بخش 11
درس بیست و چهارم : آشنایی با بقیع دفن شدگان در بقیع عباس بن عبدالمطلب فاطمه بنت اسد قبور فرزندان رسول#160;خدا ( صلّی الله علیه وآله ) همسران رسول#160;خدا ( صلّی الله علیه وآله ) قبر عمه#160;های پیامبر قبور دیگر زنان بافضیلت دیگر مدفونین در بقیع بیت الأحزان درس بیست و پنجم : تاریخ حرم ائمه بقیع #171; پیدایش #187; اجمالی از تاریخ حرم ائمه بقیع 1 ـ مقبره#160;های خانوادگی در بقیع 2 ـ بقیع در پشت خانه#160;های مدینه خانه عقیل یا آرامگاه خانوادگی قبر عموی پیامبر ( صلّی الله علیه وآله ) قبر امام مجتبی در خانه عقیل قبور سه تن از ائمه اهل بیت در کنار قبر امام مجتبی ( علیه السلام ) چرا در داخل منزل ؟ ! درِ خانه عقیل ، جایگاه دعای رسول#160;خدا ( صلّی الله علیه وآله ) استحباب و استجابت دعا در این جایگاه پاسخ سمهودی و توجیه او ! بررسی و تحلیل اصل موضوع اخبار غیبی و پیشگویی#160;های رسول خدا ( صلّی الله علیه وآله ) جنگ و خون ریزی در احجار زیت جنگ خونبار در بیابان فخ حضور رسول
248 |
درس بيست و چهارم :
آشنايي با بقيع
مركز تحقيقات حج
بقيع غرقد ، گورستان مدينه منوّره است كه در زمان رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) بسياري از صحابه و پس از رحلت ايشان چهار تن از ائمه معصوم ( عليهم السلام ) و نيز تعدادي از بزرگان تابعين و سادات اهلبيت عصمت و طهارت در آن آرميده اند . از آن زمان تا كنون نيز هزاران نفر از دانشمندان ، زاهدان وصلحا ، كه در مدينه ازدنيا رفته اند ، در همين گورستان مدفون شده اند .
پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) براي آرميدگان در اين قبرستان احترام ويژه اي قائل بود . يكي از موالي رسول خدا گويد : نيمه شبي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) مرا از خواب بيدار كرد و فرمود : من فرمان يافته ام تا براي مدفونين در بقيع طلب آمرزش كنم ، همراه من بيا و من همراه آن حضرت حركت كردم ، وقتي پيامبر در ميان قبور بقيع قرار گرفت : « فَاسْتَغْفَرَ لاِهْلِهِ طَوِيلا » ؛ « مدتي طولاني براي مدفونين در آن ، از خداوند طلب مغفرت و آمرزش كرد . »
روش رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) اين بود كه از كنار قبرستان مي گذشت و مي فرمود : « السَّلامُ عَلَيْكُمْ مِنْ دِيَارِ قَوْم مُؤْمِنِينَ وَإِنَّا إِنْ شَاءَ اللَّهُ بِكُمْ لاحِقُونَ » .
بسياري اوقات رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در قسمت پاياني شب ، كنار قبرستان بقيع مي آمد و به دفن شدگان در آن درود مي فرستاد و برايشان طلب مغفرت مي كرد .
امّ قيس گويد : كنار رسول خدا در بقيع ايستاده بودم ، آن حضرت به من فرمود :
249 |
امّ قيس ! از اين قبرها هفتاد هزار نفر برانگيخته مي شوند ، بدون حساب وارد بهشت مي شوند و چهره هاي آنان همچون قرص ماه مي درخشد .
علت آن كه بقيع را ، بقيع الغرقد ناميده اند آن است كه نوعي درخت خاردار در اين گورستان مي روييده كه نامش غرقد بوده و از اين رو به « بقيع غرقد » معروف شده است . برخي نيز گفته اند : بقيع غرقد نام زميني است كه نوعي درخت بلند توت آن را پوشانده باشد .
اين گورستان كه در قسمت شرقي مسجدالنّبي ( صلّي الله عليه وآله ) قرار دارد ، در دوره جاهلي اهميت چنداني نداشته ، ليكن پس از هجرت رسول خدا به مدينه و دفن بسياري از چهره هاي سرشناس اسلامي درآن ، ازاهميتوقداستويژه اي برخوردار گرديده است . رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) خود برخي شب ها تنها به بقيع مي آمد و در آن جا به راز و نياز با خدا مي پرداخت .
بقيع تا يكصد سال قبل ، ديوار و حصاري نداشته ، امّا هم اكنون با ديواري بلند محصور گشته و از گذشته تاكنون مسلمانان از هر فرقه و مذهب ، پس از زيارت رسول خدا به اينجا آمده ، اهل بيت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و ديگر آرميدگان در اين گورستان را زيارت مي كنند .
قبور ائمه معصوم ( عليهم السلام ) و تعداد ديگري از دفن شدگان در بقيع ، داراي قبّه و سرپناه بوده اند ، ليكن هم اكنون تخريب گرديده و اين قبرستان به صورت فضاي باز و ساده اي در آمده و تنها برخي از قبور با ديواره هاي كوتاه ، مشخّص باقي مانده است .
دفن شدگان در بقيع
مقابل درِكنوني ، كمي سمت راست ، قبرهايِ مطهّر چهارامام معصوم ( عليهم السلام ) قراردارد :
1 ـ امام حسن بن علي ( عليهما السلام )
امام مجتبي ( عليه السلام ) در نيمه رمضان سال سوّم هجرت ، در مدينه زاده شد و از همان دوران كودكي به شدّت مورد علاقه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) قرار گرفت ، پس از رحلت آن حضرت ، در كنار پدر بزرگوارش اميرمؤمنان ( عليه السلام ) در جنگ هاي جمل ، صفين و نهروان
250 |
شركت جست و پس از شهادت پدر ، به امامت منصوب و حدود شش ماه خلافت كرد تا اينكه معاويه جنگي را بر آن حضرت تحميل نمود ، مردم نيز ايشان را تنها گذاشتند و سرانجام به تحريك معاوية بن ابي سفيان در سال 50 هـ . ق . توسط همسرش جعده دختر اشعث بن قيس ، مسموم شد و به شهادت رسيد و در بقيع به خاك سپرده شد .
2 ـ امام زين العابدين علي بن الحسين ( عليهما السلام )
امام سجاد ( عليه السلام ) در سال 38 هـ . ق . به دنيا آمد و در دوران امام حسن بن علي ( عليهما السلام ) و پدر بزرگوارش حسين بن علي ( عليهما السلام ) رشد يافت . در كربلا همراه پدر بود امّا به دليل بيماري نتوانست سلاح به دست گيرد و بجنگد ، از اين رو ، آن حضرت را با ديگر اسيران به شام بردند و از آن پس نزديك سي و چهار سال امامت داشت و سرانجام در سال 94 هـ . ق . به تحريك وليد بن عبدالملك مسموم گرديد و به شهادت رسيد و در كنار امام مجتبي ( عليه السلام ) در بقيع دفن گرديد . زهد و عبادت و كرم و بزرگواري آن حضرت زبان زد خاص و عام و دوست و دشمن بود .
251 |
3 ـ امام محمد بن علي بن الحسين ( عليهم السلام )
امام باقر ( عليه السلام ) در سال 58 هـ . ق . به دنيا آمد و تا سال 94 هـ . ق . در كنار پدر بزرگوارش زندگي كرد . پس از شهادت پدر ، رهبري را در دست گرفت و توانست شاگردان فراواني را تربيت كند و در نشر معارف اسلامي اهل بيت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) گام هاي بلندي بر دارد . آن حضرت را باقرالعلوم يعني شكافنده دانش ها لقب داده اند . امام باقر ( عليه السلام ) در سال 114 و يا 117 هـ . ق . به تحريك هشام بن عبدالملك به شهادت رسيد و در كنار پدر بزرگوارش در بقيع به خاك سپرده شد .
4 ـ امام جعفر بن محمد الصادق ( عليهما السلام )
آن حضرت در سال 80 يا 83 هـ . ق . به دنيا آمد و پس از شهادت پدر ، رهبري پيروان اهل بيت ( عليهم السلام ) را بر عهده گرفت و در دوران حيات پربار خود ، هزاران شاگرد را در رشته ها و علوم مختلف تربيت كرد . منصور ، دوّمين خليفه عباسي بر آن حضرت به شدت سخت گرفت و سرانجام در 25 شوال 148 هـ . ق . به تحريك وي ، آن حضرت مسموم گرديد و به شهادت رسيد و در بقيع ، كنار جدّ و پدرش دفن شد .
در كنار قبور چهار امام ، از اهل بيت رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) دو قبر ديگر وجود دارد كه يكي از آنها قبر عباس بن عبدالمطلب ، عموي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و ديگري قبر فاطمه بنت اسد مادر امير مؤمنان علي ( عليه السلام ) است .
عباس بن عبدالمطلب
وي از شخصيت هاي بزرگ قريش و 2 يا 3 سال از رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) بزرگتر بود . در مكه از اظهار ايمان خودداري مي كرد ، در سال دوّم با اكراه به همراه قريش در جنگ بدر شركت جست سپس به اسارت مسلمانان درآمد و با فديه آزاد شد و سرانجام در زمره بهترين ياران پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) به شمار آمد . پس از رحلت رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) به امير مؤمنان علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) وفادار ماند و در سال 33 هـ . ق . در مدينه درگذشت و در قبرستان بقيع به خاك سپرده شد .
252 |
فاطمه بنت اسد
او همسر ابوطالب و مادر علي ( عليه السلام ) و از نخستين بيعت كنندگان با رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) بود و در سرپرستي پيامبر سهم بسزايي داشت . وي از آن چنان قداستي برخوردار گرديد كه به درون كعبه راه يافت و فرزندش علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) را در آن جا به دنيا آورد . در ماتم او رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) به شدّت متأثر شد و بر جنازه اش نماز گزارد و در حالي كه بر وي مي گريست ، در قبرش نهاد .
قبور فرزندان رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله )
در قبرستان بقيع سه تن از دختران رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) به نامهاي زينب ، ام كلثوم و رقيّه و نيز ابراهيم فرزند پسر آن حضرت مدفون اند .
زيـنـب
بزرگترين دختر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) زينب بود كه از خديجه متولد شد و با ابوالعاص بن ربيع ازدواج كرد و در سال هشتم هـ . ق . بدرود حيات گفت .
ام كلثوم
او همسر عُتْبه بود ، پس از آن در سال سوّم هجرت به عقد عثمان درآمد و در سال 9 هـ . ق . وفات يافت و در حالي كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) بر او مي گريست در بقيع به خاك سپرده شد .
رقــيـه
رقيه در مكّه به عقد عثمان در آمد ، سپس به حبشه هجرت كرد ، آنگاه از حبشه به مدينه آمد و سرانجام در سال دوّم هجرت بر اثر بيماري وفات يافت . برخي نيز وفات او را سال چهارم هجرت ذكر كرده اند . پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) دستور داد او را در بقيع به خاك سپردند .
ابراهيم
ابراهيم فرزند رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در سال 8 هـ . ق . در مدينه از مادرش ماريه قبطيّه متولد
253 |
شد ، پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) به او علاقه بسيار داشت و عاطفه نشان مي داد ليكن سرانجام در سال دهم هجرت پس از يكسال و ده ماه از دار دنيا رفت و به دستور آن حضرت كنار قبر عثمان بن مظعون در بقيع به خاك سپرده شد .
محلّ ولادت او به نام مادرش مشربه ام ابراهيم لقب گرفت كه هم اكنون از آثار ديدني مدينه به شمار مي آيد .
همسران رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله )
همسران رسول خدا نيز ، به جز خديجه كبري ( عليها السلام ) ، همگي در بقيع مدفونند و اسامي آنان عبارت است از :
1 ـ ام سلمه :
وي از زمره نخستين گروندگان به اسلام بود و در سال 60 هـ . ق . بدرود حيات گفت و در بقيع به خاك سپرده شد .
2 ـ زينب بنت جحش :
وي ابتدا به عقد زيد بن حارثه درآمد ، در سال پنجم هجري از وي جدا شد و با رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) ازدواج كرد و سرانجام در سال 20 هـ . ق . در سن پنجاه سالگي درگذشت و در بقيع به خاك سپرده شد .
3 ـ ماريه قبطيّه :
مادر ابراهيم پسر رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) . است وي در سال 16 هـ . ق . در مدينه درگذشت و در بقيع دفن شد .
4 ـ زينب بنت خزيمه :
وي همسر يكي از صحابه رسول خدا بود كه پس از شهادت او به عقد پيامبر ( صلّي الله عليه وآله )
254 |
درآمد و سرانجام در حالي كه بيش از سي سال نداشت در سال چهارم هجرت بدرود حيات گفت و در بقيع به خاك سپرده شد .
5 ـ عايشه دختر ابوبكر :
وي در سال چهارم بعثت به دنيا آمد و سه سال پس از مرگ خديجه ، با رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) ازدواج كرد و در سال 57 يا 58 هـ . ق . درگذشت و در بقيع دفن شد .
6 ـ حفصه دختر عمر بن خطاب :
او 5 سال قبل از بعثت زاده شد ، سپس با خنيس بن حذافه ازدواج كرد و پس از درگذشت او به عقد پيامبر درآمد . بنا به گفته واقدي وي در سال 45 هـ . ق . در مدينه از دار دنيا رفت و در بقيع دفن شد .
7 ـ امّ حبيبه دختر ابوسفيان :
ام حبيبه پس از مرگ همسرش ، به عقد رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در آمد و در سال 42 يا 44 هـ . ق . در مدينه درگذشت و در بقيع به خاك سپرده شد .
8 ـ جُوَيْريه بنت حارث :
وي در سال 5 يا 6 هجري ، پس از غزوه بني المصطلق به ازدواج رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در آمد و در سال 50 يا 56 هـ . ق . در مدينه وفات يافت و در بقيع به خاك سپرده شد .
9 ـ صفيه :
اودختر حيي بن اخطب همسرابوعبيد سلام بن مشكم يهودي بود كه پس از مرگ او به عقد كنانة بن ربيع يهودي درآمد و بعد از كشته شدن وي از جنگ خيبر ، پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) او را آزاد و سپس با وي ازدواج كرد . وي درسال 50 يا 52 هـ . ق . در مدينه وفات يافت و در بقيع به خاك سپرده شد .
255 |
10 ـ سَوْدَه بنت زمعه
وي همسر سكران بن عمرو بود كه پس از وفات او به عقد رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در آمد . در سال 50 يا 54 هـ . ق . در مدينه وفات يافت و در بقيع به خاك سپرده شد .
11 ـ ريحانه بنت زيد :
وي در سال ششم هجرت به عقد رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در آمد و پس از حجة الوداع درگذشت و در بقيع به خاك سپرده شد .
قبر عمه هاي پيامبر
1 ـ صفيه بنت عبدالمطلب :
وي همسر عوام بن خويلد و مادر زبير بود . در نبرد احد در زمره زناني بود كه به سوي احد آمد و بر شهادت حمزه مرثيه سرايي كرد . گويند او در جنگ خندق يك يهودي مهاجم را از پاي درآورد . سرانجام در سال 20 هـ . ق . در حالي كه 75 ساله بود بدرود حيات گفت و در بقيع به خاك سپرده شد .
2 ـ عاتكه بنت عبدالمطلب :
در برخي نقل ها آمده كه عاتكه پس از آمدن به مدينه ، در اين شهر وفات يافت و در بقيع به خاك سپرده شد . برخي نيز نوشته اند عاتكه اصلا به مدينه نيامده و در مكه رحلت كرده است .
قبور ديگر زنان بافضيلت
1 ـ ام البنين :
ام البنين دختر حِذام بن خالد بود كه به همسري علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) در آمد و چهار پسر از آن حضرت به نامهاي : عباس ، جعفر ، عثمان و عبدالله به دنيا آورد كه همگي همراه با حسين بن علي ( عليه السلام ) در كربلا به شهادت رسيدند .
256 |
ام البنين سپس در مدينه وفات يافت و در بقيع به خاك سپرده شد .
2 ـ حليمه سعديه :
وي مادر رضاعي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) بود . پس از آن كه در مدينه بدورد حيات گفت ، در بقيع دفن شد .
ديگر مدفونين در بقيع
1 ـ عقيل بن ابي طالب :
عقيل برادر اميرمؤمنان علي ( عليه السلام ) و بيست سال از آن حضرت بزرگتر بود و در راه گسترش اسلام فداكاريهاي بسياري از خود نشان داد ، سپس در دوران پيري نابينا شد و قبل از واقعه حرّه درگذشت و در بقيع به خاك سپرده شد .
2 ـ عبدالله بن جعفر :
مادرش اسماء بنت عميس بود . وي به هنگام هجرتِ جعفر به حبشه ، در آن جا به دنيا آمد . در جنگ موته پدر را از دست داد و در طول حيات رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) و سپس همراه با اميرمؤمنان ( عليه السلام ) فداكاري هاي بسياري در راه گسترش اسلام از خود نشان داد . علي ( عليه السلام ) زينب كبري ( عليها السلام ) را به ازدواج او در آورد ، فرزندش عون در كربلا به شهادت رسيد و دو فرزند ديگرش نيز به دست امويان در واقعه حرّه در مدينه به شهادت رسيدند . وي در سال 80 هجرت به سن 90 سالگي در مدينه در گذشت و در كنار عقيل در بقيع به خاك سپرده شد .
3 ـ محمد بن علي معروف به ابن حنفيه :
از شخصيت هاي معروف صدر اسلام و فرزند بزرگوار اميرمؤمنان ( عليه السلام ) است . در جنگ هاي آن حضرت با قاسطين و مارقين و ناكثين شركت داشت و در سال 80 هـ . ق . درگذشت و در بقيع به خاك سپرده شد .
257 |
4 ـ ابوسفيان بن حارث :
پسر عموي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) بود و در سال 20 هجري در مدينه درگذشت و در بقيع دفن گرديد .
5 ـ اسماعيل بن جعفر :
فرزند امام صادق ( عليه السلام ) بود كه با اهل و عيال خود در منطقه عُريض بسر مي برد و سرانجام در دوران حيات پدر بزرگوارش در سال 143 هـ . ق . زندگي را بدرود گفت و در فاصله حدود 15 متري قبور ائمه ، در بقيع به خاك سپرده شد . پس از احداث خيابان اباذر ، قبر اسماعيل به داخل بقيع منتقل گرديد .
6 ـ عثمان بن مظعون :
از افاضل صحابه پيامبر و سيزدهمين فردي بود كه به رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) ايمان آورد . دوبار به حبشه هجرت كرد . در جنگ بدر شركت داشت و پس از بازگشت در بيست و دومين ماه هجرت درگذشت . او اولين فرد از مهاجرين بود كه در مدينه وفات يافت و در بقيع مدفون شد .
7 ـ اسعد بن زراه :
از بيعت كنندگان با پيامبر در عقبه و نخستين كسي بود كه به دستور رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) نماز جمعه را در مدينه اقامه كرد . در سال اول هجرت و در حالي كه هنوز بناي مسجدالنّبي به پايان نرسيده بود در گذشت .
رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) بر نعش وي حاضر شد ، غسلش داد ، كفن پوشانيد و در حالي كه مي گريست او را در قبر نهاد و در بقيع دفن كرد .
8 ـ خُنَيس بن حُذافه :
از هجرت كنندگان به حبشه و از نخستين اسلام آورندگان بود . در اثر زخمي كه در
258 |
جنگ بدر و يا احد برداشت ، سر انجام به شهادت رسيد . پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) بر جنازه اش نماز گزارد و او را كنار قبر عثمان بن مظعون در بقيع به خاك سپرد .
9 ـ سعد بن معاذ :
از قبيله اوس و از صحابه بزرگ پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) بود . در جنگ بدر پرچم داري اوسيان را برعهده داشت . در جنگ خندق مجروح و در آستانه شهادت قرار گرفت و سرانجام همزمان با غزوه بني قريظه از دار دنيا رفت . پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) بر جنازه او نماز گزارد و او را در بقيع در نزديكي قبر فاطمه بنت اسد به خاك سپرد .
10 ـ عبدالله بن مسعود :
از اولين كساني است كه به رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) ايمان آورد ، سپس در خواندن و آموختن قرآن به مرتبه والايي دسـت يافت و در جمـع آوري قرآن نيز نقش داشت . وي در سال 32 هـ . ق . بدرود حيـات گفـت و در كنار قبر عثمان بـن مظعـون در بقيـع به خاك سپرده شد .
11 ـ ابوسعيد خُدري :
از صحابه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) بود ، در جنگ احد شركت داشت و داراي دو خصلت علم و شجاعت بود . پس از رحلت پيـامبر ( صلّي الله عليه وآله ) از راويـان مناقب اهل بيـت بود و در سال 64 يا 74 هـ . ق . در مدينه وفات يافت و در نزديكي قبر فاطمه بنت اسد به خاك سپرده شد .
12 ـ مقداد بن اسود :
از صحابه جليل القدر رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) و مورد علاقه آن حضرت بود و در سال 33 هـ . ق . در سن 70 سالگي در جُرُف ، سه مايلي مدينه ، درگذشت . جنازه اش را به مدينه حمل و در بقيع به خاك سپردند .
259 |
13 ـ ارقم ابن ابي ارقم :
از اولين گروندگان به اسلام بود و خانه اش در مكه مركز تبليغ و تعليم رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) گرديد . در بسياري از نبردها و حوادث صدر اسلام حضور داشت و سرانجام در سن 80 سالگي درگذشت و در بقيع به خاك سپرده شد .
14 ـ حكيم بن حزام :
پسر برادر حضرت خديجه بود كه در روز فتح مكه اسلام آورد و پس از 54 هـ . ق . در مدينه درگذشت .
15 ـ جابر بن عبدالله :
از صحابـي مشهور بود و در 19 غـزوه شركت داشـت و پس از 94 سـال ، به سـال 90 هـ . ق . درگذشت .
16 ـ زيد بن ثابت :
از جمع آورندگان قرآن بود . در سال 45 يا 50 هـ . ق . وفات يافت و در بقيع به خاك سپرده شد .
17 ـ سهل بن سعد ساعدي :
در سال 88 هـ . ق . پس از يكصد سال زندگي در مدينه درگذشت .
18 ـ مالك بن انس :
از ائمه چهارگانه اهل سنت و پيشواي مالكي ها بود كه در بين سالهاي 174 تا 179 هـ . ق . در مدينه وفات يافت و در بقيع به خاك سپرده شد .
19 ـ نافع المدني :
از بزرگان تابعين بود كه در بين سال هاي 117 تا 120 هـ . ق . در مدينه درگذشت و در
260 |
كنار قبر مالك بن انس در بقيع به خاك سپرده شد .
20 ـ نافع شيخ القرّاء :
يكي از قراء سبعه است كه حدود 70 سال براي مردم مدينه قرآن خواند . وي در سال 169 هـ . ق . در مدينه وفات نمود و در بقيع به خاك سپرده شد .
21 ـ اسامة بن زيد :
در سال 54 هـ . ق . در سن 57 سالگي در مدينه درگذشت .
22 ـ زيد بن سهل ، ابوطلحه انصاري .
از صحابه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) است كه در سال 34 هـ . ق . و يا در سال چهلمِ وفات رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در مدينه درگذشت .
23 ـ شهداي حَرّه :
تعدادي از شهداي واقعه حره نيز كه به دستور يزيد و توسط مسلم بن عقبه و سربازان وي به شهادت رسيدند ، در قبرستان بقيع مدفون اند .
برخي از دفن شدگان ديگر در بقيع عبارتند از :
1 ـ عبدالرحمان بن عوف
2 ـ عثمان بن عفان
3 ـ سعد بن ابي وقاص
4 ـ ابوهريره
5 ـ صُهَيبِ بن سنان
6 ـ اسيد بن حضير
7 ـ حويطب بن عبدالعزّي
8 ـ ركانة بن عبد يزيد
9 ـ عبدالله بن سلام
10 ـ عبدالله بن عمرو
11 ـ ابوسلمة بن عبدالأسد
12 ـ عبدالله بن عتيك
13 ـ قتادة بن نعمان
14 ـ عمرو بن حزم
261 |
15 ـ مخرمة بن نوفل
16 ـ عبدالله بن اُنيس
17 ـ براء بن معرور
18 ـ جبير بن مطعم
19 ـ مِسْطح بن اُثاثه
20 ـ معاذ بن عَفْراء
21 ـ ابن عمر بن نفيل
22 ـ مالك ابن التّيهان
23 ـ ابوالسيد ساعدي
24 ـ محمد بن مسلمه
25 ـ عويم بن ساعده
26 ـ كعب بن عمر
بيت الأحزان
در قسمت شماليِ قبور ائمه بقيع ، مكان كوچكي وجود داشته كه فاطمه زهرا ( عليها السلام ) پس از مرگ پدر ، آن جا مي آمده و به شدت مي گريسته است . اين مكان به بيت الأحزان و يا مسجد فاطمه معروف بوده و تا اوايل سده اخير بنايي داشت كه مردم در آن جا زيارت خوانده و نماز مي گزاردند .
262 |
درس بيست و پنجم :
تاريخ حرم ائمه بقيع
محمّد صادق نجمي
« پيدايش »
حرم ائمه بقيع ، كه در كتب تاريخ بعنوان « مشهد » و « حرم » اهل بيت معروف گرديده ، در سمت غربي و منتهي اليه بقيع واقع شده است . در اين حرم مطهر ، قبر چهارتن از ائمه اهل بيت ؛ امام مجتبي ، امام سجاد ، امام باقر و امام صادق ( عليهم السلام ) در كنار هم و به فاصله 3 ـ 2 متري اين قبرها ، قبر عباس ، عموي گرامي رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) قرار گرفته و در كنار آن نيز قبر ديگري است متعلق به فاطمه بنت اسد و به احتمال ضعيف متعلق به فاطمه دختر رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) كه قبل از ويراني ساختمان اين حرم مطهر ، همه اين قبور در زير يك گنبد قرار داشتند و داراي ضريح و صندوق زيبايي بودند .
درصدد آنيم كه سه موضوع را به صورت مستقل و جداگانه بررسي كنيم :
1 ـ تاريخ حرم ائمه بقيع .
2 ـ تاريخ ضريح ائمه بقيع .
3 ـ قبر فاطمه بنت اسد يا فاطمه دختر رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) .
اجمالي از تاريخ حرم ائمه بقيع :
گرچه پس از گذشت قريب به يك قرن از تخريب حرم مطهر ائمه بقيع و از بين
263 |
رفتن تمام آثار اين بناي باشكوه و معنوي ، نمي توان همانند ساير ابنيه تاريخي و مذهبي ، از آثار آن به عظمت و قدمتش پي برد و تاريخ ساختمان آن را به دست آورد ، ولي آنچه از منابع مختلف به دست مي آيد ، تا حدّي مي تواند ما را با تاريخ و چگونگي اين حرم شريف آشنا سازد و بيانگر وضع اين بناي فخيم و پرشكوه معنوي در طول تاريخ گردد .
اجمال تاريخ اين حرم مقدس اين است كه قبور ائمه بقيع ( عليهم السلام ) مانند ساير قبرها در محوطه مكشوف و بدون ديوار و سقف نبوده ؛ بلكه قبر آنان مانند تربت پاك رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) و حضرت رضا ( عليه السلام ) از آغاز دفن اجساد مبارك و پيكر مطهرشان ، در داخل خانه اي كه متعلّق به عقيل بوده ، قرار داشته است و به مرور زمان اين خانه به ساختمان مناسب ، به شكل مسجد تبديل گرديده ، سپس در محل همان ساختمان بزرگترين و مرتفع ترين گنبد و بارگاه بنا شده است و در قرون متمادي داراي خادم و دربان و داراي ظريف ترين و گرانبهاترين ضريح و صندوق با زيباترين روپوش و داراي فرش و قنديل بوده و بالأخره در هشتم شوال سال 1344 هـ . ق . بهوسيله وهابيان منهدم گرديده است .
براي توضيح اين حقيقت تاريخي ، توجه به دو مطلب را لازم مي دانيم :
1 ـ مقبره هاي خانوادگي در بقيع
از مجموع گفتار مورّخان چنين برداشت مي شود كه مردم مدينه كه قبلا اجساد درگذشتگان خود را در نقاط مختلف و در دو گورستان عمومي به نام گورستان « بني حرام » و « بني سالم » ( 1 ) و گاهي در داخل منازل خود دفن مي كردند ، با رسميت يافتن بقيع به مناسبت دفن جسد عثمان بن مظعون ( 2 ) و ابراهيم فرزند رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) ( 3 ) به آنجا توجه نمودند و عده اي از صحابه و ياران رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) بتدريج خارها و درختان موجود در بقيع را قطع و آن بخش را بعنوان آرامگاه خصوصي ، به خانواده خود اختصاص دادند و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سمهودي متوفاي 911 هـ . ق . در وفاءالوفا ، ج 3 ، ص 888 مي گويد : اين دو گورستان با مرور زمان متروك و آثار آنها از بين رفته و ليكن سمت آنها در مدينه معلوم و مشخص است .
2 . وي دو سال و نيم از هجرت گذشته وفات نموده است .
3 . وي در ذي حجه سال هشتم هجري درگذشته است .
264 |
بعضي از اقوام و عشيره رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در داخل بعضي از منازل متصل به بقيع دفن گرديدند .
با اينكه وضع بقيع ، با گذشت چهارده قرن ، دگرگون شده و از قبور زيادي كه در اين آرامگاه تاريخي به افراد معروف از صحابه و شخصيت هاي اسلامي تعلّق داشت ، بجز تعدادي محدود باقي نمانده است ، ولي در عين حال همين تعداد از قبور نيز مي تواند مؤيد گفتار اين مورخان و بيانگر نظم و ترتيب موجود در آن دوران باشد ؛ زيرا گذشته از اينكه قبور همه اقوام رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در قسمت غربي بقيع واقع شده ، هر گروه از آنان نيز به تناسب ارتباطشان با همديگر و انتسابشان به رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در يك نقطه معين و جايگاه مخصوص و در كنار هم دفن شده اند ؛ مثلا قبور ائمه چهارگانه با قبر عباس و فاطمه بنت اسد در يك نقطه و در كنار هم و همه همسران رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) ( 1 ) در يك نقطه معين و در كنار هم و رقيه و امّ كلثوم دختران پيامبر در كنار هم و عمّه هاي آن حضرت با امّ البنين در كنار هم ، كه مجموع اين بخش به نام « مقابر بني هاشم » معروف گرديده است ؛ همانگونه كه ساير بخشهاي مختلف بقيع نيز به نامهاي خاصي ناميده شد ؛ مانند « روحاء » و « زوراء » . ( 2 )
و باز مي بينيم پس از گذشت بيش از نيم قرن از رسميت يافتن بقيع ، تمام شهداي حرّه در يك نقطه از بقيع و در كنار هم به خاك سپرده شده اند .
2 ـ بقيع در پشت خانه هاي مدينه
مطلب دوّمي كه در اين بحث حايز اهميت است اين است كه طبق دلايل موجود تاريخي ، خانه ها و منازل مدينه تا بقيع امتداد داشته و بقيع پيش از آنكه به صورت آرامگاه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . بجز خديجه كه در مكه و ميمونه كه در سرف دفن شده اند .
2 . « روحاء » ؛ جايگاه انبساط و راحتي و « زوراء » ؛ محل توجه و زيارت را گويند . روحاء بخش مياني بقيع و محلي است كه قبر عثمان بن مظعون و ابراهيم فرزند رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در آن قرار گرفته و اين تسميه و تفأل از رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) بوده كه به هنگام دفن عثمان بن مظعون فرمود : « هذه الروحاء » . تاريخ المدينه ، ج 1 ، ص 100
265 |
عمومي درآيد و همانگونه كه در معرفي آن گفته شده است : « شَرْقيها نَخْلٌ وَغَرْبيها بُيوت » ( 1 ) از طرف غرب در پشت منازل مدينه قرار داشت و كوچه هاي متعددي اين منازل را به همديگر وصل مي نمود و به محل بقيع منتهي مي گرديد كه بعضي از اين منازل به تدريج براي دفن افراد متشخص مورد استفاده قرار گرفته ( 2 ) و بعضي از آنها هم تخريب و به بقيع منضم گرديده است . ( 3 )
گرچه در صفحات آينده شاهد دلايل و قراين متعددي در اين زمينه خواهيم بود ولي به نظر مي رسد كه نقل چند دليل و شاهد تاريخي در اينجا ضروري است :
1 ـ در كتب تاريخي و مدينه شناسي ، در معرفي « روحاء » كه به بخشي از بقيع اطلاق مي گرديد ؛ چنين آمده است :
« الرّوحاء اَلْمَقْبَرة الّتي وَسَطُ الْبَقيعِ يُحيطُ بِها طُرُقٌ مُطْرَقة » ( 4 )
« روحاء مقبره اي است در بخش مياني بقيع كه راههاي متعددي آنجا را احاطه نموده است . »
2 ـ و در بعضي از اين منابع چنين معرفي شده است :
« اَلرّوحاء كُلُّ ما حاذَت اَلطريقَ مِنْ دارِ مُحَمَّدبْنِ زَيْد اِلي زاويَة دارِ عقيل اليَمانِيّة الشّرقِية » . ( 5 )
« روحاء ، آن بخش از بقيع است كه در محاذي راهي ( كوچه اي ) كه از خانه محمد بن زيد به زاويه شرقي خانه عقيل منتهي مي گردد ، قرار گرفته است . »
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . اخبارالمدينه ج 1 ، ص 152 ؛ وفاء الوفا ، ج 3 ، ص 889 ؛ عمدة الأخبار في مدينة المختار ، ص 151
2 . در صفحات آينده اين مطلب روشن خواهد شد .
3 . ابن نجار مي گويد : عمربن عبدالعزيز خانه اي را كه متعلق به زيدبن علي و خواهرش خديجه بود ، به مبلغ هزار و پانصد دينار خريداري و تخريب نمود و جزء بقيع قرار داد و مقبره خصوصي خاندان عمربن خطاب گرديد . اخبار المدينه ، ص156
4 . تاريخ المدينه ، ابن شبه ، ج 1 ، ص 101
5 . تاريخ المدينه ، ج 1 ، ص 101 ؛ عمدة الأخبار في مدينة المختار ، ص 52
266 |
3 ـ گرچه مورّخان و مدينه شناسان اهل سنت همانند علماي شيعه ، در محل دفن حضرت فاطمه ( عليها السلام ) اختلاف نظر دارند و ليكن همان نظرات مختلف نيز مؤيد اين واقعيت تاريخي و گوياي وجود خانه ها و كوچه هاي متعدد و سمت غربي بقيع است .
زيرا گاهي مي گويند : « قَبرُ فاطمة بِنْتِ رَسولِ الله زاويَة دارِ عَقيل اليَمانِيّة الشارِعَةِ في البَقيع » . ( 1 )
و گاهي مي گويند : « اِنّ قَبرَ فاطِمةَ وِجاهَ زقُاقَ نُبَيْه وَاِنّهُ اِلي دار عَقيل اَقْرَبُ » . ( 2 )
و در مورد ديگر مي گويند : « اِنّ قَبْرَ فاطِمة حذْوَ زاويَةِ دارِ عَقيل مِمّا يَلي دار نُبَيهْ » ( 3 )
و همچنين گفته شده است : « اِنّ قَبْرَ فاطمة مَخرَجُ الزُّقاقِ اَلّذي بَيْنَ دارِ عَقيل وَدارِ أبي نُبيْه » ( 4 )
اين تعبيرهاي مختلف و جملات صريح ، بيانگر وجود منازل و كوچه هاي متعدد در كنار بقيع است ؛ كوچه هايي كه خانه محمد بن زيد را به زاويه خانه عقيل متصل مي ساخت و كوچه اي كه در ميان خانه عقيل و نبيه قرار داشت و كوچه هايي كه به محل بقيع منتهي مي گرديد .
و خانه ها و منازلي كه متعلق به محمد بن زيد و عقيل بن ابي طالب و خانه ديگري متعلق به نبيه و ابن نبيه بوده و طبعاً منازلي متعلق به اشخاص ديگر كه نيازي به معرفي آنها نبوده است .
خانه عقيل يا آرامگاه خانوادگي :
جالب توجه است كه در ميان اين چند خانه ، تنها خانه عقيل بن ابي طالب داراي اهميت و خصوصيت ممتاز است و به طوري كه در صفحات آينده خواهيم ديد اين خانه است كه مورد توجه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) و افراد سر شناس پس از آن حضرت بوده و نيز
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . تاريخ المدينه ، ج 1 ، ص 105 ؛ وفاء الوفا ، ج 3 ، ص 901
2 . همان .
3 . همان .
4 . همان .
267 |
همانگونه كه در تعبيرهاي قبلي ملاحظه كرديد ، معرفي منازل ديگر در جهت معرفي خانه عقيل و در حول محور آن مي باشد .
اين اهميت و خصوصيت ، از آنجا بوجود آمده است كه اين خانه گرچه از نظر ساختماني يك خانه مسكوني و منتسب به عقيل بن ابي طالب بوده ، اما در عين حال به آرامگاه خصوصي و خانوادگي اقوام و فرزندان رسول خدا مبدل گرديده است و اولين كسي كه در داخل آن دفن شده ، فاطمه بنت اسد ( 1 ) و به احتمال ضعيف ، فاطمه دختر رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) و پس از آن عباس عموي پيامبر است و پس از آنها پيكر پاك و مطهر چهارتن از ائمه هدي ( عليهم السلام ) و فرزندان رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در اين بيت به خاك سپرده شده اند و اين موضوع از مسلّمات تاريخ است و ديده نشده كه مورّخ و مدينه شناسي در اصل اين مطلب شك و ترديد و يا نظر مخالفي داشته باشد ، مگر در مورد قبر متعلق به فاطمه ( عليها السلام ) كه آيا منظور از وي فاطمه بنت اسد است و يا فاطمه دختر گرامي رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) كه در بخش سوم اين مقاله مورد بررسي قرار خواهد گرفت .
اينك بر مي گرديم به نمونه هايي از متن تاريخ و نص گفتار چند تن از مورخان :
قبر عموي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و فاطمه بنت اسد در خانه عقيل :
1 ـ ابن شبّه ( متوفاي 262 هـ . ق . ) قديمي ترين مورخ و مدينه شناس مي گويد : « دُفِنَ الْعَبّاسُ بنُ عَبْدِالْمُطَّلب عند قَبْرِ فاطمة بِنْت اَسَدِبْنِ هاشِم في اَوّلِ مَقابِر بَني هاشِم الّتي في دارِ عَقيل » ؛ ( 2 ) « عباس بن عبدالمطلب در اول مقابر بني هاشم و در داخل خانه عقيل ، در كنار قبر فاطمه بنت اسد دفن شده است . »
2 ـ 3 ـ جمله صريح را مورخ و مدينه شناس معروف ، سمهودي ( 3 ) و مدينه شناس سوم احمدبن عبدالحميد ( 4 ) نيز در كتاب خود نقل نموده اند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . وفات فاطمه بنت اسد در سال چهارم و بنا به قولي در سال ششم هجرت واقع شده است .
2 . تاريخ المدينه ، ج 1 ، ص 127
3 . وفاء الوفا ، ج 3 ، ص 910
4 . عمدة الأخبار ، ص 153
268 |
قبر امام مجتبي در خانه عقيل :
مورخ اخير ( احمد بن عبدالحميد ) پس از تصريح به اينكه قبر فاطمه و عباس در داخل خانه عقيل قرار گرفته است ، مي گويد : مؤيد اين حقيقت تاريخي ، مطلبي است كه ابن حِبّان آورده است و آن اين كه پس از اقامه نماز به جنازه حسن بن علي ( عليهما السلام ) بدن او در بقيع و دركنار جدّه اش فاطمه بنت اسد دفن گرديد . ( 1 )
و باز در « تاريخ المدينه » و منابع ديگر ، آمده است كه حسن بن علي ( عليهما السلام ) به برادرش وصيت كرد كه بدن او را در كنار قبر جدش رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) به خاك سپارد ، سپس فرمود اگر بني اميّه مخالفت كنند در كنار مادرم فاطمه دفن كنيد و طبق وصيت آن حضرت در مقبره بني هاشم و در كنار قبر فاطمه به خاك سپرده شد . ( فَدُفِنَ في الْمَقْبِرَةِ اِلي جَنْبِ فاطِمةِ ) . ( 2 )
شيخ مفيد و طبرسي اين وصيت را چنين نقل نموده اند كه آن حضرت فرمود : « ثُمّ رُدّني اِلي جَدّتي فاطِمة بِنْتِ اَسَدْ فَادْفِنّي هُناكَ » . ( 3 )
قبور سه تن از ائمه اهل بيت در كنار قبر امام مجتبي ( عليه السلام ) :
ابن نجار ( متوفاي 643 هـ . ق . ) مي گويد : قبر عباس عموي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و قبر حسن بن علي بن ابي طالب در زير يك قبه مرتفع و قديمي قرار گرفته است . سپس مي گويد : « وَمَعَهُ في الْقَبْرِ ابْنُ اَخيه عَلِيُّ بْنِ الْحُسينِ زَيْنُ الْعابِدينَ واَبو جَعْفرْ مُحَمّد بْنِ علي الباقرِ وَابْنُهُ جَعْفَر الصّادِق » . ( 4 )
و امام غزالي مي گويد : « وَيُسْتَحَبُّ اَنْ يَزُورَ قَبْرَ الحَسَن بْنِ عَليّ وَفيه أيضاً قبرُ عليُّ ابْنِ الْحُسينِ وَمُحَمّدبْنِ عَلي وَجَعْفَرُ بْن مُحَمّد ـ رَضي الله عَنْهُم » . ( 5 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . عمدة الأخبار ، ص 153
2 . تاريخ المدينه ، ج 1 ، ص 111
3 . ارشاد مفيد ، ص 192 ـ اعلام الوري ، ص 211
4 . اخبار مدينة الرسول ، ص 153
5 . احياء العلوم ، ج 1 ، ص 260
269 |
مسعودي ( م346 هـ . ق . ) مورّخ معروف درباره امام سجاد ( عليه السلام ) مي گويد : « وَفي سَنَةِ خَمْس وَتِسْعينَ قُبِضَ عَلي بْنُ الْحُسِين وَدُفِنَ في بَقيعِ الْغَرقَدِ مَعَ عَمِّهِ الحَسَن بْنِ عَليّ » . ( 1 )
و درباره وفات امام باقر ( عليه السلام ) مي گويد : « وَدُفِنَ بالْبَقيعِ مَعَ أَبيهِ عَليّ بْنِ الْحُسين » . ( 2 )
و در مورد وفات امام صادق ( عليه السلام ) مي گويد : « تُوفّي اَبو عَبْدُاللهِ جَعْفَرُ بْن مُحَمّد سَنَة ثَمان وَاَرْبَعينَ وَمِأَة وَدُفِنَ بِالْبَقيع مَعَ اَبيهِ وَجَدِّهِ » . ( 3 )
نتيجه : هدف از نقل اين چند نمونه تاريخي ، همانگونه كه اشاره گرديد ، بيان اين نكته است كه بدن فاطمه و عباس در محوطه باز و بدون ديوار و سقف دفن نشده اند ؛ بلكه از ابتدا در زير سقف و در داخل خانه اي كه به عقيل بن ابي طالب تعلق داشت به خاك سپرده شده اند و پس از اين دو بزرگوار ، بدن پاك و مطهّر ائمه چهارگانه اهل بيت ( عليهم السلام ) نيز در كنار آن دو قبر و در همان خانه و در زير همان سقف دفن گرديده اند .
چرا در داخل منزل ؟ !
ممكن است اين پرسش در ذهن بهوجود آيد كه با وجود بقيع ، چرا پيكر عده اي از اقوام و فرزندان رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در خارج اين آرامگاه عمومي و در داخل خانه عقيل دفن گرديده است و اگر اوّلين جسدي كه در اين خانه دفن شده است ، متعلق به فاطمه بنت اسد باشد ، چگونه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) شخصاً بدن او را بجاي داخل بقيع ، در داخل منزل به خاك سپرده است ؟ !
پاسخ اين پرسش براي كساني كه با تاريخ مدينه آشنايي داشته باشند ، واضح و روشن است ؛ زيرا آن روز دفن شدن افراد متشخّص و مورد احترام ، به جاي گورستان عمومي ، در داخل منازل بود و توجه به آرامگاه هاي خصوصي بيش از آنچه كه امروز در دنيا مرسوم است ، معمول ورايج بوده است . بعنوان مثال مي توان ازدفن شدن عبدالله
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . مروج الذهب ، ج 3 ، ص 169
2 . همان ، ص 232
3 . همان ، ص 297
270 |
پدرگرامي رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در خانه ابن نابغه ( 1 ) و رافع بن مالك ( 2 ) در خانه آل نوفل كه پس از شهادت وي در احد و انتقال جنازه اش به مدينه انجام گرفت و از سعدبن مالك ( 3 ) انصاري كه در كنار خانه « بني قارط » دفن گرديده است ياد نمود ، و همچنين دفن شدن خليفه اوّل و دوّم در داخل بيت رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) و پيشنهاد امام مجتبي ( عليه السلام ) در اين راستا از همين نمونه ها است .
واساساً دفن شدن رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) و حضرت زهرا ( عليها السلام ) در داخل بيت و حجره خويش ، از نظر اجتماعي نه تنها يك مسأله تازه و بي سابقه نبوده ، بلكه نسبت به شخصيت آن دو بزرگوار ، يك عمل عادي و طبيعي به حساب مي آمد .
آنچه در مورد رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) تازگي داشت ، گفتار امير مؤمنان ( عليه السلام ) بود كه : « اِنَّ اللهَ لَمْ يَقْبِضْ نَبيّاً في مكان إلاّ وَارْتَضاهُ لِرَمْسِهِ وَإنّي دافُنُه في حُجْرَتِهِ الَّتي قُبِضظ فيها » . ( 4 ) كه صحبت از دفن شدن در محل قبض روح رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) بود ، نه در داخل بيت و حجره بودن .
و در مورد حضرت زهرا ، موضوع حساس ، دفن شدن آن حضرت طبق وصيتش مخفيانه و شبانه و بدون اطلاع سران قوم بوده ، نه دفن شدن در داخل حجره ( و تولّي أميرُ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . در مورد دفن عبدالله در آينده بحث مستقل خواهيم داشت .
2 . رافع بن مالك انصاري از شخصيتهاي بارز و از صحابه و ياران با وفاي رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) مي باشد او براي بيعت با رسول خدا به مكه مسافرت نموده و در بيعت عقبه اول و دوم حاضر گرديد و پس از فراگرفتن چند سوره از قرآن ، به مدينه مراجعت و به دعوت اقوام و عشيره اش به اسلام مشغول شد و در دو جنگ مهم بدر و احد حضور داشت كه در جنگ احد به شهادت رسيد و جنازه اش به مدينه حمل و در خانه آل نوفل به خاك سپرده شد ؛ اسدالغابه ، ج 2 ، ص 158 ؛ اصابة ، ج 1 ، ص499 ؛ وفاءالوفا ، ج3 ، ص941
3 . سعدبن مالك ساعدي ( پدر سهل ساعدي ) از صحابه و از انصار است . وي كه براي شركت در جنگ بدر آماده مي گرديد مريض شد و از دنيا رفت . جنازه اش را در كنار خانه بني قارط به خاك سپردند . رسول خدا او را عملا از شركت كنندگان در جنگ محسوب نمود و سهم وي را از غنائم جنگي به فرزندانش تحويل داد . اسدالغابه ، ج 2 ، ص 289 ؛ اصابه ، ج 2 ، ص 34 ؛ استيعاب ، ج 2 ، ص 35
4 . اعلام الوري ، ص 144
271 |
المؤمنين ( عليه السلام ) غسلَها في جوفِ اللّيلِ و دَفنها سرّاً بوصيّتِهِ مِنْها في ذلك ) . ( 1 )
درِ خانه عقيل ، جايگاه دعاي رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) :
در كتب حديث و تاريخ ، روايات متعددي آمده است كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در اوقات مختلف ، در كنار بقيع مي ايستاد و در آنجا به مناجات مي پرداخت و بر اهل بقيع دعا مي كرد و از خداوند متعال براي آنان استغفار و استرحام مي نمود و گاهي نيمه هاي شب براي همين مقصود ، رختخواب خويش را ترك و به سوي بقيع حركت مي نمود .
در ارتباط با اين مطلب و راجع به محل توقف و جايگاه دعاي آن حضرت در كنار بقيع ، روايتي در منابع مدينه شناسي و از علما و نويسندگان اهل سنت نقل گرديده است كه داراي اهميت و متناسب با اين بحث تاريخي است .
متن روايت بنا به نقل سمهودي ، از اولين مدينه شناس و مورّخ ابن زباله ، زنده در سال 199 هـ . ق . چنين است :
عَنْ خالِدِبْنِ عَوْسَجة : « كُنْتُ اَدْعُو لَيْلَةً اِلي زاوِيةِ دارِ عَقِيلِ بْنِ اَبي طالِبْ الّتي تَلي بابَ الداّر فمَرّ بي جَعْفَربْنُ مُحَمّد ( عليهما السلام ) يُريدُ العُرَيْضَ مَعَهُ اَهْلُهُ فَقالَ لي : اَعَنْ اَثَر وَقَفْتَ هيهنا ؟ قُلْتُ : لا . قالَ : هذا مَوْقِفُ نبيّ الله ( صلّي الله عليه وآله ) بالّليل اِذا جاءَ لِيَسْتَغْفِرَ لاَ هْلِ الْبَقيع » . ( 2 )
خالدبن عوسجه مي گويد : « شبي رو به سوي زاويه خانه عقيل كه در جنب درِ اين خانه قرار گرفته است ، دعا مي كردم جعفربن محمد ( عليه السلام ) كه به همراه خانواده اش عازم عُرَيْضْ بود ، مرا در آن حال ديد و پرسيد آيا درباره اين محل خبر و مطلب خاصي شنيده اي ؟ گفتم : نه ، فرمود : اينجا جايگاه دعاي رسول خداست ، شب هنگام كه براي استغفار اهل بقيع مي آمد در اينجا توقف مي نمود . »
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . همان ، ص 158
2 . وفاء الوفا ، ج 3 ، ص 890 ـ اخبار المدينه ابن نجار ، ص 157 . در نسخه موجود از اخبار المدينه جمله : « يريد العرض و معه اهله » وجود ندارد .
272 |
استحباب و استجابت دعا در اين جايگاه
سمهودي پس از نقل اين روايت از ابن زباله ، از وي چنين بازگو مي كند كه : اين خانه متعلق به عقيل و همان خانه است كه او و برادر زاده اش عبدالله بن جعفر در آن دفن شده اند واستادم ( زين مراغي ) مي گفت : بهتراست مسلمانان در اين محل به دعا و مناجات بپردازند و من شخصاً از افراد زيادي از اهل دعا و معنا شنيده ام كه دعا در كنار اين خانه و در نزديكي اين قبر مستجاب است . آنگاه اضافه مي كند : و اين استجابت دعا شايد به بركت وجود قبر عقيل و يا به جهت قبر عبدالله بن جعفر است كه خداوند به پاداش كثرت بذل وجودش استجابت دعا و قضاي حوائج را در كنار قبر وي قرار داده است .
ابن زباله سپس مي گويد : و از اتفاقات جالبي كه در اين محل براي يكي از افراد متدين و مورد وثوق رخ داده ، اين است كه او به هنگامي كه در اين محل مشغول دعا و راز و نياز بوده ، چشمش به صفحه كاغذي كه در پيش رويش بوده مي افتد و بعنوان تفأل آن را بر مي دارد و با حيرت و تعجب مشاهده مي كند كه در هر دو طرف صفحه ، اين آيه نوشته شده است : { وَقالَ رَبُّكُمُ اُدْعوُني اَسْتَجِبْ لَكُمْ } .
پاسخ سمهودي و توجيه او !
سمهودي پس از بيان تعليل و توجيه ابن زباله و با قبول اصل روايت و استجابت دعا در اين جايگاه و در كنار اين خانه ، به ردّ گفتار ابن زباله پرداخته ، مي گويد : من تاكنون در گفتار هيچ يك از مورّخان و مدينه شناسان دليل و نشاني از دفن شدن عبدالله بن جعفر در اين محل نيافته ام ، بلكه مورخان در اصل محل دفن وي ، اختلاف نظر دارند كه آيا در مدينه است ياد در ابواء . ( 1 )
سمهودي سپس مي گويد : اما دليل استجابت دعا در اين محل همان است كه در گفتار جعفر بن محمد ( عليهما السلام ) آمده ، كه اين محل جايگاه دعاي رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) بوده است و در
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . و بنا به نقل رافعي در « عنوان النجابة فيمن دفن بالمدينة من الصحابة » محتمل است قبر عبدالله در مكه باشد .
273 |
تأييد آن اضافه مي كند : و از اينجاست كه دعا كردن در تمام اماكن و نقاطي كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در آنها دعا نموده ، مستحب و مستحسن است ؛ زيرا در اين اماكن به بركت دعاي آن حضرت اميد اجابت و نيل به آمال ، بيش از نقاط ديگر است . ( 1 )
و اين بود نظريه و توجيه سمهودي و اشكال وي به توجيه ابن زباله در مورد استجابت دعا در كنار خانه عقيل .
بررسي و تحليل اصل موضوع
به نظر نويسنده ، گفتار هر دو مدينه شناس داراي اشكال و ايراد است و تحليل و برداشت آنان از اين روايت مهم كه ناظر بر يك حقيقت والا و نكته حساس است ، غفلت از « اصل » و پرداختن به « فرع » و ناديده گرفتن ريشه و توجه نمودن بر شاخ و برگ است ؛ زيرا مطلب مهم و نكته ظريف و قابل توجه در اين روايت شريف ، اين جمله از گفتار امام صادق ( عليه السلام ) است : « هذا مَوْقِفُ نَبِيّ الله بالَّليل اِذا جاءَ لِيَسْتَغْفِرَ ِلأَهْلِ الْبَقيعِ » پس از اينكه حضرت از خالدبن عوسجه پرسيد : آيا راجع به اين محل كه ايستاده اي و مشغول خواندن دعا هستي خبر و مطلب خاصي براي تو نقل نشده است ؟ و او پاسخ منفي داد ، امام ( عليه السلام ) فرمود : اين محل جايگاه هميشگي پيامبر است ، شب هنگام كه براي استغفار بر اهل بقيع مي آمد در اين محل توقف مي فرمود .
آري ، اين مطلب است كه قابل دقت و بررسي است كه چرا رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) محل خاصي را در مقابل درِ خانه عقيل جهت دعاي خود اختصاص داده و در دل شبها در اين جايگاه مخصوص و در كنار درِ اين خانه با خداي متعال به راز و نياز مي پرداخته است .
و اين نكته اصلي و حساس روايت است كه بايستي مورد توجه و محور بحث و تحليل نويسندگان و مدينه شناساني همانند : « ابن زباله » و « سمهودي » قرار مي گرفت و با حلّ اين موضوع اصلي ، مسأله فرعي و جنبي آن ؛ يعني استحباب و استجابت دعا در اين مكان نيز روشن مي گرديد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . وفاء الوفا ، ج 3 ، ص 890
274 |
اخبار غيبي و پيشگويي هاي رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله )
رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در طول نبوّتش مسائل حساس و حوادث مهم آينده و خصوصاً مسائل و پيشامدهايي كه مربوط به خاندان و اهل بيتش بوده و ارتباط با اسلام و مسلمين داشته ، خبر داده و پيروانش را از وقوع چنين حوادث مهم مطلع ساخته است و آن بخش از اين حوادث كه داراي اهميت فوق العاده و مربوط به سرنوشت اسلام و عجين و آميخته با اهداف اصلي بعثت بوده ، هم از طريق گفتار و هم با عمل و رفتارش مسلمين را به اهميت موضوع متوجه ساخته است ؛ مثلا آنجا كه اصل ولايت و وصايت مطرح است ، از دو جنبه قولي و عملي و از طريق سمعي و بصري استفاده نموده و امت خود را در جريان امر قرار داده است . آن حضرت در غدير خم دستور اجتماع حجاج را در سر زميني داغ و سوزان صادر مي كند و آنقدر صبر و حوصله بخرج مي دهد تا همه عقب ماندگان و پيش روان قافله گرد هم آيند و مسلمانان با اين عمل رسول خدا و قبل از بيان موضوع به اهميت آن پي مي برند ، سپس با گفتارش و با معرفي عملي امير مؤمنان ( عليه السلام ) هدف اصلي را به اطلاع حاضران مي رساند كه : « مَنْ كُنْتُ مَولاهُ فَهذا عَلِيٌّ مَوْلاهُ » .
و با اينكه به امير مؤمنان ( عليه السلام ) مي فرمود : « أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَي » ( 1 ) و « اَنْتَ وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِن بَعْدي » ( 2 ) عملا نيز دستور داد همه درها را كه به مسجد باز مي شد ببندند بجز درِ خانه علي ، و آنگاه كه اعتراض نمودند ، فرمود : « ما اَنَا سَدَدتُ اَبْوابَكمْ وَفَتَحْتُ بابَهُ وَلكنّ الله اَمَرني بِسَدِّ اَبْوابِكُمْ وَفَتْحِ بابِهِ » . ( 3 )
و با اينكه اعلان طهارت و معرفي اهل بيت از طريق وحي انجام گرفته بود و مسلمانان آيه تطهير را قرائت مي نمودند ولي رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) عملا و به مدت نه ماه ، روزي پنج بار و در اوقات پنجگانه نماز در مرئي و منظر نمازگزاران و در مقابل ديد انصار و مهاجران كه در صفوف نماز در انتظار مقدمش بودند و آستانه خانه امير مؤمنان و در
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . صحيح مسلم ، ج 4 ، ح 2404 ؛ سنن ترمذي ، ص 5 ؛ كتاب المناقب ، ح 3808 ؛ سنن ابن ماجه مقدمه ، ح 115
2 . كتاب المناقب ، ح 3796 ؛ مسند احمد ، ج 1 ، ص 331
3 . المناقب ، ح 3815 ؛ مسند احمد ، ج 1 ، ص 331 و ج 2 ، ص 26
275 |
كنار درِ خانه اوكه به مسجد باز مي شد مي ايستاد و مي فرمود : « اَلسَّلامُ عِلَيْكُم يا اَهْلَ الْبَيت { إِنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمْ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً } اَلصّلاةُ ، الصّلاةُ » . ( 1 )
و اما موضوعات و حوادث مهم ديگر كه جزو اصول اسلام نبوده ، آنها نيز از ديد وسيع و چشم حقيقت بين آن حضرت به دور نمانده و وقوع چنين حوادثي را پيشاپيش به اطلاع مسلمانان رسانيده و از تحقّق اين پيش آمدها در آينده دور و نزديك خبر داده است كه اين نوع حوادث در اصطلاح محدّثين ( ملاحم ) و خبر دادن از اين حوادث ، اخبار غيبي و پيشگويي ناميده مي شود و گاهي به خود اين نوع اخبار ملاحم اطلاق مي گردد ؛ همانگونه « سنت » كه محتواي حديث است به خود حديث هم اطلاق مي گردد .
اينك از ميان صدها ملاحم كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) از آنها خبر داده است به نقل دو نمونه اكتفا مي كنيم :
جنگ و خون ريزي در احجار زيت :
در ضمن حديث مفصلي كه درمنابع حديثي اهل سنت نقل شده ، رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) چند حادثه مهم را به صحابي بزرگ ، ابوذر غفاري گوشزد مي كند و با اين جمله : « يا اَباذَرْ كَيْفَ اَنْتَ » از وقوع آنها ، او را باخبر مي سازد و از جمله اين حوادث اين است :
« كَيْفَ اَنْتَ اِذا رَأَيْتَ اَحجارَ الْزَيْتِ قَدْ غُرِقَتْ بِالدّم » . ( 2 )
« چگونه خواهي بود روزي كه جنگ سختي در مدينه پيش آيد و احجار زيت در خون غرق شود . »
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . اين مطلب در طي چندين حديث در كتب تفسير در ضمن تفسير آيه تطهير آمده است و متن يكي از اين احاديث كه در تفسيرالدُر المنثور ، ج 5 ، ص 199 و در الميزان ، ج 16 ، ص 337 نقل گرديده اين است : « واخرج ابن مردويه عن ابن عباس قال شهدنا رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) تسعة اشهر يأتي كل يوم باب علي بن ابيطالب رضي الله عنه عند وقت كل صلوة فيقول السلام عليكم و رحمة الله و بركاته اهل البيت ، { إنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً } ، الصلوة رحمكم الله » .
2 . سنن ابي داود كتاب الفتن و الملاحم ، ص 416 ؛ مسند احمدبن حنبل ، ج 5 ، ص 163 ؛ سنن ابن ماجه ، ج 2 ، كتاب الفتن ح 3958 ؛ مستدرك صحيحين ، ج 3 ، ص 158
276 |
اين حديث رسول خدا كه از ملاحم است ، از حادثه مهم و از قيام شجاعانه و شهادت مظلومانه يكي از فرزندانش بنام محمد ملقب به نفس زكيه ( 1 ) كه در سال 145 هـ . ق . در احجار زيت ، يكي از محله هاي معروف مدينه اتفاق افتاد ، خبر مي دهد و اهميت اين قيام مقدس را كه در مقابل يكي از طواغيت و ستمگران معروف عباسي ، ابوجعفر منصور دوانيقي بود ، ترسيم مي كند .
جنگ خونبار در بيابان فخ ( 2 )
بر اساس نقل ابوالفرج اصفهاني ، رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در مسير خود به مكه ، چون به بيابان « فخ » رسيد ، از مركب خويش پياده شد و در اين سرزمين دو ركعت نماز گزارد و در حال
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . نفس زكيه محمد بن عبدالله بن حسن بن امام حسن مجتبي ـ عليهم السلام ـ در ماه رجب 145 در مدينه قيام نمود و مردم اين شهر و مكه و يمن با وي بيعت نمودند . منصور وليعهد و برادرزاده خويش ، عيسي بن موسي را به همراه شش هزار تن به مدينه اعزام كرد . محمد و يارانش غسل نموده و كفن پوشيدند و خود را معطر كردند و در ميان او و نيروهاي عيسي جنگ سختي در گرفت تا به احجار زيت كشيده شد و نفس زكيه و همراهانش در اين نقطه پس از مقاومت شديد به شهادت رسيدند ، سر او را نزد منصور فرستادند و پيكرش به وسيله خواهرش زينب و دخترش فاطمه در بقيع دفن گرديد . مي گويند بر بدن وي آنقدر زخم وارد شده بود كه به هر عضوي از اعضايش دست مي زدند ، متلاشي و از تنش جدا مي گرديد ، شهادت نفس زكيه در چهاردهم ماه رمضان 145 ـ بوقوع پيوست . تاريخ طبري كامل ابن اثير و تاريخ ابن كثير حوادث سال 145 . مقاتل الطالبين ، ص 161 ؛ تذكرة الخواص ، ص 231 ؛ تتمة المنتهي ، ص 135
2 . « فخ » نام بياباني است در شش ميلي مكه به سوي مدينه و جنگ فخ چنين بود كه حسين بن علي كه از فرزندان امام مجتبي ( عليه السلام ) است در مدينه بر ضد خليفه هادي عباسي قيام كرد و عده اي با وي در مبارزه با خليفه وقت بيعت و به سوي مكه حركت نمودند كه در فخ با نيروهاي خليفه درگير و به شهادت رسيدند ، سرهاي شهدا را به نزد هادي فرستادند و اجسادشان سه روز در بيابان ماند و طعمه درندگان گرديد و از اينجاست كه گفته اند پس از فاجعه كربلا هولناكتر از حادثه فخ واقع نگرديده است . فخ در سالهاي اخير جزء شهر مكه و از ميادين معروف اين شهر شده است . تاريخ طبري كامل ابن اثير و تاريخ ابن كثير حوادث سال 169 . معجم البلدان ، ج 4 ، ص 238 ؛ تذكرة الخواص ، ص 240 ؛ تتمة المنتهي ، ص 164
277 |
نماز به شدّت گريست ، اصحاب و ياران آن حضرت متأثر و محزون شدند و چون علت اندوه و گريه آن حضرت را پرسيدند ، فرمود : چون ركعت اول نماز را خواندم جبرئيل با اين پيام بر من نازل شد : اي محمد ، يكي از فرزندان تو در اين محل به شهادت مي رسد و كسي كه در ركاب او شهيد شود به ثواب دو شهيد نائل خواهد شد ؛ ( نَزَلَ عَلَيَّ جَبْرَئيلُ فَقالَ يا مُحَمَّد اِنَّ رَجُلا مِنْ وُلُدِكَ يُقْتَلُ في هذا الْمَكانِ وَاَجْرُالْشهيد مَعَهُ اَجْرُ شَهيدَيْنِ » ( 1 )
پياده شدن رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در بيابان خشك و ريگزار ( فخ ) و نماز خواندن آن حضرت قبل از اينكه پيام جبرئيل را اعلان كند ، عملا اِخبار از يك ملحمه و حادثه ديگري است كه در روز ترويه سال 169 در اين بيابان اتفاق افتاد و حسين بن علي بن حسن بن حسن بن علي بن ابي طالب ( عليهم السلام ) كه بر ضد هادي عباسي قيام كرده بود ، به شهادت رسيد .
حضور رسول خدا در كنار خانه عقيل از ملاحم است :
از طرفي احاديث ملاحم كه دو نمونه از آن را ملاحظه كرديد ، نشانگر اين است كه حوادث دور و نزديك مربوط به خاندان و فرزندان رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) از نظر آن حضرت به دور نبوده و از طرق مختلف گاهي با بيان و گفتار و گاهي با عملي گويا از وقوع چنين حوادثي خبر داده است و از طرف ديگر هيچ عمل و گفتار آن حضرت نمي تواند بدون جهت و بدون يك هدف و مقصد مشخصي انجام پذيرد و لذا مي توان چنين استنباط و اظهار نظر نمود كه حضور مستمرّ رسول خدا در مقابل درِ خانه عقيل بن ابي طالب از همان ملاحم و پيشگويي ها است كه آن حضرت مي خواسته عملا اهميت اين خانه را كه در آينده نزديك به آرامگاه چهارتن از اوصياي الهي و مدفن چهار تن از فرزندان و اهل بيت پيامبر مبدل خواهد شد ، بيان كند ، همانگونه كه در مقابل خانه امير مؤمنان ( عليه السلام ) چنين عملي را طيّ نُه ماه انجام داده است .
آري رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) خواسته است كه با « موقف » قرار دادن درِ خانه عقيل ، اين معني را تفهيم كند كه اگر امروز اين خانه خشت و گِلي متعلّق به عقيل بن ابي طالب است ، در
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . مقاتل الطالبيين ، ص 290
278 |
آينده به يكي از بيوتي كه { . . . أَذِنَ اللهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ . . . } مبدّل خواهد گرديد و اگر اين در و ديوار امروز جنبه شخصي دارد ، فردا محل تسبيح و تحليل مرداني خواهد شد كه { . . . لاَ تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلاَ بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللهِ . . . } و اگر امروز اين خانه مطمح انظار و مورد توجه عامه نيست ، به مرور زمان ، مهبط ملائكه و محل نزول فرشتگان و مورد رحمت و بركت خداوند متعال خواهد شد . مگر نه اين است كه روزي مسجد پيامبر و محل تربت پاك او نيز چنين وضعيتي داشت .
چگونه ممكن است پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) از حادثه اي كه پس از صد و پنجاه سال در يكي از ميادين مدينه واقع مي شود سخن بگويد و اهميت آن را گوشزد كند و توجه صحابه و مسلمانان را به شخصيت نفس زكيه جلب و احجار زيت را كه غرق خون خواهد شد پيشاپيش در اذهان تجسيم و ترسيم نمايد ، اما از مدفن چهار تن از ائمه اهل بيت كه علت مبقيه اسلام و حفظه اسرار خداوند و رحمت موصوله و آيت مخزونه او هستند ، سخن نگويد ؟ !
چگونه ممكن است پيامبر خدا با پياده شدن از مركب خويش و نماز خواندن در بيابان فخ و اعلان شهادت يكي از فرزندانش كه پس از صد و شصت سال اتفاق مي افتد نام اين بيابان و خاطره اين حادثه را زنده و جاويدان سازد اما خاطره و ياد جايگاهي را كه ابواب ايمان و امناء رحمان و ائمه معصوم در آن آرميده اند ، به فراموشي بسپارد ؟ !
به عقيده نگارنده با توجه به نمونه ها و شواهد ياد شده ، رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) كه از طريق گفتارش ائمه هدي را معرفي مي نمود و مي فرمود : « مِنْ وُلْدي اَحَدَ عَشَرَ نَقيبَاً نُجَباءُ مُحَدّثونَ » ( 1 ) و « يَكُونُ اِثني عَشَرَ اَميراً كُلّهُمْ مِنْ قُرَيْش » ( 2 ) با موقف قرار دادن كنار خانه عقيل مي خواست اين خانه را عملا به مسلمانان معرفي كند و توجه آنان را به عظمت و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . اصول كافي ، ج 1 ، ص 534
2 . صحيح بخاري ، ج 9 ـ كتاب الفتن باب الاستخلاف و كتاب الاحكام ـ صحيح مسلم ، ج 6 ، كتاب الاماره .
279 |
اهميت اين مكان شريف جلب نمايد و به امت اسلامي اعلان كند كه اين جايگاه در آينده يكي از كانون هاي مهم توحيد و معرفت خواهد شد و تا قيامت به صورت يكي از بزرگترين قلّه هاي نور و برهان و حكمت و عرفان خواهد درخشيد .
با اين توجيه ، علت استحباب و استجابت دعا در كنار خانه عقيل روشن مي شود كه اين استحباب و استجابت نه در اثر وجود قبر عقيل و عبدالله جعفر در گوشه اين خانه است و حتي نه تنها در اثر توقف رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در اين جايگاه بوده است ، بلكه بايد در اين محل حقيقت ديگري را جستجو كرد و پي كشف واقعيت مهمتري گرديد كه شخص رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) هم براي اعلان آن حقيقت ، اين جايگاه را محل دعا و مناجات خويش قرار داده است .
و اگر ابن زباله و سمهودي و همفكرانشان به جاي ظاهر اين خانه ، به باطن آن راه مي يافتند و به جاي « بيت » با « اهل بيت » آشنا مي شدند ، به اين واقعيت مي رسيدند كه به يُمن وجود قبر پاك و مطهّر چهار تن از اهل بيت در اين خانه است كه خداوند متعال همانگونه كه آنان را تطهيـر نموده دعـا در كنار قبـورشان را نيز مستجاب كرده اسـت . و در مي يافتند كه نه تنها دعاي آنان كه ولايت اين خاندان را پذيرفته و در داخل خانه و حرم امنشان جايگزين شده اند ، مورد قبول است ، بلكه حتّي كساني كه به اين مرحله نرسيده اند اما توانسته اند به طور ناخود آگاه به حريم حرمشان و به بيرون خانه امنشان قدم بگذارند ، باز هم به بركت قبور پاكشان از فضل و رحمت خدا مأيوس نيستند و وعده : { . . . ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ . . . } شامل حال آنان نيز خواهد گرديد .
آيا رسول خدا از آينده خانه عقيل سخن گفته است ؟ ! :
به عقيده نگارنده و بر اساس مطالب گذشته ، اگر آن روز از محضر پيامبراسلام ( صلّي الله عليه وآله ) علت توجه خاص آن حضرت را به اين محلمي پرسيدند ، پاسخ آن حضرت در اين مورد نيز صريح و روشن بود كه اين مكان در آينده مدفن چهار تن از فرزندان معصوم و اهل بيت من و آرامگاه چهار ستاره از دوازده ستاره درخشان آسمان ولايت و امامت كه به دست دشمنان آيين من شهيد مي شوند ، خواهد گرديد ، همانگونه كه در مورد حادثه فخ
280 |
فرمود : « نَزَلَ عَلَيَّ جَبْرَئيلُ فَقالَ يا مُحَمّد اِنّ رَجُلا مِنْ ولدِكَ يُقْتَلُ في هذاَ الْمَكان . . . »
و بلكه شواهد تاريخي ، نشانگرِ تصريح رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در اين زمينه و قرائن موجود مؤيد گفتاري از آن حضرت در كشف و بيان اين حقيقت است ؛ زيرا در تاريخ زندگي و شرح حال عده اي از افراد سر شناس و كساني كه براي خود شخصيت اجتماعي قائل بودند مي بينيم در آخرين روزهاي زندگي خويش و آنگاه كه خود را درآستانه مرگ حتمي مي ديدند ، سعي و تلاش مي كردند كه قبر آنان به جاي روحاء بقيع و كنار قبر عثمان بن مظعون و ابراهيم فرزند رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در داخل خانه عقيل و در محوطه اين آرامگاه خصوصي قرار بگيرد و اگر به چنين موفقيتي نائل نشدند حداقل در كنار اين خانه و در نزديكترين نقطه آن دفن شوند تا از اين راه افتخاري كسب كنند و به امتيازي نائل گردند و عملكرد اينگونه افراد مؤيد اين حقيقت است كه در مورد آينده ، خانه عقيل از رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) مطلبي به گوش آنان رسيده و آن حقيقت گفتني كه امروز در دسترس ما نيست براي آنان بازگو شده بود و آن راز نهفته در آن خانه براي آنان كشف گرديده بود ولي شرايط روز و سياست موجود ايجاب مي كرد كه اين راز از ديگران نهان گردد و اين حقيقت در تاريخ مستور و در پشت پرده بماند .
و نمونـه اين رازداري را در بُعد ديگـر همين موضـوع مشاهـده كرديم كـه چگـونه با وجود قبور پيشوايان معصوم و فرزندان حضرت رسول ( صلّي الله عليه وآله ) در داخل خانه عقيل و با وجود قبر حضرت زهرا ( عليها السلام ) طبق نظر عده اي از مورّخان اهل سنت در اين بيت ، ابن زباله اين حقيقت را ناديده گرفته و انگيزه استجابت دعا در حريم اين مكان مقدس را وجود خيالي قبر عبدالله جعفر يا قبر عقيل را معرفي كرده است و يا سمهودي در اين مورد زيركانه اصل موضوع را فراموش و در فرع آن قلم فرسايي نموده است .
به هرحال شواهد و قرائن موجود نشانگر يك چنين واقعيت و بيانگر گفتاري صريح از پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) در مورد آينده خانه عقيل و معرفي آن بعنوان مأوي و ملجأ معنوي مسلمانان و پايگاه عبادت و پرستش خداي جهان آفرين است كه به نقل دو شاهد و نمونه تاريخي اكتفا مي كنيم :
281 |
1 ـ وصيت سعدبن ابي وقاص
مورّخان و شرح حال نويسان درباره محل دفن سعدبن ابيوقاص ( 1 ) مطلبي را نقل نموده اند كه اجمال آن اين است :
او در اواخر عمرش يكي از دوستانش را به زاويه شرقي خانه عقيل در كنار بقيع برده و از وي خواسته است خاك هاي سطحي زمين را كنار بزند سپس چند عدد ميخ كه به همراه داشته بعنوان علامت و نشانه به آنجا كوبيده و وصيت نموده است بدن او را در آن محل به خاك بسپارند و پس از مدتي كه در قصر خود در وادي عقيق و بيرون شهر از دنيا رفته ، بدنش را به مدينه منتقل و طبق وصيت او در همان محل كه علامت گذاري و ميخكوبي شده بود دفن نموده اند ( فَوَجدوا الاَوْتادَ فَحَفَروُا لَهُ هُناكَ وَدَفَنوهُ ) . ( 2 )
2 ـ ابوسفيان در فضاي بيرون خانه عقيل :
شرح حال نويسان همچنين درباره ابوسفيان ( 3 ) نقل نموده اند كه روزي عقيل بن ابي طالب ابوسفيان را ، كه سخت مريض بود ديد ، كه در ميان مقابر ( خصوصي ) قدم مي زند ، علت اين امر را از وي سؤال نمود ، ابوسفيان پاسخ داد در پي محل مناسبي هستم كه مرا در آنجا به خاك بسپارند ، عقيل او را به سوي خانه خود هدايت و در فضاي بيروني اين منزل محلي را مشخص نمود كه در آن محل براي ابوسفيان قبري آماده گرديد و پس از چند روز كه از دنيا رفت در همان قبر به خاك سپرده شد . ( وَاَمَرَ بِقَبْر فَحُفِرَ في قاعَتِها ( 4 ) وَدُفِنَ فيها ) . ( 5 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . مرگ سعدبن ابي وقاص در سال 56 واقع شده است .
2 . اسدالغابه ، ج 2 ، ص 293 ؛ تاريخ المدينه ، ج 1 ، ص 116 ؛ عمدة الاخبار ، ص 152 ؛ وفاء الوفا ، ج 3 ، ص 899
3 . مرگ ابوسفيان بن حارث پسر عموي پيامبر در سال 20 واقع شده است .
4 . اقرب الموارد مي گويد : فضاي بدون سقف و بنا را كه در وسط خانه هاي محله اي واقع شود « قاعة » مي گويند .
5 . اصابة ، ج 4 ، ص 90 ـ تاريخ المدينه ابن شبه ، ج 1 ، ص 127 ـ وفاء الوفا ، ج 3 ، ص 911 ـ عمدة الاخبار ، ص 156
282 |
خانه عقيل به مسجد ( حرم ) تبديل مي شود
اين بود مرحله اول از تاريخ حرم ائمه بقيع و آنچه نسبت به ساختمان اين مكان مقدس هم زمان و قبل از دفن پيكر پاكشان از كتب و منابع مدينه شناسي استفاده نموديم ، اينك در مرحله دوم از تاريخ اين حرم مطهر قرار گرفته ايم و اين مرحله تبديل خانه عقيل به حرم و تغيير شكل اين منزل مسكوني به ساختمان و فضاي مناسب با شرايط اجتماعي ـ مذهبي سال هاي بعد و يا قرن هاي بعد است كه هر يك از مساجد و حرمهاي مهم مانند مسجد و روضه حضرت رسول ( صلّي الله عليه وآله ) با مرور و اقتضاي زمان از اين تحول و تكامل برخوردار بوده اند .