بخش 6

مساجد و مشاهد بین مکه و مدینه جحفه بــدر مسجد شجره نگرشی بر اسرار معنوی حج قبل از عزیمت ـ آمادگی و انقطاع احــرام تلبیـه طــواف صفا و مروه منــــا عرفـات مشعر عید قربان رمی جمره سر تراشیدن


124


مساجد و مشاهد بين مكه و مدينه

جحفه

يكي از ميقاتهاي پنجگانه كه حاجيان هنگام عزيمت به مكه مكرمه از آنجا محرم مي شوند ، جحفه است ، جحفه در شمال شهر جدّه و نزديك درياي سرخ قرار دارد .

غدير غم نيز در نزديكي جحفه است .

گرچه جحفه نام منطقه اي است ولي در آنجا مسجدي ساخته اند به همين نام كه تعدادي از حجاج از اين ميقات محرم مي شوند .

بــدر

يكي از جاهايي كه در تاريخ اسلام اهميتي خاص دارد بدر است . در اين سرزمين پايه فتوحات اسلام نهاده شد .

بدر در سابق سر راه مدينه به مكه بود ، ليكن امروز ، از جاده عمومي به كنار است .


125


نبرد بدر در سال دوم از هجرت رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) رخ داد . خبر به مدينه رسيد كه ابوسفيان با كارواني بزرگ و مال بسيار از شام به مكه باز مي گردد .

پيغمبر سپاهي فراهم آورد كه شمار آن را سيصد و سيزده تن نوشته اند . يك چهارم آن از مهاجران و سه چهارم از انصار بودند . اينان بر سر چاه هاي بدر در كمين نشستند . ابوسفيان خبر يافت و راه خود را تغيير داد ، در ضمن از مكه ياري خواست . چون خبر به مكه رسيد ابوجهل در خشم شد و گروهي كه شمار آنان را نهصد تن نوشته اند فراهم آورد و گفت بايد درس فراموش ناشدني به مردم مدينه بدهم .

مسلمانان ، چنان كه گذشت بر سر چاه ها بودند و سپاه مكه چون در پي آب آمدند با مسلمانان درگير شدند . در اين جنگ هفتاد تن كه بيشتر از مهتران مكه بودند ، كشته شدند . در جنگ بدر علي ( عليه السلام ) پشت و پناه سپاه پيغمبر بود و چند تن از دلاوران مكه بدست حضرتش به هلاكت رسيدند .

مسجد شجره

در فاصله يك فرسنگ و نيم از مدينه مسجد شجره


126


قرار داشته است كه اكنون با گسترش شهر اين مسافت كمتر شده ، چون درخت كُناري در كنار مسجد بوده است ، اين مسجد به نام « شجره » معروف گرديده است ، اهميّت اين مسجد بيشتر در آن است كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در حجة الوداع از آنجا محرم شد ، هم اكنون حاجيان ايراني كه پيش از اعمال عمره به مدينه مي روند در مسجد شجره محرم مي شوند .


127


نگرشي بر اسرار معنوي حج

حج تنها مناسك نيست ، بلكه سير و سلوك باطني و طي منازل روحاني است . هر يك از منازل و مشاهد ، رازهاي عرفاني ، اخلاقي ، تربيتي و ارشادي در بر دارد و همين هاست كه به حج معنا و روح مي بخشد و دگرگوني اخلاقي و معنوي در زائر پديد مي آورد . شايسته است اين اسرار و رموز ، مورد توجه زائران قرار گيرد هر چند اين وادي بسيار گسترده است اما در اين مختصر ، تنها به ترجمه روايتي كه مصباح الشريعه از امام صادق ( عليه السلام ) نقل كرده است با توضيحي كوتاه مي پردازيم و تفصيل بحث را به مجالي ديگر موكول مي كنيم :

قبل از عزيمت ـ آمادگي و انقطاع

امام صادق ( عليه السلام ) با اشاره به اين مرحله ؛ يعني آمادگي و انقطاع ، مي فرمايد :


128


« إِذَا أَرَدْتَ الْحَجَّ فَجَرِّدْ قَلْبَكَ للهِِ تَعَالَي مِنْ كُلِّ شَاغِل وَحِجَاب ، وَفَوِّضْ أُمُورَكَ إِلَي خَالِقِهَا ، وَتَوَكَّلْ عَلَيْهِ فِي جَمِيعِ حَرَكَاتِكَ وَسَكَنَاتِكَ ، وَسَلِّمْ لِقَضَائِهِ وَحُكْمِهِ وَقَدَرِهِ ، وَدَعِ الدُّنْيَا وَالرَّاحَةَ وَالْخَلْقَ ، وَاخْرُجْ مِنْ حُقُوق تَلْزِمُكَ مِنْ جِهَةِ الْمَخْلُوقِينَ ، وَلا تَعْتَمِدْ عَلَي زَادِكَ وَرَاحِلَتِكَ وَأَصْحَابِكَ وَقُوَّتِكَ وَشَبَابِكَ وَمَالِكَ ، مَخَافَةَ أَنْ يَصِيرَ ذَلِكَ عَدُوّاً وَوَبَالاً ، فَإِنَّ مَنِ ادَّعَي رِضَي اللهِ وَاعْتَمَدَ عَلَي مَا سِوَاهُ ، صَيَّرَهُ عَلَيْهِ وَبَالاً وَعَدُوّاً ، لِيَعْلَمَ أَنَّهُ لَيْسَ لَهُ قُوَّةٌ وَلا حِيلَةٌ وَلا لاَِحَد إِلاّ بِعِصْمَةِ اللهِ وَتَوْفِيقِهِ ، فَاسْتَعِدَّ اسْتِعْدَادَ مَنْ لا يَرْجُو الرُّجُوعَ » .

« هرگاه اراده حج كردي ، قبل از عزيمت ، قلب خويش رااز مشاغل وموانع تهي ساز و براي خداي بزرگ خالص گردان . همه امورت را به آفريدگارت واگذار ودر تمام حركات و سكنات به او توكل نما وتسليم حكم وقضا و قدر الهي باش . دنيا و راحت وخلق را رها ساز و در اداي حقوق واجب مردم بكوش . بر زاد وراحله ات وياران و همسفران و قدرت و ثروت و جواني ات تكيه مكن . چه ، بيم آن است كه


129


اينها دشمن و وبال تو گردند تا معلوم شود كه براي او و براي هيچ كس توان و چاره اي جز در پناه خداوند متعال و توفيق او نيست و بدانگونه آمادگي پيدا كن كه گويي اميد بازگشت نداري . »

نكته اساسي سخن امام ( عليه السلام ) توجه به روح حج است . حج يعني قصد . زائر قصد خدا مي كند نه چيز ديگر كه هر چه جز او قصد كند شرك است .

آن كه با ما سر سودا سپرد * * * نيست لايق كه دگر جا نگرد

هست آيين دو بيني ز هوس * * * قبله عشق يكي باشد و بس

قرب خدا مكاني و زماني نيست ، قرب معنوي ، شأني و عرفاني است و اين مستلزم فناي در حق و رهايي از قيد خودي است .

قرب ني بالا و پستي جستن است * * * قرب حق از قيد هستي رستن است

هر چند ميان بنده و خدا حائلي وجود ندارد اما تقرب به او عقبه ها دارد و طي منازل را مي طلبد :


130


بعد مسافت اگر چه در ره او نيست * * * تا سر كويش هزار مرحله باشد

ني ز ملك جو نشان و ني ز فلك پوي * * * راه بسويش نفوس كامله باشد

شرط تقرّب به خدا ، بيداري ، تفكر ، تذكر ، مراقبه ، محاسبه و مجاهده است تا نفس كامل شود و با كمال مطلق سنخيت پيدا كند . حج سفر از « خلق الي الحق » است يعني خلق را پشت سرافكندن . خانه ، خانواده ، تجارت و مال ، عنوان و مقام و همه تعلقات را رها كردن و حتي از خود و جواني و توان جسماني و روحي قطع نظر كردن و عجب و كبر و شهوت و غضب را زير پا نهادن . چون قصد خدا كرده اي ، بايد ابراهيموار از زن و فرزند و مال و جان بگذري تا ابراهيمي شوي و چون اسماعيل در كوير انقطاع ، پاي بر زمين بسايي تا از زمزم فيض و عرفان سيراب گردي و چون هاجر آسيمه سر و برهنه پاي در سنگلاخ حيرت و انقطاع از اين سو بدان سوي ، اشگبار و بي قرار ، دوان دوان راه پويي و به خدا التجا كني تا فيض رحماني چاره سازت شود و در دامن مهرش جاي گيري .

باري اين سفر شبيه سفر آخرت است و احرام برگرفتن


131


رمز لباس آخرت پوشيدن . و بدينسان بايد از عهده حقوق
خلق و خالق بدر آيي كه شايد مجالي ديگر نباشد .

حج وفود و ورود به محضر خداست ـ هر چند همه عالم محضر خداست ـ اما حج ميعاد است براي عاشقان كويش و شيفتگان وصلش .

امام علي بن موسي الرضا ( عليه السلام ) مي فرمايد : « « عِلَّةُ الْحَجِّ الْوِفَادَةُ إِلَي اللهِ عَزَّ وَجَلَّ » ( 1 ) اي زائر گرامي ! توجه داشته باش به كجا مي روي ، و عظمت صاحبخانه را بياد آور و اين افتخاري را كه به تو داده است شاكر باش و ادب را در حضور رب العالمين نگهدار .

احــرام

نخستين واجب از مناسك حج و عمره محرم شدن در ميقات است كه بطور معمول با غسل مستحبي انجام مي شود و بيرون شدن از لباس معمولي يعني لباس تشخّص و تعيّن ملي و نشان دار ، و پوشيدن دو قطعه پارچه ساده بي نام و نشان با نيت و تلبيه ، مانند همه زائران . اين صورت احرام است ، اما راز معنوي و باطن آن را از امام

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . وسائل الشيعه ، ج8 ، ص5


132


صادق ( عليه السلام ) بشنويم :

« ثُمَّ اغْتَسِلْ بِماءِ التَّوْبَةِ الْخالِصَةِ مِنَ الذُّنُوبِ ، وَاَلْبِسْ كَسْوَةَ الصِّدْقِ وَالصَّفاءِ وَالْخُضُوعِ وَالْخُشُوعِ ، وَأَحْرِمْ عَنْ كُلّ شَيْء يَمْنَعُكَ عَنْ ذِكْرِ اللهِ عَزَّ وَجَلَّ وَيَحْجُبُكَ عَنْ طاعَتِهِ » .

« آنگاه با آب توبه خالصانه از گناهان غسل كن و جامه صدق و صفا بپوش و از آنچه مانع ذكر خداوند بزرگ است و تو را از طاعت او محجوب مي گرداند ، احرام بند . »

امام در اين سخن اشاره مي فرمايد كه غسل
تنها شستشوي تن و احرام فقط پوشيدن جامه مخصوص نيست كه اين آسان است ، بلكه راز معنوي غسل ، پيرايش درون و تصفيه قلب و روان از گناهاني است كه نفس را تيره مي سازد و حجاب چهره جان مي شود و اين به توبه خالص و انابه به خدا و پشيماني از معاصي و
تصميم بر ترك گناه در آينده محقق مي شود و رياضت و مجاهده مي خواهد .

ز منجلاب هوس گر برون نهي قدمي * * * نزول در حرم كبريا تواني كرد


133


اگر به آب رياضت برآوري غسلي * * * همه كدورت دل را صفا تواني كرد

اگر ز هستي خود بگذري يقين مي دان * * * كه عرش و فرش و فلك زير پا تواني كرد

و زائر در اين لحظه ها بايد صدق و صفا و خضوع و خشوع را در درون تمرين كند . و چون احرام به مثابه تكبيرة الاحرام در نماز است ، مانند نمازگزار بايد از همه چيز رخ برتابد و تنها متوجه خدا شود وآنچه بر او حرام است را مرتكب نشود و خانه دل را كه حريم خلوت اوست ، از اغيار تهي گرداند .

تلبيـه

احرام با تلبيه محقق مي شود : « لَبَّيكَ اللّهُمَّ لَبَّيْكَ ، لَبَّيْكَ لا شَرِيكَ لَكَ لَبَّيْك ، إِنَّ الْحَمْدَ وَالنِّعْمَةَ لَكَ وَالمُلْكَ ، لا شَرِيكَ لَكَ لَبَّيْك » .

امام صادق ( عليه السلام ) مي فرمايد :

« وَلَبِّ ، بِمَعْنَي إِجَابَة صَادِقَة صَافِيَة خَالِصَة زَاكِيَة للهِِ سُبْحَانَهُ فِي دَعْوَتِكَ مُتَمَسِّكاً بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَي » .


134


« لبيك بگو ، بدين معنا كه خداوند بزرگ را در دعوتي كه فرموده است اجابت نموده و با صفا و اخلاص و بدون غل و غش پاسخ دهي و به رشته استوار او چنگ زني . »

كسي كه خدا را نه تنها به زبان بل با تمام وجود و درون و برون پاسخ داده ، در همه چيز و همه حال تسليم حق تعالي خواهد بود و حلال و حرام خدا را تسليم خواهد گشت و رشته استوار ايمان را از دست نخواهد داد و هرگاه محرم اين خانه و همراز با صاحبخانه شد سروش حق را به گوش جان خواهد شنيد و به گفته حافظ :

تا نگردي آشنا زين پرده رازي نشنوي * * * گوش نامحرم نباشد جاي پيغام و سروش

زائر گرامي ! مي داني كه امامان و اولياي خدا در اين لحظه ها چه حالت معنوي و جذبه عرفاني داشتند ؟ سعيد بن مُسَيّب گويد : نديدم حال كسي را همانند حالت زين العابدين ( عليه السلام ) آنگاه كه مي خواست تلبيه بگويد ؛ هنگام لبّيك گفتن بدنش مي لرزيد و زبانش مي گرفت و اشك مي ريخت . پرسيدند : اين چه حالتي است ؟ فرمود : مي ترسم خداوند بگويد : « لا لبّيك » يعني : نه ، واقعاً تو پاسخ


135


نداده اي . از اين نكته ها درس بگيريم و حالت يك زائر واقعي را پيدا كنيم .

طــواف

كعبه آن سنگ نشاني است كه ره گم نشود * * * حاجي احرام دگر بند ببين يار كجاست

هفت شوط طواف برگرد كعبه ، دومين واجب از مناسك عمره و يكي از مناسك حج است اما حقيقت طواف همسويي است با جهان هستي از ملك تا ملكوت و بر محور توحيد همچون پرگار گرديدن و حيات و ممات و مناسك و عبادات را براي خدا خالص كردن و هماهنگ شدن با فرشتگان خدا كه لحظه اي از اطاعت حق غافل و فارغ نيستند .

امام صادق ( عليه السلام ) مي فرمايد :

« وَطُفْ بِقَلْبِكَ مَعَ الْمَلائِكَةِ حَوْلَ الْعَرْشِ كَطَوَافِكَ مَعَ الْمُسْلِمِينَ بِنَفْسِكَ حَوْلَ الْبَيْتِ » .

« همانگونه كه با ديگر زائران در طواف كعبه اي با قلب خود همپاي فرشتگان كه پيرامون عرش در طوافند ، طواف كن . »


136


و زائر با الهام از اين راز معنوي از فرش به عرش و از ملك به سوي ملكوت روي مي نهد و همراه با فرشتگان دائره اي را كه نقطه آغاز و پايانش خداست مي پيمايد تا فرشته خوي شود و صفات حيواني از وجودش رخت بربندد . اين طواف به قلب است كه قبله گاهش جز در دل نيست . چنانكه در حديث قدسي آمده است :

« لا يَسَعَني أَرْضي وَلا سَمائي ولكِنْ يَسَعُني قَلْبُ عَبْديَ المُؤْمِن » .

« آسمان و زمين گنجايش مرا ندارد اما دل بنده مؤمن من ظرفيت مرا دارد . »

و امام صادق ( عليه السلام ) در بخش ديگري از حديث مصباح با اشاره به طواف و استلام حجر مي فرمايد :

« به نشانه تعظيم صاحبخانه و معرفت جلال و سلطنت او برهنه پاي ، خانه را زيارت كن و حجرالاسود را با رمز رضا و تسليم و خضوع استلام ( لمس ) نما . »

پس اي زائر گرامي ! از اين تشريف و تكريمي كه خدا براي تو قائل شده ، غافل مشو و خود را براي چنين لحظه هايي آماده ساز .


137


به آب توبه از زمزم وضو كن * * * به چشم دل به صاحب خانه رو كن

مواظب باش اينجا كوي يار است * * * ز شوقش جان و دلها بي قرار است

چو پروانه به گرد شمع جانان * * * به گاه طوف بگذر از سر و جان

بخواه از قاضي الحاجات حاجات * * * برون آور ز دل دست مناجات

در اينجا مناسب است از مناجات امام سجاد ( عليه السلام ) در طواف كعبه ياد كنيم .

طاوُس يماني گويد شبي بر گرد خانه كعبه طواف مي كردم ، حضرت زين العابدين ( عليه السلام ) را در حال طواف ديدم و آنگاه كه پرده خانه را گرفته بود و اين اشعار را مي خواند :

يا مَنْ يُجِيبُ دُعَا المُضْطَرِّ في الظُّلَم * * * يا كاشِفَ الضُّرِّ وَالبَلْوي مَعَ السَّقَم

قَدْ نامَ وَفْدُكَ حَوْلَ البيتِ قاطِبَةً * * * وَأَنْتَ وَحْدَكَ يا قَيُّومُ لَمْ تَنَمْ

أَدْعُوكَ رَبِّ دُعاءً قَد أَمَرْتَ بِهِ * * * فارْحَمْ بُكائِي بِحَقِّ البَيْتِ وَالحَرَم


138


إِنْ كانَ عَفْوُكَ لا يَرجوهُ ذُو سَرف * * * فَمَنْ يَجُودُ عَلي العاصينَ بالنِّعِم ( 1 )

« اي كسي كه دعاي بيچارگان را در تاريكي شب اجابت مي كني . اي آن كه پريشاني و مصيبت و درمندي را درمان مي كني . »

« مهمان هايت پيرامون خانه ات خفته اند و تنها توئي ، اي خداوند قيوم كه به خواب نمي روي . »

« اي پروردگار تو را مي خوانم چنان كه فرمان داده اي ، پس بحق خانه و حرم بر گريه هايم ترحم كن . »

« اگر به عفو تو گنهكار اميد گذشت نداشته باشد ، پس چه كسي است كه به گنه كاران ، نعمت ارزاني مي دارد . »

صفا و مروه

زائر پس از طواف و نماز طواف ، به كوه صفا مي رود و از آنجا تا مروه را سعي مي كند و باز به صفا برمي گردد تا هفت شوط و سعي را به مروه به پايان برد .

پيمودن صفا و مروه تأسّي به هاجر است آنگاه كه تنها و سرگردان و تشنه كام در طلب آب بود تا جرعه آبي بيابد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مستدرك الوسائل ، ج9 ، ص353


139


و كودك تشنه اش را از مرگ برهاند و چون درمانده و بيچاره شد با نوميدي برگشت و جوشيدن آب زمزم را مشاهده كرد .

توقف بر صفا و خواندن دعا مستحب است . امام صادق ( عليه السلام ) با توجه به واژه « صفا » ، به تصفيه روح اشاره فرموده كه در كلام حضرتش مي خوانيم :

« وَصَفِّ رُوحَكَ وَسِرَّكَ لِلِقاءِ اللهِ تَعالي يَوْمَ تَلْقاهُ بِوُقُوفِكَ عَلَي الصّفا ، وَكُنْ ذا مُرُوَّة مِنَ اللهِ تَقيّاً أَوْصافِكَ عِنْدَ المَرْوَةِ ( 1 ) واسْتَقِمْ عَلي شُروطِ حَجِّكَ وَوَفاءِ عَهْدِكَ الَّذي عاهَدْتَ رَبَّكَ وَأَوْجَبْتَهُ لَهُ يَوْمَ القِيامةِ » .

« با توقف بر صفا ، روح و ضميرت را براي ديدار خدا در قيامت تصفيه كن و با رسيدن به مروه ، مروت و جوانمردي را براي خداوند پيش گير و صفات بد خويش را اصلاح كن و بر شرايط حج خود و عهدي كه با خداوند بسته اي و بدان گردن نهاده اي ، تا قيامت ثابت و استوار باش . »

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . در مستدرك الوسائل ، ج10 ، ص173 اين قسمت بدينگونه است : « وَكُنْ بِمَرأي مِنَ اللهِ نَقيّاً عِنْدَ المَرْوَةِ » ؛ « آنگونه باش كه چون به مروه رسي خدا تو را پاك و پاكيزه ببيند . »


140


امام در اين جا به زدودن آئينه جان از گرد و غبار معاصي براي لقاءالله در قيامت توصيه فرموده و به مروت و جوانمردي در پايبندي به عهد و ميثاق الهي در مروه هشدار داده اند و اين روح حاكم بر حج است كه در هر يك از اعمال به چشم مي خورد . همچنين به هروله اشاره فرموده و آن را رمزي از گريختن از معاصي دانسته اند و زير پا نهادن غرور و قدرت كه آدمي را از خدا غافل مي سازد ؛ « وَهَرْوِلْ هَرْوَلَةً هَرَباً مِنْ هَواَك وَتَبَرِّيّاً مِنْ جَميعِ حَوْلِكَ ، وَقُوَّتِكَ » .

منــــا

زائر آنگاه كه عزم حج تمتع دارد ، روز هشتم از مكه محرم مي شود و آهنگ عرفات مي كند كه از ظهر روز عرفه تا غروب ، قصد وقوف كند و سپس عازم مشعر شده و بين الطلوعين را در مزدلفه وقوف نمايد و آنگاه براي اعمال روز دهم ، يازدهم و دوازدهم سوي منا رهسپار گردد .

امام صادق ( عليه السلام ) در حديث مصباح اشاراتي به اين مواقف و فلسفه مناسك آن دارد . نخست به خروج از مكه به منا اشاره فرموده كه مقصود شب نهم است و مستحب است در


141


منا باشد و آنگاه عزم عرفات كند ( 1 ) كه بيشتر حاجيان بدليل ازدحام جمعيت و مشكل تردّد ، از مكّه محرم شده ، مستقيماً عازم عرفات مي شوند . در هر حال امام ( عليه السلام ) با اشاره به منا مي فرمايد :

« وَاخْرُجْ مِنْ غَفْلَتِكَ وَزَلاّتِكَ بِخُرُوجِكَ إِلَي مِني ، وَلا تَتَمَنَّ مَا لا يَحِلُّ لَكَ وَلا تَسْتَحِقُّهُ » .

« و چون رهسپار منا شدي ، از غفلت ها و لغزش هايت بيرون شو و آنچه را كه براي تو حلال نيست يا استحقاق آن را نداري آرزو مكن . »

« منا » به معناي آرزوست ، آرزوي چه ؟ در اين سرزمين خشك و ميان كوههاي داغ و سوخته ، زائر به تمناي چه مي رود ؟ اين چه ايده و آرزويي است كه براي وصل آن بايد از شهر و ديار و حتي ؛ مكه معظّمه ، آواره شوي ؟ گويي خدا را رحمت ها و فيوضاتي است كه در كوير انقطاع و بيابان لم يزرع و در سختي و تشنگي و گرماي سوزان بايد جست . زائرِ اميدوار از خدا جز خدا نمي خواهد ، آن گونه كه ابراهيم از همه چيز و حتي اسماعيلش گذشت و در آن ابتلاي عظيم به مقام خُلّت رسيد و « خليل الله » شد . و فديه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . بحارالانوار ، ج99 ، ص247


142


آسمانيش دادند و امامت خلق را بدو سپردند . پس اي عزيز اگر خواهي حقيقت بندگي را دريابي ، در اين سرزمين به تمناي چيزي باش كه ابراهيم تمنا كرد و آن عبارت بود از : بريدن از همه تعلقات و رضا و تسليم در برابر خدا و امتثال فرمان او ، بدون چون و چرا .

در درون ما نمي گنجد بغير از دوست كس * * * هر دو عالم را به دشمن ده كه ما را دوست بس

عرفـات

عرفات دشت پهناوري است كه روز نهم ذي حجه تمامي حاجيان را در خود جاي مي دهد . اين سرزمين مقدس ، در اعماق تاريخ خاطره ها دارد . آدم ابوالبشر در اين جا به خطا و ترك اولي اعتراف مي كند و خدايش مشمول آمرزش قرار مي دهد و غروب آن روز مشمول رحمت الهي واقع مي شود . ( 1 )

ابراهيم خليل ، درعرفات به مناسك حج واقف و عارف مي گردد و دعايش مستجاب مي شود . ( 2 ) خداوند اين روز و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . بحارالانوار ، ج99 ، ص252

2 . بحارالانوار ، ج12 ، ص108 ؛ علل الشرائع ، ص436


143


اين سرزمين راشرف وعزّت بخشيد . به فرموده امام باقر ( عليه السلام ) :

« مَا مِنْ بَرّ وَلا فَاجِر يَقِفُ بِجِبَالِ عَرَفَات فَيَدْعُو اللهَ إِلاَّ اسْتَجَابَ اللهُ لَهُ ، أَمَّا الْبَرُّ فَفي حَوَائِجِ الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَأَمَّا الْفَاجِرُ فَفي أَمْرِ الدُّنْيَا » . ( 1 )

« كسي بر كوه هاي عرفات وقوف نمي كند مگر آن كه دعايش مستجاب مي گردد ؛ اگر نيكوكار است ، حوائج دنيا و آخرتش برآورده شود و اگر بدكار است ، تنها حوائج دنيايش برآورده شود . »

امام سجاد ( عليه السلام ) گروهي را ديدند كه دست سؤال پيش مردم دراز مي كردند ، به آنان فرمودند :

« واي بر شما در چنين روزي از مردم حاجت مي خواهيد ؟ ! اين روز روزي است كه اميد مي رود رحمت الهي شامل كودكاني باشد كه در رحم مادرانند و آنها سعادتمند گردند . » ( 2 )

پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) مي فرمايد :

« خداوند را در آسمان دري است كه از آن به رحمت ، توبه ، تفضّل ، احسان ، جود ، كرم ، عفو ،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . بحارالانوار ، ج99 ، ص251

2 . همان ، ص252


144


طلب حاجات ، و . . . ياد مي شود و روز عرفه در عرفات اين در گشوده است . » ( 1 )

آري ، عرفه و عرفات بهترين موقعيت براي دعا ، استغفار و طلب حاجات است . عرفه از اعياد بزرگ براي زائران و براي همه مؤمنان و روز آمرزش و اعتراف است .

امام صادق ( عليه السلام ) در حديث مصباح الشريعه اين مطلب را خاطر نشان ساخته اند :

« وَاعْتَرِفْ بِالْخَطَايَا بِعَرَفَات وَجَدِّدْ عَهْدَكَ
عِنْدَ اللهِ بِوَحْدَانِيَّتِهِ » ؛
« در عرفات به خطا
اعتراف كن و به تجديد عهد خود با خداي يگانه
بپرداز . »

زائر گرامي ! در اين روز دعاي عرفه امام حسين و امام سجاد ( عليهما السلام ) و ساير ادعيه و اذكار را بخوان و به هر زبان و بيان كه مي تواني با خداوند راز و نياز نموده ، در حق ديگران دعا كن تا فرشتگان در حق تو دعا كنند . عرفه يك روز است به فضيلت شب قدر ، اين روز را گرامي دار و لحظه هايش را غنيمت شمار كه غروب آفتاب اين روز بزودي مي رسد و چادرها برچيده مي شود و خاطره اش براي تو مي ماند .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . همان ، ج9 ، ص300


145


زنهار كه دست خالي برگردي و آنجا بار گناه را زمين ننهاده و عرفانت را افزون نساخته باشي .

مشعر

بخشي از شب عيد قربان را زائر در مشعر است وقوف بين الطلوعين در مشعر ، ركن حج است . اين صبحگاه عيد اضحي را مغتنم شمار و از لحظه هايش بهره گير كه ساعتي بيش نيست . از خدا عيدي بخواه و بهترين عيدي آمرزش گناهان و قضاي حوائج است .

امام صادق ( عليه السلام ) مي فرمايد :

« وَتَقَرَّبْ إِلَيْهِ وَاتَّقِه بِمُزْدَلِفَةَ ، وَاصْعَدْ بِرُوحِكَ إِلَي الْمَلاَِ الاَْعْلَي بِصُعُودِكَ إِلَي الْجَبَلِ » ؛ « در
مزدلفه ( مشعر ) بدو تقرب جوي و تقواي الهي پيش گير و با صعود بر كوه ( رحمت ) روح خود را به ملأ اعلي متصل گردان . »

عيد قربان

روز عيد قربان زائر سه عمل دارد ؛ « رمي جمره عقبه » ، « قرباني » و « حلق » كه هر يك احكامي دارد و اسراري . امام صادق ( عليه السلام ) نخست به قرباني اشاره فرموده اند كه :


146


« وَاذْبَحْ حَنْجَرَةَ الْهَوي وَالطَّمَعِ عَنْكَ عِنْدَ الذَّبِيحَةِ » ؛ « با قرباني كردن ، حلقوم هوا و طمع را ذبح كن و از خود دور گردان . »

اي زائر بيت الله ، توجه كن كه ابراهيم فرزند عزيزش اسماعيل را در مسلخ عشق به خاك افكند تا به امر خدا ذبح كند اما اراده ايزدي حقيقتاً به اين امر تعلق نگرفته بود با اين حال خليل خدا در كار خود مصمّم بود و اندك ترديدي در انجام فرمان حق به خود راه نداد و نيز اسماعيل از پدر خواست كه فرمان خدا را در ذبح او اجرا كند و اين پدر و پسر كه خاطره شان در حج روح توحيد و فنا و رضا را متبلور مي سازد ، به انسان ها آموختند كه در برابر اراده خداوندي چگونه بايد تسليم شد . و زائر به منا و قربانگاه كه مي رسد ، ياد اين خاطره را تجديد مي كند و به نشانه تسليم و رضا و اطاعت بي قيد و شرط قرباني مي كند ، اما حقيقت قرباني كشتن هواي نفس و آز و طمع و تعلقاتي است كه آدمي را از حريم دوست دور مي سازد .

رمي جمره

رمي ؛ يعني سنگ زدن به شيطان ، يك عمل رمزي است كه به انسان مي آموزد كه همچون ابراهيم و اسماعيل


147


بايد شيطان هاي مرئي و نامرئي را رمي كني و نگذاري آنها سد راه تو به سوي خدا باشند ، چه ، ابليس سوگند ياد كرده كه بر سر راه بني آدم دام بگسترد و آنان را فريب دهد و زائر اينجا مي آيد كه دام ابليس را از سر راه بردارد و ابليس صفتان را زير پاي خود لگدكوب كند .

و نيز هواهاي نفساني را كه عامل اسارت انسان در برابر شياطين جن و انس است ، طرد و رمي نمايد و شيطانِ درون را از خود مأيوس سازد .

امام صادق ( عليه السلام ) بدين نكته اشاره مي فرمايد :

« وَارْمِ الشَّهَوَاتِ وَالخَسَاسَةَ وَالدِّنَاءَةَ وَالذَّمِيمَةَ عِنْدَ رَمْيِ الْجِمَارِ » ؛ « هنگامي كه جمرات را رمي مي كني ، شهوات انساني و بخل و دنائت و افعال نكوهيده را رمي كن . »

سر تراشيدن

از واجبات منا است كه زائر موي سر را بتراشد و تسليم امر الهي باشد و با ستردن موي سر عيوب ظاهر و باطن را از درون بزدايد . امام صادق ( عليه السلام ) مي فرمايد :

« با تراشيدن سر عيب هاي آشكار و پنهان را


148


برطرف كن . »

ساير اعمال منا عبارت است از بيتوته به منا در شب يازدهم و دوازدهم و رمي جمرات سه گانه به علامت سركوبي نهائي شيطان ها . و بدين ترتيب اعمال حج در منا پايان پذيرفته و زائر براي اعمال باقي مانده به مكه مي آيد و طواف ، نماز طواف ، سعي ، طواف نساء ، نماز طواف نساء را انجام مي دهد و اعمال عمره و حج پايان مي پذيرد .

در پايان حديث مصباح از امام صادق ( عليه السلام ) به نكته ديگري كه جاري در همه مناسك حج است ، اشاره شده و آن توجه به آخرت است :

« بدان ، خداي متعال حج را واجب نساخته و از ميان همه طاعات بخوداختصاص نداده كه فرموده :  وَللهِِ عَلَي النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ . . . و پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) هيچ سنتي را در مناسك مقرر نفرموده ، مگر آن كه تذكار و اشارتي باشد به مرگ و قبر و برانگيخته شدن در قيامت و مشاهده مناسك حج ، از آغاز تا پايان ، ترسيمي است از حال اهل بهشت و اهل دوزخ كه براي خردمندان درس آموز است . »

حج نموداري است از محشر و احرام رمز بي رنگي و بي نشاني و انقطاع از مال و تعيّن و خانه و شهر و ديار و


149


سرگشتگي در بيابان ها ، تنها توجه به خدا و بازگشت به خويش و خود را در آغوش مهر او ديدن و در او فاني شدن و بدو باقي گشتن ؛ « فَناءٌ في اللهِ وَبَقاءٌ بِاللهِ » .

در خاتمه اين مقال به غزلي زيبا از جامي ، تمثل جسته و سخن را به پايان مي بريم .

به كعبه رفتم و آنجا هواي كوي تو كردم * * * جمال كعبه تماشا به ياد روي تو كردم

شعار كعبه چو ديدم سياه دست تمنا * * * دراز جانب شعر سياه موي تو كردم

چو حلقه درِ كعبه بصد نياز گرفتم * * * دعاي حلقه گيسوي مشگ بوي تو كردم

نهاده خلق حرم سوي كعبه روي عبادت * * * من از ميان همه ، روي دل به سوي تو كردم

مرا به هيچ مقامي نبود غير تو نامي * * * طواف و سعي كه كردم به جستجوي تو كردم

به موقف عرفات ايستاده خلق دعا خوان * * * من از دعا لب خود بسته گفتگوي تو كردم

فتاده اهل منا در منا و مقاصد * * * چو جامي از همه فارغ ، من آرزوي تو كردم



| شناسه مطلب: 74985