بخش 7
اعمال مدینه منوره آداب زیارت فلسفه زیارت و توسل زیارت قبور مسجد النبی ( صلّی الله علیه وآله ) روضه نبوی ستون های مسجد نبوی مساجد و اماکن مقدسه مدینه منوّره بقیع : اُحُــد : مساجد مدینه مسجد قُبا مسجد ذوقبلتین مسجد جمعه مسجد فضیخ مساجد سبعه مسجد فتح مسجد علی ( علیه السلام ) مسجد غمامه مسجد مباهله مَشْرَبه اُمّ ابراهیم
150 |
اعمال مدينه منوره
بر مسلمانان بويژه بر حجّاج ، مشرف شدن به زيارت فخر عالميان حضرت سيد المرسلين ، محمد بن عبدالله ( صلّي الله عليه وآله ) و دختر گرامي آن حضرت و ائمه طاهرين ( عليهم السلام ) مستحب مؤكد است و چنانكه در روايات آمده ، ترك زيارت آن حضرت جفا در حق رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) است . پيامبر اكرم فرمود : « مَنْ حَجَّ وَلَمْ يَزُرْني فَقَدْ جَفاني » . ( 1 )
از پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) روايت شده است :
« فَمَنْ زَارَني بَعْدَ وَفَاتي فَكَأَنَّمَا زَارَني في حَيَاتي وَمَنْ زَارَ فَاطِمَةَ ( عليه السلام ) فَكَأَنَّمَا زَارَني » . ( 2 ) « هر كه مرا زيارت كند ، بعد از فوت من ، چنان است كه مرا درحياتم زيارت كرده باشد وهركس فاطمه ( عليها السلام ) را زيارت كند گويي مرا زيارت كرده است . »
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . مستدرك الوسائل ، ج10 ، ص1812 . همان ، ص182
151 |
و در فضيلت زيارت ائمه معصومين روايات بسياري است از جمله :
امام صادق ( عليه السلام ) مي فرمايد :
« مَنْ زارَ واحِداً مِنّا كانَ كَمَنْ زارَ رَسُولَ اللهِ » . ( 1 )
« كسي كه يكي از ما را زيارت كند مثل اين است كه پيامبر را زيارت كرده باشد . »
آداب زيارت
زيارت بزرگان و اولياي الهي آدابي دارد ، كه مراعات آنها از معرفت افراد سرچشمه مي گيرد .
خود را در محضر رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) ديدن و در برابر قبور پاك اولياي خدا ايستادن ، هم آدابِ ظاهري دارد ، هم آدابِ باطني .
آنچه در منابع روايي و نوشتار علما درباره آداب زيارت آمده ، بسيار است ، و در اين جا برخي از آن را مي نگريم :
1 ـ قبل از تشرف به زيارتگاه ، غسل كردن و با
طهارت بودن و نيز مستحب است خواندن اين دعا هنگام
1 . مستدرك الوسائل ، ج10 ، ص184
152 |
غسل زيارت :
« بِسْمِ اللهِ وَبِاللهِ ، اَللّهُمَّ اجْعَلْهُ نُوراً وَطَهُوراً وَحِرْزاً وَشِفاءً مِنْ كُلِّ داء وَسُقْم وَآفَة وَعاهَة ، اَللّهُمَّ طَهِّرْ بِهِ قَلْبي ، وَاشْرَحْ بِهِ صَدْري ، وَسَهِّلْ لِي بِهِ اَمْري » .
2 ـ لباس هاي پاكيزه پوشيدن و عطر و بوي خوش استعمال كردن .
3 ـ هنگام رفتن به زيارت ، قدم هاي كوتاه برداشتن ، با آرامش و وقار راه رفتن ، با خضوع و خشوع آمدن ، سر به زير انداختن و به اين طرف و آن طرف و بالا نگاه نكردن ، و ترك كلمات بيهوده و مخاصمه و مجادله ، تا رسيدن به حرم .
4 ـ هنگام رفتن به حرم و زيارت ، زبان به تسبيح و حمد خدا گشودن ، و صلوات بر محمّد و آل او فرستادن ، و دهان را با ياد خدا و نام اهل بيت معطّر ساختن .
5 ـ بر درگاه حرم ايستادن ، و دعا خواندن ، و اجازه ورود خواستن ، وسعي در تحصيل رقّت قلب وخشوع دل نمودن ، و مقام و عظمت صاحب قبر را توجه داشتن ، و اين كه او ما را مي بيند ، سخن ما را مي شنود ، و سلام ما را پاسخ مي دهد .
153 |
هرگاه رقّت قلب حاصل شد و آمادگي روحي پديد آمد ، در اين حال وارد شود ، و زيارت نمايد . 6 ـ در وقت داخل شدن ، پاي راست را مقدّم داشتن و هنگام خروج از حرم پاي چپ را ، آن گونه كه در ورود و خروج مسجد مستحب است .
7 ـ پس از زيارت ، بي درنگ بيرون آمدن ، تا هم شدّت شوق براي رجوع به زيارت بيشتر شود و هم نوبت و فرصت براي ديگران باشد ، و پرهيز از اختلاط با زنان در مَشاهد مشرّفه و رعايت حرمت و دوري از هر نوع خطا و گناه . هم چنين در صورت ازدحام و كثرت زوّار ، رعايت حال آنان را كردن ، و مكان و فرصت زيارت به آنان دادن .
8 ـ حضور قلب داشتن در تمام مراحل زيارت ، و نيز توبه و استغفار و صدقه به نيازمندان و انفاق به مستحقّان .
9 ـ هنگام زيارت ، بايد زمينه اي براي كمال روحي و رشد معنوي و تصفيه قلب انسان فراهم شود ، تا زائر را در اخلاق و زندگي و عفاف و تقوا به اولياء الله نزديك سازد و وسيله اي براي توبه ، تطهير و تزكيه باطني وي گردد . اين جز با توفيق الهي و جز با داشتن « معرفت » و « محبّت » نسبت به اين بزرگواران ، فراهم نمي شود . اساس ارزش زيارت هم به معرفت است .
154 |
فلسفه زيارت و توسل
يكي از مسائل مهم در باب زيارت ، استمداد از
ارواح پاك اولياي الهي در حال « ممات » آنها است ،
خواه به صورت درخواست دعا باشد يا به صورت كار خارق العاده .
با توجه به چهار مطلب ذيل بدين مسأله خواهيم رسيد ، كه درخواست از پيامبر و امام در حال ممات آنها نيز با حال حياتشان تفاوتي ندارد .
الف : بقاي روح و روان انسان پس از مرگ .
ب : واقعيت انسان همان روح و روان اوست .
ج : ارتباط با جهان ارواح امكان پذير مي باشد .
د : احاديث صحيحي كه محدّثان اسلامي نقل كرده اند ، شاهدي گويا بر صحت و استواري چنين استمدادهايي است ، و پيوسته روش مسلمانان در تمام اعصار اين چنين بوده است و از زيارت و توسلات بهره ها گرفته و آثار عملي آن را ديده اند .
مسلمانان ، با تمام اختلافهايي كه در فروع فقهي دارند ، هر صبح و شام در تشهد نماز ، پيامبر عظيم الشأن خدا را مورد خطاب قرار داده و مي گويند : « اَلسَّلامُ عَلَيكَ اَيُّهَاالنَّبِيُّ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ » .
155 |
گر چه برخي اين سلام را واجب و برخي مستحب مي دانند ، ليكن همگي اتفاق نظر دارند كه پيامبر به
مسلمانان چنين تعليم داده است و سنّت پيامبر در حال حيات و ممات او باقي است .
اگر به راستي ، ارتباط و پيوند با پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) وجود نداشت ، پس يك چنين سلام ، آنهم به صورت خطاب ، چه معنايي دارد ؟
قرآن مجيد در موارد زيادي بر پيامبران سلام و درود فرستاده است و هرگز اين سلام ها و درودها بي معنا نيست ، آنجا كه مي فرمايد :
سَلاَمٌ عَلَي نُوح فِي الْعَالَمِينَ
سَلاَمٌ عَلَي إِبْرَاهِيمَ
سَلاَمٌ عَلَي مُوسَي وَهَارُونَ ( 1 )
و آيات بسياري از قرآن ، به روشني بقاي ارواح را پس از جدايي از بدن گواهي مي دهند ، از جمله آيات 145 بقره و169 آل عمران و27 يس .
قرآن مرگ را فناي انسانيت و پايان زندگي بشر نمي داند ، بلكه براي « شهيدان و صالحان » و همچنين
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سوره صافات ، آيه هاي 79 و 109 و 120
156 |
« جنايتكاران » حياتي پيش از فرا رسيدن روز رستاخيز ( در عالم برزخ ) معتقد است ، حياتي همراه با فرح و شادي يا همراه با عذاب دردناك . هرگاه واقعيت انسان همان بدن عنصري او باشد ، شكي نيست كه بدن پس از چند صباحي متلاشي شده و به عناصر گوناگون تبديل مي شود ، در اين صورت بقاي انسان يا حيات برزخي نامفهوم خواهد بود .
حال ببينيم آيا ارتباط انسانها با ارواح گذشتگان امكان دارد يا خير .
براي اثبات اين مطلب به قرآن برمي گرديم ، آياتي چند از كتاب الهي گواهي مي دهند كه ارتباط بشر با گذشتگان امكان پذير است ؛ از جمله :
1 ـ سخن گفتن صالح با ارواح قوم خويش ، آيه 79 سوره اعراف .
2 ـ سخن گفتن شعيب با ارواح گذشتگان ، آيه 93 سوره اعراف ، كه به قولي بعد از هلاكت آنها بوده است .
3 ـ سخن گفتن پيامبر اسلام ( صلّي الله عليه وآله ) با ارواح انبيا ، آيه 45 سوره زخرف . وَاسْأَلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رُسُلِنَا . . . .
بنابراين ، اولياي الهي مي توانند سخنان ما را دريافت كنند وبه اذن الهي پاسخ بگويند .
157 |
رائج در ميان مسلمانان به هنگام توسل به ارواح مقدسه
همان درخواست دعا و اين كه روح مقدس پيامبر يا امام از
خداوند بخواهد كه خدا گناه او را ببخشد ، و حاجت دنيوي يا اخروي او را برآورده كند .
چنين درخواستهايي هرگز به معناي عبادت ارواح مقدسه و پرستش آنها نيست ، زيرا درخواست كننده ، نه به « الوهيّت » آنها معتقد است نه به « ربوبيّتشان » و نه آنها را خدا مي داند ، و نه كارگزاران جهان آفرينش و يا بخشي از آن و نه معتقد است كه بخشي از افعال خداوند به آنها واگذار شده است ، بلكه آنان را بندگان پاك و فرمانبر
درگاه خدا مي داند كه در زندگي دنيوي كوچكترين خلافي
را مرتكب نشده اند ، و برآورنده حاجت ، خود خداست و در حقيقت توجه به اسباب توجه به « مسبّب الاسباب » مي باشد .
متوسلانِ با معرفت ، براي اين اسباب و وسائل ، نه اصالتي قائلند و نه استقلالي ، بلكه آنان را وسيله اي مي دانند كه خداي سبب ساز ، آنها را مجراي فيض و طريق وصول رحمت خود قرار داده وخود نيز مؤمنان را به تحصيل آن ، امر نموده است ، آنجا كه مي فرمايد : يَا أَيُّهَا
الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي
158 |
سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ( 1 ) اگر نماز و روزه و كليّه فرائض الهي
وسيله است ، همچنين دعاي پاك انبيا و اوليا نيز وسيله است و توجه به اين وسايل در عين توجه به آفريننده وسيله است وعمل به دستوري است كه در آيه ياد شده وارد شده است .
كساني كه با تاريخ زندگاني پيامبر گرامي آشنايي داشته باشند مي دانند كه ياران آن حضرت پيوسته در تبرك با آب وضوي پيامبر ، به يكديگر سبقت مي جستند و در اين مورد كافي است كه به « صحيحين » ( صحيح بخاري و صحيح مسلم ) كه اصح صحاح شش گانه در نظر عامه به شمار مي روند مراجعه مختصري بشود . اينك مواردي را به عنوان نمونه يادآور مي شويم :
1 ـ بخاري در سرگذشت « صلح حديبيه » آورده است : هرگاه پيامبر وضو مي گرفت ، ياران او براي ربودن قطرات آب وضوي آن حضرت ، بر يكديگر سبقت مي گرفتند . ( 2 )
2 ـ و نيز در « باب خاتم نبوت » از سائب بن يزيد نقل مي كند كه مي گفت : خاله ام مرا خدمت پيامبر برد و گفت :
فرزند خواهرم بيمار است ، پيامبر وضو گرفت و از خدا
1 . مائده : 352 . صحيح بخاري ، ج 3 ، ص 255
159 |
براي من بركت خواست ، من از آب وضوي پيامبر نوشيدم . ( 1 )
3 ـ و در باب « صفات پيامبر » از « وهب بن عبدالله » نقل كرده است كه مردم دستهاي پيامبر را به صورت خويش مي كشيدند و من نيز دست آن حضرت را گرفته و به صورت خود كشيدم و دست او خوشبوتر از مشك بود . ( 2 )
4 ـ همچنين در باب « صفات پيامبر » نقل مي كند : پيامبر در « ابطح » ميان خيمه اي بود ، بلال از خيمه بيرون آمد و مردم را به نماز دعوت كرد باز به درون خيمه رفت و بازمانده آب وضوي پيامبر را بيرون آورد و مردم هجوم آوردند و آب را گرفته و تبرك مي جستند . ( 3 )
5 ـ مسلم در « صحيح » از انس نقل مي كند كه : پيامبر سَر خود را مي تراشيد و ياران او در اطراف او بودند و هر تاري از موي آن حضرت در دست يكي از آنان بود . ( 4 )
اينها نمونه هايي از علاقه صحابه به پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) ، و تبرك جويي آنان به آثار رسول خدا است و گردآوري
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . صحيح بخاري ، ج 4 ، ص 227 ، و صحيح مسلم باب خاتم النبوة . 2 . صحيح بخاري ، ج 4 ، ص 2263 . همان ، ص 2314 . صحيح مسلم ، ج 4 ، كتاب فضائل الصحابه .
160 |
اين جريانها تأليف كتاب مستقلي را مي طلبد . و اگر اينها
خلاف نظر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) بود حتماً از آنها نهي مي فرمودند در حالي كه چنين چيزي در كتابي نقل نشده است .
خوانندگان مي توانند با مراجعه به صحيح بخاري در اواخر كتاب جهاد و همچنين در باب « زره ، عصا ، شمشير ، ظروف ، مهر ، انگشتر ، مو و كفن » پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) از نمونه هاي بارزي از اين تبركها آگاه شوند .
زيارت قبور
علما و دانشمندان اسلام ، به پيروي از آيات و احاديث قرآن ، زيارت قبور ، مخصوصاً زيارت قبور پيامبران و صالحان را تجويز كرده و براي آن فضيلت و ثواب قائل شده اند . رسول گرامي ضمن حديثي به اين نكته اشاره مي كند و مي فرمايد :
« زُورُوا الْقُبُورَ فَإِنَّها تُذَكِّرُكُمْ الاْخِرَة . . . » . ( 1 )
« قبرها را زيارت كنيد ، زيرا زيارت آنها ، موجب يادآوري سراي ديگر مي گردد . »
و چنان كه در احاديث آمده و محدثين اهل سنت نيز
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سُنن ابن ماجه ، ج1 ، ب47 ، 1569 باب ماجاء في زيارة القبور .
161 |
نقل كرده اند پيامبر گرامي ، قبر مادر خود را زيارت مي كرد و به مردم مي فرمود : قبور را زيارت كنيد ، كه آخرت را به ياد شما مي آورد .
« زارَ النَّبِيُّ قَبْرَ اُمِّهِ فَبَكي واَبْكي مَنْ حَوْلَهُ . . . إسْتَأْذَنْتُهُ في اَنْ اَزُورَ قَبْرَها ، فَأَذِنَ لي ، فَزُورُوا الْقُبُورَ فَإِنَّها تُذَكِّرُكُمْ الْمَوْتَ » . ( 1 )
« پيامبر قبر مادر خود را زيارت كرد و در كنار قبر او گريست و كساني را كه دور او بودند گرياند ، و فرمود : از خدايم اجازه گرفته ام كه قبر مادرم را زيارت كنم ، اجازه داد ، شما نيز قبرها را زيارت كنيد ؛ زيرا زيارت آنها مرگ را به ياد شما مي آورد . »
عايشه مي گفت كه رسول خدا زيارت قبور را رخصت دادند .
« إنَّ رَسُولَ اللهِ رَخَّصَ في زِيَارَةِ الْقُبُورِ » . ( 2 )
و نيز مي گويد : پيامبر كيفيت زيارت اهل قبور را به من
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . صحيح مسلم ، ج2 ، ب36 ح108 باب استئذان النبي ربّه عزّوجلّ في زيارة قبر امّه ؛ سنن ابن ماجه ، ج1 ، ب48 ، ح1572 نكته اينكه پيامبر از خدا اجازه گرفته است كه قبر مادر خود را زيارت كند . 2 . صحيح ابن ماجه ، ج1 ، ب47 ، ص1570
162 |
تعليم فرمود . متن حديث چنين است :
« فأمَرَني أَنْ آتِيَ الْبَقِيعَ فَأَسْتَغْفِرَ لَهُم قلتُ : كَيف أَقُولُ يا رَسولَ اللهِ ؟ قالَ : قُولي : السَّلامُ عَلي أَهْلِ الدِّيارِ مِنَ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُسْلِمينَ ، يَرْحَمُ اللهُ الْمُسْتَقْدِمينَ مِنّا وَالْمُسْتَأْخِرينَ وَإِنّا إِنْ شاءَ اللهُ بِكُمْ لاحِقُونَ » . ( 1 )
« پروردگارم دستورداد كه به بقيع بيايموبراي آنها طلب آمرزش كنم ، ( عايشه ) مي گويد ، گفتم من چه بگويم ؟ فرمود : بگوسلام براهل اين دياراز مؤمنان ومسلمانان ، خدا گذشتگان و آيندگان ما را رحمت كند ، ما به شما به خواست خدا ملحق مي شويم . »
در احاديث ديگر وارد شده است كه پيامبر اكرم با اين جملات اهل قبور را زيارت و خطاب مي كردند :
« اَلسَّلامُ عليكُم دارَ قَوْم مُؤمِنِينَ ، وَإِنّا وإيّاكُمْ مُتواعِدُونَ غَدَاً أو مُواكِلُونَ وَاِنّا إِن شاءَ اللهُ بِكُم لاحِقُونَ ، أَللّهُمَّ اغْفِرْ لاِهْلِ بَقيعِ الغَرْقَد » . ( 2 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سنن نسائي ، ج3 ، ص70 ، ح2037 ؛ صحيح مسلم ، ج2 ، ب35 ، ح103 با تفاوت ، باب ما يقال عند دخول القبور . 2 . سنن نسائي ، ج4 ، ص70 ، ح2039 ؛ ب الأمر باستغفار المؤمنين .
163 |
مسجد النبي ( صلّي الله عليه وآله )
مسجد پيغمبر كه در قسمت شرقي مدينه بنا شده ، پس از مسجدالحرام مشهورترين مسجد در تاريخ اسلام است و يكي از مسجدها است كه به فرموده رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) بايد به سوي آن كوچ كرد .
اين مسجد ، مربعي است مستطيل كه جز قسمت وسط از چهار سو ، مسقف است و داراي پنج در مي باشد :
باب السلام و باب الرحمه در جهت مغرب ، باب توسل يا باب مجيدي در جهت شمال ، و باب النساء و باب جبرئيل در جهت شرق . در نوسازي اخير كه بر مساحت مسجد افزوده اند ، شمار درها نيز بيشتر شده .
در تاريخ بناي اوليه مسجد مورخين نوشته اند : هنگامي كه رسول اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) از مكه به مدينه رسيد و در خانه ابوايوب انصاري منزل كرد ، جايي را كه شتر وي بر آن خفت ـ و در آن خرما مي خشكاندند ـ از آنِ دو يتيم بود ، پيغمبر آن زمين را از وليِّ آن دو طفل به ده دينار خريداري ، و مسجد را در آن ساختند .
روضه نبوي
روضه مبارك نبوي جايگاه بسيار مقدسي است . پيامبر
اكرم درباره آن فرمود : « ميان منبر و خانه من باغي است از
164 |
باغهاي بهشت . » ( 1 ) روضه نبوي مسافت ميان قبر پيغمبر و منبر آن حضرت است . طول آن بيست و دو متر و عرض آن پانزده متر .
در سمت غربي محراب مسجد ، منبري است از سنگ مرمر در نهايت زيبايي كه سلطان مراد سوم آن را در محرم سال 998 هجري هديه مسجد كرد .
ستون هاي مسجد نبوي
در مسجد نبوي ستون هايي است كه هر يك نامي خاص دارد و يادآور واقعه اي است . اما آيا مكان اين ستون ها همانست كه در روزگاران پيشين يعني دوره رسول ( صلّي الله عليه وآله ) ، صحابه و تابعين بوده است يا در نوسازي هاي مكرر جاي آنها تغيير يافته است ؟ شايد بتوان گفت با اهتمامي كه گذشتگان به حفظ آثار متبرك داشته اند جاي ستون ها را محفوظ نگاهداشته اند .
بهرحال ستونهايي كه سمهودي در پايان دهه نهم و آغاز دهه دهم در كتاب خود « وفاءالوفا » نام مي برد و در آن تاريخ مشهور بود ، چنين است :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سفينة البحار ، ج2 ، ص567
165 |
ستون توبه ؛ كه آن را ستون ابولبابه نامند ، درباره علت اين نامگذاري گفته اند : پس از شكست بنوقريظه ، يهوديان از ابولبابه پرسيدند : آيا به حكم محمد ( صلّي الله عليه وآله ) گردن بنهيم ؟ وي با دست اشاره به گلوي خود كرد ؛ يعني كشته خواهيد شد و گفته اند گناه او تخلف از غزوه تبوك بود .
بهرحال ابولبابه چون دانست گناهي بزرگ كرده است ، نزد رسول ( صلّي الله عليه وآله ) نرفت و به مسجد شد و خود را به ستون بست تا آنكه آيه در پذيرفته شدن توبه او به رسول ( صلّي الله عليه وآله ) نازل گرديد . ( 1 ) نماز و توبه در اين مكان مطلوب است .
ستونهاي ديگري نيز به نام سرير ، مَحْرَس ، وُفُود و تهجد ، مخلق و قرعه ، وجود دارد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . براي تفصيل بيشتر رجوع به وفاءالوفا باخبار دارالمصطفي ، ج2 ، ص53 ـ 439 شود .
166 |
مساجد و اماكن مقدسه مدينه منوّره
بقيع : قبرستان معروف و قديمترين و شناخته ترين قبرستان در اسلام كه هنوز حدود آن بر جاي و نام آن بقيع غرقد است . طول آن يكصد وپنجاه متر و عرض آن يكصد متر است . ( 1 ) بقيع درختان انبوه و غرقد درخت عوسج ( سياه توسكا ) است .
اين قبرستان در ناحيه شرقي مدينه قرار دارد و محدود است از سوي شمال به شارع ملك عبدالعزيز و از شرق به شارع ملك فيصل واز جنوب به شارع امام علي و از غرب به شارع ابوذر .
مزار چهار تن از پيشوايان و امامان معصوم ، حضرت امام حسن مجتبي ، امام علي بن حسين ، امام محمد باقر و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . مرآة الحرمين ، ج1 ، ص425
167 |
امام جعفر صادق ( عليهم السلام ) و نيز فاطمه بنت اسد و به قولي تربت مطهر حضرت زهرا ( عليها السلام ) در اين قبرستان است . همچنين قبر عباس عموي پيغمبر و ام البنين و ابراهيم فرزند پيامبر و رقيه و ام كلثوم ، و دختران رسول خدا و همسران آن حضرت و صفيه و عاتكه و بسياري از بزرگان و صحابه كبار و تابعين و صلحا و اخيار و زاهدان و عابدان و شهداي اسلام در اين قبرستان به خاك رفته اند .
اُحُــد :
درّه و كوهي كه بدين نام شهرت دارد ، در يك فرسنگي شمال مدينه است كه اكنون به خاطر گسترش شهر ، قسمت فراواني از اين فاصله را ساختمان ها پر كرده است .
اُحُد از اماكن تاريخي اسلام است كه براي مسلمانان حزن انگيز است . در اين جا بود كه دومين جنگ ميان مسلمانان و مشركان مكه در سال سوم هجرت رسول ( صلّي الله عليه وآله ) در گرفت . هنگامي كه به رسول خدا خبر دادند ابوسفيان با سپاهيانش به مدينه روي نهاده اند ، حضرتش شوراي جنگي تشكيل داد تا معلوم شود شهر بايد صورت دفاع به خود بگيرد ، يا سپاهيان برون روند و آماده كارزار گردند ؟
نظر سالخوردگان اين بود كه شهر حالت دفاعي داشته
168 |
باشد ولي جوانان كه گرمي بيشتري داشتند گفتند به بيرون شهر مي رويم و بر دشمنان حمله مي بريم . حضرت رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) رأي آنان را پذيرفت . سلاح پوشيده و آماده حركت شد ، اما جوانان پشيمان شدند كه چرا رأي خود را بر رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) تحميل كردند . پس نزد حضرتش آمدند و گفتند ما از رأي خود بازگشتيم . رسول خدا كه مي دانست قاطعيت در تصميم ، شرط رهبري است و فرمانده نبايد هر لحظه رأي خود را دگرگون كند ، فرمود :
« براي پيغمبر سزاوار نيست هنگامي كه لباس رزم پوشيد ، آن را از تن در آورد ، مگر آنگاه كه جنگ كند . »
سپاهيان مكه خود را به ذُوالحُلَيْفَه رساندند و از آنجا به شمال يثرب رفتند و در كنار اُحُد توقف كردند . شمار سپاهيان اسلام يك هزار تن بود . پيش از شروع جنگ عبدالله بن اُبَيّ كه سردسته منافقان بود ، به عنوان اعتراض با سيصد تن از مردم خود برگشت و گفت : محمد از بچه ها ! پيروي كرد و رأي مرا ناديده گرفت . مشهور است كه آيه 167 سوره آل عمران درباره او نازل شد .
با جدا شدن عبدالله و پيروان او از پيغمبر ، تنها هفت صد تن باقي ماندند . رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) عبدالله بن جبير را با چهل تن از تيراندازان مأموريت دادند كه در شكاف كوه سنگر
169 |
گيرند و جبهه را از آنجا حمايت كنند تا دشمن از پشت سر به مسلمانات حمله نكند و تأكيد فرمود كه حتي اگر جنگ به نفع ما تمام شود ، شما سنگر را رها نكنيد .
با نخستين حمله مسلمانان ، سپاه مكه عقب نشست و سربازان اسلام به گردآوري غنيمت پرداختند . گروه تيراندازان هم براي آنكه از كسب غنيمت عقب نمانند موضع خود را رها كرد و هر چند عبدالله كوشيد مانع آنان شود نپذيرفتند . همين كه آنان مدخل دره را رها كردند سوار نظام دشمن به سركردگي خالد بن وليد ناگهان بر سپاه اسلام حمله برد . مسلمانان شكست خوردند ، و حمزه عموي رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) و نزديك به هفتاد تن از مسلمانان شهيد گرديدند . مزار حمزه سيدالشهدا و ديگر شهيدان در دامنه كوه قرار دارد . ولي با وسعت خانه سازي اطراف بيم آنست كه اين جايگاه مقدس و تاريخي به سرنوشت ديگر آثاري كه از ميان رفته است دچار شود .
مساجد مدينه
بجز مسجد نبوي ، مسجدهاي معروف ديگري در خارج و داخل شهر مدينه موجود است كه مهمترين و
170 |
مشهورترين آنها عبارتند از :
مسجد قُبا
« قبا » دهكده اي بوده است ك مقارن هجرت پيغمبر به مدينه ، طايفه بني عَمْرو بن عَوف در آن سكونت داشتند بين آن دهكده و مدينه دو ميل مسافت بود .
مسجدي كه به نام قُبا معروف است دراين دهكده ساخته شده و بارها تجديد بناگرديده است . در حال حاضر آن را نوسازي كرده اند . ومساحت آن به13500متر مربع مي رسد .
گويند اين نخستين مسجددر اسلام است وآن را صحابه پيامبركه ازمكه به مدينه هجرت كردند و دراين دهكده ساكن شدند ساختند ، « مسجدي كه بنيادآن بر پرهيزكاري است » و قرآن بدان اشاره دارد لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَي التَّقْوَي مِنْ أَوَّلِ يَوْم ( 1 ) اين مسجد است . و دسته اي ديگرگفته اند : آن آيات ، درباره مسجد نبوي نازل شده است .
مسجد ذوقبلتين
مسجدي است در شمال غربي مدينه كه به نام بني سَلَمه معروف بوده است و در اين مسجد در ماه شعبان سال دوم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . توبه : 108
171 |
از هجرت هنگامي كه پيغمبر نماز ظهر را مي خواند آيه تغيير قبله ( 1 ) بر آن حضرت نازل گشت و جبرئيل روي پيغمبر را در بين نماز از بيت المقدس به كعبه برگرداند . در اين مسجد ، به يادبود اين تغيير ، دو محراب به سوي قبله نخستين و قبله دوم ساخته بودند ، ليكن در نوسازي اخير قبله نخستين را برداشته اند .
مسجد جمعه
پس از مسجد قبا اين مسجد از جهت تاريخي
دوّمين مسجد است ، و آن را مسجد وادي و مسجد عاتكه نيز نامند . اين مسجد در باغي است كه بستان شربتلي نام دارد . چون رسول ( صلّي الله عليه وآله ) از قبا روانه مدينه شد ، عتبان بن مالك رئيس خاندان بني عمرو بن عوف نزد آن حضرت آمد و گفت اي فرستاده خدا ! شما چند روز در محل پسر عموهاي ما بسر برديد ؟ و اين براي آنان موجب فخر هميشگي است . رسول خدا نزد آنان فرود آمد و آن روز
جمعه بود . نماز را در آنجا خواند و جاي نماز را مسجد ساختند .
1 . بقره : 144
172 |
مسجد فضيخ
اين مسجد در انتهاي شارع العوالي برطرف راست راهي است كه به سوي مستشفي الوطني مي رود . اين مسجد نيز از مسجدهاي تاريخي و معروف است . فضيخ شرابي است كه ازخرما گيرند . در نامگذاري آن نوشته اند كه جمعي از مسلمانان در خانه اي به باده گساري مشغول بودند بر اثر مستي بجان هم افتادند ، در اين هنگام بود كه آيه حرمت خمر نازل شد . و چون خبر به آنان رسيد توبه كردند و كوزه هاي خمر را شكستند ، سپس آن خانه به مسجد تبديل گرديد . ( 1 )
مساجد سبعه
مسجد فتح
اين مسجد در شمال غربي مدينه در دامنه كوه سَلْع بر بلندي قرار دارد . در اين مسجد بود كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . تاريخ معالم المدينه ، ص123 ؛ معجم معالم الحجاز ، ج8 ، ص148 ؛ و رجوع به الغدير ، ج6 ، ص261 ـ 251 شود ؛ وفاءالوفاء باخبار دارالمصطفي ، ج3 ، ص821
173 |
جنگ خندق برمشركان نفرين كردوآنان شكست خوردند . ( 1 )
مجلسي از تفسير علي بن ابراهيم نقل مي كند :
چون محاصره به درازا كشيد و رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) ناتواني اصحاب خويش ديد ، بر كوهي كه امروز مسجد فتح بر آن قرار دارد رفته و از خدا ياري خواست و گفت :
اي فريادرس اندوهگينان ! و اي پاسخ گوينده بيچارگان ! اي زداينده اندوه هاي بزرگ ! تو مولاي من ، وليّ من ، وليّ پدران گذشته من هستي ، غم و اندوه و غصه ما را بزداي و به توان ، و نيرو و قوت خود ، اندوه اينان را برطرف ساز .
جبرئيل فرود آمد و گفت : اي محمد ، خدا گفته تو را شنيد و دعاي تو را پذيرفت و باد « دبور » را با فرشتگان مأمور ساخت تا قريش را پراكنده سازند . ( 2 )
مسجد علي ( عليه السلام )
اين مسجد در جنوب مسجد فتح و مشرف بر وادي بطحان است . گويند در مدت محاصره شهر مدينه در جنگ احزاب اميرالمؤمنين علي ( عليه السلام ) در آن به عبادت مي پرداختند . در نزديكي اين مسجد چند مسجد ديگر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . تاريخ معالم المدينه ، ص 143 ؛ وفاءالوفا ص 830 .
2 . بحارالانوار ، ج20 ، ص230
174 |
است كه بنام مسجد سلمان فارسي ، مسجد فاطمه ( عليها السلام ) مسجد
ابوبكر و مسجد عمر معروف است .
اين مساجد شش گانه را به ضميمه مسجد ذوقبلتين مساجد سبعه نام داده اند .
مسجد غمامه
غمامه به معناي ابر است . واقدي مي نويسد : نخستين نماز عيد كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) به سال دوم هجرت در مدينه خواند در صحرا بود . عصايي را كه نجاشي به زبير بن عوام داده بود و او آن را به رسول ( صلّي الله عليه وآله ) هديه كرد با خود داشت . رسول خدا نماز را در صحرا خواند سپس در سده دوم هجرت آن مكان مقدس رامسجدكردند . درسبب نام گذاري آن به « غمامه » نوشته اند : رسول خدا در آنجا براي باران دعا كرد و چون دعا خواند ابري پديد آمد و باران باريد . ( 1 )
مسجد مباهله
اين مسجد يادآور رويدادي تاريخي و بزرگ است . گروهي از رهبران مسيحيان نجران در مدينه به محضر پيامبر خدا آمده و گفتند : شما به چه چيز دعوت مي كنيد ؟ فرمود :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . تاريخ معالم المدينه ، ص100 به بعد .
175 |
شهادت به يگانگي خدا و شهادت به رسالت من از جانب خداوند ، و اين كه عيسي بنده مخلوق خدا است . و گفتگوهايي رد و بدل شد و آياتي نازل گرديد كه از جمله آيه مباهله بود و پيامبر خطاب به سران مسيحي فرمود : بياييد ما و شما پسرانمان و زنانمان و خودمان را فرا خوانيم و بر دروغگو نفرين كنيم و لعنت خدا را براي دروغگويان بخواهيم ، ترسايان چون هما و جلال آن بزرگواران را ديدند ، ترسيدند و از مباهله چشم پوشيدند و با رسول ( صلّي الله عليه وآله ) مصالحت كردند و جزيه را پذيرفتند و برگشتند . ( 1 )
مَشْرَبه اُمّ ابراهيم
در سبب نام گذاري آن نوشته اند : ماريه قبطيه ، ابراهيم فرزند رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) را در اينجا به دنيا آورد . نوشته اند رسول ( صلّي الله عليه وآله ) در مشربه ام ابراهيم نماز گزارد . مشربه را چند معنا است : زمين نرمي كه در آن رستني رويد . صفه ، مشت كه باآن آب نوشند ، آبشخور . و ظاهراً در اينجا به معناي نخست است كه بستاني بوده است . و معروف است كه پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) درآنجا خمره هاي آب نهاده بود تا از آن بنوشند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . تفسير صافي ، ج1 ، ص268 با تلخيص .