بخش 6

آیه هجدهم : حرمت شکار در خشکی آیه نوزدهم : کعبه مرکز قیام جامعه اسلامی آیه بیستم : برائت از مشرکان در حج آیه بیست و یکم : حج اکبر آیه بیست و دوم : تجاوزکاران پیمان شکن آیه بیست و سوم : پیکار با مشرکان پیمان شکن


126


كرده و كلمه ( او ) بيش از ترديد را نمي رساند البته از آنجا كه طعام مسكين را كفاره ناميد سپس معادل آن را روزه معتبر دانست خالي از اشعار به ترتيب نيست . ( 1 )

8 . مكان مجاز براي قرباني

اطراف كعبه تنها مكان مجاز براي قرباني كردن كفاره صيد است ( هدياً بالغ الكعبة ) . امام صادق ( عليه السلام ) مي فرمايد : « من وجب عليه هدي في احرامه فله ان ينحره حيث شاء الافداء الصّيد فانّ الله يقول ( هدياً بالغ الكعبة ) » . ( 2 )

9 . فلسفه تحريم صيد در حال احرام

مي دانيم كه حج و عمره از عباداتي است كه انسان را از جهان ماده جدا كرده و در محيطي مملو از معنويت فرو مي برد . تعينات زندگي مادي ، جنگ و جدال ها ، خصومت ها ، هوس هاي جنسي ، لذات مادّي در مراسم حج و عمره به كلي كنار مي رود و انسان به يك نوع رياضت مشروع الهي دست مي زند و به نظر مي رسد كه تحريم صيد در حال احرام نيز به همين منظور است . از اين گذشته اگر صيد كردن براي زوّار خانه خدا كار مشروعي بود با توجه به اين همه رفت و آمدي كه هر سال در اين سرزمين هاي مقدس مي شود نسل بسياري از حيوانات در آن منطقه كه به حكم خشكي و كم آبي حيواناتش نيز كم است برچيده مي شد و اين دستور يك نوع حفاظت و ضمانت براي بقاي نسل حيوانات آن منطقه است . ( 3 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . الميزان / ج 6 / ص 221 ؛ روح المعاني / ج 7 / ص 27 .

2 . راهنما / ج 4 / ص 586 ؛ كافي / ج 4 / ص 384 ؛ تفسير برهان / ج 1 / ص 504 .

3 . نمونه / ج 5 / ص 87 .


127


ــــــــ 18 ــــــــ

حرمت شكار در خشكي

( احلّ لكم صيد البحر و طعامه متاعاً لكم و للسّيّارة و حرّم عليكم صيد البرّ مادمتم حرماً واتّقواالله الّذي اليه تحشرون ) . ( 1 )

ترجمه

صيد دريا و طعام آن براي شما و كاروانيان حلال است ؛ تا ( در حال احرام ) از آن بهره مند شويد ؛ ولي مادام كه محرم هستيد ، شكار صحرا براي شما حرام است و از ( نافرماني ) خدايي كه به سوي او محشور مي شويد ، بترسيد !

تفسير

خداوند از روي منت و لطف به شما كه در حال احرام هستيد و همه مسافران اجازه مي دهد كه هم از دريا صيد كنيد و هم از آن صيد خوراك تهيه كنيد تا براي تغذيه خود در حال احرام مواجه با زحمت نشويد ، اما تا وقتي كه در حال احرام هستيد صيدهاي صحرايي بر شما حرام است .

در اين كه منظور از طعام چيست بعضي از مفسران احتمال داده اند كه مراد ماهياني است كه بدون صيد مي ميرند و بر روي آب مي مانند در حالي كه مي دانيم اين سخن درست نيست زيرا ماهي مرده خوردنش حرام است اگرچه در برخي از روايات اهل تسنن تصريح به حليت آن شده است .

سپس براي ضمانت اجراي حكم مي فرمايد از خدايي كه در قيامت به پيشگاهش محشور مي شويد بپرهيزيد و با فرامين او مخالفت نكنيد . ( 2 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مائده / 96 .

2 . نمونه / ج 5 / ص 86 .


128


نكته ها

1 . جواز شكار حيوان هاي دريايي

شكار حيوان هاي دريايي در صورتي جايز است كه به منظور بهره گيري شكار شوند نه به خاطر تفريح و امثال آن ( احلّ لكم صيد البحر و طعامه متاعاً لكم و للسيارة ) چنان چه « متاعاً » مفعول له باشد بيانگر علت تجويز صيد و طعام بوده و در نتيجه حكم حليت دائر مدار آن مي باشد بنابراين شكار دريايي تنها در صورت تمتع و بهره وري مجاز شمرده شده است . ( 1 )

2 . شكار حيوان دوزيستي

شكار حيوان دوزيستي كه جايگاه اصلي زندگي اش آب باشد ، بر محرم حرام و موجب كفاره است ( حرّم عليكم صيد البرّ ما دمتم حرماً ) .

امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : « كلّ شيء يكون اصله في البحر و يكون في البرّ والبحر فلا ينبغي للمحرم ان يقتله فان قتله فعليه الجزاء كما قال الله عزّوجلّ ( حرّم عليكم . . . ) » . ( 2 )

3 . صيد حيوانات صحرايي يا خوردن آن در حال احرام بي تقوايي است ( حرّم عليكم صيد البرّ ما دمتم حرماً و اتّقوا الله ) . ( 3 )

4 . ايمان به قيامت و محاسبه اعمال ، عامل بازدارنده از گناه است ( و اتّقوا الله الّذي اليه تحشرون ) . ( 4 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . راهنما / ج 4 / ص 591 ؛ جامع البيان / ج 5 / ص 45 ؛ روح المعاني / ج 7 / ص 30 .

2 . راهنما / ج 4 / ص 593 ؛ بحارالانوار / ج 99 / ص 159 .

3 . تفسير نور / ج 3 / ص 169 .

4 . تفسير نور / ج 3 / ص 169 .


129


ــــــــ 19 ــــــــ

كعبه مركز قيام جامعه اسلامي

( جعل الله الكعبة البيت الحرام قياماً للنّاس و الشّهر الحرام و الهديَ و القلائد ذلك لتعلموا انّ الله يعلم ما في السماوات و ما في الارض و انّ الله بكلّ شيء عليم ) . ( 1 )

ترجمه

خداوند ، كعبه ـ بيت الحرام ـ را وسيله اي براي استواري و سامان بخشيدن به كار مردم قرار داده و همچنين ماه حرام و قرباني هاي بي نشان و قرباني هاي نشان دار را ؛ اين گونه احكام ( حساب شده و دقيق ، ) به خاطر آن است كه بدانيد خداوند ، آن چه در آسمان ها و آن چه در زمين است ، مي داند و خدا به هر چيزي داناست .

تفسير

آيه شريفه به اهميت كعبه و اثر آن در زندگي اجتماعي مسلمانان اشاره مي كند و مي فرمايد خداوند خانه كعبه را مايه قوام شما قرار داد زيرا هدايت شما مسلمانان قوامش به كعبه است .

خداوند كعبه را احترام كرد و آن را بيت الحرام ناميد و به همين منظور جنگ در برخي از ماه ها را حرام كرد تا مراسم حج در محيطي امن و آرام انجام گيرد و جان و مال مردم از دستبرد دشمن در امان باشد . به خاطر حرمت اين سرزمين بود كه قرباني هاي بانشان و بي نشان را جعل فرمود تا تغذيه مردم در ايامي كه به مراسم حج اشتغال دارند ، تأمين گردد .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مائده / 97 .


130


اين دستورات عميق و حساب شده درباره حرمت مكه ، ماه هاي حرام و اموري مانند قرباني هاي بانشان و بي نشان و . . . را فردي مي تواند تنظيم كند كه از عمق قوانين تكويني آگاه باشد و خدا چون آن چه را در آسمان ها و زمين است مي داند به خوبي مطلع است كه چه احكامي موافق مصلحت و نفع بندگانش مي باشد زيرا او به هر چيزي كاملا دانا است . ( 1 )

كعبه در اصل از ماده كعب به معناي برآمدگي پشت پا است ، پس به هر نوع بلندي و برآمدگي اطلاق شده و اگر به مكعب نيز مكعب گفته مي شود ، به خاطر آن است كه از هر چهارطرف داراي برآمدگي است ، به هر حال اين كلمه ( كعبه ) هم اشاره به بلندي ظاهري خانه خداست و هم رمزي از عظمت و بلندي مقام آن است . ( 2 )

نكته ها

1 . نقش اساسي كعبه

كعبه مايه قوام جامعه اسلامي است زيرا قوام يك جامعه نياز به وحدت و امنيت و تأمين مسائل غذايي دارد . از آن جا كه مراسم حج بايد در يك مركز تحقق پذيرد ، بايد مسلمانان گرد كعبه بيايند و تجمع پيدا كنند ( الكعبه ) و از آن جا كه بايد اين مراسم عبادي در محيط امن و آرام صورت پذيرد ، آن مكان را داراي حرمت و احترام قرار داد ( البيت الحرام ) و از آن جا كه بايد تغذيه مردم در ايامي كه اشتغال به حج دارند تأمين شود ، به قرباني اشاره كرده است ( الهدي ) . ( 3 )

و خلاصه كعبه نقش اساسي در قوام زندگي مادي و معنوي مردم دارد . امام صادق ( عليه السلام ) در اين باره مي فرمايد : « جعلها الله لدينهم و معيشتهم » . ( 4 )

2 . سبب نامگذاري كعبه به بيت الله الحرام

مشركان ، حق ورود به خانه خدا را ندارند ، امام صادق ( عليه السلام ) درباره سبب نامگذاري كعبه به بيت الله الحرام مي فرمايد : « انّه حرّم علي المشركين ان يدخلوه » . ( 5 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نمونه / ج 5 / ص 90 .

2 . نمونه 5 / 92 .

3 . نمونه / ج 5 / ص 90 .

4 . عياشي / ج 1 / ص 346 .

5 . نورالثقلين / ج 1 / ص 680 .


131


3 . كعبه پايه حيات اجتماعي

خداوند متعال كعبه و برخي از ماه هايي كه حج در آن انجام مي شود و بعضي از اموري كه با حج ارتباط دارد مانند قرباني براي آن حرمت و احترام قائل شد و غرض الهي اين بوده كه كعبه را پايه حيات اجتماعي مردم قرار دهد و آن را قبله گاه مردم معرفي كرد تا انسان ها در نماز ، قلب و چهره خود را متوجه آن كنند و نيز اموات و ذبيحه هاي خويش را به سوي آن توجه دهند و در هر حال به كعبه احترام بگذارند و در نتيجه جمعيت واحدي را تشكيل دهند كه بر اين اساس دين آن ها زنده و پايدار گردد . ( 1 )

4 . عوامل قوام جامعه اسلامي

خداوند متعال چهار امر را مايه قيام و قوام جامعه انساني دانست :

الف . كعبه كه به وسيله زيارت آن مردم از سراسر جهان به آن جا مي آيند و مبادلات اقتصادي انجام مي دهند .

ب . ماه حرام كه به خاطر آن ترس و وحشت از مردم زائل مي شود و در اين زمان به مسافرت مي روند و كسب و تجارت انجام مي دهند .

ج . قرباني بي نشان .

د . قرباني نشان دار ، كه هردو عامل تأمين نياز فقرا و مستمندان مي شود . ( 2 )

5 . علم گسترده خداوند

فرمان به انجام مناسك حج و محترم شمردن كعبه براي رسيدن به جامعه اي داراي قوام فرماني برخاسته از علم گسترده خداوند است ( جعل الله الكعبة . . . ذلك لتعلموا ان الله يعلم ما في السماوات و ما في الارض ) چون توجه به نقش كعبه و ماه هاي حرام و قرباني در قوام جامعه آدمي را به علم خداوند رهنمون مي سازد الزاماً بايد جعل آن ها براي تأمين اين هدف عالمانه باشد . ( 3 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . الميزان / ج 6 / ص 224 .

2 . تفسير كبير / ج 12 / ص 107 ؛ روح المعاني / ج 7 / ص 35 .

3 . الميزان / ج 6 / ص 224 ؛ في ظلال / ج 2 / ص 983 ؛ راهنما / ج 4 / ص 596 ؛ جامع البيان / ج 5 / ص 50 .


132


ــــــــ 20 ــــــــ

برائت از مشركان در حج

( برائة من الله و رسوله الي الّذين عاهدتم من المشركين * فسيحوا في الارض اربعة اشهر و اعلموا انّكم غير معجزي الله و انّ الله مخزي الكافرين ) . ( 1 )

ترجمه

( اين ، اعلامِ ) بيزاريِ از سوي خدا و پيامبر او ، به كساني از مشركان است كه با آن ها عهد بسته ايد ! ( 1 ) با اين حال ، چهار ماه ( مهلت داريد كه آزادانه ) در زمين سير كنيد ( و هر جا مي خواهيد برويد و بينديشيد ) و بدانيد شما نمي توانيد خدا را ناتوان سازيد ( و از قدرت او فرار كنيد و بدانيد ) خداوند خوار كننده ي كافران است . ( 2 )

تفسير

در محيط دعوت اسلام گروه هاي مختلفي وجود داشتند كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) با هريك از آن ها طبق موضع گيري هايشان رفتار مي كرد :

گروهي با پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) هيچ گونه پيماني نداشتند و پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در مقابل آن ها نيز هيچ گونه تعهدي نداشت .

گروه هاي ديگري در حديبيه و مانند آن پيمان ترك مخاصمه با رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) بسته بودند ، اين پيمان ها بعضي داراي مدت معين بود و بعضي مدتي نداشت .

در اين ميان بعضي از طوايفي كه با پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) پيمان بسته بودند يك جانبه و بدون هيچ مجوّزي پيمانشان را به خاطر همكاري آشكار با دشمنان اسلام شكستند و يا در صدد از ميان بردن رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) برآمدند همانند يهود « بني نضير » و « بني قريظه » . پيامبر ( صلّي الله عليه وآله )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . توبه / 1 ـ 2 .


133


هم در مقابل آن ها شدت عمل به خرج داد و همه را از مدينه طرد كرد ولي قسمتي از پيمان ها هنوز به قوّت خود باقي بود ، اعم از پيمان هاي مدت دار و بدون مدت .

آيه اوّل مورد بحث به تمام مشركان پيمان شكن اعلام مي كند كه هرگونه پيماني با مسلمانان داشتند لغو خواهد شد و مي گويد اين اعلام برائت و بيزاري خداوند و پيامبرش از مشركاني كه با آن ها عهد بسته ايد ، مي باشد ( برائة من الله و رسوله الي الّذين عاهدتم من المشركين ) .

سپس براي آن ها يك مهلت چهار ماهه قائل مي شود كه در اين مدت بينديشند و وضع خود را روشن سازند و پس از انقضاي چهار ماه يا بايد دست از آيين بت پرستي بكشند و يا آماده پيكار گردند و مي گويد : چهار ماه در زمين آزادانه به هركجا مي خواهيد برويد ( ولي بعد از چهار ماه وضع دگرگون خواهد شد ) ( فسيحوا في الارض اربعة اشهر ) .

اما بدانيد كه شما نمي توانيد خداوند را ناتوان سازيد و از قلمرو قدرت او بيرون رويد ( واعلموا انّكم غير معجزي الله ) و نيز بدانيد كه خداوند كافران مشرك و بت پرست را سرانجام خوار و رسوا خواهد ساخت ؛ ( و انّ الله مخزي الكافرين ) . ( 1 )

نكته ها

1 . آيا القاي يك جانبه پيمان صحيح است ؟

پاسخ : اوّلا به طوري كه در آيه 7 و 8 سوره توبه تصريح شده اين لغو پيمان بدون مقدمه نبوده است بلكه از آن ها نشانه هايي بر نقض پيمان آشكار شده بود و آن ها آماده بودند در صورت توانايي بدون كمترين اعتنا به پيمان هايي كه با مسلمان ها دارند ضربه كاري را بر آن ها وارد سازند .

اين كاملا منطقي است كه اگر انسان ببيند دشمن خود را آماده براي شكستن پيمان مي كند و علائم و قرائن آن در اعمال او به قدر كافي به چشم مي خورد پيش از آن كه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نمونه / ج 7 / ص 281 .


134


غافلگير شود اعلام لغو پيمان كرده و در برابر او به پا خيزد .

ثانياً در پيمان هايي كه به خاطر شرايط خاص بر قوم و ملتي تحميل مي شود و آن ها خود را ناگزير از پذيرش آن مي بينند چه مانعي دارد كه پس از قدرت و توانايي اين گونه پيمان ها را به طور يك جانبه لغو كنند . ( 1 )

ثالثاً لغو پيمان مشركان به شكل غافلگيرانه صورت نگرفت بلكه چهار ماه به آن ها مهلت داده شد ، شايد دست از اين آيين خرافي بردارند .

به همين دليل مي بينيم بسياري از بت پرستان از اين مهلت چهار ماهه استفاده كردند و با مطالعه بيشتر در تعليمات اسلام به آغوش آن بازگشتند . ( 2 )

2 . اين چهار ماه از كي شروع شد ؟

در پاسخ اين سؤال بين مفسران گفتگو است اما آن چه از ظاهر آيات فوق برمي آيد اين است كه شروع آن از زماني بود كه اين اعلاميه براي عموم خوانده شد و مي دانيم كه روز خواندن آن روز عيد قربان ، دهم ماه ذي الحجه بود . بنابراين پايان آن روز دهم ماه ربيع الاوّل از سال بعد محسوب مي شود .

حديثي كه از امام صادق ( عليه السلام ) نقل شده نيز اين مطلب را تأييد مي كند . ( 3 )

3 . انشاء حكم بر برائت از مشركان

اين آيه تنها صرف تشريع نيست بلكه متضمن انشاء حكم و قضاء بر برائت از مشركين زمان نزول آيه است ، به دليل اين كه اگر صرف تشريع بود ، رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) را در برائت شريك نمي كرد ، چون دأب قرآن بر آن است كه حكم تشريعي صرف را در حكم خود شريك نمي سازد . ( 4 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مجمع البيان / ج 5 / ص 55 ؛ تفسير كبير / ج 15 / ص 226 ؛ نمونه / ج 7 / ص 283 ؛ جامع الاحكام / ج 8 / ص 87 .

2 . نمونه / ج 7 / ص 283 .

3 . مجمع البيان / ج 5 / ص 5 ؛ روح المعاني / ج 10 / ص 44 ؛ نمونه / ج 7 / ص 285 .

4 . كهف / 26 .


135


بنابراين مراد آيه اين است كه خداوند قضا رانده به اين كه از مشركين كه شما با آنان معاهده بسته ايد امان برداشته شود و اين برداشته شدن امان جزافي و عهد شكني بدون مجوز نيست ، چون خداوند بعد از چند آيه مجوز آن را بيان نموده و مي فرمايد : هيچ وثوقي به عهد مشركين نيست چون اكثرشان فاسق گشته و مراعات حرمت عهد را نكرده و آن را شكستند ، به همين جهت خداوند مقابله به مثل يعني لغو عهد را براي مسلمين نيز تجويز كرده است و فرموده ( و امّا تخافن من قوم خيانة فانبذ اليهم علي سواء انّ الله لا يحبّ الخائنين ) و هرگاه از مردمي ترسيدي كه ( در پيمانداري ) خيانت كنند تو نيز مانند ايشان عهدنامه شان را نزدشان پرتاب كن ( 1 ) ليكن با اين كه دشمن عهدشكني كرده خداوند راضي نشد كه مسلمانان بدون اعلام لغويت عهد آنان را بشكنند ، بلكه دستور داد نقض خود را به ايشان اعلام كنند تا ايشان به خاطر بي اطلاعي از آن به دام نيفتند . آري خداوند با اين دستور خود مسلمانان را حتي از اين مقدار خيانت منع فرمود .

و اگر آيه مورد بحث مي خواست شكستن عهد را حتي در صورتي كه مجوزي از ناحيه كفار نباشد تجويز كند ، مي بايستي ميانه كفار عهدشكن و كفار وفادار به عهد فرقي نباشد و حال آن كه در دو آيه بعد كفار وفادار به عهد را استثناء كرده است . ( 2 )

4 . اعلام برائت توسط اميرالمؤمنين ( عليه السلام )

تقريباً تمام مفسران و مورخان اتفاق نظر دارند كه هنگامي كه اين سوره با آيات نخستين آن نازل شد و پيمان هايي را كه مشركان با پيامبر اسلام ( صلّي الله عليه وآله ) داشتند لغو كرد ، پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) براي ابلاغ اين فرمان ، آن را به ابوبكر داد تا در موقع حج در مكه براي عموم مردم بخواند ، سپس آن را گرفت و به علي ( عليه السلام ) داد و علي ( عليه السلام ) مأمور ابلاغ آن گرديد و در مراسم حج به همه مردم ابلاغ كرد . ( 3 )

ماجراي تلاوت آيات اين سوره توسط علي ( عليه السلام ) در كتب اهل سنت نيز آمده و از

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . انفال / 58 .

2 . الميزان / ج 9 / ص 226 .

3 . نمونه / ج 7 / ص 275 .


136


اصحاب كساني همچون ابوبكر و علي ( عليه السلام ) ، ابن عباس ، انس بن مالك ، جابربن عبدالله انصاري آن را روايت كرده اند و در مدارك بسياري نقل شده است . ( 1 )

5 . ناسازگاري رحمت با برائت

از حضرت علي ( عليه السلام ) روايت شده : « انّه لم ينزل ( بسم الله الرّحمن الرّحيم ) علي رأس سورة برائة لانّ بسم الله للامان و الرّحمة و نزلت برائة للرفع الامان بالسّيف ؛ ( بسم الله الرحمن الرّحيم ) در اوّل سوره برائت نازل نشده زيرا بسم الله براي امان و رحمت است و سوره برائت براي برداشتن امان به وسيله شمشير نازل شده است » . ( 2 )

6 . تعيين ماه هاي حرام

از اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) درباره قول خداي عزوجل ( فسيحوا في الارض اربعة اشهر ) روايت شده است : « هي عشرون من ذي الحجة و المحرم و صفر و شهر ربيع الاول و عشر من ربيع الآخر » . ( 3 )

آن چهار ماه بيست روز از آخر ذي حجه و تمام محرم و صفر و ماه ربيع الاوّل و ده روز اول ربيع الاخر است . ( 4 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تفسير نور / ج 9 / ص 13 ؛ مسند احمد بن حنبل / ح 3 ، 212 و 283 / ج 1 / ص 151 و 330 ؛ مستدرك صحيحين / ج 3 / ص 51 ؛ تفسير المنار / ج 10 / ص 157 ؛ تفسير طبري / ج 10 / ص 46 ؛ تفسير ابن كثير / ج 2 / ص 322 ـ 323 ؛ احقاق الحق / ج 5 / ص 368 ؛ فضائل خمسه / ج 2 / ص 342 ؛ در الغدير / ج 6 / ص 338 نام 73 نفر كه اين ماجرا را نقل كرده اند آمده است . مثل فخر رازي و آلوسي كه در تفسيرهايشان ذكر كرده اند .

2 . راهنما / ج 7 / ص 12 .

3 . كافي / ج 4 / ص 290 / ح 3 ؛ تفسير برهان / ج 2 / ص 101 / ح 4 ؛ مجمع البيان / ج 5 / ح 6 ؛ نورالثقلين /ج 2 / ح 182 .

4 . راهنما / ج 7 / ص 15 .


137


ــــــــ 21 ــــــــ

حج اكبر

( و اذان من الله و رسوله الي النّاس يوم الحجّ الاكبر انّ الله بريء من المشركين و رسوله فان تبتم فهو خير لكم و ان تولّيتم فاعلموا انّكم غير معجزي الله و بشّر الّذين كفروا بعذاب اليم * الاّ الّذين عاهدتم من المشركين ثمّ لم ينقصوكم شيئاً و لم يظاهروا عليكم احداً فاتمّوا اليهم عهدهم الي مدّتهم انّ الله يحبّ المتّقين ) . ( 1 )

ترجمه

و اين ، اعلامي است از ناحيه ي خدا و پيامبرش به ( عموم ) مردم در روز حج اكبر [ = روز عيد قربان ] كه : خداوند و پيامبرش از مشركان بيزارند ! با اين حال ، اگر توبه كنيد ، براي شما بهتر است و اگر سرپيچي نماييد ، بدانيد شما نمي توانيد خدا را ناتوان سازيد ( و از قلمرو قدرتش خارج شويد ) و كافران را به مجازات دردناك بشارت ده ! ( 3 ) مگر كساني از مشركان كه با آن ها عهد بستيد و چيزي از آن را در حقّ شما فرو گذار نكردند ، و احدي را بر ضدّ شما تقويت ننمودند ؛ پيمان آن ها را تا پايان مدّتشان محترم بشمريد ؛ زيرا خداوند پرهيزگاران را دوست دارد . ( 4 )

تفسير

در اين آيات بار ديگر موضوع الغاي پيمان هاي مشركان با تأكيد بيشتري عنوان شده است و حتي تاريخ اعلام آن را تعيين مي كند و مي گويد : اين اعلامي است از طرف خدا و پيامبرش به عموم مردم در روز حجّ اكبر كه خداوند و فرستاده او از مشركان

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . توبه / 3 ـ 4 .


138


بيزارند ( و اذان من الله و رسوله الي الناس يوم الحج الاكبر ان الله بريء من المشركين و رسوله . . . ) .

در حقيقت خداوند مي خواهد با اين اعلام عمومي در سرزمين مكه و آن هم در روز بزرگ راه هاي بهانه جويي دشمن را ببندد و زبان بدگويان و مفسده جويان را قطع كند تا نگويند ما را غافلگير ساختند و ناجوانمردانه به ما حمله كردند .

قابل توجه اين كه تعبير « الي الناس » به جاي « الي المشركين » نشان مي دهد كه لازم بوده است به همه مردمي كه در آن روز در مكه حاضر مي شوند اين پيام ابلاغ شود تا غير مشركان نيز گواه بر اين موضوع باشند .

سپس روي سخن را به خود مشركان كرده و از طريق تشويق و تهديد براي هدايت آن ها كوشش مي كند ، نخست مي گويد : اگر توبه كنيد و به سوي خدا باز گرديد و دست از اين آيين بت پرستي برداريد به نفع شمااست ( فان تبتم فهو خير لكم ) ؛ يعني قبول آيين توحيد به نفع شما و جامعه شما و دنيا و آخرت خودتان است و اگر نيك بينديشيد همه نابساماني هايتان در پرتو آن سامان مي يابد نه اين كه سودي براي خدا و پيامبر در بر داشته باشد .

بعد به مخالفان متعصب و لجوج هشدار مي دهد كه اگر از اين فرمان كه ضامن سعادت خودتان است سر پيچي كنيد بدانيد هرگز نمي توانيد خداوند را ناتوان سازيد و از قلمرو قدرت او بيرون رويد ( و ان توليتم فاعلموا انكم غير معجزي الله ) .

و در پايان اين آيه به كساني كه با سرسختي مقاومت مي كنند اعلام خطر مي نمايد و مي گويد : كافران بت پرست را به عذاب دردناك بشارت ده ( و بشر الّذين كفروا بعذاب اليم ) .

همان گونه كه سابقاً هم اشاره كرديم اين الغاي يك جانبه پيمان هاي مشركان مخصوص كساني بود كه نشانه هايي بر آمادگي براي پيمان شكني از آن ها ظاهر شده بود ، لذا در آيه بعد يك گروه را استثنا كرده مي گويد : مگر آن دسته از مشركين كه با آن ها پيمان


139


بسته ايد و هيچ گاه برخلاف شرايط پيمان گام برنداشتند و كم و كسري در آن ايجاد نكردند و نه احدي را بر ضد شما تقويت نمودند ( الاّ الّذين عاهدتم من المشركين ثمّ لم ينقصوكم شيئاً و لم يظاهروا عليكم احداً ) .

در مورد اين گروه تا پايان مدت به عهد و پيمانشان وفادار باشيد ( فاتمّوا اليهم عهدهم الي مدّتهم ) ؛ زيرا خداوند پرهيزكاران و آن ها را كه از هرگونه پيمان شكني و تجاوز اجتناب مي كنند ، دوست مي دارد ( انّ الله يحبّ المتّقين ) . ( 1 )

« حجّ اكبر » كدام است ؟ در ميان مفسران درباره منظور از روز « حجّ اكبر » گفتگو است اما آن چه از بسياري از روايات كه از طريق اهل بيت ( عليهم السلام ) و اهل سنت نقل شده استفاده مي شود اين است كه منظور از آن روز دهم ذي الحجه ، روز عيد قربان و به تعبير ديگر « يوم النّحر » است .

پايان يافتن مدت چهار ماه تا روز دهم ماه ربيع الثّاني طبق آن چه در منابع اسلامي آمده دليل ديگري بر اين موضوع است . به علاوه در روز عيد قربان در واقع قسمت اصلي اعمال حج پايان مي يابد و از اين رو روز حج مي توان به آن اطلاق كرد .

و اما اين كه چرا آن را « اكبر » گفته اند به خاطر آن است كه در آن سال همه گروه ها اعم از مسلمانان و بت پرستان ( طبق سنتي كه از قديم داشتند ) در مراسم حج شركت كرده بودند ولي اين كار در سال هاي بعد به كلي موقوف شد .

علاوه بر تفسير فوق كه در روايات اسلامي نيز آمده و تفسير ديگري نيز وجود دارد و آن اين كه منظور از آن مراسم حج است ، در مقابل مراسم عمره كه « حجّ اصغر » ناميده مي شود .

اين تفسير نيز در پاره اي از روايات آمده است و هيچ مانعي ندارد كه هردو علت توأماً سبب اين نامگذاري شده باشد . ( 2 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نمونه / ج 7 / ص 286 .

2 . تفسير كبير / ج 15 / ص 229 ؛ جامع الاحكام / ج 8 / ص 69 ؛ روح المعاني / ج 10 / ص 146 ؛ نمونه / ج 7 / ص 289 ؛ الميزان / ج 9 / ص 229 ـ 230 .


140


نكته ها

1 . مواد چهار گانه اي كه در آن روز اعلام شد

گرچه قرآن اعلام بيزاري و برائت خدا را از مشركان به صورت سر بسته بيان كرده است اما از روايات اسلامي استفاده مي شود كه علي ( عليه السلام ) مأمور بود چهار موضوع را به مردم ابلاغ كند :

1 . الغاي پيمان مشركان .

2 . عدم حقّ شركت آن ها در مراسم حج در سال آينده .

3 . ممنوع بودن طواف افراد عريان و برهنه كه تا آن زمان در ميان مشركان رايج بود .

4 . ممنوع بودن ورود مشركان در خانه خدا .

در تفسير مجمع البيان از امام باقر ( عليه السلام ) نقل شده كه حضرت علي ( عليه السلام ) در مراسم حجّ آن سال خطبه اي خواند و فرمود : « لا يطوفنّ بالبيت عريان و لا يحجّن البيت مشرك و ما كانت له مدّة فهو الي مدّته و من لم يكن له مدة فمدته اربعة اشهر ؛ از اين پس هيچ برهنه اي نبايد طواف خانه خدا بيايد و هيچ بت پرستي حق شركت در مراسم حج ندارد و آن هايي كه پيمانشان با پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) مدت دارد تا پايان مدت محترم است و آن ها كه پيمانشان مدت ندارد مدتش چهار ماه خواهد بود » .

در بعضي از روايات ديگر اشاره به موضوع چهارم يعني عدم دخول بت پرستان در خانه كعبه شده است .

2 . چه كساني پيمان مدت دار داشتند ؟

از گفتار مورخان و بعضي مفسران چنين استفاده مي شود كه آن ها گروهي از طايفه « بني كنانة » و « بني ضمرة » بودند كه نه ماه از مدت پيمان ترك مخاصمه آن ها باقي مانده بود و چون به مواد پيمان وفادار مانده بودند و در تقويت دشمنان اسلام شركت


141


نداشتند ، پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) تا پايان مدت نسبت به پيمانشان وفادار ماند .

بعضي ديگر طايفه اي از « بني خزاعة » را جزء اين گروه كه پيمانشان مدت داشت ، دانسته اند . ( 1 )

3 . تحريم روابط با مشركان

صدور بيانيه برائت از مشركان ( تحريم روابط مسلمانان با آنان ) از سوي خدا و پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و دستور ابلاغ آن به عموم مردم حاضر در مراسم حج ( و اذان من الله و رسوله الي النّاس . . . انّ الله بريء من المشركين و رسوله ) « برئ » از « برائت » است و « برائت » به معناي فاصله گرفتن و جدا شدن مي باشد . اعلام برائت خدا و رسول از مشركان دستوري است به مسلمانان كه روابط و پيوندهاي خود را با مشركان بگسلند و به اصطلاح آنان را تحريم كنند . ( 2 )

4 . روز ابلاغ برائت

دهم ذي الحجه سال نهم هجرت روز ابلاغ پيام برائت خدا و پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) به عموم مردم حاضر در مراسم حج ( و اذان من الله و رسوله الي النّاس يوم الحجّ الاكبر ) بر اساس نظر مفسران سال نهم هجرت سال اعلام برائت است و بر پايه رواياتي كه از ائمه معصومين ( عليهم السلام ) رسيده است ، روز حجّ اكبر دهم ذي الحجه است . ( 3 )

5 . قدرت خداوند

اعلام قدرت بي انتهاي خداوند به مشركان صدر اسلام و تذكر به بيهوده بودن مقاومت در برابر او ( فَاعلموا انّكم غير معجزي الله ) « عجز » مقابل « قدرت » و « اعجاز » ( مصدر معجزين ) به معناي ناتوان كردن و به زانو درآوردن است . ( 4 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مجمع البيان / ج 5 / ص 9 ؛ تفسير كبير / ج 15 / ص 222 ؛ روح المعاني / ج 10 / ص 43 .

2 . راهنما / ج 7 / ص 17 .

3 . راهنما / ج 7 / ص 18 .

4 . راهنما / ج 7 / ص 14 .


142


6 . تهديد خداوند به مشركان

تهديد خداوند به مشركان پيمان شكن صدر اسلام به شكست خفت بار و خوار كننده در صورت تسليم نشدن و پاي فشردن بر شرك و كفر ( فَاعلموا انّكم غير معجزي الله و انّ الله مخزي الكافرين ) « اخزاء » ( مصدر مخزي ) به معناي خوار و خفيف كردن است . به كارگيري اسم فاعل به جاي فعل در جمله « و انّ الله مخزي الكافرين » بيانگر سنت قطعي خداوند درباره شكست كفر و كفرپيشگان بوده و تهديدي براي مشركان پيمان شكن است ! ( 1 )

7 . نمونه ي نقض پيمان

كمك به دشمنان اسلام عليه مسلمانان از موارد نقض پيمان از سوي مشركان معاند صدر اسلام بود ( الاّ الّذين عاهدتم من المشركين . . . و لم يظهروا عليكم احداً ) . ( 2 )

8 . لزوم وفاداري به پيمان

وفاداري به پيمان عدم تعرض مادامي كه طرف معاهده بر آن پايبند باشد لازم است ( الاّ الّذين عاهدتم من المشركين ثمّ لم ينقضوكم شيئاً . . . فاتمّوا اليهم عهدهم ) . ( 3 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . راهنما / ج 7 / ص 14 .

2 . راهنما 7 / 21 .

3 . راهنما 7 / 22 .


143


ــــــــ 22 ــــــــ

تجاوزكاران پيمان شكن

( كَيْفَ يَكُونُ لِلْمُشْرِكِينَ عَهْدٌ عِندَ اللَّهِ وَعِندَ رَسُولِهِي إِلاَّ الَّذِينَ عَـهَدتُّمْ عِندَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ فَمَا اسْتَقَـمُواْ لَكُمْ فَاسْتَقِيمُواْ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ * كَيْفَ وَإِن يَظْهَرُواْ عَلَيْكُمْ لاَ يَرْقُبُواْ فِيكُمْ إِلاًّ وَلاَ ذِمَّةً يُرْضُونَكُم بِأَفْوَ هِهِمْ وَتَأْبَي قُلُوبُهُمْ وَأَكْثَرُهُمْ فَـسِقُونَ * اشْتَرَوْاْ بِـَايَـتِ اللَّهِ ثَمَنًا قَلِيلاً فَصَدُّواْ عَن سَبِيلِهِيإِنَّهُمْ سَآءَ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ * لاَ يَرْقُبُونَ فِي مُؤْمِن إِلاًّ وَلاَ ذِمَّةً وَأُوْلَـلـِكَ هُمُ الْمُعْتَدُونَ ) ( 1 )

ترجمه

چگونه براي مشركان پيماني نزد خدا و رسول او خواهد بود ( در حالي كه آن ها همواره آماده ي شكستن پيمانشان هستند ) ؟ ! مگر كساني كه نزد مسجد الحرام با آنان پيمان بستيد ( و پيمان خود را محترم شمردند ) تا زماني كه در برابر شما وفادار باشند ، شما نيز وفاداري كنيد ، كه خداوند پرهيزگاران را دوست دارد . ( 7 ) چگونه ( پيمان مشركان ارزش دارد ) ، در حالي كه اگر بر شما غالب شوند ، نه ملاحظه ي خويشاوندي با شما را مي كنند و نه پيمان را ؟ ! شما را با زبان خود خشنود مي كنند ، ولي دل هايشان ابا دارد و بيشتر آن ها فرمانبردار نيستند . ( 8 ) آن ها آيات خدا را به بهاي كمي فروختند و ( مردم را ) از راه او باز داشتند ؛ آن ها اعمال بدي انجام مي دادند ! ( 9 ) ( نه تنها در باره ي شما ، ) درباره ي هيچ فرد باايماني رعايت خويشاوندي و پيمان را نمي كنند ؛ و آن ها همان تجاوزكارانند . ( 10 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . توبه / 7 ـ 10 .


144


تفسير

همان گونه كه در آيات قبل ديديم اسلام پيمان هاي مشركان و بت پرستان را ( مگر گروه خاصي ) لغو كرد ، تنها چهار ماه به آن ها مهلت داد تا تصميم خود را بگيرند ، در آيات مورد بحث دليل و علت اين كار را بيان مي كند ، نخست به صورت استفهام انكاري مي گويد : « چگونه ممكن است مشركان عهد و پيماني نزد خدا و نزد پيامبرش داشته باشند ؟ ! » ؛ ( كيف يكون للمشركين عهد عند الله و عند رسوله ) يعني اين ها با اين اعمال و اين همه كارهاي خلافشان نبايد انتظار داشته باشند كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) به طور يك جانبه به پيمان ها آن ها وفادار باشد .

بعد بلافاصله يك گروه را كه در اعمال خلاف و پيمان شكني با ساير مشركان شريك نبودند استثنا كرده ، مي گويد : « مگر كساني كه با آن ها نزد مسجد الحرام پيمان بستيد » ؛ ( الا الذين عاهدتم عند المسجد الحرام ) . « اين گروه مادام كه به پيمانشان در برابر شما وفادار باشند شما هم وفادار بمانيد » ؛ ( فما استقاموا لكم فاستقيموا لهم ) . « زيرا خداوند پرهيزكاران و آن ها كه از هر گونه پيمان شكني اجتناب ميورزند دوست دارد » ؛ ( ان الله يحب المتقين ) .

در آيه ي بعد همين موضوع با صراحت و تأكيد بيشتري بيان شده است و باز به صورت استفهام انكاري مي گويد : « چگونه ممكن است عهد و پيمان آن ها را محترم شمرد در حالي كه اگر آن ها بر شما غالب شوند هيچ گاه نه مراعات خويشاوندي با شما را مي كنند و نه پيمان را » ؛ ( كيف و ان يظهروا عليكم لا يرقبوا فيكم الا و لا ذمة ) .

« ال » به معناي خويشاوندي است و بعضي آن را به معناي عهد و پيمان دانسته اند ، در صورت اوّل منظور اين است كه قريش اگر چه خويشاوند پيامبر و گروهي از مسلمانان بودند ، ولي هنگامي كه خودشان كمترين اعتنايي به اين موضوع نداشته باشند و احترام خويشاوندي را رعايت ننمايند ، چگونه انتظار دارند پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و مسلمانان در مورد آن ها رعايت كنند و در صورت دوم تأكيدي براي « ذمه » كه آن هم به معناي عهد و پيمان است محسوب مي شود .


145


راغب در كتاب « مفردات » ريشه اين كلمه را از « اليل » به معناي درخشندگي مي داند چه اين كه پيمان هاي محكم و خويشاوندي هاي نزديك داراي درخشندگي خاصي هستند . ( 1 )

بعد قرآن اضافه مي كند كه هيچ گاه فريب سخنان دلنشين و الفاظ به ظاهر زيباي آن ها را نخوريد ؛ زيرا « آن ها مي خواهند شما را با دهان خود راضي كنند ، ولي دل هاي آن ها از اين موضوع ابا دارد » ؛ ( يرضونكم بافواههم و تأبي قلوبهم ) ، دل هاي آن ها از كينه و انتقام جويي و قساوت و سنگدلي و بي اعتنايي به عهد و پيمان و رابطه ي خويشاوندي پر است ، اگر چه با زبان خود اظهار دوستي و مودت كنند و در پايان آيه اشاره به ريشه ي اصلي اين موضوع كرده ، مي گويد : « و بيشتر آن ها فاسق و نافرمانبردارند » ؛ ( و اكثرهم فاسقون ) .

در آيه ي بعد يكي از نشانه هاي فسق و نافرمانبرداري آن ها را چنين توضيح مي دهد : « آن ها آيات خدا را با بهاي كمي معامله كردند و به خاطر منافع زود گذر مادي و ناچيز خود ، مردم را از راه خدا باز داشتند » ؛ ( اشتروا بـايات الله ثمناً قليلا فصدّوا عن سبيله ) . در رواياتي چنين آمده كه « ابوسفيان » غذايي ترتيب داد و جمعي از مردم را به مهماني فرا خواند تا از اين طريق عداوت آن ها را در برابر پيامبر اسلام ( صلّي الله عليه وآله ) برانگيزد .

بعضي از مفسران آيه ي فوق را اشاره به اين داستان دانسته اند ، ولي ظاهر اين است كه آيه مفهوم وسيعي دارد كه اين ماجرا و ساير ماجراهاي بت پرستان را شامل مي شود كه براي حفظ منافع مادي و زودگذر خويش از آيات خدا چشم پوشيدند . بعد مي گويد : « چه عمل بدي آن ها انجام دادند » ؛ ( انهم ساء ما كانوا يعملون ) .

هم خود را از سعادت و هدايت و خوشبختي محروم ساختند و هم سدّ راه ديگران شدند و چه عملي از اين بدتر كه انسان هم بار گناه خويش را بر دوش كشد و هم بار گناه ديگران را .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مجمع البيان / ج 5 / ص 14 ؛ نمونه / ج 7 / ص 296 ـ 289 ؛ روح المعاني / ج 10 / ص 55 .


146


در آخرين آيه ي مورد بحث بار ديگر گفتار سابق را تأكيد مي كند كه : « اين مشركان اگر دستشان برسد ، در باره ي هيچ فرد باايماني كمترين ملاحظه ي خويشاوندي و عهد و پيمان را نخواهند كرد » ؛ ( لا يرقبون في مؤمن الا و لا ذمة ) ، « چرا كه اين ها اصولا مردمي تجاوزكارند » ؛ ( و اولئك هم المعتدون ) ، نه تنها در باره ي شما ، بلكه در مورد هر كس كه توانايي داشته باشند دست به تجاوز مي زنند .

گرچه مضمون آيه ي فوق بحثي را كه در آيات گذشته آمده تأكيد مي كند ، ولي تفاوت و اضافه اي نسبت به آن دارد و آن اين كه در آيات گذشته سخن از ياران پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و مسلماناني بود كه در گرد او بودند ، ولي در اين آيه سخن از هر فرد باايماني است ؛ يعني شما در نظر آن ها خصوصيتي نداريد ، بلكه هر كس كه مؤمن باشد و پيرو آيين توحيد ، اين ها با او سر دشمني دارند و ملاحظه ي هيچ چيز را نمي كنند ، پس اين ها در واقع دشمن ايمان و حق هستند . اين نظير همان چيزي است كه قرآن در باره ي بعضي اقوام پيشين مي گويد : ( و ما نقموا منهم الا ان يؤمنوا بالله العزيز الحميد ) ؛ « آن ها تنها به خاطر اين مؤمنان را تحت شكنجه قرار مي دادند كه به خداوند عزيز و حميد ايمان داشتند » . ( 1 )

در اين كه منظور از گروهي كه با جمله ي ( الا الذين عاهدتم عند المسجد الحرام ) استثنا شده اند ، كدام گروه بوده اند ، در ميان مفسران گفت و گو است ، ولي با توجه به آيات گذشته ظاهر اين است كه منظور همان قبايلي است كه به عهد و پيمانشان وفادار ماندند ؛ يعني طوايفي مانند « بنوضمره » و « بنوخزيمه » و مانند آن ها و در حقيقت اين جمله به منزله ي تأكيد نسبت به آيات گذشته است ، كه مسلمانان بايد به هوش باشند تا حساب اين گروه ها را از پيمان شكنان جدا كنند . ( 2 )

اما اين كه مي گويد : « با آن ها كه نزد مسجد الحرام پيمان بستند » ، ممكن است به

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . بروج / 8 .

2 . مجمع البيان / ج 5 / ص 14 ؛ نمونه / ج 7 / ص 300 .


147


خاطر اين باشد كه به هنگام صلح « حديبيه » كه مسلمانان با مشركان قريش در سرزمين « حديبيه » در پانزده ميلي مكه در سال ششم هجرت پيمان بستند ، گروه هاي ديگري از مشركان عرب مانند طوايفي كه در بالا اشاره شد به اين پيمان ملحق شدند و با مسلمانان پيمان ترك مخاصمه بستند ، ولي مشركان قريش پيمان خود را شكستند و سپس در سال هشتم در جريان فتح مكه اسلام اختيار كردند ، اما گروه هاي وابسته مسلمان نشدند و پيمان را هم نشكستند .

از آن جا كه سرزمين مكه منطقه ي وسيعي ( تا حدود 48 ميل ) اطراف خود را فرا مي گيرد ، تمام اين مناطق جزو « مسجد الحرام » به شمار مي آيد چنان كه در آيه ي 196 سوره ي بقره در مورد حجّ تمتع و احكام آن مي خوانيم : ( ذلك لمن لم يكن اهله حاضري المسجد الحرام ) ؛ « اين احكام مربوط به كسي است كه خانه و خانواده اش نزد مسجد الحرام نباشند » و بر طبق تصريح روايات و فتاواي فقهاي احكام حجّ تمتع بر كساني است كه فاصله ي آن ها از مكه بيش از 48 ميل بوده باشد ، بنابراين هيچ مانعي ندارد كه صلح « حديبيه » كه در 15 ميلي مكه انجام شده است به عنوان « عند المسجد الحرام » ذكر شود .

اما اين كه بعضي از مفسران گفته اند ، استثناي فوق مربوط به مشركان قريش است كه قرآن مجيد پيمان آن ها را كه در « حديبيه » بستند محترم شمرده ، نادرست به نظر مي رسد ؛ زيرا اوّلا : پيمان شكني مشركان قريش قطعي و مسلم بود اگر آن ها پيمان شكن نبودند چه كسي پيمان شكن بود ؟

ثانياً : صلح « حديبيه » مربوط به سال ششم هجرت است در حالي كه در سال هشتم پس از فتح مكه مشركان قريش اسلام را پذيرفتند ، بنابراين آيات فوق كه در سال نهم هجرت نازل شده است نمي تواند ناظر به آن ها باشد .

همان گونه كه در سابق نيز گفته شد منظور از آيات بالا اين نيست كه تنها تصميم آنان بر پيمان شكني به هنگام رسيدن به قدرت مجوز براي لغو يك جانبه ي پيمان است ، بلكه آن ها اين طرز فكر خود را بارها عملا نشان داده بودند كه هر موقع دستشان برسد


148


ضربه ي كاري خود را بدون توجه به پيمان ، بر پيكر مسلمانان وارد مي سازند و اين مقدار براي لغو پيمان كافي است . ( 1 )

نكته ها

1 . پايداري به عهد ، لازمه ي تقوا

اين كه فرمود : ( كيف يكون للمشركين عهد ) الخ ، استفهامي است در مقام انكار ؛ يعني اين ها وفادار به عهد نيستند ، از اين رو بلافاصله مشركيني را كه در مسجد الحرام با مسلمانان عهد كردند استثنا كرد ؛ چون آن ها عهد خود را نشكستند ، از اين رو در باره ي آن ها فرمود : ( فما استقاموا لكم فاستقيموا لهم ) ؛ يعني تا زماني كه آن ها به عهد خود استقامت ورزيدند شما هم استقامت كنيد . آري ! پايداري به عهد كساني كه به عهد خود وفادارند از لوازم تقواي ديني است به همين جهت دستور فوق را با جمله ي ( انّ الله يحب المتقين ) تعليل مي كند و عين اين تعليل در آيه ي قبلي بود كه مي فرمود : ( فاتموا اليهم عهدهم الي مدتهم ان الله يحب المتقين ) . ( 2 )

2 . مشركان و عدم رعايت هيچ گونه ميثاق

بعيد نيست اين كه خداي تعالي در آيه ي مورد بحث ميان « ال » و « ذمه » مقابله انداخته براي اين بوده كه دلالت كند بر اين كه مشركين هيچ گونه ميثاقي را كه حفظش از واجبات است نسبت به مؤمنين حفظ و رعايت نمي كنند ؛ چه آن ميثاق هايي كه اساسش اصول تكويني و واقعي است مانند خويشاوندي و قرابت و يا آن ميثاق هايي كه اساسش قرارداد و اصطلاح باشد مانند عهد و پيمان ها و سوگندها و امثال آن .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نمونه / ج 7 / ص 300 .

2 . الميزان / ج 9 / ص 240 .


149


ــــــــ 23 ــــــــ

پيكار با مشركان پيمان شكن

( فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ الصَّلَوةَ وَءَاتَوُاْ الزَّكَوةَ فَإِخْوَ نُكُمْ فِي الدِّينِ وَنُفَصِّلُ الأَْيَـتِ لِقَوْم يَعْلَمُونَ * وَإِن نَّكَثُواْ أَيْمَـنَهُم مِّنم بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُواْ فِي دِينِكُمْ فَقَـتِلُواْ أَلـِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لآَ أَيْمَـنَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنتَهُونَ * أَلاَ تُقَـتِلُونَ قَوْمًا نَّكَثُواْ أَيْمَـنَهُمْ وَهَمُّواْ بِإِخْرَاجِ الرَّسُولِ وَهُم بَدَءُوكُمْ أَوَّلَ مَرَّة أَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَوْهُ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ) ( 1 )

ترجمه

( ولي ) اگر توبه كنند ، نماز را بر پا دارند و زكات را بپردازند ، برادر ديني شما هستند و ما آيات خود را براي گروهي كه مي دانند ( و مي انديشند ) ، شرح مي دهيم ( 11 ) و اگر پيمان هاي خود را پس از عهد خويش بشكنند و آيين شما را مورد طعن قرار دهند ، با پيشوايان كفر پيكار كنيد ؛ چرا كه آن ها پيماني ندارند ؛ شايد ( با شدّت عمل ) دست بردارند . ( 12 ) آيا با گروهي كه پيمان هاي خود را شكستند و تصميم به اخراج پيامبر گرفتند ، پيكار نمي كنيد ؟ ! در حالي كه آن ها نخستين بار ( پيكار با شما را ) آغاز كردند ؛ آيا از آن ها مي ترسيد ؟ ! با اين كه خداوند سزاوارتر است كه از او بترسيد ، اگر مؤمن هستيد . ( 13 )

تفسير

چرا از پيكار با دشمن واهمه داريد ؟

يكي از فنون فصاحت و بلاغت آن است كه مطالب پراهميت را با تعبيرات گوناگون براي تأكيد و جا افتادن مطلب تكرار كنند و از آن جا كه مسأله ي ضربه ي نهايي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . توبه / 11 ـ 13 .


150


بر پيكر بت پرستي در محيط اسلام و برچيدن آخرين آثار آن از مسائل بسيار مهم بوده است ، بار ديگر قرآن مجيد مطالب گذشته را با عبارات تازه اي در آيات فوق بيان مي كند ، نكات جديدي نيز در آن وجود دارد كه مطلب را از صورت تكرار ( ولو تكرار مجاز ) خارج مي سازد .

نخست مي گويد : « اگر مشركان توبه كنند و نماز را بر پا دارند و زكات را بپردازند برادر ديني شما هستند » ؛ ( فان تابوا و اقاموا الصلوة و ءاتوا الزكوة فاخوانكم في الدين ) و در پايان آيه اضافه مي كند : « ما آيات خود را براي آن ها كه آگاهند شرح مي دهيم » ؛ ( و نفصل الايات لقوم يعلمون ) .

در آيات گذشته سخن از اين بود كه اگر توبه كنند وظيفه ي اسلامي نماز و زكات را انجام دهند مزاحمشان نشويد ؛ ( فخلوا سبيلهم ) ، اما در اين جا مي فرمايد : « برادر ديني شما هستند » ؛ يعني هيچ گونه تفاوتي با ساير مسلمانان از نظر احترام و محبت نخواهند داشت ، همان گونه كه ميان برادران تفاوتي نيست و اين براي آماده ساختن روح و فكر و عواطف مشركان براي پذيرش اسلام مؤثرتر است كه در يك مرحله توصيه به عدم مزاحمت مي كند و در مرحله ي بعد سفارش « حقوق يك برادر » را در مورد آن ها مي نمايد . ( 1 )

اما اگر آن ها همچنان به پيمان شكني خود ادامه دهند و عهد خود را زير پا بگذارند و آيين شما را مورد مذمت قرار داده و به تبليغات سوء خود ادامه دهند ، شما با پيشوايان اين گروه كافر پيكار كنيد » ؛ ( و ان نكثوا ايمانهم من بعد عهدهم و طعنوا في دينكم فقاتلوا أئمة الكفر ) ، « چرا كه عهد و پيمان آن ها كمترين ارزشي ندارد » ؛ ( انهم لا ايمان لهم ) . درست است كه آن ها با شما پيمان ترك مخاصمه بسته اند ، ولي اين پيمان با نقض شدن مكرر و آمادگي براي نقض در آينده اصلا اعتبار و ارزشي نخواهد داشت . « تا با توجه به اين شدت عمل و با توجه به اين كه راه بازگشت به روي آن ها باز است ، از كار خود

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . روح المعاني / ج 10 / ص 57 ؛ نمونه / ج 7 / ص 303 .


| شناسه مطلب: 76322