احکام غصب
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله العظمی خامنه ای غصب احکام غصب غصب آن است که انسان از روی ظلم بر مال یا حق کسی مسلط شود و این یکی از گ
غصب
احكام غصب
غصب آن است كه انسان
از روي ظلم بر مال يا حق كسي مسلط شود و اين يكي
از گناهان بزرگ است كه اگر كسي انجام دهد در قيامت
به عذاب گرفتار ميشود. از حضرت پيغمبر اكرم صلي
الله عليه و آله و سلم روايتشده است كه هر كس يك
وجب زمين از ديگري غصب كند، در قيامت آن زمين را
از هفت طبقه آن مثل طوق بر گردن او مياندازد.
٢٥٤٥ اگر انسان نگذارد مردم از مسجد و مدرسه و پل و جاهاي ديگري كه براي عموم ساخته شده است استفاده كنند، حق آنان را غصب نموده، و همچنين است بنابر احتمال موافق با احتياط، اگر جايي را در مسجد كه قبلا ديگري به آن پيشي گرفته است تصرف كند.
٢٥٤٦ چيزي را كه انسان پيش طلبكار گرو ميگذارد، بايد پيش او بماند كه اگر طلب او را ندهد طلب خود را از آن به دست آورد. پس اگر پيش از آن كه طلب او را بدهد آن چيز را از او بگيرد، حق او را غصب كرده است.
٢٥٤٧ مالي را كه نزد كسي گرو گذاشتهاند، اگر ديگري غصب كند، صاحب مال و طلبكار ميتوانند چيزي را كه غصب كرده، از او مطالبه نمايند، و چنانچه آن چيز را از او بگيرند، باز هم در گرو است، و اگر آن چيز از بين برود و عوض آن را بگيرند، آن عوض هم مثل خود آن چيز گرو ميباشد.
٢٥٤٨ اگر انسان چيزي را غصب كند بايد به صاحبش برگرداند و اگر آن چيز از بين برود بايد عوض آن را به او بدهد.
٢٥٤٩ اگر از چيزي كه غصب كرده منفعتي به دست آيد مثلا از گوسفندي كه غصب كرده برهاي پيدا شود، مال صاحب مال است، و نيز كسي كه مثلا خانهاي را غصب كرده، اگر چه در آن ننشيند، بايد اجاره آن را بدهد.
٢٥٥٠ اگر از بچه يا ديوانه چيزي را غصب كند، بايد آن را به ولي او بدهدو اگر از بين رفته، بايد عوض آن را بدهد.
٢٥٥١ هرگاه دو نفر با هم چيزي را غصب كنند، اگر چه هر يك به تنهايي ميتوانستهاند آن را غصب نمايند، هر كدام آنان به نسبت استيلايي كه پيدا كرده، ضامن آن است.
٢٥٥٢ اگر چيزي را كه غصب كرده با چيز ديگري مخلوط كند، مثلا گندمي را كه غصب كرده با جو مخلوط نمايد، چنانچه جدا كردن آنها ممكن است اگر چه زحمت داشته باشد بايد جدا كند و به صاحبش برگرداند.
٢٥٥٣ اگر ظرف طلا و نقره يا چيز ديگري را كه نگاه داشتنش جايز است،كصب كند و خراب نمايد، بايد آن را با مزد ساختنش به صاحب آن بدهد، و در صورتي كه مزد ساختن كمتر از تفاوت ساخته و نساخته باشد، تفاوت قيمت را هم بايد بدهدو چنانچه براي اين كه مزد ندهد بگويد: "آن را مثل اولش ميسازم"، مالك مجبور نيست قبول نمايد، و نيز مالك نميتواند او را مجبور كند كه آن را مثل اولش بسازد.
٢٥٥٤ اگر چيزي را كه غصب كرده به طوري تغيير دهد كه از اولش بهتر شود، مثلا طلايي را كه غصب كرده گوشواره بسازد، چنانچه صاحب مال بگويد: مال را به همين صورت بده، بايد به او بدهد و نميتواند براي زحمتي كه كشيده مزد بگيرد بلكه بدون اجازه مالك حق ندارد آن را به صورت اولش در آورد و اگر بدون اجازه او آن چيز را مثل اولش كند بايد مزد ساختن آن را هم به صاحبش بدهد و در صورتي كه مزد ساختن كمتر از تفاوت ساخته و نساخته باشد تفاوت قيمت را هم بايد بدهد.
٢٥٥٥ اگر چيزي را كه غصب كرده به طوري تغيير دهد كه از اولش بهتر شود و صاحب مال بگويد: "بايد آن را به صورت اول در آوري"، واجب است آن را به صورت اولش در آورد، و چنانچه قيمت آن به واسطه تغيير دادن ازاولش كمتر شود،بايد تفاوت آن را به صاحبش بدهد، پس طلايي را كه غصب كرده، اگر گوشواره بسازد و صاحب آن بگويد: "بايد به صورت اولش در آوري"، در صورتي كه بعد از آب كردن، قيمت آن از پيش از گوشواره ساختن كمتر شود، بايد تفاوت آن را بدهد.
٢٥٥٦ اگر در زميني كه غصب كرده زراعت كند، يا درخت بنشاند، زراعت و درخت و ميوه آن مال خود او است، و چنانچه صاحب زمين راضي نباشد كه زراعت، و درخت در زمين بماند، كسي كه غصب كرده، بايد فورا زراعت، يا درختخود را، اگر چه ضرر نمايد، از زمين بكند، و نيز بايد اجاره زمين را در مدتي كه زراعت و درخت در آن بوده به صاحب زمين بدهد، و خرابيهايي را كه در زمين پيدا شده درست كند، مثلا جاي درختها را پر نمايد، و اگر به واسطه اينها قيمت زمين از اولش كمتر شود،بايد تفاوت آن را هم بدهد، و نميتواند صاحب زمين را مجبور كند كه زمين را به او بفروشد، يا اجاره دهد، و نيز صاحب زمين نميتواند او را مجبور كند كه درختيا زراعت را به او بفروشد.
٢٥٥٧ اگر صاحب زمين راضي شود كه زراعت و درخت در زمين او بماند، كسي كه آن را غصب كرده، لازم نيست درخت و زراعت را بكند، ولي بايد اجاره آن زمين را از وقتي كه غصب كرده تا وقتي صاحب زمين راضي شده بدهد.
٢٥٥٨ اگر چيزي را كه غصب كرده از بين برود در صورتي كه مثل گاو و گوسفند باشد كه قيمت اجزاي آن با هم فرق دارد مثلا گوشت آن يك قيمت و پوست آن قيمت ديگر دارد، بايد قيمت آن را بدهد و چنانچه قيمت بازار آن فرق كرده باشد بايد قيمت روزي را كه تلف كرده بدهد.
٢٥٥٩ اگر چيزي را كه غصب كرده و از بين رفته مانند گندم و جو باشد كه قيمت اجزايش با هم فرق ندارد، بايد مثل همان چيزي را كه غصب كرده بدهد، ولي چيزي را كه ميدهد، بايد خصوصياتش مثل چيزي باشد كه آن را غصب كرده و از بين رفته است.
٢٥٦٠ اگر چيزي را كه مثل گوسفند قيمت اجزاي آن با هم فرق دارد غصب نمايد و از بين برد چنانچه قيمت بازار آن فرق نكرده باشد ولي در مدتي كه پيش او بوده مثلا چاق شده باشد بايد قيمت چاقي را كه از بين رفته بدهد.
٢٥٦١ اگر چيزي را كه غصب كرده ديگري از او غصب نمايد و از بين برود، صاحب مال ميتواند عوض آن را از هر كدام آنان بگيرد، و اگر از اولي بگيرد،ميتواند اولي از دومي مطالبه كند، ولي اگر دومي به اولي برگردانده و پيش او تلف شده، نميتواند از او مطالبه كند.
٢٥٦٢ اگر چيزي را كه ميفروشند يكي از شرطهاي معامله در آن نباشد، مثلا چيزي را كه بايد با وزن خريد و فروش كنند بدون وزن معامله نمانيد، معامله باطل است و چنانچه فروشنده و خريدار با قطع نظر از معامله راضي باشند كه در مال يك ديگر تصرف كنند اشكال ندارد وگرنه چيزي را كه از يك ديگر گرفتهاند مثل مال غصبي است و بايد آن را به هم برگرداند و در صورتي كه مال هر يك در دست ديگري تلف شود چه بداند معامله باطل است چه نداند بايد عوض آن را بدهد.
٢٥٦٣ هرگاه مالي را از فروشنده بگيرد كه آن را ببيند يا مدتي نزد خود نگهدارد تا اگر پسنديده بخرد، در صورتي كه آن مال تلف شود، بايد عوض آن را به صاحبش بدهد.