بخش 2
پیام به حجاج بیت الله الحرام ( 14/4/1368هـ . ش . ) بار الها ! تو را سپاس می گویم بار دیگر روزهای حج فرا می رسد امام خمینی ( قدس سره ) دلهاتان را به او بسپرید حج ؛ کانون معارف اسلام و مظهر توحید حج بی برائت ، حج نیست حجی که از پایه های دین به شمار می رود حج را به روح و حقیقت آن نزدیک کنید تفکیک دین از سیاست ؛ یکی از بزرگترین مظاهر شرک نغمه ی جدایی دین از سیاست ، ساخته ی دشمنان است محتوای اسلام ناب محمدی ( صلّی الله علیه وآله ) دشمنی جبهه ی شیطان با اسلام جمهوری اسلامی ، آماج توطئه های طراحی شده علیه اسلام احساس ضعف استکبار در برابر اسلام مسلمانان کاملا حساس و هوشیار باشند در حج باید مسائل جهان اسلام بررسی شود امام خمینی در دل یکایک عاشقانش زنده است ملت ایران از امتحان بزرگ الهی روسفید بیرون آمدند راه امام خمینی ( قدس سره ) چشم انداز آینده ، روشن و امیدبخش است پیام به حجاج بیت الله الحرا
21 |
پيام به حجاج بيت الله الحرام
( 14/4/1368هـ . ش . )
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
يا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَأَخِيهِ وَلا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللهِ . ( 1 )
بار الها ! تو را سپاس مي گويم
بارالها ! تو را ثنا مي گويم كه باب راز و نياز بني آدم را با خويش گشودي و دل مشتاقان جمال را به وعده ي رحمت ومغفرت نواختي ؛ آلايش شرك را بر بندگان خود زيبنده ندانسته ، دامان بني آدم را از آن پيراستي و توحيد و اخلاص را زيب دل و جان مؤمنان خواستي .
بارالها ! تو را سپاس مي گويم كه بر بنده ي برگزيده ات محمّد ( صلّي الله عليه وآله ) ، كتاب و حكمت را و شفاي دردهاي بني آدم را نازل فرمودي و راه سعادت را در سخن و عمل او به جهانيان نمودي .
بارالها ! بر محمّد مصطفي ( صلّي الله عليه وآله ) و همه ي سلسله ي نوراني انبيا و اوصيا و اوليا ، گويندگان حق و كوبندگان باطل و شكنندگان بتهاي جاهليت و ناصحان مشفق امت ، سلام وصلوات نازل فرما و راه آنان را روزبه روز در چشم خلايق روشنتر ، و در دل آنان محبوب تر فرما .
بارالها ! بر بنده ي صالح متواضعت امام خميني ( قدس سره ) ، كه رضاي تو را بر رضاي ديگران برگزيد و در راه اعلاي كلمه ي تو و احياي دين تو ، رنج هاي گران بر جان خريد و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . يوسف : 87
22 |
مجاهدت در راه ملت ابراهيمي و سنت محمّدي ( صلّي الله عليه وآله ) را به نهايت رساند و در اين راه
لحظه يي از حركت وتلاش باز نايستاد ، با نام و ياد تو زيست و با اميد و عشق تو به ملكوت اعلي پيوست ، سلام و رحمت و رضوان فرست ، و كلمه ي او را رفعت بخش ، و راه او را رونق بخش ، و ميراث يگانه ي او را در پناه خود حفظ كن ، وآرزوها و هدف هاي او را محقق ساز ، و ما را از اخلاف نيك او قرار ده .
بارالها ! من در اين سخن ، مقصدي جز ابلاغ پيام تو و انجام تكليفي كه بر دوش خود احساس مي كنم ، ندارم . پروردگارا ! سوز سخن حق را در اين كلام بگنجان و آن را به گوش و دل مؤمنان و همه ي حق طلبان جهان برسان . همان اخلاص و صفا را كه در سخن عبد صالح تو و امام و قائد ما موج مي زد ، بدان بياميز وآن را به قبول حَسَن ، مقبول فرما . . . ؛ آمين ربّ العالمين .
بار ديگر روزهاي حج فرا مي رسد
بار ديگر روزهاي حج فرا مي رسد و صلاي ابراهيمي و أَذِّنْ فِي النّاسِ بِالْحَجِّ ، ( 1 ) فطرت مسلمانان پاكنهاد را به اجابت مي خواند وفراق خانه ي خدا ، دل مشتاقان را آكنده از درد و رنج مي سازد . دست ظلم و عدوانِ بيرون آمده از آستين حكام حجاز ، بدين اكتفا نكرده كه صدها زاير خانه ي خدا را در حريم امن الهي به خاك و خون كشيده و هزاران كبوتر خونين بال حرم را فقط به جرم برائت از مشركين و اعلام نفرت از امريكا و اسرائيل و دعوت مسلمين به وحدت و برادري ، تار و مار نمايد ؛ بلكه براي انتقام از ملتي كه در همه ي صحنه ها بر قواي استكبار جهاني تاخته و خواب راحت را از چشم غارتگران و زورگويان جهان ربوده است ، و براي زدودن اثر چند سال حج همراه با برائت ، كه به بركت حضور فرزندان انقلاب و مجاهدان راه قرآن و اسلام ، فضاي حرمين شريفين و عرفات و مشعر و مني را از نداي توحيد خالص و نفي آلهه ي زور و زر آكنده بود ، راه
خانه ي خدا و مأمن خلق را به روي آنان بسته و زبانها و قلم هاي اجير و مزدور را به كمك
1 . حج : 27
23 |
رسانه هاي صهيونيستي و امريكايي برضد آنان به كار انداخته است .
اين دومين موسم حجي است كه در آن ملت ايران ـ اين فدايي ترين فرزندان اسلام ـ از طواف بر گرد خانه ي محبوب مصدود شده اند . دولت سعودي با دستاويزكردن بهانه هاي پوچ ، امسال نيز همچون سال قبل ، به صَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللهِپرداخت و خود را مصداق اين آيه ي شريفه ساخت : إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرامِ الَّذِي جَعَلْناهُ لِلنّاسِ سَواءً الْعاكِفُ فِيهِ وَالْبادِ . ( 1 ) حافظه ي تاريخ ما اين دشمنيها را فراموش نخواهد كرد .
امام خميني ( قدس سره ) زنده است
اكنون كه ملت ايران همزمان با سالگرد فاجعه ي خونين مكه ، به مصيبت بزرگ فقدان قائد اكبر و منادي وحدت مسلمين و برافرازنده ي پرچم اسلام و قرآن ، بنده ي صالح خدا و ناصح دلسوز امت و فرزند خلف پيغمبر ـ خميني كبيرـ مبتلا شده است ، جا دارد كه حجاج بيت الله از هر كشور و ملت ، طنين نداي توحيد و وحدت را كه همه ساله از آن حنجره ي ابراهيمي برمي آمد و فضاي خانه ي خدا وسپس فضاي جهان اسلام را پُر مي كرد و بت هاي قدرت و مكنت را به لرزه درمي آورد ، به گوش جان بشنوند و به دعوت او كه حرف دل ميليونها مسلمان تحقيرشده و ستم زده به وسيله ي حكام وابسته و مستكبر بود ، پاسخ گويند .
آري ، اگرچه يوسف عزيز امت اسلام اكنون در ميان ما نيست و جاي او كه همه ساله در وجود يكايك حاجيان دلباخته و سرازپانشناخته ي ايراني تجلي مي كرد ، خالي است ، ولي هم اكنون نيز او را در هر دل ذاكر و عارف و در هر جان پُرشور و در هر زبان حقگو و در وجود هر مسلمان غيور و دلسوخته و در هرجا كه در آن ، سخن از عزت اسلام و وحدت مسلمين و برائت از مشركين و نفرت از « انداد الله » و اصنام جاهليت هست ، مي توان يافت . او زنده است ، تا اسلام ناب محمّدي زنده است ؛ و او زنده است ، تا پرچم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . حج : 25
24 |
عظمت اسلام و وحدت مسلمين و نفرت از ظالمين برافراشته است .
هنوز نداي ملكوتي او كه مي گفت : « حاشا كه خلوص عشق موحدين ، جز به ظهور كامل نفرت از مشركين و منافقين ميسر شود » ، در فضاي مكه طنين افكن است ، و درس فراموش نشدني او كه مي گفت : « كدام خانه يي سزاوارتر از كعبه وخانه ي امن وطهارتِ ناس كه در آن به هرچه تجاوز و ستم و استعمار و بردگي و يا دون صفتي و نامردمي است ، عملا و قولا پشت شود ؟ » ، در كتيبه ي ذهن انسان هاي بيدار منقش است .
هنوز اين سؤال هشداردهنده ي او كه : « آيا بايد در خانه ها نشست و با تحليل هاي غلط و اهانت به مقام و منزلت انسانها و القاي روحيه ي ناتواني و عجز در مسلمانان ، عملا شيطان و شيطان زادگان را تحمل كرد ؟ » ، وجدان مسلمانان غيور را برمي انگيزد و پاسخي از سر وارستگي و اخلاص مي طلبد . و هنوز اين سخن پيامبرگون او ، دل و جان مشتاقان را تسخير مي كند كه مي گفت : « هيهات كه امت محمّد ( صلّي الله عليه وآله ) ، سيراب شدگان كوثر عاشورا
و منتظران وراثت صالحان ، به مرگ ذلت بار و به اسارت غرب و شرق تن در دهند ؛
و هيهات كه خميني در برابر تجاوز ديوسيرتان و مشركان و كافران به حريم قرآن
كريم و عترت رسول خدا و امت محمّد ( صلّي الله عليه وآله ) و پيروان ابراهيم حنيف ، ساكت وآرام
بماند و نظاره گر صحنه هاي ذلت و حقارت مسلمانان باشد . قدرتها و ابرقدرتها
و نوكران آنان مطمئن باشند كه اگر خميني يكه و تنها هم بماند ، به راه خود كه راه
مبارزه با كفر و ظلم و شرك و بت پرستي است ، ادامه مي دهد » . و خدا را شكر
خميني بزرگ تنها نماند و چنان كه او مي گفت و مي خواست : « بسيجيان جهان ، اين
پابرهنه هاي مغضوب ديكتاتورها ، خواب راحت را از ديدگان جهانخواران و سرسپردگانشان سلب كردند » .
هنوز اين نواي شيرين و اميدبخش ، دل مؤمنان را از فروغ حيات روشن مي كند و خون اميد و نشاط در پيكر امت اسلامي مي دمد كه : « مسلمانان جهان و محرومان سراسر گيتي ، از اين برزخ بي انتهايي كه انقلاب اسلامي براي همه ي جهانخواران آفريده است ، احساس غرور وآزادي كنند و آواي آزادي وآزادگي را در حيات و سرنوشت خويش سر دهند و بر زخم هاي خود مرهم گذارند ، كه دوران بن بست و نااميدي وتنفس در
25 |
منطقه ي كفر بسر آمده است و گلستان ملتها رخ نموده است و اميد كه همه ي مسلمانان ، شكوفه هاي آزادي و نسيم عطر بهاري و طراوت گل هاي محبت و عشق و چشمه سار زلال جوشش اراده ي خويش را نظاره كنند . . . » .
آري ، امام خميني زنده است ، تا اميد زنده است ؛ و تا حركت و نشاط هست ، و تا جهاد و مبارزه هست ، . . . امام خميني وامت فداكارش ، از مكه و ميقات هم غايب نيستند . سيلاب انديشه ي جهاد و شهادت و مقاومت و برائت از مشركين و محبت به مؤمنين كه از قله ي بلند انديشه ي او جاري است ، همه ي دلها و جان هاي مستعد را فرا مي گيرد و به او حضوري معنوي مي بخشد . آري ، چنان كه او خود مي گفت : « ما در مكه باشيم يا نباشيم ، دل و روحمان با ابراهيم در مكه است . دروازه هاي مدينة الرسول را به روي ما ببندند يا بگشايند ، رشته ي محبتمان با پيامبر ، هرگز پاره و سست نمي شود . به سوي كعبه نماز مي گزاريم و به سوي كعبه مي ميريم و خداي را سپاس مي گزاريم كه در ميثاقمان با خداي كعبه ، پايدار مانده ايم و منتظر هم نمانده ايم كه حاكمان بي شخصيت بعضي كشورهاي اسلامي و غيراسلامي ، از حركت ما پشتيباني كنند . ما مظلومين هميشه ي تاريخ محرومان و پابرهنگانيم و غير از خدا كسي را نداريم و اگر هزار بار قطعه قطعه شويم ، دست از مبارزه با ظالم برنمي داريم . . . » .
دلهاتان را به او بسپريد
و اكنون كه براي دومين بار دست جور و عدوان ، راه خانه ي خدا را بر مسلمانان خداجوي ايران بسته و به حساب امريكا و اسرائيل ، بر ملتي كه برترين پرچم مبارزه با شيطان بزرگ و دولت غاصب دست نشانده اش را برافراشته است ، جفا روا داشته و امت داغدار ما را كه رخت عزاي امام فقيد اسلام را بر تن دارد ، داغدارتر كرده است ، اين جانب نكاتي را از باب تذكر به برادران و خواهران حاضر در صحنه ي حج و به همه ي مسلمانان عالم ونيز به ملت بزرگ ايران عرض مي كنم :
1 ) حال كه به نام خدا و به دعوت پيامبر خدا ، راهيِ كوي دوست شده و از هر « فجّ عميق » به حريم بيت الله الحرام وفود كرده و احرام حج و هجرت الي الله بسته و ابراهيموار
26 |
نغمه ي : إِنِّي ذاهِبٌ إِلي رَبِّي سَيَهْدِينِ ( 1 ) به زبان فطرت سر داده و زمزمه ي : وَ أَرِنا
مَناسِكَنا وَتُبْ عَلَيْنا ( 2 ) را به زبان حال و قال مترنم گشته ايد ، اميد است از ثَمَراتُ كُلِّ شَيْء كه ابراهيم خليل ( عليه السلام ) از خداوند استدعا كرد ، شيرين كام شده و چشمتان به شهود منافعي كه حضرت ربوبي مژده داده ، منور گردد .
به طور حتم ، يكي از اين منافع آن است كه در پرتو مناسك و شعاير آموزنده ي حج ، دلهاتان را كه خانه ي خدا و امانت اوست ، به او بسپريد و از شرك و زَيغ و زنگار تطهير كنيد وپيمان : أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَنِي آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ ( 3 ) را تجديد نماييد و باتمسك به فرمان : فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ اْلأَوْثانِ ، ( 4 ) به بشارت : وَ الَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطّاغُوتَ أَنْ يَعْبُدُوها وَأَنابُوا إِلَي اللهِ لَهُمُ الْبُشْري ، ( 5 ) سرافراز گرديد .
حج ؛ كانون معارف اسلام و مظهر توحيد
حج ، كانون معارف اسلام و بيان كننده ي سياست كلي اسلام براي اداره ي زندگي انسان است . حج ، مظهر توحيد و نفي و رمي شيطان و تكرار شعار ابراهيم ( عليه السلام ) است كه گفت : إِنَّنِي بَرِيءٌ مِمّا تُشْرِكُونَ ؛ ( 6 ) صحنه ي اتحاد عظيم امت اسلامي برگرد محور توحيد وبرائت از مشركين و نفي و طرد همه ي بتهاست . وبت ، هر آن چيزي است كه به جاي خدا قرار گيرد و ولايت الهي را به ولايت خود تبديل كند ونيرو واراده ي افراد بشر را در اختيار بگيرد ؛ حال چه سنگ و چوب ، و چه قدرت هاي شيطانيِ سلطه گر و جبار ، و چه عصبيت هاي جاهلي و ناحق كه : فَما ذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلالُ . ( 7 )
حج ابراهيمي ومحمّدي ( صلّي الله عليه وآله ) و حج علوي و حسيني ( عليهما السلام ) آن است كه در آن توجه به خدا و پناه بردن به حكومت و قدرت او ، با پشت كردن به قدرت طواغيت و جباران
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . صافات : 99
2 . بقره : 128
3 . يس : 60
4 . حج : 30
5 . زمر : 17
6 . انعام : 19
7 . يونس : 32
27 |
همراه باشد . زمزمه ي مناجات سالار شهيدان و سيّد شباب اهل الجنه در عرفات ، چه زيبا
اين هر دو را در يك سخن مي سرايد : « اِلهي أَنْتَ كَهْفِي حِينَ تُعْيِينِي الْمَذَاهِبُ فِي سَعَتِهَا . . . وَ أَنْتَ مُؤَيِّدِي بِالنَّصْرِ عَلَي أَعْدَائِي وَلَوْ لا نَصْرُكَ إِيَّايَ لَكُنْتُ مِنَ الْمَغْلُوبِينَ . . . يَا مَنْ جَعَلَتْ لَهُ الْمُلُوكُ نِيرَ الْمَذَلَّةِ عَلَي أَعْنَاقِهِمْ فَهُمْ مِنْ سَطَوَاتِهِ خَائِفُونَ » ( 1 ) . و خطبه ي رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در يوم الترويه كه در آن نسخ مقررات جاهليت وتحذير از فريب شيطان براي وادار كردن بني آدم به عبادت خود و حكم قاطع به پيوند برادري ميان همه ي مسلمين را اعلام فرمود ، خط كلي حج را معين مي كند .
حج بي برائت ، حج نيست
كدامين جان تشنه است كه از فيض كوثر محمّدي ( صلّي الله عليه وآله ) و جوشش زمزم حسيني ، اين جرعه ها را بنوشد و هنوز در مضمون سياسي حج دچار ترديد و ابهام باشد ؟ حج بي برائت ، حج بي وحدت ، حج بي تحرك وقيام ، حجي كه از آن تهديد كفر و شرك برنخيزد ، حج نيست و روح ومعناي حج را فاقد است .
بت هاي بزهكار استبداد و استعمار ، حكمرانان ازخدا بي خبر و قدرت هاي سلطه گر جهاني ، در گذشته و حال ، همواره از حجِ بامضمون سازنده و روشن و الهامبخش ، بشدت ترسيده و با آن به مقابله برخاسته اند . آنها تبليغات دامنه دار و خصمانه يي را به وسيله ي آخوندهاي درباري و ريزه خواران سفره ي عشرت خود بر ضد مضمون سياسي حج به راه انداخته و باهياهو و جنجال خواسته اند بقبولانند كه حج از سياست جداست و جز عبادتي به مثابه ي عبادات فردي نيست ؛ غافل از آن كه هر انسانِ اندكي هوشمند هم بوضوح درمي يابد كه اگر درس وحدت مسلمين و عظمت امت اسلامي و تعارف برادران جداافتاده و همصدايي صاحبان زبانها و نژادها و مليتها و مناطق جغرافيايي گوناگون و اعتصام به حبل الله با حالت طبيعي در حج منظور نمي بود و فقط عبادت و
رابطه ي جداگانه ي انسانها با خداي خود مطلوب بود ، آمدن از كُلِّ فَجّ عَمِيق و پياده و سواره ، آن هم در يك موسم خاص ، چه معني داشت ؟ رنج پيمودن اين راه ، چرا ؟ و
1 . مفاتيح الجنان ، دعاي امام حسين ( عليه السلام ) در روز عرفه .
28 |
حضور در مكه وسپس در عرفات و مشعر و مني ، آن هم در ايام معدودات و روزها و ساعات معين براي همه ي مسلمين جهان ، چرا ؟ و طواف گرد يك مركز واحد و رمي يك نقطه ي واحد ، چرا ؟
حجي كه از پايه هاي دين به شمار مي رود
آري ، حج عبادت است و ذكر و دعا و استغفار ؛ اما عبادتي و ذكر و استغفاري در جهت ايجاد حيات طيبه ي امت اسلامي ونجات آن از زنجيرها وغل هاي استعباد
و استبداد و خداوندان زر و زور و تزريق روح عزت و عظمت به آن و زدودن كسالت
و ملالت از آن . اين است حجي كه از پايه هاي دين به شمار رفته و اميرالمؤمنين
علي ( عليه السلام ) در نهج البلاغه آن را عَلَم اسلام و جهاد هر ناتوان و برطرف كننده ي فقر وتنگدستي و مايه ي تقرب و نزديكي اهل دين به يكديگر شمرده است ؛ و اين است آن حجي كه بندگان مجاهد خدا همه ساله از ايران با شوق و شور بدان روي مي آورند و برائت از امريكا و صهيونيسم و نفي ولايت استكبار وشعار براي تعميم ولايت الهي را شرط اصلي آن مي شمرند ؛ و اين است آن حجي كه سيلي خوردگانِ از اسلام وانقلاب و در رأس آنان امريكاي جنايتكار ، از آن احساس خطر مي كردند و اكنون دو سال است حكام آل سعود براي شادي و خشنودي امريكا و اسرائيل ، مؤمنين را از اقامه ي آن مانع مي شوند و زبانها و قلم هاي مزدور آخوندهاي نوكرصفت را به نفي آن و محكوم كردن آن وادار مي كنند .
حج را به روح و حقيقت آن نزديك كنيد
اينك شما حاجيان جهان اسلام ؛ شما كه دشمنان وحدت اسلامي نخواسته و نگذاشته اند كه همراه با برادران ايراني خود به طواف و سعي و وقوف و رمي و نماز و زيارت قبر رسول گرامي ( صلّي الله عليه وآله ) بپردازيد ، ياد برادران مهجور و مصدود خود را در آن مراسم زنده كنيد و حج را هرچه بتوانيد ، به معني و روح و حقيقت آن نزديك كنيد و بدانيد كه هر كس حج را از هويت سياسي آن جدا كند ، يا جاهل است و يا مغرض ؛ و
29 |
خداوند نخواهد گذشت از آنان كه براي رسيدن به هدف هاي ناپاك و حقير خود ، آماده اند كه بزرگترين حربه ي امت اسلامي در برابر جهان كفر و استكبار را از او بگيرند و حج زندگي ساز و شورآفرين را ، به عبادتي فردي و سطحي همراه با سياحت و تجارت بدل كنند .
تفكيك دين از سياست ؛ يكي از بزرگترين مظاهر شرك
2 ) از بزرگترين مظاهر شرك در عصر حاضر ، تفكيك دنيا از آخرت ، و زندگي مادّي از عبادت ، و دين از سياست است . گويي خداي دنيا ـ معاذالله ـ جباران و زورگويان و چپاولگران و ابرقدرتها و جنايتكارانند ، و استضعاف و استعباد و استثمار خلايق و علو و استكبار نسبت به بندگان خدا حق مسلّم آنهاست ، و همگان بايد پيشاني اطاعت بر آستان تفرعن آنها ساييده و در برابر زورگويي و غارتگري و ميل و اراده ي بي مهار آنان تسليم باشند و اعتراض نكنند ؛ چرا كه وعاظ السلاطين و نوادگان « بلعم باعورا » ، فرياد برخواهند آورد كه دخالت در سياست كرديد ، و اسلام را چه به سياست ؟ !
اين ، همان شركي است كه امروز مسلمانان بايد با اعلام برائت ، دامن خود و اسلام را از آن تطهير كنند . آنچه جاي تأسف است ، اين كه سالها غفلت مسلمين و مهجور ماندن قرآن سبب شد كه دست هاي تحريف بتوانند به نام دين ، هر سخن باطلي را در اذهان جاي داده و بديهي ترين اصل دين خدا را منكر شوند و شرك را جامه ي توحيد پوشانده و مضمون آيات قرآن را بي دغدغه انكار كنند ، و در حالي كه قرآن اقامه ي قسط را هدف از ارسال رسل مي داند ؛ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَأَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَالْمِيزانَ لِيَقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ ، ( 1 ) و در حالي كه با خطاب كُونُوا قَوّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلّهِ ، ( 2 ) همه ي مؤمنين را موظف به تلاش براي اقامه ي قسط مي كند ، و در حالي كه آيات كريمه ي قرآن ، اعتماد به ستمگران را ممنوع مي سازد و به پيروان خود مي فرمايد : وَ لا تَرْكَنُوا إِلَي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . حديد : 25
2 . نساء : 135
30 |
الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النّارُ ، ( 1 ) و گردن نهادن به ظلم طاغوت را منافي با
ايمان مي شمرد و مي گويد : أَ لَمْ تَرَ إِلَي الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحاكَمُوا إِلَي الطّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ ، ( 2 ) و كفر به طاغوت را در كنار ايمان به خدا قرار مي دهد ؛ يَكْفُرْ بِالطّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقي ، ( 3 ) و در حالي كه نخستين شعار اسلام ، توحيد ، يعني نفي همه ي قدرت هاي مادّي و سياسي و همه ي بت هاي بي جان و باجان بود ، و در حالي كه اولين اقدام پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) پس از هجرت ، تشكيل حكومت و اداره ي سياسي جامعه بود ، و يا دلايل و شواهد فراوان ديگري كه بر پيوند دين و سياست حكم مي كند ، باز كساني پيدا مي شوند كه بگويند دين از سياست جداست ، و كساني هم پيدا شدند كه اين سخن ضداسلامي را از آنها بپذيرند .
سياستمداراني كه دايماً دم از جدايي دين و سياست مي زنند و كساني از مدعيان دينداري كه به كمك آنان شتافته و همين سخن را تكرار مي كنند ، آيا هرگز در آيات قرآن و تاريخ اسلام و احكام شريعت انديشيده اند ؟ آيا فكر كرده اند كه اگر دين جدا از سياست است ، پس چرا قرآن همه ي امور سياسي را ، يعني حكومت را ، قانون را ، صف بندي هاي زندگي را ، جنگ و صلح را ، تعيين دوست و دشمن را و ديگر مظاهر سياست را ، همه و همه را به خدا و دين خدا و اولياي خدا مرتبط مي كند ؟
آيا در آيه ي يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِياءَ ( 4 ) و آيه ي وَلا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ الَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِي اْلأَرْضِ وَلا يُصْلِحُونَ ، ( 5 ) يا آيات معرفي حزب الله و حزب الشيطان ، يا آيات ولايت الله ، يا آيات حكم به غير ما انزل الله ، انديشيده
و در آن تأمل كرده اند ؟
1 . هود : 113
2 . نساء : 60
3 . بقره : 256
4 . ممتحنه : 1
5 . شعراء : 151 و 152
31 |
آيا اعمال و رفتار سياسي و اجتماعي انسانها كه بيشترين بخش زندگي آنهاست ، بدون جزاست ؟ پس وَوَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً ( 1 ) و وُفِّيَتْ كُلُّ نَفْس ما عَمِلَتْ ( 2 ) چيست و با كدامين ميزان سنجيده مي شود ؟ آيا مي توان گفت اسلام در دنيا به خوب و بد اين گونه اعمال كاري ندارد و وظيفه يي مقرر نمي كند ؛ ولي در آخرت جزاي آن داده مي شود ؟
آيا جهاد اسلامي كه درصدها آيه ي قرآن و حديث مسلّم ، در زمره ي برترين فرايض ديني قرار گرفته و ترك آن مايه ي ذلت و شقاوت دنيا و آخرت شناخته شده ، براي به دست آوردن چه چيز و دفاع از كدامين ارزش است ؟ آيا حيات طيبه يي كه براي تحصيل آن بايد جهاد كرد ، زندگي در زير سايه ي شوم ولايت غيرخداست ؟ بر خاك مذلت نشستن و حاكميت جباران و ارزش هاي غيرالهي را تماشا كردن و تن به ذلت دادن است ؟ و اگر چنين نيست و جهاد براي تحصيل حاكميتِ الله و خروج از ولايت طاغوت به ولايتِ الله است ، پس چگونه مي توان نقش و ارزش سياست را در دين و در هدف هاي تعيين شده ي ديني ، دست كم يا ناديده گرفت ؟
نغمه ي جدايي دين از سياست ، ساخته ي دشمنان است
بديهي است كه نغمه ي شوم جدايي دين از سياست ، ساخته ي دشمنان پليدي است كه از اسلامِ زنده و در صحنه ، سيلي خورده و با اين ترفند خواسته اند صحنه ي زندگي را از حضور دين فارغ كرده و خود زمام امور دنياي مردم را به دست گيرند و بي دغدغه بر سرنوشت انسانها تسلط يابند . اما تلخ و تأسف انگيز آن است كه كساني به نام دين و در كسوت علماي دين ، همين سخن را تكرار كنند و در ترويج آن ، سعي و تلاش كنند . اين همصداييِ برخي ملبسين به لباس دين با دشمنان پليد و خطرناك ، اگرچه در مواردي ناشي از غفلت آنان از اهميت سياست و نقش آن در سرنوشت انسانها و در مواردي ناشي از تنبلي و ترس و تن دادن به زندگي آسان است ، اما در مواردي هم ناشي از همدستي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . كهف : 49
2 . زمر : 70
32 |
خطرناك اين دين فروشان و نوادگان « بلعم باعورا » با ارباب قدرت و مكنت است ، كه مسلمانان بايد اين را بزرگترين خطر ، و چنين آخوندهايي را پليدتر از اربابان سياسيشان بدانند و از شر آنان به خدا و به همت و آگاهي خود پناه برند .
اين وعاظ السلاطين ( لعنهم الله ) ، به اين هم اكتفا نمي كنند كه نغمه ي شوم جدايي دين از سياست را به زبان دين بيان كنند ؛ بلكه براي تحكيم قدرت شياطين ، به مدح و ثنا و تأييد جنايتكاران هم مي پردازند . آيا اين ، دخالت در سياست و حرام نيست ؟
آيا تضعيف اسلام و مسلمين ، ايجاد تفرقه ، مقابله با انقلاب اسلامي و تبرّي از اولياي خدا و تهمت و بهتان به آنها و انكار آيات خدا ـ ولو سياسي هم باشدـ اشكالي ندارد ؛ ولي حمايت از مظلومان و برائت از مشركان و همنوايي با محرومان و ستمديدگان و اعتراض به تسلط امريكا و اسرائيل بر كشورهاي اسلامي و مخالفت با غارتگري كمپاني هاي خارجي و محكوم كردن خيانت رؤسا و سلاطين مسلمانْ نام و حمايت از مبارزات مسلمانان واقعي و امثال آن جرم است ؟ !
محتواي اسلام ناب محمدي ( صلّي الله عليه وآله ) و اسلام آمريكايي
اين جاست كه سخن امام فقيد ما ، آن داعي الي الله و فاني في الله آشكار مي شود كه اسلام را به اسلام ناب محمّدي ( صلّي الله عليه وآله ) و اسلام امريكايي تقسيم مي كرد . اسلام ناب محمّدي ، اسلام عدل و قسط است ؛ اسلام عزت و اسلام حمايت از ضعفا و پابرهنگان و محرومان است ؛ اسلام دفاع از حقوق مظلومان و مستضعفان است ؛ اسلام جهاد با دشمنان و سازش ناپذيري با زورگويان و فتنه گران است ؛ اسلام اخلاق و فضيلت و معنويت است .
اسلام امريكايي ، چيزي به نام اسلام است كه درخدمت منافع قدرت هاي استكباري و توجيه كننده ي اعمال آنهاست ؛ بهانه يي براي انزواي اهل دين و نپرداختن آنان به امور مسلمين و سرنوشت ملت هاي مسلمان است ؛ وسيله يي براي جدا كردن بخش عظيمي از احكام اجتماعي و سياسي اسلام از مجموعه ي دين و منحصر كردن دين به مسجد است و مسجد نه به عنوان پايگاهي براي رتق و فتق امور مسلمين ـ چنان كه درصدر اسلام بوده
33 |
است ـ بلكه به عنوان گوشه يي براي جدا شدن از زندگي و جدا كردن دنيا و آخرت .
اسلام امريكايي ، اسلام انسان هاي بي درد و بي سوزي است كه جز به خود و به رفاه حيواني خود نمي انديشند ؛ خدا و دين را همچون سرمايه ي تجار ، وسيله يي براي زراندوزي يا قدرت طلبي مي دانند و همه ي آيات و رواياتي را كه برخلاف ميل و منفعتشان باشد ، بي محابا به زاويه ي فراموشي مي افكنند و يا وقيحانه تأويل مي كنند . اسلام امريكايي ، اسلام سلاطين و رؤسايي است كه منافع ملت هاي محروم و مظلوم خود را در آستانه ي آلهه ي امريكايي و اروپايي قربان مي كنند و در مقابل ، به حمايت آنان براي ادامه ي حكومت و قدرت ننگين خود چشم مي دوزند ؛ اسلام سرمايه داراني است كه براي تأمين سود خود ، پا بر همه ي فضيلتها و ارزشها مي كوبند .
آري ، اين اسلام امريكايي است كه مردم را به دوري از سياست و فهم و بحث و عمل سياسي مي خواند ؛ ولي اسلام ناب محمّدي ، سياست را بخشي از دين و غيرقابل جدايي از آن مي داند و همه ي مسلمين را به درك و عمل سياسي دعوت مي كند ؛ و اين چيزي است كه ملت هاي مسلمان بايد همواره از امام فقيد خود و زبان گوياي اسلام به ياد داشته باشند .
دشمني جبهه ي شيطان با اسلام
3 ) امروز يكي از مسايل مهم جهان اسلام ، دشمنيِ كينه توزانه و ديوانهوار جبهه ي شيطان و بخصوص شيطان بزرگ ، با اسلام و مفاهيم و عقايد اسلامي است . اگرچه دشمنيِ برنامه ريزي شده و همه جانبه با اسلام ، از آغاز پيدايش استعمار سابقه دارد و استعمارگران در سده هاي اخير كه كشورهاي اسلامي را جولانگاه غارت و چپاول و كشتار و تجاوز خود كرده بودند ، به اسلام به چشم مانع و سد مستحكمي در برابر فتنه انگيزي هاي خود نگريسته و آن را آماج حملات سياسي وفرهنگي شديد قرار دادند و برنامه ي جدايي مسلمين از قرآن و اسلام را با مكرهاي شيطاني خود و از جمله با ترويج فساد و ابتذال و فحشا به اجرا گذاشتند ، و ليكن از هنگامي كه آتشفشان انقلاب اسلامي ، خرمن اميدهاي آنان را به آتش كشيد و فروغ اميد را بردل مسلمانان جهان تابانيد و حيات
34 |
دوباره ي اسلام در جهان را نويد داد ، قدرت هاي استكباري همچون گرگ زخم خورده ، به هجومي همه جانبه و سراسيمه و ديوانهوار عليه اسلام دست زدند ، كه البته دور از
انتظار نبود ، و به طور حتم سنت هاي الهي در شكست و فضيحت آنان محقق خواهد شد ـ ان شاءالله ـ چنان كه قرآن فرموده است : وَلا يَزالُ الَّذِينَ كَفَرُوا تُصِيبُهُمْ بِما صَنَعُوا قارِعَةٌ ؛ ( 1 ) به شرط آن كه مؤمنين به اسلام ، به وظايف خود در قبال اين توطئه ها آشنا باشند و از انجام آن غفلت نورزند .
جمهوري اسلامي ، آماج توطئه هاي طراحي شده عليه اسلام
بديهي است كه آماج اصلي همه ي توطئه هايي كه در ده سال گذشته عليه اسلام طراحي شد ، جمهوري اسلامي بود ، كه ام القراي اسلام و پيشاهنگ حركت جهاني آن محسوب مي شود ، و در اين ده سال ملت ايران انواع ضرباتي را كه در واقع به سمت اسلام و نيروي عظيم انقلابي آن هدف گيري شده بود ، پذيرا شدند . جنگ تحميلي هشت ساله ، محاصره ي اقتصادي و انواع حملات بي شمار سياسي و تبليغاتي و اقتصادي عليه جمهوري اسلامي ، درحقيقت با انگيزه ي فشار بر اسلام و دشمني با آن انجام گرفت و ما افتخار مي كنيم كه به خاطر گوهر عزيز يكدانه يي كه با خود داشتيم ـ يعني ايمان به خدا و عمل به اسلام ـ سالها مورد خشم جنون آميز و انتقام سبعانه ي قدرت هاي جهاني قرار گرفته و سپر بلا شديم . آري ، وَما نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلاّ أَنْ يُؤْمِنُوا بِاللهِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ . ( 2 )
ولي مبارزه ي قدرت هاي استكباري با اسلام ، به آنچه نسبت به ايران و مردم آن و نظام جمهوري اسلامي اعمال شد ، منحصر نماند ؛ بلكه دشمني با اسلام در دايره يي وسيعتر ، هم باروش هاي سياسي وتبليغاتي ، و هم باروشهاي فرهنگي با جديت دنبال شد . فشار و سختگيري بر مبارزان و آزاديخواهان و علما و روشنفكران مسلمان در كشورهاي
اسلامي از سوي رژيم هاي وابسته به امريكا ، و نيز سختگيري نسبت به اقليت هاي مسلمان در كشورهاي غيراسلامي ، نمونه هاي بارز مبارزه ي سياسي با اسلام ، و نوشتن مقالات و
1 . رعد : 31
2 . بروج : 8
35 |
كتب و تهيه ي فيلم هاي اهانت آميز نسبت به اسلام و نشر آن در محيط هاي اسلامي و غيراسلامي ، نمونه هاي مبارزه ي فرهنگي بااسلام است . اكنون دولت هاي استكباري مانند امريكا و انگليس و امثال آنان ، پول هاي گزافي را در راه اين خصومت هاي جنايت آميز خرج مي كنند و متأسفانه هستند نويسندگان و هنرمنداني كه براي منفعت مادّي ، قلم و بيان و هنر خود را در معرض معامله گذارده و با سركوب وجدان هنري و ادبي خود ، در خدمت مقاصد شوم صاحبان قدرت قرار مي گيرند .
احساس ضعف استكبار در برابر اسلام
نكته ي مهم آن است كه اين حركات خصمانه ، ناشي از احساس ضعف اردوگاه استكبار در برابر اسلام است . صلابت اسلامي و پايداري ملت مسلمان ايران و
فريادهاي تندرآساي بت شكن قرن و فضل و نصرت الهي كه آن عبد صالح و يارانش
را همواره شامل بود ، موجب شد كه صدور انديشه ي انقلابي اسلام كه دشمن بشدت
از آن در هراس بود ، از همان راههايي كه آنان براي جلوگيري ازصدور انقلاب يا
ضربه زدن به آن فراهم كرده بودند ، تحقق يابد و مظلوميت ملت ايران و تحمل
شدايد ، موجب اثبات حقانيت اين ملت بزرگ و گسترش دامنه ي انقلاب در بسياري
از كشورها شود و به مسلمانان جهان ، عزم راسختر و احساس هويت اسلامي بيشتري ببخشد .
امروز ايادي استكبار جهاني در همه جا در برابر اسلام موضع انفعالي دارند و كينهورزي آنان با اسلام ، چه با شيوه هاي فرهنگي و چه سياسي با زور و سرنيزه ، از روي احساس ضعف و ترس در برابر موج فزاينده ي اسلام است .
اين نيز يكي از الطاف الهي است كه هر اقدام آنان براي توهين يا ضربه زدن به اسلام ، خود به عاملي براي شدت يافتن خشم مسلمانان و راسخ شدن اراده ي آنان در دفاع ازاسلام تبديل مي شود . نمونه ي بارز ، ماجراي نوشتن كتاب آيات شيطاني نويسنده ي مرتد و مهدورالدم انگليسي است كه دولت هاي استكباري با اين كار مي خواستند اسلام را تضعيف كنند ، و خداي متعال برعكس خواسته ي آنان ، اين كار را موجب آبروريزي
36 |
آنان قرار داد و با صدور فتواي امام امت بر مهدورالدم بودن نويسنده اش ، آهنگ مسلمين رساتر و انسجام آنان بيشتر شد و همه ي تلاش هاي دشمن در مبارزه با اسلام ـ ان شاءالله ـ به همين گونه نتيجه يي منتهي خواهد شد كه : إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطانِ كانَ ضَعِيفاً . ( 1 )
مسلمانان كاملا حساس و هوشيار باشند
نكته ي ديگر آن است كه مسلمانان در همه جاي جهان ، بايد نسبت به اقدامات توطئه آميز دشمنان براي تضعيف و توهين اسلام ، كاملا حساس و هوشيار باشند ؛ مخصوصاً نسبت به توطئه هاي فرهنگي ، از قبيل نوشتن كتابها و ساختن فيلمها و نمايشنامه هاي ضداسلامي . در اين صحنه ، سنگرداران اصلي ، نويسندگان و هنرمنداني هستند كه دلشان براي اسلام مي تپد و از حقد و كينه ي دستگاه هاي استكباري با اسلام و مسلمين باخبرند . تهيه ي مقالات و كتب و آثار هنري در تبيين اسلام و افشاي توطئه هاي دشمن و دفاع از حقوق مسلمانان جهان ، وظيفه ي عمومي و بزرگ آنهاست .
البته وظيفه ي عمومي همگان در برابر اهانت به مقدسات اسلامي ، روشن و واضح است و حكم امام فقيد به واجب القتل بودن نويسنده ي مرتد و پليد آيات شيطاني ، تكليف همه را نسبت به موارد مشابه روشن مي سازد . حكم امام امت درباره ي آن نويسنده ي نگون بخت به قوّت خود باقي است و او بايد همچنان در انتظار اجراي آن تا لحظه ي مقدر بماند .
مسلمانان از اجتماعات بزرگ ، مخصوصاً اجتماع عظيم حج ، بايد براي اعلام مخالفت و نفرت خود از توطئه هاي فرهنگي استكبار عليه اسلام و ايستادگي قاطع خود در برابر آن ، حداكثر استفاده را بكنند ، و مطمئنم همان گونه كه مسلمانان غيور در پاسخ به نداي امام امت ( اعلي الله كلمته ) تاكنون قاطعانه موضعگيري كرده اند ، از اين پس نيز به همان گونه عمل خواهند كرد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . نساء : 76
37 |
در حج بايد مسائل جهان اسلام بررسي شود
4 ) در حج بايد مسايل جهان اسلام بررسي شود . بزرگترين مسأله ي عمومي مسلمين پس از لزوم آمادگي براي دفاع از اسلام و هويت جمعي مسلمين ، مسأله ي ملت هاي زيرستم و مبارزي است كه دست طغيان و كفر و استكبار ، آنان را مقهور و مظلوم ساخته و سخت ترين شرايط زندگي را برآنان تحميل كرده است . ملت مظلوم فلسطين ، نمونه ي بارزي از اين گونه ملتهاست . چهل سال است كه اين ملت ، از خانه و كاشانه ي خود بيرون رانده شده و يا در وطن خويش غريبانه زندگي كرده است . اين ، زخم خونين و دردناكي بر پيكر امت اسلامي است كه با توطئه ي دولت هاي استعمارگر وضد اسلام و به دست جنايتكار صهيونيستها چهل سال پيش وارد شده و هر روز نمكي بر آن پاشيده شده است . كسان و گروه هاي زيادي در اين مدت به مبارزه براي نجات اين ملت دست زده ، يا ادعاي آن را كرده اند ؛ اما هرگز گرهي باز نشده ، بلكه گرهها كورتر هم شده است .
علت اصلي اين بوده كه ملت فلسطين نمي توانسته از خود دفاع كند ، يا جهان اسلام از خنثي كردن توطئه ي امريكا و غرب در دفاع از دولت غاصب ناتوان بوده است . علت اصلي ناكاميها ، اولا از ياد بردن هويت اسلامي ملت فلسطين و عدم تكيه بر اسلام و جهاد اسلامي در طول دهها سال گذشته ، و ثانياً خيانت سران كشورهايي از اعراب و حتّي خيانت سران و چهره هايي از فلسطينيان بوده است . و امروز بحمدالله عنصر ايمان و جهاد اسلامي در مبارزات ملت فلسطين در داخل وطن مغصوب زنده شده ، و به همين جهت معادله ي قدرت در فلسطين به سود فلسطينيان نسبت به گذشته تغيير كرده است .
جوانان و كودكان و زنان و مرداني كه امروز مظلومانه در شهرهاي وطن مغصوب با خون خود كوچه ها و خيابانها را رنگين مي كنند ، و نمازگزاراني كه در اجتماعات هفتگي جمعه ي خود ، كابوس مرگ را بر سر اسرائيليان غاصب و مهاجر مي كوبند ، نور اميدي را بر سراسر فلسطين تابانيده اند كه در تمام چهل سال غصب و قبل از آن در روزگار فشار و اختناق انگليسي ، هرگز سرزمين مقدس آن را به خود نديده بود ، و آينده هم متعلق به
38 |
همين مؤمنين مصمم و مبارز است .
امروز ديگر روزگار ضعف و انفعال و انتظار ملت فلسطين تمام شده است و اسلام نيروي حقيقي آن ملت برجسته را به وي بازگردانده است . امروز ديگر سران خائن و سازشكار فلسطين فروش فلسطيني كه فارغ از رنج شهروندان يا چادرنشينان ، به معامله ي سياسي و تجارت با سرمايه ي فلسطين مشغولند ، نمي توانند سرنوشت آن كشور و ملت را رقم بزنند . سرنوشت فلسطين ، در مسجدها و نماز جمعه ها و خيابانها و ميدان هاي سراسر زمين هاي اشغالي است كه رقم مي خورد ، و اين از بركات اسلام است .
ملت لبنان نيز كه از دو سو زير فشار صهيونيستها و همدستان فالانژ آنان سالهاست
با آتش و خون سروكار دارد ، راه خود را يافته و تصميم خود را بر ضد نظام فاشيستي و قبيله ييِ مدرن و مورد تأييد امريكا و فرانسه و انگليس گرفته است .
مسلمانان مظلوم لبنان ، سرنوشتشان با ملت فلسطين گره خورده و رنج همسايگي با
متجاوزين افزون طلب صهيونيست را مي برند . در اين جا نيز ايمان و جهاد است كه بن بستها را خواهد شكست .
دنيا ناباورانه شاهد بن بست شكني در قضيه ي افغانستان بود . مجاهدان افغان ، به بركت اسلام و وحدت كلمه ، توانستند ارتش بيگانه را بيرون برانند ، و اگر باز هم به همين دو عامل تكيه كنند ، خواهند توانست حكومت شايسته ي مطلوب خود را در آن كشور تشكيل داده و رژيم وابسته ي كنوني را از جا بكنند . اين دو عامل ، عيناً علاج همه ي دردها و گرفتاري هاي فلسطين و لبنان نيز هست .
ما علاج مسأله ي فلسطين را در راه حل هاي ديكته شده ي ابرقدرتهانمي دانيم ؛ علاج زخم فلسطين ، فقط قلع غده ي سرطاني حكومت صهيونيستي است ، و اين كاملا ممكن است . مسلمانان در حج بايد به اين مسأله انديشيده ، براي آن متعهد شده و هماهنگ شعار و عمل را در راه آن به كار برند . ملت ايران مانند هميشه خود را در كنار مبارزان فلسطيني مي داند و بدون پيروزي در قضيه ي فلسطين ، پيروزي خود را ناقص مي شمرد .
امام راحل عظيم ، از نخستين روزهاي شروع مبارزه در ايران ، مسأله ي فلسطين را در صدر مطالب خود قرار داد و در طول مبارزه و پس از پيروزي انقلاب ، آن را تعقيب
39 |
كرد و پس از ارتحال ملكوتيش نيز با زبان وصيت نامه ي سياسي ، الهي اش با ما و همه ي مسلمانان عالم ، درباره ي آن حرف زد . اين واجب ، تخلف ناپذير است . شما حاجيان نيز داراي همين وظيفه ايد ، و اگر همه به وظيفه عمل كنيم ، زخم عميق پيكر اسلام بهبود خواهد يافت ـ ان شاءالله ـ و خدا با ماست .
امام خميني در دل يكايك عاشقانش زنده است
5 ) نزديك به چهل روز است كه امت اسلام در سوگ امام و مراد و مقتداي خود در التهاب و سوز و خروش است . نزديك چهل روز است كه امام خميني ، آن بنده ي مطيع خدا ، آن دشمن آشتي ناپذير مستكبران ، آن طرفدار و خدمتگزار مستضعفان و محرومان و مظلومان ، آن برافرازنده ي پرچم اسلام ناب محمّدي و افشاگر اسلام امريكايي ، آن فريادرس مسلمانان جهان ، آن مجمع خصال والاي اسلامي و آن مسلمان كامل ، در ميان ما نيست . او به ملكوت اعلي پيوست و ملت انقلابي ايران و ديگر فرزندانش در سراسر جهان را داغدار و ماتمزده كرد ؛ اما طنين صداي او كه نداي حق و عدل بود ، در دل هاي امتش و در فضاي جهان هست و خواهد بود . او نمرده است و نخواهد مرد . براي او كه راهرو راه پيامبران بود ـ همچون خود پيامبران ـ مرگ جسم به معناي مرگ شخصيت نيست .
او دربانگ تكبير مبارزان مسلمان ، در اراده ي قهرآميز ملت هاي زير ستم ، درايمان آگاهانه ي نسل جوان معاصر در دنياي اسلام ، در اميد روشن مستضعفان و مظلومان ، در سوز و حال معنوي مناجاتيان ، در حيات دوباره ي معنويت وارزش هاي اخلاقي درجهان ، و در همه ي جلوه هاي زيبايي كه حركت انقلابي و تاريخ ساز او در دوران معاصر به وجود آورد ، و بالاخره در دل يكايك عاشقان و مريدانش زنده است .
دشمنان زخم خورده ي انقلاب ، انتظار روز فقدان او را مي كشيدند ، تا در غيبت آن ديده بان بيدار و نگاهبان نيرومند ، به مولود و ميراث و تلاش او ـ يعني جمهوري اسلامي در ايران و نهضت بيداري مسلمين در جهان ـ دستبرد زنند وچشم زخم وارد آورند ؛ اما بيداري انقلابي و ايمان آگاهانه و وفاي عاشقانه ي ملت بزرگ ايران كه در تشييع جنازه ي
40 |
بي نظير وعزاداري تاريخي آن بزرگوار و حوادث پس از آن بروز كرد ، و نيز پيوند و رابطه ي عميقي كه مسلمانان جهان در آسيا و اروپا و افريقا نسبت به ملت ايران و امام فقيد نشان دادند ، دشمنان را مأيوس ، و تحليلها و پيش بيني هاي آنان را افسانه و پندار ساخت .
ملت ايران از امتحان بزرگ الهي روسفيد بيرون آمدند
من وظيفه دارم احترام و سپاس عميق خود را به ملت عظيم الشأن ايران ابراز دارم و به آنان خاضعانه عرض كنم كه شما با امتحان بزرگ و تكان دهنده يي مواجه شديد و روسفيد و آبرومند از آن بيرون آمديد ؛ سلام و رحمت خدا بر شما باد . شما در حيات بابركت امام ، بهترين و صديقترين ياران براي او بوديد و مايه ي سربلندي آن فرزند پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) شديد و پس از پرواز ملكوتي او نيز ، باشكوهترين وفاداري را نسبت به او و وصيت او نشان داديد ؛ خداي بزرگ از شما راضي باد . و نيز وظيفه دارم از همه ي برادران و خواهران مسلمان در سراسر جهان سپاسگزاري كنم ، كه دل ملت ايران را تسلاّ دادند و دشمن را مرعوب كردند و وحدت شكوهمند اسلامي را به نمايش گذاردند ؛ روح مطهر رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) از همه ي آنان راضي باد .
متأسفانه در دنياي اسلامي ، كساني از سران سردمداران و جيره خواران و عالم نمايان و قلم فروشان نيز بودند كه قدر امام را كه درة التاج عزتي بر تارك امت اسلامي بود ، نشناختند و با او جفا كردند و براي دلخوشي امريكا و اسرائيل و ديگر دشمنان اسلام ، با او درافتادند و براي خاموشي نور وجود او ، خفاش گون تلاش كردند ؛ يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللهِ بِأَفْواهِهِمْ وَاللهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ . ( 1 ) لعنت خدا و نفرت مسلمين و حسرت ابدي بر آنان كه با خلف صدق پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) آن كردند كه ابوجهل و ابولهب و فرعون و قارون و بلعم باعورا و همه ي ائمه ي نار با پيامبران و صديقان و ائمه ي نور كرده بودند ؛ وَأَتْبَعْناهُمْ فِي هذِهِ الدُّنْيا لَعْنَةً وَيَوْمَ الْقِيامَةِ هُمْ مِنَ الْمَقْبُوحِينَ . ( 2 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . صف : 8
2 . قصص : 42
41 |
راه امام خميني ( قدس سره ) را دنبال مي كنيم
ما با خدا پيمان بسته ايم راه امام خميني ( قدس سره ) را كه راه اسلام و قرآن و راه عزت مسلمين است ، دنبال كنيم . سياست « نه شرقي و نه غربي » ، حمايت از مستضعفان و مظلومان ، دفاع از وحدت و حركت امت بزرگ اسلامي و فايق آمدن بر عوامل اختلاف و دوگانگي مسلمين در سطح جهان ، و مجاهدت براي ايجاد مدينه ي فاضله ي اسلامي ، و تكيه بر جانبداري از قشرهاي محروم و كوخ نشين ، و به كار گرفتن همه ي عوامل و امكانات براي بازسازي كشور در سطح داخلي كشور ، خطوط اصلي برنامه هاي ماست . هدف اصلي از اين همه ، زنده كردن دوباره ي اسلام و بازگشت به ارزشهاي قرآن است و ما يك سر مو از اين هدف عقب نخواهيم نشست .
چشم انداز آينده ، روشن و اميدبخش است
برادران و خواهران ، ملت عزيز ايران ! اگر دست دشمن امسال نيز شما را از حق مسلّمتان ـ يعني زيارت بيت الله و مرقد پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و ائمه ي هداي مدفون در بقيع ( عليهم السلام ) ـ محروم ساخت و برگ ديگري بر كارنامه ي سياه خود افزود ، اما چشم انداز آينده به نظر ما روشن و اميدبخش است . ما تاكنون به تكليف اسلامي خود عمل كرده ايم و بر تبعات آن نيز صبر مي كنيم و اميدوارم خداوند لطف خود را بر ما بگستراند و رضاي حضرت وليّ عصر ( ارواحنافداه ) و دعاي آن حضرت را شامل حال ما سازد .
وعده ي خدا به رسولش ، ان شاءالله درباره ي شما فرزندان مخلص امام و ياران فداكار اسلام نيز به تحقق خواهد پيوست ، كه فرمود : لَقَدْ صَدَقَ اللهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُؤُسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لا تَخافُونَ . ( 1 )
اول ذي الحجة الحرام 1409 هجري
سيّد علي حسيني خامنه اي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . فتح : 27
42 |
پيام به حجاج بيت الله الحرام
( 7/4/1369هـ . ش . )
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم
دو غم بزرگ و دو مصيبت جانگداز
فرارسيدن ايام حج ، همه ساله ، همراه با شوق و حنين دل هاي شيفته و جانهاي آرزومندي از سراسر جهان اسلام است كه در جوار خانه ي معبود و ديار محبوب ، سر بر آستان عشق و تقديس گذارند و جَبهه ي تعبد و تقرب بر خاك آن مقام بسايند . ايام معلومات را در سايه ي ذكر و نيايش بگذرانند و در پناه رحمت و مغفرت حق بيارمند . برادران دور افتاده ي خود از چهارگوشه ي عالم را ببينند و شكوه امت اسلامي را درنمونه يي زنده و مجسم ، حس كنند .
اما ملت مظلوم و پاكنهاد ما در اين ايام ، همراه با اشتياق مخلصانه ي خود به حضور در آن مشهد عظيم جان ها و دل ها و تن ها و تلاشها ، دو غم بزرگ و دو مصيبت جانگداز را با همه ي وجود احساس مي كند و آن را به خدا و نبيّ مكرم ( صلّي الله عليه وآله ) و حضرت وليّ الله الاعظم ( ارواحنافداه ) شكوه مي برد :
اول ، غم شهادت فراموش نشدني كبوتران خونين بال حرم را كه سه سال پيش به جرم اعلام برائت از مشركين ، به تيغ كين و حقد حكام سعودي ، در حريم امن الهي به خاك و خون كشيده شدند . بندگان پرهيزگار و بااخلاصي كه در خانه ي خدا ـ يعني خانه ي خودشان ـ به خاطر خوشايند بيگانگان و دشمنان ، به دست بيگانه پرستان و از خدا بي خبران ، مظلومانه به شهادت رسيدند و با خون به ناحق ريخته ي خود ، داغ ننگي بر
43 |
پيشاني حكام ستمگر و خائن حجاز نهادند .
و دوم ، درد فراق خانه ي خدا و محروميت از انجام مناسك حج و ممنوع شدن از حضور در محشر عام مسلمين را كه به دست خود فروختگان ، بر ايشان تحميل شده و راه خانه ي خدا به روي آنان مسدود گشته است . اين ، يكي از عبرت انگيزترين وقايع دوران تحول خيز كنوني است كه ملتي از همه به اسلام وفادارتر و از همه در راه خدا فداكارتر ، از خانه ي خدا مصدود شود و از انجام فريضه ي اسلامي ممنوع گردد .
آن روي اين صفحه ي شگفت انگيز آن است كه حرم الهي ، براي مستشاران امريكايي و كمپانيداران نفتي امن باشد و براي مسلمانان پاكباز و خانه پرداز ، ناامن و كمين صدها خطر . اين ، از جمله ي نشانه هاي غريبي است كه خبر از وضعي بشدت ناهنجار مي دهد و طبعاً در خود ، بشارت تحولي و آينده يي بهنجار حمل مي كند . فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً . ( 1 )
بوقهاي جهاني ، همصدا با دروغگويان سعودي ، آن روز گفتند كه ايرانيان در پاسخ حمله به مسلحين سعودي كشته شده اند و عدد كشتگان آنها اين همه نيست و به همان عدد ، از نظاميان مكه به هلاكت رسيده اند !
شگفتا ! چگونه زايران بي دفاع كه سلاحي جز اراده ي قوي و ايمان عميق و عشق آميخته به ايثار نداشته اند ، مي توانستند گاردهاي دست آموز سعودي را به قتل برسانند ، يا آغازگر حمله به آنها باشند ؟ و چگونه مي توان در تعداد شهيدان اين فاجعه شك كرد ؟ آيا حمل بيش از چهارصد پيكر شهيد از مكه به ايران ، براي اثبات وسعت جنايت كافي نبوده است ؟ امروز هم همان بوقها و همان دروغگويان مي كوشند كه گناه آل سعود را در جلوگيري از حج ايرانيان ، كوچك جلوه دهند ، يا انكار كنند .
دولت جمهوري اسلامي ، براي گشودن راه كعبه ي مقصود ، از هيچ تلاشي سر باز نزد و باز هم نخواهد زد ؛ اما مدعيان توليت حرمين شريفين ، بر جلوگيري از حضور حاجياني كه حج را به معني درست آن شناخته و توحيد الهي را با برائت از مشركين همراه كرده اند ، اصرار ميورزد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . شرح : 5 و 6
44 |
غمي از اين بزرگتر نيست كه مدعيان خدمت به حرمين شريفين و كليدداران خانه ي خدا ، كمربستگان خدمت امريكا باشند و از شعار وحدت مسلمين و برائت از امريكا و صهيونيسم ، وحشت كنند !
اين وضع ، موجب آن است كه امروز هم كه روز بيداري مسلمانان و طرح شعارهاي اساسي اسلام است ، حج ـ اين فريضه ي بزرگ امت ساز و دشمن شكن ـ از مضمون واقعي خود بركنار بماند و قالبي به اين عظمت و شكوه ، معنايي به تناسب خود نداشته باشد .
توانمندي هاي حج
حج مي تواند روح توحيد را در دلها زنده كند ، تكه پاره هاي امت بزرگ اسلامي را به هم وصل كند ، عظمت مسلمين را به آنان برگرداند و آنان را از حقارت و احساس ذلتي كه بر ايشان تحميل كرده اند ، نجات دهد . حج مي تواند دردهاي مسلمين را به علاج نزديك كند و بزرگترين درد آنان را ـ كه سلطه ي فرهنگي و اقتصادي و سياسي كفر و استكبار است ـ درمان نمايد . حج مي تواند دلبستگي هاي اسارت آفرين را از دلها بشويد و در مقابل ، ارتباط با خدا و با بندگان خدا را در فرد و جمع مسلمانان تقويت نمايد و همين دليل است كه سياست هاي حاكم بر حجاز ، از حج واقعي و حامل مضمون الهي و سياسي بيمناكند و قدرت تحمل آن را ندارند .
ملت مؤمن و مبارز ما ، تنها به اين جرم از حج محروم مي شوند كه خواسته اند روح و معناي حج را به آن برگردانند و عبوديت خدا را با اظهار برائت از مشركين ـ كه خود ، حاق معناي عبوديت است ـ همراه سازند . اما نه حكام حجاز و نه دست هاي پشت پرده يي كه به خاطر منافع استعماري خود ، اين سياست هاي خائنانه را به آنان ديكته مي كنند ، نخواهند توانست از بازگشت حج به شكل صحيح خود ، جلوگيري كنند .
ملتهاي اسلامي بيدار شده اند
امروز ملتهاي مسلمان بيدار شده و رو به حاكميت اسلام پيش مي روند . امروز شعارهاي اسلامي ، كه تا چندي پيش فقط از حنجره ي ملت پيشرو و پيشاهنگ ما خارج
45 |
مي شد ، در ميان ديگر ملتهاي مسلمان نيز گسترش و جذابيت يافته و از شرق تا غرب ، در همه جاي جهان اسلام ، احساس هويت اسلامي را به ملتها برگردانده است .
سياستهاي استكباري ، تا كي خواهند توانست از سفر حج جوانان بعضي كشورهاي اسلامي جلوگيري كنند ؟ تا كجا خواهند توانست از ورود مسلمانان آگاه و بيدار كشورهاي اسلامي به مكه و مدينه مانع شوند ؟ امروز حماسه ي اسلام در شمال افريقا و در برخي كشورهاي ديگر اسلامي ، در حال دگرگون سازي وضعيت سياسي اين مناطق است . آيا خواهند توانست مردم اين كشورها را نيز از حج ، مصدود وممنوع كنند ؟ ما حج و زيارت حرمين شريفين را حق مسلّم ملت خود دانسته و با تمام قوا آن را از آل سعود ـ كه تضييع كنندگان اين حق مسلّمند ـ مطالبه مي كنيم و به حول و قوه الهي ، آن را از آنان مي ستانيم .
جبهه ي كفر و استكبار بدانند كه آينده متعلق به اسلام است و هيچ تدبيري و هيچ قدرتي نخواهد توانست از اقتدار روزافزون اسلام و رواج روزافزون شعارها و ارزشهاي اسلامي در جوامع مسلمين ، جلوگيري كند .
استكبار ، محكوم به عقب نشيني است
ملت عزيز ما نيز بدانند ـ و مي دانند ـ كه عزت و عظمت و شكوه اسلام ، كه با قيام و فداكاري آنان در دوران انقلاب تا امروز به وجود آمده ، هر روز كه مي گذرد ، بر عزت و عظمت و اقتدار آنان مي افزايد و كيد دشمنان در برابر صبر و مقاومت شجاعانه ي آنان ، قادر به پايداري نيست .
استكبار و ايادي آن ، محكوم به عقب نشيني در برابر موج فزاينده ي اسلامند ، و خون پاك شهيدان مكه و ديگر شهداي انقلاب اسلامي ، راه حركت و پيشرفت اسلام در جهان را هموار ساخته و پرچم اسلام را در بسياري از نقاط عالم به اهتزاز درآورده است .
توجه به حج ابراهيمي و محمدي
حجاج بيت الله الحرام و برادران و خواهراني كه امسال از سراسر عالم
46 |
درخانه ي خدا گرد مي آيند ، بكوشند تا با طرح مصايب و مشكلات مسلمين و تلاش براي ايجاد وحدت و همدلي مسلمانان ـ كه شرط اصلي نجات مسلمين از چنگال امپراتوري زر و زور و سلطه ي جهاني است ـ و نشر معارف اساسي اسلام و تبادل نظر در وظايف بزرگ مسلمين در دوران معاصر ، حج را ابراهيمي و محمّدي ( صلّي الله عليه وآله ) سازند .
شعار محو غده ي سرطاني اسرائيل كه از سوي امام عظيم الشأن و قائد كبير اسلام ، امام خميني ( قدس سره ) مطرح شد ، علي رغم ميل سازشكاران سياستباز ، بايد با قوّت و شدت مطرح شود و به صداي عمومي مسلمين در حج تبديل گردد .
جدايي دين از سياست كه توطئه ي ديرين دشمنان براي منزوي كردن اسلام و قرآن است ، بايد با شدت محكوم شود و به ميدان آمدن دين در همه ي كشورهاي اسلامي در مقابله با سياستهاي استعماري و استكباري ، بايد درس عمومي ملتهاي مسلمان شمرده شود .
اگرچه امسال نيز برادران مجاهد و شجاع و ايثارگر شما از ايران ، در جمع حاجيان نيستند و ايادي امريكا و اسرائيل ، راه آنان به سوي آن كعبه ي آمال را قطع كرده اند ، اما دلهاي آنان در آن جاست ؛ همچنان كه شعارها و خواسته ها و سخن دل آنان ، بي شك براي يكايك كساني كه به عزت اسلام و مسلمين مي انديشند ، مطرح است .
از خداوند متعال ، پيروزي اسلام و مسلمين را مسألت نموده و اميدواريم با پايداري و استقامت و بيداري و آگاهي مسلمانان ، مخصوصاً علما و متفكران و روشنفكران و نويسندگان و شعرا و هنرمندان در كشورهاي اسلامي ، و توجه به عظمت وظيفه يي كه بر دوش آنان است ، دست كفار و مستكبرين از جوامع اسلامي قطع شود و عزت و عظمتي كه خداوند براي مؤمنان مقدر فرموده ، به جوامع مسلمان برگرداند .
انّه وليّ التّوفيق
علي حسيني خامنه اي
5 ذيحجه ي 1410
47 |
حكم انتصاب حجّت الاسلام والمسلمين آقاي حاج سيداحمد خميني
به عنوان نماينده محترم وليّ فقيه و سرپرست حجاج ايراني
( 17/1/1370هـ . ش . )
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمْ
جناب حجّت الاسلام والمسلمين آقاي حاج سيداحمد خميني ـ دام بقائه ـ
خداي منّان را شكرگزاريم كه بار ديگر با عنايات خود ، ملت شريف ايران را مشمول تفضلات خاص فرموده و موانع را از سر راه حج ابراهيمي و حضور در ميعاد الهي و مردمي خانه ي مكرم خود برطرف نموده و دلهاي مشتاق را با دعوت به وعده گاه ضيافت خود به اهتزاز آورد .
اكنون به فضل الهي و توجّهات ولي الله الأعظم ( روحي فداه ) ، ملت ايران در آستانه ي استيفاي حق عظيمي است كه سه سال به ناروا از او بازداشته شده بود . بايد شك نكرد كه روح مطهر امام آزادگان و قائد درست انديشان ، آن پايه گذار حج ابراهيمي و ولايت و برائت محمدي ( صلّي الله عليه وآله ) از توفيق كرامت بار ملت ايران و تلاش و مجاهدتي كه به اين عزت منتهي شد ، شاد و راضي است .
اين جانب با تأسي به آن بزرگوار ـ كه جناب عالي را با اعتمادي كم نظير ، از همگنان ممتاز ساخته بود ـ با اطمينان و اعتماد كامل به دانش و بصيرت و هوشمندي همراه با امانت و صداقت و كارآيي كه از آن برخوردار مي باشيد ، شما را به سمت نماينده ي خويش و سرپرست حجاج محترم ايران منصوب مي كنم .
اين واجب بزرگ كه ذكر خداوند و انابه و استغفار در آن ، با برائت و بيزاري از مشركين و نمايش عظمت و وحدت مسلمين توأم و همراه است ، امسال در شرايطي انجام مي گيرد كه مع الاسف بخشي از سرزمين هاي اسلامي عربستان و عراق ، به حضور و
48 |
تصرف ايادي شرك و كفر و استكبار آلوده شده و با سوء تدبير و خباثت بعضي از حكام ممالك اسلامي ، اختلافات تازه و برادر كشي هاي بي سابقه يي در ميان مسلمين پديد آمده است . اين چيزي است كه قلب هر مسلمان غيور و معتقد به عزت اسلام و وحدت مسلمين را جريحه دار مي سازد ، و حج بايد بر دلهاي خسته و مجروح مسلمين مرهم نهاده و راه رشد و صلاح را ـ كه همانا اتحاد و همبستگي ملتهاي مسلمان و عزم راسخ آنان بر مقابله و مبارزه با اردوگاه استكبار و جهانخواران و غارتگران ثروتهاي مادي و معنوي مسلمين است ـ به آنان نشان دهد .
حضور جناب عالي كه يادگار عزيز و گرانقدر امام المجاهدين و خود از شخصيتهاي برجسته ي انقلاب اسلامي و داراي مواضع راسخ و روشن در مقابله با توطئه ها و ترفندهاي استكباري مي باشيد ، به حجاج كشورهاي اسلامي اين امكان را خواهد بخشيد كه سياست الهي و به حق جمهوري اسلامي را بي واسطه از زبان يكي از برگزيدگان اين نظام بشنوند و از رهنمود جمهوري اسلامي در حوادث پيچيده ي دنياي كنوني و منطقه ي اسلامي مطلع شوند .
لازم است جناب عالي كليه ي دستورات حضرت امام خميني ( قدس سره ) را در احكام صادره به نمايندگان محترم ايشان در حج سالهاي گذشته در مدّ نظر داشته و با دقت و تمام امكان به آن عمل نماييد ، وبالخصوص مسلمين را به وحدت كلمه و دفاع از اسلام و مبارزه با ائمه ي كفر و سردمداران ظلم و فساد جهاني و متجاوزين به حقوق كشورها و ملتهاي ضعيف و دست نشاندگان آنان توصيه كنيد و از وقايع ظالمه و خونيني كه در فلسطين و عراق و لبنان مي گذرد ، آنان را آگاه سازيد .
همچنين ضروري است كه در هر فرصتي ، همه ي حجاج ، بالخصوص حجاج عزيز ايران را به ذكر و خشوع و تضرع و تقويت علقه هاي معنوي و رابطه با حضرت باري تعالي و تقدس متذكر فرماييد .
اكنون در آستانه ي فصل مبارك حج ، ياد شهيدان مظلوم و كبوتران خونين بال حريم امن الهي ـ كه داغ آنان از دل زدوده نشده و نخواهد شد ـ دل را مي گدازد و اشك بر ديده جاري مي سازد . اميد است كه حج ناتمام آن مظلومان ، به لطف خداي عزيز و
49 |
قدير ، به كمال و تمام حج همه ي مسلمين بينجامد و خون به ناحق ريخته ي آنان ، تقاص همه ي خونهاي به ناحق ريخته ي جهان اسلام را در پي داشته باشد .
لازم مي دانم از جناب حجّت الاسلام والمسلمين آقاي كروبي ـ رييس محترم مجلس شوراي اسلامي ـ كه با توجه به مسؤوليت سنگين خود در كشور ، امكان اداي اين مسؤوليت را نداشتند ، به خاطر زحمات بي دريغ در حج سالهاي گذشته تشكر كنم و توفيق جناب عالي و كساني را كه در اين امر خطير همكار و دستيار شما خواهند بود ، از خداوند مسألت نمايم .
وَ السَّلامُ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَةُ اللَّه
بيستم ماه رمضان 1411 برابر با هفدهم فروردين ماه 1370
علي حسيني خامنه اي