بخش 7

بیانات دردیدار اعضای شورای بعثه ی حجّ مقام معظم رهبری ( 10/3/1373هـ . ش . ) تفضّل الهی در برگزاری مراسم حج حج ؛ یک کار استراتژیک و اساسی برائت ، واجب سیاسی است از حکومت اسلامی غفلت شده بود حج بی برائت ، حج نیست اجرای احکام الهی ، موکول به قدرت شرعی است روی راهکارهای نو و ناپیموده فکر کنید ما کمک و وعده ی خدا را باور داریم بیانات در دیدار با کارگزاران حج ( 16/1/1374هـ . ش . ) خداوند ، خدمت شما را قبول کند توجه به مسائل معنوی در حج حاجی را به روح و معنویت حج نزدیک کنید توجه به مسائل اجتماعی حج دشمنان ، با عزت اسلام مخالفند با ملت ما ، به خاطر آرمانهایش دشمنی می کنند حج را با ویژگیهای آن بشناسید دلهای آشنا ، خود را با کانون معنویت مرتبط کنند پیام به حجاج بیت الله الحرام ( 14/2/1374هـ . ش . ) موسم حج ، چون بهار طبیعت فرا می رسد حج ، یکپارچگی امت اسلامی را تأمین می کند دو عنصر اصلی حج مبارزه&nb


148


بيانات درديدار اعضاي شوراي بعثه ي حجّ مقام معظم رهبري

( 10/3/1373هـ . ش . )

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمْ

تفضّل الهي در برگزاري مراسم حج

اولا : خيلي خدا را شاكريم كه امسال هم اين حركت عظيم ـ حجّ بيت الله الحرام ـ با حضور دهها هزار مردم مؤمنِ مخلصِ كشورمان و به هدايت جناب آقاي ري شهري و آقايان محترم ، علما و برادران عزيز انجام گرفت . روزي كه گفته شد حجّاج مي آيند ، بنده ضمن اين كه خدا را شكر كردم كه بحمدالله امسال هم حجّمان به خوبي انجام گرفت ، در قلبم احساس مسرّتي همراه با شكرانه ي الهي و احساس افتخار داشتم . واقعاً تفضّل الهي است كه ما هر سال مي توانيم فريضه ي الهي حج را به اين خوبي ، با اين شكوه و به اين پرمغزي انجام دهيم و اين نيست مگر لطف الهي و زحماتِ شما آقايان كه اين زحمات ، خيلي خيلي ارزشمند است و هر كدام در جاي خود ، داراي اجر الهي است . البته ما كه قابل نيستيم و تشكرمان اهميتي ندارد . با اين حال واقعاً از يكايك همه ي شما آقايان متشكريم .

حج ؛ يك كار استراتژيك و اساسي

ثانياً : حج يك كار استراتژيك و اساسي براي ماست . صرفاً اين نيست كه برويم آن را به عنوان يك فريضه انجام دهيم و برگرديم و در واقع از سر واكنيم . نه ؛ حج يك فرصت و يك ميدان است و به اين چشم بايد به آن نگاه كنيم . مثل اين است كه يك نفر


149


را پشت تريبوني ببرند و بگويند اينك اين تريبون و اين هم شما . نمي شود گفت كه حج ،
فريضه اي از سر وا كردني است ؛ آن را از سر وا كنيم و برگرديم . خير ؛ حج فرصتي است كه جلوي شما گذاشته شده و بايستي از پيش ، خودتان را آماده كنيد تا بهترين و موجزترين و پرمغزترين و رساترين سخن را از آن چه كه در ذهن داريد ، در چنين فرصتي فوراً بگوييد و بياييد . براي ما حج اين است . اگر چنان دايره را بر ما تنگ كنند كه هر سال بيش از هزار نفر هم نتوانيم به حج بفرستيم ، علي رغم دشمن و به كوري چشم او ، از اين فرصت حداكثر استفاده را خواهيم كرد . مبادا خيال كنند وقتي ديديم مثلا محدود شد ، خواهيم گفت ديگر حج چه حجّي ؟ خير ؛ حج مال ماست و فرصتي است در اختيار ما و در اختيار انقلاب و نظام جمهوري اسلامي و اين ملت عظيم كه اين همه هم حرف دارد و بايستي بتواند آن جا بزند . با اين ديد كه نگاه مي كنيم ، از همين امروز كه آقايان بحمدالله برگشتيد ، بايستي بعثه مثل هر سال ـ هر سال هم همين طور بوده ، اما به دليلي كه عرض خواهم كرد ، امروز مهمتر است ـ شروع به تدوين برنامه ي سال آينده بر فروض مختلف كند . آن هم با رعايت اين نكته كه چه كنيم تا بليغتر و پرمضمونتر و مؤثرتر ، كار خودمان را در سال آينده در حج انجام دهيم .

برائت ، واجب سياسي است

نكته ي بعد اين است كه مسأله ي برائت ، البته يك امر واجب در حج است . منظور ما اين نيست كه برائت از واجباتي است كه اگر كسي عمداً ترك كرد ، حجش باطل شود . نه ؛ اهل معرفت مي فهمند كه مراد از وجوب آن چيست . قطعاً واجب است به اين بياني كه عرض مي كنيم . امانه مثل بقيه ي واجبات حج ، مانندوقوف درعرفات يادرمشعرويا طواف . نه ؛ نوع ديگري از وجوب است كه آن نوع ديگر ، گاهي اوقات اهميتش بيشتر از واجبات اين سبكيِ غيرِ سياسي مي شود . برائت ، واجب سياسي است . يعني چه ؟ يعني خداي متعال حج را براي اعلام حضور مؤمنين در حج ـ لِيَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ ، ( 1 )  قِياماً لِلنّاسِ ( 2 ) ـ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . حج : 28

2 . مائده : 97


150


و بقيه ي جهاتي كه در آن است ، معين كرده است . عده اي در طول ساليان دراز ، بر اثر غفلت و ناداني و يا اغراض و مطامع ، نگذاشتند حجْ چنان كه بايد انجام گيرد ، برگزار شود . ما اكنون مي خواهيم حج را به نقطه و مركز اصلي خودش برگردانيم . آيا اين كار واجب است يا واجب نيست ؟ آيا كسي مي تواند بگويد شرعاً گذاشتن حج در جايگاه حقيقي خودش واجب نيست ؟ مي شود كسي بگويد اين مستحب است ؟ مي شود كسي بگويد كه اين اجتناب پذير است ؟ كسي كه مي تواند اندكي در اين راه كاري بكند ، مي شود بگويد كه من اين كار را نمي كنم ؟ يا نه ، اين جزو واضحات است . حج بايد در جاي خود قرار گيرد . بايد همچناني كه خداي متعال خواسته و مقرر كرده است ، اجرا و اعمال شود . امروز ما مي توانيم اين كار را بكنيم . چگونه ؟ به كيفيّتِ برائت . به كيفيّتِ ايجاد بعثه و تشكيلاتي كه امروز هست . به شكلِ حضور متعرّض در حج . يعني با همه چيز كار داشتن ، نه منفعل ، نه گريزان از برخورد ؛ بلكه به شكل آماده ي برخورد . منتها منظورمان بر خورد خشن و خصمانه و خونين نيست ، بلكه برخورد جهادي در مقام تبليغ و بيان است . ما مي توانيم اين كارها را انجام دهيم . آيا انجام ندهيم ؟ مي شود كسي بگويد كه مي توان انجام نداد ؟ مي شود كسي بگويد برائت چيست كه به آن چسبيديد ؟ ممكن است بعضي چنين حرفي بزنند . اما كسي كه خدا را قبول دارد ، اراده ي الهي را در حج مي داند . آيه اي كه در آن  قياماً للناس آمده است ، ناظر به همين معناست . آيا كسي مي تواند آن را قبول داشته باشد ولي در عين حال بگويد ما نمي خواهيم شما كاري كنيد كه حج « قياماً للناس » باشد ؟ مي شود چنين چيزي گفت ؟ مثل اين است كه كسي بگويد چه لزومي دارد حكومت اسلامي تشكيل بدهيم ؟ !

از حكومت اسلامي غفلت شده بود

از حكومت اسلامي نيز مثل حج نبوي ، غفلت شده بود . احكام الهي هم از مركز و محور خودش قرنها دور بود . اين همه حكّام آمدند ، اين همه سلاطين آمدند ، اين همه سياسيّون در اين كشور آمدند ، اين همه فتوحات در اين كشور كردند ؛ اما بدون محوريت دين خدا و بدون محوريت شريعت . اينها درست بود ؟ كسي اگر بتواند شريعت را در


151


محور خودش قرار دهد ، آيا پيش خداي متعال عذري دارد كه در اين راه قدمي بر ندارد ؟ اين همان حرفي است كه امام ، تمام وجود خودشان ، آن وجود ذي قيمت را ، در اين راه مصرف كردند . اين كه ايشان خطاب به بعضي از حوزه ها فرياد مي زدند : ساكت ! مي فرمودند : اي فلان جايي ساكت ! اي فلان كسها ساكت ! براي همين بود . اين كه امام مي گفتند امروز تقيّه حرام و اظهار حقايق ، واجب است ، براي همين بود . پانزده سال زحمت و تلاش و خونِ دل و خون و شكنجه و شلاّق و سيلي و مرارت ، براي اين بود كه حكومت اسلامي در مقرّ خودش و شريعت اسلامي در جاي خودش قرار گيرد و اگر همه ي دنياي اسلام از شريعت سيراب نمي شود ، لااقل بخشي از دنياي اسلام و جامعه اي ، ازاين شريعت سيراب گردد و قوانين و مقررات زندگي در آن جامعه ، برخاسته از شريعت باشد . امام در اين مدت اين همه تلاش و اين همه كار كردند . همه ي مؤمنين ، همه ي مجاهدين ، همه ي شهدا ، همه ي علماي واقعاً علاقه مند وهمه ي شما نيز دراين كار و تلاش شركت داشتيد تا پيروز شد . آنهايي هم كه قبلا در اين زمينه ، خيلي تلاش نمي كردند ، بعد از پيروزي اميدوار شدند و بناي كار بيشتر را گذاشتند . آيا مي شود كسي بگويد اين كجاي دين نوشته شده است ؟ يا بگويد كجاي توضيح المسائل نوشته شده كه بعد از نماز و روزه و فلان ، يكي از واجبات هم اقامه ي دين خداست ؟ اين توضيح المسائل مي خواهد ؟ اين ، بيان فرعي فقهي مي خواهد ؟ اين ، لازم است با مسأله اي كه مي گويد دستمان را دو بار با آب بشوييم پاك مي شود يا يك بار كافي است و نظير چنين مسائل و احكامي مقايسه شود ؟ اين ، اصلا قابل مقايسه با آنهاست ؟ البته از آن واجباتي هم هست كه اگر كسي ترك كند ، تعزير و حدّي در شرع برايش مقرّر نشده تا بگويد به ترك كننده اين قدر حد بزنند و يا به عنوان فسقِ مبانِ واضحي ذكر نشده است ؛ اگر چه تشخيصها مختلف است . پس اين ، يك واجب سياسي است ؛ همان طور كه برائت يك واجب سياسي است .

حج بي برائت ، حج نيست

مسأله ي برائت واقامه ي حجّ اسلامي واقامه ي حجّ نبويواقامه حجّي براساس  قِياماً لِلنّاسِ و  مَنافِعُ لَهُمْ ، درست مثل همين است . امام ، براي اين تلاش مي كردند ؛ والاّ ايشان


152


آدمي نبودند كه بخواهند مسأله و موضوعي را كه از دين نيست ، به دين اضافه كنند و يا مسأله اي را كه از دين هست از دين كم نمايند . ايشان آدمي بودند كه مو را از ماست مي كشيدند . امام ، آدمي دقيق بودند . اگر همه ي دنيا مقابل امام جمع مي شدند و موضوعي را كه مورد پسندشان بود ـ همه از آن خوششان مي آمد ، همه دوستش مي داشتند و حتي جوانها برايش به به مي گفتند ـ مطرح مي كردند و مي گفتند اين را بگوييم از دين است ؛ اگر ايشان آن موضوع را از دين نمي دانستند ، مي گفتند نه . امام آدمي نبودند كه بخواهند راجع به موضوعي كه به دين برمي گردد ، با كسي معامله و سازش كنند و يا رودربايستي داشته باشند . صريح مي گفتند كه برائت جزو حجّ است . برائت واجب حجّ است . حجّ بي برائت حج نيست . اينها تعبيرات امام است . جايگاه برائت در حج اين است .

اجراي احكام الهي ، موكول به قدرت شرعي است

البته « لقائل ان يقول » ؛ ممكن است گفته شود اگر اين طور است ، پس چرا تعطيلش كرديد ؟ جواب اين است كه خودِ حج را هم يك وقت مانع مي شوند . صدِّ عن سبيل الله مي كنند و حج ، تعطيل مي شود . در ابواب فقهيه ، حجِّ مسدود داريم . كسي كه مسدود است چه كار كند ؟ امسال نشد ، سال ديگر بكند . اگر فلان وقتش سدي انجام گرفت ، علاج شرعي اش چيست ؟ وقتي نشد ، انسان نمي كند ديگر . همه ي احكام الهي ، موكول به قدرت و توانايي است . قدرت هم قدرت عقلي نيست ، قدرت شرعي است . وقتي انسان مي بيند دماء مسلمين در خطر است و مشكلات فراوان و صعوبات زياد بر سر راه است و تكليف بر او غير قابل تحمل مي شود ، مي گويد فعلا اين كار انجام نگيرد . امسال نتوانستيم برائت را انجام دهيم ، به فضل پروردگار سال ديگر انجام خواهيم داد . اگر سال ديگر هم نتوانستيم انجام دهيم ، سال بعدش انجام مي دهيم . اگر ده سال نتوانستيم ، پنجاه سال بعدش انجام مي دهيم . مسأله كه شوخي بردار نيست . اين طور نيست كه كسي خيال كند بالاخره برائت هم يك چند سال انجام شد ؛ ناشي از شلوغي انقلاب بود و همه چيز كم كم به حال اوّل بر مي گردد . خير . مثل اين است كه بگوييم چند سال حكومت اسلامي بود ، دين خدا بود ، مجلس شوراي اسلامي بود ، ولي بعد همه چيز به شكل اول برگردد .


153


پادشاهي بياوريم ، دولت غيراسلامي بياوريم . مگر ممكن است ؟ ما وارد راه جديدي شديم . آن ، برگشت است . آن ، رجعت است .

روي راهكارهاي نو و ناپيموده فكر كنيد

و اما نكته ي آخر . برادراني كه يك حجّ مفيد را طراحي مي كنند ، ببينند اگر قرار شد ما در حجِّ سال آينده باز هم نتوانيم برائت را به شكلي كه تا پارسال معمولمان بوده انجام دهيم ، چه بايد بكنيم ؟ ممكن است ديگر . ممكن است پيش بيايد . ممكن است خداي نكرده ، العياذ بالله ، سال آينده عرفات را آب بگيرد و نتوانيم وقوفِ عرفات كنيم . چنين فرضي ممكن است . ممكن است پيش بيايد ديگر . به هرحال راهي دارد . علاجي دارد .

به هرحال اگر سال آينده نتوانستيم برائت را انجام دهيم ، چه كار كنيم كه آن كار ، بهترين باشد ، براي اين كه حج « قياماً للناس » شود . حج ، حجّ نبوي و علوي شود . راجع به اين مسأله بايد فكر كنيم . همه ي راههاي نو و ناپيموده و ابتكاري و ممكن را فكر كنيد . با دقت برنامه ريزي كنيد و همه ي مقدماتش را از همين امروز فراهم نماييد . اگر بناست ، كاري انجام گيرد ، كتابي برود ، نوشته اي برود ، كسي برود ؛ اين كارها را انجام دهيد تا سال آينده حج ما به صورت بهترين حج انجام گيرد .

ما كمك و وعده ي خدا را باور داريم

ان شاءالله كه خداوند متعال به شما كمك خواهد كرد . ما حقيقتاً سخن خدا و وعده ي خدا را قبول و باور داريم . اين كه مي فرمايد : وَالَّذِينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا ، ( 1 ) اين كه مي فرمايد : إِنَّ اللهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ ، ( 2 ) اين كه مي فرمايد : « هر كس با خدا باشد ، خدا با اوست » ؛ وَمَنْ جاهَدَ فَإِنَّما يُجاهِدُ لِنَفْسِهِ ( 3 ) همه ي اينها را قبول داريم . ما كمك الهي را قبول داريم . واقعاً اعتقاد داريم اگر جايي از طرف خدا كمك نمي شود ، به خاطر عيب و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . عنكبوت : 69

2 . عنكبوت : 69

3 . عنكبوت : 6


154


اشكالي است كه در كار ما وجود دارد . بنابراين خداي متعال ، ان شاءالله كمك خواهد كرد . روزبه روز ، حجْ بهتر و كاملتر خواهد شد و ان شاءالله جمعيت بيشتري را به حج خواهيم فرستاد . ان شاءالله در سال آينده صدوبيست ، سي هزار نفر بفرستيم و بتوانيم يك حج ، آن چنان كه دلخواه بندگان خوبِ خداست ، داشته باشيم . ان شاءالله بعد از حجّ سال آينده ، باز هم شما برادران عزيز را زيارت كنيم و همين طور سرشار از افتخار و سرور ، كارها انجام گيرد .

وَ السَّلامُ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَةُ اللَّه



155


بيانات در ديدار با كارگزاران حج

( 16/1/1374هـ . ش . )

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمْ

خداوند ، خدمت شما را قبول كند

اولا بايد از همه ي برادران و خواهران عزيز تشكر كنم كه يك بار ديگر اين فرصت را براي بنده فراهم آورديد كه در جمع محترم كارگزاران فريضه ي عظيم حج بتوانم راجع به اين واجب الهي مطالبي را در ميان بگذارم و عرض كنم . همچنين بايد از زحمات شما عزيزان ، بخصوص مسؤولين محترم در اجراي هر چه بهتر اين واجب الهي و پر كردن اين خلاء تشكر كنم و از خداي متعال بخواهم كه شما را منظور نظر حضرت بقية الله الاعظم و مشمول ادعيه زاكيه ي آن بزرگوار قرار بدهد و به بهترين وجهي از شما اين خدمت را قبول كند .

توجه به مسائل معنوي در حج

دو نكته مهم در باب حج وجود دارد كه هميشگي و فراموش نشدني است . يكي مسأله ي معنويت در حج است . در خلال اين واجب ، از اول تا آخر يك روحي وجود دارد كه آن روح عبارتست از توجّه و اخلاص به ذات مقدس احديّت و اظهار عبوديت در مقابل پروردگار . در فرائض و واجبات ديگر ، به اين حجم و كيفيت ، اين ويژگي را نمي شود مشاهده كرد ؛ اگر چه قوام هر واجب و عبادتي ، به توجّه و ذكر حضرت پروردگار جلّ و علي است . وقتي انسانها به مركز اقامه ي فريضه ي الهي حج ، جذب مي شوند از


156


محدوده ي زندگي مادي ، خارج و به فضايي كاملا معنوي وارد مي شوند . در اين فضاي معنوي ، انسان بطور حقيقي شستشويي مي كند و برمي گردد . فرض بر اين است كه اگر انسان ، يك بار در مدت عمر خويش چنين شستشويي بكند ، براي او كافي است ؛ چون حج يك بار واجب شده است و واجبات بر اساس نيازها و حاجت بشر است . اگر ما براي سير تكامل و عروج الي الله به بيش از هفده ركعت نماز در روز احتياج داشتيم ، خداي متعال آن را واجب مي كرد . حداقل واجب آن چيزي است كه براي ما به صورت حكم واجب درآمده است . حج ، براي هر كسي كه بتواند ؛ « من استطاع » ـ كه نبايد خيال كرد « من استطاع » واجب را محدود مي كند ، نه اين واجب را توسعه مي دهد ـ بدون استثنا ، يك بار در عمر واجب است و اگر كسي نتوانست ، خوب نمي تواند ، بر او چيزي واجب نيست ، چون قدرت وجود ندارد . پس يك بار ، رفتن در آن مخزن و چشمه ي جوشان معنويت براي شستشو و پاكيزه شدن ، كافي است . البته اگر بيشتر بشود ، بهتر و بيشتر شستشو خواهدشدامّاحداقل لازم همان يك باراست . ببينيد چه قدر جنبه ي معنويت حج بايد قوي باشد . اينها نكاتي است كه ما بايد واجب را از اين دريچه ها درست بشناسيم و بفهميم . اگر ما ديديم كه حج جنبه ي مادي و ظاهرسازي و دوري از معنويت پيدا كرد و در سفر حج رفتارهايي كه براي خودمان انتخاب مي كنيم يا بر ما تحميل مي كنند ، ضد معنويت است ، بايد بدانيم از فلسفه ي حج دور افتاده ايم . كساني كه حج و ايام حج را ، به ميزان زيادي صرف چيزها و كارهايي مي كنند كه در جهت مقابل معنويت ، غرق شدن در ماديّت و دوري از خداست ، در حقيقت ، بدون اينكه خودشان بدانند ، دارند از آن سرمايه اي كه خداي متعال در حج به آنها هديه كرده است ، كم مي كنند . آنها خيال مي كنند چيزي به دست مي آورند ، در حالي كه دارند چيزي از دست مي دهند و با غرق شدن در ماديات ، هديه ي معنوي را ناقص مي كنند . حج اول با « لبيك » يعني پاسخ گويي و اجابت دعوت الهي ، شروع مي شود . تمام مناسك و كارهاي حج از قبيل : حالت احرام ، لباس و محرّمات احرام ، طواف ، سعي ، نماز ووقوفين ، هركدام به نحوي ، گوشه اي از وجود ما را به معنويت و به خداي متعال جذب مي كند . اين مجموعه ي مركب در واقع چشمه ي زلالي است كه بايد خود را در آن ، شستشو بدهيم . مراقب باشيد كه حج ، اين جهت را از دست ندهد .


157


حاجي را به روح و معنويت حج نزديك كنيد

در دوران گذشته ـ البته در زماني كه سردمدار امور حج كساني بودند كه معنويات را بو و لمس نكرده بودند ـ توقعي نبود . آنجا البته كساني بودند ، خودشان اهل معنا ، توجه و تذكر بودند و خود را به نحوي تأمين مي كردند ، اما دستگاهي وجود نداشت كه آنها را به سمت معنويت حركت بدهد . امروز وضع فرق مي كند . امروز كساني كه متصدّي حج اند ، اهل معنويت تذكر و انس باخدا هستند . طعم معنويت را مي فهمند و شيريني انس با خدا و ذكر خدا را درك مي كنند . فرق مي كند وقتي كه مسؤولين حج ، اين جور افرادي باشند ، يا افرادي كه اصلا نمي فهمند حج چيست . نمي دانند فرق بين يك مسافرت معموليِ گردشي با حج عظيم الهي چيست . خيال مي كنند اين هم يك مسافرتي است كه آدم براي سفر و گردش مي رود و برمي گردد . امروز شما مسؤولين حجّ ايد . اهل معنويت متصدي امور حجّ اند . من از همه ي آقايان محترم ، مسؤولين ، برادران و خواهران و هر كسي كه به نحوي با حاجي اي ارتباط دارد ، خواهش مي كنم كه يكي از كارها و كوششهايشان اين باشد كه اين حاجي را به روح و معنويت حج ، نزديك كنند و مردم را با تأثيراتي كه حج ، منهاي مسائل اجتماعي ، براي تكامل فرد انساني دارد ؛ از قبيل اينكه فرد را كامل و پاك مي كند ، پالايش ، تزكيه و مزيّن به زينت معنويت مي كند ، سرمايه اي به او مي دهد ، مشت او را پر مي كند و برمي گرداند ، آشنا كنند . همه اش هم با بيان و گفتن نيست بلكه با عمل ، حضور ، توجّه و با رفتار ، بايستي مردم را به معنويت سوق داد . اگر اين بشود ، نكته ي دوم حج هم كه نكته اي فراموش نشدني و يكي از اهّم نكات در باب حج است ، آسانتر خواهد شد .

توجه به مسائل اجتماعي حج

نكته ي دوم ، همان نكته ي اجتماعي است . خداي متعال اين واجب را به نحوي انجام داده است كه مسلمانها ، چشم در چشم يكديگر واقع بشوند . اگر حج نبود ، يك فرد مسلمان ممكن بود تا آخر عمر بسياري از اين مليّتها را ، نه تنها نبيند ، بلكه اسم آنها را هم نشنود . حج ، ملتها ، رسوم ، زبانهاي مختلف و افراد ناآشنا كه اگر دوتايشان در نقطه اي ،


158


روزهاي متمادي با هم باشند ، معلوم نيست يك ذره با يكديگر انس پيدا بكنند ، را در يك نقطه جمع مي كند و به همه آنها عمل ، ذكر ، عشق و هدف واحد مي بخشد كه دنبال يك هدف بروند . خوب توقع چيست ؟ توقع اين است كه دستاورد واحدي پيدا بكنند . آن دستاورد واحد چيست ؟ آن چيزي كه به همه ي ملتها ارتباط پيدا مي كند ، نه به يك ملت واحد ، فضلا از شخص واحد ، آن چيست ؟ آن عبارت است از چيزي كه بين ملتها است ، كه همان اسلام است . بين ملتهاي صاحب نژادهاي مختلف ؛ كه همه مسلمانند ، آنچه مشترك است چيست ؟ آن ، آرمانها ، آرزوها ، اهداف و عشقهاي اسلامي است كه اسلام براي آنها معين كرده است . پس حج مي خواهد اين را تأمين بكند . چرا اين نكته ي واضح را بعضي نمي فهمند و بايد برايشان تشريح كرد ؟ بعضي با وجود تشريح كردن هم نمي فهمند و شقاوت را به حد اعلي رسانده ، با اين امر واضح و حق صريح ، مبارزه هم مي كنند . شرقي ، غربي ، سياه ، سفيد و صاحب لغات گوناگون كه اينجا جمع شده اند ، چند روز عمل واحد انجام مي دهند ، در يك نقطه عبادت مي كنند ، مي خوابند و مي نشينند . اين كارها براي يك امر فرا مليّتي و فراشخصيتي است والاّ ممكن بود اين اعمال را هر كسي در مسجد جامع شهر خودش هم انجام بدهد . چرا مردم را به يك نطقه ي خاص كشاندند ؟ براي اينكه با هم باشند و با هم بودن را حس كنند و آن چيزي كه فراتر از مجموعه هاي ملّي است ، يعني مسلمان بودن و وحدت اسلامي را به اينها بفهمانند . آن ، همان چيزي است كه انقلاب اسلامي و جمهوري اسلامي از روز اول دارد روي آن تأكيد مي كند و مي گويد آقا حج ، براي آشنايي مسلمانان ، اتحاد و تأمين منافع مشترك مسلمانان و احتراز از دشمنان مشترك ؛ يعني برائت از مشركين است . اينجا چون مركز اسلام است و لُب ، روح و حقيقت اسلام توحيد است و خانه ي خدا ، مركز اقامه و مظهر و نماد و رمز توحيد است ، لذا شعار ، شعار توحيدي است و برائت هم برائت از شرك است . اين امر واضحي است . حالا مي گويند آقا توي كتاب مسأله ، كجا نوشته اند برائت از مشركين جزء واجبات حج است ؟ خوب كجا نوشته اند كه حفظ نظام اسلامي از اوجب واجبات است و اگر كسي اين را منكر باشد ، اسلام را نفهميده است ؟ يك چيزهايي هست كه نوشتن ندارد . هر جايي كه شما به اثري از دين نگاه كنيد ، اين را بهوضوح مي بينيد . البته انسان


159


بايد بصيرت ، فهم ، معرفت و قدرت درك داشته باشد . كيست كه توحيد ، شعار معنويت و وحدت مسلمين را در حج ببيند و نفهمد كه اين اجتماع عظيم براي اين است كه اسلام و توحيد به رخ كفر كشيده بشود ؟ برخلاف آنچه امروز دشمنان مي خواهند ، در حج ، توحيد در مقابل شرك سينه سپر مي كند .

دشمنان ، با عزت اسلام مخالفند

ببينيد امريكا با چه فضاحتي با جمهوري اسلامي دشمني مي كند ! اين دشمني براي چيست آقا ؟ براي اين است كه نمي خواهد كلمه ي حق ، معنويت و اسلام در جايي سينه سپر كند و خودش را نشان بدهد . اگر جمهوري اسلامي شعارهاي اسلامي مانند نماز ، دعا ، عبادت و قرآن و از اين حرفهايي كه ما مي زنيم را مي گفت ، امّا در مقابل استكبار سينه سپر نمي كرد و هر چه آنها مي گفتند ، مي گفت بله چشم ، هر چه شما بفرماييد ، به جان شما ، هيچ كاري با آن نداشتند . اينها كه با ذلت اسلام مخالف نيستند . اگر اسلام ، العياذبالله ذليل باشد ، اينها مخالفتي با آن ندارند . اينها با عزت اسلام مخالفند . اگر در جايي ، كشوري بود ، پرچم اسلام و لااله الاّالله هم داشت ، شعار اسلام هم داد ، امّا در مقابل استكبار جهاني ذليل بود ، استكبار مگر ديوانه است با او بجنگد يا با او مخالفت كند ؟ اسلامي كه در مقابل امريكا به خاك مي افتد ، براي امريكا ضرري ندارد ؛ چرا بايد با او مبارزه كنند ؟ خوب نوكر خودشان است . پول و كمك هم بخواهند ، از او مي گيرند و حرف خود را هم به او تحميل مي كنند . اين جور اسلامي كه دشمن ندارد . آنها ، اسلامي را نمي پسندند كه سينه سپر مي كند ، داعيه دارد و مردم را به خود دعوت مي كند . پيغمبر اسلام خودش را در مكّه حبس نكرد . اگر پيامبر خودش را در مكّه يا در خانه حبس مي كرد ، دعوت نمي كرد و متعرض كسي نبود ، كسي به او كاري نداشت . اسلام عزيز است . عزّت اسلامي كه سينه سپر مي كند ؛ مي ايستد ، سرش را بالا مي گيرد ، زير بار دشمن نمي رود ، بلكه بارها و بارها استكبار را ذليل مي كند و بيني او را به خاك مي مالد ، بايد تثبيت شود . همچنان كه جمهوري اسلامي ، علي رغم بدبينها ، ضعيف النفسها ، منفي بافها وكوته نظرها ، كه مي گفتند آقا نمي شود ، نكنيد ، بترسيد ، و به كمك همين مردم و با عنايت


160


الهي و رهبري آن مرد موحد ـ كه حقيقتاً آن امام بزرگوار موحّد بود و توحيد در سراسر وجود او جريان داشت . همه ي وجود او خدا ، عظمت و عزت الهي را قبول داشت ـ توانست دشمن را ذليل بكند و خودش عزيز باشد .

با ملت ما ، به خاطر آرمانهايش دشمني مي كنند

از اين جمهوري اسلامي ناراحتند ؛ بدشان مي آيد ، مي خواهند بكوبندش . تهمت هم مي زنند . شعار هم مي دهند . خلاف و دروغ هم مي گويند ، ظلم هم مي كنند . مي بينيد كه همه ي آنچه كه مي گويند ظلم است . توطئه هم مي كنند . در داخل هم ، انگشت مفسد گنديده ي خودشان را وارد كشور مي كنند . اينجا و آنجا را از لحاظ فرهنگي ، سياسي و اقتصادي ، دچار مشكل هم مي كنند . خرابكاري مي كنند و جلو بازسازي ملت را مي گيرند . ساختن ، سخت است امّا ويران كردن آسان است . امروز دولت دارد مي سازد و بازسازي مي كند . يك ساختمان را خشت بايد روي خشت گذاشت تا بالا برود ، امّا با يك ماده ي منفجره راحت مي شود آن را منفجر كرد . جلوي اين كارِ مشكل را مي گيرند . مزاحمت ايجاد مي كنند . خباثت مي كنند . براي چه ؟ براي اينكه مي بينند اينجا يك ملتي هست كه با دعوت و با شعارهاي اسلامي ، كمر بسته است به اينكه زندگي ، دنيا و آخرت خود را بسازد ، آباد كند و مي خواهد زير بار دشمن هم نرود ؛ اين است كه با اين ملّت دشمني مي كنند . به همين دليل با شعار توحيد در حج هم دشمن اند .

حج را با ويژگيهاي آن بشناسيد

عزيزان من ، حج را با اين دو خاصّه بشناسيد ؛ خاصه ي تأثير شخصي ، فردي و معنوي ، ايجاد يك انقلابي در هر دل ، اين هزاران دلي كه از اينجا احرام مي بندند و به خانه خدا ، به ميعاد و ميقات الهي مي روند تا منقلب ، الهي و معنوي بشوند و برگردند . دلها از خانه ي خودشان احرام مي بندند . دلهاي ذاكر و خاشع ، در واقع قبل از ميقات دلها مُحرم اند . اين ، يك ويژگي بود . [ كه اين قابل اغماض نيست . و دومي هم معنا و مفهوم جمعي ، اسلامي ( اين قسمت در نوار نيست ) ] ، امتي و فرامليتي مربوط به امت اسلام و


161


عبارت است از اثبات عزت توحيد ، نفي شرك ، برائت از شرك و مشركين و داعيان الي الشرك و مخالفان توحيد ، به هر شكل و به گونه اي كه بتوانند . مثل خود حج كه ؛ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً ، متوقف بر استطاعت است .

دلهاي آشنا ، خود را با كانون معنويت مرتبط كنند

البته دلهاي مؤمن پيروان آل محمّد ( صلّي الله عليه وآله ) در آن سرزمينها دنبال يادگارهاي عزيز خودشان هم مي گردند . دنبال ياد ائمه مظلوم خودشان كه آنجا ، پايگاه اشعاع و نورانيت و درس آنها بوده است . ائمه در طول دويست و پنجاه سال امامت شيعه ، در آن شهرها و توي همان كوچه ، خيابانها و خانه ها ، در همان سرزمين ، در همان بقاع متبركه ، نشستند اسلام را به مردم تشنه ، مشتاق و با معرفت تعليم و تدريس كردند و ياد ، ذكر ، آثار ، قبور مطهره و يادگارهاي آنها آنجا است . امروز هم بازمانده ي عزيز و دردانه ي قيمتي اين عالمِ وجود در روي زمين در ايام حج در همان جا است . سيّد و مولاي آفرينش و محبوب دلهاي مشتاقان ، در عرفات ، مني ، مشعر الحرام و طواف آن جا است . دلهاي آشنا سراغ بگيرند و خودشان را با كانون معنويت مرتبط كنند .

پروردگارا ! به محمّد و آل محمّد دلهاي ما را با منابع نور و معنويت و حقيقت آشنا كن . دلهاي ما را با خودت مرتبط كن . ما را از اوليائت جدا مفرما . پروردگارا به محمّد و آل محمّد حج را از امت اسلام قبول كن . حج را براي امت اسلام مبارك كن . كارگزاران حج عظيم اسلامي را مورد رحمت و بركات خودت قرار بده !

وَ السَّلامُ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُه


162


پيام به حجاج بيت الله الحرام

( 14/2/1374هـ . ش . )

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمْ

والحمدلله رّب العالمين والصّلاة والسّلام علي خيرخلقه محمدالمصطفي وآله الطاهرين

 وَأَذِّنْ فِي النّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجالاً وَعَلي كُلِّ ضامِر يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجّ عَمِيق ( 1 )

موسم حج ، چون بهار طبيعت فرا مي رسد

چون بهار طبيعت ، كه همواره در ميعاد هميشگي خود ، لبريز از نشاط زندگي فرا مي رسد ، موسم حج ، نوبهار جان و دل ، و فصل رويش و پيدايش روح زندگي توحيدي در دل هر مسلماني كه خود را به ميقات رسانده باشد ، همه ساله در موعد خدايي و هميشگي باز مي گردد تاچون چشمه سار مباركي رشحات حيات طيّبه ي اسلامي را بر سراسر جهان اسلام بپاشد وكساني راكه توفيق يافته اند كه تن به اين سرچشمه ي مبارك بزنند ، از غبار و كدورت گناه و شرك و ماده گرايي و ميل به پستي و بدكرداري ، پاك كند و در آنان اگر اهل توجّه وتذكر باشند ، مايه ي صلاح وفلاح يك عمر را ذخيره سازد .

اكنون بيش ازچهارده قرن است كه نداي ابراهيم خليل ازحلقوم محمّدمصطفي ( صلّي الله عليه وآله ) ، همه ساله ميهمانان بيت را در اين موسم به پايگاه معنويت و وحدت مي كشاند تا گرد مركز
توحيد ، همراه با آن جريان ابدي عروج ، طواف كنند ، و در پشت مقام ابراهيم به سمت

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . حج : 27


163


كعبه ي محمدي ( صلّي الله عليه وآله ) ، نماز گزارند ، و ميان صفا و مروه ، سعي ابدي مؤمن از منشأ صفا را مجسّم سازند . و معرفت به حقارت خويش و عظمت و عزت حق تعالي را در عرفات ، و زمزمه ي ذكر و انس و عشق به حضرت احديت و درك نور تابان آن بي همتارا در صحراي ظلماني وجود خود در مشعر بياموزند ، و در مني شيطان بزرگ و شيطانهاي ديگر را هدف رمي خود سازند ، و به نشانه ي قرباني كردن هواها و تمايلات منحرف ساز ، ذبيحه يي قرباني كنند ـ و اين همه را در حال احرام كه حريم جان و دل حاجي در برابر ميوه هاي ممنوع اين بهشت است و در كنار ديگر مسلمانان از هرجا و هر نژاد و باهر رتبه ي مادي يا معنوي و داراي هر زبان و فرهنگ به جاي آورند و آنگاه به نشان زدودن همه ي چركها و پليدي هايي كه در فضاي آلوده ي زندگي مادّي برجان و دل آنان نشسته است ، حلق وتقصير كنند وسپس بار ديگر با طراوتي كه از زدودن گناه و تجلّي معرفت و محبت خداوند ، در جان و دل آنان پديد آمده است ، به خانه ي خدا برگردند وطواف ونماز و سعي را اين بار در آفاقي برتر از پيش به جاي آورند و با ذخيره يي سرشار از توحيد ومعنويت و صفا ، و عزمي راسخ در مبارزه با شيطانها ، و قدرتي فائق بر نفس خويشتن ، آماده ي برگشتن به ديار خود و پراكندن عطر حج در اقطار گيتي باشند .

حج ، يكپارچگي امت اسلامي را تأمين مي كند

حكمت بديع اسلام ، اين آزمايش شگفت آور و پر از رمز و راز را چنان ترتيب داده است كه همين يك واجب بتواند در همه ي قرون و اعصار ، و با هراندازه گسترشي كه دامنه ي اسلام در شرق و غرب گيتي به دست آورده است ، يكپارچگي و اتصال اجزاء اين پيكر عظيم را تأمين كند . . . همه در يكجا و هميشه در يك فصل ، . . . چه آن هنگام كه سفر كعبه ي مشتاقان بيت از برخي نقاط عالم يكسال به طول مي انجاميد و چه امروز كه دشمنان امت اسلامي براي پوشش تبليغات زهرآگين خود به سراسر كره ي زمين به بيش از يكساعت نيازندارند ، هميشه اجزاء اين پيكر عظيم و پراكنده ، به اين مركز وحدت و قدرت كه براي آنان كانون صفا و برادري و معنويت و توحيد و معرفت واطلاع است نياز داشته اند . . و اسلام اگر از حج خالي مي بود ركني اصلي و جزيي جوهري را فاقد بود .


164


دو عنصر اصلي حج

حج در جوهر و ذات خود داراي دو عنصر اصلي است : تقرب به خدا در انديشه و عمل ، و اجتناب از طاغوت و شيطان با جسم و جان . . همه ي اعمال و تروك حج ، براي اين دو و در جهت آن و تأمين ابزارها و مقدمات آن است ، و اين در حقيقت خلاصه يي از اسلام و همه ي دعوتهاي الهي نيز هست كه : وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِي كُلِّ أُمَّة رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللهَ وَاجْتَنِبُوا الطّاغُوتَ ( 1 ) در آيات حج تعبيرات : حُنَفاءَ لِلّهِ غَيْرَ مُشْرِكِينَ بِهِ ، ( 2 ) يا فَإِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا . . . ، ( 3 ) يا : فَإِذا قَضَيْتُمْ مَناسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللهَ كَذِكْرِكُمْ آباءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْراً ( 4 ) وامثال آن ناظر به همين دو عنصر اصلي است .

تقرّب به خدا ، ذكر ونماز وتسليم واحرام وبه خود وخدا انديشيدن وسعي و صفا را مي طلبد ودرنهايت زاد وتوشه ي تقوا را دركوله بار حاجي مي گذارد : وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزّادِ التَّقْوي وَاتَّقُونِ يا أُولِي اْلأَلْبابِ . ( 5 )

و اجتناب ازشيطان وطاغوت ، دل كندن ازشهوات و هوسهاي خواركننده وكمك گرفتن ازنيروي صبر واراده ي خود ونيز نيروي عظيم امت اسلامي را لازم دارد كه همانادرحركت دستجمعي وهمراهي وهمدلي و همگامي و هم زباني همگان در طواف وسعي ، و وقوف در عرفات و مشعر ومني ، وهدف گرفتن دستجمعي جمرات شيطان و رمي از همه جا و همه سو به آن و ابراز برائت عمومي از آن ، حاصل مي شود و درنهايت ، گره خوردن دستها و دلها وعزم هاي مسلمين از همه جاي امت اسلامي به يكديگر واحساس قدرت وامنيت در سايه ي وحدت را پديد مي آورد كه : وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنّاسِ وَأَمْناً . ( 6 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نحل : 36

2 . حج : 31

3 . حج : 34

4 . بقره : 20

5 . بقره : 7

6 . بقره : 125


165


اگر حج ، چنانكه قرآن خواسته وپيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرموده وعمل كرده ، به جاي آورده شود و چنانكه فرموده : « خُذُوا عَنِّي مَناسِكَكُمْ » ، مناسك آن از عمل او گرفته شود ، تأمين كننده ي كمال فرد و عزت امت است .

هركس باچنين حجّي مخالفت كند وحج را جدا ازاين خطوط و نشانهاي اصلي آن بخواهد ، باكمال جويي فرد مسلم و عزت امت اسلامي مخالفت كرده است .

مبارزه ي استكبار با اسلام و مسلمين

امروز استكبار جهاني باپرچمداري امريكا و با طرّاحي صهيونيسم به مبارزه يي آشكار با اسلام ومسلمين سرگرم اند . اين البته دنباله ي خصومتهاي ديرين دشمنان اسلام است ، ليكن با شيوه هاي تازه و انگيزه هاي تازه وابزارهاي تازه . وامت اسلامي از چنين كانون مقاومت ونيرو و وحدتي برخوردار است . آيا سزاوار است كه مسلمين از حج براي مقابله بادشمن ستيزه جو و تفرقه ساز و توطئه گر بهره نگيرند وخود را بيدفاع در برابر دشمن قراردهند ؟

حجّ درست وكامل ، مي تواند بوسيله ي نزديك كردن دلها و تبادل آگاهيها و افشاي توطئه ها ، خطرناكترين توطئه هاي دشمن عليه اسلام ومسلمين را خنثي كند . امروز دشمن اسلام يعني سردمداران استكبار وصهيونيسم ، تفرقه افكني ميان مسلمين و غوغاگري در عرصه ي تبليغات را برضدّ هركشور ودولت وجمعيّتي كه ازبيداري اسلامي وحاكميت قرآن دم زند وداعيه ي عزّت مسلمين را داشته باشد ، مهمترين كار خود مي داند . زيرااگر بتواند بخش هاي فعّال و پرتحرك از امت اسلامي را از ديگربخش هاي اين امت جداكند ، مطمئن خواهد شد كه دربرابرخودپيكر عظيم و يكپارچه ي امت را نخواهد ديد ، ونقشه هاي خباثت آلودش در باره ي امت اسلامي را بي دردسر پيش خواهد برد . اين روزها مردم دنيا ، شاهد حجم انبوه و متراكم وسطح وسيع تبليغات بوقهاي استكباري بر ضد جمهوري اسلامي ايرانند . اين همان سياست است كه البته به فضل الهي تاامروز ناكام مانده ولي باهمه ي توان استكبار ، دنبال مي شود .


166


مهمترين انگيزه ي دشمني با ايران اسلامي

مهمترين انگيزه ي دشمني با ايران اسلامي از دوران حيات امام راحل قدس سره تاكنون ، آن است كه دراين كشور ، همه ي سياست ها با معيارهاي اسلامي ، محك زده شده و انتخاب يا مردود مي شود . همه ي موضعگيريهاي سياسي براساس دستورات اسلام ، شكل مي گيرد .

سازش دولتها با صهيونيسم مردوداعلام مي شود ، چون اين به معني آوارگي هميشگي ملت فلسطين واشغال هميشگي كشور فلسطين بوسيله ي دشمن است .

ازملت هاي فلسطين و بوسني وتاجيك وافغان و كشمير و چچن وآذربايجان و الجزائر وديگر ملتهاي مظلوم مسلمان حمايت مي كند ، چون قرآن صريحاً حمايت ازمستضعفان را لازم شمرده است : وَ ما لَكُمْ لا تُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَالنِّساءِ وَالْوِلْدانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْيَةِ الظّالِمِ أَهْلُها وَاجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيّاً وَاجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيراً ( 1 ) باسلطه ي امريكا ونفوذ و دخالت آن دركشورهاي اسلامي و همه ي كشورهاي مظلوم مخالفت مي كند ، چون قرآن فرموده است : . . . لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِياءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ ( 2 ) دركشورخود احكام اسلامي را منشأ وملاك قانونگذاري قرارداده است ، چون عزت واستقلال و رفاه وكمال مادّي و معنوي براي يك ملت را درعمل به احكام اسلامي مي داند . .

اينهاهمه موجب آن شده است كه سردمداران جبهه ي استكبار با دلاّلي و خنّاسي توطئه گران صهيونيست ، ايران اسلامي را دشمن شماره يك خود بدانند وبقدر وسع خود باآن دشمني كنند .

شور و شوق در سراسر امت اسلامي

نكته ي مهم آن است كه امروز درسراسر امت اسلامي شوروشوق به اين هدفها و موضعگيريها همه جا را فراگرفته است ، دربسياري از كشورهاي اسلامي ، جوانان

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نساء : 75

2 . ممتحنه : 1


167


وقشرهاي برگزيده و زبده ترين و پاكترين عناصر از علماي دين واساتيد مجامع علمي و هنرمندان وشعرا و نويسندگان وحتي بسياري از كاركنان دولتي وقشرهاي ميانه ي مردم ، دل و حتي زبان وقلم خود را به اين هدفها سپرده اند . باسازش عربي ـ اسرائيلي مخالف اند ، با تسلّط روز افزون امريكا بر دولتهاشان مخالف اند ، بابي تفاوتي دولتهادربرابر قضاياي اسلامي در اروپا و آسيا و افريقا مخالف اند . . استكباراينهمه را نتيجه ي پيروزي اسلام درايران ، و اقتدار روزافزون ايران اسلامي مي داند ، و ازاينرو حقد وكينه يي ديوانهوار نسبت به جمهوري اسلامي را در دل مي پروراند .

اين يكي از مهمترين انگيزه هاي كساني نيز هست كه با حج ابراهيمي وحجّ معني دار و جهت دار مخالف اند . زيرا تدبّر درحجّ ، عامل معجزه آسايي درگسترش اين انديشه درميان همه ي مسلمانان است ، بعلاوه چهارراه عظيمي براي تبادل اطلاعات ملتها از شرق وغرب وشمال وجنوب جهان اسلام است .

توصيه به مسلمانان حاضر در مراسم حج

من به همه ي برادران وخواهران مسلمان كه درمحشر عظيم حج گردآمده اند متواضعانه توصيه مي كنم كه درحج تدبر كنند وآن دونكته ي اصلي را يعني دل سپردن به خدا و نزديك كردن خود به ذات مقدس الهي درانديشه وعمل با عبوديت خالص وحقيقي ازيكسو واجتناب وبرحذر بودن از شيطانها ودشمنان راه وجهت الهي ازسوي ديگر ، براي خود تأمين كنند وباروحي مجهّز به تقوا و دلي سرشار از اعتماد به خدا و روحي لبريز از اميد به آينده ي امت اسلامي وتصميمي راسخ درپيگيري هدف هاي اسلام و به قصد حاكميت يافتن معارف وقوانين و فرهنگ اسلامي برجوامع مسلمان ، به ديار خود بازگردند .

قدرت پوشالي دشمن نبايد چشمها را خيره كند

قدرت پوشالي دشمن ، نبايد چشم ها را خيره سازد . آنان از تفرق و ضعف روحيه ي مسلمين استفاده مي كنند و قدرتي دروغين براي خود در برابر چشم ساده انديشان


168


مي نمايانند . استكبار در همه ي صحنه هايي كه مسلمانان به راستي در برابر زورگويي آنان ايستاده اند شكست خورده يا در مقاصد خود ناكام گرديده است . نگاهي به ايران اسلامي كه به حول وقوه ي الهي درمواجهه باحجم عظيم وافسانه يي خصومتهاي امريكا و همدستانش در طول شانزده سال گذشته پيروز بيرون آمده و امروز از هميشه مقتدرتر ، موفق تر ، بانشاط تر واميدوارتراست ، ثابت كننده ي اين مدّعا است . امروز امريكا كه پرچمدار استكبار در مبارزه اش با حركت بيداري اسلامي است نه تنها دراين مبارزه ي ناعادلانه ، سرشكسته و ناموفق است كه خود در درون خود نيز از لحاظ اقتصادي و امنيتي وسياسي با مشكلات بزرگ و لاينحل روبه رو است . كمااين كه درتلاشهاي ابرقدرتانه ي خود هم كه به گمان باطل سردمداران خام و مغرور امريكا ، ازحقوق ابرقدرتي آنان است ! طعم تلخ شكستهاي پياپي را چشيده است وان شاءالله درآينده هم خواهد چشيد . نگاهي به وضع فلسطين و خواب خوش ولي تعبيرنشده ي حلّ مسأله فلسطين كه اكنون به گره ي دشواري بدل شده است ، يا به شرق افريقا و خروج مفتضحانه و منفورانه ي نيروهاي امريكا ازسومالي ، يا به اروپا ونقش خنثي وبي خاصيت امريكا در قضاياي بالكان ، يا به تلاش دريوزه گون و بي پاسخ امريكا در چهارگوشه ي دنيا براي قطع روابط تجاري همه ي كشورها با ايران ، يا به تكاپوي زشت و نفرت انگيز امريكا براي متهم كردن ايران در حوادثي همچون حادثه ي آرژانتين سرانجام رسوايي آنان با روشن شدن حقايق ، وقضاياي ديگر ومتعددي از اين قبيل اثبات مي كند كه قدرت فائقه ي ادّعايي استكبار ، مانند بسياري از مدّعاهاي آنان چون طرفداري ازحقوق انسان وامثال آن ، سخني پوچ است .

مسلمانان درصورت عزم وايستادگي ومعرفت ، از استكبار قوي ترند . نيروهاي استكبار درعرصه ي مسائل انساني به ضعف هاي مفرط وبي علاج ، دچارند وهيچ جمعيّت ودولت و بخصوص ملّت داراي تصميم راسخ وانديشه ي روشن ـ چه رسد به امت بزرگ اسلامي ـ نبايد ازآنان بيمي به دل راه دهد .

در پايان بار ديگر همگان را به تدبّر در يكايك اعمال و شعائر حج و نيز
به استمداد از قدرت لا يزال الهي و تمسك به حبل الله دعوت مي كنم و


169


اميدوارم كساني كه دل در گرو استضائه از انوار الهي حج دارند ، مورد تأئيدات و
تفضلات الهي قرار گرفته و مشمول ادعيه ي زاكيه ي حضرت بقيّة الله الاعظم ( ارواحنافداهوعجّل الله فرجه ) گردند و با حج مقبول و دعاي مستجاب و ذخيره ي ارزشمند معنوي به ديار خود باز گردند .

والسّلام عليكم ورحمة الله              

چهارم ذيحجة الحرام 1415 برابر با چهاردهم ارديبهشت 1374

علي الحسيني الخامنه ئي              


170


بيانات در ديدار با آقاي ري شهري و اعضاي بعثه ي حج

( 30/2/1374هـ . ش . )

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمْ

زبان ما از شكر نعمتهاي پرورگار قاصر است

اولا بايد عرض كنم كه زبانهاي ما از ذكر ، و دلهاي ما از فكر و احصاء قلبي و شكر نعم پروردگار قاصر است . اين كار عظيمي كه امسال به همّت شما آقايان انجام گرفت ، اين حجِ مقبول و عزيز ، همراه باعظمت ، عزت ، شوكت اسلام ، مسلمين و جمهوري اسلامي ، نعمت پروردگار بود . القاي اين افكار به اذهان شريفه ي آقايان ، قوّت و عزم دادن و قاطعيت بخشيدن به شما در اجراي اين كارهاي دشوار و خطرناك ، لطف الهي است . ما همين طور از دور اين الطاف الهي را نگاه مي كرديم تا آنجايي كه مي توانستيم احصاء مي كرديم ، مي ديديم كه واقعاً وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللهِ لا تُحْصُوها الطاف خداوند قابل شمارش نيست . انسان نمي تواند واقعاً شكر بگزارد ، جز اينكه به قصور ، كوتاهي ، ضعف ، انكسار و حقارت خودمان در مقابل عظمت اين نعمت هاي پروردگار اعتراف كنيم و بگوييم : « مَا بِنَا مِنْ نِعْمَة فَمِنْكَ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ » . اميدواريم كه خداي متعال نعمتش را بر اين امت عزيز ، مردم خوب و شما برادران فعال ، فداكار و زحمتكش مستدام بدارد . ان شاءالله هر سال ، هميشه و در همه ي ميدانها اين توفيقات را به ملت ايران ارزاني بدارد .

قبول الهي ؛ بزرگترين پاداش شما

در مرتبه ي دوم ، حقيقتاً خيلي دشوار است كه انسان بتواند از شما آقايان ؛ جناب


171


آقاي ري شهري با اين همه تلاشها و فعاليت و حسن نظر نسبت به مسأله و تصميم گيري بجا وبموقع و همچنين همه ي آقاياني كه در اين كار به نحوي از انحاء چه در تصميم گيري و تمهيد مقدمات ، چه در عمل و اجرا با ايشان همكاري داشتند ، سپاسگزاري كند . از بس كه اين زحمات شما باارزش و بزرگ است ، انسان احساس مي كند كه نمي شود واقعاً به آساني از شما تشكر كرد . اجمالا عرض مي كنيم كه خيلي متشكريم . خداوند ان شاءالله به شما اجر بدهد و از شما اين زحمات را قبول بكند . قبول الهي بزرگترين پاداش شماست . طبيعتِ بعضي از اعمال ، نشان مي دهد كه مقبول پروردگار هم هست . الآن جناب آقاي ري شهري براي من نقل مي كردند كه بعضي مي آيند و اظهار علاقه مي كنند ، استفسار مي كنند كه برائت كي است ؟ يا در محل رمي يا در جاهاي ديگر از امريكا اظهار برائت مي كنند . اين صداي برائت ، يك روز غريب بود . يك وقتي آن سالهاي اول انقلاب حتّي گاهي اوقات كساني كه از كشور ما نبودند ، مي ديدند كه مسلمانهاي مؤمن و انقلابي اظهار برائت مي كنند ، به آنها مي گفتند كه چه خبر است ديگر ، مثلا اظهار ناهماهنگي هم مي كردند . بنده هم خودم اين را در يك سفر كه سال اول انقلاب چند روزي مشرّف شدم ، در مواردي مشاهده كردم ، بعد هم از ديگران مي شنيدم . دأب امام رضوان الله عليه اين بود كه وقتي انسان حرف حق را مي زند ، بايد پايش بايستد . والاّ صرف انداختن حرف حق در فضا و رهاكردن و رفتن كافي نيست . بايد پاي اين بذر بنشينيد تا سبز بشود . خود آن بزرگوار پاي دانه ، دانه ي بذرها نشست تا اين جور شجره ي طيبه اي را كه  أَصْلُها ثابِتٌ وَفَرْعُها فِي السَّماءِ به وجود آورد . خودش ذره ، ذره كارها را دنبال كرد .

خوب ، طبعاً آثار و نتايج تاريخ اين استقامت ، دنبال گيري و دؤوب در اين عمل را خداي متعال مي بخشد . الحمدلله .

بايد نواقص را برطرف كنيم

البته همان طور كه فرمودند نقصها زياد است . بعضي از نقصها را ما مي دانيم و بعضيها را نمي دانيم . بايد حتّي بگرديم نواقصي را كه هست پيدا كنيم و روزبه روز
آن نواقص را برطرف كنيم . خوب ، اينكه شما مي فرماييد ، دشمنها دارند عليه شيعه


172


تبليغات مي كنند ، روشن شد كه مطلب چيست . دشمن با عكس العمل و حساسيتش نسبت به يك بخش از كار ما ، خودش را لو مي دهد و نشان مي دهد كه بخش مؤثر در كار ما كجاست . پس معلوم شد كه آن چيزي كه دشمن از آن مي ترسد ، تفكر و ديد شيعي و انقلابي است . به همين خاطر مي خواهد آن را در ذهنها مشوّش و مغشوش كند تا بگويد كساني كه اين كارها را مي كنند ، آدمهاي بي ريشه اي هستند . پس آن نقطه ، نقطه ي حساسي است . ما بايستي به آنجا به عنوان نقطه ي حساس ، توجه مضاعف بكنيم .

طبيعت انقلاب ، حمله است

امام ( قدس سره ) مي گفتند : « هر وقت دشمن يك حساسيتي نشان مي دهد ( اين را هم به زبان مكرراً گفتند ، هم عملشان اين جوري بود ) ما بايد از حساسيت دشمن بفهميم كه بايد روي چه چيزي حساسيت داشته باشيم » . چيزي را كه او خيلي از آن بدش بيايد ، ما خيلي به آن احتياج داريم . ما هم همين كار را مي كنيم . الحمدلله بيان ما كه از آنها ناقص تر ، حجّتمان ضعيف تر و توانايي مان كمتر كه نيست . ما هم مي توانيم . آنها دارند عكس العملي كار مي كنند . در حقيقت ماشروع كرديم . انقلاب شروع كرده . همه در مقابل انقلاب مدافع اند . انقلاب كه لزومي ندارد از خودش دفاع كند . انقلاب بايد حمله كند . طبيعت انقلاب حمله است . حالا اين حمله را ادامه بدهيد . خيلي خوب ، حالا بعد از اين راجع به عقايد شيعه به بهترين بيان ، به ابلغ وجه و زيباترين شكل ، كار درست انجام دهيد . كارهاي كوچكِ در دسترس و جزوه هاي چند صفحه اي را به تيراژ ميليون ، در اختيار افراد قرار بدهيد . لازم است كه ما اين جوري ، ميليوني حركت بكنيم . . . . اين يك نكته .

حج را بايد به اهدافش نزديك كرد

نكته بعد به نظر من اين است كه حج را بايد به طرف اهدافش نزديك كرد . يكي از بزرگترين هنرهاي امام ( قدس سره ) اين بود . امام حج را به طرف مواضع اصلي خودش بردند . ما بايد نگاه كنيم ببينيم كجاي حج از آن حجِّ نبوي و ولوي فاصله گرفته ، آن جا را فشار بگذاريم و نزديك كنيم . اعمال حج عبارتند از : قضيه ي برائت ، مسأله ي وحدت


173


اسلامي ، مسأله ي اشاره به افكار عالي اسلامي و تبليغ و توجيه آن ، مسأله ي زهد و رياضت . حج ، براي زهد و رياضت است . آدم وقتي در روايات و اعمال حج نگاه مي كند ، مي بيند اصلا براي اين است كه انسان برود آنجا رياضت بكشد . اصلا حج جاي خوشگذراني نيست . حالا اگر كسي مي خواهد خوشگذراني كند يك جور ديگر سفر كند ، يك زيارتي هم بكند . حج جايي نيست كه انسان متنعم بشود و راحت برود و بيايد . آنجا بايد مُغبرّالوجه و مغبرّالشَّعر باشد . آفتاب روي انسان را بسوزاند و موهايش را ژوليده كند . لباس زيبا و عطر نداشته باشد . از بوي متعفن اجتناب نكند بلكه از بوي طيّب اجتناب بكند . در حج همه ي وسايل فشار و رياضت الهي براي يك مدّت محدود و كوتاه فراهم است . مجموع اعمال حج سه ، چهار روز بيشتر نيست . در اين مدّت انسان بايد ياد بگيرد كه چه كار بكند . نمي شود فرض كنيم كه لباس ، مركب و رفتار انسان تجملاتي نباشد ، اما خوراكش ، يك خوراك اشرافي درجه يك باشد . اين باور كردني نيست . اصلا ظاهراً مثل تناقض صدر و ذيل با هم نمي سازند . . . .

حج را به سمت رياضت انتخابي ببريد

به نظر من يك مقداري حج را به سمت يك رياضت انتخابي ببريد . يك وقت است كه حجاج را بدون نان ، آب ، هتل و سرپناه رها مي كنيم . اين خيلي بد است . يك وقت هم برنامه ريزي مي كنيد كه حالا يك مقدار در عسرت و رياضت زندگي كنيد . به خودمان هم مي گوييم ، به آنها هم مي گوييم ، اول هم خودمان در رياضت زندگي مي كنيم . اولين كسي كه مرتاضانه زندگي مي كند ، خود ما خواهيم بود و بعد مردم هم ياد مي گيرند و عادت مي كنند . ان شاءالله به اين سمت نزديك بشويد . ان شاءالله اميدواريم آن نفس شريف امام ( قدس سره ) و ادعيه ي زاكيه حضرت بقية الله همچنان پشتوانه ي كار باشد . دخالت دست قدرت پروردگار كه همان عنايات ولي الله الاعظم ارواحنا فداه است ، در همه ي قضايا بخصوص در قضيه ي حج كه به احتمال قريب به يقين خود آن بزرگوار هم آنجا حضور دارند و از نزديك شاهد و ناظرند ، از اوضح واضحات است . اذان شد و ديگر وقت نماز است . ان شاءالله كه آقايان موفق و مؤيد باشيد .



| شناسه مطلب: 75021