بخش 5

#1608;#1602;#1608;#1601; #1583;#1585; #1605;#1588;#1593;#1585; #1575;#1604;#1581;#1585;#1575;#1605; #1605;#1587;#1578;#1581;#1576;#1575;#1578; #1608;#1602;#1608;#1601; #1576;#1607; #1605;#1588;#1593;#1585; #1575;#1604;#1581;#1585;#1575;#1605; #1585;#1605;#1610; #1580;#1605;#1585;#1607; #1593;#1602;#1576;#1607; #1605;#1587;#1578;#1581;#1576;#1575;#1578; #1585;#1605;#1610; #171; #1580;#1605;#1585;#1575;#1578; #187; #1583;#1585; #1588;#1585;#1575;#1610;#1591; #1608; #1575;#1581;#1603;#1575;#1605; #1602;#1585;#1576;#1575;#1606;#1610; #1587;#1608;#1605;#1610;#1606; #1608;#1575;#1580;#1576; #1583;#1585; #1605;#1606;#1610; #1583;#1585; #1585;#1608;#1586; #1593;#1610;#1583; #1581;#1604;#1602; #1610;#1575; #1578;#1602;#1589;#1610;#1585; #1575;#1587;#1578;

وقوف در مشعر الحرام

سومين عمل از اعمال سيزده گانه حج تمتع وقوف در مشعر الحرام است .

به اين معني بعد از آنكه از وقوف در عرفات در مغرب شب دهم فراغت حاصل شد بايد كوچ كند و به مشعر الحرام برود كه محل معروفي است و حدود معيني دارد .

و احتياط واجب آن است كه شب دهم را تا طلوع فجر در مشعر الحرام به سر ببرد و چون فجر طلوع كرد نيت وقوف در مشعر الحرام بكند تا طلوع آفتاب و چون اين وقوف نيز عبادت خداوند است بايد با نيت خالص از ريا و خودنمايي وقوف كند و الا حج او در صورت ريا كردن باطل خواهد شد .

مساله (275) : اقوي جواز كوچ كردن به طرف مني بلكه استحباب آن است كمي قبل از طلوع آفتاب از وادي محسر تجاوز نكند و اگر تجاوز كرد گناهكار است ولي كفاره بر او نيست و احتياط آن است كه وقتي حركت كند كه قبل از طلوع آفتاب وارد وادي محسر نشود .

مساله (276) : واجب است همانطوري كه گفته شد از طلوع فجر تا كمي قبل از طلوع آفتاب در مشعر بمانند ولي تمام آن ركن نيست بلكه ركن وقوف كمي از بين الطلوعين است اگر چه به قدر يك دقيقه باشد .

مساله (277) : جايز است براي كساني كه عذري دارند مقداري از شب را كه در مشعرالحرام توقف كردند به مني كوچ كنند مثل زنها و بچه ها و بيماران و پيرمردان و اشخاص ضعيف و اشخاصي كه براي پرستاري يا راهنمايي آنها لازم است همراه باشند و احتياط واجب ان است كه پيش از نصف شب حركت نكنند و بنابراين براي اين اشخاص وقوف بين الطلوعين لازم نيست .

مساله (278) : كسي كه وقوف بين الطلوعين يا وقوف در شب در مشعر الحرام را درك نكند در صورتي كه صاحب عذر باشد اگر مقداري از طلوع آفتاب تا ظهر در مشعر توقف كند اگر چه مقدار كمي باشد حج او صحيح است .

مساله (279) : از آنچه كه ذكر گرديد معلوم شد براي درك مشعرالحرام سه وقت است .

1- شب عيد براي كساني كه عذري دارند مثل زنها و بيماران و پرستاران و پيرمردان و اشخاصي كه لازم است همراه آنها باشند .

2- بين طلوع فجر و طلوع آفتاب كه گفته شد اين ركن است .

3- از طلوع آفتاب تا ظهر روز دهم كه وقوف اضطراري مشعر است چنانكه قسم اول نيز براي افرادي كه ذكر شد اضطراري است .

مساله (280) : چون معلوم شد كه وقوف به عرفات و مشعر اختياري و اضطراري دارد و وقوف به مشعر دو نوع اضطراري دارد ، بنابراين با ملاحظه ادراك هر دو موقف يا يكي از آنها در وقت اختياري يا اضطراري هر دو با هم يا يكي از آنها و نيز به ملاحظه ترك عمدي يا از روي جهل يا از روي نسيان اقسام زيادي بوجود مي آيد كه در اينجا آن اقسامي كه ممكن است مورد ابتلا و احتياج قرار بگيرد و ذكر مي شود :

اول : آنكه مكلف هر دو موقف ( عرفات و مشعر ) را در وقت اختياري يعني عرفات را از ظهر روز عرفه و مشعر را در بين الطلوعين صبح دهم ذي الحجه درك كند در اين صورت اشكالي در صحت حج او نيست .

دوم : آنكه هيچ يك از دو موقف عرفات و مشعر را درك نكند نه اختياري آنها و نه اضطراري را در اين صورت اشكالي در بطلان حج او نيست . و وظيفه فعلي او اين است كه به همان احرام حج عمره مفرده كه عبارت است از طواف و نماز آن و سعي و تقصير و طواف نساء و نماز آن را بجا آورد از احرام محل شود و بهتر است در انجام اين اعمال عدول به عمره مفرده كند و اگر گوسفند همراه داشته باشد احتياطاً ذبح كند و بايد سال ديگر اگر شرائط استطاعت را دارا باشد حج بجا آورد در صورتي كه درك نكردن موقف به واسطه عذر باشد .

مساله (281) : در مساله اي كه ذكر شد اگر درك نكردن دو موقف از روي تقصير بوده است حج بر او مستقر مي شود و بايد سال ديگر چه شرائط باشد يا نباشد به حج برود .

سوم : آنكه درك كند اختياري عرفه را با اضطراري مشعر در روز ( در طلوع آفتاب تا ظهر روز دهم كه اضطراري نهاري مشعر است به اصطلاح ) پس اگر اختياري مشعر را عمداً ترك كرده باشد حج او باطل است و الا صحيح است .

چهارم : آنكه درك كرده باشد اختياري مشعر را با اضطراري عرفه پس اگر اختياري عرفه را عمداً ترك كرده حج او باطل و الا صحيح است .

پنجم : آنكه درك كرده باشد اختياري عرفه را با اضطراري شب مشعر يعني قبل از طلوع صبح پس اگر اختياري مشعر را با عذر ترك كرده است چنانكه گفته شد حج او صحيح است و الا باطل است بنابر احتياط واجب .

ششم : آنكه درك كرده باشد اضطراري ليلي مشعر ( از اول شب تا نصف شب ) و اضطراري عرفه را پس اگر صاحب عذر باشد و اختياري عرفه را عمداً ترك نكرده باشد ظاهراً حج او صحيح است و غير صاحب عذر اگر اختياري يكي را عمداً ترك كرده باشد حجش باطل است بنابر اقوي در يكي و بنابر احتياط در ديگري كه اختياري مشعر باشد و اگر به غير عمد باشد احتياط واجب در بطلان است .

هفتم : آنكه درك كرده باشد اضطراري عرفه و اضطراري نهاري مشعر را ( از طلوع آفتاب تا ظهر روز دهم اضطراري نهاري مشعر است ) پس اگر ترك يكي از دو اختياري را عمداً كرده باشد حج او باطل و الا صحت بعيد نيست گرچه احتياط اعاده است در سال بعد با حاصل بودن شرايط وجوب .

هشتم : آنكه درك كند اختياري عرفه را فقط احتياط واجب در اين صورت اتمام و اعاده است اگر اختياري مشعر را عمداً ترك نكرده باشد و الا حج او باطل است .

نهم : آنكه درك كند اضطراري عرفه را فقط در ان صورت حج او باطل است .

دهم : آنكه درك كند اختياري مشعر را در اين صورت حج او صحيح است اگر وقوف عرفه را عمداً ترك نكرده باشد و الا حج او باطل است .

يازدهم :آنكه درك كند اضطراري روز مشعر را فقط در اين صورت حجّ او باطل است .

دوازدهم : آنكه درك كند اضطراري ليلي مشعر را ( از غروب تا نصف شب دهم ) فقط در اين صورت اگر وقوف عرفات را عمداً ترك نكرده باشد و از صاحبان عذر باشد ظاهراً حج او صحيح است والا باطل است .

مساله (282) : خدمه كاروانهايي كه با زنها قبل از طلوع فجر به مني مي روند ولي خود را قبل از طلوع آفتاب به مشعر مي رسانند و وقوف ركني مشعر را درك مي كنند چون وقوف واجب را عمداً ترك مي كنند نيابت آنها محل اشكال است .

مستحباّت وقوف به مشعر الحرام

بدان كه مستحب است با تن و دلي آرام از عرفات به سوي مشعرالحرام متوجه شده و استغفار نمايد ، و همين كه از طرف دست راست به تلّ سرخ رسيد بگويد :

اَللهمَّ ارْحَمْ توَقُّفي وَ زِدهُ في عَمَلي ، وَ سَلِّمْ لي ديني ، وَ تَقَبّلْ مَناسِكي .

و در راه رفتن ميانه روي نمايد و كسي را آزار ندهد ، و مستحب است نماز شام و خفتن را تا مشعر الحرام به تأخير اندازد اگر چه ثلث شب نيز بگذرد ، و ميان هر دو نماز به يك اذان و دو اقامه جمع كند ، و نوافل مغرب را بعد از نماز عشا بجا آورد و در صورتي كه از رسيدن به مشعر الحرام پيش از نصف شب مانعي رسيد ، بايد نماز مغرب و عشا را به تأخير نيندازد و در ميان راه بخواند و مستحب است كه در وسط وادي از طرف راست راه نزول نمايد ، و اگر حاجي صروره باشد مستحب است كه در مشعر الحرام قدم بگذارد و مستحب است كه آن شب را به هر مقدار كه ميسور باشد به عبادت و اطاعت الهي بسر برد و اين دعا را بخواند :

اَللّهمَّ هِذِه جُمَعُ ، اَللّهمَّ إنّي أسألُكَ أنْ تَجمَعَ لي فيها جَوامِعَ الخَيرِ ، اللّهمَّ لا تؤيِسْني مِنَ الخَيرِ الّذي سَألتُكَ أنْ تَجمَعَهُ لي في قَلبي، وَ أطلُبُ إلَيكَ أنْ تُعرّفني ما عَرّفتَ أولِيائِكَ في مَنزِلي هَذا وَ أن تَقِيَني جَوامِعَ الشّرِّ .

و مستحب است بعد از نماز صبح با طهارت حمد و ثناي الهي را بجا آورد ، و بهر مقداري ميسور باشد از نعم و تفضلات حضرت حق ذكر كند و بر محمد و آل محمد صلوات الله عليهم صلوات بفرستد آنگاه دعا نمايد و اين دعا را نيز بخواند :

اَللّهمَّ رَبَّ المَشعَرِ الحَرامِ فُكَّ رَقَبَتي مِنَ النّارِ ، وَ أوسِعْ عَلَيَّ مِن رِزقِكَ الحَلالِ ، وَ أدْرأ عَنّي شَرَّ فَسَقَه الجِنَّ وَ الإنسِ ، اَللَّهمَّ أنتَ خَيرُ مَطلوبٍ إليهِ وَ خَيرُ مُدْعُوٍّ وَ خَيرُ مَسئولٍ ، وَ لِكُلِّ وَافِدٍ جائِزَهٌ فَاجعَل جائِزَتي في مَوطِني هذا أن تُقيلَني عَثرَتي وَ تَقْبَلَ . مَعذِرتَي وَ أنْ تُجاوِزَ عَن خَطيئَتي ، ثُمَّ اجعَلِ التّقوي مِنَ الدُّنيا زادي .

و مستحب است سنگ ريزه هايي را كه در مني رمي خواهد نمود از مردلفه بردارد و مجموع آنها هفتاد دانه است و مستحب است وقتي كه از مزدلفه به سوي مني رفته و به وادي محسر رسيد به مقدار صد قدم مانند شتر تند رود و اگر سواره است سواري خود را حركت دهد و بگويد :

اَللّهمَّ سَلّمْ لي عَهدِي وَ اقبَل تَوبَتي وَ أجِبْ دَعوَتِي وَ اخلُفْني فِيمَن تَرَكتُ بَعِدي .

رمي جمره عقبه

چهارم از اعمال حج تمتع رمي جمره ي عقبه است

رمي جمره ي عقبه اولين واجبات از واجبات مني است كه به معناي ريگ زدن به محل معيني در مني كه جمره عقبه ناميده مي شود .

و شرايط آن عبارت است از :

1_سنگهايي كه مي خواهد بيندازد به آنها ريگ گفته شود اگر آنقدر ريز باشد كه ريگ به آن گفته نشود مثل شن كافي نيست و اگر خيلي بزرگ باشد نيز كافي نيست چنانكه بغير ريگ مثل كلوخ و خزف و اقسام جواهرات نيز جائز نيست و اما اقسام سنگها حتي سنگ مرمر مانع ندارد .

2_ سنگها بايد از حرم باشد و سنگ خارج حرم كافي نيست و در حرم از هر موضعي كه مباح باشد مي تواند بردارد مگر مسجد الحرام و مسجد خيف بلكه ساير مساجد بنابر احوط مستحب است از مشعر بردارد .

3_ سنگها بايد ب‍ِكر باشند يعني آنها را كسي ديگري به وجه صحيح نينداخته باشد هر چند در سالهاي قبل .

4_ سنگها بايد مباح باشد پس با سنگ غصبي يا آنچه كه ديگري براي خودش حيازت كرده كافي نيست .

مساله (283) : در انداختن سنگها واجب است چند موضوع را در نظر بگيرند .

اول : نيت با قصد خالص بدون ريا و نمايش دادن عمل به غير كه موجب بطلان مي شود .

دوم : آنكه آنها را بيندازد پس اگر برود نزديك و با دست آنها را به جمره بگذارد كافي نيست .

سوم : آنكه با انداختن به جمره برسد بنابراين اگر سنگ را انداخت و سنگ ديگر به آن خورد و به واسطه آن يا با كمك ان به جمره رسيد كافي نيست ولي اگر به جايي خورد و كمانه كرد و به جمره رسيد كافي است .

چهارم : لازم است سنگ ريزه ها هفت عدد باشد .

پنجم : آنكه بايد آنها را يكي يكي يعني پشت سر هم بيندازد ولي در انداختن آنها به اين ترتيب اگر با هم به جمره بخورد مانع ندارد اما اگر همه آنها را يا چند تا از آنها را با هم بيندازد كافي نيست هر چند باهم به جمره نرسد و دنبال هم برسد .

مساله (284) : وقت انداختن از طلوع آفتاب روز عيد است تا غروب آن و اگر فراموش كرد تا روز سيزدهم مي تواند بجا آورد و اگر تا آن وقت متذكر نشد احتياطاً سال ديگر خودش يا نائبش بيندازد .

مساله (285) : اگر شك كند كه سنگ را ديگري انداخته يا نه ؟ ( يعني بكر است يا نه ؟ ) جايز است كه آن را بيندازد .

مساله (286) : اگر در حين انداختن در عدد انداختن شك كند بايد بنا را بر كمتر بگذارد و آنقدر بياندازد تا علم به عدد لازم و معتبر پيدا كند ( علم پيدا كند كه هفت عدد را انداخته است ) .

مساله (287) : اگر سنگي را انداخت و به جمره نرسيد بايد دو مرتبه بيندازد و اگر پهلوي جمره چيزهاي ديگري نصب شده و اشتباهاً به آنها رمي كرده كافي نيست و بايد اعاده كند هرچند در سال ديگر به وسيله نائبش باشد .

مساله (288) : اگر چند سنگ را با هم بيندازد مانع ندارد ولي يكي حساب مي شود چه اينكه يكي از آنها به محل بخورد يا همه آنها .

مساله (289) : مي تواند سنگ را سواره هم بيندازد .

مساله (290) : بايد سنگ را با دست بيندازد اگر با پا يا با دهان مثلاً بيندازد كافي نيست و بعيد نيست كه با فلاخن كافي باشد .

مساله (291) : در انداختن سنگها طهارت از حدث و خبث شرط نيست و در خود سنگها نيز پاك بودن آنها شرط نيست .

مساله (292) : اگر بعد از ذبح يا سر تراشيدن در انداختن سنگها يا در عدد آنها شك كند به شك خود اعتنا نكند چنانكه اگر بعد از فراغ از عمل سنگ انداختن در صحت آن شك كند نبايد به شك خود اعتنا كند .

مساله (293) : از بچه ها و مريض ها و كساني كه نمي توانند به واسطه عذري خودشان سنگ بيندازند كسي ديگر نيابت كند و مستحب است بلكه موافق احتياط است كه در صورت امكان مريض را حمل كنند و نزد جمره ببرند تا سنگ انداختن در حضور او صورت بگيرد .

مساله (294) : كساني كه عذر دارند از اينكه روز سنگ بيندازند مي توانند شب سنگ بيندازند هر وقت شب كه باشد .

مستحبات رَميِ جمرات

1_ با طهارت بودن در حال رمي .

2_ هنگامي كه سنگها را دست گرفته و آماده رمي است اين دعا را بخواند :

اَللّهمَّ هذِهِ حَصَياتي فَأحْصِهنَّ لِي وَ ارْفَعْهُنَ في عَمَلي .

3_ با هر سنگي كه مي اندازد تكبير بگويد .

4_ هر سنگي را كه مي اندازد اين دعا را بخواند :

الله أكبَرُ ، اَللّهُمَّ ادْحَرْ عَنّي الشَّيطانَ اللّهمَّ تَصديقاً بِكتابِكَ وَ عَلي سُنَّهِ نَبيّكَ اللّهُمَّ اجْعَلْهُ لِي حَجّاً مُبرُوراً وَ عَمَلاً مَقبُولاً وَسَعياً مَشكُوراً وَ ذَنباً مَغفُوراً .

5_ ميان او و جمره در جمره ي عقبه ده يا پانزده ذراع فاصله باشد و در جمره اولي و وسطي كناره جمره بايستد .

6_ جمره عقبه را رو به جمره و پشت به قبله رمي نمايد و جمره اولي و وسطي را رو به قبله ايستاده رمي نمايد .

7_ سنگ ريزه را بر انگشت ابهام گذارده و با ناخن انگشت شهادت بيندازد .

8_ پس از برگشتن به جاي خود در مني اين دعا را بخواند :

اَللّهُمَّ بِكَ وَثِقْتُ وَ عَلَيكَ تَوَكّلتُ فَنِعمَ الرّبُّ وَ نِعْمَ الْمَولي وَ نِعمَ النّصيِرُ .

در شرايط و احكام قرباني

پنجم از اعمال حج تمتع قرباني در مني است

و آن بعد از رمي جمره‌‍‍‍‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌ي عقبه كه ذكر شد عمل دوم از واجبات مني است .

و قرباني در مني در عيد بعد از رمي جمره انجام مي شود و واجب است بر كسي كه حج تمتع انجام مي دهد ذبح يك هدي يعني يك شتر يا يك گاو و يا يك گوسفند را قرباني كند و شتر افضل است و از آن پس گاو بهتر است و ساير حيوانات غير از سه حيوان مزبور كافي نيست .

مساله (295) : براي چند نفر شركت در يك قرباني كفايت نمي كند و براي هر شخصي يك قرباني لازم است .

در قرباني چند چيز معتبر است و بايد مراعات شود

اول : آنكه اگر شتر باشد سن آن كمتر از پنج سال نباشد و داخل در شش سال شده باشد و اگر گاو است بنابر احتياط واجب كمتر از دو سال نباشد و داخل در سه سال شده باشد و همچنين در بز كمتر از سن گاو نباشد و در ميش به احتياط واجب كمتر از يكسال نباشد و داخل در سال دوم شده باشد .

دوم : بايد صحيح باشد پس حيوان مريض كافي نيست حتي مثل كچلي بنابر احتياط.

سوم : بايد خيلي پير نباشد .

چهارم : بايد تام الاجزاء باشد و ناقص كافي نيست و احتياط واجب آن است كه چشمش سفيد نشده باشد و بايد گوش بريده و دم بريده و شاخ داخل آن شكسته يا بريده نباشد .

پنجم : بايد لاغر نباشد و اگر در گرده او پيه باشد كافي است و احتياط آن است كه آن را در عرف لاغر نگويند .

ششم : بايد خصي نباشد يعني بايد خصيتين آن را بيرون نياورده باشند .

هفتم : بايد بيضه آن را نكوبيده باشند و به احتياط واجب .

هشتم : بايد در اصل خلقت بي دم نباشد به احتياط واجب و اگر گوش يا شاخ در خلقت اصلي نداشته باشد بعيد نيست كفايت ، اگر چه خلاف احتياط است .

نهم : در اصل خلقت بي بيضه نباشد .

مساله (296) : شكسته شدن شاخ خارج اشكال ندارد و شاخ خارج شاخ سخت سياهي است كه به منزله غلاف است از براي شاخ داخل كه آن شاخ سفيد است .

مساله (297) : شكاف داشتن گوش و سوراخ بودن آن مانع ندارد .

مساله (298) : احتياط واجب آن است كه كشتن قرباني بعد از رمي جمره ي عقبه( سنگ زدن به جمره ي عقبه كه گذشت ) باشد و از روز عيد تأخير نيندازد .

مساله (299) : يك گوسفند كمتر چيزي است كه كافي است براي قرباني لكن هر چه بيشتر ذبح كند افضل است و در روايت است كه : رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم صد شتر همراه آوردند سي و چهار تاي آنها را براي حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام نحر كردند و شصت و شش تاي آنها را براي خودشان .

مساله (300) : اگر قرباني يافت نشود قيمت آن را پيش شخص اميني بگذارد كه در بقيه ذي الحجه بگيرد و در مني ذبح كند و اگر در اين سال ممكن نشود سال بعد اين كار را انجام بدهد .

مساله (301) : اگر به واسطه عذري مثل فراموشي يا غير آن ذبح را در روز عيد انجام نداد احتياط واجب آن است كه در ايام تشريق ( روز 11 و 12 و 13 ) ذبح كند و اگر ممكن نشد در بقيه ماه ذي الحجه و در تأخير عمدي نيز همين حكم است .

مساله (302) : اگر حيواني را به گمان اينكه صحيح و سالم است ذبح كرد و بعد معلوم شد كه مريض يا ناقص بوده كافي نيست و بايد دوباره ذبح كند .

مساله (303) : احتياط آن است ذبيحه ( قرباني ) را سه قسمت كنند يك قسمت را هديه بدهند و يك قسمت را صدقه بدهند و قدري هم از ذبيحه بخورند و صدقه را به مومنين بدهند ولي هيچ يك از اين احتياط ها واجب نيست و اگر صدقه را به فقراي كفار بدهد يا آنكه تمام ذبيحه را به آنها بدهد اشكال ندارد .

مساله (304) : جايز است كه ذبح را كسي ديگر به نيابت انجام دهد و نيت را نائب كند احتياط مستحبي آن است كه خود شخص هم نيت بكند .

مساله (305) : اگر كسي ذبح گوسفند قرباني را به فردي به اين عنوان واگذار كرده كه او را نائب خود قرار داده و خودش نقشي در ذابح بودن ندارد در اين صورت لازم است كه او قصد قربت كند و از طرف منوب عنه ذبح كند ولي اگر ذابح و قرباني كننده خودش است و آن فرد فقط نقش سر بريدن را دارد در اين صورت خودش بايد قصد قرباني كردن و قصد قربت را انجام بدهد .

مساله (306) : ذبح هم از عبادات است و در آن نيت خالص قصد اطاعت خداوند لازم است .

مساله (307) : اگر بعد از ذبح كردن احتمال ناقص بودن يا نداشتن شرايط ديگر را داد بايد اعتنا نكند چنانكه اگر به كسي نيابت در خريداري و ذبح كردن داد و مطمئن شد كه نائب كار خود را انجام داده است و از آن پس احتمال داد كه نائب شرايط را مورد عمل قرار نداده باشد به اين احتمال اعتنا نكند و ذبح كافي است .

مساله (308) : اگر نايب عمداً بر خلاف دستور شرع در اوصاف قرباني يا در كشتن آن عمل كرد ضامن است و بايد غرامت آن را بدهد و بايد دو مرتبه ذبح كند .

مساله (309) : اگر نايب از روي اشتباه يا جهل بر خلاف دستور شرع عمل كند اگر براي عمل اجرت گرفته است ضامن است والا معلوم نيست ضامن باشد و در هر صورت بايد ذبح با شرايط خود اعاده شود .

مساله (310) : ذبح با كاردهاي استيل كه در برندگي مثل آهن است نيز جايز است .

مساله (311) : اگر كسي را براي ذبح قرباني نائب و وكيل كرده است ولي نائب فراموش كرده است كه انجام بدهد و پس از مراجعت از مكه متوجه شد كه ذبح قرباني انجام نگرفته است در اين صورت حج او صحيح است ولي قرباني بر ذمه اش باقي است كه بايد در مني انجام دهد يا شخص مطمئني را وكيل كند كه انجام بدهد .

مساله (312) : اگر قدرت بر ذبح قرباني پيدا نكرد بايد ده روز روزه بگيرد سه روز در حج و هفت روز پس از مراجعت از حج و سه روز مذكور را در ماه ذي الحجه و احتياط واجب آن است كه از هفتم تا نهم بگيرد و جلوتر نگيرد و اين سه روز را در سفر هم مي تواند روزه بگيرد و لازم نيست كه در مكه قصد اقامت كند .

مساله (313) : مني هم مانند مكان هاي ديگر وسعت پيدا كرده است و قرباني كردن در مسلخ فعلي مجزي است هر چند سابقاً اين نقطه مسلخ يا جزء مني نبوده است ولي لازم است كه اكنون مني ناميده شود .

مساله (314) : محرم مي تواند قبل از ذبح گوسفند خود براي ديگري ذبح نمايد .

مساله (315) : اگر قرباني از وجه غير مُخمّس باشد ، چون متعارف خريد به ثمن كلي است قرباني صحيح است ولي ذمه اش به اندازه ي خمس مشغول است .

مساله (316) : اگر در قرباني غير خصي و غير مرضوض پيدا نكرد ذبح خصي و مرضوض كافي است ( خصي آن است كه خصيتين آن را بيرون آورده اند و مرضوض آن است كه خصيتين آن را كوبيده اند ) .

مساله (317) : اگر كسي را در رمي جمره عقبه نائب خود قرار داد و بعد از آن به اعتماد اينكه نايب رمي نموده است خودش ذبح را انجام داد و سر خود را تراشيد و يا تقصير كرد پس از آن معلوم شد كه نايب رمي نكرده است در اين صورت ذبح و حلق و يا تقصير او صحيح است و بايد رمي را انجام بدهد .

مساله (318) : مستحب است خود قرباني را بكشد و اگر نتواند دست خود را بالاي دست كشنده بگذارد .

مساله (319) : مستحب است در وقت كشتن قرباني اين دعا را بخواند .

وَجَّهْتُ وَجهي لِلَّذي فَطَرَ السَّمواتِ وَ الارضِ حَنيفَاً مُسلِماً وَ مَا أنَا مِنَ المُشرِكين إنَّ صَلاتي وَ نُسُكي وَ مَحيايَ وَ مَماتي لله رَبِّ العالَمينَ لا شَريكَ لَهُ وَ بِذلِكَ اُمِرتُ وَ أنَا مِنَ الْمُسلِمينَ اللّهمَّ مِنكَ وَ لَكَ بِسمِ اللهِ وَ اللهُ اكبرُ اللّهمَّ تَقَبَّلْ مِنّي .

سومين واجب در مني در روز عيد حلق يا تقصير است

عمل ششم از اعمال حج تمتع حلق يا تقصير است كه آن سومين واجب از واجبات مني است لازم است بعد از ذبح قرباني يا سر بتراشند و يا از ناخن و يا موي خود مقداري بچينند و مخير بودن بين اين دو عمل مخصوص مردان است ولي زنها بايد از مو يا ناخن خود قدري بگيرند و براي آنها سر تراشيدن كافي نيست و در مخير بودن مردان بين اين دو عمل فرقي نيست كه سال اول حج آنها باشد يا نباشد و در تقصير كفايت مي كند مقدار كمي از موي سر يا ريش يا شارب را چيدن و يا ناخن گرفتن ولي اگر سر تراشيدن را انتخاب كرد احتياط واجب آن است كه تمام سر را بتراشد .

مساله (320) : سر تراشيدن و تقصير چون از عبادات است بايد با نيت خالص و براي اطاعت خداوند باشد .

مساله (321) : تراشيدن ريش از تقصير كفايت نمي كند .

مساله (322) : محل تراشيدن سر و تقصير نمودن مني است و در غير مني در حال اختيار جايز نيست .

مساله (323) : واجب است كه تراشيدن سر و تقصير نمودن در روز عيد باشد .

مساله (324) : اگر كسي تراشيدن سر و يا تقصير نمودن در مني را فراموش كرد و از آنجا كوچ كرد بايد مراجعت كند و اين عمل را در مني انجام بدهد و فرقي در اين حكم ميان كسي كه عمداً ترك كرده يا از روي فراموشي و يا به واسطه ندانستن مساله ترك كرده نيست و اگر مراجعت به مني ممكن نشد هر جا كه هست سر بتراشد و يا تقصير كند و موي خود را به مني بفرستد و مستحب است در مني در محل خيمه خود دفن كند .

مساله (325) : طواف حج و سعي از لحاظ تربيت بايد بعد از سر تراشيدن و يا تقصير انجام شود و اگر كسي از روي سهو و يا ندانستن حكم طواف حج و يا سعي را جلو انداخت بايد به مني برگردد و سر بتراشد و يا تقصير كند و از آن پس طواف و نماز طواف و سعي را بجا بياورد و اگر نمي تواند به مني برگردد هر جا هست سر بتراشد و تقصير كند و طواف و نماز طواف و سعي را اعاده كند .

و اگر از روي علم و عمد اين كار را كرده باشد بايد علاوه بر اعاده طواف و نماز طواف و سعي بعد از سر تراشيدن و يا تقصير يك گوسفند هم ذبح كند .

مساله (326) : اگر فقط طواف را از روي علم و عمد مقدم داشته گوسفند لازم است ولي اگر فقط سعي را مقدم داشته گوسفند لازم نيست ولي بعد از سر تراشيدن و تقصير طواف و نماز آن را بايد اعاده نمايد .

مساله (327) : همانطور كه ذكر شد ترتيب لازم است مراعات كند و در مني اول رمي جمره عقبه را انجام بدهد و از آن پس ذبح كند و بعد از آن تراشيدن سر و تقصير را بجا بياورد و اگر از روي غفلت و سهو بر خلاف اين ترتيب عمل كرد اعاده لازم نيست و همچنين اگر از روي ندانستن مساله نيز خلاف اين ترتيب عمل كرد اعاده لازم نيست ولي اگر از روي علم و عمد باشد احتياط واجب آن است كه اين اعمال را بطوري كه ترتيب به عمل آمده باشد اعاده كند .

مساله (328) : بعد از آنكه مُحرم تراشيدن سر و يا تقصير را بجا آورد حلال مي شود بر او تمام چيزهايي كه به واسطه احرام حرام شده بود مگر زن و بوي خوش و صيد در خارج حرم پس مي تواند بعد از حلق يا تقصير لباس خود را بپوشد و محرمات ديگر احرام غير از آن سه تا را انجام بدهد .

مساله (329) : اگر قرباني كردن به واسطه علّتي از روز عيد تأخير افتاد ، تراشيدن سر و يا تعصير را نبايد به تأخير بيندازد .

مساله (330) : اگر حاجي براي قرباني كردن به كسي وكالت داد بايد آن قدر صبر كند يا يقين پيدا كند كه وكيل او قرباني را ذبح كرده است و بعد از آن سر را بتراشد و يا تقصير كند ولي اگر اعتقاد پيدا كرد كه وكيل او قرباني كرده است و بعداً معلوم شد كه هنوز قرباني نكرده است حلق و يا تقصيري كه از حاجي صادر شده كافي است و حتي اگر بعد از حلق يا تقصير اعمال مكه را هم انجام داده و بعداً ثابت شد كه قرباني كردن انجام نگرفته است نيز لازم نيست آنها را اعاده كند .

مساله (331) : شخص نمي تواند پيش از اينكه خودش حلق يا تقصير كند ديگري را حلق نمايد ولي مي تواند ناخن ديگري را براي تقصير بگيرد .

مساله (332) : كسي كه حلق يا تقصير را فراموش كرده و به محل خود بازگشته است اگر ممكن است بايد به مكه برود و در مني حلق يا تقصير كند و اگر نمي تواند در محل خود انجام داده موي خود را به مني بفرستد و براي اعاده اعمال مكه نايب بگيرد .



| شناسه مطلب: 76045