بخش 4
فصل دوم : فلسفه و اسرار کلّی حج اسرار کلی حج و عمره اسرار اخلاقی حج اسرار اجتماعی و سیاسی حج
فصل دوّم :
فلسفه و اسرار كلّي حج
* ( 1 ) *
اسرار كلي حج و عمره
يك. بازگشت به اصل و ريشه
كعبه نشانههايي از بهشت دارد،؛ از روايات چنين بر ميآيد كه «حجرالاسود» از بهشت نازل شده و كعبه نيز مكاني بوده كه در آنجا خيمهاي بهشتي برپا شده و منطقه حرم، درخشش عمود آن خيمه بوده است.
حج و زيارت كعبه، ياد آور بازگشت انسان به بهشت موعود است، ؛همان گونه كه در صحنه قيامت مردم گروه گروه در موقف حساب و محضرخداوند حاضر ميشوند: وَلَقَدْ جِئْتُمُونا فُرادي كَما خَلَقْناكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ( 1 )؛ در حالي كه فارغ از عناوين وتشخصات، خاشع و فروتن و در انتظار رحمت پروردگار هستند: وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ إِلي رَبِّها ناظِرَةٌ( 2 ). در زيارت كعبه حاجيان ازهر سو گروه گروه، لبيك گويان به مقصد نزديك تر شده و با وصول به آن، پروانه وار به گردش بر گرد او ميپردازندبه گرد آن مي ميچرخند.
دو. ايجاد دارالسلام و شهر امن
همان گونه كه بهشت دارالسلام است و وارد شوندگان به آن در امنيت كامل هستند.: «ادْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنِينَ»( 3 ). كعبه، نيز خانه امن و واردشوندگان به آن در امنيت هستند: (وَ مَنْ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . (انعام 94)انعام(6)، آيه 94.
2 . (قيامه 22)قيامت (75)، آيه 22.
3 . (حجر(15)، آيه46. 46)
دَخَلَهُ كانَ آمِنا»( 4 ). حضور حاجي و معتمر دركنار كعبه جلوهاي از حضور موحدان در دارالسلام الهي است.
سه. ث تقويت روح عبادي
معرفت و توجه به خداوند و پرستش او، بستر همه كمالات و غايت خلقت است.: وَما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ الانس إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ( 5 ) و نيز: و در كريمه ديگر فرمود:اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ( 6 ) و و باز فرمود: اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ( 7 ).
بنابراين عبادت، زمينه ساز تقوا (و تقوا پرهيزگاري) و آن هم موجب جلب رحمت الهي و تقرب به خداوند است.
هر عبادتي داراي خصوصياتي است كه به انسان در مسير كمال و قرب الهي مدد ميرساند. حج بدان جهت كه جامعترين عبادتها است.،خواص ديگر عبادت ها را نيز در خود دارد.
ازهمين رو رسول خد (صلي الله عليه وآله) به شخصي كه با انفاق كردن خواهان رسيدن به فضيلت حج بود، فرمود: «قلوان اباقييس فلو اباقبيس لك ذهبة حمراء انفقته في سبيل الله ما بلغت ما يبلغ الحاج» و در جمله ديگرفرمود: «اني لك ان تبلغ ما يبلغ الحاج».
صاحب جواهر در آغاز كتاب الحج مينويسد:
«الذي هو من اعظم شعائر الاسلام، وافضل ما يتقرب به الانام الي الملك العلام لما فيه من اذلال النفس و اتعاب البدن و هجران الاهل و االتغرب عن الوطن و رفض العادات و ترك اللذات و الشهوات و المنافرات و المكروهات و انفاق المال و شد الرحال و تحمل مشاق الحل و الارتحال و مقاساهة الاهوال و الابيتلاء بمعاشرة السفله و الانزال».
پس هر آنچه كه در عبادات بدني و اخلاقي و رياضت هاي هاي نفساني وجود دارد، در حج حاصل است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
4 . (آل عمران 97)آل عمران (3)، آيه ي 97.
5 . (ذاريات 56)ذاريات (51)، آيه 56.
6 . (البقره 21)بقره (2)، آيه 21.
7 . (حجرات 10)حجرات (49)، آيه 10.
چهار. حج وغفلت زدايي
خودشناسي مقدمه خداشناسي است: «‹‹من عرف نفسه فقد عرف ربه›› ». از جمله ويژگي هاي هاي حج، فراهم ساختن زمينه براي خود شناسي است.
انسان در زندگي خود نوعا اسير روزمرهگي شده و به آنچه در اطراف او ميگذرد و عادت ميكنند، ؛ از همين رو از حقايق و واقعيات ديگر حيات خود غافل مي ميشود. گسستن او از شرايط عادي و روزمره ة زندگي، اين موقعيت را براي انسان فراهم مي ميآورسازد تا در خود و پيرامون خود، ملاحظهاي داشته باشد و از غفلت خارج شود.
مگر نه اين است كه: وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً ( 8 ) (البقره 165) و مگر نه آن است كه: أَلْهاكُمُ التَّكاثُرُ حَتَّي زُرْتُمُ الْمَقابِرَ. (تكاثر 2( 9 ))
«حج» دل كندن از وابستگي هاي هاي معمول و وارد شدن به فضاي ديگر است تا در آن شرايط، آدمي خود را بيابد و آن گاه به خدا رابرسد.
مناسك حج از احرام تا تقصير و از عرفات تا جمرات، مرحله به مرحله بت هاي هاي درون و بيرون را فرو ميريزد و قيد تعلّقات را ميشكند تا او به زيارت نائل نايل آيد.
پنج. تقويت روح تعبّد و تسليم
انسان ممكن است در برابر فرمان و خواست خداوند، ممكن است يكي از حالت هاي هاي زير را داشته باشد.:
1. -از فرمان خداونداو سر بتابد و به خواست او راضي نباشد.
2-. فرمان خداوند را گردن نهد؛ ولي دل او تسليم نباشد.
3.- فرمان خداونداو را كاملا اطاعت كند و در برابراو كاملا تسليم باشد.
آنچه مورد توصيه خداوند و انبياي الهي بوده است، حالت سوم است:.
وَلِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنا مَنْسَكاً لِيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلي ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الانْعامِ فَإِلهُكُمْ إِلهٌ واحدِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَبَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ.( 10 )
وَمَنْ أَحْسَنُ دِيناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً وَاتَّخَذَ اللَّهُ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
8 . بقره (2)، آيه 165.
9 . تكاثر (12)، آيه 2.
10 . حج 34حج (22)، آيه 34.
إِبْراهِيمَ خَلِيلاً.( 11 )
خداوند حضرت ابراهيم را به همين ويژگي معرفي مي ميكند: ما كانَ إِبْراهِيمُ يَهُودِيًّا وَلا نَصْرانِيًّا وَلكِنْ كانَ حَنِيفاً مُسْلِماً وَما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ( 12 ).
و اآن حضرت فرزندانش را به همين خصلت وصيت مي ميكند.: وَوَصَّي بِها إِبْراهِيمُ بَنِيهِ وَيَعْقُوبُ يا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفي لَكُمُ الدِّينَ فَلا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ.( 13 )
مناسك حج از آغاز تا انجام برنامه هاي هاي كار ساز براي ارتقاي مؤمن حج گزار به درجه نتسليم است. وادار كردن نفس به انجام اموري كه بر خلاف عادات انسان است (مانند كندن لباس ها وپوشيدن دو جامه احرام، و بسياريدوري از محرمات احرام) و به جا آوردن كارهايي كه نفس انسان ازآن لذت نمي نميبرد؛ بلكه چه بسا معناي آن را نمي نميداند , (مانند: «سعي و هروله،»« رمي جمرات» و... )، روح تسليم را در حاجيان تقويت كردهمي كند؛ به گونهاي كه معمولا قبل از حج وپس از آن ً تغييراتي را در رفتار و روحيات حجاج آنان مي ميتوان مشاهده كرد.
تسليم, -كه سكوي مهمي براي نيل به تكامل وطي مراحل آن است-, حاصلي از برآيند مجموعه اعمال حج است كه در يكايك مناسك مي ميتوان آن را ملاحظه كرد. از ميقات تا احرام،از محرمات احرام تا واجبات آن، از شرايط طواف تا مبطلات آن, اراز آداب طواف تا مكروهات آن، از سعي تا تقصير, از عرفات تا مشعر, از مشعر تا منيمنا و قرباني و... جملگي اين فلسفه مهم را در خود دارند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
11 . نساء 125نساء(4) آية 125.
12 . آل عمران 67(3)، آيه 67.
13 . بقره 132(2)، آيه 132.
* ( 2 ) *
اسرار اخلاقي حج
قرآن مهمترين هدف انبياي الهي را، تزكيه و اصلاح نفوس بشري دانسته (يزكّيهم) و پيامبر گرامي اسلام نيز، هدف از بعثت خود را به اتمام رساندن كرامت هاي هاي اخلاقي معرفي كرده است (انّما بعثت لاتمم مكارم الاخلاق)... بر اين اساس مهمترين برنامة مذهب، تربيت اخلاقي انسانها است و حج يك برنامه تربيتي است كه ميتواند با آموزه هاي هاي جامع و سازندة خود، انسان هاي هاي نمونه و كاملي بپروراند و درس ها ها و پيام هاي هاي اخلاقي فراواني، برايحجگزاران داشته باشد.
اگر حج به صورت صحيح و با محتواي دقيق، كامل و واقعي انجام شود، روح انسان را لطيف، ارادة او را قوي، نفس وي را پاك و منزّه و غرايز طغيانگر او را تعديل و كنترل ميكند. به عنوان نمونه: پرهيز از محرّمات احرام و دقت فراوان درعمل به وظايف شخص محرم، تمرين عملي در راستاي رياضت و طهارت نفس است و باعث ميشود، شخص در برابر وسوسه هاي هاي شيطاني و خواسته هاي هاي نفساني، مقاومت كند و اين را ذخيرهاي براي روزهاي آتي قرار دهد.
مهمترين سفارش امام صادق (عليه السلام) بهحجگزاران، پاكسازي درون و طهارت قلب است؛ چنان كه ميفرمايد: «اذا اردت الحجّ فجرّد قلبك لله تعالي من كل شاغلٍ و حجاب كل حاجب...»( 14 )؛ «هرگاه تصميم به حج گرفتي، دلت را از هر باز دارندهاي تنها براي خدا خالي ساز و از هر مانعي بپرداز ...».
از ديدگاه عالم رباني بهاري همداني، شناخت خدا و رسيدن به درجة دوستي و انس با
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
14 . مصباح الشريعة، ص 142.
او، جز با تصفيه و پاك نمودن قلب ممكن نيست.از اينجا بود كه شارع مقدّس، عبادات را يك نسق نگردانيده؛ بلكه مختلف جعل كرده است؛ زيرا با هر يك از آنها، رذيلهاي از رذايل، از مكلف زايل ميگردد تا با اشتغال به آنها، تصفية تمام عيار گردد و چون عمل حج مجمع العناوين بود با زيادتي - چه اينكه مشتمل است بر جملهاي از مشاقّ اعمال- كه هريك بنفسه صلاحيت تصفيه نفس را دارد ... و مورث صفاي قلب است( 15 ).
در اينجا به بخشي از اسرار اخلاقي حج اشاره ميشود:
يك. آراستن نفس به فضايل و مكارم اخلاقي
برخورداري ازاخلاق سالم و زيباسازي درون، امري است كه در سفر روحاني حج به راحتي قابل دستيابي است. در اين سفر، حجگزاران به كسب و تمرين اخلاق خوش در برخورد با ديگران وصبر و پايداري در برابر سختي ها ها و دشواري ها ها ميپردازند. نفوس خود را به زينت ايثار و از خودگذشتگي، عطوفت و مهرورزي، ادب و احترام به ديگران، صداقت و درستي، احسان و انفاق و ... ميآرايند. خصايص زيبايي نظير خيرخواهي، سخاوت، گشاده دستي، تواضع، اخلاق، رأفت، زهد و آزادگي از همة تعلّقات و ... را از خود به ظهور ميرسانند.
همة اينها منافع و بركات معنوي است كه در ساية اين سير دروني و حضور در مكان هاي هاي مقدس و ارتباط تنگاتنگ با صالحان و مؤمنان، به دست ميآيد؛ چنان كه قرآن ميفرمايد: ليشهدوا منافع لهم و يذكروا اسم الله ...( 16 )؛ «مردم رابراي حج فرا خوان تا از هر جا گرد آمده، منافع خويش را شاهد باشند و در روزهاي معين، نام خدا را ياد كنند». امام رضا (عليه السلام) پس از بيان حكمت هاي هاي مختلف حج ميفرمايد: «و ما في ذلك لجميع الخلق من المنافع و الرغبة و الرهبة الي الله سبحانه و تعالي»( 17 )؛ «براي همة مردم منافعي است و شوق و كشش و بيم به سوي پروردگار».
در اينجا بجا است چندين مورد از فضايل ومكارم اخلاقي كه در پرتو حج به راحتي قابل دستيابي است، اشاره گردد:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
15 . تذكرة المتقين، ص 81.
16 . حج (22)، آيه 28.
17 . علل الشرايع، ص 404.
الف. خلق نيكو و حسن
نرم خويي، پرهيز از سخنان زشت و ناروا، درشتي نكردن درگفتار، فرو خوردن خشم و عصبانيت وكلام مؤدبانه وحتي تحمّل اذيت و آزار ديگران، از جلوه هاي هاي اخلاق خوش و نشانه هاي هاي حج گزار عارف است.
شايد يكي از حكمت هاي هاي مهم حج، تمرين و مداومت بر اخلاق حسنه و ملايمت و زيبايي در گفتار است؛ به خصوص در زمانهاي گذشته كه حج گزاران نزديك به يك سال باهم در يك كاروان بودند و ارتباط مداومي با هم داشتند. آنان بايد با هم ملاطفت و دوستي نموده و سختيها و دشواري هاي هاي راه را با همدلي وخلق نيكو تحمّل ميكردند.
همچنين اگر حج گزار توجه كند كه ميهمان خدا و در محضر اواست، نسبت به بندگان خدا رفتاري ملاطفت آميز و مؤدبانه خواهد داشت. از ديدگاه عارف الهي ملكي تبريزي در چنين صورتي، حجگزار ناچار است خلق خود را با رفقايش نيكو گرداند و معاملة خود را با آنان دوستانه نمايد و اتصال با آنها را دوست بدارد و به خدمت آنان شايق باشد و آزار آنها را تحمّل كند و از آنان لذّت ببرد و با آنها مأنوس شود، حتي با باربران و كارگران و ... ( 18 ).
از ديدگاه مرحوم نراقي نيز حج گزار بايد با رفقا و اهل سفر خويش، خوش خلقي كند و گشاده رو و شيرين كلام باشد و از كج خلقي و درشت گويي، غايت اجتناب نمايد و فحش نگويد و سخن لغو از او سر نزند و با كسي جدال وخصومت نكند؛ چنان كه حضرت رسول (صلي الله عليه وآله) ، حج مبرور را حجي ميداند كه در آن خوش كلامي باشد.( 19 )
از نظر امام باقر (عليه السلام) نيز كسي را كه همراهي خوب با مصاحبان خود نباشد، بي بهره از حج ميداند (حسن الصحبة لمن صحبه).( 20 )
ب. تواضع و فروتني
فروتني، خاكساري و تواضع در محضر خدا و دوري از تكبّر، خودپسندي و غرور، از حكمتها و اسرار نوراني حج است و حتي ميتوان گفت: جوهر حج و حكمت مهم آن، افتادگي، فرودستي وخشوع و خضوع و اظهار نداري و بيچارگي است كه در طول سفر بايد بروز يابد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
18 . المراقبات، ج 2، ص 212.
19 . جامع السعادات، ج 3، ص 389.
20 . كافي، ج 2، ص 286.
امام علي (عليه السلام) دربارة اين حكمت حج ميفرمايد: «جعله سبحانه علامة لتواضعهم لعظمته و اذعانهم لعزّتهِ»( 21 )؛ «خداوند حج را نشانه قرار داد تا بندگان دربرابر عظمت او فروتني نموده، به عزت و بزرگواري پروردگار اعتراف كنند».
امام رضا (عليه السلام) نيز علّت و فلسفة حج را فروتني، ذلّت وخضوع ميداند: «انّ علّة الحجّ الوفادة الي الله... وما فيه من الخضوع و الاستكانة و الذلّ»( 22 ).
پوشش هم رنگ و هم شكل با ديگران، طواف بنده وار به گرد خانه خدا، سعي وحركت بين دو كوه صفا و مروه، كوتاه كردن موهاي سرو انداختن سنگ به جمرات، پياده روي و ... همه براي از بين بردن روحيه نخوت و خودبزرگبيني و نشانة فروتني و انكسار انسان دربرابر خداوند است؛ چنان كه امام صادق (عليه السلام) مسعي را محبوبترين مكان ناميد؛ زيرا جباران و گردنكشان در آنجا به ذلّت ميافتند و در هنگام هروله، همه ساز و برگ ها ها را از بدن فرو ميريزند.( 23 ) از ديدگاه مولا مهدي نراقي، يكي از وظايف اساسيحجگزاران تواضع و فروتني براي صاحب خانه و تضرّع و زاري در درگاه عزّت و جلال اواست.( 24 )
دو. پيراستن نفس از رذايل و پليديها
گام مهم در خود سازي و تزكيه و تهذيب نفوس، دوري از گناهان و پيراستن درون از رذايل و ناراستي هاي هاي اخلاقي وزنگارهاي آلودگي است و اين بايستهترين شرط و ادب حج حقيقي و ثمره و بركت آن است. حج مانند ديگر عبادت ها، آداب وسنن و فرايضي دارد كه براي زدودن رذايل اخلاقي وتهذيب نفس، تأثير فراواني دارد. محرّمات حج، براي تطهير قوايي است كه احياناً گرفتار عصيان و تباهي ميشود, چنان كه آية شريفة فلا رَفث و لا فسوق و لا جدال في الحج، به سه مورد از محرمات حج - كه هر يك در تطهير وپاكسازي درون نقش دارد- اشاره ميكند. «لارفث» پاك كردن قوه شهوي، «لا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
21 . نهج البلاغه، خطبة 1.
22 . علل الشرايع، ص 674 .
23 . محجة البيضاء، ج 2، ص 192.
24 . جامع السعادات، ج 3، ص 480.
فسوق»، به تطهير قوة غضب و «لا جدال»، به تهذيب قواي فكري نظر دارد.
تحريم لذايذ و پرداختن به خودسازي، حج گزار را از جهان ماده جدا ميكند و در عالمي از نور و معنويت فرو ميبرد و از شهوات دور ميسازد. حضرت رضا (عليه السلام) ميفرمايد: «علة الحجّ الوفادة الي الله ... و الخروج من كل ما اقترف... و حظرها عن الشهوات و اللذّات»( 25 )؛ «حج خانة خدا، ورود به [پيشگاه الهي] و عامل پاكي از گناهان و بازداشتن بدن ها ها ازخواسته ها ها و لذايذ است».
علاوه بر اين خود حج نيز، دانشگاه انسانسازي است و حجگزار با قرار گرفتن در اين محيط روحاني و معنوي و آشنايي نزديكتر با مهد توحيد و يكتاپرستي و ارتباط با صالحان و شايستگان، سعي در دوري از گناهان و همسان ساختن خود با نيكان دارد.
از آثار و حكمت هاي هاي حج از ديدگاه امام رضا (عليه السلام) و كلام بزرگان، رها كردن سنگدلي، خِسَّت، غفلت و نااميدي و بازداشتن جان ها ها از فساد و آلودگي ها ها و گناهان است: «و منه ترك قساوة القلب، و خساسة الانفس و نسيان الذكر و انقطاع الرجاء و الامل... و حظر الانفس عن الفساد و...( 26 )» و «عندما حلقتَ أَنَّكَ نَوَيتَ اَنّكَ تطهّرتَ من الادناس و خرجت من الذنوب؛ كما ولدتكَ امُّك( 27 )».
از ديدگاه مرحوم ملكي تبريزي، حج دارويي الهي و مركّب از اجزاي بسيار نافعي براي بيماري هاي هاي دل است. اين بيماري ها ها قلب را از عالم نور بازمي دارد؛ مثلاً خرج كردن در حج، بيماري بخل را معالجه ميكند و تواضع و خواري در اعمال حج و طواف و نماز، مرض تكبّر را معالجه ميكنندو ...( 28 )».
سه. توبه و آمرزش گناهان
يكي از راههاي مهم كسب مكارم اخلاقي و زدودن رذايل وآلودگي هاي هاي نفساني، توبه وبازگشت به سوي خداوند است. توبه موجب آمرزش گناهان و بخشش عاصيان و انس و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
25 . علل الشرايع، ص 404.
26 . علل الشرايع، ص 404.
27 . مستدرك الوسائل، ج 10، ص 167.
28 . المراقبات، ص 384.
تقرب به خدا و پاكسازي درون است. انسان در هر زمان و مكان، ميتواند با توبة واقعي، به سوي خداوند باز گردد؛ اما اين امر در سفر حج به طور كامل و تمام روي ميدهد و توبة انسان به يقين پذيرفته و گناهانش آمرزيده ميشود. در واقع يكي از فلسفه ها ها و بركات عظيم حج، فراهم ساختن امكان بيشتر توبه و جلب رحمت و عفو الهي و خروج گناه كاران از معاصي است. امام رضا (عليه السلام) ميفرمايد: «علّة الحج الوفادة، الي الله تعالي ... و الخروج من كلّ ما اقترف و ليكون تائباً مما مضي مستأنفاً لما يستقبل( 29 )»؛ «علت حج وارد شدن بر خداي متعال ... و بيرون آمدن از همه گناهان گذشته و شروع كردن زندگي آينده با توبه است».
امام زين العابدين نيز ميفرمايد: «حق الحج ان تعلم انّه وفادة الي ربّك و فرارٌ اليه من ذنوبك و به قبول توبتك( 30 ) ...»؛ «حق حج آن است كه بداني آن ورود به آستان لطف پروردگار و فرار از گناهان به سوي خداوند است ...».
از ديدگاه عارف نامي بهاري همداني، نيز حجگزاران با به جاي آوردن توبهاي راستين، آماده حضور درمجلس روحانيين ميشوند.( 31 )
از نظر مولا محسن فيض كاشاني نيز قبولي حج و زيارت، منوط به توبه از تمامي گناهان، به درگاه الهي و باز گرداندن مظالم و خالص كردن خود براي خداوند (با توبه) است. ( 32 )
بر اين اساس امام باقر (عليه السلام) در تفسير آية ليشهدو منافع لهم يكي از منافع و بركات عظيم حج را عفو و آمرزش الهي ميداند.( 33 )
چهار. تقوا و پروا داشتن از خدا
«تقوا»، پرهيزگاري، خويشتنداري، پرهيز از گناه و پروا داشتن از خدا است. انسان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
29 . عيون اخبار الرضا (ع )، ج 2، ص 9؛ علل الشرايع، ص 404.
30 . بحار الانوار، ج 74، ص 4.
31 . تذكرة المتقين، ص 82..
32 . محجة البيضاء، ج 2، ص 198.
33 . الحج و العمرة في الكتاب و السنة، ص 135، ج 285.
مؤمن در هر حال بايد متقي و پرهيزگار باشد واز نافرماني بپرهيزد و معصيت الهي را كوچك نشمرد. سفر روحاني حج، مهمترين عرضه مداومت بر خشيت از خدا و خويشتن داري و بازداري نفس از معاصي است.
قرآن مجيد در آيات مربوط به حجگزاران ميفرمايد: تزوّدوا فانّ خير الزاد التقوي .... بر اساس اين آيه، آنان بايد زاد و توشهاي براي خود بردارند (مادي و معنوي) و مهمترين توشه ها ها «تقوا» است. تقوا، روح حج است و تنها صاحبان مغزو انديشه آن را درك ميكنند.
به راستي مهمترين هدف و فلسفة حج، كسب تقوا و توشة آخرت است. حج تمرين ورع و مداومت بر نيكيها است. احساس حضور نزديكتر به خدا و قرار گرفتن در حريم حرمت، روحيه معنوي انسان را بالا ميبرد؛ چنان كه دربارة قرباني ميفرمايد: لن ينال الله لحومها و لادماءها و لكن يناله التقوي منكم؛ «هرگز گوشت و خون اين قرباني ها ها درنزد خدا به درجه قبولي نمي نميرسد؛ بلكه آنچه به پيشگاه الهي ميرسد، تقواي شما است( 34 )».
از ديدگاه عارف رباني ملكي تبريزي، توشة راهحجگزاران تقوا است و مراعات تقوا به پرهيز از محرّمات و شبهات است. ( 35 )
امام صادق (عليه السلام) مهمترين وظيفهحجگزاران را تقوا و ذكر الهي ميداند: «اذا احرمت، فعليك بتقوي الله وذكر الله كثيراً».( 36 )
در كلام برخي از بزرگان نيز درك شعار و شعور اهل تقوا و خشيت الهي، مهمترين ويژگي حجگزار دانسته شده است: «فعند ما مررت بالمشعر الحرام نويت انّك اشعرت قلبك اشعار اهل التقوي و الخوف لله عزّ و جل( 37 )».
پنج. ذكر و ياد خدا
ذكر و ياد دائمي خداوند و دوري از غفلت و فراموشي، ويژگي و صفت برتر مؤمنان و صالحان است و انسان در تمامي مراحل زندگي، بايد ذاكر آفريدگار خود باشد (ذكر قلبي و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
34 . حج (22)، آية 37.
35 . المراقبات، ج 2، ص 214.
36 . كافي، ج 4، ص 338.
37 . مستدرك الوسائل، ج 1، ص 166.
زباني). اين امر بايسته، در سفر معنوي حج به خوبي دستيافتني است و يكي از اسرار و حكمتهاي حج نيز، «يادكردن خداوند» در خلال مناسك و اعمال حج و زيارت مشاهد شريفه است. قرآن ميفرمايد: فاذا قضيتم مناسِكَكُم فاذكروالله كذكركم او اَشدّ ذكراً( 38 )...؛ «هنگامي كه مناسك ]حج[ خود را انجام داديد خدا را ياد كنيد؛ همانند يادآوري از پدرانتان؛ بلكه از آن هم بيشتر...»و در ادامه نيز ميفرمايد: و اذكرو الله في ايّام معدودات( 39 )؛ «و خدا را در روزهاي معيّني ياد كنيد (11و 12و 13 ذيالحجه».
به فرمودة رسول گرامي اسلام، علّت وجوب طواف خانة خدا سعي بين صفا و مروه، و رمي جمرات، بر پايي ذكر خداوند است: «انّما جعل الطواف بالبيت و بين الصفا و المروة و رمي الجمار لإقامة ذكرالله».( 40 )
حتّي فلسفة اصلي حج و طواف و ديگر مناسك برپا داشتن ذكر و ياد خداوند است: «انّما فرضت الصلاة و أمر باالحج و الطواف و اشعرتِ المناسك لاقامة ذكرالله...».
از ديدگاه عارف نامدار بهاري همداني طواف با قلب، ذكر ربّالبيت است( 41 ) و دانشمند اخلاقي مولا احمد نراقي نيز گفته است: حجگزار بداند كه مقصود، طواف دل است به ياد خداوند خانه؛ نه مجرّد طواف تن به خانه؛ تا آغاز و انجام آن به ذكر او باشد.....( 42 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
38 . بقره (2)، آيه 200.
39 . همان، آيه 203.
40 . الحج و العمرة في الكتاب و السنة، ص133، ح280.
41 . تذكرة المتقين، ص90.
42 . جامع السعادات، ج3، ص489.
* ( 3 ) *
اسرار اجتماعي و سياسي حج
يك. ايجاد وحدت و همدلي در بين مسلمانان
مراسم حج، افراد و گروههاي هاي مختلف اجتماعي زيادي را از مناطق و ،نژادها و، زبانهاي وسليقه هاي هاي مختلف، در كنار يكديگر قرار مي ميدهد. اين در كنار يكديگر بودن امر هويت واحدي را در مسلمانان پديدار مي ميسازد و وحدت و همدلي را در بين آنان عينيت مي ميبخشد. اين تقارن در طول مراسم حج در مراحل مختلفي، صورت گرفته و در چند نقطه به اوج خود مي ميرسد.
مرحله اول
حاجياني كه از يك شهر و منطقه عازم حج مي ميشوند، نوعا به صورت در قالب كاروان و قافله طي مسير كرده مي كنند و اين موجب همدلي شده و در كنار يكديگر زيستن را به آنها آنانمي ميآموزد.
مرحله دوم
ميقات، آغازي براي تلاقي گروههاي هاي مختلف با يكديگر است؛ گرچه در اين مرحله تلاقي به صورت تصادفي و غير الزامي است.
مرحله سوم
طواف و سعي مرحلهاي ديگراز اين تقارن است. نوعاً به دليل طواف هاي واجب يا مستحب، حجاج در كنار يكديگر و دوش به دوش هم به انجام عمل پرداخته و اين اعمال مشترك بستر مناسب تري را براي وفاق و همدلي فراهم مي ميآورد.
در سعي علاوه بر هم دوشي،حجگزاران رو در روي يكديگر نيز قرار مي ميگيرند و اگر در طواف از پشت سر همديگر را مي ميبينند، در سعي علاوه، بر آن روي در روي هم قرار گرفته و گامي ديگر در مسير همدلي برداشته مي ميشود.
مرحله چهارم
اگر در طواف برخي گروهها و افراد با برخي ديگر تلاقي كرده و مشتركاً اعمالي را بجا ميآورند، ولي در عرفات و مشعر، همگان در عرصهاي واحد و زمان و مكان يكسان، در كنار هم قرار ميگيرند و اوج اين آن همدلي با شكوه و همراهي با يكديگر است. در عرفات اين تجربه را روز به نمايش ميگذارند و در مشعر الحرام، شب را با اين ايده به روز ميآورند.سپري ميكنند.
مرحله پنجم
اگر در عرفات و مشعر، تنها حضور و ذكر، حجاج را در كنار هم قرار مي ميدهد ولي در مني منا جملگي در يك كارزار بزرگ شركت مي ككنند و همه حاضران در حج به رمي حجمره، قرباني و ديگر اعمال مني منا اقدام مي ميكنند.
اين مرحله بالاترين درجه ميزان همدلي است كه علاوه بر آن، همكاري و اشتراك در اقدام را تحقق ميبخشد.
دو. رشد انديشه وآگاهي در بين مسلمانان
حج، عرصه تلاقي انديشه هاي هاي شكل گرفته در عالم اسلام است. طبيعي است كه مذهب ها ها و مسلك هاي هاي مختلف كه درحاضر حج حضور ،مييابند به نوعي يكديگر را به نقد مي ميكشند و پرسشهايي را درباره يكديگر مطرح مي ميسازند،. اين موضوع كه به صورت قهري در عرصه حج مطرح مي شود موجب رشد افكار و انديشه ها ها در عالم اسلام و ترويج تفكرات شده و اين پديده نتايج مباركيمختلفي را براي مسلمانان در پي خواهد داشتدارد.
سه. رشد همزيستي مسالمت آميزوتوان تحمل
وقتي گروههاي هاي مختلف با تفاوت هاي هاي عقيدتي و عملي (در عين داشتن اصول مشترك) در كنار يكديگر قرار مي ميگيرند و براي انجام مناسك به صورت مشترك و هماهنگ وارد عمل مي ميشوند مآلاً، روحيه تحمل را تحملشان در بين آنان بالا برده ميرود و اين دستاورد نقش مهمي را در تشكيل امت واحد اسلامي ايفا خواهد كرددارد.
چهار. زمينه سازي براي تشكيل امت واحد اسلامي
روشن است كه اسلام مرز جغرافيايي نمي نميشناسد،؛ هر جا مسلمانان حضور و غلبه دارند، منطقه اسلام است، آنچه آنان را از يكديگر جدا كردهميكند، رشد تفكرات غير اسلامي (مانند افكار ناسيوناليستي،) و تنگ نظريهاي مذهبي و بالاخره دسيسه هاي هاي دشمنان و فقدان رشد فكري كافي و بالندگي در بين مسلمانان است. حج اين نيرو و اثر را دارد كه زمينه را براي تشكيل جامعه متحد اسلامي فراهم سازد.
در حقيقت حج نمونه كوچك امت واحده اسلامي است كه به صورت مقطعي تشكيل مي ميشود و هويت واحد امت اسلامي را عملا به نمايش مي گذاراد.
پنج. رشد اخلاق اجتماعي و حفظ حدود و مقررات
تقواي اجتماعي، يكي ديگر از دستاوردهاي حج است، . محرمات احرام و محرمات حرم -كه بخش مهمي از آنها در عرصه حقوق اجتماعي است،- نقش آموزشي و تربيتي در حفظ اين حقوق دارد. تحريم جدال، فسوق، وارد ساختن ضرب و جرح به ديگران، حمل سلاح، و.... نمونههايي از اين مقوله است.
بدون شك تمرين و مراقبت حجاج در حفظ اين حدود، و مراعاتي كه در طي اين مدت براي پرهيز از محرمات احرام صورت مي ميگيرد،؛ نقش بسيار سازندهاي در رشد دادن به اخلاق اجتماعي و مراعات حقوق دارد.
مي ميتوان از اين ويژگي تحت عنوان «تقواي اجتماعي» ياد كرد.
شش. اهتمام به محيط زيست و حفظ آن
يكي ديگر از آموزه هاي هاي حج و اسرار آن، توجه دادن حجاج حج گزاران به اهميت محيط زيست و لزوم مراقبت از آن است. تحريم شكار و از بين بردن درخت و گياه حرم، دو نكته عمده در اين مقوله هستند. حجاج آنان اين نكته را مي ميآموزند و بر آن مراقبت مي ميكنند كه مبادا حيواني را شكار كرده و يا گياهي را لگدمال كنند. حفظ محيط زيست دو محمور عمده دارد:
الف-. حفظ نباتات و درختان،
ب-. حفظ حيات وحش.
اين دو عامل كه نقش و تاأثير متقابلي بر يكديگر دارند، عمدهترين مقوله در حفظ محيط زيست بشمار مي روداست.
گرچه در محيط حرم و زمان احرام، حجاج به عنوان تكليفي شرعي به اين موضوع توجه پيدا ميكنند دارند؛ ولي تاثير اين آموزه ها ها درعرصه حيات اجتماعي و طبيعي، انكار ناپذير است.
هفت. تقويت هويت اجتماعي مسلمانان
مسلمانان گرچه در هر گوشهاي از جهان باشند، با يكديگر پيوند ديني و اخوت دارند،؛ ولي اين در حد حرف وشعار است، آنچه آنها را عملا به يكديگر پيوند داده و به آنان هويت واحدي را القا مي ميكند، حج و حضور در صحنه هاي هاي مختلف آن است.
حاجي پس از آن كه در صحنه حج حضور مي مييابد، خود را عضو مجموعه بزرگتري به نام««امت اسلامي»» قلمداد مي ميكند،. اين تاأثير و نقش حج در تقويت هويت اجتماعي را، به خوبي مي ميتوان در تاريخ جوامع اسلامي مشاهده كرد.
حج همواره همانند قلبي در جهان اسلام تپيده است و اين روح را در رگهاي هاي جوامع مختلف اسلامي، تزريق كرده است.
امام صادق (عليه السلام) در اين باره مي ميفرمايد: «أَمَرَهُمْ بِمَا يَكُونُ مِنْ أَمْرِ الطَّاعَةِ فِي الدِّينِ وَمَصْلَحَتِهِمْ مِنْ أَمْرِ دُنْيَاهُمْ فَجَعَلَ فِيهِ الِاجْتِمَاعَ مِنَ الشَّرْقِ وَالْغَرْبِ لِيَتَعَارَفُوا»( 43 )؛ يعني اينكه:
«خداوند در مكه و حج اجتماع مسلمانان را از مشرق و مغرب قرار داد تا يكديگر را بشناسند.»
هشت. آموزش و نمايش عملي جامعه نمونه
از جمله ويژگي هاي هاي حج -كه در هيچ مراسم و مناسك ديگري مشاهده نمي نميشود- مقررات امنيت اهميتي همه جانبهاي است كه آحاد حاضرينان در حج به صورت خود جوش و خود كنترلي، ضامن اجراي آن هستند. «امنيت» از جمله ويژگي هاي هاي حج است كه از ابعاد مختلف در حج مطرح است. امنيت محيط زيست، امنيت در برخورد هاي و گفتوگوها، امنيت مالي، و جاني و امنيت سياسي، از جمله موارد اين امنيت آن است. (ومن دخله كان آمنا).
چنين اجتماعي از مردم متفاوت -از نظر نژادي، فرهنگي، مذهبي- و انجام هماهنگ اعمال در كنار يكديگر و احساس امنيت از جانب ديگران، آموزشي براي همگان است كه آن رسيدن به جامعه نمونه و آن ارائه الگوي متعالي چگونه زيستن است. و چگونه مي توان به آن دست يافت.
بسياري از محرمات احرام و حرم از اين ديدگاه جاي بررسي و امعان نظر دارند.
نه. ارعاب دشمنان
امت اسلامي، خواه ناخواه دشمناني دارد كه دركمين بوده و مترصد فرصتي هستند تا بر پيكر مسلمانان ضربته وارد كنند. حج-كه نشانه حيات جامعه اسلامي است- ميتواند دشمن را مرعوب كرده و توان حركت را از او سلب كند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
43 . وسائلالشيعه، ج 11، ص14.
ده. نمايش عظمت اسلام و مسلمانان
اجتماع عظيم نمايندگان مسلمانان در مناسك حج، تجلّي قدرت و حضور مسلمانان آنان در صحنه جهان است.
درحديثي از امام صادق (عليه السلام) آمده است: «لَا يَزَالُ الدِّينُ قَائِماً مَا قَامَتِ الْكَعْبَةُ». بديهي است كه اين برپايي دين وابسته به حضور مؤمنان در حج و در كنار كعبه است كه همانند قلبي نيرومند، در مركزيت جهان اسلام مي ميتپد و مايه هاي هاي حيات فكري و ديني را به سرتا سر شريان عالم اسلام آنمي ميپراكند.
از همين رو در روايات متعددي چنين اآمده كه اگر مسلمانان يكسره حج را ترك كنند, به آنان مهلت داده نمي نميشود.، چون خالي گذاشتن كعبه، نشانه زوال حيات فكري جامعه است.
حج نشاني نشانگر بيداري، تحرك و پويايي جامعه اسلامي دارد و پرچم سر بلندي و عظمت مسلمانان است.
يازده. برائت ازشرك و مشركان
بدون شك روح حج توحيد است و توحيد وشرك با يكديگر ناسازگارند. ازاين رو قرآن مجيد، مسلمانان را در مناسك حج به تبرّي از شرك فرا خوانده است.