بخش 8

5#1600; #1578;#1602;#1589;#1610;#1585; #1670;#1711;#1608;#1606;#1711;#1609; #1578;#1602;#1589;#1610;#1585;: #1586;#1605;#1575;#1606; #1578;#1602;#1589;#1610;#1585;: #1605;#1581;#1604;#1617; #1578;#1602;#1589;#1610;#1585;: #1588;#1585;#1575;#1610;#1591; #1578;#1602;#1589;#1610;#1585; #1603;#1606;#1606;#1583;#1607;: #1575;#1581;#1603;#1575;#1605; #1578;#1602;#1589;#1610;#1585;: 6 #1608; 7 #1600; #1591;#1608;#1575;#1601; #1606;#1587;#1575;#1569; #1608; #1606;#1605;#1575;#1586; #1570;#1606; #1575;#1581;#1603;#1575;#1605; #1605;#1589;#1583;#1608;#1583; #1608; #1605;#1581;#1589;#1608;#1585; #1605;#1587;#1575;#1574;#1604; #1605;#1578;#1601;#1585;#1617;#1602;#1607; #1588;#1585;#1603;#1578; #1583;#1585; #1606;#1605;#1575;#1586; #1580;#1605;#1575;#1593;#1578; #1575;#1607;#1604; #1587;#1606;#1617;#1578;: #1587;#1580;#1583;#1607; #1711;#1575;#1607;: #1606;#1605;#1575;#1586; #1605;#

[ 229 ]




5ـ تقصير


چگونگى تقصير:

مسأله 645ـ پنجمين واجب عمره تقصير است; يعنى كوتاه كردن موى سر، يا صورت (ريش يا سبيل) و گرفتن مقدارى از ناخن، و كافى است تنها كمى از موى سر، يا صورت را كوتاه كند، و از كوتاه كردن ناخن صرفنظر نمايد، ولى احتياط واجب آن است كه به كوتاه كردن ناخن به تنهايى قناعت نكند; همانگونه كه قناعت كردن به كوتاه نمودن موى زير بغل و مانند آن نيز مشكل است.

مسأله 646ـ مردان در عمره مفرده مخيّرند بين كوتاه كردن مو و تراشيدن سر.

مسأله 647ـ كسى كه براى تقصير، تراشيدن سر را انتخاب


[ 230 ]

مى كند، احتياط آن است كه تمام سر را بتراشد و به قسمتى از آن قناعت نكند.

مسأله 648ـ تراشيدن موى سر مخصوص مردان است، و در مورد زنان تراشيدن موى سر جايز نيست، و تنها كوتاه كردن مقدارى از آن واجب است.

مسأله 649ـ حاجى مخيّر است كه براى تقصير موى سر را كوتاه كند يا موى صورت را ; و اگر در سر و صورت هيچ مويى ندارد تيغ را به سر مى كشد، و مقدارى از ناخن را مى گيرد، و اگر ناخن هم نداشت، كافى است تيغ را آهسته به سر بكشد.

مسأله 650ـ تراشيدن ريش كفايت از تقصير نمى كند.

مسأله 651ـ كسى كه مى داند اگر سرش را بتراشد زخمى مى شود (و زخمى كردن بدن در حال احرام خلاف احتياط است) احتياط آن است كه اوّل مقدارى از آن را كوتاه كند، سپس سرش را بتراشد.

مسأله 652ـ كوتاه كردن موى سر، يا صورت، با هر وسيله اى باشد فرق نمى كند; ولى كندن مو كافى نيست.

مسأله 653ـ تقصير عبادت است، و بايد با قصد قربت و براى


[ 231 ]

خدا انجام شود، و اگر ريا كند عمره اش باطل مى گردد; مگر آن كه جبران كند و مجدّداً به قصد قربت انجام دهد.

سؤال 654ـ آيا جايز است مقدارى از سر خود را با تيغ بتراشد، و بقيّه را ماشين كند؟ البتّه پس از ماشين كردن، دوباره آن قسمت را تيغ مى كشد. آيا به اين ترتيب حلق صدق مى كند؟

جواب: اين گونه افراد بهتر است اوّل تمام سر خود را ماشين كنند و بعد چنانچه مايل به احتياط باشند تمام سر را حلق كنند.

سؤال 655ـ تخيير بين حلق و تقصير ابتدايى است، يا استمرارى؟ به عبارت ديگر، اگر شخص حلق را انتخاب كرد و قسمتى از سرش را تراشيد و سپس پشيمان شد، آيا مى تواند آن را رها كند، و با كوتاه كردن كمى از موى سر از احرام خارج شود؟

جواب: مانعى ندارد.


زمان تقصير:

سؤال 656ـ اگر كسى در اثناء سعى تقصير نمايد، وظيفه اش چيست؟


[ 232 ]

جواب: بايد سعى را تمام كند، و تقصير را تكرار نمايد. و چنانچه از روى فراموشى، يا ندانستن مسأله اين كار را كرده، احتياطاً تقصير را اعاده كند، و در هر حال كفّاره ندارد، و اگر از ابتداى سعى قصد هفت دور نداشته، بايد سعى را دوباره انجام دهد.


محلّ تقصير:

مسأله 657ـ تقصير در عمره محلّ معيّنى ندارد; بنابراين مى تواند در پايان سعى در همان محل (مروه) تقصير كند، يا پس از مراجعت به منزل اين كار را انجام دهد، و نيز تفاوت نمى كند كه خودش كوتاه كند، يا از ديگرى كه محرم نيست بخواهد كمى از موى او را كوتاه نمايد و در هر حال خودش بايد نيت كند.


شرايط تقصير كننده:

سؤال 658ـ آيا تقصير اهل سنّت براى شيعيان كفايت مى كند؟ يعنى اگر در پايان عمره از آنها خواهش كنيم مقدارى از


[ 233 ]

موى ما را كوتاه كنند، اشكالى دارد؟

جواب: اشكال ندارد.


احكام تقصير:

مسأله 659ـ كسى كه محرم به احرام عمره مفرده شود، همه محرّمات احرام بر او حرام مى گردد، و هنگامى كه تقصير كرد، يا سر را تراشيد همه چيز، جز مسائل جنسى، بر او حلال مى شود، و پس از انجام طواف نساء و نماز آن، مسائل جنسى نيز بر او حلال مى گردد.

مسأله 660ـ حاجى بعد از تقصير عمره از احرام خارج مى شود، و تمام آنچه بر مُحرم حرام بود بر او حلال مى شود; مگر صيد و شكار كردن كه همچنان بر او حرام است; زيرا صيد حَرَم براى همه حرام است.

سؤال 661ـ شخصى پس از انجام تقصير شك مى كند كه آن را صحيح به جا آورده، يا نه؟ اكنون وظيفه اش چيست؟

جواب: اگر در حال انجام تقصير عالِم به مسأله بوده، و توجّه به آن داشته، اشكالى ندارد.


[ 234 ]

سؤال 662ـ شخصى بعد از طواف و نماز طواف تقصيركرده، سپس سعى را بجا آورده، و دوباره تقصير نموده است. چه حكمى دارد؟

جواب: در صورتى كه حكم مسأله را نمى دانسته، يا فراموش كرده، اشكالى ندارد.

سؤال 663ـ اگر حاجى تقصير عمره مفرده را فراموش كند، و به وطن خود بازگردد، آيا مى تواند در هر مكانى تقصير كند؟ آيا نيازى به انجام دوباره طواف نساء نيز هست؟

جواب: در فرض سؤال مى تواند تقصير را در هر جا انجام دهد; ولى احتياط واجب آن است كه طواف نساء را دوباره انجام دهد، و اگر خودش نمى تواند برود، نايب بگيرد.

سؤال 664ـ هرگاه شخصى بر اثر جهل و بى اطّلاعى از مسأله، يا از روى نسيان و فراموشى، يا عمد، تقصير عمره مفرده را ترك كند، و طواف نساء و نماز آن را به جا آورد، چه وظيفه اى دارد؟

جواب: اكنون بايد تقصير كند، و بنابر احتياط واجب طواف نساء و نماز آن را مجدّداً به جا آورد، و فرقى بين


[ 235 ]

صورت عمد و سهو و علم و جهل نيست.

سؤال 665ـ كسى كه تقصير او باطل بوده، و پس از آن محرّمات احرام را به جا آورده، و جاهل به مسأله نيز بوده، آيا بايد كفّاره اى بپردازد؟

جواب: در صورتى كه جاهل بوده كفّاره ندارد، مگر در شكار به تفصيلى كه در كتب فقهى ذكر شده است.

سؤال 666ـ جنابعالى فرموده ايد: «اگر كسى تقصير را به قصد ريا انجام دهد، عمره اش باطل است» منظور از اين عبارت چيست؟ وظيفه چنين شخصى چه مى باشد؟

جواب: منظور اين است كه در تقصير ريا كند، و وظيفه او اين است كه تقصير را با قصد قربت تكرار كند.



[ 236 ]




[ 237 ]





6 و 7 ـ طواف نساء و نماز آن


مسأله 667ـ پس از تقصير يا حلق، واجب است هفت دور به نيت طواف نساء به دور خانه كعبه بگردد و پس از آن دو ركعت نماز پشت مقام ابراهيم به نيت نماز طواف نساء بجا آورد.

مسأله 668ـ طواف نساء و نماز آن با طواف عمره و نماز آن تفاوتى ندارد، بجز در نيت; بنابراين، اين طواف نيز بايد از حجرالاسود شروع شود و به همانجا ختم گردد و هنگام طواف سمت چپ او به سمت كعبه باشد و شرايطى را كه براى طواف عمره گفته شد، مراعات كند.

مسأله 669ـ طواف نساء بر مرد و زن، پير و جوان، متأهّل و


[ 238 ]

مجرّد، و حتّى كودكان مميّز و خنثى واجب است، و بدون آن زن بر مرد و مرد بر زن حلال نمى شود، بلكه احتياط واجب آن است كه اگر كودك غير مميّز را به حج آورده، و محرم كرده اند، ولىّ او همراه او طواف نساء را بجا آورد.

مسأله 670ـ اگر «طواف نساء» را ترك كند، خواه از روى عمد باشد، يا جهالت، يا فراموشى عمره مفرده او باطل نيست و كفّاره هم ندارد ولى همسر بر او حرام است، تا بازگردد و طواف كند. و اگر بازگشت ممكن نيست، يا مشكل است، نايب بگيرد. و اگر از دنيا برود، ولىّ او قضاى آن را به جا مى آورد.

مسأله 671ـ اگر شخصى، طواف نساءهاى متعدّدى را ترك كرده باشد، يك طواف نساء براى همه آنها كافى است، و در اين حكم (ترك طواف نساء) فرقى ميان زن و مرد و كودك نيست; زيرا طواف نساء بر همه لازم است، و بدون آن همسر براى او حلال نمى شود.

مسأله 672ـ در عمره حجّ تمتّع طواف نساء واجب نيست، ولى در عمره مفرده طواف نساء واجب است.

مسأله 673ـ طواف نساء و نماز آن ركن نيست، و ترك


[ 239 ]

عمدى آن موجب باطل شدن حج نمى گردد، هر چند انجام آن در عمره مفرده واجب است، و اگر بجا نياورد همسر بر او حلال نمى شود; بلكه به خواستگارى رفتن و شاهد عقد شدن نيز بنابر احتياط واجب بدون طواف نساء جايز نيست.

مسأله 674ـ هرگاه زنى كه طواف نساء را بجا نياورده، گرفتار عادت ماهانه شود، و پيش از پاك شدن ناچار به ترك مكّه باشد (مثل اين كه كاروان مهلت نمى دهد تا پاك شود) لازم است براى طواف نساء و نماز آن نايب بگيرد (همچنين كسان ديگرى كه به سبب بيمارى يا عذر ديگر قادر به انجام طواف و سعى نباشند بايد نايب بگيرند).

مسأله 675ـ هرگاه طواف نساء را فراموش كند و از عمره مفرده بازگردد، در صورت امكان بايد خودش برگردد و بجا آورد، و چنانچه ممكن نباشد، يا مشقّت داشته باشد نايب مى گيرد، و پس از آن كه نايب طواف نساء و نماز آن را انجام داد، مرد بر زن و زن بر مرد حلال مى شود.

مسأله 676ـ كسى كه طواف واجب (اعمّ از طواف عمره، يا طواف نساء) را فراموش كند، و به وطن بازگردد، و با همسر خود


[ 240 ]

نزديكى نمايد، هرگاه از روى فراموشى و جهل به مسأله باشد كفّاره ندارد، ولى اگر مسأله را مى دانسته و عمداً مرتكب آن شده بايد كفّاره بدهد، و كفّاره آن در محرّمات احرام گذشت. و مانند مسأله قبل عمل مى نمايد.

سؤال 677ـ آيا بر نايب لازم است علاوه بر طواف نساء كه به نيّت منوب عنه بجا مى آورد، براى خود نيز طواف نساء انجام دهد؟

جواب: واجب نيست.

سؤال 678ـ نيّت نايب در طواف نساء چگونه است؟

جواب: احتياط آن است كه نيّت ما فى الذّمه كند; هر چند مى تواند به نيّت منوب عنه انجام دهد.

سؤال 679ـ آيا مى توان چند روز پس از سعى و تقصير، طواف نساء را بجا آورد، يا بايد بلافاصله پس از سعى و تقصير بجا آورد؟

جواب: تأخير انداختن طواف نساء مانعى ندارد.

سؤال 680ـ مردى به همسرش گفت: «وظيفه من طواف نساء است، ولى تو بايد طواف رجال بجا آورى!» زن نيز به


[ 241 ]

همين نيّت طواف كرد. آيا كفايت مى كند؟

جواب: چون منظورش انجام وظيفه مربوط به حج بوده، مانعى ندارد (هر چند چيزى به نام طواف رجال نداريم).

سؤال 681ـ شخصى پس از بازگشت از مكّه شك مى كند كه طوافِ نساءِ عمره مفرده را بجا آورده يا نه، وظيفه اش چيست؟

جواب: اگر اجمالا توجّه به وجوب طواف نساء داشته، مى گويد انجام داده ام، و اگر از وجوب آن اطّلاع نداشته، احتياط واجب آن است كه طواف نساء را انجام دهد، و اگر خودش نمى تواند، نايب بگيرد.

سؤال 682ـ شخصى قبل از انجام طواف نساء با همسرش ملاعبه نموده، و از روى شهوت به او دست زده است. آيا كفّاره دارد؟

جواب: بنابر احتياط واجب كفّاره دارد; ولى در صورت فراموشى يا ندانستن مسأله كفّاره ندارد.

سؤال 683ـ اگر نايب طواف نساء را بجا نياورد، آيا فقط همسر بر او حرام مى شود، يا علاوه بر آن ذمّه اش نيز مشغول است، كه حتّى اگر فوت كرده باشد بايد از طرف او قضا كنند؟


[ 242 ]

جواب: ذمّه او مشغول است; بايد خودش در حال حيات انجام دهد، و اگر نمى تواند نايب بگيرد.

سؤال 684ـ آيا طواف نساء بر پيرمردان و پيرزنانى كه عرفاً قادر بر آميزش جنسى نيستند و ازدواج نمى كنند، و نيز كسانى كه عنين هستند، واجب است؟

جواب: همه بايد انجام دهند.

سؤال 685ـ زن و شوهرى به مكّه مشرّف شده، و مناسك را بجا آورده اند، ولى چون زن شوهرش را دوست نداشته، طواف نساء و نماز آن را ترك كرده، و شوهر هم آنها را بجا نياورده، و به وطن بازگشته اند. حكم اين زوجين از نظر محرميّت و زندگى در يك خانه چيست؟

جواب: اين زن و شوهر فقط نمى توانند با هم مناسبات و استمتاعات جنسى داشته باشند، تا زمانى كه برگردند و طواف نساء و نماز آن را بجا آورند، و اگر خودشان نمى توانند، لازم است براى طواف نايب بگيرند; يعنى از كسانى كه به مكّه مى روند خواهش كنند كه به نيابت از آنها طواف نساء و نماز آن را بجا آورند.


[ 243 ]

سؤال 686ـ آيا منظور از اين كه مى فرماييد: «بدون طواف نساء زن بر مرد، و مرد بر زن حلال نمى شود». فقط آميزش جنسى است، يا ساير استمتاعات را هم شامل مى شود؟

جواب: ساير استمتاعات را نيز شامل مى شود.

سؤال 687ـ هرگاه كسى كه طواف نساء را ترك كرده با همسرش آميزش كند و فرزندى به وجود آيد، آيا حلال زاده است و از آنها ارث مى برد؟

جواب: در هر حال فرزند او مشروع است، و از آنها ارث مى برد.

سؤال 688ـ كسى كه طواف نساء را انجام نداده، و در اين حال زنى را عقد كرده، آيا عقد او صحيح است؟

جواب: عقد او باطل است، و چنانچه علم به حكم داشته، آن زن بر او حرام ابدى مى شود.

سؤال 689ـ كسى كه طوافِ نساءِ عمره مفرده را بجا نياورده، و پس از آن حجّ اِفراد بجا آورده است، آيا طوافِ نساءِ حجّ اِفراد كفايت مى كند؟

جواب: آرى كفايت مى كند.


[ 244 ]

سؤال 690ـ شخصى طواف نساء عمره مفرده را فراموش كرده، و براى عمره تمتّع محرم شده است. طواف مذكور را پس از انجام عمره تمتّع بجا آورد، يا قبل از آن؟

جواب: مى تواند بعد از انجام اعمال عمره تمتّع بجا آورد، و اگر تأخير بيندازد طواف نساء حجّ كافى است.


[ 245 ]




احكام مصدود و محصور


مسأله 691ـ «مصدود» به كسى گفته مى شود كه شخصى (خواه دشمن، يا مأمور دولت) او را بعد از احرام براى عمره يا حج، از انجام اعمال باز دارد. و «محصور» به كسى گفته مى شود كه بر اثر بيمارى يا شكستگى اعضا، يا مجروح شدن، و امثال آن نتواند اعمال حج يا عمره را بجا آورد.

مسأله 692ـ كسى كه احرام عمره يا حج بست، بايد عمره و حج را تمام كند، و اگر انجام ندهد به احرام باقى خواهد ماند، ولى اگر مصدود يا محصور شد، بايد به دستورهاى آينده عمل كند تا از احرام بيرون آيد.

مسأله 693ـ شخصى كه محرم به احرام «حج» يا «عمره» شود، و دشمن يا فرد ديگرى، مانند مأموران دولت، يا سارقين،


[ 246 ]

يا غير آنها، او را از رفتن به مكّه باز دارند، و راه ديگرى براى رفتن به مكّه نداشته باشد، يا اگر راهى باشد هزينه آن را ندارد، در همان جا يك قربانى مى كند و از احرام خارج مى شود، و احتياط آن است كه قربانى را به قصد خروج از احرام انجام دهد. همچنين احتياط آن است كه موى سر خود را كوتاه كند، و اگر دسترسى به قربانى پيدا نكرد، همان جا نيّت خارج شدن از احرام مى كند، و احتياط آن است كه به جاى قربانى، ده روز (به شرحى كه قبلا گفته شد) روزه بگيرد، و اگر در آنجا به آن صورت نتوانست بگيرد، تمام آن را در بازگشت روزه بگيرد.

مسأله 694ـ اگر كسى با احرام عمره وارد مكّه شد، و دشمن، يا كس ديگرى او را از انجام اعمال باز داشت، حكم مسأله قبل را دارد.

مسأله 695ـ هرگاه شخصى را به خاطر بدهكارى، يا اتّهام ديگرى زندانى كنند، يا به ظلم حبس نمايند، حكم مسأله سابق را دارد.

مسأله 696ـ اگر بعد از احرام، براى رفتن به مكّه، يا اجازه بجاآوردن اعمال پولى مطالبه كنند، چنانچه تمكّن دارد بايد


[ 247 ]

بپردازد; مگر اين كه موجب عسر و حرج گردد، و اگر تمكّن ندارد، يا حرجى است، حكم «مصدود» را دارد.

مسأله 697ـ اگر يك راه بسته باشد، و راه ديگرى هست كه مى تواند از آن برود، و هزينه آن را هم دارد، به احرام باقى مى ماند تا از آن راه برود.

مسأله 698ـ مصدود اگر اميد برطرف شدن مانع را داشته باشد احتياط آن است كه صبر كند; ولى اگر گمان برطرف نشدن آن را داشته باشد، مى تواند به دستورى كه براى «مصدود» گفته شد عمل كند.

مسأله 699ـ «محصور» يعنى كسى كه بر اثر بيمارى، يا مجروح شدن، يا شكستگى اعضاء و مانند آن، نتواند اعمال حج و عمره را بجا آورد، اگر محرم به احرام عمره مفرده باشد، ولى بر اثر بيمارى و مانند آن مجبور است به وطن بازگردد، يا در همان جا بسترى شود، و در هر حال قادر به انجام عمره نيست. چنين كسى بايد پول يك قربانى را به مكّه بفرستد، و با دوستان خود قرار بگذارد كه در فلان روز و فلان ساعت در مكّه براى او قربانى كنند، سپس در همان موعد معيّن تقصير


[ 248 ]

مى كند، و از احرام بيرون مى آيد، و همه چيز بر او حلال مى شود مگر همسر، تا زمانى كه حالش خوب شود، و عمره مفرده بجا آورد، و اگر حالش خوب شد و نتوانست عمره بجا آورد، نايب مى فرستد، و چنانچه كسى نباشد كه براى او در مكّه قربانى كند، در همان جا كه هست قربانى مى كند و از احرام خارج مى گردد، و اگر آن هم ممكن نشد، در بازگشت به وطن قربانى مى كند.

مسأله 700ـ هرگاه شخص بيمار پس از فرستادن قربانى يا پول آن، بهبود يافت، به طورى كه قادر به رفتن به سوى مكّه شد، بايد به مكّه برود، و اعمال را انجام دهد.

مسأله 701ـ كسانى كه مريض نيستند، ولى به علّت ديگرى بعد از احرام نتوانسته اند به مكّه بروند (مثل كسى كه كمر يا پايش شكسته، يا بر اثر خونريزى ضعف بر او مستولى شده) حكم مريض را دارند.

سؤال 702ـ آيا تصادف به هنگام احرام، داخل در عنوان محصور است، و شخصى كه تصادف كرده بايد احكام محصور را بجا آورد؟


[ 249 ]

جواب: آرى، هرگاه شرايط حصر حاصل شود، حكم «محصور» بر آن مترتّب مى شود.

سؤال 703ـ كسى كه دعاى شرط را، كه مستحب است هنگام نيّت احرام خوانده شود، بخواند و شرط خروج از احرام را در صورت وجود موانعى كند، آيا در صورتى كه محصور يا مصدود شود احكام مصدود و محصور بر او جارى مى شود، يا به مجرّد حدوث اين دو حالت، بدون قربانى از احرام خارج مى گردد؟

جواب: مى تواند از احرام خارج شود، ولى قربانى بر او واجب است، و اثر شرط در جهات ديگر ظاهر مى شود.

سؤال 704ـ شخصى در مدينه مصدوم مى گردد. او را به مسجد شجره مى برند، و محرم مى شود. آيا احرام چنين شخصى صحيح است؟ در صورت صحّت، اگر نتواند مناسك عمره را به جا آورد تكليفش چيست؟

جواب: احرامش صحيح است. اگر بتواند عمره را، هر چند با كمك نايب در طواف و سعى، انجام دهد عمره او صحيح است، و اگر نتواند بجا آورد، احتياط آن است كه به حكم محصور عمل كند.


[ 250 ]




[ 251 ]




مسائل متفرّقه


شركت در نماز جماعت اهل سنّت:

مسأله 705ـ هنگامى كه در «مسجد الحرام» يا «مسجد النبى» نماز جماعت برگزار مى گردد، مؤمنين نبايد از آن اماكن مقدّسه خارج شوند، و نماز جماعت را ترك كنند. بلكه بايد به همراه بقيّه مسلمانان به نماز جماعت بايستند.

مسأله 706ـ نماز جماعتهاى كاروانى و بزرگ در مسافرخانه ها و هتل هاى مكّه و مدينه توسّط شيعيان در صورتى كه بتوانند در نماز جماعت حرمين شركت كنند، اشكال دارد، ولى نماز جماعت چند نفرى اشكال ندارد.

مسأله 707ـ كسى كه نمازش را در مسجدالحرام به شكل استداره (دايره وار) خوانده، به گونه اى كه رو به روى امام


[ 252 ]

جماعت، يا در سمت راست، يا در طرف چپ او ايستاده بوده، نمازش صحيح است، و نياز به تكرار آن نيست; مشروط بر اين كه امام به حسب دايره يعنى از جهت فاصله به كعبه از ديگران جلوتر باشد.

مسأله 708ـ رعايت اتّصال صفوف در نماز جماعت با اهل سنّت لازم است، بنابراين هرگاه عدّه اى از آنها با فاصله بايستند، به سراغ گروهى برويد كه با امام اتّصال دارند.

مسأله 709ـ كسانى كه براى شركت در نماز مغرب يا ظهر به مساجد مكّه و مدينه مى روند، و در جماعت آنها شركت مى كنند، مى توانند بعد از نماز جماعت، نماز عشا يا عصر خود را به طور فرادى بجا آورند.

مسأله 710ـ نمازهايى كه همگام با ساير مسلمين به امامت اهل سنّت اقامه مى گردد صحيح است، و حتّى در وسعت وقت نياز به اعاده ندارد.

مسأله 711ـ هرگاه رعايت اتّصال صفوف جماعت مستلزم سجده بر فرش باشد، و اصرار نسبت به سجده بر سنگفرش مسجد مستلزم عدم رعايت اتّصال باشد، بايد اتّصال را مراعات


[ 253 ]

كند; هر چند بر فرش سجده نمايد.

مسأله 712ـ هرگاه با كمى تأخير به نماز جماعت برسد، به گونه اى كه مسلمين نماز خود را بسته، و با صفوف جلو اتّصال معتبر نزد شيعه را ندارند، و امكان عبور از صفوف و رفتن به جايى كه اتّصال برقرار است نيز نمى باشد، يا مأمورين اجازه چنين كارى را نمى دهند، در همان جا كه ممكن است اقتدا نموده، و همين نماز كفايت مى كند و نيازى به اعاده نيست.

مسأله 713ـ نمازهايى كه بر اثر ازدحام جمعيّت در پشت بام مسجدالحرام يا مسجدالنّبى به جماعت برگزار مى شود، كافى نيست و بايد اعاده گردد.

مسأله 714ـ نماز جمعه با اهل سنّت نيز كفايت از نماز ظهر مى كند، و اعاده آن لازم نمى باشد، و اينها دستوراتى است كه ائمّه طاهرين(عليهم السلام)براى حفظ وحدت مسلمين به ما داده اند.

مسأله 715ـ هرگاه مؤمنين زمانى به مسجد برسند كه نماز جماعت تمام شده، ولى صفها هنوز به هم نخورده، اذان و اقامه ساقط است، و از اين جهت تفاوتى با نماز جماعت شيعيان ندارد.


[ 254 ]

مسأله 716ـ خواندن نماز قضا با نماز جماعت اهل سنّت، مانعى ندارد.

مسأله 717ـ با توجّه به اين كه اگر اهل سنّت يك ركعت از امام عقب بيفتند تجافى نمى كنند (و به صورت نيم خيز نمى نشينند)، انجام اين كار براى شيعيان لازم نيست.


سجده گاه:

مسأله 718ـ سجده كردن بر تمام انواع سنگها جايز است; چه مرمر باشد، يا سنگهاى سياه معدنى، يا سنگ گچ و آهك قبل از آن كه پخته شود. بنابراين، سجده كردن بر تمام سنگفرشهاى «مسجدالحرام» و «مسجدالنّبى» كه از اين قبيل است اشكالى ندارد.

مسأله 719ـ سجده كردن بر فرشهاى مسجدالنّبى و ساير مساجد مكه و مدينه مانعى ندارد، بلكه مهر گذاشتن جايز نيست، ولى اگر به سهولت به جايى كه فرش نيست و براى سجده مناسب است دسترسى دارد و سبب حسّاسيّت برادران اهل سنّت نمى شود آن را مقدّم دارد; امّا تأكيد مى شود از هر


[ 255 ]

عملى كه موجب هتك و انگشت نما شدن مى گردد اجتناب ورزند، ولى سجده بر فرش در هتل ها جايز نيست.

مسأله 720ـ سجده بر حصيرهايى كه در مكّه و مدينه مورد استفاده حجّاج ايرانى وغير ايرانى واقع مى شود، وحصير مزبور با نخ مخلوط است، مانعى ندارد; مشروط بر اين كه موجب هتك و انگشت نما شدن نگردد.

مسأله 721ـ چنانچه حاجى شيعه نمازش را به گونه اى انجام دهد كه معلوم نباشد حتّى موافق نظر اهل سنّت است، مثل اين كه بر پشت نمازگزاران صف جلو سجده كند (آن گونه كه بعضى از عوام اهل سنّت به هنگام ازدحام انجام مى دهند)، يا اتّصال صفوف را مراعات ننمايد، بايد نمازش را اعاده كند.

مسأله 722ـ نمازهاى شخصى كه خيال مى كرده سجده بر سنگفرشهاى مسجدالحرام يا مسجدالنّبى صحيح نيست، و بر پشت دست خود سجده نموده، صحيح نيست; مگر اين كه جاهل قاصر باشد.

مسأله 723ـ حاجى مخيّر است نماز را در محلّى كه ثواب فراوانى دارد (مانند روضه مطهره مسجدالنّبى)، امّا مجبور است


[ 256 ]

بر فرش سجده كند بجا آورد، يا در جايى كه ثواب كمترى دارد، ولى مى تواند بر سنگ سجده نمايد.

مسأله 724ـ حجّاج محترمى كه در نماز جماعت اهل سنّت بر روى ويلچر يا صندلى نماز مى خوانند، به هنگام ركوع كمى خم مى شوند، و به هنگام سجده كمى بيشتر، و نمازشان صحيح است، و لازم نيست كفشهاى خود را بيرون آورند، يا مهر به پيشانى بچسبانند.


نماز مسافر:

مسأله 725ـ مسافران مخيّرند نماز خود را در مسجدالحرام و مسجدالنّبى، بلكه در تمام شهر مكّه و مدينه، تمام يا قصر به جا آورند، و نماز تمام افضل است، و فرقى بين مكّه و مدينه قديم و امروز نيست.

مسأله 726ـ با توجّه به اين كه قصد اقامه عشره بايد در يك محل، يا دو محلّ نزديك به هم باشد (مثلا با فاصله سه يا چهار كيلومتر) حجّاج محترم نمى توانند با احتساب ايّام عرفات و مشعر و منى قصد ده روز كنند، ولى چنانچه قصد ده روز توقّف


[ 257 ]

در مكّه كنند، و پس از گذشت ده روز به عرفات و مشعر و منى بروند، يا بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى از قصد برگردند، و به آن امكنه مقدسّه بروند، نمازشان در همه اين مكانها كامل است. زيرا در شرايط فعلى فاصله مكّه تا عرفات به مقدار مسافت شرعيّه نيست.

مسأله 727ـ هرگاه مدير كاروان، با توجّه به اين كه مى داند توقّف زائران در مكّه يا مدينه كمتر از ده روز است، اعلام كند كه ده روز مى مانيم، و زوّار با اعتماد به گفته او نمازشان را تمام بخوانند و روزه بگيرند، و قبل از ده روز از آنجا بروند، نماز و روزه زائران صحيح است; ولى مدير كاروان نبايد دروغ بگويد.

مسأله 728ـ شخصى كه قصد كرده تا پايان روز ترويه (هشتم ذى الحجّه) در مكّه اقامت كند، و به تصوّر اين كه از آغاز ورودش تا روز هشتم ذى الحجّه ده روز خواهد بود نمازهايش را تمام خوانده، سپس متوجّه مى شود كه ده روز اقامت نخواهد داشت، بايد نمازها را شكسته بخواند، و آنچه را تمام خوانده قضا كند.



[ 258 ]


روزه مستحبّى:

مسأله 729ـ حاجى مى تواند براى برآورده شدن حاجات خود سه روز در مدينه روزه بگيرد و سزاوار است اين سه روز چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه باشد.

مسأله 730ـ نذر روزه در سفر اشكال دارد ولى اگر نذر كرد احتياط آن است كه به نذر خود عمل كند.


وقت نماز و روزه:

مسأله 731ـ نماز خواندن با اذان اهل تسنّن در نماز صبح و ظهر، چنانچه يقين يا گمان قابل ملاحظه اى به دخول وقت حاصل شود مانعى ندارد; ولى در مورد نماز مغرب احتياط آن است كمى صبر شود تا حمره زائل گردد. اين در صورتى است كه بخواهند در محلّ سكونت نماز فرادى بخوانند، ولى اگر با آنها نماز جماعت بخوانند رعايت اين احتياط لازم نيست، و اذان آنها كافى است.

مسأله 732ـ كسانى كه در ماه مبارك رمضان توفيق انجام عمره مفرده پيدا مى كنند، هرگاه جهت نماز اوّل وقت به


[ 259 ]

مسجدالحرام يا مسجدالنّبى بروند، و قبل از زوال حمره به آنها اصرار كنند كه افطار نمايند، مجاز هستند افطار كنند، و روزه آنها صحيح است، و نيازى به قضا ندارد.


اعلان عيد:

مسأله 733ـ هرگاه از سوى قاضى اهل سنّت حكم شود كه فلان روز عيد قربان است، و ما يقين بر خلاف آن نداشته باشيم، متابعت از آنان جايز است. بلكه اگر يقين بر خلاف داشته باشيم (كه غالباً چنين يقينى حاصل نمى شود)، نيز بايد تبعيت كنيم، و نيازى به احتياط نيست، و حجّ صحيح است.


حج و خمس:

مسأله 734ـ هرگاه شخصى هزينه حجّ ديگرى را بپردازد، و باذل اهل وجوهات شرعيّه نباشد، چنانچه يقين به وجود خمس در پول مزبور نباشد حجّ او اشكالى ندارد، و اگر يقين به وجود خمس در آن دارد، لازم است خمس آن را بپردازد.

مسأله 735ـ هرگاه كسى بدون اين كه خمس مال خود را


[ 260 ]

بپردازد به عمره يا حج برود، و پس از بازگشت متوجّه خطاى خود شود، حج يا عمره او صحيح است، ولى در اوّلين فرصت اقدام به پاكسازى اموال خود كند.

مسأله 736ـ شخصى كه حساب خمسى ندارد هرگاه بخواهد به حج مشرّف شود بايد به اموال خود رسيدگى كند. چنانچه تاريخ اوّلين درآمدش را بداند، آنچه از اموال و دارايى ها كه بر مبناى اوّلين در آمد، سال بر آن گذشته خمس دارد، و اگر تاريخ اوّلين درآمد را نداند، آنچه در طول سال نزد او بوده خمس دارد، و آنچه مشكوك است خمس ندارد، و تخميس لباس احرام كفايت نمى كند، بلكه بايد تمام هزينه حج يا عمره تخميس گردد. و بسيار بجاست كه حجاج محترم از اين فرصت الهى استفاده كرده و آنها كه تا كنون تمام اموالشان را تخميس نكرده اند خمس آن را بپردازند تا هم به وظيفه واجب خويش عمل كنند و هم مشمول بركات الهى شوند.


لقطه (گمشده) حرم:

مسأله 737ـ هرگاه حاجى چيزى در حرم پيدا كند، احتياط واجب آن است كه برندارد.


[ 261 ]

مسأله 738ـ اگر لقطه (گمشده) حرم را برداشت، چنانچه قيمت آن كمتر از يك درهم(1) باشد مى تواند آن را تملّك و مصرف نمايد، و اگر تملّك نكرد و كوتاهى ننمود ضامن نيست، ولى اگر بدون قصد تملّك آن را نزد خود نگاه داشت، و در نگهدارى آن كوتاهى و تفريط كرد، ضامن است، و اگر قصد تملّك كرد و قبل از آن كه آن را مصرف كند صاحبش پيدا شد، بايد آن را به صاحبش بازگرداند.

مسأله 739ـ هرگاه لقطه حرم را، كه يك درهم يا بيشتر ارزش دارد بردارد، بايد اگر مى تواند آن را به شخصى مطمئنى بسپارد تا يك سال در جستجوى صاحبش باشد و اعلام كند(2)، و اگر بعد از يك سال صاحبش پيدا نشد، و اميدى به پيدا شدن صاحبش ندارد، آن را صدقه مى دهد، ولى چنانچه پس از صدقه دادن، صاحبش پيدا شود و راضى به صدقه نگردد، احتياط واجب آن است كه قيمت آن را به او بدهد، و در هر حال تملّك


| شناسه مطلب: 75886