بخش 4

25#1600; #1581;#1605;#1604; #1575;#1587;#1604;#1581;#1607; #1602;#1591;#1593; #1583;#1585;#1582;#1578; #1608; #1711;#1610;#1575;#1607; #1581;#1585;#1605;: #1583;#1610;#1711;#1585; #1605;#1587;#1575;#1574;#1604; #1605;#1581;#1585;#1617;#1605;#1575;#1578; #1608; #1603;#1601;#1617;#1575;#1585;#1575;#1578; #1575;#1581;#1585;#1575;#1605;: #1603;#1601;#1617;#1575;#1585;#1575;#1578; #1575;#1581;#1585;#1575;#1605; #1576;#1607; #1591;#1608;#1585; #1582;#1604;#1575;#1589;#1607; 2#1600; #1591;#1608;#1575;#1601; #1588;#1585;#1575;#1610;#1591; #1662;#1606;#1580; #1711;#1575;#1606;#1607; #1591;#1608;#1575;#1601;: #1575;#1608;#1617;#1604;: #1606;#1610;#1617;#1578; #1583;#1608;#1617;#1605;: #1591;#1607;#1575;#1585;#1578; #1575;#1586; #1581;#1583;#1579; #1581;#1603;#1605; #1605;#1587;#1604;#1608;#1587;:

مسأله 291ـ كشتن ملخ نيز براى محرم جايز نيست; بنابراين اگر از راهى بگذرد كه ملخ در آن است، چنانچه مى تواند راه خود را تغيير دهد، و اگر نمى تواند بايد مواظب باشد ملخ ها را حتّى الامكان پايمال ننمايد، ولى در صورت ناچارى و مشقّت و عُسر و حرج اشكالى ندارد.

مسأله 292ـ كشتن حيوانات موذى، مانند مار و عقرب و درندگان، در جايى كه ايجاد خطر نمايند جايز است.

مسأله 293ـ ذبح حيوانات اهلى، مانند مرغ خانگى و گاو و گوسفند و شتر، در حال احرام اشكالى ندارد.

مسأله 294ـ شكار حيوانات دريايى براى محرم جايز است.

مسأله 295ـ منظور از حيوانات دريايى حيواناتى است كه تخم گذارى و رشد نوزاد آنها هر دو در دريا انجام شود، و در دريا هم زندگى كند.

مسأله 296ـ نگاه داشتن صيد در حال احرام بنابر احتياط واجب حرام است; هر چند مالك آن باشد.

مسأله 297ـ هر حيوانى كه شكار آن حرام است، نوزاد و تخم آن نيز حرام است; هر چند در دسترس باشد.


[ 108 ]

مسأله 298ـ اگر محرم شكارى ذبح كند، بنابر مشهور در حكم ميته (مردار) خواهد بود، و بنابر احتياط واجب هيچ كس (چه محرم و چه غير محرم) نمى تواند از آن استفاده كند.

مسأله 299ـ براى كشتن و شكار كردن هر يك از حيوانات صحرايى كفّاره اى معيّن شده است، ولى چون در حال حاضر اين مسأله چندان مورد ابتلا نيست، و حجّاج بيت الله مطلقاً اقدام به شكار نمى كنند، از شرح آن صرفنظر مى شود.


25ـ حمل اسلحه

مسأله 300ـ محرم نبايد با خود اسلحه بردارد; خواه اسلحه گرم باشد، يا سرد، بلكه احتياط آن است كه از سلاحهاى دفاعى، مانند سپر و امثال آن، نيز استفاده نكند; ولى در موقع ضرورت، خطر و ترس از دزد و دشمن و حيوان درنده، حمل هر نوع سلاحى كه لازم باشد جايز است.

مسأله 301ـ آنچه ممنوع است حمل نمودن اسلحه با خويش است; مانند بستن شمشير به كمر، و گرفتن تفنگ بر دوش، يا با دست، ولى اگر در خانه و خيمه و اثاثيه خود سلاحى داشته


[ 109 ]

باشد، براى احرام او ضرر ندارد; هر چند احتياط مستحب آن است كه آن را نيز در غير موارد ضرورت ترك كند.

مسأله 302ـ هرگاه عمداً اسلحه با خود بردارد، احتياط آن است كه يك گوسفند كفّاره بدهد.


قطع درخت و گياه حرم:

مسأله 303ـ حرمت قطع گياه و درخت حرم، اختصاص به حال احرام و شخصِ مُحرم ندارد; بلكه بر همه كس حرام است.

مسأله 304ـ اگر گياه يا درختى در منزل انسان باشد، چنانچه خودش آن را كاشته باشد قطع آن جايز است، و اگر ديگرى كاشته قطع آن نيز مانعى ندارد; ولى احتياط مستحب آن است كه آن را قطع نكند; امّا قطع درختان و گياهان خودرو ـ كه قبل از بناى منزل در آن بوده ـ حرام است.

مسأله 305ـ گياه أذخر كه يكى از گياهان خوشبو است از حكم بالا مستثنى است و قطع آن مانعى ندارد.

مسأله 306ـ اگر به صورت متعارف و عادى راه برود، و گياهى بر اثر راه رفتن قطع شود، اشكالى ندارد.


[ 110 ]

مسأله 307ـ چنانچه درختى را كه قطع آن جايز نيست قطع كند، احتياط آن است كه يك گاو كفّاره دهد; خواه آن درخت بزرگ باشد، يا كوچك.

مسأله 308ـ اگر قسمتى از درخت را قطع كند، نه همه آن را، لازم است قيمت آن را به عنوان كفّاره بپردازد.

مسأله 309ـ قطع گياه حرم كفّاره اى جز استغفار ندارد.

مسأله 310ـ اگر نايب موجبات كفّاره را انجام دهد، كفّاره بر عهده خود اوست، نه منوب عنه.


ديگر مسائل محرّمات و كفّارات احرام:

مسأله 311ـ هر يك از محرّمات احرام كه موجب كفّاره است اگر بر اثر جهل به مسأله، يا از روى غفلت، يا فراموشى واقع شود كفّاره اى ندارد، و ضررى به عمره شخصِ محرم نمى زند، مگر صيد كه در هر صورت كفّاره دارد.

مسأله 312ـ شخصى كه بر اثر جهل به مسأله، يا فراموشى حكم، يا موضوع آن، يا بر اثر غفلت، بعضى از محرّمات احرام را بجا آورده، كفّاره ندارد، مگر در صيد و شكار كه در هر صورت


[ 111 ]

كفّاره دارد. بنابراين، به طور كلّى در غير شكار، هرگاه از روى علم و عمد مرتكب محرّمات احرام شود، كفّاره واجب مى گردد.

مسأله 313ـ شرايط قربانى حجّ تمتّع در حيوانى كه براى كفّاره تقصير قربانى مى شود، معتبر نيست، بنابراين مى توان گوسفند خصّى و معيوب را براى اين منظور قربانى كرد.

مسأله 314ـ مصرف كفّارات فقط فقراء و مستمندان هستند، و احتياط آن است كه كفّاره غير سادات به سادات داده نشود.

مسأله 315ـ تأخير انداختن انجام كفّارات تا هنگام بازگشت به محل مانعى ندارد. بنابراين، مى تواند گوسفند كفّاره را در وطنش ذبح كند، تا صرف فقراى شيعه گردد.

مسأله 316ـ شخص فقير نمى تواند گوشت كفّاره خود را به مصرف كسانى كهواجب النفقه او هستند برساند; هر چند نيازمند باشند.

مسأله 317ـ استفاده از گوشت كفّاره براى شخصى كه كفّاره بر او واجب شده جايز نيست.



[ 112 ]


[ 113 ]




كفّارات احرام به طور خلاصه


گرچه كفّاره هر يك از محرّمات احرام، به هنگام ذكر آنها بيان شد، ولى مناسب است براى سهولت امر همه را يك جا بياوريم:


رديف کار حرام کفّاره
1 جماع(آميزش) يک شتر
(با تفصيلي که قبلاً ذکر شد)
2 استعمال بوي خوش يک گوسفند
(بنابر احتياط واجب)
3 گرفتن کمتر از ده ناخن براي هر ناخن يک مدّ طعام
(750 گرم)
4 گرفتن تمام ناخنهاي دست يا پا يک گوسفند
5 گرفتن تمام ناخنهاي دست و پا در يک مجلس يک گوسفند
6 گرفتن تمام ناخنهاي دست با پا در دو مجلس دو گوسفند

[ 114 ]

7 قطع درخت حرم
قطع گياه حرم
يک گاو (بنابر احتياط واجب)
استغفار
8 پوشيدن لباس دوخته حتّي در حال ضرورت يک گوسفند
9 پوشيدن کفش و جوراب براي مردان کفّاره ندارد
10 پوشانيدن صورت براي زنان يک گوسفند (احتياط مستحب)
11 زير سايه رفتن براي مردان يک گوسفند
12 تراشيدن سر يا موهاي زير بغل يک گوسفند
13 تراشيدن سر در حال ضرورت تخيير بين يک گوسفند يا سه روز روزه
يا اطعام شش فقير به دو مدّ طعام
14 زايل کردن موهاي زير بغل در حالت ضرورت مانند مورد قبل (بنابر احتياط واجب)
15 زايل کردن مقداري از موي سر يا صورت
يا زير بغل و مانند آن
اطعام يک فقير
16 ازدواج براي خود کفّاره ندارد
17 اجراي صيغهء عقد براي ديگران کفّاره ندارد
18 نگاه يا لمس همسر بقصد لذّت يک گوسفند
19 نگاه يا لمس همسر با انزال يک شتر(احتياط واجب)
20 بوسيدن همسر بقصد لذّت يک شتر
21 کشتن حشرات حتّي سهواً مقداري طعام (بنابر احتياط واجب)
22 دروغ گفتن،دشنام دادن و تفاخر نمودن استغفار
23 قسم دروغ براي هر مرتبه يک گوسفند

[ 115 ]

24 قسم راست(سه مرتبه) يک گوسفند
25 قسم راست(کمتر از سه مرتبه) کفّاره ندارد
26 حمل سلاح يک گوسفند بنابر احتياط واجب
27 سرمه کشيدن کفّاره ندارد
28 نگاه کردن به آيينه کفّاره ندارد
29 پوشيدن زيور آلات کفّاره ندارد
30 استعمال روغن که بوي خوش دارد يک گوسفند
31 خارج کردن خون از بدن کفّاره ندارد
32 کشيدن دندان يک گوسفند (بنابر احتياط مستحب)
33 پوشاندن سر يک گوسفند (بنابر احتياط واجب)
34 ماليدن روغن يک گوسفند (بنابر احتياط واجب)

[ 116 ]




[ 117 ]




2ـ طواف


مسأله 318ـ دوّم از واجبات عمره، طواف است; طواف يعنى هفت دور گردش به دور خانه خدا.

مسأله 319ـ هرگاه طواف را سهواً ترك كند، لازم است هر وقت يادش آمد آن را بجا آورد، و اگر به وطن خود بازگشته و نمى تواند يا زحمت شديد دارد كه به مكّه بازگردد، بايد شخصِ موردِ اطمينانى را نايب بگيرد.


شرايط پنج گانه طواف:

اوّل: نيّت

مسأله 320ـبايد طواف را با قصد خالص براى خدا بجا آورد; زيرا طواف از عبادات است، و بدون نيّت همراه با قصد قربت صحيح نيست.


[ 118 ]

مسأله 321ـ لازم نيست محرم نيّت را به زبان آورد، يا حتّى از قلب خود بگذراند; بلكه همين مقدار توجّه داشته باشد كه تصميم دارد طواف انجام دهد، و اين توجّه تا پايان طواف وجود داشته باشد كافى است. به عبارت ديگر، نيّت در عبادات مانند نيّت در كارهاى روز مرّه است; همانطور كه (مثلا) با قصد آب مى خورد و راه مى رود، اگر به همان شكل عبادت را بجا آورد نيّت انجام شده است; تنها قصد قربت در عبادات لازم است.

مسأله 322ـ اگر در انجام طواف، يا ساير اعمال عمره و حج، كه عبادت است، ريا كند (يعنى براى نشان دادن، و به رخ ديگران كشيدن، و عمل خود را خوب جلوه دادن، عبادت را بجا آورد) آن عمل باطل است، و علاوه بر بطلان عمل، مرتكب معصيت و گناه بزرگى نيز شده است.

مسأله 323ـ اگر در انجام عبادت، رضايت و خشنودى ديگرى را هم مدّ نظر داشته باشد، و آن عمل خالص براى خدا نباشد، ريا و باطل است.

مسأله 324ـ در صحيح بودن عمل كفايت مى كند كه آن را «براى خدا» يا «براى اطاعت امر خدا» يا «براى نجات از كيفر


[ 119 ]

الهى» يا «براى رسيدن به بهشت» و يا «براى وصول به ثواب معنوى» انجام دهد.

مسأله 325ـ هرگاه بعد از تمام كردن طواف يا ديگر عبادات، مرتكب ريا شود، عبادت باطل نمى شود; هر چند كار خلافى كرده است.

سؤال 326ـ شخصى كه به نيابت از ديگرى به حج آمده، در دور دوّم طواف شك مى كند كه آيا طواف را به نيّت منوب عنه آغاز كرده، يا براى خودش؟ اكنون وظيفه اش چيست؟

جواب: احتياط آن است كه طواف را به نيّت منوب عنه به پايان برساند، پس از آن نماز طواف بخواند، سپس طواف و نماز را اعاده كند.


دوّم: طهارت از حدث

مسأله 327ـ منظور از «طهارت از حدث» اين است كه محرم به هنگام طواف، از جنابت و حيض و نفاس پاك باشد، و وضو داشته باشد.

مسأله 328ـ «طهارت از حدث» در صورتى شرط است كه


[ 120 ]

طوافِ واجب باشد، امّا در طواف مستحب شرط نيست; هر چند افضل آن است كه طهارت داشته باشد، بنابراين اگر جنب يا حائض، يا نفساء بوده و فراموش كرده، و با همان حال طواف نموده، طواف مستحب او صحيح است، امّا در صورت علم و آگاهى، چون بودن جنب در مسجد الحرام حرام است، طواف او صحيح نمى باشد، ولى طواف مستحب بدون وضو اشكالى ندارد.

مسأله 329ـ هرگاه شخصى كه وضو نداشته، يا از جنابت، يا حيض، يا نفاس، پاك نبوده طواف واجب كند، طوافش باطل است; خواه از روى عمد باشد، يا بر اثر غفلت و نسيان، يا ندانستن مسأله.

مسأله 330ـ هرگاه محرم دسترسى به آب پيدا نكند، يا از استعمال آب معذور باشد، و نتواند صبر كند تا عذرش برطرف شود، واجب است به جاى آن تيمّم كند; خواه تيمّم بدل از غسل باشد، يا بدل از وضو; سپس طواف را بجا آورد.

مسأله 331ـ اگر محرم تيمّم بدل از غسل كرد، و سپس يكى از مبطلات وضو را انجام داد، لازم نيست تيمّم بدل از غسل را


[ 121 ]

تكرار كند; بلكه تيمّم بدل از وضو مى كند، و تا زمانى كه يكى از موجبات غسل حاصل نشده، و عذرش باقى است، همان تيمّم بدل از غسل اوّل كافى است.

مسأله 332ـ اگر اميد دارد كه عذرش مرتفع گردد، احتياط واجب آن است كه تا آخرين فرصت صبر كند; اگر عذر برطرف نشد تيمّم كند.

مسأله 333ـ اگر با طهارت بوده و شك كند كه حدثى از او سر زده، بنا را بر طهارت مى گذارد، و لازم نيست دوباره آن را انجام دهد.

مسأله 334ـ هرگاه يقين داشته باشد غسل بر او واجب شده، يا وضويش باطل گرديده، سپس شك كند كه وضو گرفته يا غسل كرده، بايد وظيفه غسل يا وضو را انجام دهد.

مسأله 335ـ هرگاه بعد از انجام طواف شك كند آن را با وضو بجا آورده، يا شك كند غسل را انجام داده؟ طوافش صحيح است; ولى براى اعمال بعد (كه نياز به وضو، يا غسل دارد) بايد آن را بجا آورد.

مسأله 336ـ اگر در اثناء طواف شك كند وضو گرفته؟ و حالت


[ 122 ]

سابقه خود را از وضو و حدث نداند، اگر بعد از تمام شدن دور چهارم باشد طواف را رها مى كند و وضو مى گيرد، و از همانجا بقيّه طواف را بجا مى آورد، و سپس احتياطاً آن را اعاده مى كند، و اگر قبل از دور چهارم باشد، طواف او باطل است.

مسأله 337ـ هرگاه در اثناء طواف شك كند غسلى كه بر او واجب بوده انجام داده، يا نه؟ بايد فوراً از مسجد الحرام خارج شود، و پس از غسل بازگردد، سپس اگر حدّاقل چهار دور را تمام كرده باشد، دنباله آن را بجا مى آورد، و احتياط آن است كه پس از اتمام طواف آن را اعاده كند، و اگر قبل از شوط چهارم بوده، از اوّل شروع مى كند.

مسأله 338ـ بانوان مى توانند با خوردن قرص، عادت را به عقب بيندازند و طواف و عمره را به جا آورند، و براى عمره آنها اشكال ندارد.

مسأله 339ـ هرگاه بانوان بعد از خوردن قرص در ايّام عادت لك ببينند، و سه روز پشت سر هم ادامه نداشته باشد، حيض محسوب نمى شود. وضو مى گيرند، و اعمالشان صحيح است.

مسأله 340ـ هرگاه زنى در غير ايّام عادت ماهانه لك ببيند،


[ 123 ]

و به اعتقاد اين كه خون عادت نيست، طواف و نماز طوافش را انجام دهد، و شب بعد از طواف خونى ببيند كه تمام شرايط عادت ماهيانه را داشته باشد، اگر يقين كند كه بعد از ديدن لك (در شب قبل از طواف) خون در باطن بوده و قطع نشده، آن لك احكام حيض دارد و طواف و نماز طوافش باطل است، ولى عمره او صحيح است، امّا بايد طواف و نماز طواف را (بعد از قطع عادت و انجام غسل) اعاده كند، ولى اگر شك دارد، يا يقين دارد كه آن لك مدّتى قطع شده (و اين خون تازه اى است)، حكم حيض ندارد و اعمالش صحيح است.

مسأله 341ـ هرگاه كسى مشغول طواف واجب باشد و وضوى او باطل شود، تجديد وضو مى كند و باز مى گردد. اگر حدّاقل چهار دور را تمام كرده بود، بقيّه را بجا مى آورد، و اگر كمتر از چهار دور بوده از اوّل شروع مى كند، و اگر زن در حال طواف عادت ماهانه شود، فوراً از مسجد الحرام خارج مى شود، و حكم او نيز بعد از پاك شدن همين است.

مسأله 342ـ اگر به خاطر پيش آمدن حاجت ضرورى براى خودش يا يكى از برادران و خواهران دينى، طواف واجب خود


[ 124 ]

را قطع كند، مطابق مسأله سابق عمل مى نمايد.

مسأله 343ـ هرگاه در اثناء طواف بيمارى شديدى به او دست دهد كه قادر بر اتمام طواف نباشد طواف را قطع مى كند، و پس از بهبودى اگر چهار دور را تكميل كرده بوده، باقيمانده را بجا مى آورد، و اگر كمتر از آن بوده، طواف را از سر مى گيرد، و اگر بيمارى ادامه يافت و نتوانست شخصاً طواف كند، او را طواف مى دهند، و اگر به اين صورت نيز نتوانست طواف كند، نايب مى گيرد.

مسأله 344ـ هرگاه طواف مستحب را رها كند و دنبال كارى برود (خواه ضرورى باشد، يا غير ضرورى) هنگامى كه باز مى گردد مى تواند از همانجا كه رها كرده ادامه دهد; خواه چهار دور تمام شده باشد، يا نه.

مسأله 345ـ نشستن در حال طواف براى رفع خستگى مانعى ندارد; ولى احتياط واجب آن است كه موالات عرفى به هم نخورد (يعنى مطابق معمول طواف را پشت سر هم و بدون فاصله زياد بجا آورد).

سؤال 346ـ شخصى پس از انجام تقصير متوجّه مى شود كه


[ 125 ]

در حال طواف و نماز طواف وضو نداشته، يا وضويش باطل بوده، اكنون چه وظيفه اى دارد؟ آيا لازم است مجدّداً لباس احرام بپوشد، و طواف كند؟

جواب: طواف و نماز طواف را اعاده كند، و عمره او صحيح است، و پوشيدن لباس احرام لازم نيست.

سؤال 347ـ وضوى يكى از حُجّاج در دور آخر طواف باطل شد. طواف را با همان حالت به پايان رسانده، سپس وضو گرفته و طواف را از اوّل شروع كرده، و پس از آن نماز طواف و سعى و تقصير را انجام داده است، آيا عمل او صحيح مى باشد؟

جواب: طواف دوّم و اعمال پس از آن صحيح است; هر چند مى توانست طواف اوّل را پس از وضو تكميل و به آن قناعت نمايد.

سؤال 348ـ شخصى به نيابت از پدر، عمره مفرده اى انجام داده، و روز بعد به نيابت از مادر احرام مى بندد و در اثناى عمره دوّم متوجّه مى شود كه طواف و نماز طواف عمره اوّل را بدون وضو انجام داده است. اكنون وظيفه اش چيست؟

جواب: طواف و نماز عمره اوّل را اعاده مى كند، و عمره


[ 126 ]

دوّم را به قصد رجا ادامه مى دهد (توجّه داشته باشيد كه در يك ماه قمرى بيش از يك عمره نمى توان انجام داد; مگر به قصد رجا، يعنى به اميد اين كه مطلوب باشد، نه به طور قطعى).

سؤال 349ـ كسى كه وظيفه اش وضوى جبيره اى و تيمّم بوده، از روى جهل و نادانى به احكام شرعى بدون تيمّم اعمال عمره را انجام داده است، وظيفه اش چيست؟

جواب: طواف و نماز آن بايد اعاده شود، و احتياط آن است كه اعمال بعد از آن را هم اعاده نمايد.

سؤال 350ـ هنگام اذان صبح به مسجد الحرام رسيديم. سرپرست كاروان گفت: «كمى صبر كنيد، پس از نماز صبح طواف مى كنيم». بر اثر خستگى زياد خوابم برد، و چون آب در دسترس خود نمى ديدم تيمّم كردم، و طواف و نماز طواف را با تيمّم انجام دادم. آيا اعمال من صحيح است؟

جواب: در صورتى كه براى شما امكان داشته وضو بگيريد، هر چند كه به منزل برويد و مثلا براى روز بعد اعمال را انجام دهيد، تيمّم صحيح نبوده است. وظيفه شما اين


[ 127 ]

است كه طواف و نماز طواف را اعاده كنيد، و اگر خودتان نمى توانيد، بايد نايب بگيريد.

سؤال 351ـ شخصى در طواف واجب احساس مى كند لباس احرامش نجس شده، ولى اعتنا نمى كند،و با همان حال طواف و اعمال بعد را انجام مى دهد، سپس لباسش را بررسى نموده، يقين پيدا مى كند كه در حال طواف چنين شده است، و بدون جبران اعمال به وطن باز مى گردد. اكنون وظيفه اش چيست؟ آيا هنوز در حال احرام است؟

جواب: اگر در حال طواف يقين نداشته كه وضويش باطل و احرامى اش نجس شده (هر چند بعد از اعمال يقين پيدا كرده باشد)، از احرام خارج شده است، ولى بايد طواف و نماز آن را اعاده كند و اگر شخصاً نمى تواند، بايد نايب بگيرد.

سؤال 352ـ خانمى طبق تاريخ تولّدش، بيش از پنجاه سال شمسى دارد، و يك سال و نيم است كه عادت ماهانه نشده; ولى در حال احرام خون مى بيند. آيا مى توان در يائسگى او ترديد كرد؟ وظيفه او چيست؟


[ 128 ]

جواب: هرگاه شرايط و صفات عادت ماهيانه را نداشته باشد، حكم مستحاضه را دارد و با انجام وظيفه مستحاضه حج و طواف او صحيح است.

سؤال 353ـ هرگاه زنان سيّده پس از شصت سال، و غير سيّده بعد از پنجاه سال، چند روز متوالى خونى ببينند، كه همه نشانه هاى حيض را داشته باشد، براى طواف و نماز طواف چه كنند؟

جواب: در صورت داشتن تمام نشانه هاى حيض، حكم حيض را دارد. در ضمن زنان سادات در محيط ما حكم زنان قرشيّه را ندارند، و آنها نيز در پنجاه سالگى قمرى (حدود 5/48 سال شمسى) يائسه مى شوند، يعنى هرگونه خون مشكوكى ببينند حكم استحاضه را دارد.

سؤال 354ـ خانمى در حال طواف مستحاضه قليله مى شود. وظيفه اش چيست؟

جواب: اگر بعد از تمام شدن دور چهارم بوده، پس از تجديد وضو و تطهير بدن و لباس، طواف را تمام مى كند، و اگر قبل از تمام شدن دور چهارم بوده، پس از تجديد وضو و


[ 129 ]

تطهير، طواف را از اوّل شروع مى كند.

سؤال 355ـ زن مستحاضه اى پس از انجام غسل و وضو مشغول طواف مى شود، ولى در اثناء طواف لك مى بيند. وظيفه اش چيست؟

جواب: اگر خون او مستمر است و به وظيفه اش عمل كرده، و در حدّ امكان از خروج خون جلوگيرى نموده، وظيفه اى ندارد، ولى اگر خون كاملا قطع شده و غسل كرده، سپس خون جارى شده، حكم حدث جديد را دارد.

سؤال 356ـ زن مستحاضه كه بايد غسل كند و وضو بگيرد، و با اين كار فاصله اى بين اعمال او پيش مى آيد، كه گاهى از اوقات طولانى است، مثل اين كه بايد براى غسل به منزل برود. آيا اين فاصله اشكال ندارد؟

جواب: همانطور كه قبلا گفته شد، هنگامى كه مستحاضه وظيفه غسل خود را براى نمازها انجام دهد به حكم طاهر است، و غسل ديگرى براى طواف و نماز طواف لازم نيست.

سؤال 357ـ خانم مستحاضه اى طبق وظيفه اش غسل كرد، يا وضو گرفت، و مشغول طواف شد. در بين طواف، نماز ظهر


[ 130 ]

شروع شد. طواف را قطع كرد و نمازش را خواند. پس از نماز، با همان وضو يا غسل طوافش را ادامه داد. آيا طوافش صحيح است؟

جواب: هرگاه مستحاضه كثيره غسلهاى نماز خود را به موقع بجا آورد، غسل ديگرى مطلقا براى طواف و نماز طواف بر او واجب نيست.

سؤال 358ـ بعضى از بانوان براى جلوگيرى از عادت ماهيانه، مخصوصاً جهت اعمال حج، قرص مى خورند; ولى با اين حال به هنگام احرام لكّه هاى مختصرى مى بينند. آيا ضررى به اعمال آنها مى زند؟

جواب: لكّه هاى مزبور، اگر سه روز مستمرّاً ادامه نيابد، حكم استحاضه را دارد، و ضررى به اعمال حج نمى زند، و بايد مطابق اعمال استحاضه عمل كنند و چنانچه فقط لكّه هايى ديده و ادامه نداشته، تنها وضو بر آنان واجب است، و غسل ندارد.

سؤال 359ـ خانمى كه پس از طواف عمره، خون ديده است وظيفه اش نسبت به نماز و اعمال بعدى چيست؟ ممكن است


[ 131 ]

حيض باشد و ممكن است با خوردن قرص قطع شود؟

جواب : اگر احتمال قطع خون با خوردن قرص مى دهد پس از تطهير و وضو و انجام اعمال مستحاضه، نماز طواف را بخواند و سعى و تقصير و طواف نساء را بجا آورد و چنانچه بعد معلوم شود كه اعمال را در حال حيض انجام داده، نماز طواف و طواف نساء و نماز آن را پس از پاك شدن اعاده كند و اگر يقين به حيض بودن خون مى دهد از مسجد بيرون رود و پس از پاك شدن، نماز طواف و اعمال پس از آن را انجام دهد و در صورت تنگى وقت براى نماز طواف عمره و طواف نساء و نماز آن، نايب بگيرد.

سؤال 360ـ اگر صاحب عادت «وقتيّه و عدديّه» كه عدد روزهاى عادتش همواره مثلا هفت روز است، روز هفتم پاك شود و غسل كند، سپس اعمال حج را بجا آورد، ولى بعداً لك ببيند، اعمالش چگونه است؟

جواب: هرگاه اعمال او در حال پاكى واقع شده، صحيح است.

سؤال 361ـ نظم عادت ماهانه بعضى از خانمها به خاطر


[ 132 ]

مصرف قرص جلوگيرى بر هم مى خورد; به طورى كه گاه به مدّت طولانى مرتّب خون يا لك مى بينند. وظيفه اين دسته از زنان در حج چيست؟

جواب: اگر خون سه روز استمرار داشته باشد، و در ايّام عادت ديده شود، هر چند به اين صورت كه پس از شروع تا سه روز باطن آلوده باشد، محكوم به حكم حيض است. در غير اين صورت، احكام استحاضه را دارد.

سؤال 362ـ خانمى عادت ماهانه نمى شود; ولى هر دو ماه يكبار دو سه روزى لك و ترشّحات مى بيند، وظيفه اش چيست؟

جواب: اگر خون، هر چند در داخل و باطن، تا سه روز استمرار نداشته، حكم استحاضه را دارد.

سؤال 363ـ خانمى بر اثر جهل و ناآگاهى از احكام شرع، پس از پاك شدن از عادت ماهانه، خيال مى كرده جنب است، و لهذا نيّت غسل جنابت كرده، و با همين اعمال را بجا آورده است. عمره او چه حكمى دارد؟

جواب: اگر منظورش انجام غسل براى عادت ماهانه بوده، و اسم آن را جنابت گذاشته، عملش صحيح است.


[ 133 ]

سؤال 364ـ شخصى پس از به جا آوردن اعمال متوجّه مى شود كه غسل مسّ ميّت بر او واجب بوده، و هنوز آن را انجام نداده است. آيا عمره اش صحيح است؟

جواب: هرگاه غسل واجب يا مستحبّ ديگرى انجام داده كفايت مى كند، و اعمالش صحيح است و اكنون وظيفه اى ندارد، ولى اگر هيچ غسلى نكرده، هر چند عمره او اشكالى ندارد، امّا واجب است طوافها و نمازهاى آن را اعاده كند، و اگر خودش قادر نيست نايب بگيرد.

سؤال 365ـ دختر مجرّدى در اوائل سن بلوغ جنب شده، و تا كنون غسل جنابت نكرده; ولى غسلهايى مانند غسل حيض يا جمعه را انجام داده، و با اين كيفيّت به عمره رفته است. لطفاً بفرمائيد:

1ـ عبادتهايى كه بعد از آن حالت تاكنون انجام داده چه وضعى دارد؟

2ـ آيا هنوز از احرام خارج نشده، و جميع محرّمات احرام بر او حرام است؟

3ـ عمره او چه حكمى دارد، و اكنون وظيفه اش چيست؟


[ 134 ]

جواب: هرگاه غسل ديگرى انجام داده كفايت مى كند; بنابراين، اعمالى كه بعد از غسل حيض يا جمعه انجام داده، از جمله عمره او، صحيح است، ولى نمازهايى را كه بعد از جنابت و قبل از اوّلين غسل خوانده بايد به تدريج قضا كند، و اگر بعد از جنابت تا زمان انجام عمره هيچ غسلى نكرده، بايد طوافهاى واجب و نمازهاى آن را دوباره بجا آورد، و اگر نمى تواند، نايب بگيرد، و تا زمانى كه اين اعمال را اعاده نكرده، بايد از بوى خوش و ازدواج و محرّماتى كه با طواف نساء حلال مى شود، احتياطاً اجتناب كند.

سؤال 366ـ هر گاه شخص محرم جنب شود و آب برايش ضرر داشته باشد و وقت تنگ باشد، آيا طواف و نماز آن با تيمم كافى است يا بايد نايب هم بگيرد؟

جواب: كافى است و نايب گرفتن لازم نيست.

سؤال 367ـ خانمى به تصوّر اين كه پاك شده، طواف و نماز طوافش را بجا آورده، مشغول سعى مى شود. در اثناء سعى متوجّه مى شود كه هنوز پاك نشده است، وظيفه اش چيست؟ اگر بعد از سعى متوجّه اين موضوع شود، تكليفش چه مى باشد؟


[ 135 ]

جواب: در فرض اوّل سعى را قطع مى كند، و پس از پاك شدن، طواف و نماز طواف و سعى را اعاده نمايد و در فرض دوم نيز اعاده طواف و نماز طواف لازم است، و احتياطاً سعى را هم اعاده مى كند.

سؤال 368ـ اگر خانمى به نيّت عمره مفرده محرم، و پس از آن عادت شود، و در همه روزهايى كه در مكّه است در حال عادت باشد، براى عمره مفرده بايد چه كند؟ اگر بدون انجام اعمال به ايران آمده، چه وظيفه اى دارد؟

جواب: در فرض سؤال بايد براى طواف و نماز نايب بگيرد، و بقيّه اعمال عمره را خودش بجا آورد، و چنانچه به ايران آمده، بايد برگردد و اعمالش را انجام دهد، و اگر نمى تواند برگردد، بايد براى اعمال عمره نايب بگيرد، ولى بايد خودش تقصير نموده، و ترتيب بين تقصير و ساير اعمال را مراعات كند، و تا اعمال عمره را انجام ندهد، در احرام باقى مى ماند.



[ 136 ]


حكم مسلوس:

سؤال 369ـ وظيفه مسلوس (كسى كه بى اختيار قطرات بول از او خارج مى شود) نسبت به طواف و نماز طواف چيست؟

جواب: اگر در زمان خاصّى بيماريش تخفيف پيدا مى كند، به گونه اى كه مى تواند در آن زمان طواف و نماز طواف را با وضو و بدنِ پاك به جا آورد، بايد اين اعمال را در آن زمان انجام دهد و اگر چنين وقتى ندارد، در صورتى كه زحمت زيادى نداشته باشد، هر بار كه وضويش باطل شد تجديد وضو كند، و اگر زحمت زياد دارد، براى طواف يك وضو، و براى نماز هم يك وضو مى گيرد، و نايب گرفتن لازم نيست.



| شناسه مطلب: 75882