بخش 3
فصل دوم: آداب کوی جانان (ترجمه ادب الزائر) آداب زیارت الف: گامهای عمل بعد از خلوص نیّت ب: غسل و وضوی زیارت ج: دو لباس زیارت
فصل دوم
آداب كوي جانان
ترجمة ادب الزّائر لمن يمّم الحائر
آداب زيارت
خداوند سبحان را سپاس ميگزارم و بر پيامبر اعظم (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و خاندان او ـ برگزيدگان و نيكان ـ درود ميفرستم. و بعد: روشن است كه اگر كسي بر كسي وارد شود، بر وارد شونده، رعايت آدابي كه با مقام ميزبان تناسب دارد و نيز مراعات سنّتهايي كه ا و را به ميزبان نزديك و مقرّب سازد، لازم است، چراكه تنها هدف و ثمرة ديدار و زيارت دو فرد، ايجاد محبّت و دوستي دو سويه است و اين مقصود جز با آگاهي از آداب مورد رغبت و خوشايند زيارت شونده و تخلّق به آنچه كه ـ به حسب اختلاف اشخاص و مراتب و مقامات ـ شخصيّت مَزُور (زيارت شونده) آن را ميطلبد و ميپسندد؛ ميسّر و ممكن نميباشد؛ پس آمدن به درگاه خداوند سبحان به واسطة زيارت آن ابوابي كه مردمان به آن امتحان ميشوند1، ناگزير از رعايت آداب و سنني است كه مورد پسند و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . مراد از "الباب المبتلي به النّاس"؛ (دري كه مردمان به آن امتحان شوند)، اهل بيت پيامبر:، ميباشد كه در زيارت جامعة كبيره آمده است. من لايحضره الفقيه، ج 2، ص 613؛ التهذيب، ج 6، ص 97.
امـام صـادق (عليه السلام) ميفـرمـايـد: ما بـاب حطّـه (آمـرزش) هستيم و آن در سلامتي (و عصمت) اسـت. هـر كـه در آن داخـل شـود، نجـات يـابد و هـر كـه تخـلّف كـند، ساقط<-- --> شود. (بحارالأنوار، ج 10، ص104.)
علاّمة مجلسي مينويسد: "الباب المبتلي به النّاس، اشاره به گفتار پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) است كه فرمود: "مثل اهل بيت من، مثل باب حطّه است" و باب حطّه يكي از درهاي بيت المقدس بود كه بني اسرائيل از آن عبور ميكردند." (بحارالأنوار، ج 99، ص 141.) استاد حكيم مفسّر آيتالله جوادي آملي مينويسد: "حطّه يعني خدايا گناهان ما را بريز." (تفسير تسنيم، ج 4 ، ص 557) "باب حطّه كه همان درِ انحطاط، تواضع و فروتني است، هماره به روي سالكان كوي حق گشوده است و طالبان آن اندك و واردان آن واصلند." (تفسير تسنيم، ج 4 ، ص 563.)
خوشايند خداوند متعال است و بايد به گونهاي باشد كه به رضا و خشنودي حقّ بينجامد و موجب قربت و نزديكي به خداوند باشد، و هر زيارتي كه از جميع آداب و سنن، خالي باشد يا به همراه اعمال مخالف با آداب و سنن باشد، ناقص و بي ثمر است و چه بسا موجب خواري و اهانت به مزور باشد كه در اين صورت، اين زيارت، انسان را از زيارت شونده دور ميكند و موجب جدايي از زيارت شونده خواهد بود و محبّت و نزديكي را به ارث نخواهد گذاشت.
در حديث مُسندي از «مفضّل بن عمر» نقل شده است كه گفت: امام صادق (عليه السلام) فرمود:
«اگر زيارت كنيد، بهتر از آن است كه زيارت نكنيد و اگر زيارت نكنيد بهتر از آن است كه زيارت كنيد. گفت: گفتم: (پشتم را شكستي!) فرمود: به خدا سوگند، هر كدام از شما با دلي شكسته و اندوهبار به سوي قبر پدرش ميرود، در حالي كه شما با سفرههاي غذا به سوي امام حسين (عليه السلام) ميرويد، هرگز چنين نيست تا اين كه ژوليده موي و غبارآلود به سويش برويد.»( 1 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . كامل الزيارات، ابن قولويه قمي، تحقيق جواد قيّومي، ص 251، باب 48، ح2. <--
--> نيز ابوالمضاعف از امام صادق (عليه السلام) نقل ميكند:
آيا شما به قبر امام حسين (عليه السلام) ميرويد؟ عرض كردم: بله. فرمود: آيا براي آن سفره بر ميداريد؟ عرض كردم: بله، پس فرمود: شما هنگامي كه به قبور پدران و مادرانتان ميرويد، چنين نميكنيد. گفت: عرض كردم: چه بخوريم؟ فرمود: نان و شير ـ مراد از سفرة غذا، غذاهاي لذيذ است نه مطلق سفره ـ . (جامع أحاديث الشيعة، ج 15، كتاب المزار، ص 380.)
نيز در حديثي از محمّد بن مسلم از امام صادق (عليه السلام) آمده است كه گفت:
«به او گفتم: هنگامي كه به سوي [زيارت] پدر بزرگوارت ميرويم، آيا درحجّ هستيم، حضرت فرمودند: بله، عرض كردم: پس آنچه بر حجّ كننده لازم است براي ما نيز ضروري است؟ فرمود: از چه اموري؟ عرض كردم: از اموري كه براي حجّ كننده لازم است؟ فرمود: بر تو لازم است... تا اين كه جملهاي از آداب را برشمردند. پس فرمودند: هنگامي كه اين امور را انجام دادي، حجّ و عمرة تو تمام است، و از سوي آن كه [خداوند] با دادن نفقه و دوري از خانواده و اميال و رغبتي كه داشتي، آنچه نزد اوست را ميخواستي، مستحق آن ميشوي كه با مغفرت و رحمت و خوشنودي الهي برگردي.»( 1 )
ما بخشي از آداب زيارت مولايمان امام سبط شهيد7 در كربلاي مشرّفه را كه در حديث مذكور آمده است يا اعتبار صحيح، مساعد آن است ياد ميكنيم و آنچه را از لفظ حديث، از مصادر مورد وثوق، به دست آوردهايم ذكر كرده، به آن اشاره ميكنيم:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . كامل الزيارات، باب 48، ح 1، ص 250 ـ 251.
حديث طولاني است كه علاّمه در ضمن آداب، آن را ذكر ميفرمايد.
الف: گامهاي عمل بعد از خلوص نيّت( 1 )
1 ـ هنگامي كه خواستي به سوي قبر امام حسين (عليه السلام) [در كربلا] حركت كني، پس روز چهارشنبه، پنج شنبه و جمعه روزه بگير2، وقتي شب جمعه شد، نماز شب بخوان، پس به اطراف آسمان نگاه كن و قبل از مغرب آن شب، غسل كن، سپس با حال طهارت بخواب.(3)
2 ـ قبل از ا ين كه از ميان اهل [و خانوادة] خود خارج شوي غسل كن و هنگام غسل بگو:
«اللّهُمَّ طَهِّرْنِي وَطَهِّرْ قَلْبِي وَاشْرَحْ لِي صَدْرِي وَأَجْرِ عَلَي لِسانِي ذِكْرَكَ وَمِدْحَتَكَ وَالثَّناءَ عَلَيْكَ، فَإِنَّهُ لاَ قُوَّةَ إِلاّ بِكَ ، وَقَدْ عَلِمْتُ أَنَّ قِوامَ دِينِي، التَّسْلِيمُ لاَِمْرِكَ ، وَالاِتِّباعُ لِسُنَّةِ نَبِيِّكَ وَالشَّهَادَةُ عَلَي جَمِيعِ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . جناب سيّد بن طاووس (رحمه الله) ، سيّد اهل مراقبه، در كتاب عظيم الشأن اقبال الأعمال، ج 3، ص 340، در باب زيارت امام حسين (عليه السلام) در نيمة شعبان ميفرمايد:
و از اهمّ مهمّات، اخلاص زائران در زيارت و نيز پاكسازي نيّتهاست و اين كه زيارت فقط براي اجراي امر خداوند جلّ جلاله باشد، پس عبادت براي خداوند جلّ جلاله به واسطة زيارت و طاعت براي خداوند در موافقت با حق تعالي در بزرگداشت زيارت است و بايد چنان باشد كه هرگاه با كثرت زائران زيارت كرد، گويا بدون تمامي مردم ـ به تنهايي ـ زيارت كرده است پس ديده و خاطرش به غير ربّ العالمين تعلّقي نداشته باشد و اين امري است كه صريح عقول عارفان بدان گواهي ميدهد و خداوند جلّ جلاله ميفرمايد: "جز اين فرمان نيافته بودند كه خداوند را بپرستند و پاكدينانه دين خود را براي او خالص دارند".
مسلّم است روح هر عملي به ويژه زيارت، اخلاص و رضا و خوشنودي حضرت حق تبارك و تعالي است و بسيار شايسته است كه زائر از ابتداي سفر، نيّت نيابت از قطب عالم امكان، امام مهدي موعود7 كند تا سفري پرثمر در پيش داشته باشد.
2 . كامل الزّيارات، باب 79، ص 393، حديث 23.
3 . جناب سيّد بن طاووس در فلاح السائل، ص 485، با سند خود روايتي را از امام هادي (عليه السلام) نقل ميكند كه فرمود: ما اهل بيت هنگام خوابمان ده ويژگي داريم: اوّل طهارت (وضو و...) و... .
اَنبيائكَ وَرُسُلِكَ إلي جَميعِ خَلْقِكَ، اللّهُمَّ اجْعَلْهُ نُوراً وَطَهُوراً وَحِرزاً وَشفاءً مِنْ كُلّ داءٍ وَسُقْمٍ وَآفَةٍ وَعاهَةٍ وَمِنْ شَرِّ ما أَخافُ وَأَحْذَرُ.»( 1 )
3 ـ وقتي خواستي خارج شوي، اهل و فرزندانت را جمع كن و بگو:
«اللّهُمَّ إِنِّي أَسْتَوْدِعُكَ الْيَوْمَ نَفْسِي وَأَهْلِي وَمَالِي وَوُلْدِي وَمَنْ كَانَ مِنِّي بِسَبِيل، الشَّاهِدَ مِنْهُمْ وَالْغَائِبَ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحمّد وَآل مُحمّد وَاحْفَظْنا بِحِفْظِ الاِْيمانِ وَاحْفَظْ عَلَيْنا . اللّهُمَّ اجْعَلْنا في حِرْزِكَ وَلاتَسْلُبْنا نِعْمَتَكَ وَلاتُغَيِّرْ ما بِنا مِنْ عافِيَتِكَ وَزِدْنا مِنْ فَضْلِكَ، اِنّا إليكَ راغِبُونَ، اَللّهُمَّ إِنَّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ وَعْثَاءِ السَّفَرِ وَمِنْ كَآبَةِ الْمُنْقَلَبِ وَمِنْ سُوءِ الْمَنْظَرِ فِي النَّفْسِ وَالاَهْلِ وَالْمالِ وَالْوَلَدِ، اللّهُمَّ ارْزُقْنا حَلاوَةَ الايمانِ وَبَرْدَ الْمَغْفِرَةِ وَآمِنّا مِنْ عَذابِكَ اِنّا إلَيْكَ راغِبونَ وَآتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَفِي الآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنا عَذابَ النَّارِ وَآتِنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إنَّكَ عَلي كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»( 2 )
4 ـ از منزل خود با حالت خشوع و فروتني خارج شو و بسيار تهليل، تكبير، تحميد و تمجيد3 و صلوات بر پيامبر بگو و بر تو باد به سكينه و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . كامل الزّيارات، باب 79، ح 23، ص 393 و 394.
2 . مصباح المتهجّد، ص 717 و 718؛ هديّة الزّائرين و بهجة الناظرين، شيخ عبّاس قمي، ص 117.
3 . در مجمع البحرين، ج 5، ص 500 آمده است: خدا را تهليل كرد يعني گفت: (لا اله الا الله). تكبير يعني گفتن (الله اكبر)، تحميد يعني گفتن (الحمد لله) و تمجيد يعني گفتن (لا حول و لا قوة الا بالله).
وقار.(1)
5 ـ هنگامي كه از ميان خانوادهات خارج شدي بگو:
«اللّهُمَّ إنّي إِلَيْكَ وَجَّهْتُ وَجْهِي، وَإِلَيْكَ فَوَّضْتُ أَمْري وَإِلَيْكَ أَسْلَمْتُ نَفْسي وَإِلَيْكَ أَلْجَأْتُ ظَهْري وَعَلَيكَ تَوَكَّلْتُ، لا مَلْجَأَ وَلا مَنْجا إلاّ إلَيْكَ، تَبارَكْتَ وَتَعالَيْتَ، عَزَّ جارُكَ وَجَلَّ ثَناؤُكَ».
سپس بگو:
«بِسْمِ اللهِ وَبِاللهِ ، وَمِنَ اللهِ وَإلي اللهِ ، وَفي سَبِيلِ اللهِ ، وَعَلي مِلَّةِ رَسُولِ اللهِ صَلّي اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ ، عَلَي اللهِ تَوَكَّلْتُ وَإلَيهِ اَنَـبِْتُ، فاطِرِ السَّماواتِ السَّبْعِ وَالأرَضينَ السَّبْعِ ، وَرَبِّ الْعَرْش الْعَظيم ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدِ ، وَاحْفَظْني في سَفَري، وَاخْلُفني في أهْلي بِأحْسَنِ الخِلافَة، اللّهُمَّ إلَيْكَ تَوَجَّهْتُ، وَإلَيْكَ خَرَجْتُ ، وَإلَيكَ وَفَدْتُ ، وَلِخَيْركَ تَعرَّضْتُ ، وبِزيارَةِ حَبيبِ حَبيبِِكَ تَقَرَّبْتُ، اللّهُمَّ لا تَمْنَعْني خَيْرَ ما عِنْدَكَ بِشَرِّ ما عِنْدي ، اللّهُمَّ اغْفِرْ لي ذُنُوبي ، وكَفِّرْ عَنّي سَيِّئاتي، وَحُطَّ عَنّي خَطايايَ ، وَاقْبَلْ مِنّي حَسَناتي» .
و سه بار بگو:
«اللّهُمَّ اجْعَلْني في دِرْعِكَ الحَصينَةِ ، الَّتي تَجْعَلُ فيها مَنْ تُريدُ ، اللّهُمَّ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . شيخ فخرالدين طريحي در مجمع البحرين، ج6، ص 267 مينويسد: "سكينه نزد اهل تحقيق هيئتي جسماني است كه ناشي از استقرار، طمأنينه و آرامش اعضا ميباشد و وقار هيئتي نفساني است كه ناشي از طمأنينه، ثبات و آرامش نفس است"؛ امّا به نظر ميرسد اين تعريف، كاملاً بر عكس باشد چراكه قرآن كريم "سكينه" را به قلب نسبت ميدهد و ميفرمايد: {هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ}؛ (اوست كه آرامش را در دلهاي مؤمنان جاي داد...). فتح، 4.
إنّي أبْرَءُ إلَيْكَ مِنَ الحَوْلِ وَالْقُوَّةِ»
سپس سورة فاتحة الكتاب، فلق، ناس، توحيد، قدر و آية الكرسي و سورة يس و آخر سورة مباركه حشر را بخوان:
{لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلي جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَتِلْكَ الأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ * هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ * هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ * هُوَ اللَّهُ الْخالِقُ الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الأَْسْماءُ الْحُسْني يُسَبِّحُ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَالأَْرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}.(1) 2
6 ـ عطر استعمال نكن و بر بدن خود روغن نزن و از سرمه استفاده نكن تا به قبر امام حسين (عليه السلام) وارد شوي.(3)
7 ـ و بر تو باد به سكينه و وقار و بر تو لازم است از آنچه برايت لازم نيست، خودداري كني.(4)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . سورة حشر، آية 21 تا 24
2 . كامل الزيارات، باب 79، ص 394 و 395
3 . همان، ص 395.
4 . همان، باب 48، حديث 1، ص 250 و 251.
8 ـ لازم است چشمت را [از ديدن آنچه ديدنش برايت لازم نيست] بپوشاني.(1)
9 ـ بر تو لازم است، هنگامي كه برادر نيازمندت، از راه بازمانده، بازگردي و [به او] مواسات و ايثار كني.(2)
10 ـ لازم است بر تو، تقيّه [كه قوام و نظام دينت به آن است] و ورع [و پرهيز] از آنچه نهي شدهاي؛ نيز از خصومت و دعوا و زياد قسم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . كامل الزّيارات، باب 48، حديث 1، ص 251؛ به طور كلّي مراقبه در همة ابعاد جسمي و روحي بر زائر سيّد الشهداء (عليه السلام) لازم است به ويژه حفظ نگاه، كه زائر، هم بايد چشم خود را از نگاه به محرّمات حفظ كند و هم بايد چشم خود را از ديدن امور بيهوده و از آنچه خلاف توجّه قلبي ميباشد، حفظ كند. امام صادق (عليه السلام) ميفرمايد: "نگاه [حرام] تيري از تيرهاي مسموم ابليس است و چه بسا نگاه كوتاهي كه حسرتي طولاني در پي دارد." (اصول كافي، ج 5، ص 559). نيز رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) فرمود: "نگاه حرام تيري از تيرهاي مسموم ابليس است، پس هر كس آن را از خوف خداوند ترك كند، خداوند ايماني به او عطا كند كه شيريني آن را در قلبش مييابد. (بحارالأنوار، ج 101، ص 38).
2 . همان: مرحوم محدّث قمي (رحمه الله) در مفاتيح الجنان، آداب مخصوصة زيارت امام حسين (عليه السلام) ، مينويسد: "آنكه اگر در بين راه زوّار پياده ديد كه وامانده و خسته شده و از او استعانتي خواست، تا ممكن شود در كار او اهتمام نموده، و او را به منزل برساند، و مبادا به او استخفاف و بي اعتنايي نمايد .
شيخ كليني به سند معتبر از ابوهارون روايت كرده كه : من حاضر بودم در خدمت حضرت صادق (عليه السلام)كه فرمود به مردمي كه در نزد او بودند : چه شده از براي شما كه استخفاف مينماييد به ما ؟ پس از بين آنها مردي از اهل خراسان برخاست و گفت : پناه ميبريم به خدا از آنكه ما به شما، يا به چيزي از امر شما استخفاف كنيم، فرمود : آري تو خودت يكي از آن اشخاص هستي كه سبك شمردي و خوار نمودي مرا ، آن مرد گفت : پناه ميبرم به خدا كه من خوار نموده باشم شما را ، فرمود : واي بر تو آيا نشنيدي فلان كس را در وقتي كه نزديك به جُحفه بوديم، با تو گفت : مرا به قدر يك ميل سوار كن كه به خدا سوگند من خسته شدم ، به خدا سوگند كه تو سر به سوي او بلند نكردي و استخفاف به او نمودي ، و هر كسي كه مؤمني را خوار نمايد ما را خوار نموده است، و حرمت خدا را ضايع كرده."
خوردن و از مجادلهاي كه قسم در آن است، بپرهيز.(1)
11 ـ و لازم است كم سخن بگويي مگر اين كه خير باشد2 و بر تو باد دوري از مزاح و شوخي.(3)
12 ـ و بر تو باد دوري از حمل سفرة شيريني و حلوا و مانند آنها4؛ مشهدي در كتاب «المزار» خود ميگويد: «از غذا و نوشيدني لذيذ بپرهيز».(5)
13 ـ و بر تو لازم است با همراهان مصاحبت نيكو داشته باشي.(6)
14 ـ و بر تو باد كثرت ذكر خداوند (لازم است خداوند را زياد ياد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . كامل الزّيارات، باب 48، حديث 1، ص 251.
2 . همان.
3 . همان، باب 79، ص 395.
4 . همان، باب 47، ح 1، ص 248 و 249: امام صادق (عليه السلام) فرمودند: "به من خبر رسيده است كه گروهي، هنگامي كه حسين (عليه السلام) را زيارت ميكنند به همراه خود سفرههاي غذا حمل ميكنند كه در آن شيريني و حلوا و مانند آنهاست و اگر قبور دوستانشان را زيارت ميكردند اين چيزها را با خود حمل نميكردند."
5 . المزار، محمّد بن المشهدي، باب 14، ص 369: از لهو و لعب كناره گير و از غذا و نوشيدني لذيذ بپرهيز.
مرحوم محدّث قمي (رحمه الله) در مفاتيح الجنان، مينويسد:
"شيخ كليني (رحمه الله) روايت كرده كه: بعد از شهادت امام حسين (عليه السلام) زوجه كلبيّه آن حضرت اقامة ماتم نمود براي آن حضرت، و گريست و گريستند ساير زنها و خدمتكاران تا حدّي كه اشكهاي آنها خشك شد و ديگر اشكشان نيامد ، پس، از جايي براي آن مخدّره هديه فرستادند جوني، كه معني آن را مرغ قطا گفته اند، براي آنكه از خوردن آن قوّتي بگيرند در گريستن بر امام حسين (عليه السلام) ، چون آن محترمه آن را ديد پرسيد : اين چيست؟ گفتند : اين هديهاي است كه فلاني فرستاده براي شما كه استعانت بجوييد به آن در ماتم حسين (عليه السلام) ، فرمود: ما كه در عروسي نيستيم، ما را چه به اين خوراك ؟! پس امر فرمود آن را از خانه بيرون بردند.
6 . كامل الزّيارات، باب 48، حديث 1، ص 251.
كني.)(1)
15 ـ و بر تو لازم است لباست تميز باشد.(2)
16 ـ هنگامي كه به منزل (و مقصد) رسيدي ميگويي:
«رَبِّ أَنْزِلْنِي مُنْزَلاً مُبارَكاً وَأَنْتَ خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ، رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطاناً نَصِيراً، اللهُ اكبرُ الله اكبرُ الله اكبرُ. اللّهُمَّ اِنّي اَسْئَلُكَ خَيْرَ هذِهِ الْبُقْعَةِ الْمُبارَكَةِ وَخَيْرَ أَهْلِها وَأَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّها و شَرِّ أهْلِها، أللّهُمَّ حَبِّبْني إلي خَلْقِكَ وَأَفِضْ عَلَيَّ مِنْ سَعَةِ رِزْقِكَ وَوَفِّقْني لِلْقيامِ بِأَداءِ حَقِّكَ، بِرَحْمَتِكَ وَرِضْوانِكَ وَمَنِّكَ وَإحْسانِكَ يا كَريمُ»( 3 )
17 ـ هنگامي كه آن بارگاه برافراشته و آن قبّة ساميه وعاليه بر تو پديدار شد، بگو:
«الْحَمْدُ لِلَّهِ وَسَلامٌ عَلي عِبادِهِ الَّذِينَ اصْطَفي آللَّهُ خَيْرٌ أَمَّا يُشْرِكُونَ وَسَلامٌ عَلَي الْمُرْسَلينَ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ وَسَلامٌ عَلي آل يس، اِنّا كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ وَسَلامٌ عَلي الطيّبينَ الطّاهرينَ الأَوْصياء الصّادقينَ الْقائمينَ بِأَمْرِ اللهِ وَحُجَجِهِِِ السّاعينَ إلي سَبيل الله الْمُجاهدينَ في اللهِ حَقَّ جِهادِهِ، النّاصحينَ لِجَميعِ عِبادِهِ الْمُسْتَخْلَفينَ في
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . كامل الزّيارات، باب 48، ح1، ص 251 و نيز باب 79، ص 395.
2 . همان. مرحوم محدّث قمي در هدية الزّائرين و بهجة الناظرين، طبع مؤسسة جهاني سبطين، ص 33 از جمله آداب زيارت مينويسد: "پوشيدن جامههاي پاك و پاكيزه و نو، چنانچه در كتاب "دروس" تصريح به آن شده و نيكو است سفيد بودن رنگ آن."
3 . بحارالأنوار، ج 98، ص 231 و 232؛ مصباح الزّائر، ص 221.
بلاده، الْمرشدينَ إلي هدايَتهِ وَاِرْشادِهِ[اِنَّهُ حَميدٌ مَجيدٌ].(1)
18 ـ هنگامي كه بر پُل عَلقمي2 مشرف شدي (در مصباح الزّائر آمده است: هنگامي كه به مشهد (حسيني (عليه السلام) ) نزديك شدي) بگو:
«اَللَّهُمَّ إِلَيْكَ قَصَدَ الْقاصِدُونَ وَفي فَضْلِكَ طَمَعَ الرّاغِبُونَ وَبِكَ اعْتَصَمَ الْمُعْتَصِمُونَ وَعَلَيْكَ تَوَكَّلَ الْمُتَوَكِّلُونَ وَقَدْ قَصَدْتُكَ وافِدَاً وَإلي سِبْطِ نَبِيِّكَ وارِدَاً وَبِرَحْمَتِكَ طامِعَاً وَلِعِزَّتِكَ خاضِعاً وَلوُلاة أَمْرِكَ طائِعاً وَلأَمْرِهِمْ مُتابِعَاً وَبِكَ وَبِمَنِّكَ عائِذَاً وَبِقَبْرِ وَلِيِّكَ مُتَمَسِّكاً وَبِحَبْلِكَ مُعْتَصِماً ، اَللَّهُمَّ ثَبِّتْني عَلي مَحَبَّة أَوْليائِكَ وَلا تَقْطَعْ أَثَري عَنْ زِيارَتِهِمْ وَاحْشُرْني في زُمْرَتِهِمْ وَأَدْخِلْني الْجَنَّةَ بِشَفاعَتِهِمْ.»( 3 )
19 ـ هنگامي كه به فرات رسيدي پس صد بار «الله اكبر» و صد بار «لا اله الاّ الله» بگو و صد بار بر پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) درود فرست، آنگاه پيش از آن كه از فرات عبور كني بگو:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . المزار ابن المشهدي، ص 417؛ بحارالأنوار، ج 98، ص 232؛ مصباح الزّائر، ص 222.
2 . در كتاب فرهنگ عاشورا، جواد محدّثي، ص 346 تحت عنوان (عَلْقم) آمده است: "علقم يا علقمه، نام نهري است از فرات، كه عبّاس بن علي (عليهما السلام) در روز عاشورا، كنار آن به شهادت رسيد. نيز به معناي تلخي است و هر درخت تلخ و آب بسيار سخت را هم علقم گويند و هم حنظل..." و نيز در ص 487 تحت عنوان (نهر علقمه) مينويسد: "نهر علقمه يا علقمي، نهري بوده كه از فرات منشعب شده و آب زلال آن را به منطقة كربلا و سرزمينهاي اطراف آن ميرسانده است. نسبت علقمي به شخص است، جدّ مؤيّدالدّين علقمي وزير، حفر كنندة آن نهر بوده است [موسوعة العتبات المقدّسة، ج 8، ص 32 و 38] منظور از اين كه ميفرمايد: "هنگامي كه پل علقمي مشرف شدي" آن است كه وقتي در كنار نهر علقمي واقع شدي چنين بگو.
3 . المزار ابن المشهدي، ص 418؛ بحارالأنوار، ج 98، ص 232 و 233؛ مصباح الزّائر، ص 222.
«اللَّهُمَّ أَنْتَ خَيْرُ مَنْ وَفَدَ إِلَيْهِ الرِّجَالُ وَأَنْتَ يَا سَيِّدِي أَكْرَمُ مَأْتِيٍّ وَأَكْرَمُ مَزُورٍ وَقَدْ جَعَلْتَ لِكُلِّ زَائِرٍ كَرامَةً وَلِكُلِّ وافِدٍ تُحْفَةً وَقَدْ أَتَيْتُكَ زائراً قَبْرَ ابْنِ نَبِيِّكَ صَلَواتُكَ عَلَيهِ، فَاجْعَلْ تُحْفَتَكَ اِيّايَ فَكَاكَ رَقَبَتِي مِنَ النَّار، وَتَقَبَّلْ مِنِّي عَمَلِي وَاشْكُرْ سَعْيِي وَارْحَمْ مَسيرِي إليكَ بِغَيْرِ مَنٍّ منّي بَلْ لَكَ الْمَنُّ عَلَيَّ إِذْ جَعَلْتَ لِيَ السَّبِيلَ إِلَي زِيَارَتهِ وَعَرَّفْتَنِي فَضْلَهُ وَحَفِظْتَنِي حَتَّي بَلَّغْتَنِي قَبْرَ ابْنِ وَليِّكَ وَقَدْ رَجَوْتُكَ فَصَلِّ عَلي مُحمّدٍ وَآل مُحمّد وَلا تَقْطَعْ رَجَائِي، وَقَدْ أَتَيتُكَ فَلَا تُخَيِّبْ أَمَلِي وَاجْعَلْ هَذَا كَفَّارَةً لِمَا كانَ قَبْلَهُ مِنْ ذُنُوبِي، وَاجْعَلْني مِنْ اَنْصارِهِ يا اَرْحَمَ الرّاحمينَ»
سپس از فرات عبور كن و بگو:
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْ سَعْيِي مَشْكُوراً وَذَنْبِي مَغْفُوراً وَعَمَلِي مَقْبُولاً وَاغْسِلْني مِنَ الْخَطايا وَالذُّنوب، وَطَهِّرْ قَلْبي مِنْ كُلِّ آفَةٍ تَمْحَقُ ديني أوْ تُبْطِلُ عَمَلي يا اَرْحَمَ الرّاحمينَ.»( 1 )
20 ـ رحل اقامت خود را در (نينوا و غاضريه) فرود آر و تا زماني كه در آنجا اقامت داري، گوشت نخور و نان و شير بخور.(2)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . كامل الزّيارات، باب 79، ص 396 و 397. مقصود از اين كه ميفرمايد: "هنگامي كه به فرات رسيدي" آن قسمت از فرات است كه معروف به "شريعة امام صادق (عليه السلام) " ميباشد. ر. ك: هديّة الزائرين، ص 117.
2 . همان، ص 379، در مورد خوردن نان و شير (يا دوغ و ماست) درگذشته روايتي نقل كرديم. امّا غاضريّه و نينوا دو نام از نامهاي كربلاست. محدّث قمّي در "هديّة الزائرين" ص 103 مينويسد: از حضرت باقر (عليه السلام) منقول است كه فرمود: "غاضريّه يعني كربلا، بقعهاي است كه در آن بقعه حق تعالي با موسي بن عمران (عليه السلام) سخن گفت و با نوح7 مناجات كرد و آن<-- -->گراميترين زمينهاي خداوند است." و حضرت صادق (عليه السلام) فرمود: "غاضريّه از تربت بيت المقدّس است"؛ در كتاب فرهنگ عاشورا نوشتة استاد جواد محدٌثي، ص 361 آمده است: "غاضريّه، نام سرزمين كربلا، روستايي از نواحي كوفه نزديك كربلا. منسوب به غاضره از طايفة بني اسد.." و در ص 489 آمده است: "نينوا، شهادتگاه امام حسين (عليه السلام) . نام منطقهاي در كوفه و شرق دجله و شرق كربلا، از روستاهاي منطقة طفّ. نينوا، يك سري تپّههاي باستاني است كه كشيده شده و تا مصبّ نهر علقمه امتداد مييابد. قرية "يونس بن متّي" است و آن حضرت از ميان مردم اين منطقه بيرون آمده است. نينوا امروز به "باب طويرج" معروف است كه در شرق كربلا قرار گرفته است. نامهاي ديگر كربلا عبارتند از: طفّ، حاير، حرم حسيني، شاطيء الفرات.
ب: غسل و وضوي زيارت
21 ـ چون قصد زيارت كردي غسل كن، پس در حديثي از امام صادق (عليه السلام) منقول است كه فرمود:
«... هنگامي كه مردي قصد زيارت امام حسين (عليه السلام) را كند، پس از اين كه غسل زيارت كرد، محمّد (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) او را ندا ميكند: اي وارد شوندگان بر خدا، شما را به همراهي من در بهشت بشارت باد. سپس امير مؤمنان (عليه السلام) ندا ميكند: من ضامن برآورده شدن حوايج شما و دفع بلا از شما در دنيا و آخرت ميباشم پس آنگاه پيامبر و علي [8] از راست و چپ آنها را در بر ميگيرند تا زماني كه به سوي خانوادهشان برگردند.»( 1 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . كامل الزيارات، باب 49، ص 254، حديث 3؛ خداوند فرشتگاني را موكّل قبر امام حسين (عليه السلام) قرار داده است پس هنگامي كه كسي قصد زيارتش كند، خداوند گناه او را به آنها (فرشتگان) عطا كند، پس اگر قدمي بردارد همه را محو كند، پس آنگاه اگر قدم ديگري بردارد حسناتش را دو چندان كند، پس همواره حسنات او را دو چندان كند تا بهشت براي او واجب شود، پس آنگاه پيرامون او را فراگيرند و او را تقديس كنند و به فرشتگان آسمان ندا دهند كه زائران حبيب حبيب خدا را تقديس كنيد، پس هنگامي كه غسل كردند<-- -->محمّد ندايشان دهد: ..... تا آخر حديث كه ترجمة آن در متن مذكور است.
22 ـ اگر برايت امكان داشت به آب فرات غسل كن و رو به قبر مطهّر غسل نما، از امام صادق (عليه السلام) نقل شده كه فرمود:
«اگر كسي به آب فرات غسل كند، سپس به سوي قبر حسين (عليه السلام) بيايد، در حالي كه بر حقّ حسين (عليه السلام) معرفت دارد، پس خداوند به هر گامي كه برميدارد يا مينهد، صد حجّ [مقبول ] و با آن صد عمرة مبروره و صد غزوه به همراهي پيامبر مرسل با دشمنان خدا و رسول عطا ميكند.»( 1 )
23 ـ هنگام غسل ميگويي:
«اللَّهُمَّ طَهِّرْ قَلْبِي وَاشْرَحْ لِي صَدْرِي وَأَجْرِ عَلَي لِسَانِي مِِدْحَتَكَ وَالثَّنَآءَ عَلَيْكَ اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ لِي طَهُوراً وَشِفَاءً وَنُوراً إِنَّكَ عَلي كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»
و پس از فراغت از غسل ميگويي:
«اللَّهُمَّ طَهِّرْ قَلْبِي وَزَكِّ عَمَلِي وَاجْعَلْ ما عِنْدَكَ خَيْراً لي، اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي مِنَ التَّوَّابِينَ وَاجْعَلْنِي مِنَ الْمُتَطَهِّرِينَ»( 2 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . كامل الزيارات، باب 75، ص 343 و 344، حديث سوم.
همچنين مرحوم محدّث قمي در هديّة الزائرين، ص 118، ضمن حديثي از امام صادق (عليه السلام) مينويسد:
"... پس غسل كن از فرات، به درستي كه پدرم مرا از پدرانش خبر داد كه رسول خدا فرمود: اين پسر من حسين، بعد از من در كنار شطّ فرات، كشته خواهد شد، پس هر كس او را زيارت كند و از فرات غسل كند، گناهان از او بريزد، مانند روزي كه از مادر متولّد شده است."
2 . مصباح الكفعمي، ص 12؛ الالفيّة والنّقلية، شهيد اوّل، چاپ مركز تحقيقات اسلامي، وابسته به دفتر تبليغات حوزه علميه قم، ص 96 و 97.
دعاهاي ديگري نيز وجود دارد كه در هنگام غسل و پس از آن خوانده ميشود.(1)
24 ـ اگر غسل برايت ممكن نبود، به جاي آن وضو بر تو لازم است. ابن زبرقان طبري [از مشايخ روايي جعفر بن محمّد بن قولويه قمي، صاحب «كامل الزيارات»] به اسناد مرفوعهاش تا امام صادق (عليه السلام) ميگويد: [به امام (عليه السلام) ]گفتم:
«چه بسا ما به قبر امام حسين (عليه السلام) ميرويم، پس به خاطر سرما يا چيزهاي ديگر، غسل زيارت بر ما دشوار ميشود، حضرت امام صادق (عليه السلام) فرمود: هر كس در فرات غسل كند و حسين (عليه السلام) را زيارت كند، فضيلت بيشمار براي او نوشته شود، پس زماني كه به جايگاه غسل خود بازگردد و وضو بگيرد و حسين (عليه السلام) را زيارت كند، همان ثواب برايش نوشته شود.»( 2 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . الف: كامل الزيارات، باب 79، ص 397: "اَللّهُمَّ طَهِّرْني وَطَهِّرْ لي قَلْبي، وَاشْرَحْ لي صَدْري و أَجِرْ عَلي لِساني مَحَبَّتَك َوَ مِدْحَتَكَ وَالثَّناءَ عَلَيْكَ فَإنَّهُ لا حَولَ وَلا قُوَّةَ إلا بِكَ وَقَدْ عَلِمْتُ أَنَّ قِوامَ ديني التَّسْليمُ لأَمْرِكَ وَآلشَّهادَةُ عَلي جَميع أَنبيائكَ وَرُسُلِكَ بِالأُلْفَة بَيْنَهُمْ، أَشْهَدُ أَنَّهُمْ أَنبياؤُكَ وَرُسُلُكَ إلي جَميعِ خَلْقِكَ اَللّهمَ اجْعَلْهُ لي نُوَراً وَطَهُورَاً وَحِرْزَاً وَشِفاءً مِنْ كُلِّ سُقْمٍ وَداءٍ وَمِنْ كُلِّ آفَةٍ وَعاهَةٍ وَمِنْ شَرِّ ما أَخافُ وَأَحْذَرُ. اَللّهُمَّ طَهِّرْ بِهِ قَلْبي وَجَوارِحي وَعِظامي وَلَحْمي وَدَمي وَشَعْري وَبَشَري وَمُخّي وَعَصَبي وَما أَقَلَّتِ الأَرْضُ مِنّي، وَاجْعَلْهُ لي شاهِدَاً يَوْمَ فَقْري وَفاقَتي."؛ اين دعا در حال غسل خوانده ميشود.
ب: هدية الزائرين و بهجة النّاظرين، ص 118: "چون غسل ميكني در اثناي غسل بگو: "بِسْمِ اللهِ وَباللهِ اَللّهمَ اجْعَلْهُ نُوراً وَطَهُوراً وَحِرْزاً و شِفاءً منْ كُلِّ داءٍ وَآفَةٍ وَسُقْمٍ وَعاهَةٍ، اَللّهُمَّ طَهِّرْ بِهِ قَلْبي وَاشْرَحْ بِهِ صَدْري وَسَهِّلْ بِهِ اَمْري."
2 . همان، ص 348 و 349، حديث 10.
امام صادق (عليه السلام) در حديث ديگري ميفرمايد:
«پس اگر توانستي غسل كني، غسل كن و گرنه وضو بگير و به سوي قبر امام حسين (عليه السلام) برو.»( 1 ) 2
ج: دو لباس زيارت
25 ـ هنگامي كه از غسل فراغت يافتي، دو لباس پاكيزه و تميز بپوش، از حديث استفاده ميشود آن دو لباس بايد به صفت «لباس احرام» باشد و آنچه از جابر نقل شده كه يكي از دو لباس را «ازار» و ديگري را «ردا» قرار ميداد، اين مطلب را تأكيد ميكند و اين حالت، به خضوع و خشوع ـ كه در زيارت امام سبط، حسين شهيد7 مورد تأكيد است ـ نزديكتر است.(3)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . كامل الزّيارات، باب 77، ص 348، ح 8.
2 . از جمله غسلهاي مستحبّ در شريعت مطهّرة اسلام، غسل زيارت حضرت سيّدالشهدا (عليه السلام) ميباشد. برخي از مراجع عظام تقليد (دامت بركاتهم) غسل مستحبّي را ـ كه از جملة آنها غسل زيارت حضرت سيّدالشهدا (عليه السلام) است ـ از وضو كافي ميدانند يعني با وجود غسل، ديگر نيازي به وضو نميباشد و برخي ديگر غسل را كافي نميدانند ـ در اين گونه مسائل بايد هر كس به نظر مرجع تقليد خود مراجعه كند.
3 . بحارالأنوار، ج 98، ص 195؛ عطيّة عوفي ميگويد: با جابر بن عبدالله انصاري (رحمه الله) براي زيارت قبر امام حسين (عليه السلام) خارج شديم، پس وقتي كه وارد كربلا شديم جابر نزديك رود فرات شد و غسل كرد، سپس لباسي را ازار و لباسي را رداي خود قرار داد، سپس كيسهاي را كه در آن سُعد "گياهي خوشبو كه آن را خشك ميكردند و بعد ميساييدند و پودر ميكردند و از آن به عنوان عطر و بوي خوش استفاده ميكردند" بود گشود و آن را بر بدن خود پراكنده ساخت و ماليد، سپس هيچ گامي برنميداشت مگر اين كه ذكر خدا ميكرد تا اين كه نزديك قبر شد... .
امّا معناي "ازار" و "ردا". در مجمع البحرين طريحي، ج 3، ص 204 آمده است: "الازار بالكسر: ثَوبٌ حاملٌ بجميع البدن"؛ ازار، لباسي است كه همة بدن را در برميگيرد. نيز در<-- -->ج1، ص 181 آمده است: ردا لباسي است كه بر دوش قرار داده ميشود و بين دو كتف بالاي همة لباسها افكنده ميشود.
فقيهان "لُبس ثوبين"؛ (پوشيدن دو لباس) را از واجبات احرام ميدانند كه يكي به عنوان "ازار" و ديگري به عنوان "ردا" ميباشد، ازار ساتر ميان ناف تا زانو و ردا ساتر دو دوش و دو بازو و مقدار قابل توجّهي از پشت ميباشد. در روايات زيارت حضرت سيّدالشهدا (عليه السلام) امر به "لبس ثوبين طاهرين"؛ (پوشيدن دو جامة طاهر) شده است (ر. ك: هديّةالناظرين، ص 118 و المزار ابن المشهدي، ص 419 كه مرحوم علامة اميني از آن استنباط فرمودهاند كه به صفت "لباس احرام" بايد باشد.
26 ـ چون لباس پوشيدي، 30 بار بگو: «الله اكبر» و بگو:
«اَلْحَمْدُ للهِ الَّذي إليهِ قَصَدْتُ فَبَلَغَني وَإِيّاهُ أَرَدْتُ فَقَبِلَني وَلَمْيـَقْطَعْ بِي وَرَحْمَتَهُ ابْتَغَيْتُ فَسَلَّمَني اللّهُمَّ أَنْتَ حِصْني وَكَهْفي و حِرْزي وَرَجائي وَأَمَلي لا إلهَ إلاّ أنتَ يَا ربَّ العالمين»( 1 )
27 ـ و خارج مَشرعة امام صادق (عليه السلام) 2 دو ركعت نماز بگزار، در
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . كامل الزّيارات، باب 79، ص 398.
2 . در مجمع البحرين، ج 4، ص 352 "المشرعة" به معناي راه آب براي تشنگان است. نيز در هدية الزّائرين محدّث قمي، ص 118 آمده است: "دو ركعت نماز كن در بيرون مشرعه كه آن همان مكاني است كه حق تعالي در شأن او فرموده: {وَ فِي الأَْرْضِ قِطَعٌ مُتَجاوِراتٌ وَجَنَّاتٌ مِنْ أَعْنابٍ وَزَرْعٌ وَنَخِيلٌ صِنْوانٌ وَغَيْرُ صِنْوانٍ يُسْقي بِماءٍ واحِدٍ وَنُفَضِّلُ بَعْضَها عَلي بَعْضٍ فِي الأُْكُلِ}؛ (و در روي زمين، قطعاتي در كنار هم قرار دارد كه با هم متفاوتند و نيز باغهايي از انگور و زراعت و نخلها و درختان ميوة گوناگون كه گاه بر يك پايه ميرويند و گاه بر دو پايه، و عجيبتر آن كه همة آنها از يك آب سيراب ميشوند و با اين حال، بعضي از آنها را از جهت ميوه بر ديگري برتري ميدهيم. (سورة رعد، 4) و همچنين در ص 123 مينويسد: "شريعة حضرت صادق (عليه السلام) ظاهراً آن [مكان و] موضع ميباشد كه اكنون مشهور است به مقام آن حضرت و در آن موضع، عمارتي ساختهاند." همچنين در كتاب "عتبات عاليات عراق" دكتر اصغر قائدان، ص 158 آمده است: "مقام امام صادق (عليه السلام) ، در اطراف حرم امام حسين (عليه السلام) در زمينهاي معروف به جعفريّات، قبّه و زيارتگاهي وجود دارد كه گفته ميشود امام صادق (عليه السلام) هنـگام زيـارت امـام حسيـن (عليه السلام) در آن مكـان بـا آب نهـر فـرات، غسل زيـارت ميكرد.<--
--> اين نقطه در ساحل غربي نهر علقمه قرار دارد و گنبد اين مقام با كاشي مزّين است."
ركعت اوّل سورة فاتحة الكتاب (حمد) و كافرون و در ركعت دوم، حمد و توحيد را ميخواني و چون سلام دادي، تسبيح [حضرت زهرا (عليها السلام) ]بخوان، سپس بگو:
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الوَاحِدِ الاَحد المتوَحِّدِ في الأمور كُلِّها الرَّحْمـَنِ الرَّحيمِ الَّذِي هَدَانـَا لِهـَذَا وَما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّهُ، لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ، اللّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ حَمْدَاً كَثيرَاً أبداً لا يَنْقَطِعُ وَلايـَفْنيَ، حَمْداً يَصْعَدُ أَوَّلُهُ وَلايَنـْفَدُ آخِرُهُ، حَمْداً يَزيدُ وَلايَبيدُ وَصَلَّي اللهُ علي محمَّدٍ البَشير النَّذيرِ وَعَلي آلِهِ الأَخيارِ الأَبْرارِ وَسَلَّمَ تَسليماً كَثيراً»( 1 )
28 ـ هنگامي كه به حاير مقدّس (حسيني (عليه السلام) ) توجّه كردي بگو:
«اَللّهُمَّ إلَيْكَ تَوَجَّهْتُ وَلِبَابِكَ قَرَعْتُ وَبِفِنَائِكَ نَزَلْتُ وَبِحَبْلِكَ اعْتَصَمْتُ وَلِرَحْمَتِكَ تَعَرَّضْتُ وَبِوَلِيِّكَ تَوَسَّلْتُ فَصَلِّ علي مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَاجْعَلْ زِيـَارتي مَبْرُورَةً وَدُعـَائي مَقْبـُولاً.»( 2 )
دعاهاي ديگري نيز در اينجا وجود دارد كه به هنگام حركت به سوي حرم حسيني (عليه السلام) ، آنها را ميخواني.(3)
29 ـ پس آنگاه با قلبي خاشع و چشمي گريان راه برو و حركت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . المزار، محمد بن المشهدي، ص 419 و 420.
2 . همان، ص 420.
3 . كامل الزّيارات، باب 79، ص 398: "اَللّهُمَّ إِنّي أَرَدْتُكَ فَأَرِدْني وَإِنّي أَقْبـَلْتُ بِوَجْهي إِلَيْكَ فَلا تـُعْرِضْ بِوَجْهِكَ عَنّي فَإِنْ كُنـْتَ عَلَيَّ ساخِطاً فَتُبْ عَلَيَّ وَارْحَمْ مَسيري إِلي ابْنِ حَبيبِكَ أَبْتـَغي بِذلِكَ رِضاكَ عَنّي فَارْضَ عَنـّي وَلا تـُخَيِّبـْني يا أَرْحَمَ الرّاحِمينَ". دعاهاي ديگري نيز وجود دارد. علاقمندان ميتوانند به كامل الزّيارات مراجعه نمايند.
كن و بسيار ذكر «لا اله الاّ الله»، «الله اكبر»، «لا حول و لا قوّة الاّ بالله» و «الحمد لله» بگو و بسيار خداوند و پيامبرش را ثنا و ستايش كن و بزرگ بدار و به ويژه بر حسين (عليه السلام) درود و صلوات بفرست و بر قاتلان و كشندگان آن حضرت بسيار لعن كن و از كساني كه پايهگذار ظلم و جور بر آن حضرت بودند، برائت و بيزاري بجوي.(1)
30 ـ كفشهاي خود را از پاي درآور و با پاي برهنه راه برو چرا كه تو در حرمي از حرمهاي خدا و پيامبرش هستي و بسان بندهاي ذليل راه برو.(2)
31 ـ گامهاي خود را كوتاه كن و بر تو باد به سكينه و وقار.(3)
32 ـ پس هنگامي كه بر «تلّ»( 4 ) ايستادي رو به قبر كن و بايست و 30
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . المزار، ابن المشهدي، ص 420 و كامل الزّيارات، باب 79، ص 398، صلوات بر امام حسين (عليه السلام) در شمارة (61) ذكر خواهد شد.
2 . كامل الزّيارات، باب 49، ص 254 و 255، حديث 4؛ هر كه با پاي پياده به سوي قبر امام حسين (عليه السلام) برود، خداوند به هر گامي، هزار حسنه برايش مينويسد و هزار گناه از او محو ميكند و هزار درجه او را بالا ميبرد، پس هنگامي كه به فرات رسيدي غسل كن و كفشهاي خود را از پا بيرون كن و با پاي برهنه حركت كن و بسان بندهاي ذليل راه برو.
همچنين در الكافي، ج 4، ص 576.
3 . كامل الزّيارات، باب 79، ص 399و المزار ابن المشهدي، ص 420.
4 . در كتاب فرهنگ عاشورا، جواد محدّثي، ص 129، تحت عنوان "تلّ زينبيّه" آمده است:
"تلّ، به معناي تپّه، تودة خاك و ريگ است، پُشتة برآمده از زمين؛ سرزمين كربلا، ناهموار و داراي تلّ و تپه بود. در حادثة كربلا، تلّ و تپّهاي مشرف بر شهادتگاه شهداي كربلا بود و حضرت زينب (عليها السلام) بالاي آن ميآمد تا وضع برادرش امام حسين (عليه السلام) را در ميدان نبرد بررسي كند و جوياي حال او شود. در حال حاضر، بنايي به همين نام در سمت غرب صحن سيّدالشهدا (عليه السلام) طرف درب "زينبيّه" وجود دارد. تجديد بناي تلّ زينبيّه در اين اواخر، در سال 1398هـ .ق. بوده است. قبلاً اتاقي كوچك بود كه در بازسازي اخير،
به صـورت مجلّل و مـرتفعتر از سطح خيابـان، به اندازة يك مسجد كوچـك است." <--
-->در كتاب عتبات عاليات عراق، دكتر اصغر قائدان، ص 133 نيز آمده است:
"به طور تقريبي پنج متر از كف صحن حرم بالاتر ا ست و حدود 35 متر تا مقتل و قتلگاه فاصله دارد. اين مكان را به صورت اتاقي ساختهاند كه با چند پلّه به آن راه است و گنبدي از كاشي آبي بر آن استوار است."