بخش 9

روزه گرفتن در عرفات حضور رسول خدا در عرفات سیل در عرفات سخنرانی در عرفات مسجد عرفات عرفات و ستمگران آب در عرفات حج اکبر عرفه و حج اکبر عید قربان و حج اکبر پیام برائت سید قطب و حج اکبر سنت اعراب جاهلی مأموریت علی بن ابیطالب (علیه السلام) ابلاغ پیام یک انحراف آشکار تعصب ناروا نظریه علامه طباطبایی نتیجه بحث مزدلفه مُزدَلِفه در لغت جَمْع مشعرالحرام

روزه گرفتن در عرفات

در برخي روايات فريقين ، از روزه گرفتن روز عرفه نهي گرديده كه شايد علّت آن ، سر حال بودن و با نشاط بودن هنگام دعا و نيايش است ؛ زيرا انسان روزه دار ، در آن سرزمين ـ و خصوصاً در هواي گرم ـ حال دعا پيدا نمي كند . رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) نيز روز عرفه را روزه نمي گرفت و خلفا و برخي اصحاب با تأسي به آن حضرت ، از روزه گرفتن در اين روز خودداري مي كردند . ( 1 )

شيخ كفعمي در مصباح فرموده : مستحب است روزه گرفتن در روز عرفه ، براي كسي كه در دعا خواندن ضعف پيدا نكند . ( 2 ) و اين خود مؤيد آن است كه كراهت روزه بدان جهت است كه انسانها براي دعا خواندن ، حال و نشاط داشته باشند .

دعاهاي حسين بن علي ـ عليهماالسلام ـ و امام سجاد در روز عرفه از ادعيه بسيار مهم و حاوي نكات ارزشمند و تكان دهنده ايست .

بشر و بشير فرزندان غالب اسدي گفته اند : در پسين روزِ عرفه ، در عرفات ، خدمت حسين بن علي ـ عليهماالسلام ـ بوديم ، آن حضرت از خيمه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ فاكهي ، اخبار مكه ، ج5 ، ص33 ـ 29

2 ـ مفاتيح الجنان ، ص470


244


خود بيرون آمده ، با گروهي از اهل بيت و فرزندان و يارانشان با نهايت خضوع و خشوع ، در طرف چپ كوه ( جبل الرحمه ) ايستاده ، روي بطرف كعبه نمود ، آنگاه دستها را تا مقابل صورت بالا گرفت و مانند مسكيني كه طلب غذا مي كند ، شروع به خواندن دعا نمود :

« الحمد لله الذي ليس لقضائه دافع ، ولا لعطائه مانع . . . » ( 1 )

در دعاي چهل و هفتم صحيفه سجاديه نيز ، راز و نياز امام سجاد ( عليه السلام ) در روز عرفه آمده است .

حضور رسول خدا در عرفات

جابر بن عبدالله ـ رض ـ گفته است : رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) نماز ظهر ، عصر ، مغرب ، عشا و صبح را در منا خوانده ، سپس تا طلوع خورشيد صبر نموده ، آنگاه حركت كرده به عرفات آمدند و در خيمه اي كه براي آنحضرت در نَمِره زده بودند ، فرود آمدند . ( 2 )

ابوالوليد نيز از پدر بزرگش ، از مسلم بن خالد ، از ابن جُريج نقل مي كند كه از عطاء پرسيدم پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) روز عرفه كجا منزل اختيار فرمودند ؟ گفت : در نمره ، ( 3 ) جايي كه خلفا فرود مي آيند ، كنار سنگ بزرگي كه در دامنه كوه است

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ مفاتيح الجنان ، ص474

2 ـ فاكهي ، اخبار مكه ، ج5 ، ص9

3 ـ نَمِره ، نام كوهي كوچك و كم ارتفاع در قسمت پاياني ، حدود شرقي حرم است كه در غرب مسجد عرفه واقع شده است و بدينجهت اطراف اين كوه را نمره نام نهاده اند . عاتق بن غيث بلادي ، اودية مكة المكرمه ، ص115 ـ معجم البلدان ، ج7 ، ص362


245


و هنگامي كه به عرفات مي روي سمت راست تو قرار مي گيرد و بر همان سنگ بزرگ ، پارچه اي مي بستند و پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) زير سايه آن بودند . ( 1 )

مرحوم صدوق در مقنع گفته است :

آنگاه كه به عرفات آمدي ، در نَمِرَه نزديك مسجد ، خيمه زن ، كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) نيز همين جا خيمه زد ، سپس غسل كن و نماز ظهر و عصر را باهم بخوان تا براي دعا فرصت كافي داشته باشي ؛ زيرا كه روز عرفه ، روز دعا و درخواست از خداوند است . ( 2 )

پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) تا نزديكي اذان ظهر نزد مسجد ابراهيم در نمره ماند ، سپس حركت كرده به نزديكي جبل الرحمه آمد و آنجا وقوف كرد .

ازرقي مي نويسد :

محلّ وقوف پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در شامگاه روز عرفه ، ميان كوههاي نبعه و نبيعه و نابت و كنار زمين گسترده اي ، كه پشت جايگاه وقوف امام و سالار حج مي باشد ، بوده است ، و كنار بريدگي كوه نابت ، از سلسله جبالي كه امروز معروف به الالْ است ، وقوف فرموده اند . اين قسمت در سمت چپ راه طائف و سمت راست دمام قرار دارد .

با ظهور اسلام در حجاز ، پيروان اين آيين حنيف ، وقوف در عرفات را ركني از اركان حج دانسته و روز نهم ذيحجّه در اين سرزمين وقوف كرده ، و وقوف در خارج اين محدوده را جايز نمي دانند .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ازرقي ، اخبار مكه ، ج2 ، ص194

2 ـ ينابيع الفقهيه ، ج7 ، ص36


246


سيل در عرفات

در عرفات ، در گذر تاريخ ، حوادث فراواني رخ داده كه پرداختن به آن فرصتي ديگر مي خواهد . ازرقي نمونه اي از آن حوادث را اينچنين نقل كرده است :

در سال يكهزار و پنجاه و سه ، روز نهم ذي حجه ، در حالي كه حاجيان در عرفات بودند ، سيل عظيمي آمد كه از ظهر تا غروب ادامه داشت و چون حاجيان خواستند به مشعر بروند ، جريان سيل مانع از عبور ايشان شد و آنها ناچار شدند تا آخر شب در عرفات بمانند تا سيل كندتر شود و با سختي گذشتند . ( 1 )

وي همچنين گفته است :

نخستين كس كه ميان صفا و مروه ، و دو كوه عرفات ، در شب هاي موسم حج ، چراغ هاي نفتي برافروخت ابواسحاق معتصم بود . ( 2 )

سخنراني در عرفات

سيره رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) و ائمه معصومين ـ عليهم السلام ـ بر اين بوده كه در عرفات براي حاجيان سخنراني نموده ، معارف ديني و اخلاقي را بيان مي كردند . و حتي خلفا و حكّام نيز با تأسي به آنان ، در اين سرزمين مقدس خطابه هايي ايراد مي نمودند . رفته رفته منبري براي خطيب روز عرفه ساخته

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ازرقي ، اخبار مكه ، ج2 ، ص322

2 ـ ازرقي ، اخبار مكه ، ج1 ، ص220


247


شد ، كه خطيبان بر فراز آن سخن مي گفتند .

عمرو بن دينار گفته است : در زمان ابن زبير منبر عرفه را ديدم كه آن را از سنگهاي تراشيده شده ساخته بودند و آن را در جايي نصب كرده بودند كه امام و سالار حج ، در عرفات نماز ظهر و عصر را مي خواند . سرانجام سيل آن را ويران كرد و ابن زبير به جاي آن ، منبري از « عيدان » ساخت . ( 1 )

پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در حجة الوداع ، آخرين حج خود ، دو مرتبه ؛ يكبار قبل از نماز ظهر و عصر و ديگربار پس از آن ، به ايراد خطبه پرداخت و قوانين كلّي و احكام ابدي دين مقدس اسلام را به مردم ابلاغ فرمود . ( 2 )

محمد بن هشام نيز در عرفات خطبه خوانده گفت : « تمامي عرفه تا منبر من ، موقف است . » ( 3 )

هم اكنون رسم ايرانيان بر اين است كه : در روز عرفه ، روحاني كاروان براي حاجيان سخنراني نموده ، سپس دعاي شريف عرفه را مي خوانند در بعثه مقام معظم رهبري نيز ابتدا يكي از شخصيتهاي معروف و روحاني سخنراني نموده ، سپس مدّاحي از مدّاحان اهل بيت اشعاري همراه با ذكر مصيبت مي خواند و در پايان نيز دعاي عرفه خوانده مي شود .

ازرقي گفته است : « فاصله ميان مسجدالحرام و جايي كه سالار حج در عرفات وقوف مي كند ، درست و بدون كم و بيش يك چاپار است . » ( 4 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ فاكهي ، اخبار مكه ، ج5 ، ص34 ؛ ازرقي ، اخبار مكه ، ج2 ، ص195

عَيْدان ، نخل هاي طويل را گويند و يك دانه آن را عَيْدانه گويند . لغت نامه دهخدا ، ج10 ، ص14524

2 ـ احكام حج و اسرار آن ، ص238

3 ـ همان ، ص34

4 ـ ازرقي ، اخبار مكه ، ج2 ، ص190


248


مسجد عرفات

در عرفات مسجدي وجود دارد كه در تاريخ به نام مسجد عرفه ، و مسجد جامع ابراهيم ، و يا مسجد ابراهيم نيز از آن ياد شده است . اين مسجد در گذشته بسيار كوچك بوده ، و حاجيان در آن نماز مي گزاردند .

ازرقي در ترسيم مسجد عرفات مي نويسد :

اندازه مسجد عرفات از جلو تا آخر ـ يعني طول ـ يكصد و شصت و سه ذراع و از سمت راست تا سمت چپ آن ـ يعني عرض ـ بيست ذراع است ، بر ديوارهاي مسجد دويست و سه و نيم كنگره است ، شصت و چهار كنگره بر ديوار قبله و بر گوشه راست و چپ آن ، هر يك هشت كنگره ، و پنجاه و هفت كنگره هم بر بقيه ديوار راست و چپ و در ديوار آخر مسجد ده كنگره بر سمت راست و چهار كنگره بر سمت چپ قرار دارد . مسجد عرفات داراي ده در است ، يك در بر ديوار قبله كه داراي طاقي بطول نه ذراع و عرض دو ذراع و هيجده انگشت است ، بر ديوارهاي سمت راست چهار در و بر ديوار سمت چپ هم چهار در قرار دارد و پهناي هر يك از اين درها شش ذراع است ، مساحت دري كه بسوي موقف گشوده مي شود يكصد و سي و يك ذراع است از كنار سمت راست مسجد تا كنار سمت چپ آن ديواري دايره شكل ـ قوسي ـ به طول سيصد و چهل ذراع كشيده شده است ، پهناي مسجد از وسط آن شصت و هشت ذراع است ، درهايي كه در ديوار سمت راست است در بخش « حَبْر » گشوده مي شود ، بلندي ديوارها شش ذراع است در آخر مسجد سمت راست و طرف حَبْر دكان مربعي است كه بلندي آن پنج ذراع و مساحت بالاي آن هفت ذراع و هيجده انگشت در شش ذراع و هيجده انگشت است و روز عرفه


249


بر آن اذان مي گويند ، در مسجد محرابي هم بر سكوي مرتفعي قرار دارد كه امام و برخي از همراهان او آنجا نماز مي گزارند و ديگران پايين آن نماز بجا مي آورند و بلندي اين سكو دو ذراع است . . . از مسجد عرفه تا جايي كه شامگاه عرفه ، امام مي ايستد يك ميل است و نشانه آن در پشت جايي كه امام مي ايستد و كنار جبل المشاة نصب شده است . ( 1 )

ملك اشرف قايتباي ( 873 هـ . ـ 901 هـ . ) در زمان سلطنت خود ، مسجد نمره را در عرفات تعمير و قنات عرفه را كه مسدود شده بود لايروبي كرد . ( 2 )

مساحت مسجد نمره در بازسازي و توسعه اخير به 000,124 متر مربع رسيده است . قسمتي از ساختمان مسجد دو طبقه ، با مساحتي حدود 000,27 متر مربع است . مسجد كاملا مجهز و از سيستم سرد كننده ، دستشويي مناسب و غيره برخوردار است و گنجايش حدود 000,300 نمازگزار را دارد . ساختمان مسجد چيزي حدود سيصد و سي و هفت ميليون ريال سعودي ، هزينه برداشته است . ( 3 )

در روز عرفه تعدادي از حجاج در مسجد نمره آمده به خطبه روز عرفه كه خطيب مسجد آن را ايراد مي كند گوش داده ، سپس نماز ظهر و عصر را با يك اذان و دو اقامه برگزار و آنگاه تا غروب آفتاب به دعا و نيايش و زاري به

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ازرقي ، اخبار مكه ، ج2 ، ص452 ، و ج2 ، صص188 ، 658

2 ـ شانه چي ، مسجدالحرام و كعبه ، صص 373 و 374

3 ـ طول اين مسجد تا قبل از نوسازي اخير حدود 90 متر و عرض آن 80 متر بوده است و علاوه بر نمره به نامهاي مسجد عرفه يا مسجد جامع ابراهيم نيز معروف بوده است . احكام حج و اسرار آن ، ص238


250


درگاه خداوند مشغول مي شوند . ( 1 )

عرفات و ستمگران

عرفات با دارا بودن ويژگيهاي فراوان معنوي ، در طول تاريخ از گزند ستمكاران در امان نمانده ، براي دور ساختن حاجيان از معنويت عرفات ، به تحريف حقايق پرداخته اند .

ابويقظان گفت : مردي از فرزندان عثمان روز عرفه نزد هشام بن عبدالملك آمد پس گفت : امروز روزي است كه خلفا لعن ابوتراب را در آن مستحب دانند ! ( 2 )

سعيد بن جبير نيز گفته است :

معاويه از تكبير گفتن در روز عرفه خودداري كرد ؛ زيرا كه علي بن ابيطالب ( عليه السلام ) در آن روز تكبير مي گفت ! ( 3 )

آب در عرفات

با ظهور اسلام در جزيرة العرب ، و گرايش روز افزون مردم به اسلام ، رفته رفته بر طرفداران و پيروان رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) افزوده شد و همه ساله در موسم حج ، تعداد زيادي از حاجيان ، براي انجام مناسك حج به سرزمين

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ لازم به تذكر است كه در توسعه اخير ، قسمتي از مسجد داخل در موقف عرفات و قسمت ديگري خارج آن قرار گرفته است . في خدمة ضيوف الرحمان ، صص108 و 111

2 ـ شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد ، ج13 ، باب238 ، ص221

3 ـ فاكهي ، اخبار مكه ، ج5 ، ص33


251


عرفات آمده ، در آنجا وقوف مي كردند . از آنجا كه يكي از نيازهاي اساسي مردم در عرفات ، آب بود ، حوضچه ها و استخرهايي در نزديكي جبل الرحمه احداث نمودند تا حاجيان به هنگام وقوف در عرفات از آن ها استفاده كنند . مورخان نوشته اند :

مردم مكه در گذشته ، از آب چاههاي داخل شهر مكه و خارج آن مي آشاميدند ولي وقتي خلافت به معاوية بن ابي سفيان رسيد حدود ده رشته قنات آب به سوي مكه جاري ساخت . بدين منوال بود تا اين كه در اواخر دوران بني اميه ، وقتي عبدالله بن عامر ، حج خانه كعبه گزارد ، دستور داد آب تمام چشمه هاي مكه را در يك مجراي واحد جاري سازند و آن را در ميدان « صحراي » عرفات به نام چشمه عرفه ظاهر ساختند . بعدها در دوران خلفاي عباسي و حكام مقتدر ديگر ، آب چشمه عرفه را از طريق مجاري متعددي به مكه روان ساختند . چشمه عرفه به هنگام خلافت متوكل عباسي خراب شد و اين خليفه صد هزار دينار به مكه فرستاد و آن را تعمير و آبش را به مكه جاري ساخت ، سپس در سال 241 هجري بر اثر زلزله اي چشمه عرفه ويران شد و معلوم نيست در چه تاريخي آن را مجدداً تعمير كرده اند . باز در حدود 500 هجري چشمه مزبور به علت خرابي ، اصلاح و تعمير گرديد . در لوحه اي كه در طرف راست كوه جبل الرحمه يافت شده ، نام اصلاح كنندگان چشمه عرفه و ديگر مجاري آبهاي مكه ذكر گرديده است . در اين لوحه آمده : « بسم الله الرحمن الرحيم . . . درود بر پيغمبر ما محمد ( صلّي الله عليه وآله ) . . . و درود بر امام الناصر لدين الله اميرالمؤمنين كه خداوند او را گرامي دارد . . . و به دستور امام الاصفهتيلار الكبير نصيرالدين بن زين الدين امير اربل . . . در اينجا لوحه مزبور


252


خوانا نبوده . . . و سپس سال 500 هجري ذكر شده و بعد نام ابو جعفر منصور المستنصر بالله . . . آمده است . »

و باز لوحه ديگري در همان كوه ( رحمت ) پيدا شده كه تعمير چشمه ها و مجاري آب مكه را به ابوالعباس احمد الناصر لدين الله در سال 584 هجري نسبت داده است در لوحه مزبور آمده : « خليفه بر تمام اهل اسلام ابوالعباس احمد الناصر لدين الله كه خداوند او را حفظ كناد و اقتدار و قدرتش را دو برابر كناد ، امر به تعمير و آبادي چشمه عرفه و آبگيرهايي براي حاجيان خانه خدا كرده است . . . در سال 584 هجري » و همچنين لوحه مجزاي ديگري هم در آنجا يافته شد كه تعمير چشمه عرفه را به اميرالامراء الاصفهتيلار الكبير نصيرالدين بن زين الدين امير اربل در سال 594 هجري نسبت داده است .

و لوحه چهارمي هم در آنجا ديده شد كه مستنصر عباسي چشمه عرفات را به سالهاي 625 هـ . 627 هـ . و 633 هـ . تعمير نموده است . ( 1 )

فاكهي براي عبدالله بن عامر بن كريز ، در عرفات تعداد هفت حوض ذكر كرده ، وابراهيم رفعت پاشا آن را هشت حوض دانسته است . ( 2 )

برخي علاوه بر آشاميدن از آن حوضچه ها ، غسل نيز مي كردند . يزيد بن ابي زياد گفته ، روز عرفه مجاهد را ديدم ، در حالي كه مُحرِم بود ، با استفاده از برخي حوضچه هاي عرفات غسل مي كرد . ( 3 )

در ناحيه جنوب شرقي مسجد نمره نيز ديوارهايي بوده كه آثار آن تا

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ حرمين شريفين ، ص26

2 ـ فاكهي ، اخبار مكه ، ص43 ؛ مرآة الحرمين ، ج1 ، ص45

3 ـ فاكهي ، اخبار مكه ، ج5 ، ص43


253


اين اواخر باقي بود و در حقيقت حدّ جنوبي موقف عرفه به حساب مي آمده است . همچنين بازاري در جنوب جبل الرحمه بوده كه تا سالهايي ، نه چندان دور ، وجود داشته و ابراهيم رفعت پاشا در مرآة الحرمين تصاويري از آن را آورده است . ( 1 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ مرآة الحرمين ، ج1 ، ص337


254


حج اكبر

برخي از سالها ، در ايام حجّ ، « روز عرفه » با « روز جمعه » مصادف شده و آن سال در ميان حجاج ، خصوصاً اهل سنّت به « حج اكبر » معروف گشته است . اين مسأله ، انگيزه شد تا با بررسي آيات و روايات و همچنين تاريخ ، سابقه آن را دنبال نمايم . آنچه درذيل تقديم مي گردد نتيجه تحقيقي ، هر چند كوتاه ، در اين زمينه است كه اميد مي رود با اظهار نظر محققان و دانشمندان و صاحب نظران تكميل گردد .

خداوند در قرآن كريم مي فرمايد : « و اذان من الله و رسوله الي النّاس يوم الحجّ الاكبر انّ اللهَ برئ من المشركين و رسولُهُ . » ( 1 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ توبه : 4


255


« و اين اعلامي است از ناحيه خدا و پيامبرش به ( عموم ) مردم در روز حج اكبر ، كه خداوند و پيامبر او ، از مشركين بيزارند . »

عرفه و حج اكبر

در بين محدثان و مفسران قديم و جديد ، در اين كه « حج اكبر كدام است ؟ » اختلاف نظر وجود دارد ، برخي از آنان معتقدند : 1 ـ مراد از حج اكبر ، روز عرفه است . از ابن عباس ، طاووس ، عمر ، عثمان ، مجاهد ، عطاء ، سعيد بن مسيب ، ابن زبير ، ابوحنيفه و شافعي نقل شده كه روز عرفه را روز حج اكبر مي دانند . ( 1 ) عطاء گويد : « الحجّ الاكبر الذي فيه الوقوف بعرفة ، و الاصغر العمرة . » ( 2 ) اسماعيل قاضي در حديث مَخْرمَه از رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) نقل كرده كه آن حضرت فرمود : « يوم الحجّ الاكبر يومُ عرفة . » ( 3 ) ابن ابي حاتم وابن مردويه ، از مسور بن مَخْرمه از قول رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) آورده اند كه : « انّه قال خطب رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) عشيّة عرفة ، فقال امّا بعد فان هذا يوم الحج الاكبر . » « پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) بعد از ظهر عرفه براي مردم سخن مي گفت ، و خطاب به آنان فرمود : امروز ، روز حج اكبر است . » ( 4 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ تفسير قرطبي ، ج 8 ، ص 692 و3 ـ تفسير قرطبي ، ج 8 ، ص 704 ـ تفسير فخر رازي ، ج 15 ، ص 221


256


ابن سعد ، ابن ابي شيبه ، ابن جرير ، ابن ابي حاتم ، و ابوالشيخ از عمر بن خطاب نقل كرده اند كه گفت : « حج اكبر روز عرفه است . » ( 1 ) ابن جرير روايت ديگري از ابي الصهباي بكري نقل مي كند كه : از علي بن ابيطالب ( عليه السلام ) راجع به روز حج اكبر پرسيدم ، فرمود : روز عرفه است . ( 2 ) ابوالشيخ نيز از ابن عباس نقل مي كند كه گفته است : همانا روز عرفه ، روز حج اكبر است و اين روز ، روز مباهات است ، روزي است كه خداوند به اهل زمين در برابر ملائكه آسمان ، فخر كرده و مي فرمايد : « جاؤوني شعثا غبرا آمنوا بي و لم يروني و عزّتي لأغفرت لهم . » ( 3 ) « ژوليده موي و گرد و خاك بر چهره نشسته ، به سوي من آمده اند . به من ايمان آوردند ، با آن كه مرا نديده اند . به عزّت خودم سوگند آنها را مي بخشم . » برخي از كساني كه اين قول را پذيرفته اند به حديث معروف « الحج عرفه » استدلال كرده و مي گويند : از آنجا كه يكي از بزرگترين اعمال حج ، وقوف در عرفه مي باشد ، و كسي كه آن را درك كند ، حج را درك كرده و كسي كه آن را درك نكند حج او باطل است ، لذا روز عرفه را روز حج اكبر ناميده اند . ( 4 ) 2 ـ دسته ديگر « يوم الحجّ الأكبر » را تمامي ايّام حج مي دانند . اين گروه معتقدند همانگونه كه « جنگ جمل » ، « جنگ صفّين » و « جنگ بعاث » با اين

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ در المنثور ج 3 ، ص 2132 ـ همان . 3 ـ همان . 4 ـ تفسير فخر رازي ، ج 15 ، ص 221


257


كه روزها طول كشيده ، از آنها به « روز صفين » ، « روز جمل » و « روز بعاث » تعبير مي كنند و مرادشان از « يوم » ، تمامي دوران آن جنگ هاست ، بنابراين در اين جا نيز مراد از « يوم الحج الأكبر » تمامي ايام حج است . ( 1 ) شيخ تَهانَوي مي گويد :

« الحجّ نوعان : الحج الاكبر و هو حجّ الاسلام ، و الحج الأصغر و هو العمرة . » « حج دو نوع است : حج اكبر و آن حَجَّة ألاسلام است و حج اصغر كه عمره است . » ( 2 ) 3 ـ دسته سوّم حج اكبر را وقوف در عرفات و اعمال مربوط به مِنا مي دانند : عمر بن اذينه مي گويد : براي امام صادق ( عليه السلام ) مسائلي را نوشتم و پس از مدتي ، پاسخ آن حضرت را با دست خط مباركشان دريافت نمودم : « . . . و سألته عن قوله تعالي الحج الاكبر ما يعني بالحج الاكبر ؟ فقال الحج الاكبر الوقوف بعرفة و رمي الجمار ، و الحج الاصغر العمرة . » ( 3 ) « از امام سئوال كردم كه فرموده خداوند : « يوم الحج الاكبر » به چه معني است ؟ فرمود : حج اكبر وقوف در عرفات و رمي جمرات است و حج اصغر عمره است . »

براساس اين روايت ، اعمال عرفه و مني ، حج اكبر شمرده شده است .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ مجمع البيان ، ج 5 ، ص 5

2 ـ كشاف اصطلاحات الفنون ، ج 1 ، ص 2833 ـ وسائل ، ج 8 ، ح14108

258


همين مطلب را زراره از امام صادق ( عليه السلام ) روايت كرده كه آن حضرت فرمود : « الحج الاكبر الوقوف بعرفة ، و بجَمْع ( 1 ) و رمي الجمار بمني ، و الحج الاصغر العمرة . » ( 2 ) حج اكبر وقوف به عرفه و مشعر ، و رمي جمرات در منا است و حج اصغر عمره است . » 4 ـ سفيان ثوري و ابن جُريح و . . . روز حج اكبر را تمامي ايّام منا مي دانند . ( 3 ) 5 ـ مجاهد روايت ديگري را نقل كرده ، مي گويد : « الحج الاكبر القِران ، ( 4 ) و الأصغر الإفراد ( 5 ) . » « حج اكبر ، حج قران و حج اصغر حج اِفراد است . » ( 6 ) 6 ـ ابن ابي حاتم از سعيد بن مسيب نقل مي كند كه گفت : حج اكبر روز دوّم از يوم النحر ( عيد قربان ) است . آيا نمي بيني كه امام در آن روز خطبه مي خواند ؟ ( 7 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ جَمْع با فتح جيم و سكون را به معناي مشعر است . مجمع البحرين ، ج 1 ، ص 397

2 ـ وسائل ، ج 14 ، ح192393 ـ مجمع البيان ، ج 5 ، ح5 ؛ تفسيرقرطبي ، ج 8 ، ص 70

4 ـ حج قِران با حج افراد در جميع جهات يكسان است ، جز اين كه ، در حج قِران هنگام احرام مكلّف بايد قرباني را همراه داشته باشد . مناسك .

5 ـ حجِ افراد عين صورت حج تمتع است با يك فرق كه در حج تمتع هدي بايد ذبح كند و در حج افراد واجب نيست . مناسك امام خميني ص 45

6 ـ تفسير قرطبي ، ج 8 ، ص 707 ـ درالمنثور ، ج 3 ، ص 212

259


7 ـ ابن سيرين گفته است : « روز حج اكبر ، مربوط به آن سالي است كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) حجة الوداع را انجام دادند و همراه با ايشان نيز تعداد بيشماري از مردم حج بجاي آوردند . » ( 1 ) البته مي توان اين قول را نيز ، مؤيّد آن كساني دانست كه روز حج اكبر را روز عيد قربان مي دانند ؛ زيرا در همان سال ، پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در مِني براي مردم سخن گفت و در روز عيد قربان از مردم سئوال فرمود : امروز چه روزي است ؟ گفتند : روز عيد قربان . سپس فرمود : امروز روز حج اكبر است . ابن عربي اين حديث را حَسَن و صحيح مي داند . ( 2 ) 8 ـ طبراني از سمرة بن جندب نقل مي كند كه گفته است : « روز حج اكبر ، مربوط به آن سالي است كه مسلمانان و مشركان حج را در مدت سه روز انجام دادند كه قبل از آن ، چنين حجي انجام نشده ، و پس از آن نيز روي نخواهد داد . » ( 3 ) فضيل بن عياض نيز از امام صادق ( عليه السلام ) نقل مي كند كه فرمود : علّت نامگذاري حج اكبر آن است كه در آن سال مسلمانان و مشركان ، همراه با هم حج انجام داده و پس از آن ديگر مشركين حج بجاي نياوردند . ( 4 ) همچنين ابن ابي شيبه از ابن عون نقل مي كند كه از محمد راجع به روز حج اكبر سئوال كردند گفت : روزي است كه حج رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) با حج

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ قرطبي ، ج 8 ، ص 702 ـ احكام القرآن ابن عربي ، ج 2 ، ص 4533 ـ درالمنثور ، ج 3 ، ص 2114 ـ وافي ، ج 14 ، ح 14318


260


اهل ملل مصادف گرديد . ( 1 )

عيد قربان و حج اكبر

9 ـ بسياري از محدثان و مفسران ، با استناد به روايات گوناگون ، حج اكبر را روز عيد قربان مي دانند . اين دسته علاوه بر آن كه از استحكام بيشتري برخوردار مي باشد ، با آيه « فسيحوا في الأرض اربعة اشهر » و يا نقلهاي تاريخي كه مي گويد : « علي بن ابيطالب ( عليه السلام ) بعدازظهر عيد قربان پيام برائت را ابلاغ فرمود » ، سازگارتر است : ابن ابي اوفي مي گويد : « روز عيد قربان ، روز حج اكبر است . در آن روز خون ريخته مي شود . سرها تراشيده و آلودگيها و زوايد بدن برطرف مي گردد ، و حرام ها حلال مي شوند . » ( 2 ) مالك نيز همين عقيده را داشته مي گويد : « شكي نداريم كه حج اكبر روز عيد قربان است و اين بدان جهت مي باشد كه بسياري از اعمال حج در روز عيد قربان انجام مي شود . در شب عيد ، حجاج در منا وقوف داشته ، در فرداي آن ، رمي ، قرباني ، حلق و طواف انجام مي شود . » ( 3 ) ابوبكرمحمدبن عبدالله معروف به ابن عربي باتأييد قول مالك مي گويد : « و غاص مالك علي الحقيقة . »

« مالك به تمامي حقيقت دست يافته است . . . » ( 4 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ درالمنثور ، ج 3 ، ص 2112 ـ تفسير قرطبي ، ج 8 ، ص 693 ـ همان ، ص 80 ؛ احكام القرآن ابن عربي ، ج 2 ، ص 452 ؛ نورالثقلين ، ج 2 ، ص 1854 ـ احكام القرآن ج 2 ، ص 453


261


معاوية بن عمّار مي گويد : از امام صادق ( عليه السلام ) درباره روز حج اكبر سئوال كردم ، آن حضرت فرمود : « روز عيد قربان ، روز حج اكبر و عمره حج اصغر است . » ( 1 ) در جاي ديگر صفوان بن يحيي از ذريح المحاربي از امام صادق ( عليه السلام ) نقل مي كند كه آن حضرت فرمود : « حج اكبر يوم النحر ، ( روز عيد قربان ) است . » ( 2 ) فضيل بن عباس مي گويد : از امام صادق ( عليه السلام ) پيرامون حج اكبر سؤال كردم و گفتم : ابن عباس آن را روز عرفه مي دانسته است . حضرت پاسخ فرمودند : « علي ( عليه السلام ) مي فرمود : حج اكبر روز عيد قربان است و آنگاه به فرموده خداي عزّوجلّ : « فسيحوا في الأرض اربعة اشهر » ( 3 ) استدلال كرده مي فرمود : ] چهار ماه ؛ عبارت است از [ بيست روز از ماه ذيحجه ، و ماه هاي محرّم ، صفر ، ربيع الاوّل و ده روز از ربيع الآخر و اگر حج اكبر روز عرفه باشد چهار ماه و يك روز خواهد شد . » ( 4 )

پيام برائت

لازم به توضيح است كه علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) پيام برائت را به دستور رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در روز دهم ذيحجه ( روز عيد قربان ) در منا براي مردم قرائت فرموده و براساس دستور خداوند چهار ماه به مشركين مهلت داد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ وسائل ، ج 14 ، ح19230 ؛ وافي ، ج 14 ، ح 143152 ـ وافي ، ج 14 ، ح143163 ـ توبه : 24 ـ وافي ، ج 14 ، ح 14317 ؛ نورالثقلين ، ج 2 ، ص 185


262


تا تصميم بگيرند مسلمان شده و يا بر كفر و شرك باقي بمانند و در نتيجه كشته شوند . چهار ماه از اين قرار بود : بيست روز باقيمانده از ماه ذيحجه ، تمامي ماه هاي محرّم ، صفر ، و ربيع الاوّل و ده روز از ربيع الثاني ، كه در نتيجه روز يازدهم ربيع الثاني مهلت چهار ماهه پايان مي پذيرفت . بر اين اساس آنها كه روز عرفه را يوم الحج الاكبر بدانند يك روز به چهار ماه خواهند افزود و اين با آيه ناسازگار است . صاحب تفسير المنار نيز مي گويد : اين چهار ماه از روز دهم ( عيد قربان ) ذيحجّه سال نهم ( كه پيام برائت در آن ابلاغ شد ) آغاز و در دهم ربيع الآخر سال دهم خاتمه مي يابد . ( 1 ) در روايت ديگري آمده است : در حالي كه علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) روز عيد قربان ، بر مركبي سفيد رنگ سوار گشته ، به طرف جبانه حركت مي كرد ، مردي آمد و لجام اسب آن حضرت را در دست گرفت و سئوال كرد روز حج اكبر كدام است ؟ حضرت پاسخ دادند : همين امروز است ، ] سپس فرمود : [ از مقابل مركب كنار برو . ( 2 ) منابع اهل سنّت از افرادي مانند ابن عباس ، سعيد بن جبير ، ابن زيد ، نخعي ، شعبي ، سدي ، ابن ابي اوفي ، و ابن مردويه . . . نيز نقل كرده اند كه : « مراد از يوم الحج الاكبر روز عيد قربان است . » ( 3 ) از مجاهد نيز روايتي نقل شده كه حج اكبر را يوم النحر مي داند . ( 4 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ المنار ، ج 10 ، ص 1522 ـ تفسير روح البيان ، ج 3 ، ص 3853 ـ تفسير فخر رازي ، ج 15 ، ص 2214 ـ مجمع البيان ، ج 5 ، ص 5


263


ترمذي ، ابن منذر ، ابن ابي حاتم و ابن مردويه به نقل از علي بن ابي طالب ـ ع ـ آورده اند كه فرمود : از پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) سؤال كردم : « يوم الحج الاكبر چه روزي است ؟ فرمود : روز عيد قربان است . » ( 1 ) ابوالشيخ نيز نقل كرده ، كه علي ( عليه السلام ) فرمود : « يوم الحج الاكبر روز عيد قربان است . » ( 2 ) ابن مردويه از ابن ابي اوفي و او از رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) نقل مي كند كه فرمود : « يوم الاضحي هذا ، يوم الحج الاكبر . » « روز عيد قربان ، امروز ، روز حج اكبر است . » ( 3 ) ابن داود ، ابن ماجه و ابونعيم در حليه ، از ابن عمر نقل كرده اند كه گفته است : رسول خداـ ص ـ روز عيد قربان در حجة الوداع در بين جمرات توقف نموده ، از مردم سئوال فرمود : امروز چه روزي است ؟ گفتند : روز عيد قربان . آنگاه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : امروز ، روز حج اكبر است . » ( 4 ) بخاري و ديگران نيز همين مطلب را از پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) نقل كرده اند . ( 5 )

ابوهريره نيز مي گويد : ابابكر در همين سال مرا همراه مؤذّنيني كه روز عيد قربان اعزام داشت ، فرستاد ، سپس پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) علي ( عليه السلام ) را براي ابلاغ پيام برائت اعزام فرمود . ( 6 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 و2 ـ درالمنثور ، ج 3 ، ص 2113 و4 ـ درالمنثور ، ج 3 ، ص 2115 ـ احكام القرآن ابن عربي ، ج 2 ، ص 4496 ـ همان ، ص 450


264


اين روايت نيز مشخص مي كند روزي كه علي ( عليه السلام ) پيام برائت را براي مردم قرائت فرمود ، روز عيد قربان بوده و در نتيجه يوم الحج الاكبر همان روز خواهد بود . ابن ابي شيبه مي گويد : ابي جحيفه نيز روز حج اكبر را روز عيد قربان مي داند عطا و ابن جرير نيز از ابن عباس همين مطلب را نقل كرده اند . ( 1 ) ابن جرير از مغيرة بن شعبه نقل مي كند كه : روز عيد اضحي خطبه خواند و گفت : امروز ، روز حج اكبر است . ( 2 ) ابن ابي شيبه از ابي اسحاق نقل مي كند كه گفته است : از عبدالله بن شداد از حج اكبر سئوال كردم پاسخ داد : روز عيد قربان است و حج اصغر عمره است . ( 3 )

سيد قطب و حج اكبر

سيد قطب در تفسير في ظلال القرآن مي گويد : « . . . و يوم الحج الاكبر اختلف الروايات في تحديده : أهُوَ يوم عرفه أم يوم النحر ؟ و الأصح أنه يوم النحر . » در روايات ، در تعريف روز حج اكبر و اين كه آيا روز عرفه است يا روز عيد قربان ، اختلاف نظر وجود دارد ، ليكن صحيحترين قول آن است كه روز عيد قربان باشد . ( 4 ) ابن كثير در تفسيرش مي گويد : « يوم الحج الاكبر » روز عيد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ تفسير فخر رازي ، ج 15 ، ص 221

2 ـ درالمنثور ، ج 3 ، ص 211

3 ـ درالمنثور ج 3 ، ص 2124 ـ في ظلال القرآن ج 4 ، ص 136


265


قربان است كه برترين و بزرگترين روزهاي انجام مناسك حج است . ( 1 ) صاحب تفسير مراغي نيز همين عقيده را دارد ، وي مي گويد : « يوم الحج الاكبر يوم النحر الّذي فيه تنهي فرائض الحج ويجتمع الحجاج لإتمام مناسكهم و سننهم في مِني . » « روز حج اكبر ، روز عيد قربان است كه در آن حجاج براي تكميل مناسك حج ، در منا جمع مي شوند ، و واجبات حج در اين روز پايان مي يابد . ( 2 ) محمد رشيد رضا در المنار ضمن برتر دانستن اين قول كه « حج اكبر روز عيد قربان است » ] روزي [ كه واجبات و اركان حج در آن به پايان مي رسد ، مي گويد : در تعيين حج اكبر اختلاف نظر وجود دارد كه به زودي ما آن را ذكر خواهيم نمود . ( 3 ) طبري پس از آن كه اقوال مختلف را پيرامون حج اكبر بيان مي كند مي گويد : برترين و صحيح ترين آنها ، نزد ما ، گفتار كسي است كه مي گويد : « يوم الحج الاكبر » ، يوم النحر ، روز عيد قربان است . زيرا اخبار فراواني از گروهي از صحابه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) وجود دارد كه مي گويد : علي بن ابي طالب در روز عيد قربان ، آيات برائت را براي مردم قرائت كرد . علاوه بر آن ، روايات متعددي از رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) ذكر كرديم كه مي گفت : « روز عيد قربان ، روز حج اكبر است . » سپس در تأييد اين سخن مي گويد :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ تفسير ابن كثير ، ج 2 ، ص 5212 ـ تفسير مراغي ، ج 10 ، ص 553 ـ المنار ، ج 10 ، ص 153


266


« يوم » در اينگونه كلمات ، براساس آنچه بدان اضافه شده ، معنا پيدا مي كند . وقتي مردم مي گويند « يوم عرفه » ، مراد روزي است كه مردم در عرفات وقوف دارند . « يوم اضحي » ، روي است كه مردم در آن قرباني مي كنند . « يوم الفطر » ، روزي است كه مردم در آن افطار مي كنند و همين طور « يوم الحج » روزي است كه مردم در آن حج به جاي مي آورند ، و همانا مردم در روز عيد قربان مناسك خود را به پايان برده و حجّشان خاتمه مي يابد و بالاخره تمامي حج روز عيد قربان است . ( 1 ) در روايت ديگري آمده است كه : پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) بر شتر مادّه قرمز رنگي سوار شده و فرمود : « اَتَدْرُونَ اَيُّ يوم يَوْمُكُمْ ؟ » ، « آيا مي دانيد امروز چه روزي است ؟ . » « قالوا : يوم النحر » ، « گفتند روز عيد قربان است . » آنگاه فرمود : « صَدَقْتم يومُ الحج الاكبر » ، « راست گفتيد : روز حج اكبر است . » ( 2 ) ابي بشر مي گويد : علي بن عبدالله بن عباس با مردي از آل شيبه بر سر اين كه روز حج اكبر كدام است با يكديگر به مخاصمه پرداختند . علي بن عبدالله مي گفت : روز عيد قربان است و ديگري مي گفت : روز عرفه است . كسي را نزد سعيد بن جبير فرستاد ، از او سؤال كردند : پاسخ گفت : روز عيد قربان است . . . ( 3 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ تفسير طبري ، ج 6 ، ص 752 ـ تفسير طبري ، ج 6 ، ص 533 ـ تفسير طبري ، ج 6 ، ص 71

267


ابلاغ پيام برائت توسط علي ( عليه السلام ) نيز در منا و روز عيد قربان بوده است . ابي الصباح كناني از امام صادق ( عليه السلام ) نقل مي كند كه فرمود : « پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) پس از مراجعت از جنگ تبوك تصميم به انجام حج گرفتند ] ليكن [ فرمودند : در خانه خدا مشركان عريان ظاهر شده ، به طواف مي پردازند و تا چنين است من دوست نمي دارم حج به جاي آورم . » ( 1 ) به دنبال آن آيات ، سوره برائت نازل و پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) علي ( عليه السلام ) را براي ابلاغ پيام به مشركان ، به مكّه اعزام فرمود . جريان اين اعزام را امام صادق ( عليه السلام ) اينگونه بيان مي فرمايند : رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) پس از فتح مكّه از انجام مراسم حج توسط مشركين ، جلوگيري نفرموده بود ، ليكن مشركين با اعمال زشت و ناپسند و عقايد خرافي خود ، مراسم حج را به ابتذال كشانده بودند . و چنين وضعيتي قابل دوام نبود . به نمونه اي از اين اعمال توجه كنيد :

سنت اعراب جاهلي

يكي از سنتهاي اعراب جاهلي در حج اين بود كه عقيده داشتند : كسي كه وارد مكه شده و با لباس خود طواف مي كند . پس از طواف جايز نيست آن لباس را نگه داشته و از آن استفاده نمايد . براين اساس پس از طواف ، لباس خود را به ديگري صدقه مي داد و يا قبلاً لباسي را كرايه كرده با آن طواف مي كرد و سپس به صاحبش برمي گرداند ، آنهايي كه قدرت كرايه كردن لباس را

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ تفسير قرطبي ، ج 8 ، ص 67


268


نداشته و يك لباس نيز بيشتر نداشتند ، آن را از تن بيرون آورده و عريان به طواف مي پرداختند . تا جايي كه روزي زني زيبا و خوبروي براي طواف به مسجدالحرام آمد ، چون يك لباس بيشتر نداشت و كسي نيز لباسي به او كرايه نداد ، برهنه مشغول طواف گرديد ، مردم به تماشاي او ايستادند . پس از پايان طواف برخي درخواست ازدواج با او را كردند ، زن جواب منفي داده ، گفت : من شوهر دارم . اين وضعيت زشت و ناپسند قابل دوام نبود و قداست خانه خدا را خدشه دار مي ساخت . زماني كه آيات اوّل سوره برائت بر رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) نازل گرديد ، پيامبر آنها را به ابوبكر داده و به او امر فرمودند تا به مكه رفته ، آيات را در منا و روز عيد قربان براي مردم قرائت كند . همين كه ابوبكر رفت جبرائيل بر رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) نازل شد و گفت : « لا يؤدّي عنك الاّ رجلٌ مِنْك » ، « اين پيام را بايد مردي كه از شما وخاندان شماست ابلاغ نمايد . » ابن عربي در ضمن روايتي اين جمله را چنين آورده است : « انه لا يؤدي عني الاّ رجلٌ من اهل بيتي . . . » ( 1 )

مأموريت علي بن ابيطالب ( عليه السلام )

به دنبال اين دستور ، پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) را براي انجام اين مأموريت انتخاب و به دنبال ابوبكر فرستاد ، علي ( عليه السلام ) در منطقه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ احكام القرآن ، ج 2 ، ص 453


269


روحاء ( 1 ) ( و يا طبق بعضي نقل ها در ذي الحليفه ( 2 ) ) به ابوبكر رسيده ، آيات را از او گرفت ، ابوبكر با وحشت بسيار ، به سوي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) بازگشت و اظهار داشت : آيا در باره من آيه اي نازل شد كه تصميم خود را عوض كرديد ؟ پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) پاسخ دادند : نه ، خداوند مرا امر فرمود تا اين پيام توسط خودم يا مردي از خانواده ام ابلاغ گردد . علي ( عليه السلام ) فرمود : « پيامبر ـ ص ـ به من امر نمود تا دستور خدا را به مردم ابلاغ كرده ، به آنها بگويم : از اين پس هرگز عريان بر گِرد خانه خدا طواف نكنند و پس از اين سال نيز ، ديگر مشركين نزديك مسجدالحرام نشوند . » ( 3 ) از اين روايت مي توان فهميد كه زمان ابلاغ آيات سوره برائت توسط اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) روز عيد قربان و در سرزمين منا بوده است و در نتيجه روز حجّ اكبر نيز همان روز عيد قربان خواهد بود . حريز نيز از امام صادق ( عليه السلام ) نقل مي كند كه فرمود : بعدازظهر روز عيد قربان پيام برائت را علي بن ابي طالبـ ع ـ قرائت فرمود . ( 4 )

ابلاغ پيام

ترمذي از زيد بن يُثَيْع نقل مي كند كه گفته است : از علي ( عليه السلام ) سؤال

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ روحاء مكاني است بين مكه و مدينه كه تا مدينه حدود 30 مايل فاصله دارد . 2 ـ نورالثقلين ، ج 2 ، ص 1783 ـ نورالثقلين ، ج 2 ، ص 181 ؛ تفسير صافي ، ج 2 ، ص 3194 ـ نورالثقلين ، ج 2 ، ص 179


270


كردم : مأموريت شما در حج چه بود ؟ حضرت پاسخ فرمودند : چهار چيز : 1 ـ اين كه برهنه در كنار كعبه طواف نكنند . 2 ـ اگر بين پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و كساني از مردم پيماني هست كه زمان آن مشخص است ، آن پيمان به قوت خود باقي است . 3 ـ به آنان كه پيماني ندارند ، چهار ماه مهلت داده مي شود . 4 ـ وارد بهشت نمي شود مگر كسي كه مؤمن باشد . ( 1 ) ابن عربي به نقل از ابوسعيد محمد بن طاهر و او از استاد ابو مظّفر طاهر بن محمود شاهپور نقل مي كند كه گفته است : يكي از دلايل اعزام علي ( عليه السلام ) براي اين مأموريت ، اين بود كه سيره اعراب در گذشته چنين بوده كه پيمان هاي خود را نقض نمي كردند مگر با حضور كسي كه آن پيمان را بسته بود ، يا مردي از آن خاندان . بر اين اساس پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) مي خواست تا بهانه را از دست مشركان گرفته و زبان آنها نيز در آينده بسته شود ، لذا پسر عموي خود را كه از بني هاشم و از بيت رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) بود ، براي برداشتن اين پيمان به سوي مكه فرستاد . ( 2 )

يك انحراف آشكار

محمد رشيد رضا در تفسير المنار بدون آن كه مدرك خويش را مشخص كند بر وجود چنين رسمي صحّه مي گذارد ليكن به نظر مي رسد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ تفسير قرطبي ، ج 8 ، ص 68 ؛ احكام القرآن ابن عربي ، ج 2 ، ص 4542 ـ قرطبي ، ج 8 ، ص 68


271


ايشان نيز از همان نقل بهره گرفته است . ( 1 ) به نظر مي رسد چنين مطلبي صحيح نباشد زيرا : اولاً : پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) از قبل به رسوم اعراب جاهلي آگاه بود و اگر اين رسم وجود داشت حضرت نمي بايست ابتدا ابوبكر را انتخاب فرموده ، و پس از آن كه آيه نازل شد مأموريت را به علي ( عليه السلام ) واگذار كند ! ثانياً : مفسرين بر اين عقيده اند كه انتخاب علي ( عليه السلام ) براي اين مأموريت از ناحيه خداوند بوده كه توسط جبرائيل امين به رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) ابلاغ گرديد واين انتخاب الهي ، مهمتر از پاسخگويي به يك رسم جاهلي است . ثالثاً : ابلاغ پيام برائت در اوج اقتدار پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و پس از فتح مكّه و زماني كه مشركين در ذلّت بسر مي بردند صورت گرفته و ديگر براي مشركان قدرتي باقي نمانده تا بتوانند در آينده ، نسبت به شكستن پيمان خود با پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) اعتراض نمايند . به هر حال مسلم آن است كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) ابتدا ابوبكر را مأمور ابلاغ پيام فرمود و سپس اين مأموريت را لغو و آن را به علي بن ابيطالب ( عليه السلام ) واگذار نمود . افرادي همچون محمد رشيد رضا دنبال اثبات اين مطلبند كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) ابوبكر را در همان سفر به عنوان اميرالحاج اعزام نموده ، و علي بن ابيطالب ( عليه السلام ) فقط مأمور اعلام آيات برائت به حاجيان بوده است . ( 2 ) ليكن اين سخن نمي تواند صحيح باشد ، زيرا اولاً : ابلاغ اين مطلب كه :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ المنار ، ج 10 ، ص 1582 ـ تفسير المنار ، ج 10 ، ص 155


272


« لا يحجّ بعد العام مشرك » ، « از اين پس مشركان حق انجام حج را ندارند » مستقيماً با اميرالحاج ارتباط دارد . و ثانياً در روايات آمده است كه : « لايبلغها الاّ أنا أو رجل من أهل بيتي . » ( 1 ) عجيب تر آن كه وقتي آقايان با اين مشكل مواجه شده و پاسخي براي آن نيافته اند ، درصدد برآمده اند تا بگويند ابوبكر به علي ( عليه السلام ) دستور داد تا آيات سوره برائت را قرائت نمايد . ( 2 ) و حال آن كه ابلاغ اين پيام به فرمان پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) صورت گرفت و نيازي به دستور مجدّد ابوبكر نداشت ! ابوهريره تلاش مي كند تا اعلان برائت در روز عيد قربان را براي خود ثبت نموده ، علي ( عليه السلام ) را نيز در شمار يكي از كساني كه اين مسؤوليت را عهده دار بوده است ، معرفي كند ! ( 3 ) تعصّب آنچنان چشم و گوش آقاي محمد رشيد رضا را پركرده كه به دنبال نقل اين مسائل ، شديداً به شيعه حمله مي كند كه چرا از اين قضيه به عنوان اثبات يك فضيلت براي علي بن ابيطالب ( عليه السلام ) استفاده مي كنند ؟ ! چگونه يك انسان كه خود را مفسر قرآن مي داند به خود جرأت مي دهد اينگونه در تحريف حقايق تلاش كند و تا بدان جا پيش رود كه براي شيعه و به قول او ، روافض ، تقاضاي مرگ و كشته شدن بنمايد ! ( 4 ) متأسفانه براي انكار اين فضيلت تا بدان جا پيش رفته اند كه پس از مسلم گرفتن اميرالحاج بودن ابوبكر ، محمد رشيد رضا از اَلوسي نقل مي كند كه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ المنار ، ج 10 ، ص 1572 ـ همان ، ص 1563 ـ تفسير ابن كثير ، ج 2 ، ص 5214 ـ همان ، ص 164


273


برخي از اهل سنت گفته اند : اين كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) ابابكر را به عنوان اميرالحاج و علي ( عليه السلام ) را به عنوان مبلّغ پيام برائت انتخاب فرمود ، به خاطر آن است كه ابوبكر مظهر صفت رحمت و جمال خداوندي است و علي ( عليه السلام ) شير خدا و مظهر جلال خداوندي است ( كه صفت قهر از صفات جلال است ) لذا اينجا كه نقض عهد مشركان است ] و به اصطلاح خشونت لازم دارد [ اين مسؤوليت به عهده علي بن ابيطالب ( عليه السلام ) گذاشته شد ! ( 1 )

تعصب ناروا

ابن كثير از روي تعصّب براي ناديده انگاشتن اين فضيلت بزرگِ علي بن ابيطالب ـ ع ـ تلاش مي كند تا حديث رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) را كه فرمود : « لايبلغها الاّ أنا أو رجل من أهل بيتي » را از اعتبار انداخته ، آن را ضعيف و غير صحيح معرّفي كند ! ( 2 ) علاوه بر آن مي گويد : اين كه در روايت آمده : « پس از ابلاغ پيام رسول اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) ابوبكر به مدينه مراجعت نمود » معنايش آن نيست كه فوراً به مدينه برگشت ؛ بلكه وي به راه خود ادامه داده ، و پس از انجام مناسك حج به مدينه مراجعت و به حضور پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) رسيد . ( 3 ) و از اين بدتر آن كه ابـن كثير به نقل از مسند احمد حنبل مي گويد : آنگاه كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) علي ( عليه السلام ) را براي ابلاغ پيام برائت مأمور نمود ، علي ( عليه السلام )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ المنار ، ج 10 ، ص 1622 ـ تفسير ابن كثير ، ج 2 ، ص 5223 ـ همان .


274


در پاسخ گفت : اي پيامبر خدا من نه سخنورم و نه زبان گويايي دارم : و پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) به ايشان فرمودند : من ناچارم يا خود اين مأموريت را انجام دهم يا آن كه شما عهده دار آن شويد و سپس علي ( عليه السلام ) پاسخ داد : حال كه ناچار و مجبوريم پس من خواهم رفت ! پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) نيز علي ( عليه السلام ) را دعا نموده ، دستش را بر دهان علي ( عليه السلام ) نهاد . ( 1 ) براستي تعصب چه مي كند و چگونه انسانها را به انحراف و بيراهه مي كشد ! علي ( عليه السلام ) آن سخنور توانا و آن گوينده پرجاذبه اي كه با شروع كلامش نفس در سينه ها حبس ، و با شنيدن كلامش انسانهاي عاشقي چون « همّام » قالب تهي مي كنند ، را چونان انسان هاي بي زباني كه توانايي حرف زدن ندارند ، معرفي مي نمايد . بديهي است كه اينگونه تعصبات ناروا ، نمي تواند پرده بر روي حقايق كشيده بر واقعيات سرپوش بگذارد . حق همان است كه گفته شد انتخاب علي ( عليه السلام ) براي اين امر مهم ، حاكي از فضيلت بزرگي است كه تنها آن كس كه از اهل بيت رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) و جان و روح آن حضرت و محبوب خداوند است ، از عهده انجام آن برخواهد آمد .

نظريه علامه طباطبايي

مرحوم علامه طباطبايي ـ رضوان الله تعالي عليه ـ در ذيل آيه شريفه : « و اذان من الله و رسوله . . . » فرموده اند :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ تفسير ابن كثير ، ج 2 ، ص 522 ؛ مسند احمد ، ج 1 ، ص 150


275


« مراد روز دهم ذي الحجه از سال نهم هجرت است چون در آن روز بود كه مسلمانان و مشركان يك جا اجتماع كرده و هر دو طايفه به حج خانه خدا پرداختند و پس از آن سال ، ديگر هيچ مشركي حج انجام نداد . سپس مي افزايد : اين قول مورد تأييد رواياتي است كه از ائمه اهــل بيت ( عليه السلام ) رسيده و با معناي اعلام برائت مناسب تر و با عقل نيز سازگارتر از ساير اقوال است ، زيرا آن روز ، بزرگترين روزي بود كه مسلمانان و عموم مشركين به حج آمده ، در منا جمع شده بودند . اين معنا از برخي روايات واصله از طرق اهل سنت نيز استفاده مي شود چيزي كه هست در آن روايات مراد از حج اكبر روز دهم از هر سال است ، نه فقط سال نهم هجرت ، و بنابراين همه ساله حج اكبر تكرار مي شود ليكن از طريق نقل ثابت نشده كه اسم روز دهم روز حج اكبر باشد . » ( 1 ) و در ادامه نقل اقوال ذيل آيه شريفه مي فرمايند : « از شنيدن كلمه « روز حج اكبر » ، همان « روز عيد قربان » به ذهن مي رسد ، چون تنها روزي كه عموم حجاج آنجا اجتماع كرده و اعلام برائت مي تواند به گوش همگان برسد ، همان روز دهم است ، ووجود چنين روزي در ميان ساير ايّام حج ، نمي گذارد كلمه يوم الحج الاكبر ساير ايّام را نيز شامل شود . » ( 2 )

در لغت نامه دهخدا نيز به نقل از مهذّب الاسماء ، حج اكبر را عيد اضحي و عيد گوسفندكشان معنا مي كند . ( 3 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ تفسير الميزان ، ج9 ، ص149

2 ـ همان .

3 ـ لغت نامه دهخدا ، ذيل كلمه « حج اكبر » ، ص315


276


نتيجه بحث

از آنچه گذشت نتيجه مي گيريم كه : 1 ـ مراد از روز حج اكبر روز عيد قربان است . 2 ـ تعبير يوم الحج الاكبر براي اولين بار در مورد روز عيد قربان سال نهم هجرت بكار رفته ، و در سال بعد كه حجة الوداع صورت گرفت باز اين تعبير تكرار گرديده است . لذا مي توان گفت همه ساله روز عيد قربان ، روز حج اكبر است . 3 ـ آنجا كه حج اكبر بدون كلمه يوم آورده شود مراد حج در مقابل عمره است . طبري در اين زمينه پس از نقل نظرات مختلف پيرامون علت نامگذاري اين روز به حج اكبر مي گويد : از اين اقوال نزد من به صحت نزديكتر ، قول كسي است كه مي گويد : حج اكبر به معناي حج و حج اصغر به معناي عمره است زيرا اعمال حج از اعمال عمره بيشتر است . ( 1 ) 4 ـ آنگونه كه دربرخي منابع آمده ، روزعرفه در سالي كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) حج گزاردند با روز جمعه مصادف بوده است و مؤلف كتاب « الفقه الاسلامي و ادّلته » تعبير : « قد ثبت في الصحيحين أن يوم عرفة ، الذي وقف فيه النبي ( صلّي الله عليه وآله ) كان يوم جمعة » دارد . ( 2 ) ولي اين كه مصادف شدن روز جمعه با عرفه در هر زمان ، دليل آن

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ تفسير طبري ، ج 10 ، ص 1602 ـ الفقه الاسلامي وادلّته ، ج 3 ، ص 213


277


باشد كه حج آن سال ، حج اكبر است هيچگونه دليل و مدركي در روايات و منابع تاريخي براي آن ذكر نگرديده و به نظر مي رسد يك عقيده عوامانه است كه با گذشت زمان بصورت يك امر مسلم درآمده است . صاحب تفسير المنار در اين زمينه مي گويد : در حجة الوداع ، روز عرفه ، روز جمعه بود و عوام هر زمان كه وقوف در عرفات با روز جمعه مصادف شود آن سال را حج اكبر مي نامند . ( 1 ) در لغت نامه دهخدا نيز آمده است : ظاهراً در نزد عوام چون عيد اضحي با جمعه تصادف كند حج آن سال را حج اكبر گويند و ثواب اين حج را بيشتر گمان برند . ( 2 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ تفسير المنار ، ج 9 ، ص 2292 ـ لغت نامه دهخدا ، ذيل كلمه « حج اكبر » ، ص 315


278


مزدلفه

زائران خانه خدا پس از بهره گيري از معنويت عرفات ، به هنگام غروب آفتاب ( 1 ) ، خود را براي رفتن به سوي مشعرالحرام ، آماده مي كنند . گروهي پياده و گروهي ديگر سوار بر اتومبيل ، فاصله بين عرفات و مشعر را مي پيمايند براستي صحنه تكان دهنده و شگفت انگيزي است . صحراي محشر و عرصه قيامت را در خاطره ها زنده مي كند . كمتر كسي به فكر ديگران است . همه دنبال آنند تا به نوعي خود را نجات داده ، سريعتر به مشعر برسند و . . .

در اين نوشتار به بررسي جايگاه و موقعيت مهمّ مزدلفه در حج و مسائل مربوط به آن خواهيم پرداخت :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ مشركان در حالي كه خورشيد بر بالاي كوهها همچون عمامه مردان آشكار بود ، از عرفات كوچ مي كردند . نصب الرايه ، ج3 ، ص66


279


براي شناخت اين سرزمين ، ابتدا بايد با معاني كلماتي از قبيل : « مُزدَلِفه » ، « مَشْعَر » ، « مَشعَرُ الحرام » ؛ « جَمْع » ، و « قُزَحْ » آشنا شويم .

مُزدَلِفه در لغت

طريحي مي نويسد : مزدلفه اسم فاعل از « ازدلاف » به معناي نزديك شدن است ، « ازدلف القوم » ؛ يعني هنگامي كه قوم را نزديك ساخت . . . وي سپس مي افزايد : ازدلاف به معناي اجتماع نيز آمده ، چون مردم در آن جا اجتماع مي كنند . ( 1 )

احمد عبدالغفور عطار در كتاب خود مي نويسد : مزدلفه ، مكاني است ميان منا و عرفات و محدوده آن از راه باريك دو سوي عرفات تا وادي مُحسِّر از سوي منا است و به آن مشعرالحرام نيز مي گويند . ( 2 )

به مزدلفه « جمع » نيز گفته مي شود .

جَمْــع

ياقوت حموي مي نويسد :

جَمْع ، در لغت ضدّ جدايي و تفرقه و در اصطلاح همان « مزدلفه » ، « قُزَح » و « مشعر » است . ( 3 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ مجمع البحرين ، ج5 ، ص68

2 ـ قاموس الحج و العمره ، ص204

3 ـ معجم البلدان ، ج2 ، ص181


280


مشعرالحرام

حموي مي نويسد : مشعرالحرام در فرموده خداوند : « فاذكروا الله عند المشعر الحرام » ، نيز همان مزدلفه و جمع است و به همه آنها ناميده شده است . ( 1 )

گاهي « مَشعر » يا « مِشعر » گفته مي شود و به تمامي مزدلفه اطلاق مي گردد و گاهي نيز به كوهي كه « قزح » ( 2 ) نام گرفته مشعر گفته شده است .

عبدالله بن عمر ، اين نظر را پذيرفته كه مشعرالحرام نام ديگر مزدلفه است . ( 3 )

تعدادي از عرب ها آن را مِشعر ، به كسر ميم خوانده اند ، امّا مَشعر فصيح تر است . گفته اند ابن السّمّاك آن را به كسر خوانده و بكر اباذيّ نيز گفته ، برخي از قاريان آن را به كسر خوانده اند ، ليكن محبّ الدين طبري پس از نقل آن مي گويد : خواندن مِشعر به كسر ، نادر و شاذّ است . مَشعَر به معناي نشان راه است و آنجا را مشعرالحرام ناميده اند بدان جهت كه نشان و مكان عبادت خداوند است . ( 4 )

اباذر نيز از ابن عمر نقل كرده كه گفته است : تمامي مشعرالحرام ، مزدلفه است . اين نظر در بسياري از كتب تفسير تأييد شده ، و آيه شريفه قرآن « فاذا أفضتم من عرفات ، فاذكروا الله عند المشعر الحرام » نيز مؤيد آن است .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ معجم البلدان ، ج5 ، ص156

2 ـ مرآة العقول ، ج3 ، ص336 ( ديده شود )

3 ـ قاموس الحج و العمره ، ص208

4 ـ القري لقاصد ام القري ، ص154


| شناسه مطلب: 75000