بخش 2
آیه دوم : تقاضای ابراهیم برای ساکنان مکه آیه سوم : پنج تقاضای مهم در تجدید بنای کعبه آیه چهارم : تغییر قبله آیه پنجم : توجه به سمت مسجدالحرام در نماز
|
26 |
|
ــــــــ 2 ــــــــ
تقاضاي ابراهيم براي ساكنان مكه
( و اذ قال ابراهيم ربّ اجعل هذا بلداً امناً وارزق اهله من الثّمرات من امن منهم بالله واليوم الاخر قال و من كفر فامتّعه قليلا ثمّ اضطرّه الي عذاب النّار و بئس المصير ) . ( 1 )
ترجمه
و ( به ياد آوريد ) هنگامي را كه ابراهيم عرض كرد : « پروردگارا ! اين سرزمين را شهر امني قرار ده ؛ و اهل آن را ـ آن ها كه به خدا و روز بازپسين ، ايمان آورده اند ـ از ثمرات ( گوناگون ) ، روزي ده » . گفت : « ( دعاي تو را اجابت كردم ؛ و مؤمنان را از انواع بركات ، بهره مند ساختم ؛ ) اما به آن ها كه كافر شدند ، بهره ي كمي خواهم داد ؛ سپس آن ها را به عذاب آتش مي كشانم ؛ و چه بد سرانجامي است ! »
تفسير
در اين آيه شريفه حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) دو تقاضاي مهم از خداوند براي ساكنان اين منطقه و سرزمين مي كند ، مي گويد : پروردگارا ! اين وادي را از سرزمين هاي امن قرار بده يعني امن از عقوبت الهي كه به اين سرزمين برسد ، همان طوري كه به ساير سرزمين ها عقوبت الهي از قبيل زلزله و غرق و مانند آن رسيده است و خداوند دعاي او را مستجاب گردانيد .
« هذا » در آيه شريفه ( رب اجعل هذا بلداً ) اشاره به وادي است كه قبلا ابراهيم ( عليه السلام ) آن را ذكر كرده بود ( ربّنا اني اسكنت من ذرّيتي بواد غير ذي ذرع ) ( 2 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . بقره / 126 .
2 . روح المعاني / ج 1 / ص 381 .
|
27 |
|
« امناً » صفت براي بلد است پس تنها اهل شهر را شامل نمي شود بلكه نبات و حيوان هم از خطر قطع و صيد در امان هستند و به همين جهت قطع درختان و صيد جانوران بر محرمان جايز نيست .
بعد گويد پروردگارا اهل اين سرزمين را ، آن ها كه به خدا و قيامت ايمان آورده اند از ثمرات مختلف روزي بخش و اين دعا نيز مستجاب گرديد .
همان طوري كه مشاهده مي شود چنان كه به استجابت اين دعا در سوره قصص ، آيه 57 اشاره نمود ( اولم نمكن لهم حرماً امناً يجبي اليه ثمرات كل شيء ) حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) در اين جا فقط براي مؤمنين دعا نمود . ولي بر خلاف آن چه ابراهيم ( عليه السلام ) تنها براي مؤمنين ثمرات خواست اما چون رحمت خداوند وسيع است و روزي دنيا را براي عموم مؤمنين و كفار قرار داده چنان كه آيه شريفه ( كلا نمدّ هؤلاء و هؤلاء . . . ) ( 1 ) به اين معني اشاره دارد ، خداوند در پاسخ اين تقاضا چنين فرمود : كساني كه راه كفر را پيش گرفتند بهره كمي از اين ثمرات به آن ها خواهم داد اما در قيامت آن ها را به عذاب آتش مي كشانم و چه بد سرانجامي است . ( 2 )
در اين كه منظور از ثمرات چيست ؟ مفسران ، وجوهي بيان كرده اند ولي ظاهراً ثمرات يك معناي وسيع دارد كه هرگونه نعمت مادي اعم از ميوه ها و مواد ديگر غذايي و نعمت هاي معنوي را شامل مي شود . در حديثي امام صادق ( عليه السلام ) مي فرمايد : منظور ميوه دل ها است اشاره به اين كه خداوند محبت و علاقه مردم را به اين سرزمين جلب مي كند . ( 3 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . اسراء/20 .
2 . تفسير مراغي / ج 1 / ص 212 .
3 . تفسير نمونه / ج 1 / ص 452 .
|
28 |
|
نكته ها
1 . احترام مكه
ابن عباس مي گويد : مقصود از اين دعا اين است كه پروردگارا اين شهر را مورد احترام قرار بده به طوري كه حتي پرند گان آن شكار نشود و درخت آن قطع نگردد و گياه آن چيده نشود و به همين معني برمي گردد كلام امام صادق ( عليه السلام ) كه فرمود : « من دخل الحرم و مستجيراً به فهو آمن من سخط الله عزوجل و من دخله من الوحش و الطّير كان امناً من ان يهاج او يؤذي حتّي يخرج من الحرم » .
پيغمبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) نيز روز فتح مكه فرمود : « انّ الله تعالي حرّم مكه يوم خلق السموات و الارض فهي حرام الي ان تقوم الساعه لم تحل لاحد قبلي و لا تحل لاحد من بعدي و لم تحلّ لي الاّ ساعه من النهار . . . » .
از اين روايت و امثال آن كه در ميان محدثين مشهور است استفاده مي شود كه مكه قبل از دعاي ابراهيم ( عليه السلام ) مورد احترام بوده است منتهي اين احترام به واسطه دعاي آن حضرت تأكيد و تجديد شده است . ( 1 )
2 . سرّ اختلاف تعبير درباره شهر مكه
چرا در اين آيه شريفه ( رب اجعل هذا بلداً امناً ) كلمه « بلداً » به صورت نكره آمده و در سوره ابراهيم « ربّ اجعل هذا البلد امناً » به صورت معرفه آمده است ؟
ممكن است اختلاف در تعبير به خاطر آن باشد كه اين دو دعا از نظر زمان تفاوت داشته است . دعاي اول مربوط به زماني است كه اين منطقه هنوز شهر نشده است . يعني اجعل هذا الوادي بلداً امناً و دعاي دوم مربوط به زماني است كه اين منطقه شهر شده است . آن گاه دعا مي كند اين شهر را محل امن قرار بده . ( 2 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . مجمع البيان / ج 1 / ص 387 ؛ صافي / ج 1 / ص 187 .
2 . تفسير كبير / ج 4 / ص 55 ؛ روح المعاني / ج 1 / ص 381 .
|
29 |
|
3 . تحقق اقتصاد سالم در پرتو امنيت
در اين آيه شريفه ، ابراهيم ( عليه السلام ) نخست تقاضاي امنيت و سپس درخواست مواهب اقتصادي مي كند و اين خود اشاره اي است به اين حقيقت كه تا امنيت در شهر يا كشوري حكمفرما نباشد فراهم كردن يك اقتصاد سالم ممكن نيست . ( 1 )
4 . دعاي ابراهيم ( عليه السلام ) براي خصوص ذريه صالح
دعاي حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) كه براي تأمين رزق ساكنان مكه در دو آيه نقل شده :
الف ) ( و ارزق اهله من الثمرات من آمن منهم بالله و اليوم الآخر ) . ( 2 )
ب ) ( ربّنا انّي اسكنت ذرّيتي بواد غير ذي زرع عند بيتك المحرم ربّنا ليقيموا الصلوة فاجعل افئدة من الناس تهوي اليهم و ارزقهم من الثّمرات لعلّهم يشكرون ) . ( 3 )
در اين آيه قيد « من آمن منهم » نيامده جهتش آن است كه در اين جا حضرت ابراهيم براي خصوص ذريه صالح خود دعا مي كند . از اين رو لازم نبود قيد ايمان مجدداً مطرح گردد .
اين نكته از سخن خود ابراهيم استفاده مي شود كه به خداوند عرضه داشت من ذريه ام را در اين سرزمين اسكان دادم تا نماز را بر پا دارند و از خدا خواست تا دل هاي گروهي از مردم را به آنان گرايش دهد بنا بر اين سخن درباره خصوص مؤمنان و كساني است كه شايستگي دارند دل ها به آن ها گرايش يابد . ( 4 )
5 . توجه انبياء به نيازهاي مادي مردم
انبياء الهي علاوه بر ارشاد و هدايت به نيازهاي مادي همانند امنيت و معيشت مردم نيز توجه داشته و براي آن تلاش و دعا كنند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . مجمع البيان / ج 1 / ص 387 ؛ تفسير نمونه / ج 1 / ص 452 .
2 . بقره / 126 .
3 . ابراهيم / 37 .
4 . تسنيم / ج 6 / ص 590 .
|
30 |
|
6 . دنيا متاع اندك
جمله ( و من كفر فامتّعه قليلا ) به اين معنا نيست كه خداوند به كافر كم يا در مدتي كوتاه نعمت مي دهد بلكه دنيا در مقايسه با آخرت قليل است ( فما متاع الحيوة الدنيا في الاخرة الا قليل ) ( 1 ) بنابراين كافر حتي اگر در سراسر زندگي از نعمت هاي دنيا برخوردار باشد بهره مندي او اندك است . ( 2 )
7 . آثار اعمال
از اين جمله « اضطره » استفاده مي شود . گرچه اعمال بشر به اختيار و انتخاب خود آن ها واقع مي شود اما براي اين اعمال يك سلسله آثار و نتايج وضعي و طبيعي است كه برحسب نظام علت و معلول آن آثار اضطراراً به آن ها مي رسد . ( 3 )
8 . بهره مندي مؤمن و كافر از رزق مادي
در آيه 124 بقره ، حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) براي ذريه خويش درخواست مقام امامت كرد ، اما خداوند در پاسخ فرمود اين مقام به ستمگران نمي رسد .
در آيه 126 آن حضرت به خاطر رعايت ادب رزق دنيا را تنها براي مؤمنان درخواست كرد ، اما خداوند اين محدوديت را نپذيرفت زيرا رزق مادي نصيب مؤمن و كافر مي گردد ( كلا نمدّ هؤلاء و هؤلاء و ما كان عطاء ربّك محذوراً ) . ( 4 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . توبه / 38 .
2 . تسنيم / ج 6 / ص 591 .
3 . تفسير مراغي / ج 1 / ص 213 .
4 . روح المعاني / ج 1 / ص 382 ؛ كشف الاسرار / ج 1 / ص 357 ؛ في ظلال / ج 1 / ص 113 .
|
31 |
|
ــــــــ 3 ــــــــ
پنج تقاضاي مهم در تجديد بناي كعبه
( و اذ يرفع ابراهيم القواعد من البيت و اسماعيل ربّنا تقبّل منّا انّك انت السّميع العليم * ربّنا واجعلنا مسلمين لك و من ذريّتنا امّة مسلمة لك و ارنا مناسكنا و تب علينا انّك انت التواب الرّحيم * ربّنا وابعث فيهم رسولا منهم يتلوا عليهم آياتك و يعلّمهم الكتاب والحكمة و يزكّيهم انّك انت العزيز الحكيم ) . ( 1 )
ترجمه
و ( نيز به ياد آوريد ) هنگامي را كه ابراهيم و اسماعيل ، پايه هاي خانه ( كعبه ) را بالا مي بردند ؛ ( و مي گفتند : ) « پروردگارا ! از ما بپذير ، كه تو شنوا و دانايي . ( 127 ) پروردگارا ! ما را تسليم فرمان خود قرار ده ؛ و از دودمان ما ، امتي كه تسليم فرمانت باشند ، ( به وجود آور ؛ ) و طرز عبادتمان را به ما نشان ده و توبه ي ما را بپذير ، كه تو توبه پذير و مهرباني . ( 128 ) پروردگارا ! در ميان آن ها پيامبري از خودشان برانگيز ، تا آيات تو را بر آنان بخواند و آن ها را كتاب و حكمت بياموزد و پاكيزه كند ؛ زيرا تو توانا و حكيمي ( و بر اين كار ، قادري ) » . ( 129 )
تفسير
قرآن كريم در آيه نخست مي فرمايد : به ياد آوريد هنگامي كه ابراهيم و اسماعيل پايه هاي خانه كعبه را بالا مي بردند و مي گفتند پروردگارا از ما بپذير تو شنوا و دانايي . ( و اذ يرفع ابراهيم القواعد . . . ) اين تعبير را مي رساند كه شالوده هاي خانه كعبه وجود داشته و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . بقره / 129 ـ 127 .
|
32 |
|
ابراهيم و اسماعيل پايه ها را بالا بردند . ( 1 )
( ربّنا تقبل منّا انّك انت السميع العليم ) ؛ اين عين دعايي است كه ابراهيم و اسماعيل ( عليه السلام ) در حال ساختن كعبه خواندند و احتياج به تقدير قول و امثال آن ندارد . در واقع مثل اين كه با گفتن جمله ( و اذ يرفع ابراهيم القواعد . . . ) كه حكايت حال گذشته است . ابراهيم و اسماعيل در حالي كه پايه هاي خانه خدا را بالا مي بردند ، در برابر چشم شنونده مجسم مي شوند و لذا عين عبارت دعاي آن ها را بدون وساطت گوينده مي شنود گويي از زبان خود آن ها صادر مي شود . ( 2 )
در دو آيه اخير از آيات مورد بحث ، ابراهيم و فرزندش اسماعيل پنج تقاضاي مهم از خداوند جهان مي كنند . اين تقاضاها كه به هنگام اشتغال به تجديد بناي خانه كعبه صورت گرفت ، به قدري حساب شده و جامع تمام نيازمندي هاي زندگي مادي و معنوي است كه انسان را به عظمت روح اين دو پيامبر بزرگ خدا كاملا آشنا مي سازد .
1 . پروردگارا ما را تسليم فرمان خودت قرار ده ( ربّنا واجعلنا مسلمين لك ) .
2 . از دودمان ما نيز امتي مسلمان و تسليم در برابر فرمانت قرار ده ( و من ذريتنا امة مسلمة لك ) .
3 . طرز پرستش و عبادت خودت را به ما نشان ده و ما را از آن آگاه ساز ( و ارنا مناسكنا ) .
4 . توبه ما را بپذير و رحمتت را متوجه ما گردان كه تو توّاب و رحيمي ( و تب علينا انّك انت التّواب الرحيم ) .
5 . پروردگارا در ميان آن ها پيامبري از خودشان مبعوث ساز تا آيات تو را بر آن ها بخواند و كتاب و حكمت به آن ها بياموزد و آن ها را تزكيه كند ، چراكه تو توانا هستي و بر تمام اين كارها قدرت داري ( ربّنا وابعث فيهم رسولا ) . ( 3 )
« قواعد » : جمع ( قاعده ) به معني شالوده است و در اصل از ماده ( قعود ) است و لذا به آن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . تفسير نمونه / ج 1 / ص 454 .
2 . الميزان / ج 1 / ص 282 .
3 . تفسير نمونه / 1 / 455 .
|
33 |
|
قسمت از بنا گفته مي شود كه بر زمين نشسته است و بالا بردن قواعد به معني بالابردن اصل بنا است و اين يك تعبير مجازي است چون بالا بردن مربوط به مجموع بناست و به جزء آن نسبت داده شده است و گويا كلمه « من البيت » اشاره به اين عنايت مجازي است . ( 1 )
« نسك » به معني عبادت است . مناسك جمع منسك به معناي مواضع عبادت است ، يعني محلي كه انسان به خاطر عبادت در آنجا انس پيدا كرده و زائران خانه خدا براي عمره و حج به آن جا مي روند و به وسيله اعمال شايسته به خداوند تقرب پيدا مي كنند ، البته « نسك » در اعمال حج غلبه پيدا كرده و مخصوص آن شده است . ( 2 )
« بعث » به معناي برانگيختن چيزي از محل يا كسي براي انجام وظيفه است و در معناي ارسال مجازاً به كار مي رود . اين واژه در قرآن در موارد مختلفي به كار رفته از جمله :
بعثت انبياء براي تبليغ دين ( فبعث الله النبيّين مبشّرين و منذرين ) . ( 3 )
برانگيختن مردگان براي حسابرسي و پاداش ( من بعثنا من مرقدنا ) . ( 4 )
رسيدن به مقام شفاعت ( عسي ان يبعثك ربّك مقاماً محموداً ) . ( 5 )
بيدار كردن از خواب ( ثمّ يبعثكم فيه ) . ( 6 )
در اين كه مقصود از حكمت چيست ، وجوه مختلفي بيان شده است :
الف . سنت پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله )
ب . معرفت به امور دين و تأويل آيات قرآن .
ج . احكامي كه فقط به وسيله تعليم انبياء به دست مي آيد .
د . مواعظ و حلال و حرامي است كه در قرآن ذكر شده است .
هـ . حكمت صفت كتابي است كه در آيه شريفه ذكر شده است .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . الميزان / ج 1 / ص 282 .
2 . مفردات راغب / ص 490 ؛ صافي / ج 1 / ص 190 ؛ جامع البيان / ج 1 / ص 435 .
3 . بقره / 213 .
4 . يس / 52 .
5 . اسراء / 79 .
6 . انعام / 60 ؛ التحقيق / ج 1 / ص 278 .
|
34 |
|
مرحوم طبرسي گويد : تمام اين وجوه قابل توجه است . ( 1 )
و . اشاره به احياي افكار و عقول انسان ها است كه به واسطه انبياء الهي انجام مي گيرد ، چنان كه سخن اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) بر اين معني دلالت دارد : « و يثيروا لهم دفائن العقول » . ( 2 )
نكته ها
1 . فراموش نكردن بنيان گذاران عمل نيك
ياد كردن از بنيان گذاران عمل نيك امري پسنديده و نيكو است ( و اذ يرفع ابراهيم القواعد من البيت و اسماعيل اذ . . . ) مفعول براي « اذكروا » است يعني بانيان كعبه را همواره به خاطر داشته باشيد و اين دستور درسي است به انسان ها كه نبايد بنيان گذاران عمل نيك از يادها بروند . ( 3 )
2 . خداوند تنها اجابت كننده دعا
تنها خداوند شنواي دعاي بندگان ، اجابت كننده درخواست هاي ايشان و آگاه به نيازهاي آنان است ( ربّنا تقبّل منّا انّك انت السميع العليم ) . شنوا بودن خداوند به مناسبت جمله قبل كه حاوي دعا و درخواست است كنايه از اجابت كردن و برآورده ساختن تقاضا است . ( 4 )
3 . از امام صادق ( عليه السلام ) روايت شده : « فلمّا امر الله عزوجل ابراهيم ان يبني البيت و لم يدر في ايّ مكان يبنيه فبعث الله جبرئيل فخط له موضع البيت فأنزل الله عليه القواعد من الجنّة فبني ابراهيم البيت و نقل اسماعيل الحجر من ذي طوي فرفعه الي السماء تسعة اذرع » . ( 5 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . مجمع البيان / ج 1 / ص 395 ؛ روح المعاني / ج 1 / ص 387 .
2 . محاضرات .
3 . راهنما / ج 1 / ص 409 .
4 . راهنما / ج 1 / ص 409 .
5 . راهنما / ج 1 / ص 410 .
|
35 |
|
4 . وجود شالوده هاي خانه كعبه از زمان آدم ( عليه السلام )
كعبه پيش از حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) نيز وجود داشته است ، از اين رو وقتي با زن و بچه اش به مكه مي آيد مي گويد : ( ربّنا انّي اسكنت ذريّتي بواد غير ذي زرع عند بيتك المحرم ) . ( 1 )
و از بعضي از احاديث نيز استفاده مي شود كه شالوده هاي خانه كعبه پيش از ابراهيم حتي از زمان آدم بنا شده بود و ابراهيم و اسماعيل پايه ها را بالا بردند ، مثلا در خطبه قاصعه نهج البلاغه مي خوانيم : « الا ترون انّ الله سبحانه اختبر الاوّلين من لدن آدم صلوات الله عليه الي الاخرين من هذاالعالم باحجار . . . فجعلها بيته الحرام . . . ثمّ امر ادم و ولده يثنوا اعطافهم نحوه » .
تعبير ( و اذ يرفع القواعد . . . ) مي رساند كه شالوده هاي خانه كعبه وجود داشته و ابراهيم و اسماعيل ( عليهما السلام ) پايه ها را بالا بردند و در روايت ديگر است كه حلبي از امام صادق ( عليه السلام ) سؤال كرد : آيا حج قبل از بعثت پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) انجام مي شد ؟ حضرت فرمود : آري شاهد آن آيه شريفه ( و اذ يرفع . . . ) است . ( 2 )
5 . اهميت قبولي عمل
كار مهم نيست ، قبول شدن آن اهميت دارد ، حتي اگر كعبه بسازيم ولي مورد قبول خدا قرار نگيرد ارزش ندارد ( ربّنا تقبّل منّا ) . ( 3 )
6 . تقاضاي تسليم كامل
منظور ابراهيم و اسماعيل ( عليهما السلام ) از اسلام در جمله ( واجعلنا مسلمين لك ) اسلام به معني معروف در ميان ما نيست ، زيرا ابراهيم ( عليه السلام ) يكي از پنج پيغمبر اولوالعزم خدا و صاحب آيين حنيف است و معني ندارد كه بگوييم تا آن وقت حتي اين اسلام ظاهري را
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ابراهيم / 37 ؛ كشف الاسرار / ج 1 / ص 356 ؛ تفسير نور / ج 1 / ص 202 .
2 . نمونه / ج 1 / ص 454 ؛ راهنما / ج 1 / ص 410 .
3 . نور / ج 1 / ص 203 .
|
36 |
|
كه اولين مرتبه عبوديت است دارا نشده بود ، بلكه مراد از اسلام در اين جا كمال عبوديت و تسليم كامل در مقابل پروردگار است . ( 1 )
7 . نمونه تسليم بودن ابراهيم و اسماعيل ( عليهما السلام )
حضرت ابراهيم و اسماعيل ( عليهما السلام ) دعا مي كنند : « ربّنا واجعلنا مسلمين لك » خدايا ما را تسليم خودت قرار بده . قرآن كريم در مورد ديگر نمونه تسليم بودن اين دو پيامبر بزرگ را در برابر امر الهي بيان مي كند و از آن ها به عظمت ياد مي نمايد : ( فلمّا اسلما و تلّه للجبين ) . ( 2 )
8 . نشانه تسليم كامل
اين كه حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) از خداوند تقاضاي تسليم بودن در برابر اوامر الهي مي نمايد ، خداوند سبحان هم او را به اين مقام و مرتبه نائل نمود و نشانه تسليم بودن در برابر خداوند دارا بودن قلب سليم است كه در دو مورد از قرآن درباره حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) سخن از قلب سليم آمده يكي سخن خود ابراهيم ( عليه السلام ) است . آن جا كه فرمود : ( يوم لاينفع مال و لا بنون * الاّ من اتي الله بقلب سليم ) ( 3 ) و ديگر توصيف خداوند از ابراهيم ( عليه السلام ) است ( و انّ من شيعته لابراهيم * اذ جاء ربه بقلب سليم ) . ( 4 )
9 . اظهار كوچك بودن عمل در پيشگاه خداوند
در آيه شريفه ، ابراهيم و اسماعيل هنگام دعا عرض مي كنند : خدايا از ما قبول فرما « ربّنا تقبّل منّا » . اما چه چيزي را قبول كن ؟ البته معلوم است منظور بناي خانه كعبه است ولي گويا آن ها با اين طرز بيان مي خواهند كوچكي عمل خود را در پيشگاه خدا ثابت كنند و منظورشان اين است كه خدايا اين عمل ناچيز را از ما بپذير . ( 5 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . الميزان / ج 1 / ص 283 .
2 . صافات / 103 .
3 . شعراء / 88 و 89 .
4 . صافات / 83 و 84 .
5 . راهنما / ج 1 / ص 408 .
|
37 |
|
10 . عدم تساوي ابراهيم و اسماعيل در كار
ابراهيم و اسماعيل ( عليهما السلام ) در كار مساوي نبودند . در حديث مي خوانيم ابراهيم ( عليه السلام ) بنّايي مي كرد و اسماعيل سنگ به دست پدر مي داد و چون كار اين دو با هم تفاوت داشت ، ميان نام آن دو بزرگوار نيز فاصله گذاشته شده است . ( 1 )
11 . تفاوت قبول و تقبل
تفاوت بين قبول و تقبل آن است كه در تقبل ، شخص كار را با تكلّف مي پذيرد و اين به خاطر آن است كه عمل ناقص و شايسته پذيرش كامل نيست . ( گرچه قبول و تقبل نسبت به خداوند مساوي است ) بنابراين به كار رفتن لفظ ( تقبل ) حاكي از اعتراف ابراهيم و اسماعيل ( عليهما السلام ) به عجز و انكسار و قصور در عمل است . ( 2 )
12 . مراتب تسليم
تسليم بودن در برابر خدا داراي مراتب و درجات است ( ربّنا واجعلنا مسلمين لك ) ابراهيم و اسماعيل در آزمايش هاي مختلف تسليم بودن خويش را اثبات كردند ، از اين كه باز هم تقاضاي توفيق براي نيل به اين مقام را داشتند ، معلوم مي شود مقام تسليم داراي درجات و مراتب است . ( 3 )
13 . تعليم اعمال حج به ابراهيم ( عليه السلام )
از حضرت علي ( عليه السلام ) روايت شده است : چون ابراهيم از ساختن خانه كعبه فارغ گشت ، عرض كرد پروردگارا من مأموريت خود را انجام دادم ، پس شيوه انجام اعمال را به ما نشان بده و آن را بر ما آشكار كن و به ما بياموز ، پس خداوند جبرئيل را فرستاد تا به همراهي ابراهيم حج نمايد و به صورت عملي به ابراهيم نشان دهد . ( 4 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . روح المعاني / ج 1 / ص 383 ؛ راهنما / ج 1 / ص 408 ؛ نور / ج 1 / ص 202 .
2 . تفسير كبير / ج 4 / ص 63 ؛ روح البيان / ج 1 / ص 232 ؛ روح المعاني / ج 1 / ص 384 .
3 . راهنما / ج 1 / ص 412 .
4 . راهنما / ج 1 / ص 413 .
|
38 |
|
14 . روش بندگي
راه و روش بندگي را بايد از خدا آموخت وگرنه انسان گرفتار انواع خرافات و انحرافات مي شود ( ارنا مناسكنا ) .
15 . ارزش تسليم
تا در انسان حالت تسليم در برابر خداوند نباشد ، بيان احكام سودي نخواهد داشت ، در اين جا ابراهيم ( عليه السلام ) ابتدا از خداوند روح تسليم تقاضا مي كند ، سپس راه و روش عبادت و بندگي را مي خواهد ( واجعلنا مسلمين لك . . . ارنا مناسكنا ) . ( 1 )
16 . سعادت انسان
( ربّنا واجعلنا مسلمين لك ) ؛ اين كلام ابراهيم و اسماعيل ( عليهما السلام ) دلالت دارد بر اين كه كمال سعادت انسان در آن است كه تسليم احكام الهي و قضا و قدر او باشد و توجهي به غير او نداشته باشد . ( 2 )
17 . ناتواني بشر از اداي وظايف
انسان در هر مقام و منزلتي باشد از اداي وظايف الهي خويش ناتوان است ( و تب علينا ) از آنجا كه ابراهيم و اسماعيل ( عليهما السلام ) از گناه و معصيت منزه هستند ، ولي در عين حال به درگاه خدا توبه مي كنند و تقاضاي پذيرفته شدن آن را دارند . معلوم مي شود انسان در هر منزلتي هرچند منزلت پيامبران باشد ، نمي تواند وظيفه عبوديت خويش را به درگاه خداوند ادا كند . ( 3 )
18 . مهرباني انسان به فرزندان
چرا حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) فقط براي ذريه خود دعا كرد و براي همه انسان ها دعا نكرد ؟ اولا : به خاطر اين كه شفقت و مهرباني انسان به ذريه و فرزندان خود بيشتر است ، ثانياً : اين دعا گرچه از نظر ظاهري خصوصي به نظر مي رسد ، اما از نظر واقع امر عمومي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . راهنما / ج 1 / ص 413 .
2 . تفسير كبير / ج 4 / ص 61 .
3 . راهنما / ج 1 / ص 413 .
|
39 |
|
است و براي همه انسان ها است ، زيرا فرزندان انبيا سبب صلاح و هدايت ساير مردم مي شوند . ( 1 )
ثالثاً : خداوند او را از اين حقيقت آگاه ساخت كه برخي از ذريه او صالح نيستند ، بلكه ستمگر هستند ( لا ينال عهدي الظّالمين ) . ( 2 )
19 . وظايف پيامبران
تلاوت آيات خدا ، تعليم كتاب آسماني ، آموزش حكمت و پاك سازي مردم از آلودگي ها از وظايف پيامبران و از اهداف بعثت ايشان است ( يتلوا عليهم آياته و يعلّمهم الكتاب و يزكّيهم ) . ( 3 )
20 . اجابت دعاي ابراهيم ( عليه السلام )
دعاي ابراهيم بر اين كه از ذريه او كسي به مقام رسالت برسد كه معلم كتاب و حكمت باشد و مردم را تربيت كند « ربّنا وابعث فيهم رسولا . . . يعلّمهم الكتاب والحكمة . . . » به اجابت رسيد ، از اين رو قرآن مي فرمايد : ( فقد اتينا ال ابراهيم الكتاب والحكمة ) ( 4 ) و نيز مي فرمايد : ( هو الّذي بعث في الاميّين رسولا منهم يتلوا عليهم اياته و يزكّيهم و يعلّمهم الكتاب و الحكمة ) ( 5 ) از اين رو پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) مي فرمايد : « انا دعوة ابراهيم ( عليه السلام ) و بشري عيسي ( عليه السلام ) » . ( 6 )
21 . سرّ تقدم تلاوت بر تعليم
جهت اين كه تلاوت بر تعليم مقدم شده آن است كه در صورت خواندن مستمر و پشت سر هم تعليم صورت مي گيرد و تأثير تعليم براي تزكيه نيز در صورتي است كه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . روح المعاني / ج 1 / ص 385 ؛ تفسير كبير / ج 4 / ص 67 .
2 . مجمع البيان / ج 1 / ص 393 ؛ جامع البيان / ج 1 / ص 433 .
3 . راهنما / ج 1 / ص 415 .
4 . نساء 54
5 . جمعه / 2 .
6 . مجمع البيان / ج 2 / ص 395 ؛ روح المعاني / ج 1 / ص 386 ؛ جامع الاحكام / ج 2 / ص 131 ؛ جامع البيان / ج 1 / ص 435 .
|
40 |
|
مستمر باشد و تزكيه حقيقي در صورتي حاصل مي شود كه انسان بطور مستمر با هواي نفس و شيطان مبارزه كند و لذا هر سه فعل « يتلوا ، يعلّمهم ، يزكّيهم » به صورت فعل مضارع آمده كه دلالت بر استمرار دارد .
22 . تعليم مقدم است يا تربيت ؟
در چهار مورد از قرآن كريم مسئله تعليم و تربيت به عنوان هدف انبيا با هم ذكر شده است ، در سه مورد تربيت بر تعليم مقدم شمرده شده ( 1 ) و تنها در يك مورد تعليم بر تربيت مقدم شده است ( آيه مورد بحث ) .
با اين كه مي دانيم معمولا تا تعليمي نباشد ، تربيتي صورت نمي گيرد ، بنابراين آن جا كه تعليم بر تربيت مقدم شده اشاره به وضع طبيعي آن است و در موارد بيشتري كه تربيت مقدم ذكر شده ، گويا اشاره به مسئله هدف بودن آن است چراكه هدف اصلي تربيت است و بقيه همه مقدمه آن است و تقدم تزكيه بر تعليم از باب تقدم علت غايي بر علت اعدادي است . ( 2 )
23 . توجه به نسل
توجه به نسل و فرزندان يك دورنگري عاقلانه و خداپسندانه است كه حاكي از وسعت نظر و سوز و عشق دروني است كه بارها در دعاهاي ابراهيم ( عليه السلام ) به چشم مي خورد . نياز به رهبر آسماني از اساسي ترين نيازهاي جامعه بشري است . اگر قرن ها قبل براي آن دعا مي شود ، نشان دهنده اهميت و ارزش و نقش آن است . ( 3 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . بقره / 151 ؛ آل عمران / 164 ؛ جمعه / 2 .
2 . تفسير نمونه / ج 1 / ص 457 .
3 . تفسير نور / ج 1 / ص 262 .
|
41 |
|
ــــــــ 4 ــــــــ
تغيير قبله
( قد نري تقلّب وجهك في السماء فلنولينّك قبلة ترضاها فولّ وجهك شطر المسجد الحرام و حيث ما كنتم فولّوا وجوهكم شطره و انّ الّذين اوتوا الكتاب ليعلمون انّه الحقّ من ربّهم و ما الله بغافل عما يعملون ) . ( 1 )
ترجمه
نگاه هاي انتظارآميز تو را به سوي آسمان ( براي تعيين قبله ي نهايي ) مي بينيم . اكنون تو را به سوي قبله اي كه از آن خشنود باشي ، باز مي گردانيم . پس روي خود را به سوي مسجد الحرام كن . و هر جا باشيد ، روي خود را به سوي آن بگردانيد . و كساني كه كتاب آسماني به آن ها داده شده ، به خوبي مي دانند اين فرمان حقي است كه از ناحيه ي پروردگارشان صادر شده ؛ ( و در كتاب هاي خود خوانده اند كه پيغمبر اسلام ، به سوي دو قبله ، نماز مي خواند ) . و خداوند از اعمال آن ها ( در مخفي داشتن اين آيات ) غافل نيست .
شأن نزول
مفسرين مي گويند محبوب ترين قبله در نزد رسول اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) كعبه بود و لذا آن حضرت به جبرئيل فرمود دوست مي دارم كه خداوند غير از قبله يهود براي من قبله اي قرار دهد ، جبرئيل در جواب گفت من هم مانند تو بنده خدا هستم و شما در نزد خداوند از من عزيزتر هستي ، اين موضوع را از خداوند بخواه و دعا كن . پس از اين كه جبرئيل به آسمان بالا رفت آن حضرت به اميد اين كه خبري درباره آن چه از خداوند تقاضا مي كرد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . بقره / 144 .
|
42 |
|
جبرئيل بياورد ، به آسمان چشم دوخت در اين حال خداوند اين آيه را نازل فرمود . ( 1 )
تفسير
( قد نري تقلب وجهك في السماء ) از اين آيه استفاده مي شود كه پيامبر منتظر فرمان تغيير قبله بوده است . به خصوص اين كه يهود پس از ورود پيامبر به مدينه اين موضوع را دستاويز خود قرار داده بودند و مرتباً مسلمان ها را سرزنش مي كردند كه اين ها استقلالي از خود ندارند لذا خداوند در اين آيه به مسئله تغيير قبله اشاره نموده و مي فرمايد : ما نگاه هاي انتظارآميز تو را به آسمان مي بينيم . ( 2 )
( فلنولينك قبلة ترضيها ) بعد مي فرمايد اكنون تو را به سوي قبله اي كه از آن راضي خواهي بود بازمي گردانيم ، پس رو به جانب مسجدالحرام كن .
كلمه « شطر » ظرف و منصوب است و به معني سمت و جانب است يعني روي خود را به سمت مسجدالحرام متوجه كن ( و حيث ما كنتم فولوا وجوهكم شطره ) بعد از خطاب به پيامبر اكرم خطاب به همه مسلمان ها مي نمايد و مي فرمايد : هرجا كه باشيد در دريا و خشكي زمين هموار و كوهستاني ، روي خود را به جانب مسجدالحرام برگردانيد و اگر اكتفا به خطاب اول مي نمود ممكن بود اين توهّم پيش آيد كه توجه به مسجدالحرام مخصوص پيامبر اكرم و اهل مدينه است و لكن به وسيله جمله دوم اين مطلب را بيان فرموده ، مسجدالحرام قبله نمازگزاران شرق و غرب عالم است . ( 3 )
( و انّ الّذين اوتوا الكتاب ليعلمون انّه الحقّ من ربّهم ) يعني اهل كتاب مي دانند كه اين حكم ( تغيير قبله براي مسلمانان ) حق است و از ناحيه پروردگارشان نازل شده بود
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . مجمع البيان / ج 1 / ص 419 .
2 . تفسير نمونه / ج 1 / ص 490 .
3 . مجمع البيان / ج 1 / ص 419 ؛ روح المعاني / ج 2 / ص 10 ؛ جامع الاحكام / ج 1 / ص 160 .
|
43 |
|
به واسطه اين كه صدق در گفتار پيغمبر اسلام را به طور كلي به شهادت كتب خود دريافته بودند و يا اين كه درباره خصوص اين حكم بياناتي در كتب آن ها بوده و در هر حال جمله « اوتوا الكتاب » مي رساند كه كتب آن ها صريحاً يا به طور ضمني تصديق اين حكم را مي نموده است ( و ما الله بغافل عمّا يعملون ) يعني خدا از عمل آن ها در كتمان حق و مخفي داشتن علم غافل نيست . ( 1 )
نكته ها
1 . عدم لزوم توجه به كعبه درنماز مستحبي
سؤال : از آيه شريفه مورد بحث استفاده مي شود كه توجه به كعبه در امر نماز واجب و لازم است با اين كه ظاهر آيه 115 بقره ( . . . فأينما تولّوا فثمّ وجه الله . . . ) دلالت دارد بر اينكه مكلف مخيّر است در اين كه نماز را به جميع جهات بخواند و توجه به سمت كعبه لازم نيست آيا بين دو آيه تنافي وجود دارد ؟ پاسخ اين كه ظاهر آيه شريفه 115 دلالت بر اين معني دارد كه نماز را به هر طرف مي توان به جا آورد كه شامل نماز واجب نيز مي شود و لكن از احاديث و اجماع استفاده مي شود كه نماز واجب را فقط بايد به سمت كعبه خواند اما نماز مستحبي را در حال مشي و ركوب به هر طرف مي توان خواند چه اين كه شخص متحير كه عاجز از احتياط واجب است نيز مي تواند به هر طرف نماز بخواند . بنابراين به وسيله اين احاديث و اجماع عموم آيه شريفه ( فأينما تولّوا فثمّ وجه الله ) تخصيص مي خورد و اين امر روشن است كه صحت صلاة متوقف بر وجود امر خداوند است بنابراين بايد ملاحظه كرد كه آيا امر به صلاة به هر جهتي تعلق گرفته مانند نماز مستحبي و نماز
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . الميزان / ج 1 / ص 329 .
|
44 |
|
متحيّر . يا امر نماز به جهت خاصي تعلق گرفته مانند نماز فريضه . ( 1 )
تذكر : آيه ( قل لله المشرق و المغرب ) پاسخ به كساني است كه قبله را منحصر در بيت المقدس مي دانستند و خداوند مي فرمايد تعيين قبله يك امر اعتباري است وگرنه خداوند اختصاص به جهتي دون جهتي ندارد .
2 . تغيير قبله مايه قطع سرزنش يهوديان
پيغمبر خدا پيش از نزول آيه ي شريفه صورت به جانب آسمان مي كرد و انتظار و توقع نزول وحي درباره قبله داشت چون دوست مي داشت خداوند او را به قبله اي مخصوص به خود مفتخر نمايد نه اين كه راضي به قبله بودن بيت المقدس نبود . پيغمبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) بزرگ تر از اين است كه در مقابل خواست خدا ابراز نارضايتي كند ، شاهد بر مطلب اين كه خداوند مي فرمايد : ( فلنولّينّك قبلة ترضاها ) .
البته روشن است رضايت به چيزي دليل بر نارضايتي از چيز ديگري نمي شود و به طوري كه از رواياتي كه در شأن نزول آيه وارد شده استفاده مي شود يهود مسلمان ها را در مورد متابعت از قبله خود يعني بيت المقدس سرزنش مي كردند و تفاخر بر ايشان مي نمودند ، اين موضوع موجب حزن رسول اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) شد به طوري كه در تاريكي شب بيرون مي آمد و سر به جانب آسمان مي كرد و انتظار نزول وحي داشت تا اين كه آيه شريفه نازل شد . البته اگر وحي بقاء بر قبله سابق را تأييد مي كرد هم حجتي براي پيامبر و مسلمانان عليه يهود بود و پيروي از قبله آن ها به هيچ وجه نقصي براي آنان محسوب نمي شد زيرا بنده بايد مطيع و پيرو فرمان خدا باشد ولي بالاخره اين آيه قبله حكم جديدي را براي مسلمان ها تعيين نمود و سرزنش و تفاخر يهود را قطع كرده علاوه بر اين
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . تفسير كاشف / ج 1 / ص 186 و 222 ؛ تفسير كبير / ج 4 / ص 122 .
|
45 |
|
تكليف آن ها را هم روشن ساخت . ( 1 )
3 . توجه به آسمان براي نزول وحي
پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) به هنگام انتظار وحي روي به سوي آسمان داشت و به هر طرف آن چشم مي دوخت ( قد نري تقلّب وجهك في السّماء ) .
« تقلب » به معناي چرخيدن و حركت كردن از سويي به سوي ديگر است ، چرخش صورت در آسمان به معناي نگاه كردن به اين سو و آن سوي آسمان است . ( 2 )
4 . سرزنش برخي از يهود به پيامبر ( صلّي الله عليه وآله )
از امام صادق ( عليه السلام ) روايت شده كه « و صلّي رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) الي بيت المقدس ثم غيرته اليهود فقالوا انّك تابع لقبلتنا فاغتم لذلك غماً شديداً و لمّا كان في بعض اللّيل خرج ( ص ) يقلب وجهه في آفاق السّماء . . . فلمّا صلّي من الظّهر ركعتين جاء جبرئيل عليه السلام فقال له ( قد نري تقلّب وجهك في السّماء فولّ وجهك شطر المسجد الحرام . . . ) ثمّ اخذ بيد النّبي ( صلّي الله عليه وآله ) فحوّل وجهه الي الكعبة . . . » . ( 3 )
5 . توجه به سمت مسجدالحرام در نماز
در آيه شريفه به جاي كلمه كعبه « شطر المسجد الحرام » ذكر شده است . اين تعبير ممكن است به خاطر آن باشد كه براي آن ها كه در نقاط دور از مكه نماز مي خوانند محاذات با خانه كعبه بسيار دشوار يا غير ممكن است ، لذا به جاي خانه كعبه « مسجدالحرام » كه محل وسيع تري است ذكر شده و مخصوصاً كلمه « شطر » كه به معني سمت و جانب است انتخاب گرديده تا انجام اين دستور اسلامي براي همگان در هرجا كه باشند ميسر گردد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . الميزان / ج 1 / ص 325 .
2 . راهنما / ج 1 / ص 462 .
3 . راهنما / ج 1 / ص 144 ؛ مجمع البيان / ج 1 / ص 363 ؛ نورالثقلين / ج 1 / ص 118 ؛ من لا يحضره الفقيه / ج 1 / ص 178 .
|
46 |
|
به علاوه تكليف صف هاي طولاني نماز جماعت كه در بسياري از اوقات از طول كعبه بيشتر است روشن شوند ، بديهي است محاذات دقيق با خانه كعبه و حتي مسجدالحرام گرچه براي كساني كه از دور نماز مي خوانند كار بسيار مشكلي است ، ولي ايستادن به سمت آن براي همه آسان است . ( 1 )
6 . دلايل رضايت پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) از قبله بودن كعبه
رضايت رسول اكرم از قبله بودن كعبه دلايلي داشت از جمله :
الف . كعبه قبله ابراهيم ( عليه السلام ) و پدران آن حضرت بود .
ب . از زخم زبان ، تحقير و استهزاء يهود آسوده مي شد .
ج . استقلال مسلمانان به اثبات مي رسيد .
د . بعضي گفته اند چون اعراب كعبه را دوست مي داشتند و در تعظيم آن فوق العاده مي كوشيدند ، لذا قبله بودن آن موجب جلب توجه آنان به سوي دين اسلامي مي گرديد و زمينه بهتري براي دعوت آن ها به سوي دين فراهم مي شد و آن حضرت هم علاقه زيادي به گرايش آنان به دين اسلام داشت ، از اين جهت دوست مي داشت كه كعبه ، قبله قرار داده شود . ( 2 )
7 . ( و ما الله بغافل عما يعملون ) اين جمله يك نوع وعده براي مسلمين به ثواب الهي و يك نوع وعيد براي يهود است به خاطر عنادي كه داشتند . ( 3 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . نمونه / ج 1 / ص 493 ؛ تفسير كبير / ج 4 / ص 127 .
2 . مجمع البيان / ج 1 / ص 419 ؛ تفسير نور / ج 1 / ص 288 ؛ تفسير كبير / ج 4 / ص 120 .
3 . جامع الاحكام / ج 2 / ص 16 ؛ روح المعاني / ج 2 / ص 10 .
|
47 |
|
ــــــــ 5 ــــــــ
توجه به سمت مسجدالحرام در نماز
( و من حيث خرجت فولّ وجهك شطر المسجد الحرام و انّه للحقّ من ربّك و ما الله بغافل عمّا تعملون * و من حيث خرجت فولّ وجهك شطر المسجد الحرام و حيث ما كنتم فولّوا وجوهكم شطره لئلاّ يكون للنّاس عليكم حجّة الاّ الّذين ظلموا منهم فلا تخشوهم واخشوني و لاُتمّ نعمتي عليكم و لعلّكم تهتدون ) . ( 1 )
ترجمه
از هر جا ( و از هر شهر و نقطه اي ) خارج شدي ، ( به هنگام نماز ، ) روي خود را به جانب « مسجد الحرام » كن . اين دستور حقي از طرف پروردگار توست ؛ و خداوند ، از آنچه انجام مي دهيد ، غافل نيست . ( 149 ) و از هر جا خارج شدي ، روي خود را به جانب مسجد الحرام كن ، و هر جا بوديد ، روي خود را به سوي آن كنيد ؛ تا مردم ؛ جز ظالمان ( كه دست از لجاجت بر نمي دارند ، ) دليلي بر ضدّ شما نداشته باشند ؛ ( زيرا از نشانه هاي پيامبر ، كه در كتب آسماني پيشين آمده ، اين است كه او ، به سوي دو قبله ، نماز مي خواند . ) از آن ها نترسيد ؛ و ( تنها ) از من بترسيد ! ( اين تغيير قبله ، به خاطر آن بود كه ) نعمت خود را بر شما تمام كنم ، شايد هدايت شويد .
تفسير
اين آيات همچنان مسئله تغيير قبله و پيامدهاي آن را دنبال مي كند . در آيه نخست خطاب به پيامبر و به عنوان يك فرمان مؤكد مي گويد از هر جا ( از هر شهر و ديار )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . بقره / 150 ـ 149 .
|
48 |
|
خارج شده ( به هنگام نماز ) روي خود را به جانب مسجد الحرام كن ( ومن حيث خرجت فول وجهك شطر المسجدالحرام )
و باز به عنوان تأكيد بيشتر اضافه مي كند اين فرمان دستور حقي است از سوي پروردگار كه موافق حكمت و مصلحت است ( وانّه للحق من ربك ) در خاتمه به عنوان تهديدي نسبت به مخالفين مي گويد و خدا از آن چه انجام مي دهيد غافل نيست .
در آيه بعد حكم عمومي توجه به مسجدالحرام را در هر مكان و هر نقطه اي تكرار مي كند و مي گويد از هرجا خارج شدي و به هر نقطه روي آوردي صورت خود را به هنگام نماز متوجه مسجدالحرام كن ( ومن حيث خرجت فول وجهك شطر المسجدالحرام ) .
درست است كه روي سخن در اين جمله به پيامبر است ولي مسلماً منظور عموم نمازگزاران مي باشد ولي در جمله بعد براي تأكيد و تصريح اضافه مي كند هرجا شما بوده باشيد روي خود را به سوي آن كنيد ؛ ( و حيث ما كنتم فولّوا وجوهكم شطره ) سپس در ذيل همين آيه به سه نكته مهم اشاره مي كند :
1 . كوتاه شدن زبان مخالفان .
مي گويد اين تغيير قبله به خاطر آن صورت گرفت كه مردم حجتي بر ضد شما نداشته باشند . هرگاه اين تغيير قبله صورت نمي گرفت از يك سو زبان يهود به روي مسلمانان باز مي شد و مي گفتند ما در كتب خود خوانده ايم كه نشانه پيامبر موعود اين است كه به سوي دو قبله نماز مي خواند و اين نشانه در محمد ( صلّي الله عليه وآله ) نيست و از سوي ديگر مشركان ايراد مي كردند كه او مدعي است براي احياء آيين ابراهيم آمده پس چرا خانه كعبه را كه پايه گذارش ابراهيم است فراموش نموده اما حكم تغيير قبله موقت به قبله دائمي زبان هر دو گروه را بست و استقلال فرهنگي مسلمانان را اثبات كرد ( لئلّا يكون للنّاس عليكم حجّة ) ولي از آن جا كه هميشه افراد لجوج و معاند در برابر هيچ منطقي تسليم نمي شوند ، استثنائي براي اين موضوع قائل شده ، مي گويد مگر كساني از آن ها كه ستم كرده اند .
از آن جا كه عنوان كردن اين گروه لجوج را به نام ستمگر ممكن بود ، در بعضي توليد
|
49 |
|
وحشت كند مي گويد از آن ها هرگز نترسيد و تنها از من بترسيد ( فلا تخشوهم واخشون ) .
2 . تكميل نعمت خداوند به عنوان هدف ديگري براي تغيير قبله ذكر شده و مي فرمايد : اين به خاطر آن بود كه نعمت خود را بر شما تمام كنم ( و لأتمّ نعمتي عليكم ) .
3 . مسئله هدايت يافتن به عنوان آخرين هدف ذكر شده و مي فرمايد ( و لعلّكم تهتدون ) . ( 1 )
نكته ها
1 . سرّ تكرار موضوع تغيير قبله
( و من حيث خرجت ) موضوع تغيير قبله با اين كه در آيه 144 قبلا ذكر شد ، در اين آيه و آيه بعد نيز مطرح شده است و در علت تكرار آن وجوهي ذكر شده است .
الف . چون مدتي بيت المقدس قبله مسلمانان بود و به آن عادت كرده بودند ، لذا نسخ آن نياز به تأكيد و تكرار داشت تا مردم به طور يقين از حالت اولي صرف نظر كنند و كعبه را مورد توجه و استقبال قرار دهند .
ب . آن چه در آيه قبل ذكر گرديد حكم حال حضر يعني غير مسافرت است و آن چه در اين آيه ذكر شده مربوط به حال مسافرت است . ( 2 )
2 . تغيير قبله حادثه سرنوشت ساز
تغيير قبله از بيت المقدس به مسجد الحرام حادثه مهم و سرنوشت ساز در تاريخ است . نزول آيات متعدد درباره تغيير و تعيين قبله و تكرار فرمان « فولّ » در آيات 144 و 150 بقره حكايت از اهميت اين موضوع دارد . ( 3 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . الميزان / ج 1 / ص 331 ؛ تفسير نمونه / ج 1 / ص 505 ؛ تفسير مراغي / ج 2 / ص 16 .
2 . مجمع البيان / ج 1 / ص 426 ؛ تفسير كبير / ج 4 / ص 153 ؛ جامع الاحكام / ج 2 / ص 168 ؛ الميزان / ج 1 / ص 331 .
3 . راهنما / ج 1 / ص 482 .
|
50 |
|
3 . تغيير قبله باعث اتمام نعمت
خداوند متعال در ماجراي تغيير قبله مي فرمايد : تغيير قبله براي آن است كه در آينده نعمت خويش را بر شما تمام كنم ( لأتمّ نعمتي ) و نيز خداوند متعال به مناسبت فتح مكه مي فرمايد ( و يتمّ نعمته عليك ) ( 1 ) در اين دو آيه اتمام نعمت به صورت فعل مضارع بيان شده كه نشانه حدوث آن در آينده است ولي خداوند در جريان معرفي رهبر معصوم مي فرمايد ( اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتي ) قابل توجه و دقت است كه خداوند توجه مردم را به قبله ( كعبه ) قدم نخستين براي اتمام نعمت و فتح مكه را قدم ديگر و تعيين و معرفي رهبر معصوم را آخرين قدم در اتمام نعمت بيان مي كند ، از اين رو دو نعمت نخستين را به صورت فعل مضارع « لاتمّ نعمتي » و « يتمّ نعمته عليك » بيان مي كند ولي در جريان معرفي رهبر در غدير با واژه « اتممت » كه فعل ماضي است ذكر كرده است و لازم به يادآوري است كه در تغيير و تعيين قبله و همچنين در تعيين رهبر تذكر مي دهد « لا تخشوهم و اخشون » زيرا در هر دو احتمال بهانه گيري و مقاومت دشمنان مي رود . ( 2 )
از مطالب فوق روشن شد كه جامعه اسلامي نياز به سه نوع استقلال دارد :
1 . استقلال فرهنگي ( تغيير قبله )
2 . استقلال نظامي و امنيت
3 . استقلال سياسي ( تشكيل جامعه اسلامي )
4 . مسلمانان نبايد به خاطر هراس از دشمنان دين و به بهانه احساس خطر از ناحيه آنان در اجراي احكام الهي كوتاهي كنند . ( 3 )
5 . تعيين مسجدالحرام به عنوان قبله پرتوي از ربوبيت خدا بر پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) و در جهت پيشبرد اهداف وي بود . ( 4 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . فتح / 2 .
2 . تفسير نور / ج 1 / ص 301 .
3 . راهنما / ج 1 / ص 482 .
4 . راهنما / ج 1 / ص 479 .