بخش 10

مصحف (قرآن) امام علی ویژگیهای مصحف (قرآن) امام علی آیا امام علی مصحف خود را بر مردم عرضه کرد؟ *    مصونیت قرآن از تحریف 1. روایات ارجاع به قرآن



--[85]--






مصونيت قرآن از تحريف


يكي از امتيازات مهم و برجسته قرآن مصون ماندن آن از تحريف و جابه جايي و زيادي و نقصان است. آنچه كه به عنوان قرآن ميان ماست، بدون كمي و زيادي همان است كه بر پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله) نازل شده و به همان صورت، دست نخورده باقي مانده وهيچ كس بر آن چيزي نيفزوده و چيزي از آن كم نكرده است.

اين مطلبي است كه مسلمين از شيعه و سنّي بر آن اتفاق نظر دارند و اگر از افراد نادري از شيعه و سنّي قول به تحريف نقل شده باشد به هيچ وجه اهميت ندارد و خلاف مسلّمات امّت اسلامي است.

در خود قرآن آيات متعددي وجود دارد كه از آنها استفاده مي شود كه قرآن هرگز قابل تحريف نيست و خداوند با قدرت كامله خود، قرآن را از هر گونه تحريف و تغييري حفظ مي كند:

و انه لكتاب عزيز لاياتيه الباطل من بين يديه و لا من خلفه تنزيل من حكيم حميد(1)

آن كتابي است عزيز كه باطل نه از پيش رو و نه از پشت سر به آن راه پيدا نمي كند و آن فرستاده شده اي است از جانب خداي حكيم حميد.

در اين آيه شريفه نخست به كساني كه در فكر الحاد در آيات قرآني

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. فصلت، 42.




--[86]--

هستند و مي خواهند به قرآن صدمه اي بزنند هشدار داده مي شود كه كار و فعاليتهاي آنها از نظر خدا پوشيده نيست و خداوند آنها را زير نظر دارد وسپس آنها را تهديد به آتش جهنم مي كند و مجدداً هشدار مي دهد كه هر كاري بكنند خداوند به آن آگاه است و در آخر، قرآن را كتابي عزيز و قدرتمند معرفي مي كند كه هيچ باطلي از هيچ طرف به آن راه پيدا نمي كند. و اين مطلب صراحت دارد بر اينكه قرآن تحريف نشده است، زيرا چه باطلي بالاتر از تحريف مي تواند وجود داشته باشد. و چون طبق اين آيه هيچ باطلي به قرآن راه پيدا نمي كند بنابراين تحريف و تغيير هم به آن راه نمي يابد.

انّا نحن نزّلنا الذكر و انّا له لحافظون(1)

ما قرآن را نازل كرديم و ما آن را نگهبان هستيم.

يكي از نامهاي قرآن ذكر است و اين اسم در موارد ديگري نيز بر قرآن اطلاق شده است. در اين آيه خداوند به صراحت و روشني اعلام مي دارد كه نگهبان قرآن است و آن را از هر خطري محفوظ و مصون خواهد داشت وبنابراين راهيابي تحريف و تغيير در قرآن كريم امري محال و ناشدني است.

به راستي چگونه ممكن است كه خداوند خود نگهبان قرآن باشد و در عين حال كساني براي اعمال غرضهاي شيطاني خود در آيات قرآني دست ببرند و چيزي را بر آن بيفزايند و يا چيزي را از آن بكاهند؟ چنين چيزي امكان ندارد.

لا تحرّك به لسانك لتعجل به انّ علينا جمعه و قرآنه فإذا قرأناه فاتّبع قرآنه ثم انّ علينا بيانه.(2)

زبان خود را حركت نده تا به آن (قرآن) عجله كني. بر ماست جمع آوري و خواندن آن، و چون آن را خوانديم تو از خواندن آن پيروي كن، سپس بر ماست بيان آن.

اين آيه در مجموع دلالت دارد بر اينكه خواندن و جمع آوري و سپس بيان آن به عهده خداوند است. بنابراين كساني نمي توانند در

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. حجر، 9.

2. قيامت، 16 - 19.




--[87]--

مقام جمع آوري و خواندن قرآن چيزي بر آن بيفزايند و يا از آن بكاهند.

به طور كلي عنايت خاص پروردگار به قرآن كريم كه از اين آيات و آيات ديگر به دست مي آيد، خود تضميني است بر سلامت قرآن از هر نوع تحريف و تغييري كه دستهاي ناپاك و غرض آلودي بخواهند در آن اعمال كنند، و همين عنايت خاص خداوند است كه از آستين فرزندان قرآن به درآمد و با همتي بلند قرآن را همچون جان خود عزيز داشتند و نگذاشتند كلمه اي كم و زياد شود. يك نمونه از اين اهتمام، داستان ابوذر غفاري است كه در مجلس عثمان بن عفان بر سر اثبات حرف واو در اول جمله والذين يكنزون الذهب والفضة با كعب الاحبار قاطعانه برخورد كرد.

اين در حالي است كه كتب آسماني ديگر مانند تورات و انجيل تحريف شده اند و دست خيانت و سودجويي در آنها بازي كرده و آنها را از اعتبار انداخته است:

من الذّين هادوا يحرّفون الكلم عن مواضعه(1)

از ميان يهود كساني سخنان (خدا) را از جايگاه خود تحريف كنند.

وقد كان فريق منهم يسمعون كلام اللّه ثم يحرّفونه من بعد ما عقلوه و هم يعلمون(2) و بودند گروهي از آنها (اهل كتاب) كه سخنان خدا را مي شنيدند سپس آن را تحريف مي كردند از پس آن كه آن را مي فهميدند و به آن آگاهي داشتند.

فويل للذين يكتبون الكتاب بايديهم ثم يقولون هذا من عنداللّه ليشتروا به ثمنا قليلا(3) پس واي بر كساني كه كتاب را با دستان خود مي نويسند، سپس مي گويند: اين از جانب خداست تا آن را به بهاي اندكي بفروشند.

بايد توجه داشت كه تورات و انجيل مانند قرآن نبودند كه خداوند آنها را حفظ كند، زيرا كه اولا اين كتابها معجزه پيامبرانشان نبودند، و ثانياً كتابي براي همه اعصار و قرون نبودند، اما قرآن، هم معجزه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. نساء، 46.

2. بقره، 75.

3. بقره، 79.




--[88]--

پيامبر اسلام بود و هم كتاب آسماني ديني بود كه آخرين دينهاست و ديني پس از آن نخواهد آمد، و لذا بر خدا لازم بود كه از راه لطف اين كتاب را از هر گونه تحريفي حفظ كند، چون قرآن مانند تورات و انجيل نبود كه به هر حال دين جديدي مي آمد و تحريف آنها را تصحيح مي كرد.

از آن گذشته در عصر رسول گرامي اسلام هر چند كه دوران جاهليت بود اما بشر نسبت به نسلهاي گذشته به درجه اي از بلوغ فكري رسيده بود كه چون دين اسلام را پذيرفت مي بايست از كتاب آسماني آن به دقت محافظت نمايد و نگذارد حتي حرف واوي در آن دچار تحريف گردد.

در مورد مصونيّت قرآن از تحريف و تغيير، علاوه بر آياتي كه آورديم، از اخبار و احاديث معصومين نيز شواهد و دلايل محكمي در دست داريم كه به بعضي از آنها اشاره مي كنيم:

*   1. روايات ارجاع به قرآن

روايات متعددي از معصومين رسيده است كه مردم را به قرآن و استفاده از نور و هدايت آن با تأكيد تمام دعوت كرده اند. اگر قرآن داراي تحريف بود، هرگز ائمه مردم را اين چنين به سوي قرآن نمي خواندند:

قال علي عليه السلام: و اعلموا أنّ هذا القرآن هو الناصح الذي لا يغش و الهادي الذي لايضلّ والمحدث الذي لا يكذب، و ما جالس هذا القرآن من احد الاّ قام عنه بزيادة او نقصان، زيادة في هدي او نقصان في عمي... فاستشفوه من ادوائكم و استعينوا به علي لاَوائكم(1).

علي عليه السلام فرمودند: و بدانيد كه اين قرآن همان نصيحت كننده اي است كه غل و غش نمي كند و هدايت كننده اي است كه گمراه نمي سازد و سخنگويي است كه دروغ نمي گويد و هيچ كس با اين قرآن همنشين نمي شود مگر آنكه وقتي از پيش آن برمي خيزد، يا چيزي بر او مي افزايد و يا چيزي از او مي كاهد; افزايش در

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. نهج البلاغه صبحي صالح، خطبه 176.




--[89]--

هدايت و كاستي از كوريِ ضلالت... پس به وسيله قرآن دردهاي خود راشفا ببخشيد و در ناراحتيها از او كمك بخواهيد.

عن علي بن سالم عن ابيه قال: قلت لابي عبدالله(عليه السلام): يابن رسول اللّه، ما تقول في القرآن؟ فقال: هو كلام اللّه وقول اللّه و كتاب اللّه و وحي اللّه و تنزيله و هو الكتاب العزيز الذي لا يأتيه الباطل من بين يديه و من خلفه تنزيل من حكيم حميد(1).

علي بن سالم از پدرش نقل مي كند كه از امام صادق(عليه السلام) پرسيدم كه: درباره قرآن چه مي گويي؟ فرمود: آن كلام خدا و سخن خدا و كتاب خدا و وحي وتنزيل خدا است و آن همان كتاب عزيزي است كه باطل نه از پيش رو و نه از پشت سر در آن راه نمي يابد و نازل شده از جانب خداي حكيم و حميد است.

از اين گونه روايات بسيار داريم كه در آنها پيامبر وائمه ارزش و اهميت قرآن را گوشزد كرده اند و مردم را به سوي قرآن رهنمون شده اند. پر واضح است كه اگر خللي در قرآن بود بدين گونه مردم به سوي آن دعوت نمي شدند.

*   2. موضوع عرض روايات به قرآن

علاوه بر اينكه در روايات ما مردم به سوي قرآن دعوت شده اند، قرآن ميزان و معيار و الگوي صحت روايات هم معرفي شده است; بدين گونه كه در روايات متعددي از معصومين دستور رسيده است كه هر روايتي از ما به شما برسد آن را به قرآن عرضه كنيد، اگر مخالف قرآن باشد، آن روايت را به ديوار بزنيد و بدانيد كه آن روايت از ما نيست و يك روايت جعلي است. البته روايات مربوط به اين قسمت فراوان است و ما تنها به ذكر دو روايت بسنده مي كنيم:

قال الصادق(عليه السلام): إنّ علي كلّ حق حقيقة و علي كلّ صواب نوراً، فما وافق كتاب اللّه فخذوه و ما خالف كتاب اللّه فدعوه(2).

هر حقي حقيقتي دارد و هر كار خوبي نوري دارد، پس هر چه موافق كتاب خدا باشد آن را اخذ كنيد و هر چه مخالف كتاب خدا

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. الامالي، ص 545.

2. امالي شيخ صدوق، ص 367.




--[90]--

باشد آن را ترك نماييد.

عن الصادق(عليه السلام): إذا ورد عليكم حديثان مختلفان فاعرضوهما علي كتاب الله فما وافق كتاب اللّه فخذوه و ما خالف كتاب الله فردّوه(1).

امام صادق(عليه السلام) فرمود: هنگامي كه دو حديث مختلف بر شما وارد شد آنها را بر كتاب خدا عرضه كنيد و آنچه موافق كتاب خدا باشد اخذ كنيد وآنچه را كه مخالف كتاب خدا باشد ردّ كنيد.

*   3. حديث ثقلين

حديث معروف و متواتر ثقلين نيز به خوبي دلالت دارد بر اينكه قرآن تحريف نشده و تا روز قيامت هم تحريف نخواهد شد و تمسّك به قرآن واهل بيت پيامبر مايه نجات خواهد بود.

قال رسول الله(صلي الله عليه وآله): إني تارك فيكم الثقلين كتاب اللّه و عترتي ما ان تمسّكتم بهما لن تضلّوا بعدي أبداً(2).

پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله) فرمود: همانا در ميان شما دو چيز پربها مي گذارم: كتاب خدا و عترت من; مادامي كه به اين دو چنگ بزنيد، پس از من گمراه نخواهيد شد.

*   احاديث موهم تحريف از عامه و خاصه

در مقابل اين گونه احاديث كه نمونه هاي اندكي از آن نقل كرديم، احاديث ديگري وارد شده كه ظاهر آنها اشاره به تحريف قرآن دارد. اين گروه از احاديث نيز هم از طريق شيعه(3)و هم از طريق سني(4)نقل شده است، اما هم علما و محققان شيعه و هم علما و محققان اهل سنت اين احاديث را طرد كرده اند و يا آنها را به نحوي توجيه و تأويل نموده اند و هرگز به مضمون آنها رأي نداده اند، مگر چند تن از افراد معدود ومحدود كه در مقابل اتفاق علماي اسلام اعتنايي به سخن آنها نمي شود.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. وسائل الشيعه، ج 18، ص 75.

2. اين حديث به طور متواتر از طريق شيعه و سني نقل شده است.

3. حاجي نوري اين قبيل احاديث را در كتاب فصل الخطاب آورده است.

4. احاديث تحريف حتي در صحاح سته و از جمله صحيح بخاري و صحيح مسلم نقل شده است و ما نمونه هايي از آنها را خواهيم آورد.




--[91]--

هم چنين رواياتي دلالت دارد بر اينكه امير المؤمنين علي(عليه السلام) پس از رحلت رسول اكرم مدتها در خانه نشست ومصحفي را جمع كرد و چون آن را به قوم ارائه كرد آنها مصحف را رد كردند و حضرت آن را به خانه آورد، و يا رواياتي دلالت دارد بر اينكه وقتي قائم آل محمّد(صلي الله عليه وآله) حضرت مهدي (عج) قيام وظهور كرد، قرآني متفاوت با قرآن فعلي ارائه خواهد نمود.

در مقابل اين دو مطلب، يعني مصحف حضرت علي و قرآن حضرت مهدي بايد گفت كه اين مصحفها كه به احتمال بسيار قوي يكي هستند، يا مشتمل بر تأويل و تفسير آيات نيز بوده، همان گونه كه شيخ مفيد احتمال داده(1) و يا از نظر ترتيب سوره ها و آيات با قرآن موجود تفاوت داشته است، همان گونه كه مرحوم علامه طباطبايي احتمال داده است،(2) اما در اصل آيات نازل شده تفاوتي نداشته است و بنابراين نبايد آن را دليل بر تحريف دانست.

هم چنين بعضي مدّعي شده اند كه طبق رواياتي، هر چيزي كه در امتهاي گذشته اتفاق افتاده در امت اسلامي نيز اتفاق خواهد افتاد و چون امتهاي پيشين كتب آسماني خود را تحريف نموده اند پس قرآن نيز تحريف شده است.

اين سخن بسيار سست و بي مايه است; اگر هم آن روايات را بپذيريم دليل آن نمي شود كه همه حالات امم گذشته تكرار شود، بلكه ممكن است منظور روايت تكرار بعضي از آن حالات باشد، زيرا به يقين مي دانيم كه بر امتهاي گذشته حالاتي رخ داده كه بر امت اسلامي رخ نداده است، مانند مسخ شدن بعضي از آنها و يانسخ شرايع آنها و از اين قبيل.

به هر حال، آنچه از آيات و روايات قطعي و اتفاق مسلمين روشن و واضح است اين است كه قرآن كريم به همان گونه كه در ميان ماست بر پيامبر نازل شده و هيچ گونه تحريف و افزايش و كاهشي در آن وجود ندارد، و علماي ما به پيروي از رهنمودهاي ائمه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. شيخ مفيد، اوائل المقالات، ص 81 (چاپ كنگره شيخ مفيد).

2. علامه طباطبايي، الميزان، ج 12، ص 119.




--[92]--

اطهار(عليه السلام) بر اين مطلب تأكيد كرده اند و اين يكي از مسلّمات عقايد شيعه است.

با وجود اين، مايه شگفتي است كه برخي از نويسندگان و گويندگان اهل سنت از قديم و جديد به شيعه تهمت مي زنند كه گويا شيعه قائل به تحريف قرآن است. البته اين تهمت را كساني مي زنند كه اهل تحقيق و بحث و نظر نيستند، بلكه مي خواهند به شيعه حمله كنند و در اين راه از هيچ تهمت و دروغي پرهيز ندارند. جالب اينكه اين تهمتها شيعه را در عقايد خود محكم تر مي كند، چون مي بيند كه مخالف او چيزي را به او نسبت مي دهد كه در او نيست و به غرضورزي و بي تقوايي مخالف پي مي برد.

آنچه كه اين نويسندگان دستاويز خود قرار داده اند، ظواهر بعضي از روايات شيعه است، در حالي كه چنان كه خواهيم ديد، در روايات اهل سنت هم مطالبي وجود دارد كه به روشني دلالت بر تحريف قرآن مي كند ولي اهل سنت آنها را توجيه مي كنند.

عالمانه نيست كه در تبيين عقايد يك مذهب به كتب روايي تنقيح نشده آن مذهب استناد كرد، بلكه بايد كتابهاي اعتقادي و كلامي آن مذهب را درنظر گرفت.

اگر بنا باشد كه با استناد به ظاهر برخي از روايات، به شيعه تهمت تحريف زد، بايد گفت كه اهل سنت نيز قائل به تحريف قرآن هستند، چون در روايات آنها مطالب دالّ بر تحريف به صورت شديدتري وجود دارد و ما اكنون نمونه هايي از آن را مي آوريم:

در برخي از كتاب هاي اهل سنت آمده كه دو سوره از سوره هاي قرآن به نامهاي سوره خلع و سوره حفد از قرآن حذف شده است! و جالب تر اينكه سيوطي متن آنها را هم آورده كه هيچ شباهتي به قرآن ندارد.(1)

از ابيّ بن كعب و عايشه نقل كرده اند كه سوره احزاب از نظر طول به اندازه سوره بقره بود و آيه رجم هم در آن بود.(2)


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. سيوطي، الدر المنثور، ج 6، ص 420 به بعد.

2. متقي هندي، كنز العمال، ص2، 567; شوكاني، فتح القدير، ج 1، ص 126 و قرطبي، تفسير، ج 14، ص 113.




--[93]--

عمربن خطاب در خطبه اي كه پس از آخرين حجّ خود خواند اظهار داشت كه در زمان پيامبر آيه رجم نازل شده بود و ما آن را مي خوانديم ولي اكنون در قرآن نيست.(1) و نيز همو مي گويد: در زمان پيامبر در كتاب خدا مي خوانديم: أن لا ترغبوا عن آباءكم فإنه كفر بكم أن ترغبوا عن آباءكم (2) در حالي كه در مصحف كنوني چنين جمله اي وجود ندارد.

همو گمان مي كرد كه از قرآن آيه جهاد حذف شده است و به ابن عوف گفت: از چيزهايي كه نازل شده اين است: أن جاهدوا كما جاهدتم اوّل مرّة آيا آن را مي يابي؟ ما آن را نمي يابيم. گفت: آن هم از جمله چيزهايي است كه از قرآن ساقط شده است(3).

عبداللّه بن عمر مي گفت: هيچ يك از شما نگويد كه من همه قرآن را اخذ كردم، او چه مي داند كه همه قرآن چيست؟ از قرآن بخشهاي زيادي از بين رفته است. بلكه بايد بگويد آنچه را كه از قرآن ظاهر شده است، گرفته ام(4).

ابن شهاب گفت: به ما خبر رسيده كه قرآن بيشتر از اين نازل شده بود، پس روز يمامه دانايان به آن كشته شدند، همانها كه آن را مي دانستند و پس از آنها دانسته نشد و نوشته نشد(5).

ابو يونس غلام عايشه مي گفت: در مصحف عايشه چنين بود: انّ اللّه و ملائكته يصلّون علي النبيّ يا ايّها الذين آمنوا صلّوا عليه و سلّموا تسليما، و علي الذّين يصلون الصفوف الأوّل (6).

ابي بن كعب گفت: در زمان پيامبر در سوره بيّنه اين جمله هم بود: لو أنّ لابن آدم واديين من مال لسأل وادياً ثالثاً و لا يملأ جوف ابن آدم الا التراب (7).

ابو موسي اشعري به سيصد نفر از قاريان بصره گفت: ما سوره اي به اندازه برائت مي خوانديم كه آن را فراموش كرده ام و فقط اين جمله

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. صحيح بخاري، ج 8، ص 208.

2. صحيح بخاري، ج 8، ص 208 و صحيح مسلم، ج 4، ص 167.

3. كنز العمال، ج 2، ص567; الدّر المنثور، ج 1، ص 106.

4. سيوطي، الاتقان، ج 3، ص 72; الدر المنثور، 1، 106.

5. كنز العمال، ج 2، ص 584.

6. الاتقان، ج 3، ص 73.

7. مسند احمد بن حنبل، ج 5، ص 132; تفسير قرطبي، ج20،ص139.




--[94]--

يادم مانده است: لو كان لابن آدم واديان من مال لابتغي وادياً ثالثاً و لا يملأ جوف ابن آدم الا التراب و نيز سوره ديگري را مي خوانديم كه مانند يكي از سوره هاي مسبحات بود و آن را فراموش كرديم و فقط اين جمله يادم مانده است: يا ايّها الذين آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون فتكتب شهادة في اعناقكم فتسألون عنه يوم القيامة (1).

زرّ بن حبيش گفت: ابي بن كعب به من گفت: سوره احزاب را چند آيه مي شماريد؟ گفتم: 73 آيه. گفت: هرگز! من اين سوره را ديدم كه به اندازه سوره بقره بود و آيه رجم هم در آن بود: الشيخ و الشيخة إذا زنيا فارجموهما البتة (2).

مالك ابن انس مي گفت: سوره برائت به اندازه سوره بقره بود كه مقداري از اول آن ساقط شد كه بسم اللّه هم جزء آن بود.(3)

حذيفة بن يمان گفت: شما فقط يك چهارم سوره برائت را مي خوانيد و نام آن را سوره توبه گذاشته ايد در حالي كه نام آن سوره عذاب بود.(4)

ابن عباس در باره آيه: حتي تستأنسوا و تسلموا علي اهله گفت: آن از خطاي كاتب است و صحيح آن چنين است: حتي تستأذنوا و تسلمو (5).

و نيز ابن عباس آيه: أفلم ييأس الذين آمنو را افلم يتبين الذين آمنو خواند. وقتي از او پرسيده شد، گفت: گمان مي كنم كه كاتب آن را در حالي كه خواب آلوده بود نوشته است.(6)

عروة بن زبير سه آيه از قرآن به نظرش غريب مي آمد. آنها را از عايشه پرسيد، او گفت: اي پسر خواهرم، اين كار كاتبان بود و آنها در كتابت خطا كرده اند.(7)

در كتاب هاي اهل سنت نمونه هايي از اين قبيل كه نقل كرديم بسيار است و ظاهر آنها دلالت بر تغيير و تحريف قرآن دارد ولي اهل

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. صحيح مسلم، ج 3، ص 100 .

2. الاتقان، ج 3، ص 72.

3. الاتقان، ج 1، ص 184.

4. مستدرك حاكم، ج 2، ص 330.

5. تفسير طبري (جامع البيان)، ج 18، 87.

6. همان، ج 13، ص 104.

7. الاتقان، ج 1، ص 182.




--[95]--

سنت همه آنها را توجيه مي كنند. آيا شايسته است كه كسي به استناد اين روايات به اهل سنت نسبت دهد كه آنها قايل به تحريف قرآن هستند؟

رواياتي كه از طريق شيعه وارد شده و ظاهر آنها دلالت بر تحريف قرآن دارد، خيلي كمتر و كم رنگ تر از آنهاست و بسياري از آنها از نظر سند ضعيف است و علماي شيعه آنها را رد يا توجيه كرده اند.

بنابراين اگر آن گروه از اهل سنت كه به شيعه تهمت تحريف مي زنند، به ديده انصاف بنگرند و به راستي در صدد كشف حقيقت باشند، بايد به كتابهاي اعتقادي و كلامي آنها مراجعه كنند، نه روايات تنقيح نشده اي كه قابل رد يا توجيه هستند، همان گونه كه با روايات خود چنين كرده اند.

°



| شناسه مطلب: 76216