بخش 5
طواف در لغت پیدایش طواف طواف آدم (علیه السلام) فرشتگان در طواف کعبه طواف پیامبران طواف ابراهیم طواف ایرانیان قدیم طواف در جاهلیت برهنگان در مطاف اندیشهای خرافی لزوم پوشش در طواف مخالفت با برهنگی پایان یک بدعت طواف پیامبر (صلّی الله علیه وآله) طواف و اهمیّت آن در روایات اهمیت طواف پاداش طواف کنندگان هفت شوط طواف هروله در طواف طواف در شب
|
81 |
|
راز و رمزهاي حج
با توجّه به آنچه آمد و نيز رازها و رمزهاي فراوان نهفته در آيات و روايات ، مي توان اينگونه جمع بندي نمود كه :
1 ـ حج ، مظهري از مظاهر توحيد است و هدف از تشريع آن ، پرستش خداي يگانه ، و انجام عمل خالص براي اوست ، از اين رو در قرآن آمده است :
« و اذ بوّأنا لابراهيم مكان البيت أن لا تُشرك بي شيئاً و طهّر بيتي للطائفين والقائمين والرّكّع السّجود » ؛ ( 1 ) « و هنگامي كه ابراهيم را در مكان اين خانه فرود آورده ، جاي داديم ] او را فرمان داديم [ كه با من چيزي را شريك مدار و خانه ام را براي طواف كنندگان و قيام كنندگان و ركوع و سجود كنندگان پاك نماي . »
ابراهيم ( عليه السلام ) نيز در قرآن رمز توحيد و شكننده بت ها و سمبل مبارزه با شرك معرفي شده است .
2 ـ حج پذيرش دعوت خداوند ، و پيمودن صراط مستقيم او است و حاجي با اظهار لبيك ، پذيرش دعوت خدا را اعلان نموده ، خود را به انجام فرموده هاي الهي مكلّف مي سازد .
3 ـ حج پايگاه اعلان مخالفت مسلمانان با جهل و آثار بجاي مانده از دوران جاهليت است . همان كاري كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) انجام داد و آن را در خطبه حجة الوداع بيان فرمود .
4 ـ حج پيوند جامعه اسلامي در عصر حاضر با صدر اسلام و يادآور
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ حج : 25
|
82 |
|
خاطرات شكوهمند آن دوران شيرين و سرنوشت ساز است ، بخصوص دو شهر مكه و مدينه كه وجب به وجب آن مملوّ از خاطرات تلخ و شيرين آن روزگار سراسر شرف و فضيلت است .
5 ـ حج تجلّي بخش برادري ، برابري و وحدت اسلامي است و جلوه عيني اين حديث شريف است كه : « الناس من آدم و آدم من تراب ، لا فضل لعربي علي أعجمي ولا لأبيض علي أسود الاّ بالتقوي . »
6 ـ حج مُطَهّر روح آدميان است . انسانهاي آلوده به عصيان و گناه با حضور در سرزمين وحي ، بخصوص عرفات ، از گذشته سياه خود اظهار پشيماني نموده ، خود را از گناه شستشو مي دهند و تربيت شده به موطن خويش بازمي گردند .
7 ـ حج جايگاه تربيت انسانها است . حاجيان با ترك زندگي و خانه و كاشانه و زن و فرزند و پذيرش زحمت و رنج ، خويشتن را از رفاه زدگي و دنيا خواهي ، جدا مي سازند و خود را براي پذيرش سختي ها در مسير تحقق آرمانهاي الهي آماده مي كنند .
8 ـ حج يادآور صحنه هاي حضور انسانها در قيامت و صحراي محشر است . لباسي چون كفن مردگان بر تن كرده ، در صحرايي به دور از امكانات شهري وقوف مي نمايد و كسي جز خدا فريادرس انسان نيست . در نتيجه مي تواند گوشه اي از هيجان و ترس و اضطراب آنچه را كه انسان در آينده با آن روبروست به نمايش بگذارد .
9 ـ حج تمرين بريدن از شهوات و گناهان و هواهاي نفساني است احرام به حاجي مي آموزد تا از پاره اي گناهان دوري كند و فرمانبري و دوري از
|
83 |
|
معصيت را تمرين نمايد .
خداي در قرآن فرمود :
« الحجّ أشهرٌ معلومات فمن فرض فيهنّ الحج ، فلا رفث ولا فسوق ولا جدال في الحج » ؛ ( 1 ) « حج ماههايي معين است ، پس هر كس در اين ماه ها حج بجاي آورد ] اين را بداند [ كه آميزش ، زشتكاري و مجادله در حج نيست .
10 ـ حج تمرين نظم است . خداوند به حاجي مي آموزد كه حتماً طواف را از حجرالاسود آغاز نمايد . با شكل خاصي طواف كند . نماز را پشت مقام ابراهيم بخواند . سعي را حتماً از صفا شروع به مروه ختم نمايد و . . .
11 ـ حج گردهمايي همه نيكان و پاكان و كنگره جهاني براي حلّ مشكلات مسلمانان است كه قرآن فرمود :
« وأذّن في الناس بالحجّ يأتوك رجالا وعلي كلّ ضامر يأتين من كلّ فجٍّ عميق ليشهدوا منافع لهم » ؛ ( 2 ) « و در ميان مردم بانگ حج بردار تا پياده يا سواره از هر راه دوري بسوي تو آيند ] و [ در آنجا منابع بسيار براي خود فراهم بينند . »
و بالاخره حج از اين راز و رمزها و درسها فراوان دارد . اميد آن كه تمامي حاجيان با اين نگرش به حج بروند و در درياي موّاج رحمت حق ، خود را از گناهان بيالايند و تربيت شده براي ساختن جامعه اي اسلامي و نمونه به شهرها و كشورهاي خويش بازگردند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ بقره : 197
2 ـ حج : 27
|
84 |
|
پيشينه تاريخي طواف
يكي از واجبات حج ، طواف بيت الله الحرام است . بر هر انسان حج گزاري كه حج تمتع بجاي مي آورد ، سه طواف واجب است : طواف عمره تمتع ، طواف حج تمتع و طواف نسا . در اين نوشتار پيشينه تاريخي طواف ، مورد بررسي قرار گرفته است .
طواف در لغت
« طواف » مصدرِ « طاف » ، « يطوف » بوده و در لغت گرد چيزي گشتن و در اصطلاح پيرامون كعبه گرديدن است . ( 1 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ جبران مسعود ، الرائد ، ج 2 ، ص 980 ، دارالعلم للملايين ، چاپ ششم ، 1990 ؛ فرهنگ فارسي عميد ، ص 1405 ، ج 2 ، انتشارات اميركبير ، چاپ سوم ، 1360هـ . ش .
|
85 |
|
پيدايش طواف
پيشينيه طواف به هزاران سال قبل از هبوط حضرت آدم ـ عليه السلام ـ به زمين بازمي گردد . فرشتگان در ناحيه « ردْم » از آدم استقبال كرده ، به او گفتند : ما دو هزار سال پيش از تو به اين خانه حج گزارديم . آدم پرسيد : شما هنگام طواف چه مي گوييد ؟ گفتند مي گوييم : « سبحان الله والحمدلله ولااله الاالله والله اكبر . » ( 1 )
در روايتي به نقل از امام صادق ( عليه السلام ) آمده است : آنگاه كه خداوند به ملائكه فرمود :
« انّي جاعل في الأرض خليفة ، قالوا أتجعل فيها من يفسد فيها و يسفك الدماء و نحن نسبح بحمدك و نقدّس لك . . . »
هنگامي كه پروردگار تو به فرشتگان فرمود :
« من در روي زمين جانشين قرار خواهم داد ، فرشتگان گفتند ( پروردگارا ! ) آيا كسي را در زمين قرار مي دهي كه فساد و خونريزي كند ؟ ما تسبيح و حمد تو را به جا مي آوريم . »
خداوند در برابر گستاخي فرشتگان ، بر آنان خشم گرفت و ارتباط آنان هفت سال با حق تعالي قطع شد ، سپس آنها درخواست توبه كردند . به آنان فرمان داده شد تا بر گرد بيت المعمور طواف كنند . هفت سال اطراف آن طواف كردند و از آنچه گفته بودند طلب آمرزش نمودند ، خداوند نيز توبه آنان را پذيرفت و از آنها راضي شد . ( 2 ) پس از آن ، خداوند تعالي درست مقابل بيت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ ابوالوليد ازرقي ، ج1 ، ص45
2 ـ تلفيقي از روايات مستدرك الوسايل ، حاج ميرزا حسين نوري طبرسي ، م 1320 هـ . ق ، ج 6 ، ص 372 تا 369 ، مؤسسة آل البيت ( عليه السلام ) قم ، 1408 هـ . ق .
|
86 |
|
المعمور ـ در روي كره زمين ـ خانه خويش را بنا نهاد . ( 1 )
در آسمان دنيا ، و دقيقاً مقابل كعبه ، خانه اي وجود دارد كه نام آن « ضُراح » است . ( 2 ) برابري آن با كعبه بگونه اي است كه اگر پايين بيايد ، روي كعبه خواهد آمد . ( 3 )
ابن كوّاء از علي ( عليه السلام ) پرسيد : بيت المعمور چيست ؟ حضرت فرمود : بيت المعمور همان « ضُراح » است كه بر فراز آسمانهاي هفت گانه ( 4 ) و زير عرش قرار دارد . هر روز هفتاد هزار فرشته وارد آن مي شوند و تا روز قيامت بازنمي گردند . ( 5 )
قتاده از رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) نقل كرده كه فرمود : بيت المعمور مسجدي است در آسمان كه زير آن كعبه قرار گرفته است . ( 6 )
بيت المعمور را بدان جهت اين نام نهادند كه همه روزه هفتاد هزار فرشته در آن نماز مي گزارند و شبانگاه فرود آمده گرد كعبه طواف مي كنند و آنگاه بر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) درود مي فرستند و پس از آن برمي گردند و تا روز قيامت ، ديگر نوبت به آنها نخواهد رسيد . ( 7 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ مستدرك الوسائل ، ج6 ، ص372
2 ـ الضراح بالضم : البيت المعمور .
3 ـ بحار ، ج58 ، ص56-55
4 ـ در مجمع البيان آمده است كه بيت المعمور در آسمان چهارم است . مجمع البيان ، ج5 ، ص163
5 ـ اخبار مكه ، ج1 ، ص49
6 ـ الدرالمنثور ، ج7 ، ص629
7 ـ اخبار مكه ، ج1 ، ص50
|
87 |
|
طواف آدم ( عليه السلام )
ابن عباس گفته است : نخستين كسي كه اساس خانه كعبه را نهاد و در آن نماز گزارد و بر آن طواف كرد ، آدم بود . ( 1 ) او هفت طواف در شب و پنج طواف در روز انجام داد . ( 2 )
ازرقي مي نويسد :
« آدم كه بخاطر عصيان خداوند از بهشت رانده شد و به زمين فرود آمد گفت : پروردگارا ! براي من چه پيش آمده است كه آواي فرشتگان را نمي شنوم و وجودشان را ديگر احساس نمي كنم ؟ فرمود نتيجه ( ترك اولي و ) خطاي تو است ، ولي برو و براي من خانه اي بساز ، بر گِرد آن طواف كرده و مرا ياد كن ، همانگونه كه ديدي فرشتگان رفتار مي كنند و بر گِرد عرش من مي گردند . . . آدم به مكه رسيد و بيت الحرام را ساخت و جبرئيل ( عليه السلام ) با بال خود به زمين زد و پايه استواري در پايين ترين نقطه زمين براي او آشكار ساخت و فرشتگان سنگهايي در آن ريختند . . . » ( 3 )
بدنبال بناي كعبه ، ملائكه شيوه طواف كردن بر گِرد آن را به آدم آموختند .
در تاريخ الخميس آمده است : ملائكه به آدم گفتند : ما هزار سال پيش از تو حج مي گزارديم ، سپس پيشاپيش آدم حركت كردند تا او هفت دور طواف
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ اخبار مكه ، ج1 ، ص37 ؛ محمد طاهر الكردي المكي ، التاريخ القويم لمكه و بيت الله الكريم ، ج 3 ، ص22 ؛ مكتبة النهضة الحديثه بمكّه المكّرمه ، 1385 هـ . ق .
2 ـ اخبار مكه ، ج1 ، ص44
3 ـ اخبار مكه ، ج1 ، ص348
|
88 |
|
نمود . ( 1 )
آدم گرد كعبه طواف مي كرد ، همانگونه كه ملائكه پيرامون عرش خدا طواف مي كردند . ( 2 )
عبدالله بن ابي سليمان آزاد كرده بني مخزوم مي گويد : چون آدم از بهشت فرود آمد ، نخست هفت بار گرد كعبه طواف كرد و سپس دو ركعت نماز روبروي كعبه گزارد . . . و از آن هنگام كه آدم طواف كرد طواف بر گرد كعبه معمول و سنت شد . ( 3 )
حرم الهي نيز به اندازه كنوني آن ، تعيين شد ـ نه كمتر و نه زيادتر ـ بدان جهت كه خداوند تبارك و تعالي ياقوت سرخ فامي را بر آدم فرو فرستاد و آدم آن را در جاي كنوني خانه كعبه قرار داد و پيوسته پيرامون آن طواف مي كرد . . . ( 4 )
فرشتگان در طواف كعبه
ازرقي مي نويسد :
« در يكي از كتابهاي پيشينيان نخستين كه در آن موضوع كعبه آمده بود ، چنين ديدم كه هيچ فرشته اي را خداوند به زمين نمي فرستد مگر آن كه او را به زيارت كعبه فرمان مي دهد و آن فرشته از كنار
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ التاريخ القويم ، ج 3 ، ص 14
2 ـ همان ، ص 13
3 ـ اخبار مكه ، ج1 ، ص39
4 ـ ابن بابويه ، من لايحضره الفقيه ، ج 3 ، ص 7 ، نشر صدوق 1368 هـ . ش .
|
89 |
|
عرش احرام بسته و لبيك گويان فرود مي آيد ، نخست حَجَر را مي بوسد و استلام مي كند و سپس هفت دور ، بر خانه طواف مي كند و داخل كعبه دو ركعت نماز مي گزارد ، آنگاه به آسمان صعود مي كند . » ( 1 )
راهنماي آدم در انجام مناسك حج جبرائيل امين بود . او پذيرش توبه آدم ( عليه السلام ) را به آن حضرت ابلاغ نمود ، سپس مناسك حج را به او آموخت ؛ از جمله آن مناسك ، هفت دور طواف گرد خانه خدا بود . ( 2 )
پس از بناي خانه كعبه به دست حضرت آدم ( عليه السلام ) اقوام و ملل گوناگون احترام خاص و ويژه اي براي آن قائل شدند ، هر يك بگونه اي حج گزارده ، گرداگرد بيت الله الحرام طواف مي كردند .
مسعودي فاصله زماني هبوط آدم تا مبعث پيامبر اسلام ( صلّي الله عليه وآله ) را حدود چهار هزار و هشتصد و يازده سال و شش ماه و ده روز ذكر مي كند . ( 3 )
طواف پيامبران
پس از مرگ حضرت آدم ( عليه السلام ) شيث نيز به همان شيوه حج گزارد . ( 4 )
مجاهد گفته است : هفتاد و پنج پيامبر حج گزاردند و همگان طواف كردند . ( 5 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ اخبار مكه ، ج1 ، ص39
2 ـ فيض كاشاني ، كتاب وافي ، ج 8 ، ص 130 ، مكتبة الامام اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) اصفهان 1372 هـ . ش .
3 ـ ابوالحسن علي بن حسين مسعودي ، مروج الذهب ، ج 1 ، ص 619
4 ـ التاريخ القويم ، ج 3 ، ص 14
5 ـ اخبار مكه ، ج1 ، ص69
|
90 |
|
از طواف حضرت نوح نيز در روايات سخن به ميان آمده است . ( 1 ) وگرچه در نقلي گفته شده كه از فاصله زماني حضرت نوح تا حضرت ابراهيم ـ عليهماالسلام ـ هيچيك از پيامبران حج نگزارده ، پيرامون خانه خدا طواف نكرده اند . ( 2 ) ليكن يعقوبي مي نويسد :
« خداي متعال هود ] بن عبدالله بن رباح بن [ خلود بن عاد بن عوص بن ارم بن سام بن نوح را مبعوث فرمود ( 3 ) و او عاد را به عبادت و اطاعت پروردگار و دوري از محرمات دعوت مي كرد و آنها تكذيبش نمودند تا خدا سه سال باران را از آنان بازگرفت ، پس كساني از خود را به سوي كعبه فرستادند تا براي آنها از خدا باران بخواهند و آنها چهل روز به طواف كعبه و مراسم زيارت آن مشغول بودند . . . » ( 4 )
سال ها مي گذرد و به دوران حضرت ابراهيم خليل ( عليه السلام ) كعبه و حج گزاري رونقي تازه پيدا مي كند . در تاريخ آمده است :
آنگاه كه هاجر اسماعيل را بزاد ، ساره بر او رشك برد و گفت : او و فرزندش را از اينجا ببرد ! پس ابراهيم هاجر و اسماعيل را برداشت و به مكه آورد و در نزد خانه كعبه فرود آورد و خود از آن دو جدا گرديد . هاجر به او گفت : « ما را به كه مي سپاري ؟ » گفت : « به پروردگار اين خانه » و آنگاه گفت : « اللهمّ اني اسكنت من ذريتي بواد غير ذي زرع عند بيتك المحرّم . . . » ( 5 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ وافي ، ج 8 ، ص 159
2 ـ التاريخ القويم ، ج 3 ، ص 14
3 ـ اعراف : 72 ـ 65 ؛ هود 60 ـ 50 و 89 ؛ شعراء 140 ـ 123
4 ـ احمدبن ابي يعقوب ، تاريخ يعقوبي ، ج1 ، ص20 ، تهران ، مركزانتشارات علمي وفرهنگي ، 1363هـ . ش .
5 ـ سوره 14 ، آيه 37
|
91 |
|
. . . سپس خداي متعال ابراهيم را فرمود : « كعبه را بسازد وستون هاي آن را برافرازد و مردم را به حج بخواند و مناسك حج را به آنان بياموزد پس ابراهيم و اسماعيل پايه هاي خانه را برافراشتند . . . » ( 1 )
طواف ابراهيم
محمد بن اسحاق نقل مي كند كه چون ابراهيم خليل الرحمان از ساختن بيت الحرام آسوده شد ، جبرائيل پيش او آمد و گفت : « هفت بار بر كعبه طواف كن » و او همراه اسماعيل هفت دور طواف كرد و در هر دور طواف ، هر دو به تمام گوشه هاي كعبه دست مي كشيدند و چون هفت دور طواف تمام شد هر دو پشت مقام ابراهيم دو ركعت نماز گزاردند . ( 2 )
معلّم ابراهيم ( عليه السلام ) و فرزندش اسماعيل نيز ، چونان حضرت آدم ( عليه السلام ) جبرائيل بود ، آنان را نزد حجرالأسود آورده ، ابتدا خود آن را استلام نمود ، به ابراهيم و اسماعيل نيز گفت استلام كنند ، سپس همراه با هم ، هفت مرتبه طواف نمودند . ( 3 )
فرشتگان ضمن طواف ، به ابراهيم ( عليه السلام ) سلام دادند . ابراهيم پرسيد : شما در طواف خود چه مي گوييد ؟ گفتند : پيش از روزگار آدم ( عليه السلام ) « سبحان الله والحمدلله ولااله الا الله والله اكبر » مي گفتيم و چون به آدم گفتيم ، فرمود : بر اين كلمات ، « و لاحول و لاقوة الاّ بالله » را هم بيفزاييد . ابراهيم فرمود : بر آن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ تاريخ يعقوبي ، ج 1 ، ص 27
2 ـ التاريخ القويم ، ج 3 ، ص 47 ؛ اخبار مكه ، ص 55
3 ـ وافي ، ج 8 ، ص 138
|
92 |
|
« العلي العظيم » را هم بيفزاييد و فرشتگان چنين كردند . ( 1 )
پس از حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) موسي ( عليه السلام ) نيز حج گزارده ، هفت مرتبه گرداگرد اين خانه طواف نموده است . ( 2 )
مجاهد نقل كرده كه : موسي بر شتري سرخ به حج آمد و از منطقه روحاء گذشت و دو جامه پنبه اي بر تن داشت ، يكي را ازار ساخته و ديگري را رداء و بر كعبه طواف كرد . . . ( 3 )
از امام صادق ( عليه السلام ) سؤال شد : آيا قبل از بعثت نبي اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) حج گزارده مي شد ؟ فرمود : آري و تصديق آن در قرآن گفتار شعيب است كه هنگام ازدواج موسي گفت : « علي أن تاجرني ثماني حجج » ؛ « ( تصميم دارم يكي از دو دخترم را به ازدواج تو درآورم ، بر اين مهر كه ) هشت « حج » براي من خدمت كني » ( 4 ) و نگفت هشت « سال . » همانا آدم و نوح حج گزاردند . سليمان بن داود همراه با جن و انس و پرنده و باد حج انجام داد . موسي سوار بر شتري سرخ رنگ حج گزارده مي فرمود : « لبيك لبيك . . . » ( 5 )
پيامبران الهي هر يك بگونه اي تلبيه گفته ، حج مي گزاردند ، آنگونه كه ازرقي مي گويد : يونس بن مَتي مي گفته است « لبيك فراج الكرب لبيك » و موسي مي گفته است : « لبيك انا عبدك لبيك لبيك » و عيسي مي گفته است :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ اخبار مكه ، ج1 ، ص45
2 ـ اخبار مكه ، ج1 ، ص73
3 ـ اخبار مكه ، ج1 ، ص68
4 ـ قصص : 27
5 ـ تفسير البرهان ، ج1 ، ص155/10 ؛ بحار ، ج99 ، ص64/41
|
93 |
|
« لبيك انا عبدك ، ابن امتك ، بنت عبديك لبيك . » ( 1 )
طواف ايرانيان قديم
كعبه نزد ايرانيان قديم نيز از قداست ويژه اي برخوردار بوده است ، برخي از آنان به احترام خانه كعبه و جدّشان ابراهيم ( عليه السلام ) و هم توسل به هدايت او و رعايت نسب خويش ، به زيارت بيت الحرام مي رفتند و بر آن طواف مي بردند و آخرين كس از ايشان كه به حج رفت ، ساسان پسر بابك جدّ اردشير بابكان ، سرملوك ساساني بود . . .
در روايـات اسـلامي راجع به حفر چاه زمزم به وسيله عبدالمطلب آورده اند كه : وقتي عبدالمطلب زمزم را كشف كرد دو آهوي طلا و چند شمشير و زر بسيار به دست آورد كه ساسان پادشاه ايران به حرم كعبه اهدا كرده بود . . . عبدالمطلب باب كعبه را با آنها بساخت ( 2 ) .
ياقوت حموي هم به نقل از مسعودي ( 3 ) آورده است كه « ايرانيان عقيده دارند كه از اولاد ابراهيم اند و پيشينيان ايشان براي بزرگداشت جدّ خود ابراهيم خليل به زيارت بيت الله مي رفتند و كعبه را طواف مي كردند تا شعار نياي خويش را بر پاي دارند و انساب خود را حفظ كنند . آخرين پادشاه پارسي كه به حج بيت الله رفت ساسان بن بابك بود . . . شاعر باستاني تازي در اين باره گفته است :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ اخبار مكه ، ج1 ، ص73
2 ـ ازرقي ، اخبار مكه ، ج1 ، ص22
3 ـ معجم البلدان ، ج3 ، ص148 ؛ مروج الذهب ، ج1 ، ص336
|
94 |
|
زمزمت الفرس علي زمزم * * * و ذلك من سالفها الأقدم
ما از زمانهاي پيش خانه خدا را حج مي گزارديم و در اباطح آن ايمن بوديم ـ اَبْطَح يعني مسيل ، جمع آن اباطح است .
و بعد از ظهور اسلام يكي از شاعران ايراني چنين گفته است :
وما زلنا بحج البيت قِدْما * * * و نُلْقي بالاَباطح اَميناً
« ما از زمانهاي پيش خانه خدا را حج مي گزارديم و در اباطح آن ايمن بوديم . »
و ساسانُ بنُ بابَك سارَ حَتّي * * * أتي البيت العتيق بأصْيَدينا
« و ساسان پسر بابك همراه با دليران مغرور ما راه پيمود تا به بيت العتيق رسيد . »
وطافَ بِه و زمزم عند بئر * * * لاسماعيلَ تَروْي الشّار بينا
« و كعبه و زمزم را طواف كرد ، آن چاه را كه از اسماعيل است و نوشندگان را سيراب مي كند . »
به موجب اين اخبار ، ايرانيان صدر اسلام افتخار مي كردند در عصري كه مشركان جزيرة العرب كعبه را با بتهاي خود ملوث كرده زشت ترين گناهان را در مطاف و مسجدالحرام مرتكب مي شدند ، به زيارت حج مي رفتند و هدايايي به كعبه تقديم مي داشتند .
طواف در جاهليت
در دوران قبل از اسلام و در عصر جاهلي نيز ، مراسم حج و طواف خانه
|
95 |
|
خدا ، همچنان وجود داشت . قريش و عموم فرزندان معدّ بن عدنان پاره اي از احكام دين ابراهيم را به دست داشتند ، خانه كعبه را زيارت مي كردند و مناسك حج را به پا مي داشتند ، مهمان نواز بودند و ماههاي حرام را بزرگ مي داشتند . ( 1 )
ليكن با گذشت زمان ، آگاهان دين ساز ، بازيگران دنياخواه و كج انديشان جاهل ، بگونه هاي مختلف به تحريف اين فريضه الهي پرداختند .
يعقوبي مي نويسد :
عمرو بن لحي ـ و نام لحي ، ربيعة بن حارثة بن عمرو بن عامر است ـ به سرزمين شام رفت و آنجا مردمي از عمالقه بودند كه بت مي پرستيدند ، پس به آنها گفت : اين بتهايي كه شما مي پرستيد چيستند ؟ گفتند : اينها بتهايي هستند كه آنها را پرستش مي كنيم و از آنها ياري مي خواهيم ، پس ياري كرده مي شويم و بوسيله آنها باران مي خواهيم پس سيراب مي شويم ، عمر بن لحي گفت : يكي از اين بتها را به من نمي بخشيد تا آن را به زمين عرب برم ، همانجا كه عرب براي زيارت خانه خدا مي آيند ؟ پس بتي به نام « هبل » به او دادند و آن را به مكه آورد و نزد كعبه نهاد و آن اوّل بتي بود كه در مكه نهاده شد ، سپس « اساف » و « نائله » را آوردند و هركدام را بر يكي از اركان كعبه نهادند و طواف كننده ، طواف خود را از اساف شروع مي كرد و آن را مي بوسيد و نيز به آن ختم مي كرد . ( 2 )
برخي علاوه بر طواف خانه ، برگرد بت نيز طواف مي كردند . عمرو بن لُحَيّ ، بت عزّي را در منطقه نخله قرار داد و هنگامي كه از حج
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ تاريخ يعقوبي ، ج 1 ، ص 331 ؛ مركز انتشارات علمي و فرهنگي ، 1363
2 ـ تاريخ يعقوبي ، ج 1 ، ص 231 و 232
|
96 |
|
و طواف خود بر كعبه آسوده مي شدند ، از احرام بيرون نمي آمدند تا كنار بت عزي مي رفتند و بر آن طواف مي كردند و سپس همانجا از احرام بيرون مي آمدند . ( 1 )
بت و بتخانه عزي در راه مكه به عراق و بالاتر از ذات عرق قرار داشته است .
مشركان هرگاه در مراسم حج طواف و وقوف در عرفات و مني را انجام مي دادند ، سرهاي خود را كنار بت منات مي تراشيدند و براي آن نيت حج مي كردند و تلبيه مي گفتند . . . ( 2 )
بدعت ها و رسوم غلط جاهلي ، يكي پس از ديگري آشكار گرديد و طواف اين فريضه الهي ، و كعبه اين جلوه گاه توحيد ، جايگاهي براي ابراز وجود هرزگان و هوسرانان گرديد ، برهنه طواف كردن براي گروهي سنّت شد و از اين رهگذر قداست خانه خدا را خدشه دار كردند . به تاريخچه اين ماجرا توجه كنيد :
عرب در كيشهاي خود دو صنف بودند : حُمْس و حلّه ، عربهاي حمس در كار دين بر خود سخت مي گرفتند و هنگام انجام دادن اعمال حج ، غذاي روغني نمي پختند و شيري اندوخته نمي كردند ، و ميان شيردهي و شيرخوارگانش مانع نمي شدند تا خود آن را رها سازند مو و ناخن نمي گرفتند و روغن استعمال نمي كردند و دست به زنان نمي بردند و خود را خوشبو نمي كردند و گوشتي نمي خوردند و در حج خود كرك و پشم و مويي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ ازرقي ، اخبار مكه ، ج1 ، ص126
2 ـ اخبار مكه ، ج1 ، ص125
|
97 |
|
نمي پوشيدند و لباس نوي به تن مي كردند و با نعلين خويش گرد خانه طواف مي نمودند و از نظر تعظيم پا روي زمين مسجد نمي نهادند . ( 1 )
عربهاي حله ـ يعني قبيله هاي تميم و ضَبَّه و مُزَيْنه و رِباب و عُكْل و ثَوْر و قيس عيلان همه اش به جز عدوان و ثقيف و عامر بن صعصعه ، و ربيعة بن نزار همه اش و قضاعه و حضرموت و عك و قبيله هايي از ازد . . . هرگاه به مكه مي رسيدند ، پس از انجام مناسك ، جامه هايي را كه پوشيده بودند بيرون مي آوردند ( 2 ) و ديگر آن را نمي پوشيدند و به اين جامه ها « لُقي » مي گفتند . بدين جهت اگر مي توانستند جامه هاي حمس را به كرايه يا عاريه مي پوشيدند و در آنها طواف مي كردند وگرنه برهنه طواف خانه را انجام مي دادند . ( 3 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 و2 ـ تاريخ يعقوبي ، ج 1 ، ص 335
3 ـ سيره ابن هشام ، ج 1 ، ص 219
|
98 |
|
برهنگان در مطاف
ابن جريج نيز مي گويد : چون خداوند اصحاب ابرهه حبشي را با پرنده اي به نام ابابيل نابود ساخت ، همه اعراب ، قريش و ساكنان مكه را تعظيم مي كردند و به همين سبب در بزرگداشت حرم و مشاعر و ماههاي حرام ، دقت بيشتري مي نمودند . به افراد قريش و ساكنان مكه هم مي گفتند : ما اهل خدا و فرزندان ابراهيم خليل الرحمان و حاكمان بيت الحرام و ساكنان حرم خداونديم و براي هيچكس از اعراب حق و منزلت ما نيست و به همين سبب در آيين خود كارهاي تازه و بدعت هايي آوردند و آن را ميان خود معمول كردند ؛ از جمله اين بدعت ها اين بود كه مي گفتند : هركس از غير اَحْمَسي ها كه براي نخستين بار به حج مي آيد ـ چه مرد و چه زن ـ بايد طواف اول خويش را برهنه و مادرزاد انجام دهد ، يا آن كه جامه اي از كسي كه احمسي باشد عاريه يا كرايه كند واَحْمَسي به مردم مكه كه قبايل قريش و كنانه و خزاعه بودند و به ديگر مردمي كه آيين آنان را داشتند گفته مي شد .
افرادي كه احمسي نبودند بر در مسجد مي ايستادند و مي گفتند : چه كسي جامه و پوششي به عاريه مي دهد ؟ اگر كسي كرايه مي داد در آن جامه طواف مي كردند در غير اين صورت ، جامه خود را بيرون در مسجد از تن خارج و برهنه مادرزاد وارد محل طواف مي شدند ، نخست كنار بت اساف رفته ، آن را دست مي كشيدند و سپس حجرالاسود را لمس كرده و طواف خود را از سمت راست آغاز مي نمودند ، در حالي كه كعبه سمت چپ آنان قرار داشت . و چون هفت دورشان تمام مي شد باز حجرالأسود را استلام كرده و آنگاه به بت نائله دست مي كشيدند و طوافشان در اينجا تمام مي شد و چون از محلّ طواف بيرون مي آمدند ، جامه خود را به همان حال پيدا مي كردند ، در حالي كه
|
99 |
|
هيچكس به آن دست نمي زد ، آن را مي پوشيدند و پس از آن ديگر برهنه طواف نمي كردند و فقط كساني كه احمسي نبودند و براي نخستين بار به حج يا عمره مي آمدند در طواف اوّل خود برهنه طواف مي كردند . غير احمسي ها اگر لباس ديگري داشتند ، لباسي را كه با آن طواف كرده بودند ، پس از طواف از بدن خارج نموده ميان بت اساف و نائله مي انداختند و آن جامه همچنان آنـجا افـتاده باقـي مي ماند و هيچـكس به آن دسـت نمي زد تا از ميان مي رفت . تمام اين كارها كه ساخته و پرداخته ابليس و موجب دگرگوني آيين حنيف ابراهيم ( عليه السلام ) مي گشت ، سنت شده بود . ( 1 )
اين عمل قداست حرم را شكست و جوانان هوسران را بر آن داشت تا در كنار بيت الله الحرام به نظاره برهنگان بپردازند :
روزي بانويي زيبا براي طواف آمد ، جامه اي عاريه مي خواست كسي پيدا نشد كه به او جامه عاريه دهد ، بناچار لباسهاي خود را خارج و برهنه مشغول طواف شد ، و در حالي كه هر دو دست خود را بر جلو خويش گذاشته بود ، شعر مي خواند و مي گفت :
اليوم يبدو بعضه او كلّه * * * و ما بدا منه فلا أجله
« امروز قسمتي يا همه اش آشكار است و آنچه از آن آشكار است روا نمي دارم . »
جوانان مكه نگاهش مي كردند . ( 2 )
وجود چنين مناظري جوانان هوسران را تحريك مي كرد تا گاهي در
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ اخبار مكه ، ج1 ، ص182
2 ـ همان .
|
100 |
|
خانه خدا ، دست به بازوان زنان بزنند و هرزگي را پيشه خود سازند . ( 1 )
گاهي نيز زنان و مردان جداگانه طواف مي كردند :
ابن عباس مي گويد : برخي از قبايل عرب از جمله بني عامر و ديگران ، برهنه طواف مي كردند . مردان روزها و زنان شبها . . . ، اينها مي گفتند در جامه هايي كه در آن مرتكب گناه شده ايم ، طواف نمي كنيم . . . برخي از زنان ايشان ، تسمه ها و بريده هايي از تهيگاه خود مي آويختند و ظاهراً عورت خود را مي پوشاندند . . . ( 2 )
انديشه اي خرافي
اين كه چرا اعراب جاهلي برهنه طواف مي نمودند ، و يا اگر با لباس طواف مي كردند چرا پس از طواف ، لباس خود را از تن بيرون آورده ، به كنار خانه مي انداختند ؟ ريشه در يك انديشه خرافي داشت .
ابي سليمان از پدرش نقل مي كند كه فاخته دختر زهير بن حارث بن اسد بن عبدالعزي كه مادر حكيم بن خزام است ، در حالي كه حامله بود ، وارد كعبه شد . درد زايمان او را گرفت و حكيم را داخل كعبه به دنيا آورد . ( 3 )
فاخته را ، در سفره چرمي از كعبه بيرون بردند و محلّي را كه در آن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ اخبار مكه ، ج1 ، ص178
2 ـ همان ، ص182
3 ـ در مستدرك الصحيحين ، ج 3 ، ص 483 آمده است ، اخبار متواتره دلالت بر آن دارند كه علي ( عليه السلام ) در كعبه زاده شده است و در نورالابصار نيز آمده كه قبل از علي ( عليه السلام ) هيچكس در كعبه متولد نشده است . فضائل الخمسه ، ج 1 ، ص 214 ، مؤسسة الأعلمي ـ بيروت .
|
101 |
|
زاييده بود ، با آب زمزم شستند . ( 1 )
جامه اي هم كه در آن زاييده بود گوشه اي انداختند و در اصطلاح به چنين جامه اي « لُقا » مي گويند و چنين بود كه عموم مردم گرد كعبه برهنه و بدون هيچ جامه اي طواف مي كردند ، مگر حمسي ها ( يعني قريشيان و هم پيمانان ايشان ) كه با جامه طواف مي كردند . اگر كس ديگري غير از آنان با جامه طواف مي كرد چون طوافش تمام مي شد چه مرد و چه زن ، آن جامه را كنار خانه مي انداخت و هيچكس به آن دست نمي زد و آن را حركت نمي داد تا آن كه زير گام هاي مردم و بر اثر تابش آفتاب و باد و باران پوسيده مي شد . در اين باره ورقة بن نوفل چنين سروده است :
« همين اندوه براي او بس است كه گويي همچون جامه مطرود ( لُقي ) زير دست و پاي طواف كنندگان بر كعبه افتاده است » مقصودش اين است كه كسي با او تماس نمي گيرد . » ( 2 )
در برخي روايات از ابن عباس و نيز قتاده نقل شده كه : گروهي از قريش و نيز طايفه اي از يمني ها براساس همان انديشه هاي خرافي ، برهنه طواف مي گزاردند و عجيب تر آن كه ابن عباس مي گويد : برخي نه تنها در مطاف ، بلكه قبل از ورود به مكّه و دخول حرم ، لباس ها را از تن خارج ، وعريان وارد مكه مي شدند ! ( 3 )
اسامي برخي از قبايل آن روز حجاز كه برهنه طواف مي كردند ، عبارتند
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ اخبار مكه ، ج1 ، ص174
2 ـ همان .
3 ـ الدر المنثور ، ج 3 ، ص 146
|
102 |
|
از : بنوحمس از قريش ، اوس ، خزرج ، خزاعه ، ثقيف ، بني عامر بن صعصعه ، بطون كنانة بن بكر و . . .
اينان عقايد خرافي و ناپسند ديگري نيز داشته اند :
گوشت نمي خوردند ، هميشه از پشت خانه ها داخل مي شدند ، هيچ وقت از پشم و مو استفاده نمي كردند ، براي پوشاندن اطفال پوست گوسفند يا بز را يك جا درآورده ، در پائين آن و در محل پاهاي حيوان دو سوراخ درست كرده آن را ـ نظير شلوار ـ به تن اطفال خود مي كردند و همواره برهنه طواف مي نمودند . . . ( 1 )
لزوم پوشش در طواف
وضعيت به اندازه اي اسفبار بود كه اگر كسي با لباس طواف مي كرد وآن لباس را بر تن مي داشت و ديگران مي ديدند ، او را مي زدند و جامه را از تن او بيرون مي كردند .
سيوطي گويد : در اين مورد آيه آمد كه : بگو چه كسي حرام كرد زينت خدا را كه براي بندگانش فراهم فرموده است و خوراكها و روزي هاي پاكيزه را . ( 2 )
منصور از مجاهد نقل مي كند در باره اين آيه كه خداوند مي فرمايد « و هنگامي كه كار زشت مي كردند مي گفتند : پدران خود را ديديم كه بر اين كار
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ سيد محمد حسين طباطبايي ، الميزان في تفسير القرآن ، ج 8 ، ص 72 ، مؤسسة الاعلمي بيروت ، 1390 هـ . ق .
2 ـ آيات 27 و 30 سوره اعراف ؛ جلال الدين سيوطي ـ الدرالمنثور في التفسير المأثور ، جزء 3 ، ص 146 ، دارالكتب العلميه ، 1990 م .
|
103 |
|
عمل مي كردند و خداوند ما را به آن فرمان داده است » منظور برهنه طواف كردن ايشان است . ( 1 )
ابن عباس در ذيل آيه شريفه « خذوا زينتكم عند كلّ مسجد » ( 2 ) گفته است : چون مرداني بودند كه برهنه طواف مي كردند ، پس خداوند آنان را به زينت فرمان داد و مراد از زينت همان لباس ، پوشاننده عورت و انواع لباس هاي خوب است . ( 3 )
طاووس نيز گفته است : خداوند در اين آيه مردم را به پوشيدن ابريشم و ديباج امر نفرموده ، ليكن بدان علت كه گروهي برهنه طواف مي كردند و اين چنين بود كه وقتي به مكه مي آمدند لباس هاي خود را خارج مسجد درآورده ، سپس وارد مي شدند ، پس اين آيه نازل شد كه « يا بني آدم خذوا زينتكم عند كل مسجد . » ( 4 )
مرحوم علامه طباطبايي ـ قدسّ سرّه ـ معتقدند : آيه اختصاص به برهنه طواف كردن و پوشيدن لباس نداشته ، و كليه آياتي كه در آغاز آن خطاب بني آدم آمده است ، احكام عامي را بيان مي كنند كه اختصاص به ملّت خاصي ندارد . روايات وارده در اين زمينه را نيز از اخبار آحادي مي دانند كه به هيچ وجه حجيّت ندارد . سپس مي فرمايند : ابن عباس در اين روايت يك حقيقت خارجي را تطبيق بر آيه قرآن كرده است . ( 5 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ اخبار مكه ، ج 1 ، ص 176
2 ـ اعراف : 31
3 ـ الدّر المنثور ، ج 3 ، ص 145
4 ـ الدرالمنثور ، ج 3 ، ص 146
5 ـ سيد محمد حسين طباطبائي ، الميزان في تفسير القرآن ، ج 8 ، ص 87 و 88
|
104 |
|
مخالفت با برهنگي
در فضاي تاريك عصر جاهلي ، وجدان هاي بيداري نيز يافت مي شد كه با بدعت ها و رسوم زشت آن دوران به مخالفت برخيزند عبدالمطلب از شمار اين كسان بود . يعقوبي در اين باره مي نويسد :
عبدالمطلب پرستش بتها را رها كرد و خدا رابه يگانگي شناخت و به نذر وفا نمود و سنتهايي نهاد كه بيشتر آنها در قرآن آمد و در سنت رسول خدا هم پذيرفته شد و آنها عبارتند از : وفاي به نذر ، صد شتر در ديه پرداختن ، حرمت نكاح با محارم ، موقوف كردن درآمدن به خانه ها از پشت آنها ، بريدن دست دزد ، نهي از زنده بگور كردن ، مباهله ( نفرين كردن بر يكديگر ) ، حرمت ميگساري ، حرمت زنا ، حد زدن زناكار ، و قرعه زدن ، و آن كه نبايد هيچكس برهنه گرد كعبه طواف نمايد و پذيرايي از مهمان و آن كه نبايد هزينه حج را جز از مالهاي پاكيزه خويش بپردازند و بزرگ داشتن ماههاي حرام . ( 1 )
پايان يك بدعت
بدعت برهنه طواف كردن كه در دوران جاهلي مرسوم بود ، پس از بعثت رسول اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) همچنان در مكّه باقي ماند تا آن كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) قدرت يافت و در سال نهم هجري علي بن ابيطالب ( عليه السلام ) را به مكّه اعزام و آن حضرت در منا پيام رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) را به مردم ابلاغ و اين عمل نابخردانه را ممنوع نمود .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ تاريخ يعقوبي ، ج 1 ، ص 363
|
105 |
|
علي ( عليه السلام ) فرمود : پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) به من امر نموده تا دستور خدا را به مردم ابلاغ كرده ، به آنان بگويم از اين پس عريان بر گِرد خانه خدا طواف نكنند و پس از اين سال نيز مشركان ديگر حق نزديك شدن به مسجدالحرام را ندارند . ( 1 )
ترمذي نيز از زيد بن يُثَيْع نقل مي كند كه از علي ( عليه السلام ) سؤال كردم : مأموريت شما در حج چه بود ؟ حضرت پاسخ فرمود : چهار چيز : 1 ـ اين كه برهنه در كنار كعبه طواف نكنند . . . ( 2 )
ابي الصباح كناني از امام صادق ( عليه السلام ) نقل مي كند كه فرمود : پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) پس از مراجعت از جنگ تبوك تصميم به انجام حج گرفتند ] ليكن [ فرمودند : در خانه خدا مشركان عريان طواف مي كنند و تا چنين وضعي ادامه دارد من دوست نمي دارم حج بگزارم . ( 3 )
پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) سرانجام با اعزام علي ( عليه السلام ) پرونده اين بدعت ناپسند را بستند و پس از آن ، با اقتدار كامل به مكه آمده آنجا را از پليديها پاك كردند .
طواف پيامبر ( صلّي الله عليه وآله )
ابن عباس مي گويد :
پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در حالي وارد مكه شدند كه برگرد كعبه 360 بت بود برخي از آنها را با سرب استوار كرده بودند . . . پيامبر با چوبدستي خود
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ نورالثقلين ، ج 2 ، ص 179
2 ـ تفسير قرطبي ، ج 8 ، ص 68
3 ـ تفسير قرطبي ، ج 8 ، ص 68
|
106 |
|
به بت ها اشاره مي فرمودند و بت فرو مي افتاد آنگاه همچنان سواره هفت دور طواف فرمود و با همان چوبدستي حجرالاسود را استلام كرد و چون طواف ايشان تمام شد از مركوب خود پياده شدند و كنار مقام ابراهيم آمدند و . . .
اهالي مكه نيز در عصر جاهلي براي كعبه قداست خاصّي قائل بودند . آنان براي عبادت و شكرگزاري به درگاه حضرت حق ، به آنجا آمده ، طواف مي كردند . ابن شهرآشوب در اين زمينه مي نويسد :
ابوطالب در حجر اسماعيل در خواب ديد دربي از آسمان به سوي او گشوده شد و نوري از آن ساطع است و ابوطالب را در خود گرفت . پس از بيدار شدن ، خواب را براي راهب جحفه نقل كرد . راهب ابوطالب را بشارت داد كه فرزندي بزرگوار و شجاع نصيب او خواهد شد . ابوطالب نيز به سوي كعبه بازگشت و در حالي كه طواف مي كرد اين اشعار را مي سرود :
أطوف للاله حول البيت * * * ادعوك بالرغبة محيي الميت
بأن تريني السبط قبل الموت * * * أغر نوراً يا عظيم الصوت
منصلتاً بقتل اهل الجبت * * * و كل من دان بيوم السبت . . . ( 1 )
پس از بعثت رسول اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) دستورات و قوانين حيات بخش اسلام ، آرام آرام بدعت ها و سنت هاي غلط جاهلي را از بين برد و با تبيين و تشريح فلسفه طواف و نشان دادن الگو ، فصل جديدي در انجام صحيح مناسك حج گشوده شد كه در شماره بعد به بررسي ابعاد گوناگون آن خواهيم پرداخت .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ ابي جعفررشيدالدين محمدبن علي بن شهرآشوب م588 ، مناقب ، ج2 ، ص254 ، انتشارات علامه ، قم .
|
107 |
|
طواف و اهميّت آن در روايات
طواف خانه خدا ، يكي از زيباترين و پرجاذبه ترين اعمال و مناسك حج است . عاشقان و دلباختگان حريم كبريايي ، با پشت سرگذاردن فرسنگ ها راه ، خود را به مكه ؛ حرم امن الهي رسانده و چونان انسان تشنه اي كه دسترسي به آب را نزديك مي بيند ، در انتظار رسيدن به مسجدالحرام و كعبه معظّمه ، لحظه شماري مي كنند .
براي ورود به مسجدالحرام و طواف كعبه ، هر انسان حج گزاري ابتدا بايد خود را با آب توبه بشويد و بار سنگين گناهان را از دوش خويش بر زمين بگذارد . آنگاه غسل كرده ، تكبيرگويان ، همراه باآرامش خاطر و متانت كامل وارد مسجدالحرام شود . ( 1 ) و عاشقانه گرد كعبه بچرخد تا خداوند از آنان خشنود
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ مستدرك ، ج 9 ، ص 317 ، ح 1 ، 2 و3
|
108 |
|
شود ؛ همانگونه كه از ملائكه خشنود گرديد . ( 1 )
هر ركني از اركان كعبه ، ويژگي خاصّي داشته ، و طواف كننده از نقطه شروع تا پايان ، مراحلي را براي وصول به قرب حق طي مي كند :
در ركن حجرالأسود ، كه « باب الرحمه » اش نامند ، درب رحمت به سوي او گشوده مي شود .
در ركن شامي ، درب انابه و توسّل و در ركن يماني باب توبه باز است و از اينجا تا حجر ، به باب آل محمد ( صلّي الله عليه وآله ) و شيعيان آنان معروف است . ( 2 )
فرشتگان نگاهبانان اين مسيرند . آنان از آسمان به زمين آمده ، شب و روز گرد كعبه طواف مي كنند تا آن را از پيروان شيطان و ستمگران حراست كنند . ( 3 )
و تو انسان حج گزار ، بايد در اين مكان الهي زبانت را نگهداشته ، سخناني سودمند بر آن جاري كني ؛ « سبحان الله » و « لااِله اِلاّ الله » فراوان بگويي ، كار نيك انجام دهي ، نماز شب بخواني ، قنوت را طولاني كرده ، فراوان طواف كني و اگر توانستي از مكه خارج نشوي تا ختم قرآن نمايي ، چنين كن . ( 4 )
اهميت طواف
امام صادق ( عليه السلام ) از پدرانش و آن بزرگوار از رسول اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) نقل
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ مستدرك ، ح 9 ، ص 325
2 ـ مستدرك ، ج 9 ، ص 336
3 ـ مستدرك ، ج 9 ، ص 338
4 ـ مستدرك ، ج 9 ، ص 363
|
109 |
|
كرده اند كه فرمود :
« زينت ايمان ، اسلام و زينت كعبه ، طواف است . » ( 1 ) و در حديثي ديگر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) طواف را چون نماز دانسته اند ، با اين تفاوت كه در طواف مي توانند سخن بگويند امّا در نماز نه . ( 2 )
و نيز فرمود :
« خداوند به طواف كنندگان فخر مي كند و اگر قرار بود ملائكه با كسي مصافحه كنند ، با طواف كنندگان خانه خدا مصافحه مي كردند . » ( 3 )
امام رضا ( عليه السلام ) نيز فرمودند :
« بر شما باد به نماز شب ، قنوت طولاني و زياد طواف نمودن . » ( 4 )
مستحب است كساني كه به مكه مي آيند سيصد و شصت طواف ، و اگر مقدورشان نيست ، سيصد و شصت شوط طواف كنند . و اگر نمي توانند تا زماني كه در مكه هستند ، هر چه مي توانند طواف نمايند . ( 5 )
عبدالله بن عمر گفته است : « بهترين كار نزد پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) هرگاه به مكه مي آمد طواف خانه خدا بود . » ( 6 )
عثمان بن يثار نيز گفته است : به من خبر رسيده ـ و خداوند داناتر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ مستدرك الوسائل ، ج 9 ، ص 375
2 ـ سنن ترمذي ، ص 153
3 ـ شفاء الغرام ، ج 1 ، ص 292
4 ـ مستدرك ، ج 9 ، ص 377
5 ـ مستدرك ، ج 9 ، ص 377 و 378
6 ـ شفاءالغرام ، ج 1 ، ص 287
|
110 |
|
است ـ كه : « چون پروردگار فرشته اي را براي انجام كاري به زمين گسيل مي دارد فرشته اجازه مي گيرد كه به خانه كعبه طواف كند و به آرامي به زمين فرود آيد . » ( 1 )
بدليل همين اهميت است كه كعبه در تمام سال طواف كننده دارد و شگفت انگيزتر آن كه هنگام باران ، مردم به جاي پناه بردن به زير سقف ، به سوي كعبه شتافته ، تلاش مي كنند خود را كنار كعبه و زير ناودان طلا برسانند و از آب باراني كه از بام كعبه فرو مي ريزد استفاده نموده ، متبرّك شوند .
حافظ محب الدين طبري مي گويد :
« گفته اند از روزي كه خداوند كعبه را پديد آورد ، همواره انسان ها ، جنّيان و فرشتگان گرداگرد آن طواف نموده اند و هرگز از طواف كننده خالي نبوده است . » ( 2 )
برخي از شيفتگان طوافِ خانه خدا هنگام جاري شدن سيل در مسجدالحرام نيز ، دست از تلاش برنداشته ، شناكنان گرد كعبه طواف مي كردند ابن زبير از زمره اين كسان است . ( 3 )
قاضي عزالدين نيز از جدّ خويش شنيده كه : شناكنان خانه خدا را طواف كرده است و آب به حدّي بوده كه هنگام رسيدن به ركن حجرالاسود ، در آب فرو مي رفته تا بتواند حجرالأسود را لمس نمايد . ( 4 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ ازرقي ، اخبار مكه ، ج1 ، ص35
2 ـ التاريخ القويم ، ج 4 ، ص 162
3 ـ التاريخ القويم ، ج 4 ، ص 163
4 ـ التاريخ القويم ، ج 4 ، ص 163
|
111 |
|
زين العابدين بن نورالدين علي حسيني كاشاني در اين زمينه مي نويسد :
ظهر روز چهارشنبه 19 ماه شعبان 1039 سيل عظيمي در مكه آمده و آب فراواني داخل مسجدالحرام شد و حدود 442 نفر از بين رفتند كه يك معلّم با سي دانش آموزش كه در مسجد مشغول درس بودند جزو آنان بود . من در روز پنجشنبه بيستم ماه شعبان وارد مسجدالحرام شدم در حالي كه هيچ طواف كننده اي درآن نبود آنگاه در درون آب طواف كرده ، نماز طواف را ـ اجباراً ـ بالاي منبر خواندم . ( 1 )
فردي به نام سيد محمد هادي بن علوي كه از دوستان مؤلف كتاب « التاريخ القويم لمكة و بيت الله الكريم » است در سال 1360 هـ . ق . در حالي كه سيل عظيمي در مكه جاري شده بود ، خانه خدا را شناكنان طواف كرده است . ( 2 )
البته برخي از اوقات ، كعبه به دلايلي طواف كننده نداشته است : هنگام توسعه مسجدالحرام به علّت استفاده از ديناميت در تخريب كوه صفا ، بعد از نماز ظهر ، مطاف از طواف كنندگان تخليه مي شد تا پرتاب سنگ هاي منفجر شده ، به كسي آسيب نرساند ، اين عمليات معمولاً بيش از نيم ساعت طول نمي كشيده است . ( 3 )
مردم در دوره جاهليت نيز ، براي كعبه و طواف ، قداست خاصي قائل بوده به هنگام شروع و ختم طواف حجرالاسود را لمس مي كرده اند و در روزهاي دوشنبه و پنجشنبه درب كعبه را گشوده و به احترام كعبه كفش ها را
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ رساله « مفرحة الأنام في تأسيس بيت الله الحرام » ـ رسول جعفريان ـ ميقات حج ، شماره5 ، ص99
2 ـ التاريخ القويم لمكه وبيت الله الكريم ، ص 163
3 ـ همان .
|
112 |
|
بيرون خانه درآورده ، سپس وارد كعبه مي شدند . ( 1 )
مسافت طي شده در هفت شوط طواف هشتصد و سي و شش ذراع و بيست انگشت است . ( 2 )
پاداش طواف كنندگان
يكي از ثمرات طواف خانه خدا ، آمرزش گناهان است . محمد بن قيس مي گويد : امام باقر ( عليه السلام ) در مكه براي مردم سخن گفته مي فرمود :
چون هفت بار گرد خانه طواف كني ، به اين وسيله عهد و پيماني نزد خدا براي تو بوجود مي آيد كه پروردگارت پس از آن شرم مي كند تو را عذاب نمايد .
سپـس فـرمـود : هنـگامي كـه هفت شوط طواف زيارت كردي ، و بعد در مقام ابراهيم ـ ع ـ دو ركعت نماز طواف گزاردي ، فرشته اي بزرگوار دست بر دو شانه ات مي زند و مي گويد : امّا آن گناهاني كه در گذشته از تو سرزده است همگي بخشيده شد عمل را در اين يكصد و بيست روز از نو آغاز كن . ( 3 )
حسين بن سعيد اهوازي مي گويد : امام صادق ( عليه السلام ) فرمود :
هركس هفت مرتبه گرد اين خانه ، طواف نمايد ، خداوند ـ عزّوجلّ ـ شش هزار حسنه براي او مي نويسد و شش هزار گناهش را مي بخشد و شش
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ التاريخ القويم لمكه وبيت الله الكريم ، ص 165
2 ـ اخبار مكه ، ج 2 ، ص 120
3 ـ شرح من لايحضره الفقيه ، ج 3 ، ص 28 ، ح 2138
|
113 |
|
هزار درجه او را بالا مي برد . ( 1 )
پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : « طواف بسيار كنيد ، كمترين چيزي كه در روز قيامت در نامه عمل شما يافت مي شود همانا طواف است . » ( 2 )
در روايت ديگري آمده است : « كسي كه اين خانه را هفت مرتبه طواف كرده ، دو ركعت نماز بگزارد ، مانند آن است كه بنده اي را آزاد كرده باشد . » ( 3 )
امام صادق ( عليه السلام ) نيز فرمود : « خداوند ـ عزّوجلّ ـ اطراف كعبه يكصد و بيست رحمت قرار داده ، كه شصت رحمت آن مخصوص طواف كنندگان ، چهل رحمت براي نمازگزاران و بيست رحمت براي نگاه كنندگان ـ به كعبه ـ است . ( 4 )
همين روايت را اهل سنت به نقل از رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) آورده اند . ( 5 )
حسان بن عطيه پس از نقل اين روايت مي گويد : « پس از دقّت معلوم شد تمامي يكصد و بيست رحمت از آن طواف كننده است ؛ زيرا او هم طواف مي كند ، هم نماز مي خواند ، و هم به كعبه مي نگرد . ( 6 )
شاعري عرب زبان اين روايت را در سروده خود اينگونه آورده است :
و جاء في الحديث ما معناه * * * ينزل الله تعالي الله
لبيته المحفوف بالكرامة * * * في كل يوم بل وكل ليلة
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ مستدرك ، ج 9 ، ص 376
2 ـ مستدرك ، ج 9 ، ص 376
3 ـ مستدرك ، ج 9 ، ص 376
4 ـ من لايحضره الفقيه ، ج 3 ، ص 33
5 ـ اخبار مكه ، ج 2 ، ص 8
6 ـ التاريخ القويم لمكة و بيت الله الكريم ، ج 4 ، ص 152
|
114 |
|
عشرين رحمة مضافا لمائه * * * ينالها قوم همو خير فئة
منقسم للطائفين نصفها * * * وللمصلّين يخص ثلثها
والناظرون البيت يأخذونا * * * عشرين و هوسدسها يقينا ( 1 )
در روايت ديگري آمده است :
« ان مَنْ طاف بالبيت خرج من ذنوبه . »
« هر كس خانه خدا را طواف كند ، از گناهان خود خارج مي گردد . »
عبدالله بن عمر گفته است شنيدم كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود :
« كسي كه هفت مرتبه خانه خدا را طواف كند ، براي هر گامي كه برمي دارد ، يك حسنه برايش نوشته مي شود ، يك گناه از او بخشيده مي شود و ] مقامش [ يك درجه بالا مي رود ] و هر گام آن [ برابر با آزاد كردن يك بنده است . »
همين روايت را با اندكي تغيير ، ترمذي و نسائي نيز نقل كرده اند . ( 2 )
همچنين پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : « هيچ طواف كننده اي نيست كه هنگام زوال آفتاب با سر و پاي برهنه گِرد اين خانه طواف كند ، در حالي كه پياده در حركت بوده ، گامهاي خود را كوتاه برمي دارد ، چشمانش را به زمين مي دوزد ودر هر شوطي از طواف ؛ حجرالاسود را لمس مي كند ، بدون آن كه كسي را آزار رساند و ياد و ذكر خدا از زبانش بيفتد ، مگر آن كه خداوند در هر گامي كه برمي دارد ، هفتاد هزار حسنه براي او ثبت نموده ، هفتاد هزار گناه او را پوشانده و او را هفتاد هزار درجه بالا مي برد و ثواب آزاد كردن هفتاد هزار برده كه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ التاريخ القويم ، ج 4 ، ص 153
2 ـ فاسي مكي ، شفاءالغرام باخبار البلد الحرام ، ج 1 ، ص 283 ؛ دارالكتاب العربي ( 1405 هـ . ق . )
|
115 |
|
قيمت هر يك ده هزار درهم باشد به او مي دهد ، و مي تواند هفتاد نفر از بستگانش را شفاعت كند و هفتاد هزار حاجت او برآورده مي شود اگر خواست در دنيا و اگر خواست در آخرت . » ( 1 )
شبيه اين روايت را اهل سنت از ابن عباس به نقل از رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) با كمي تغيير آورده اند . ( 2 )
دانشمند و محقق ارزشمند ، آقاي علي اكبر غفاري در رابطه با اختلاف ثواب هايي كه در اينگونه روايات و نظاير آن آمده مي نويسد :
اختلاف در مقدار ثواب ، كه درباره بعضي اعمال در روايات آمده است ، به اعتبار مخاطب و موقعيت و كمال عمل است . گاهي ممكن است ثواب طواف از آزاد كردن بنده بيشتر باشد ؛ چون بردگان كم هستند يا در رفاه و آسايش و تحت تعاليم حق زندگي مي كنند و گاهي تحت فشار اربابان و شكنجه آنها قرار گرفته و بدون فرهنگ بسر مي برند ، و آزاد كردن آنان از هر عمل خيري در چنين موقعيتي بالاتر است و گاهي ، به عكس است و در اين وقت ، طواف كه موجب آزادي بنده ها را تقويت مي كند و انسان را در مقامي از قرب به حق مي رساند كه اعمال و كردار و رفتارش هر يك موجب آزادي هزاران هزار خلق خداست ، از اين رو ثواب طواف او بيشتر مي شود . پس ثواب وابسته به موقعيت و كيفيت عمل است و در تاريخ اسلام افرادي بوده اند كه طواف خانه كعبه را تمام عمر ، سالي چندين بار به جا مي آورده اند ، ولي از آنها اعمالي يا دستوراتي صادر شده كه صدها هزار مردم آزاد را به بردگي كشانده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ كافي ، ج 4 ، ص 412 ، حديث 3 ؛ من لايحضرة الفقيه ، ج 3 ، ص 33
2 ـ شفاءالغرام ، ج 1 ، ص 285
|
116 |
|
است ، آري اين ثوابها همگي شرط و شروطي دارد و مطلق نيست و با اختلافِ شرايط ، كم و زياد مي شود . ( 1 )
ابن عباس نقل كرده كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) فرمودند :
« كسي كه پنجاه مرتبه طواف كند از گناه پاك مي شود ، همچون زماني كه از مادر متولّد شده است . » ( 2 )
برخي از دانشمندان معتقدند كه لازم نيست پنجاه مرتبه طواف در يك زمان و پي درپي صورت بگيرد ، بلكه اگر در طول زندگي در نامه عمل او پنجاه طواف ثبت شده باشد ، چنين ثوابي را خواهد داشت .
محب طبري نيز مي گويد : برخي از علما براي عدد طواف هفت مرحله ذكر كرده اند :
1 ـ پنجاه بار طواف كردن در روز و شب ، 2 ـ بيست و يك مرتبه ، 3 ـ چهارده مـرتبه ، 4 ـ دوازده مـرتبه ؛ 5 بـار در روز و 5 بار در شـب ، 5 ـ هفـت مرتبه ، 6 ـ سه مرتبه ، 7 ـ يك مرتبه . ( 3 ) ( لازم به ذكر است كه مراد از هر مرتبه طواف ، هفت شوط مي باشد . )
ثواب طواف و منافع آن به قدري زياد است كه امام صادق ( عليه السلام ) حتّي در شدّت بيماري براي انجام آن ، به بيت الله الحرام مي آمدند :
ربيع بن خيثم گفته است : امام صادق ( عليه السلام ) را در حالي كه به شدت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ علي اكبر غفاري ، شرح من لايحضره الفقيه ، ج 3 ، ص 34
2 ـ شفاءالغرام ، ج1 ، ص 484
3 ـ شفاءالغرام ، ج 1 ، ص 284 و 285
|
117 |
|
بيمار بود ديدم كه ايشان را در محلي اطراف كعبه طواف مي دادند . حضرت هر گاه به ركن يماني مي رسيد مي فرمود : تا ايشان را زمين بگذارند ، سپس دست خويش را از محمل خارج كرده و بر زمين مي ماليد آنگاه مي فرمود : مرا بلند كنيد . و در روايت ديگري آمده كه حضرت در پاسخ سؤال كسي كه علّت اين كار را جويا شده بود با اشاره به آيه « ليشهدوا منافع لهم » فرمودند : همانا من دوست مي دارم از منافعي كه خداوند فرموده ، بهره بگيرم . ( 1 )
خانه كعبه خانه دلهاست * * * ساحت قدس و جلوه گاه خداست
نيكبخت آن كه همچو پروانه * * * در طواف است گرد آن خانه
چون نصيب تو نيست فيض حضور * * * باش اندر طواف خانه زدور
در ركوع و سجود سويش باش * * * تو هم از زائران كويش باش
هفت شوط طواف
ابوحمزه ثمالي مي گويد : « به امام سجاد ( عليه السلام ) عرض كردم چرا طواف هفت شوط است ؟ فرمود : خداوند تبارك و تعالي به ملائكه فرمود : « اِنّي جاعلٌ في الأرض خليفة » ، ملائكه بر خلاف فرموده خداوند ، گفتند : « أتجعل فيها من يفسد فيها ويسفك الدماء » خداوند فرمود : « اِنّي أعلم ما لا تعلمون . » ] بدنبال آن [ پروردگار متعال هفت هزار سال نور خود را از آنان پوشانيد ، ملائكه هفت هزار سال به عرش پناه بردند ، پس خداوند بر ايشان رحمت آورد و توبه شان را پذيرفت و بيت المعمور را كه در آسمان چهارم بود براي آنان قرار داد ( وجعله مثابة . . . ) ، و بيت الحرام را براي مردم ] در روي زمين [ مقابل بيت المعمور قرار
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ مجمع البيان ، ج 7 ، ص 81 ؛ وسايل ، ج 8 ، ص 70
|
118 |
|
داد ( فجعله مثابة للناس و امناً ) .
پس طواف بر بندگان هفت شوط واجب شد ؛ براي هر هزار سال يك شوط . ( 1 )
در نقل ديگري آمده است كه : قبل از اسلام طواف در ميان قريش عدد خاصّي نداشت ، عبدالمطلب آن را هفت شوط تعيين كرد و خداوند نيز پس از پيدايش اسلام همان را قرار داد . ( 2 )
هروله در طواف
در جريان فتح مكه ، رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) پس از ورود به شهر ، خانه ابوسفيان را ـ مكان امن ـ قرار داد ، مردم نيز به اين خانه پناه آورده ، در به روي خويش بسته و جنگ افزارهايشان را بر زمين نهادند . آنگاه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) نزد حجرالأسود آمده ، آن را لمس فرمود و مشغول طواف شد . حضرت به بتي رسيد كه كنار كعبه قرار داشت ، آنگاه با كماني كه قوس آن را در دست گرفته بود ، در چشم بت فرو كرده ، فرمود :
« جاء الحق و زهق الباطل اِنَّ الباطل كان زهوقا . » ( 3 )
و چون از طواف خانه فارغ شدند به كوه صفا آمده از آن ، بالا رفتند و از آنجا به خانه كعبه نگاه كرده ، دستها را بلند نمود و دعا كرد . ( 4 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ علل الشرائع ، ج 1 ، ص 401 ؛ نورالثقلين ، ج 1 ، ص 53 تا 83
2 ـ بحارالانوار ، ج 96 ، ص 384
3 ـ اسراء : 81
4 ـ فتوح البلدان ، ص 59
|
119 |
|
امام باقر ( عليه السلام ) فرمود : « هنگامي كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) به مسجدالحرام وارد شدند . . . هفت شوط طواف كردند ؛ سه شوط را با حالت هروله و تند رفتن و چهار شوط را به حالت راه رفتن . » ( 1 )
اين كه چرا پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در فتح مكه به اصحاب و ياران خود اين گونه دستور دادند ، دليلي شنيدني دارد ؛ شخصي از ابن عباس پرسيد كه برخي گمان دارند رسـول خـدا ـ ص ـ به هروله كردن و دويدن در حال طواف دستور داده اند گفت : هم دروغ گفته اند و هم راست !
گفتم چگونه ؟
پاسخ داد : پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در عمرة القضاء در حالي وارد مكه شد كه مردم مشرك بودند ، به مكيّان خبر داده بودند كه ياران محمد ( صلّي الله عليه وآله ) در سختي بسر برده ، و خسته اند پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) ] براي خنثي نمودن اين شايعه [ فرمود : « خداي رحمت كند مردي را كه صلابت و قدرت خود را به آنان نشان دهد و بنماياند . » پس آنها را فرمان داد و آنان نيز در حالي كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) بر ناقه خود سوار بودند و عبدالله بن رواحه افسار شتر حضرت را در دست داشت ، سه شوط را هروله كنان انجام داده ، قدرت خويش را آشكار ساختند مشركان نيز در برابر ناودان ] كعبه [ آنها را نگاه مي كردند . پس از آن ، رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) بار ديگر حج گزارد ولي ] در طواف [ هروله نكرد و مردم را نيز بدان امر ننمود . پس آنها هم راست گفتند و هم دروغ . ( 2 )
همچنين در روايتي آمده است : ديدم علي بن الحسين ( عليه السلام ) در طواف
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ دعائم الاسلام ، ج 1 ، ص 312
2 ـ مستدرك ، ج 9 ، ص 394
|
120 |
|
راه مي رفت و هروله نمي فرمود . ( 1 )
طواف در شب
نخستين كسي كه براي طواف كنندگان در مسجدالحرام ، چراغ روشن كرد ، عقبة بن ازرق بن عمرو غساني بود كه بر لبه ديوار خانه خود چراغي بزرگ مي نهاد ، تا مسجد را براي طواف كنندگان و ديگر كساني كه در آن بودند ، روشن كند .
محمد بن سائب بن بركة از مادرش نقل كرده كه گفته است : شبي عايشه همسر پيامبر ـ ص ـ به چراغ داران پيام داد چراغ ها را خاموش كردند و آنگاه در حجاب كامل و پوشيده طواف كرد . ( 2 )
پس از آن خالد بن عبدالله قسري چراغي كنار چاه زمزم و روبروي حجرالاسود نهاد و اين به روزگار حكومت عبدالملك بن مروان بود و اينها را از گذاشتن آن چراغ منع كرد . ( 3 )
در حكومت مأمون عباسي ، محمد بن سليمان ، حاكم مكه شد و چراغي ديگر بر ستوني بلند مقابل آن و كنار ركن غربي نهاد و چون محمد بن داود حاكم مكه شد دو ستون بلند ديگر يكي مقابل ركن يماني و ديگري مقابل ركن شامي نهاد و چون هارون ( الواثق بالله ) خليفه شد دستور داد ده ستون بلند كه قنديل داشت بر اطراف محل طواف نهادند و در آنها چراغ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ مستدرك ، ج 9 ، ص 395
2 ـ اخبار مكه ، ج1 ، ص350
3 ـ اخبار مكه ، ج1 ، ص287
|
121 |
|
روشن مي كردند . ( 1 )
گفته اند : ستونهاي زرد مسي كه اطراف كعبه نصب شده بود ، ابتدا در كاخ بابك خرمي در ارمنستان بوده و در صحن خانه او روشن مي شده است و چون خداوند او را زبون ساخت و كشته شد ( و پسرش را به سامرا آوردند و در شهرها گرداندند و خانه اش را خراب كردند ، زيرا او گروه بسياري از مسلمانان را كشته بود و خداوند مردم را از او آسوده كرد ) اين ستونها را از كاخ وي آوردند كه چهارده ستون بود ، چهارتاي آن را در دارالخلافه سامرا نصب كردند و ده ستون ديگر را معتصم در سال دويست و سي و چند ، براي كعبه فرستاد كه اطراف كعبه در صف اول نصب كردند . ( 2 )
خليفه ها و پادشاهان در زمانهاي مختلف بر شمار ستونها و قنديل هاي مسجد و چراغهاي منطقه حرم و درهاي مسجد و منبرها افزودند چنانكه نزديك به يك هزار و پانصد رسيد و همچنان نفت سوز و روغن سوز بود تا سال 1339 قمري كه تمام چراغهاي آن به برق مبدّل شد . ( 3 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ اخبار مكه ، ج9 ، ص395
2 ـ همان .
3 ـ اخبار مكه ، ج1 ، ص288