بخش 3
درس چهارم : حجّ ابراهیمی سابقه تاریخی مکّه و کعبه سابقه تاریخی حج و مناسک آن حج آدم حج فرشتگان حج ابراهیم حج انبیای عظام آغاز دوران تحریف انتقال حج به یمن تخریب و بازسازی کعبه حج پیامبر خدا ( صلّی الله علیه وآله ) حجة الوداع نمایش قدرت و تجلی روح توحید حج شرک#160;آلود جاهلی برخی از ویژگی#160;های حج جاهلیت رمز توحیدی بودن حج اسلام بازگشت به حج ابراهیمی و حج محمدی ( صلّی الله علیه وآله ) درس پنجم : آثار و فواید سفر آثار و فواید سفر حج ثواب سفر حج پاداش سفر برای زیارت انبیا و ائمه
47 |
درس چهارم :
حجّ ابراهيمي
عباسعلي عميد زنجاني
بزرگترين آفت جريانها و حركتهاي سرنوشت ساز تاريخي ، خطر رجعت و تحريف و بدعت است . عوامل آفت زا ، بدون آن كه از خود مخالفت و مقاومتي نسبت به اصل جريان و حركت نشان دهند ، در كنار آن رشد مي كنند و به تهي كردن محتواي حركت و بازگرداندن آن به سود خويش و ايجاد دگرگونيهاي ريشه اي ، كه جريان و حركت را خنثي و از تحرك بازدارد ، همت مي گمارند . گونه هاي مختلف اين آفت ها را در كنار همه جريان هاي بزرگ تاريخي مي توان يافت .
هرقدر عظمت حركت بيشتر باشد ، نوع آفت نيز پيچيده تر و خطرناكتر خواهد بود . ولي بسياري از جريان هاي عظيم تاريخي توانسته اند علي رغم وجود آفتهاي گوناگون ، به راه خود ادامه دهند .
حركتِ رهايي بخش اسلام در مسير تاريخي خود ، همواره دچار اين آفت ها بوده و از راههاي مختلف و به اشكال به ظاهر متفاوت در معرض خطر رجعت و تحريف و بدعت قرار گرفته است ؛ ولي از آنجا كه منبع و ريشه اصيل اين نهضت جهاني بزرگ ؛ يعني قرآن ، با صيانت الهي تضمين شده : { إنّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَاِنّا لَهُ لَحافِظُونَ } . ( 1 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . حجر : 9
48 |
علي رغم آسيب هايي كه بر برخي فروع آن وارد شده ، همچنان استوار و بي خلل ، روشنگرِ راه انسان هاي حقيقت جو مانده است .
در اين ميان ، گروهي كه قرآن آنان را تحت عنوان ومشخّصه { فَاَمَّا الَّذينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ } ( 1 ) معرفي مي كند ، با تلاشي مذبوحانه و تفسيرهايي ناهنجار ، برخي از فروع و بخشهاي اصيل اسلام را هدف اغراض شوم خود قرار داده و به تحريف و بي محتوا كردن آنها پرداخته اند .
در بسياري از موارد ، هدف اينان نسخ و مسخ اسلام و تحريف اصل دين نبوده است ؛ بلكه اميال و هواها و بازتاب منفعت طلبي ها و جبهه گيري هاي نابحق و مقاومت در برابر موضع حق ، آنان را به تحريف و بدعت در فروع واداشته است ؛ { ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذِينَ أَساؤُا السُّواي أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللهِ . . . } . ( 2 )
از جمله بخشهاي اصيل و مهم اسلامي ، كه به دليل اهميت بيشتر و نقشي كه در حفظ و حراست اساسي اسلام دارد و همواره در معرض خطر بي محتوا شدن و تحريف قرار گرفته است ، مسأله حج و محتواي گسترده و حركت آفرين آن مي باشد كه فرمود : « لا يَزالُ الدّينُ قائِماً ما قامَتِ الْكَعْبَةُ » ( 3 ) .
حج ، با داشتن بار سياسي و ابعاد مختلف اجتماعي ـ اقتصادي ، مي توانست هر سال تحوّلي بنيادين و حركتي انقلابي در زندگي مسلمانان و در نهايت در اوضاع سياسي جهان اسلام ايجاد كند و به دليل تماس مستقيم با مسأله حكومت و رهبري و امامت مسلمانان مهمترين اصل اسلامي و بنيادي ترين مسأله جهان اسلام را همراه داشته است ؛ به طوري كه حج صحيح و پرمحتوا مي توانست اوضاع جهان اسلام و زندگي صدها ميليون مسلمان را دگرگون و در نتيجه همه قدرت طلبان ناصالح و حكام و سردمداران آشفته بازار سياست و اقتصاد مسلمانان را از رسيدن به مقاصد شوم خود محروم سازد .
از اين رو ، همه كساني كه به نحوي منافعشان از طريق انجام مراسم صحيح حج به
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . آل عمران : 7
2 . روم : 10
3 . محجة البيضاء ، ج 2 ، ص 153
49 |
خطر مي افتاد و سرنوشت خود را با مسأله حج در ارتباط مي ديده اند ، سعي بر آن داشته اند كه به گونه اي از آثار بنيان كن حج در امان بمانند و قدرت و منافع خود را در برابر خطرات ناشي از حج ، آسيب ناپذير سازند .
شيطاني ترين راه براي تأمين اين هدف شوم ، ابقاي ظاهر حج و حفظ شكل و قالب ظاهري و بي محتوا كردن و خنثي نمودن آن بود ، كه در نهايت ( حج بي محتوا ) مي توانست به صورت عامل و وسيله اي براي تأمين اهداف شوم آنها تغيير ماهيت دهد .
در چند قرن اخير كه پاي استعمار غرب و شرق به كشورهاي اسلامي باز شد و منابع سرشار اقتصادي مسلمانان به صورت وحشتناكي مورد هجوم قرار گرفت و به يغما رفت و به منظور هموار شدن راه غارتِ بيشتر ، استقلال سياسي ، اقتصادي و فرهنگي از مسلمانان سلب گرديد . خطر تحريف حج بيش از پيش مطرح شد و اين فاجعه عظيم به شكل ديگري رخ داد .
اين بار حج ، به عنوان عامل بزرگ بيداري مسلمانان و حركت عظيم ضد استكباري ، به صورت سدي محكم و استوار در برابر هجوم و يورش غرب و شرق قرار گرفت و اينجا بود كه دشمن جديدي براي خنثي كردن آن ، به مبارزه و پيكار با حج همّت گمارد .
اين دشمن غدار نيز ، از تجربيات شيطاني دشمن اول سود برد و سعي بر آن داشت كه بدون ايجاد وقفه و خللي در انجام شكل ظاهري مراسم حج ، آن را از درون تهي نمايد و به سود خود تغيير ماهيت دهد .
اين ساده لوحي است اگر ما تصور كنيم كه توطئه مشترك استكبار و طاغوتها ، متمركز در براندازي حج و ممانعت از برگزاري مراسم آن است ؛ زيرا اين توطئه نه تنها عملي نيست كه اصولا سودي هم براي استكبار و طواغيت دربر نخواهد داشت و حتي الامكان بهره گيري از اين فرصت مناسب و ايده آل را از آنها خواهد گرفت .
عمق و پيچيدگي اين توطئه و سياستگذاري مشترك شوم در اين است كه : دشمن سعي در برگزاري حج دارد و تلاش ظاهري و سياستگذاري آشكار او در اين است كه اين مراسم هر چه با شكوه تر و با آرايشي بهتر انجام گيرد ؛ ولي به صورت قالبي تهي و صد در
50 |
صد فاقد محتوا و به دور از هر نوع بهره گيري در جهت ايجاد وحدت و قدرت و تشكل امت اسلامي .
بايد توجه داشت اين اولين بار نيست كه حج ، اين سنّت حيات بخش الهي ، دچار تحريف و قلب ماهيت مي شود ، بلكه در دوران جاهليت قبل از اسلام نيز ، علي رغم حج صحيح ابراهيم و انبياي عظام ( عليهم السلام ) استعمارگرانِ فرصت طلب آن را به مراسم تجليل بتها و وسيله اي براي مقاصد سلطه جويانه خود تبديل نمودند . و سالهاي متمادي ، دستِ توده هاي محروم و تحت ستم را از بهره گيري صحيح از اين موهبت قدرت آفرين مستضعفان ، كوتاه ساختند .
بررسي مشابهت ها و مشتركاتي كه بين بدعت جديد و تحريف دوران جاهلي وجود دارد ، مي تواند با توجه به قاطعيتي كه اسلام در ايجاد و تحول عميق در انجام مراسم حج و پاك سازي آن از لوث شركها و بدعت ها نشان داده است ، ما را به لزوم تجديد اين تحول و پاكسازي و نيز خطر چنين بدعت شومي واقف گرداند .
سابقه تاريخي مكّه و كعبه
نصوص اسلامي از قدمت و پيشينه تاريخي شهر مكه و ارزش والاي اين سرزمين ، سخنان جالبي به ميان مي آورد . ( 1 ) و « دحوالأرض » را ، كه اشاره اي پيچيده به خدا و ارزش شهر تاريخي مكه است ، از روزهاي مقدّس و داراي ارزش اسلامي معرفي مي كند . همچنين « بكّه » كه نام ديگر مكّه است ، بيانگر ازدحام و تراكم جمعيت است كه خود ، شاهد ديگري است بر سابقه تاريخي و ارزش اين سرزمين مقدس .
قرآن ، احترام به مكّه را آنقدر بالا مي برد كه چون امر مقدسي بر آن سوگند ياد مي كند ؛ { لاَ أُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ * وَأَنْتَ حِلٌّ بِهَذَا الْبَلَدِ } . ( 2 )
رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . نكـ : فروع كافي ، جلد 4 ، ص 190-188
2 . بلد : 2 ـ 3
51 |
« يَا أَيُّهَا النَّاسُ ، إِنَّ اللَّهَ قَدْ حَرَّمَ مَكَّةَ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالاَْرْضَ » . ( 1 )
ولي آنچه كه در اين بحث ، درخور اهميت بيشتر است ، بحث از كعبه ، خانه مقدس خداست . كعبه ، اوّلين خانه اي است كه به منظور عبادت توده هاي مردم بنا گرديد و اولين مركزي است كه به عنوان پايگاه توحيد ، پايه هايش برافراشته شد .
{ إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكاً وَهُديً لِلْعَالَمِينَ * فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِناً } . ( 2 )
وقتي يهوديان از تغيير قبله مسلمانان خشمگين شدند و پشت به بيت المقدس ايستادن را نوعي بي احترامي نسبت به شهر تاريخي و معبد پرسابقه بيت المقدس تلقّي كردند ؛ قرآن آنان را به سابقه تاريخي كعبه متوجّه ساخت و كعبه را داراي سابقه بيشتر و ارزش كهن تر معرفي كرد ، و آن را بيت عتيق ( وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ العَتيقِ ) ( 3 ) ، خانه كهن ، ديرپاي و سابقه دار خواند . و پيامبر آن را محاذي بيت معمور و برابر عرش پروردگار ، كه مطاف فرشتگان است ، و تنزّل ملكي آن دانست .
قرآن ، كعبه را يادگار ابراهيم و مبيّن توحيد خالص شمرد ، كه در بناي آن خلوص و پاكي نيت ابراهيم و اسماعيل قداست خاصي به شكل هندسي آن بخشيده است .
{ وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنْ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ } . ( 4 )
و به دستور خدا مي بايست اين خانه مقدس از هر نوع آلودگي ظاهري و نيز از شرك و ستم مبرّا و پاك باشد : { وَإِذْ بَوَّأْنَا لاِِبْرَاهِيمَ مَكَانَ الْبَيْتِ أَنْ لاَ تُشْرِكْ بِي شَيْئاً وَطَهِّرْ بَيْتِي لِلطَّائِفِينَ وَالْقَائِمِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ } . ( 5 ) و اين فرمان ، به صورت پيماني توحيدي با ابراهيم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سنن ابن ماجه ، جلد 2 ، ص 1038
2 . آل عمران : 96
3 . حج : 29
4 . بقره : 127
5 . حج : 26
52 |
و اسماعيل بسته شد : { وَعَهِدْنَا إِلَي إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِي لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ } . ( 1 )
خدا با وجود آن كه مبرا و منزّه از تلبس زماني است ، چنين خانه پاكي را به خود اختصاص داد و به شرف « بيتي » مفتخر فرمود . و در آلوده سازي آن سخت ترين هشدار و دردناكترين عقوبتها را وعده داد كه :
{ وَمَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحَاد بِظُلْم نُذِقْهُ مِنْ عَذَاب أَلِيم } . ( 2 )
سابقه تاريخي حج و مناسك آن
تمامي اين تمهيدها ، بدان جهت بود كه اين پايگاه توحيد ؛ خانه خدا ، الگو براي مردم ( مَثابةً لِلنَّاسِ ) و نيز مبارك و وسيله هدايت انسانها باشد و در آن مراسم ويژه اي انجام گيرد كه نشان دهنده قداست و متناسب با اهداف و ثمرات آن باشد ؛ مراسمي كه هرگونه شرك و وابستگي به غير خدا را از دلها و از زندگي انسانها بزدايد و راه خدا و زندگي خالصانه مردم را هموار سازد .
به همين دليل حج ، رسالت جهاني و جاودانه يافت و براي همه قشرها در تمامي اعصار و قرون عموميت پيدا كرد ؛ { الَّذِي جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاءً الْعَاكِفُ فِيهِ وَالْبَادِي } . ( 3 )
قرآن كريم با جمله اسميه : { وَللهِ عَلَي النّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ اِلَيْهِ سَبِيلا } استمرار ، ثبات و دوام اين فريضه الهي را بيان فرمود و با تخصيص « مَنِ اسْتَطاعَ » بعد از « للهِ عَلَي النّاس » ، تأكيدي بر تعميم رسالت كرد و نيز با تعبير « شعائر » بيان ديگري از قداست تاريخي را ، در تبين جايگاه حج ارائه داد كه در مجموع بيانگر اهميت فوق العاده رسالت جهاني و مداوم مراسم توحيدي حج است .
اعراب قبل از اسلام ، بدون توجّه به زمان مناسب حج ، مراعات اوّل ماه و رؤيت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . بقره : 125
2 . حج : 25
3 . حج : 25
53 |
هلال ، با شمارش ماهها حج را به صورت تحريف شده و آلوده به شرك به جا مي آوردند . تا اين كه قرآن ، زمان حج را منظم و موكول به رؤيت هلال كرد ؛ { يَسْأَلُونَكَ عَنْ الاَْهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ } ( 1 ) آن چنان كه در روزه ماه رمضان نيز ، اين نظام را مقرّر فرمود : « صُومُوا لِلرُّؤْيَةِ وَأَفْطِرُوا لِلرُّؤْيَةِ » . ( 2 )
قرآن ، مراسم توحيدي كعبه را به « حج » تعبير مي كند . ( 3 ) و اين نشانه آن است كه واژه حج ، قبل از اسلام هم به همان مناسك خاص اطلاق مي شده و نيازي به جعل اصطلاح جديد و « حقيقت شرعي » نداشته است . جالب آن كه معناي حج ، فقط قصد و رفتن به سوي كسي و جايي است و بس و در حج ابراهيمي آنچه مهم است و مطرح ، قصد و مقصد نهايي است .
برخي حج را از لغات سامي دانسته اند كه از ماده « ح ، ك » گرفته شده و در عبراني با تعبير « حك » آمده است و اين دليل ديگري است بر توسعه حج در ميان اقوام و ملل مختلف .
حج آدم
آدم ابوالبشر ، پس از جريان آزمايش بزرگ و خروج از بهشت و هبوط به عالم ملك و ماده و يافتن راه توبه براي جبران گذشته و تطهير خود ، توسط فرشته خدا به انجام مراسم حج هدايت شد و در پايان مناسك ، به وي مژده داده شد كه :
« إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ قَدْ غَفَرَ ذَنْبَكَ وَقَبِلَ تَوْبَتَكَ وَأَحَلَّ لَكَ زَوْجَتَكَ فَانْطَلَقَ آدَمُ وَغُفِرَ لَهُ ذَنْبُهُ وَقُبِلَتْ مِنْهُ تَوْبَتُهُ وَحَلَّتْ لَهُ زَوْجَتُهُ » . ( 4 )
هنگامي كه آدم ، آثار شكوهمند مناسك حج را مشاهده كرد و به بركتِ مراسم حج ،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . بقره : 189 .
2 . احكام القرآن ابن عربي ، جلد1 ، ص99
3 . آل عمران : 197 ؛ بقره : 185 ؛ بقره : 196
4 . فروع كافي ، ج 4 ، ص 191
54 |
خود را از تبعات و پي آمدهاي خطا و لغزش بزرگ ، پاك و منزه و سبكبال ديد ؛ از خداوند توفيق بهره گيري از اين نعمت بزرگ را براي فرزندان خود نيز خواست و خداوند دعاي وي را اجابت كرد كه هر انساني از نسل وي ، هرگاه چون آدم خالصانه در اين راه گام نهد ، چون او خالص و پاك گردد .
حج فرشتگان
در نصوص اسلامي ، پيشينه حج تا پيش از آدم نيز مطرح شده است . و بر اين اساس حضرت آدم نخستين كسي نيست كه مراسم حج را بجا آورد . در حديثي از امام صادق ( عليه السلام ) آمده است كه از جدّ بزرگوارش نقل مي كند :
هنگامي كه آدم از منا به مكه بازگشت ، فرشتگان به استقبال وي شتافتند و به او تهنيت گفتند و نويد مقبوليت دادند و گفتند : « أَمَا إِنَّهُ قَدْ حَجَجْنَا هَذَا الْبَيْتَ قَبْلَ أَنْ تَحُجَّهُ بِأَلْفَيْ عَام » .
حج ابراهيم
قبل از ابراهيم نيز كعبه مقصد آمال بود و مردم براي انجام حج ، رو به سويش مي نهادند . اما ديوارهاي كعبه با گذشت زمان فرسوده شده و رو به انهدام بوده است :
« وَكَانَتِ الْعَرَبُ تَحُجُّ إِلَيْهِ وَإِنَّمَا كَانَ رَدْماً . . . فَلَمَّا أَذِنَ اللَّهُ لَهُ فِي الْبِنَاءِ قَدِمَ إِبْرَاهِيمُ ( عليه السلام ) . . . » .
ابراهيم به امر خدا پايه هاي بيت را از نو برافراشت و با اسماعيل ، به راهنمايي فرشته وحي ، مناسك حج را به جا آورد . و بنا به گفته برخي نصوص ، ابراهيم خود ، قبل از تجديد بناي كعبه حج به جا آورده بود . ( 1 ) او به فرمان خدا ، مردم را به حج خانه خدا دعوت نمود :
{ وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالا وَعَلَي كُلِّ ضَامِر يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجّ عَمِيق } . ( 2 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . فروع كافي ، ج4 ، ص203
2 . حج : 27 ـ 26
55 |
پس از اسماعيل ، همچنان حراست از سيادت كعبه و توليت اين پايگاه توحيد ، بر عهده فرزندان او بود و پاسداري از مراسم حج و تطهير آن از تحريفهاي شرك آلود را ، پيامبران از فرزندان اسماعيل برعهده داشتند .
حج انبياي عظام
نوح ، هنگامي كه كشتي اش دچار توفان سهمگين بود ، مراسم حج را به جا آورد .
موسي با هفتاد پيامبر براي حج احرام بست .
يونس در آغاز حج « لَبَّيكَ كَشّافَ الْكُرَبِ الْعِظامِ لَبَّيْكَ » گفت .
عيسي بن مريم حجّش را با « لَبَّيْكَ يا ذَا الْمَعارِجِ لَبَّيْكَ » آغاز نمود .
داود وقتي بر بالاي كوه ، موج جمعيت طواف كننده را ديد ، دست به دعا بلند كرد .
سليمان با حضور انس و جنّ ، مناسك حج را به جا آورد . ( 1 )
آغاز دوران تحريف
مردم همچنان به پيروي از انبيا ، مناسك حج را به جا مي آوردند تا آن كه : « فَطَالَ عَلَيْهِمُ الاَْمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ » . ( 2 ) ، به تدريج فساد در زندگي وسپس تحريف در مناسك حج پديدآمد وحج باشرك ، آلوده گرديد وقدرت طلبان و سودجويان سلطه گر ، از موقعيت كعبه براي تثبيت موضع خود سوء استفاده كردند و هر كدام در كعبه براي خود خدا و آييني ساختند و در حقيقت پايگاهي بدلي براي حفظ قدرت و منافع خود ايجاد كردند .
قبيله « جُرْهم » بر ضدّ قبيله « مَعْد بن عدنان » قيام كرد و سپس « عمرو بن ربيعة بن حارثه » رييس قبيله « خُزاعه » بر « عمرو بن حارث جُرْهمي » رئيس قبيله « جرهم » شوريد و آنگاه قبيله « قُصَيّ بن كلاب » براي نابودي قبيله « خزاعه » جنگها به راه انداخت و هر كدام بعد از پيروزي و تسلّط بر كعبه ، حاكميت خود را تثبيت نمودند . ( 3 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . فروع كافي ، ج4 ، ص215 ـ 214
2 . حديد : 16
3 . فروع كافي ، ج4 ، ص211
56 |
كلبي در « الاصنام » مي گويد :
قبيله « اَزْد » هرساله به عنوان حج به مكه مي رفتند و قريش به قصد زيارتِ بتِ عُزّي و قبيله « مَدْحَج » براي زيارتِ بتِ « يَغوث » و قبائل « لحم و قضاعه و جذام » در محل « اقيصر » حج مي گزاردند .
انتقال حج به يمن
موقعيت كعبه و ريشه دار بودن مناسك حج ، هر قبيله قدرتمند ، جاه طلب و سلطه جويي را به وسوسه تسخير اين مركز دلها و مقصد آمال ، مي انداخت و هر كدام پس از پيروزي ضمن نصب بت ويژه خود و ايجاد بدعت جديد ، سعي بر آن داشتند كه مراسم حج هر چه با شكوهتر ، و جذابتر و با آرايشي چشمگيرتر برگزار گردد .
در تمامي درگيريها و زد و خوردها ، كه بر سر حراست كعبه و سيادت بر آن ، رخ مي داد ، قدرتهاي سلطه جو علي رغم اختلاف و درگيري و تفاوت در بتهاي ويژه و مراسم مخصوص به خود ، در يك جهت متّفق القول بودند و آن اين كه برگزاري مراسم توحيدي حج به زيان مقاصد و منافع تمامي آنان بوده و در نهايت موجب زوال قدرت و نابودي مطامع آنها مي باشد . چنانكه هرگونه صدمه و زيان به اصل كعبه و مراسم حج ، آنان را از بهره گيري سرشار از يك موقعيت رايگان كه از گذشتگان به ايشان رسيده است محروم خواهد نمود .
پر كردن چاه زمزم توسط قبيله « جرهم » نيز نه به خاطر آن بود كه با ايجاد مشكل آب از حج ممانعت كنند ، بلكه اقدامي براي نفي زمينه « سيادت » ديگران محسوب مي شد .
علي رغم اين تفكر سودجويانه ، براي اولين بار ، حادثه جديدي در تاريخ جاهلي رخ داد و فرمانرواي يمن بر آن شد كه اين موقعيت تاريخي را از مكه به يمن انتقال دهد و با حفظ اصل حج و جاذبه آن ، محل برگزاري مناسك را تغيير دهد تا كليه بهره هاي مادي و معنوي حاصل از مراسم حج نصيب دربار ابرهه گردد .
به منظور تحقّق بخشيدن به اين آرزو ، ابرهه با سپاهي كلان براي ويران نمودن كعبه به سوي مكه حركت كرد . او در اين يورش ، از فيلهاي عظيم الجثه و سپاهيان ورزيده
57 |
استفاده كرد و همه وسائل و ابزار ظاهري پيروزي را فراهم آورد . ليكن با اين همه تداركات ، به وسيله ابابيل و سجيل نابود شدند و اين نقشه خطرناك و شوم عقيم ماند .
تخريب و بازسازي كعبه
خطر سيلاب ها از يكسو و به غارت رفتن اشياي زرين كعبه از سوي ديگر ، قريش را بر آن داشت كه به خاطر استحكام و امنيت و شكوه بيشتر كعبه ، آن را منهدم و سپس به نوسازي اش همت گمارند . گرچه اين حادثه همزمان با سيادت مجدد حاميان دين حنيف و آيين توحيدي ابراهيم است و اينك عبدالمطلب و فرزندانش پاسدار حرمت كعبه و اختياردار زمزم و متولي تأمين آب آشاميدني حاجيانند و شخص پيامبر در دوران جواني ، قريش را در تجديد بنا هدايت و ياري مي دهد ؛ اما كعبه همچنان جولانگاه بت داران و هياكل شرك است و هر قبيله اي در خانه خدا بتي دارد و از رهگذر آن منافعي را مي طلبد .
حج پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله )
با شكوه ترين حج پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در سال دهم هجرت به همراهي دهها هزار مسلمان انجام گرفت . در اين حج ، عظمت و خلوص و آثار توحيدي مناسك حج به نمايش گذاشته شد و در تاريخ به نام « حجة الوداع » ثبت گرديد .
بي شك « حجة الوداع » تنها حج رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در طول دوران مدني آن حضرت بوده است ، اما اين كه آن حضرت در دوران جاهلي و نيز در طول زندگي در مكه حج به جا آورده است يا نه ، در ميان اهل حديث و نگارندگان تاريخ اختلاف نظر وجود دارد .
بنابر برخي از روايات اهل تسنن و احاديثي از اهل بيت ( عليهم السلام ) پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) بارها مراسم حج را به طور پنهاني انجام داد . و برخي از مورّخان علت آن را اختلاف در زمان انجام حج دانسته اند ؛ زيرا قريش به واسطه نسيء ، ماههاي حج را به تأخير مي انداختند و پيامبر مي خواست حج را در زمان واقعي آن به جا آورد . از اين رو ناچار بود اعمال حج را مخفيانه انجام دهد .
58 |
حجة الوداع
نمايش قدرت و تجلي روح توحيد
حج سال دهم هجرت ( حجة الوداع ) اولين و آخرين حج باشكوهي بود كه پيامبر در جمع يارانش ، پس از پيروزي اسلام به جا آورد و خصوصيات آن مي تواند بيانگر معيارهاي درست و اهداف اين مراسم ابراهيمي باشد .
به نقل از كافي و تهذيب و نيز نسائي و بيهقي ، رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) چهار روز به آخر ذيقعده ، و بنا به نقل مُسلم ، پنج روز به آخر ذيقعده از مدينه به قصد حج خارج شد .
به گفته ابن حزم ، پنج روز به آخر ذيقعده ، از مدينه خارج و چون شب را در ذوالحليفه ماند ، چهار روز مانده احرام بست و به سوي مكه حركت كرد و قبل از حركت ، فرمان داد در مدينه و اطراف آن ، مردم براي شركت در مراسم بسيج شوند و مناديان با صداي بلند ، مسلمانان را به حضور در حج فراخواندند و همه را از حج رسول خدا باخبر ساختند .
پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) خود ، به كساني كه اسلام آورده بودند و دسترسي به آنان نداشت ، نامه نوشت كه قصد حج دارد تا كساني كه توانايي دارند در حج شركت كنند . بدين ترتيب همه مسلمانان جزيرة العرب با دعوت عمومي پيامبر جهت حضور در اين مراسم باشكوه بسيج شدند و جمعي در مدينه و گروههاي زيادي در بين راه به پيامبر ملحق گشتند .
بنا به روايات محدثان اهل سنّت ، پيامبر پيش از هجرت دوبار حج گزارد و در روايات شيعه بيش از دوبار ، حتّي بيست بار نيز آمده است ولي هيچ كدام در وضعيتي كه « حجة الوداع » انجام گرفته ، نبوده است و نمي تواند معيار كامل حج توحيدي ، ابراهيمي و محمّدي باشد .
اين حج ، به تناسب اهداف و ويژگي هايي كه داشته ، به نامهاي مختلف شهرت يافته است :
الف ـ حجّة الوداع ؛ به جهت آن كه رسول خدا در جريان اين حج با مردم وداع گفت
59 |
و اشاره كرد كه اين فرصت تكرار نخواهد شد و مسلمانان ديگر با حضور وي حج نخواهند كرد .
ب ـ حَجّة البلاغ ؛ پيامبر با استفاده از اين فرصت ، طي مناسك حج ، بار ديگر كليات پيام وحي را به سمع مسلمانان رساند و مهمترين و جامعترين مسأله بشري را كه رهبري و امامت است ، در عمل به نمايش گذاشت . همانطور كه توضيح خواهيم داد ، با گفتاري صريح ابلاغ فرمود و در خطبه پاياني ، بارها فرمود : « اَلا هلْ بلّغتُ ؟ »
ج ـ حَجّة التمام ؛ در جريان اين سفر الهي و مناسك توحيدي ، آيه { الْيَومَ اَكمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ } نازل گرديد و به اين مناسبت ، اين حج پيامبر نام « حجة التمام » كه نشانگر اتمام دين و به نمايش گذاردن همه دين و تمامي پيام اسلام بود به خود گرفت .
د ـ حَجّة الاسلام : ابن سعد در طبقات مي گويد : ابن عباس كراهت داشت نام « حجّة الوداع » بر حج رسول خدا بنهد و خود ، آن را حجّة الاسلام مي ناميد . شايد اصرار وي از آن جهت بود كه بزرگترين شاخص حج پيامبر آن بود كه در طي مناسك حج ، اسلام با تمام محتوايش به نمايش گذارده شد و در برابر حج شرك آلود جاهلي ، حج صحيح ارائه گرديد .
خصوصيات چشمگير « حجّة الوداع » نشانگر اين حقيقت است كه پيامبر در قالب مناسك حج و در طي اين جريان باشكوه ، تمامي قدرت اسلام و عظمت مسلمانان و نقش رهبري را به نمايش گذاشت . و تجلي روح توحيد را در ايجاد همبستگي با شكوه و استحكام و استواري و يك سو و يك جهت بودن هدفها و خلوص و پاكي نيتها و خدايي شدن همه حركتها و تلاشها ارائه داد . و دشمنان را در برابر اين همه عظمت و قدرت و معنويت به خضوع و احساس عجز واداشت .
با فتح مكه ، تشكّل دشمنان اسلام و سردمداران شرك و الحاد و سران سلطه جوي قريش متلاشي گرديد . ولي نيروهاي پراكنده بازمانده از برخوردهاي گذشته ، بدون تشكل ظاهري در اطراف و اكناف مترصّد فرصتي مناسب براي سازماندهي جديد و تدارك هجوم و يورش مجدد بودند . پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) با چنين نمايش قدرت ظاهري و عظمت معنوي ، آنان را از نوع فكر شيطاني بازداشت و نسبت به هرگونه موقعيتي در زمينه
60 |
راه اندازي تحريكات و توطئه ها مأيوسشان نمود .
مسلمانان از سراسر جزيرة العرب كه در اين مراسم شركت كرده بودند ، در بازگشت ، اخبار اين تشكل باشكوه و رهبري متحد را به اطلاع همه مي رساندند و به اين وسيله خطر تحرك دشمن در همه جا خنثي مي گرديد .
در اين حج باشكوه ، پيامبر در عمل به مسلمانان تعليم داد كه چگونه مي توانند از نيروهاي پراكنده ، قدرتِ واحدي را به وجود آورند و با رهبري صحيح هدفها و مقصدها را متحد كنند و علي رغم همه اختلافهاي صوري و شكلي ، صف واحدي را در برابر دشمن تشكيل دهند .
حج شرك آلود جاهلي
در تاريخ ، بارها كعبه و مناسك حج توسط انبياي عظام از لوث شرك و بت پرستي تطهير و اين پايگاه توحيد از حيطه قدرت وسودجوييها و سلطه گريهاي طاغوت و استكبار خارج گرديد و به شكل و محتواي توحيدي بازگردانده شد . ولي در دوران فترت بين حضرت عيسي و رسالت جهاني پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) كه مردم شبه جزيره عرب با شرك و بت پرستي خو گرفته بودند ، كعبه و حج دچار انحرافي ترين بدعتها و زيانبارترين عادتهاي شرك آلود گرديد ، و اين پايگاه رهايي بخش و خلوص و توحيد به مركز وابستگيهاي استكباري و بت و بت پرستي تبديل شد و عبادت مردم در پاكترين مركز عبادت به صورت صفير و صوت كشيدن و كف زدن درآمد :
{ وَمَا كَانَ صَلاَتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلاَّ مُكَاءً وَتَصْدِيَةً } . ( 1 )
هر گروهي كه براي زيارت كعبه و انجام حج به مكه روي مي آوردند ، به بتي تعلّق داشتند و سر بر آستان آن مي ساييدند و قريش ، كه پاسداري از اين بتها را برعهده داشتند ، منافع خود را در همين وابستگيها و توهمات و جهالتها مي ديدند و سخت در حمايت آن مي كوشيدند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . انفال : 35
61 |
مراسم حج ، براي اينان كه خود را خادمان كعبه مي ناميدند روزگار سيادت و فرمانروايي بر انبوه مردم به استضعاف كشانده شده و جاهل و تحميل خواسته ها و تأمين مطامع و هر چه باشكوهتر برگزار شدن حج ، آنها را در رسيدن به اهداف شومشان بيشتر ياري مي كرد ( 1 ) .
برخي از ويژگي هاي حج جاهليت
1 ـ احرام ، نخستين گام توحيدي در حج ابراهيمي است كه نشانه خلوص و جدا شدن از همه وابستگيها و پيوستن به خداي يگانه است . با احرام ، همه اعمال حج ، رنگ توحيدي مي يابد و جهت گيريها به سوي خدا و اجتناب از شرك و دشمني با طاغوت و استكبار مي گردد .
حج جاهلي ، بنابر ماهيت شرك آلودش ، فاقد احرام بود و ميقاتي نداشت و آغازش چون فرجام ، بي محتوا و فاقد تحرك و سازندگي بود .
2 ـ در دوران جاهليت ، جز اندكي ، باقي حج گزاران به محرمات احرام ملتزم نبودند و در مدت انجام مناسك ، از فرصت آمادگي كه پيدا مي كردند ، سودي نمي بردند و در جهت دوري از عادتهاي زشت و آماده شدن براي زندگي پاك گامي برنمي داشتند .
3 ـ برهنگي در حال طواف ، از عادتهاي زشتي بود كه به شكل ظاهريِ حج جاهلي نيز چهره نفرت انگيز مي داد .
4 ـ تبعيض و تفاخر ، به نوبه خود ، حج جاهلي را از هر نوع خصيصه عبادي و معنوي تهي مي ساخت و اين مراسم پاك را در خدمت اشرافيت و اختلافات نژادي و طبقاتي قرار مي داد .
در حج جاهلي ، وقوف به عرفات اختصاص به كساني داشت كه از خارج مكه به
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . در تاريخ العرب آمده : « در جاهليت عرب ، سه گروه وجود داشت : گروه نخست ، كساني بودند كه برهنه طواف مي كردند و آنان را « راحله » مي ناميدند . و گروهي با لباس شخصي خود ، كه آنان را « حُمس » مي گفتند . و سوّم گروهي كه در اعمال حجّ چون « راحله » عمل مي كردند ولي طواف را با لباسي كه از خود داشتند ( از اهل حرم نمي گرفتند ) بجا مي آوردند . »
62 |
زيارت كعبه مي آمدند . و رفتن از عرفات به مشعرالحرام ( افاضه ) ، عملي بود كه آنان مي بايست انجام مي دادند ولي قريش وطوايف مجاور حرم و وابستگانشان ، خود را از اين عمل معاف مي دانستند و خويشتن را اهل الله مي شمردند و اين تبعيض ناروا در اسلام برداشته شد : { ثُمَّ اَفيضُوا مِنْ حَيْثُ اَفاضَ النَّاسُ } ( 1 ) .
5 ـ در جاهليت ، حجاج نمي توانستند از غذاي خارج حرم بخورند . آنان مي بايست از آنچه كه در اختيار داشتند استفاده كنند . و اين امتياز در عين اين كه يك بدعت بود ، سود سرشاري را براي قريش كه خود را متوليان حرم مي دانستند دربرداشت .
6 ـ حجاج مي توانستند در زير چادرهاي چرمي استراحت كنند و استراحت زير چادرهاي غير چرمي روا نبود .
7 ـ اعمالي مانند سرخ كردن با روغن و ساييدن كشك را ، در مدت حج ، بر خود حرام مي دانستند .
8 ـ به جاي طواف دور كعبه ، در صفا و مروه دو بت نصب كرده بودند كه بر دور آنها طواف و استلام ( مسح با دست ) مي كردند و قرباني را نيز به پاي اين بتها انجام مي دادند .
9 ـ قبايلي چون قريش در ايام حج ، از در خانه وارد نمي شدند . آنان از ديوار فرود مي آمدند و اين را براي خود امتياز مي دانستند .
10 ـ بدعت « نسيء » از سودجويي و خلط مسائل عبادي با منافع تجاري و بازرگاني نشأت مي گرفت ؛ زيرا اختلافي كه ماههاي قمري و شمسي دارد ، موجب مي شد كه فصول ماههاي حج تغيير كند و منافع تجاري و بازرگانيِ قبايلِ سودجو را به خطر افكند .
از اين رو با استفاده از تفاوت ايام سال قمري و شمسي ( حدود ده يا يازده روز در سال ) مقرر مي داشتند كه هر سه سال يك بار ، ماه صفر را به جاي ماه محرم آغاز سال نو قرار دهند . و به اين ترتيب مي توانستند موسم حج را همه سال در فصل معين انجام دهند .
ابوريحان بيروني مي گويد : در جاهليت اعراب حجاز و مكه ، از دو قرن پيش از هجرت پيامبر ، اين عمل را در تقويمهاي خود انجام مي دادند و دانشمندان قبيله كنانه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . بقره : 199
63 |
محاسبه رياضي آن را بر عهده داشتند .
در زمينه بدعت نسيء ، ديدگاههاي ديگري نيز وجود دارد كه از محور بحث ما خارج است . آنچه قابل توجه است ، تحليلي است كه قرآن در مورد اين بدعت ارائه داده است .
{ إِنَّمَا النَّسِيءُ زِيَادَةٌ فِي الْكُفْرِ يُضَلُّ بِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا يُحِلُّونَهُ عَاماً وَيُحَرِّمُونَهُ عَاماً لِيُوَاطِئُوا عِدَّةَ مَا حَرَّمَ اللهُ } . ( 1 )
آنچه قريش به عنوان حج انجام مي دادند ، خود عملي كفرآميز و شرك آلود بود و بازي با معتقدات مردم و محور قرار دادن منافع مادي در يك عمل عبادي ، و بالاخره تابع هوا و هوس قرار دادن آنچه به عنوان عبادت انجام مي گيرد ، خود كفري افزون و گمراهي مضاعف و زياده روي در كفر و دور نگهداشتن حقايق از مردم گمراه مي باشد .
11 ـ كف زدن و سوت كشيدن و مراسم عبادي را به مراسم جشن و پايكوبي و عشرت درآوردن .
مورّخان ، خصوصيات ديگري را نيز در مورد حجّ دوران جاهليت ذكر كرده اند كه در واقع محور اصلي ويژگيهاي حج جاهلي را مي توان در سه جهت زير خلاصه نمود :
امتيازطلبي و روح تبعيض ، به خود اختصاص دادن خانه خدا و انحصارطلبي قريش به عنوان واليان حرم ، وسيله قرار دادن حج براي تأمين منافع و مقاصد گروهي .
چنانكه اين سه نوع ويژگي نيز به نوبه خود مبين يك خصلت است كه مشخصه اصلي حج جاهلي مي باشد و آن بي محتوا كردن اين مراسم عبادي ـ سياسي و سپس سود بردن از قالب تهي شده آن است .
رمز توحيدي بودن حج اسلام
اسلام با نفي ويژگيهاي اصلي حج جاهلي ، محتواي توحيدي حج را بر قالب مناسك حج بازگرداند و هرگونه تبعيض و امتيازطلبي را در مراسم حج لغو و حتي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . توبه : 37
64 |
اختلافات ظاهري را نيز برانداخت . همه با يك شكل و لباس و با يكنوع عمل و همسو و همسان ، خاضع در برابر خدا و در يك فرم ، بايد به انجام مناسك بپردازند .
شيوه اي كه اسلام براي حج گزاري انتخاب كرده ، شيوه قشر ممتاز و حتّي متوسط نيست . شيوه قشر محروم و زي كساني است كه به خواري كشانده شده اند ، اما اكنون همه اين شيوه را در برابر خدا و در جهت تجرد از تعلقات و گسستن وابستگيها به خود گرفته اند تا ضمن بيرون آمدن از امتيازطلبي و روح تبعيض ، درد جانكاه محرومان و ستمديدگان و به ذلّت كشانيده شدگان را لمس كنند .
و نيز در حج اسلام ، حاكميتِ روح برادري و برابري ، هر نوع انحصارطلبي را منتفي ساخته است و به كسي اجازه نمي دهد كه خانه خدا و قداست آن را به خود اختصاص دهد و آن را وسيله تفاخر و سوء استفاده از احساسات پاك مذهبي مردمي قرار دهد كه انجام مناسك حج را بر خود فرض مي دانند . و هيچ گروهي به عنوان واليان و متوليان و خادمان كعبه ، نمي توانند اين خانه خدا و مثابه ناس را در انحصار خويش درآورند و اهداف و مطامع هيچ كس و هيچ گروهي نمي تواند تعيين كننده شيوه برگزاري حج و بهره گيري از ثمرات حيات بخش آن باشد .
در تفكر توحيدي اسلام ، صاحب اين خانه خدا است و جز او صاحبخانه اي ندارد . آنان كه ميزبان حاجيانند و خود را خانه دار و نگهبان خانه خدا مي دانند ، شرافتي جز خدمت بي ريا در جهت رضاي خدا ، ندارند .
از سوي ديگر ، حج اسلام گرچه در كنار اسرار و آثار معنوي ، يك سلسله منافع سياسي و اقتصادي در جهت بهبود وضع عمومي مسلمانان جهان دربر دارد ، اما هرگز بر محور منافع مادي و اقتصادي استوار نيست و با هيچ مصلحت مادي و انتفاعي نمي توان مراسم و مناسك حج را از آنچه كه خدا فرمان داده و آدم و ابراهيم و رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) انجام داده اند تغيير داد و حج را در مصلحت فرد و يا گروهي خاص قرار داد .
هيچ قدرتي نمي تواند براي رسيدن به منافع و مطامع شخصي يا گروهي ، در حج اسلام و حج ابراهيمي و حج محمدي ، تغييري دهد و چيزي بر آن اضافه و يا جزئي و حقيقتي را از آن حذف نمايد ؛ زيرا حج اسلام ، آهنگ حركت فطرت به سوي الله و سير در
65 |
جاده تكامل است و چنين حركتي قابل تغيير و تبديل نيست ؛ { فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَةَ اللهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لاَ تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ } . ( 1 )
اسلام با تأكيد بر اين سه اصل ، از معنويت و قداست و محتواي حج پاس داشته و حج ابراهيمي را احيا كرده و با منع از هر نوع بدعت گذاري ، محتواي سازنده و حركت آفرين حج را تضمين كرده است .
بازگشت به حج ابراهيمي و حج محمدي ( صلّي الله عليه وآله )
اكنون ، علي رغم همه بوقهاي تبليغاتي جهان استكباري ، آهنگ حركت براي بازگشت به حج ابراهيمي و حج محمدي ( صلّي الله عليه وآله ) نواخته شده و صفوف فشرده اي از مسلمانان آگاه و بصير و بينا ، در نقاط مختلف جهان ، به جبهه برخورد اسلام با دنياي استكباري پيوسته اند .
امروز ، صدها هزار مسلمان متعهد و آگاه كه در كنگره جهاني حج شركت مي كنند ، از خود مي پرسند :
آيا فلسطين ومسجدالاقصي توسط صهيونيسم غصب نشده است ؟
آيا جنوب لبنان توسط رژيم اشغالگر قدس به اشغال نظامي درنيامده است ؟
آيا با اين همه فقر و جهل و بيماري در سراسر كشورهاي اسلامي ، منابع سرشار و بيكران نفت و ديگر منابع زيرزميني مسلمانان در اختيار همان ها قرار ندارد كه خود ، عامل تداوم فقر و جهل و بيماري در جهان اسلام مي باشند ؟
آيا قدرتهاي شرق و غرب ، مزدوران خود را تا دندان ، براي تهاجم به تنها كشور و دولتي كه فرياد ضد استكباري و نداي « نه شرقي و نه غربي » را سر داده است وخاموش كردن اين صدا ، مسلح و مجهز نكرده اند ؟
آيا صدها مشكل و هزاران مسأله در ابعاد سياسي ، اقتصادي و فرهنگي براي جهان اسلام و امت اسلامي وجود ندارد ؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . روم : 30
66 |
اگر چنين است ، چرا در مراسم حج خانه خدا ، كه مثابه و امن و قوام مردم و اساس دين است ، سخني از اين مسائل به ميان آورده نمي شود ؟
چرا در كنگره عظيم حج ، براي حل اين مشكلات گامي برداشته نمي شود ؟
با نزديكتر شدن دو دولت ايران و عربستان و رفع سوء تفاهمات اميد مي رود پاسخي براي اين چراها پيدا شده و حج اين عبادت شكوهمند اسلامي به محلي براي حل مشكلات جهان اسلام و زمينه ساز وحدت جهاني مسلمين تبديل گردد .
67 |
درس پنجم :
آثار و فوايد سفر
محمّد اسحاق مسعودي
1 ـ صحت و تندرستي :
رسول گرامي اسلام ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : سفر كنيد تا تندرست باشيد . ( 1 )
امام سجاد ( عليه السلام ) فرموده اند : به حج و عمره برويد تا بدنهاي شما سالم بماند . ( 2 )
2 ـ پند آموزي و عبرت گيري :
با مسافرت و مطالعه و بررسي آثار بجامانده از گذشتگان ، انسان به بيوفايي دنيا و زوال قدرتها و مقامها پي مي برد و نيز به عاقبت نافرجامِ ستمگران و ظالمان آگاهي مي يابد و همه اينها براي او درس عبرت و پندي آموزنده مي گردد كه مبادا همان راه را برود و آنچنان به زر و زينت دنيا و پُستهاي آن دل خوش كند كه گذشتگان كردند . يكي از
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . وسائل الشيعه ، ج8 ، ص250 ، قال رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) : « سافِرُوا تَصِحُّوا » .
2 . همان ، ص5 ، قال علي بن الحسين ( عليهما السلام ) : « حُجُّوا وَاعْتَمِرُوا تَصِحَّ أَبْدَانُكُمْ » .
و ص9 ، قال علي بن الحسين ( عليهما السلام ) : « حُجُّوا وَاعْتَمِرُوا تَصِحَّ أَجْسامُكُمْ » .
68 |
دلايل ترغيب به سفر ، در قرآن همين است :
قرآن كريم : { قُلْ سِيرُوا فِي الاَْرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ } ( 1 )
خاقاني نيز در قصيده معروفش گفته است :
هان اي دل عبرت بين از ديده نظر كن هان * * * ايوان مداين را آئينه عبرت دان
دندانه هر قصري ، پندي دهدت نونو * * * پند سرِ دندانه بشنو زبُن دندان ( 2 )
3 ـ آشنايي بيشتر با عظمت و قدرت پروردگار متعال
با ديدن وسعت جهان ( آنهم در كره خاكي ) و زيبائيهاي گوناگون و عجايب و شگفتيهاي فراوان آن بيشتر در برابر خالق متعال سرِ خضوع و خشوع فرود مي آوريم :
سعدي گفته است :
اگر مطالعه خواهد كسي ، بهشت برين را * * * بيا مطالعه كن ، گو ، به نوبهار زمين را
شگفت نيست اگر از طين به دركند گل نسرين * * * همان كه صورتِ آدم كند سُلاله طين را
4 ـ آشنايي با فرهنگها و مليت هاي مختلف
خداوند در قرآن فرموده است : ما شما را از نري و ماده اي آفريديم و شما را جماعت ها و قبيله ها قرار داديم تا با يكديگر آشنا شويد . ( 3 ) طبيعي است يكي از راههاي تحقّق اين هدف و يا مقدمه آن ، مسافرت است .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . نمل : 69 ، نكـ : آل عمران : 137 ، انعام : 11 ، نحل : 36 ، عنكبوت : 20 ، روم : 42
2 . ديوان خاقاني ، ص359
3 . حجرات : 13
69 |
5 ـ سود مادي ( ازدياد رزق وروزي )
امام سجاد ( عليه السلام ) فرمود : « به حج و عمره برويد تا تندرست باشيد و رزق شما توسعه يابد . » ( 1 )
يكي از راههاي ارتباط با اقوام ديگر ، رابطه اقتصادي و تجاري است كه معمولاً از طريق سفر حاصل مي گردد و عايدات و منافعي را به دو طرف معامله ( افراد باشند يا ملّتها و يا دولتها ) مي رساند .
در شعري منسوب به اميرمؤمنان علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) چنين آمده است :
« اگر در شهري دچار تنگي روزي شدي و اميدي به توسعه آن نداشتي ، كوچ كن ( وراه سفر پيش گير ) چرا كه زمين پروردگار وسيع و طول و عرض آن زياد و از مشرق تا مغرب است . » ( 2 )
به مناسبت ، در همين جا چند بيت شعر ديگر كه منسوب به حضرت امير ( عليه السلام ) است مي آوريم :
« از وطن خويش بدنبال كسبِ كمال بيرون برو و راه غربت و سفر را در پيش گير ؛ زيرا كه در سفر پنج فايده نهفته است :
1 ـ روحيه انسان با نشاط مي شود .
2 ـ سود مادي براي تأمين زندگي در پي دارد .
3 ـ به انسان علم و آگاهي مي بخشد .
4 ـ آداب و سنّتها را مي آموزد .
5 ـ با انسانهاي بزرگوار ، دوست و آشنا و همراه مي گردد .
اگر بگويي : سفركردن ، خواري و ذلت ، و رنج و محنت به همراه دارد و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . وسائل الشيعه ، ج8 ، ص5 و 9
« حُجُّوا وَاعْتَمِرُوا تَصِحَّ أَبْدَانُكُمْ وَتَتَّسِعْ أَرْزَاقُكُمْ » .
2 . ديوان منسوب به امام علي ( عليه السلام ) ، ص36 :
و اذا رأيت الرّزق ضاقَ ببلدة * * * و خشيتَ فيها اَن يضيق المكسب
فارْحَل فأرض اللهِ واسعة الفضا * * * طولا و عرضاً ، شرقها و المغرب
70 |
پيمودن بيابانها و به جان خريدن سختيها و دشواريها را در پيش دارد ، پاسخ اين است كه :
براي جوانمرد ، مرگ ، بهتر از ماندن و زندگي كردن در بين سخن چينان و بدگويان و حسودان است . » ( 1 )
آثار و فوايد سفر حج :
گذشته از آثاري كه پيش از اين ياد شد ، آثار و فوايدي نيز در خصوص سفر حج وجود دارد :
1 ـ مهمان خدا شدن . ( 2 )
2 ـ پاك شدن از گناهان ( تطهير از آلودگيها ) . ( 3 )
3 ـ شروع زندگي از نو ( اميد به آينده ) . ( 4 )
4 ـ تقويت اراده و غلبه بر هوي و هوس . ( 5 )
اينها همه ، به خاطر رياضتهايي است كه زائر در اين سفر مي بيند از آن جمله است :
دوري از خانه و خانواده ، فراغت از هرگونه اشتغال و سرگرمي به ماديات ، پرهيز از لذتها ، رعايت موارد ممنوعه در حال احرام و . . .
5 ـ خلق و خوي الهي پيدا كردن و اصلاح ايمان . ( 6 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ديوان منسوب به امام علي ( عليه السلام ) ، ص45 :
تَغَرَّبْ عَنِ الاَْوْطَانِ فِي طَلَبِ الْعُلَي * * * وَسَافِرْ فَفِي الاَْسْفَارِ خَمْسُ فَوَائِدَ
تَفَرُّجُ هَمّ وَاكْتِسَابُ مَعِيشَة * * * وَعِلْمٌ وَآدَابٌ وَصُحْبَةُ مَاجِد
فَإِنْ قِيلَ فِي الاَْسْفَارِ ذُلٌّ وَمِحْنَةٌ * * * وَقَطْعُ الْفَيَافِي وَارْتِكَابُ الشَّدَائِدِ
فَمَوْتُ الْفَتَي خَيْرٌ لَهُ مِنْ مَعَاشِهِ * * * بِدَارِ هَوَان بَيْنَ وَاش وَحَاسِد
2 . وسائل ، ج8 ، ص7 ، روايت15
3 . همان : « وَالْخُرُوجِ مِنْ كُلِّ مَا اقْتَرَفَ اْلعَبْدُ تَائِباً مِمَّا مَضَي » .
4 . همان ، ص5 ، روايت7
5 . استفاده از مجموعه احكام حج .
6 . وسائل ، ج8 ، ص9 ، روايت20
71 |
6 ـ فهم بيشتر احكام و مسائل دين . ( 1 )
7 ـ آشنايي با مشكلات جهان اسلام . ( 2 )
8 ـ طرح ايجاد اخوّت بين المللي ـ اسلامي و برنامه ريزي جهت ايجاد امت واحده .
9 ـ آشنا كردن ديگر مسلمانان با اسلام ناب محمّدي و تبيين نقشه ها و توطئه هاي تفرقه آميز استكبار جهاني .
10 ـ بهشت و رضوان الهي . ( 3 )
ثواب سفر حج :
الف ـ مغفرت و رضوان الهي .
ب ـ بهشت .
امام سجاد ( عليه السلام ) فرمود : « الْحَاجُّ مَغْفُورٌ لَهُ وَمَوْجُوبٌ لَهُ الْجَنَّةُ » . ( 4 )
پاداش سفر براي زيارت انبيا و ائمه ( عليهم السلام )
از امام رضا ( عليه السلام ) روايت شده است كه فرمود : براي هر امامي برگردن دوستداران و شيعيانش عهد و پيماني است و متمّم وفا به اين عهد ، زيارت قبور آنان است . پس هر كه با رغبت و ميل به زيارت آنان برود و آنچه بدان رغبت داشتند ( از توحيد و نبوت و ولايت و پيروي از دستورات الهي ) را تصديق بنمايد ، امامان او شفيعان او در قيامت خواهند بود . ( 5 )
در روايات متعددي ، پس از تأكيد بر زيارت قبور امامان و عرفان به حق آنان ، پاداشهايي از اين نمونه را متذكر شده اند : بهشت الهي ( 6 ) ، غفران و آمرزش ، ساده بودن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . وسائل ، ج8 ، ص8 ، حديث18
2 . همان ، ص5
3 . همان ، ص5
4 . وسائل ، ج8 ، ص5 ، حديث7
5 . وسائل الشيعه ، ج10 ، ص253 ؛ « . . . كَانَ أَئِمَّتُهُمْ شُفَعَاءَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ » .
6 . وسائل الشيعه ، ج10 ، ص257 و 440
72 |
حساب قيامت ، در امان بودن از وحشت ( روز قيامت يا قبر و دوزخ . . . ) ، استقبال فرشتگان و . . . ( 1 )
و براي زائر قبور شهداي آل محمّد ( صلّي الله عليه وآله ) نيز بخشش گناهان و اينكه انسان همانند روزي مي شود كه از مادر زاده شده است به عنوان پاداش منظور گرديده است . ( 2 )
و براي كسي كه در يكي از دو حرم ؛ مسجد النبي و مسجد الحرام بميرد ، گفته اند :
در پيشگاه الهي محاسبه و بازخواست نمي شود . ( 3 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . همان ، ص293 و 378
2 . وسائل الشيعه ، ج10 ، 295
3 . همان ، ص261