بخش 5

آیه چهاردهم : آیات روشن الهی در خانه کعبه آیه پانزدهم : حرمت صید در حال احرام آیه شانزدهم : آزمایش خداوند در حج آیه هفدهم : کفاره صید در حال احرام


101


مجازاتي از اين سخت تر و وحشتناك تر كه تمام اعمال نيك انسان نابود شود و نه در دنيا و نه در آخرت به حال او مفيد نيفتد و گرفتار عذاب جاويدان الهي نيز بشود .

روشن است اعمال نيك هم در دنيا بركات و آثاري دارد و هم در آخرت ، افراد مرتد از همه ي اين آثار محروم مي شوند ، به علاوه ارتداد سبب مي شود كه تمام آثار ايمان برچيده شود ، همسرانشان جدا گردند و اموالشان به ارث به بازماندگان آنان برسد . ( 1 )

نكته ها

1 . مسأله ي « احباط » و « تكفير »

« حبط » در اصل به گفته ي « راغب » در « مفردات » به معناي اين است كه چهارپايي آن قدر بخورد كه شكمش باد كند و چون اين حالت سبب فساد غذا و بي اثر بودن آن مي گردد ، اين واژه به معناي باطل و بي خاصيت شدن به كار مي رود ، از اين رو در « معجم مقائيس اللّغة » معناي آن را بطلان ذكر كرده است و به همين دليل در آيه ي 16 سوره ي هود هم رديف باطل ذكر شده مي فرمايد : ( اولئك الذين ليس لهم في الاخرة الاّ النار و حبط ما صنعوا فيها و باطل ما كانوا يعملون ) ؛ « دنيا پرستان كساني هستند كه در آخرت جز آتش بهره اي ندارند و آن چه را در دنيا انجام داده اند ، بر باد مي رود و اعمالشان باطل مي شود » .

و اما « احباط » در اصطلاح متكلمان و علماي عقايد ، عبارت از اين است كه ثواب اعمال پيشين بر اثر گناهان از بين برود . نقطه ي مقابل تكفير كه به معناي از بين رفتن كيفر و آثار گناهان پيشين به خاطر اعمال نيك آينده است .

در اين كه آيا احباط و تكفير در مورد ثواب اعمال صالح و كيفر گناهان صحيح است يا نه ، در ميان علماي عقايد ، بحث و گفت و گو است . به گفته ي مرحوم علامه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نمونه / ج 2 / ص 111 .


102


مجلسي ( قدس سره ) مشهور ميان متكلمان اماميه بطلان احباط و تكفير است آن ها فقط مي گويند : ثواب ، مشروط به آن است كه انسان با ايمان از دنيا برود و عقاب ، مشروط به اين است كه به هنگام مرگ با اسلام و توبه از دنيا نرود ، ولي علماي معتزله نظر به ظواهر بعضي از آيات و روايات معتقد به صحت احباط و تكفيرند . ( 1 )

خواجه نصير الدين طوسي در كتاب « تجريد العقايد » احباط را باطل شمرده و به دليل عقل و نقل بر آن استدلال كرده است . دليل عقلي او اين است كه احباط ، مستلزم ظلم است ( زيرا كسي كه ثواب كمتري داشته و گناه بيشتري ، پس از احباط به منزله ي كسي خواهد بود كه اصلا كار نيك نكرده است و اين يك نوع ستم در حق او خواهد بود ) و اما دليل نقلي اين است كه قرآن با صراحت مي گويد : ( فمن يعمل مثقال ذرة خيراً يره * و من يعمل مثقال ذرّة شرّاً يره ) ( 2 ) ؛ « هر كس به مقدار سنگيني ذره اي كار خير كند آن را مي بيند و هر كس به مقدار سنگيني ذره اي كار شر كند آن را مي بيند . ( 3 )

در ميان دانشمندان معتزله ، ابوهاشم احباط و تكفير را به هم آميخته و عنوان موازنه را به وجود آورده است . به اين معنا كه گناه و ثواب را با هم مي سنجد و از يكديگر كسر مي كند ، ولي حق اين است كه احباط و تكفير امري ممكن مي باشد و هيچ گونه ظلمي از آن حاصل نمي گردد و آيات و رواياتي صريحاً بر آن دلالت دارد و به نظر مي رسد مخالفت منكران ، به يك نوع « نزاع لفظي » بازگشت مي كند .

توضيح اين كه : گاه مي شود انسان ساليان دراز زحمت مي كشد و با مشقت فراوان سرمايه اي مي اندوزد ، ولي با يك ندانم كاري و يا يك هوسبازي آن را از دست مي دهد ؛ يعني « حسنات » سابق « حبط » مي شود و يا بر عكس مرتكب اشتباهات و خسارت هاي زيادي شده و با يك عمل عاقلانه و حساب شده همه را جبران مي كند اين يك نوع

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . بحار الانوار / ج 5 / ص 332 .

2 . زلزال / 7 ـ 8 .

3 . تجريد العقايد / ص 327 .


103


تكفير است ( تكفير يك نوع پوشانيدن و جبران كردن است ) در مسائل معنوي نيز همين اصل صادق مي باشد . ( 1 )

2 . بزرگ تر بودن گناه فتنه

در اين آيه از پيكار در ماه حرام منع و نكوهش شده و به عنوان كفر و جلوگيري از راه خدا معرفي شده ، در عين حال مي فرمايد : گناه بيرون كردن اهل مسجد الحرام از آن بزرگ تر و فتنه و آشوب از كشتار بالاتر است . اين بيان مشعر به وقوع حادثه اي است كه موجب اين سؤال شده است و نيز مي رساند كه قتلي نيز واقع شده بود و از اين كه در ذيل مي فرمايد : ( ان الذين ءامنوا و هاجروا ) و نويد آمرزش و رحمت مي دهد ، روشن مي شود كه اين قتل عمدي نبوده است . اين ها قرائني است بر اين كه بعضي از مؤمنان در ماه حرام به قصد انجام وظيفه ، بعضي از كافران را به قتل رسانيده بودند و آنان مؤمنان را بر اين عمل سرزنش كردند و اين تصديق داستان عبدالله بن جحش و همراهان اوست كه در روايات نقل شده است . ( 2 )

3 . منظور از كفر

« صد » يعني بازداشتن و منظور از « سبيل الله » نيايش و عبادت و به ويژه حجّ بيت الله است و ظاهراً مرجع ضمير « به » سبيل الله است ، بنابراين منظور از كفر ، كفر عملي است نه اعتقادي و « المسجد الحرام » عطف به « سبيل الله » است ؛ يعني جنگ در ماه هاي حرام ، انسان را از راه خدا و از مسجد الحرام باز مي دارد . ( 3 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نمونه / ج 2 / ص 113 .

2 . الميزان / ج 2 / ص 233 .

3 . الميزان / ج 2 / ص 233 ؛ مجمع البيان / ج 2 / ص 550 .


104


ــــــــ 14 ــــــــ

آيات روشن الهي در خانه كعبه

( إنّ أوّل بيت وضع للنّاس للّذي ببكّة مباركاً و هدي للعالمين * فيه ءَايات بيّنات مقام إبراهيم و من دخله كان ءَامناً و لله علي النّاس حجّ البيت من استطاع إليه سبيلا و من كفر فإنّ الله غنيّ عن العالمين ) . ( 1 )

ترجمه

نخستين خانه اي كه براي مردم ( و نيايش خداوند ) قرار داده شد ، همان است كه در سرزمين مكه است ؛ كه پربركت و مايه ي هدايت جهانيان است . ( 96 ) در آن ، نشانه هاي روشن ، ( از جمله ) مقام ابراهيم است ؛ و هر كس داخل آن [ = خانه ي خدا ] شود ، در امان خواهد بود ؛ و براي خدا بر مردم است كه آهنگ خانه ي ( او ) كنند ، آن ها كه توانايي رفتن به سوي آن دارند . و هر كس كفر ورزد ( و حج را ترك كند ، به خود زيان رسانده ) ، خداوند از همه ي جهانيان ، بي نياز است ( 97 ) .

تفسير

قرآن كريم در آيه نخست به برخي از ويژگي هاي خانه كعبه اشاره مي كند و مي فرمايد :

1 . نخستين خانه اي است كه به عنوان مركز عبادت انتخاب شده و به سود مردم است . خانه اي كه داراي بركت است .

2 . مايه هدايت جهانيان است .

3 . در اين خانه نشانه هاي روشني از خداپرستي وجود دارد كه ازجمله آن مقام ابراهيم است .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . آل عمران / 96 ـ 97 .


105


4 . هركس در اين خانه وارد شود ، در امن و امان خواهد بود .

بعد اشاره به وجوب حج مي كند و مي فرمايد براي خدا بر مردم است كه حجّ خانه الهي را قصد كنند البته در صورتي كه استطاعت رفتن را داشته باشند و هركسي كفر بورزد ، خداوند از همه جهانيان بي نياز است .

آيا مراد از اوّليّت در : ( انّ اوّل بيت ) اوّليّت به حسب زمان است يا شرافت و منزلت از جهت عبادت ؟ در اين زمينه دو نظريه وجود دارد :

الف . برخي گفته اند : بناي كعبه اوّلين نقطه آفريده شده از زمين است كه خداوند آن جا را دو هزار سال پيش از خلقت زمين آفريد ؛ « و هو خلقه الله قبل الأرض بألفي عام » .

ب . بعضي گفته اند : نخستين خانه اي است كه براي عبادت آفريده شده تا مردم به سوي آن قصد مي كنند و حج به جا مي آورند . پيش از آن خانه هاي زيادي بود ، ليكن كعبه اوّلين خانه مبارك و هدايتي است كه براي منفعت مردم آفريده شده است . مضمون اين نظريه ، در حديثي از امام علي ( عليه السلام ) نقل شده است . ( 1 )

« بكّه » در اصل به معناي ازدحام و اجتماع است و خانه ي كعبه يا زميني كه خانه ي كعبه در آن بنا شده است ، بكّه گفته اند . زيرا محل ازدحام مردم است . امام صادق ( عليه السلام ) مي فرمايد : « انّما سُمّيت مكّة بكّة لأنّ النّاس يَبكون فيها ( يعني يزدحمون ) » . در بعضي از روايات است كه به دليل گريه ي مردم در اطراف كعبه ، آن مكان به بكّه نامگذاري شده است ؛ « لبكاء النّاس حولها و فيها » .

در برخي از روايات سرّ اين تسميه ، كوبيده شدن گردن افراد ظالم به اين بيت است ؛ « لأنّها تبكّ أعناق الجبابرة يعني تدقّها » . امام صادق ( عليه السلام ) مي فرمايد : مكه نام مجموع شهر است و بكّه نام موضعي است كه خانه ي كعبه در آن قرار گرفته است . ( 2 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تبيان / ج 2 / ص 535 ؛ مجمع البيان / ج 2 / ص 797 .

2 . صافي / ج 1 / ص 357 ؛ تبيان / ج 2 / ص 535 ؛ تفسير كبير / ج 8 / ص 161 ؛ روح المعاني / ج 4 / ص 4 ؛ مجمع البيان / ج 2 / ص 797 ؛ جامع الاحكام / ج 4 / ص 138 .


106


« مباركاً » اصل آن از بركت و به معناي ثبات و دوام است و مكاني را كه در آن آب جمع گردد و ثابت باشد ، « بِركه » مي نامند . بنابراين ، مبارك چيزي است كه در آن فايده ي ثابت وجود داشته باشد و كعبه از آن جهت مبارك است كه از نظر مادي يكي از سرزمين هاي پرخير و منفعت جهان است . چون در طول تاريخ ، مردم از انواع نعمت هاي مادي در آن مكان برخوردار بودند و بركت معنوي اش در اين است كه انسان هاي زيادي در گرد آن طواف مي كنند و نماز مي خوانند و مشمول ثواب الهي مي گردند و هيچ ساعتي از شب و روز نيست كه مردم بر گرد آن در حال طواف نباشند . ( 1 )

( هدي للعالمين ) ؛ يعني در خانه ي كعبه موجبات هدايت به سوي خداوند است كه بعضي از آن ها عبارت است از :

الف . هر جبّاري كه خواسته يا بخواهد آن را ويران كند و مورد تجاوز قرار دهد ، هلاك شده و خواهد شد ؛ چنان كه اصحاب فيل نابود شدند .

ب . مردم در كنار خانه ي خدا شفا مي يابند .

ج . به واسطه ي نماز به سوي آن ، مردم به بهشت هدايت خواهند شد . ( 2 )

( فيه ءايات بيّنات مقام ابراهيم ) ( 3 ) ضمير ( فيه ) به ( بيت ) برمي گردد ، يعني در خانه ي الهي آيات روشني وجود دارد . مقام ابراهيم و حجر الاسود كه يمين خدا در زمين است و زمزم و اركان بيت و مشاعر و ازدحام مردم در آن جا و تعظيم مردم نسبت به خانه خدا . ( 4 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مجمع البيان / ج 2 / ص 798 ؛ مراغي / ج 4 / ص 8 ؛ روح المعاني / ج 4 / ص 5 ؛ تفسير كبير / ج 8 / ص 162 ؛ اطيب البيان / ج 3 / ص 96 .

2 . مجمع البيان / ج 2 / ص 798 ؛ تفسير كبير / ج 8 / ص 159 ـ 163 .

3 . ( مقام ابراهيم ) يا مبتدايي است كه خبر آن محذوف است يعني منها مقام ابراهيم ، يا اين كه بدل براي آيات است به عنوان بدل بعض از كل ، يا اين كه مقام ابراهيم به تنهايي آيات كثيره اي در او وجود دارد . ( محاسن التأويل / ج 4 / ص 152 ) .

4 . تبيان / ج 2 / ص 536 ؛ بحرالمحيط / ج 3 / ص 8 ؛ جامع الاحكام / ج 4 / ص 139 ؛ مجمع البيان / ج 2 / ص 798 .


107


در مقام ابراهيم نيز آيات روشن الهي وجود دارد . زيرا :

الف . اثر قدم هاي ابراهيم ( عليه السلام ) در سنگ سخت يك آيه است .

ب . خداوند اين سنگ را با همان خصوصيت با وجود اين همه دشمن از يهود و نصاري و مشركان تاكنون حفظ كرده ، آيت ديگري است . بنابراين ، در مقام ابراهيم چند نشانه روشن وجود دارد . ( 1 )

آيا مراد از مقام ابراهيم خصوص آن نقطه اي است كه هم اكنون سنگ مخصوصي كه اثر پاي ابراهيم ( عليه السلام ) بر آن نمايان است يا تمامي حرم مكه يا همه ي مواقف حج است ؟ در اين زمينه مفسران بسيار گفتگو كرده اند ، ليكن در روايتي از امام صادق ( عليه السلام ) كه در كتاب كافي نقل شده ، به همان احتمال اوّل اشاره شده است « مقام ابراهيم حيث قام علي الحجر فأثّرت فيه قدماه . . . » . ( 2 )

واژه ي « كفر » در اصل به معناي پوشانيدن است و از نظر اصطلاح ديني معناي وسيعي دارد كه شامل هر گونه مخالفتي با حق ، چه در مرحله ي اصولي و چه در مرحله ي دستورات فرعي را در بر مي گيرد . از اين رو ، در مورد رباخواران در سوره ي بقره آيه ي 275 و همچنين درباره ي ساحران در آيه ي 102 تعبير به كفر شده كه منظور كفر عملي است . گفتني است كه اگر كسي منكر وجوب حج شود ، كفر اعتقادي است . امام كاظم ( عليه السلام ) در پاسخ اين سؤال كه آيا اگر كسي حج به جا نياورد ، كافر است ؟ فرمود : « لا ولكن من قال ليس هذا هكذا ، فقد كفر » . ( 3 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تفسير كبير / ج 8 / ص 150 ؛ المنار / ج 4 / ص 12 ؛ منهج الصادقين / ج 2 / ص 279 ؛ كشاف / ج 1 / ص 388 ؛ اطيب البيان / ج 3 / ص 289 ؛ محاسن التأويل / ج 4 / ص 152 .

2 . كافي / ج 4 / ص 223 ؛ نمونه / ج 3 / ص 15 .

3 . برهان 1/302 - كافي 4/265 - نمونه 3/18 .


108


نكته ها

1 . عظمت بيت الهي

تعبير ( انّ اول بيت وضع للنّاس ) دلالت بر عظمت بيت الهي مي كند . زيرا واضع آن خداوند متعال است و اوّلين معبدي است كه براي عموم مردم بنا شده است .

2 . تساوي مردم در خانه خدا

از اين واژه ( للنّاس ) بر مي آيد كه همه مردم در استفاده از آن مساوي هستند و هيچ كس بر ديگري امتياز ندارد و هيچ انساني حق ندارد مزاحم ديگري شود .

3 . پرسش و پاسخ

جمع ميان آيه شريفه : ( انّ أوّل بيت وضع للنّاس ) و آيه شريفه ( و طهّر بيتي للطّائفين ) چگونه است ؟ در آيه اوّل خداوند بيت را به مردم و در آيه دوم بيت را به خودش نسبت مي دهد ؟

گويا خداوند فرموده خانه ، خانه من است ، ليكن آن را از جهت انتفاع و بهرهوري مردم وضع كرده ام . چون او منزّه از احتياج و نياز است . ( 1 )

4 . جايگاه بناي كعبه

جايگاه بناي كعبه اوّلين نقطه آفريده شده از زمين است . امام صادق ( عليه السلام ) مي فرمايد : « لمّا اراد الله تعالي ان يخلق الارض . . . فجمعه في موضع البيت ثمّ جعله من زبد ثم دحي الارض من تحته و هو قول الله عزوجل ( انّ اوّل بيت . . . ) » . ( 2 )

5 . برپايي مراسم حج

برپايي مراسم حج در خانه خدا از زمان حضرت آدم ( عليه السلام ) بوده است . امام باقر ( عليه السلام ) در پاسخ سؤال از برقراري حج قبل از بعثت پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : « نعم . . . انّ ادم و نوحاً و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تفسير كبير / ج 8 / ص 162 .

2 . نورالثقلين / ج 1 / ص 365 .


109


سليمان قد حجّ البيت . . . كما قال الله تعالي ( انّ اول بيت . . . ) » . ( 1 )

6 . امنيت خانه كعبه و حرم

ابراهيم ( عليه السلام ) بعد از بناي خانه ي كعبه ، امنيّت شهر مكه را از خداوند درخواست كرد و گفت : ( ربّ اجعل هذا البلد ءامناً ) ( 2 ) ؛ خداوندا اين سرزمين را محل امن و امان قرار ده . خداوند دعاي او را اجابت فرمود و آن جا را مركز امن قرار داد كه هم مايه ي آرامش روحي است و هم از نظر قوانين مذهبي امنيت آن چنان محترم شمرده شده كه هر گونه جنگ و مبارزه در آن ممنوع است . ناگفته پيداست كه ظهور : ( و من دخله ) آن است كه هر كه داخل بيت الله الحرام شود ، در امان است ، ليكن بنا بر روايات اهل بيت ( عليهم السلام ) ، اين حكم ، همه ي حرم را شامل مي شود . ( 3 )

7 . امنيت تشريعي

ظاهر اين است كه مراد از امنيّت ، امنيت تشريعي است ؛ يعني هر كس به كعبه پناه برد و داخل حرم شود كه حدود آن در اطراف مكه معين است ، كسي حق تعرّض به او را ندارد ، گرچه گناهش بسيار باشد . مثل قتل نفس يا سرقت را مرتكب شده باشد كه موجب حد مي شود بايد با او معامله و معاشرت نشود تا ناچار از حرم خارج شود ، آن گاه او را گرفته و حد را بر او جاري كنند ، ليكن اگر در خود حرم قتل و سرقت انجام شد ، همان جا اجراي حكم مي شود .

شايان توجه است كه پرندگان و حيوانات ديگر نيز در حرم مأمون هستند و كسي نبايد متعرض آن ها شود . دليل بر اين سخن دو روايتي است كه از امام صادق ( عليه السلام ) نقل شده است :

الف . « اذا احدث العبد في غير الحرم جناية ثمّ فرّ الي الحرم لم يسع لاحد ان

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تفسير عياشي / ج 1 / ص 186 .

2 . ابراهيم / 35 .

3 . نمونه / ج 3 / ص 15 ؛ احسن الحديث / ج 2 / ص 142 .


110


يأخذه في الحرم » . ( 1 )

ب . « . . . و من دخله من الوحش و الطير كان امناً من ان يهاج او يؤذي حتّي يخرج من الحرم » . ( 2 )

ممكن است مراد از ايمن بودن از خزي دنيا و عذاب آخرت باشد به شرط ايمان . چنان كه از حضرت باقر ( عليه السلام ) روايت شده است و ممكن است جمله ي خبريه باشد كه به داعي انشا القا شده است ؛ يعني هر كس وارد حرم شد ، او را در امنيت قرار دهيد . ( 3 )

8 . حج فقط براي خداوند

تعبير ( ولله علي النّاس ) در ميان تمامي عبادات تنها براي حج به كار رفته است و تقديم كلمه ي « لله » بر « علي الناس » نشان دهنده ي آن است كه اين حج فقط براي خداوند است . ( 4 )

9 . استحباب تكرار حج

وجوب حج در همه ي عمر بر انسان يك بار است . زيرا كه لفظ مطلق است و حمل مي شود بر اقلّ مراتب آن ، به جهت جريان اصل برائت از زايد و نيز امر مقتضي تكرار نيست . افزون بر آن ، وقتي پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) خطبه خواند ، اقرع بن حابس برخاست و گفت : « أفي كلّ عام » ؛ آيا در هر سال حج واجب است ؟ فرمود : « لا ولو قلتُ لَوَجب ، و لو وجب عليكم ، لم تعملوا بها الحجّ في العمر مرّة واحدة ، فمن زاد فتطوّع » ( 5 ) ؛ يعني حج در هر سال واجب نيست و اگر مي گفتم ، بر شما واجب مي شد كه هر سال حج به جا آوريد و اگر بر شما واجب مي شد ، به آن عمل نمي كرديد . حج در تمامي عمر انسان ، يك مرتبه واجب است . هر كه بيشتر انجام دهد ، مستحب است .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . كافي / ج 4 / ص 226 .

2 . كافي / ج 4 / ص 226 .

3 . تبيان / ج 2 / ص 537 ؛ اطيب البيان / ج 3 / ص 291 ؛ مجمع البيان / ج 2 / ص 799 ؛ فتح القدير / ج 1 / ص 363 ؛ جامع الاحكام / ج 4 / ص 140 ؛ في ظلال / ج 1 / ص 435 .

4 . اطيب البيان / ج 3 / ص 292 ؛ محاضرات .

5 . منهج الصادقين / ج 2 / ص 283 .


111


10 . سرّ نامگذاري حج

واژه ي « حج » در اصل به معناي قصد است و به همين جهت به جادّه و راه « محجّه » گفته مي شود . زيرا انسان را به مقصد مي رساند و به دليل و برهان ، حجت مي گويند . زيرا مقصود را در بحث روشن مي سازد و اما نامگذاري مراسم مخصوص مسلمانان در مكه معظمه به حج بدين جهت است كه به هنگام حركت براي شركت در اين مراسم ، مردم قصد زيارت خانه ي خدا را مي كنند تا مناسك و اعمال ويژه عبادي را در آن جا انجام دهند و به همين دليل ، در آيه ي شريفه ، كلمه ي « حج » به بيت اضافه شده است . ( 1 )

11 . عدم اختصاص حج به مسلمانان

بر پايه ي اين آيه ، قانون حج مانند ساير قوانين اسلامي اختصاصي به مسلمانان ندارد ، بلكه همه موظّفند آن را انجام دهند و با قاعده ي معروف « الكفّار مكلّفون بالفروع كما أنّهم مكلّفون بالأصول » ، آيه ي شريفه ي : ( و لله علي النّاس حج البيت . . . ) تأييد مي شود . گرچه شرط صحيح بودن اين گونه اعمال و عبادات اين است كه نخست اسلام را بپذيرند ، سپس آن ها را انجام بدهند ، ولي بايد توجه داشت كه عدم قبول اسلام مسؤوليت آن ها را در برابر اين گونه وظايف از بين نمي برد . ( 2 )

12 . منفعت حكم حج

بر پايه ي جمله ي ( فانّ الله غني عن العالمين ) منفعت حكم وجوب حج به انسان ها مي رسد ، نه به خداوند . زيرا وي منزه از احتياج است . ( 3 )

13 . اقسام استطاعت

استطاعت بر سه قسم است :

الف . استطاعت مالي ؛ آن كه مال و ثروتش به اندازه اي باشد كه افزون بر خانه ي مسكوني

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نمونه / ج 3 / ص 16 .

2 . تفسير كبير / ج 8 / ص 167 ؛ نمونه / ج 3 / ص 18 .

3 . فتح القدير / ج 1 / ص 363 .


112


و لوازم خانگي هزينه هاي جاري زندگي ، حتي پس از مراجعت از حج و هزينه ي اياب و ذهاب حج را داشته باشد ، بر او واجب است كه به حج مشرف شود و اما تمكن از مخارج جانبي زيارت مانند تهيّه سوغات و هزينه ي بعد از سفر در ديد و بازديد شرط نيست .

ب . استطاعت بدني ؛ مريض و عليل و ضعيف نباشد ، به گونه اي كه بتواند گرچه به كمك غير ، انجام وظيفه كند . در صورت بيماري ، اگر مأيوس از خوب شدن است ، بايد نايب بگيرد و اگر اميدوار به بهبودي است ، بايد صبر كند تا خود متمكن گردد .

ج . استطاعت طريقي ؛ مانعي از طرف دولت يا دشمن يا قطاع الطريق نباشد . ( 1 )

امام صادق ( عليه السلام ) مي فرمايد : « من كان صحيحاً في بدنه مخلّي سربه له زاد و راحلة فهو ممّن يستطيع الحجّ » . ( 2 )

14 . اهداي هزينه حج

كسي كه هزينه حج به او اهدا شود مستطيع است . امام صادق ( عليه السلام ) در پاسخ به اين سؤال كه اگر به كسي مالي براي به جاآوردن حج عرضه شده و او از پذيرش آن شرم كند مستطيع است يا نه ، حضرت فرمودند : آري او مستطيع است و شرم در اين جا معنا ندارد . ( 3 )

15 . استطاعت بر حج ، داشتن مخارج خانواده علاوه بر هزينه حج است . امام باقر ( عليه السلام ) دراين جهت مي فرمايند : « . . . السّعة في المال اذا كان يحجّ ببعض و يبقي بعضاً يقوت به عياله » . ( 4 )

16 . شرافت كعبه

فخر رازي مي گويد : در شرف كعبه همين بس كه بنيانگذارش ذات اقدس جليل ، مهندسش جبرئيل ، معمارش خليل و دستيارش اسماعيل است . « و كفي بذلك فضلا و شرفاً » ، اما دليلي بر اثبات اين شرافت براي بيت المقدس وجود ندارد . ( 5 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مجمع البيان / ج 2 / ص 799 ؛ اطيب البيان / ج 3 / ص 292 .

2 . نورالثقلين / ج 1 / ص 373 .

3 . كافي / ج 4 / ص 266 .

4 . كافي / ج 4 / ص 267 .

5 . تفسير كبير / ج 8 / ص 159 ؛ محاضرات .


113


17 . اهميت حج

از تعابير آيه اهميت حج آشكار مي گردد . زيرا :

اوّلا : وجوب حج را با جمله خبريه بيان فرمود ، نه با جمله ي انشائيه و دلالت جمله خبريه بر وجوب از دلالت جمله انشائيه قوي تر است .

ثانياً : با جمله ي اسميّه بيان فرمود ، نه فعليه و جمله اسميه از جمله فعليه قوي تر است .

ثالثاً : كلمه « لله » كه با لامْ وجوب تكليف حج را بيان مي كند ، مثل لام « لله » در صيغه ي نذر « لله عليّ أن أفعل كذا » ؛ معنايش آن است كه اين تكليف از طرف خداوند بر عهده مردم جعل شده است .

رابعاً : كلمه « علي » كه گاهي براي بيان وجوب به كار مي رود ، مانند : « و علي اليد ما أخذت حتّي تؤدّي » ( 1 ) در آيه كريمه نيز كلمه ي ( علي الناس ) بلافاصله بعد از « لله » تأكيد ديگري را بيان مي كند . ( 2 )

18 . برخي از حكمت هاي وجوب حج

يكي از حكمت هاي وجوب حج آمادگي براي ورود به عالم مرگ و قبر و قيامت است . از اين رو ، امام صادق ( عليه السلام ) مي فرمايد : « و أعلم بأنّ الله تعالي لم يَفترض الحجّ و لم يخصّه من جميع الطّاعات بالاضافة الي نفسه بقوله عزّ و جلّ ( و لله علي النّاس حج البيت ) الاّ للاستعداد و الاشارة الي الموت و القبر و البعث و القيامة » . ( 3 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مستدرك الوسائل / ج 3 / ابواب غصب / باب 1 .

2 . محاضرات .

3 . بحار / ج 99 / ص 125 .


114


ــــــــ 15 ــــــــ

حرمت صيد در حال احرام

( يا ايّها الّذين امنوا لا تحلّوا شعائر الله و لا الشّهر الحرام و لا الهديَ و لا القلائد و لا آمّين البيت الحرام يبتغون فضلا من ربّهم و رضواناً و اذا حللتم فاصطادوا و لا يجرمنّكم شنئان قوم ان صدّوكم عن المسجد الحرام ان تعتدوا و تعاونوا علي البرّ و التّقوي و لا تعاونوا علي الاثم و العدوان و اتّقوا الله انّ الله شديد العقاب ) . ( 1 )

ترجمه

اي كساني كه ايمان آورده ايد ! شعائر و حدود الهي ( و مراسم حج را محترم بشمريد ؛ و مخالفت با آن ها ) را حلال ندانيد ؛ و نه ماه حرام را و نه قرباني هاي بي نشان و نشان دار را و نه آن ها را كه به قصد خانه ي خدا براي به دست آوردن فضل پروردگار و خشنودي او مي آيند . اما هنگامي كه از احرام بيرون آمديد ، صيد كردن براي شما مانعي ندارد و خصومت با جمعيتي كه شما را از آمدن به مسجد الحرام ( در سال حديبيه ) باز داشتند ، نبايد شما را وادار به تعدّي و تجاوز كند . و ( همواره ) در راه نيكي و پرهيزگاري با هم تعاون كنيد . و ( هرگز ) در راه گناه و تعدي همكاري ننماييد . و از ( مخالفت فرمان ) خدا بپرهيزيد كه مجازات خدا شديد است !

تفسير

در اين آيه شريفه خداوند 8 دستور را بيان كرده است كه همه يا بيشتر آن مربوط به حج و زيارت خانه خداست :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مائده / 2 .


115


1 . در خطاب به مؤمنان مي فرمايد شعائر الهي ( مناسك حج ) را نقض نكنيد و حريم آن ها را حلال نشماريد .

2 . احترام ماه هاي حرام را نگه داريد و از جنگ كردن در اين ماه ها خودداري كنيد ( و لا الشّهر الحرام )

3 . قربانياني كه براي حج مي آورند اعم از اين كه بي نشان باشند ( هدي ) و يا نشان داشته باشند ( قلائد ) حلال نشماريد ، بگذاريد تا به قربانگاه برسند و در آن جا قرباني شوند .

4 . احترام به زائران و قاصدان خانه خدا را حفظ كنيد ( و لا ءامّين البيت الحرام ) ، آمين جمع آم از ( امّ ) به معني قصد است .

5 . تحريم صيد محدود به زمان احرام است ، بنابراين هنگامي كه از احرام حج يا عمره بيرون آمديد ، صيد كردن مانعي ندارد ( و اذا حللتم فاصطادوا ) .

6 . اگر جمعي از بت پرستان در زمان جاهليت ( در داستان حديبيه ) مزاحم زيارت شما از خانه خدا شدند و نگذاشتند مناسك زيارت خانه خدا را انجام دهيد ، نبايد اين حادثه سبب شود كه بعد از اسلام آن ها كينه هاي ديرينه را زنده كنيد و مانع زيارت آن ها از خانه خدا شويد ( و لا يجرمنّكم . . . ) .

7 . شما به جاي اين كه دست به دست هم بدهيد تا از دشمنان سابق خود انتقام بگيريد ، بايد دست اتحاد در راه نيكي ها و تقوا به يكديگر بدهيد نه اين كه همكاري بر گناه و تعدي كنيد ( و تعاونوا علي البرّ والتّقوي ) .

8 . در پايان براي تأكيد احكام گذشته مي فرمايد : پرهيزكاري را پيشه كنيد و از مخالفت خدا بپرهيزيد ( و اتّقوا الله انّ الله شديد العقاب ) . ( 1 )

در اين كه مقصود از شعائر الهي در جمله ( لا تحلّوا شعائر الله ) چيست ، مرحوم طبرسي در اين زمينه هشت قول نقل كرده و بهترين قول را قول اوّل دانسته و آن اين

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تفسير نمونه / ج 4 / ص 250 .


116


است كه فرائض و امر و نهي و حدود الهي را محترم بشماريد . ( 1 )

( اذا حللتم فاصطادوا ) اين امر واقع بعد از حظر است و بيش از اباحه يعني عدم منع را نمي رساند . واژه « حل » ثلاثي مجرد و احلال مزيد فيه آن است و هردو يك معني دارند يعني خارج شدن از حال احرام . ( 2 )

نكته ها

1 . منظور از فضل

كسب مال و تجارت و فعاليت هاي اقتصادي در موسم حج ، امري مجاز و مشروع است . منظور از فضل يا مال يا ربح مال است يا منظور اجر اخروي يا اعم از هردو است . ( 3 )

2 . عظمت فضل و رضوان الهي

تأمين بشر به وسيله رزق مادي پرتوي از شؤون ربوبيت خداوند متعال است « من ربّهم » و بهره مندي انسان از فضل و رضوان الهي داراي عظمت خاصي است . ( تنوين ) فضل و رضوان براي تفخيم است . ( 4 )

3 . عدالت در انتقام

بي عدالتي و تجاوز از حد ، حرام است ، حتي نسبت به دشمنان ( شنأن قوم ان تعتدوا ) ، در انتقام نيز عدالت را بايد رعايت كرد . ( 5 )

4 . لزوم تعاون و همكاري در نيكي ها

آن چه در آيه فوق در زمينه تعاون آمده است يك اصل كلي اسلام است كه سراسر مسائل اجتماعي و حقوقي و اخلاقي و سياسي را در بر مي گيرد ، طبق اين اصل مسلمانان

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مجمع البيان / ج 3 / ص 237 ؛ روح المعاني / ج 6 / ص 53 .

2 . الميزان / ج 5 / ص 253 ؛ تفسير كبير / ج 11 / ص 133 ؛ روح المعاني / ج 6 / ص 55 .

3 . مجمع البيان / ج 2 / ص 239 ؛ الميزان / ج 5 / ص 252 ؛ راهنما / ج 4 / ص 225 .

4 . روح المعاني / ج 6 / ص 54 .

5 . تفسير نور / ج 3 / ص 22 .


117


موظفند در كارهاي نيك تعاون و همكاري كنند ولي همكاري در اهداف باطل و اعمال نادرست و ظلم و ستم مطلقاً ممنوع است هرچند مرتكب آن دوست نزديك يا برادر انسان باشد .

اين قانون اسلامي درست بر ضدّ قانوني است كه در جاهليت عرب و حتي در جاهليت امروز نيز حكومت مي كند كه « انصر اخاك ظالماً او مظلوماً » برادر ( يا دوست و هم پيمانت ) را حمايت كن كه خواه ظالم باشد يا مظلوم . ( 1 )

جالب توجه اين كه برّ و تقوا هر دو در آيه فوق با هم ذكر شده اند كه يكي جنبه اثباتي دارد و اشاره به اعمال مفيد است و ديگري جنبه نفي دارد و اشاره به جلوگيري از اعمال خلاف مي باشد و به اين ترتيب تعاون و همكاري بايد هم در دعوت به نيكي ها و هم مبارزه با بدي ها انجام گيرد . ( 2 )

5 . حقيقت برّ و نيكي

در اين آيه سخن از كمك بر ، برّ مطرح شده در اين كه منظور از برّ چيست در سوره بقره آيه 177 ( . . . و لكن البر من آمن بالله و اليوم الاخر و الملائكه و الكتاب و النبيين و آتي المال علي حبه ذوي القربي و اليتامي و المساكين و ابن السبيل و السائلين و في الرقاب و اقام الصلوة و آتي الزكوة و الموفون بعهدهم اذا عاهدوا و الصّابرين في البأساء و الضّرّاء و حين البأساء و الضرّاء و حين البأس . . . ) حقيقت برّ در سه بخش اعتقادي و عملي و اخلاقي بيان شده است . ( 3 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نمونه / ج 4 / ص 253 .

2 . نمونه / ج 4 / ص 253 ؛ روح المعاني / ج 6 / ص 56 .

3 . الميزان / ج 5 / ص 253 .


118


ــــــــ 16 ــــــــ

آزمايش خداوند در حج

( يا ايّها الّذين آمنوا ليبلونّكم الله بشيء من الصيد تناله ايديكم و رماحكم ليعلم الله من يخافه بالغيب فمن اعتدي بعد ذلك فله عذاب اليم ) . ( 1 )

ترجمه

اي كساني كه ايمان آورده ايد ! خداوند شما را به چيزي از شكار كه ( به نزديكي شما مي آيد ، به طوري كه ) دست ها و نيزه هايتان به آن مي رسد ، مي آزمايد ؛ تا معلوم شود چه كسي در نهان از خدا مي ترسد و هر كس بعد از آن تجاوز كند ، مجازات دردناكي خواهد داشت .

شأن نزول

هنگامي كه پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) و مسلمانان در سال حديبيه براي عمره با حال احرام حركت كردند ، در وسط راه با حيوانات وحشي فراواني رو به رو شدند به گونه اي كه مي توانستند آن ها را با دست و نيزه ها صيد كنند . اين شكارها به قدري زياد بودند كه بعضي نوشته اند دوش به دوش مركب ها و از نزديك خيمه ها رفت و آمد مي كردند .

نخستين آيات فوق در اين هنگام نازل شد و مسلمانان را از صيد آن ها برحذر داشت و به آن ها اخطار كرد كه اين يك نوع امتحان براي آن ها محسوب مي شود . ( 2 )

تفسير

اين آيه با آيات بعدي مسلمانان را از تحريم شكار در حال احرام با خبر مي سازد ، نخست اشاره به جرياني كه مسلمانان در سال حديبيه با آن روبرو بودند كرده و مي فرمايد :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مائده / 94 .

2 . نمونه / ج 5 / ص 80 .


119


اي افرادي كه ايمان آورده ايد ، خداوند قطعاً شما را به وسيله بعضي از شكارها كه در دسترس شما قرار مي گيرد آزمايش مي كند . از تعبير آيه چنين استفاده مي شود كه مي خواسته به عنوان يك پيش بيني مردم را از جرياني كه در پيش داشتند آگاه سازد و نيز معلوم مي شود كه وجود اين همه شكار در دسترس مردم آن جا يك امر بي سابقه بوده است . با وجود نياز شديد به غذا مكلف هستيد محروميت از چنين غذايي را تحمل كنيد ، چون خداوند مي خواهد معلوم كند چه كساني به غيب ايمان دارند و از خدا و عذاب ناديده او مي ترسند . اگر فردي بعد از اين امتحان از حدّي كه خدا برايش مقرر كرده تجاوز كند ، براي او عذاب دردناكي خواهد بود . ( 1 )

منظور از تعبير به « ليعلم » اين است تا بدانيم يا « ليعلم » تا خدا بداند و امثال آن اين نيست كه خداوند چيزي را نمي دانسته و مي خواهد به وسيله آزمايش و امتحان و امثال آن بداند ، بلكه منظور اين است كه مي خواهيم به واقعيت علمي خود جامه عمل و تحقق خارجي بپوشانيم زيرا نيت هاي دروني و آمادگي هاي اشخاص به تنهايي براي تكامل و پاداش و كيفر كافي نيست بلكه بايد به صورت افعال خارجي پياده شوند تا اين آثار را داشته باشد . ( 2 )

نكته ها

1 . آزمايش سنت قطعي پروردگار

آزمايش مؤمنان يك سنت قطعي پروردگار است ( يا ايّها الّذين آمنوا ليبلونّكم ) . حرف « لام » و فعل مضارع و نون تأكيد نشانه قطعي بودن است . ( 3 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نمونه / ج 5 / ص 81 .

2 . روح المعاني / ج 7 / ص 22 ؛ مجمع البيان / ج 3 / ص 378 ؛ نمونه / ج 5 / ص 81 ؛ جامع البيان / ج 5 / ص 26 ؛ تفسير كبير / ج 12 / ص 91 .

3 . تفسير نور / ج 3 / ص 165 ؛ روح المعاني / ج 8 / ص 21 ؛ راهنما / ج 4 / ص 582 .


120


2 . ظهور خداترسي

خداترسي آن جا آشكار مي شود كه زمينه گناه فراهم باشد و انسان خطا نكند ( تناله ايديكم ) . ( 1 )

3 . هرچيزي كه دست ما به آن مي رسد رزق و حلال نيست ( تناله ايديكم ) . ( 2 )

4 . زمينه آزمايش

خداوند همان طوري كه بني اسرائيل را در صيد ماهي در روز شنبه مورد آزمايش قرار داد ، به اين كه ماهيان را در دسترس آن ها قرار داد ( و اسألهم عن القرية الّتي كانت حاضرة البحر اذ يعدون في السّبت اذ تأتيهم حيتانهم يوم سبتهم شرعاً و يوم لا يسبتون لا تأتيهم كذلك نبلوهم بما كانوا يفسقون ) ، امت اسلامي را نيز به وسيله صيد پرندگان و غير آن كه در دسترس آن ها قرار مي دهد آزمايش مي كند ( ليبلونّكم الله بشيء من الصّيد تناله ايديكم و رماحكم ) و اصولا آزمايش هنگامي تحقق پيدا مي كند كه از طرفي خداوند چيزي را در دسترس و در اختيار انسان قرار مي دهد و از سويي انسان را نهي مي كند كه آن عمل را مرتكب نشود . ( 3 )

5 . آزمايش مؤمنان در عمره حديبيه

نزديك شدن شكارهاي وحشي به پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و مؤمنان در عمره حديبيه به جهت آزمايش آنان است ( ليبلونّكم الله بشيء من الصّيد تناله ايديكم و رماحكم ) .

امام صادق ( عليه السلام ) در توضيح آيه فوق فرمود : « حشرت لرسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) في عمرة الحديبية الوحوش حتّي نالتها ايديهم و رماحهم » . ( 4 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تفسير نور / ج 3 / ص 165 ؛ روح المعاني / ج 8 / ص 21 ؛ راهنما / ج 4 / ص 582 .

2 . تفسير نور / ج 3 / ص 165 ؛ روح المعاني / ج 8 / ص 21 ؛ راهنما / ج 4 / ص 582 .

3 . في ظلال / ج 2 / ص 980 .

4 . راهنما / ج 4 / ص 584 ؛ روح المعاني / ج 7 / ص 21 .


121


ــــــــ 17 ــــــــ

كفاره صيد در حال احرام

( يا ايّها الّذين آمنوا لا تقتلوا الصّيد و انتم حرم و من قتله منكم متعمّداً فجزاء مثل ما قتل من النّعم يحكم به ذوا عدل منكم هدياً بالغ الكعبة او كفّارة طعام مساكين او عدل ذلك صياماً ليذوق و بال امره عفا الله عمّا سلف و من عاد فينتقم الله منه والله عزيز ذو انتقام ) . ( 1 )

ترجمه

اي كساني كه ايمان آورده ايد ! در حال احرام ، شكار نكنيد ؛ و هر كس از شما عمداً آن را به قتل برساند ، بايد كفّاره اي معادل آن از چهارپايان بدهد ؛ ( كفّاره اي ) كه دو نفر عادل از شما ، معادل بودن آن را تصديق كنند ؛ و به صورت قرباني به ( حريم ) كعبه برسد ؛ يا ( به جاي قرباني ، ) اطعام مستمندان كند ؛ يا معادل آن ، روزه بگيرد ، تا كيفر كار خود را بچشد . خداوند گذشته را عفو كرده ، ولي هر كس تكرار كند ، خدا از او انتقام مي گيرد ؛ و خداوند ، توانا و صاحب انتقام است .

تفسير

اين آيه شريفه با صراحت ، فرمان تحريم صيد را در حال احرام براي عموم مسلمانان بيان مي كند و مي فرمايد اي افرادي كه ايمان آورده ايد در حالي كه محرم هستيد شكار نكنيد ، اگر فردي عمداً حيواني را شكار كند ، بايد كفاره اي همانند آن از حيث بزرگي و شكل قرباني كرده و گوشت آن را به مستمندان بدهد . چون مسئله همانندي ممكن است شك ايجاد كند ، مي فرمايد اين كار زير نظر دونفر مطلع و عادل انجام گيرد و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مائده / 95 .


122


دستور مي دهد اين كفاره به كعبه اهدا شود و به سرزمين كعبه برسد ، اما لازم نيست كفاره حتماً به صورت قرباني باشد بلكه مي تواند معادل قيمت آن به مسكينان اطعام گردد يا معادل پول آن روزه بگيرد . اين كفارات به اين جهت است كه آن ها كيفر كار خود را ببينند . البته چون هيچ حكمي شامل گذشته نمي شود بلافاصله تصريح مي كند كه خداوند تخلفاتي را كه قبلا در اين زمينه مرتكب شده اند عفو مي كند . براي اين كه اداي كفاره سبب ارتكاب مكرّر صيد نشود ، مي فرمايد خدا از اين افراد به موقع با عذاب خودش انتقام خواهد گرفت چون او عزيز و انتقام گير است . ( 1 )

آيا تحريم صيد كه به قرينه آيه بعد شكار صحرايي تمام انواع حيوانات صحرايي را شامل مي شود اعم از حرام گوشت و حلال گوشت است يا اختصاص به حلال گوشت دارد ؟

در ميان مفسران و فقها در اين زمينه اتفاق نظر نيست ولي مشهور در ميان فقها و مفسرين اماميه عموميت حكم است و رواياتي از طريق اهلبيت ( عليهم السلام ) وارد شده است كه اين مطلب را تأييد مي كند . و اما فقهاي اهل تسنن بعضي مانند ابوحنيفه با ما در اين زمينه موافقند ولي بعضي مانند شافعي آن را مخصوص حيوانات حلال گوشت دانسته اند ، اما در هر حال حيوانات اهلي را شامل نمي شود زيرا به حيوانات اهلي صيد و شكار گفته نمي شود . قابل توجه اين كه در روايات ما نه تنها صيد كردن در حال احرام تحريم شده بلكه حتي كمك كردن و اشاره كردن و نشان دادن صيد در حال احرام تحريم گرديده است . ( 2 )

منظور از مثل در آيه شريفه ، آيا همانندي در شكل و اندازه حيوان است ، به اين معني كه مثلا اگر كسي حيوان وحشي بزرگي را همانند شترمرغ صيد كند بايد كفاره آن را شتر انتخاب نمايد و يا اگر آهو صيد كند براي كفاره گوسفند كه تقريباً به اندازه آن است

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نمونه / ج 5 / ص 82 .

2 . نمونه / ج 5 / ص 82 ؛ مجمع البيان / ج 3 / ص 378 .


123


قرباني نمايد و يا اين كه منظور از مثل ، همانندي در قيمت است ؟

مشهور و معروف ميان فقها و مفسران همان معني اوّل است و ظاهر آيه نيز با آن سازگارتر مي باشد چه اين كه با توجه به تعميم حكم نسبت به حيوانات حلال گوشت و حرام گوشت بسياري از اين حيوانات قيمت ثابت و مشخصي ندارند كه بتوان همانند آن را از حيوانات اهلي انتخاب كرد .

در هر حال اين در صورتي است كه همانندي از نظر شكل و اندازه براي آن پيدا شود و در غير اين صورت چاره اي جز اين نيست كه به نوعي تعيين قيمت براي آن شكار نموده و همانند آن را از نظر قيمت از حيوانات اهلي حلال گوشت انتخاب كنند . ( 1 )

« نعم » در لغت به معني شتر و گاو و گوسفند است و در خصوص شتر به تنهايي نعم گفته مي شود اما به گاو به تنهايي و گوسفند به تنهايي نعم نمي گويند . ( 2 )

مراد از ما سلف شكار هايي است كه قبل از نزول اين آيه در حال احرام كرده اند نه شكارهايي كه در حين نزول اين آيه و بعد از آن صيد شده اند . ( 3 )

تعداد روزهاي روزه در كفاره صيد بايستي به تعداد مساكين در آن كفاره باشد ( او كفّارة طعام مسكين او عدل ذلك صياماً ) .

اگر مكلّف روزه را به عنوان كفاره برگزيد بايد حساب كند كه به طور معمول چند مسكين را مي توان با قيمت شكار اطعام كرد ، به همان تعداد بايد روزه بگيرد . امام باقر ( عليه السلام ) درباره آيه فوق فرمود : « . . فإن لم يكن عنده فليصم بقدر ما بلغ بكلّ مسكين يوماً » . ( 4 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . جامع البيان / ج 5 / ص 30 ؛ مجمع البيان / ج 3 / ص 379 ؛ نمونه / ج 5 / ص 83 ؛ روح المعاني / ج 7 / ص 24 ؛ تفسير كبير / ج 12 / ص 96 ـ 95 .

2 . الميزان / ج 6 / ص 219 ؛ روح المعاني / ج 7 / ص 24 .

3 . الميزان / ج 6 / ص 221 .

4 . روح المعاني / ج 7 / ص 28 ؛ جامع البيان / ج 5 / ص 37 ؛ تفسير برهان / ج 1 / ص 503 ؛ راهنما / ج 4 / ص 587 ؛ تهذيب شيخ طوسي / ج 5 / ص 342 .


124


شتر كفاره شكار شتر مرغ ، گاو كفاره شكار الاغ وحشي ، گوسفند كفاره شكار آهو و گاو كفاره گاو وحشي در حال احرام است .

امام صادق ( عليه السلام ) در توضيح آيه فوق فرمود : « في النعامة بدنة و في حمار وحشي بقرة و في الظّبي شاة و في بقرة بقرة » . ( 1 )

روزه كفاره شكار در حال احرام بيش از شصت روز نيست اگرچه معادل خوراكي آن از شصت تجاوز كند ( او عدل ذلك صياماً ) .

از امام صادق ( عليه السلام ) در توضيح آيه فوق روايت شده كه فرمود : « ثمّ يصوم لكلّ مديوماً فاذا زادت الامداد علي شهرين فليس عليه اكثر معه » . ( 2 )

نكته ها

1 . حرمت قتل صيد

آيه شريفه پيرامون حرمت قتل صيد در حال احرام است ، مي فرمايد خداوند كسي را كه قبل از نزول آيه مرتكب قتل صيد شده ، عفو فرموده و هم اين كه از اين به بعد هر كس مرتكب شود كفاره اي شبيه به آن چه صيد كرده به گردنش مي آيد و هم اين كه اگر بار دوم آن را مرتكب شود كفاره نداشته و خداوند عذابش مي كند ، بيشتر اخباري كه از ائمه ( عليهم السلام ) در تفسير اين آيه وارد شده به همين معني دلالت دارد . ( 3 )

2 . معناي قتل خطايي

ظاهر تعمّد مقابل خطا است و معني قتل خطايي اين است كه قتل را بدون قصد انجام دهد مثلا به منظور تمرين در تيراندازي تير به هدفي مي اندازد ، اتفاقاً نيز به شكاري اصابت مي كند و آن را از پاي در مي آورد كه كفاره واجب نيست ، بنابراين از آيه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . راهنما / ج 4 / ص 589 ؛ كافي / ج 4 / ص 386 ؛ نورالثقلين / ج 1 / ص 677 .

2 . كافي / ج 4 / ص 286 ؛ نورالثقلين / ج 1 / ص 677 ؛ راهنما / ج 4 / ص 589 .

3 . الميزان / ج 6 / ص 222 .


125


استفاده مي شود كه اگر تير يا سلاح ديگر خود را به قصد شكار برد و شكار را از پاي در آورد كفاره واجب مي شود ، چه اين كه به ياد احرامش باشد يا آن را فراموش كرده باشد . ( 1 )

3 . پرندگان صحرايي كه در دريا تخم مي گذارند ولي در خشكي تكثير نسل مي كنند صيد خشكي محسوب مي شوند و شكارشان بر محرم حرام است ؛ ( و حرم عليكم صيد البر ما دمتم حرماً ) . از امام صادق ( عليه السلام ) در توضيح آيه فوق روايت شده : « و ما كان من طير يكون في البر و يبيض في البحر و يفرج في البر فهو من صيد البر . . . » . ( 2 )

4 . تأثير زمان و مكان در حكم الهي

فلسفه تحريم يا حلال ساختن هميشه ذاتي و مربوط به خود موارد نيست بلكه گاهي به اقتضاي شرايط زماني و مكاني است پس زمان و مكان ، تاريخ و جغرافيا در حكم الهي تأثير دارد « و انتم حرم » . ( 3 )

5 . انتخاب نوع جريمه

دست مجرم را در انتخاب نوع جريمه ( قرباني ، اطعام و روزه ) باز بگذاريم و شرايط مالي و توان جسمي او را ناديده نگيريم « فجزاء مثل ما قتل . . . او عدل ذلك صياماً » . ( 4 )

6 . كيفر قانون شكني

كيفر قانون شكني به قدري سنگين است كه اطعام شصت فقير يا گرفتن شصت روزه تنها گوشه اي از آن است نه تمام آن « ليذوق » . ( 5 )

7 . ترتيب در كفارات

آيا ميان كفارات سه گانه ترتيب وجود دارد يا خير يعني با امكان كفاره اوّل و دوم مي تواند كفاره سومي را اختيار كند ؟ اين سؤالي است كه پاسخش را بايد از روايات استفاده

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . الميزان / ج 6 / ص 220 ؛ جامع البيان / ج 5 / ص 26 .

2 . راهنما / ج 4 / ص 593 ؛ بحار / ج 99 / ص 159 .

3 . تفسير نور / ج 3 / ص 167 .

4 . تفسير نمونه / ج 3 / ص 167 .

5 . تفسير نور / ج 3 / ص 167 .


| شناسه مطلب: 76321