بخش 5

استفتائات مواقیت و احکام آن فصل نهم اعمال عمره تمتّع 1ـ احرام اوّل: پوشیدن لباس احرام دوّم: نیّت سوّم: گفتن لبّیک احکام إحرام استفتائات احرام

مسأله 274ـ اگر بدون احرام از ميقات بگذرد، و ميقات ديگري بعد از آن ميقات باشد، لازم نيست به ميقات اوّل بازگردد، بلكه از ميقات دوّم محرم مي شود.

مسأله 275ـ هرگاه از روي جهل يا فراموشي در ميقات محرم نشود، هنگامي كه يادش آمد اگر بيرون حرم است، بايد از همان جا احرام ببندد، و


[ 107 ]

اگر وارد حرم شده به بيرون حرم (مثلا تنعيم) برود و احرام ببندد، و اگر نمي تواند از حرم بيرون برود، از همان جا كه هست احرام مي بندد.

مسأله 276ـ هرگاه زن در حال عادت ماهيانه باشد، و خيال كند احرام بستن براي او جايز نيست، و در ميقات احرام نبندد، اگر مي تواند، بايد به ميقات برگردد و مُحرم شود، و اگر نمي تواند، به خارج حرم رود و در آنجا احرام ببندد، و اگر نمي تواند، از همان جا كه هست احرام ببندد، و حجّ و عمره او صحيح است.

مسأله 277ـ همانطور كه قبلا گفته شد احرام براي حجّ تمتّع از خود مكّه است. حال اگر از روي جهل يا فراموشي بدون احرام به سوي «عرفات» حركت كند، چنانچه امكان داشته باشد به مكّه برمي گردد و محرم مي شود، و اگر نتواند به مكّه برگردد، در خود «عرفات» يا «مشعر» يا «مني» (قبل از رمي جمرات و قرباني كردن) محرم مي شود، و اگر بعد از رمي جمرات و قرباني يادش بيايد، وقت احرام گذشته، ولي حج او صحيح است.

مسأله 278ـ هرگاه از روي جهل يا فراموشي احرام را ترك كند، و بعد از تمام شدن اعمال متوجّه شود، اعمال او صحيح است; خواه در عمره تمتّع باشد، يا حج، يا عمره مفرده.

مسأله 279ـ كسي كه در غير ماههاي حج به مكّه رفته، و عمره مفرده بجا آورده، و تا ماههاي حج در مكّه مانده، بايد براي احرام عمره تمتّع به يكي از ميقاتهاي پنجگانه معروف برود، و نمي تواند از «تنعيم» محرم شود.

مسأله 280ـ خدمه كاروانها مي توانند عمره تمتّع را بجا آورند، و از احرام خارج شوند، سپس براي انجام كارهاي ضروري به جدّه، يا مدينه، يا مانند آن بروند، ولي بايد مطمئن باشند كه به موقع به حج مي رسند، و اگر بخواهند به عمره مفرده قناعت كنند (البتّه در صورتي كه سال اوّل آنها


[ 108 ]

نباشد) جايز است از ادني الحل محرم شوند; مثلا مي توانند از حديبيّه كه در وسط راه جدّه و مكّه است محرم شوند، و در هر دو صورت اگر از مكّه خارج شوند، و در همان ماه قمري كه عمره انجام داده اند وارد شوند، احرام مجدّد لازم نيست. در غير اين صورت، بايد براي عمره مفرده ديگري محرم شوند.


[ 109 ]

استفتائات مواقيت و احكام آن

سؤال 281ـ هرگاه حائض يا جنب، عمداً و عصياناً وارد مسجد شجره شده، و همانند ديگران در آنجا توقّف نموده، و محرم شود. آيا احرامش صحيح است؟

جواب: اگر عمداً باشد خالي از اشكال نيست; ولي همان گونه كه قبلا گفته ايم احرام از خارج مسجد نيز جايز است.

سؤال 282ـ عدّه اي از مردم طائف عازم مكّه بودند، كه مأمورين دولتي مانع از رفتن آنها به قرن المنازل جهت احرام شدند. بدين جهت، به وادي عقيق رفته و از آنجا احرام بستند. با توجّه به اين كه ميقات مردم طائف قرن المنازل است، نه «وادي عقيق» آيا احرام آنها صحيح بوده است؟

جواب: آري احرام آنها صحيح است. هر كس به هر ميقاتي رود و از آنجا محرم شود كافي است.

سؤال 283ـ آيا ميقات كساني كه به صورت موقّت در مكّه اقامت كرده اند، همان ميقاتهاي پنجگانه معروف است، يا بايد از خود مكّه محرم شوند؟

جواب: اگر فريضه آنها تبديل نشده، يعني دو سال در مكّه نمانده اند،


[ 110 ]

بايد از ميقاتهاي معروف احرام ببندند، و اگر تبديل شده، ميقات آنها (احتياطاً از منزلشان در) شهر مكّه است.

سؤال 284ـ آيا براي ساكنين مكّه، كه وظيفه آنها حجّ اِفراد است و آن را به جا آورده اند، و قصد دارند حجّ تمتّع مستحبّي انجام دهند، جايز است براي عمره تمتّع از منزلشان، كه از ميقات به مكّه نزديكتر است، محرم شوند؟ به طور كلّي در احرامِ عمره تمتّع مستحبّي، تفاوتي بين آفاقي(1) و مكّي هست؟

جواب: آنها مي توانند از منزلشان محرم شوند; هر چند احرام آنها از يكي از ميقاتهاي پنجگانه نيز جايز است.

سؤال 285ـ شخصي به قصد رفتن به جحفه جهت بستن احرام عمره تمتّع، از جدّه حركت مي كند. به او مي گويند: «فقط راه مكّه باز است، و شما نمي توانيد به جحفه برويد» متحيّر مي شود، از شخص ظاهراً آگاهي سؤال مي كند. ايشان مي گويد: «چون شما نمي توانيد به ميقات برويد، از جدّه محرم شويد» آن شخص هم از جدّه محرم مي شود. آيا حجّ او درست است؟

جواب: احرام از جدّه كافي نيست، ولي چون شخص مزبور جاهل بوده، عملش صحيح است.

سؤال 286ـ آيا احرام عمره تمتّع از شهر جدّه جايز است؟

جواب: چون محاذي بودن شهر جدّه با هيچ يك از ميقاتها مسلّم نيست، بايد براي احرام به ميقات يا به محاذات ميقات برود، و اگر هيچ كدام امكان ندارد، احتياطاً با نذر محرم مي شود، و سپس بنابر احتياط در ابتداي حرم تجديد احرام مي كند.


1 . كساني كه از مكّه و محدوده آن بيرون هستند.



[ 111 ]

سؤال 287ـ آيا كسي كه در يكي از ميقاتها براي عمره تمتّع محرم شده مي تواند بر خلاف جهت مكّه سفر كند، و پس از چند روزي به مكّه بيايد. مثل اين كه در مسجد شجره محرم شود، و به مدينه بازگردد، و پس از چند روز به مكّه برود؟

جواب: مانعي ندارد.

سؤال 288ـ كسي كه در جدّه يا مدينه حالت رواني پيدا كرده، آيا لازم است با احرام وارد مكّه گردد، يا بدون احرام نيز جايز است؟

جواب: مجنون تكليفي ندارد، و احرام بر او واجب نيست; و اگر بدون احرام وارد مكّه شود اشكالي ندارد.

سؤال 289ـ آيا نذر احرام قبل از ميقات براي نايب هم جايز است؟

جواب: اشكال ندارد.

سؤال 290ـ زني بدون اجازه شوهرش نذر نموده، و قبل از رسيدن به ميقات با نذر محرم مي شود. آيا احرام وي و اعمال پس از آن صحيح است؟

جواب: اگر نذر او منافاتي با حقّ شوهرش ندارد، احرامش صحيح است.

سؤال 291ـ شخصي عمداً يا جهلا يا سهواً بدون احرام وارد مكّه شده، و بر اثر گراني بيش از حدّ كرايه، يا ممنوعيّت خروج از سوي دولت و مانند آن، نمي تواند به ميقات برگردد. اكنون وظيفه اش چيست؟

جواب: اگر بازگشت به ميقات ممكن نيست، بايد از أدني الحل (مانند تنعيم) محرم شود; مگر اين كه ترك احرام از ميقات بدون عذر باشد، كه در اين صورت نمي تواند حج بجا آورد. هر چند احتياط مستحب آن است كه از ادني الحل يا هر جا كه مي تواند محرم شود، و اعمال حج را بجا آورد، و سال آينده در صورت استطاعت دوباره به حج برود.


[ 112 ]

/ احرام   


[ 113 ]

فصل نهم
اعمال عمره تمتّع

1ـ احرام

مسأله 292ـ نخستين اعمال عمره و حج «احرام» است، و واجبات «احرام» سه چيز است: «نيّت»، «گفتن لبّيك» و «پوشيدن لباس احرام».

اوّل: پوشيدن لباس احرام

مسأله 293ـ شخصي كه مي خواهد احرام ببندد واجب است قبلا لباسهايي را كه پوشيدنش بر محرم حرام است از تن بيرون آورد، سپس دو جامه احرام را بر تن كند. يكي را (كه ازار گويند) به صورت لنگ دور كمر ببندد، و ديگري را مانند عبا بر دوش بيندازد (و آن را «رداء» گويند). اين حكم مخصوص مردان است، و براي زنان پوشيدن دو جامه احرام، نه زير لباسها و نه روي لباسها، لازم نيست. بلكه همان لباسها، لباس احرامشان محسوب مي شود.

مسأله 294ـ احتياط واجب آن است كه دو جامه احرام و طرز پوشيدن آن به همين شكلي كه معمول است باشد; يعني لنگ را طوري ببندد كه


[ 114 ]

لااقل از ناف تا زانو را بپوشاند، و رداء را روي شانه بيفكند، به طوري كه بقيّه بدن را بپوشاند، ولي جنس و رنگ خاصّي در جامه احرام شرط نيست، امّا نبايد دوخته باشد.

مسأله 295ـ احتياط واجب آن است كه پوشيدن دو جامه احرام قبل از نيّت و گفتن لبّيك باشد، و اگر بعد از لبّيك بپوشد، احتياط آن است كه لبّيك را دوباره بگويد.

مسأله 296ـ احتياط واجب آن است كه لنگ را به گردن گره نزند، و اگر از روي جهل يا فراموشي گره بزند احتياط آن است كه فوراً باز كند، ولي به احرامش ضرري نمي زند و چيزي بر او نيست (امّا گره زدن آن به دور كمر مانعي ندارد). و بهترين راه آن است كه روي لنگ كمربند يا مانند آن ببندد تا كاملا راحت باشد; امّا گره زدن دو طرف رداء مانعي ندارد. همچنين بستن آن به وسيله سنجاق، يا گذاشتن سنگي در يك طرف حوله و بستن آن با يك قطعه كش يا نخ به طرف ديگر (آن گونه كه در ميان بعضي از حجّاج معمول است) نيز مانعي ندارد; هر چند ترك اين امور بهتر است.

مسأله 297ـ احتياط واجب آن است كه در حال اختيار به يك جامه بلند، كه مقداري از آن را لنگ و مقداري را رداء قرار مي دهند، اكتفا نكنند; بلكه بايد دو جامه جداگانه باشد.

مسأله 298ـ احتياط واجب آن است كه در پوشيدن جامه احرام قصد قربت و جلب رضاي الهي داشته باشد، و احتياط مستحب آن است كه به هنگام بيرون آوردن جامه دوخته هم قصد قربت داشته باشد.

مسأله 299ـ تمام چيزهايي كه در لباس نمازگزار شرط است در دو جامه احرام نيز شرط مي باشد; بنابراين لباسهاي احرام بايد پاك باشد، و از اجزاي حيوان حرام گوشت، يا ابريشم خالص، و زربفت نباشد. (در اين حكم، بنابر


[ 115 ]

احتياط واجب، فرقي ميان زن و مرد نيست، هر چند در نماز در مورد پارچه ابريشم و زربفت ميان زن و مرد تفاوت است).

مسأله 300ـ در مواردي كه نجس بودن لباس نماز گزار بخشوده شده، در لباس احرام نيز بخشوده شده است.

مسأله 301ـ إزار (لُنگ) بايد بدن نما نباشد، و احتياط واجب آن است كه رداء نيز چنين نباشد.

مسأله 302ـ احتياط واجب آن است كه جامه احرام از پوست نباشد.

مسأله 303ـ احتياط واجب آن است كه جامه احرام منسوج و بافتني نباشد، و چيزهايي مانند نمد كافي نيست.

مسأله 304ـ واجب نيست هميشه لباس احرام را به تن داشته باشد; بلكه مي تواند براي شستن، يا عوض كردن، يا حمّام رفتن، يا مقصود ديگري، موقّتاً آن را از تن درآورد.

مسأله 305ـ هرگاه لباس احرام نجس شود بايد آن را بشويد، و اگر ميسّر نبود هر وقت ممكن شد اقدام به تطهير آن مي كند. (و اگر رداء نجس شود مي تواند موقّتاً آن را بردارد) و احتياط آن است كه اگر بدن نيز در حال احرام نجس شود، مبادرت به تطهير آن كند.

مسأله 306ـ اگر جامه احرام يا بدن را تطهير نكند كفّاره ندارد.

مسأله 307ـ هرگاه محرم جامه احرام را بنا بر عللي عوض كرده، بهتر است هنگامي كه وارد مكّه مي شود، براي طواف همان جامه اي را كه در آن محرم شده، بپوشد.

مسأله 308ـ اگر از روي ناداني يا فراموشي در حالي كه پيراهن يا لباسهاي معمولي ديگر در تن دارد احرام ببندد، احرام او صحيح است; ولي بايد فوراً آن لباس را از تن بيرون آورد، و فقط لباس احرام بپوشد، و اگر اين


[ 116 ]

كار از روي علم و عمد باشد، احتياط آن است كه در اين صورت بعد از بيرون آوردن آن لباس و پوشيدن لباس احرام، دوباره نيّت كند و لبّيك بگويد.

مسأله 309ـ هرگاه بعد از احرام به خاطر ندانستن مسأله يا فراموشي، پيراهن به تن كند احرامش صحيح است; ولي بايد آن را از طرف پايين در آورد، و اگر ممكن نشد، بايد آن را بشكافد و بيرون آورد.

مسأله 310ـ هرگاه بيمار باشد و نتواند لباس معمولي خود را در ميقات از تن در آورد، كافي است نيّت احرام كند و لبّيك بگويد، و در صورت امكان لباسهاي معمولي را موّقتاً در آورد و لباس احرام بپوشد و محرم شود، و بعداً اگر ناچار است لباس معمولي خود را به تن كند، و اگر در ميقات اين كار ممكن نشد، و بعداً حال او براي پوشيدن لباس احرام مساعد شد، احتياط واجب آن است كه اگر توانايي دارد به ميقات برگردد، و مجدّداً احرام ببندد، و اگر بازگشت به ميقات ميّسر نبود، از همان جا لباس را عوض مي كند، و تجديد احرام لازم نيست.

مسأله 311ـ پوشيدن بيش از دو جامه (مثلا دو حوله) براي احرام جهت جلوگيري از سرما يا گرما يا غير آن، اشكالي ندارد.

مسأله 312ـ هرگاه محرم بر اثر سردي هوا، يا علّت ديگر، ناچار شود لباس دوخته بپوشد، اين كار اشكالي ندارد، ولي اگر ممكن است، لباس دوخته را پايين و بالا كند و بر دوش بيندازد، و دست در آستين آن نكند، و احتياط آن است كه آن را پشت و رو نيز بنمايد، و اگر اضطرار به پوشيدن لباس دوخته به اين نوع پوشش رفع نمي شود، مي تواند به طور معمولي لباس بپوشد.


[ 117 ]

دوّم: نيّت

مسأله 313ـ نيّت احرام چنين است كه قصد مي كند اموري را كه بعداً به آن اشاره مي شود بر خود حرام بشمرد، و به دنبال آن به اعمال عمره يا حج بپردازد، و كافي است با در نظر گرفتن اين معني، به زبان، يا در قلبش بگويد: «احرام مي بندم براي عمره تمتّع از حجّ واجب (يا مستحب) براي خودم (يا براي كسي كه از طرف او نيابت دارم) قربة الي الله» و منظورش از «احرام مي بندم» بناگذاري بر تحريم كارهاي مزبور بر خويش است، و در احرام حج مي گويد: «احرام مي بندم براي حجّ واجب قربة الي الله»و در عمره مفرده مي گويد: «احرام مي بندم براي عمره مفرده قربة الي الله».

مسأله 314ـ لازم نيست نيّت را بر زبان جاري كند، بلكه كافي است چنين قصدي در دل او باشد، ولي بهتر است علاوه بر قصد باطني، بر زبان نيز جاري سازد.

مسأله 315ـ مستحبّ است وليِّ طفلِ غير مميّز، يا هر كسي كه عهده دار كارهاي كودك است او را محرم كند، و لباس احرام بر وي بپوشاند، و از طرف او نيّت كند; يعني به هنگام عمره تمتّع بگويد: «اين طفل را محرم مي كنم به عمره تمتّع قربة الي الله» و به هنگام حجّ تمتّع بگويد: «اين طفل را محرم مي كنم براي حجّ تمتّع قربة الي الله»، و در صورت امكان او را وادار كند كه لبّيك بگويد، و اگر توانايي ندارد خودش از طرف او لَبّيك بگويد; امّا اگر وليّ مي ترسد كه نتواند وظائف مربوط به كودك را بدرستي انجام دهد، بهتر است از محرم كردن وي صرفنظر كند.

مسأله 316ـ منظور از قصد قربت، قصد جلب رضاي خدا و قرب به ذات پاك اوست، و بايد در همان حال، قصد انجام مناسك عمره يا حج را داشته باشد، و بهتر است از همان اوّل تعيين كند كه قصد عمره دارد، يا حج، و


[ 118 ]

منظورش مثلا «حجّة الاسلام» است (يعني حجّ واجب به خاطر استطاعت) يا «حجّ مستحب»، يا «حجّ نذري» يا «نيابت»، ولي اگر از اوّل نيّت احرام كند به اين قصد كه نوع عمل را بعداً تعيين نمايد، نيز مانعي ندارد. (ولي احتياط واجب آن است كه قصد نيابت را از اوّل تعيين كند).

مسأله 317ـ عمره و حج و اجزاء آن از عبادات است، و بايد با نيّت خالص براي اطاعت خداوند تعالي بجا آورد.

مسأله 318ـ اگر عمره تمتّع را به سبب ريا، يا غير آن، باطل كند، احتياط واجب آن است كه حجّ اِفراد بجا آورد، و پس از آن عمره مفرده انجام دهد، و در سال ديگر حج را اعاده نمايد، مگر اين كه بتواند عمره را اعاده كند.

مسأله 319ـ اگر حج را به نيّت خالص بجا نياورد، و آن را به ريا و مانند آن باطل كند، بايد سال آينده عمره و حج را اعاده نمايد.

مسأله 320ـ اگر بعضي از اركان عمره يا حج را به قصد ريا انجام دهد، و آن را باطل كند، و نتواند جبران نمايد، بايد طبق آنچه در دو مسأله بالا گفته شد عمل نمايد، ولي اگر محلّ جبران باقي است و جبران كند، عملش صحيح است; هر چند گناه كرده است.

مسأله 321ـ اگر بر اثر ندانستن مسأله، يا جهت ديگري، بجاي نيّت عمره تمتّع، حجّ تمتّع را قصد كند، و در نظرش اين باشد كه همان عملي كه همه مردم انجام مي دهند او هم بجا آورد، ولي خيال كرده جزء اوّل از دو جزء اعمال حج، حجّ تمتّع نام دارد، بدين جهت نيّت حجّ تمتّع كرده، عمل او صحيح است و عمره تمتّع محسوب مي شود، و بهتر آن است كه نيّت را تجديد كند.

مسأله 322ـ اگر بر اثر جهل به مسأله، يا جهت ديگري، گمان كند كه حجّ تمتّع بر عمره تمتّع مقدّم است، و به هنگام احرام، نيّت حجّ تمتّع كند، و


[ 119 ]

قصد داشته باشد پس از احرام به عرفات و مشعر برود و مناسك حجّ تمتّع را انجام دهد، سپس عمره را بجا آورد، بنابر احتياط واجب احرام او باطل است، و بايد در ميقات دوباره محرم شود، و اگر از ميقات عبور كرده، بايد در صورت امكان به ميقات برگردد و در آنجا محرم شود، و اگر امكان بازگشت به ميقات نيست، از همانجا كه هست محرم مي شود، و اگر وارد حرم شده و توجّه به مسأله پيدا كرده، بايد در صورت امكان از حرم خارج شود و محرم گردد، و گرنه در همانجا احرام مي بندد، و اعمال او صحيح است.

مسأله 323ـ اگر زن در ميقات حائض باشد، و يقين كند كه نمي تواند عمره تمتّع را در وقت خود انجام دهد، بايد نيّت حجّ اِفراد كند، و براي حجّ اِفراد محرم شود، ولي اگر بعد از آن فهميد اشتباه كرده، در صورتي كه براي حجّة الاسلام محرم شده، احرام او باطل است، و بايد براي عمرهّ تمتّع مجدّداً محرم شود، ولي بهتر است زن در چنين مواردي در موقع احرام، نيّت كند احرامي را كه بر او واجب است انجام دهد، تا مشكلي براي او پيش نيايد.

مسأله 324ـ هرگاه در موقع نيّت احرام قصد شكستن بعضي از محرّمات را داشته باشد (مثل اين كه در همان موقع در حال سفر باشد، و بدون ضرورت زير سقف اتومبيل يا هواپيما قرار گيرد) براي احرام او خالي از اشكال نيست، و اگر در آغاز نيّت ترك همه را داشته، ولي پس از احرام نيّت او عوض شود، يا بعضي از آن اعمال را مرتكب گردد، ضرري به احرام او نمي زند; هر چند در مواردي بايد كفّاره دهد.

مسأله 325ـ دانستن اموري كه بر محرم حرام است به طور مشروح لازم نيست; بلكه كافي است به طور اجمال نيّت ترك همه را داشته باشد.


[ 120 ]

سوّم: گفتن لبّيك

مسأله 326ـ واجب است هنگام احرام «لبّيكهاي چهارگانه» را به عربي صحيح بگويد، و احتياط واجب آن است كه بصورت زير باشد: «لَبَّيْكَ اللّهُمَّ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ لا شَريكَ لَكَ لَبَّيْكَ، اِنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ لَكَ وَ الْمُلْكَ، لا شَريكَ لَكَ; يعني خداوندا! اجابت (و اطاعت) مي كنم دعوت تو را، و دگر بار هم اجابت مي كنم تو را، همتايي براي تو نيست، اجابت مي كنم تو را، ستايش تنها تو را سزاوار است، و نعمت و ملك از آن تو است، هيچ همتايي نداري!».

مسأله 327ـ احتياط واجب آن است از افزودن لبّيك پنجم و عبارات ديگر خودداري شود; مگر آنچه در مستحبّات خواهد آمد.

مسأله 328ـ واجب است لبّيكهاي چهارگانه فوق را، همانند تكبيرة الاحرام نماز، به طور صحيح اداء كند.

مسأله 329ـ در صورتي كه زائر نتواند اين عبارات را با عربي صحيح ادا كند، بايد آن را ياد بگيرد، و اگر نتواند، يا وقت نباشد، كافي است ديگري شمرده شمرده براي او بخواند و او تكرار نمايد، و چنانچه قادر بر تلفّظ صحيح نباشد، احتياط آن است آنچه را مي تواند بخواند، و ترجمه آن را نيز بگويد.

مسأله 330ـ شخص گنگ بجاي گفتن «لبّيك» با دست خود اشاره مي كند، و زبان خود را طبق معمول حركت مي دهد، و بهتر است علاوه بر اين، كسي به نيابت از او نيز لبّيك بگويد، ولي واجب نيست.

مسأله 331ـ كودكان نيز مي توانند براي عمره يا حج مُحرم شوند، و چنانچه خودشان تميز بدهند «لبّيك» را همراه با نيّت مي گويند، و اگر غير مميّز باشند كسي از طرف آنها نيّت مي كند و لبّيك مي گويد، و هرگاه كسي


[ 121 ]

در ميقات بيهوش باشد، از طرف او نيز مي توان نيّت كرد و لبّيك گفت.

مسأله 332ـ در احرام فقط يك بار لبّيك گفتن (به صورتي كه گفته شد) واجب است، و بعد از آن، مستحبّ است آن را در حالات مختلف به مقدار امكان تكرار كند; يعني در موقع سوار شدن بر مركب و پياده شدن، و گذشتن از پستيها و بلنديها، و پس از خواب، و بعد از نمازها تكرار مي نمايد، و بهتر است مردان صداي خود را به لبّيك بلند كنند.

مسأله 333ـ در احرام عمره تمتّع واجب است مُحرم هنگامي كه خانه هاي مكّه را مشاهده كرد «لبّيك» را قطع كند، و در احرام حج به هنگام ظهر روز عرفه، و در عمره مفرده واجب است هنگام مشاهده كعبه اگر از مكّه براي احرام به خارج رفته است، و هنگام داخل شدن به منطقه حرم اگر از خارج مكّه به سوي آن مي آيد، لبّيك را قطع كند.

مسأله 334ـ هرگاه محرم «لبّيك» واجب را، چه عمداً و چه بر اثر عذر، نگفته باشد، محرّمات احرام بر او حرام نمي شود، و اگر چيزي از محرّمات احرام كه كفّاره دارد انجام دهد، كفّاره بر او واجب نمي شود. همچنين اگر «لبّيك» اوّل را با ريا باطل كند.

مسأله 335ـ پيش از گفتن «لبّيك» اعمالي كه بر محرم حرام است، بر او حرام نمي شود; هر چند نيّت احرام كرده، و لباس احرام را نيز پوشيده باشد. بنابراين، اگر قبل از گفتن لبّيك چيزي از آنها را بجا آورد كفّاره اي ندارد، و در حقيقت «لبّيك» مانند «اللّه اكبر» اوّل نماز است، كه تا آن را نگويد وارد نماز نمي شود، و هرگاه شك كند كه «لبّيك» گفته يا نه؟ باز هم چيزي بر او حرام نمي شود.

مسأله 336ـ هرگاه در ميقات باشد و شك كند لبّيك گفته، يا نه بايد لبّيك را بگويد، و اگر از ميقات گذشته، احتياط آن است اگر مي تواند بازگردد


[ 122 ]

و لبّيك را بگويد، و اگر نمي تواند، در همانجا بگويد، و اگر لبّيك گفته، امّا نمي داند صحيح گفته يا نه؟ بنابر درست گفتن مي گذارد، و احرامش صحيح است.

مسأله 337ـ اگر لبّيك را فراموش كند، يا به خاطر ندانستن مسأله آن را نگويد، واجب است در صورت امكان به ميقات برگردد و احرام ببندد و لبّيك بگويد، و اگر نتواند برگردد، و هنوز داخل حرم نشده، همانجا لبّيك مي گويد، و اگر داخل حرم شده، واجب است به خارج حرم بازگردد، و در آنجا احرام ببندد و لبّيك بگويد، و چنانچه نمي تواند بازگردد، همانجا محرم مي شود و لبّيك مي گويد، و اگر بعد از اتمام حج يا عمره يادش بيايد، عمل او صحيح است.

مسأله 338ـ جايز نيست لبّيك واجب را از ميقات تأخير بيندازد، و اگر عمداً تأخير بيندازد، بايد به وظيفه كسي كه بدون احرام از ميقات عبور كرده عمل كند; يعني اگر مي تواند بازگردد.

مسأله 339ـ اگر پس از گفتن لبّيك واجب در ميقات، شك كند كه نيّت حجّ تمتّع كرده، يا نيّت عمره تمتّع، بنا مي گذارد كه نيّت عمره تمتّع كرده، و عمره اش صحيح است. همچنين اگر بعد از گفتن لبّيك در روز هشتم ذي الحجّه، كه بايد براي حجّ تمتّع تلبيه بگويد، فراموش كند كه براي حجّ لبيك گفته، يا براي عمره، بنا مي گذارد كه براي حجّ تمتّع گفته، و حجّ او صحيح است، ولي احتياط مستحب آن است كه دوباره لبّيك بگويد.

احكام إحرام

مسأله 340ـ لازم نيست محرم به هنگام احرام بستن، از حدث اصغر و اكبر پاك باشد، بنابراين بدون وضو، و در حال جنابت يا حيض، يا نفاس


[ 123 ]

مي تواند محرم شود. (البتّه روشن است كه در صورت جنابت و حيض و نفاس هم بايد خارج از مسجد محرم شود)، بلكه غسل احرام بر زن حائض و نفساء نيز مستحب است.

مسأله 341ـ اگر احرام را فراموش كند و بعد از پايان مناسك و اعمال متوجّه شود، عمره و حجّ او صحيح است.

مسأله 342ـ احرام كسي كه ختنه نشده صحيح است، ولي طواف و نماز طواف هاي او اشكال دارد، و در احرام باقي مي ماند. مگر آن كه ختنه كرده و سپس طواف و نماز طواف را بجاي آورد.

مسأله 343ـ اگر بچّه ختنه نشده را وادار به احرام كنند، يا او را محرم نمايند، احرام او صحيح است; ولي تمام طوافهاي او اشكال دارد. بنابراين، چنين فردي در احرام باقي مي ماند، و در آمدن از احرام براي او مشكل مي شود; مگر آن كه او را ختنه كنند، و سپس طواف كند، يا او را طواف دهند.

مسأله 344ـ هرگاه مكلّفي كه ختنه نشده مستطيع گردد (مانند كسي كه تازه مسلمان شده) چنانچه بتواند ختنه كند بايد در همان سال به حج برود، و اگر نتواند، حج را به تأخير مي اندازد تا ختنه شود، و اگر ختنه كردن براي هميشه براي او ضرر دارد، بايد با همان حال حج را بجا آورد. (ولي احتياط مستحب آن است علاوه بر اين كه خودش طواف مي كند، نايبي هم بگيرد تا براي او طواف كند).


[ 124 ]


[ 125 ]

استفتائات احرام

سؤال 345ـ يكي از حاجيها به هنگام احرام به شكل زير نيّت نموده است:

«محرم مي شوم براي عمره تمتّع (يا حج تمتّع)، قربة الي الله» با توجّه به اين كه برخي از فقهاء فرموده اند: «نيّت احرام لازم نيست»، احرام ايشان چه حكمي دارد؟

جواب: احرام از امور قصدي است، و حقيقت آن بناگذاري بر تحريم تروك احرام بر خويشتن است، و بايد نيّت كرد، و اگر مقصود او از جمله مذكور همين معني باشد كافي است.

سؤال 346ـشخصي در گذشته حجّ واجبش را انجام داده، و بنا داشته حجّ مستحبّي بجا آورد، ولي از روي ناآگاهي، يا فراموشي، در نيّت احرام عمره مفرده گفته: «احرام مي بندم براي عمره تمتّع از حجّ تمتّع از حجّة الاسلام قربة الي الله» آيا چنين نيّتي به حجّ مستحبّي او ضرر مي زند؟

جواب: اين گونه نيّت اشكال دارد; مگر اين كه اشتباه لفظي باشد، و قصدش اين بوده عمره اي كه وظيفه او است انجام دهد، ولي اسمش را از روي اشتباه حجّة الاسلام گذاشته است. در اين صورت صحيح است، و معمولا همين گونه است.


[ 126 ]

سؤال 347ـ زني قبل از احرام عمره تمتّع مي دانست كه عادت ماهانه او ده روز طول مي كشد، و وقت كافي براي اعمال عمره تمتّع قبل از احرام حجّ تمتّع نخواهد داشت، ولي با همه اين اوصاف نيّت عمره تمتّع مي كند، وظيفه او چيست؟

جواب: نيّت را به حجّ اِفراد برمي گرداند، و حجّ او اشكالي ندارد.

سؤال 348ـ هرگاه كسي كه به ديگران «نيّت احرام» و «تلبيه» را تلقين مي كرده، فراموش كند كه خودش نيّت نمايد، وظيفه اش چيست؟

جواب: اگر به قصد انجام عمره يا حج تلبيه نگفته، محرم نشده است، و بايد ـ در صورت امكان ـ به ميقات بازگردد و محرم شود، و اگر بازگشت به ميقات ممكن نيست، به خارج حرم مي رود و در آنجا مجدّداً احرام مي بندد.

سؤال 349ـ اگر كسي بداند در صورت صحيح نگفتن تلبيه محرم نمي شود، و در عين حال تلبيه را غلط بگويد، و سپس اعمال حج را انجام دهد، آيا اعمالش صحيح است؟

جواب: چنانچه عمداً غلط گفته اعمالش صحيح نيست، و اگر عمدي نبوده، بلكه از روي فراموشي، يا ندانستن مسأله بوده، اعمالش صحيح است.

سؤال 350ـ بعضي از زائران ايراني، كلماتي مانند «لبّيك»، «غير»، «يوم» و مانند آن را به گونه اي ادا مي كنند كه گاه احساس مي شود متمايل به كسره است. در مقابل بعضي از اهل دقّت، يا وسواسيها، اظهار مي دارند كه فتحه بايد كاملا ظاهر شود، و به هنگام تلفّظ چنان اشباع مي كنند كه شبيه به «الف» مي شود (و لبّياك مي گويند) در حالي كه اساتيد قرائت زبان عربي و حتّي خود عربها نيز به دقّتي كه گروه دوّم لازم مي دانند، ادا


[ 127 ]

نمي كنند. لطفاً بفرمائيد طرز صحيح قرائت اين كلمات چگونه است؟

جواب: در اين گونه مسائل بايد به تلفّظ اهل لسان توجّه كرد; و از آنجا كه اهل لسان فتحه را به صورتي كه گروه دوّم معتقدند نمي گويند، احتياط آن است كه از آن پرهيز شود; و آنچه از اهل لسان بارها شنيده ايم اين است كه فتحه را كمي مايل به كسره ادا مي كنند، و همين صحيح است.

سؤال 351ـ اگر كسي تلبيه را غلط بگويد، و بعد از وقوفين و قبل از اتمام اعمال حج متوجّه اين مسأله شود، وظيفه او نسبت به ساير اعمال و همچنين عمره قبلي چيست؟

جواب: با توجّه به اين كه بعد از زمان جبران متوجّه شده، اعمالش صحيح است، و هرگاه اعمال مني را انجام نداده به نزديكترين نقطه خارج از حرم مي رود و محرم مي شود، و اعمال مني را انجام مي دهد; و از احرام خارج مي شود، سپس ساير اعمال حج را كامل مي كند، و احتياط آن است كه يك عمره مفرده بعد از آن انجام دهد يعني به مسجد تنعيم مي رود و احرام مي بندد، و اعمال عمره را بجا مي آورد.

سؤال 352ـ يكي از حُجّاج شنوايي خود را به كلّي از دست داده، و زبانش هم لكنت دارد، و قادر بر تكلّم صحيح نمي باشد. مسؤولين و دوستانش به اين موضوع توجّه نداشته، و آن شخص در ميقات نيّت نكرده، و تلبيه هم نگفته، و به همين شكل همراه بقيّه وارد مكّه شده است، وظيفه او چيست؟

جواب: بايد به ميقات برگردد و با نيّت و تلبيه مُحرم شود; هر چند با بردن همراه باشد، و اگر نمي تواند به ميقات بازگردد، بايد در خارج از حرم محرم شود، و اگر نمي تواند تلبيه را، هر چند با تلقين، صحيح


[ 128 ]

بگويد احتياط آن است كه به هر نحو مي تواند بگويد، و ترجمه اش را نيز بر زبان آورد.

سؤال 353ـ چنانچه پس از خروج از ميقات متوجّه شود كه تلبيه را نگفته، يا نيّت نكرده، يا به جهت ديگري احرامش درست نبوده، و از طرفي نمي تواند از نيمه راه به ميقات برگردد، بلكه بايد به مكّه بيايد، و از آنجا به ميقات بازگردد. وظيفه چنين شخصي چيست؟

جواب: اگر مي تواند به ميقات بازگردد، هر چند بعد از رفتن به مكّه باشد، بايد چنين كند، ولي چون وارد شدن به مكّه بدون احرام جايز نيست، از أدني الحلّ به نيّت عمره مفرده محرم مي گردد، و پس از اعمال عمره مفرده، به يكي از مواقيت معروف مي رود، و براي «عمره تمتّع» به طور صحيح محرم مي شود.

سؤال 354ـ آيا خانمها مي توانند تلبيه را به گونه اي بلند بگويند كه مرد نامحرم صداي آنها را بشنود؟

جواب: اشكالي ندارد.

سؤال 355ـ آيا به هنگام پوشيدن لباس احرام، چه در ميقات باشد يا ساعتها قبل از بستن احرام در مدينه صورت گرفته باشد، قصد خاصّي لازم است؟

جواب: هيچ قصدي لازم نيست، بلكه هنگام احرام مطابق آنچه در بحث احرام گذشت نيّت مي كند.

سؤال 356ـ هرگاه شخصي در ميقات، يا محاذات آن، يا ادني الحل، يا شهر مكّه، و خلاصه هر جا كه وظيفه اش بوده محرم شود، و سپس پشيمان گردد، آيا مي تواند احرامش را بر هم بزند؟

جواب: نمي تواند از احرام خارج شود. حتّي اگر لباس احرام را از تن


[ 129 ]



| شناسه مطلب: 75863