت طائف 7 . شرقي به مركزيت ظهران .

ارتش در نيروهاي چهارگانه خويش داراي تجهيزات زرهي ، توپخانه ، تانك هاي سنگين ، نفربرهاي زرهي ، خودروهاي شناسايي ، سلاحهاي ضد تانك ، موشكهاي استينگر ، كروتيل ، شناورها ، موشك انداز ، اژدر افكن ، مين جمع كن و يدك كش و هواپيماهاي جنگي پيشرفته F15و F16و هلي كوپترهاي آپاچي بوده و از تفنگداران دريايي نيز برخوردار است . برابر آمار موجود تعداد افراد نيروهاي مسلح 106000 نفر ( 73000نيروي زميني ، 11000 نيروي دريايي ، 18000 نيروي هوايي و 4000 نفر نيروي ضد هوايي ) مي باشد .


127


علاوه بر نيروهاي چهارگانه ارتش ، اين كشور از يك گارد ملي ( حرس وطني ) به رياست امير عبدالله وليعهد عربستان برخوردار است كه
بازماندگان سازمان « اخوان » عبدالعزيز مي باشند . گارد ملي اكنون بيش از 75000 نفر عضو دارد كه 55000 نفر آنان عضو فعال و 20000 نفر از نيروهاي داوطلب قبايل مي باشند . ( 1 ) اين گارد در دهه هاي اخير نوسازي و به سلاح هاي سنگين و هلي كوپتر مجهز شده است .

هم اكنون اين كشور بالغ بر 31 ميليارد و 900 ميليون دلار سلاح و تجهيزات نظامي در اختيار دارد و با صرف هزينه اي بالغ بر 7 ميليارد و 300 ميليون دلار براي خريد تسليحات در سال 2000 ميلادي ، در رأس كشورهاي خريدار اسلحه در جهان قرار گرفت . علاوه بر آن ، اين كشور قراردادهاي نظامي ديگري نيز به ارزش 18 ميليارد و 800 ميليون دلار با كشورهاي غربي بويژه آمريكا منعقد نموده است .

درجات نظامي اين كشور از عالي به پايين عبارت است از : فريق اول = ارتشبد ، فريق = سپهبد ، لواء= سرلشكر ، عميد = سرتيپ ، عقيد = سرهنگ تمام ، مقدّم = سرهنگ دوم ، رائد = سرگرد ، نقيب = سروان ، ملازم اول = ستوان يكم ، ملازم ثاني = ستوان دوم ، ملازم ثالث = ستوان سوم و جندي = سرباز .

سياست خارجي

سياست و روابط خارجي عربستان در پنج بخش قابل تبيين است :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ عربستان ، فخري ، ص57 - 64 .


128


الف : روابط با كشورهاي غربي

از زمان تشكيل عربستان سعودي ، همواره اين كشور روابط بسيار نزديكي با دول غربي ؛ به ويژه با انگليس و آمريكا داشته است . پس از جنگ جهاني دوم ، رابطه عميق با انگليس ، جاي خود را به آمريكا داد .

نزديكي بيشتر سياست خارجي عربستان به غرب و آمريكا كه از زمان ملك فيصل رو به گسترش نهاد ، در دوران اخير به بالاترين حد خود رسيده است ؛ نيازهاي متقابل عربستان و جهان غرب در زمينه انرژي ، كالا و دانش فني ( تكنولوژي ) موجب تحكيم و تعميق هر چه بيشتر روابط اين كشور با جهان غرب و همسويي در زمينه هاي سياسي شده است .

عربستان روابط نزديكي با كشورهاي انگلستان ، فرانسه ، آلمان و ژاپن دارد و از متخصصان و مستشاران اين كشورها ، در صنايع و آموزش و تربيت نيروهاي نظامي خود استفاده مي كند .

ب : رابطه با چين و شوروي سابق

عربستان به دليل مخالفت شديد با كمونيسم به عنوان يك مسلك الحادي ، در تمام دوران جنگ سرد ، از ايجاد رابطه سياسي با اردوگاه سوسياليسم خودداري كرد .

پس از فروپاشي شوروي و پايان جنگ سرد ، عربستان به موازات تركيه ، فعاليت هاي بسياري در جمهوري هاي مسلمانِ تازه استقلال يافته شوروي سابق ، آغاز نمود كه مهمترين هدف آن انتشار انديشه هاي وهابيت در اين كشورهاست .

همچنين روابط عربستان با روسيه نيز رو به گسترش نهاده است ؛ در پي


129


ديدار اخير وزير خارجه عربستان از روسيه ، اولين كميسيون
مشترك همكاريهاي مشترك دو كشور تشكيل گرديد و اخيراً در مسكو
سميناري به مناسبت هفتادمين سالگرد ديدار ملك فيصل از شوروي سابق برگزار شد كه چشم انداز نويني در ارتقاي سطح روابط را جلوه گر مي سازد .

در ارتباط با چين ، علي رغم خريد برخي از موشك هاي ميان برد در سال هاي اخير و گشودن بازار پر رونق خود به روي كالاهاي ارزان قيمت آن كشور ، روابط به سطح بسيار مناسبي ارتقا نيافته است .

ج : روابط با همسايگان و كشورهاي اسلامي

ضديت با ماركسيسم و جلوگيري از توسعه آن ، همسويي با سياست كشورهاي غربي ، كسب قدرت برتر در منطقه خاورميانه ، سلطه فرهنگي بر كشورهاي مسلمان و ترويج آيين وهابيت ، از اهداف سياست خارجي عربستان در ارتباط با كشورهاي منطقه و جهان اسلام است كه با روش جذب ، مدارا ، كاهش دشمني و تشنج با كشورهاي مجاور و جهان اسلام دنبال مي شود .

بر اساس همين سياست است كه علاوه بر كمك هاي رسمي به دولتها ، عربستان از طرفداران مسلك وهابي در كشورها ، حمايت نموده و مخارج فعاليت هاي آنها را پرداخت مي كند .

بر اساس همين سياست است كه در زمينه امور مذهبي ساخت مساجد مجلل ، تربيت و اعزام ائمه جماعات وهابي مسلك ، چاپ و انتشار قرآن و كتب مذهبي در شمارگان بسيار بالا مد نظر قرار گرفته است .


130


بر اساس همين سياست است كه :

* كشورهاي مسلمان آفريقايي ؛ نظير سومالي ، مراكش ، چاد ، نيجر ، مالي ، سنگال و موريتاني به علت نيازهاي مالي از كمكهاي عربستان برخوردارند و يا نفت ارزان دريافت مي كنند .

* در بحران تجاوز عراق به كويت نخست سياست كنترل بحران و حل اختلاف بين عراق و كويت را در پيش گرفت ولي در نهايت در برابر عراق موضع گرفته ، قسمت اعظم هزينه لشكر كشي آمريكا و هم پيمانان غربي اش را بر عهده گرفت . ( 1 )

* در جريان پيروزي مردم مسلمان الجزاير در انتخابات پارلماني ، در همسويي با كشورهاي غربي از رژيم كودتا حمايت كرد .

* در جنگ خليج فارس و يورش عراق به كويت ، به دليل حمايت يمن از صدام ، روابط اين دو كشور به وخامت گراييد و رژيم سعودي علاوه بر قطع كمك هاي خود به يمن كارگران آن كشور را از عربستان اخراج كرد .

گفتني است عربستان با چند كشور همسايه خود ؛ با يمن بر سر منطقه نجران و جيزان ، با كويت و عراق بر سر مناطق بي طرف بينابين ، با قطر بر سر قطع بزرگراه دوحه ـ ابوظبي داراي اختلافات مرزي بوده است كه با تلاش گسترده كشورهاي ديگر از طريق گفتگو و پيمان هاي جديد در بسياري از موارد حل شده است .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ هزينه هاي اين جنگ براي عربستان حدود 60 ميليارد دلار تمام شد ولي خسارات وارده به اقتصاد جهان عرب خصوصاً عراق و كويت بالغ بر 620 ميليارد دلار بود ، زيرا اين جنگ زير بناي اقتصاد كويت و عراق را ويران و هزينه هاي بسياري بر ديگر كشورهاي منطقه تحميل و رشد اقتصادي آنها را كند و موجب كسري بودجه كشورهاي همجوار نيز گرديد . ( عربستان ، محمد فخري ، ص46 . )


131


عربستان در سال 1981 م . طي قراردادي با عراق ، به اختلافات مرزي مبهم ديرين بر سر مرز طولاني مشترك دو كشور پايان داد . اين توافق در حالي صورت مي گرفت كه رياض و بغداد در زمينه هاي سياسي و عقيدتي هيچ گاه تفاهم نداشتند .

لازم به ذكر است پس از حادثه 11 سپتامبر ، تغييراتي در سياست هاي عربستان نسبت به همسايگان و كشورهاي اسلامي پديد آمده است .

د : در ارتباط با مسأله فلسطين

اين كشور در حمايت از آرمان مردم فلسطين ، پس از جنگ 1973 اعراب و اسرائيل در تحريم نفتي اعراب شركت نمود و بيش از يك ميليارد دلار به كشورهاي خطوط مقدم جبهه كمك كرد و پس از امضاي معاهده كمپ ديويد ، براي به تعليق در آوردن عضويت مصر در سازمان كنفرانس اسلامي تلاش بسيار نمود ولي پس از كشته شدن ملك فيصل ، به تدريج سياست خود را تغيير داد تا آن كه ملك فهد طرح 8 ماده اي ذيل را ارائه نمود :

ماده يك : خروج رژيم اشغالگر قدس از همه سرزمين هاي اشغالي اعراب در سال 1967 .

ماده دو : برچيده شدن همه آباديهاي يهودي نشين در سرزمينهاي اشغالي .

ماده سه : تضمين آزادي مذهب در سرزمين هاي مقدس فلسطين .

ماده چهار : شناسايي حقوق فلسطينيان در مورد بازگشت و پرداخت غرامت به كساني كه مايل به مراجعت نيستند .


132


ماده پنج : كرانه باختري رود اردن ( كه در حال حاضر تحت اشغال رژيم اشغالگر قدس است ) براي يك دوره انتقالي چند ماهه زير نظر سازمان ملل قرار گيرد .

ماده شش : طرح تأسيس يك كشور فلسطيني كه پايتخت آن قدس باشد .

ماده هفت : صلح و ادامه حيات همه كشورهاي خاورميانه .

ماده هشت : تضمين سازمان ملل و گروهي از كشورهاي عضو براي اجراي پيمان .

اين طرح كه در آن هيچ گونه تضميني جهت انجام تعهدات رژيم اشغالگر قدس پيش بيني نشده ، با پذيرش مذاكره با رژيم غاصب اسرائيل ، آن را به رسميت شناخته است ؛ گرچه اين طرح در مراحل اوليه ، مورد بي اعتنايي قرار گرفت ولي مذاكره رسمي با رژيم اشغالگر قدس تحقق يافت .

اخيراً به دنبال افزايش جنايات ددمنشانه اسراييل پس از حادثه يازدهم سپتامبر ، امير عبدالله وليعهد اين كشور نيز براي خروج از بن بست صلح خاور ميانه طرحي ارائه نموده است .

هـ : رابطه با جمهوري اسلامي

پيشينه برقراري ارتباط ايران و عربستان سعودي به 1307هـ . ش . برمي گردد . در سال 1309هـ . ش . سفارت ايران در عربستان گشوده شد ولي در سال 1314 تعطيل و تا سال 1322هـ . ش . سفير ايران در مصر به عنوان سفير ايران آكروديته در عربستان منصوب گرديد . در اين سال به


133


علت درگيري حاجيان ايراني با اتباع سعودي همچنين اعدام يكي از حجاج ايراني در حادثه اي ديگر ، ارتباط سياسي دو كشور كاملا قطع گرديد . در سال 1326هـ . ش . پس از سفر هيئت حسن نيت عربستان ، دوباره سفير ايران در مصر به صورت آكروديته در عربستان مشغول به كار گرديد . از آن پس توافقنامه هايي ميان دو كشور امضا و در مسايل اوپك همكاري هايي وجود داشت .

پس از پيروزي انقلاب ، نخست روابط عادي بود ولي با برگزاري اولين مراسم برائت به سردي گراييد و با شروع جنگ تحميلي روابط به شدت تيره شد و تا سطح كاردار تنزل يافت .

در سال 1363هـ . ش . به دليل اقدامات مثبت ايران در پايان دادن به حادثه هواپيماي ربوده شده سعودي ، روابط اندكي بهبود يافت ، اما اقدام عربستان در كاهش قيمت نفت در سال 1365 رابطه را باز هم تيره تر كرد .

با شهادت حدود 400 تن از حجاج ايراني در سال 1366هـ . ش ، عربستان روابط خود با ايران را به طور يك جانبه قطع كرد .

پذيرش قطعنامه 598 و موضع گيري اصولي ايران در تجاوز عراق به كويت ، روابط ايران و عربستان را از سال 1369هـ . ش . 1991 ميلادي وارد مرحله جديدي نمود و در پي آن سفارتخانه هاي دو كشور در فروردين سال 1370 گشوده شدند .

از سال 1370 تا 1376 را مي توان مرحله تنش زدايي و زمينه سازي روابط بهتر ناميد ؛ در اين مرحله جناب آقاي هاشمي رفسنجاني رييس جمهور وقت ، نقش بسيار مهم و اساسي داشتند و توانستند با جلب موافقت امير عبدالله وليعهد عربستان ، رياست جمهوري اسلامي ايران بر


134


كنفرانس اسلامي را به تصويب برسانند ( 1 ) .

برگزاري كنفرانس اسلامي در سال 1376 در تهران و ديدار امير عبدالله از تهران و مذاكرات سياسي وي در حاشيه حضورش در كنفرانس اسلامي و در مرحله بعد انعقاد موافقت نامه هاي متعدد اقتصادي ، سياسي و امنيتي ، روابط ايران و عربستان را نزديك تر ساخت . مسافرت جناب آقاي خاتمي رياست جمهوري اسلامي ايران در سال 1378 و ديدار امير سلطان بن عبدالعزيز معاون دوم شوراي وزيران و سفر برخي از وزراي دو كشور در بالا بردن سطح روابط ، نقش بسيار مهمي ايفا نمود و چشم انداز آينده روابط دو كشور را تا حد زيادي ارتقا بخشيد .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ براي آگاهي از مشروح ملاقات ها و گفتگوهاي جناب آقاي هاشمي رفسنجاني با آقاي امير عبدالله ، رجوع شود به فصلنامه « ميقات حج » ش 30 ، ص52 .


| شناسه مطلب: 74880