بخش 7
نتیجه گیری کلی خلاصه درس هشتم نمونه سؤالات تشریحی نمونه سؤالات تستی درس نهم وحدت اسلامی گامی فراتر از تقریب از دیدگاه امام خمینی هدف از این درس دیدگاه امام خمینی( رحمة الله عل#1740;ه ) مقدمه 1ـ توحید کلمه: مقصد انبیاء ( عل#1740;هم السلام ) 2ـ وحدت: رمز قدرت 3ـ وحدت: رمز پیروزی انقلاب اسلامی ایران 4ـ تاکید قرآن بر وحدت 5ـ تلاش پیامبر اکرم ( صلَّ#1740; اللّه عل#1740;ه و آله و سلم ) 6ـ اتحاد و برادری پیامبر اکرم ( صلَّ#1740; اللّه عل#1740;ه و آله و سلم ) 7ـ تلاش امام علی بعد از پیامبر ( صلَّ#1740; اللّه عل#1740;ه و آله و سلم ) 8ـ عوامل وحدت الف ـ اتکال به خدا ب ـ اسلام ج ـ ایمان د ـ رحمانی بودن هـ ـ توجه به معنویت و ـ ضیافت الله ز
* قضاوت اين تهمت نيز به عهده خوانندگان. در ميان شيعيان معاصر هيچ تنفري از
عدد ده يافت نميشود و اگر در گذشته گروهي چنين در ميان غاليان سوريه بودهاند بهتر
است مستند ذكر شود و همان گروه آن عصر مورد انتقاد قرار گيرند.
3ـ خداوند ميفرمايد: «اتخذوا احبارهم و رهبانهم اربابا من دون اللّه»(1) (آنان
[يهوديان و مسيحيان]، دانشمندان و راهبان خويش را معبودهايي در برابر خدا قرار
دادند).
در ترمذي و غيره حديث صحيحي روايت شده كه عدي بن حاتم گفت: اي رسول
خدا آنها كه علماي خود را عبادت نميكردند، پيغمبر ( صلَّي اللّه عليه و آله و سلم ) فرمودند:
انهم احلّو لهم الحرام و حرموا عليهم الحلال فاطاعوهم، فكانت تلك عبادتهم
اياهم.
يعني علما حرام را براي آنها حلال ميكردند و حلال را حرام مينمودند، و مردم
اطاعت ميكردند و همين به منزله عبادت كردن علما ميباشد.
يهود و نصاري مردمي كه وجود خارجي داشتند پروردگار ميناميدند و روافض
حلال و حرام را به امامي معدوم معلق ميسازند سپس هرچه واسطههاي دروغين امام
بگويند ميپذيرند، حتي اگر مخالف قرآن، سنت و اجماع سلف صالح باشد حتي اگر
خودشان بر سر دو قول اختلاف نمودند، قولي را صواب و درست ميشمارند كه قائلش
ناشناخته باشد، زيرا همان را قول معصوم ميدانند و حلال و حرامي را كه اين معدوم
تشريح كرده ميپذيرند، معدومي كه بعضي از خود روافض ميگويند او وجود دارد ولي
هيچ كس او را نميشناسد و هيچ كس نميتواند چيزي از او نقل كند.(2)
* اين سخن ممكن است در برخي از عوام غلاة اسماعيلي و نصيريه در زماني صادق
بوده ولي در شيعه امامي شارع فقط خدا و پيامبر اكرم ( صلَّي اللّه عليه و آله و سلم )
اند، و قول و نقل ائمه و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1-سوره توبه / 31
2-مختصر منهاج السنه،ص 75-78.
156 |
اهلبيت ( عليهم السلام ) را به جهت اينكه كاشف از قول پيامبر اكرم ( صلَّي اللّه عليه و آله و سلم ) است حجت ميدانند
همچنان كه ائمه مذاهب اربعه در بسياري از موارد به روايات ائمه و اهل بيت ( عليهم السلام ) استناد
كردهاند و حتي ابن عابدين در حاشيه خود مينويسد: المروي عن علي بن ابيطالب و ابن
مسعود كالمروي عن رسول اللّه(1) و خود ائمه ( عليهم السلام ) فرمودهاند ما از خود چيزي
نميگوييم، و هرچه ميگوييم از قرآن يا سنت جدمان، پيامبر خداست. و مكررا تاكيد
كردهاند كه هر چيزي از ما روايت ميشود اگر مطابق قرآن بود بپذيريد و هر چه مخالف
قرآن بود آنرا رها سازيد.(2)
4ـ و از حماقتهاي روافض اينكه: حيواني و چيزي را به جاي شخصيتهاي منفور
خود گذاشتهاند و آنها را شكنجه ميدهند، و يا صحنههايي را از اين طريق بازسازي
ميكنند، مثلاً: گوسفند مادهاي كه غالبا سرخ رنگ نيز ميباشد - به خاطر مشهور بودن
عايشه(رض) به حميرا - ميآورند و با كندن موهايش و كارهايي از اين قبيل آن را اذيت
و آزار ميدهند و گمان ميكنند كه اين كار به منزله عقوبت عايشه(رض) ميباشد.
و يا مشكي پر از روغن ميآورند و سپس شكم آنرا چاك ميكنند، تا روغن از آن
بيرون بريزد و آن روغن را مينوشند و ميگويند: اين كار مثل شمشير زدن به عمر و
نوشيدن خون اوست.
و يا اينكه مثلاً: دو الاغي را كه به كار چرخاندن سنگ آسياب گماشته شدهاند، ابوبكر
و عمر مينامند و سپس آن دو را شكنجه ميدهند، و گمان ميكنند كه ابوبكر و عمر را
شكنجه كردهاند.
گاهي بعضي از آنها اسامي ابوبكر و عمر را بر كف پاهايشان مينويسند و حتي يكي از
واليان پاهاي يكي از اين افراد را شلاق ميزد، با اين تصور كه ابوبكر و عمر را شلاق
ميزند و ميگفت: من دارم ابوبكر و عمر را شلاق ميزنم! و اين كار را آنقدر ادامه
1- حاشيه ابن عابدين، ج 3، ص 371.
2- رجوع شود به مقدمه كتاب، اصول كافي كليني.
157 |
ميدهم تا هر دو را اعدام نمايم.
* به راستي اگر در زماني يا در مكاني كه چنين افرادي وجود داشتهاند يا ديوانه بودند
و يا دشمنان دانايي بودهاند كه از سوي مغولان خواستهاند بدين وسيله ميان مسلمانان
دشمني ايجاد كنند و مسلمانان بجاي تبري از مغولان از يكديگر تبري بجويند، و با
يكديگر بجنگند. و متأسفانه بعضي آنقدر اسير تعصبات و حب و بغض شده كه اين نوع
كارهاي احمقانه را به حساب يك عده از شيعيان سوريه گذاشته و آنگاه آنها را تا به
امروز به كل شيعيان نسبت ميدهند، و آن چنان كينه شيعه را با اين دروغها در دل جوانان
پرورش ميدهند كه آنان را به هر عمل تروريستي و ارهابي ميكشانند، اينان فرداي
قيامت چه پاسخي دارند. آيا اينان جاهل قاصرند يا جاهل مقصر كه حاضر نيستند در جمع
شيعيان بيايند و با آنان به گفتگو بنشينند و يا لااقل از اهل سنت ايران بپرسند كه آيا اين
كارهاي احمقانه را تاكنون ديده و يا شنيدهاند كه شيعيان مرتكب چنين اعمال احمقانهاي
شوند و آيا كساني كه چشم و گوش بسته و بدون تحقيق اين تهمتها را از ابن تيميه و
محمدبن عبدالوهاب ميپذيرند و در سطح وسيعي به تمام زبانها ترجمه و منتشر ميكنند
مصداق آيه اتخذوا احبارهم و رهبانهم اربابا من دون اللّه نيستند كه ابن تيميه در سخن
قبل آن را از كارهاي شيعه برشمرده است؟!.
1ـ همواره اختلاف امتها در طول تاريخ موجب هلاكت و سقوط آنها بوده، باعث
شده كه بيگانگان بر آنان مسلط شوند.
2ـ همواره حب و بغض افراطي، فرقهها را كور و كر ميكند و براي پذيرش هرگونه
شايعهاي بياساس عليه طرف مقابل آماده ميسازد. تا جايي كه بعضي كينهورزي و حب
و بغض افراطي را اصل ايمان ميپندارند.
3ـ توصيه قرآن را فراموش نكنيم كه ميفرمايد: ان جاء كم فاسق بنبا فتبيّنوا. (اگر
فاسقي براي شما خبري آورد درباره آن تحقيق كنيد) متأسفانه ابن تيميه و پيروانش بدون
158 |
تحقيق در اثر حب و بغض افراطي شايعه دخالت خواجه نصير را در سقوط خلافت بغداد
پذيرفتند و بسياري به پيروي از اين شايعات در طول تاريخ چه غائلههايي به پا كرده و
ميكنند.
4ـ امروزه بعضي از خاورشناسان كه ايادي استعمارند هرگونه خبر تفرقهانگيز را در
قالب تحقيقات تاريخي در ميان مسلمانان منتشر ميكنند نمونه آن تأييد دخالت خواجه
نصير در قتل مستعصم و سقوط بغداد است.
5ـ خود را از تحقيق و سؤال و پرسش بينياز نبينيم كه چه بسيار شايعاتي كه روي مردم اثر ميگذارد و بعد تبديل به خبر متواتر ميشود و برخي با آن بزرگ شده و حتي وقتي به
درجاتي از علم رسيدند همان شنيدههاي دوران كودكي را تكرار و مستدل ميسازند و
آن شايعات بياساس را در كتاب خود ميآورند و پس از مدتي همين كتاب براي برخي
مقدس و غير قابل خدشه ميشود. و بسياري مصداق اين آيه ميگردند كه اتخذوا
احبارهم و رهبانهم اربابا من دون اللّه و مصداق حديث نبوي ميشوند كه كوركورانه از
حلال و حرامهاي علماي خود اطلاعت ميكنند.
6ـ حتي اگر شايعات قرون گذشته در مورد دست داشتن خواجه نصير در سقوط بغداد
حقيقت داشته باشد، نبايد آنرا به مردم حال حاضر تسري دهيم و با نبش قبور كتب
تفرقهانگيز مسلمانان امروز را كه هيچ دخالتي در گذشته تاريخ نداشتهاند، به جان هم
اندازيم.
7ـ همواره دو عامل اساسي نقش مهمي در تفرقه و تخاصم مسلمانان داشته است. يكي بياطلاعي و جهالت مسلمان از يكديگر و ديگري سياستهاي تفرقهانگيز.
8ـ اغلب مواردي را كه به عنوان مشتركات فقه شيعه و يهود و يا حماقتهايي را كه به
شيعه نسبت داده شده كاملاً خلاف واقع و داراي جوابهاي نقضي است.
9ـ يكي از اشكالات مهم افراطگران مذاهب، جزييبيني و كليگويي و حساب
دستهاي منحرف را به پاي همه گذاشتن است چنانكه در كتاب منهاج السنه اشتباهات فرقه
غلاة اسماعيلي و نصيري را به حساب كلي شيعه گذاشته و متقابلاً بعضي از تندروان شيعه
159 |
كار وهابيان افراطي را به حساب كل اهل سنت ميگذارند.
10ـ علماي اصولي شيعه از قرن سيزدهم نهضتي علمي عليه اخباريان كردند و آنها را
كنار زدند و در نتيجه آن همه فاصله عميق ميان شيعه و سني را كاهش دادند، ولي وهابيان
افراطي، همچنان شيعيان امروز را همان شيعيان اخباري و اسماعيلي، و نصيري
ميپندارند و حاضر نيستند سخني غير از سخنان ابن تيميه و محمدبن عبدالوهاب را
بپذيرند گويي كه اين دو پيامبراند.
160 |
ابن تيميه كه متولد سال 661 ه . ق ميباشد و صاحب كتاب (منهاجالسنه) ميباشد
بعلت زيستن در عصر حمله مغول و مشكلات ناشي از آن و نيز ديدن اعمال برخي از
غلاة شيعه به يك نتيجهگيري كلي و غيرمنطقي در مورد تمام شيعيان دست زده كه
متأسفانه امروزه نيز عقايد وي مبنايي براي فقه حنبلي و برخي از مردم عربستان ميباشد.
مبارزه علماي شيعه عليه استعمار، اقامه نماز در اول وقت، عدم تمايل از قبله، استفاده
از قبلهنما، عمل به عده زنان طبق نص قرآن، عدم اعتقاد به تحريف قرآن، عدم دشمني با
جبرائيل امين و . . . همگي ثابتكننده اين است كه بايد خلاف عقايد اين كتاب انديشيد و
تعمق نمود.
161 |
1ـ فضاي عصر و زماني كه ابن تيميه در آن ميزيست چه تأثيري در نگرش وي و بدبيني
به اماميه داشته است؟
2ـ تهمتهايي را كه به خواجه نصيرالدين ميگويند از چه قرار است؟
3ـ كتاب منهاجالكرامة نوشته كيست و ابن تيميه در برابر آن چه واكنشي نشان داد.
4ـ با ذكر دلايل مستند شايعه دخالت خواجه نصير در دسيسه حكومتي را بررسي و تحليل
كنيد.
5ـ جمع بين دو نماز در ميان اماميه مستند به چه دلايلي است؟
162 |
1ـ ابنتيميه در چه عصري ميزيست؟
الف) عصر اموي ب) عصر
ج) عصر حمله مغولها د) عصر معاصر
2ـ كدام يك از خلفاي عباسي با هلاكوخان مغول هم عصرست؟
الف) المستعصم ب) منصور ج) هارون د) مأمون
3ـ ابن تيميه كدام كتاب را در رد كتاب (منهاجالكرامة) نگاشت؟
الف) منهاجالسنة ب) منهاجالنبويه في نقض الشيعة
ج) تجريدالاعتقاد د) كلامالشيعه
4ـ ابن تيميه در كتاب خود شيعيان را با چه كساني مقايسه كرده؟
الف) كافرون ب) مشركان ج) يهود و نصاري د) مغولها
5ـ كدام يك از موارد زير جزو حركتهاي وحدتآفرين بين فريقين نيست؟
الف) تخليه بصره توسط كريمخان زند
ب) قبول عهدنامه ارض روم توسط آقا محمدخان
ج) عدم همكاري ايران با روسيه در خصوص شكست عثماني
د) تخليه سفارت اسرائيل و تحويل آن به فلسطينيان
6ـ خانالامين يعني:
الف) روزي كه داوران خيانت كردند
ب) روزي كه به امناء الهي خيانت شد
ج) جبرئيل با وحي بر محمد ( صلَّي اللّه عليه و آله و سلم ) اشتباه رفت
163 |
د) جبرئيل وحي را بر علي ( عليه السلام ) نازل كرد
7ـ دو عامل اساسي در تفرقه مسلمين كدامند؟
الف) بياطلاعي مسلمين از اصول اسلامي و عدم وحدت
ب) بياطلاعي مسلمين از يكديگر و عدم وحدت
ج) سياستهاي تفرقهانگيز و بياطلاعي مسلمين از هم
د) استعمار و تندرويهاي سلفيگرايانه
8ـ يكي از اشكالات مهم افراطگران مذاهب، . . . . . . . . . . . . و . . . . . . . . . . . . است.
الف) جزييبيني و كليگويي ب) كليبيني و جزييگويي
ج) جزييبيني و استقراء ناقص د) عدم توجه به مسايل روز و جزييگويي
9ـ نهضت علماي . . . . . . . . . . . . شيعه عليه اخباريون باعث كم شدن فاصله فريقين شد.
الف) فلسفي ب) اصولي ج) كلامي د) تقريبي
164 |
167 |
ـ آشنايي با ديدگاه امام راحل در خصوص وحدت اسلامي و عوامل اجراي آن در ميان
مسلمانان
168 |
اين مقاله در دوازدهمين كنفرانس بينالمللي وحدت اسلامي تيرماه 1378 ارائه شده است.
دكتر عبدالكريم بي آزار شيرازي
ديدگاه امام خميني(ره) در مورد وحدت اسلامي:
«إنّما المؤمنونَ إِخوةٌ فَأَصْلِحوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ»(1)
مؤمنان برادر يكديگرند پس ميان برادران صلح برقرار سازيد.
امام خميني(ره) يكي از مهمترين و موفقترين مناديان وحدت و اتحاد بودند كه از
آغاز دعوت خود در سال 1363 ه . ق تا آخرين روزهاي عمر پربركتشان مسئله وحدت،
1- حجرات، 10.
169 |
محور و اساس پيامشان بود، كه نه تنها از نظر سياست الهي كه بر پايه توحيد و همبستگي
است بلكه از نظر عرفاني و اخلاقي، فقهي و عملي، صميمانه به آن ايمان داشتند.
آنچه اغلب مصلحين جهان اسلام به مانند سيد جمالالدين اسدآبادي، و شيخ
حسنالبناء و رجال تقريب و مجمع تقريب و مجمع جهاني تقريب به آن ميانديشند، تقريب يعني نزديك شدن مذاهب اسلامي پيرامون مشتركات با حفظ مفترقات و كيان
طرفين است، اما امام خميني(ره) در سطح بالاتري ميانديشيدند و همواره مسلمانان
جهان را به وحدت و اسلام ناب محمدي فرا ميخواندند و هرگز كلمه تقريب را به كار
نبردند.
اين مقاله بر آنست كه به مناسبت كنگره وحدت اسلامي در سال امام خميني(ره) با
كلام امام خميني(ره) به تفسير ديدگاه ويژه امام خميني(ره) بپردازد. تا روشن شود كه
چگونه مسلمانان ميتوانند فراتر از تقريب به سوي وحدت اسلامي گام بردارند.
1ـ توحيد كلمه: مقصد انبياء ( عليهم السلام )
از نظر امام خميني(ره) يكي از مقاصد بزرگ شرايع و انبياء عظام ( عليهم السلام )،
توحيد كلمه و توحيد عقيده است كه وسيله پيشرفت مقاصد بزرگ و دخيل تام در تشكيل
مدينه فاضله و جلوگيري از تعديات ظالمانه و مصلح فردي و اجتماعي است.
و اين مقصد بزرگ انجام نگيرد مگر در سايه وحدت نفوس، و اتحاد امم و الفت و
اخوت و صداقت قلبي و صفاي باطني و ظاهري در سايه اين وحدت. افراد جامعه طوري
شدند كه نوع بني آدم تشكيل يك شخص دهند و جمعيت به منزله يك شخص باشد و
افراد به منزله اعضا و اجزاي آن باشد، و تمام كوششها و سعيها حول يك مقصد بزرگ
الهي و يك مهم عظيم عقلي، كه صلاح جمعيت و فرد است، چرخ زند و اگر چنين
مودت و اخوتي در بين يك نوع با يك طايفه پيدا شد بر تمام طوايف و مللي كه بر اين
طريقه نباشند، غلبه كند. چنانكه در اوايل طلوع اسلام، چون شمهاي از اين اتحاد و
وحدت در بين مسلمين بوده، در مدت كمي چه فتوحات بزرگي كردند، در اندك زماني
170 |
به سلطنتهاي بزرگ آن زمان كه عمده آن ايران و روم بود، غلبه كردند و با عده كم بر
لشكرهاي بيكران و جمعيتهاي بيپايان غالب شدند و پيغمبر اسلام عقد اخوت بين
مسلمين اجرا فرمود و به نص «انما المؤمنون اخوه»(1) اخوت بين تمام مؤمنين برقرار
شد.(2)
امام(ره) افراد جامعهاي كه ميخواهند به مقصدي واحد نائل گردند را به قطرههاي
باران تشبيه ميكنند كه اگر قطرهاي از ديگر قطرهها جدا باشد، يك برگ را هم تر نميكند
و اگر ميلياردها قطره وجود داشته باشند اما پراكنده، باز كاري از آنها برنميآيد، حال اگر
باهم اتصال پيدا كردند، نهري تشكيل ميدهند و ميتوانند زميني را آبياري كنند، و اگر
اين نهر با ساير نهرها متصل شد، رودخانهاي تشكيل ميدهد و قدرتش زياد ميشود.
و گاهي آن چنان قدرت پيدا ميكند كه ميتواند با خروش خود درختان و بناها را
خراب كنند، و اگر همه رودخانهها در يكجا جمع شوند، درياچهاي تشكيل ميدهند و
قدرتش آنقدر افزون ميگردد كه يك موجش كشتيها را ميشكند.
جامعه ما هم همينطور است، اگر صد ميليون يكي يكي باشند، كاري از آنها بر
نميآيد هر كدام به اندازه خودشانند و قدرتشان مانند قطرهها بسيار محدود، اگر جمعي با
او هم عقيده شدند و با هم در مقصدي شركت كردند، قدرتي است كه از آن كارهاي
محدودي ميآيد، اما اگر جمعيت ديگري باشند كه در اين راه مخالف و مزاحم باشند، به
واسطه اين مزاحمت كارها خنثي ميشود نه او به مقصد ميرسد نه دسته مخالف و
مزاحم.
اينكه ميبينيد يك ميليارد مسلمان زير سلطه ابرقدرتي دويست ميليوني هستند به اين
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1- حجرات، 10.
2- چهل حديث، ص 309-311.
171 |
علت است كه آن دويست ميليون باهم در مقصدي اجتماع دارند اما اين يك ميليارد
جمعيت مسلمان باهم اجتماع ندارند و مخالف هم هستند.(1)
3ـ وحدت: رمز پيروزي انقلاب اسلامي ايران
امام خميني(ره) پيروزي انقلاب اسلامي را كه رمز آن وحدت بود به عنوان نمونه ذكر
كرده ميفرمايند: همه مردم جهان قدرت ملت ايران را در اثر وحدت كلمه ديدند كه با
ايمان چه كرد و چگونه با دست خالي جلو افتاد و سلطنت 2500 ساله را از بيخ كند و با
اينكه همه قدرتها مثل آمريكا پشتيبانش بودند، نتوانستند كاري بكنند، اگر اين وحدت
كلمه را حفظ نكنيم دوباره ما را به حال اول يا بدتر برميگردانند.(2)
بايد همه دست به هم بدهند هر كسي به هر مقدار كه قدرت دارد، خيال نكند يك نفر
است وقتي پهلويش نفرها واقع شد همچون قطرههاي متصل سيل ميشود و چون سيلها
باهم متحد شدند دريا درست ميشود.
جماعت وقتي كه باهم شدند پشتيبانشان خداي تبارك و تعالي است:
«يداللّه مع
الجماعه».(3)
در قرآن كريم روي قضيه وحدت با تعبيرهاي مختلف پافشاري و به مردم گوشزد
شده است.(4)
خداوند در قرآن «و اعتصموا بحبل اللّه جميعا ولاتفرقوا»(5) را بر مردم واجب كرده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1- امام خميني 9/8/57، صحيفه نور، ج 2، ص 248-246.
2- امام خميني، صحيفه نور، ج 5، ص 53-54.
3- همان، ج 6، ص 79.
4- صحيفه نور، ج 16، ص 4.
5- آل عمران: 103.
172 |
همه باهم باشيد و تفرق در كار نباشد. با تفرق همه فسادها هست و با تمسك به خداوند
همه صلاح و سعادت ها.(1)
5ـ تلاش پيامبر اكرم ( صلَّي اللّه عليه و آله و سلم ) براي وحدت
در روايت حضرت رسول ( صلَّي اللّه عليه و آله و سلم ) آمده است كه مؤمنين يك دست هستند
«المومنون يد واحده علي من سواهم».(2) و حتي تعبير دو دست نفرمودند، و بايد شما
اجتماع و وحدتان را به جايي برسانيد كه بين خودتان جدايي نبينيد و اين دستور اسلامي
است كه با يكديگر برادر باشيد كه هيچ قدرتي نتواند بر شما چيره شود.(3)
پيغمبر اسلام ( صلَّي اللّه عليه و آله و سلم ) ميخواست در تمام دنيا وحدت كلمه ايجاد كند. ميخواست
تمام ممالك دنيا تمام ربع مسكون را تحت كلمه توحيد قرار بدهد. منتهي اغراض سياسي
آن وقت از يك طرف، اغراض علماي نصاري و يهود و غيره از طرف ديگر مانع شد از
اين كه ايشان بتوانند آن كار را انجام بدهند. الان هم مانع هستند.
6ـ اتحاد و برادري پيامبر اكرم ( صلَّي اللّه عليه و آله و سلم ) و علي ( عليه السلام )
امام خميني، اتحاد و برادري ميان پيامبر اكرم ( صلَّي اللّه عليه و آله و سلم ) و علي ( عليه السلام ) را به عنوان الگو و
نمونه معرفي كرده ميفرمايند:
«همانطور كه اين دو بزرگوار (پيامبر اكرم ( صلَّي اللّه عليه و آله و سلم ) و حضرت علي ( عليه السلام ) ) در عالم غيب با
هم متحد بودند در اين دنيا هم كه آمدند اخوت و برادري داشتند و يكي بودند و اين بايد
براي ما عبرت باشد ما هم برادري خودمان را حفظ كنيم، از آن اخوتي كه بين آن دو
بزرگوار بود تبعيت كنيم، آنها در تمام ايام عمرشان باهم بودند و پشتيبان هم.(4)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- صحيفه نور، ج 7، ص 218.
2- بحارالانوار، ج 28، ص 104.
3- امام خميني، 16/10/61.
4- امام خميني، 1/1/66.
173 |
7ـ تلاش امام علي بعد از پيامبر ( صلَّي اللّه عليه و آله و سلم ) براي حفظ وحدت
آنگاه امام خميني به تلاش حضرت امير ( عليه السلام ) براي حفظ وحدت بعد از رحلت پيامبر
اكرم ( صلَّي اللّه عليه و آله و سلم ) اشاره كرده ميفرمايند:
«حضرت امير ( عليه السلام ) در بسياري از اموري كه برايش خيلي سخت بود، دندان روي
جگر ميگذاشت و موافقت ميكرد، براي مصالح كلي، براي مصالح اسلام، ما اگر از او
تبعيت داريم بايد اينطور باشيم».(1)
عوامل وحدت از نظر امام خميني(ره) عبارتند از:
ملت ما به واسطه وحدت كلمه و توجه به اسلام و ديانت اين راه را تا اينجا آمد در
صورتي كه قدرت دست آنها بود و ملت ما جز مشت و خون چيزي نداشت لكن اتكال به
خدا كرد و وحدت كلمه در بين همه اقشار حاصل شد به طوري كه ديگر ابرقدرتها هم
نتوانستند او (شاه) را نگه دارند.(2)
اين اسلام بود كه همه را با هم مجتمع كرد و اين اسلام بود كه شما را پيروز كرد و اين
اسلام است كه سعادت همه انسانها را تامين ميكند.(3)
1- امام خميني، 23/12/65، صحيفه نور، ج 20، ص 74-75.
2- امام خميني، 19/1/58.
3- امام خميني، 12/3/58.
174 |
رمز پيروزي، وحدت كلمه بود و ايمان وحدت كلمه را آورد كه سرتاسر اين مملكت
همه باهم اجتماع كردند، و شهادت را براي خودشان فوز دانستند.(1)
ما بايد الهي بشويم، در راه خدا خدمت بكنيم، خودمان را فرمانبر خدا بدانيم،
خودمان را از او و به سوي او بدانيم. آن وقت وحدت و انسجام حاصل ميشود براي
اينكه تفرقه از شيطان است و وحدت كلمه و اتحاد از رحمان است وقتي كه شما رحماني
شديد دنبال او ديگر تفرقه و اختلاف حاصل نميشود.(2)
توجه به معنويت و تكليف الهي و ياد خداوند باعث ميشود كه اين وحدت محفوظ
و اين برادري برقرار ماند. خوف آن است كه اسلحه در دست شما جوانان عزيز موجب
غرور و سركشي شود و آن تحول روحاني عظيم از دستتان برود و شيطان نفس اماره شما
را به دام كشد و با سوء رفتار با برادران خود صدق و صفا رخت بربندد.(3)
اگر در اين ضيافت وارد شده باشيد، دشمنها دستشان كوتاه خواهد شد و تمام
اختلافات در دنيا حل ميشود.(4)
1- امام خميني، 25/3/58.
2- امام خميني، 19/11/61.
3- امام خميني، 12/1/62.
4- امام خميني، 27/2/62.
175 |
اين وحدت كلمه را خدا ايجاد كرد، من نميتوانم تصور كنم كه بشر بتواند يك ملت
سي و چند ميليوني را در مدت كوتاهي اين طور، همزبان و هم قلب بكند.(1) ... من
اينطور فهميدم كه خداي تبارك و تعالي در اين مسئله نظر دارد.(2)
امروز روز اتحاد و يگانگي است و اين هم از الطاف بزرگ و تاييدات الهي است كه
درست برخلاف تصور و خواست فتنهانگيزان و جنگافروزان، همه توطئهها و جنگها
به اتحاد و يكپارچگي ملت بيدار و زنده مادر برابر ابرقدرتها ميانجامد.(3)
امام خميني(ره) يكي از حكمتهاي اقامه نماز جمعه را حفظ وحدت و جلوگيري از
عوامل تفرقه ميدانستند و در احكامي كه براي نصب ائمه جمعه صادر ميكردند اين امر
مهم را خاطر نشان ميساختند:
«مردم را در خطبههاي نماز جمعه به اتحاد و وحدت كلمه دعوت نماييد، اميد است
اهالي محترم از اين فرصت استفاده نموده و به اجتماع بيشتر و هرچه با شكوهتر آنرا انجام
دهند.»(4)
لازم است زائرين محترم بيتاللّه الحرام از هر ملت و مذهبي كه هستند به فرامين قرآن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1- امام خميني، 27/11/57.
2- امام خميني، 25/7/59، صحيفه امام، ج 6، ص 172.
3- امام خميني، 25/7/59.
4- امام خميني، 22/8/58.
176 |
كريم گردن نهند و در مقابل سيل شيطاني بنيان كن اسلامزدايي شرق و غرب و وابستگان
بياراده آنان، دست اخوت اسلامي به هم دهند و به آيات شريف الهي كه آنان را به
اعتصام به حبلاللّه فراخوانده و از تفرقه و اختلاف تحذير و نهي فرموده است، توجه
كنند.(1)
متأسفانه بعضي از دوستان نادان مسئله امامت و ولايت را وسيله اي براي اختلاف و
تفرقه قرار داده در صورتيكه فلسفه امامت براي حفظ نظام و تبديل افتراق مسلمانان به
وحدت است.
امام خميني در اين باره ميفرمايند:
«تشكيل حكومت براي حفظ نظام و وحدت مسلمين است، چنان كه حضرت
زهرا ( عليها السلام ) در خطبه خود ميفرمايد كه: «امامت براي حفظ نظام و تبديل افتراق مسلمين به
اتحاد است».(2)
مجالسي كه به اسم روضهخواني برپا ميكنيم، همهاش اخلاق و احكام و عقائد است. آخر منبر هم مظلوميت آن شهيدي كه در راه دينداري فداكاري كرد.
اين شعار مذهبي بهترين شالوده براي حفظ وحدت ملي است كه با آن هيچ حكومتي
تزلزل پيدا نميكند. يكي از بزرگترين رمز حيات دنياي شيعه قضيه سيدالشهداء ( عليه السلام )
است.
شما در كجا سراغ داريد كه يك ملتي اينطور هماهنگ بشود، اين دستهجات با آن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- امام خميني، 29/6/61.
2- امام خميني، ولايت فقيه، ص 26-50 و رساله نوين، ج 4، ص 145.
177 |
محتوا را در كجا سراغ داريد، برويد هندوستان همين بساط، برويد پاكستان همين بساط،
برويد اندونزي همين بساط، برويد عراق همين بساط، برويد افغانستان، هرجا برويد
همين بساط، اين هماهنگي را از دست ندهيد.(1)
از نظر امام خميني(ره) عوامل تفرقه مسلمين از اين قرار است:
متاسفانه بعضي از افراد متعصب و نادان با سب و لعن و نبش قبور كتب مطاعن،
ديگران را عليه شيعه تحريك ميكنند و در اثر آن جمع متحد مسلمانان را از هم جدا ميسازند و احزاب و فرقهها پديد ميآورند و هر حزب و باندي نسبت به آنچه ميكنند
شادمانند و به تعبير قرآن: «كُلُّ حزبٍ بِما لَديهم فَرِحون». امام خميني (ره) اين كار را
خيانت به اسلام دانسته ميفرمايند:
«يكي جزوه ميدهد، و كسي را لعن ميكند و يكي جزوه ميدهد و آنرا تعريف
ميكند، هر دو امروز غلط است، دست از ناداني برداريد، خيانت به اسلام نكنيد، آنهايي
كه با اسلام دشمن هستند، شما را تحريك نكنند. اين تفرقه امروز خيانت به اسلام است با
هر اسمي كه باشد».(2)
در صدر اسلام كه مقام خلافتي بود و خلفا زنده بودند، حضرت امير ( عليه السلام ) و يارانشان،
اختلافات را در دائره معقولي محدود و به تعبير امام خميني(ره) تبديل به آرامش و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- امام خميني، 29/8/58.
2- امام خميني، 15/4/58.
178 |