بخش 4

فصل چهارم: سیره خانوادگی پیش درآمد تربیت از خانواده و با نماز آغاز می‌شود قرآن نیکی به پدر ومادر حقوق والدین صله رحم فرزندان آسایش اعضای خانواده انجام کار‌های شخصی کمک به اعضای خانواده با خدمت‌کاران و افراد زیردست احترام به همه و عدم تبعیض ساده‌زیستی خلاصه و نتیجه پرسش‌های این فصل فصل پنجم: سیره اقتصادی پیش درآمد مبانی کلی سیره حکومتی یا نظام اقتصادی 1ـ بهره‌وری بیشتر از منابع اقتصادی و احیای ذخایر طبیعی 2ـ عمارت و آبادانی زمین 3ـ عدم انباشتن بیت‌المال بدون برنامه‌ریزی 4ـ رسیدگی به امور نیازمندان 5ـ واگذاری مسؤولیت‌ها به افراد مورد اعتماد ضابطه واگذاری مسؤولیت 6ـ صرفه‌جویی در بیت‌المال 7ـ زهد وپارسایی 8ـ برابری در تقسیم بیت‌المال 9ـ برگرداندن اموالی که به ناحق در اختیار افراد قرار گرفته

فصل جهارم : سيره خانوادگي

اهداف فصل چهارم
1- شناخت رفتار امام در محيط خانواده
2- نقش تربيتي امام در خانه


104


پيش درآمد
سيره خانوادگي در راستاي همان سيره تربيتي قرار دارد.اساساً تربيت، از خانواده آغاز مي‌شود. شناخت سيره خانوادگي ائمه در عصر حاضر،كه نظام خانوادگي در حال فروپاشي مي‌باشد، امري لازم و ضروري است.راهكارهاي اساسي در تربيت خانوادگي را بايد در زندگي امامان جستجو كرد و با شناخت نمونه‌هاي عيني، دستورهاي عملي آنها را دستور العمل زندگي در محيط خانواده قرارداد وجامعه را از بحراني كه درپي فروپاشي نظام خانوادگي پديد آمده است، نجات داد.
اكثرآنچه كه درسيره فرهنگي واجتماعي امامان جريان داشت، درسيره خانوادگي نيزجريان دارد.چه آنكه خانواده، حلقه كوچكي ازجامعه است. از آنجا كه امامان معصوم، مظهرعبادت،فضايل اخلاقي و عدالت بودند،اين سه اصل در زندگي خانوادگي آن‌ها نيزتجلّي آشكارداشت وتربيت را ازمحيط خانواده آغازكردند.
چنانكه خداوند در آيه شريفه فوق و آيه «وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَگَ الأَْقْرَبِينَ» به پيامبر دستور داد كه دعوتش را از بستگان نزديك آغازكند. همين دستور به امامان نيز داده شده كه بايد تربيت جامعه را از خانواده وبستگان نزديك آغازكنند.از اين جهت تمام معصومين(عليهم و السلام)دعوت به نمازوعبادت خداوند، درمحيط خانه را يك اصل قرارداده بودند. همچنان كه خود به نمازوعبادت مي‌پرداختند، ديگراعضاي خانواده را نيز به آن دستور مي‌دادند.


105


تربيت از خانواده و با نماز آغاز مي‌شود
ترديدي نيست كه نماز، نقش بنيادي در تربيت افراد و زندگي اجتماعي دارد. به همين جهت، دين اسلام با نماز آغاز شده است و نخستين دستوري كه داده شد ونخستين عبادتي كه تشريع گرديد، نماز بود. افزون بر آن، خداوند نيز به پيامبر دستور داد كه اعضاي خانواده را به نماز دعوت كند. آنجا كه فرمود:
وَ أْمُرْ أَهْلَگَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيها. ( 1 )
نماز، مهم ترين عبادت است. تربيت از محيط خانواده وبا نمازآغاز مي‌شود. خداوند به پيامبر، چنين دستور داد:
وَ أْمُرْ أَهْلَگَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيها لانَسْئَلُگَ رِزْقاً نَحْنُ نَرْزُقُگَ وَ الْعاقِبَةُ لِلتَّقْوي. ( 2 )
لقمان حكيم به فرزندش، چنين دستورداد:
يَابُنَيَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَاصْبِرْ عَلَي مَا أَصَابَگَ إِنَّ ذَلِگَ مِنْ عَزْمِ الأمُورِ. ( 3 )
روايت ابوبصير از ام حميده درباره اهميّت نماز ( 4 ).

قرآن
تلاوت، خواندن وفهميدن قرآن، در زندگي يك اصل اساسي است. اسلام، بدون قرآن شناخته نمي‌شود و زندگي بدون قرآن، سامان نمي‌يابد. پرداختن به قرآن در زندگي امامان جايگاه ويژه داشته است.

امام باقر(عليه السلام)، و كان يجمع ولده و يأمرهم بذكر الله حتي تطلع الشمس، كما كان يأمرهم


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. طه 20/132
2. طه20/132.
3. لقمان31/17.
4. وسائل الشيعه 3/17


106


بقراءة القرآن، و من كان لايقرأ منهم كان يأمره بذكر الله تعالي. ( 1 )
معاوية بن عمار قال: قلت لأبي عبدالله(عليه السلام):ا لرجل لايري أنه صنع شيئا في الدعاء و القراءة، حتي يرفع صوته، فقال: لا بأس إن علي بن الحسين ] كان أحسن الناس صوتا بالقرآن، و كان يرفع صوته حتي يسمعه أهل الدار، و إن أباجعفر(عليه السلام) كان أحسن الناس صوتا بالقرآن، و كان إذا قام من الليل، و قرأ رفع صوته فيمر به مار الطريق من السقائين و غيرهم، فيقومون فيستمعون إلي قراءته. ( 2 )
روي أن لأبي عبد الله(عليه السلام)كان مولي يقال له مسلم و كان لايحسن القرآن، فعلمه في ليلة فأصبح و قد أحكم القرآن. ( 3 )
عن عبد الله بن موسي، عن أبيه، عن جده قال: كانت أمي فاطمة بنت الحسين(عليه السلام) تأمرني أن أجلس إلي خالي علي بن الحسين(عليه السلام)، فما جلست إليه قط إلا قمت بخير قد أفدته، إما خشية لله تحدث لله في قلبي لما أري من خشيته لله، أو علم استفدته منه. ( 4 )

نيكي به پدر ومادر

خداوند برخي پيامبران را درقرآن با اين عنوان ستوده است كه نسبت به پدر ومادر، مهربان و خدمت گزاربودند. بديهي است ائمه(عليهم و السلام)كه تجلي عمل به قرآن بودند، براي پدر ومادر، احترام بسيار قايل بودند. به خصوص كه پدر،امام معصوم

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. في رحاب أئمة أهل البيت (عليه السلام) 4/ 6. 7/34.
2. بحار الأنوار 89 /194 سرائر/476
3. بحار الأنوار47 /101.
4. بحارالأنوار 46 /73.


107


بود ومادر نيزكسي بود كه خداوند، تربيت ولي خود را به اوكرامت كرده بود.
دعاي امام سجاد(عليه السلام) درباره پدر و مادر چنين است.
و اخصص اللهمّ والديّ بالكرامة لديگ و الصلاة منگ يا أرحم الراحمين ... و ألهمني علم ما يجب لهما عليّ إلهاماً، و اجمع لي علم ذلگ كلّه تماماً، ثم استعملني بما تلهمني منه، و وفّقني للنفوذ ( 1 ) فيما تبصرني من علمه ... اللهم اجعلني أهابهما هيبة السلطان العسوف، و أبرّهما برّ الأُم الرؤوف، ( 2 ) و اجعل طاعتي لوالديّ و برّي بهما أقرّ لعيني من رقدة الوسنان ( 3 )، و أثلج لصدري من شربة الظمآن ( 4 )، حتي أُوثر علي هواي هواهما، و اُقدّم علي رضاي رضاهما، و استكثر برّهما بي و إن قلّ، و استقلّ برّي بهما و إن كثر، اللهمّ خفّض لهما صوتي، و أطب لهما كلامي، و ألِن لهما عريكتي ( 5 )، و اعطف عليهما قلبي، و صيرني بهما رفيقاً و عليهما شفيقاً ... اللهمّ لاتُنسني ذكرهما في أدبار صلواتي، و في إناءً من آناء ليلي، و في كل ساعة من ساعات نهاري ... اللهمّ صلّ علي محمد و آله، و اغفر لي بدعائي لهما، و اغفر لهما ببرّهما بي ... ( 6 )
مطالب فوق، گرچه درقالب دعا بيان شده، اما در واقع بيان وظايف فرزند، نسبت به پدر ومادر است. پيام‌هاي اين دعا چنين است:


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. توفيق عمل به آن علم عنايت كن.
2. از آنها چون سلطان قدرتمند بيمناك باشم وهمانند مادر مهربان به آنها نيكي كنم.
3. شيرين‌تر از خواب براي چشم تشنه خواب.
4. تشنگي.
5. اخلاق ورفتارم را با آنها نيكو گردان.
6. الصحيفة السجادية، دعاؤه لأبويه.6/37.


108


  1. نخست بايد شناخت كه وظيفه فرزند، نسبت به پدر ومادر چيست. شناخت وظيفه، نخستين مرحله تكليف پذيري و انجام تكليف است.
  2. اين وظيفه شناسي بايد جوشش دروني داشته باشد. اينكه كه  ديگران بگويند كه چه وظيفه اي نسبت به پدر و مادر داريم، كفايت نمي‌كند و وظيفه شناس نمي‌شويم.بايد ازخدا خواست كه وظايف ما را نسبت به آن‌ها به ما بشناساند واين وظيفه شناسي را در درون ما قراردهد واين معرفت، بايد معرفت الهي باشد و از طريق شريعت شناخته شود تا بتوان به آن ملتزم شد وانجام داد.
  3. از خدا خواست كه در انجام اين وظيفه به ما كمك نمايد، چه آنكه انسان، بي استمداد از خداوند در انجام هيچ كاري موفق نمي‌شود.
  4. انجام وظيفه توأم با احساس عاطفي و دروني باشد كه از يك سو پدر ومادر، نزد فرزند، اقتدار داشته باشند و ازسوي ديگر اين اقتدارموجب ترس در فرزند نشود كه وظايف خود را براي ترس از مجازات انجام دهد. بلكه از سراحترام و محبت و دوستي انجام گردد.دو عامل انجام وظيفه يعني اقتدارومحبت بايد توأم باشند تا فرزند احساس نكند كه پدر و مادر درجايگاه اجتماعي با اوبرابرهستند و اين گونه تصور كند كه آن‌هامقام بسياربلندوارجمند اجتماعي دارند.اين احساس، سبب مي‌شود كه فرزند وقتي درحضور پدر ومادرقراردارد، احساس فكر كند كه با افرادي رو به روست كه هم رديف و يا زيردست او نيستند.درنتيجه مواظبت است كه مرتكب اعمال ورفتاري نشود كه بي احترامي‌به پدرومادر به شمارآيد و اگر محبت مي‌كند، با انگيزه ترحم نيز نباشد.
  5. فرمان برداري ازپدرو مادر را برخود لازم و واجب بداند. چنانكه فرمان بردن ازدستورات حكومت لازم است، اطاعت از پدر ومادرنيز واجب است.
  6. فرمان برداري وخدمت به پدر ومادر، برايش شيرين ولذت بخش باشد و اين چنين نباشد كه از سر اكراه انجام دهد. بايد از فرمان برداري پدر و مادر، احساس خوشنودي وشادماني كند.

109


  1. نسبت به والدين آن چنان باشد كه خواسته‌هاي آنها را برخواسته‌هاي خود ترجيح دهد.
  2. رفتار با پدرومادر، بايد با نيكو ترين اخلاق باشد نه از نوع رفتار برادر وخواهر با يكديگر بلكه رفتار نيك فرمان بردار نسبت به فرمان روا كه بايد توأم با اطاعت ومحبت باشد.
  3. بايد نزد خداوند در حق آن‌ها دعا كرد واين نعمت را سپاس گفت و بايد اين دعا را استمرار بخشيد. يعني هميشه در حق آن‌ها دعا كرد و خود را مديون آن‌ها دانست.

ائمه نسبت به پدر و مادر، بسيارمهربان بودند.داستان امام زين العابدين(عليه السلام)كه به مادرش احترام مي‌گذاشت، معروف است. ( 1 )
امام صادق (عليه السلام)گويد: هرشب رخت خواب پدرم را آماده مي‌كردم ومنتظر بودم تا از مسجد بيايد. هر وقت مي‌آمد واستراحت مي‌كرد، من هم استراحت مي‌كردم. يك شب تا ديروقت نيامد. نا گزير به مسجد رفتم تاببينم كجاست.زماني بود كه مسجد خالي شده بود وجزپدرم كسي آنجا نبود.صداي مناجاتش را شنيدم كه سر برسجده گذاشته بود و مي‌گفت: سبحانگ اللهم، أنت ربي حقاً حقاً، سجدت لگ يا رب تعبّداً و رقّاً، اللهم إنّ عملي ضعيف فضاعفه لي ... اللهم قني ( 2 ) عذابگ يوم تبعث عبادگ، و تب عليّ إنگ أنت التواب الرحيم. ( 3 )

حقوق والدين

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. اعلام الهدايه6/37.
2. فعل امر از وقايه است، يعني مرا از عذابت نگهدار.
3. كافي 3 / 323.


110


حقوق والدين، از دستورهاي بسياراكيد دين است. در بسياري از آيات قرآن نيز به اين موضوع تأكيد شده است.
وَقَضَي رَبُّگ أَلّاتَعْبُدُوا إِلّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَگ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلاهُمَا فَلاتَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلاتَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلاً كَرِيمًا. ( 1 )
وَوَصَّيْنَا الإنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ حُسْنًا ( 2 )وَوَصَّيْنَا الإنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَوَضَعَتْهُ كُرْهًا ( 3 ) در ستايش حضرت يحيي فرمود: وَبَرًّا بِوَالِدَيْهِ وَلَمْ يَكُنْ جَبَّارًا عَصِيًّا. ( 4 )
اين آيات، دليل بر مقام والدين، نزد فرزند است كه اجراي آن نه مستحب نه واجب كفايي است بلكه در هر زمان واجب عيني است. ائمه (عليهم و السلام) نيز بر اين موضوع دستور‌هاي بسيار داده اند.

إبراهيم بن مهزم قال: خرجت من عند أبي عبدالله(عليه السلام) ليلة ممسيا فأتيت منزلي بالمدينة، و كانت أمي معي، فوقع بيني و بينها كلام، فأغلظت لها، فلما أن كان من الغد صليت الغداة، و أتيت أباعبدالله(عليه السلام) فلما دخلت عليه فقال لي مبتدئا: يا أبامهزم ما لگ و الوالدة أغلظت في كلامها البارحة، أما علمت أن بطنها منزل قد سكنته، و أن حجرها مهد قد غمزته، و ثديها وعاء قد شربته؟ قال: قلت: بلي قال: فلاتغلظ لها. ( 5 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. اذإ سراء17/ 23.
2. عنكبوت 29/8.
3. الاحقاف 46/ 15.
4. مريم 19/14.
5. بحار الأنوار47 /72.


111


صله رحم
صله رحم ازموضوعاتي است كه درمحيط و روابط خانوادگي، بسيارجريان دارد.امامان معصوم(عليهم و السلام)براين موضوع بسيار اهتمام مي‌ورزيدند.خود پيش قدم بودند وشيعيان را برانجام آن دستور مي‌دادند:
داود الرقي قال: دخلت علي أبي عبدالله(عليه السلام) فقال لي: يا داود أعمالكم عرضت علي يوم الخميس فرأيت لگ فيها شيئا فرحني، و ذلگ صلتگ لابن عمك، أما إنه سيمحق أجله و لاينقص رزقگ قال داود: و كان لي ابن عم ناصب، كثير العيال محتاج، فلما خرجت إلي مكة أمرت له بصلة، فلما دخلت علي أبي عبدالله (عليه السلام) أخبرني بهذا. ( 1 )
عن ميسر قال: قال أبوعبدالله(عليه السلام): يا ميسر لقد زيد في عمرگ، فأي شيء تعمل؟ قال: كنت أجيرا و أنا غلام بخمسة دراهم، فكنت أجريها علي خالي. ( 2 )

فرزندان
محيط خانه براي اعضاي خانواده، به منزله مدرسه بود و هر امام معصوم(عليهم و السلام)درهمين محيط و همين مدرسه تربيت مي‌شد وتجلي تربيت خانوادگي امام، پيش ازخود است.فرزندان ائمه كه بسياري از آن‌ها در مرتبه عصمت قرار داشتند، نتيجه وآثار همين اهتمام به تربيت اعضاي خانواده بود.
سفارشاتي كه امام معصوم به فرزندان خود داشته اند وآن‌ها را به فضايل اخلاقي وكمالات معنوي دعوت كرده اند، بسيار است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. بحار الأنوار 47/92.
2. بحار الأنوار47/78.


112


نامه امام علي (عليه السلام) به امام حسن (عليه السلام) معروف است:
فإني أوصيگ بتقوي الله ـ أي بني ـ و لزوم أمره و عمارة قلبگ بذكره ... و أحي قلبگ بالموعظة ... ( 1 )
امام سجاد(عليه السلام)فرمود: يا بُنيّ، اُنظر خمسةً فلاتصاحبهم و لاتحادثهم و لاتُرافقهم في طريق فقال له ولده: من هم؟ قال(عليه السلام): إيّاگ و مصاحبة الكذّاب، فإنّه بمنزلة السراب، يقرّب لگ البعيد و يبعّد لك القريب. و إيّاگ و مصاحبة الفاسق، فإنّه بايعگ بأكلة أو أقلّ من ذلگ. و إيّاگ و مصاحبة البخيل، فإنّه يخذلگ في ماله، و أنت أحوج ماتكون إليه. و إيّاك و مصاحبة الأحمق، فإنّه يريد أن ينفعگ فيضرّگ. و إيّاگ و مصاحبة القاطع لرحمه، فإنّي وجدته ملعوناً في كتاب الله. ( 2 )
قال(عليه السلام): يا بُنيّ، اصبر علي النائبة ( 3 ) ، و لاتتعرّض للحقوق، و لاتجب أخاگ إلي شيء مضرّته عليگ أعظم من منفعته لگ ... ( 4 )
و قال(عليه السلام): يا بُنيّ، ... و اعلم أنّ خير الآباء للأبناء من لم تدعه المودّة إلي التفريط فيه، و خير الأبناء للآباء من لم يدعه التقصير إلي العقوق له. ( 5 )

فرزندان ائمه هميشه ازنظردانايي،فقاهت،تقوا،فضايل اخلاقي،خدمت گزاري به جامعه،رهبري جريان‌هاي سياسي، امربه معروف وخوبي‌هاي ديگر، برازنده وسرآمد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. نهج البلاغة نامة31.
2. اُصول كافي : 2/376، والاختصاص : 239، وتحف العقول: 279، والبداية والنهاية : 9 / 105.
3. مصيبت
4. البيان والتبيين : 2 / 76، العقد الفريد : 3 / 88.
5. العقد الفريد : 3 / 89.


113


بودند.اين براي آن بود كه درخانه معصوم و تحت تربيت امام معصوم قرارداشتند. سفارش امام علي (عليه السلام) به امام حسن مجتبي (عليه السلام) و سفارش ديگر امامان به فرزندان خود، دليل بر اين است كه تربيت فرزند، وظيفه سنگين الهي است كه بر دوش پدران گذاشته شده است و هيچ پدري نبايد از تربيت فرزندان خود غفلت نمايد.

آسايش اعضاي خانواده
ائمه براي تأمين هزينه زندگي اعضاي خانواده، كار مي‌كردند. داستان كاركردن امام باقر(عليه السلام)درمزرعه كه به زهري فرمود:كارمي‌كنم تا خودم واعضاي خانواده ام محتاج كسي مثل تو نباشد، معروف است.
لو جاءني الموت و أنا علي هذه الحالة جاءني و أنا في طاعة من طاعة الله عزوجل، أكفُّ بها نفسي و عيالي عنگ و عن النّاس. ( 1 )
هرچند كه تمام امامان معصوم، زهد وپارسايي را در زندگي شخصي يك اصل قرارداده بودند واز نظر رفاهي به حد اقل اكتفا مي‌كردند، اما آن چنان نبود كه براي زهدي كه خود مي‌بايست داشته باشند،ديگراعضاي خانواده را درمضيقه قرار دهند و زهد را برآن‌ها تحميل كنند.بلكه مي‌كوشيدند وسايل رفاه وآسايش آن‌ها را نيز درحد لازم فراهم سازند.چنانكه درباره امام سجاد (عليه السلام)نقل شده:
كان الإمام زين العابدين(عليه السلام)من أرأف الناس و أبرّهم و أرحمهم بأهل بيته، و كان لايتميّز عليهم، و قد اُثر عنه أنّه قال: لَئن أدخل إلي السوق و معي دراهم ابتاع بها لعيالي لحماً و قد قرموا ( 2 ) أحبّ اليَّ من أن أعتق نسمة. ( 3 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. كافي : 5 / 73 ـ 74.
2. قرموا = اشتد شوقهم.
3. بحار الأنوار : 46 / 67 عن كافي : 2/12.


114


عاصم بن زياد از اصحاب اميرالمؤمنين(عليه السلام)دركوفه بود. زهد پيشه نمود و انزوا اختياركرد ولباس‌هاي ساده پوشيد. برادرش ربيع بن زياد جريان را به حضرت علي(عليه السلام)گزارش نمود وعرض كرد او با اين كارش خانواده وفرزندانش را اندوهگين ساخته است. حضرت اورا فراخواند.وقتي آمد حضرت ازشدت ناراحتي چهره درهم كرد وفرمود:
أما استحييت من أهلك، أما رحمت ولدك؟ أتري الله أحل لگ الطيبات و هو يكره أخذگ منها؟ أنت أهون علي الله من ذلگ، أو ليس الله يقول: وَ الأَْرْضَ وَضَعَها لِلأَْنامِ فِيها فاكِهَةٌ وَ النَّخْلُ ذاتُ الأَْكْمامِ ( 1 ) ؟ أو ليس يقول: مَرَجَ الْبَحْرَينِ يلْتَقِيانِ بَينَهُما بَرْزَخٌ لايبْغِيانِ (إلي قوله): يخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ ( 2 ) فبالله لابتذال نعم الله بالفعال ( 3 ) أحب إليه من ابتذالها بالمقال و قد قال الله عزوجل: وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّگَ فَحَدِّثْ ( 4 ) . فقال عاصم يا أميرالمؤمنين فعلي ما اقتصرت في مطعمگ علي الجشوبة و في ملبسگ علي الخشوبة ( 5 ) ؟ فقال: ويحگ إن الله تعالي فرض علي أئمة العدل أن يقدروا أنفسهم بضعفة الناس كيلا يتبيغ ( 6 ) بالفقير فقره، فألقي عاصم بن زياد العباء و لبس الملاء. ( 7 )

انجام كار‌هاي شخصي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. الرحمن55 /10 و 11.
2. الرحمن55 / 19 و 20.
3. زياد به كار گرفتن نعمت هاي خداوند.
4. الرحمن 55/ 22.
5. غذاي خشك كه به سختي خورده مي‌شود ولباس‌هاي خشن كه پوشيدنش سخت است.
6. غلبه نكند.
7. كافي 1/410بحار الأنوار 41 / 123.( الملا يك نوع لباس)


115


كمك به اعضاي خانواده درانجام كارهاي منزل دربرخي موارد، يك وظيفه اخلاقي ودربسياري موارد، وظيفه شرعي وديني است.نخست، هركس بايدكارهاي شخصي خودراخودش انجام دهد وتوقع نداشته باشد كه ديگران انجام دهند.بعضي افراد چنين عادت كرده اند كه مرتب به اعضاي خانواده دستورمي‌دهندكه كارهاي شخصي او را انجام دهندودرپاره اي موارد اگرانجام ندادند، آن‌هارا مؤاخذه مي‌كنند وممكن است همراه با ضرب وشتم هم باشد.درحالي كه آنان چنين وظيفه اي نداشته اند.چنين شخصي كه به اعضاي خانواده دستور مي‌دهد كه كارهاي شخصي اورا انجام دهند، دراصل دستوردادن گناه كرده اند، چه رسد به اينكه اگرانجام ندادند، آنها را مؤاخذه كنند.
و إنه (علي بن احسين(عليه السلام)) كان لايحب أن يعينه علي طهوره أحد و كان يستقي الماء لطهوره و يخمره قبل أن ينام، فإذا قام من الليل بدأ بالسواك، ثم توضأ ثم يأخذ في صلاته، وكان يقضي ما فاته من صلاة نافلة النهار في الليل، و يقول: يا بني ليس هذا عليكم بواجب، و لكن أحب لمن عود منكم نفسه عادة من الخير أن يدوم عليها و كان لايدع صلاة الليل في السفر و الحضر. ( 1 )


كمك به اعضاي خانواده
امامان معصوم در محيط خانه، اگركاري را به ديگران محول  مي‌كردند و آن‌ها از انجام آن ناتوان بودند و يا برايشان دشوار بود، شخصا به آن‌ها كمك     مي‌ نمودند.

فضالة عن ابن فرقد عن أبي عبدالله(عليه السلام) قال في كتاب رسول الله: إذا استعملتم ما ملكت

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. بحار الأنوار46/98.


116


أيمانكم في شيء فيشق عليهم فاعملوا معهم فيه، قال: و إن كان أبي ليأمرهم فيقول: كما أنتم، فيأتي فينظر فإن كان ثقيلا قال: بسم الله ثم عمل معهم و إن كان خفيفا تنحي عنهم. ( 1 )

با خدمت‌كاران و افراد زيردست
افرادي كه به عنوان برده ويا كمك كار درخانه ائمه زندگي مي‌كردند، پس از مدتي حاضر نبودند آن محيط راترك كنندوجاي ديگري بروند و حتي اگر آزاد مي‌شدند بازهم نمي‌خواستند از محيط زندگي ائمه دور شوند.يكي از آن افراد، زيدبن حارثه بودكه درخانه پيامبر زندگي مي‌كرد.وي پس از آزادي حاضرنشد ازنزدپيامبر برود. گرچه بستگانش آمده بودند تا اورا ببرند.وي آن چنان مورد محبت پيامبر بود كه در جايگاه فرزند پيامبر قرار داشت.
علاقمندي اين گونه افراد به امامان معصوم جزبراي آن نبودكه محيط به ظاهركوچك خانه ائمه، براي آن‌ها مدرسه اي بزرگ بود. يكي از اهدافي كه امامان معصوم، از خريداري بردگان وسپس آزاد سازي آن‌هاداشتند، همين تربيت آن‌هابود.امامان معصوم، به افرادي كه كمك كار خانه بودند، به عنوان فرزند خطاب مي‌كردند ونهايت محبت را نسبت به آن‌ها داشتند.
و قد كان له (امام سجاد(عليه السلام)) مملوگ فدعاه مرّتين فلم يجبه، و في الثالثة قال له الإمام برفق و لطف: يا بُنيَّ، أما سمعت صوتي؟ قال: بلي ... ، فقال له(عليه السلام): لِمَ لَمْ تُجبْني؟ فقال: أمنت منگ، فخرج الإمام و راح يحمد الله و يقول: الحمد لله الذي جعل مملوكي يأمنني. ( 2 )

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. بحارالأنوار46/303.
2. الإرشاد 2/147، ومناقب آل أبي طالب 4/171 ؛ تاريخ دمشق 36 / 155. ومراجعه شود به بحارالأنوار46/92


117


هرچند دراين زمان، اين سخن كاربرد ندارد اما دليلي است براي اين كه درمحيط خانه با افراد زيردست چگونه بايد رفتاركرد و چنان نباشد كه جو ترس بر محيط خانه حاكم شود.
دخل سفيان الثوري علي الصادق (عليه السلام) فرآه متغير اللون فسأله عن ذلگ فقال: كنت نهيت أن يصعدوا فوق البيت، فدخلت فإذا جارية من جواري ممن تربي بعض ولدي قد صعدت في سلم و الصبي معها، فلما بصرت بي ارتعدت و تحيرت و سقط الصبي إلي الأرض فمات، فما تغير لوني لموت الصبي و إنما تغير لوني لما أدخلت عليها من الرعب، و كان(عليه السلام) قال لها: أنت حرة لوجه الله لابأس عليگ ـ مرتين. ( 1 )

احترام به همه و عدم تبعيض
از مواردي كه در تربيت افراد، بسيار مؤثر بود، عدم تبعيض بين افراد بود و نخست اينكه نبايد تبعيض قايل شد يعني به برخي بسيار احترام گذاشت وشخصيت برخي ديگر را تحقيركرد و معتقد بود كه با افراد زير دست وخدمت كار نبايد برسر يك سفره نشست. اين مو ضوع در عرف جامعه قديم وجديد بسيار رايج است. اما ائمه (عليهم و السلام) با افراد زير دست وخدمت كار چنان رفتار مي‌كردند كه آنها احساس مي‌كردند از اعضاي خانواده امام هستند و امام آن‌ها را دوست دارد. ائمه به شخصيت آن‌ها احترام مي‌گذاشتند و چنان رفتار مي‌كردند كه آنان احساس نكنند امام براي خود امتياز قايل است ويا آن‌ها را بيگانه مي‌داند.اين موضوع، آثار تربيتي بسياري داشت تا جايي كه بسياري از آن‌ها دوست نداشتند از محيط خانه امام جدا شوند..

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. بحار الأنوار7/ 24.


118


ياسر الخادم قال:كان الرضا(عليه السلام) إذا كان خلا جمع حشمه كلهم عنده الصغير و الكبير فيحدثهم و يأنس بهم و يؤنسهم، و كان(عليه السلام) إذا جلس علي المائدة لايدع صغيرا و لا كبيرا حتي السائس و الحجام إلا أقعده معه علي مائدته.

عبدالله بن الصلت عن رجل من أهل بلخ قال: كنت مع الرضا(عليه السلام) في سفره إلي خراسان فدعا يوما بمائدة له فجمع عليها مواليه من السودان و غيرهم، فقلت: جعلت فداگ لو عزلت لهؤلاء مائدة فقال: مه إن الرب تبارگ و تعالي واحد و الأم واحدة و الأب واحد و الجزاء بالاعمال. ( 1 )

ساده‌زيستي
ساده زيستي درمحيط خانه از ديگر شيوه‌هاي امامان بود.
عن أبي عباد، قال: كان جلوس الرضا(عليه السلام) في الصيف علي حصير و في الشتاء علي مسح و لبسه الغليظ من الثياب حتي إذا برز للناس تزين لهم. ( 2 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. كافي 4/24؛ بحار الأنوار 49/ 100.
2. عيون أخبار الرضا 2/179


119


خلاصه و نتيجه
تربيت از محيط خانواده آغاز مي‌شود. گرچه شناخت اين موضوع، براي شناخت راهكار‌هاي عملي در زندگي امروز ونقش خانواده در شكل گيري جامعه امر ضروري وبنيادي است، اما روايات در اين خصوص اندك است. در عين حال احترام به والدين، اهتمام به تربيت فرزندان،گسترش فرهنگ عبادت در محيط خانه،تلاش براي رفاه وآسايش اعضاي خانواده،احترام به شخصيت خدمت كاران،كمك به اعضاي خانواده وخدمت دركارهاي خانه، انجام كارهاي شخصي، ساده زيستي، عفو، گذشت ورفتارنيكو و صله رحم از موارد مهم سيره معصومين درخانواده بوده است.


120


پرسش‌هاي اين فصل

  1. چرا بايد تربيت از محيط خانواده شروع شود؟
  2. چهار مورد از موارد مهم دعاي امام سجاد(عليه السلام) درباره والدين را بيان كنيد.
  3. چهار مورد از سفارشات امام سجاد(عليه السلام) به فرزندش را تو ضيح دهيد.
  4. سفارش هاي امام علي (عليه السلام) به امام حسن مجتبي(عليه السلام) دليل برچه موضوعي مي‌شود؟
  5. سيره ائمه در رابطه با مسايل رفاهي خانواده چه بود؟
  6. از داستاني كه سفيان ثوري درباره امام صادق(عليه السلام)نقل كرده، چه مطالبي استفاده مي‌شود؟
  7. امام رضا(عليه السلام) در مورد اين موضوع كه بايد همه بر سريك سفره غذا بخوريم، به چه چيز استدلال كرد؟

121


فصل پنجم : سيره اقتصادي

هدف فصل پنجم
شناخت جايگاه اقتصاد در زندگي و ارتباط آن با اهداف معنوي زندگي


123


پيش درآمد
اقتصاد، يكي از اركان زندگي دنيوي است. اقتصاد، به مفهوم درآمد و مصرف در زندگي فردي و اجتماعي و رابطه دين و دولت،اخلاق و سياست و حتي دنيا وآخرت، رابطه متقابل و تعامل دوسويه دارد. هم تأثير مي‌گذارد و هم تأثير مي‌پذيرد.به اين جهت، اقتصاد در دين اسلام جايگاه ويژه‌اي دارد. تكليف‌هاي عبادي و تكليف‌هاي اقتصادي با هم تشريع شده وكنارهم آمده‌اند.اين دستور چه بسيار در قرآن تكرار و از آن ياد شده است: أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ. نماز برپا داريد و زكات پرداخت كنيد.
اقتصاد، در زندگي معصومين(عليهم و السلام)، يكي از ابزارهاي عبادت،تربيت وخدمت به مردم بود. ائمه، به دليل اين اقدام‌ها، بسيار ستوده شده و به عنوان اوصاف برازنده آنها ياد شده است.

مباني كلي
مباني سيره اقتصادي امامان، امور ذيل مي‌باشدكه به عنوان روح كلي برتمام روابط اقتصادي وجريان‌هاي زندگي امامان جاري بوده ودرتمام موارد به وضوح مشاهده مي‌شود.
1ـ زندگي مادي هدف نيست. اقتصاد بايد وسيله زندگي و عبادت خداوند باشد.


125


2ـ همه معصومين، بدون ‌استثناء زندگي زاهدانه داشته‌اند. زهد وپارسايي ازدستورهاي اكيد خداوند به ائمه بودكه بايد آن را در زندگي شخصي رعايت مي‌كردند.زهد به مفهوم ناداري نيست، بلكه نفي رفاه طلبي،خوش‌گذراني و پرداختن به لذت‌هاي دنيوي است.
3ـ تمام معصومين درعين حال كه زندگي زاهدانه داشتند، از نظراقتصادي نيز درمضيقه نبودند.
4ـ رسيدگي به امور مردم و حل مشكل اقتصادي ديگران، يكي از اوصاف برجسته امامان بود.در اين خصوص، تفاوتي بين دوست و دشمن و حتي مسلمان و كافر قايل نبودند.اين اقدام را به عنوان يكي از وظايف امامت و رهبري جامعه وخدمت به انسان‌ها انجام مي‌دادند.
5ـ خدمت‌هاي اقتصادي خود را به نيازمندان هيچ گاه بامنت وتحقير شخصيت آن‌ها توأم نمي‌كردند و با افراد نيازمند با احترام رفتار مي‌نمودند.
6ـ در برابر انفاق‌هاي خود، هيچ گونه انتظار و توقع دنيوي نداشتند. چنين نبود كه انتظارداشته باشند تاآن‌ها نيز از ائمه پيروي كنند،به دفاع پردازند،يا متقابلاً جبران كنند.
7ـ درموارد بسياري مي‌كوشيدند كه شناخته نشوندتاكساني كه ازانفاق‌هاي مالي برخوردار مي‌شوند،ندانندكه چه كسي به آن‌ها انفاق كرده است.اين بودكه پس از رحلت آن امام مي‌فهميدند شخصي كه شبانگاه آرد ونان به دَرِخانه‌هاشان مي‌آورده، امام بوده است.
8ـ هيچ امامي نزد هيچ ثروتمند يا خليفه و حاكم و حكومتيان، اظهار نيازمندي نكرد و از هيچ كس چه براي زندگي شخصي خود و چه براي نيازمندان درخواست كمك نكرد. اگر در مواردي از آن‌هاپول گرفته است،به عنوان ولي امر الهي بوده كه تصرف دربيت المال حق آسماني آن‌ها بوده است.

 


126


9ـ معصومين به ساختمان سازي نپرداختند.هيچ بنايي به عنوان موقوفه،عام المنفعه،مدرسه و غيره به نام ائمه ثبت نشده است.اما حفرقنات،احداث باغ و مزرعه،خريد نخلستان و وقف آن و... بسيار گزارش شده است.
10ـ كاردرمزرعه،نخلستان وكشاورزي توسط معصومين بسيارنقل شده است. اماماني كه درمدينه مي‌زيستند، هركدام باغ و ملك شخصي داشتند كه خودنيز درآن كارمي كردند ونيازهاي شخصي خود و خانواده را از اين طريق تأمين      مي‌كردند.
11ـ كاروفعاليت‌هاي اقتصادي را به منزله عبادت و انجام وظيفه ديني مي‌دانستند. درنتيجه، آن فعاليت‌ها، لحظه‌اي امامان را از ياد خدا غافل نساخت و هيچ كاستي در نماز وعبادت‌هاي شبانه ايشان ايجاد نكرد.
12ـ در برخي موارد كه لازم بود، تمام نياز مالي نيازمندان را برطرف مي‌كردند. مثلا اگر دين كسي را پرداخت مي‌كردند، مازاد بردين نيز چيزي براي زندگي او مي‌بخشيدند. اگر راه مانده‌اي چيزي مي‌خواست، آن مقدار مي‌بخشيدند كه تمام نيازهاي سفر او را تا رسيدن به موطن ومنزلش تأمين كنند.
13ـ در موارد بسياري معصومين(عليهم و السلام)، نيازمندان را شناسايي مي‌كردند و به سراغ آن‌ها مي‌رفتند تا نيازهايشان را برطرف كنند.
14ـ به ديگران به ويژه پيروان خود نيز دستور مي‌دادند كه انفاق كنند.
15ـ ثروتمندي وانفاق را وسيله برتري خود بر ديگران نمي‌دانستند.
16ـ چنين برمي‌آيد كه به دنبال بهانه اي بودند تا به ديگران كمك كنند. از اين رو با كمترين تقاضاي ديگران و بدون مناسبت خاصي انفاق مي‌كردند.
اينها مواردي ازسيره اقتصادي بود كه در زندگي تمام امامان جريان داشت.

اما سيره امامان در برابر جريان‌هاي اقتصادي حاكم برجامعه وپديد آمده ازسوي سلاطين واسراف وتبذيرحكومتيان،درباريان و ثروتمندان و حيف و ميل بيت المال وبذل وبخشش‌هاي ظالمانه كه توسط حكومت انجام مي‌شد،كم وبيش


127


ناشناخته ماند. اما اندكي از آن در دوران حكومت امام علي(عليه السلام) و در فلسفه قيام امام حسين(عليه السلام)ظاهرشد. با مطالعه اين دو جريان برداشت مي‌شود كه ائمه(عليهم و السلام)در خصوص تقسيم و مصرف بيت المال چه شيوه‌اي داشته اند.
در مجموع، سيره اقتصادي ائمه را مي‌توان به چند دسته تقسيم كرد:

سيره حكومتي يا نظام اقتصادي
نظام اقتصاي اسلام را مي‌توان ازآيات قرآن، روايات معصومين، سيره عملي رسول خدا(صلي الله عليه و آله ) و اميرالمؤمنين(عليه السلام) به خوبي شناخت. دركتاب‌هاي فقهي نيز در اين خصوص بحث شده است.
ترديدي نيست كه اگر نظام حاكم برجامعه دراختيار افراد صالح و شايسته باشد، نظام اقتصادي نيز سامان مي‌يابد و از منابع طبيعي، ذخيره‌هاي زيرزميني و درآمد‌هاي ديگر به صورت بايسته استفاده مي‌شود. به ويژه اگرآن شخص پيامبر يا امام معصوم باشد.
درسيره امام علي (عليه السلام) اين موارد مورد توجه بوده است:
1ـ بهره‌وري بيشتر از منابع اقتصادي و احياي ذخاير طبيعي
إن الإمامة أس الاسلام النامي ( 1 ) ، و فرعه السامي ( 1 ) ، بالإمام تمام الصلاة و الزكاة و الصيام و الحج و الجهاد، و توفير الفيء و الصدقات ... ( 3 )
أيها الناس ... فأما حقكم علي فالنصيحة لكم، و توفير فيئكم ... ( 4 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. بلندمرتبه و پرثمر.
2. علا وارتفع.
3. كافي 1 / 200
4. نهج البلاغة خطبة34 ؛ شرح نهج البلاغة 2 / 189 – 190.


128


2ـ عمارت و آباداني زمين
درباره عمارت وآباداني زمين، روايات بسيار رسيده است. از جمله:
امام علي (عليه السلام) به مالك اشتر چنين دستور داد:
و تفقد أمر الخراج بما يصلح أهله فإن في صلاحه و صلاحهم صلاحا لمن سواهم، و لا صلاح لمن سواهم إلا بهم لأن الناس كلهم عيال علي الخراج و أهله. و ليكن نظرگ في عمارة الأرض أبلغ من نظرگ في استجلاب الخراج لأن ذلگ لايدرگ إلا بالعمارة. و من طلب الخراج بغير عمارة أخرب البلاد و أهلگ العباد، و لم يستقم أمره إلا قليلا، فإن شكوا ثقلا أو علة أو انقطاع شرب أو بالة أو إحالة أرض اغتمرها غرق أو أجحف بها عطش خففت عنهم بما ترجو أن يصلح به أمرهم. و لايثقلن عليگ شيء خففت به المؤونة عنهم، فإنه ذخر يعودون به عليگ في عمارة بلادگ و تزيين ولايتگ، مع استجلابگ حسن ثنائهم و تبجحگ باستفاضة العدل فيهم ( 1 ) . فإن العمران محتمل ما حملته، و إنما يؤتي خراب الأرض من إعواز ( 2 ) أهلها و إنما يعوز أهلها لإشراف أنفس الولاة علي الجمع، و سوء ظنهم بالبقاء، و قلة انتفاعهم بالعبر. ( 3 )
اين مطالب كلي از اين فراز، استفاده مي‌شود:

  1. گرفتن ماليات، بايد سبب اصلاح امور مادي ومعنوي ماليات دهندگان ومردم گردد. امورمردم، زماني سامان خواهد يافت كه امورماليات دهندگان اصلاح شده باشد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. افتخار است براي شما كه عدالت را گسترش داديد.
2. وضعيت نابسامان مردم.
3. نهج البلاغة نامة /53


129


  1. تلاش براي آباداني زمين بايد بيش از تلاش براي جمع آوري ثروت و ماليات باشد.
  2. هرحكومتي اگربخواهد ماليات رابدون عمران وآباداني به دست آورد، دوام نمي‌آورد.
  3. درشرايطي كه مردم، دچار بحران اقتصادي شده اند و يا بلاياي طبيعي، كشاورزي را دچاركاستي وآفت كرده است، بايد ماليات را تخفيف داد.
  4. تخفيف ماليات، ذخيره اي است كه سبب آباداني زمين وحمايت مردم خواهد شد.
  5. عمران، قدرت پرداخت مردم را بيشتر خواهد كرد.
  6. خرابي زمين وناداري مردم، جز آن نيست كه در پي آزمندي حاكمان پديد مي‌آيد.

3ـ عدم انباشتن بيت‌المال بدون برنامه‌ريزي
يكي از موضوعاتي كه درسيره اقتصادي امام علي(عليه السلام) مشاهده مي‌شود، عدم انباشتن بيت المال است.اگر اموالي از جايي مي‌رسيد ومردم هم نيازمند بودند آن را دراسرع وقت تقسيم مي‌كرد.
كان(عليه السلام) إذا أتي بالمال أدخله بيت مال المسلمين، ثم جمع المستحقين، ثم ضرب يده في المال فنثره يمنة و يسرة و هو يقول: يا صفراء يا بيضاء لاتغريني، غري غيري ... ثم لايخرج حتي يفرق ما في بيت مال المسلمين و يؤتي كل ذي حق حقه ثم يأمر أن يكنس و يرش، ثم يصلي فيه ركعتين، ثم يطلق الدنيا ثلاثا يقول بعد التسليم: يا دنيا لاتتعرضين لي و لاتتشوقين (إلي) و لاتغريني، فقد طلقتگ ثلاثا لا رجعة لي عليگ. ( 1 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. أمالي الصدوق /170 ؛ بحار الأنوار 41 / 103؛العقد الفريد 5/62(يُقَسم بيت المال في كل جمعة حتي لايبقي منه شيئاً)؛ شرح نهج البلاغة 2 / 199 (يكنس بيت المال كل جمعة، ويصلي فيه ركعتين، ويقول: ليشهد لي يوم القيامة،) ومرا جعه شود به: أمالي الشيخ/ 257 و 258 ؛بحار الأنوار 41 /107


130


4ـ رسيدگي به امور نيازمندان
حضرت علي(عليه السلام)زماني كه دركوفه بود، شخصا به امور نيازمندان رسيدگي مي‌كرد وبه در خانه‌هاي آنها مواد غذائي مورد نياز را مي‌برد.
حبيب بن أبي ثابت قال: جاء إلي أميرالمؤمنين(عليه السلام) عسل و تين من همدان و حلوان، فأمر العرفاء ( 1 ) أن يأتوا باليتامي، فأمكنهم من رؤوس الأزقاق ( 2 ) يلعقونها، و هو يقسمها للناس قدحا قدحا، فقيل له: يا أميرالمؤمنين ما لهم يلعقونها؟ فقال: إن الإمام أبواليتامي، و إنما ألعقتهم هذا برعاية الآباء. ( 3 )
5ـ واگذاري مسؤوليت‌ها به افراد مورد اعتماد
استانداران را ازافراد امين و مورد اعتماد انتخاب كرد. از برخي كه اندك خطايي مشاهده كرد، تذكر داد.نامه امام علي(عليه السلام)به عثمان بن حنيف معروف است وبه آنها نيز دستور داد كه كارگزاران ومشاوران را ازافرادي امين وخدمت گزارانتخاب كنند ولياقت‌هاي معنوي را در واگذاري مسؤوليت‌ها مورد توجه قرار دهند. نامه امام علي(عليه السلام) به مالك اشتر دراين خصوص است.

ثم انظر في أمور عمالگ فاستعملهم اختبارا ( 4 )، و لاتولهم محاباة و أثرة ( 5 )... و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. افرادي كه مردم را مي‌شناسند.
2. مشك.
3. فروع كافي 4/ 31 و 32.؛ بحار الأنوار 41 / 123
4. آزمودن.
5. با رابطه وعلاقه شخصي.


131


توخ ( 1 ) منهم أهل التجربة و الحياء من أهل البيوتات الصالحة و القدم في الاسلام المتقدمة، فإنهم أكرم أخلاقا، و أصح أعراضا، و أقل في المطامع إشرافا ( 2 ) ، و أبلغ في عواقب الأمور نظرا ... ثم تفقد ( 3 ) أعمالهم، و ابعث العيون من أهل الصدق و الوفاء عليهم، فإن تعاهدگ في السر لأمورهم حدوة لهم ( 4 ) علي استعمال الأمانة و الرفق بالرعية ... ( 5 )
ضابطه واگذاري مسؤوليت
كارگزاران نبايد بر اساس رابطه وعلاقه شخصي انتخاب شوند.
نخست بايد آزمود كه توان انجام مسئوليت را دارند ياخير.
حسن سابقه وفضايل اخلاقي وپاي بندي به اسلام را ملاك قرارداد.
بازرسان مخفي وامين بر آن‌ها گماشت.( نظارت كامل)
بازرسي مخفي سبب مي‌شود كه كارشان را درست انجام دهند.
6ـ صرفه‌جويي در بيت‌المال
بديهي است كه اصراف دراموال شخصي گناه است، چه رسد به اموال دولتي.ازآنجا كه حقوق همه مردم به بيت المال تعلق گرفته، اگرتلف شود و جبران نگردد، گناهش سنگين است.در اسلام بر اين موضوع بسيار تأكيد شده است.

جعفر بن محمد(عليه السلام) أنه ذكرعن آبائه(عليهم و السلام) أن أميرالمؤمنين(عليه السلام) كتب إلي عماله: أدقوا أقلامكم، و قاربوا بين سطوركم، و احذفوا عني فضولكم، و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. جستجو وشناسايي كن.
2. طمع‌ورزي‌شان كمتر است.
3. بررسي كن و زير نظر داشته باش
4. آنها را وادار خواهد كرد.
5. نهج البلاغة نامة /53.


132


اقصدوا قصد المعاني، و إياكم و الإكثار، فإن أموال المسلمين لاتحتمل الاضرار. ( 1 )
اين موضوعات يعني: بهره وري بيشتر از درآمد‌ها،واگذاري مسؤوليت‌ها به افراد امين وكاردان، اصلاح ساختاراقتصادي گذشته،صرفه جويي درمصرف بيت المال، مساوات و برابري همگان دراستفاده و بهره‌مندي از بيت المال، بنيان و اساس اصلاح اقتصادي هرحكومت است.
7ـ زهد وپارسايي
زهد وپارسايي ازشرايط پيشوايي جامعه است كه خداوند آن‌ها را براي پيا مبران وائمه واجب كرده است. زهدگرچه ازفضائل اخلاقي است،اما بركسي كه پيشوايي معنوي جامعه را برعهده دارد،واجب مي‌باشد.زهد و قناعت امام علي(عليه السلام)و اكتفا به دو جامه كهنه و نان بدون خورشت به همين جهت بود.
و من كتاب له (عليه السلام) إلي عثمان بن حنيف: ألا و أن إمامكم قد اكتفي من دنياه بطمرية ( 2 )، و من طعمه بقرصيه ... ما كنزت من دنياكم تبرا ( 3 )، و لاادخرت من غنائمها وفرا، و لاأعددت لبالي ثوبي طمرا ( 4 )، و لاحزت من أرضها شبرا، و لاأخذت منه إلا كقوت أتان دبرة، و لهي في عيني أوهي من عفصة مقرة. ( 5 )

لو شئت لاهتديت الطريق إلي مصفي هذا العسل و لباب هذا القمح و نسائج هذا القز و لكن هيهات أن يغلبني هواي و يقودني جشعي إلي تخير الأطعمة ـ و لعل بالحجاز أو باليمامة من لا طمع له في القرص و لا عهد له بالشبع ـ أو

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. خصال 1 / 149 ؛ بحار الأنوار 41 /105.
2. دو جامه كهنه.
3. طلا ونقره.
4. جامه ديگر بر آن دو جامه نيفزودم.
5. دانه آفت زده وتلخ بلوط.


133


أبيت مبطانا و حولي بطون غرثي و أكباد حري أو أكون كما قال القائل:
و حسبگ عارا أن تبيت ببطنة  و حولگ أكباد تحن إلي القد
أأقنع من نفسي بأن يقال: هذا أميرالمؤمنين و لاأشاركهم في مكاره الدهر أو أكون أسوة لهم في جشوبة العيش! فما خلقت ليشغلني أكل الطيبات كالبهيمة المربوطة. همها علفها أو المرسلة. شغلها تقممها تكترش من أعلافها و تلهو عما يراد بها أو أترگ سدي أو أهمل عابثا أو أجر حبل الضلالة أو أعتسف طريق المتاهة! ( 1 )
رسول خدا(صلي الله عليه و آله )امام علي را چنين توصيف كرده است:
أن النبي(صلي الله عليه و آله ) قال: يا علي إن الله قد زينگ بزينة لم يزين العباد بزينة أحب إلي الله منها، هي زينة الأبرار عند الله تعالي، الزهد في الدنيا فجعلگ لاترز أمن الدنيا شيئا و لاترزأ ( 2 )منگ الدنيا شيئا. ( 3 )
‌هارون بن عنترة: حدثني أبي قال: دخلت علي علي بن أبي طالب (عليه السلام) بالخورنق و هو يرعد تحت سمل قطيفة ( 4 )، فقلت: يا أميرالمؤمنين إن الله تعالي قد جعل لگ و لأهل بيتگ في هذا المال ما يعم، و أنت تصنع بنفسگ ما تصنع؟ فقال: و الله ما أرزأكم من أموالكم شيئا، و إن هذا لقطيفتي التي خرجت بها من منزلي من المدينة، ما عندي غيرها. ( 5 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. نهج البلاغة نامة /45.
2. دنيا هدف شما قرار نمي‌گيرد ودنيانيز نمي‌تواند كاستي در ارز شهاي معنوي شما ايجاد كند.
3. بحار الأنوار - 40 /334
4. رو پوش كهنه.
5. بحار الأنوار - 40 /334


134


و قال معاوية لضرار بن ضمرة: صف لي عليا، قال: كان و الله صواما بالنهار قواما بالليل، يحب من اللباس أخشنه ( 1 )، ومن الطعام أجشبه. ( 2 )
اورا در يكي از شب‌ها در محراب ديدم كه اشكش جاري بود ودنيا را مخاطب قرار داد وفرمود: يا دنيا أبي تشوقت و لي تعرضت؟ لا حان حينك، فقد أبنتگ ( 3 ) ثلاثا لا رجعة لي فيگ، فعيشگ قصير و خطرگ يسير، آه من قلة الزاد و بعد السفر و وحشة الطريق. ( 4 )
سويد بن غفلة قال: دخلت علي علي بن أبي طالب (عليه السلام) العصر فوجدته جالسا بين يديه صحيفة فيها لبن حازر ( 5 )، أجد ريحه من شدة؟ حموضته؟، وفي يده رغيف أري قشار الشعير في وجهه، و هو يكسر بيده أحيانا، فإذا غلبه كسره بركبته و طرحه فيه ... قال فقلت لجاريته و هي قائمة بقريب منه: ويحگ يا فضة ألاتتقين الله في هذا الشيخ؟ ألاتنخلون له طعاما مما أري فيه من النخالة ( 6 )؟ فقالت: لقد تقدم إلينا أن لا ننخل له طعاما. ( 7 )
قال أميرالمؤمنين(عليه السلام): إن الله جعلني إماما لخلقه، ففرض علي التقدير في نفسي و مطعمي و مشربي و ملبسي كضعفاء الناس، كي يقتدي الفقير بفقري و لايطغي الغني غناه. ( 8 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. درشت.
2. خشك.
3. طلاق دادم.
4. بحار الأنوار 40 /329 ؛ مناقب آل ابي طالب 1/309
5. ترش.
6. خورشت وسركه.
7. بحار الأنوار 40 / 331 ؛ كشف الغمة : 47
8.كافي 1/410؛ بحار الأنوار40/336. ابن ابي الحديد: من حيث أردنا أن نبين أن أميرالمؤمنين (عليه السلام) لم يكن يذهب فيخلافته مذهب الملوك الذين يصانعون بالأموال ويصرفونها في مصالح ملكهم وملاذ أنفسهم، وأنه لم يكن من أهل الدنيا، وإنماكان رجلا متألها صاحب حق، لايريد بالله ورسوله بدلا. شرح نهج البلاغة 2 / 202 - 203.


136


ديگر امامان نيز همين گونه بودند:
و كان (الحسن بن علي(عليه السلام)) من أزهد الناس في الدنيا و لذاتها، عارفا بغرورها و آفاتها، و كثيرا ما كان (عليه السلام) يتمثل بهذا البيت:
يا أهل لذات دنيا لا بقاء لهاإن المقام ( 1 ) بظل زائل حمق ( 2 )

همه براي اين بود كه نخست وظيفه و مسؤوليت الهي را كه خداوند بردوش آن‌ها نهاده بود،انجام دهند و دوم براي توجه دادن جامعه به امر آخرت بود كه دنيا و خوش گذراني آن را هدف قرار ندهند و از آخرت باز نمانند.

8ـ برابري در تقسيم بيت‌المال
يعني؛ همه بايد به صورت مساوي و برابر از بيت المال بهره‌مند شوند.امام علي(عليه السلام) بيت المال را به طورمساوي بين افراد تقسيم مي‌كرد و دراين خصوص چنين فرمود:
ألا و أيّما رجل أستجاب لله و للرسول فصدّق ملّتنا و دخَل في ديننا و استقبل قبلتنا: فقد استوجب حقوق الإسلام و حدوده، فأنتم عباد الله، و المال مال الله، يُقسّم بينكم بالسويّة، لا فضل فيه لأحد علي أحد، و للمتّقين عند الله غداً أحسن الجزاء و أفضل الثواب. ( 3 )
در برابرتقاضاي برخي از افراد كه مي‌خواستند آن حضرت، امتيازي براي آن‌ها قايل شود وسهم بيشتري از بيت المال به آنها بدهد، چنين فرمود:

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. ساكن شدن در سايه ناپايدار از حماقت است.
2. الفصول المهمة - 155
3. الخصال 2 : 13 ؛ بحار الا نوار 32/17


137


ابو اسحاق همداني گويد: دو زن كه يكي عرب وديگري عجم بود، نزد علي آمدند. آن حضرت ازبيت المال به هردو مثل هم داد. زن عرب اعتراض كرد. امام فرمود: من دربيت المال برتري براي عرب بر اولاد اسحاق نمي‌بينم. ( 1 )
معاويه ازاين عدالت غيرانعطاف پذيرحضرت علي(عليه السلام)سودبردوبيت المال رابيشتر دراختياركساني قرارداد كه رئيس قبيله بودند وموقعيت اجتماعي داشتند و مي‌توانستند براي رسيدن او به حكومت، مؤثر واقع شوند.معاويه اين اقدام را به صورت گسترده انجام داد، تاجايي كه اخبارآن درقلمرو حكومت حضرت علي(عليه السلام)پيچيد و افرادي نيز از عدالت حضرت علي (عليه السلام)گريختند وبه ظلم معاويه پيوستند تا ازاين تباهي معنوي او سود دنيوي ببرند.افرادي به عنوان خيرخواهي به حضرت علي(عليه السلام)پيشنهاد كردند كه اوهم چون معاويه به اين گونه افراد، اموالي ببخشد تا ازعدالت نگريزند.حضرت علي(عليه السلام)مي‌دانست كه اگر اين كار را انجام دهد، افرادي دور او جمع خواهند شد. امام پاسخ داد:
أتأمروني أن أطلب النصر بالجور؟ لا و الله ماأفعل ما طلعت شمس و لاح ( 2 ) في السماء نجم، و الله لو كان مالهم لي لواسيت بينهم، وكيف و إنما هو أموالهم، ( 3 )
برابري درتقسيم بيت المال ويژگي اي است كه درحضرت علي (عليه السلام) منحصر بود.
عباية بن ربعي قال: قال علي بن أبي طالب (عليه السلام): أحاج الناس يوم القيامة بسبع: إقام الصلاة و إيتاء الزكاة، و الأمر بالمعروف، و النهي عن المنكر، و القسم بالسوية، و العدل في الرعية، و إقام الحدود. ( 4 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. شرح نهج البلاغة 2 / 200
2. ظهر
3. أمالي المفيد / 104 و 105. أمالي الطوسي/ 121 و 122 ؛بحار الأنوار 41 /108 – 109.
4. بحار الأنوار 41 /106


138


رسول خدا(صلي الله عليه و آله )نيز عدالت درتقسيم بيت المال را به عنوان يكي از ويژگي‌هاي حضرت علي (عليه السلام) را بيان فرمود. ( 1 )
مساوات و برابري به معناي تقسيم بيت المال بين شهروندان نيست، بلكه مصرف آن در امور عام المنفعه، مصداق ديگر مساوات و برابري است.
9ـ برگرداندن اموالي كه به ناحق در اختيار افراد قرار گرفته
عمربن خطاب در دوران حكومت خود بيت‌المال رابرحسب جايگاه اجتماعي،وابستگي قبيله‌اي وپيشينه آن‌ها دراسلام تقسيم كرد ( 3 ) تاجايي كه برخي ادعا كرده‌اند كه او از اين كارش درآخر عمر پشيمان شده بود. ( 2 ) اين شيوه او در زمان عثمان، شدت بيشتري يافت.بني اميه را برديگران ترجيح داد.درنتيجه سياست‌هاي اقتصادي اين دو خليفه اموال هنگفتي نزد برخي جمع شد و يك طبقه ممتاز اقتصادي پديد آمدند و بيشترآن‌ها، بني اميه و افرادي از قريش بودند. تا جايي كه خزانه دارش نيز اعتراض كرد و روزجمعه كليد خزانه را به عنوان اعتراض تحويل داد وگفت من خزانه دار بيت المال هستم نه خزانه دار عثمان. ( 4 )
امام علي(عليه السلام)پس از رسيدن به حكومت، درموضوع اصلاح اقتصادي، دو راه درپيش داشت كه بايد يكي را انتخاب و اجرا مي‌كرد.

الف: عدم برخورد با آن‌ها درحالي كه ثروت عظيمي كه متعلق به بيت المال بود، دراختيار داشتند.سكوت وعدم برخورد با آن‌ها به مفهوم تأييد اقدام‌هاي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. حلية الاولياء 1/34 (قال النبي (صلي الله عليه و آله ): ياعلي أخصمك بالنبوة ولا نبوة بعدي، وتخصم الناس بسبع ولايحاجك فيها أحد من قريش، أنت أولهم إيماناً با لله، وأوفاهم بعهد الله، وأقومهم بأمر الله، وأقسمهم بالسوية، وأعدلهم في الرعية، وأبصرهم بالقضية، وأعظمهم عند الله مزية)
2. تاريخ طبري 3/292
3. شرح نهج البلاغه 9/29.
4. الطبقات لابن سعد 5 / 388، وتاريخ اليعقوبي 2 / 153، وأنساب الأشراف 5 / 58، والمعارف لابن قتيبة 84، وشيخ المضيرة أبو هريرة 169، والغدير 8 / 276.


139


عثمان بود و همچنين اقدام‌هاي دو خليفه پيشين با تأييد امام به عنوان حكم خدا شناخته مي‌شد.
بخشي از اعتراض‌هاي مردم به عثمان نيز كه به بركناري و مرگ او منجر شد، نتيجه همين سياست‌هاي غيرعادلانه او در تقسيم بيت‌المال بود.
ب: برخورد با كساني كه اموالي ازبيت المال دراختيار آنهاست. يعني مصادره آن اموال و بازگرداندن به بيت المال. ازآن جاكه حضرت علي(عليه السلام)آن سياست‌ها راظالمانه مي‌دانست، ضروري بود كه آن‌ها را تأييد نكند. اوپيشواي آسماني بود و ستمگري هرچند كوچك، در قلمرو انديشه و عمل او راه نداشت. در نتيجه راه دوم متعين بود. امام در اين خصوص چنين فرمود:
فقال(عليه السلام): ألا إنّ كلّ قطيعة ( 1 ) أقطعها عثمان و كلّ مال أعطاه من مال الله فهو مردود في بيت المال، فإنّ الحقّ لايبطله شيء، و لو وجدته قد تُزوج به النساء و مُلك به الإماء و فرِّق في البلدان لرددته، فإنّ في العدل سعةً، و من ضاق عليه العدل، فالجور عليه أضيق. ( 2 )
امام علي(عليه السلام) درپاسخ برخي كه تنها به اين جهت كه ازقريش بودند و با رسول خدا(صلي الله عليه و آله ) قرابت داشتند، توقع سهم بيشتري داشتند، فرمود:

عن أبي الهيثم بن التيهان و عبدالله بن أبي رافع أن طلحة و الزبير جاءا إلي أميرالمومنين (عليه السلام) و قالا: ليس كذلگ.كان يعطينا عمر. قال: فما كان يعطيكما رسول الله (صلي الله عليه و آله ) فسكتا. قال: أليس كان رسول الله يقسم بالسوية بين المسلمين؟ قالا: نعم. قال: فسنة رسول الله أولي بالإتباع عندكم أم سنة عمر؟ قالا: سنة رسول الله. يا أميرالمؤمنين لنا

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. زميني كه حاكمان به افراد به خصوصي وا گذار مي‌كردند.
2. نهج البلاغة : الخطبة : 115. بحار الانوار 41/116


140


سابقة و عناء ( 1 ) و قرابة. قال: سابقتكما أسبق أم سابقتي؟ قالا: لا، فقرابتنا من النبيّ (صلي الله عليه و آله )! قال(عليه السلام): أقرب من قرابتي؟ قالا: لا، فجهادنا، قال(عليه السلام): أعظم من جهادي؟ قالا: لا، قال (عليه السلام): فوالله ما أنا في هذا المال و أجيري إلاّ بمنزلة واحد. ( 2 )
هدف دين و دولت ازسازمان اقتصادي، رفع نيازمندي همگان واستفاده عادلانه و بهينه ازاموال ملي است تا آنجاكه كسي مشكل اقتصادي نداشته باشد.اين هدف با اجراي اصول فوق تحقق مي‌يابد.اجراي اين اصول، مستلزم شناسايي توانمندي‌ها،نيازهاو برنامه‌ريزي است ودرنتيجه، سازمان اقتصادي در روند صحيح و عادلانه و منطقي قرار مي‌گيرد.
اگر ائمه معصومين(عليهم و السلام) به حكومت مي‌رسيدند، اصول فوق را كه در رأس برنامه‌هاي اقتصادي حضرت علي(عليه السلام) قرارداشت، اجرا مي‌كردند.چنان كه در فلسفه قيام امام حسين(عليه السلام) و نامه مردم كوفه به آن حضرت، به اين موضوع اشاره شده است.
أمَّا بعد، فالحمد لله الذي قصم عدوّك الجبّار العنيد، الذي انتزي ( 3 ) علي هذه الاُمّة فابتزّها أمرها ( 4 ) و غصبها فيئها، و تأمّر عليها بغير رضيً منها، ثم قتل خيارها و استبقي شرارها، و جعل مال الله دُوْلةً بين جبابرتها و أغنيائها، فبعداً له كما بعدت ثمود، إنّه ليس علينا إمام غيرگ، فأقبل لعلّ الله أن يجمعنا بگ علي الحقّ. ( 5 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. سختي ودشواري كه براي اسلام ديده ايم.
2. بحار الأنوار 41/116
3. بر امت چيره شد.
4. امور مردم را به زور به دست گرفت.
5. الإرشاد2/38، روضة الواعظين/171، تذكرة الخواص/213، تاريخ الطبري4/262، الفتوح لابن أعثم5/33، مقتل الحسين 1/ 195.


141


يكي ازمفاسدي كه درحكومت بني اميه گسترش يافت،مفاسد اقتصادي بود:يعني تبعيض دربهره‌مندي از بيت المال.چنان كه معاويه به افرادي جايزه سنگين مي‌بخشيد. حتات عم فرزدق وأحنف بن قيس وجاريه بن قدامه السعدي نزد او رفتند. به احنف وجاريه هركدام يكصد هزار درهم داد وبه حتات عم فرزدق هفتادهزاردرهم داد. وقتي وي متوجه شد كه به او كم داده است، خشمگين شد وگفت: چرا به من كم داده اي؟ معاويه پاسخ داد دين آن‌هارا با آن مقدار خريدم اما شما را به دينت واگذاركردم.حتات گفت پس دين مرا نيز بخر. معاويه دستور داد به او نيز مثل بقيه بدهند. ( 1 )
با آنكه معاويه به برخي افراد كه از حكومت او حمايت مي‌كردند، اموال بسيار مي‌بخشيد، ولي مردم مدينه را ازبيت‌المال محروم كرد تا آن‌ها مجبور شوند زمين‌هاي خود را به قيمت بسيار اندك به اوبفروشند. ( 2 )
در عراق نيز وضع چنين بود. چنان كه مردم كوفه را نيز از بيت المال محروم كرد.اين دستور براي آن بودكه معاويه بامردم مدينه دشمني ديرينه داشت ودركوفه نيز طرفداران حضرت علي(عليه السلام) مي‌زيستند. آثارشوم اين سياست اقتصادي ظهور فقر و ناداري بود. ( 3 )
امام حسين(عليه السلام)اصلاح اين وضع اقتصادي را يكي از اهداف قيام خود معرفي كرد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. تاريخ دمشق 10/277؛مختصر تاريخ دمشق 2/190.
2. حياة الامام الحسن (ع2/123
3. حياة الإمام الحسين(عليه السلام) : 2 / 125


142



| شناسه مطلب: 76180