بخش 5

خاتمه : عمره مفرده


357


خاتمه : عمره مفرده


359


* شب ساعت 9 در جلسه اي شركت كرديم ، روحاني يك يك اعمال حج را برشمرد و از درستي آن مطمئن شد ؛ سپس گفت : اي مردم تا حال اعمال حج و عمره همگي شما تمام شده و مسئوليت من در اين سفر به پايان رسيده است ، تنها چند نفري باقي مانده اند كه بايد آنان را به عمره مفرده ببرم ، اگر كسان ديگري نيز مي خواهند عمره مفرده انجام دهند مي توانند . ولي خواهشمندم افراد ضعيف و مريض و خسته از عمره چشم بپوشند ، زيرا با پوشيدن احرام و لبيك گفتن دوباره همه چيز را بر خود حرام كرده اند و با توجه به كمي وقت ممكن است برايشان مشكلي پيش بيايد .

حسن : مگر عمره مفرده مستحب نيست ؟

روحاني : بله مستحب است .

حسن : پس چرا با محرم شدن همه چيز بر ما حرام مي شود ؟

روحاني : اوّل عمره تمتع گفتم هر كسي مُحرم شد به هر نيتي كه باشد


360


چه تمتع چه مفرده چه حج ، چه عمره ، بيست و هشت چيز بر او حرام مي شود و جز با اتمام كامل اعمال ، آن چيزها بر او حلال نمي شود .

علي : مگر عمره مفرده ثواب زيادي ندارد ؟

روحاني : چرا .

علي : پس چرا خود را از اين ثواب محروم كنيم

روحاني : نگفتم محروم كنيد ولي واجب نيست كه خود را به دردسر بيندازيد . ولي به هر حال استحبابش جاي خودش هست و نابرده رنج گنج ميسّر نمي شود . . . .

پس از صحبت حاج آقا حدود سي نفر براي عمره مفرده آماده شديم .

روحاني : همه برادرا ن حوله احرام و خواهران لباس احرام بپوشيد ، ماشيني كرايه مي كنيم و از همين جا به مسجد تنعيم مي رويم و از آنجا همانند مسجد شجره با لبيك گفتن محرم مي شويم سپس به مسجدالحرام مي رويم و تمامي اعمال را نظير عمره تمتع انجام مي دهيم ، تنها تفاوتش در نيّت آن است و اين كه پس از تقصير بايد طواف نساء و نماز آن طواف را انجام دهيم .

* سوار ماشين شديم و به طرف مسجد تنعيم حركت كرديم .

حسن : مامان ! شما براي چه كسي عمره مفرده انجام مي دهي ؟

نرگس : من براي مرحوم برادرم ، از مدينه تصميم گرفته ام هديه اي براي او بفرستم .

حسن : بابا ! شما براي چه كسي محرم مي شوي ؟

علي : من فكر كرده ام براي خودم انجام دهم ؛ خصوصاً كه عمره قبل


361


در ماه ذي القعده واقع شد و اين عمره در ماه ذي الحجه ، و حاج آقا مي گفت در هر ماه قمري يك عمره مستحب است ، بنابراين آن عمره عمره ذي القعده باشد و اين عمره ذي الحجه .

حسن : من براي چه كسي محرم شوم ؟

علي : فكر كن براي كسي كه حقي به گردنت دارد و شايد نتواني حقش را ادا كني ، براي او عمره انجام بده .

حسن : كسان زيادي به گردن من حق دارند ، پدر ، مادر ، معلم ، روحاني محل ، روحاني حج ، شهدا ، نويسندگان كتابهاي درسي ، نويسندگان كتابهاي ديني ، مراجع تقليد و . . . .

علي : خوب اشكال ندارد يك عمره انجام بده و ثوابش را هديه همه آنان كن .

* به مسجد تنعيم رسيديم ، فوراً خود را به حمامها رسانديم وضو گرفتيم و غسل احرام كرديم وارد مسجد شديم دو ركعت نماز خوانديم و محرم شديم ، پس از خروج از مسجد باز مسأله استظلال اختلاف هايي پيش آورد ؛ به هر حال من و حسن و چند نفر ديگر همراه روحاني بر سقف ماشين سوار شديم . روحاني به لبيك گفتن مشغول بود و مرتب تكرار مي كرد .

حسن : حاج آقا مگر نمي گوييد وقتي به خانه هاي مكه رسيديم بايد لبيك قطع شود ؟

روحاني : بله وقتي از مسجد شجره يا جحفه محرم مي شويم با ديدن خانه هاي مكه لبيك قطع مي شود ، ولي وقتي از مسجد تنعيم محرم شويم تا هنگام ديدن خانه خدا مي توان لبيك گفت و وقتي چشم به خانه خدا


362


افتاد لبيك قطع مي شود .

حسن : حاج آقا ! من مي توانم پس از اتمام عمره مفرده فوراً به مسجد تنعيم بيايم و دوباره عمره ديگري انجام دهم ؟

روحاني : اشكالي ندارد ، ولي چون در هر ماه يك عمره بيشتر مستحب نيست اگر اين را براي خود نيت كرده اي بهتر است كه بعدي را به نيت ديگري محرم شوي يا به قصد رجاء و اميد ثواب انجام دهي نه به قصد استحباب .

حسن : اگر يك ماه هم اينجا مي مانديم هر روز مي توانستم كسي را نيت كنم و براي او عمره اي انجام دهم ؟

روحاني : بله مي تواني .

من اين عمره را به نيابت يكي از دوستانم محرم شده ام ، او پولي به من داد تا عمره اي به نيابت از او انجام دهم ، آيا مي توانم اكنون نيت را تبديل كنم و براي خودم انجام دهم و فردا صبح به نيابت از او محرم شوم ؟

روحاني : نه اين كار را نكن ، بعد از اينكه به نيتي محرم شدي نمي تواني آن را تغيير دهي ؛ مثلاً كسي كه براي خود نيت كرد نمي تواند بعد از احرام قصد نيابت كند ، و بالعكس كسي كه قصد نيابت كرد نمي تواند از نيابت منصرف شود ؛ بله اگر كسي براي خودش عمره استحبابي انجام داد ، مي تواند پس از انجام ثوابش را به ديگران هديه كند .

حاج آقا آيا همه عمره ها طواف نساء و نماز دارد ؟

روحاني : طواف نساء جزء اعمال عمره يا حج نيست بلكه براي حلال شدن همسر است ؛ بنابراين اگر مي خواهي دو تا عمره پشت سر هم انجام دهي مي تواني براي اوّلي طواف نساء انجام ندهي ، وقتي كه عمره هايت را


363


انجام دادي در آخر يك طواف نساء و نماز طواف انجام دهي هرچند احتياط در انجام طواف نساء و نماز آن بر هر عمره است .

علي : راستي حاج آقا الآن كه بعد از عمره مي خواهيم تقصير كنيم سرمان مو ندارد براي تقصير چه كنيم ؟

روحاني : مقداري از محاسن و شارب ( ريش و سبيل ) را كوتاه كني كفايت مي كند .

حسن : من كه ريش و سبيل ندارم و سر خود را نيز تراشيده ام ، چكار كنم ؟

روحاني : شما نيز مقداري ناخن بگيري كفايت مي كند .

* به مسجدالحرام رسيديم و عمره نيز به خوبي و سلامتي پايان يافت ، نزديك اذان صبح بود كه از انجام آن فارغ شديم .

نرگس : دو كار ديگر باقي مانده است : 1ـ غار حرا 2ـ بازار .

علي : به منزل مي رويم و پس از مقداري استراحت ساعت 10 به غار حرا مي رويم .

حسن : خوب گفتي ، صددرصد موافقم .

علي : چند نفر ديگر را نيز بايد با خود همراه كنيم تا كرايه كمتري بپردازيم .

* ساعت 10 با پنج نفر ديگر از دوستان ماشيني گرفتيم تا ما را به غار حرا برساند ، ماشين ما را كنار تپه اي پياده كرد كه اطرافش خانه و دكان بود ، گفت از اين تپه بالا رويد بالاي آن غار حرا است ، كمي بالا رفتيم ، عرق از سر و رويمان سرازير بود ، آفتاب بر سرهاي برهنه و تراشيده ما مي تابيد و همه را كلافه كرده بود ، ناگهان يك ايراني را ديديم كه از كوه


364


پايين مي آمد .

حسن : حاج آقا چقدر ديگر تا غار راه مانده است ؟

زائر : خيلي زياد ، چرا الآن آمديد ؟ الآن هوا داغ است و نرفتن به صلاح شماست ، من هنگام طلوع آفتاب اينجا بودم و زود بالا رفتم ولي ديدم جمعيت زيادي در صف ايستاده اند كه وارد غار شوند و دو ركعت نماز بخوانند ، و چون غار كوچك است و يك نفر بيشتر درون آن نمي تواند به نماز بايستد حدود دو ساعت در صف معطل شدم و الآن نيز برگشتم .

علي : شما درون غار نرفتيد ؟

زائر : خير متأسفانه موفق نشدم ، خيلي شلوغ بود ، حاجيان مالزيايي و اندونزيايي همه جا را پر كرده اند .

نرگس : اگر چنين است برگرديم .

حسن : من فكر مي كنم اگر تا بالاي كوه برويم حتي اگر داخل غار نرويم باز خيلي مهم است .

نرگس : چه اهميتي دارد ؟

حسن : حداقل فايده اش اين است كه مي فهميم حضرت خديجه از مكه تا اينجا پياده مي آمده از اين كوه بالا مي رفته و آب و غذا براي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) مي برده است ، و مي فهميم كه پيامبراكرم ( صلّي الله عليه وآله ) هر گاه از آزار مشركان خسته مي شد از مكه بيرون مي آمده و در درون اين غار به عبادت مشغول مي شده ، و مي فهميم كه اسلام مفت به دست ما نرسيده است . تازه فاصله غار تا مكه را نيز از بالاي كوه حدس مي زنيم .

* به هر حال تا بالاي كوه رفتيم و با مشاهده جمعيت مشتاق ورود به


365


غار و داغي هوا ترجيح داديم كه غار را نديده برگرديم ؛ عصر خسته و كوفته به منزل برگشتيم .

حسن : امشب شب جمعه است و آخرين شب اقامت ما در سرزمين حجاز ، بايد امشب را غنيمت بشماريم ، من فكر مي كنم اگر كمي استراحت كنيم و ساعت 10 شب به حرم برويم و تا صبح به طواف و دعا و نماز مشغول باشيم خيلي كار خوبي است ، ديگر چنين فرصتي به دست نمي آيد .

* كمي استراحت كرديم ، وقتي كه براي رفتن به مسجدالحرام آماده مي شديم حسن از ما خواست كمي صبر كنيم تا سؤالي را كه براي او پيش آمده از روحاني بپرسد .

حسن : حاج آقا ! كسي كه نابالغ بوده و به حج آمده و اعمال انجام داده و در پايان اعمال احساس مي كند بالغ شده آيا حج او جاي حج واجب را مي گيرد ؟

روحاني : اگر هنگام عمره تمتع بالغ شده بود حجش طبق فتواي همگان حج صحيحي بود و از حجة الاسلام كفايت مي كرد ، و اگر شب عيد قربان بالغ شده بود و مشعر را با حالت بلوغ درك مي كرد باز طبق فتواي زيادي از علما حجش كفايت از حجة الاسلام مي كرد ، ولي اكنون خير ، ان شاءالله اگر مالي پيدا كرد دوباره واجب است كه به حج مشرف شود .

* بعد از آن غسل زيارت كرديم و وارد مسجدالحرام شديم ، نماز جعفر طيار و دعاي مشلول و كميل خوانده شد ، بعد از آن به قرآن خواندن ادامه داديم ، سحرگاهان قرآن ختم شد ، نماز صبح را همراه با اهل سنت


366


خوانديم و چون روز جمعه بود و سوره سجده دار در نماز خواندند و سجده كردند دوباره نماز صبح را اعاده كرديم ، و پس از نماز به طواف وداع پرداختيم ، استلام ركن يماني كه در هر دور طواف مستحب است انجام شد ولي به جاي استلام حجرالاسود كه ممكن نبود به اشاره به آن و گفتن تكبير اكتفا شد ، در دور آخر شكم و سينه خود را به پشت ديوار كعبه چسبانيديم و پرده طرف مستجار را گرفتيم و دعا كرديم سپس دعاهاي وداع را خوانديم ، و همان طور كه مستحب است از درب مقابل ركن شامي از مسجدالحرام بيرون آمديم و پس از خريدي مختصر از بازار در منزل به استراحت پرداختيم .

نزديك ظهر از خواب بيدار شديم و غسل جمعه كرديم و براي نماز جمعه به مسجدالحرام رفتيم ، بايد زود برمي گشتيم تا وسايلمان را آماده كنيم .

ساعت 4 اثاثيه را بار كرديم و به راه افتاديم ، ساعت 6 در فرودگاه جدّه بوديم .

هنگام مغرب نماز را به امامت حاج آقا خوانديم ، پس از نماز ايشان در آن همه سر و صدا و هيجان برايمان سخنراني كرد .

روحاني : 1ـ مرداني كه در حال احرام در ماشين سقف دار سوار شدند و استظلال كردند مي توانند اگر گوسفندي در ايران از پول خودشان برايشان كشته مي شود را به عنوان كفاره حساب كنند و آن را به مردم فقير اطعام كنند .

2ـ چون گاهي انسان كارهايي در احرام انجام مي دهد ، كه كفاره دارد مثلاً دستي به سر خود كشيده و يكي دو مو كنده شده است يا گياهي از


367


گياهان حرم را آسيب رسانده و امثال آن ، شما مي توانيد در ايران مقداري پول ، غذا ، نان و امثال آن كفاره بدهيد و اين كار حّدالمقدور ترك نشود .

3ـ پس از پايان سفر از دوستان خود به نيكويي ياد كنيد و رازدار يكديگر باشيد و سعي كنيد عيوب يكديگر را برملا نكنيد ، چون افزون بر حرام بودن غيبت كه همانند گوشت مرده خوردن است از لحاظ جوانمردي نيز كاري غير اخلاقي است . پس از پايان سفر هميشه از خوبي هاي آن بگوييد و بدي ها را از خاطره ها محو كنيد .

4ـ سعي كنيد معنويتي كه در سفر حج كسب كرده ايد نگه داريد . حاجي بعد از اتمام حج مانند روزي كه از مادر متولد شده كاملاً بي گناه است . در احاديث آمده وقتي حاجي از سفر برمي گردد قبل از اين كه با مردم معاشرت كند به زيارت او برويد زيرا در آن لحظه وي كاملاً بي گناه است ، بنابراين سعي كنيد در معاشرت خود را آلوده نكنيد .

5ـ سعي كنيد نماز جماعت را ترك نكنيد بهويژه همين ايام كه كساني به ديدن شما مي آيند ، حتي هنگام نماز نمي توانيد به مسجد برويد همان جا در خانه به نماز بايستيد ، اشكالي ندارد كه شما امام جماعت قرار گيريد چون قرائت صحيح حمد و سوره را فرا گرفته ايد ، ان شاءالله از گناه نيز پاك شده ايد . در روايت هست كه « الاثنان جماعة » دو نفر نيز نماز جماعت مي خوانند ، يكي امام واقع مي شود و ديگري مأموم ، و مأموم در دست راست امام مي ايستد

6- اكنون كه ثمرات اخلاص و پاكي نيّت را در حج ديديم و صحنه هاي زيباي معنويت را در طواف و بخصوص در عرفات حس كرديم تلاش كنيم اين اخلاص را تا آخر عمر همراه داشته باشيم و به هيچ


368


نحو ريا نكنيم بهويژه توصيه من به برادران و خواهراني كه از صحنه هاي مختلف فيلم گرفتند اين است كه هيچ گاه فيلم ها و عكس ها را براي خود نشان دادن و معرفّي خود به عنوان حاجي ، به كار نبريد و بگذاريد عمل خالصتان همين طور خالص بماند . بله نشان دادن فيلم ها به كساني كه مي دانند شما مكه آمده ايد و يا كساني كه مطمئن هستيد كه نزد آنان ريا نمي كنيد ، اشكالي ندارد .

7- به همه عزيزان سفارش مي كنم كه پيوسته از دروغگويي و جدال بي ثمر بپرهيزيد ، حتماً متوجه شديد كه در حال احرام كه از گناهان پرهيز مي كرديد چه شادي معنوي زايدالوصفي داشتيد بياييم از اكنون تا آخر عمر همه به سوي شادي هاي معنوي گام برداريم كه سرور و خرّمي شادي هاي معنوي باقي تر ، جالب تر و مفيدتر مي باشد .

اگر لذت ترك لذت بداني * * * دگر لذت نفس لذّت نداني متأسفانه ما هنوز از لذات معنوي بهره اي نبرده ايم چون لذت معنوي وقتي حاصل مي شود كه از لذت مادي چشم بپوشيم و همه مي دانيد كه در بيشتر اعياد و ميلادهاي ائمه اطهار ( عليهم السلام ) و ميلاد پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) به ما دستور داده شده است كه روزه بگيريم يعني اين كه لذت مادي را كم كنيم تا لذت معنوي نصيبمان بشود .

بنابراين اميدوارم همه برادران و خواهران از تمامي گناهان چشم بپوشند تا شيريني معنويت را ادراك نمايند .

در پايان از هر قصور و تقصيري كه خداي ناكرده در اين مدت از بنده حقير سر زده از تمامي عزيزان عذر خواهي مي كنم .

والسلام عليكم و رحمة الله .


369


* پس از صحبتهاي حاج آقا با وي خداحافظي كرديم و از زحمات او تشكر نموديم . او نيز از من و حسن خيلي تشكّر نمود و سفارش كرده كه هميشه تلاش كنيد همراه يك روحاني دانشمند باشيد تا حسن آن گونه كه بايد و شايد از علم آن روحاني استفاده كند .

ساعتها در فرودگاه معطل بوديم تا بالاخره ساعت دوازده شب هواپيما پرواز كرد و به ايران برگشتيم و اين سفر واجب الهي با خوشي و سلامتي به پايان رسيد .

در فرودگاه حدود دو ساعت براي يافتن ساكها و اثاثيه معطل شديم ، از حق نگذريم اين دو ساعت به مقدار دو روز برايمان طول كشيد ، ساعت شش از سالن بيرون آمديم ، چقدر جمعيت به استقبال حاجيان آمده بود ! واقعاً جاي شگفتي داشت ! مقداري از صفوف جمعيت را پشت سر گذاشتيم تا خويشاوندان و آشنايان را پيدا كرديم و با آنان به خانه آمديم .

خداوند را بر اين همه الطاف كه شامل حال ما كرد سپاس مي گوييم و توفيق حج و عمره هاي مكرر و با معرفت را از درگاه پر فيضش طلب مي كنيم .



| شناسه مطلب: 75905