بخش 4

*   نماز تراویح مشروعیت نماز تراویح در ترازوی قرآن و سنت پیدایش نماز تراویح اعتقاد امامیه درباره نماز تراویح نماز تراویح در روایات اهل بیت: موضع صحیحین در برابر نماز تراویح تحقیقی در حدیث صحیحین اختصاص تشریع به خداوند تلاش برای فرار از ننگ بدعت



--[25]--

نماز تراويح

 

*   توقيفي بودن عبادات

در شريعت اسلام واجبات از جمله چيزهايي است كه به جاي آوردن آن براي انسان مؤمن به خدا و روز قيامت به عنوان يك امر ضروري در جهت رسيدن وي به كمال مطلوب لازم است به نحوي كه هر گونه كاستي در اداي آن، رسيدن به مقام شايسته انساني را در معرض خطر قرار داده و انسان را حتي از نيل به پايين ترين مراتب كمال باز مي دارد.

مستحبات نيز اموري هستند كه مؤمن مقيد به واجبات را بيشتر به كمال و تقرب به خدا مي رسانند.

عبادات در اسلام توقيفي است و انسان، حق كم يا زياد كردن چيزي از آنها را به حسب رأي خود ندارد و اين مسئله در ميان مسلمانان اجماعي است.

درباره نماز تراويح تحقيق مي كنيم كه آيا اين نماز را شارع حكيم تشريع كرده و حكم و جزئيات آن را توضيح داده يا اينكه در شريعت اسلام چنين چيزي تشريع نشده و انجام آن بدعت است و چون بدعت ريشه اي در كتاب و سنت ندارد، حرام است؟




--[26]--

*   مشروعيت نماز تراويح در ترازوي قرآن و سنت(1)

وقتي قرآن كريم را مطالعه مي كنيم، هيچ آيه اي كه در آن اثر يا نامي از نماز تراويح باشد نمي يابيم. اگر در قرآن دليلي براي مشروعيت آن بود، حتماً فقهاي مذاهب اربعه به آن تمسّك مي كردند، ولي هيچ كدام از آنها را نمي بينيم كه چنين كاري كرده باشد.

زماني هم كه به سيره پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) مراجعه مي كنيم اثري از نماز تراويح نمي بينيم، بلكه در سيره نبوي فقط تأكيد بر شب زنده داري در ماه مبارك رمضان، آن هم به صورت فرادي ديده مي شود نه به صورت جماعت. روايات هم ـ چنان كه خواهد آمد ـ بر اين نكته تأكيد مي كنند كه نماز تراويح را نه پيغمبر اكرم(صلي الله عليه وآله) آورده و نه در زمان آن حضرت انجام مي شده، بلكه حتي در زمان ابوبكر هم نبوده و اصلاً خداوند غير از نماز باران، اداي هيچ نماز مستحب ديگري را به جماعت جايز نشمرده است و نماز جماعت فقط در نمازهاي پنج گانه، نماز آيات و نماز ميت تشريع شده است.

پيامبر اكرم هم نمازهاي مستحب را در شبهاي ماه رمضان، بدون جماعت به پا مي داشته اند و مردم را هم به شب زنده داري در ماه مبارك رمضان ترغيب مي نمودند و مسلمانان نيز طبق آنچه از پيامبر مي ديدند عمل مي كرده اند.

*   پيدايش نماز تراويح

در ماه رمضان سال چهاردهم هجري شبي عمر با همراهانش وارد مسجد گرديد، نمازگزاران را در حالتهاي گوناگوني چون قيام، قعود، ركوع، سجود، قرائت و غيره مشاهده كرد. اين حالت برايش ناخوشايند آمد و به گمان خود اقدام به اصلاح اين وضع نمود و نماز تراويح را براي آنان وضع كرد(2) و مردم را براي خواندن آن در

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. نماز تراويح نزد اكثر علماي اهل سنت در شبهاي ماه رمضان است. احمد بن حنبل، ثوري، ابوحنيفه و شافعي اين نماز را بيست ركعت و مالك آن را سي و شش ركعت مي دانند (ابن قدامه، مغني: 1/797 - 799)

2. تراويح نماز مستحبي است كه در شبهاي ماه رمضان به جماعت خوانده مي شود و چون بعد از هر چهار ركعت استراحت دارند آن را تراويح مي نامند.

صحيح بخاري كتاب فضل التراويح ح 2010... فقال عمر اِنّي اَري لو جَمَعْتُ هولاء علي قارئ واحد لكان امثل ثم عَزَمَ فجمعهم علي ابيّ ابن كعب ثم خرجت معه ليلة اخري والناس بُصلّون بصلاة قارِئهم قال عمر: نعم البدعة هذه...




--[27]--

اوايل شبهاي ماه رمضان جمع كرد. او اين دستور را به شهرها بخشنامه كرد و براي خواند آن در مدينه دو امام جماعت تعيين نمود كه يكي براي مردان و ديگري براي زنان نماز بخواند.

بخاري در كتاب تراويح، روايتي صحيح از عبدالرحمان بن عبدالقاري نقل مي كند كه گفت: در شبي از شبهاي ماه رمضان من و عمر به مسجد رفتيم. مردم را پراكنده يافتيم. عمر گفت: اگر اين مردم را بر يك قاري متحد مي كرديم، مناسب تر بود. پس از اين تصميم، مردم را بر قرائت ابيّ بن كعب مجتمع كرد. بعد از اين واقعه شب ديگري با هم به مسجد رفتيم و ديديم كه مردم با قرائت امام نماز مي خوانند. در اينجا عمر گفت: اين چه بدعت خوبي است.

محمد بن سعد در شرح حال عمر در جلد سوم طبقات مي نويسد: او اولين كسي است كه شب زنده داري و نمازهاي مستحب ماه رمضان را به صورت نماز تراويح رايج كرد و اين امر را به وسيله بخشنامه به تمام شهرهاي مملكت اسلامي ابلاغ نمود. اين كار در ماه رمضان سال چهاردهم هجري بود. او در مدينه دو قاري (امام جماعت) قرار داد كه يكي براي مردان و ديگري براي زنان نماز بخواند.

ابن عبدالبر هم در شرح حال او در استيعاب مي نويسد: او همان كسي است كه شبهاي ماه رمضان را با نماز تراويح نوراني كرد.

سيد عبدالحسين شرف الدين در مقام ايراد به آنان كه اين كار را توجيه مي كنند مي گويد: گويا اينان ـ كه خداوند از خطاهاي آنها و ما درگذرد ـ اين گونه پنداشته اند كه او با نماز تراويح خود، كمبود حكمتي را جبران كرده است كه خدا و پيامبر(صلي الله عليه وآله) از آن غافل بوده اند و خودشان از خداوند در قانونگذاري سزاوارترند.

خداي سبحان مستحبات ماه مبارك رمضان را از قيد جماعت آزاد گذاشته تا بندگان با خلوت كردن با خدا تا جايي كه حالت روحي و




--[28]--

جسمي آنان اجازه مي دهد كم و بيش به عبادت بپردازند، چون نماز بنا بر روايت نبوي به هر اندازه خوانده شود نيكوست. اما محدود كردن اين عبادت به جماعت، باعث از بين رفتن اين فوايد مي شود.

علاوه بر اين اگر آن را مقيد به جماعت كنيم، باعث خالي شدن خانه هاي مردم از بركت و شرافت نماز مي شود و فرزندان از مواهب تربيتي ناشي از نماز و علاقه به آن بي نصيب مي گردند، چون كودكان به كارهاي پدران و مادران و بزرگ ترها به چشم الگو نگاه مي كنند و ديدن نماز، اراده آنها را در به جا آوردن آن راسخ تر مي كند. ابن مسعود از پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) پرسيد: در خانه خود نماز بخوانم يا در مسجد كدام يك برتر است؟ فرمودند: آيا نمي بيني كه خانه من نزديك مسجد است، ولي غير از نمازهاي واجب، نماز خواندن در خانه را بيشتر دوست دارم؟ .

اين روايت را احمد و ابن ماجه و ابن خزيمه در صحيحش روايت كرده اند، چنانكه امام زكي الدين عبدالعظيم بن عبدالقوي بن المنذر در كتاب الترغيب و الترهيب، باب الترغيب في الصلوة النافلة آن را نقل كرده است(1).

پرواضح است كه شريعت اسلام در فوايد اجتماعي نماز اهمال نكرده است، ولي فقط نمازهاي واجب را به جماعت اختصاص داده و نمازهاي نافله را براي ساير مصالح بشر از آن معاف داشته است و مي فرمايد: و هيچ مرد و زن مؤمني را نرسد كه وقتي خدا و پيامبرش امري را مقرر دارند آنان را در كار خود اختيار و چون و چرايي باشد .(2)

*   اعتقاد اماميه درباره نماز تراويح

شيعه اماميه با پيروي از پيامبر(صلي الله عليه وآله) و اهل بيت(عليهم السلام) او و به موجب آيه ماانزل الله بها من سلطان (3) نوافل ماه مبارك رمضان را بدون جماعت برگزار مي كنند و به جماعت خواندن آن را بدعت و امري غير

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. الترغيب و الترهيب، ج 1 ص 279.

2. احزاب 33 / 36.

3. نجم، 23.




--[29]--

مشروع مي دانند كه بعد از پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) ايجاد شده است.

شيخ طوسي گفته است: نوافل ماه رمضان فرادي خوانده مي شود و جماعت در آن بدعت است.

*   نماز تراويح در روايات اهل بيت(عليهم السلام)

اهل بيت(عليهم السلام) بر اين نكته متفق القول هستند كه جماعت در نمازهاي مستحبي بدعت است، چه نماز تراويح باشد و چه نمازهاي ديگر.

دراين باره دو دسته روايت وارد شده است: دسته اول رواياتي كه بر عدم مشروعيت جماعت در مطلق نمازهاي مستحب دلالت دارد، و دسته دوم رواياتي كه بر عدم مشروعيت نماز تراويح دلالت دارد. ما در اينجا از هر كدام يك روايت را به عنوان نمونه نقل مي كنيم:

1. امام باقر(عليه السلام) فرمودند: هيچ نماز مستحبي به جماعت خوانده نمي شود. هر بدعتي گمراهي و هر گمراهي در آتش است.(1)

2. امام صادق(عليه السلام) مي فرمايد: وقتي اميرالمؤمنين(عليه السلام) به كوفه آمدند، به امام حسن دستور دادند تا در ميان مردم اعلام كند: در ماه رمضان هيچ نماز مستحبي به جماعت در مساجد برگزار نخواهد شد . چون اين پيام به مردم رسيد فرياد برآوردند: واعمرا واعمرا! هنگامي كه امام حسن بازگشتند اميرالمؤمنين از او پرسيدند: اين سروصداها چيست؟ عرض كرد: يا اميرالمؤمنين، مردم فرياد واعمرا سرداده اند، فرمود: برو به آنها بگو نمازشان تراويح را بخوانند.(2)

*   موضع صحيحين در برابر نماز تراويح

بخاري روايت كرده است: يحيي بن بكير از ليث، از ابن شهاب، از عروه، از عايشه برايم نقل كرد كه: پيامبر اكرم شبي به مسجد رفت و به نماز نافله ايستاد. عده اي نيز همراه وي به نماز ايستادند. صبح كه اين خبر را به يكديگر دادند، عده بيشتري تحريك شده و شب به مسجد آمدند. در شب سوم جمعيت زيادتر شد. در شب چهارم ديگر در مسجد جا نبود. پس از نماز صبح پيامبر رو به مردم كرده

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. خصال، ج 2، ص 152.

2. تهذيب، ج 2، ص 227.




--[30]--

فرمود: من از حسن نيت شما آگاهم، ولي مي ترسم كه اين كار بر شما واجب شود و از انجام آن عاجز گرديد. تا رحلت پيامبر هم كار به همين منوال بود.(1)

مسلم روايت مي كند: روايت كرد براي من يحيي بن يحيي و گفت اين حديث را بر مالك خواندم كه او از ابن شهاب، از عروه، از عايشه خبر داد: پيامبر اكرم شبي در مسجد به نماز ايستاد و مردم با او نماز گزاردند. فردا جمعيت زيادتر شد. در شب سوم يا چهارم نيز مردم جمع شدند; ولي پيامبر ديگر نيامدند. صبح روز بعد فرمودند: من كاري كه شما كرديد ديدم و در اين كار مانعي نمي بينم، ولي مي ترسم اين كار بر شما واجب شود اين نيز در رمضان اتفاق افتاد.(2)

*   تحقيقي در حديث صحيحين

در حديث شيخين اشكالاتي وجود دارد كه بايد روشن شود.

مشكل اول: معني اين كلام: ... مي ترسم كه اين كار بر شما واجب شود و از انجام آن عاجز گرديد چيست؟ آيا معناي آن اين است كه ملاك تشريع احكام، استقبال يا عدم استقبال عامه از يك عبادت است كه اگر به عبادتي مشتاق بودند بر آنها واجب مي شود و الاّ واجب نمي شود؟ ما معتقديم كه ملاك تشريع احكام، مصالح واقعي حكم است، چه مردم استقبال كنند يا نكنند و تشريع خدا، تابع اقبال يا رويگرداني مردم نيست، بلكه پيرو مجموعه اي از مصالح و مفاسد است كه خداوند به آنها از ديگران داناتر است.

مشكل دوم: اگر فرض كنيم كه صحابه، اهميت دادن خود به نماز تراويح را با برگزار كردن آن به صورت جماعت نشان داده اند، آيا اين مي تواند سببي براي وجوب دائمي آن باشد؟ مسجد پيامبر در آن روزگار از نظر فضا محدود بود و گنجايش حدود شش هزار نفر را داشت. در فقه مذاهب اربعه آمده است: مسجد نبوي در آغاز 30×35 متر بوده و بعداً پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) آن را وسعت داده و مساحت آن را 50×57 متر كرده است . آيا مي توان استقبال اين تعداد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. صحيح بخاري، كتاب صلاة التراويح، باب فضل من قام رمضان، ج 1، ص 2012.

2. صحيح مسلم، ج 6، ص 41.




--[31]--

مسلمان را كاشف از استقبال همه مسلمانان در همه زمانها تا روز قيامت دانست؟

بعضي از موافقان استدلال ديگري دارند و آن اينكه طبق اين روايات، پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله)، عملاً تراويح را انجام داده اند. در پاسخ مي گوييم: آنچه در اين نقل به پيامبر اكرم نسبت داده شده، خواندن اين نماز در دو يا حداكثر چهارشب و در آخر شب و حداكثر هشت ركعت است. پس نهايت آنچه در تأسي به پيامبر لازم مي آيد اقتداي به او در همين حد است نه در مقدار و تعداد و شرايطي كه ثابت نشده و يا به تعبير قسطلاني عدمش ثابت شده و از به جاآوردن مازاد، به بدعت تعبير كرده است به اين دلايل:

1. پيامبر به جماعت خواندن آن را سنت قرار نداده است.

2. در زمان ابوبكر هم چنين چيزي نبوده است.

3. اقامه اين نماز در سر شب نبوده است.

4. هر شب نبوده است.

5. ركعات آن به اين تعداد نبوده است.(1)

مشكل سوم: اگر نظر اهل بيت(عليهم السلام) را كه يكي از ثقلين هستند قبول كنيم، اقامه نوافل به جماعت مطلقاً بدعت است، و اگر نظر مسلم و بخاري را بپذيريم، آنچه از سنت پيامبر(صلي الله عليه وآله) ثابت شده، همان است كه قسطلاني ذكر كرده و بقيه بدعت است; يعني در صورت دوم اصل ذات عمل مشروع است; اما اين كيفيتي كه الآن به آن عمل مي شود نامشروع است.

با اين توضيحات جز اين كه خليفه دوم، مردم پراكنده را بر يك امام متحد كرد، دليلي براي اثبات مشروعيت آن باقي نمي ماند.

*   اختصاص تشريع به خداوند

بزرگان اهل سنت با اينكه به عدم سنت قراردادن پيامبر اعتراف دارند، جواز اقامه آن را به جماعت، به عمل خليفه مستند مي كنند. معناي اين حرف آن است كه خليفه حق سنت گذاري و تشريع

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. ارشادالساري، ج 4، ص 656. كتاب صلوة التراويح، باب فضل من قام رمضان.




--[32]--

دارد، و اين مطلب به اجماع امّت باطل است، زيرا بعد از كامل شدن شريعت با آيه امروز دين شما را به كمال رساندم و نعمتم را بر شما تمام كردم و دين اسلام را براي شما پسنديدم (1) هيچ انساني حق دخالت در امر شريعت را ندارد و هر كس چنين اعتقادي داشته باشد نظر او مخالف كتاب و سنت است، خداوند نيز حق قانون گذاري خود را به هيچ كسي واگذار ننموده است و حتي پيامبر هم فقط يك ابلاغ كننده است.

به علاوه اگر چنين اجازه اي براي خليفه وجود داشته، چرا براي ساير صحابه پيامبر كه بعضي از آنها چون ابيّ بن كعب در قرائت قرآن و زيد بن ثابت در آشنايي به فروض و علي بن ابي طالب در علم و قضاوت بر او برتري داشتند، چنين حقي وجود نداشته باشد؟ در اين صورت امر دين دستخوش هرج و مرج گشته و بازيچه دست غير معصومان مي شد.

شوكاني در اين باره مي گويد: حق اين است كه قول صحابه حجّت نيست و خداي سبحان براي اين امت جز حضرت محمد(صلي الله عليه وآله)پيامبري نفرستاده و ما هم غير او پيامبري نداريم، صحابه و هر كه بعد از آنها بيايد، به يك اندازه مكلف به تبعيت از او و كتاب و سنت هستند. پس هر كس اقامه دين خدا را در غير اين دو بداند، به چيزي كه در دين خدا نيست معتقد شده و ديني را تأييد كرده كه از جانب خدا نيامده است .(2)

*   تلاش براي فرار از ننگ بدعت

از تمام آنچه گفتيم روشن مي شود كه صفت بدعت، در نماز تراويح كاملاً استحكام يافته و تعريف بدعت بر آن منطبق شده است، به خصوص با توجه به دو كلام عمربن خطاب كه: رأي من اين است كه اگر اين مردم را بر يك امام جماعت متحد كنم زيباتر خواهد بود و چه خوب بدعتي است اين .(3)


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. مائده، 3.

2. ارشاد العقول، ص 361، دارالكتب الاسلاميه.

3. صحيح بخاري، ج 2، ص 252; موطأ، ص 73; كنزالعمال، ج 8، ص 8، ح 23466.




--[33]--

اگر با وجود جمله هاي: نظر من اين است و چه خوب بدعتي نماز تراويح بدعت نباشد پس چه چيزي بدعت است؟

به همين جهت است كه احمد و ديگر فقيهان اهل حديث مي گويند: اصل در عبادات، توقيفي بودن است و هيچ عبادتي بدون تشريع الهي مشروع نمي شود. در غير اين صورت تحت اطلاق اين آيه شريفه داخل مي شويم كه: آيا براي آنان شريكاني است كه براي آنان احكامي ديني مقرر داشته اند كه خداوند آن را اجازه نداده است.؟ (1)(2)

قاضي عبدالجبار معتزلي در كتاب المغني درباره نماز تراويح مي نويسد: از آنجا كه نماز تراويح دعوت به سوي نماز و ترغيب به خواندن قرآن است، چه مانعي از عمل به آن به صورت سنت وجود خواهد داشت .(3)

در پاسخ قاضي بايد گفت: نماز عبادت است و هر عبادتي به قصد قربت نياز دارد و قصد قربت، جز با وجود امر مولوي از شارع مقدس به وجود نمي آيد و هيچ امر شرعي بر اقامه نماز تراويح با اين شكل و كيفيت كه اكنون اقامه مي گردد، وجود ندارد و در اين صورت به جا آوردن آن به عنوان عبادت، حرام و بدعتي ناروا در دين است.

از ديگر كساني كه به تلاش براي توجيه كلام عمر برخاسته اند، ابن تيميه است كه بدعت ناميدن تراويح در كلام عمر را به معناي لغوي بدعت حمل كرده است، نه معني شرعي آن و گفته است: مسلمانان در زمان پيامبر هم نماز تراويح خوانده اند و پيامبر هم با آنان در يك يا دو شب همراه بوده و بعد به علت خاصي آن را ترك كرده است.(4)

مهم نيست كه مراد عمر از بدعت، معناي شرعي يا لغوي بوده، بلكه مهم اين است كه او با اين سخن به افزودن چيزي بر دين كه قبل از آن، مسلمانان آن را نمي شناختند اعتراف كرده است.

نماز جماعت، داخل در عبادات است و بندگان به هيچ وجه اجازه دخالت در آن را ندارند، بلكه بايد در اجراي آن از دستورات شارع

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. شوري، 21.

2. الحلال و الحرام في الاسلام، ص 36.

3. اين عبارت را شريف مرتضي در كتاب الشافي في الامامة، ج 4 ص 217 از او نقل مي كند.

4. اقتضاء الصراط المستقيم، ص 226.




--[34]--

پيروي كنند، به خلاف كارهايي چون روشن كردن چراغ مسجد كه از ماهيت عبادت خارج است و انجام آن بدعت نيست.

°


| شناسه مطلب: 76210