بخش 4

3. مقام سر مطهر امام حسین (عل#1740;ه السلام) 4. محراب امام زین العابدین (عل#1740;ه السلام) 5. زیارت‏گاه‏های اهل بیت (عل#1740;ه السلام)     مقام ام کلثوم دختر حضرت علی (عل#1740;ه السلام)     مقام سکینه دختر امام حسین (عل#1740;ه السلام)     مقام عبداللّه‏ پسر امام زین‏العابدین (عل#1740;ه السلام)     مقام عبداللّه‏ پسر امام صادق (عل#1740;ه السلام)     مقام حمیده دختر مسلم بن عقیل (عل#1740;ه السلام)     مقام میمونه دختر امام حسن مجتبی (عل#1740;ه السلام)     مقام اسماء بنت عمیس مادر شوهر حضرت زینب (عل#1740;ها السلام)     مقام فاطمه صغری دختر امام حسین (عل#1740;ه السلام)     مقام فضه کنیز حضرت زهرا (عل#1740;ها السلام)     مقام بلال حبشی (عل#1740;ه السلام)     مقام عبداللّه‏ بن جعفر طیار شوهر حضرت زینب (عل#1740;ها السلا

صدر اعظم ايران دوباره ترميم شد.(1) در آن زمان سه كتيبه سنگي در داخل حرم مطهر
در سمت محراب شبستان آن ديده مي‏شد. در كتيبه اول چند حديث در فضايل اهل
بيت (عليه السلام) و نام ميرزا بابا مستوفي گيلاني به عنوان تعمير كننده بقعه مقام رقيه به تاريخ 1125 قمري ديده مي‏شد. در كتيبه دوم به مكان دفن ملك كامل ناصرالدين محمد كه در
سال 880 قمري در اين مكان مدفون شده بود اشاره و بر كتيبه سوم نيز چند بيت شعر
نوشته شده بود.(2)

   حرم مطهر حضرت رقيه (عليها السلام) قبل از تجديد بنا، مقبره‏اي كوچك بود كه در مدخل آن
حياطي كوچك بود كه در وسط آن حوض آبي قرار داشت كه محل وضوي زائران به
شمار مي‏رفت. قبر مطهر در داخل حرم مستطيل شكل درازي قرار داشت كه در سمت
دست راست اين حرم دري كوچك تعبيه شده بود كه به داخل مسجد نسبتا بزرگ‏تري
منتهي مي‏شد. اين مسجد محل اقامه نماز برادران اهل سنت بود و بعدها با تلاش علماي
شيعه مستقر در سوريه، امامت اين مسجد به شيعيان واگذار شد و نمازهاي جماعت در
اوقات شرعي درآن برپا مي‏شد. چون فضاي اين مكان گنجايش زوار را نداشت مرحوم
شيخ نصراللّه‏ خلخالي در صدد توسع مقبره و حرم مطهر برآمد، لذا خانه‏هاي اطراف را با
كمك مردم نيكوكار محل خريداري كرد ولي عده‏اي راضي نشدند و به همين منوال
باقي بود تا در سال 1363 ه . ش بنا به گفته حجة‏الاسلام فهري، نماينده مقام معظم رهبري
در سوريه، با خريد آن خانه‏ها و پرداخت چندين برابر قيمت آن‏ها، امر پي‏ريزي بناي
جديد حرم از سوي جمهوري اسلامي و با حضور مقامات سوريه آغاز شد و براي
اطمينان بيشتر از استحكام بنا مسير رودخانه‏اي را كه در داخل بناي فعلي بود تغيير دادند و
به طور كامل از ساختمان حرم دور ساختند، اين اقدامات تقريبا پنج ماه طول كشيد، سپس
شروع به پي‏ريزي بناي جديد حرم گرديد. مجموع مساحت حرم تقريبا 4500 متر مربع
است كه 600 متر مربع از اين مساحت فضاي باز و باقي زيربنا است و در قسمت جنوبي
ساختمان مسجدي به وسعت 800 متر مربع ساخته شده است و وسعت حرم و
رواق‏هايش در بناي جديد تقريبا 2600 متر مربع مي‏باشد.(3)


   نوع معماري كه اكنون در بناي حرم به كار رفته معماري ايراني اسلامي است. صحن
مسجد كه گرداگرد آن به صورت ايواني به اندازه يك و نيم متر مسقف است با ستون‏هاي
بسيار زيباي سنگي سفيد و به صورت كنگره‏اي ساخته شده‏اند. گنبد آن به كلي تعويض و
براساس معماري ايراني ساخته شده و دوازده ستون مرمرين در داخل حرم آن را نگه
داشته‏اند. گرداگرد سقف و ديواره‏ها نيز كاشي‏كاري است.(4)


3. مقام سر مطهر امام حسين (عليه السلام)

   در مورد محل دفن سر مطهر امام حسين (عليه السلام) روايات متعددي وجود دارد، در حال
حاضر در سمت شرقي مسجد اموي مقامي به نام «راس الحسين» قرار دارد كه زوار ايراني
به زيارت آن مي‏شتابند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- شهابي، اسواق دمشق القديمه، ص 316، امين، اعيان‏الشيعه، ج 7، ص 34.


2- يوسف بن عبدالهادي، ثمار المقاصد في ذكر المساجد، ص 229.


3- پيشوايي، شام سرزمين خاطره‏ها، ص 111-112.


4- قائدان، تاريخ و اماكن زيارتي و سياحتي سوريه، ص 70-71.



81


   علامه سيد محسن امين در مورد سر مطهر امام حسين (عليه السلام) چنين مي‏نويسد:

   در مورد محل دفن سر مطهر امام حسين (عليه السلام) اقوال مختلفي نقل شده است كه ما آن را
در كتاب لواعج الاشجان آورده‏ايم، اين اقوال عبارتند از:

1. سر مقدس حضرت در نجف اشرف، در سمت سر مبارك حضرت امير
مومنان (عليه السلام) دفن شده است. برخي از علماي شيعه به استناد اخباري كه به اين مضمون در
كتاب كافي و تهذيب وكتب ديگر از طريق شيعه از ائمه (عليه السلام) نقل شده اين قول را
پذيرفته‏اند.

2. سر مطهر به بدن حضرت (عليه السلام) ملحق گرديد. در بحارالانوار آمده است كه مشهور
بين علماي اماميه اين است كه علي‏بن الحسين (عليه السلام) سر حضرت را به كربلا برگرداند. سيدبن طاووس در اللهوف مي‏نويسد: «سر حضرت به كربلا برگردانده شد و با پيكر
پاكش دفن گرديد و علماي ما به اين معني عمل كرده‏اند». ابن نما مي‏گويد: «آن‏چه از اين
اقوال قابل اعتماد است اين است كه سر حضرت پس از آن كه در شهرها گردانده شد، به پيكرش ملحق گرديد و با آن دفن شد. از سيد مرتضي نقل شده است كه در پاسخ
بعضي از مسائل گفته است: «سر حضرت، از شام به كربلا برگردانده شد و به بدن ملحق
گرديد». شيخ طوسي نيز فرموده است كه: «استحباب زيارت اربعين امام حسين (عليه السلام) به
همين مناسبت است». سبط ابن جوزي نيز گفته است: «مشهورترين اقوال اين است كه
يزيد آن را همراه اسيران به مدينه برگرداند و سپس در كربلا به بدن او ملحق گرديد».

3. بيرون كوفه نزديك قبر امير مؤمنان (عليه السلام) دفن شده است. اين روايت در كافي از امام
صادق (عليه السلام) نقل شده است.

4. در مدينه منوره نزد قبر مادرش فاطمه (عليه السلام) دفن شده است. طرفداران اين نظريه
مي‏گويند: «يزيد آن را به نزد عمروبن سعيدبن عاص، حاكم مدينه فرستاد و او آن را در
نزد قبر مادرش دفن كرد.



82


5. اين سر در داخل مسجد اموي به خاك سپرده شده است.(1) در كتاب جواهر
المطالب از ابن ابي الدنيا نقل شده است كه سر حضرت در خزانه دربار يزيد بود و پس از
آن كه يزيد به هلاكت رسيد، سر را گرفتند و آن را غسل دادند و در مقبره كنار باب
الفراديس در دمشق دفن كردند و شايد بعدها توسط برخي از حكمرانان شيعي مذهب،
اين سر از مقبره باب الفراديس به مقام راس الحسين (عليه السلام) در داخل مسجد اموي منتقل
شده باشد.

6. در مسجد شهر معروف رقه در كنار فرات دفن شده است. سبط ابن جوزي نقل
كرده است كه يزيد ملعون گفت: «سر حسين را در برابر سر عثمان، نزد فرزندان «ابي
معيط» خواهم فرستاد. فرزندان ابي معيط در شهر «رقه» ساكن بودند. وقتي كه يزيد آن را
فرستاد. آنان سر را در خانه‏هاي خود دفن كردند و بعدها آن خانه جزو مسجد شد.

7. در مصر دفن شده است. به اين معني كه خلفاي فاطمي آن را ابتدا از مقبره باب
الفراديس به شهر عسقلان و سپس از آن جا به قاهره منتقل كردند. در قاهره زيارتگاه
بزرگ و با عظمتي به اين نام وجود دارد. اين قول را از سبط ابن جوزي نقل كرده‏اند. علامه امين پس از نقل اين اقوال اضافه مي‏كند: «مورخان متعددي نقل كرده‏اند كه خليفه
فاطمي مصر دستور داد سري را كه در عسقلان دفن شده بود به اين عنوان كه سر حسين‏بن
علي (عليه السلام) است درآوردند و به مصر بردند و در محلي كه به راس الحسين معروف شده
است به خاك سپردند و اكنون آن محل زيارتگاه بزرگي است و در كنارش مسجد بزرگي
ساخته شده است و من در سال 1321 آن را ديدم. مردم مصر اعم از زن و مرد دسته دسته
به آن جا مي‏روند و زيارت و دعا و تضرع مي‏كنند». سپس علامه امين مي‏افزايد: «در
انتقال آن سر از عسقلان و دفن آن در مصر توسط فاطميان هيچ شكي نيست ولي اين كه
آيا آن سر، سر حضرت حسين‏بن علي (عليه السلام) بوده است يا نه، محل شك است. در هر حال
چهار قول اخير صرفا مبتني بر روايات و اقوال اهل سنت است».(2)

   همان طور كه اشاره شد مقام راس الحسين در داخل مسجد اموي، عبارت از حرم
كوچكي است كه در سمت شرقي مسجد اموي و در كنار گنبد امام زين‏العابدين (عليه السلام) قرار
دارد. قبل از ورود به حرم اين مقام، رواق مستطيل شكلي قرار دارد كه در مدخل آن
محل نماز خواندن امام زين العابدين (عليه السلام) محصور شده است و كمي بالاتر از آن
طاقچه‏اي در ديوار تعبيه شده و اطراف آن نقره‏كاري شده است و مي‏گويند كه سر مطهر
امام حسين (عليه السلام) را مدتي در بالاي اين طاقچه گذاشته بودند. انتهاي رواق مذكور به حرم
مقام منتهي مي‏گردد كه در سمت چپ محل ورودي مقامي از چوب ساخته شده است كه
در داخل آن صندوقي گذاشته شده است و بر روي صندوق پارچه‏اي سبز رنگ انداخته
شده است. سرتاسر ديوار حرم مقام با سنگ سفيد يكپارچه‏اي پوشانده شده و نام ائمه
دوازده‏گانه شيعه (عليه السلام) بر روي ديوار نقش بسته شده است.


4. محراب امام زين العابدين (عليه السلام)

   اين محراب در كنار مقام راس الحسين (عليه السلام) در مسجد اموي قرار دارد و با طاقچه كه
محل قرار دادن سر مطهر بوده چند متر فاصله دارد و مردم شام معتقدند كه امام
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- القلقشندي، صبح الاعشي في كتابه الانشاء، ج 4، ص 97.


2- امين، اعيان الشيعه، ج 1، ص 626، پيشوايي، شام سرزمين خاطره‏ها، ص 117-119.



83


زين‏العابدين (عليه السلام) در محل مذكور به عبادت و شب زنده‏داري مي‏پرداخته است. امروزه
محراب مذكور مورد توجه و عنايت زوار ايراني قرار گرفته و در كنار آن به نماز ايستند.


5. زيارت‏گاه‏هاي اهل بيت (عليه السلام) در قبرستان باب الصغير

   قبرستان باب‏الصغير، از قبرستان‏هاي بسيار مهم و تاريخي دمشق است. اين گورستان
در نزديكي «باب‏الصغير»، واقع است كه از دروازه‏هاي اصلي شهر قديمي دمشق به شمار
مي‏رود. اين مكان مدفن ده‏ها نفر از امام‏زادگان، صحابه گرانقدر پيامبر خدا (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم) سرهاي شهداي كربلا (عليه السلام) ، علماي بزرگ اسلام و شيعه، سادات جليل‏القدر، مورخان و
محدثان و صدها تن از بزرگان و رجال اسلامي است. شهر دمشق به غير از باب‏الصغير
قبرستان‏هاي ديگري نيز داشته است كه از آن جمله مي‏توان به قبرستان باب كيسان،
قبرستان باب الفراديس و قبرستان دحداح اشاره كرد، اما بايد توجه داشت كه
قديمي‏ترين قبرستان شهر دمشق، قبرستان باب‏الصغير است، اين قبرستان در گذشته
بيرون شهر دمشق قرار داشته است اما امروزه به علت توسعه روزافزون شهر دمشق اين
قبرستان در وسط شهر واقع شده است. در اين مبحث به مشهورترين قبور آن اشاره
مي‏گردد.


   مقام ام كلثوم دختر حضرت علي (عليه السلام)

در كنار مرقد سكينه، دختر امام حسين (عليه السلام) ، قبر امّ كلثوم، دختر امام علي (عليه السلام) است. اين بانو در حادثه كربلا، حضور داشته و به هنگام اسارت، با خطبه‏هاي غرّا و كوبنده،
پاسدار خون آن شهدا بوده است.



84


   امّ كلثوم وقتي همراه كاروان اسرا وارد كوفه شد، چون مردم به زنان اهل بيت (عليه السلام) نگاه
مي‏كردند، فرياد زد: آيا از خدا و رسولش شرم نداريد كه اين‏گونه به حرم پيامبر (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم) نگاه مي‏كنيد؟(1) ايشان همچنين قبل از ورود به دمشق، نزد عمر بن سعد رفت و از وي
خواست تا زنان حرم را از دري كه مردم كمتري حضور داشته باشند وارد شهر كنند، ولي
درخواست او نپذيرفته بود.(2)

   هنگام ورود اسراء به مدينه اشعاري هم سروده است كه مطلعش اينست:


 مدينه جدنا لا تقبلينا  فبالحسرات و الاحزان جينا

   تمام مؤرخين اين اشعار را به ام كلثوم نسبت داده‏اند و از اين نتيجه گرفته‏اند كه
دختري به نام ام كلثوم بوده است.(3)

   گروهي از دانشمندان و صاحب‏نظران معتقدند كه ام كلثوم دختر حضرت علي (عليه السلام) كه
در كربلا بوده، مادرش حضرت زهرا (عليها السلام) نبوده است. زيرا كه ام كلثوم دختر حضرت
زهرا در زمان امام حسن مجتبي (عليه السلام) در مدينه از دنيا رفت و در قبرستان بقيع به خاك
سپرده شد بنابراين ام كلثوم كه قبرش در «باب الصغير» دمشق است احتمالاً يكي ديگر از
دختران علي (عليه السلام) به همين نام بوده است و به طور كلي بايد افزود كه در بين زنان حاضر در
واقعه كربلا دو بانوي ديگر به نام ام كلثوم حاضر بودند كه يكي از آنان نفيسه، همسر
عبداللّه‏ اصغربن عقيل و ديگري زينب همسر محمدبن عقيل بوده‏اند و چه بسا ممكن
است كه اين مرقد متعلق به يكي از آنان باشد.(4)



   مقام سكينه دختر امام حسين (عليه السلام)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- ابن طاوس، الملهوف علي قتلي الطفوف، ص 66؛ كحاله، اعلام النساء في عالمي العرب والاسلام، ج 4،
ص 259.


2- المقرم، مقتل الحسين، ص 400 و 477.


3- سراينده اين ابيات بايد از نسل حضرت زهرا (عليها السلام) باشد، زيرا كه متن شعر صراحت دارد كه رسول
اكرم (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم) جد و نياي اوست، بدين‏گونه فرضيه اين موضوع كه ام‏كلثوم مذكور فرزند حضرت زهرا (عليها السلام) نبوده است متزلزل مي‏گردد.


4- قائدان، تاريخ و اماكن زيارتي و سياحتي سوريه، ص 135.



85


   سُكينه، دختر امام حسين (عليه السلام) و رباب دختر امري‏ءالقيس است. نامش را امينه، امنيه و
آمنه ذكر كرده‏اند و لقب وي را سكينه نهاده‏اند كه به معني وقار و سكون است. سكينه
همسر عبداللّه‏ پسر امام حسن (عليه السلام) است كه قبل از زناشويي با او در كربلا به شهادت رسيد. از تاريخ ولادت حضرت سكينه (عليه السلام) اطلاع دقيقي در دست نيست؛ اما با توجه به
فرمايش امام حسين (عليه السلام) خطاب به وي كه فرمود: «تو بهترين بانواني!» درمي‏يابيم كه وي
در كربلا بانويي رشيده بوده و بين ده تا سيزده سال، سن داشته است.(1) آن حضرت
حدود هفتاد سال عمر كرد و در سال 117 ق. درگذشت و احتمالاً تاريخ تولد ايشان سال 47 قمري بوده است.(2)

   علامه محسن امين محلّ دفن او را مدينه دانسته است. و اين قبر را از آنِ سكينه دختر
يكي از امراي دمشق مي‏داند كه البته بايد گفت هيچ منبعي به دفن سكينه دختر امام
حسين (عليه السلام) در بقيع اشاره نكرده است.


   مقبره آن بانو، گنبدي بزرگ به رنگ سبز دارد كه دو گنبد ديگر نيز اطراف آن هستند. مناره‏اي به رنگ سبز نيز جلوه‏اي زيبا به اين قبرستان بخشيده است. در اين زيارتگاه،
دختر امام حسين (عليه السلام) و نيز امّ كلثوم، دختر امام علي (عليه السلام) دفن هستند.

   ساختمان كنوني اين مرقد، مربوط به سده پيش است كه به احتمال زياد در آن دوران
تجديد بنا شده و بر اساس تابلويي كه بر درِ ورودي نصب گرديده، در سال 1330 ق. توسط سليم افندي مرتضي قائم مقام مراقد اهل بيت (عليه السلام) مرمت شده است. در داخل
شبستان و حجره مذكور و سمت راست ضريحي از چوب و پوشيده از پارچه سبز رنگي
ديده مي‏شود كه به سكينه (عليه السلام) تعلّق دارد. سمت چپ آن نيز ضريح ديگري به همان
شكل از امّ كلثوم است. در كنار ديوار پلكاني است كه به زير زمين باز مي‏شود. در آن‏جا
ضريح و تابوت هر دو قبر در دو اتاقك بسيار كوچك، با سقفي كوتاه قرار دارند. قبر
سكينه (عليه السلام) به وسيله محفظه‏اي شيشه‏اي احاطه شده و سنگ قبري از قرن پنجم هجري،
كه مزين به آياتي از قرآن به خط كوفي عصر سلجوقي و فاطمي است، ديده مي‏شود.


   مقام عبداللّه‏ پسر امام زين‏العابدين (عليه السلام)

   عبداللّه‏بن امام زين‏العابدين (عليه السلام) ، معروف به عبداللّه‏ باهر، مردي فقيه و فاضل و متولي
صدقات پيامبر (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم) و امير مومنان (عليه السلام) بود.(3) وي از پدران بزرگوار خود از حضرت
رسول اكرم (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم) اخبار بسياري روايت كرده و مردم آثار بسيار از او نقل كرده‏اند. يكي
از روايات منقول از او، اين خبر است كه پيامبر اسلام فرمود: «بخيل و تمام بخيل كسي
است كه نام من نزد او برده شود و بر من صلوات نفرستد».

   عبداللّه‏ مذكور را به واسطه حسن وجمال و درخشندگي رخسار، عبداللّه‏ باهر
مي‏ناميدند. عده‏اي مادر او را ام عبداللّه‏ مادر امام باقر (عليه السلام) دانسته‏اند.(4)

  
قبر ايشان در كنار ديواره شرقي قبرستان باب الصغير قرار دارد كه از قبرستان مستقل و
راه آن پس از در اصلي قبرستان مي‏باشد. داراي صحن و گنبد سبز و شبستان نسبتا بزرگي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- المقرم، سكينه بنت الحسين (عليه السلام) ، ص 262.


2- همان منبع، ص 263.


3- قمي، منتهي‏الآمال، ج 2، ص 43.


4- ابن حجر، الاصابه في تمييز الصحابه، ج 4، ص 387.



86


است. اطراف مقبره و مرقد او كه در 1330 ه . توسط سليم افندي مرتضي، قائم مقام مراقد
اهل بيت (عليه السلام) بازسازي شده است(1) ديواري كشيده‏اند كه آن را از قبرستان جدا
ساخته‏اند.


   مقام عبداللّه‏ پسر امام صادق (عليه السلام)

   قبر فرزند گرامي امام صادق (عليه السلام) ، كمي بالاتر از قبر فاطمه صغري (عليه السلام) و در سمت
چپ آن است كه گنبدي كوچك به رنگ سبز دارد و داخل آن تابوتي چوبين با
محفظه‏اي فلزي ديده مي‏شود. ايشان از لحاظ سن از برادرش اسماعيل كوچك‏تر و از
امام كاظم (عليه السلام) بزرگ‏تر بوده است و در مدينه سكونت داشته و بنابر روايتي در همان جا
در گذشته و در قبرستان بقيع به خاك سپرده شده است.

   مقام حميده دختر مسلم بن عقيل (عليه السلام)

   حميده دختر مسلم از ام كلثوم دختر امام علي (عليه السلام) مي‏باشد. وي در سفر كربلا در
كاروان امام حسين (عليه السلام) بود و يازده سال داشت. در بين راه آن گاه كه خبر شهادت مسلم به
امام (عليه السلام) رسيد، آن حضرت او را بر زانوي خود نشاند و دست نوازش بر سر او كشيد. حميده عرض كرد: با من مانند يتيمان رفتار مي‏كني؟ پيش از اين چنين رفتاري با من
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- قائدان، تاريخ و آثار اسلامي مكه مكرمه و مدينه منوره، ص 260.



87


نداشتي، گمان مي‏كنم پدرم شهيد شده است! امام حسين (عليه السلام) شروع كرد به گريه كردن و
فرمود: من پدرت هستم و دخترانم خواهرانت هستند. در اين لحظه صداي گريه حميده
بلند شد، به طوري كه ديگر فرزندان مسلم متوجّه شهادت او شدند؛ همگي گريستند و
فرياد وامسلما و وا ابن عقيلا سردادند. حميده در كنار اسماء بنت عميس و ميمونه دختر
امام حسن (عليه السلام) به خاك سپرده شده و در يك حجره و مقبره آرميده‏اند كه در پشت مقابر
سكينه و امّ كلثوم و در سمت چپ قبر عبداللّه‏بن جعفر صادق (عليه السلام) واقع است. بر روي
حجره آنان، گنبدي به رنگ سبز و در داخل آن تابوتي بزرگ و چوبين ديده مي‏شود. حجره مذكور در 1330 ه . ق بازسازي شده و به وسيله پلكاني، به زير زمين داخل آن راه
است.(1)


   مقام ميمونه دختر امام حسن مجتبي (عليه السلام)

   ميمونه دختر امام حسن (عليه السلام) است و اطلاعاتي در باره ايشان وجود ندارد و ظاهرا
ايشان نيز ضمن بانوان اسير بني هاشم در كربلا بوده است.


   مقام اسماء بنت عميس مادر شوهر حضرت زينب (عليها السلام)

   اسماء بنت عميس، همسر جعفر بن ابي طالب، يكي از مسلمانان فداكار، همراه همسرش به حبشه هجرت كرد و در آن‏جا عبداللّه‏ را به دنيا آورد. در سال هفتم هجري
به مدينه برگشت. جعفر طيار، در غزوه موته به شهادت رسيد و لذا اسماء با ابوبكر ازدواج
كرد و محمد بن ابي بكر را به دنيا آورد. پس از مرگ ابوبكر به همسري امام علي (عليه السلام) درآمد و يحيي و عون از او تولد يافتند. محمدبن ابي بكر در سايه تعليم و تربيت علي (عليه السلام) يكي از انسان‏هاي كامل و شجاع و از شيعيان خاص او شد. پيامبر (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم) در مورد اسماء
فرمودند «او از زنان بهشتي است».(2) او در حدود سال 40 هجري از دنيا رفت.

   قبر اسماء بنت عميس، همراه با ميمونه دختر امام حسن (عليه السلام) و حميده دختر مسلم بن
عقيل (عليه السلام) در يك محل قرار دارد و تاريخ بناي اين آرامگاه 1330 قمري ذكر شده است.


   مقام فاطمه صغري دختر امام حسين (عليه السلام)

   فاطمه صغري دختر امام حسين (عليه السلام) از «امّ اسحاق، بنت طلحه بن عبيداللّه‏ بن تَيمي»
بوده است.(3) وي در سي‏ام هجري به دنيا آمد و در واقعه كربلا نيز سي سال سن داشته
است،(4) لذا مي‏توان گفت از خواهرش سكينه بزرگ‏تر بوده و در بين دختران حضرت
امام حسين (عليه السلام) فرزند ارشد بوده است.

   فاطمه صغري زني بزرگوار و داراي مقام عالي ديني و علمي و ادبي بود. به طوري كه
پدرش سيدالشهدا (عليه السلام) به اين امر شهادت داده است و آن هنگامي بود كه حسن مثنّي؛
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- حايري، معالي السّبطين، ج 1، ص 266 ؛ زنجاني، وسيله الدّارين، ص 297.


2- ابن حجر، الاصابه، ج 4، ص 231؛ ابن اثير، اسدالغابه 5/395؛ ابن عبدالبر الاستيعاب، ج 4،
ص 236؛ طبرسي، الاحتجاج، ج 1، ص 94.


3- ابن بكار، نسب قريش، ص 59؛ امين، دائره‏المعارف الاسلاميه الشيعيه، ج 1، جزء دوم، ص 25.


4- ابن اثير، الكامل في التاريخ، ج 4، ص 35؛ ابن حجر، تهذيب‏التهذيب، ج 12، ص 442.



88


يعني برادرزاده او براي خواستگاري يكي از دختران امام آمد، حضرت (عليه السلام) به او فرمود: «من فاطمه را براي تو برمي‏گزينم كه در ظاهر، به مادرم فاطمه دختر رسول‏اللّه‏ (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم) بسيار
شبيه؛ و در عبادت، تمام شب در نماز و روزها روزه‏دار و در شكل، مشابه حورالعين
است.(1)


   او از پدر و برادرش امام زين‏العابدين (عليه السلام) و عمّه اش زينب و نيز عبداللّه‏ بن عباس و
اسماء بنت عميس حديث روايت مي‏كرده و فرزندان او عبداللّه‏، ابراهيم، حسين و
همچنين امّ‏جعفر، ابوالمقدام و زهير بن معاويه نيز از او حديث نقل كرده‏اند. احاديث او
در كتب حديثي اهل سنت از جمله در سنن ترمذي، ابوداود، ابن ماجه، نسائي و
تأليفات ابن حجر آمده است. فاطمه صغري ابتدا در منزل فاطمه (عليها السلام) ، مادر بزرگش،
در جوار مسجدالنبي (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم) مي‏زيست. وقتي وليد دستور تخريب خانه‏هاي كنار
مسجدالنبي (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم) را صادر كرد، او به خارج مسجد رفت و در آن‏جا خانه‏اي ساخت و
چاهي حفر كرد كه بركت فراواني داشت. مردم اين چاه را زمزم مي‏خواندند و از آن
تبرّك مي‏جستند.(2) فاطمه همانند زينب، در حوادث كربلا مأمن و پناهگاه اهل بيت بود
و در بارگاه عبيداللّه‏ ابن زياد و يزيد خطبه‏هاي غراء خواند.(3) او به سال 110 هجري، در
هشتاد سالگي وفات يافت. در قبرستان باب الصغير، پشت قبر سكينه (عليه السلام) و امّ كلثوم (عليه السلام) و
سمت چپ آن قبري منسوب به ايشان است كه در داخل يك حجره و اتاقك كوچكي
قرار دارد. گنبد آن به رنگ سبز و ديواره‏هاي آن به وسيله سنگ‏هاي سياه و سفيد برپا
شده است. در داخل آن تابوتي چوبين، كه به وسيله پارچه‏اي سبز پوشيده، ديده مي‏شود
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- المقرم، مقتل الحسين، ص 405.


2- سمهودي، وفاء الوفاء باخبار دار المصطفي، ج 3، ص 909.


3- طبرسي، الاحتجاج، ج 2، ص 302.



89


و در كنار اتاق پلكاني است كه به زير زمين باز مي‏شود. در آن‏جا بر سنگ قبر او
آية‏الكرسي با خط كوفي حجاري شده است.


   در پايين اين كتيبه جمله‏اي با عنوان «هذا قبُر فاطِمه بِنْت أَحْمَد بنِ الحُسَينْ
الشهيد (عليه السلام) » و تاريخ 439 هجري به چشم مي‏خورد. اين امر ما را در اين كه قبر ياد شده به
فاطمه بنت الحسين تعلّق داشته باشد با ترديد مواجه مي‏سازد، اگرچه عبارت كوفي نيز
صحيح نيست؛ زيرا امام حسين (عليه السلام) فرزند پسري به نام احمد نداشته است. البته در ميان
فرزندان ايشان به محمّد نامي نيز اشاره شده كه شايد اين احمد فرزند او يا يكي از نوادگان
امام حسين (عليه السلام) باشد كه واسطه‏هاي آن حذف شده است. از سوي ديگر، بيشتر منابع
روايت مي‏كنند كه فاطمه صغري در منزل خود؛ يعني در پشت مسجد النبي (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم) وفات
يافت و در بقيع به خاك سپرده شد.(1) پس به احتمال زياد، چون روايتي هم مبني بر
سكونت فاطمه صغري در دمشق نداريم، قبر مذكور بايد متعلق به نواده امام حسين (عليه السلام) نه
دختر او باشد.(2)


   مقام فضه كنيز حضرت زهرا (عليها السلام)

   فضه نام كنيزي است از اهالي نوبه در شمال سودان و جنوب مصر كه به مدينه آورده
شد و پيامبر (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم) وي را به حضرت زهرا (عليها السلام) بخشيد و وي در منزل حضرت علي (عليه السلام) نشو و نما يافته و احاديث متعددي از حضرت زهرا (عليه السلام) روايت كرده است. در مورد اصل
و نسب وي افسانه‏هاي زيادي وجود دارد و برخي او را دختر يكي از پادشاهان حبشه و
برخي او را دختر يكي از پادشاهان هند دانسته‏اند ومعتقدند كه وي اسرار كيميا را دانسته
است. طبق نقل مفسّران در تفسير آيه «هَلْ أَتي»، فضه، به خاطر شركت در ايثار اهل بيت
در دادن غذاي خود به مسكين و يتيم، مشمول اين آيه قرار گرفته است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- قائدان، تاريخ و آثار اسلامي مكه مكرمه و مدينه منوره، ص 260.


2- قائدان، تاريخ و اماكن زيارتي و سياحتي سوريه، ص 137-138.



90


   فضه پس از درگذشت حضرت فاطمه (عليها السلام) در خدمت امام حسن (عليه السلام) و امام
حسين (عليه السلام) و حضرت زينب (عليها السلام) بود. او خاندان نبوت را در كربلا همراهي مي‏كرد و پس
از بازگشت به مدينه، به احتمال زياد همراه حضرت زينب (عليها السلام) به شام بازگشت و پس از
وفات، در باب الصغير به خاك سپرده شد.(1) قبر وي كمي بالاتر از مرقد عبداللّه‏ بن جعفر
صادق (عليه السلام) و حدود يكصد متري سمت چپ آن؛ يعني در انتهاي ديوار غرب قبرستان
واقع است. حجره و مرقد او گنبدي كوچك به رنگ سبز دارد و ديواره‏هاي آن از سنگ
سياه است. قابل ذكر است كه برخي معتقدند كه فضه در مدينه درگذشته و در قبرستان بقيع
مدفون است.


   مقام بلال حبشي (عليه السلام)

   بلال بن رباح معروف به بلال حبشي يكي از ياران رسول اكرم (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم) و از مسلمانان
اوليه است كه در مكه به آيين اسلام درآمد. او برده اميّه پسر خلف بود و پس از اين كه
اسلام آورد اميّه او را به شكنجه و آزار گرفت. اما بلال تمامي اين شكنجه‏ها را تحمل
كرده و بر دين و آيين خود استوار ماند تا اين كه ابوبكر، بنا به دستور رسول اكرم (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم) او
را خريد و آزاد كرد. بلال بعد از آزادي به مدينه هجرت كرد و پيامبر او را به عنوان اولين
اذان‏گو انتخاب كرد و وي تا زماني كه پيامبر زنده بود به اين كار اشتغال داشت. بلال
حبشي در تمام جنگ‏ها در كنار پيامبر (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم) بود و در جنگ بدر، ارباب سابقش اميّه پسر
خلف را كشت. بلال هم چنين در جنگ احد، خندق، بني مصطلق و تبوك حضور
داشت. پس از فتح مكه، بلال در بالاي كعبه ايستاد و اذان گفت و افتخاري جاودانه از آن
خود كرد. هنگامي كه پيامبر خدا (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم) وفات يافت، خليفه (ابوبكر)، از بلال خواست تا
همچنان اذان بگويد ولي او نپذيرفت و گفت: سوگند خورده‏ام كه پس از پيامبر (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم) براي هيچ كس اذان نگويم. وقتي لشكر اسلام در مدينه آماده عزيمت براي فتح شام شد،
بلال از ابوبكر اجازه عزيمت خواست. ابوبكر گفت: هر آنچه خواهي كن ولي دوست
داشتم نزد من در مدينه مي‏ماندي و اذان مي‏گفتي، بلال نپذيرفت و وارد لشكر شد.(2) او
به دمشق آمد و در «داريا»، يكي از قريه‏هاي اطراف دمشق ساكن شد و سرانجام در سال
بيست هجري(3) يا به روايتي هفده هجري در دوران خلافت عمربن خطاب در سن 63 سالگي وفات يافت و در قبرستان باب الصغير به خاك سپرده شد.(4)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- فهري زنجاني، مراقد اهل بيت (عليه السلام) ، ص 41.


2- ابن اعثم كوفي، الفتوح، ج 1، ص 97-96.


3- كرد علي، غوطه دمشق، ص 114.


4- ابن حوراني، زيارات الشام، ص 44-45.



91


   در محل دفن بلال اختلاف است. ابن كثير قبري كه در باب الصغير به او منسوب است
را صحيح ندانسته و محل دفن وي را همان قريه «داريا» مي‏داند. او قبري كه اكنون در باب
الصغير است، را از «بلال بن ابي الدرداء» قاضي دمشق دانسته كه فردي عابد و زاهد بوده
است.(1) در هر حال، قبري كه اكنون به نام بلال در باب‏الصغير معروف است، كمي بالاتر
از قبور سكينه و ام كلثوم قرار دارد؛ و با قبر منسوب به عبداللّه‏ بن جعفر طيار در يك بقعه
هستند.

   قبر بلال بزرگترين قبرِ داخل اين بقعه است كه در ميان قبور ديگر متمايز و اطراف آن
نيز با محفظه‏اي از شيشه پوشانيده شده است. تاريخ سنگ قبر وي 635 هجري است.

   بر بناي مقبره بلال گنبدي است به رنگ سبز و سوّمين گنبد از درِ ورودي قبرستان
باب‏الصغير است. اين گنبد، در 1007 هجري و 1289 هجري مرمّت شد. در 1361 هجري در آتش سوخت و اداره اوقاف آن را بازسازي كرد.(2)

   درضمن قبر ديگري منسوب به بلال حبشي در ميدان المطار و يا ميدان البيطره در
مدخل شهر دمشق قرار دارد كه روبروي دروازه باب كيسان واقع شده و با توجه به
نوشته‏هاي تاريخي كه اظهار مي‏دارند در كنار اين دروازه، قبرستاني به نام باب كيسان
وجود داشته، احتمال دارد كه قبر مذكور نيز در گذشته در محدوده قبرستان فوق‏الذكر
واقع شده است و امروزه اين قبر در سوي ديگر ميدان و در جهت مقابل باب كيسان قرار
گرفته است.


   مقام عبداللّه‏ بن جعفر طيار شوهر حضرت زينب (عليها السلام)

   عبداللّه‏ بن جعفر طيار يكي از چهره‏هاي درخشان بني هاشم است. پدرش جعفربن
ابي طالب پسر عموي پيامبر (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم) و برادر حضرت علي (عليه السلام) بود كه در جنگ موته به
شهادت رسيد و چون دو دست وي قطع شده بود پيامبر او را طيار لقب نهاد و فرمود كه
خداوند به جعفر دو بال مي‏دهد تا در بهشت با آن‏ها پرواز كند. مادرش اسماء بنت
عميس يكي از زنان سرشناس و پاكدامن صدر اسلام است كه ساليان دراز در سرزمين
حبشه براي رضاي خدا و به دور از وطن، رنج فراوان كشيد و با شهادت همسر خود در
موته، نشان ديگري از صبر و استقامت براي خود كسب كرد. عبداللّه‏ بن جعفر در دامان
اين پدر و مادر پرورش يافت. به گفته تمام مورخان، عبداللّه‏ اولين نوزاد مسلمانان مهاجر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- كرد علي، غوطه دمشق، ص 115.


2- ابن عبدالهادي، ثمار المقاصد في ذكر المساجد، ص.198



92


است كه در سرزمين حبشه چشم به جهان گشود.(1) از سال تولد عبداللّه‏ تاريخ دقيقي در
دست نيست. عبداللّه‏ در روز رحلت پيامبر (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم) ده ساله بود. بنابراين مي‏توان حدس زد
كه وي در سال اول قمري به دنيا آمده باشد.


   عبداللّه‏ بن جعفر از آغاز جواني به داشتن اخلاق نيك و ايمان شهرت يافته بود، به
گونه‏اي كه در بين مسلمانان از احترام خاصي برخوردار بود. مسلمانان به پاس خدمات
شايسته‏اي كه پدر او تقديم كرده بود، وي را مورد اكرام قرار مي‏دادند.

   عبداللّه‏ بن عمر هر وقت عبداللّه‏ را مي‏ديد، وي را مخاطب قرار مي‏داد و مي‏گفت: السلام عليك يابن ذي الجناحين.(2)

   در كتاب معجم رجال الحديث، درباره جايگاه عبداللّه‏ بن جعفر آمده است: جلالت
قدر و شأن و منزلت عبداللّه‏ بن جعفر طيار به قدري روشن است كه هرگز نيازي به توضيح
ندارد، زيرا از جمله مواردي كه دلالت برشأن و علو مقام وي دارد، اين است كه امير
مؤمنان (عليه السلام) هميشه تلاش مي‏كرد تا از كشته شدن عبداللّه‏ جلوگيري كند، همان گونه كه از
حسنين (عليه السلام) و محمدبن حنفيه محافظت مي‏كرد.(3)


   امام صادق (عليه السلام) به نقل از پدرش فرمود: امام حسن و امام حسين عليهماالسلام و عبداللّه‏ بن
جعفر در كودكي با پيامبر (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم) بيعت كردند. هيچ كودكي جز آن ها، با پيامبر بيعت
نكرد.(4)


   در قبرستان باب الصغير، كنار قبر بلال قبري منسوب به عبداللّه‏بن جعفر، همسر
حضرت زينب (عليها السلام) است كه به قطع و يقين صحّت ندارد؛ زيرا عبداللّه‏ در سال جحاف،
در مكه وفات يافت(5) و سال جحاف سال هشتاد هجري است كه سيلي به مكه آمد و


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- ابن اثير، الاصابه في تمييز الصحابه،ج2،ص 289ابن اسحق، السيره النبويه، ص226ابن جوزي، تذكره
الخواص، ص.172


2- ابن جوزي، تذكره الخواص، ص 174.


3- خوئي، معجم رجال الحديث، ج 10، ص 143.


4- ابن عبد ربه، العقد الفريد، ج 5، ص 133.


5- ابن حجر، الاصابه في تمييز الصحابه، ج 3، ص 47.



93


حاجيان را در خود فرو برد. در اين واقعه عبداللّه‏ نود سال داشته است، و درقبرستان
بقيع به خاك سپرده شد.(1) قبر منسوب به وي در قبرستان باب الصغير بسيار كوچك بوده
و بر بالاي آن دو كتيبه به خط كوفي ديده مي‏شود كه به راحتي قابل خواندن نيست.(2)


   مقام ام حبيبه و ام سلمه زنان پيامبر (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم)

   ام سلمه كنيه يكي از زنان پيامبر (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم) بود كه نام وي هند دختر أبي أميه مخزومي بود
و قبلاً همسر عبداللّه‏ بن عبدالاسد بود و براي وي سه فرزند به نام‏هاي سلمه، زينب و رقيه
به دنيا آورد و پس از درگذشت همسرش به ازدواج رسول اكرم (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم) درآمد و علاقه
وي به خاندان رسالت و مخصوصا امام حسن (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام) مشهور است. وي در
مدينه درگذشت و در قبرستان بقيع به خاك سپرده شد.



   ام حبيبه كنيه يكي از زنان پيامبر (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم) بود كه نام وي رمله دختر ابوسفيان بود و قبلاً به
همسري عبداللّه‏ بن جحش اسدي در آمد و به حبشه مهاجرت كرد و دختري به نام حبيبه
آورد و چون عبداللّه‏ بن حجش به آيين مسيحيت گرويد، رسول اكرم (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم) فرستاده‏اي
به حبشه فرستاد و او را خواستگاري نمود و نجاشي پادشاه حبشه به نيابت از آن حضرت
وي را خواستگاري نمود و مهريه او را چهارصد دينار تعيين نمود و مهماني فاخري
ترتيب داد و او را به همراهي شرحبيل بن حسنه به مدينه فرستاد و رسول اكرم در سال 7 هجري با او ازدواج كرد. وي نيز در مدينه از دنيا رفته و در قبرستان بقيع به خاك سپرده
شد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- ابن اثير، اسدالغابه، ج 3، ص 135.


2- قائدان، تاريخ و اماكن زيارتي و سياحتي سوريه، ص 144-145.



94


   در انتهاي ديواره شرقي قبرستان باب الصغير، كمي بالاتر از درِ اصلي قبرستان، پس از
قبر عبداللّه‏ بن سجاد (عليه السلام) حجره‏اي مستقل وجود دارد، كه در آن، دو قبر به نام‏هاي امّ
حبيبه و امّ سلمه، همسران پيامبر (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم) ديده مي‏شود. اما همان طور كه گفته شد انتساب
اين قبور به همسران پيامبر (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم) استناد ندارد.


   عبداللّه‏ بن ام مكتوم صحابي رسول اكرم (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم)

   عبداللّه‏ پسر ام مكتوم از اصحاب پيامبر اكرم (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم) بود. نام مادر او عاتكه، ام مكتوم
دختر عبداللّه‏بن عنكشه است.(1) عبداللّه‏ پسر دايي خديجه(2) و از نخستين
اسلام‏آورندگان به شمار مي‏رود(3) كه در كودكي نابينا شد. برخي اين حديث قدسي را
درباره او دانسته‏اند كه خداوند فرمود: هرگاه چيز ارزش‏مندي از بنده‏ام بگيرم، پاداشي
جز بهشت براي او نمي‏يابم.(4) از زندگي وي در مكّه بيش از اين اطلاعي در دست
نيست. بر پايه روايتي، ابن ام‏مكتوم نخستين صحابي رسول خدا (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم) بود كه با
مُصعب‏بن عمير پيش از هجرت پيامبر (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم) وارد يثرب شد تا مردم آن‏جا را با قرآن آشنا
كند؛(5) گرچه از واقدي نقل است كه اندكي پس از بدر، به مدينه هجرت كرد.(6) او و بلال
در مدينه، اذان‏گوي پيامبر (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم) بودند و هريك پيش‏تر مي‏رسيد، اذان مي‏گفت و
ديگري هنگام نماز اقامه مي‏گفت.(7) عبداللّه‏ از علاقه‏مندان به پيامبر (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم) بود. و بر اساس
نظر علامه طباطبايي در تفسير الميزان، منظور از اعمي يا نابينا در سوره عبس اوست.(8) در غزوه اُحد، وقتي شايعه قتل پيامبر در مدينه پيچيد، وي كه به جاي حضرت در مدينه
نماز مي‏گزارد، به تندي فراريان را سرزنش كرد و از آنان خواست تا او را به اُحد ببرند. در
ميان راه، به هر كسي كه مي‏رسيد از حال پيامبر مي‏پرسيد تا از سلامت حضرت آگاهي
يافت؛ آن‏گاه به مدينه بازگشت.(9)

   برخي از مورّخان عبداللّه‏ را در بسياري از غزوات و گويا در سيزده جنگ، جانشين
رسول خدا (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم) در مدينه دانسته‏اند.(10) بيش از اين، يادي از او در تاريخ نيست تا اين‏كه
گويا در نبرد قادسيّه (16 قمري) شركت كرد و پرچم سياهي به دست داشت.(11) برخي
گفته‏اند: او در همان نبرد به شهادت رسيد؛(12) امّا به نقلي پذيرفتني‏تر، وي پس از آن به
مدينه بازگشت و در آن‏جا درگذشت.(13)


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- ابن سعد، الطبقات، ج 4، ص 155.


2- ابن حزم، جمهره انساب‏العرب، ص 171.


3- ابن عبدالبر، الاستيعاب، ج 3، ص 119.


4- ابن سعد، الطبقات، ج 4، ص 156.


5- ابن سعد، الطبقات، ج 4، ص 156.


6- ابن عبد البر، الاستيعاب، ج 3، ص 119.


7- يعقوبي، تاريخ ج 2، ص 42.


8- طباطبائي، الميزان، ج 20، ص 203.


9- الواقدي، المغازي، ج 1، ص 277.


10- ابن خياط، تاريخ ابن خياط، ص 60.


11- ابن سعد، الطبقات، ج 4، ص 160.


12- الذهبي، سير اعلام النبلا، ج 1، ص 365 ابن حجر، الاصابه، ج 4، ص 495.



95


در كنار ديواره شرقي باب الصغير؛ يعني درِ دوم آن و به موازات قبور سكينه و امّ‏كلثوم
به فاصله دويست متري اتاق كوچكي، بدون گنبد و با سنگ‏هاي سياه ديده مي‏شود، كه بر
آن نوشته شده «هذا قبر امّ مكتوم صحابي رسول اللّه‏ (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم) ». گفتني است كه تنها «كموّنه
حسيني» در تأليف خويش، به نام وي در قبرستان باب الصغير اشاره كرده است.(1)


   مقام اوس بن اوس صحابي رسول اكرم (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم)

   اوس بن اوس از ديگر اصحاب پيامبر خدا (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم) و از اهل صفّه است كه همواره در
مسجد پيامبر مشغول تهجّد و عبادت بود. اوس به شام هجرت كرد و پس از وفات در
دوران خلافت عثمان، در قبرستان باب الصغير دفن گرديد.(2) مقبره او اكنون در مقابل
مدرسه صابونيه، در سمت ديواره غربي مقبره باب الصغير است.(3)


   مقام وائله بن اصقع صحابي رسول اكرم (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم)

   يكي ديگر از ياران رسول اكرم (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم) كه همراه اوس بن اوس و عمار بن ياسر و
ديگران، در ايوان صفّه در مسجدالنبي (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم) روزگار مي‏گذراند. وي عمري طولاني
داشت و گويند در سن 150 سالگي در دوران خلافت عبدالمك مروان (سال 83 هجري) در دمشق از دنيا رفت و در قبرستان باب الصغير دفن گرديد. او آخرين صحابي بود كه در
اين شهر وفات يافت.(4) وائله پس از شهادت امام حسين (عليه السلام) به شدّت خشمگين بود و
همواره به نقل آيه تطهير، كه در شأن خاندان پيامبر (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم) نازل شده، مي‏پرداخت.(5)


   فضاله بن عبيد

   يكي از ياران رسول اكرم (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم) بود كه پس از فتح دمشق به اين شهر آمد و در آن‏جا
سكونت گزيد. در دوران معاويه، كرسي قضاوت در اين شهر را بر عهده داشت و در سال 53 هجري درگذشت. وي را در كنار ابي دردا و امّ دردا دفن كردند.(6)


   ابو الدرداء

   «ابو الدرداء» عويمر بن مالك بن زيد يكي ديگر از ياران رسول اكرم (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم) بود و
حضرت رسول (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم) ميان او و سلمان فارسي پيمان برادري بست و در مورد او فرمود : «عُوَيمر حكيم امت من است»(7) وي كه در تمامي غزوه‏هاي پس از اُحد حضور داشت،
پس از فتح دمشق براي تبليغ اسلام به اين شهر مهاجرت كرد. ابو الدرداء در عصر خليفه
دوم و نيز حكومت معاويه قاضي دمشق بود.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- ابن سعد، الطبقات، ج 4، ص 161.


2- كمونه حسيني، آرامگاه‏هاي خاندان پاك پيامبر و ائمه (عليه السلام) و صحابه و تابعين، ص 111.


3- ابن حوراني، زيارات الشام، ص 43.


4- قائدان، تاريخ و اماكن زيارتي و سياحتي سوريه، ص 145.


5- ابن حوراني، زيارات الشام، ص 49.


6- شريف القرشي، حياه الامام الحسين (عليه السلام) ، ج 3، ص 397.


7- ابن حوراني، زيارات الشام، ص 50.


8- ابن اثير، اسد الغابه في معرفه الصحابه، ج 5، ص 155.



96


سرانجام در 30 هجري، در خلافت عثمان وفات يافت و در باب الصغير، كنار مادرش
«ام الدرداء» مدفون شد. وي در قلعه دمشق مسجد و معبدي داشت كه به معبد ابي دردا
معروف بود و همواره در آن جا به عبادت مي‏نشست.(1)


   سهل بن ربيع انصاري

   وي يكي از ياران بزرگوار رسول اكرم (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم) و از قبيله اوس بود كه در دمشق ساكن
شد و در اوايل خلافت معاويه از دنيا رفت. او را در جنوب قبرستان باب الصغير به خاك
سپردند.(2)


   مقام سرهاي مطهر شهداي كربلا

   پس از واقعه كربلا، به دستور عمر بن سعد سرهاي شهدا را از تن جدا كرده و بين قبايل
تقسيم كرد تا آنان بدين وسيله به ابن زياد تقرّب جويند. قبيله كنده سيزده سر، به رياست
محمد بن اشعث كندي، قبيله هوازن دوازده سر، به رياست شمر بن ذي الجوشن. تميم
هفت سر، بني اسد شانزده سر و بقيه قبايل تعدادي را كه در مجموع به 71 سر بريده رسيد
حمل كردند و وارد كوفه شدند.(3) عبيداللّه‏ دستور داد تمامي سرها را از جلويِ كاروان
اسرا حركت دهند و به شام ببرند. در شب اول ماه صفر، كاروان به دمشق رسيد. قبل از
ورود يزيد دستور داد شهر را آراسته و زنان و مردان شام، هلهله‏كنان ايستاده و سرهاي
شهدا را بر نيزه‏ها و كاروان مصيبت‏ديدگان اهل بيت را به دنبال آن نگريستند. سر مقدس
عباس بن علي (عليه السلام) جلوتر از همه و سر مقدس امام حسين (عليه السلام) در آخر سرها و در جلو
زنان بر نيزه افراشته بود.(4)

   امّ كلثوم (عليها السلام) از قافله‏سالار خواست تا سرها را جلوتر از كاروان وارد شهر كنند تا مردم
متوجه سرها شده و به حرم اهل بيت (عليه السلام) نگاه نكنند. هنگام طلوع آفتاب سرهاي مقدس
شهدا و كاروان اسرا از «باب الساعات» وارد مسجد اموي شد. آنگاه به دستور يزيد
لعنه‏اللّه‏، تمامي سرها به مدت سه روز بر دروازه‏هاي شهر و مسجد اموي آويزان گرديد. امام زين‏العابدين (عليه السلام) پس از چندي، موافقت يزيد را گرفت تا سرها را به بدن‏ها ملحق
سازد و لذا سر امام حسين (عليه السلام) و ساير شهدا را به كربلا برد و به اجساد مطهرشان ملحق
كرد.(5)


   در عين حال، چند سر از شهدا را در پيرامون «باب الصغير» به خاك سپردند. امروز
اين مكان كه حدود پنجاه متر بالاتر از درِ اصلي قبرستان باب الصغير و سمت چپ كوچه
و در حقيقت خارج از قبرستان است، داراي محوطه‏اي بزرگ است كه در وسط آن
حجره‏اي كوچك بوده و سرهاي مقدس در اين حجره دفن شده‏اند.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- ابن حوراني، زيارات الشام، ص 31.


2- همان منبع، ص 51.


3- المقرم، مقتل الحسين، ص 391.


4- شعراني، دمع السجود، ص 242 مجلسي، بحار الانوار، ج 45، ص 124-128 شريف القرشي، حياه الامام
الحسين، ج 3، ص 368-369.


5- مجلسي، بحار الانوار، ج 45، ص 124 الشعراني، دمع السجود، ص 253، الامين، دائره‏المعارف الشيعيه،
جزء دوم، ص 32.



97


   بر اساس كتبيه سنگي بالاي حجره، ضريح قبليِ آن را كه از نقره بوده، فرمانده سپاه
فاطمي مصر؛ يعني جوهر صقلي ساخته كه متعلق به قرن چهارم است. اما در سال‏هاي
اخير به جاي آن، ضريحي از نقره ساخته‏اند. هر چند كه بر سقف اين حجره، اسامي
شانزده تن از شهداي كربلا نوشته شده، ليكن به احتمال قوي تنها سر سه تن از شهداي
كربلا در اين مكان به خاك سپرده شده‏اند. اين سرها عبارت‏اند از: سر مقدس حضرت
ابوالفضل العباس (عليه السلام) ، سر مقدّس حضرت علي اكبر (عليه السلام) ، سر مقدس حبيب بن
مظاهر (عليه السلام) .

   سيد محسن امين، در سال 1321 ق. كتيبه‏اي بر بالاي درِ ورودي اين مقام، با اين



98


عبارت ديده است: «هَذَا رأس عباس و علي بن الحسين (عليه السلام) و حبيب بن مظاهر». بعدها كه ضريحي بر روي اين محل گذاشته شد، نام شانزده تن ذكر گرديد.(1) با توجه به
اين كه منابع تاريخي شيعه اذعان دارند سرهاي شهداي كربلا به بدن‏هاي آنان ملحق شده
است، به نظر نمي‏رسد در اين مكان بيش از سه سر به خاك سپرده شده باشد.

   نام سرهايي كه بر سقف گنبد اين مكان ثبت شده، عبارت‏اند از:

1. عباس 2. علي اكبر 3. حبيب بن مظاهر 4. قاسم بن الحسن 5. عبداللّه‏ بن علي 6. عمربن علي 7. حرّ رياحي 8. محمدبن علي 9. عبداللّه‏ بن عون 10. علي بن ابي بكر 11. عثمان بن علي 12. جعفر بن علي 13. جعفر بن عقيل 14. محمد بن مسلم 15. عبداللّه‏ بن
عقيل 16. حسين بن عبداللّه‏.(2)

   در گذشته، پشت مقام سرهاي شهدا، محل غسل و كفن مردگان بود و چاهي زده شده
است كه از آن چاه براي غسل مردگان استفاده مي‏شده است. اين مقام در سال 1330 قمري توسط «سليم افندي مرتضي» قائم مقام مراقد اهل بيت (عليهم السلام) ساخته شده است.


   قبور ساير بزرگان تابعين و بازماندگان ائمه اطهار (عليهم السلام)

1. خديجه دختر امام زين العابدين (عليه السلام) .

2. محسن بن جعفر بن هادي (عليه السلام) كه در دوران خلافت عباسي، با شكنجه به قتل
رسيد.

3. عبداللّه‏ بن محمد بن اطرف، فرزند امام علي (عليه السلام)

4. ابوالحسن بن عليّ از نوادگان امام زين العابدين (عليه السلام) .(3)

5.حسن بن عبداللّه‏ از نوادگان عمر بن علي (عليه السلام)

6. عبداللّه‏ بن امام محمد باقر (عليه السلام)

7. محمد بن ابو حذيفه عتبه بن ربيعه بن عبد شمس، والي مصر در دوران علي (عليه السلام) و
از شيعيان خاص آن حضرت.

8. عبدالرحمان بن عباس بن عبدالمطّلب.

9. عبدالمطّلب بن ربيعه بن حارث بن عبدالمطّلب.

10. رأس محمد بن ابي بكر (به روايتي ديگر در قاهره است).(4)

11. امّ الحسن، دختر حمزه بن جعفر الصادق (عليه السلام) .

12. علي بن عبداللّه‏ بن عباس.

13. سليمان بن عليّ بن عبداللّه‏ بن عباس و همسرش.(5)

6. مقام حضرت يحيي پيامبر (عليه السلام)

حضرت يحيي فرزند زكريا (عليه السلام) يكي از پيامبران الهي است كه در آيين‏هاي يهود،
مسيح، اسلام و صابئه مورد احترام و تقديس است. وي بنا به قدرت الهي از پدر و مادري
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- الامين، اعيان الشيعه، ج 1، ص 627.


2- قائدان، تاريخ و اماكن زيارتي و سياحتي سوريه، ص 139-141.


3- همان منبع، ص 154-155.


4- ابراهيم، محمد زكي، مراقد اهل بيت در قاهره، ص 105.


5- كمونه حسيني، آرامگاه‏هاي خاندان پاك پيامبر (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم) و صحابه و تابعين، ص 114-115.



99


كهنسال به دنيا آمد و در كودكي به پيامبري برگزيده شد. در مورد شهادت وي نقل است
كه حكمران رومي سرزمين شام، سعي مي‏كرد تا نادختري خود را كه سالومه نام داشت به
همسري خود در آورد و حضرت يحيي (عليه السلام) در برابر اين كار غير اخلاقي ايستادگي و
مخالفت نمود و اين امر باعث شد تا حكمران رومي در حالت مستي دستور قتل وي را
صادر كرد و دژخيمان وي سر مطهر آن حضرت را از تن جدا كرده و به دربار حكمران
بردند. بعدها كه امپراتوري روم به آيين مسيحيت درآمد، سر مطهر آن حضرت را با
تكريم فراوان در كليساي قديس يوحنا كه بعدها به نام مسجد اموي شناخته شد، دفن
نمودند. در مورد محل دفن جسد آن حضرت اطلاعي در دست نيست و برخي معتقدند
كه جسد آن حضرت در فلسطين اشغالي دفن است. اخيرا يكي از پژوهشگران لبناني
اعلام نمود كه قبر حضرت يحيي در تپه‏اي باستاني به نام «مار يحيي» (يحياي مقدس) در
شمال شرق شهرك تولين و كنار شهرك «قبريخا» در جنوب لبنان واقع شده است. امروزه
آرامگاه حضرت يحيا در داخل مسجد اموي محل زيارت مسيحيان و مسلمانان مي‏باشد.


   7. مقام سرهاي حجر و يارانش در مسجد القصب

   در سال 51 قمري حجر به همراهي يارانش دستگير شده و به شام فرستاده شد، وقتي
كه آنان به منطقه مرج العذرا رسيدند، دستور قتل آنان از طرف معاويه صادر شد و حجر
به همراهي شش تن از يارانش در مرج العذراء به شهادت رسيدند و سرهاي وي و
يارانش به دربار معاويه فرستاده شد. سرهاي مذكور پس از نمايش در دربار معاويه به
مسجد القصب منتقل شده و به خاك سپرده شد. اين مسجد كمي بالاتر از حرم مطهر
حضرت رقيه و قبل از دروازه باب توما قرار دارد و در آن سرهاي افراد زير مدفون
مي‏باشد: حجر بن عدي، شريك بن شداد حضرمي، صيفي بن فسيل شيباني، قبيصه بن
ضبيعه عبسي، محرز بن شهاب سعدي، كدام بن حيان عنزي و عبدالرحمن بن حسان
عنزي. محل مدفن سرهاي شهدا در نزديك در ورودي مسجد و در سمت راست قرار
دارد.(1)



100



| شناسه مطلب: 76383