بخش 9
درس نوزدهم : نگاهی به زندگی حضرت محمد ازدواج تدبیر برتر #171; بعثت #187; و #171; دعوت #187; تهدید تطمیع شکنجه هجرت حکومت اسلامی در مدینه اخوّت دعوت جهانی غدیر خم درس بیستم : وظایف پیروان رسول خدا گواهی دادن به بندگی و رسالت پیامبر ( صلّی الله علیه وآله ) احترام به پیامبر ( صلّی الله علیه وآله ) پاسداشت حرمت پیامبر ( صلّی الله علیه وآله ) اسوه#160;پذیری دوست داشتن پیامبر ( صلّی الله علیه وآله ) پیروی از پیامبر ( صلّی الله علیه وآله ) پیروی از عترت پیامبر ( صلّی الله علیه وآله ) دروغ بستن بر پیامبر ( صلّی الله علیه وآله ) بپا داشتن سنّت پیامبر ( صلّی الله علیه وآله ) ترک نکردن سنت پیامبر ( صلّی الله علیه وآله ) تغییر ندادن سنت پیامبر ( صلّی الله علیه وآله ) ترجیح دادن پیامبر ( صلّی الله علیه وآله ) فرو آوردن صدا در محضر پیامبر ( صلّی الله علیه وآله ) بی#160;تابی در رحلت پیامبر ( صلّی الله علیه وآله ) خشنود کردن دخت پیامبر ( صلّی الله علیه وآله ) یادکرد اجداد پیا
202 |
درس نوزدهم :
نگاهي به زندگي حضرت محمد ( صلّي الله عليه وآله )
محمّد خردمند
حضرت ابوالقاسم محمد مصطفي ( صلّي الله عليه وآله ) فرزند عبدالله بن عبدالمطلب ، در سال 570 ميلادي ( چهل سال قبل از بعثت و 53 سال قبل از هجرت ) در مكه از مادرش آمنه زاده شد .
عصري كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در آن به دنيا آمد ، دوراني تاريك و به تعبير قرآن كريم دوران « جاهليّت » بود ؛ زيرا بجاي پرستش خداي يگانه ، بت هاي سنگي و چوبي را مي پرستيدند ؛ برخي از آنان دختران را زنده به گور مي كردند . به ضعيفان ظلم و ستم روا مي داشتند و از هيچ ناروايي رويگردان نبودند و به بيان قرآن كريم در « ضَلال مبين » بودند . مردمان آن عصر ، انسانهايي اُمّي و درس ناخوانده و مكتب نديده بودند كه بجز افراد انگشت شمار قدرت خواندن ونوشتن را نداشتند .
همراه و همزمان با ولادت حضرت محمد ( صلّي الله عليه وآله ) حوادث عجيب و شگفت آوري رخ داد و جهان را متوجه امري عظيم كرد ؛ از جمله كاخ رفيع وبزرگ انوشيروان ـ پادشاه ساساني ـ لرزيد و 14 كنگره آن فرو ريخت ( 1 ) و آتشكده فارس ، كه آتش آن سالها روشن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . بحار ، ج 5 ، ص 257
203 |
بود ، ناگهان خاموش شد ودرياچه ساوه خشكيد . ( 1 ) وبتهاي مكه واژگون شد . و رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) در زمان تولّد ، اين جمله ها را گفت : « اَلله اكبرُ ، اَلحمدُ لله كثيراً وَسبحانَ اللهِ بُكْرَةً وَأصِيلاً » . ( 2 )
ازدواج
حضرت محمد ( صلّي الله عليه وآله ) در 25 سالگي در حالي كه به راستي و درستي شهره بود ، با خديجه دختر خويلد كه 40 داشت ازدواج كرد . ( 3 )
پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) بهترين دوره زندگي خود ؛ يعني جواني و ميانسالي را با خديجه سپري كرد . خديجه تا زماني كه درگذشت ، تنها همسر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) بود . خديجه در بين زنان ، نخستين كسي بود كه به رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) ايمان آورد و در ياري و حمايت او از هيچ تلاشي دريغ نورزيد و تمـام دارايي اش را در راه تبليغ اسـلام و دفاع از قرآن صـرف كـرد . خديجه بعد از بيست و پنج سال زندگي و همراهي با پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در سال دهم بعثت ، در 65 سالگي رحلت كرد . ( 4 ) رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) خديجه را بسيار دوست مي داشت و به او احترام خاصي مي گذاشت .
خديجه ( عليها السلام ) براي حضرت محمد ( صلّي الله عليه وآله ) شش فرزند بزاد : دو پسر به نامهاي قاسم و طاهر كه در اوايل كودكي در مكه رحلت كردند و چهار دختر به نامهاي فاطمه ( عليها السلام ) رقيه ، زينب و امّ كلثوم . ( 5 )
دقت و تأمل در ازدواجهاي رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) بعد از رحلت خديجه ( عليها السلام ) ، نشان مي دهدكه اين امر براي چند هدف صورت گرفته است :
1ـ از بين بردن سنن جاهلي و تثبيت احكام اسلامي ؛ يكي از سنت هاي عصر جاهليت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . همان ، ج 15 ، ص 258-263
2 . السيرة الحلبية ، ج 1 ، ص 64 و تاريخ اليعقوبي ، ج 2 ، ص 5
3 . بحار ، ج 16 ، ص 56 و 73
4 . تاريخ اليعقوبي ، ج 2 ، ص 20 والغدير ، ج 7 ، ص 373
5 . بحار ، ج 16 ، ص 3 و اعلام الوري ، ص 146
204 |
آن بود كه اگر كسي را به فرزند خواندگي مي پذيرفتند ، تمام احكام فرزند واقعي خود را نيز براي او اجرا مي كردند ؛ مثلاً همانطور كه ازدواج با همسر پسران خود را حرام مي شمردند ، ازدواج با همسر پسرخوانده خود را نيز جايز نمي دانستند . اين حكم جاهلي ، نادرست بود و اسلام آن را لغو كرد . زيد بن حارثه ؛ پسر خوانده رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) بود . او به دستور پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) با زينب بنت جحش ـ دختر عمّه رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) ـ ازدواج كرد . زينب فخر ميورزيد و زندگي را بر زيد تلخ مي كرد تا اينكه سرانجام زينب را طلاق داد . پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) پس از آن ، به دستور خدا با زينب ازدواج كرد تا به آن سنّت جاهلي ، در عمل خط بطلان بكشد . ( 1 )
2ـ كمك به درماندگان و يتيمان ؛ رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) با سوده ازدواج كرد تا آبرو و ايمان او محفـوظ بماند ؛ زيرا پس از مهاجرت به حبشه ، شوهر سوده وفات كرد و وي بي سرپرست ماند و ممكن بود قبيله اش او را به طرف خود ببرند و به كفر و شركش باز گردانند . وهمچنين زينب بنت خُزيمه ، بيوه اي بود كه رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) با وي ازدواج كرد تا آبروي آن زن فقير را حفظ كند ؛ همان زني كه در حال فقر نيز بخشنده و دلسوز و معروف به امّ المساكين ( مادر بينوايان ) بود . ( 2 )
3ـ براي آزادي اسيران و بردگان ؛ قبيله بزرگ بني المُصْطَلَق در جنگ با اسلام ، مغلوب و اسير شد . پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) با جويريه دختر حارث ـ بزرگِ بني المصطلق ـ ازدواج كرد . مسلمانان نيز به بركت اين ازدواج و به احترام رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) بسياري از آنان را آزاد كردند . بنابر نقل ابن هشام ، صد خانواده آزاد شد . ( 3 )
4- تدبير سياسي براي كنترل و تضعيف دشمنان و حفظ مصالح سياسي مسلمين ؛ رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) براي كنترل دشمنان و مخالفان ، با عايشه ، حفصه ، امّ حبيبه ، صفيه و ميمونه ازدواج كرد . امّ حبيبه در حالي مسلمان شد كه پدرش ابوسفيان ، دشمن درجه يك
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . احزاب ، 37
2 . بحار ، ج22 ، ص203
3 . السيرة النبوية لابن هشام ، ج3 ، ص295
205 |
رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) بود و شوهرش نيز مرتد شده ، پس از آن از دنيا رفته بود . امّ حبيبه مضطرب و نگران بود تا آنكه رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) با او ازدواج كرد . ( 1 ) صفيّه دختر حُيَيّ بن أخْطَب ـ رييس قبيله بني نضير ـ بود . قبيله بني نضير از يهوديان و دشمن پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) بودند . ميمونه از قبيله بزرگ بني مخزوم و عايشه دختر ابوبكر و حفصه دختر عُمر بود . همه زناني كه رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) با آنها ازدواج كرد بيوه بودند جز عايشه .
تدبير برتر :
پنج سال قبل از بعثت رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) ، قريش تصميم گرفتند كعبه را تعمير و مرمّت كنند ؛ زيرا بر اثر سيل و باران ، بخشي از آن خراب شده بود . زماني كه نوبت به نصب حجرالأسود رسيد ، نزاع شديدي پديدار شد ، چون هر قبيله اي مي خواست اين افتخار نصيب او گردد . اين اختلاف چند شبانه روز ادامه يافت تا آنكه يكي از سالخوردگان پيشنهاد كرد اولين شخصي را كه وارد مسجد مي گردد داور قرار دهند و نظرش را همگان بپذيرند . ناگهان رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) كه 35 ساله بود وارد شد ، همگي خشنود و راضي گفتند : « او امين است ، داوري او را مي پذيريم . »
حضرت محمد ( صلّي الله عليه وآله ) جامه اي طلبيد و حجرالأسود را در ميان آن گذارد و گفت هر يك از قبايل گوشه جامه را بگيرد تا همه در نصب آن سهيم باشند . هر قبيله اي طرفي از جامه را گرفت و به اين ترتيب ، با هم آن را بلند كردند و تا محل مورد نظر بردند و خود رسول ( صلّي الله عليه وآله ) با دست خود حجرالأسود را برداشت و سرجايش گذارد و غائله پايان يافت . ( 2 )
« بعثت » و « دعوت » :
حضرت محمد ( صلّي الله عليه وآله ) در 570 ميلادي ، در 40 سالگي به مقام الهي نبوّت و رسالت نايل شد . واقعه نزول جبرئيل و فرود آوردن آيات اوّلِ سوره علق مشهور و بي نياز از
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . اعلام الوري ، ص 141
2 . بحار ، ج15 ، ص337 ، والسيرة النبوية ، ج1 ، ص192
206 |
توضيح است .
اوّلين و مهمترين پيام اسلام ، توحيد و يكتاپرستي و اجتناب از بت پرستي و شرك بود و اولين فريضه اي كه تشريع شد نماز بود و ستايش خداي متعال و راز و نياز به درگاه او .
رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) سه سال به تبليغ غيرعلني پرداخت . اولين كسي كه ايمان آورد علي بن ابي طالب بود كه با بصيرت و اختيار اسلام راپذيرفت و شهادتين را بر زبان جاري كرد . بعد از علي ( عليه السلام ) ، حضرت خديجه اين آيين آسماني را پذيرفت . حضرت محمد ( صلّي الله عليه وآله ) ، علي ( عليه السلام ) و خديجه ( عليها السلام ) در مكانهاي پرجمعيت ؛ مانند منا و مسجدالحرام و در برابر ديدگان بت پرستان و مشركان ، نماز را به جماعت مي گزاردند . ( 1 ) و بدينگونه با بت پرستي مبارزه مي كردند و با عمل خود اسلام را تبليغ مي نمودند .
پيامبر به تدريج به تبليغ آشكار پرداخت ؛ نخست نزديكان و خويشان را به توحيد و عبادت خدا فراخواند و به مفاد آيه شريفه { واَنْذِرْ عَشيرَتَكَ الأَقْرَبِين } ( 2 ) عمل نمود . در همين زمان بود كه حضرت علي ( عليه السلام ) در برابر جمع خويشان ، ايمان خود را آشكار كرد و رسول اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : اين برادر و وصيّ و جانشين من در ميان شماست . به سخنان او گوش فرا دهيد و از وي پيروي كنيد . ( 3 )
دعوت عمومي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) سه سال پس از بعثت آغاز گرديد و بلافاصله مخالفت مشركان و از همه بيشتر ابولهب شدّت گرفت . ابولهب به دنبال پيامبر حركت مي كرد و مي گفت : اي مردم ! اين برادر زاده من است ، از او دوري كنيد و به سخنانش گوش مدهيد ! ( 4 ) در برابر اعمال نارواي ابولهب و همسرش اُمّ جميل و در مذمّت آن جاهلان ، سوره مَسَد نازل شد . اين آيات در بين مردم منتشر شد و آن دو را رسوا ساخت .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . السيرة النبوية ، ج1 ، ص245 - 246
2 . شعراء : 214
3 . تاريخ اليعقوبي ، ج2 ، ص22
4 . المناقب ، ج1 ، ص43
207 |
تهديد
مشركان نخست از راه تهديد وارد شدند و به خانه ابوطالب ( عليه السلام ) رفتند و گفتند : تو بزرگ و رييس ما هستي . از تو خواستيم كه برادر زاده ات را كنترل كني و محمد را از بدگويي به دين پدران ما و تخطئه عقايد و افكار ما بازداري اما تو به تقاضاهاي ما توجهي نكردي ، سوگند به خدا ! ديگر نمي توانيم صبر كنيم . بايد محمد ( صلّي الله عليه وآله ) را از اين اعمال بازداري و گرنه با او و تو ، كه از وي حمايت مي كني ، مي جنگيم .
ابوطالب با زباني نرم و بياني محترمانه با آنان برخورد كرد و آنان رفتند و بعد از پراكنده شدن آنان ، جريان را به محمد ( صلّي الله عليه وآله ) گفت . رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) خطاب به ابوطالب ( عليه السلام ) گفت : « به خدا سوگند ! هرگاه آفتاب را در دست راست و ماه را در دست چپم قرار دهند تا از هدفم دست بردارم ، هرگز چنين نخواهم كرد تا آنكه در اين راه جان ببازم و يا به مقصد برسم . » ابوطالب ( عليه السلام ) نيز كه قلبي سرشار از ايمان به خدا و رسول ( صلّي الله عليه وآله ) داشت ، با اطمينان گفت : به خدا سوگند دست از حمايت تو برنمي دارم و تو را تنها نمي گذارم . ( 1 )
تطميع
مشركان از راه تهديد به جايي نرسيدند و به روش ديگري روي كردند ؛ يعني از در تطميع وارد شدند . آنان به محمد ( صلّي الله عليه وآله ) گفتند : اگر پول مي خواهي تو را ثروتمندترين فرد خواهيم ساخت ، اگر رياست مي خواهي ، حاضريم تو را رييس خود سازيم ، اگر دچار بيماري شده اي حاضريم بهترين طبيب را براي معالجه ات بياوريم .
پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) پاسخ داد :
« من نه مال مي خواهم و نه رياست ونه مبتلا به مرضي هستم ، بلكه خداوند مرا به پيامبري برگزيده است و از جانب او مأموريت دارم كه شما را از عذاب الهي بيم دهم . من مأموريت خود را انجام دادم ، اگر از من پيروي كنيد سعادتمند مي شويد و شما را به بهشت بشارت مي دهم و اگر نپذيريد صبر و مقاومت مي كنم تا خدا ميان من و شما داوري كند . » ( 2 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . السيرة النبوية ، ج 1 ، ص 265
2 . السيرة النبوية ، ج 1 ، ص 295
208 |
شكنجه
روز به روز بر تعداد مسلمانان مي افزود و مشركان نگران تر و عصباني تر مي شدند . بت پرستان چون از تهديد و تطميع راه به جايي نبردند ، به شكنجه و آزار مسلمين پرداختند . مشركاني مثل ابوجهل ، ابوسفيان ، ابولهب ، عاص بن وائل ، وليدبن مغيره و . . . از هيچ تلاشي براي اذيت و آزار مسلمانان فروگذار نكردند .
رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) باصداي بلند در بين مردم مي فرمود : « يا أَيُّها النّاسُ ، قُولُوا لا إلهَ إلاّالله تُفْلِحُوا » و ابولهب به دنبال او مي دويد و به او سنگ مي انداخت و مي گفت : مردم ! اين مرد دروغگو است ! به او گوش ندهيد ! ( 1 )
عمّار و پدرش ياسر و مادرش سميّه در زير شكنجه هاي شديد مشركان قرار گرفتند . سميه و ياسر در اثر اين آزارها به فيض شهادت رسيدند . عمّار نيز به شدت شكنجه شد اما تقيه كرد و اظهار شرك نمود و ازمرگ نجات يافت . ( 2 )
بلال حبشي را اربابش در گرماي ظهر ، روي ريگهاي داغ و تفتيده بيابان مي خواباند و سنگ بزرگي بر روي سينه اش مي نهاد تا وادارد كه وي دست از اسلام بردارد ، اما او مقاومت مي كرد و مي گفت : « اَحَدٌ اَحَدٌ » ؛ « خدا يكي است ! خدا يكي است ! » ( 3 )
مشركان براي مقابله با اسلام ، به روشهاي ديگري نيز متوسل شدند ؛ مانند : تحريم اقتصادي ، تحريم رواني و عاطفي و تحريم روابط زناشويي با مسلمانان .
بت پرستان از تهمت زدن و تبليغات رواني نيز خودداري نكردند و رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) را با انواع القاب و عبارات ناروا ؛ مانند ساحر ، مجنون ، كذّاب و . . . مورد حمله قرار دادند . اما اسلام در برابر همه اين مخالفت ها ايستاد و پيش رفت و در جان و دل انسانهاي پاك نفوذ كرد ؛ زيرا پيام قرآن ، پيامي استوار و عقل پذير و مطابق با فطرت الهي انسان است و جامعيت و اعتدالي شايسته در احكام و قوانين دارد كه هر انسان منصفي را به خود خود جذب مي سازد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . المناقب ، ج 1 ، ص 51
2 . الكامل ، ج 2 ، ص 66
3 . الكامل ، ج 2 ، ص 66
209 |
هجرت :
رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) 13 سال در مكّه به تبليغ اسلام پرداخت و در برابر همه ناملايمات ، چون كوهي استوار ايستاد و از هدف الهي خود دست برنداشت و براي آنكه قدري از آزار مسلمين كاسته شود و آنان بهتر بتوانند به وظايف ديني خود بپردازند ، دستور هجرت را صادر كرد تا مسلمانان در يثرب ـ كه بعدها مدينة النبي ( صلّي الله عليه وآله ) ناميده شد ـ به فعاليت بپردازند و از شكنجه در امان باشند .
مسلمانان يثرب با رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) براي تقويت اسلام ، پيمان بستند و بيعت كردند . مشركان كه از اين بيعت با خبر شده بودند ، در دارالندوه اجتماع كردند و تصميم گرفتند از هر قبيله يك نفر انتخاب شود و شبانه به طور دسته جمعي به خانه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) بروند و او را بكشند . حضرت محمد ( صلّي الله عليه وآله ) از راه وحي از نقشه دشمنان آگاه شد و شبانه از مكه خارج گرديد وحضرت علي ( عليه السلام ) در جاي او خوابيد تا مشركان متوجه هجرت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) نگردند . ( 1 )
حكومت اسلامي در مدينه :
رسول گرامي در مدينه ، حكومتي براساس قرآن و وحي الهي پديد آورد كه از نظرهاي گوناگون براي ما آموزنده است و درسهاي فراواني مي توان از آن آموخت . براي اختصار به چند مورد بسنده مي شود :
اخوّت :
اولين كاري كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) براي ايجاد دولت اسلامي وتشكيل امتي مسلمان انجام داد ، عقد اخوّت بين مسلمين ( مهاجران وانصار ) بود . آن حضرت بعد از بناي مسجد النبي ، هر دو نفر از مسلمين را برادر يكديگر قرار داد و عليّ ( عليه السلام ) را نيز به برادري با خود برگزيد . ( 2 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . نكـ : بحار ، ج 19 ، ص 78 .
2 . السيره لنبوية ، ج 2 ، ص 504 ، و نك : آل عمران ، 108 ـ 109
210 |
اسلام چون منطقي قوي و خردمند داشت ، با پيام معنوي و الهي خود بر عقلها و قلبها چيره شد و گسترش يافت ، اما مشركان كه در برابر قرآن ، مطلبي قابل عرضه نداشتند و نمي توانستند با دليل و برهان ، بت پرستي را تبيين و تبليغ كنند ، به شمشير و جنگ روي آوردند و به مبارزه مسلحانه با پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) پرداختند ورسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) به ناچار به دفاع پرداخت .
بعد از ورود پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) به مدينه ، جنگ هاي بسياري بين مسلمانان و مشركان رخ داد ؛ مانند جنگ بدر ، احد ، احزاب ( خندق ) ، بني قريظه ، خيبر و . . . در اين جنگها رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) و مسلمانان ، نخست اتمام حجّـت مي كردند و پيام توحيد را به همگـان مي رساندنـد ، آنگاه اگـر آنان نمي پذيرفتنـد ، در برابر حمله آنهـا ، مردانه دفاع مي كردنـد . و سرانجـام مكّـه نيز فتح شد . در فتح مكّه رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) دستـور داد به كسـي حمله نكنيـد و تنهـا در صـورت تجاوز مشركيـن دفاع كنيـد . مكه با كمتـرين خونريزي ، به تصـرّف مسلمـانان در آمـد . ( 1 )
دعوت جهاني :
چون حضرت محمد ( صلّي الله عليه وآله ) براي هدايت همه مردم مبعوث شده بود ( 2 ) در سال ششم هجرت ، نمايندگاني به سوي زمامداران عالم فرستاد و آنان را به توحيد و پرستش خدا فرا خواند ؛ از جمله به خسرو پرويز پادشاه ايران ، هرقل پادشاه روم ، اسقف نجران و . . . . ( 3 ) اين نامه ها هرگزبراي كشورگشايي نبود و رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) آنان را تنها به پذيرش اسلام و پيروي از احكام الهي دعوت كرد .
غدير خم :
در سال دهم هجرت ، رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) فريضه حج را انجام داد . در پايان مراسم ، مردم در حال حركت به سوي شهرهاي خود بودند كه وحي الهي آمد : { يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . الكامل ، ج 2 ، ص 247
2 . « و ما أرسلناك إلاّ رحمةً للعالمين . . . » انبياء : 107
3 . نكـ : مكاتيب الرسول ، ج 1 ، ص 172
211 |
أُنزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ . . . } ( 1 ) اين موضوع آنچنان اهميتي داشت كه اگر رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) آن را انجام نمي داد رسالتش را تمام و كامل نكرده بود ، و آن مسأله بيان امامت حضرت علي ( عليه السلام ) بود . و حضرت محمد ( صلّي الله عليه وآله ) در غدير در برابر چشم هزاران انسان مسلمان ، از جانب خدا فرمود : « مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلاهُ » . اولين كسي كه به علي ( عليه السلام ) در غدير تبريك گفت ابوبكر و پس از وي عمر بود !
اين تدبير الهي براي آن بود كه مردم بعد از رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) چه كسـي را رهبـر و پيشـواي خود قرار دهند و كيسـت كه اهداف الهي و قرآنـي دارد و احكـام خـدا را اجـرا مي كنـد و مي توانـد همگان را به راهي هدايت كند كه رسول اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) مي خواست . بنابر نظر الهي و نظر پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) اين تنها علي ( عليه السلام ) بود كه شايستگي و صلاحيت جانشيني رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) را در امور دين و دنيا و رهبري و امامت داشت .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . مائده : 67
212 |
درس بيستم :
وظايف پيروان رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله )
احمد مبلغي
بعثت ، هجوم نور به قلب تاريكي است . عاشقان كوي محمد نقد دل را به پاي محبت او نثار مي كنند تا صفاي باطن به دست آورند . دل را به چشمه معرفت او مي سپارند تا با زلال احكام الهي اش زنگار از درون بزدايند . كشتي نشين درياي اهل بيت محمد مي شوند تا سوار بر امواج فقه ، به ساحل سعادت راه يابند !
آنچه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) بر اين مردم خواند ، يكسره مايه حيات است و وسيله نجات ؛ راهي هموار در داغستان دنيا كه پاي انديشه بشر را از ريگ خطا مصون مي دارد و احكامي سراسر حكمت كه ريشه در فطرت انسان دارد . او كه درهاي باغ سبز معرفت را بر پيروان مكتب خويش گشود و پيام آورِ اين حكمت بود ، به يقين شخصيتي بزرگ دارد و ستودني . دل او آسمان معرفت الهي است و كلامش باران رحمت خداوند !
و حال كه چنين است بر پويندگان راه محمد است كه آن پيام آورِ مهر و صداقت را بشناسند و جان خويش را آينه روشني از او گردانند و در راه احترامش بكوشند .
آنچه به فهرست مي كشانيم ، وظايفي است بر عهده همه ما كه راه حق شناسي و احترام گذاري به خاتم پيامبران را مي آموزد . او كه جرعه حيات به ما نوشاند ، بيش از هر كس سزاوار احترامي بي شائبه است ، هر چند كه از عهده حق او برنياييم .
213 |
از طرف ديگر اين وظايف ، آينه اي است كه ما را با چهره نوراني پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) آشنا مي سازد ، گرچه سيماي به حق پيوسته و از دنيا گسسته محمد ( صلّي الله عليه وآله ) هرگز در چشم دنيايي مان نمي گنجد ؛ ولي :
آب دريا را اگر نتوان كشيد * * * هم به قدر تشنگي بايد چشيد
پس بر شيفتگان او است كه اين وظايف را بشناسند و بدانند كه هر يك از آنها انگشت اشاره به سيماي نوراني اش دارند .
* * *
گواهي دادن به بندگي و رسالت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله )
گواهي دادن به بندگي و رسالت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در كنار گواهي به يگانگي خداوند سبحـان ، اهميـت و فضيلتـي ويژه دارد ، تا آنجا كه اميرمؤمنان فرمود :
« وَأَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاّ اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ شَهَادَتَانِ تَرْفَعَانِ الْقَوْلَ وَتُضَاعِفَانِ الْعَمَلَ خَفَّ مِيزَانٌ تُرْفَعَانِ مِنْهُ وَثَقُلَ مِيزَانٌ تُوضَعَانِ فِيهِ » . ( 1 )
« گواهي دادن به يگانگي خداوند متعال ( همان گونه كه در متن حديث آمده ) و بندگي و رسالت محمد ( صلّي الله عليه وآله ) دو گواهي دادني است كه سخن را بالا و عمل را دو چندان مي سازند . ترازويي كه اين دو از آن برداشته شوند سبك و ترازويي كه اين دو در آن نهاده شوند سنگين خواهد بود . »
بعلاوه كه گواهي دادن به بندگي و رسالت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در تشهد نماز واجب است .
احترام به پيامبر ( صلّي الله عليه وآله )
شخصي به حضور امام صادق ( عليه السلام ) رسيد . حضرت از حال وي جويا شد . او گفت :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سفينة البحار ج1 ، ص720
214 |
خداوند به من فرزندي داده است . امام پرسيد : چه نامي را برايش گزيده اي ؟ گفت : محمد ! امام ( عليه السلام ) با شنيدن اين نام صورتش را به عنوان احترام نزديك زمين آورد و گفت : محمد ، محمد ، محمد ! آنگاه ادامه داد : خودم ، فرزندانم ، پدرم ، مادرم و تمام اهل روي زمين فداي رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) باد ! ( 1 )
مالك ، امام مالكيـان مي گويد : جعفر صـادق ( عليه السلام ) هنگامي كه نام پيامبـر ( صلّي الله عليه وآله ) را مي برد رنـگ چهره اش تغيير مي يافـت . تا آنجا كه بازشناخته نمي شد ! من جز او كسي را اينچنين نيافتم . ( 2 )
پاسداشت حرمت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله )
بزرگداشت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) تا بدانجاست كه اعتكاف در مسجد پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) به ويژه در سه روز چهارشنبه ، پنجشنبه و جمعه از اعتكاف در ديگر مساجد ثواب بيشتري دارد . ( 3 ) و هر كس پس از سه روز اقامت و روزه در مدينه ، حاجتي از خداوند بطلبد حاجتش روا شود . ( 4 )
و به موجب پاره اي از روايات ، اقامت در شهر آن حضرت ( مدينه ) ، بر اقامت در مكه ترجيح دارد . ( 5 )
بر پايه احاديث ، غسل كردن براي ورود به مدينه منوّره و خروج از آن و وداع با پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) يا زيارت آن حضرت و نيز ورود به مسجد پيامبر مستحب است . ( 6 )
همچنين مسافري كه قصد اقامت در مدينه نكرده و بايد بر طبق قاعده نماز را شكسته بخواند ، مي تواند در مسجد پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) نماز را به اختيار خود شكسته يا تمام بخواند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . همان ، ص308
2 . الامام جعفر الصادق ( عليه السلام ) نوشته جندي ، ص159
3 . احزاب : 21
4 . نهج البلاغه ، خطبه 160
5 . وسائل الشيعه ، ج10 ، ص273
6 . المختصر النافع ، ص98
215 |
البته سه مكان ديگر نيز داراي اين حكم اند : مسجد الحرام ، مسجد كوفه و حائر سيدالشهدا ، حسين بن علي ( عليهما السلام ) . ( 1 )
نيز به احترام آن حضرت ، روزه گرفتن در روز ميلادش ( هفدهم ربيع الأول ) ثواب يك سال روزه دارد . ( 2 ) و روزه در عيد مبعث ثواب دو سال . ( 3 )
بعلاوه ، در اين روز شاد كردن مؤمنان و دادن صدقه يكي از آداب شمرده شده است . ( 4 )
اسوه پذيري
قرآن ، پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) را اسوه نيكو مي خواند { لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللهِ اُسْوةٌ حَسَنَةٌ } ( 5 ) و محبوبترين بنده خدا را كسي مي داند كه از اين اسوه زيباي بشريت ، درس گيرد ( وَ أحَبُّ الْعِباد إلَي الله المُتَأسّي بِنَبيِّهِ ) . ( 6 )
دوست داشتن پيامبر ( صلّي الله عليه وآله )
{ قُلْ إِنْ كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنْ اللهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَاد فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّي يَأْتِيَ اللهُ بِأَمْرِهِ . . . } . ( 7 )
« ( اي پيامبر ) بگو اگر پدران و پسران و برادران و زنان و خويشاوندان و دارايي هايي كه به دست آورده ايد و تجارتي كه از كسادي آن مي ترسيد و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . وسائل الشيعه ، ج10 ، ص272
2 . الجوامع الفقهّيه ، الغنيه ، ص492 ؛ مفتاح الكرامة ، ج1 ، ص17 و 19 ؛ وسائل الشيعه ، ج10 ، ص281
3 . تحرير الوسيلة ، ج1 ، ص264
4 . مسارّ الشيعه .
5 . احزاب : 21
6 . مسارّ الشيعه .
7 . توبه : 24
216 |
خانه هايي كه از آنها خرسنديد ، نزد شما از خدا و رسولش و كارزار در راه او محبوب تر است پس منتظر باشيد تا خدا امر و فرمانش را بر شما فرود آورد . . . »
پيروي از پيامبر ( صلّي الله عليه وآله )
قرآن مي فرمايد : { . . . وَأطِيعُوا الرَّسُولَ . . . } ( 1 ) ؛ « و از پيامبر اطاعت كنيد . »
پيروي از عترت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله )
همان پيامبري كه به اطاعتش امر شده ايم ، خود بر پيروي از عترتش سخت تأكيد كرده است . از حديث ثقلين گرفته تا حديث سفينه و صدها حديث ديگر ، همگي اطاعت از اهل بيت ( عليهم السلام ) را ضروري شمرده اند . از نظر امير مؤمنان ( عليه السلام ) اين اطاعت بايد به صورت يك ملازمت كامل با آنان شكل بپذيرد ؛ يعني از اهل بيت ( عليهم السلام ) نه اندكي جلوتر بيفتيم و نه اندكي عقب تر . آن حضرت فرمود :
« فَالْزَمُوا سَمْتَهُمْ . . . وَلا تَسْبِقُوهُمْ فَتَضِلُّوا وَلا تَتَأَخَّرُوا عَنْهُمْ فَتَهْلِكُوا » ( 2 )
« همواره ملازم طريقه آنان باشيد . نه از آنان پيشي گيريد كه به گمراهي مي افتيد و نه از آنان عقب بمانيد كه به هلاكت مي رسيد . »
دروغ بستن بر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله )
پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : « مَنْ كَذَبَ عَلَيَّ مُتَعَمِّداً فَلْيَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ » . ( 3 )
« هر كس به عمد بر من دروغ بندد ، در آتش جاي گيرد . » ( گفتني است دروغ بستن بر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) روزه را باطل مي كند ) . ( 4 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . نساء : 59
2 . نهج البلاغه ، خطبه 97
3 . سفينة البحار ، ج1 ، ص31
4 . تحرير الوسيله ، ج1 ، ص284
217 |
بپا داشتن سنّت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله )
از نظر اميرمؤمنان ، بپا داشتن سنت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) خصلت اهل ايمان ( 1 ) و وظيفه حكومت اسلامي است . ( 2 )
ترك نكردن سنت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله )
پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : « سِتَّةٌ لَعَنْتُهُمْ وَالتَّارِكُ لِسُنَّتِي » . ( 3 )
« شش نفرند كه خداي متعال آنها را لعنت مي كند ؛ يكي از آنها كسي است كه سنت مرا ترك كند . »
تغيير ندادن سنت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله )
در ذكر صلوات امام صادق ( عليه السلام ) به رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) چنين مي خوانيم :
« أَللّهمّ الْعَنِ الَّذِينَ . . . غَيَّرُوا سُنَّةَ نَبِيِّكَ » . ( 4 )
« خداوندا ! لعنت كن كساني را كه سنت پيامبر را تغيير دادند . . . »
ترجيح دادن پيامبر ( صلّي الله عليه وآله )
پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود :
« حُبِّي خالَطَ دِماءَ اُمّتي فَهُمْ يُؤثِرُوني عَلَي الآباءِ وعَلَي الاُمّهاتِ وعَلي أنفُسِهِم » . ( 5 )
« دوستي من با خونهاي امت من آميخته شده است . آنها مرا بر پدران و مادران و بر خودشان ترجيح مي دهند . »
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . نهج البلاغه ، خطبه 192
2 . همان ، خطبه 164
3 . بحارالانوار ، ج5 ، ص88
4 . همان ، ج90 ، ص86
5 . سفينة البحار ، ج1 ، ص31
218 |
فرو آوردن صدا در محضر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله )
خداي متعال بر حفظ مقام آخرين برگزيده خود در سوره حجرات مي فرمايد :
{ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَلاَ تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْض } . ( 1 )
« اي مؤمنان ، صداي خود را فراتر از صداي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) نكنيد و براي او سخن بلند مگوييد ؛ مانند بلند سخن گفتن برخي از شما براي برخي ديگر . »
بي تابي در رحلت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله )
اميرمؤمنان ( عليه السلام ) در رحلت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) بر سر قبر آن حضرت گفت : فغان و بي تابي قبيح است مگر بر تو . ( 2 )
خشنود كردن دخت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله )
رضايت فاطمه زهرا ( عليها السلام ) دخت گرامي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) معيار رضايت الهي است . پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در تكيه بر اين امر ، رضايت فاطمه ( عليها السلام ) را رضايت خويش و رضايت خويش را رضايت خداوند معرفي مي نمود و ناخرسندي و خشم زهرا ( عليها السلام ) را ناخرسندي خود و خشم خود را غضب خداوند مي دانست .
يادكرد اجداد پيامبر ( صلّي الله عليه وآله )
پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود :
« إذا بَلَغَ نَسَبي إلي عَدْنان فَامْسِكُوا » . ( 3 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . حجرات : 2
2 . نهج البلاغه 292 از قصار حكم
3 . بحارالانوار ، ج15 ، ص105 . قال القاضي عبدالجبار : المراد بذلك أنّ اتّصال الأنساب غير معلوم ، فلايخلوا إمّا أن يكون كاذباً أو في حكم الكاذب . همان
219 |
« هر گاه نسب من به هنگام شمردن ، به عدنان ، [ جد بيستم پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) ] رسيد توقف كنيد . [ و از آن پس را دنبال نكنيد . ] »
ماه ويژه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله )
پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : شعبان ماه من است ، خداوند رحمت كند آنكه مرا در اين ماه ( اطاعت پروردگار و روزه ) كمك كند . ( 1 )
اميرمؤمنان ( عليه السلام ) فرمود : از زماني كه نداي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) را نسبت به شعبان شنيدم روزه اين ماه را ترك نكردم و آن را تا آخر عمرم ترك نخواهم كرد ان شاءالله . ( 2 )
زيارت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله )
زيارت قبر شريف پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) از پرفضيلت ترين زيارت هاست . آن حضرت خود فرموده است : كسي كه بعد از رحلتم ، قبرم را زيارت كند ، مانند كسي است كه به ديدار من در زمان حياتم آمده است . ( 3 )
و در روايت ديگري فرمود : من شفيع او در قيامت خواهم شد . ( 4 )
زيارت قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) تا آنجا اهميت دارد كه مستحب است آن را بر حج استحبابي ترجيح دهيم . ( 5 ) اين زيارت در مواردي استحباب بيشتري دارد ؛ از جمله :
1 ـ به هنگام حج ، زيارت قبر شريف پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) براي كساني كه به حج رفته اند استحباب بسيار دارد ؛ به گونه اي كه اگر حجاج از انجام آن سر باز زنند بر حاكم اسلامي است آنان را به انجامش موظف دارد . ( 6 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . المراقبات ، ص75
2 . همان .
3 . سفينة البحار ، ج1 ، ص563
4 . مفاتيح ، ص567
5 . وسائل الشيعه ، ج10 ، ص273
6 . المختصر النافع ، ص98
220 |
2 ـ در روز ولادت رسول اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) ( هفدهم ربيع الأول ) چنانچه نتوان بر سر قبر آن حضرت حاضر شد ، مي توان از دور حضرت را زيارت كرد . ( 1 )
3 ـ در مبعث نبوي ( صلّي الله عليه وآله ) ( بيست و هفتم رجب ) زيارت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در اين روز مستحب است . ( 2 )
سلام كردن به پيامبر ( صلّي الله عليه وآله )
پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : اگر نمي توانيد به زيارت قبر من بياييد ، رو به حرمم ايستاده سلام بفرستيد كه آن نيز به من مي رسد . ( 3 )
در روايت ديگري از امام كاظم ( عليه السلام ) مي خوانيم : هنگامي كه به رواق پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) داخل يا از آن خارج مي شوي ، بر او سلام كن و همچنين از دور به او سلام كن . ( 4 ) در روايت براي كنار قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) « سلام » با كيفيت خاصي وارد شده است . ( 5 )
در دو مورد سلام كردن به پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) جايگاه ويژه اي پيدا مي كند :
1 ـ در نماز ، مستحب است قبل از گفتن سلام واجب در نماز ، « السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا النَّبِيُّ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ » گفته شود . ( 6 )
2 ـ در سجده سهو ، براي سجده سهو اذكاري وارد شده كه گفتن يكي از آنها واجب است . از جمله آن اذكار اين است : « بِسْمِ اللهِ وَبِاللهِ ، السَّلامُ عَلَيكَ أَيُّهَا النَّبِيُّ وَرَحْمَةُ الله و بَرَكاتُه » . ( 7 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . مفاتيح الجنان
2 . همان .
3 . سفينة البحار ، ج1 ، ص563
4 . وسائل الشيعه ، ج10 ، ص265
5 . همان 268
6 . رساله هاي عمليّه .
7 . همان .
221 |
زيارت نوادگان پيامبر ( صلّي الله عليه وآله )
پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : « مَنْ زَارَنِي أَوْ زَارَ أَحَداً مِنْ ذُرِّيَّتِي زُرْتُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ » . ( 1 )
« كسي كه فردي از ذريّه مرا زيارت كند ، زيارت كنم او را در روز قيامت . »
صلوات فرستادن
خداي متعال در قرآن كريم مي فرمايد : { إنَّ اللهَ وَمَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَي النَّبيّ ، يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيماً } . ( 2 )
« خدا و فرشتگان بر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) درود مي فرستند . اي كساني كه ايمان آورده ايد ، شما نيز بر او درود فرستيد و او را كاملا فرمان بريد . »
در بيان فضيلت صلوات بر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و آل او ، روايات فراواني وارد شده است كه به دو روايت اشاره مي كنيم :
1 ـ امام رضا ( عليه السلام ) فرمود : « مَنْ لَمْ يَقْدِرْ عَلَي مَا يُكَفِّرُ بِهِ ذُنُوبَهُ فَلْيُكْثِرْ مِنَ الصَّلاةِ عَلَي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد » . ( 3 )
« كسي كه نمي تواند گناهان خويش را با اعمالي كه كفاره آنها شود محو كند ، بايد بسيار بر محمد و آل او صلوات بفرستد . »
2 ـ « مَا فِي الْمِيزَانِ شَيْءٌ أَثْقَلَ مِنَ الصَّلاةِ عَلَي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد » . ( 4 )
« چيزي به اندازه صلوات بر محمد و آل او در ترازوي اعمال سنگيني نمي كند . »
درمواردي صلوات حكم ويژه اي پيدا مي كند :
الف : در تشهّد نماز واجب است . ( 5 )
ب : هنگام ذكر نام پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . وسائل الشيعه ، ج10 ، ص259
2 . احزاب : 56
3 . سفينة البحار ، ج2 ، ص49
4 . الوافي ، ج5 ، ص228
5 . رساله هاي عمليّه .
222 |
در اين صورت هر چند واجب نيست ولي در مورد ترك آن دو حديث نبوي وجود دارد :
1 ـ « الْبَخِيلُ حَقّاً مَنْ ذُكِرْتُ عِنْدَهُ فَلَمْ يُصَلِّ عَلَيَّ » . ( 1 )
« حقيقتاً بخيل كسي است كه مرا پيش او ياد كنند و بر من صلوات نفرستد . »
2 ـ « كسي كه به هنگام ياد شدن از من ، صلوات را فراموش كند ، خداوند او را در پيدا كردن راه بهشت دچار اشتباه مي كند . » ( 2 )
ج : در روز مبعث يكي از آداب ويژه ، بسيار صلوات فرستادن است . ( 3 )
د : در هر دو خطبه بايد بر محمد و آل او ( عليهم السلام ) درود فرستاد . ( 4 )
هـ : در سجده سهو .
براي اين سجده چند ذكر وارد شده كه انجام يكي از آنها واجب است . بيشترِ اين ذكرها شامل صلوات است ؛ مانند : « بِسم اللهِ وَبِاللهِ وَصَلَّي اللهُ عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحمَّد » وَ « بِسْمِ اللهِ وَبِاللهِ اَللّهمّ صَلِّ عَلي مُحَمّد وَآلِ مُحَمّد » . ( 5 )
محترم شمردن خون ، مال و آبروي گواهي دهنده به رسالت
كسي كه بعد از شهادت به يگانگي خداوند سبحان ، به رسالت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) گواهي دهد خون ، مال و آبروي او محترم مي گردد و احكام اسلام مانند ازدواج و . . . در حق او جاري مي شود .
در حديث آمده : « بِهِ حُقِنَتِ الدِّمَاءُ وَعَلَيْهِ جَرَتِ الْمَنَاكِحُ وَالْمَوَارِيثُ » . ( 6 ) با گفتن شهادتين خونها محترم شمرده مي شود و بر پايه آن احكام ازدواج و ارث جاري مي گردد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سفينة البحار ، ج2 ، ص490 و نهج الفصاحه ، حديث 1103
2 . سفينة البحار ، ج2 ، ص49
3 . مفاتيح ، ص275
4 . تحرير الوسيله ، ج1 ، ص233
5 . رساله هاي عمليّه .
6 . سفينة البحار ، ص643
223 |
كشتنِ دشنام دهنده پيامبر
همه فقيهان اسلام بر اين عقيده اند كه بايد دشنام دهنده پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) را كشت . ( 1 )
تعمير قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله )
علاّمه مجلسي ( رحمه الله ) در كتاب شريف بحارالأنوار رواياتي آورده كه گوياي استحباب تعمير قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و قبور امامان ( عليهم السلام ) است . ( 2 )
نام گذاري به اسم پيامبر ( صلّي الله عليه وآله )
آن حضرت خود فرموده است :
« بُورِكَ لبَيْت فِيهِ مُحَمّدٌ وَمَجْلسٌ فِيهِ مُحَمّدٌ وَرفقةٌ فيه محمدٌ » ؛ ( 3 ) « خانه يا مجلس و گروهي كه در آن محمد نام وجود دارد ، مبارك است . »
ابو رافع مي گويد : از پيامبر شنيدم كه فرمود : اگر نام فرزندي را محمد نهاديد ، با او بدرفتاري ننماييد ، اذيتش نكنيد و او را نزنيد . ( 4 )
امام صادق ( عليه السلام ) به كسي كه نام فرزندش را محمد نهاده بود ، فرمود : او را فحش نده ، نزن و به او بدي نكن . ( 5 )
دوست داشتن عترت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله )
قرآن مي فرمايد : { قُلْ لا أسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أجراً اِلاَّ الْمَودَّةَ فِي القُربي } . ( 6 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . المختصر النافع ، ص221
2 . بحارالانوار ، ج100 ، ص116
3 . سفينة البحار ، ج1 ، ص308
4 . همان .
5 . همان .
6 . شوري : 23
224 |
« اي پيامبر ، بگو از شما پاداشي جز دوستي خويشاوندانم نمي خواهم . »
پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود :
« الْزَمُوا مَوَدَّتَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ ( عليهم السلام ) فَإِنَّهُ مَنْ لَقِيَ اللَّهَ وَهُوَ يَوَدُّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ دَخَلَ الْجَنَّةَ بِشَفَاعَتِنَا وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لا يَنْتَفِعُ عَبْدٌ بِعِلْمِهِ إِلاّ بِمَعْرِفَةِ حَقِّنَا » . ( 1 )
« همواره به اهل بيت محبت ورزيد ؛ چه آنكه اگر كسي خداوند را ملاقات كند ، در حالي كه ما را دوست مي دارد با شفاعت ما به بهشت رود . سوگند به كسي كه جانم در دست اوست هيچ بنده اي از عمل خويش سود نمي برد مگر با شناختن حقّ ما . »
نيازردن نوادگان پيامبر ( صلّي الله عليه وآله )
پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : به خدا سوگند نسبت به كسي كه ذريّه ام را بيازارد شفاعت نمي كنم . ( 2 )
نظر انداختن به فرزندان و نوادگان پيامبر ( صلّي الله عليه وآله )
« النَّظَرُ إِلَي ذُرِّيَّةِ النَّبِيِّ ( صلّي الله عليه وآله ) عِبَادَةٌ » . ( 3 )
« نظر انداختن به ذريّه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) عبادت است . »
والامقام ترين فرزندان و نوادگان ، اهل بيت عصمت و طهارت هستند كه وظايف امّت نسبت به آنها آشكار است . بعد از ايشان بايد به سادات بزرگوار احترام گذاشت و روايت فوق اينان را نيز شامل است . در روايتي مي خوانيم :
« النَّظَرُ إِلَي جَمِيعِ ذُرِّيَّةِ النَّبِيِّ ( صلّي الله عليه وآله ) عِبَادَةٌ مَا لَمْ يُفَارِقُوا مِنْهَاجَهُ وَلَمْ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . المراجعات ، ج28 ، المكتبة الاسلامية الكبري ؛ طهران ـ ايران .
2 . امالي صدوق .
3 . وسائل الشيعه ، ج8 ، ص620
225 |
يَتَلَوَّثُوا بِالْمَعَاصِي » . ( 1 )
« نظر افكندن به تمام ذريّه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) عبادت است تا آن زمان كه از راه آن حضرت ( صلّي الله عليه وآله ) جدا نشده و به معاصي آلوده نشوند . »
قرائت سوره محمد
پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : كسي كه سوره محمد ( صلّي الله عليه وآله ) را قرائت كند ، خداي سبحان او را از نهرهاي بهشت سيراب خواهد كرد . ( 2 )
امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : كسي كه سوره محمد ( صلّي الله عليه وآله ) را قرائت كند ، هيچگاه در دين او شك درنيايد و همواره از شرك و كفر محفوظ ماند تا اينكه مرگش فرا رسد . و آنگاه كه مرد ، خداوند هزار فرشته در قبر او مي گمارد كه درود فرستند و ثواب درودشان براي او باشد و وي را تشييع كنند تا در ايستگاه ايمني و رحمت ، نزد خدا نگاهش دارند . سپس او در امان خداوند سبحان و پناه محمد ( صلّي الله عليه وآله ) قرار مي گيرد . ( 3 )
نماز پيامبر ( صلّي الله عليه وآله )
كسي از امام رضا ( عليه السلام ) در باره نماز جعفر طيّار پرسيد ، حضرت فرمود : چرا غافلي از نماز حضرت رسول ( صلّي الله عليه وآله ) ؟ ! بعد فرمود : دو ركعت نماز بجاي مي آوري و در هر ركعتي يك بار سوره حمد و پانزده بار سوره قدر ( انّا انزلناه . . . ) مي خواني و در ركوع و بعد از سر برداشتن از آن و در هر دو سجده و بعد از سر برداشتن از هر كدام پانزده بار سوره قدر را قرائت مي كني . از نماز كه فارغ شدي ميان تو و خداوند گناهي نمي ماند مگر اينكه آمرزيده شده و حاجتت برآورده مي شود . ( 4 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . همان .
2 . مجمع البيان ، ج9 ، ص144
3 . همان .
4 . مفاتيح ، ص68
226 |
نماز در روضه شريف
مستحبّ است ميان منبر و قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) نماز گزارده شود . ( 1 )
نماز مبعث
دو نوع نماز براي اين روز وارد شده است :
الف : دوازده نمازِ دو ركعتي كه در هر ركعت حمد و يك سوره آسان قرائت مي گردد . ميان هر دو ركعت نماز دعاي خاصي دارد كه ابتداي آن اين است : « الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَداً . . . . » ( 2 )
ب : دوازده ركعت نماز كه در هر ركعت حمد و سوره قرائت مي گردد و بعد از هر دو ركعت به صورت زير عمل مي كند :
1 سوره حمد و سوره توحيد و سوره فلق و سوره ناس ( چهار بار )
2 « لا إِلَهَ إِلاّ اللَّهُ وَاللَّهُ أَكْبَرُ وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ » ( چهار بار )
3 ـ « اللهُ اللهُ رَبِّي لا أُشْرِكُ بِهِ شَيْئاً » ( چهار بار )
4 ـ « لا أُشْرِكُ بِرَبِّي أَحَداً » . ( چهار بار ) ( 3 )
نماز روز ميلاد
يكي از آداب روز ميلاد پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) ( هفدهم ربيع الأول ) خواندن نمازي دوركعتي است كه در هر ركعت ، بعد از حمد ده بار سوره قدر و ده بار سوره توحيد خوانده مي شود . ( 4 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . المختصر النافع ، ص99
2 . مفاتيح ، ص276
3 . مفاتيح ، ص276
4 . همان .
227 |
وداع با قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله )
مستحب است كسي كه مي خواهد از مدينه بيرون رود ، با قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) وداع كند و مستحب است در وداع چنين بگويد :
« صَلَّي اللَّهُ عَلَيْكَ السَّلامُ عَلَيْكَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ تَسْلِيمِي » ( 1 ) ؛ « خداوند بر تو درود فرستد . سلام بر تو ! اميدواريم خداوند اين سلام را آخرين عرض ارادت ما بر تو قرار ندهد . »
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . وسائل الشيعه ، ج10 ، ص281