ضمان

   رهن  س 1684: شخصی خانه خود را در برابر گرفتن وام نزد بانک گرو گذاشت ، سپس قبل از پرداخت بدهی خود فوت کرد و ورثه صغ

   رهن


 س 1684: شخصي خانه خود را در برابر گرفتن وام نزد بانك گرو گذاشت ، سپس قبل از پرداخت بدهي خود فوت كرد و ورثه صغير او نتوانستند همه قرض را بپردازند، در نتيجه بانك اقدام به توقيف و مصادره خانه مزبور نمود باآنكه قيمت آن چندين برابر مبلغ بدهي بود، اين مقدار زيادي چه حكمي دارد؟ نسبت به ورثه صغير و حق آنان حكم چيست؟

 ج: در مواردي كه جايز است مرتهن عين مرهونه را براي استيفاء دين از آن بفروشد، واجب است آن را به بالاترين قيمت ممكن بفروشد و او در صورتي كه آن را به قيمتي بيش از مقدار طلب مرتهن بفروشد، بايد بعد از استيفاء حق خود، باقيمانده آن را به مالك شرعي آن برگرداند، بنابراين مقدار زيادي در فرض سؤال به ورثه مي‏رسد.

 س 1685: آيا جايز است مكلّف مبلغ معيّني  را تا مدّتي از شخصي قرض كند و ملك خود را به خاطر قرض، نزد او گرو بگذارد و سپس همان خانه را از مرتهن به مبلغ معيّن و براي مدّت مشخصي اجاره كند؟

 ج: علاوه بر اشكالي كه در اجاره كردن ملك توسط مالك آن وجود دارد، اين قبيل معاملات، حيله براي دستيابي به قرض ربوي بوده و شرعا حرام و باطل هستند.

 س 1686: شخصي قطعه زمين خود را نزد فرد ديگري در برابر بدهيش به او، گرو گذاشته است. بيشتر از چهل سال است كه از اين جريان گذشته تا اينكه راهن و مرتهن هر دو فوت كردند، ورثه راهن بعد از فوت او چندين بار از ورثه مرتهن زمين را مطالبه نمودند، ولي آنان با ردّ تقاضاي ورثه راهن مدّعي شدند كه زمين را از پدرشان به ارث برده‏اند، آيا جايز است ورثه راهن زمين را از آنان پس بگيرند؟

 ج: اگر ثابت شود كه مرتهن مجاز بوده كه براي استيفاء طلب خود زمين را تملك كند و قيمت آن هم به مقدار قرض و يا كمتر از آن باشد و زمين نيز تا زماني كه فوت كرده تحت تصرف او بوده، ظاهرا ملك اوست و با فوت او جزء تركه وي بوده و ارث ورثه او محسوب مي‏شود، والاّ زمين به عنوان ارث به ورثه راهن مي‏رسد و مي‏توانند آن را از آنان مطالبه كنند، و ورثه هم بايد بدهي راهن را از تركه او به ورثه مرتهن بپردازند.

 س 1687: آيا جايز است كسي كه خانه‏اي را اجاره كرده آن را بابت دين خود به فرد ديگري رهن بدهد يا آنكه در صحت رهن شرط است كه عين مرهونه، ملك راهن باشد؟

 ج: با اذن و اجازه صاحب خانه، اشكال ندارد.

 س 1688: خانه‏اي را به شخصي در برابر طلبي كه از من داشت به مدّت يك سال رهن دادم و قراردادي دراين زمينه نوشتيم ولي خارج از عقد به او وعده دادم كه خانه به مدّت سه سال در اختيار او باشد، آيا در خصوص مدّت رهن، آنچه در قرارداد نوشته شده اعتبار دارد يا وعده‏اي كه طبق تعارفات معمول به او دادم؟ و بر فرض بطلان رهن، راهن و مرتهن چه تكليفي دارند؟

 ج: در خصوص مدّت رهن نوشته يا وعده و مانند آن ملاك نيست بلكه معيار اصل عقد قرض است، در نتيجه اگر مشروط به مدّت معيّني  باشد، با حلول موعد آن منحل مي‏شود، والاّ به صورت رهن باقي مي‏ماند تا آنكه با پرداخت قرض يا چشم‏پوشي طلبكار از طلب خود، از رهن آزاد شود و در صورتي كه آن خانه از رهن آزاد شود، يا معلوم گردد كه عقد رهن از اصل باطل بوده، راهن مي‏تواند مال مرهونه را از مرتهن طلب كند و او حق ندارد از برگرداندن آن خودداري نمايد و آثار رهن صحيح را بر آن مترتّب كند.

 س 1689: پدرم در حدود دو سال پيش يا بيشتر، تعدادي سكه طلا را به شخصي در برابر بدهي كه به او داشت به وي رهن داد و چند روز قبل از وفاتش به مرتهن اجازه داد كه آنها را بفروشد، ولي او را از اين مطلب آگاه نكرد. سپس من بعد از فوت پدرم، مبلغ مذكور را قرض كرده و به مرتهن دادم ولي قصدم پرداخت دين پدرم و برئ‏الذّمه كردن او نبود بلكه مي‏خواستم عين مرهونه را از او بگيرم و نزد شخص  ديگري به رهن بگذارم، امّا مرتهن، تحويل آن را منوط به توافق ورثه نمود كه بعضي از آنان اجازه اين كار را ندادند و در نتيجه براي گرفتن آن به مرتهن مراجعه كردم ولي او با اين ادعا كه آن را در برابر طلب خود برداشته است، از تحويل آن خودداري نمود. اين مسئله از نظر شرعي چه حكمي دارد؟ آيا جايز است مرتهن بعد از دريافت طلب خود از تحويل مال مرهونه خودداري كند؟ و با توجه به اينكه من مسئول پرداخت دين نبوده‏ام و آنچه را هم كه به او داده‏ام به عنوان پرداخت بدهي پدرم نبوده، آيا حق دارد آن مبلغ را در برابر طلب خود اخذ كند و برنگرداند؟ و آيا مي‏تواند برگرداندن عين مرهونه را منوط به موافقت ساير ورثه نمايد؟

 ج: اگر پرداخت آن مبلغ به مرتهن به قصد اداء دين ميّت باشد، ذمّه او برئ شده و رهن آزاد و عين مرهونه نزد مرتهن تبديل به امانت مي‏شود. ولي چون متعلّق به همه ورثه است، نبايد آن را بدون موافقت ديگران به بعضي از آنان بدهد و اگر احراز نشود كه پرداخت مبلغ مزبور به قصد اداء بدهي ميّت است، خصوصا با اقرار مرتهن به آن، نمي‏تواند آن را در برابر طلبش براي خود بردارد بلكه واجب است آن را به كسي كه به او پرداخت كرده، برگرداند بخصوص اگر آن را مطالبه كند و سكّه‏هاي طلا هم به عنوان رهن نزد او باقي مي‏مانند تا ورثه بدهي ميّت را بپردازند و رهن را آزاد كنند و يا به مرتهن اجازه دهند كه آن را بفروشد و طلب خود را از آن بردارد.

 س 1690: آيا راهن مي‏تواند مالي را كه به رهن گذاشته، قبل از آزاد شدن از رهن، نزد شخص ديگري در قبال بدهي خود به رهن بگذارد؟

 ج: تا زماني كه رهن قبلي آزاد نشده، رهن دوّم از طرف راهن بدون اجازه مرتهن اوّل، حكم فضولي را دارد و متوقف بر اجازه اوست.

 س 1691: شخصي زمين خود را نزد فرد ديگري به رهن گذاشته تا مبلغ معيّني را از او قرض بگيرد، ولي مرتهن عذر آورده كه مبلغ مذكور را ندارد و به جاي آن ده رأس گوسفند به صاحب زمين داده است و اكنون دو طرف قصد دارند رهن را آزاد كنند و هر يك از راهن و مرتهن مال خود را بردارند، ولي مرتهن اصرار دارد كه عين ده رأس گوسفند به او برگردانده شود،  آيا شرعا چنين حقّي را دارد؟

 ج: رهن بايد در برابر دين ثابت و محقّق باشد نه دين و قرضي كه بعدا محقق مي‏شود و در فرض سؤال زمين و گوسفندان بايد به مالك آنها برگردانده شوند.









| شناسه مطلب: 75358