بخش 2

    دوران آموری‏ها (2200 ق.م ـ 1880 ق.م)     دوران آرامی‏ها (1800 ق.م ـ 795 ق.م)     دوران آشوری‏ها (795 ق.م ـ 600 ق.م)     دوران مادها (612 ق.م ـ 553 ق.م)     دوران هخامنشیان (550 ق.م ـ 330 ق.م)     دوران سلوکی‏ها (312 ق.م ـ 63 ق.م)     دوران رومی‏ها (63 ق.م ـ 395 م.)     دوران روم شرقی یا بیزانس (395 م ـ 636 م.)     دوران غسانی‏ها     دوران خلفای راشدین (635 م ـ 661 م)     دوران اموی‏ها (661 م ـ 750 م)     دوران عباسی‏ها (750 م ـ 870 م)     دوران طولونی‏ها (870 م ـ 944 م)     دوران حمدانی‏ها (944 م ـ 1003 م)     دوران فاطمی‏ها (969 م ـ 1171 م)     دوران ایوبی‏ها (1171 م ـ 1259 م)     دوران مغول‏ها (1259 م ـ 1259 م) &nb

دوران آموري‏ها (2200 ق.م ـ 1880 ق.م)

   در اواخر دوران آكادي ها، أموري‏ها در شرق سوريه پراكنده شده و به تدريج قدرت
گرفته و توانستند به سرزمين بين‏النهرين نفوذ نمايند. أموري‏ها مردمي سامي‏تبار بودند و
أمورو به معني غرب است و چون آن‏ها در غرب سرزمين بين‏النهرين زندگي مي‏كردند
بدين نام خوانده مي‏شدند.


دوران آرامي‏ها (1800 ق.م ـ 795 ق.م)

   آرامي‏ها مردمي سامي‏نژاد بودند كه بنابر گمان بسياري از باستان‏شناسان در جنوب
شبه جزيره عربستان زندگي مي‏كرده و سپس به سوي سرزمين‏هاي حاصلخيز شمال
مهاجرت كرده و در سوريه مستقر شدند. زبان اين قوم آرامي بوده و لهجه‏هاي متعددي
دارد. آنان توانستند بر مناطق وسيعي از سوريه و عراق سيطره يابند. سرزمين تحت سيطره
آنان «سرزمين آرام» ناميده مي‏شد كه بعدها نام آن به سوريه تغيير يافت. مهم‏ترين
شهرهاي آنان دمشق و حماه بود. از مشهورترين پادشاهان آنان مي‏توان از «حزائيل» و
«بن هدد» نام برد. زبان آرامي تا زمان حمله اعراب به سوريه، زبان رايج در سوريه بود. پادشاه آشوري «تگلات فلاسر» در قرن دهم قبل از ميلاد به دولت آرامي‏ها يورش برده
و آن را متلاشي كرد، اما چندي نگذشت كه آشوري‏ها عقب نشيني كرده و آرامي‏ها
مجددا بر منطقه سيطره يافتند، به طوري كه در سنگ نوشته‏هاي آشوري از دولت آرامي
سخن گفته شده و نام پادشاه آن «أبي سلمو» ذكر شده است. اما چندي نگذشت كه
آشوري مجددا به دولت آرامي‏ها يورش برده و آن را كاملاً تحت تصرف خود
درآوردند و از آن هنگام سرزمين جزيره ابن عمر در شرق سوريه به تصرف آشوري‏ها
در آمده و به عنوان يكي از ولايت‏هاي آن محسوب گرديد.


دوران آشوري‏ها (795 ق.م ـ 600 ق.م)

   آشوري‏ها يكي از اقوام سامي‏تبار بودند كه در شمال عراق و در شرق سوريه زندگي
مي‏كردند و توانستند به تدريج حكومت‏هاي محلي پيرامون خود را از بين برده و
امپراتوري وسيعي را بنا نهند. مهم‏ترين پادشاهان آنان، «آشور باني پال»، «آشور ناصر
پال» و «سنحاريب» مي‏باشد.


دوران مادها (612 ق.م ـ 553 ق.م)

   مادها يكي از اقوام آريايي بودند كه در منطقه كردستان امروزي زندگي مي‏كردند و
پايتخت آنان شهر اكباتان يا همدان فعلي بود و توانستند امپراتوري وسيعي را بنا نهند كه
بخش شمالي بين‏النهرين و شرق سوريه را نيز دربر مي‏گرفت. مادها در سال 612 ق.م
توانستد امپراتوري آشور را شكست داده و پايتخت آنان «نينوا» را ويران سازند. قدرت
فراوان مادها باعث ترس و وحشت پادشاهان بابلي گرديد و باعث شد تا با مادها قرارداد
صلح منعقد نمايند و «بخت‏النصر» پادشاه بابلي با دختر «سياخاريس» پادشاه ماد ازدواج
كرد و باغ‏هاي معلق بابل را براي وي ساخت. در سال 553 ق.م كورش توانست
امپراتوري ماد را تصرف كرده و امپراتوري هخامنشيان را بنيان نهد.


دوران هخامنشيان (550 ق.م ـ 330 ق.م)



37


   كورش مؤسس سلسله پادشاهان هخامنشي بود و توانست در سال 553 ق.م حكومت
ماد را از بين برده و تمامي متصرفات آن را به حكومت خود بيفزايد. پس از كوروش
پسرش «كمبوجيه» به قدرت رسيد و در سال 525 ق.م مصر را به تصرف خود درآورد. آخرين پادشاه اين سلسله «داريوش سوم» بود كه از سال 336 ق.م تا 330 ق.م حكومت
نموده و عاقبت در سال 330 ق.م از اسكندر مقدوني شكست خورد و سلسله پادشاهان
هخامنشي منقرض گرديد. سوريه در طول حكومت هخامنشي تحت سيطره ايران قرار
داشت.

دوران سلوكي‏ها (312 ق.م ـ 63 ق.م)

   سلوكي‏ها سلسله‏اي از پادشاهان يوناني‏تبار بود كه پس از حمله اسكندر به خاورميانه،
ايران و هند توانستند پادشاهي قدرتمندي را در منطقه بنا نهند. مؤسس اين سلسله
«سلوكس اول نكاتور» يكي از فرماندهان اسكندر بود كه بعد از اسكندر به پادشاهي
رسيد و امپراتوري وسيعي را بنا نهاد كه بر سوريه، بين‏النهرين، ايران و بخشي از
هندوستان سيطره داشت.

   آخرين امپراتور سلوكي «آنتيخوس سيزدهم» نام داشت كه از 69 ق.م تا 64 ق.م
حكومت كرد و پسرش «فيليپ دوم» با وي منازعه نموده و موفق شد كه پادشاهي را از او
سلب نموده و به مدت دو سال از 65 ق.م تا 63 ق.م حكومت نمايد اما عاقبت «بومبي»
امپراتور روم موفق شد كه در سال 63 ق.م امپراتوري سلوكي‏ها را از بين ببرد.


دوران رومي‏ها (63 ق.م ـ 395 م.)

   در دوران رومي‏ها سوريه يكي از ولايت‏هاي امپراتوري روم به شمار رفت كه
پايتخت آن شهر رم بود. مقر اين ولايت شهر دمشق بود. در همين دوران بود كه حضرت
يحيي (عليه السلام) توسط هيرودس حكمران رومي سوريه به شهادت رسيد و بنا به رواياتي در
مسجد اموي به خاك سپرده شد.


دوران روم شرقي يا بيزانس (395 م ـ 636 م.)

   در سال 330 م. امپراتور رومي «كنستانتين اول» شهر قسطنطنيه را بنا كرده و آن را به
عنوان پايتخت خود برگزيد و در سال 334 م. ادارات دولتي را از روم به اين شهر منتقل
كرد و اين شهر را به عنوان مركز آيين مسيحيت انتخاب كرد.

   در سال 395 م. با درگذشت امپراتور «تيودوسوس كبير»، بر سرجانشيني وي اختلاف
شد و دو فرزندش امپراتوري پهناور روم را به دو بخش تقسيم كردند. «هونوريوس»
بخش غربي آن را به تصرف درآورده و شهر روم را به عنوان پايتخت آن برگزيد و نام
امپراتوري خود را امپراتوري روم نهاد در حالي كه «اركاديوس» بخش شرقي آن را
انتخاب كرده و قسطنطنيه را به عنوان پايتخت خود انتخاب نمود كه اين امپراتوري بعدها
به نام امپراتوري روم شرقي يا بيزانس شناخته شد و زبان رسمي آن زبان لاتين بود در
حالي كه زبان يوناني نيز در آن متداول و رايج بود. حوزه نفوذ اين امپراتوري شامل
آسياي صغير، شبه جزيره بالكان، مصر و سوريه بود، و اين وضعيت تا سال 14 قمري
مصادف با 635 م. كه نيروهاي اسلامي اين سرزمين را تصرف كردند، ادامه يافت.


دوران غساني‏ها



38


   غساني‏ها دولت محلي عربي بودند كه دست‏نشانده امپراتوري بيزانس به شمار
مي‏رفتند. غساني‏ها درحقيقت يكي از قبايل عربي بودند كه اصل آنان به قبيله أزد
مي‏رسيد و توانست با امپراتوري بيزانس متحد شود. علت تسميه آنان به غسان اين است
كه آنان قبلاً در سرزمين تهامه در جنوب عربستان سعودي در كنار چشمه‏اي به نام
«غسان» زندگي مي‏كردند و اين نام بر قبيله آنان نيز اطلاق مي‏گرديد. بعدها اين قبيله به
جنوب شام مهاجرت كرده و با پيروزي بر قبايل محلي به تدريج قدرت يافته و شهر
بصري را به عنوان پايتخت خود برگزيده و به آيين مسيحيت و مذهب ارتودكس شرقي
كه در آن دوران به يعقوبيه معروف بود درآمد. امپراتوري بيزانس دريافتند كه با استفاده
از قدرت غساني‏ها مي‏توان از نفوذ امپراتوري ايران كه بخش‏هاي شرقي آن را تهديد
مي‏كرد جلوگيري كرد، از اين‏رو حمايت زيادي از اين دولت كردند. دولت غساني‏ها در
جنگ بين امپراتوري بيزانس و امپراتوري ايران شركت نموده و عليه امپراتوري ايران و
دست‏نشاندگان عرب آنها يعني حكومت منذريان جنگيدند.

   غساني‏ها در حدود ششصد سال يعني از قرن اول ميلادي تا ظهور اسلام بر سرزمين
شام حكومت كردند و اولين پادشاه اين سلسله «جفنه بن عمرو» نام داشت و محدوده
حكومت آنان شامل بخش‏هاي وسيعي از شمال نظير تدمر و رصافه در وسط سرزمين
شام تا سواحل درياي مديترانه مي‏شد. از مهم‏ترين پادشاهان غساني مي‏توان از «حارث
بن جبله» (529 م. ـ 569 م.) نام برد كه كمك‏هاي زيادي به امپراتوري بيزانس در جنگ با
ايران كرد و به پاداش آن امپراتور گوستينيان در سال 529 م. به وي لقب «پاتريسيوس» داد. اين سلسله آثار متعددي شامل قصر، كليساها و ديرهاي متعددي در سرزمين شام بنا نهاد. آخرين پادشاه اين سلسله «جبله بن الايهم» بود كه طي نامه‏اي به عُمر خليفه دوم اسلام
خود را اعلام كرده و به همراهي پانصد نفر از همراهان خود به مدينه آمد و همراه با عمر
به حج رفته و در اثناي حج يكي از فقراي مسلمان جامه وي را لگد نمود و جبله نيز سيلي
محكمي بر گوش او نواخت و آن مسلمان به خليفه شكايت برد و عُمر وي را فراخواند و
از او خواست تا فرد مظلوم را راضي كند، ولي جبله نپذيرفت و گفت من پادشاه هستم و او
يك فرد عادي است و از عُمر يك روز مهلت خواست تا او را راضي كند و شبانه به اتفاق
همراهان خود مدينه را ترك نموده و به سرزمين شام برگشته و از اسلام دست كشيده و به
همراهي سي هزار نفر از مسيحيان عرب به امپراتوري بيزانس پناهنده شد. امپراتوري
بيزانس آنان را پذيرفته و در نواحي مرزي اسكان داد و بسياري از مسيحيان سوريه و لبنان
خود را از نسل اين گروه مي‏دانند.


دوران خلفاي راشدين (635 م ـ 661 م)

   در دوران حكومت خليفه دوم عمر، سرزمين شام به وسيله خالد بن وليد و ابوعبيده
جراح گشوده شد و از آن هنگام سرزمين شام به عنوان يكي از ولايات اسلامي در عرصه
جهاني ظاهر شد. در دوران خليفه سوم عثمان، معاويه به عنوان والي دمشق برگزيده شد و
پس از اين كه بر اثر كشته شدن عثمان، مردم با حضرت علي (عليه السلام) بيعت كردند، معاويه از
بيعت با علي امتناع ورزيده و او را به همدستي در قتل عثمان متهم كرد و اين امر باعث شد
كه جنگي بين معاويه و حضرت علي (عليه السلام) در منطقه صفين دهد كه به حكميت منجر شد و
باعث تقويت جايگاه معاويه در سرزمين شام شد. پس از شهادت حضرت علي (عليه السلام) و
بيعت مردم با امام حسن مجتبي (عليه السلام) ، پيمان صلحي بين معاويه و امام حسن بسته شد كه به


39


موجب آن حكومت به معاويه رسيده و پس از فوت وي به امام حسن (عليه السلام) مي‏رسد، اما
چندي نگذشت كه امام حسن (عليه السلام) بر اثر دسيسه معاويه مسموم شده و رحلت فرمود و
معاويه فرزندش يزيد را برخلافت صلح نامه به جانشيني انتخاب كرد.


دوران اُموي‏ها (661 م ـ 750 م)

   سلسله پادشاهان أموي با حكومت معاويه بن أبي سفيان آغاز گرديد و دوران
حكومت وي سراسر همراه با ظلم و نابرابري و ستم بود. پس از وي پسر نالايق او يزيدبن
معاويه به قدرت رسيد و در همين زمان بود كه امام حسين (عليه السلام) از بيعت با وي خودداري
نمود و بنا به دستور يزيد در صحراي كربلا به شهادت رسيد و ننگي ابدي و جاودانه براي
أموي‏ها برجاي نهاد. در دوران حكومت أموي‏ها دمشق به عنوان پايتخت خلافت
انتخاب شد و قصرها و بناهاي متعددي در آن ساخته شد. آخرين پادشاه اموي مروان بن
محمد نام داشت كه در سال 750 م. از كار بركنار شد و سلسله پادشاهان أموي منقرض
شد.


دوران عباسي‏ها (750 م ـ 870 م)

   در سال 132 قمري (750 م) مروان بن محمد آخرين خليفه أموي به مصر فرار كرده و
در همان‏جا كشته شد و سرزمين شام توسط عبداللّه‏ بن علي (عموي خليفه ابوالعباس) تصرف شد و از آن زمان به بعد سوريه تحت تصرف عباسيان درآمد. در دوران خلافت
عباسي، سوريه از رونق افتاده و توجه چنداني به آن نشد. منصور دوانيقي شهر رقه را بنا
كرد و هارون‏الرشيد در غرب آن شهر، دژي به نام دژ هركول بنا نهاد و مامون نيز شهري به
نام «الرحبه» بنا كرد كه در نزديكي شهر ميادين فعلي واقع شده است. در دوره كوتاهي
طولوني‏ها بر سوريه سيطره يافتند.


دوران طولوني‏ها (870 م ـ 944 م)

   دولت طولون منسوب به موسس آن «أحمد بن طولون» است كه موفق شد در سال 257 قمري /870 م. دولتي را در مصر تأسيس نمايد و پس از استقرار حكومت در مصر،
به سوي سرزمين شام رفته و بدون مقاومت بخش‏هاي وسيعي از آن را به تصرف خود در
آورد و بسياري از حكمرانان آن را كه سر به اطاعت او نهاده بودند بر سركار باقي نگه
داشت و بدين‏گونه بود كه سرزمين شام يك ايالت وابسته به حكومت طولوني گرديد كه
پايتخت آن شهر قاهره در مصر بود. چندي نگذشت كه الموفق برادر خليفه عباسي
مزاحمت‏هايي را براي دولت طولوني فراهم آورد و در همين دوران بود كه سرزمين شام
صحنه درگيري‏هاي مختلف گرديد و اسماعيليه و قرمطيان در آن قدرت گرفته و شروع به
غارت كاروان‏هاي تجاري نمودند. اما پس از چندي حكومت طولوني رو به ضعف نهاد
و سرزمين شام دوباره زير سلطه عباسي‏ها درآمد و به تدريج ستاره اقبال «محمد بن
طغج» دميد. وي فرزند «طغج» يكي از فرماندهان مورد اعتماد طولوني‏ها بود كه به
حكمراني دمشق انتخاب شده بود و فرزند وي محمد با نشان دادن شايستگي‏هاي نظامي
خود موفق شد كه اعتماد خليفه عباسي را به خود جلب نموده و عاقبت خليفه عباسي
المقتدر او را به حكمراني دمشق برگزيد و در سال 323 قمري خليفه الراضي باللّه‏ او را به
حكمراني مصر انتخاب كرد و وي به مصر رفته و پايه‏گذار دولت اخشيدي‏ها در مصر
گرديد.



40


دوران حمداني‏ها (944 م ـ 1003 م)

   يكي از حكومت‏هاي شيعي سوريه است كه توانست از ضعف خلافت عباسي
استفاده كرده و در شمال سوريه به قدرت برسد، مقر اصلي آنان در شهر موصل عراق بود
و در سال 333 قمري / 944 م. سيف‏الدوله حمداني موفق شد شهرهاي حلب، حمص و
دمشق را به تصرف خود درآورد و جنگ‏هاي زيادي بين وي و اخشيد حكمران مصر و
كافور فرمانده نيروهاي اخشيد رخ داد كه اين جنگ‏ها و كشمكش‏ها عاقبت باعث شد كه
اين دو توافق كنند كه حمداني‏ها بر بخشهاي شمالي سوريه از حلب تا موصل حكومت
كنند و بخش‏هاي جنوبي سوريه در اختيار اخشيدي‏ها باشد. حمداني‏ها حملات متعددي



41


به امپراتوري بيزانس كردند و در دوران آنان شعر و ادب و معماري رونق بسياري
يافت. نفوذ حمداني‏ها در دوران سعيدالدوله در سال 381 ه . ق / 991 رو به افول نهاد و
دولت آنان زير سيطره حكومت فاطمي مصر قرار گرفت و در سال 393 قمري/ 1003 حكومت آنان مضمحل گرديد.


دوران فاطمي‏ها (969 م ـ 1171 م)

   پس از ضعف تدريجي حكومت حمداني‏ها، به تدريج فاطمي‏ها بر سوريه سيطره
يافتند. فاطمي‏ها آثار عمراني چنداني در سوريه برجاي ننهادند و اين امر به علت مدت
كوتاه زمامداري آنان در سوريه و وضعيت نابسامان سياسي در سرزمين شام آن روزگار
بود. آثار باستاني برجاي مانده از آن دوره در شهرهاي بصري، صلخد و سلميه قرار دارد. در سال 969 م. «جوهر صقلي» يكي از فرماندهان معروف خلافت فاطمي شهر دمشق را
پس از مقاومتي شديد فتح نمود و به تدريج ساير مناطق سوريه تحت نفوذ آنان قرار
گرفت به طوري كه در سال 971 م. بسياري از مناطق سوريه تحت سيطره آنان بوده و
خطبه به نام خليفه المعزلدين اللّه‏ فاطمي در مساجد دمشق و حلب و حمص خوانده شد و
پس از سال 1043 م. به تدريج قدرت فاطمي‏ها در سوريه رو به افول نهاد و اين وضعيت
تا هنگام ظهور صلاح‏الدين ايوبي ادامه داشت و عاقبت وي توانست در سال 1171 م. خليفه العاضد، آخرين خليفه فاطمي را از كار بركنار كرده و خلافت فاطمي را از بين
ببرد.(1)


دوران ايوبي‏ها (1171 م ـ 1259 م)

   مؤسس اين سلسله صلاح‏الدين ايوبي بود كه توانست در سال 1171 م. آخرين خليفه
فاطمي را از كار بركنار نموده و سلسله پادشاهان ايوبي را پايه‏ريزي نمايد. پس از
درگذشت صلاح‏الدين در سال 1193 م.، مملكت وي به وسيله سه فرزند او تقسيم شد و
فرزند بزرگ‏تر كه أفضل نام داشت بر دمشق حكومت نموده و برادر ديگر كه عزيز نام
داشت بر مصر و برادر سوم كه أزهر نام داشت بر حلب چيره شدند. اختلاف و درگيري
بين فرزندان صلاح‏الدين و برادرش العادل تا مدت‏ها باعث عدم استقرار حكومت ايوبي
در سوريه و مصر بود و عاقبت آخرين پادشاه آنان توران شاه در سال 1259 توسط
مماليك به قتل رسيد و سلسله پادشاهي ايوبي منقرض شد.


دوران مغول‏ها (1259 م ـ 1259 م)

   مغول‏ها در فرهنگ عربي به نام «تاتار» ناميده مي‏شوند آنان درحقيقت نوادگان
چنگيزخان مغول بودند كه در سال 1206 م. توانست شمال چين و آسياي جنوبي و آسيانه
ميانه و ايران را به تصرف درآورده و امپراتوري وسيعي ايجاد كند. مغول‏ها در سال 643 قمري / 1245 م. حمله ناموفقي به بغداد نموده و شكست خوردند و در سال 656 قمري / 1258 م. به فرماندهي هولاكو مجددا به بغداد حمله كرده و موفق شدند كه المستعصم باللّه‏
آخرين عباسي را دستگير و به قتل برسانند. در سال 658 قمري / 1259 م. موفق شدند
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- فاطميون مصر پيرو مذهب اسماعيليه بودند و پس از سقوط دولت فاطمي، از قدرت اسماعيليه كاسته
شده و به صورت گروه‏هاي پراكنده‏اي در ايران، سوريه، لبنان و عراق به حيات فكري خود ادامه دادند.



42


حلب و سپس دمشق را به تصرف درآورند، اما سلطه آنان بر سوريه ديري نپاييد و در
همان سال «ملك مظفر قطز» موفق شد كه در جنگ «عين جالوت» آنان را شكست داده و
از سوريه بيرون راند و سوريه را به تصرف خود درآورد. در سال 659 قمري / 1261 م. مغول‏ها مجددا به حمص و حلب يورش برده و شكست خوردند و مجددا در سال 671 قمري (1272 م.) به سوريه حمله كردند و ملك ظاهر بيبرس موفق شد كه در نزديكي
رودخانه فرات آنان را مهزوم سازد. در سال 680 قمري / 1281 م. براي بار ديگر مغول‏ها
به سوريه حمله كردند و در نزديكي قبرخالد بن وليد شكست خوردند. در سال 699 قمري / 1299 م. مغول‏ها موفق شدند كه شهر دمشق را به مدت صد روز تصرف نمايند،
اما بعد از اين كه آگاه شدند كه لشكر مماليك از مصر به سوي سوريه روانه شده است، از
آن عقب‏نشيني كردند. در سال 700 قمري / 1300 م. مغول به رهبري «غازان محمود» به
سوريه حمله كردند و «ملك محمد بن قلاوون» موفق شد در سال 703 قمري / 1303 م. در نبرد «مرج الصفر» آنان را شكست دهد. صد سال بعد تاتارها به رهبري «تيمور لنگ»
به سوريه حمله كرده و موفق شدند كه در سال 803 قمري / 1401 م. شهر حلب را فتح
نموده و در همان سال شهرهاي حماه و حمص و دمشق را به تصرف خود درآورده و اين
شهرها را غارت نمايند و پس از هشتاد روز غارت و تجاوز اين شهر را ترك نمودند.


دوران مماليك (1259 م ـ 1516 م)

   در سال 1239 م. پادشاهان ايوبي اقدام به تشكيل گارد مخصوصي براي حمايت از
پادشاه و اطرافيان وي نمودند، آنان اقدام به خريد هزار برده ترك و چركسي نمودند و
سپس آنان را به فنون قتال آموزش داده و در مقدمه لشكر خويش جاي دادند. ده سال
پس از تأسيس، بردگان مذكور اقدام به ترور پادشاه ايوبي و وليعهد وي توران شاه نموده
و مادرش «ملكه شجره الدر» را به پادشاهي انتخاب كردند و عاقبت در همان سال يكي از
افراد خود را كه «عزالدين أيبك» نام داشت به پادشاهي انتخاب كردند و بدين‏گونه
دوران حكومت مماليك آغاز گرديد. در سال 1259 م. «ملك مظفر قطز» با شكست
مغول‏ها، سوريه را به تصرف درآورده و به عنوان حكمران آن انتخاب گرديد و از همان
زمان تا سال 1516 كه سلطان سليم اول سوريه را تصرف كرد، اين كشور يكي از
ايالت‏هاي تحت سيطره مماليك مصر به شمار مي‏رفت. حكومت مماليك از سال 1250 م. تا سال 1383 م. در دست بردگان ترك بود و از سال 1383 م. به دست بردگان
چركسي افتاد كه دوران زمامداري آنان تا سال 1516 م. ادامه داشت و دوره پادشاهي هر
يك از آنان نسبتا كوتاه بود زيرا كه معمولاً اين پادشاهان به دست زيردستان خود ترور
مي‏شدند. دوران پادشاهان مماليك علي‏رغم ناآراميهاي سياسي با شكوفايي اقتصادي و
معماري همراه بوده است به گونه‏اي كه بسياري از آثار تاريخي در اين دوران پا به عرصه
نهاد و از جمله معروف‏ترين اين آثار گلدسته قايتباي در مسجد أموي دمشق است كه
توسط «ملك اشرف ابونصر قايتباي» كه از سال 1468 م. تا 1496 م. حكومت كرد، ساخته
شد.

دوران عثماني (1516 م ـ 1918 م)

   در سال 1516 سلطان سليم عثماني توانست در جنگ «مرج دابق» مماليك را
شكست داده سوريه را به تصرف درآورد و سيطره عثماني‏ها بر سوريه به مدت
چهارصد سال به درازا كشيد و در طي آن سوريه يكي از ولايات حكومت عثماني بود كه


43


والي آن از طرف استانه يا دربار عثماني انتخاب مي‏گرديد و اين وضعيت تا بروز جنگ
جهاني اول ادامه داشت در دوران جنگ اول والي سوريه احمد جمال پاشا بود كه به
علت ستمكاري فراوانش به «سفاح» يا خونخوار معروف شده بود و در ماه مي 1916 م. تعدادي از آزاديخواهان سوري را دستگير و محاكمه و اعدام نمود.


حكومت پادشاهي سوريه (1918 م ـ 1920 م)

   پس از شكست عثماني‏ها در جنگ جهاني اول، سرزمين‏هاي تحت تصرف آن بين
فرانسه و انگليس تقسيم شد، و شراره‏هاي انقلاب بزرگ عرب در مكه مكرمه به رهبري
شريف مكه امير فيصل شعله‏ور و امير فيصل موفق شد با كمك ارتش انگليس به
باقيمانده ارتش عثماني در سوريه حمله كرده و در دهم ژانويه 1918 نيروهاي امير فيصل
وارد شهر دمشق شده و سوريه را به تصرف درآورد. در روز هفتم مارس 1920 كنگره
سوريه در دمشق تشكيل شده و امير فيصل را به عنوان اولين پادشاه سوريه انتخاب كرد و
اميرفيصل مذكور كه خود را از اعقاب امام حسين (عليه السلام) معرفي مي‏كرد به عنوان «ملك
فيصل اول» پادشاه سوريه تاجگذاري كرد و رضا الركابي را به عنوان نخست وزير
انتخاب كرد و بدين‏گونه اولين كابينه سوريه به وجود آمد.

   در همين دوران پيمان «سايكس پيكو» منعقد شد و براساس آن مقرر گرديد سرزمين
شام به دو بخش تحت نفوذ انگليس و تحت نفوذ فرانسه تقسيم شود كه در اين ميان
فلسطين و اردن و عراق به تصرف انگليسي‏ها و لبنان و ساحل سوريه به تصرف
فرانسوي‏ها در آمد و در همين دوران بود كه دولت انگليس تصميم گرفت تا وعده بالفور
در زمينه تأسيس دولت اسرائيل را عملي نمايد و چندي نگذشت كه 26 ژولاي 1920 در
اثر تصرف دمشق و ساير مناطق سوريه توسط نيروهاي فرانسوي حكومت پادشاهي
سوريه سقوط كرد و «ملك فيصل اول» به شهر درعا و سپس به شهر حيفا در فلسطين و
سپس اروپا فرار نمايد و بعدها با كمك انگليسي‏ها به عراق رفته و دولت پادشاهي عراق
را تأسيس كند.


دوران استعمار فرانسه (1920 م ـ 1943 م)

   در پانزدهم آگوست 1915 م. نيروهاي فرانسه در جزيره أرواد سوريه نيرو پياده كرده
و در سال 1918 نيروهاي فرانسوي سواحل سوريه را به تصرف خود درآورده و ستوان
«دولاروش» وارد شهر لاذقيه شده و در پنجم نوامبر همان سال پست خود را به عنوان
حاكم منطقه در دست گرفت. در 25 ژولاي 1920 جنگ معروفي بين نيروهاي سوري و
نيروهاي فرانسوي درگرفت كه اين جنگ به نام «جنگ ميسلون» معروف شد و در اثناي
اين جنگ «يوسف العظمه» وزير دفاع سوريه به شهادت رسيد و شهر دمشق در 26 ژولاي 1920 م. به تصرف فرانسويان درآمد. و ملك فيصل حسيني از كشور فراري شد و
سوريه تا 17 آوريل 1946 م. تحت اشغال فرانسوي‏ها بود. در دوران اشغال فرانسوي‏ها
شورش و قيام‏هاي مردمي فراواني در سوريه شد كه مي‏توان از قيام شيخ صالح العلي در
ساحل، ابراهيم هنانو در شمال و سلطان پاشا اطرش در كوه عرب و حسن الخراط در
غوطه دمشق نام برد.


جمهوري عربي سوريه (1943 م تا كنون)



44


   جمهوري عربي سوريه در سال 1943 به استقلال دست يافت ولي آخرين سرباز
فرانسوي در سال 1946 م. از سوريه خارج شد. اولين رئيس جمهوري سوريه آقاي
شكري القوتلي بود كه در 17 آگوست 1943 انتخاب گرديد و عاقبت حسني الزعيم عليه
وي كودتا كرده و در 30 مارس 1949 او را مجبور به استعفا كرد. قوتلي بعد از كودتا به
مصر رفته و در شهر اسكندريه ساكن شد.

   حسني الزعيم از روز 30 مارس 1949 لغايت 13 آگوست 1949 بر سوريه حكومت
كرد و كودتاي مزبور اولين كودتاي نظامي در سوريه بود و حسني الزعيم در حكومت
شكري القوتلي رئيس ستاد مشترك ارتش بود اما چندي نگذشت كه بر اثر كودتاي
سامي الحناوي، از كار بركنار شده و به جرم خيانت دادگاهي شده و به اعدام محكوم
گرديد و در روز 14 آگوست 1949 اعدام گرديد.

   سامي الحناوي نتوانست بيش از دو روز حكومت نمايد و آقاي هاشم الاتاسي را به
عنوان نخست‏وزير انتخاب كرد و او حكومتي انتقالي را برگزيد كه از 14 آگوست 1949 تا 10 دسامبر 1949 قدرت را در دست داشت و اقدام به برگزاري انتخابات پارلماني و
رياست جمهوري نمود و در اين انتخابات أتاسي به عنوان رئيس جمهور انتخاب شد و
«معروف الدواليبي» به عنوان نخست‏وزير انتخاب شد. در 2 دسامبر 1951 م «أديب
شيشكلي» با كودتايي قدرت را در دست گرفت و اقدام به دستگيري نخست‏وزير،
تعدادي از وزرا و رئيس پارلمان و برخي از نمايندگان نمود، از اين رو هاشم الاتاسي از
پست رياست جمهوري استعفا داد و آقاي أديب شيشكلي، فوزي سلو را به عنوان
نخست‏وزير معرفي كرد. در 25 مارس 1954 أديب شيشكلي استعفا داد و هاشم الاتاسي
مجددا به رياست جمهوري رسيد و تا سپتامبر 1955 م در اين مقام باقي ماند.

   در سال 1955 شكري القوتلي براي سومين بار به رياست جمهوري انتخاب شد و در
سال 1958 م در رأس هيئتي وارد مصر شد و با جمال عبدالناصر رئيس جمهور مصر
توافق نمود كه دو كشور سوريه و مصر با يكديگر متحد شده و «جمهوري متحد عربي» را
به وجود آورده و از پست خود كناره‏گيري نمود و جمال عبدالناصر به عنوان رئيس
جمهور اين كشور متحد انتخاب شد و به شكري القوتلي لقب «شهروند عربي اول» داده
شد و در دوران وحدت دو كشور، قوتلي گاهي در سوريه و مصر و گاهي در اروپا اقامت
داشت و هنگامي كه كودتاچيان در 28 سپتامبر 1961 تصميم گرفتند تا سوريه را از مصر
جدا كنند وي در شهر ژنو اقامت داشت و تا هنگام كودتاي هشتم مارس 1963 م در
دمشق بود و سپس به ژنو رفته و از آن‏جا به بيروت رفت و تا هنگام فوت در سال 1967 در
آن شهر سكونت اختيار كرد.

   كودتاچيان به رهبري مأمون الكزبري در 28 سپتامبر 1961 موفق شدند كه در سوريه
كودتا كنند و كزبري از 29 سپتامبر 1961 تا 20 نوامبر 1961 رياست جمهوري سوريه را
برعهده داشت. ناظم‏القدسي از 14 دسامبر 1961 قدرت را به دست گرفت و در هشتم
مارس 1963 براثر كودتاي حزب بعث از كار بركنار شد.

   پس از كودتاي حزب بعث آقاي لؤي الاتاسي در 23 مارس 1963 به قدرت رسيد اما
به علت عدم توانايي اداره كشور و به علت آشكار شدن يك كودتاي نافرجام از پست
خود كناره‏گيري نمود و پس از وي آقاي محمد أمين الحافظ كه در كابينه بعثي‏ها پست
وزير كشور را داشت در جولاي 1963 به رياست جمهوري رسيد و تا فوريه 1966 در
مسند قدرت باقي ماند. بعد از كودتاي فوريه 1966 آقاي نورالدين الاتاسي به رياست


45


حزب بعث و رياست جمهوري سوريه رسيده و در سال 1968 علاوه بر پست رياست
جمهوري، پست نخست‏وزيري سوريه را نيز عهده‏دار شد و در دوران حكومت وي
جنگ 1967 روي داد كه در اين جنگ سوريه منطقه جولان را از دست داد و آقاي
حافظ اسد كه در آن دوره وزير دفاع بود از پذيرش مسئوليت شكست خودداري نموده
و آن را برعهده نورالدين الاتاسي و معاونش «صلاح جديد» انداخت. در اكتبر 1970 نورالدين الاتاسي به علت دخالت ارتش در امور سياسي از پست رياست جمهوري
استعفا داد و در چنين شرايطي كنگره حزب بعث تشكيل جلسه داد و آقاي حافظ اسد و
آقاي مصطفي طلاس را از كار بركنار نمودند و در 16 نوامبر 1970 آقاي حافظ اسد طي
كودتايي قدرت را در دست گرفت و در كنار وزارت دفاع پست نخست وزيري به وي
سپرده شد. اين كودتاي بدون خونريزي در سوريه به نام «الحركه التصحيحه» يعني
«جنبش اصلاح‏طلب» ناميده مي‏شود. پس از به قدرت رسيدن آقاي حافظ اسد، نامبرده
در 12 مارس 1971 م. به عنوان دبير كل حزب بعث و رئيس جمهوري سوريه انتخاب شد
و روابط وسيعي با شوروي برقرار نمود. پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران سوريه به
صف حاميان انقلاب ايران درآمد و در طول هشت سال جنگ عراق با ايران جزو حاميان
جمهوري اسلامي ايران به شمار مي‏رفت.


   حافظ اسد در روز 10 ژوئن 2000 در اثر بيماري سرطان خون درگذشت و پس از وي
پسرش دكتر بشار أسد در انتخابات 10 جولاي 2000 به عنوان رئيس جمهوري سوريه
برگزيده شد. بشار أسد در انتخابات 27 ماه مه 2007 مصادف با 28 تيرماه 1386 مجددا
براي بار دوم به رياست جمهوري سوريه برگزيده شد.


مجلس نمايندگان سوريه

   مجلس نمايندگان سوريه كه به زبان عربي به نام «مجلس الشعب» يا مجلس خلق
ناميده مي‏شود داراي 250 كرسي است كه بنابر قانون اساسي سوريه اكثريت اعضاي آن
از اقشار كارگر، كشاورز و كارمندان دولت مي‏باشند. حزب بعث كه بنابر قانون اساسي
حزب حاكم مي‏باشد از سال 1973 تا كنون به همراه احزاب هم‏پيمان خود در جبهه ملي
پيشرو اكثريت را در پارلمان سوريه داشته است. در حال حاضر رياست پارلمان سوريه
برعهده آقاي محمود الابرش مي‏باشد. سابقه تاسيس مجلس در سوريه به حدود سال 1919 م. برمي‏گردد كه مجلسي به عنوان «كنفرانس سوريه بزرگ» تشكيل شد.

   در قرن گذشته مجالسي با طول عمرهاي متفاوت و عموما كوتاه در سوريه تشكيل شد
اما مجلس كنوني سوريه از سال 1973 و براساس قانون اساسي اين كشور كه در همان سال
تصويب شده بود آغاز به كار نموده و اكنون در دوره نهم به سر مي‏برد و هر دوره مجلس
چهار سال به طول مي‏كشد.


قوه قضائيه در سوريه

   رئيس جمهور رئيس شوراي عالي قضايي نيز مي‏باشد و وزير دادگستري به نيابت از
سوي رئيس جمهور جلسات شوراي عالي قضايي را اداره مي‏كند و درواقع وزير
دادگستري بالاترين مقام اجرايي قضايي كشور است و در حكم دادستان كل كشور است.

قوه مجريه در سوريه

   رئيس جمهور بالاترين مقام رسمي در سوريه مي‏باشد و عزل و نصب اعضاي كابينه


46


از جمله نخست‏وزير از اختيارات رياست‏جمهوري مي‏باشد. قانون اساسي مصوب 13 مارس 1973 به حزب بعث به عنوان حزب راهبر كشور نگريسته و به رياست جمهوري
اختيارات وسيعي مي‏دهد. رئيس جمهور از طرف پارلمان سوريه و بنا به پيشنهاد رهبري
منطقه‏اي حزب بعث پيشنهاد شده و در انتخابات شركت مي‏نمايد و مدت رياست
جمهوري در سوريه هفت سال است. رئيس جمهوري همچنين سمت‏هاي دبيركل
حزب بعث سوريه، رياست جبهه متحد پيشرو را برعهده داشته و انتخاب كابينه و اعلان
جنگ را برعهده دارد و در صورت تعطيلي پارلمان حق صدور قوانين كشور را دارد.


جبهه ملي پيشرو در سوريه

   جبهه ملي پيشرو كه در زبان عربي به آن «الجبهه الوطنيه التقدميه» مي‏گويند از نُه
حزب تشكيل شده‏اند كه حزب بعث سوريه 51% از كرسي‏هاي جبهه را اشغال مي‏نمايد. اين جبهه در هفتم مارس 1972 توسط آقاي حافظ اسد تأسيس شد و در سوريه به آن به
عنوان يكي از دستآوردهاي «حركت اصلاحي» نگريسته مي‏شود. هفت حزب اعضاي
اوليه جبهه را تشكيل دادند كه اين احزاب عبارتند بودند از: حزب بعث، اتحاد
دمكراتيك عرب، اتحاد سوسياليسم عرب، حزب سوسياليست‏هاي عرب، حزب
كمونيست سوريه (شاخه يوسف بكداش و شاخه يوسف فيصل)، حزب قومي اجتماعي
سوريه، حزب وحدت طلب سوسياليست (كه بعدها حزب وحدت طلب سوسياليستي
دمكرات از آن منشعب گرديد). در سال 1980 دو تشكل ديگر به نام‏هاي «اتحاديه
سنديكاهاي كارگران» و «اتحاديه كشاورزان» به جبهه مذكور پيوستند.


اقتصاد سوريه

   اقتصاد سوريه متكي بر كشاورزي، صادرات نفت، صادرات فسفات، تبادلات
اقتصادي و كمك كشورهاي عربي مي‏باشد. در دوران آقاي حافظ اسد اقتصاد
سوسياليستي بر آن كشور حاكم بوده و شركت‏هاي خارجي حق سرمايه‏گذاري در سوريه
را نداشتند و تمامي پروژه‏هاي بزرگ اقتصادي توسط دولت اجرا مي‏شد. در دوران
حكومت بشار أسد، آزادي‏هاي زيادي به بخش اقتصادي داده شد و دولت سوريه از
سياست سوسياليستي كاملاً فاصله كرد و شركت‏هاي خارجي را ترغيب كرد كه در آن
كشور سرمايه‏گزاري نمايند. جمهوري اسلامي ايران نيز سرمايه‏گزاري‏هاي متعددي در
زمينه توليد سيمان، ساخت پالايشگاه و ساخت كارخانجات خودروسازي در اين كشور
داشته است.


كشاورزي سوريه

   وضعيت سوريه از لحاظ كشاورزي از استاني به استان ديگر متفاوت است و اين امر به
علت تنوع آب و هوايي فروان در اين كشور است، به طوري كه نواحي مركزي آن به
علت وجود صحراي «باديه شام» كه بياباني بسيار وسيع است، شرايط آب و هوايي
نامناسبي براي كشاورزي داشته و فقط در برخي از مناطق آن درختان خرما كاشته
مي‏شود. اين در حالي است كه مناطق ساحلي اين كشور در استان‏هاي طرطوس و لاذقيه
از آب و هواي مديترانه‏اي بهره‏مند مي‏باشند. بيشتر زمين‏هاي زراعي سوريه در ساحل
رودخانه‏هاي معروف دجله و فرات و ساير رودخانه‏هاي داخلي اين كشور قرار دارند. از


47


اين‏رو تنوع محصولات كشاورزي در اين كشور فراوان است. مهم‏ترين محصول سوريه
گندم است كه در منطقه فرات و مناطق جنوبي سوريه كشت مي‏شود. همچنين محصول
پنبه سوريه يكي از بهترين انواع پنبه در جهان بوده و سوريه در كاشت و برداشت پنبه و
تبديل آن به صنايع جنبي داراي رتبه‏ي جهاني است. زيتون نيز يكي از مهم‏ترين
محصولات باغي سوريه را تشكيل مي‏دهد و بنا به اعتقاد بسياري از مورخان سوريه
زادگاه اصلي پرورش زيتون و تهيه روغن زيتون در جهان به شمار مي‏رود و اين ميوه و
روغن آن يكي از اقلام صادراتي مهم سوريه به شمار مي‏رود. سوريه همچنين به كاشت
و برداشت زردآلو معروف بوده و لواشك‏هاي سوري زبانزد خاص و عام بوده و به
بسياري از كشورهاي جهان صادر مي‏گردد. در سوريه باغ‏هاي مركبات ساليانه مقادير
زيادي پرتقال، ليمو شيرين، ليمو ترش، نارنگي و سيب و غيره توليد مي‏نمايند كه مازاد
آن به كشورهاي مختلف عربي نظير عراق، اردن، كويت و سعودي صادر مي‏شود. اين
كشور همچنين توليدكننده چغندرقند و تنباكو است كه از آن‏ها در صنايع داخلي كشور
استفاده مي‏شود.


صنايع سوريه

   صنايع بخش مهمي از اقتصاد سوريه را تشكيل مي‏دهد و اين امر به ويژه در مورد
صنايع نساجي، ريسندگي و بافندگي كه قدمتي ديرينه دارند، صادق است. در كنار آن
صنايع شيريني‏پزي و شيريني‏سازي سوريه نظير شكلات‏سازي شهرتي جهاني دارد و
بسياري از شيريني‏هاي ساخت سوريه به ساير كشورهاي عربي صادر مي‏گردد. كارخانجات متعددي در سوريه نيز به ساخت لوازم خانگي نظير: يخچال، اجاق
خوراك‏پزي، لباس‏شويي، دستگاه ماكروويو، جاروبرقي، گوشي‏هاي تلفن، و راديو و
تلويزيون و مواد شوينده‏ها و صابون و كابل‏سازي و همچنين اخيرا كشور سوريه با
همكاري جمهوري اسلامي ايران موفق گرديد كه اولين كارخانه خودروسازي خود را
راه‏اندازي نموده و در حال حاضر اين كشور ساليانه در حدود يك هزار دستگاه خودرو
سمند توليد نموده و وارد بازار مصرف داخلي مي‏نمايد. براي احداث كارخانه توليد
سمند در سوريه 60 ميليون دلار سرمايه‏گزاري انجام شده كه 40 درصد آن سهم ايران
خودرو، 35 درصد سهم وزارت صنايع سوريه و 25 درصد باقيمانده سهم شركت
خصوصي السلطان سوريه است، شركت سيامكو متشكل از طرف‏هاي ايراني و
سوريه‏اي است كه كار توليد سمند را به عهده دارند، فاز اول اين كارخانه با حضور آقاي
پرويز داودي، معاون اول رئيس جمهور ايران و بشار اسد، رئيس جمهور سوريه،
گشايش يافت.

معادن و منابع سوريه

   سوريه مقدار كمي نفت دارد و ساليانه 30 ميليون تن نفت توليد مي‏كند كه از اين
مقدار 5/5 ميليون تن نفت جهت مصرف داخلي به پالايشگاه حمص ارسال شده و
باقيمانده آن از طريق بندرهاي سوريه در كناره درياي مديترانه به خارج كشور صادر
مي‏شود. نفت سوريه از نوع نفت سبك است. اخيرا گفته مي‏شود كه سوريه توانسته است
منابع سرشار نفت از نوع نفت سبك را در استان لاذقيه شناسايي كند، اما از لحاظ گاز
طبيعي اخيرا منابعي از گاز در استان ديرالزور سوريه و در مجاورت مرز عراق كشف شده
و سوريه اميد دارد كه در آينده با بهره‏برداري از اين منابع جديد به ليست كشورهاي


48


صادركننده گاز بپيوندد. سوريه همچنين داراي منابع غني فسفات مي‏باشد كه قسمت
اعظم فسفات توليد شده به خارج از كشور صادر مي‏گردد.


بنادر سوريه

   سوريه بر كناره درياي مديترانه چهار بندر اصلي و يك بندر فرعي دارد كه اين بنادر
عبارتند از: بندر لاذقيه، بندر طرطوس، بندر جبله، بندر بانياس و بندر ارواد.

1. بندر لاذقيه: لاذقيه مركز استان لاذقيه بوده و مهم‏ترين بندر اين كشور مي‏باشد. جمعيت آن در حدود پانصد هزار نفر است. اين بندر از دوران فنيقي‏ها به عنوان بندر
فعاليت داشته و بندرگاه آن امروزه پذيراي بسياري از كشتي‏هاي كوچك و بزرگ
تجاري و مسافربري از كشورهاي مختلف اروپايي مي‏باشد. بسياري از فرآورده‏هاي
كشاورزي و صنعتي سوريه از طريق بندر لاذقيه صادر مي‏شود.

2. بندر طرطوس: طرطوس مركز استان طرطوس بوده و دومين بندر اين كشور
مي‏باشد. جمعيت آن در حدود 118 هزار نفر است و در فاصله 100 كيلومتري شهر دمشق
قرار دارد. جزيره أرواد تنها جزيره سوريه در درياي مديترانه در سواحل مقابل اين بندر
واقع شده است.

3. بندر جبله: اين بندر در استان لاذقيه قرار دارد و سومين بندر سوريه به شمار
مي‏رود. بندر آن از نوع صيادي بوده و كشتي‏ها و قايق‏هاي صيادي در آن پهلو گرفته و
ماهيان صيد شده را در بازار ماهي‏فروشان شهر به معرض فروش قرار مي‏دهند. در اين
شهر همچنين كارخانجات ريسندگي و بافندگي و كنسروسازي و صنايع فلزي و
ريخته‏گري و صنايع غذايي وجود دارد. اين شهر تا شهر لاذقيه 38 كيلومتر فاصله دارد.

4. بندر بانياس: اين بندر در استان طرطوس قرار دارد و تا طرطوس 40 كيلومتر
فاصله دارد. سوريه از طريق اين بندر اقدام به صادرات نفت مي‏كند.


فرودگاه‏هاي سوريه

در سوريه شش فرودگاه وجود دارد كه اين فرودگاه‏ها عبارتند از:

فرودگاه بين‏المللي دمشق: اين فرودگاه در فاصله هيجده كيلومتري شرق شهر
دمشق قرار دارد. اين فرودگاه بزرگ‏ترين فرودگاه سوريه بوده و در سال 1970 م. تأسيس
گرديد و دومين فرودگاهي بود كه بعد از فرودگاه مزه راه‏اندازي مي‏شد. فرودگاه مزه
اولين فرودگاه سوريه بود كه در غرب شهر دمشق قرار داشت و امروزه ديگر مورد
استفاده قرار نمي‏گيرد. امروزه اغلب پروازهاي خارجي سوريه از طريق فرودگاه دمشق
صورت مي‏گيرد.

فرودگاه بين‏المللي حلب: نام ديگر اين فرودگاه، فرودگاه نيرب است و بعد از
فرودگاه دمشق دومين فرودگاه بزرگ سوريه است كه در فاصله ده كيلومتري شرق شهر
حلب قرار دارد و مساحت آن در حدود 3044 كيلومتر مربع است.

فرودگاه بين‏المللي لاذقيه: اين فرودگاه در فاصله 23 كيلومتري شهر لاذقيه و پنج
كيلومتري شهر جبله و 14 كيلومتري شهر قرداحه قرار دارد و پس از كشته شدن «باسل
الاسد» فرزند ارشد آقاي «حافظ الاسد» در سال 1994 م، اين فرودگاه به «فرودگاه باسل
الاسد» تغيير نام يافت.

فرودگاه قامشلي: فرودگاهي محلي است كه در كنار شهر قامشلي قرار گرفته و مورد


49


استفاده پروازهاي داخلي سوريه قرار مي‏گيرد.


فرودگاه دير الزور: فرودگاهي محلي است كه در كنار شهر مرزي دير الزور قرار
گرفته و براي پروازهاي داخلي مورد استفاده قرار مي‏گيرد.

فرودگاه تدمر: فرودگاهي محلي كه در كنار شهر باستاني تدمر در قلب صحراي شام
قرار دارد و دولت سوريه تصميم دارد كه فرودگاه جديدي در اين شهر تأسيس كند. اين
فرودگاه نيز براي پروازهاي داخلي مورد استفاده قرار مي‏گيرد.


واحد پول سوريه

   واحد پول سوريه «ليره سوريه» است كه از سال 1948 كه «بانك سوريه و لبنان» از
يكديگر جدا شد رايج و متداول بود و بانك فوق‏الذكر تا قبل از اين تاريخ اقدام به انتشار
ليره سوريه و لبنان مي‏كرد. سوريه در دوران امپراتوري عثماني زير سلطه آن كشور قرار
داشت و در آن دوره ليره تركيه در آن كشور رواج داشت، پس از سقوط امپراتوري
عثماني در اواخر جنگ جهاني اول، سوريه به قيموميت فرانسه درآمد و فرانسه تصميم
گرفت كه با تأسيس «بانك سوريه» اقدام به انتشار ليره نمايد و هر ليره در آن زمان معادل
بيست فرانك فرانسه بود، اما با تغيير وضعيت سياسي لبنان، نام «بانك سوريه» به «بانك
بزرگ سوريه و لبنان» تغيير يافت و اقدام به انتشار ليره سوريه و لبنان نمود كه اين واحد
پولي از سال 1924 تا 1937 رايج و متداول بود. در سال 1937 بانك مذكور اقدام به
انتشار دو واحد پول به نام‏هاي ليره سوريه و ليره لبنان كرد كه هر كدام از آن‏ها در كشور
ديگر نيز رايج و معتبر بود. در سال 1939 نام بانك فوق‏الذكر به «بانك سوريه و لبنان»
تغيير يافت. در طي جنگ دوم جهاني، نيروهاي انگليسي و نيروهاي آزاد فرانسه بر
سوريه و لبنان سيطره يافتند و در سال 1941 ليره سوريه با ليره استرلينگ (پوند) مرتبط
شد و هر ليره استرلينگ معادل 83/8 لير سوريه بود و در تعيين ارزش برابري معيار ارزش
متقابل ليره استرلينگ (پوند) و فرانك فرانسه قبل از بروز جنگ دوم جهاني بود. در سال 1946 و پس از سقوط ارزش فرانك فرانسه، هر ليره سوريه معادل 35/54 فرانك فرانسه
گرديد و در سال 1948 ليره سوريه و ليره لبنان از يكديگر جدا شدند و ليره سوريه با دلار
آمريكا مرتبط گرديد و هر دلار آمريكا معادل 19/2 ليره سوري شد و اين ارزش برابري
تا سال 1961 ادامه داشت.

   هر يك ليره سوريه يكصد قرش مي‏باشد و پول‏هاي خرد نظير يك قرش تا پنجاه
قرش ديگر رايج نيست و در حال حاضر سكه‏هاي يك ليره و دو ليره و پنج ليره به كار
مي‏رود و اسكناس‏هاي 10 ليره، 25 ليره، 50 ليره، 100 ليره، 200 ليره، 500 ليره و 1000 ليره رايج و متداول است. ارزش برابري هر ليره بين 16 تا 18 تومان ايراني در نوسان است
و هر 50 ليره سوريه معادل يك دلار آمريكا مي‏باشد.



50



تعطيلات رسمي در سوريه

   تعطيلات رسمي در سوريه به شرح زير مي‏باشند:

اول ژانويه ـ كريسمس و آغاز سال ميلادي

هشتم مارس ـ سالروز انقلاب هشتم مارس

بيست و يكم مارس ـ روز مادر

هفدهم آوريل ـ عيد استقلال از فرانسه

28 آوريل ـ عيد فصح

اول مه ـ روز جهاني كارگر

ششم مه ـ عيد شهدا

ششم اكتبر ـ سالروز جنگ اكتبر سال 1973

بيست و پنجم دسامبر ـ روز تولد حضرت مسيح (عليه السلام) به تقويم شرقي

دهم ذي حجه ـ عيد قربان

اول شوال ـ عيد فطر

اول محرم ـ آغاز سال هجري قمري

دوازدهم ربيع‏الاول ـ روز تولد رسول اكرم (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم) به روايت اهل سنت

البته قابل ذكر است كه روزهاي مهم ديگر عبارتند از: نهم ذي‏حجه (روز عرفه)، دهم
محرم (روز عاشورا)، بيست و هفت رجب (روز اسرا و معراج)، پانزدهم شعبان و روز 27 رمضان (شب قدر) كه اين روزها تعطيل رسمي نيستند.


راديو و تلويزيون سوريه

   راديو و تلويزيون سوريه دولتي مي‏باشد و سوريه يك كانال راديويي و دو كانال
تلويزيوني داخلي و يك كانال تلويزيوني ماهواره‏اي دارد كه بر روي ماهواره «عرب
سات» و ماهواره «نيل سات» قابل دسترسي است. روزنامه‏هاي البعث، تشرين و الثوره از
عمده‏ترين جرايد اين كشور به شمار مي‏آيند.


نظام آموزشي سوريه

   آموزش در سوريه مجاني و الزامي بوده و نظام آموزشي سوريه در سه بخش زير
خلاصه مي‏گردد:

اولاً. آموزش پايه: كه شامل شش سال آموزش ابتدايي و سه سال آموزش متوسطه
است. آموزش مرحله ابتدايي براساس قانون اجباري بوده و تخلف از آن جرم محسوب
مي‏گردد.

ثانيا. آموزش دبيرستان: كه شامل سه سال آموزش دبيرستان است كه در اين
دبيرستان‏ها فقط دو رشته علمي و ادبي وجود دارد، و سه سال آموزش هنرستان فني
است كه چهار رشته، صنعتي، كشاورزي، بازرگاني و انفورماتيك است.

ثالثا. آموزش دانشگاهي: شامل تعدادي از دانشگاه‏ها و آموزشگاه‏هاي دولتي و
خصوصي است كه به شرح زير هستند:



51


الف. دانشگاه‏هاي دولتي

   تدريس در اين دانشگاه‏ها به زبان عربي بوده و دانشجويان بدون پرداخت هزينه در
آن مشغول به تحصيل بوده و خوابگاه‏هايي براي دانشجويان غير بومي درنظر گرفته شده
است كه اين خوابگاه نيز مجاني مي‏باشد. دانشگاه‏هاي دولتي سوريه عبارتند از:

1. دانشگاه دمشق: اين دانشگاه در سال 1923 تأسيس شد و در آغاز به آن
«دانشگاه سوريه» مي‏گفتند و چندي از تأسيس آن نگذشته بود كه مدرسه پزشكي كه در
سال 1903 تأسيس شده بود بدان ملحق شده و به نام دانشكده پزشكي مشغول به كار شد،
و همچنين مدرسه حقوق كه در سال 1913 تأسيس شده بود بدان ملحق شده و به عنوان
دانشكده حقوق مشغول به فعاليت شد. پس از خروج نيروهاي استعماري فرانسه از
سوريه دانشگاه مذكور توسعه يافته و دانشكده‏هاي ادبيات و دانشكده علوم،
دارالمعلمين، دانشكده مهندسي و دانشكده الهيات در سال 1954 به آن ملحق گرديد. در
سال 1958 قانون تنظيم دانشگاه‏ها در سوريه صادر شد و متعاقب آن دانشكده‏هاي
اقتصاد، كشاورزي، داروسازي، مهندسي عمران، معماري، مهندسي مكانيك و
مهندسي برق، هنرهاي زيبا تأسيس و راه‏اندازي شدند و در سال 2003 مركز آموزش از
راه دور در رشته‏هاي حقوق، علوم تربيتي، ترجمه، اقتصاد، مطالعات بين‏المللي و غيره
راه‏اندازي گرديد. تدريس در تمامي رشته‏ها به زبان عربي مي‏باشد.

2. دانشگاه حلب: دومين دانشگاه بزرگ سوريه بوده و در سال 1946 با تشكيل
دانشكده مهندسي حلب اولين هسته‏هاي ظهور اين دانشگاه به وجود آمد، البته دانشكده
مهندسي مذكور نخست وابسته به دانشكده دمشق بود و در سال 1958 با تأسيس دانشگاه
حلب به آن دانشگاه ملحق شد و در مراحل اوليه دانشگاه حلب از دو دانشكده مهندسي
و دانشكده كشاورزي تشكيل مي‏شد كه بعدها به تدريج دانشكده‏هاي ديگري نظير: پزشكي، دندانپزشكي، داروسازي، مهندسي عمران، معماري، مكانيك، برق و
الكترونيك، علوم، ادبيات و علوم انساني، علوم تربيتي، حقوق، هنرهاي زيبا و الهيات نيز
بدان ملحق شدند. اين دانشگاه همچنين شش آموزشگاه علمي در رشته‏هاي مهندسي،
كامپيوتر، پزشكي، مهندسي برق، علوم اداري و بازرگاني دارد كه به فارغ‏التحصيلان
آن‏ها مدرك كارداني اعطا مي‏گردد. اين دانشگاه همچنين يك مركز آموزش از راه دور
دارد كه در رشته‏هاي كامپيوتر و اقتصاد فعاليت مي‏كند. تعداد كل دانشجويان اين دانشگاه
در سال تحصيلي 2003-2004 بالغ بر 78 هزار نفر در مقطع ليسانس و فوق ليسانس و 1500 نفر در مقطع تحصيلات تكميلي بوده است.

3. دانشگاه لاذقيه: سومين دانشگاه سوريه است كه در سال 1971 تأسيس شد و در
آغاز به نام دانشگاه لاذقيه ناميده شد اما بعد از پيروزي‏هاي سوريه در جنگ اكتبر سال 1973، نام آن به دانشگاه تشرين تغيير يافت. اين دانشگاه در شهر لاذقيه و بر كناره درياي
مديترانه قرار دارد و دانشكده‏هاي متعددي دارد كه عبارتند از: كشاورزي، پزشكي،
دندانپزشكي، مهندسي، ادبيات و علوم انساني، اقتصاد، علوم تربيتي، داروسازي،
پرستاري، تربيت بدني و حقوق.

4. دانشگاه حمص: چهارمين دانشگاه سوريه است كه در سال 1979 تأسيس گرديد
و مركز آن در شهر حمص بوده و بيست و يك دانشكده دارد كه دو دانشكده
دندانپزشكي و دامپزشكي آن در شهر حماه قرار دارد. اعضاي علمي اين دانشگاه بالغ بر 650 نفر است.



52


5. دانشگاه فرات: اين دانشگاه در سال 2006 در شهر دير الزور تأسيس شد و داراي
شانزده دانشكده است كه هشت دانشكده آن در شهر دير الزور و چهار دانشكده در شهر
الرقه و چهار دانشكده در شهر الحسكه قرار دارند و برحسب آمار منتشره در سال 2006 تعداد دانشجويان اين دانشگاه بالغ بر هفت هزار دانشجو بوده است. اين دانشگاه داراي
دانشكده‏هاي پزشكي، كشاورزي، علوم، علوم تربيتي، حقوق، اقتصاد، ادبيات و علوم
انساني و پتروشيمي مي‏باشد.


ب. دانشگاه‏هاي خصوصي

   در سوريه تعدادي دانشگاه خصوصي نيز مشغول فعاليت هستند كه مهم‏ترين اين
دانشگاه‏ها عبارتند از: دانشگاه اندلس، دانشگاه قلمون، دانشگاه مأمون، دانشگاه جزيره،
دانشگاه خليج، دانشگاه يرموك، دانشگاه ايبلا و غيره.

1. دانشگاه اندلس: نام كامل آن دانشگاه علوم پزشكي اندلس است. اين دانشگاه
در منطقه قدموس و در نزديكي شهرهاي جبله و لاذقيه قرار دارد و در رشته‏هاي
پزشكي، دندانپزشكي، داروسازي و مهندسي پزشكي و پرستاري و مديريت بيمارستان
دانشجو مي‏پذيرد.

2. دانشگاه علوم و هنر: اين دانشگاه در سال 2002 در شهر حلب تأسيس كرد و
در رشته‏هاي معماري و هنر دانشجو مي‏پذيرد.

3. دانشگاه مامون: اين دانشگاه در سال 2003 در شهر قامشلي تأسيس شد و يك
شاخه آن در شهر حلب است. اين دانشگاه، سه دانشكده دارد كه عبارتند از: دانشكده
مهندسي و تكنولوژي، دانشكده علوم اداري و مالي، دانشكده زبان‏هاي زنده و علوم
انساني.

4. دانشگاه خليج: نام ديگر آن دانشگاه عربي آمريكايي است كه در سال 2005 در
بيرون شهر حلب و در فاصله سي كيلومتري حلب در جاده حلب - دمشق تأسيس شد.


ارتش سوريه و جنگ‏هاي سوريه با اسرائيل

   فرماندهي كل ارتش سوريه برعهده رئيس جمهور است كه در حال حاضر آقاي بشار
اسد فرماندهي ارتش را نيز برعهده دارد. خدمت سربازي در سوريه اجباري بوده و
فرزندان ذكور كه سن آنان به 18 سالگي رسيده باشد موظف به انجام خدمت وظيفه
مي‏باشند و براساس اصلاحات قانون خدمت نظام وظيفه مصوب سال 2007 م. در
صورتي كه فرد دوره تحصيلات اساسي را گذرانده باشد مدت خدمت وي يك سال و نه
ماه بوده و در صورتي كه فاقد مدرك پايان دوره تحصيلات اساسي باشد مدت خدمت
وي دو سال مي‏باشد. سازمان امنيت ارتش نهادي بسيار قوي است كه رياست آن برعهده
سرهنگ آصف شوكت است. ارتش سوريه داراي تسليحات كاملي مي‏باشد كه از دوران
جنگ سرد به يادگار مانده است و از جمله داراي انواع موشك‏هاي «سكود S» با برد 500 كيلومتر و «سكود D» با برد 700 كيلومتر است.


جنگ سال 1967

   اين جنگ در زمان رياست جمهوري هاشم الأتاسي صورت گرفت و در اين جنگ


53


سوريه شكست خورده و ارتفاعات جولان را از دست داده و شهر قنيطره به تصرف
اسرائيل در آمد.


جنگ سال 1973

   در اين جنگ دو كشور سوريه و مصر مشاركت داشته و سوريه موفق شد كه
پيروزي‏هايي به دست آورده و بخشي از ارتفاعات جولان و همچنين شهر قنيطره را آزاد
نمايد.


جنگ سال 1982

   در سال 1982 اسرائيل به لبنان حمله كرده و اين كشور شاهد نبرد سازمان آزاديبخش
فلسطين و سوريه از يك سو و اسرائيل از سوي ديگر بود. جنگ در ششم ژوئن 1982 م. آغاز شد و به طور رسمي در سال 1985 به پايان رسيد، اما اسرائيل عملاً در آوريل سال 2000 از لبنان خارج شد. اسرائيل در اين جنگ تلفات زيادي داد و تعداد سربازان
اسرائيلي شركت‏كننده در اين جنگ دو برابر تعداد سربازان آن كشور در جنگ اكتبر 1973 م. بود.


سفر زميني به سوريه

   بسياري از زايران مقام‏هاي اهل بيت عليهم‏السلام در كشور سوريه از طريق مرزهاي زميني
عازم آن كشور مي‏شوند. از اين رو به نظر مي‏رسد كه اطلاعات زير مي‏تواند به اين افراد
كمك نموده و آنان را به مسير آشنا نمايد.

   مسير كامل حركت از تهران به سوي سوريه از شهرهاي تهران، قزوين، زنجان، ميانه،
بستان‏آباد، تبريز، صوفيان، ماكو، دوغ بايزيد، آگري، كنار درياچه وان، بتليس، ديار بكر،
سيورك، سونلي اورفا، غازي انتب، حلب، حماه، حمص مي‏گذرد و بالاخره به دمشق
منتهي مي‏گردد.

   در حال حاضر اتوبوس‏هاي زائران ايراني پس از عبور از كشور تركيه از دو مرز
غازي‏انتب و تل ابيض وارد كشور سوريه مي‏شوند. در گذشته اين اتوبوس‏ها همگي از
مرز غازي انتب وارد سوريه مي‏شدند. پيشنهاد مي‏شود كه براي استفاده هرچه بيشتر
زائران ايراني و همچنين فراهم شدن امكان زيارت عمار ياسر و اويس قرني،
اتوبوس‏هاي زائرين ايراني از مرز تل ابيض وارد سوريه شده و در هنگام بازگشت از
مسير غازي‏انتب از سوريه خارج شوند.

   مسير ورود: شهر اورفا در تركيه، سپس تل ابيض، رقه، سلميه، حمص و بالاخره
دمشق.

   مسير بازگشت: دمشق، حمص، حلب، اعزاز، غازي انتب و بالاخره اورفا.


الف. خاك تركيه در مرز زميني

   در مرز ورودي خاك تركيه، مدير راهنما، گذرنامه زائران را جمع‏آوري و به پليس
گذرنامه مراجعه و پليس گذرنامه نيز در داخل هر يك از گذرنامه‏هاي زائرين مهر دخول
به تركيه را مي‏زند كه مدير راهنما بايد در اين مرحله دقت كند كه در همه گذرنامه‏ها مهر
دخول زده شود. براي عبور از خاك تركيه به سمت كشور سوريه دو راه وجود دارد كه


54


عموما رانندگان راه «دوغ بايزيد»، آگري، كنار درياچه وان، بتليس، ديار بكر، اورفا،
غازي انتب و كليس را انتخاب مي‏كنند و در تابستان‏ها از مسير چالدران عبور مي‏كنند كه
در مقايسه با راه اول يكصد و پنجاه كيلومتر كوتاه‏تر است. زيارت مقام ابراهيم در اورفا
در صورت درخواست زائرين در مسير رفت و يا مسير برگشت انجام مي‏پذيرد.


ب. گمرك ورودي سوريه در مرز زميني

   مرز ورودي به كشور سوريه در سفر زميني مرز باب السلام استان حلب است. مديران
راهنما دقت نمايند كه قبل از ورود به مرز سوريه، گذرنامه‏ها، مهر خروج تركيه را داشته
باشند. در هنگام ورود به كشور سوريه، زائرين در مسجدي واقع در مرز هدايت مي‏شوند
و در همين زمان مدير راهنما با به همراه داشتن ليست ويزا و گذرنامه زائرين جهت انجام
امور گذرنامه به ساختمان محل پليس گذرنامه مراجعه مي‏كند. دقت شود كه در كليه
گذرنامه‏ها، مهر ورود به كشور سوريه زده شود و برگه مربوط به ويزا كه حاوي اسم نفر
اول و اسم نفر آخر مانيفست و اسم مدير راهنما و رقم ويزاي جمعي است را از مأمور
گذرنامه اخذ نمايد تا در زمان برگشت ارائه دهد. در هنگام ورود به سوريه مأمورين
گمرك اقدام به بازرسي وسايل همراه كاروان نموده و اقلامي از قبيل: شير آلات، پسته،
مغز پسته، پتو، البسه لي، كاپشن چرمي، روسري، كريستال وغيره كه ورود آن به كشور
سوريه ممنوع است در انبار گمرك ضبط مي‏كنند و در هنگام مراجعت تحويل مي‏دهند
كه بعضا براي تحويل گرفتن به مشكل نيز برخورد مي‏كنند.



55


خلاصه فصل اول

   سوريه كشوري قديمي و با جاذبه‏هاي ديدني و گردشگري متعدد است. اين كشور در
شمال با تركيه و در شرق با عراق و در غرب با لبنان و درياي مديترانه و در جنوب با اردن
و فلسطين اشغالي هم مرز است. مساحت سوريه 185180 كيلومتر مربع است. جمعيت
سوريه براساس آمار سال 2007 م. در حدود 19405000 نفر است. آب و هواي سوريه
معتدل مديترانه‏اي است و چهار فصل جدا از هم و مشخص دارد و آسمان در اغلب
روزهاي سال افتابي است. سوريه سلسله جبال متعددي داشته و بلندترين كوه آن
جبل‏الشيخ يا كوه حرمون است كه ارتفاع بلندترين نقطه آن 2294 متر است. در اين كشور
مسلمانان اكثريت را داشته و بعد از آن مسيحيان در رده دوم اهميت قرار مي‏گيرند. مسلمانان سوريه بيشتر سني مذهب بوده و پس از آن‏ها علويان و شيعيان در رده دوم بوده
و اسماعيليان در رده سوم اهميت قرار دارند.

   سوريه چهارده استان دارد كه عبارتند از: استان دمشق، حومه دمشق، حلب، حمص،
حماه، قنيطره، درعا، سويداء، طرطوس، لاذقيه، ادلب، الرقه، الحسكه و دير الزور.

   تاريخ سوريه تاريخي پر فراز و نشيب است و از ماقبل تاريخ تا كنون تمدن و
حكومت‏هاي فراواني را پشت سر نهاده و در دوره‏هاي مختلف تاريخي دمشق اهميت
متفاوت داشته و در دوران خلافت اموي پايتخت جهان اسلام به شمار مي‏رفته است.

   نظام دولتي سوريه جمهوري بوده و پس از استقلال اين كشور در سال 1943 م. اولين
رئيس جمهور سوريه آقاي شكري القوتلي به قدرت رسيد ولي چندي نگذشت كه اين
كشور دچار آشوب شده و كودتاهاي متعددي به وقوع پيوست تا اين كه عاقبت در هشتم
مارس 1963 م. حزب بعث سوريه توانست قدرت را در دست گيرد و چندي نگذشت كه
در اكتبر 1970 براثر اختلاف درون حزب بعث آقاي حافظ الاسد قدرت را در دست
گرفت كه مدت سي سال رهبري سوريه را برعهده داشت و عاقبت در دهم ژوئن 2000 درگذشت و پس از وي پسرش بشار أسد به رياست جمهوري سوريه انتخاب شد.

   اقتصاد سوريه متكي بر كشاورزي، صادرات نفت، صادرات فسفات و تبادلات
اقتصادي و كمك كشورهاي عربي مي‏باشد. در دوران حكومت آقاي حافظ اسد اقتصاد
سوسياليستي بر سوريه حاكم بوده و شركت‏هاي خارجي حق سرمايه‏گذاري در سوريه را
نداشتند و تمامي پروژه‏هاي بزرگ اقتصادي توسط دولت اجرا مي‏شد. در دوران
حكومت بشار اسد، آزادي زيادي به بخش اقتصادي داده شد و دولت سوريه از سياست
سوسياليستي فاصله گرفته و شركت‏هاي خارجي را ترغيب كرد كه در آن كشور
سرمايه‏گزاري نمايند.

   سوريه چهار بندر مهم و اساسي دارد كه عبارتند از: لاذقيه، طرطوس، جبله و بانياس.

   واحد پول سوريه ليره سوري مي‏باشد كه ارزش برابري هر ليره بين 16 تا 18 تومان
ايراني در نوسان است و هر 50 ليره سوريه معادل يك دلار آمريكا مي‏باشد.



56



| شناسه مطلب: 76381