بخش 1

پیش‌درآمد مستند، صحبت‌کردن گفتار نخست: اماکن زیارتی مستند 1. مقام امام امیرالمؤمنین (علیه السلام)

آسيب شناسي برنامه‌هاي زيارتي عتبات عاليات و ارائة راهكارهاي كاربردي براي روحانيون و مدّاحان گرامي وظيفه‌اي است كه در معاونت امور روحانيون دنبال مي‌شود.

فرايند بررسي‌هاي انجام‌شده اعم از تحقيقات ميداني و پژوهش‌هاي كتابخانه‌اي به تهيّه پيشنهادهايي انجاميد كه يكي از آنها تشكيل جلسه‌اي توجيهي در نجف اشرف و ارائه راه كارهاي عملي به مبلّغان عزيز بود.

مطالب تنظيم شده در جمع مبلّغان كاروان‌ها مورد بررسي و اصلاح واقع شد و راهنمايي‌هاي برخي اساتيد بزرگوار حاضر در جلسات مطالب را كامل‌تر كرد. آنچه اينك پيش روي شماست محتواي جلسات كارشناسي نجف اشرف و مطالب مورد نياز است كه مبلّغان عزيز كاروان‌ها، روحانيان و مداحان محترم جهت شكل‌دهي به فعاليت‌هاي تبليغي و ارشادي خويش به آن نيازمند هستند.

شايسته است از تلاش‌هاي نمايندگان اين معاونت در عتبات عاليات حجج اسلام آقايان رحماني الفت، جاوري، به ويژه حجت الاسلام و المسلمين آقاي سيد محمّد مقدس نيان كه در پديدآمدن اين اثر سهم ويژه داشته و تلاش فراوان كرده‌اند، تشكر كنيم.

معاونت امور روحانيون

گروه تدوين متون آموزشي

تابستان 1388

خفقان و اختناق ناشي از حاكميّت صدّام و تفكرات حزب بعث و تبليغات دين‌زدايانه‌اي كه در طول بيش از سي سال در كشور عراق صورت پذيرفت، موجب شد، نسل فعلي شيعة عراق از نظر آگاهي ديني و فهم معارف اسلامي در محروميّت شديدي واقع شود و در نتيجه زمينه براي پيدايش و گسترش روزافزون «خرافات» در اين سرزمين فراهم شود. اهم اين عوامل عب و شبيخون فرهنگي چند صد كانال ماهواره قرار گرفتند كه ديگر فرصت و مجال بازگشت و جبران مافات را پيدا نكرده و نمي‌كنند. تبليغات بي امان فرهنگي با سه هدف اساسي اسلام زدايي، تشيّع زدايي و تخريب سيماي ايران و انقلاب اسلامي آن، از يك سو و اشاعة فحشا و ترويج مفاسد اخلاقي و انهدام بنيان اخلاق و خانواده در ميان مردم مظلوم عراق از سوي ديگر مردم منطقه را هدف قرار داده‌اند. با اين همه از حق نمي‌توان و نبايد گذشت كه با اين سيل بنيانكن هجوم فرهنگي، ارادت و اعتقاد مردم به خاندان پيامبر و عشق سرشاري كه به اميرالمؤمنين (عليه السلام) و فرزندان معصومش سراسر وجودشان را فراگرفته، همچنان دست نخورده باقي مانده است. به عنوان نمونه جمعيّت ده ميليون نفري كه در اربعين امسال (1430) با پاي پياده صدها كيلومتر راه را پيمودند تا از فيض زيارت سالار شهيدان حضرت اباعبدالله الحسين (عليه السلام) بهره‌مند شوند، هر بيننده‌اي را دچار اعجاب و احساس حقارت و غبن مي‌كرد. گو اين كه اين حركت نه يك بار، كه هر سال چندين بار صورت مي‌گيرد و اين جمعيّت‌ها در عرفه و عاشورا و اربعين و اول رجب و ني

13


1.

به عراق مي‌روند. همانان كه چند دهه از زيارت تربت پاك امامان خويش محروم بوده اند و در طول اين ساليان دراز با دل هايي سرشار از عشق و اميد براي زيارت قبور موالي خود لحظه شماري كرده اند. آنان به خوبي مي‌دانند كه بسياري از درگذشتگان، عمري در آتش اين عشق سوختند و عاقبت به وصال محبوب خويش نرسيدند. چه بسيار رزمندگان دلباخته‌اي كه آرزوي كربلا را در دل داشتند، ليكن كربلا را نديده پر كشيدند و سرنوشتشان به شهادت ختم شد.

راه زيارت عتبات عاليات، بدون برنامه ريزي قبلي و آماده سازي فرهنگي لازم باز شد. دو جمعيّت ميزبان و ميهمان كه يكي كم آگاه و ديگري پر احساس و عاطفي بودند، به هم رسيدند و مي‌دانيم كه وقتي عواطف و احساسات شدّت مي‌يابد، چراغ تعقّل و انديشه كم فروغ مي‌گردد. هر چه را آن ميزبانان كم آگاه به عنوان مقدّسات معرفي كردند، اين ميهمانان پر عاطفه پذيرفتند و گرامي داشتند. در نتيجه زمينه براي ترويج و گسترش بافته هاي عوامانه فراهم شد، پاره اي از مزارات با ارزش و مستند مغفول ماند و بازديد از اماكني كم‌اعتبار و بي ريشه و سند جاي آنها را گرفت و اكنون كه چند سالي بيش از اين رخداد نمي‌گذرد، چنان كه مي‌بينيد روز به روز همان بافته هاي مبتني بر جهل و عوامانه شاخ و برگ بيش تري پيدا كرده و گستره افزون ت قشي كه روحانيان و مبلّغان آگاه و دلسوز بر اساس آموزه‌هاي ديني مبارزه با خرافات تاكنون در مهار امواج رو به گسترش خرافات در همة زمينه‌ها از جمله در سفر عتبات ايفا كرده اند، جدّاً ستودني است. اينان هر از چند گاه به همراه زائران عتبات به كشورعراق سفر مي‌كنند و با صداقت و صميميّت مي‌كوشند تا مشعل هاي فروزان هدايت در جمع زائران همراه خود باشند. برنامه هاي فشرده اين سفر، دو روز كربلا، دو روز نجف، يك روز كاظمين، يكي دو ساعت سامرّاست. اين فرصت اندك و رنج‌هاي اياب و ذهاب چنان اين عزيزان را به خود مشغول مي‌سازد، كه به طور معمول فرصت انجام يك نگرش علمي محقّقانه و ارائة تحليل درست بسياري از پديده ها را از آنان مي‌گيرد و تا چشم برهم بزنند، دورة كوتاه سفر به پايان رسيده و ناگزير بايد زندگي روز مرّه را در شهر و ديار خويش از سر گيرند و خاطرات تلخ و شيرين سفر را اندك اندك از دَ كُلُّ اُولئِكَ كانَ عَنهُ مَسئُولاً.1

از چيزي كه بدان آگاهي نداري، پيروي مكن؛ همانا هريك ازنعمت هاي شنوايي بينايي و ادراك قلبي مورد بازخواست واقع خواهد شد.

هيچ كس به مقتضاي تعاليم قرآن كريم و سيرة روشن اولياي معصوم دين حق ندارد به آنچه كه پشتوانة محكم علمي و عقلي ندارد و از سوي راهبران الهي مورد تأييد قرار نگرفته است، تكيه كند يا تدوام و بقاي آن را به خيال و تصور حفظ دين و مقدسات ديني توجيه نمايد؛ زيرا قرآن كريم بنيان پوشالي موهومات و ساخته ها و پرداخته هاي جاهلانه را مورد يورش جدّي قرار مي‌دهد، با نگاهي گذرا به آيات كريمه قرآن فرازهاي فراواني از اين نمونه را مي‌توان يافت. آنچه در مذمّت سازندگان قصّة گوساله سامري در قرآن مي‌خوانيم نيز نمونة ديگري از اين قبيل است. معارف دين مقدس اسلام چنان بر پايه هاي محكم و مستدّل حقايق و دقايق عقلاني اس آمده است كه روزي فرزند ايشان از دنيا رفت و اتفاقاً در همان روز خورشيد گرفت. برخي با مصلحت انديشي كوشيدند تا بين دو حادثه رابطه‌اي تعريف كنند و شايع كردند كه خورشيد گرفتگي معلول مرگ فرزند پيامبر بوده است. شايد چنين اقدامي براي آنها قابل توجيه هم بود كه بالاخره اين تعريف موجب تقويت اعتقاد مسلمانان يا گرايش تعدادي غير مسلمان به اسلام مي‌شود. خبر به گوش پيامبر رسيد. ايشان بي درنگ به مسجد آمد و برآشفته بر منبر شد و در جمع مسلمانان با صراحت و صداقت اعلام فرمود كه هيچ پيوندي بين مرگ فرزند و گرفتن خورشيد وجود ندارد؛ آن يك حادثه طبيعي واين يك پديده عادي است.

در سيرة ساير معصومان (عليهم السلام) نيز برخوردهايي چنين قاطع در جهت منكوب ساختن جبهه خرافات و مبارزه با باورهاي نادرست جاهلانه فراوان مي‌توان يافت. از مهم ترين اقدامات حضرت بقية الله (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) «احياء السنن و اماتة البدع است و اين حقيقت، نشانگر آن است كه پيش از ظهور آن سرور سنت‌هايي مرده و نابود شده و بدعت هايي جان گرفته اند كه ايشان آن احياء و اماته را انجام مي‌دهد. به فرازهايي از دعاي ندبه توجه كنيد:

أَيْنَ الْمُنْتَظَر


17


مَعالِمِ الدّينِ وَأَهْلِهِ؟ أَيْنَ هادِمُ أَبْنِيَةِ الشِّرْكِ وَالنِّفاقِ؟ أَي است. ما هم كه سرباز آن حضرت و داعيه دار خدمت به آن وجود نوراني هستيم، در افقي پايين و محدود و در گسترة توان و استعداد خودمان به يقين چنين تكليفي را بر عهده داريم.

ما هرگز نبايد گمان كنيم كه اگر زنگار آموزه‌هاي باطل و خرافات بي‌پايه و اساس را از سيماي دين پاك كنيم، مباني باورهاي ديني تضعيف مي‌شود و اعتقاد مردم به اصل دين سست مي‌گردد بلكه به عكس، حذف اين پيرايه هاي زشت و زايد و زدودن غبار انگاره هاي باطل از سيماي نوراني اسلام عزيز بر جذابيّت معارف ديني مي‌افزايد و چراغ هدايت دين را پرفروغ تر مي‌سازد. ِفْتِراءِ؟ ...

چنان كه ملاحظه مي‌كنيد بخش مهمي از اقدامات آن امام والامقام، پاكسازي بناي معمور دين و معارف حقه از لوث وجود همين پديده هاي ناميمون و ساخته‌هاي بي ريشه است. ما هم كه سرباز آن حضرت و داعيه دار خدمت به آن وجود نوراني هستيم، در افقي پاي


20


اطراف حرم‌هاي هر يك از امامان معصوم (عليهم السلام) انبوهي از چهره هاي سرشناس و اسوه مدفونند كه تحت الشعاع عظمت شخصيّت امامان واقع شده اند و كمتر به آن ها توجّه مي‌شود. اينان ستارگاني را مي‌مانند كه شب هنگام تمام فضاي آسمان را پر مي‌كنند، ولي با پيدايش نخست آيند.

در دو سوي ايوان اميرمؤمنان (عليه السلام) دو فحل بي نظير آرميده اند؛ يكي علّامه حلّي و ديگري شيخ احمد مقدس اردبيلي. در اطراف صحن نيز چهره‌هاي برجسته اي همچون شيخ مرتضي انصاري، صاحب رسائل و مكاسب، آخوند خراساني، صاحب كفاية الاصول، سيد كاظم يزدي، صاحب العروة الوثقي و فاضلين ملامهدي و ملااحمد نراقي، سيد عبدالحسين شرف الدين، صاحب المراجعات، حاج ميرزا حسين نوري طبرسي، صاحب المستدرك الوسائل و شاگرد فرزانه اش حاج شيخ عباس قمي و در فاصله هاي كوتاه اطراف حرم نيز چهره هاي بارزي نظيرشيخ طوسي، سيد مهدي بحرالعلوم، شيخ محمد حسن نجفي، صاحب جواهر، شيخ جعفر كبير كاشف الغطاء، صاحب كشف الغطاء، ميرزاي شيرازي، علامه اميني، صاحب الغدير، حاج سيد علي آقا قاضي و ده ها مرزبان مقتدر مرزهاي عقيده سر بر آستان شاه ولايت سوده‌اند. در كنار حرم كاظمين (عليهما السلام) نيز تربت كيميا اثر نخبگاني همچون شيخ مفيد، ابن قولويه، سيد مرتضي و سيد رضي قرار دارد. حضور كاروان ها در كنار مراقد اين بزرگان و تقديم فاتحه به روان آنان، اظهار ادب و اداي مراتب حق شناسي زائر نسبت به ايشان است. زائر اهل بيت چرا نبايد به همين سان ستارگان پر فروغ آسمان شهادت علاوه بر تني چند از علماي بزرگ نيز مجلس آراي حرم و بارگاه امام حسين بن علي سيدالشهداء (عليه السلام) هستند. همانان كه در يك نيمروز خونين عاشورا پروانه وار گرد شمع وجود مولاشان چرخيدند و در آتش عشقش سوختند و فنا شدند ولي در اين فنا راه بقا يافتند و جاودانه شدند. بايد اذعان كرد با همة جمعيّت و ازدحامي كه همواره در اطراف مرقد اين فرزانگان در آمد و شد هستند، اينان نيز در حجابي از مهجوريّت و ناشناختگي به سر مي‌برند و در سفرهاي زيارتي كمتر كسي در صدد معرّفي حتّي مختصري از شخصيّت ايشان برمي‌آيد. از شهداي بني هاشم و آل ابي‌طالب گرفته تا حبيب بن مظاهر، برير بن خضير، زهير بن قين، مسلم بن عوسجه، ابو ثمامه صائدي، سعيد بن عبدالله حنفي، عابس بن ابي شبيب شاكري، جون غلام سياه چهره ابي‌ذر غفاري و ديگران .... اي كاش اندكي از آن همه سرمايه گذاري كه براي اماكن بي ريشه و اعتبار صورت مي‌گيرد، صرف معرّفي اين افتخارات بزرگ بشريّت و اين اسوه هاي آزادگي، ايثار، وفاداري و صبر صورت مي‌پذيرفت.

چه به جاست مبلّغان باسليقة كاروان‌ها پيش از مبادرت به سفر دو محور عمده را بر محورهاي مطالعاتي خود حركت زائران در كربلا و كاظمين آرميده اند و ديگري بيوگرافي مختصر و نحوة شهادت شهداي كربلا.(1) شما مي‌توانيد با ثبت جستارهايي از تاريخ زندگي اين دو مجموعة فخيم، در دفترچه يادداشت خود بخش قابل توجّهي از نياز به حقّ زائران همراهتان را به معارف پوشش دهيد و با اي يه السلام) و صافي صفا

از آثار تاريخي مشهور نجف كه اهل معرفت به آن معتقدند مقام حضرت علي (عليه السلام) است كه به صافي صفا مشهور است و دركنار آن نيز قبر اُثيب يماني قرار دارد. ايشان از شيعيان سرشناس يمن و تربي عبادت مي‌شد از كوفه به غري1 مي‌آمد. روزي امام در آن جا سرگرم عبادت بود. در آن حال مردي را ديد كه از بيابان مي‌آمد، برشتري سوار بود و جنازه اي به همراه داشت. پرسيد: از كجا مي‌آيي؟ اين جنازه از كيست؟ چرا اورا در سرزمين خودتان دفن نكرديد؟ پاسخ داد؟ از يمن مي‌آيم و اين هم جنازة پدرم است. او از رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) شنيده بود، كه در اين جا شخصيّتي دفن خواهد شد كه به عدد نقوس دو قبيله مضر و ربيعه شفاعت مي‌كند. از اين رو به من وصيت كرد تا جنازه اش را به كوفه بياورم و اين جا دفن كنم. امام (عليه السلام) ضمن تصديق مضمون حديث مزبور، سه بار مي‌فرمايد: «اَنا و الله ذلك الرجل»؛ يعني به خدا سوگند آن شفاعت كننده من هستم. سپس دستور دفن جنازه اُثيب را به فرزندانش مي‌دهد.(2)

بسياري از فقها نين دانسته اند.

2. وادي السلام

وادي السلام سرزميني فخيم و مبارك است. در روايات فراوان آمده است كه ارواح مؤمنان، پس از مرگ به اين سرزمين منتقل مي‌شود و عالم برزخ آنان در اين مكان سپري مي‌شود. چنان كه ارواح فسّاق و فجره نيز به وادي برهوت مي‌رود كه در يمن است. در اين باره قصّه هاي زيادي از ارتباط برخي از اولياي خدا با ارواح نيكان و بدان در عالم برزخ به ما رسيده كه انكار آنها به يكباره آسان نيست يا بهتر بگوييم ممكن نيست. دو پيامبر بزرگ به نام هود و صالح (عليهما السلام) در اينجا مدفون‌اند كه بارها از آنان در قرآن به نيكي ياد شده است. همچنين مقام امام صادق و امام زمان (عليهما السلام) در اين قبرستان است. شيخ طوسي (رحمه الله) و ديگران روايتي دارند كه امام صادق (عليه السلام) به اين مكان آمده و نماز گزارده و چون از ايش ين جا قرار دارد. اين سرزمين بارانداز روحي بسياري از اهل معرفت، نظير ملا مهدي نراقي و سيد علي قاضي و شيخ عباس قمي و مردان بزرگي از اين قبيل است كه ساعت ها در اين فضا غنوده و غرق درياي تفكّر بوده‌اند و مراتب عالي سير و سلوك خود را سپري كرده‌اند.

از بركات اين وادي، گفتني‌ها بسيار است. ليكن در عين حال خاستگاه افكار منحرف و نيت هاي نادرست دنيا طلبانه و خرافه آميز نيز هست. شيّاداني در اين گورستان هستند، كه نام‌هاي زيادي را بر سنگ كنده و بر ديوار چسبانده‌اند كه فلاني از شيراز، فلاني از تهران و... هنگامي كه علت اين كار را جويا مي‌شوي، مي‌گويند، اگر بخواهي پس از مرگ روحت به اين سرزمين بيايد بايد، ده هزار دينار بدهي تا نامت را بر سنگ حك كنم و اين جا نصب كنم و اگر مايل باشي كه روح و جسمت هر دو بيايد، بايد كه شصت هزار دينار بپردازي! متأسفانه زائران ساده لوحي را مي‌بيني كه همين پول‌ها را به اين اميد واهي مي‌پردازند و نام‌هايشان كه بر سنگ‌ها حك شده و بر ديوار چسبانده شده است، گواهي روشن براين پديده نادرست است. همچنين برخي از زائران موي خود را مي‌تراشند يا ناخن خودرا مي‌گيرند و در اين گورستان دفن مي‌كنند؛ زيرا مي‌خواهند،


| شناسه مطلب: 76338