تشریح میت و پیوند اعضا

   مسائل پزشکی  تشریح میّت و پیوند اعضا   س 1281: بررسی بیماریهای قلب و عروق و برگزاری سلسله مباحث راجع به آن، برای کشف مسائل جدید،

   مسائل پزشكي


 تشريح ميّت و پيوند اعضا
 

 س 1281: بررسي بيماريهاي قلب و عروق و برگزاري سلسله مباحث راجع به آن، براي كشف مسائل جديد، مستلزم دستيابي به قلب و عروق افرادي است كه از دنيا رفته‏اند، تا معاينه و آزمايش بر روي آنها انجام شود، با توجه به اينكه آنان بعد از آزمايشات و بررسي‏ها بعد از يك روز يا بيشتر اقدام به دفن آنها مي‏كنند، سؤال اين است:

 1 - آيا انجام اين بررسي‏ها بر روي جسد فرد مسلمان جايز است؟

 2 - آيا دفن قلب و عروقي كه از جسد ميّت برداشته شده‏اند، جدا از آن جسد، جايز است؟

 3 - با توجه به مشكلات دفن قلب و عروق بطور جداگانه، آيا دفن آنها همراه با جسد ديگر، جايزاست؟

 ج: اگر نجات نفس محترمي يا كشف مطالب جديد علم پزشكي كه موردنياز جامعه است و يا دستيابي به اطلاعاتي راجع به بيماري كه زندگي مردم را تهديد مي‏كند، منوط به آن باشد، تشريح جسد ميّت اشكال ندارد، ولي واجب است تا حد امكان از جسد ميّت مسلمان استفاده نشود و اجزايي هم كه از جسد فرد مسلمان جدا شده‏اند، در صورتي كه دفن آنها با جسد، حرج يا محذوري نداشته باشد واجب است با خود جسد دفن شود و الاّ دفن آنها بطور جداگانه و يا با جسد ميّت ديگر جايز است.

 س 1282: آيا تشريح براي تحقيق درعلت مرگ در صورت مشكوك بودن، مانند شك در اينكه ميّت بر اثر سم مرده يا خفگي و يا غير آن، جايز است يا خير؟

 ج: اگر كشف حقيقت متوقف بر آن باشد، اشكال ندارد.

 س 1283: تشريح جنين سقط شده در تمامي مراحل عمرش، براي دستيابي به اطلاعاتي در علم بافت شناسي، با توجه به اينكه وجود درس تشريح در دانشكده پزشكي ضروري است، چه حكمي دارد؟

 ج: اگر نجات جان نفس محترمي يا كشف مطالب پزشكي جديدي كه جامعه به آن نيازمند است و يا دستيابي به اطلاعاتي راجع به يك بيماري كه زندگي مردم را تهديد مي‏كند، منوط به تشريح جنين سقط شده باشد، اين عمل جايز است ولي سزاوار است كه تا حد امكان از جنين سقط شده متعلّق به مسلمانان و يا كسي كه محكوم به اسلام است استفاده نشود.

 س 1284: آيا استخراج قطعه پلاتين از بدن ميّت مسلمان از طريق تشريح جسد قبل از دفن، به علت قيمت و كمبود آن، جايز است؟

 ج: استخراج پلاتين در فرض سؤال، به شرطي كه بي‏احترامي به ميّت محسوب نشود جايز است.

 س 1285: آيا نبش قبور اموات اعم از اينكه در قبرستان مسلمانان باشند يا غير آنها، براي دستيابي به استخوان آنان به منظور استفاده‏هاي آموزشي در دانشكده پزشكي جايز است؟

 ج: نبش قبور مسلمانان براي اينكار جايز نيست مگر آنكه نياز فوري پزشكي براي دستيابي به آنها وجود داشته باشد و دسترسي به استخوان ميّت غيرمسلمان هم ممكن نباشد.

 س 1286: آيا كاشت مو در سر براي كسي كه موهاي سرش سوخته است و در انظار عمومي مردم از اين جهت رنج مي‏برد، جايز است؟

 ج: اين كار في‏نفسه اشكال ندارد به شرط اينكه از موي حيوان حلال گوشت و يا موي انسان باشد.

 س 1287: اگر شخصي مبتلا به بيماري شود و پزشكان از درمان وي نااميد گردند و اعلام نمايند كه او بزودي از دنيا خواهد رفت، در اين صورت آيا برداشتن اعضاي حياتي بدن او مثل قلب و كليه و غيره قبل از وفات وي و پيوند آنها به بدن شخص ديگر جايز است؟

 ج: اگر برداشتن اعضاي بدن او منجر به مرگ وي شود حكم قتل او را دارد، و در غير اين صورت اگر با اجازه خود او باشد اشكال ندارد.

 س 1288: آيا استفاده از عروق و رگهاي جسد شخص متوفّي براي پيوند به بدن يك فرد بيمار، جايز است؟

 ج: اگر با اذن ميّت در دوران حياتش و يا با اذن اولياي او بعد از مردنش باشد و يا نجات جان نفس محترمي منوط به آن باشد، اشكال ندارد.

 س 1289: آيا در قرنيّه‏اي كه از بدن ميّت جدا شده و به بدن انسان ديگري پيوند زده مي‏شود و در حالي كه اين كار غالبا بدون اجازه اولياء ميّت انجام مي‏شود، ديه واجب است؟ و بر فرض وجوب، مقدار ديه هر يك از چشم و قرنيّه چقدر است؟

 ج:  برداشتن قرنيّه از بدن ميّت مسلمان حرام است و موجب ديه مي‏شود كه مقدار آن پنجاه دينار است ولي اگر با رضايت و اذن ميّت قبل از مرگش، برداشته شود اشكال ندارد و موجب ديه نيست.

 س 1290: يكي از مجروحين جنگ از ناحيه بيضه‏هايش زخمي شده، به طوري كه منجر به قطع آنها گشته است، آيا استفاده از داروهاي هورموني براي حفظ قدرت جنسي و ظاهر مردانه‏اش براي او جايز است؟ و اگر تنها راه دستيابي به نتايج مذكور و پيدا كردن قدرت بچه‏دار شدن، پيوند بيضه فرد ديگري به او باشد، حكم آن چيست؟

 ج: اگر پيوند بيضه به بدن او ممكن باشد به طوري كه بعد از پيوند و التيام، جزئي از بدن او شود، از جهت طهارت و نجاست اشكال ندارد و همچنين از جهت قدرت بچه‏دار شدن و الحاق فرزند به او هم مشكلي نيست. استعمال داروهاي هورموني براي حفظ قدرت جنسي و ظاهر مردانگي‏اش هم اشكال ندارد.

 س 1291: با توجه به اهميّت پيوند كليه براي نجات جان بيماران، پزشكان به فكر افتاده‏اند كه يك بانك كليه ايجاد كنند و اين بدين معني است كه افراد زيادي بطور اختياري مبادرت به اهداء يا فروش كليه مي‏كنند، آيا فروش يا اهداي كليه يا هر عضو ديگري از بدن بطور اختياري جايز است؟ اين عمل هنگام ضرورت چه حكمي دارد؟

 ج: مبادرت مكلّف در هنگام حيات، به فروش يا هديه كردن كليه يا هر عضو ديگري از بدن خود براي استفاده بيماران از آنها در صورتي كه ضرر معتنابه براي او نداشته باشد اشكال ندارد، بلكه در مواردي كه نجات جان نفس محترمي متوقف بر آن باشد، اگر هيچگونه حرج يا ضرري براي خود آن شخص نداشته باشد، واجب مي‏شود.

 س 1292: بعضي از افراد دچار ضايعات مغزي غير قابل درمان و برگشت مي‏شوند كه بر اثر آن، همه فعاليت‏هاي مغزي آنان از بين رفته و به حالت اغماي كامل فرو مي‏روند و همچنين فاقد تنفس و پاسخ به محرّكات نوري و فيزيكي مي‏شوند، دراين گونه موارد احتمال بازگشت فعاليت‏هاي مذكور به وضع طبيعي كاملا از بين مي‏رود و ضربان خودكار قلب مريض باقي مي‏ماند كه موقّت است و به كمك دستگاه تنفس مصنوعي انجام مي‏گيرد و اين حالت به مدّت چند ساعت و يا حداكثر چند روز ادامه پيدا مي‏كند، وضعيت مزبور در علم پزشكي مرگ مغزي ناميده مي‏شود كه باعث فقدان و از دست رفتن هر نوع شعور و احساس و حركتهاي ارادي مي‏گردد و از طرفي بيماراني وجود دارند كه نجات جان آنان منوط به استفاده از اعضاي مبتلايان به مرگ مغزي است، بنابراين آيا استفاده از اعضاي مبتلا به مرگ براي نجات جان بيماران ديگر جايز است؟

 ج: اگر استفاده از اعضاي بدن بيماراني كه در سؤال توصيف شده‏اند براي معالجه بيماران ديگر، باعث تسريع در مرگ و قطع حيات آنان شود جايز نيست، در غير اين صورت اگر عمل مزبور با اذن قبلي وي صورت بگيرد و يا نجات نفس محترمي متوقف بر آن عضو مورد نياز باشد، اشكال ندارد.

 س 1293: علاقمند هستم اعضاي خود را هديه كرده و از بدن من بعد از مردنم استفاده شود و تمايل خود را هم به اطلاع مسئولين رسانده‏ام. آنان نيز از من خواسته‏اند كه آن را در وصيّتنامه خود نوشته و ورثه را هم از خواست خود آگاه كنم، آيا چنين حقّي را دارم؟

 ج: استفاده از اعضاي ميّت براي پيوند به بدن شخص ديگر براي نجات جان او يا درمان بيماري وي اشكال ندارد و وصيّت به اين مطالب هم مانعي ندارد مگر در اعضايي كه برداشتن آنها از بدن ميّت، موجب صدق عنوان مثله باشد و يا عرفا هتك حرمت ميّت محسوب شود.

 س 1294: انجام عمل جراحي براي زيبايي چه حكمي دارد؟

 ج: اين كار في‏نفسه اشكال ندارد.

 س 1295: آيا معاينه عورت افراد توسط يك مؤسسه نظامي جايز است؟

 ج: كشف عورت ديگران و نگاه كردن به آن و وادار كردن صاحب عورت به كشف عورت در برابر ديگران جايز نيست مگر آنكه ضرورتي مثل رعايت قانون و يا معالجه، آن را اقتضا كند.

 س 1296: كلمه «ضرورت» به عنوان شرط جواز لمس زن يا نظر به او توسط پزشك، زياد تكرار مي‏شود، «ضرورت» چه معنايي دارد و حدود آن كدام است؟

 ج: مراد از ضرورت در فرض سؤال اين است كه تشخيص بيماري و درمان آن متوقف بر لمس و نظر باشد و حدود ضرورت هم بستگي به مقدار، نياز دارد.

 س 1297: آيا براي پزشك زن نگاه كردن و لمس عورت زن براي معاينه و تشخيص بيماري جايز است؟

 ج: جايز نيست مگر در موارد ضرورت.

 س 1298: آيا لمسِ بدن زن و نگاه كردن به آن توسط پزشك مرد هنگام معاينه، جايز است؟

 ج: درصورتي كه درمان منوط به برهنه كردن بدن زن در برابر پزشك مرد و لمس و نگاه‏كردن به آن باشد و معالجه با مراجعه به پزشك زن امكان نداشته باشد، اشكال ندارد.

 س 1299: نگاه كردن پزشك زن به عورت زن ديگر و لمس آن در صورتي كه معاينه آن بوسيله آينه امكان داشته باشد، چه حكمي دارد؟

 ج: در صورتي كه نگاه كردن با آينه ممكن باشد و نگاه كردن مستقيم و لمس ضرورتي نداشته باشد، جايز نيست.

 س 1300: اگر براي پرستار غير مماثل (غير هم جنس با بيمار) هنگام گرفتن نبض (فشارخون) و چيزهاي ديگري كه احتياج به لمس بدن بيمار دارند، دست كردن دستكش امكان داشته باشد، آيا انجام آن اعمال بدون دستكش هايي كه پزشك هنگام درمان بيمار ازآنها استفاده مي‏كند، جايز است؟

 ج: با امكان لمس از روي لباس يا با دست كردن دستكش هنگام معالجه، ضرورتي به لمس بدن مريض غير مماثل (غير هم جنس) وجود ندارد و بنابر اين جايز نيست.

 س 1301: در صورتي كه  عمل جراحي زيبايي براي زنان توسط پزشك مرد مستلزم نگاه‏كردن و لمس باشد آيا انجام آن جايز است؟

 ج: عمل جراحي زيبايي، درمان بيماري محسوب نمي‏شود و نگاه كردن و لمسِ حرام بخاطر آن جايز نيست مگر در مواردي كه براي درمان سوختگي و مانند آن باشد و پزشك مجبور به لمس و نگاه كردن باشد.

 س 1302: آيا غير از شوهر، نگاه كردن افراد ديگر به عورت زن حتّي پزشك، بطور مطلق حرام است؟

 ج: نگاه كردن غير از شوهر حتّي پزشك و بلكه پزشك زن به عورت زن حرام است، مگر هنگام اضطرار و براي درمان بيماري.

 س 1303: آيا مراجعه زنان به پزشك مرد كه متخصص بيماريهاي زنان است در صورتي كه تخصص او از پزشكان زن بيشتر باشد و يا مراجعه به پزشك زن مشقّت داشته باشد، جايز است؟

 ج: اگر معاينه و درمان منوط به نظر و لمسِ حرام باشد، جايز نيست به پزشك مرد مراجعه كنند، مگر در صورتي كه مراجعه به پزشك زن حاذق و متخصّص غيرممكن و يا خيلي سخت باشد.

 س 1304: آيا انجام عمل استمنا به دستور پزشك براي آزمايش و معاينه مني جايز است؟

 ج: در مقام معالجه، در صورتي كه درمان منوط به آن بوده و استمناء به وسيله همسر ممكن نباشد، اشكال ندارد.







| شناسه مطلب: 75330