بخش 1
پیشگفتار جایگاه « حج » در اندیشه اسلامی حوادث تلخ نقش عظیم حج حج افضل است یا صدقه حج و قصهپردازان عبدالملک و حج متوکل و حج انصراف از حج ثمرات عظیم حج تشویق مردم به حج ترک حج آداب سفر حج 1 - هدفداری در مسافرت 2 - توبه و استغفار 3 - وصیّت 4 - اخلاص در نیّت 5 - زاد و توشه حلال 6 - چشم به مال دیگران نداشتن 7 - تأمین مخارج زن و فرزند 8 - انتخاب زمان مناسب 9 - غسل 10 - صدقه 11 - بیخبر به مسافرت نرفتن 12 - بدرقه مسافر 13 - انتخاب همراه 14 - هم شأنی در مسافرت
|
1 |
|
بسم الله الرحمن الرحيم
|
3 |
|
حج در انديشه اسلامي
سيد علي قاضي عسكر
|
5 |
|
پيشگفتار
حج ، يكي از مهمترين و شكوهمندترين عبادتهاي اسلامي است . پيامبر گرامي خدا ( صلّي الله عليه وآله ) حج را پايه و ركن دين دانسته ، قرآن تارك آن را كافر شمرده ، و ابراهيم خليل ( عليه السلام ) از خداوند خواستار گرايش دل ها به اين خانه گرديده است .
اعمال و مناسك آن ، گذران دوره آموزشي سير و سلوك انسان به سوي خداوند است و حاجي در آن ديار انسان فرشته خويي است كه همپاي فرشتگان در بيت المعمور به طواف خانه حق مي پردازد و پروانه اي است كه در عشق معبود ، لبيك گو ، پر مي سوزاند تا به وصال معشوق نائل آيد ، آلودگان و ناخالصان با گام نهادن در اين راه جز به قصد توبه و جبران خطا ، طرفي نمي بندند ، حرمت شكنان اين حريم را خداوند مي شكند و به پويندگان موفق
|
6 |
|
اين راه بهشت جايزه مي دهد . سوخته جانان در اين حرم ، خريدار دارند . عارفان در اين ديار بر بال فرشتگان گام مي نهند و با ديدن جاي پاي ابراهيم ، راه صحيح زندگي كردن مي آموزند ، التجا كنندگان و متوسّلانِ پرده كعبه ، در زير ناودان طلا به انتظار نزول رحمت ، اشك مي ريزند و اسماعيل و هاجر ونزديك به هفتاد پيامبر را در حجر اسماعيل بر صدق خويش گواه مي گيرند و . . .
بديهي است پيمودن چنين مسيري نياز به معرفت دارد و مقدّمه آن دانايي و آموختن اسرار و معارف درياوار حج و آگاهي يافتن نسبت به اماكن و ويژگيهاي سرزمين وحي است .
مجموعه حاضر ، كه پيشتر به صورت چند مقاله در فصلنامه « ميقات حج » به چاپ رسيده ، تا حدودي سالك اين طريق را راهنماست . گرچه دوست داشتم آنها را بازنگري كرده ، مطالبي بر آن بيافزايم ليكن به دليل كثرت مشاغل ، اين امكان فراهم نيامد . اميد است در فرصتي ديگر ، اين توفيق رفيق گردد .
از خوانندگان محترم خواهشمندم كاستي ها را بخشوده ، و عيوب هر يك از نوشته ها را به من هديه كنند .
مؤلف
|
7 |
|
جايگاه « حج » در انديشه اسلامي
حج از ديرباز تاكنون از اهميّت ويژه اي در بين مسلمانان برخوردار بوده است ، همه ساله صدها هزار مسلمان مشتاق از گوشه و كنار جهان ، بسوي سرزمين مقدس مكه و مدينه حركت كرده ، با تمامي سختيها و مشقتها خود را به ميقات مي رسانند و لبيك گويان آماده انجام فريضه حج مي شوند .
از امام صادق ( عليه السلام ) نقل شده كه فرمود :
« . . . ما من مَلِك ولاسُوقَة يصل الي الحج الاّ بمشقّة في تغيير مطعم أو مشرب أو ريح او شمس لا يستطيع ردّها و ذلك قوله عزّوجلّ : و تحمل اثقالكم الي بَلَد لَمْ تكوُنوُا بالغيه الاّ بِشِقِّ الأَ نْفُسِ اِنَّ ربّكم لرؤوف رحيم . » ( 1 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ نورالثقلين ، ج 3 ، ص 41 ، ح 15
|
8 |
|
« هيچ پادشاه و هيچ رعيتي به خانه خدا نمي رسد جز با مشقت و ناگواري در آب و غذا و تحمل باد و توفان و تابش خورشيد و اين است معناي كلام خداوند عزّوجل كه فرمود : چارپايان بارهاي شما را بر پشت كشيده ، به شهر مي رسانند كه اگر آنها نبودند شما جز با مشقت و جان كندن به مقصد نمي رسيديد همانا پروردگار شما رؤوف و رحيم است . »
و نيز هشام بن حكم از امام صادق ( عليه السلام ) نقل مي كند كه فرمود :
« . . . و ما أحد يبلغه حتي تناله المشقّة » ؛ « هيچ كس بدون زحمت و مشقت به مكه نمي رسد . » ( 1 )
در گذشته ، طولاني بودن راه ، نداشتن وسيله نقليه مناسب و مطمئن ، نبود امكانات رفاهي و درماني ، ناامني و وجود سارقين مسلّح . . . همه و همه عواملي بودند كه حجاج را با خطر مواجه مي كردند . بسياري از آنها در بين راه مي مردند و هرگز به وطن باز نمي گشتند .
حوادث تلخ
در سال 402 هـ . ق . گروهي از حجاج گرفتار توفان شدند ، باد سياهي بر آنها وزيدن گرفت ، در نتيجه راه آب را گم كرده ، عدّه زيادي از آنها مردند . در سال 403 هـ . ق . سارقين بيابانگرد ، قبل از رسيدن كاروان به محلّ آب ، در آنجا فرود آمده برخي از آبگيرها را پر كردند و در برخي حنظل ريخته ، در كمين حجاج نشستند و پس از ورود ، از آنان پول گزافي مطالبه كردند . عطش ، زندگي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ وسائل ، ج 11 ، ص 112
|
9 |
|
را بر حاجيان تنگ نمود و نزديك به 15 هزار نفر از آنان مردند و تنها تعداد كمي نجات پيدا كردند . ( 1 )
برخي « بني خفاجه » را از حاجي آزارترين قبايل عرب در اين دوران دانسته ، درباره آنها مي گويند : تعدادي از حجاج را اسير و آنان را وادار به چوپاني كردند . پس از گذشت دو سال ، مأموران دولتي توانستند حاجيان را از دست دزدان آزاد كنند . ( 2 )
در سال 405 از بيست هزار حاجي ، تنها شش هزار نفر زنده ماندند و بر افراد باقيمانده نيز بحدي شرايط سخت شد كه شتران سواري و مورد نياز خود را كشته از گوشت آنها براي رفع گرسنگي استفاده كردند . گاهي اوقات حاجيان ، گرفتار سيل و خشم طبيعت مي شدند چنانكه در سال 349 وقتي حجاج مصر به كشورشان بازمي گشتند ، شب هنگام سيل عظيمي آمد و بسياري از آنان غرق شدند ، آب جنازه ها و اثاثيه شان را به دريا برد . ( 3 )
با توجه به دوري راه و خطرات گوناگوني كه بر سر راه حاجيان وجود داشت ، آنان كه جان سالم بدر برده و به سلامت بازمي گشتند ، با عزت و تكريم فراوان به شهر و روستاي خويش وارد مي شدند ، و مردم از آنها تجليل فراوان مي كردند .
درباره حاجيان بغدادي نوشته اند كه هنگام ورود در « ياسريه » ( حومه بغداد ) شب را مي خوابيدند و صبح هنگام وارد شهر مي شدند تا مردم بتوانند از آنها بخوبي استقبال كنند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ تمدن اسلامي ، ج 2 ، ص 357
2 و3 ـ همان .
|
10 |
|
حجاج شرق نيز كه از بغداد به وطن خود بازمي گشتند در اين شهر از طرف شخص خليفه مورد استقبال قرار مي گرفتند . ( 1 )
نقش عظيم حج
ليكن در برابر اين همه ارزش و عظمت ، معاندين با اسلام و عناصر نادان و متحجر ، با تبليغات مسموم خود در طول تاريخ ، تلاش كرده اند تا از اهميّت و نقش عظيم حج بكاهند و مردم را نسبت به اين فريضه مهم بي رغبت كنند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ تمدن اسلامي ، ج 2 ، ص 357
|
11 |
|
ابراهيم بن ميمون براي امام صادق ( عليه السلام ) نقل كرده و مي گويد : در حضور ابوحنيفه نشسته بودم مردي آمد و از او پرسيد : كسي كه حج واجب را انجام داده ، آيا باز هم بهتر است به حج برود ، يا آن كه با هزينه حج ، بنده اي خريده او را در راه خدا آزاد كند ؟ ابوحنيفه پاسخ داد : آزاد كردن بنده بهتر است !
امام صادق ( عليه السلام ) پس از نقل اين مطلب فرمود : به خدا سوگند كه ابوحنيفه دروغ گفته و فتواي ناحق داده است ، به خدا سوگند ، حج خانه خدا بهتر است از خريدن و آزاد كردن يك بنده و بنده ديگر تا برسد به ده بنده ، سپس فرمود واي بر ابوحنيفه ، آزاد كردن كدام بنده به طواف كعبه و سعي صفا و مروه و فيض عرفه و سرتراشيدن و رمي جمرات خواهد رسيد ؟ اگر آنگونه باشد كه ابو حنيفه گفته ( و اين مطلب شهرت پيدا كند ) مردم حج خانه خدا را تعطيل خواهند كرد . ( 1 )
در حديثي ديگر عمر بن يزيد مي گويد : از امام صادق ( عليه السلام ) شنيدم كه مي فرمود : « حج از آزاد نمودن ده برده بالاتر است و شمردند تا به هفتاد بنده رسيد سپس فرمود يك طواف و دو ركعت نماز آن ، از يك بنده آزاد كردن بالاتر است . » ( 2 )
حج افضل است يا صدقه
از برخي روايات استفاده مي شود كه در آن زمان بر اثر تبليغات غلط ، اين انديشه در اذهان تعدادي از متدينين نيز نفوذ كرده بود .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ فروع كافي ، ج 4 ، ص 259
2 ـ ثواب الاعمال ، ج 1 ، ص 113
|
12 |
|
سعيد سمّان مي گويد : من همه ساله به حج مشرف مي شدم ، در يك سالي كه مردم دچار قحطي و سختي شده بودند ياران من گفتند : اگر امسال هزينه سفرت را در راه خدا صدقه دهي افضل و برتر از حج است . پرسيدم : شما مطمئن هستيد ؟ گفتند آري ، من هم هزينه سفر حج را به مستمندان داده و آن سال در خانه ماندم ، ليكن در شب عرفه خوابي ديدم كه در نتيجه از كار خود پشيمان شده و با خود گفتم از اين پس به سخن كسي گوش فرا نمي دهم وحج خانه خدا را ترك نمي گويم . . . سال بعد به حج رفته و در منا خدمت امام صادق ( عليه السلام ) رسيدم و داستان خود را شرح دادم ، حضرت پس از بيان مطالبي ، سه مرتبه فرمود : « واَنّي له مثل الحجّ ؟ » ؛ « انسان با كدام طاعت ديگر مي خواهد به پاداش حج دست يابد ؟ . . . » ( 1 )
اين مسأله بحدّي در جامعه جدي شد كه برخي به خود اجازه دادند رسماً به امامان شيعه اعتراض كنند .
ابوحمزه ثمالي نقل مي كند كه شخصي به امام سجاد ( عليه السلام ) گفت : شما جهاد در راه خدا را كه كاري مشكل و سخت است رها كرده و حج را كه كاري ساده و آسان است انتخاب كرده ايد ؟ !
راوي مي گويد امام در آن هنگام تكيه داده بودند ، يك مرتبه نشستند و به آن شخص فرمودند : واي بر تو آيا آن مطلبي كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در حجة الوداع فرمود به تو نرسيده است ؟ پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) هنگام وقوف به عرفه و در حالي كه خورشيد غروب مي كرد به بلال فرمودند تا از مردم بخواهد ساكت شوند ، آنگاه كه مردم سكوت كردند فرمود : خداوند ، امروز شما را مورد عنايت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ فروع كافي ، ج 4 ، ص 257
|
13 |
|
قرار داده ، نيكوكارتان را آمرزيد و شفاعت نيكوكاران را در حق گنهكارانتان پذيرفت ، پس با آمرزش گناهان كوچ كنيد ، و از براي آنان كه جرمهايي دارند خشنودي خود را ضمانت كرد . ( 1 )
حج و قصه پردازان
برخي از قصّه پردازان نيز در دامن زدن به اين طرز فكر سهيم بوده اند ؛ عبدالرحمن ابي عبدالله مي گويد به امام صادق ( عليه السلام ) عرض كردم عده اي از قصّاص مي گويند اگر كسي حج واجب را انجام داده و پس از آن بجاي رفتن به حج ، صدقه بدهد براي او بهتر است . امام فرمودند : « دروغ گفته اند ! اگر مردم چنين كنند اين بيت تعطيل خواهد شد و حال آن كه خداوند عزوجل اين خانه را وسيله قيام براي مردم قرار داده است . » ( 2 )
پس از آن كه بني اميه ، پايه هاي حكومت خويش را تحكيم بخشيده ، بر مردم مسلط شدند ، با يك برنامه حساب شده مسجد جامع اموي را در دمشق بنا كردند تا مردم را از مدينه منوره و مكه مكرمه منصرف نموده ، به آنجا متوجه كنند و بلكه به جاي كعبه معظمه به حج آن وادار سازند . ( 3 )
عبدالملك و حج
عبدالملك بن مروان نيز مردم شام را از رفتن به حج باز مي داشت ،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ ثواب الاعمال ، ج 1 ، ص 111
2 ـ وسائل ، ج 11 ، ص 22
3 ـ سفرنامه حج ، لطف الله صافي ، ص 52
|
14 |
|
مردم به فرياد آمده ، به وي گفتند : ما را از حج و زيارت بيت الله الحرام كه يك واجب شرعي است باز مي داري ؟ پاسخ داد محمد بن شهاب زهري از رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) نقل كرده كه آن حضرت فرموده است : بار سفر بسته نمي شود مگر بسوي سه مسجد : « مسجدالحرام » ، « مسجد من » و « مسجد بيت المقدس » ، سپس گفت : بيت المقدس براي شما به جاي مسجدالحرام است و اين سنگي كه بر حسب روايت ، چون پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) مي خواست به معراج رود پاي خود را بر روي آن گذاشت ، براي شما به جاي كعبه است ، آنگاه بر آن صخره ، قبه اي بنا كرد و پرده هاي ديبا بر آن آويخت و خدمتگزاراني نيز براي آن قرار داده و از مردم خواست همان گونه كه پيرامون كعبه طواف مي كنند برگرد آن بنا طواف نمايند . و در روز عيد ، قرباني كرده ، سر خود را بتراشند اين رسم در دوران بني اميه برقرار بود . ( 1 )
ناصر خسرو پيرامون حوادث قرن پنجم مي نويسد :
گروهي از اهل شام در موسم حج به قدس آمده مراسمي بپا مي دارند ، گوسفند قرباني مي كنند و گاهي در يك سال بيش از 20هزار نفر آنجا حاضر مي شوند . . . ( 2 )
حجاج بن يوسف ثقفي كه از كارگزاران سفّاك و مشهور اين دوران است از زائرين قبر رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) مي خواست به جاي قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) گرداگرد قصر عبدالملك طواف كنند . ( 3 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ تاريخ يعقوبي ، ج 2 ، ص 161
2 ـ همان ، ص 357
3 ـ الصحيح من سيرة النبي ( صلّي الله عليه وآله ) ، ج 1 ، ص 21
|
15 |
|
متوكل و حج
متوكل ، خليفه عباسي نيز براي شكستن حرمت حج و بي اعتبار ساختن آن در جامعه ، بنايي در سامرّا شبيه كعبه ساخت و در نزديكي آن ، سرزمينهايي را به نام هاي منا و عرفات و . . . نامگذاري كرد و آنگاه كه اميران او درخواست رفتن به حج داشتند به آنان پيشنهاد مي كرد در همين جا حج گزارده ، طواف كنند . ( 1 )
در همين دوران نيز تعدادي از صوفيه با ايجاد انحراف در اذهان عمومي ، مردم را از رفتن به حج برحذر داشته ، به كاري ديگر ترغيب مي كردند . يكي از آنان به مريدي از مريدانش مي گويد : « به جاي رفتن به مكه ، به خانه ات برگرد و به مادرت خدمت كن . » ( 2 )
انصراف از حج
ابو حيان توحيدي متكلم معتزلي مشرب ، كتابي نوشته بنام « الحج العقلي اذا ضاق الفضاء عن الحج الشرعي » در آن كتاب نقل مي كند :
نظام الملك وزير ملكشاه ، عازم حج شد ، چون در كنار دجله خيمه زد فقيري كه سيماي صوفيان داشت به چادر وزير آمده نامه اي دربسته را به او داد . وقتي وزير نامه را گشود در آن نوشته شده بود كه : پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) را به خواب ديدم ، فرمود برو به حسن ( نظام الملك ) بگو چرا به مكه مي روي ؟ حج تو همين جاست مگر تو را امر نكرده بوديم كه پيش اين ترك ( ملكشاه )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ تمدن اسلامي ، ج 2 ، ص 358
2 ـ همان .
|
16 |
|
بايستي حاجتمندان امت را ياري كني ؟ نظام الملك پس از خواندن اين نامه از حج منصرف گشته به شهر خويش مراجعت كرد ! ( 1 )
در قرن اخير نيز پاره اي از به اصطلاح روشنفكران غربزده و دل به دنياي ديگران بسته ، درصدد برآمدند با استفاده از شعر ، قصه ، داستان ، طنز و غيره از ارزش حج كاسته آن را در اذهان عمومي ، عملي غير مهم جلوه دهند . گاهي مي گفتند اگر حاجي به جاي رفتن به مكه و طواف خانه خدا پول آن را خرج مستمندان و فقيران جامعه بنمايد ، ارزش بيشتري دارد . گاهي مي گفتند چرا پول و ارزي كه با اين زحمت بدست آمده است را در اختيار اعراب قرار داده به حلقوم آنان بريزيم و . . .
ثمرات عظيم حج
ليكن برخلاف اينگونه حركتها كه از ديرزمان آغاز و تا عصر ما نيز ادامه يافته ، ائمه معصوم ـ عليهم السلام ـ كوشيده اند اين تفكر را تخطئه ومردم را از بركات و ثمرات عظيم حج آگاه سازند .
معاوية بن عمّار از امام صادق ( عليه السلام ) نقل مي كند كه حضرت فرمود :
هنگامي كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) از عرفات كوچ نمود در « ابطح » يكي از اعراب بياباني به حضور آن حضرت شرفياب شده ، عرضه داشت : من مردي ثروتمندم ، قصد حج داشتم هنگام حركت مانعي پيش آمد و نتوانستم به حج مشرف شوم حال شما امر فرماييد من با اين مال كار نيكي انجام دهم كه ثواب حج را درك كنم !
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ تمدن اسلامي ، ج 2 ، ص 358
|
17 |
|
حضرت بسوي كوه ابوقبيس رو كرد و فرمود : « اگر به مقدار اين كوه طلاي سرخ داشته باشي و همه را در راه خدا انفاق كني به ثواب و بهره اي كه حاجيان رسيده اند نخواهي رسيد . » ( 1 )
باز عمر بن يزيد مي گويد از امام صادق ( عليه السلام ) شنيدم كه مي فرمود : حج از هفتاد بنده آزاد كردن ارزشش بالاتر است ، پرسيد : « ما يعدل الحج شئ » ؟ قال : « ما يعدله شئ » آيا ارزش چيزي با حج برابري مي كند ؟ فرمود : چيزي با او برابري نمي كند . ( 2 )
در روايت ديگر آمده است : نماز واجب ارزشش از بيست حج بالاتر است و حج از خانه پر از طلائي كه انسان تمامي آن را در راه خدا انفاق كند ثواب و ارزشش بالاتر است . ( 3 )
همچنين از رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) نقل شده كه فرمود : « . . . ليس شئ أفضل من الحج الاّ الصلوة و في الحج هيهنا صلوة و ليس في الصلوة قبلكم حج . . . »
مرحوم صدوق ، نكته لطيفي در تبيين اين روايت و روايات مشابه آن دارد ، مي فرمايد : اگر نماز واجب را به تنهايي با حج مقايسه كنيم ، نماز واجب از بيست حج منهاي نماز ، ارزشش بالاتر است ، ليكن حجي كه در آن نماز هم هست از نماز به تنهايي افضل است . ( 4 )
در روايت ديگري حج از نماز و روزه افضل و بالاتر دانسته شده است . ( 5 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ فروع كافي ، ج 4 ، ص 258
2 ـ وسائل ، ج 11 ، ص 111
3 ـ همان ، ص 112
4 ـ همان ، ص 111
5 ـ همان ، حديث 14374
|
18 |
|
جالب توجه است كه بدانيم در برخي اوقات حج از جهاد در راه خدا نيز افضل و برتر شمرده شده است .
محمد بن عبدالله مي گويد : به امام رضا ( عليه السلام ) عرض كردم : پدرم براي من نقل كرده كه به اجداد شما ـ عليهم السلام ـ گفته شده در همسايگي ما شهري به نام قزوين وجود دارد كه پايگاه مرزي است و در برابر آنان دشمني بنام « دَيْلَم » وجود دارد آيا اجازه مي دهيد كه با دشمن جهاد نموده و يا در حال آماده باش دفاعي باشيم ؟ و اجداد شما پاسخ داده اند كه « عليكم بهذا البيت و حجوه » بر شما باد كه راه مكه را در پيش گرفته و خانه خدا را زيارت كنيد .
پدرم سه مرتبه اين مطلب را تكرار كرده و همان پاسخ را شنيده است و در آخرين مرتبه آباء بزرگوار شما اين سخن را نيز افزوده اند كه : « آيا شيعه ما رضايت نمي دهد كه در خانه خود بنشيند و دارائي خود را براي اهل و عيال خود خرج كرده و منتظر فرمان ما بماند ؟ . . . » در پايان مي پرسد آيا اين حديث كه نقل شده صحيح است ؟ امام رضا ( عليه السلام ) فرمودند : آري صحيح است و سخن حق همان است كه بازگو كرده است . ( 1 )
تشويق مردم به حج
تأكيد ائمه معصومين ( عليه السلام ) بر اين بوده كه از عظمت حج كاسته نشود و هميشه اين مراسم عظيم عبادي ـ سياسي با شكوه هر چه تمامتر برگزار گردد ، لذا از هر فرصتي استفاده كرده و مردم را به انجام حج ترغيب مي فرموده اند :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ فروع كافي ، ج 4 ، ص 260
|
19 |
|
عذافر مي گويد : امام صادق ( عليه السلام ) به من فرمود : چه چيز مانع شده كه همه ساله به حج نروي ؟ گفتم : فدايت گردم ، زن و فرزند ! مي گويد : امام صادق ( عليه السلام ) به من فرمود هنگامي كه از دار دنيا رفتي چه كسي آنها را اداره مي كند ؟ به همسر و فرزندانت سركه و زيتون بخوران و با مازاد آن همه ساله به حج مشرف شو . ( 1 )
امام صادق ( عليه السلام ) با افراد ديگري نيز ، همين برخورد را داشته اند . عيسي بن ابي منصور مي گويد : امام صادق ( عليه السلام ) به من فرمود : اي عيسي اگر مي تواني نان را با نمك بخوري و همه ساله به حج بروي اين كار را بكن . ( 2 )
ترغيب و تشويق مردم بحدي است كه امام صادق ( عليه السلام ) مي فرمايد : « ليس في ترك الحج خيره » براي ترك حج ، استخاره جايز نيست و حتي براي نرفتن به حج نبايد مشورت كرد .
اسحاق بن عمار مي گويد به امام صادق ( عليه السلام ) گفتم : مردي ضعيف الحال با من در مورد حج مشورت كرد به او گفتم حج نرود آنگاه امام فرمود : « ما اخلقك ان تمرض سنة » و اسحاق بن عمارمي گويد يك سال پس از آن مريض بودم . ( 3 )
يكي از شرايط انجام حج استطاعت مالي است ليكن در روايات حتي كساني كه مستطيع هم نيستند براي انجام اين فريضه الهي تشويق شده اند .
معاوية بن وهب از افراد مختلفي نقل مي كند كه به امام صادق ( عليه السلام )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ وسائل ، ج 11 ، ص 134
2 ـ همان ، ص 135
3 ـ فروع كافي ، ج 4 ، ص 271
|
20 |
|
گفته اند ما مقروض هستيم آيا پول قرض كرده و حج انجام دهيم ؟ امام فرموده اند : آري ] حج وسيله خواهد بود كه [ دين او زودتر ادا شود . ( 1 )
در پاره اي از روايات از تجّار خواسته شده تا در طول سال مقداري از سود حاصله از تجارت را براي حج كنار گذاشته از آن براي انجام فريضه حج استفاده نمايند . ( 2 )
عيسي بن ابي منصور مي گويد : امام صادق ( عليه السلام ) به من فرمود : اي عيسي دوست مي دارم خداوند در فاصله بين حج گذشته و آينده هميشه تو را در حالتي ببيند كه براي حج ] آينده [ آماده مي شوي . ( 3 )
امامان معصوم ( عليه السلام ) تنها به تشويق و ترغيب مردم بسنده نكرده ، كساني را كه خانه خدا را ترك نموده ، تنها بگذارند به هلاكت و نابودي تهديد كرده اند :
ترك حج
علي بن ابيطالب ( عليه السلام ) در واپسين لحظات زندگي به فرزندانش وصيت كرده مي فرمايد :
« الله الله في بيت ربكم لاتخلوه مابقيتم فانه ان ترك لم تناظروا . »
« فرزندانم ! تا زنده هستيد حج خانه خدا را ترك نكنيد كه در چنين صورتي مهلت داده نخواهيد شد . » ( 4 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ وسائل ، ج 11 ، ص 140
2 ـ همان ، ص 143
3 ـ همان ، ص 150
4 ـ نهج البلاغه .
|
21 |
|
و بالاخره اگر با اين همه تشويق ، مسلمانان به حج خانه خدا بي توجهي كنند برحاكم اسلامي واجب است تا مردم را براي رفتن به حج مجبور نمايد .
عبدالله بن سنان از امام صادق ( عليه السلام ) نقل مي كند كه آن حضرت فرمود : « اگر مردم خانه خدا را متروك بگذارند بر امام زمان ] حكومت اسلامي [ واجب است آنان را به زيارت حج مجبور كند ، چه بخواهند چه نخواهند ، چرا كه خانه خدا براي حج و زيارت برپا شده است . ( 1 )
اهميت اين امر بحدّي است كه اگر مردم هزينه سفر هم نداشته باشند ، بايد از بودجه حكومت اسلامي مخارج سفر آنان تأمين و به حج اعزام شوند . « . . . فان لم يكن لهم اموال انفق عليهم من بيت مال المسلمين . . . . » ( 2 )
در قرآن كريم نيز تاركين حج مورد تهديد جدّي قرار گرفته اند . . . « و من كفر فانّ الله غنيّ عن العالمين . » ( 3 )
اميد آن كه اين مراسم عظيم ديني هر سال پرشكوهتر از گذشته برگزار و مسلمانان جهان بتوانند در تحقق حج ابراهيمي كه امام راحل و فقيدمان حضرت امام خميني ـ قدس سره ـ براي اقامه آن تلاش فراوان فرمود بيش از پيش موفق گردند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 و2 ـ فروع كافي ، ج 4 ، ص 272
3 ـ آل عمران : 97
|
22 |
|
آداب سفر حج
همه ساله دهها هزار انسان عاشق ، از شهر و ديار خود به سوي حجاز حركت مي كنند ، تا با انجام عمره و حج ، يكي از شكوهمندترين عبادات ديني را انجام دهند .
زائران بيت الله الحرام نسبت به اين سفر ديدگاههاي متفاوتي دارند و هر كدام به ميزان آگاهي و شناخت خويش از آن بهره مي گيرند . تعدادي از حاجيان در پايان اين سفر ، قلب خود را از عشق و محبت خدا لبريز نموده ، پيروزمندانه و با حجي مقبول و مبرور به شهر و ديار خود باز مي گردند ، گروهي نيز همچون انسان فرو رفته در خوابي كه خواب خوش مي ديده وبناگاه از جا پريده و همه چيز را خاتمه يافته مي بيند ، پس از بازگشت از سفر حج به يكباره از خواب غفلت بيدار شده و از اين كه فرصتهاي ارزشمندي را به آساني از
|
23 |
|
دست داده اند در حسرت و اندوه عميقي فرو مي روند ، عمري در آرزوي زيارت خانه خدا و مرقد رسول اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) و ائمه بقيع بسر برده ، و هر روز وهر شب از خدا مي خواسته كه : « اللّهمّ ارزقني حج بيتك الحرام في عامي هذا و في كلّ عام . . . و زيارة قبر نبيّك و زيارة قبور الأئمة . . . » و حال كه دعاي او به اجابت رسيده ، بجاي بهره بري از اين سفر الهي ، چند روزي را در كوچه و بازارهاي مكه و مدينه پرسه زده و بر سر سفره آماده نشسته و ديگران از او پذيرايي كردند ، و اينك با كوله باري سنگين به خانه و كاشانه اش بازگشته و مردم به استقبالش آمده اند . خاطرات سفر را جويا مي شوند و او حرفي براي گفتن ندارد ! و اين خود زياني است بزرگ كه غمي فراموش ناشدني را بدنبال خواهد داشت .
با توجه به آنچه بيان شد ، چه نيكو است كه قبل از سفر از خواب غفلت بيدار شده ، با معرفت به زيارت خانه خدا و پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و ائمه معصومين ـ عليهم السلام ـ برويم تا هنگام مراجعت علاوه بر دستيابي به درياي بيكران رحمت و مغفرت الهي ، در روح و جانمان تحوّلي بزرگ رخ دهد و تمام وجودمان رنگ الهي به خود گيرد .
اينك توجّه زائران عزيز و گرامي را به نكاتي چند ، كه از زبان پيشوايان معصوم ـ عليهم السلام ـ به ما رسيده است ، جلب مي نمايم :
1 ـ هدفداري در مسافرت
سير و سياحت با انگيزه صحيح و عقلايي ، در قرآن كريم مورد تأييد و تشويق قرار گرفته و از مؤمنان خواسته شده كه با مسافرت نمودن به گوشه و كنار جهان ، در سرنوشت ملّتهاي گذشته بيانديشند و عبرت گيرند ؛ « أولم
|
24 |
|
يسيروا في الأرض فينظروا كيف كان عاقبة الذين من قبلهم . . . » ؛ ( 1 ) « آيا در زمين سير نمي كنند تا بنگرند كه عاقبت پيشينيانشان چگونه بوده است ؟ »
امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : « در حكمت آل داود آمده است : انسان عاقل را سزد كه جز با سه هدف به مسافرت نرود : 1 ـ توشه اي براي فرداي قيامت برگيرد 2 ـ مخارج زندگي را تأمين و ترميم نمايد 3 ـ از راه حلال لذّت ببرد . » ( 2 )
گاهي نيز هدف از مسافرت رفع خستگي و افسردگي است . انسان هاي خسته از رنج كار و تلاش ، با سفر به مناطق مختلف و استفاده از مناظر زيباي طبيعت ، خستگي را از تن بدر كرده ، براي كار و كوشش بيشتر ، آمادگي پيدا مي كنند .
پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : « مسافرت كنيد تا سالم شويد . » ( 3 )
گاهي هم سفر با انگيزه ستيز با دشمن و يا حضور يافتن در ديار دوست شكل مي گيرد كه سفر به قصد جهاد و حج ، پاداش بهشت برين دارد . امير مؤمنان علي ( عليه السلام ) در اين زمينه فرموده است :
« براي مجاهدان راه خدا ] كه به خاطر دفاع از حيثيت و شرف خويش پا به ميدان جهاد مي نهند [ ، و براي آن كس كه براي انجام حج از خانه بيرون مي رود و در بين راه مرگ گريبانش را مي گيرد و . . . بهشت را ضمانت مي كنم . » ( 4 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ غافر : 21
2 ـ وسائل الشيعه ، ج11 ، ص343 ؛ فقيه ، ج2 ، ص173 و 763
3 ـ قال رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) : « سافروا تَصِحُّوا . . . » وافي ، ج12 ، ص351 ؛ فقيه ، ج2 ، ص173
4 ـ وسائل الشيعه ، ج11 ، ص365
|
25 |
|
2 ـ توبه و استغفار
حج سفري معنوي و الهي است ، راهيان حرم كبريايي و دلدادگان به خداوند ، پيش از چنين سفري ، بايد براي راه يابي به حريم عشق ، خود را آماده نموده ، رنگ خدايي به خود بگيرند و زنگارهاي گناه و نافرماني را از جان و دل بزدايند تا زمينه را براي پذيرش خويش در پيشگاه حضرت حق فراهم كنند و گذشته سياه و آلوده خود را با آب توبه بشويند .
امام صادق ( عليه السلام ) فرمود :
« اذا أردت الحج . . . ثم اغتسل بماء التوبة الخالصة من الذنوب والبس كسوة الصدق والصفا والخضوع والخشوع » ؛ ( 1 ) « هنگامي كه قصد حج كردي ، با آب توبه خالص ، گناهانت را بشوي و لباس راستي و پاكي و خضوع و خشوع را بر تن كن . »
در قرآن نيز خطاب به مؤمنان آمده است :
« يا ايّها الذين آمنوا توبوا الي الله توبةً نصوحاً » ؛ ( 2 ) « اي ايمان آوردگان ، به درگاه خدا توبه كنيد ، توبه اي از روي اخلاص كه بازگشت به گناه در آن نباشد . »
خواجه اگر توبه نصوح كند * * * هر دمي عالمي فتوح كند
و در آيه ديگري فرموده است :
« استغفروا ربّكم ثم توبوا اليه يمتّعكم متاعاً حسناً الي اَجَل مسمّي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ مصباح الشريعه .
2 ـ تحريم : 8
|
26 |
|
و يؤت كلَّ ذي فضل فضله . . . » ؛ ( 1 ) « از پروردگارتان آمرزش بخواهيد و به درگاهش توبه كنيد تا شما را از رزقي نيكو ، تا آنگاه كه مقرّر است ، برخوردار كند ، و هر شايسته انعامي را نعمت دهد . . . »
پشيماني از گناه ، آغازي براي جبران گناهان است . امام سجاد ( عليه السلام ) فرمود :
« الهي ان كان النّدم علي الذنب توبة ، فاني و عزّتك من النادمين ، و ان كان الاستغفار من الخطيئة حطَّة فاني و عزّتك من المستغفرين ، لك العتبي حتي ترضي . » ( 2 )
« خداوندا ! اگر پشيماني از گناه ، توبه است قسم به عزّت تو كه من از پشيمانهايم ، و اگر استغفار و طلب آمرزش موجب از بين رفتن گناه است ، همانا من ـ سوگند به عزّت تو ـ از آمرزش طلبانم . تو را سزد كه ( بر ما ) عتاب كني تا باز ( بلطف آيي ) و خشنود گردي . »
ابر رحمت را كند اشك ندامت مايه دار * * * آبروي عفو در شرمندگي پوشيده است
صائب
توبه حقيقي مراحلي دارد : گناهكار ابتدا بايد پشيمان شود ، سپس گناه را ترك كند و بعد از آن تصميم بگيرد خود را به معاصي نيالايد . اگر مالي از ديگران برداشته يا به زور گرفته ، آن را به صاحبان اصلي مسترد دارد و اگر صاحبان آن را نمي شناسد ، به امام مسلمين و مرجع ديني زمان خود بسپارد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ هود : 3
2 ـ مناجات التائبين ، مفاتيح الجنان .
|
27 |
|
اگر با آبروي مردم بازي كرده ، غيبت نموده ، اتّهامي به ديگران وارد ساخته ، آن را با صاحبان حقوق مطرح وحلاليّت بطلبد ، و اگر دسترسي به آنها ندارد ، تصميم بگيرد در اوّلين فرصت ممكن ، آنان را يافته ، عذر خواهي نمايد . و اگر امكان دستيابي به آنان وجود ندارد از خداوند طلب مغفرت كرده ، براي صاحبان حق ، دعا نمايد .
و اگر حقي الهي به گردن دارد ؛ نمازي نخوانده ، روزه اي نگرفته و . . . آن را جبران نمايد و تدارك كند . و در نتيجه پس از آن كه با آب توبه گناهان خود را شستشو داد ، آماده راهيابي به درگاه ربوبي شود .
ز منجلاب هوس گر برون نهي قدمي * * * نزول در حرم كبريا تواني كرد
اگر ز هستي خود بگذري يقين مي دان * * * كه عرش و فلك زير پا تواني كرد
3 ـ وصيّت
مسافرت هميشه با خطر همراه بوده و هست . در گذشته ، راه هاي طولاني و ناهموار ، دزدان مسلّح ، نبودن امكانات غذايي و بهداشتي و ناامن بودن راه ها و امثال آن ، موجب مي شد تا تعدادي از مسافران جان به جان آفرين بسپارند و مظلومانه در گوشه اي به خاك سپرده شوند . در عصر كنوني نيز كه امكانات فراواني براي مسافران فراهم شده ، باز خطراتي جان انسانها را تهديد مي كند . افراد بشر ، در زمين و آسمان امنيّت لازم را ندارند . گاهي هواپيماي مسافربري به علّت نقص فني سقوط مي كند و تعدادي كشته
|
28 |
|
مي شوند . و گاهي دو اتومبيل باهم برخورد مي كند و جان سرنشينان بي گناهش را مي گيرد . بنابر اين هيچكس نمي تواند آينده اش را پيش بيني نموده ، به بازگشت خويش مطمئن شود . از اين رو نوشتن وصيت امري ضروري و لازم است تا وارثان دچار مشكل نشده ، تكليفشان را بدانند .
امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : « كسي كه بر مركبي سوار مي شود لازم است وصيت كند . »
4 ـ اخلاص در نيّت
سالكان اين طريق ، لازم است با نيتي خالص و جاني پاك ، در سرزمين وحي گام نهند ، آنان كه دل به ديگري سپرده اند به قرب حق راه پيدا نمي كنند . خداوند در قرآن كريم فرموده است :
« وما اُمروا الاّ ليعبدواالله مخلصين له الدين » ؛ ( 1 ) « و آنان را جز اين فرمان ندادند كه خدا را بپرستند در حالي كه در دين او اخلاص ميورزند . »
از سوي ديگر خداوند قبل از آن كه به عمل آدميان بنگرد ، به نيّت هاي آنان نظر مي كند . رسول گرامي اسلام ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : « انما الأعمال بالنيّات » ؛ « كارها بر اساس نيّت هاست و ارزيابي هر عمل بستگي به نيت و انگيزه آن عمل دارد . » ونيز فرمود : « خداوند آن مقدار از عمل را كه خالص و پاك براي او انجام شده مي پذيرد . » ( 2 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ بيّنه : 4
2 ـ سنن نسائي ، ج6 ، ص25 ؛ صحيح بخاري ، ج4 ، ص20 ؛ صحيح مسلم ، ج6 ، ص46
|
29 |
|
اخلاص شرط اساسي تمامي عبادات است و هر كس عبادتي را براي خودنمايي و ريا ، و يا دستيابي به امور مادّي و دنيايي انجام دهد ، كاري بيهوده كرده است و صاحبش از آن بهره نخواهد گرفت . اين اصل تا آنجا اهميت دارد كه اگر رزمنده اي در ميدان جنگ و جهاد شركت نموده ، براي رسيدن به غنيمت و يا چيره شدن در جنگ به تلاش نظامي دست زند و كشته شود ، شهيد بحساب نمي آيد ، و جايگاهش دوزخ است .
پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در تقسيم بندي تنبّه آفريني ، حاجيانِ امت خود در آخر زمان را به سه دسته تقسيم فرموده اند :
1 ـ ثروتمنداني كه براي تفريح به حج مي روند .
2 ـ گروههاي متوسط جامعه كه براي سوداگري و تجارت راهي زيارت خانه خدا مي شوند .
3 ـ نيازمندان وفقيران ، كه براي خودنمايي و رياكاري حج مي گزارند !
سلمان پس از شنيدن اين سخن ، با شگفتي سؤال كرد : اي رسول خدا آيا چنين زماني فرا خواهد رسيد ؟ پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : سوگند به آن خدايي كه جان من در دست اوست ] آنچه گفتم [ در آينده واقع خواهد شد . ( 1 )
امام صادق ( عليه السلام ) نيز فرمود : حج دو گونه است : 1 ـ حج براي خدا 2 ـ حج براي مردم .
آن كس كه براي خدا حج گزارد ، خداوند به وي پاداش بهشت دهد ، و آن كه براي مردم حج بجاي آورد پاداش آن را در روز قيامت از مردم بگيرد ! ( 2 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ تهذيب ، ج5 ، ص463 ، ح1613
2 ـ وسائل ، ج8 ، ص76
|
30 |
|
بنابر اين ، آنان كه فقط براي خدا حج انجام دهند مورد رحمت ومغفرت پروردگار قرار خواهند گرفت . ( 1 )
5 ـ زاد و توشه حلال
حاجي بايد زاد و توشه راه را از مال حلال تهيه كند .
پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : خداوند پاكيزه است و جز پاكيزه را نمي پذيرد .
پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : هنگامي كه مردي با مال حرام حج مي گزارد و مي گويد : « لبيك اللّهمّ لبيك . . . » ؛ « به فرمانبرداري ايستاده ام ، بار خدايا ! من در طاعت و خدمت ايستاده ام . » خداوند به او پاسخ مي دهد : « لا لبيك ولا سعديك حتي تَرُدَّ ما في يديك » ؛ « نه ، به فرمانبرداري نايستاده اي و در اطاعت و خدمت نيستي تا آنچه در اختيار توست ] به صاحبانش [ بازگرداني . »
و در روايت ديگري آمده است : « لا لبيك ولا سعديك و حجّك مردود عليك » ؛ « حج تو ، به تو برگردانده مي شود ! » ( 2 )
خداوند در قرآن مؤمنان را به آنچه به رسولان خويش امر كرده ، سفارش مي كند و مي فرمايد : « يا ايها الرسل كلوا من الطيبات و اعملوا صالحاً اني بما تعملون عليم » ؛ ( 3 ) « اي پيامبران ، از چيزهاي پاكيزه و خوش بخوريد و كارهاي شايسته كنيد كه من به كارهايي كه مي كنيد آگاهم . » و فرمود : « يا ايها الذين آمنوا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ وافي ، ج2 ، ص47
2 ـ فيض القدير 1 : 328 .
3 ـ مؤمنون : 51
|
31 |
|
كُلوا من طيّبات ما رزقناكم » ؛ ( 1 ) « اي كساني كه ايمان آورده ايد از آن چيزهاي پاكيزه اي كه روزي شما كرده ايم بخوريد . »
حاجيانِ ژوليده موي و گرد و غبار بر چهره نشسته در سفر الهي حج ، همه جا يا رب يا رب گفته ، خدا را مي خوانند ، كسي كه غذا و پوشاك خود را از راه حرام تهيه نموده و با حرام رشد يافته ، چگونه انتظار دارد خداوند دعايش را پاسخ گويد ؟ !
در اشعار منسوب به احمد بن حنبل آمده است :
حَجَجْتَ بمال اصلُه سحتٌ * * * فما حججتَ ولكن حَجَّتِ العِيرُ
لا يقبلُ اللهُ إلاّ كلَّ طيّبة * * * ما كُلُّ من حجّ بيت الله مبرور ( 2 )
« با پولي حج گذاردي كه اصل آن حرام است ، پس حج نگذاشته اي ، بلكه حيواني حج انجام داده است . »
« خداوند جز پاك را نمي پذيرد ، اينگونه نيست كه هر كس حج بيت الله كند ، حج او مبرور باشد . »
6 ـ چشم به مال ديگران نداشتن
حاجي سزاوار است ، چشم از مال ديگران برداشته ، حج را عزتمندانه بجاي آورد .
ابن عباس گفته است : گروهي بدون تهيه زاد و توشه ، حج مي گزاردند ،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ بقره : 172
2 ـ هداية السالك ، ج1 ، ص137
|
32 |
|
خداوند اين آيه را نازل فرمود : « و تزوّدوا فانّ خير الزاد التقوي » ؛ « و توشه برگيريد كه همانا بهترين توشه تقواست . »
عكرمه و مجاهد و جز آنان نيز گفته اند : گروهي از اعراب بدون همراه داشتن غذا و خوراكي لازم ، به حج آمده مي گفتند : ما توكل كننده بر خدا هستيم و برخي از آنان مي گفتند : چگونه ممكن است كه ما حج خانه خدا را انجام دهيم و او غذا به ما ندهد ؟ و با اين فكر و روش ، باري بر دوش مردم شده ، غذاي اينگونه افراد را ديگران تأمين مي كردند ، خداوند آيه : « و تزوّدوا . . . » را نازل و آنها را از اين كار بازداشت . ( 1 )
در تاريخ آمده است : برخي از فقهاي ري نزد شِبْلي آمده ، از او خواستند با توكل بر خدا در حج همراهي اش كنند ، او نيز با آنان شرط كرد : 1 ـ خوراكي با خود برندارند ! 2 ـ از هيچكس درخواستي نكنند ! 3 ـ از هيچكس چيزي نپذيرند ! و آنان در شرط سوّم ماندند ! سپس شبلي گفت : شما توكل كرده ايد ليكن بر خوراكي ها و غذاهاي ديگر حاجيان ! ( 2 )
احمد بن حنبل پيشواي حنبليان درباره آنان كه بدون زاد و توشه به سفر مي آيند گفت : من آن را دوست نمي دارم ، اينان بر خوراكي هاي مردم توكل كرده اند . ( 3 )
7 ـ تأمين مخارج زن و فرزند
حاجي قبل از سفر لازم است ، مخارج زندگي زن و فرزندانش را تأمين
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ تفسير طبري ، ج4 ، ص166 ؛ در المنثور ، ج1 ، ص221 ـ 220
2 ـ هداية السالك ، ج1 ، ص295
3 ـ ابن قدامه ، المغني ، ج3 ، ص221
|
33 |
|
نموده ، سپس به حج مشرف شود .
آن كس كه توان تأمين زندگي و هزينه خوراك و پوشاك خانواده خود را ندارد مستطيع نبوده ، حج بر او واجب نيست .
امام صادق ( عليه السلام ) به نقل از پدر بزرگوارشان فرموده اند : « . . . من استطاع اليه سبيلا » ، « سبيل » در آيه به معناي گستردگي در مال است ؛ به شكلي كه با قسمتي از آن حج انجام داده و با باقيمانده آن ، خوراك ( و زندگي زن و فرزندش ) را تأمين كند . ( 1 )
در جاي ديگر فرمود : « حج خانه خدا واجب است بر كسي كه راهي به سوي آن بيابد و آن ، توشه و وسيله سفر همراه با سلامتي است و نيز بجاي گزاردن نفقه خانواده و آنچه پس از حج بدان نياز دارد . » ( 2 )
صاحب جواهر ـ رحمة الله عليه ـ چهارمين شرط از شرايط استطاعت را ، داشتن امكانات مالي به اندازه رفع نياز و تأمين مايحتاج زن و فرزند دانسته ، مي فرمايد : آن كس كه چنين تواني ندارد حج بر او واجب نيست ( بلا خلاف أجده ، بل ربما يظهر من بعضهم الإجماع عليه . . . ) ( 3 )
8 ـ انتخاب زمان مناسب
شنبه از بهترين روزها براي آغاز سفر است .
ابو ايوب خزاز و عبد الله بن سنان از امام صادق ( عليه السلام ) معناي اين
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ وسائل ، ج11 ، ص37
2 ـ همان ، ص38
3 ـ جواهر الكلام ، ج17 ، ص273
|
34 |
|
فرموده خداوند بلند مرتبه را جويا شدند كه : « فاذا قضيت الصلوة فانتشروا في الأرض و ابتغوا من فضل الله . . . » ؛ ( 1 ) و ( 2 ) « و چون نماز پايان يافت ، در زمين پراكنده شويد و رزق خدا را طلب كنيد . . . » حضرت فرمود : نماز ، روز جمعه ، و پراكنده شدن روز شنبه . ( 3 )
سزاوار است كه انسان روز جمعه را براي فراگيري مسائل ديني ، و بهره گيري معنوي قرار دهد .
امام باقر ( عليه السلام ) فرمود : « پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) روز پنج شنبه را براي مسافرت انتخاب مي فرمود . ( 4 )
آن حضرت همچنين در جاي ديگري مي فرمايد : « روز پنجشنبه را خدا ، فرشتگان و رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) دوست دارند . » ( 5 )
كراهت سفر در روز جمعه ، براي اين است كه مردم در نماز جمعه شركت نموده ، حضور خود در صحنه را به نمايش بگذارند . امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : « كراهت ( سفر در روز جمعه ) بخاطر نماز است . » ( 6 )
9 ـ غسل
مستحب است مسافر در آستانه حركت غسل كند و هنگام غسل
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ جمعه : 62
2 ـ وسائل الشيعه ، ج1 ، ص347 ، ح14982
3 ـ فقيه ، ج2 ، ص174/774
4 ـ فقيه ، ج2 ، ص173/768
5 ـ وسائل الشيعه ، ج11 ، ص358
6 ـ الخصال ، ص393/95
|
35 |
|
بگويد : « بسم الله و بالله و لا حول و لا قوة الا بالله . . . »
و نيت غسل را ، توبه ، حاجت ، زيارت ، طلب خير ، نماز و دعا قرار دهد . و اگر روز جمعه است غسل جمعه را نيز به نيت اضافه نموده ، براي همه آنها يك غسل انجام دهد . ( 1 )
10 ـ صدقه
مستحب است مسافر در آغاز حركت ، صدقه دهد و آية الكرسي بخواند . ( 2 )
امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : « صدقه بده و هر روزي كه خواستي خارج شو . » ( 3 )
اي صاحب كرامت شكرانه سلامت * * * روزي تفقدي كن درويش بينوا را
حافظ
و نيز دو ركعت نماز بخواند و بگويد :
« اللهم اني استودعك نفسي و أهلي و مالي و ذريتي و دنياي و آخرتي و أمانتي و خاتمة عملي » ؛ ( 4 ) « خداوندا ! خود ، خانواده ، پول ، فرزندان ، دنيا ، آخرت ، امانت و پايان كارم را به تو مي سپارم . »
آنگاه همسر و فرزندانش را در اتاق گرد آورده ، بگويد :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ وسائل ، ج11 ، ص369 ، ح15039 و 15040
2 ـ محاسن ، ص348 ، ح231
3 ـ محاسن ، ص348 ، ح23
4 ـ همان ، ص379 ، ح15064
|
36 |
|
« اللهم اني استودعك الغداة نفسي و مالي و أهلي و ولدي و الشاهد منّا و الغائب ، اللهم اجعلنا في جوارك اللهم لا تسلبنا نعمتك ولا تغيّر ما بنا من عافيتك و فضلك . » ( 1 )
« بار خدايا ! همانا من ] از [ فردا ، خود و مال و خانواده و فرزندانم ، ـ چه آنان كه نزد من اند ، و چه آنان كه نيستند ـ همه را به تو مي سپارم . پروردگارا ! در كنار خود قرارمان ده ، و نعمتهايت را از ما مگير و آنچه از سلامتي و فضل تو در اختيار ماست ، تغيير مده . »
و زماني كه از در خانه بيرون مي رود ، در آستانه در ايستاده ، سوره هاي حمد و معوّذتين ، قل هو الله احد ، آية الكرسي را در پيش رو و سمت راست و چپ بخواند و بگويد :
« اللهم احفظني و احفظ ما معي ، و سلّمني و سلّم ما معي ، و بلّغني و بلّغ ما معي ببلاغك الحسن الجميل » ؛ ( 2 ) « خداوندا ! مرا و آنچه با من است نگهدار . مرا و آنچه با من است سالم بدار و مرا و آنچه با من است با صورتي نيكو و زيبا به مقصد برسان . »
امام سجاد ( عليه السلام ) فرمود : هرگاه بنده اي از بندگان خداوند از خانه خارج مي شود ، شيطان سر راهش مي آيد ، اگر گفت : « بسم الله . . . » دو فرشته ] نگهبان براي انسان [ به او گويند : « خود را كفايت كردي » و اگر گويد : « آمنت بالله » « به خداي ايمان دارم » گويند : هدايت شدي و راه يافتي ، پس اگر گويد : « توكّلت علي الله » « بر خداي توكّل كردم » گويند : محفوظ ماندي ، آنگاه شيطان از او دست
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ كافي ، ج4 ، ص283 ، ح2
2 ـ كافي ، ج2 ، ص543 ، ح9 ، چاپ بيروت
|
37 |
|
كشيده ، آنجا را ترك مي كند و مي گويد : چگونه از كسي كه هدايت شده ، محفوظ مانده و كفايت شده براي ما سودي حاصل خواهد شد ؟ ( 1 )
ذيل اين روايت دارد : « يا ابا حمزه : ان تركت الناس لم يتركوك و ان رفضتهم لم يرفضوك قلت : فما أصنع ؟ قال : اعطهم من عرضك ليوم فقرك و فاقتك . »
در روايت ديگري امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : هنگامي كه به قصد حج و عمره از خانه خود بيرون آمدي ـ انشاء الله ـ ، پس دعاي فرج را بخوان و آن دعا اين است :
« لا اله الاّ الله الحليم الكريم ، لا اله الاّ الله العلي العظيم ، سبحان الله رب السماوات السبع ، و رب الأرضين السبع ، و رب العرش العظيم و الحمد لله ربّ العالمين . »
11 ـ بي خبر به مسافرت نرفتن
امام صادق ( عليه السلام ) به نقل از پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرموده اند : « مسلماني كه قصد مسافرت دارد بايد برادران ديني خود را از قصد خويش آگاه سازد و متقابلا اين حق را ايجاد مي كند كه موقع بازگشت برادران ايماني به ديدار او بيايند . » ( 2 )
12 ـ بدرقه مسافر
مستحب است مسافر را دوستان و بستگانش بدرقه كنند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ كافي ، ج2 ، ص41 چاپ بيروت
2 ـ وسائل ، ج11 ، ص448 ، ح15227 ؛ كافي ، ج2 ، ص174 ، ح16
|
38 |
|
همچنين مستحب است براي مسافر دعا كنند . پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) هرگاه مؤمنان را بدرقه مي نمود ، با آنان خداحافظي كرده ، مي فرمود : « خداوند بر تقواي شما بيفزايد و به سوي هر خيري شما را راهنمايي كند ، و حاجات شما را برآورد ، و دين و دنياي شما را سالم بدارد و شما را صحيح و سالم بازگرداند . » ( 1 )
امام صادق ( عليه السلام ) براي گروهي از اصحاب خود كه پياده عازم حج بودند ، دعا كرده ، فرمود : « خداوندا ! آنان را بر قدم هايشان استوار بدار و شريان هاي ايشان را آرام دار ( قوّت قلب به آنان عنايت كن ) . » ( 2 )
آنگاه كه اباذر را به تبعيدگاه مي بردند ، علي ، حسن وحسين ( عليه السلام ) وعقيل پسر ابيطالب ، عبدالله بن جعفر ، و عمار ياسر او را بدرقه كردند و علي ( عليه السلام ) خطاب به آنان فرمود : با برادرتان اباذر خداحافظي كنيد ؛ زيرا مسافر ناچار بايد به راه خود برود ، و بدرقه كننده ناگزير است كه باز گردد . ( 3 )
13 ـ انتخاب همراه
لذت سفر آنگاه افزون خواهد شد كه انسان ، رفيق و همنشين صميمي براي خود برگزيند تا سختي هاي سفر بر او هموار گردد . پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) به مسافران توصيه مي فرمود : ابتدا رفيق راه را انتخاب كنيد آنگاه مسافرت بنماييد « الرفيق ثم السفر . » ( 4 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ فقيه ، ج2 ، ص180 ، ح805
2 ـ وسائل الشيعه ، ج11 ، ص408 ، ح15121 ؛ محاسن ، ص255 ، ح54
3 ـ وسائل ، ج11 ، ص405 ، ح15115
4 ـ وسائل ، ج11 ، ص408 ، ص15123
|
39 |
|
و در سخني ديگر به امير مؤمنان علي ( عليه السلام ) فرمود : « به تنهايي سفر مكن ، كه همانا شيطان با شخص تنهاست ، و او از دو نفر دورتر است و فاصله دارد . اي علي ، همانا مردي كه تنها مسافرت كند در معرض گمراهي است ، دو نفر نيز چنين اند ، اما آنگاه كه به سه رسيدند ، گروه و كاروان به حساب مي آيند . » ( 1 )
رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) سه نفر را لعنت فرمود : 1 ـ آن كس كه تنها غذا بخورد 2 ـ كسي كه در خانه اي تنها بخوابد 3 ـ سواري كه در دشت و بيابان تنها حركت كند . ( 2 )
اسماعيل بن جابر گفت : در مكه خدمت امام صادق ( عليه السلام ) بودم . مردي از اهالي مدينه خدمت آن حضرت آمد ، حضرت از او سؤال كردند : چه كسي همراهت بود ؟ پاسخ گفت : با كسي همسفر نبودم . امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : « اگر من بر تو فرمان مي راندم ، نيكو ادبت مي كردم . سپس فرمود : يكي شيطان است ، دوتا نيز شيطانند ، سه نفر ياران و چهار نفر رفيقانند . » ( 3 )
اين روايت ، بخوبي نشان مي دهد كه پيشوايان دين ، مردم را به داشتن همراه در سفر ترغيب و تشويق مي كرده اند .
در حديثي ديگر رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) از كسي كه تنها مسافرت كند ، با عنوان « بدترين مردم » ياد كرده است . ( 4 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ وسائل ، ج11 ، ص410 ، ح15127 ؛ در مجمع البحرين آمده : . . . النّفر بالتحريك ، و هم عدّة رجال ، قيل من ثلاثة الي عشرة ، و قيل الي سبعة ، ولا يقال : نَفَر فيما زاد علي العشرة . و النّفير مثله . و في الحديث : « اذا سافر الرّجل وحده فهو غاو و الإثنان غاويان و الثلاثة نَفَرٌ ؛ أي جماعه و روي سَفَرٌ أي رَكْبٌ .
2 ـ همان ، ص410 ، ح15129
3 ـ همان ، ص411 ، ح15130
4 ـ همان ، ص409 ، ح15126
|
40 |
|
14 ـ هم شأني در مسافرت
در انتخاب رفيق سفر ، لازم است دقت نموده ، همراهاني هم شأن وهم طراز را برگزيند تا در سفر به او خوش بگذرد . اسحاق بن جرير گفت : امام صادق ( عليه السلام ) پيوسته مي فرمود : « با كسي همراه شويد كه از همراهي با او احساس زينت وسرافرازي كنيد و با آنان كه همين احساس را نسبت به شما دارند همراه نشويد . » ( 1 )
شهاب بن عبد ربّه گويد : به امام صادق ( عليه السلام ) گفتم : شما وضعيت من ، و دوست گرفتنم و بخششي كه نسبت به برادرانم دارم را مي دانيد ، با گروهي از اين دوستان در راه مكه همسفر مي شوم و نسبت به آنان بذل و بخشش مي كنم و امور معاششان را توسعه مي دهم . امام فرمود : « اي شهاب چنين مكن ؛ زيرا كه اگر تو دست بازي نسبت به آنان نشان دهي و آنان نيز چنين كنند ، نسبت به آنان ستم كرده اي ، و اگر امساك نموده ، چيزي به آنان ندهي ، خوارشان گردانيده اي ، پس افرادي چون خود را همراه گير ، و با همسنگ خود همراه باش . » ( 2 )
امام باقر ( عليه السلام ) نيز فرمود : « با مثل خودت مسافرت كن ، و با كسي كه مخارج تو را تأمين مي كند همراه مباش ؛ زيرا اين عمل موجب ذلّت و خواري مؤمن است . » ( 3 )
حسين بن ابي العلاء گفت : همراه با بيست و اندي مرد به سوي مكه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ وسائل ، ج11 ، ص412 ، ح15133
2 ـ وسائل ، ج11 ، ص413
3 ـ همان ، ح15139
|
41 |
|
حركت كردم ، و در هر منزلي گوسفندي براي آنان سر مي بريدم ، آنگاه كه مي خواستم خدمت امام صادق ( عليه السلام ) داخل شوم ، حضرت خطاب به من فرمود : اي حسين ، مؤمنان را ذليل مي كني ؟ گفتم : از چنين كاري به خدا پناه مي برم . امام فرمود : به من خبر داده اند كه در هر منزلي گوسفندي قرباني مي كني ؟ گفتم : از اين كار ، هدفي جز خدا نداشته ام ، فرمود : آيا ندانستي كه در ميان همراهان تو افرادي هستند كه دوست مي دارند همچون تو عمل كنند ليكن توان آن را ندارند و احساس خود كوچك بيني و شكستگي روحي ، مي كنند ؟ ! گفتم : از خدا طلب مغفرت دارم و ديگر چنين نكردم . » ( 1 )
در تعداد همسفر نيز بايد دقت كرد ، مستحب است از چهار تا هفت نفر بيشتر نباشند . رسول خدا فرمود : محبوبترين ياران نزد خداوند ـ عزّوجلّ ـ چهار نفرند و هيچ گروهي از هفت نفر افزون نشوند مگر آن كه هياهو و جار وجنجالشان بسيار مي شود . ( 2 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ وسائل ، ج11 ، ص414 ، ح15142
2 ـ وسائل ، ج11 ، ص416