بخش 4
بخش چهارم : احکام حج
295 |
بخش چهارم : احكام حج
297 |
روز پنج شنبه هفتم ذي الحجه ساعت 10 طبق معمول جلسه داشتيم .
روحاني : فردا عصر بايد حركت كنيم ، بايد براي اعمال حج آماده شويم ، آنچه تاكنون انجام داديم قسمت كوچكي از اعمال بود كه عمره تمتع نام داشت و از فردا اعمال حج تمتع را شروع مي كنيم . عمره تمتع 5 عمل واجب داشت و حج تمتع 13 عمل واجب ، كه عبارت است از : 1 . احرام حج 2 . وقوف به عرفات 3 . وقوف به مشعر 4 . رمي جمره عقبه 5 . قرباني 6 . حلق يا تقصير 7 . طواف زيارت 8 . نماز طواف 9 . سعي صفا و مروه 10 . طواف نساء 11 . نماز طواف نساء 12 . بيتوته در مني 13 . رمي جمرات سه گانه .
مردم ! در عمره تمتع قصد خانه خدا مي كرديم و در حج تمتع قصد خداي خانه مي كنيم ، در عمره تمتع از ميقات محرم شديم و از زر و زيور و شهوت و تفريح دست برداشتيم و آمديم تا به خانه بي زينت و بي آلايش برسيم ، آمديم و ديديم خانه اي است بدون زينت ، نه گنبد طلا دارد نه
298 |
قبري درون آن است و نه مي توان مانند حرم ائمه به صاحب آن سلام كرد ، ناگهان ديديم كه اين همه راه آمده ايم فقط چند سنگ يافتيم كه خانه خدا نام داشت و فهميديم همه زر و زيورها در پيشگاه خدا بي ارزش است والاّ در بناي خانه اش از آنها استفاده مي كرد . ولي باز به وهم آمد كه خدا درون خانه است .
اكنون سفر ديگري در پيش داريم ، مي خواهيم از اين چند سنگ نيز عبور كنيم و از خانه بگذريم و به خداي خانه برسيم ، مي خواهيم بفهميم كه :
كعبه سنگي است كه ره گم نشود * * * حاجي احرام دگر بند كه دلدار آنجاست
بنابراين احرام بعدي با احرام قبلي خيلي تفاوت دارد ؛ نه تنها در نيت تفاوت دارد كه آنجا احرام عمره تمتع بود و اينجا احرام حج تمتع است ، بلكه در محتوا نيز تفاوت دارد ؛ آنجا احرام بود در بيرون حرم و به احترام حرم و براي ورود به حرم ، اما اكنون احرام است در حرم و براي خروج از حرم و براي وصول به خداي حرم . ببين تفاوت ره از كجاست تا به كجا ! !
تا حال محرم مي شديم كه به حرم در آييم الآن محرم مي شويم تا از حرم بيرون برويم . فاصله اين دو احرام از زمين تا آسمان است . اكنون مي فهميد كه اين چند روز روزهاي استراحت نبوده بلكه ايام تمهيد و آماده شدن بوده است ، مي فهميد كه جايز نبودن خروج از مكه در بين عمره و حج براي اين نبود كه ممكن است به حج نرسي بلكه براي اين بود كه فرصت تهيه مقدمات سفر دوّم كه بسيار باعظمت است را داشته باشي .
299 |
حالا مي فهميد كه چرا در اين مدت اجازه براي انجام عمره مفرده نبود ، چرا اجازه براي رفتن و ديدن مني و عرفات نبود ، و حتي چرا اجازه براي رفتن به غار حرا نبود ؛ همه و همه براي اين بود كه در خانه خدا بنشيني قرآن بخواني گرد كعبه طواف كني و در رمز و راز آن فكر كني و دل را صفا دهي .
به هر حال از جاي جاي مكه مي توان محرم شد ، ولي بهترين سكوي صعود مقام ابراهيم يا حجر اسماعيل يا هر جاي ديگر مسجدالحرام است . محرم مي شويم به احرام حج تمتع و لبيك ها را نظير مسجد شجره مي گوييم .
همه چيز در مستحبات نظير آنجاست ؛ نظافت ، غسل احرام ، نمازهاي مستحبي ، استحباب احرام پس از نماز ظهر و خواندن دعاهاي موجود در مناسك همه و همه همان گونه است فقط به جاي « لَبَّيْكَ لِلعُمْرَة » مي گوييم « لبيك للِحَج » . و معلوم شد كه اين تفاوت در لفظ چه تفاوت معنايي را به همراه دارد .
حاج آقا حتماً بايد داخل مسجد محرم شويم ؟
روحاني : همين الآن بيان شد كه از درون مسجد و پشت مقام مستحب است ولي محل احرام حج تمامي شهر مكه است ، بنابراين در خيابانهاي اطراف مسجدالحرام نيز مي شود محرم شد اما مستحب ترك شده است .
حاج آقا بنابراين از همين جا داخل منزل نيز مي شود محرم شد ؟
روحاني : معمولاً فقها مي فرمايند مراد از مكه مكه قديم است ، بنابراين احتياط ايجاب مي كند كه از مسجدالحرام يا خيابانهاي اطراف آن محرم شويد .
300 |
ـ حاج آقا اگر در مسجدالحرام يا خيابانهاي اطراف محرم شديم نمي توانيم با واحد يا تا كسي به خانه بياييم و همان اشكالات آن روز كه مي خواستيم براي طواف به مسجد برويم پيش مي آيد كه هر يك در رابطه با استظلال نظري مي دادند .
روحاني : به هر حال با پا راه برويد كفش پاره مي شود و با سر راه برويد كلاه ، اگر طالب عمل احتياط و استحباب هستيد و مي خواهيد از داخل مسجد محرم شويد بايد زحمت كرايه كردن وانت و عقب وانت تا منزل را تحمل كنيد ، و اگر نمي خواهيد صبر كنيد وقتي بر اتوبوسها سوار شديم به آنها مي گوييم به نزديكي مسجدالحرام بروند و آنجا در اتوبوسها و كنار خيابان نيت احرام كنيد و لبيك را بگوييد و به هر حال از بسياري از مستحبات باز بمانيد .
مدير كاروان : حاج آقا معلوم نيست به اتوبوسها اجازه ورود به داخل شهر را بدهند ، ما بايد از خط دوري عزيزيه به عرفات برويم .
روحاني : بنابراين همه برادران و خواهران در مكه قديم يا مسجدالحرام اجتماع كنند و در آنجا محرم شوند و مردان طبق فتواي مرجع خود در آمدن به منزل عمل كنند . خانمها كه الحمدلله در اين مسأله مشكلي ندارند و با هر وسيله اي به منزل برمي گردند . ساعت 5 بعدازظهر فردا جمعه اتوبوسها از منزل حركت مي كنند ، حتماً يك ساعت قبل از حركت سعي كنيد در منزل باشيد تا جلسه اي داشته باشيم و اگر سؤالي داريد بپرسيد و سپس حركت كنيم .
دوّمين عمل ما وقوف در عرفات از ظهر روز نهم ذي الحجه تا غروب آفتاب است . ما براي احتياط كامل يك روز قبل يعني روز هشتم
301 |
حركت مي كنيم و شب نهم را در عرفات به سر مي بريم ، از صبح عرفات تا ظهر نيز كار واجب نداريم ولي از اذان ظهر وقوف واجب حج شروع مي شود و تا غروب خورشيد ادامه مي يابد .
برادران و خواهران اگر كسي وقوف به عرفات را عمداً ترك كرد حجش باطل مي شود و هيچ راهي براي اصلاح حج وي وجود ندارد ؛ حتي بيماران بسيار مريض را با آمبولانس به عرفات مي آورند تا مقداري از اين نصف روز را در آنجا وقوف كنند . وقوف اختياري از اوّل ظهر روز نهم تا غروب آفتاب است ، ولي كساني كه مريض و بستري باشند يا قافله هايي كه نتوانسته اند خود را قبل از روز نهم به مكه برسانند حداقل بايد تلاش كنند وقوف اضطراري آن را درك كنند ، يعني مدتي از شب دهم را در عرفات باشند و سپس به مشعر بروند و وقوف اختياري مشعر را درك كنند .
حاج آقا ! عرفات چند كيلومتر با اينجا فاصله دارد ؟
روحاني : فاصله زياد نيست ، به بيست كيلومتر نمي رسد .
ـ بنابراين صبح روز عرفه حركت كنيم بهتر نيست تا نخواهيم شب را در بيابان باقي بمانيم ؟
روحاني : اوّلاً صبح خيابانها شلوغ است ممكن است يكي دو ساعت در ترافيك بمانيم آنگاه هم داخل ماشين داغ است و هم اين ترس وجود دارد كه وقوف اختياري عرفات را درك نكنيم و تمامي زحمات چندين ساله مان از بين برود ، ثانياً ما چندين شب بيرون مكه هستيم در بيابان مشعر و در بيابان مني اين هم يك شب سر بقيه شبها ؛ شما از زندگي شهري و يكنواخت خسته نشده اي ؟ !
302 |
بگذار كمي تغيير كنيم ، از اتاق و خانه و كولر و غذاي آماده جدا شويم ، بگذار براي چند روز هم كه شده مانند سربازان مانند عشاير خانه بر دوش باشيم ، بگذار خود را از قيد و بند دنيا آزاد كنيم .
حاج آقا اگر آنجا بيابان محض است ممكن است مار ، مارمولك ، عقرب و ساير حشرات ما را آزار دهند .
روحاني : اوّلاً اكنون ديگر بيابان محض نيست ، سعودي در آنجا كانال كشي كرده ، درختهاي فراوان كاشته ، منطقه نيمه جنگلي شده ، در جاي جاي خيابانها فواره گذاشته كه هوا را خنك مي كند ؛ براي زائران چادر مي زنند ، در داخل چادرها پنكه و گاهي اوقات كولر وجود دارد . به هر حال آن بيابان محض كه انسان از زر و زيور دنيا كاملاً جدا شود ديگر وجود ندارد .
ثانياً در اين چند سالي كه بنده مشرف بوده ام و توفيق وقوف در مشاعر شريف را داشته ام تا حال نشنيده ام كه حشرات كسي را آزار داده باشند . در حديث هست كه وقتي شب دهم مي شود كه همه حاجيان بايد در مشعرالحرام باشند ـ و در آنجا ديگر چادر و خيمه نيست و دره اي سنگلاخ و خطرناك است ـ خداوند به حشرات امر مي كند كه مشعر را براي ميهمانهاي من خالي بگذاريد ، و در آن شب هيچ حشره اي گزنده در مشعر ديده نمي شود . بنابراين از اين جهت نترسيد .
ثالثاً از همه مهمتر اين كه ما براي حج آمديم وصيت خود را كرديم و با اهل خود وداع كرديم ، آمديم تا خدايي شويم و همه چيز را در راه دوست بدهيم ، در احرام عمره از زر و زيور گذشتيم حال چه اشكالي دارد كه در احرام حج از همه چيز بگذريم و از خود نيز بگذريم ، چطور گفتيم
303 |
كه از خانه كعبه بگذر تا به خداي كعبه برسي ، از خانه گذشتن شرط لازم
است ولي شرط كافي نيست بايد از خود نيز بگذريم ، از بدن خود و سلامتي خود و استراحت خود و از خوديت خود بگذريم .
بنابراين اين گونه سؤالها اگر براي آگاهي از منطقه است بسيار خوب است و اگر براي راحت طلبي باشد از هدف حج به دور است ، و اگر از روي ترس است بدانيد كه مرگ و حيات در دست خداست . ولي آنچه ما تا حال در مكه شاهد بوده ايم همه سلامتي و خوشي است ، اين جمعيت كه در اينجا جمع مي شوند اگر در گوشه ديگر جمع مي شدند خطرات بيشتري در انتظارشان بود و تلفات بيشتر مي دادند .
اجازه بدهيد دنباله اعمال حج وقوف به مشعر را نيز برايتان بگويم ، پس از مغرب روز نهم فوراً نماز مغرب و عشا را در چادرهاي عرفات مي خوانيم و بر اتوبوسها سوار مي شويم و به سوي مشعر مي رويم ، مشعر داخل حرم است و وقوف به آن از اركان حج . در آنجا مستحب است كه سنگ براي رمي جمره جمع كنيم ، كه حدود صد ريگ كوچك به اندازه يك بند انگشت جمع مي كنيم . در آنجا براي مردان واجب است كه از اذان صبح تا طلوع آفتاب در مشعر وقوف كنند كه ركن حج است و ذكر خدا بگويند كه واجب است .
بسيار دقت كنيد كه خستگي راه ، بي خوابي شب و امثال آن شما را از ذكر گفتن در مشعرالحرام غافل نسازد . آيه قرآن مي فرمايد : ( فَاذْكُرُواْ اللَّهَ عِندَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ ) ( 1 ) و آن ذكر خدا از واجبات است .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سوره بقره ، آيه 198 .
304 |
پس از طلوع آفتاب به مني مي رويم ، ساكها را در چادرها و خيمه ها مي گذاريم و ريگها را برمي داريم و به سراغ جمره عقبه مي رويم و آن را با هفت سنگ سنگسار مي كنيم و به چادرها برمي گرديم ، و تكاليف بعدي را كه قرباني و حلق يا تقصير است انجام مي دهيم و بقيه تكاليف را در آنجا برايتان مي گويم ، فعلاً امروز تا همين حدّ كافي است .
حالا آقايان تشريف ببرند تا برخي مسائل خانمها را برايشان بيان كنم .
خوب خانمها اگر سؤال خاصي دارند بپرسند تا بعداً بنده مسائلي بگويم .
حاج آقا من در راه قبل از رسيدن به مسجد شجره حائض شدم و احرام را در كنار مسجد شجره بسته ام و هنوز پاك نشده ام و هيچ يك از اعمال عمره را نيز انجام نداده ام .
روحاني : عادت چند روزه ؟ چه وقت پاك مي شوي ؟
حاج آقا هشت تا نه روز .
روحاني : شما مشكلي نداريد ، فردا يا فردا شب كه پاك مي شويد غسل مي كنيد و اعمال عمره انجام مي دهيد ، پس از تقصير از احرام عمره بيرون مي آييد و دوباره به احرام حج محرم مي شويد و در عرفات به ما ملحق مي شويد .
حاج آقا اگر عادتش ده روز تمام بود چه مي شد ؟
روحاني : در آن صورت تا روز نهم نيز پاك نمي شد و بنابراين اتوماتيكوار عمره اش تبديل به حج افراد مي شد و او نيز نيت حج افراد مي كرد و با همان احرام به عرفات مي رفت و پس از انجام اعمال حج يك
305 |
عمره مفرده انجام مي داد .
حاج آقا من پس از دور چهارم طواف حائض شدم و از مطاف و سپس از مسجد بيرون آمدم و تا فردا و فردا شب نيز پاك نمي شوم .
روحاني : شما چون چهار دور طواف انجام داده اي كارت حل است و عمره تمتع را مي تواني تمام كني ، برو سعي صفا و مروه كه نياز به طهارت ندارد انجام بده و تقصير كن و از احرام خارج شو ، سپس براي حج تمتع احرام ببند ، پس از برگشتن از مني كه پاك شدي اوّل سه دور طواف عمره و نماز آن را انجام بده و سپس طواف حج و نماز آن را انجام بده . شما مشكلي نداريد .
حاج آقا اگر قبل از اتمام دور چهارم حائض مي شد بايستي چه مي كرد ؟
روحاني : در مسأله اختلاف است ، قبل از 5/3 دور با بعد از 5/3 دور را فرق گذاشته اند . و گفته اند قبل از 5/3 دور طوافش بي فايده است ، اگر تا روز نهم پاك نشد عمره اش به حج افراد تبديل مي شود ؛ ولي بعد از 5/3 دور را برخي گفته اند عمره اش تمام است ، سعي و تقصير انجام مي دهد و پس از بازگشت از مني بقيه طواف را انجام مي دهد .
حاج آقا من ديروز لك ديده ام چكار كنم ؟
روحاني : فردا از بيرون مسجدالحرام محرم مي شويد ، در مني و عرفات طهارت شرط نيست ، پس از اين كه از مني برگشتيم هرگاه كه پاك شديد طواف حج و طواف نساء و نمازهاي آن ها را انجام مي دهيد .
روحاني : حال خواهراني كه ممكن است فردا يا پس فردا تا پنج روز ديگر عادت ماهانه شان شروع شود اعلام كنند تا طوافهاي آنان را
306 |
جلو بيندازيم .
* هشت نفر از خانمها دست خود را بالا بردند .
حاج آقا ، بنده چهاردهم يا پانزدهم هر ماه عادتم شروع مي شده ، چه كنم ؟
روحاني : شما هم احتياطاً طواف خود را جلو بيندازيد ، چون ممكن است در اثر سختي هاي مني و عرفات عادتتان يكي دو روز تغيير كند و با مشكل مواجه شويد .
خوب شما بايد فردا صبح پس از صبحانه به مسجدالحرام برويد ـ من نيز خواهم آمد ـ در آنجا محرم شويد طواف زيارت و نماز آن ، سعي صفا و مروه و سپس طواف نساء و نماز آن را انجام دهيد و بعداً با بقيه زائران به عرفات خواهيد رفت .
حاج آقا ، شوهر من پير و بسيار ناتوان است وممكن است در شلوغي بعد از مني نتواند اعمال انجام دهد ، اگر ممكن است طواف و سعي او را نيز جلو بيندازيد .
روحاني : نه او بايد در وقت خودش اعمالش را انجام دهد ؛ اگر بسيار ناتوان است او را بر صندلي چرخ دار مي نشانيم و طواف مي دهيم .
حاج آقا اگر به خاطر ترس از حيض اعمال را مقدم داشتيم ولي پس از برگشتن از مني باز پاك بوديم دوباره بايد اعمال را انجام دهيم ؟
روحاني : بهتر است دوباره اعمال حج انجام شود ، و انجام دوباره سعي و طواف نساء تأكيد بيشتري دارد و مطابق احتياط است .
* عصر پنج شنبه كمي استراحت كرديم و خود را براي دعا و مناجات شب جمعه آماده كرديم و شب جمعه را تا صبح در حرم مانديم ،
307 |
دعاي كميل و دعاي مشلول را كه بسيار سفارش شده است خوانديم . صبح جمعه پس از صرف صبحانه يك غسل به نيت غسل جمعه و غسل احرام انجام داديم و حوله هاي احرام را پوشيديم و چون جلسه نداشتيم ساعت 10 به سوي حرم رفتيم ؛ دعا ، طواف ، نماز و قرآن وقت را پر كرد ، ولي حرم خيلي شلوغ بود از حدود يك ساعت به ظهر ديگر جايي براي نشستن پيدا نمي شد ، در طبقه دوّم جايي پيدا كرديم و مشغول قرآن شديم تا اذان را گفتند و خطيب خطبه هاي نماز جمعه را خواند . حسن در اين هنگام مقداري چرت زد و چون وقت نماز شد و رفتن و وضو گرفتن ممكن نبود همانجا دست روي سنگهاي مسجد زد و با تيمم مشغول نماز شد .
علي : حسن ! چرا با تيمم نماز مي خواني ؟ بايد وضو مي گرفتي .
حسن : آيه قرآن مي گويد : ( فَلَمْ تَجِدُواْ مَآءً فَتَيَمَّمُواْ صَعِيدًا طَيِّبًا ) ( 1 )
« اگر آب نيافتيد بر خاك پاك تيمم كنيد » . من نيز آب پيدا نكردم .
علي : اين جور كه نمي شود ، آب پيدا نكرديد مربوط به جايي يا بياباني است كه آب نباشد تازه از هر طرف بايد به اندازه معيني تفحص كني آنگاه نوبت به تيمم مي رسد ، نه اينجا كه آب وجود دارد و جاي آن نيز مشخص است و رفتن نزد آن سخت است . تازه آن تيمم مربوط به آخر وقت است و يا اين كه اميدي به پيدا كردن آب تا آخر وقت نداشته باشي ، در حالي كه اكنون ابتداي وقت نماز است و پنج شش ساعت ديگر وقت داريم .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سوره مائده ، آيه 6 .
308 |
حسن : يك روز وقت نماز ، مثل امروز خوابم برد ، بعداً از يك روحاني كه آن نزديكي بود پرسيدم : در اين شلوغي من چه جوري بيرون بروم و وضو بگيرم ؟ او گفت : رواياتي داريم كه مي گويد اگر در مسجد بوديد و وقت نماز شد و رفتن و وضو گرفتن سخت بود با تيمم نماز بخوانيد .
علي : احتمالاً آن روايتها مربوط به اين باشد كه تيمم بكن و همراه آنها نماز بخوان و به خاطر وضو نداشتن از شركت در نماز خودداري نكن ؛ ولي آن روايات نمي گويد اين نماز از نماز واجب كفايت هم مي كند ، و شايد به همين دليل فقهاي ما كه متخصص فن هستند بر طبق اين روايات فتوا نداده اند ، بنابراين احتياط اين است كه با آنان نماز بخواني ولي بعداً وضو بگيري و نماز ظهر و عصرت را با وضوي صحيح بخواني .
* به هر حال پس از آن نماز جمعه شروع شد كه ما نيز نماز ظهر خود را نيت كرديم و دو ركعت خود را با دو ركعت نماز جمعه همراه كرديم ، پس از نماز ظهر نماز عصر را نيز خوانديم و نيم ساعتي صبر كرديم تا مسجد خلوت شد ، خود را به پشت مقام رسانديم و براي حج تمتع احرام بستيم ، و حسن نيز به سرعت از باب صفا خارج شد و در دستشويي ها و حمام هاي آنجا وضو گرفت و غسل احرام را انجام داد و به مسجد آمد ، نماز ظهر را دوباره خواند سپس محرم شد و پس از آن نماز عصر را خواند و سپس همگي از مسجد بيرون آمديم ، ولي هيچ وسيله سواري پيدا نمي شد ، تصميم گرفتيم پياده راه را طي كنيم ، مقداري آمديم تا از بازار ابوسفيان يا به اصطلاح خودشان سوق الجودرية خارج شديم ، حاجيان زيادي ايستاده بودند هوا بسيار داغ بود و پياده رفتن اصلاً امكان نداشت ،
309 |
بالاخره يك وانت پيدا شد و خود را به منزل رسانديم ، ناهار خورديم ، حاج آقا نشسته بود تا مردم سؤالهايشان را بپرسند ، من و حسن نيز خدمت ايشان رسيديم .
حسن : حاج آقا ، پس از محرم شدن به مني مي رويم يا عرفات ؟
روحاني : به عرفات .
حسن : مگر در مناسك ها ننوشته اند كه مستحب است شب هشتم را در مني به سر بريم و پس از خواندن نماز صبح به عرفات برويم ؟
روحاني : بله چنين عملي مستحب است ولي چون انتقال زائر از محلي به محل ديگر به سختي صورت مي پذيرد و بسيار خسته مي شوندكاروانهاي ايراني معمولاً به اين مستحب عمل نمي كنند و مستقيماً به عرفات مي روند .
حسن : من مي توانم به اين مستحب عمل كنم ؟
روحاني : در شرايط فعلي نه ، چون نه راه را مي داني و نه طاقت گرما و سرما و بي مكان بودن را داري ، فعلاً بگذار واجبات را انجام دهيم و به احتياطها در حد امكان عمل كنيم . مستحبات را با مستحبات ديگري ان شاءالله جبران مي كنيم ، از جمله با طواف و نماز و با كمك كردن به افراد ضعيف و ناتوان و با گريه و انابه در اين مكانهاي مقدس شايد بتوان آن مستحب را جبران كرد .
حسن : حاج آقا ! گردنه « مَأْزَمَيْن » كجاست ؟
روحاني : آن گردنه بين عرفات و مشعر است ، يعني حدّ فاصل عرفات تا مشعر مَأْزَمَيْن نام دارد .
حسن : وادي مُحَسَّر كه در آنجا با سرعت رفتن مستحب است جايش
310 |
مشخص است ؟
روحاني : بله ، بعد از مشعرالحرام تابلو دارد كه اينجا انتهاي مشعر است « نهاية المزدلفة » و باز تابلويي دارد « بداية مِني » آنگاه همانجا وادي محسّر است اينجا وادي محسّر است . وادي محسّر وادي عميقي است و يك طرف آن كشتارگاه ساخته اند ، مردم به آنجا كه مي روند با سرعت بيشتري حركت مي كنند و شما نيز در آن فاصله سعي كنيد با سرعت حركت كنيد تا به مستحب عمل كرده باشيد .
علي : حاج آقا ! برخي افراد از خوابيدن شب در بيابان بسيار وحشت دارند و مي پرسند آيا راه فراري وجود دارد يا حتماً بايد در بيابان بمانند ، در مناسك مسأله اي وجود دارد كه حاجي مي تواند به جاي بيتوته در مني در مسجدالحرام مشغول به دعا باشد ، كمي مسأله را براي ما باز كنيد .
روحاني : امروز عصر كه حركت مي كنيم ما چهار شب در بيرون مكه هستيم ، شب اوّل يعني امشب كه شب نهم ذي الحجه است ماندن در بيرون مكه واجب نيست بلكه از باب احتياط كه ممكن است فردا شلوغ باشد يا راهها بسته باشد يك شب زودتر حركت مي كنيم ، و خواهيد ديد كه اين شب در عرفات چه صفايي دارد و باز خواهيد ديد كه اكنون ديگر عرفات بيابان نيست بلكه نظير پاركي از پاركهاي ايران شده ، پر از درخت ، فوّاره ، لامپ ، چادرهاي دسته جمعي و امثال آن .
فردا شب ( شب دهم ) بايد در مشعرالحرام باشيم و بودن در آنجا همانند بودن فردا عصر ( عصر نهم ) در عرفات از اركان حج است و اگر كسي به هر عذري نتواند هيچ قسمت از شب را در مشعر باشد و وقوف اضطراري آن را نيز درك نكند حجش باطل است .
311 |
اما ماندن تمام شب در آنجا واجب نيست و براي طوايف مختلف متفاوت است ، به اين صورت كه ما از عرفات پس از مغرب حركت مي كنيم اگر به ترافيك سخت و تصادف و امثال آن برخورد نكنيم يكي دو ساعت پس از مغرب به مشعر خواهيم رسيد ، اگر مي شد مسير عرفات مشعر را پياده هم طي مي كرديم همين طور بود يعني حداكثر پس از سه ساعت در مشعر بوديم . و حتي در روايات است كه مستحب هست شب دهم حاجي نماز مغرب و عشا را تأخير بيندازد و آن را در مشعر بخواند .
آنگاه پس از ورود به مشعر خانمها مي توانند پس از نصف شب به مني بروند ، و تمامي كاروانها اين كار را انجام مي دهند و پس از نصف شب زنان را به سوي مني و براي رمي جمره حركت مي دهند . بنابراين وقوف زنان در مشعر حدود يكي دو ساعت بيشتر نمي شود كه در اين مدت سنگ براي رمي شيطان جمع مي كنند كه جمع كردن سنگ و ريگ از آنجا مستحب است ، ذكر خدا مي گويند تا به ( فَاذْكُروا اللّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرامِ ) عمل كرده باشند و . . . .
خدمه اي كه مسئول رساندن زنان و مسئول نان و آب آنان هستند و پيران و ضعيفان نيز همراه زنان پس از نصف شب حركت مي كنند .
اما مردان سالم در مشعرالحرام مي مانند تا اذان صبح ، پس از طلوع فجر ماندن واجب و وقوف ركني آنان شروع مي شود ، يعني وقوف واجب براي مردان از طلوع فجر است تا طلوع خورشيد كه بايد با توجه و با نيت و قصد باشد .
نكته اي كه خوب است همين جا برايت بگويم و حتماً به دوستان خبر بدهيد اين كه ذكر گفتن در مشعرالحرام نيز مورد تأكيد است ، و معمولاً
312 |
چون افراد شب در راه بوده اند و بي خوابي كشيده اند حال ذكر گفتن ندارند يا آن را فراموش مي كنند ، بنابراين آنجا با صداي بلند مقداري سبحان الله ، الحمدلله و امثال آن بگوييد تا ديگران نيز تكرار كنند و ذكر مؤكّد در مشعر ترك نشود .
سپس نزديكي طلوع آفتاب از مشعر حركت مي كنند و تا نزديكي وادي محسّر مي آيند و منتظر مي مانند تا خورشيد طلوع كند ، با طلوع خورشيد سيل جمعيت وارد وادي محسّر و سپس وارد مني مي شوند .
بنابراين ماندن در مشعر در شب دهم از واجباتي است كه قابل تغيير نيست و عليل و ذليل و مريض را نيز براي وقوف به مشعر مي آورند و ترك وقوف به مشعر به معناي بطلان حج است .
جالب است بدانيد در رابطه با تأكيد درك كردن وقوف اختياري يا اضطراري عرفات و وقوف اختياري يا اضطراري مشعر چندين صورت متصور است ، از جمله اين كه اگر وقوف اختياري عرفات را درك كرد و هيچ گونه وقوفي نه اختياري و نه اضطراري از مشعر را درك نكرد حجش باطل است ولي اگر برعكس بود و وقوف اختياري مشعر را درك كرد ولي هيچ وقوفي از عرفات را درك نكرده حجش صحيح است ، يعني وقوف به مشعر از وقوف به عرفات نيز مهمتر است .
اما شب يازدهم و شب دوازدهم را حاجي مي تواند در مكه بماند ولي بايد تا به صبح در مسجدالحرام به عبادت مشغول باشد و هيچ كار ديگري نكند مگر تجديد وضو يا خوردن يا آشاميدن آن هم به مقدار ضرورت و احتياج . و اگر خوابش برد براي هر شب يك گوسفند كفاره بدهد . ولي بهتر است از اوّل چنين قصدي نكند كه واجبي از واجبات را
313 |
ترك كند يا حرامي را مرتكب شود ، بلكه به قصد عبادت در مسجدالحرام به آنجا برود و سعي خود را بكند ولي اگر خوابش برد كفاره اش را بدهد .
حسن : حاج آقا صورتهاي مختلف ادراك وقوفين را اگر ممكن است بيان بفرماييد .
روحاني : چندين صورت متصور است :
1ـ هيچ يك از وقوفين را درك نكند كه حجش باطل است و با همان احرام ، عمره مفرده انجام مي دهد و حجش را در سالهاي بعد بايد انجام دهد .
2ـ هر دو وقوف اختياري را درك كند كه حجش صحيح است .
3ـ به خاطر عذري هر دو وقوف اضطراري عرفات و مشعر را درك كند كه حجش ظاهراً صحيح است ولي احوط اعاده است .
4ـ به خاطر عذري تنها وقوف اختياري عرفات را درك كند كه حجش باطل است .
5ـ به خاطر عذري تنها وقوف اختياري مشعر را درك كند كه حجش صحيح است .
6ـ وقوف اختياري عرفات و اضطراري مشعر را درك كند كه حجش صحيح است .
7ـ وقوف اختياري مشعر و اضطراري عرفات را درك كند كه حجش صحيح است .
8ـ تنها وقوف اضطراري عرفات را درك كند كه حجش باطل است .
9ـ تنها وقوف اضطراري مشعر را درك كند كه بعيد نيست حجش صحيح باشد ولي بقيه را به قصد ما في الذمه انجام دهد و احتياطاً حج را
314 |
تكرار كند .
نكته : اگر كسي عمداً با ترك وقوف حج خود را باطل كرد حج به ذمه اش مستقر شده و بايد حتماً دوباره حج بياييد ؛ ولي اگر از روي اضطرار و عذر وقوف را ترك كرد ، اگر باز مستطيع بود يا حج از سابق برعهده اش بود بايد دوباره حج كند والاّ خير .
خوب مثل اين كه ساعت 5 است و بايد حركت كرد .
* وقتي كه روحاني از بابت نيت و احرام و لبيك همگان مطمئن شد بر اتوبوسها سوار شديم ، مردان بر اتوبوس بدون سقف و زنان بر اتوبوس سقف دار رهسپار عرفات شديم .
همه آمده بودند ، حتي آنان كه در ظاهر ترس از عرفات و مني را مطرح مي كردند قبل از ديگران بر اتوبوسها سوار شدند ، در راه « لبيك » ها را تكرار مي كرديم ، و آفتاب نيز بر سرو رويمان مي تابيد صندلي هاي ماشين نيز بسيار داغ بود ولي چون مدير تذكر داد كه متوجه باشيد تكيه ندهيد و از طرفي همگي حوله داشتيم و حوله نسبتاً كلفت است از عرق سوز شدن و يا چسبيدن پشت به صندلي جلوگيري مي كرد و مشكلي براي كسي پيش نيامد .
پس از حدود يك ساعت به عرفات رسيديم ، هنوز يكي دو ساعت به غروب خورشيد مانده بود ، هوا بسيار لطيف بود ، فوّاره هايي كه در هوا آب مي پاشيدند و درختان زيبا و چادرهاي برافراشته شده و هم اندازه صورت زيبايي به آنجا بخشيده بود .
مدير كاروان تذكر داد كه چون چادرها مشابه است و خيابانها هم شكل مي باشد احتمال گم شدن زياد است ، بنابراين همه ، شماره خيابان
315 |
و شماره مطوّف و امثال آن را حفظ كنند تا اگر جايي رفتند بتوانند به راحتي به چادر برگردند ؛ و كارتهاي شناسايي را حتماً با سنجاق به احرام خود بزنيد .
ساكها را در چادر گذاشتيم و فكر كرديم تا فرصت باقي است بالاي تپه اي كه در عرفات هست و « جبل الرحمة » نام دارد و مي گويند حضرت امام حسين ( عليه السلام ) كنار اين تپه دعاي عرفه را خوانده است برويم ، بالاي تپه رفتيم ، به خوبي همه عرفات زير ديد بود ، چند دعا از مفاتيح خوانديم ، كم كم خورشيد خودش را براي مخفي شدن آماده مي ساخت و من نيز در افكار مختلفي غوطهور بودم . براي ما مي گفتند عرفات بياباني است ساده ، هيچ چيز در آن نيست كه انسان به آن مشغول شود ، اما اينجا كه چيزهاي زيادي است كه ما را مشغول مي كند ، چگونگي آبياري درختان در اين هواي داغ ، چگونگي مرطوب كردن هوا ، چگونگي برپا داشتن چادرهاي هماهنگ و هم شكل و . . . ولي حتماً وقتي مي گفتند چيزي نيست كه انسان را مشغول كند بحث اينها نبوده ، اينها كه نبايد در هيچ جا هيچ كس را مشغول خود كند . شايد بحث اين بوده كه زيارتگاهي نيست ، قبري نيست ، امام و امام زاده اي نيست ، كعبه اي نيست تا انسان را مشغول و يا غافل سازد . در سفر حج ديگر از مشغول شدن به وسيله درخت و آب گذشته ايم آنها را در مسجد شجره كنار زده ايم ، اكنون به مرحله بالاتري بايد فكر كنم بله در اينجا وسايط فيض بين بنده و خدا وجود ندارد ، كعبه و حرم و ركن و مقام وجود ندارد ، بلكه تنها بنده است كه بايد با خداي خود راز و نياز كند و ديگر هيچ .
خورشيد در افق خود را مخفي ساخت ، براي اوّلين بار با چشم خود
316 |
ديدم كه حمره مشرقيه در مشرق طلوع كرد و كم كم بالا آمد بالاي سر رسيد و كم كم رنگ باخت . صداي مؤذنها بلند شد و خودم را به چادر رساندم ، نماز مغرب و عشا را به جماعت خوانديم . در اينجا ديگر همه شرايط نماز جماعت وجود داشت ؛ نماز مغرب ؛ تسبيحات حضرت زهرا ( عليها السلام ) ، نماز دهه اوّل ذي الحجه ، نماز غفيله و بالاخره نماز عشا خوانده شد ، پس از نماز دعاي مختصري كه مخصوص شب عرفه است خوانده شد و پس از آن شام داده شد ، پس از شام از خيمه بيرون آمدم ، هواي صاف و خنك با بادهاي دلپذير . مناره هاي مسجد نمره از دور چشمك مي زد ، حسن را صدا كردم كه با هم به مسجد برويم و دو ركعت نماز بخوانيم و برگرديم .
حسن : اگر اجازه مي دهيد مامان را نيز خبر كنم ، او هم خيلي دلش مي خواهد همراه ما باشد .
علي : شايد او خسته شود آنگاه فردا نتواند آن طور كه بايد و شايد به دعا و ثنا بپردازد .
مي داني روزي همانند فردا نيست . در حديث است كه اگر كسي شب قدر آمرزيده نشد ديگر اميدي به آمرزشش نيست مگر روز عرفه در عرفات ، و باز مي داني كه روزه گرفتن نه روز اوّل ذي الحجه مستحب است ولي اگر كسي بداند در اثر روزه در دعا سست مي شود روزه روز نهم بر او مستحب نيست ، و باز مي داني كه در تمام ايام مستحب است نماز ظهر در وقت ظهر و نماز عصر در وقت عصر و با دو اذان و دو اقامه خوانده شود مگر روز عرفه كه مستحب است نماز ظهر و عصر پشت سر هم و با يك اذان و دو اقامه خوانده شود تا افراد به دعا و نيايش خود برسند ، حال با اين
317 |
حرفها آيا سزاوار است مادرت را تا مسجد نمره راه ببريم و او را خسته كنيم تا فردا به دعا و ثناي خود نرسد ؟ !
حسن : بابا تا آنجا كه راهي نيست يك ربع بيشتر راه نيست مي رويم و زود برمي گرديم مامان را نيز مي بريم خوشحال مي شود .
علي : در عمل روشن مي شود كه چقدر فاصله است ، او را خبر كن تا برويم .
* به راه افتاديم ولي مثل اين كه هر چه جلوتر مي رفتيم مناره ها خود را بيشتر به عقب مي كشيدند و از ما دورتر مي شدند ، يك ربع كه جاي خود دارد مثل اين كه يك ساعت و ربع راه رفتيم تا به پشت مسجد رسيديم ، دربهاي مسجد كاملاً بسته بود و دور تا دور آن را زائران مالزيايي اشغال كرده بودند ، بالاخره در گوشه اي بيرون مسجد دو ركعت نماز خوانديم . كم كم به نيمه هاي شب نزديك مي شديم ، بايد برمي گشتيم و كمي استراحت مي كرديم كه اعمال زيادي در پيش داريم . بعد از كمي استراحت كه اذان نماز صبح گفته شد ، همه براي نماز بلند شديم ، نماز صبح به جماعت خوانده شد ، ديگران برخي به دعا مشغول شدند و برخي مانند من و حسن خواب را بر هر چيزي ترجيح داديم ، تا ساعت 8 كه صبحانه آوردند خوابيديم . صبحانه خورديم و سپس خود را براي صحبتهاي حاج آقا آماده كرديم ، او مستحبات و واجبات روز عرفه را شرح داد و وقوف و احكام آن را بيان كرد غسل روز عرفه و استحباب ان را گوشزد كرد .
روحاني : مردم اينجا سرزمين معرفت است ، اينجا آمده ايم تا معرفت پيدا كنيم . خداوند وقوف در عرفات را بر ما واجب كرد و در واقع معرفت
318 |
يافتن را بر ما واجب كرد ، معرفت به ذات يگانه الله ، معرفتي كه هيچ گونه شائبه شركي در آن نباشد ؛ اما چگونه معرفت پيدا كنيم ؟ چه راهي را در اين مدت كوتاه طي كنيم تا به او عارف شويم ؟
به عنوان مقدمه بايد گفت خداوندي كه به ضعف و ناتواني ما آگاه است و مي داند ما خود نمي توانيم معرفت پيدا كنيم ، بعيد است ما را به چيزي امر كند و امكانات آن را در اختيار ما قرار ندهد ، اگر او به معرفت فرمان داده حتماً وسايلش را نيز فراهم كرده است ، بنابراين بايد ديد وسيله معرفت پيدا كردن چيست .
از وظايف امروز معلوم مي شود كه آن وسايل عبارتند از يافتن جايي كه هيچ غير خدا در آن جلوه گري نكند ، در آن محيط با خداي خود راز و نياز كردن و او را عبادت كردن . او ما را به دعا و ياد خدا كردن فرمان داده است ، پس معلوم مي شود راهِ معرفت پيدا كردن دعاست .
اكنون به سراغ دعا مي رويم ، در روز عرفه دعاهاي مختلفي وارد شده است ، در اين فرصت تنها به بررسي اجمالي دعاي امام حسين ( عليه السلام ) در روز عرفه مي پردازيم ، اين دعا را مرور مي كنيم و با مرور آن چگونگي معرفت پيدا كردن و مراحل آن را فرامي گيريم .
مراحل دعا در نگاه ابتدايي چهار تا است :
مرحله اوّل از راه آثار پي به خدا برده مي شود . نعمتهاي الهي داده شده به انسان مورد دقت نظر قرار مي گيرد ، تك تك اعضاء و جوارح و فوايد آنها مدّ نظر است و خداوند بر يك يك نعمتهاي اين چنيني مورد ستايش قرار مي گيرد .
در مرحله دوّم دعاكننده از خدا مي خواهد كه به مرحله بالاتري
319 |
دست يابد و از رابطه علت و معلولي صرف به رابطه شاهد و مشهود و ناظر و منظور تبديل شود « اللهم اجعلني اخشاك كأني اراك » « خدايا آن چنان از تو بترسم مثل اين كه تو را مي بينم » . و به نظر مي رسد پس از اين درخواست فوراً دعايش مستجاب مي شود و به اين مرحله واصل مي گردد .
آنگاه بينايي حقيقي را همين مي داند و كسي را كه به اين مرحله نرسيده است نابيناي صرف مي داند و از نابينايي وي خبر مي دهد « چشمي كه تو را بر خودش رقيب و نگاهبان نبيند كور است » . و « زيانكار واقعي را كسي مي داند كه از حب و دوستي خدا او را نصيبي نباشد » .
سپس به مرحله فناي محض مي رسد و ديگر هيچ اعتنايي به خود و صفات خود نمي كند ، همه صفات و كمالات را به خدا منتسب مي داند .
اين مراحل خود هر كدام مراتب فراواني دارد ، مراحل و مراتب دعا اوج و حضيض دارد كه در يك جلسه عمومي بيش از اين نمي توان توضيح داد . ان شاءالله با خواندن دعا و دقت در معاني آن خودتان نكته هاي بيشتري كشف مي كنيد ، و من به سهم خود در هنگام خواندن دعا برخي جملات آن را معني خواهم كرد .
* سخنراني حاج آقا تمام شد ، يكي دو ساعت براي مراسم برائت به چادرهاي بعثه رفتيم مجري به عربي شعار داد و ما تكرار كرديم پس از آن به چادر خودمان برگشتيم و تا وضو گرفتيم اذان ظهر شد ، مؤذن اذان گفت و پس از آن براي نماز جماعت آماده شديم . روحاني بلند گو را برداشت و اعلام كرد از ديروز عصر تا حال اينجا آمده ايم كه از اكنون تا شب را درك كنيم ، بنابراين همه افراد تصميم بگيريد و اراده و قصد كنيد كه مخلصانه از
320 |
اكنون تا غروب آفتاب را در اينجا ( صحراي عرفات ) وقوف كنيد يعني در اينجا با قصد و اراده و از روي اخلاص توقف كنيد ، و از محدوده عرفات خارج نشويد .
سپس نماز ظهر و عصر را خوانديم . روحاني مستحبات اين روز اعم از نماز اميرالمؤمنين ، تسبيحات روايت شده توسط سيد بن طاووس ، تكرار صد مرتبه اي هر كدام از تسبيحات اربعه ، سوره توحيد ، آية الكرسي ، صلوات بر پيامبراكرم ، دعاي وحدت و سپس تكرار ده مرتبه اي ذكرهايي نظير « استغفرالله الذي لااله الا هو الحي القيوم و اتوب اليه » ، « يا الله » ، « يا رحمن » ، « يارحيم » و . . . اذكار فراواني كه در مفاتيح الجنان ذكر شده است را بيان كرد و فرمود هر كس خواست اين اعمال را شخصاً انجام دهد و هر كس نخواست به استراحت بپردازد ؛ ولي ساعت 5/4 با خنك شدن هوا دعاي عرفه را براي همگان بلند مي خوانيم . و با اين بيان نشان داد كه اگر چه در روايات به دعاي در اين روز بسيار سفارش شده است ولي هيچ گاه تأكيدات زياد به معناي وجوب دعا نيست .
حسن : بابا ! چرا حاج آقا اينقدر روي قصد و اراده تأكيد داشت و با الفاظ مختلف چند بار آن را تكرار كرد ؟
علي : بيا تا نزد حاج آقا برويم و همين سئوال را از او بپرسيم . . . .
روحاني : زيرا اگر كسي تمام اين مدت از ظهر تا مغرب را در اينجا خواب يا بي هوش باشد وقوفش باطل است .
حسن : چرا اين قدر روي اخلاص تأكيد مي كرديد ؟
روحاني : زيرا ممكن است كسي مكه بيايد و به عرفات و مشعر بيايد نه براي خدا ، بلكه براي اين كه مردم به او حاجي بگويند تا در بازار و محل
321 |
مورد اعتماد واقع شود ، شغلش بهتر شود و امثال آن ، يا اين كه كسي براي ديدن اين اماكن اينجا بيايد ولي به خاطر شلوغي يا نبودن ماشين و نظاير آن مجبور شود اينجا بماند ، آن گاه اين وقوف ارزش ندارد .
حسن : اگر واقعاً كسي در اين شلوغي خواست از مكه به عرفات بيايد ولي ماشين در راه خراب شد يا ترافيك بود و اوّل ظهر نرسيد واقعاً حجش باطل است و تمامي اعمال چندين روزه وي ( هَباءً مَنْثُوراً ) است ؟
روحاني : توقف تمامي اين مدت ركن نيست بلكه تنها لحظه اي از آن ركن است ، بنابراين اگر كسي در اثر سهل انگاري يا تعمّد يا نبودن امكانات و امثال آن نتوانست تمامي اين مدت را وقوف كند بلكه يك لحظه از اين مدت را وقوف كرد حجش صحيح است ؛ حالا اگر سهل انگاري كرده يا عمداً تأخير كرده كار حرامي انجام داده ، و اگر تعمدي در كار نبوده گناهي نكرده است . بنابراين وقوف مقداري از اين وقت ركن است كه ترك عمدي آن به حج ضربه مي زند و وقتهاي ديگر از ظهر تا غروب فقط واجب است .
حسن : اگر بر عكس شد چي ؟ يعني اگر اوّل ظهر در عرفات بود و پس از مدتي از عرفات به سوي مكه يا مشعر كوچ كرد چه مي شود ؟
روحاني : در اين صورت نيز حجش صحيح است ولي فعل حرام مرتكب شده و اگر قبل از غروب به عرفات برنگشت يك شتر نيز كفاره دارد .
* ديدم سئوالهاي حسن مثل اين كه پاياني ندارد وارد بحث شدم و گفتم : خوب ! حسن اگر اجازه مي دهي كمي به ذكر و دعا بپردازيم چون امروز روز دعاست .
322 |
حسن : بابا بيا با يك تير دو هدف را نشانه گيري كنيم ، يكي ذكر و ورد و دعا را پي گيري كنيم كه امروز روز عرفه و روز دعاست و ديگري فراگيري علم را ادامه دهيم ، زيرا در هيچ فرصتي حتي شب قدر و روز عرفه دعا خواندن بر فراگيري دانش برتري و ترجيح ندارد .
علي : چگونه ممكن است دو كار با هم انجام شود ؟
حسن : تسبيح را برمي داريم و در نزديكي روحاني كاروان جايي پيدا مي كنيم و به ذكرهاي صدتايي نظير صد سوره توحيد ، صد آية الكرسي . . . مشغول مي شويم ، در اين صورت هر كسي آمد و سؤالي پرسيد گوش فرا مي دهيم و ياد مي گيريم .
علي : احسنت فرزندم . خداوند به حق اين روز عزيز تو را دانشمندي باتقوا قرار دهد . فكر خوبي است .
* كنار حاج آقا جايي پيدا كرديم ، ناگهان يكي از زائران كه خيلي خسته و عصباني به نظر مي رسيد پيش روحاني آمد و گفت :
حاج آقا بدبخت شدم ، گرفتار شدم ، حجم تباه شد .
روحاني : مگر چه شده ؟
حاج آقا چي مي خواستي بشود ؟ ! به همسرم كه تا ديروز در عادت ماهانه بود فرموديد كه بماند و شب عرفه از احرام خارج شود و صبح عرفه با خدمه اينجا بيايد ، من نيز با او ماندم ، امروز صبح تا حالا در راه هستيم و الآن اينجا رسيده ايم ، وقوف در عرفات را درك نكرده ايم .
روحاني : چه كسي گفته كه وقوف به عرفات را درك نكرده اي ؟
شما با خدمه بوده ايد كه مي خواستند براي ظهر ناهار بياورند حالا
نرسيده ايد و ترافيك بود گناهي نكرده ايد ؛ از طرف ديگر بگو ببينم وقت
323 |
اذان ظهر كجا بودي ؟
چند دقيقه اي پس از تمام شدن اذان به تابلويي رسيديم كه روي آن نوشته شده بود « بداية العرفات » .
روحاني : اگر چنين است شما از اوّل وقت وقوف در عرفات بوده اي و مشكلي ندارد .
حاج آقا مگر معناي وقوف توقف كردن در منزل يا چادر و امثال آن نيست ؟
روحاني : نه جانم ! ما دستور نداريم كه در خيمه يا چادر وقوف كنيم ، وظيفه ما اين است در سرزمين عرفات با عزم و تصميم حضور يابيم ؛ و ايشان نيز چنين كاري را انجام داده است .
يعني شما مي فرماييد من مي توانم در تمامي عرفات گردش كنم ، قدم بزنم ، از جاها و چادرهاي مختلف ديدن كنم ، به وقوفم ضربه نمي زند ؟
روحاني : بله همين طور است ، در داخل عرفات هر جا كه دلت مي خواهد برو . اما وقتِ وقوف ، بالاي كوه جبل الرحمة رفتن مكروه است و مشغول شدن به تماشاي مردم و غافل شدن از ذكر خدا نيز مكروه است . ( 1 )
* خانمي وارد شد و گفت :
حاج آقا ! من ديروز پاك شدم و غسل كردم و رفتم حرم اعمال عمره را انجام دادم و دوباره براي حج احرام بستم ولي اكنون لك ديدم چكار كنم ؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . فروع كافي ، ج4 ، ص464 : « اياك ان تشتغل بالنظر الي الناس » .
324 |
روحاني : عادتت چند روزه است ؟ و اين بار چند روز طول كشيد ؟
هشت روز است و اين بار نيز روز هشتم پاك شدم .
روحاني : اگر لك ديدن شما نيز تا بعد از ده روز ادامه يافت استحاضه است و بنابراين اعمالت صحيح است ، ولي اگر تا روز دهم پاك شدي حيض است آنگاه عمره ات باطل مي شود و حج شما به حج افراد تبديل مي شود ، بنابراين پس از حج بايد يك عمره مفرده انجام دهي . فعلاً شما احتياط كنيد تا آخر روز دهم كه ببينيد باز لك مي بينيد يا خير . ولي من يك سؤال داشتم شما اگر عادتتان هشت روزه است پس روز اوّل مكه پاك بوديد ، بنابراين بايد آن زمان انجام مي داديد نه امروز .
حاج آقا من روز اوّل اعمال انجام ندادم تا فرداي آن روز همراه مادر شوهرم بيايم و او را كه پير بود كمك كنم ، تا اينكه فرداي آن روز عادت شدم و ديروز اعمالم را انجام دادم .
روحاني : چه خوب بود اوّل خودت از احرام خارج مي شدي و فرداي آن روز به او كمك مي كردي ، اكنون به او كمك نكردي و خودت نيز مدت زيادي در احرام ماندي و هنوز هم وضعيتت مشخص نيست .
حاج آقا گناه كرده ام ؟
روحاني : خير ، قصد شما خدمت بوده است و بر نيت خود اجر مي بريد ، ولي اگر مشورت مي كرديد بهتر بود زيرا در آن صورت خودت اعمال صحيح و بي دغدغه انجام مي دادي .
* سپس دعا شروع شد و حاج آقا دعا را خواند و مقداري معني كرد و اشك چشم فراواني از همه گرفت تا نزديك مغرب شد ، حاج آقا برنامه هاي آن شب و فردا را فهرستوار اعلام كرد .