بخش 10

درس بیست و یکم : ذکر خدا و زیارت اولیاء#160;الله جایگاه ذکر الهی در تعالیم اسلام ذکر الهی در زیارت درس بیست و دوم : اولین مسجد آغاز هجرت ساخت مسجد رابطه پیامبر با مسجد قُبا فضیلت مسجد قبا مکانهای تاریخی مسجد قبا 1 ـ چاه انگشتر 2 و 3 ـ مسجد فاطمه و علی ( علیهما السلام ) درس بیست و سوم : مسجد النّبی دوره حاکمان عثمانی توسعه در دوره سعودی قسمتهای مختلف مسجدالنّبی ( صلّی الله علیه وآله ) * روضه شریفه * ستون#160;های مسجد * صفّه * مقام جبریل درهای نخستین مسجد 1 ـ باب#160;الرحمه 2 ـ باب جبریل 3 ـ باب السّلام 4 ـ باب النّساء مناره#160;های مسجد


228


درس بيست و يكم :

ذكر خدا و زيارت اولياء الله

عباس كوثري

{  في بُيُوت اَذِنَ اللهُ اَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بالغُدُوِّ وَاْلآصالِ } . ( 1 )

« [ منبع نور و هدايت ] در خانه هايي است كـه خـدا والايـي آن را رخصـت داده و در آن نـام خـدا ذكر شـود . همانها كه در آن ، « مردان الهي » صبـح و شام ، تسبيح و تنزيه ذات پاك او كنند . »

زيارتگاهها ، پايگاه هاي ياد و رمز دلدادگي به حضرت احدّيت است . زائر در جاي جاي « مشاهد مشرّفه » خود را با ذكر الهي همراه مي سازد و دل و جانش را با آن طراوت و شادابي مي بخشد . قرآن كريم ، هنگامي كه از حج سخن به ميان مي آورد ، ياد خدا را هدف اصلي آن معرفي مي كند و مي فرمايد :

{  لِيَشْهَدُوُا مَنافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللهَ في اَيّام مَعْلُومات . . . } ؛ ( 2 ) « تا منافع بسياربراي خود فراهم آورند و در روزهايي شناخته شده ، نام خدا را ياد كنند . »

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نور : 36

2 . حج : 28


229


هنگام حركت از عرفات و بار يافتن به مشعرالحرام به ذكر الهي فرمان مي دهد و مي فرمايد : { . . . فَاِذا اَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفات فَاذْكُرُوا اللهَ عِنْد الْمَشْعَرِ الْحَرامِ . . . } . ( 1 )

پايان زيارت را نيز با ذكر خدا تزيين مي دهد و مي فرمايد :

{  فَاِذا قَضَيتُمْ مَناسِكَكُمْ فَاذكروُا اللهَ كَذِكْرِكُمْ آبائِكُمْ اَوْ اَشدَّ ذكراً . . . } ؛ « آنگاه كه اعمال حج بجاي آورديد ، پس ، مانند يادكردن پدرانتان يا بيش از آن ، خدا را ياد كنيد . » ( 2 )

اين نكته ، چنانكه آيه آغازين اين نوشتار مي نمايد ، در زيارت قبور اولياي الهي نيز متجلّي است . سيوطي در تفسير الدرّالمنثور مي نويسد : وقتي رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) آيه شريفه {  في بُيُوت اَذِنَ اللهُ . . . } را قرائت مي كرد ، مردي به پا خاست و در باره كلمه « بيوت » از حضرت پرسيد .

آن بزرگوار فرمود : منظور خانه هاي پيامبران است .

سپس ابوبكر برخاست و پرسيد : آيا خانه علي و فاطمه نيز از آن جمله است ؟

حضرت پاسخ داد : آري ، از بافضيلت ترين آن خانه هاست . ( 3 )

بر اين اساس به جايگاه ذكر الهي و تجلّي آن در زيارات معصومان ( عليهم السلام ) مي پردازيم و از بزرگداشت ياد پروردگار در ديار پاكباختگان راه توحيد سخن مي گوييم .

جايگاه ذكر الهي در تعاليم اسلام

عارفان مسلمان فلسفه آفرينش را « ايجاد رابطه معرفتي بين خدا و خلق » مي دانند و با استفاده از حديث قدسي « كُنْتُ كَنْزاً مَخْفِيّاً . . . » ؛ « من گنجي پنهان بودم ، دوست داشتم كه شناخته شوم پس جهان را آفريدم تا شناخته شوم . » ( 4 ) مي گويند : علت آفرينش و تجلّي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . بقره : 198

2 . همان : 200

3 . تفسير الميزان ، ج15 ، ص153 و 154

4 . اسرار الحكم ، ص22


230


خداوند بر موجودات ، شناخت پروردگار بود . ذيل آيه شريفه { وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالاِنْسَ اَلاّ لِيَعْبُدُون } ( 1 ) روايتي است كه بدين امر اشاره مي كند .

مرحوم صدوق مي نويسد : امام حسين ( عليه السلام ) در يكي از سخنرانيهاي خويش فرمود : اي مردم ، خداوند بندگان را نيافريد مگر براي آنكه او را بشناسند و هنگامي كه او را شناختند ، عبادتش كنند . ( 2 )

حافظ ، هنگام سخن از تجلّي خداوند بر خلق ، همين معنا را رمز آن مي خواند و مي گويد :

در ازل پرتو حُسنت ز تجلّي دم زد * * * عشق پيدا شد و آتش به همه عالم زد

جلوه اي كرد رخت ديد مَلك عشق نداشت * * * عين آتش شد از اين غيرت و بر آدم زد

ياد و نام حق ، اظهار عشق و معرفت و ظهور زيبا و دل انگيز فلسفه حيات انساني است . ياد ، فرع بر شناختي است كه انسان از محبوب خويش دارد :

من به سرچشمه خورشيد نه خود بردم راه * * * ذرّه اي بودم و عشق تو مرا بالا برد ( 3 )

زندگي بدون ياد و نام حق ، نتيجه اي جز انهدام هويت انسان ندارد . قرآن كريم مي فرمايد : { وَمَنْ اَعْرضَ عَنْ ذِكْري فَاِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكاً . . . } ( 4 ) فلسفه عبادات نيز ريشه در همين نكته دارد . عبادت با ياد حق تعالي انسان را به هدف خلقت رهنمون مي سازد .

در قرآن كريم مي خوانيم : { وَاَقِمِ الصَّلوةَ لِذِكْري . . . } ؛ « نمازرابراي ياد من به پاي دار . » ( 5 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ذاريات : 57

2 . همان ، به نقل از تفسير صافي ، ج2 ، ص610

3 . از اشعار علامه طباطبايي

4 . طه : 124

5 . همان : 14


231


در آيه ديگر ، پس از بيان بازدارنده بودن نماز از زشتي ها ومنكرات ، مي فرمايد : { وَلَذِكرُ اللهِ اَكْبَر } ؛ « ذكر الهي بزرگتر [ از هدف فوق ] است . » ( 1 ) اميرمؤمنان ( عليه السلام ) در باره ذكر حقيقي الهي مي فرمايد : خداوند سبحان ياد خويش را موجب جلاي دلها قرار داد . به ياري ذكر حق ناشنوايي شان از ميان مي رود . نابينايي شان درمان مي پذيرد و پس از ستيزنده بودن رام مي شوند . خداوند ، كه نعمتهايش گرانبهاست ، همواره ، بويژه در دورانهاي فترت كه پيامبران در ميان مردم حضور ندارند ، بندگاني دارد كه در انديشه هاشان با آنان راز مي گويد و در حقيقتِ عقل هاشان با آن ها به گفتگو مي پردازد . . . براي ياد خدا اهلي است كه به جاي دنيا آن را برگزيده اند و بازرگاني و خريد و فروش آنان را از اين امر باز نمي دارد . روزهاي زندگي را با ياد خدا مي گذرانند ، غافلان را به خودداري محرمات فرا مي خوانند . همه را به داد و درستي برمي انگيزند و خود بدان عمل مي كنند . بدرفتاران را از كارهاي زشت بازمي دارند و آشكارا با آنان مي ستيزند . گويا دنيا را پشت سر گذاشته ، به آخرت رفته اند ؛ يا هنوز در دنيا هستند ، ولي ماوراي آن را ديده ، همه چيز را دريافته اند و به احوال نهان اهل برزخ پي برده اند . ( 2 )

ذكر الهي در زيارت

در آداب زيارت رسول گرامي ( صلّي الله عليه وآله ) مي خوانيم كه : چون خواستي داخل مسجد آن حضرت شوي ، پاي راست را مقدّم دار و صد مرتبه « الله اكبر » بگو . سپس دو ركعت نماز تحيّت مسجد به جاي آور . ( 3 )

در آداب زيارت اميرمؤمنان ، علي ( عليه السلام ) چنين آمده است : در حالي كه زبانت به ذكر گوياست و الحمد للهِ و سبحان الله و لا اله الاّ الله را تكرار مي كني ، به سوي حرم مطهر حركت كن . وقتي به خندق كوفه رسيدي ، بايست و بگو : « اللَّهُ أَكْبَرُ ، اللَّهُ أَكْبَرُ أَهْلُ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . عنكبوت : 45

2 . نهج البلاغه ، فيض الاسلام ، خطبه 213

3 . بحار ، ج97 ، ص160


232


الْكِبْرِيَاءِ وَالْمَجْدِ . . . » و چون گنبد و بارگاه حضرت را مشاهده كردي ، بگو : « الحمدللهِ عَلي ما اخْتَصَّني بِهِ مِنْ طيبِ الْمَوْلِدْ . . . و چون به دروازه نجف رسيدي بگو : رسالت پيامبران و معصومان راهنمايي انسان ها به توحيد و ذات احديّت است .

« الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي هَدانا لِهذا . . . » سپس داخل شو و بگو : « الحَمْدُللهِ الَّذِي اَدْخَلَني هذِهِ الْبُقْعة الْمُباركة . . . . » ( 1 )

در زيارت امام حسين ( عليه السلام ) نيز مي خوانيم : پاكيزه ترين لباسهايت را بپوش ، پس از آن سي بار « الله اكبر » بگو . سپس اين ذكر را بخوان « الْحَمد للهِ الَّذِي قَصَدْتُ فَبَلَّغَني . . . » آنگاه در حالي كه با وقار و آرامش راه مي روي و ذكر تكبير ، كلمه توحيد ، حمد الهي و صلوات بر زبان داري ، بگو : « الحمدُ للهِ الْواحد الْمُتَوَحِّدِ بِالاُْمور كُلِّها . . . » وقتي بر « تلّ » قرار گرفتي و روي به قبر ايستادي ، سي بار « الله اكبر » بگو و اين دعا را بخوان : « لا اِله اِلاّ الله في علمه مُنْتَهي عِلْمِهِ ، وَلا اِله اِلاَّ اللهُ بَعْدَ عِلْمِهِ مُنْتَهي عِلْمِهِ . . . لا اِله اِلاَّ الله الحكيم ، لا اِله اِلاّ الله العَليُّ العظيم ، لا اِله اِلاّ الله نُورُ السَّمواتِ السَّبعِ و نُور الأرضين السَّبع . . . . » ( 2 )

در آداب زيارت حضرت معصومه ( عليها السلام ) مي خوانيم كه چون به قبر آن حضرت رسيدي ، نزد سرش روي به قبله بايست . 34 بار « الله اكبر » و 33 مرتبه « سبحان الله » و 33 بار « الحمدللهِ » بگو . ( 3 )

در زيارت جامعه كبيره ، كه هر يك از ائمه را مي توان با آن زيارت كرد و تعليم امام هادي ( عليه السلام ) به موسي بن عبدالله نخعي است ، حضرت مي فرمايد : چون به درگاه و آستان رسيدي ، در حالي كه غسل كرده اي ، بايست و شهادتين را بر زبان آور . چون داخل حرم شدي و قبر را ديدي ، بايست و 30 بار « الله اكبر » بگو . پس اندكي با آرامش راه برو و گامها را كوتاه بگذار و بار ديگر 30 بار « الله اكبر » بگو . سپس به قبر مطهر نزديك شو و 40 مرتبه « الله اكبر » بر زبان آور تا صد بار تكبير تمام شود . ( 4 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . همان ، ص282

2 . همان ، ج98 ، ص176

3 . همان ، ج99 ، ص266

4 . عيون اخبار الرضا ، ج2 ، ص272


233


راستي فلسفه و رمز اين اذكار الهي چيست ؟ و اين همه تأكيد بر ذكر الهي در زيارت معصومان ( عليهم السلام ) چه پيامي دارد ؟

مي توان گفت كه هدف از اين همه تأكيد بر ذكر الهي ، دو مسأله مهم است :

الف ـ دوري از غلوّ و افراط در باره معصومان ( عليهم السلام ) . رسالت پيامبران و معصومان راهنمايي انسانها به توحيد و ذات احديّت است . از آنجا كه اين بزرگواران معجزات فراوان دارند و حتي پس از شهادتشان نيز بركات و انوار الهي از قبور آنان بر مشتاقان و محبّان پرتو مي افكند ؛ بدين جهت زائر را همواره با ذكر خداوند عادت داده اند تا مردم مؤمن هدف را از ياد نبرند و آنان را بندگان خداوند بدانند ؛ بندگان مخلصي كه با اجازه پروردگار بر انجام دادن معجزات توانايند .

ب ـ تبيين اين نكته كه معصومان اسوه و مقتداي يادكنندگان الهي اند و زائر بايد اين درس را به صورت عملي بياموزد . در زيارت جامعه مي خوانيم :

« فَعَظَّمْتُمْ جَلالَهُ وَأَكْبَرْتُمْ شَأْنَهُ وَمَجَّدْتُمْ كَرَمَهُ وَأَدْمَنْتُمْ ذِكْرَهُ » .

« شما جلال خدا را به عظمت ياد كرديد و شأن او را بزرگ شمرديد و لطف و كرمش را به بزرگي و مجد ستوديد و ذكر خدا را پيوسته برقرار داشتيد . » ( 1 )

اميد كه بتوانيم ، با زيارت قبور معصومان ( عليهم السلام ) ، دلهاي خويش را كانون ذكر حق و انديشه را آينه تعاليم انسان ساز اهل بيت ( عليهم السلام ) قرار دهيم و خود را مشمول دعاي مستجاب آن بزرگواران سازيم ، كه اين زمزمه خلوت هاي انس ماست :

اي گل خوش نسيم من بلبل خويش را مسوز * * * كز سر صدق مي كند شب همه شب دعاي تو

دلق گداي عشق را گنج بود در آستين * * * زود به سلطنت رسد هر كه بود گداي تو ( 2 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . بحارالانوار ، ج99 ، ص129

2 . ديوان حافظ .


234


درس بيست و دوم :

اولين مسجد

سيّد محمود مدني بجستاني

مسجد « قُبا » كه اكنون در كنار شهر مدينه قامت زيبا و رساي گلدسته هايش سر بر آسمان لاجوردي مي سايد و هر لحظه ، بويژه در ايام حج ، پذيراي هزاران مسلمان عاشقي است كه در آن حضور مي يابند و ياد و يادگار و عطر پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) را مي جويند ، اولين مسجدي است كه در اسلام ساخته شد . مهندس اين مسجد جبرئيل امين ( 1 ) معمار آن خاتم النبيين ( صلّي الله عليه وآله ) و كارگران آن افرادي چون علي ( عليه السلام ) و سلمان و مقداد بوده اند .

آغاز هجرت

پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) دوران اوليه زندگي خويش و بخش اول روزگار بعثت را در مكه گذراند . در آخرين روزهاي اين دوران ، از طرفي با مرگ ابوطالب و خديجه ( عليها السلام ) ماندن در مكه را نامناسب تشخيص داد و از سويي با پيشرفت اسلام در مدينه ، زمينه حضور در آن ديار را مناسب ارزيابي كرد . پس در نيمه شبي غوغاخيز و هراس آفرين ، علي ( عليه السلام ) را در بستر خويش خواباند و خود در راه هجرتي تاريخي گام نهاد .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تاريخ المدينة المنوره ، ج 1 ، ص 51 ، رهنماي حرمين شريفين ، ج 5 ، ص 197


235


آن حضرت در روز دوشنبه 12 ربيع الاول ( 1 ) در ميان فريادهاي شادي و شور و شوق بسيار مردمِ روستاي كوچكِ قُبا به قبا وارد شد و در خانه يكي از سران روستا ( كلثوم بن هِدم ) منزل گزيد و خانه يكي ديگر از سران روستا ( سعدبن خيثمه ) را محل ملاقات خويش قرار داد .

مردم مدينه ، با اصرار فراوان از او خواستند به شهر مدينه ، كه تا آن زمان « يثرب » ناميده مي شد ، گام نهد ؛ ولي او پاسخ داد : من در انتظار علي هستم و تا آمدن وي در اينجا مي مانم . توقف پيامبر به طول انجاميد و برخي ، خسته از بلاتكليفي و انتظار ، به رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) گفتند : به مدينه رويم ، رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) ديگر بار همان پاسخ را تكرار كرد . آنان گفتند : شايد علي يك ماه ديگر نيايد ! پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : نه به زودي مي آيد ، ان شاء الله . ( 2 )

سرانجام اين انتظار به پايان رسيد و علي ( عليه السلام ) پس از پرداخت قرض ها و بازگرداندن امانت هاي پيامبر ، همراه با خانواده آن حضرت و برخي از زنان مسلمان وارد قُبا شد . رنج سفر او را آزرده و پاهايش را سخت مجروح ساخته بود . رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) وي را در آغوش گرفت و آب دهان مباركش را به پاي وي ماليد بدين سان علي ( عليه السلام ) تا هنگام شهادت هرگز گرفتار درد پا نشد .

ساخت مسجد

رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) ، كه توقفش در دهكده قبا پانزده روز به درازا كشيد ، تصميم گرفت براي فعاليت هاي عبادي ، سياسي ، فرهنگي و اجتماعي مسلمانان ، پايگاهي به پا كند . بدين منظور مكان مسطح و وسيعي را ، كه در كنار خانه كلثوم بن هِدم بود و از آن براي خشك كردن خرما استفاده مي شد ، انتخاب كرد .

به گفته طبراني ، رسول خدا به يارانش فرمود : نقشه اين مسجد از سوي خداوند است و اينك شتر من مأمور اين كار است . كسي بر شتر سوار شود و او را حركت دهد تا

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . بحارالانوار ، ج 19 ، ص 104 ، تاريخ طبري ، ج 2 ، ص104

2 . بحار الانوار ، ج 19 ، ص 106


236


محدوده مسجد را مشخص سازد . ابوبكر برخاست و بر شتر نشست ، ولي هرچه تلاش كرد شتر حركت نكرد . به ناچار ابوبكر پياده شد . پس عمر برخاست تا اين مأموريت را انجام دهد ، ولي تلاش او نيز بي ثمر بود و نتوانست شتر را حركت دهد . در اين هنگام ، رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) به علي فرمود : برخيز و برشتر بنشين ، چون علي بر پشت شتر قرار گرفت ، شتر راه افتاد ، محدوده اي را دور زد و سپس به جاي نخست خويش بازگشت . بدينسان محدوده مسجد قبا مشخص شد و رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) قبله آن را به سمت بيت المقدس تعيين كرد . ( 1 )

پيامبر براي ساخت اين مسجد بسيار تلاش كرد . زني به نام شموس بنت نعمان مي گويد : هنگام ساخت مسجد قبا ، پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) را مي ديدم كه سنگ هاي كوچك و بزرگ را برمي داشت تا آنجا كه سنگيني سنگ ها پشت مباركش را خم كرد . سپيدي خاك بر بدن مباركش نمايان بود . ( گاه ) مردي از صحابه مي آمد و مي گفت : اي فرستاده خدا ، پدر و مادرم فدايت باد ! سنگ و خاك را به من واگذار تا به جاي تو كار كنم . پيامبر مي فرمود : نه ، تو نيز سنگ ديگري بردار . حضرت هماره در تلاش بود تا ساختمان مسجد پايان يافت . ( 2 )

در روزهايي كه بناي خانه توحيد ساخته مي شد ، عطر زمزمه هاي روح نواز صحابه ، كه بيانگر بينش الهي آنان و عشق خدايي شان بود ، فضا را آكنده مي ساخت و گاه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) نيز با آنان هم نوا مي شد .

عبدالله بن رواحه ، اين شعر را با آهنگي دل نواز مي خواند : « أفْلَحْ مَنْ يُعِالجُ الْمَساجِد » ؛ « آن كه در پي ساختن و پرداختن مساجد است رستگار است . »

پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) با همان آهنگ ، آخرين قسمت شعرش را تكرار مي كرد و مي فرمود : « مساجداً » .

سپس عبدالله ادامه مي داد : « و يقرأ القرآن فيه قائماً و قاعداً » ؛ « آنكه پيوسته نشسته و ايستاده در مسجد قرآن مي خواند . »

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . همان ، ص 107

2 . معجم الكبير ، ج 2 ، ص 246 ، ناسخ التواريخ ، ج 1 ، ص33


237


پيامبر مي فرمود : « و قاعداً » .

آنگاه عبدالله مي خواند : « ولا يَبيتُ اللَّيْلَ عَنْهُ راقداً » ؛ « و شب را نيز هماره بيدار بوده ، به خواب نمي گذراند . »

پيامبر مي فرمود : « راقداً » . ( 1 )

بدين سان ساخت اولين بناي توحيدي در اسلام ، كه داراي 3 رديف ستون چوبي بود ، با تلاش مسلمانان به پايان رسيد .

رابطه پيامبر با مسجد قُبا

پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) پس از مدتي دهكده قبا را ترك كرد و به مدينه رفت ولي تا واپسين روزهاي زندگي هرگز رابطه خود را با اين مسجد قطع نكرد . هر شنبه پياده يا سواره به طرف مسجد قبا به راه مي افتاد و نماز را در آنجا مي گزارد . ( 2 ) طبق نقلي ديگر ، روزهاي دوشنبه هر هفته در قبا نماز مي خواند ( 3 ) و نيز هر سال ، صبحگاه هفدهم ماه مبارك رمضان به مسجد قبا مي شتافت . ( 4 )

فضيلت مسجد قبا

درباره جايگاه معنوي اين مسجد همين بس كه قرآن كريم آن را مسجدي مي خواند كه : « بر پايه تقوا بنا نهاده شده است . »

{  لَمَسْجِدٌ أسِّسَ عَلي التَّقْوي مِنْ اَوَّلِ يَوْم اَحَقُّ اَنْ تقُومَ فيهِ } . ( 5 )

« همانا مسجدي كه از اولين روز برمبناي تقوا پايه گذاري شده است ، شايسته تر است كه تو در آن به نماز بايستي . »

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . السيرة الحلبية ، ج 2 ، ص 237 ، مدينه شناسي ، ص 8

2 . تاريخ المدينة المنورة ، ج 1 ، ج 52

3 . تاريخ و آثار اسلامي مكه و مدينه ، ص 193

4 . تاريخ المدينة المنورة ، ج 1 ، ص 44 ، موسوعة العتبات ، قسم المدينه ص 95

5 . توبه : 108


238


بسياري از مفسران ، مراد از اين آيه را مسجد قبا دانسته اند ؛ گروهي مسجد النبي ( صلّي الله عليه وآله ) و برخي هر دو مسجد را مصداق و مراد اين آيه شمرده اند . ( 1 )

امام صادق ( عليه السلام ) به معاوية بن عمار فرمود :

از حضور در مشاهد خودداري مكن و يكي از اين مشاهد مسجد قبا است ؛ زيرا اين همان مسجدي است كه از اولين روز بر پايه تقوا بنا نهاده شده است . ( 2 )

روايات متعددي از رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) و ائمه معصومين ( عليهم السلام ) نقل شده است كه خواندن دو ركعت نماز در مسجد قبا را با انجام دادن يك عمره برابر مي داند .

اُسَيْد انصاري مي گويد : رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : هركس در خانه خويش وضو گيرد و با نيتي خالص به مسجد قبا بيايد و جز گزاردن نماز انگيزه اي نداشته باشد و در آن دو ركعت نماز گزارد ، پاداش يك عمره خواهد داشت . ( 3 )

امام صادق ( عليه السلام ) از رسول خدا نقل كرده است كه فرمود : هركس به مسجد من ؛ يعني مسجد قبا درآيد و در آن دو ركعت نماز بخواند ، با پاداش يك عمره بر مي گردد . ( 4 )

عقبة بن خالد از امام صادق ( عليه السلام ) پرسيد : مي خواهم به مساجد اطراف مدينه بروم ، از كدامين مسجد شروع كنم ؟ امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : از مسجد قبا آغاز كن و در آن بسيار نماز بگزار ؛ زيرا اولين مسجدي است كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در اين منطقه در آن نماز گزارد . ( 5 )

مكانهاي تاريخي مسجد قبا

در محل مسجد قبا سه مكان بسيار با اهميت ديگر بود كه متأسفانه ، به بهانه توسعه مسجد ! تخريب شد و از ميان رفت . اين مكان ها عبارتند از :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مجمع البيان ، ج 3 ، ص 73

2 . بحار الأنوار ، ج 100 ، صص 214 ـ 215 ، ح 6

3 . تاريخ المدينة المنوره ، ج 1 ، ص 32 ، ح 132

4 . بحار الانوار ، ج 100 ، صص 213 ـ 314 ، ح 4

5 . تاريخ المدينة المنورة ، ج 1 ، ص 40


239


1 ـ چاه انگشتر

در محل مسجد قبا چاهي بود كه آب بسيار ناگوار و تلخي داشت . چون پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) به آن محل آمد ، مسلمانان گفتند : آب اين چاه بسيار ناگوار و تلخ است ، لطف كنيد و آب دهان خويش را در آن بيفكنيد تا گوارا شود . حضرت مقداري از آن آب را در دهان خويش گرداند و دوباره به چاه باز گرداند و آب چاه بسيار گوارا و شيرين شد و تا سالياني كام زيارت كنندگان مسجد قبا را شيرين مي ساخت . ( 1 ) وقتي عثمان ، در زمان خلافتش ، خواست آب بنوشد ، انگشتر رسول خدا كه در دستش بود در چاه فرو افتاد ، براي به دست آوردن انگشتر ، همه آب را از چاه بيرون آوردند ولي هر چه كوشيدند انگشتر پيدا نشد . از آن روز اين چاه را « بئرالخاتم » ( چاه انگشتر ) ناميدند . ( 2 )

2 و 3 ـ مسجد فاطمه و علي ( عليهما السلام )

در كنار مسجد قبا دو جايگاه به نامهاي مسجد علي و مسجد فاطمه ( عليهما السلام ) وجود داشت . گروهي اين مكانها را محل نماز آن بزرگواران ، هنگام اقامت در قبا مي دانند . متأسفانه توسعه هاي اخير به از ميان رفتن اين مكانها انجاميده است . ( 3 )

مسجد قبا در طول تاريخ ، چندين بار توسعه يافت . ابتدا عثمان اين كار را انجام داد . پس از وي عمر بن عبدالعزيز و ديگر زمامداران در اين مسير گام برداشتند و ساختمان بسيار زيباي كنوني به وسيله حاكمان سعودي انجام يافته است .

به اميد روزي كه اين مساجد به جايگاه اساسي و اصلي خود ؛ يعني آباداني معنوي و مادي بازگردند و پايگاههاي توحيد و وحدت شوند .

* * *

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . بحار الانوار ، ج 100 ، ص 215 ، روايت 9

2 . همان ، ج 19 ، ص 120

3 . راهنماي حرمين شريفين ، ج 5 ، ص 202


240


درس بيست و سوم :

مسجد النّبي ( صلّي الله عليه وآله )

مركز تحقيقات حج

رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) زماني كه وارد قبا شدند ، مسجد قبا را بنا كردند ، همچنين نخستين اقدام آن حضرت در مدينه منورّه بناي مسجد النبي ( صلّي الله عليه وآله ) بود . چنين اقدامي نشانگر اهميت نقش مسجد در اسلام است .

شريف ترين مسجد پس از مسجدالحرام ، مسجدالنبي است كه در مدينه منوره واقع است . رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) درباره نماز خواندن در اين مسجد فرمود :

« صَلاةٌ فِي مَسْجِدِي تَعْدِلُ أَلْفَ صَلاة فِيمَا سِوَاهُ مِنَ الْمَسَاجِدِ إِلاّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ » .

« يك نماز در مسجد من ، بهتر از هزار نماز در ديگر مساجد است ، مگر در مسجدالحرام . »

مسجد رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در آغاز ، مساحتي حدود 2071 متر داشت كه با ديوارهاي خشتي و گِلي و پايه هايي از تنه درختان خرما بنا شده بود . سقف مسجد را نيز با شاخه هاي درخت خرما پوشانده بودند .

در سال هفتم هجرت ، با گسترش اسلام و افزايش شمار مسلمانان ، ضرورت توسعه


241


مسجد مطرح شد . رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) بر طول و عرض مسجد افزود تا آنكه مساحت آن به 2475 متر مربع رسيد . در اين توسعه ، شكل مسجد به صورت مربع در آمد .

قبله مسجد نيز در سال دوم هجري از شمال به سمت جنوب تغيير كرد و از آن پس نماز نه به سوي بيت المقدس كه قبله يهود بود ، بلكه به سوي مكه خوانده مي شد .

از بناهايي كه همزمان با ساختن مسجد احداث شد ، دو حجره در ديواره شرقي مسجد بود ، اين دو حجره براي سكونت رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) و همسرانش سوده و عايشه ساخته شد . بعدها بر تعداد اين حجره ها افزوده گشت . هر يك از اصحاب نيز كه توانايي داشتند ، حجره اي در كنار مسجد ساختند و دري از آن به مسجد گشودند و در وقت نماز از همان در وارد مي شدند .

در سال سوم هجرت پيامبر دستور داد اين درها ، جز درِ خانه علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) بسته شود .

با گسترش فتوحات اسلامي ، جمعيت مسلمانان رو به فزوني نهاد و در اين ميان ، مدينه به عنوان مركز خلافت ، جمعيت بيشتري را به خود جذب مي كرد و از آن جا كه مساحت مسجد گنجايش مسلمانان را نداشت ، لذا خلفا در صدد توسعه مسجد برمي آمدند كه اين توسعه در چند مرحله انجام و تا پايان دوره عباسيان و سلطه مغول ادامه يافت و مسجدالنّبي ( صلّي الله عليه وآله ) تا مساحت 9000 متر مربع گسترش يافت .

دوره حاكمان عثماني :

در عهد امپراتوري عثماني ( قرن دهم هجري قمري ) ، تحولاتي در بازسازي و توسعه مسجدالنّبي صورت گرفت . سلطان سليمان عثماني در سال 938 هـ . ق . در بازسازي مسجدالنّبي كوشش هايي صورت داد ، امّا اقدام اساسي در سال 1265 هـ . ق . به دست سلطان عبدالحميد آغاز گرديد و در طيّ سيزده سال ، مسجد به شكلي استوار و در عين حال زيبا بازسازي شد .

آنچه از آثار و اسامي امامان شيعه و خلفا و برخي صحابه بر كتيبه هاي مسجدالنّبي به چشم مي خورد ، يادگاري است از امپراتوري عثماني كه ميان فِرَق اسلامي جمع كرده


242


است . و جالب است كه نام امام زمان به صورت « محمدالمهدي » بر يكي از كتيبه ها بگونه اي نوشته شده كه كلمه « حيّ » از درون اين طرح جلوه گر است .

توسعه در دوره سعودي :

دولت عربستان نيز در چند مرحله به بازسازي و توسعه مسجدالنبي پرداخت و از سال 1373 هـ . ق . رسماً كار بازسازي و توسعه را آغاز كرد .

در مرحله اول اين بازسازي مساحت مسجد به 16327 متر مربع رسيد و بر ظرفيت آن در قسمت هاي شمالي ، غربي و شرقي افزوده شد ، چيزي در همين حدود نيز در اطراف مسجد از خانه ها تخريب و در طرح توسعه مسجدالنبي قرار گرفت كه به هنگام ازدحام جمعيت مورد استفاده زائران قرار مي گيرد .

در مرحله دوّم كه از سال 1406 هـ . ق . آغاز شد ، مسجد بار ديگر توسعه يافت و به مساحتي حدود 82000 متر مربع رسيد . علاوه بر آن ، فضاي گسترده اي نيز در اطراف مسجد تسطيح شد تا نمازگزاران بتوانند در آن جا اقامه نماز كنند .

هم اكنون مجموع مساحت مسجد و اطراف آن ، حدود 400500 متر مربع ؛ يعني برابر كلّ مساحت مدينه عصر رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) است .

قسمتهاي مختلف مسجدالنّبي ( صلّي الله عليه وآله )

* روضه شريفه :

قسمتي از مسجدالنّبي كه در ناحيه جنوب شرقي ( رو به سمت قبله ) قرار دارد ، به نام روضه مطهره شناخته مي شود ، اين قسمت فضيلت زيادي دارد و در حديثي از رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) به عنوان « باغي از باغ هاي بهشت » معرفي شده است ؛ ( مَا بَيْنَ بَيْتِي وَمِنْبَرِي رَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ ) .

روضه شريفه 32 متر است كه طول آن 22 متر و عرض آن 15 متر مي باشد . در محدوده روضه مطهره ، سه مكان مقدس ديگر نيز وجود دارد كه عبارتند از :

1 ـ مرقد مطهر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) 2 ـ منبر 3 ـ محراب .


243


ـ مرقد مطهر رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله )

يكي از بهترين نقاط مسجد ، مدفن رسول خداست ؛ پيامبري كه محبوب خدا و خلق بود و ميراث گرانبهاي اسلام ، حاصل تلاش بيست و سه ساله آن حضرت است . در كنار شرقيِ مسجد رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) حجره هايي براي زندگي همسران خود ساخته بود كه تا نزديك نود سال پس از رحلت آن حضرت نيز سر پا بود . ابتدا حجره اي براي سوده ، پس از آن براي عايشه و در امتداد آن ، حجره اي براي حضرت فاطمه ( عليها السلام ) ساخته شد . مورّخان نوشته اند كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در حجره اي كه وفات يافت مدفون شد .

مرقد رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در زمان خليفه دوم ، در اتاق كوچكي قرار داشت و تا زمان توسعه مسجد در عهد وليد به همان شكل باقي بود ، در آن زمان كه قسمت شرقي مسجد توسعه يافت مرقد مطهر نيز در مسجد قرار گرفت .

اكنون محدوده حجره طاهره ، كه مرقد نيز داخل آن قرار دارد 240 متر ( 16 متر طول و 15 متر عرض ) مساحت دارد كه ضريحي مطلاّ در اطراف آن كشيده شده است . در چهار گوشه حجره طاهره ، چهار ستون مستحكم بنا شده كه گنبد سبزي بر روي آن قرار دارد . اين حجره داراي چند در است . درِ حجره فاطمه ( عليها السلام ) كه نشانه محلّ حجره آن حضرت است . درِ تهجّد در شمال حجره و درِ وفود يا باب الرحمه در جهت غرب و درِ توبه يا باب الرسول در جهت جنوب ( قبله ) . در حجره طاهره محلّي به عنوان قبر فاطمه ( عليها السلام ) با بقعه كوچكي مشخص شده و در داخل ضريح جاي گرفته است . در قسمت جنوبي اين بقعه نيز محراب فاطمه ( عليها السلام ) قرار دارد .

ـ منبر :

يكي از مكان هاي مقدّس در مسجد ، محل منبر رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) است . در روايات آمده است كه پيامبر در آغاز با تكيه بر تنه درخت خرما كه يكي از ستون هاي مسجد بود ، به ايراد خطبه مي پرداخت ، يكي از اصحاب پيشنهاد ساختن منبري داد تا رسول خدا روي آن بنشيند تا هم مردم او را ببينند و هم آن حضرت از ايستادن خسته نشود .


244


البته منبري كه در حال حاضر وجود دارد منبري است كه سلطان مراد عثماني در سال 998 هـ . ق . دستور ساخت و نصب آن را داد . اين منبر داراي دوازده پله است و يك اثر ارزشمند هنري است .

ـ محراب :

محراب در محلي ساخته شده است كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در آنجا نماز مي گزارد و در اينكه محل نماز آن حضرت همين محراب فعلي است ترديدي نيست . زماني كه وليد دستور توسعه مسجد را داد و عمربن عبدالعزيز آن را اجرا كرد ، بر جايگاه نماز رسول خدا محرابي ساخته شد .

محراب هاي ديگري نيز كه محل نماز برخي خلفا بوده در مسجد ساخته شده است .

* ستون هاي مسجد :

سقف مسجد پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) بر ستون هايي قرار داشت كه علاوه بر نگهداري سقف ، مورد استفاده رسول خدا و اصحاب آن حضرت بود ، از هر ستوني خاطره ويژه اي باقي مانده كه موجب تقدس آن شده است . هر بار كه مسجد بازسازي مي شد ، محل اين ستون ها تغيير نمي كرد ، جز اين كه ستون هاي قديمي جاي خود را به ستون هاي جديد مي داد . طبعاً با توسعه ، ستون هاي جديدي نيز افزوده شد ؛ به طوري كه اكنون نزديك به 706 ستون در مسجد وجود دارد .

ستون هايي كه در محل قديمي مسجد ، در قسمت جنوبي آن قرار داشته ، اكنون با رنگ سفيد از بقيه ستون ها مشخص شده و آن ها عبارتند از :

اسطوانة الحرس :

علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) در كنار اين ستون مي ايستاد و از رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) محافظت مي كرد . اسطوانة الحرس را به نام مصلاّي علي نيز مي شناسند و اين ستون پيوند خاصي با آن امام همام داشته است .


245


اسطوانة التوبه :

ستون توبه يادآور خاطره تكان دهنده يكي از اصحاب رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) به نام ابولُبابه است . وي مرتكب خطايي شد و خود را به ستون بست و توبه واقعي كرد . خداوند نيز توبه اش را پذيرفت و با دست مبارك رسول خدا ريسمان از گردن او گشوده شد . نماز خواندن و توبه در كنار اين ستون فضيلت دارد .

اسطوانة الوفود :

يكي از كارهاي روزانه رسول خدا ملاقات با سران قبايل بود . محل اين ملاقات ها كنار ستوني بود كه به اسطوانة الوفود معروف شد و اكنون نيز همين نام را دارد .

اسطوانة السرير :

نام محلي است كه رسول خدا ايام اعتكاف را در آنجا به سر مي برد و براي آن حضرت برگ هايي از درخت خرما پهن مي كردند تا استراحت كند .

اسطوانة المهاجرين :

علت انتخاب نام مهاجرين براي اين ستون ، شايد اين بوده است كه مهاجران معمولا در كنار اين ستون مي نشستند و با يكديگر سخن مي گفتند . اين ستون به واسطه حديثي كه درباره فضيلت نماز گزاردن در كنار آن ، از او نقل شده است به نام عايشه نيز شناخته مي شود .

اسطوانة الحنانه :

رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) ـ چنانچه گفتيم ـ در آغاز ، بر تنه درخت خرمايي تكيه مي كرد و خطبه مي خواند . نوشته اند زماني كه براي آن حضرت منبر ساخته شد ، از اين درخت ناله برخاست شبيه ناله شتر ماده اي كه از بچه خود جدا شود و از اين رو آن را ستون حنّانه ناميده اند . بيش از صد تن از اصحاب رسول خدا اين روايت را نقل كرده اند .


246


* صفّه :

صفه نام مكاني است كه گروهي از مهاجران مسلمان بي مسكن در سال هاي اوّليه هجرت ، در آنجا سكونت داشتند . زميني كه به آنها اختصاص داده شده بود ، حدود 96 متر مساحت داشت و مسقّف بود و در ميان باب جبرئيل و باب النساء قرار داشت .

افرادي مانند بلال ، ابوذر ، مقداد ، حذيفه و . . . از اصحاب صفّه بودند .

* مقام جبريل :

اين محل بدان جهت به « مقام جبريل » شناخته شد كه فرشته مقرّب الهي از آنجا بر رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) وارد مي شد و به خدمت آن حضرت مي رسيد . اين محل اكنون داخل حجره شريفه قرار دارد و قابل دسترسي نيست .

درهاي نخستين مسجد


1 ـ باب الرحمه :

اين در ، در ديوار غربي مسجد قرار دارد . نامگذاري اين در به « رحمت » برگرفته از حديثي است كه به موجب آن رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) به درخواست شخصي كه از اين در وارد شده بود ، از خداوند طلب نزول باران كرد با دعاي حضرت باران شروع به باريدن كرد تا آن كه پس از هفت روز نيز طبق درخواست همان شخص تقاضاي قطع باران گرديد ، اين در را « باب عاتكه » نيز مي نامند .

2 ـ باب جبريل :

اين در ، مدخل ورودي رسول خدا بود و در ديوار شرقي مسجد قرار دارد . در روايت آمده است : رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در مدخل اين در با جبريل ملاقات كرد و از اين رو به باب جبرئيل نامگذاري شد .


247


3 ـ باب السّلام :

اين در نيز در ديوار غربي مسجد قرار دارد و از زمان بناي نخستينِ مسجد ، وجود داشته است .

4 ـ باب النّساء :

يكي از درهاي مهم مسجد كه با توسعه مسجد در عهد خليفه دوم ايجاد شد ، باب النّساء است كه هم اكنون نيز بدين نام شهرت دارد . علت نامگذاري آن اين است كه اين در ، اختصاص به رفت و آمد زنها به مسجد داشته است . در توسعه هاي بعدي ده ها درِ جديد به مسجد افزوده شد .

مناره هاي مسجد :

زماني كه وليد مسجد را توسعه داد چهار مناره بر چهار گوشه مسجدالنّبي ساخت . اين مناره ها در گذر زمان جاي خود را به مناره هاي بزرگتر و محكم تري داد و مناره هاي جديدي نيز براي مسجد ساخته شد .

چهار مناره اصلي مسجد عبارتند از : مناره هاي سليمانيه و مجيديه كه در دو سوي ضلع شمالي جاي گرفته و مناره هاي قايتباي و باب السلام كه در دو سوي ضلع جنوبي ( قبله ) قرار دارند .

در حال حاضر مناره هاي ديگري در توسعه اخير به مسجد افزوده شده است .



| شناسه مطلب: 76241