بخش 6
مدرسه شامیه قصر العظم حمام نورالدین شهید تکیه سلیمانیه موزههای دمشق 1. موزه ملی سوریه 2. موزه سنن وهنرهای مردمی 3. موزه خط عربی 4. موزه پزشکی 5. موزه جنگی سوریه 6. موزه تاریخی شهر دمشق 7. موزه کشاورزی سوریه 8. موزه وقایع جنگ اکتبر کتابخانه ملی أسد مهمترین پارکهای دمشق خلاصه فصل دوم فصل سوم : شهر حلب مقدمه هدف هدفهای رفتاری تاریخچه شهر حلب بازارهای شهر حلب دروازههای شهر حلب 1. باب الفرج 2. باب النیرب 3. باب الحدید 4. باب قنسرین 5. باب النصر 6. باب انطاکیه 7. باب المقام اماکن زیارتی شهر حلب قبر حضرت زکریای پیامبر (عل#1740;ه السلام) &nbs
شد، تيمور لنگ آن را به آتش كشيد ولي بار ديگر ترميم گرديد.(1) مدرسه ياد شده،
در سمت شمال جامع اموي، در «شارع الكلاسه و باب البريد» واقع است كه درِ شمالي
مسجد أموي به آن گشوده ميشود. مدرسه جُقمقيه مدفن «امير سيفالدين جقمق» است
و مدرسهاي است بزرگ كه اكنون به «موزه خط عربي» تبديل شده است كه تابلو در
ورودي آن از اين امر حكايت ميكند.
اين مدرسه به وسيله «دختر نجمالدين ايوب» و خواهر توران شاه ايوبي به سال 587
هجري بنا شده است.(2) در صحن اين مدرسه، قبور فرزندش حسامالدين و همسرش
محمدبن شيركوه و برادرش توارن شاه نيز قرار دارد. مكان آن در خيابان يوسف العِظَمه و
نزديكي هتلهاي محل استقرار ايرانيان و زير پل هوايي است. كه انتهاي اين پل به قلعه و
بازار حميديه منتهي ميشود.
اين قصر توسط «اسعد پاشا العظم» يكي از حكمرانان عثماني دمشق در سال 1163
قمري (1749 م.) در جنوب مسجد اموي ساخته شد و اسعد پاشا براي ساخت اين قصر
بهترين معماران و هنرمندان دمشقي را استخدام نمود و ساخت اين قصر سه سال به طول
كشيد. اين قصر در گذشته خانه «امير تنكز» يكي از امراي مماليك بود كه بر بقاياي
قسمتي از معبد ژوپيتر بنا شده بود و احتمالاً قسمتي از كاخ سبز معاويه نيز در آن واقع شده
است.(3) پس از تصرف سرزمين شام به وسيله فرانسه، فرماندار فرانسوي در سال 1920 م.
در اين قصر مستقر شد و بعدها دولت فرانسه اين قصر را از ورثه خريداري نموده و آن را
به عنوان «انستيتوي مطالعات علمي» قرار داد. اين قصر در جريان انقلاب سوريه در سال
1925 م. بمباران شده و آسيبهاي جدي به آن وارد شد، اما بعدها دوباره بازسازي شده
و به عنوان يكي از زيباترين قصرهاي دمشقي درآمد. داخل اين قصر سنگكاريهايي به
سبك دمشقي همراه با باغچههاي سرسبز و استخر زيبا همراه با فواره دارد. اين قصر هم
اكنون موزه صنايع دستي است و زايران ايراني آن را به عنوان كاخ سبز معاويه ميشناسند.
اين قصر در سال 1954 م. به صورت موزه هنرهاي مردمي در آمد.
1- همان منبع، ج 1، ص 374.
2- نعيمي، الدارس في تاريخ المدارس، ج 1، ص 227.
3- علوي، سيد احمد، راهنماي مصور سفرزيارتي سوريه، ص 74.
122 |
اين حمام در بازار بزوريه و در جنوب مسجد اموي و در نزديكي قصرالعظم قرار
دارد و به وسيله سلطان نورالدين محمود زنگي در سال 565 هجري ساخته شده است و
امروزه به نام حمام تركي معروف بوده و جهانگردان اروپايي از آن بازديد ميكنند.
اين تكيه توسط سلطان سليمان قانوني در سال 1554 م. بنا شد، قبلاً در اين محل قصر
ملك ظاهر بيبرس كه به نام قصر ابلق معروف بود قرار داشت. معمار آن يكي از بهترين
معماران عثماني است كه سنان نام داشت و مهندس ملاآغا بر مراحل ساخت تكيه مذكور
نظارت داشته است. بناي اين تكيه در سال 1554 م. آغاز شده و در سال 1559 م، در
دوران حكمراني والي خضر پاشا به اتمام رسيد، اما مدرسه كنار تكيه در سال 1566 م. در
دوران حكمراني والي لالا مصطفي پاشا ساخته و بدان ملحق گرديد.
123 |
اين تكيه در حال حاضر شامل يك مسجد، يك موزه، يك مدرسه و يك بازار
صنايع دستي است.
از جلوههاي ويژه اين تكيه دو گلدسته بلند و مرتفع است كه به صورت باريك ساخته
شده است و تا آن زمان در سوريه سابقه نداشته است. تكيه مذكور شامل دو بخش بوده
است، تكيه برزگ كه شامل مسجد و مدرسه بوده و تكيه كوچك كه شامل يك حرم
براي خواندن نماز و يك حياط بزرگ با غرفههاي متعدد همراه با گنبدهاي فراوان بوده
است. تكيه كوچك محل سكونت طلبه علوم ديني و افراد غريبه تازه وارد بوده است. در
حال حاضر موزه جنگي سوريه در بخشي از تكيه سليمانيه مستقر است و قرار است كه به
زودي اين موزه به ساختمان جديد منتقل شود.
نام عربي آن «متحف دمشق الوطني» ميباشد. اين موزه بزرگترين موزه سوريه
است كه در كنار يكي از شاخههاي رودخانه «بردي» و در خيابان بيروت و در كنار محل
نمايشگاههاي بينالمللي دمشق قرار دارد و همه روزه به جز روزهاي تعطيل براي بازديد
عموم باز است. اولين بناي اين موزه در دوران استقلال از عثماني در سال 1919 م. در
مدرسه عادليه پايهريزي شد و در سال 1936 م. موزه به محل فعلي آن منتقل شد و اولين
بخش آن راهاندازي شد و در سال 1939 م. بخش شرقي و نماي قصرالحير غربي به آن
اضافه شد. در سال 1950 م. موزه ملي دمشق به طور رسمي افتتاح شد.
موزه ملي دمشق به پنج بخش اصلي تقسيم ميگردد كه اين بخشها هر كدام به مثابه
يك موزه مستقل به شمار ميروند و در بيرون بناي موزه در باغچههاي اطراف موزه نيز
آثار باستاني متعددي به معرض نمايش درآمده است. بخشهاي پنجگانه موزه عبارتند
از: بخش اول بخش ماقبل تاريخ، كه دربرگيرنده آثار از يك ميليون سال قبل تا ظهور
خط ميباشد، بخش دوم بخش آثار كهن سوريه شرقي كه دربرگيرنده آثار از ظهور خط
تا زمان حمله اسكندر مقدوني است، بخش مذكور شامل آثاري از تمدن اوگاريت، آثار
اموري، آثار ارامي، آثاري فرعوني و آثار تپه عمريت وتپه الكزل و آثار فنيقي و آثار
مملكت ايبلا است. بخش سوم بخش آثار محلي سوريه، قبل از ورود اسلام است و
دربرگيرنده آثار يونان، روميها و تمدن بيزانس و همچنين آثار شهر باستاني تدمر است،
بخش چهارم بخش تمدن اسلامي است و آثاري از دوران امويها، عباسيها و دوران
مماليك ميباشد همچنين در اين بخش كتابهاي خطي فراواني در معرض ديد عموم
قرار داده شده است. بخش پنجم آخرين بخش موزه بوده و به هنرهاي معاصر تعلق دارد
و در آن نقاشيها و مجمسمههاي متعددي از هنرمندان دوران معاصر سوريه نگهداري
ميشود.
124 |
نام آن به عربي «متحف التقاليد الشعبيه» ميباشد. اين موزه در داخل قصر العظم قرار
دارد و آثار متعلق به هنرهاي مردمي در دورههاي مختلف تاريخي را دربر ميگيرد.
قصرالعظم از سال 1954 م. به موزه هنرهاي مردمي تبديل شد و در آن تالارهاي متعددي
وجود دارد كه در هركدام از آنها روش زندگي قديمي مردم دمشق و لوازم مورد
استفاده آنان به معرض ديد عموم گذاشته شده است.
نام عربي آن «متحف الخط العربي» است و در يكي از مدارس قديمي شهر دمشق به
نام مدرسه جقمقيه بر پا شده كه اين مدرسه در كنار مسجد اموي و در مجاورت قبر
صلاحالدين ايوبي و در كوچهاي واقع شده كه به حرم حضرت رقيه (عليها السلام) منتهي ميشود.
در اين موزه وسايل و لوازم خطاطي و انواع قلم و دواتها و لوحههاي خوشنويسي
نگهداري مي شود. در اين موزه آثار بر اساس مراحل تاريخي آن دستهبندي شده است.
برخي از آثار متعلق به قبل از اسلام است كه از جمله آنها ميتوان به «نقش النماره»
متعلق به شاعر جاهلي امرو القيس اشاره كرد. در آثار دوران اسلامي ميتوان قرآنهاي
خطي نفيسي متعلق به قرن سوم هجري را مشاهده كرد و در كنار آن آثار ارزشمندي از
خطوط منسوخ عربي نظير خط الرقاع و خط الحيري را مشاهده كرد. مساحت اين موزه
بالغ بر 285 متر است و در وسط آن حياطي با حوضچهاي قرار دارد. سبك معماري اين
بنا به دوران مماليك بازميگردد. مدرسه جقمقيه در سال 1421 م. به وسيله امير
سيفالدين جقمق ساخته شد و در اين مدرسه قبر والده امير مذكور وجود دارد. اين
مدرسه تا اوايل قرن نوزدهم به عنوان مدرسه براي كودكان مورد استفاده قرار ميگرفت و
در سال 1889 م. اولين مدرسه به سبك جديد در اين محل راهاندازي شد اما چندي
نگذشت كه به مقر حلقه صوفيان مولويه تبديل شد و در سال 1941 م. بخشهايي از
مدرسه در معرض آتش توپخانه فرانسويها قرار گرفته و تخريب شد. در سال 1956 م.
اين مدرسه به اداره ميراث فرهنگي سوريه سپرده شد و اداره مذكور پس از بازسازي آن
را به موزه خط تبديل كرد.
نام عربي آن «متحف الطب والعلوم عند العرب» ميباشد. اين موزه در سال 1978 م.
125 |
در محل ساختمان بيمارستان نوري تأسيس شد. بيمارستان مذكور در 549 قمري توسط
سلطان نورالدين يكي از پادشاهان سلسله مماليك بنا شده بود و قديميترين بيمارستاني
اسلامي است كه برجاي مانده است. در اين موزه نمونههايي از وسايل پزشكي، لوازم
داروسازي و همچنين آثار خطي مربوط به پزشكي نگهداري ميشود.
نام آن به زبان عربي «المتحف الحربي السوري» ميباشد.اين موزه در سال 1959 م.
در بخش غربي تكيه سليمانيه تأسيس شد و شامل مجموعهاي وسيع از وسايل نظامي و
جنگي قديمي و آرشيوي از انقلابهاي مختلف سوريه و تعدادي از توپهاي جنگي و
هواپيماهاي جنگي است. در حال حاضر اين موزه هشت تالار دارد كه عبارتند از: تالار
تاريخ كهن، تالار اسلحه سفيد، تالار اسلحه آتشي سبك، تالار اسلحه سنگين، تالار
انقلابهاي سوريه، تالار پرچمها، تالار تپانچهها، تالار جنگ تشرين 1973.
باغچهاي گرداگرد اين موزه قرار دارد كه در آن تعدادي از وسايل آلات جنگ 1973
سوريه و اسرائيل و توپها و برخي از وسايل زرهي سنگين در معرض ديد عموم قرار
داده شده است. البته اين موزه قرار است به محل جديدي كه در شمال شهر دمشق و در
كنار موزه پانوراما براي آن ساخته شده منتقل گردد.
اين موزه در سال 1979 م. در يكي از خانههاي تاريخي دمشق كه به نام «بيت الشامي»
معروف بود و تاريخ بناي آن به قرن هيجدهم بازميگشت و در محله بازار ساروجه قرار
داشت، تأسيس شد. اين موزه برخي از آثار تاريخي شهر دمشق و برخي از نوشتههاي
خطي در باره اين شهر را در بر ميگيرد.
نام آن به زبان عربي «المتحف الزراعي السوري» ميباشد. اين موزه در سال 1961 م.
در منطقه حلبوني دمشق تأسيس شد. در اين موزه وسايل مختلف مربوط به كشاورزي،
دامپروري و زندگي روستايي در سوريه در معرض ديد عموم قرار داده شده است. اين
موزه از هفت تالار تشكيل شده كه هر يك از تالارها به نام يكي از دانشمندان مسلمان
نامگذاري شده است، اين تالارها عبارتند از: تالار ابن البيطار، تالار اشبيلي، تالار
صوري، تالار دينوري، تالار دميري، تالار قزويني و تالار جاحظ. در هر يك از تالارها
بخشي از تاريخ كشاورزي و دامپروري به نمايش درآمده است.
نام عربي آن «متحف بانوراما حرب تشرين» است. اين موزه به صورت ساختماني
دايرهاي شكل و به شكل يك قلعه ساخته شده و در سمت شمالي شهر دمشق قرار دارد.
در اين موزه آثاري از جنگ اكتبر 1973 سوريه بر عليه اسرائيل كه منجر به
آزاديبخشهايي از جولان و شهر قنيطره گرديد در معرض ديد عموم قرار داده شده
است.
126 |
كتابخانه ملي أسد بزرگترين كتابخانه سوريه است. اين كتابخانه در سال 1984 م.
بهطور رسمي بازگشايي شد. مساحت اجمالي آن بالغ بر 22 هزار متر مربع است كه در نه
طبقه ساخته شده است. اين كتابخانه در گوشه شرقي ميدان أمويان دمشق قرار دارد. پس
از تأسيس و افتتاح كتابخانه، تمامي نسخههاي خطي موجود در كتابخانه ظاهريه دمشق و
برخي ديگر از كتابخانههاي قديمي سوريه به اين كتابخانه منتقل شد. اين كتابخانه دوازده
سالن مطالعه دارد و بخشهاي متعددي براي فهرستنويسي نسخ خطي، تعمير و مرمت
نسخ خطي و تصويربرداري از نسخ خطي وجود دارد.
شهر دمشق داراي چندين پارك بزرگ ميباشد كه برخي از اين پاركها عبارتند از: پارك تشرين، پارك جاحظ، پارك السبكي و پارك التجاره.
127 |
شهر دمشق شهري قديمي و تاريخي است كه آثار تاريخي در مناطق مختلف آن
ديده ميشود. شهر دمشق در پايان هزاره دوم قبل از ميلاد به عنوان پايتخت دولت
كوچك آراميها وارد عرصه تاريخ گرديد. پس از ورود مسلمانان و با سيطره امويها بر
عالم اسلامي، اين شهر در حدود يك قرن، پايتخت جهان اسلام بوده و عظمت و شكوه
زيادي داشته است. در دوران عثماني نيز اين شهر از ولايات بسيار مهم و استراتژيك
امپراتوري عثماني به شمار ميآمد.
امروزه اين شهر علاوه بر آثار تاريخي، دربرگيرنده مراقد و زيارتگاههاي مهمي
نظير: مرقد مطهر حضرت زينب (عليها السلام) ، مرقد مطهر حضرت رقيه (عليها السلام) ، مقام راس
الحسين (عليه السلام) ، مراقد اهل بيت در باب الصغير و مرقد مطهر حضرت يحياي پيامبر (عليه السلام)
ميباشد.
آثار تاريخي برجستهاي نظير مسجد جامع اموي، قلعه دمشق، قبر صلاحالدين ايوبي،
مدرسه و كتابخانه ظاهريه، قصر العظم، تكيه سليمانيه، دروازههاي قديمي و دهها مدرسه
و مسجد قديمي يادآور دوران باشكوه اين شهر ميباشند.
در بازارهاي معروف دمشق نظير بازار حميديه و باب توما و صالحيه ميتوان بهترين
و جديدترين كالاهاي تجاري و هداياي زيبا را تهيه و خريداري نمود.
موزههاي مختلف دمشق نظير: موزه ملي سوريه، موزه خط، موزه پزشكي، موزه
سنن و هنرهاي مردمي و ساير موزههاي اين شهر همه و همه بازگوكننده تاريخ قديم و
كهن اين ديار ميباشند.
128 |
130 |
شهر حلب با جمعيتي حدود 1/7 ميليون نفر (در سال 1999) دومين شهر بزرگ و مهم
سوريه بعد از دمشق به شمار ميرود. شهر حلب در 355 كيلومتري شمال دمشق پايتخت
سوريه قرار دارد. اين شهر پايتخت تجاري و فرهنگي سوريه به شمار ميرود. اين شهر
چندين هزار ساله كه به خاطر موقعيت استراتژيكياش بين دريا و رودخانه فرات، از
مهمترين شهرهاي جهان باستان محسوب ميشده در سال 2006 ميلادي به همراه شهر
اصفهان و تمبكتو (جمهوري مالي) به عنوان پايتخت فرهنگي جهان اسلام انتخاب
گشتهاست.
در اين فصل تلاش شده است تا خواننده با دومين شهر مهم سوريه آشنا شود و
اطلاعات موجزي در خصوص تاريخچه حلب، بازارهاي حلب، دروازههاي شهر،
اماكن زيارتي حلب نظير: قبر حضرت زكرياي پيامبر، قبر محسن فرزند امام حسين (عليه السلام) ،
مشهد الحسين (عليه السلام) ، و اماكن سياحتي حلب نظير مسجد اموي، قلعه حلب، بيمارستان
نوري، مسجد و قبر سهروردي و موزههاي حلب آورده شده است.
زايران ايراني كه با هواپيما عازم سوريه ميشوند امكان مشاهده شهر حلب و اماكن
زيارتي و سياحتي آن را ندارند، مگر اين كه برنامهاي جداگانه براي آنان ترتيب داده
شود، اما كساني كه با ماشين عازم سوريه ميشوند، پس از ورود به كشور سوريه، ابتدا
وارد شهر حلب شده و در برخي موارد يك شبانهروز و يا بيشتر در آن اقامت ميكنند،
اين زايران ميتوانند از اماكن زيارتي و سياحتي حلب ديدن كنند.
شهرحلب يكي از كهنترين شهرهاي منطقهاست و در روزگاران قديم نام آن «خلپه»
بوده است. شهر حلب در آغاز بر روي مجموعهاي كوچك از تپهها در دره وسيع و
حاصلخيزي در دو طرف رودخانه قويق ساخته شد.
نقل شده كه كلمه حلب در زبان آموري به معني معادن آهن و مس است و در زبان
آرامي نام حلب از واژه «حلبا» گرفته شده كه به معني سفيد است و اين سفيدي به خاطر
رنگ سفيد خاك و سنگهاي موجود در اين منطقه بوده است. خيرالدين اسدي معتقد
است كه كلمه حلب از دو بخش «حل و لب» گرفته شده كه به معني محل تجمع مردم
است. سلوكس نكاتور يكي از فرماندهان لشكر اسكندر مقدوني بر اين شهر نام بيرويا
Bereoa نهاد كه اين نام در طول دوره تسلط يونانيها، رومي و بيرانسيها بر اين شهر
132 |
اطلاق ميشده است. در مدارك هيتي اين شهر به نام «خلب» و در مدارك مصري به نام
«خالوبو» و در مدارك كلداني و آكدي به نامهاي «خلابه، حلاب و خلبو» آمده است.
نام حلب كه در زبان عربي به معناي شير است، به خاطر روايتي قديمي است كه مطابق
آن حضرت ابراهيم به مسافران منطقه شير ميداده است، روي اين شهر گذاشته شده
است. حلب محل كشف نخستين لوحهاي سنگي متعلق به دو هزار سال پيش از ميلاد
مسيح است. از آن زمان به بعد اين شهر تحت حكومت هيتيها (ساكنان باستاني سوريه)،
آشوريها و ايرانيها بوده و سپس به تصرف سلوكيان درآمده است، اما پس از حمله
عربها به سوريه در قرن هفتم اين شهر شهرت و اهميت كنوني خود را بهدست آورده
است.
اين شهر در قرون اسلامي به «حلب الشهبا» معروف بوده و اكنون نيز بعضا به اين نام
خوانده ميشود. اوج شكوفايي حلب در قرون وسطي، و به دليل قرار داشتن در جاده
ابريشم بود و يكي از مراكز تجاري مهم به شمار ميرفت. از اين رو بازارهاي حلب هنوز
هم اصليترين مكان تاريخي شهر هستند. اين بازارها اغلب در دوران حكومت عثمانيان
ساخته شدهاند، اما برخي از آنها متعلق به قرن 13 هستند. بازار اصلي شهر كه طويلترين
بازار سرپوشيده خاورميانه است در منطقه تاريخي شهر واقع است و 30 كيلومتر طول
دارد و داراي طاقهاي سنگي و راههاي تو در توست و خاطره بازارهاي اصفهان، شيراز
و يزد را به ذهن تداعي ميكند. از ديگر اماكن ديدني حلب در شمال بازار مسجد جامع
الكبير حلب قرار دارد كه وليد بن عبدالملك آن را ساخته است و مانند جامع دمشق به نام
مسجد اموي است. بنا به روايتي قبر حضرت زكريا (عليه السلام) در آن جا قرار دارد. اين مسجد كه
روزگاري كليساي روميان بودهاست پس از فتح حلب به دست مسلمانان به مسجد تبديل
گشته است. از اماكن مذهبي حلب مشهدالحسين يا مسجد النقطه است نزد شيعيان از
اهميت زيادي برخوردار است و كاروانهاي زيارتي ايرانيان در عبور زميني از اين شهر
اين مكان را زيارت ميكنند. گفته ميشود هنگام عبور سرهاي شهيدان كربلا از اين
منطقه كاروان شبي را توقف كرده است و سر مبارك امام حسين (عليه السلام) را بر صخرهاي قرار
دادهاند كه بعدها سيفالدوله حمداني حاكم شيعي حلب بر اين صخره حجره و جامعي
ساخت و آن را مسجدالنقطه نام نهاد. اما از ديگر اماكن تاريخي اين شهر «قلعه حلب»
ميباشد كه از بزرگترين و زيباترين قلعههاي جهان ميباشد و مساحتي در حدود 373
در 375 متر دارد. گرداگرد آن را خندقي فرا گرفته است و قلعه بر تپهاي واقع شده است.
ارتفاع بالاي قلعه تا كف خندق 375 متر ميباشد. در داخل قلعه قصر و دارالعماره
سلطان، زندان قلعه، حمامهاي قلعه، جامع كبير و صغير و . . . واقع شده است. گفته ميشود
اصل اين بنا مربوط به روميهاست. اما در قرن چهارم «امير سيفالدوله حمداني» بر
وسعت اين قلعه افزوده و در آن بناهاي جديد ساخته است. بعدها «تيمورلنگ» و مغولها
بخشهايي از اين قلعه را خراب كردهاند. ناصر خسرو قبادياني در سفرنامهاش از حلب و
قلعهاش چنين ياد كرده است: «حلب را شهري نيكو ديدم، بارهاي عظيم دارد، ارتفاعش
بيست و پنج ارش(1) قياس كردم و قلعهاي عظيم هم بر سنگ نهاده، به قياس چند بلخ
باشد همه آبادان و بناها بر سر نهاده و آن شهر باجگاه(2) است ميان بلاد شام و روم و بكر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- ارش واحد اندازهگيري مسافت در گذشته ميباشد.
2- باجگاه: محل دريافت باج.
133 |
و مصر و عراق، و از اين همه بلاد تجار و بازرگانان آن جا روند...» مشهدالمحسن بن
الحسين (عليه السلام) ، مقبره ابن شهر آشوب، مقبره علماي بني زهره(1) و مقبره شيخ شهابالدين
سهروردي از ديگر اماكن مذهبي و تاريخي حلب ميباشد. از فارابي فيلسوف شهير
ايراني، متنبي شاعر نامدار عرب و سيف الدوله حاكم شيعه مذهب، نيز به عنوان
برجستهترين چهرههاي علمي، فرهنگي و سياسي حلب نام برده شده است. در حالي كه
70 درصد ساكنان حلب مسلمان و سني هستند، اين شهر يكي از ثروتمندترين و
متفاوتترين جوامع مسيحي مشرق زمين را در خود جاي داده است. مسيحيان حلب كه
اغلب ارمني و ارتدوكس هستند، امروزه حدود 15 تا 20 درصد جمعيت شهر را تشكيل
ميدهند و به اين ترتيب دومين جمعيت بزرگ مسيحي خاورميانه پس از شهر بيروت در
لبنان را تشكيل ميدهند. از آنجايي كه حلب در مسير جاده ابريشم قرار داشت، مركزي
مهم در جهان اسلام به شمار ميرفت و در آن فرهنگهاي شرق و غرب با يكديگر آشنا
شده و الگويي از همزيستي را به جهانيان ارايه كردهاند.
بازار قديمي حلب يكي از بازارهاي مهم شهر حلب است و كارشناسان ميراث
فرهنگي سوريه بازار حلب را به دو بخش تقسيم ميكنند، بخش اول شامل يك مجموعه
از بازارهاي موازي با ديوار جنوبي مسجد أموي است كه تاريخ بناي آنها به قرنهاي
پانزدهم و شانزدهم ميلادي برميگردد. بخش دوم شامل مجموعهاي از خان و بازارها و
قيصريههايي است كه تاريخ بناي آنها به قرن چهارم قبل از ميلاد بازميگردد، به طوري
كه مغازهها و مراكز تجاري در دو طرف خيابان ممتد از قلعه حلب و باب انطاكيه قرار
ميگيرد. شكل فعلي بازار در اوايل حكومت عثماني پديدار شده است و در حال حاضر
بازار حلب سبك معماري قرن هفدهم ميلادي را دارد. سقف اين بازار قبلاً با چوب
پوشانده شده بود و در آتش سوزي سال 1868 م. آتش گرفت و والي عثماني دستور
ساختن مجدد سقف آن را با سفال داد و در آن پنجرههايي براي تهويه تعبيه نمود.
بازار حلب در برگيرنده 39 بازارچه ميباشد كه هركدام از اين بازارچه به يكي از
اصناف تعلق دارد و در اين بازار انواع كالاهاي تجاري شامل پوشاك، پارچه، پنبه،
عطريات و صنايع دستي به فروش ميرسد.
تعداد خان(2)هاي موجود در بازار بالغ بر هفتاد خان است كه معروفترين آنها خان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1- يكي از خاندان علمي شيعه كه در شهر حلب سكونت داشتند.
2- خان: كاروانسرا.
134 |
وزير است كه امروزه به بازار صنايع دستي تبديل شده است، از خانهاي ديگر بازار
ميتوان خان قرتباي و خان علبيه را نام برد. اين خانها در دوران حكومت مملوكي و
عثماني كه تجارت رونق خاصي داشت مورد توجه بازرگانان خارجي بوده است و حتي
برخي از اين خانها محل اقامت تجار اروپايي بوده و چون كنسولهاي خارجي به كار
تجارت نيز اشتغال داشتند، در حقيقت برخي از اين خانها به عنوان سفارت ونيز و يا
سفارت ايتاليا و يا هلند نيز به شمار ميرفته است و معمولاً گروههاي بازرگاني خارجي
شامل يك كنسول، ده نفر تاجر، يك كشيش، يك مشاور، يك پزشك و يك افسر كه به
آن «جاويش» ميگفتند بود. افسر مذكور پيشاپيش كنسول راه ميرفته و در دست عصايي
با دسته نقرهاي در دست ميگرفته و تعدادي سرباز عثماني در اختيار داشته است. تجار
اروپايي مراودات تجاري گستردهاي با حلب داشته و معمولاً كارواني از شترها را براي
حمل كالا از بندر اسكندرون به حلب اجير ميكردند. خانهاي مذكور همچنين محلي
براي صرافي و محلي براي اقامت افراد تابع كنسولگري به شمار ميرفته است و براي مثال
خان فرانسويان تا مدتها به عنوان كنسولگري فرانسه در حلب كار ميكرده است و بعدا
كنسولگري خود را به منطقه اعيان نشين خلب كه عزيزيه نام دارد منتقل كردند و چندي
قبل مجددا آن را بازار قديمي مسگرها در حلب منتقل كردند.
بازارهاي ديگر حلب عبارتند از: سوق النسوان، سوق خان الحرير، سوق العتمه،
سوق الياسمين، سوق العطارين و سوق الانتاج.
شهر حلب در گذشته هفت دروازه داشته است كه برخي از آنها نظير باب الفرج و
باب نيرب در حال حاضر وجود ندارند.
يكي از دروازههاي قديمي شهر حلب بود كه در دوران پادشاهي ملك ظاهر غازي
بنا شد و در سال 1904 م. ويران گرديد و در حال حاضر فقط برج جنوبي آن برجاي مانده
است. اين دروازه در وسط ميدان باب الفرج برجي به نام برج ساعت قرار دارد كه در سال
1899 م. بنا شده است و در شرق برج ساعت مسجد بحسيتا قرار دارد كه تاريخ بناي آن به
سال 1350 م. باز ميگردد و در شرق آن مدرسه قرموطيه واقع شده كه در سال 1477 م. بنا
شده و در سال 1570 م. بازسازي شده است و در منتهياليه شرقي آن مسجد العمري واقع
شده كه در سال 1393 م. ساخته شده و در كنار آن مسجد الدباغه است كه تاريخ بناي آن
به سال 1404 م. بازميگردد. كتابخانه ملي حلب در ميدان باب الفرج و در مقابل برج
ساعت قرار دارد.
اين دروازه يكي از دروازههاي قديمي حلب بود و علت تسميه آن بدين علت بود كه
135 |
به روستاي نيرب منتهي ميشد در حال حاضر اين دروازه وجود ندارد و فقط اسم آن بر
منطقهاي حلب اطلاق ميگردد.(1)
باب الحديد از دروازههاي قديمي حلب است و علت تسميه آن به باب الحديد اين
است كه مغازههاي اطراف اين دروازه شامل مغازههاي آهنگران ميشد و دروازه نيز از
دو لنگ در آهنين و پوشيده از صفحههاي فلزي و ميخهاي آهني ساخته شده است.
بالاي اين دروازه برجي محكم قرار دارد كه سلطان قانصو غوري در سال 159 قمري
بازسازي كرد. در كنار اين دروازه مدرسه اتابكيه قرار دارد.
باب قنسرين از دروازههاي قديمي حلب است كه توسط سيفالدوله حمداني بنا
شده است و در سال 654 قمري در دوران ملك ناصر بازسازي شده است. اين دروازه در
يكي از مناطق قديمي حلب كه دربرگيرنده مدارس و مساجد و محلات قديمي است
قرار دارد. واژه قنسرين واژهاي آموري است و دروازه قنسرين از چهار در تشكيل
ميشده است كه يك در رو به بيرون شهر و در ديگر رو به درون شهر و دو در ديگر در
وسط آنها قرار داشته است. در نزدكي اين دروازه بيمارستان أرغوني قرار دارد كه يكي
از زيباترين آثار اسلامي به شمار ميرود و همچنين آثار ديگر نظير حمام جوهري، حمام
مالح، مسجد الديري مسجد شيخ شريف، مسجد كختلي و مسجد طرسوسي و مدرسه
اسديه قرار دارد كه اين مدرسه را اسدالدين شيركوه بنا نمود و همچنين مدرسه سيفيه كه
در سال 617 قمري توسط سيفالدين بنا گرديد.
باب النصر يكي از دروازههاي قديمي حلب است كه در گذشته به آن باب اليهود
گفتند زيرا كه از داخل به محله يهودي و از خارج به قبرستان يهوديهاي حلب منتهي
ميشد. اين دروازه در سمت باروي شمالي شهر حلب قرار دارد و از مشخصات آن
برجهاي دفاعي جانبي آن ميباشد، ملك ظاهر در سال 1214 م. اقدام به بازسازي اين
دروازه نموده و نام آن را باب النصر قرار داد. اين دروازه دربرگيرنده سه دروازه بوده كه
دروازه اول آن با بازگشايي جاده الحندق منهدم شد ولي دروازه ميانه همچنان پابرجا
بوده و به محله البندوره، و بازار الخابيه و فرافره و باب النصر منتهي ميشود. مغازههاي
موجود در اين منطقه بيشتر به كار نساجي و خريد و فروش پشم و پوست مشغول هستند.
يكي از دروازههاي قديمي شهر حلب است كه اين دروازه در سمت شهر انطاكيه قرار
داشته است. در حال حاضر انطاكيه يكي از شهرهاي جنوب تركيه است. در نزديكي باب
انطاكيه مسجدي به نام الشعبيه قرار دارد كه اولين مسجدي است كه مسلمانان پس از فتح
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- حريتاني، محمود، أحياء حلب القديمه، ص، 70.
136 |
حلب ساختند و يكي از مساجد قديمي سرزمين شام به شمار ميرود و امروزه به نام
مسجد التوته معروف است.
بناي اين دروازه در دوران پادشاهي الملك الظاهر آغاز شد و در دوران فرزندش
ملك عزيز به پايان رسيد و سپس در دوران حكومت بني مرداس در سال 430 ه . ق
تجديد بنا گرديد و نورالدين زنگي در دوره خود اقدام به بازسازي آن كرد و چون اين
دروازه به سوي مقام حضرت ابراهيم (عليه السلام) در جنوب حلب باز ميشد به نام باب المقام
ناميده شد. اين دروازه در حال حاضر وجود ندارد.
قبر حضرت زكرياي پيامبر (عليه السلام) در مسجد اموي حلب
قبر حضرت زكريا در داخل مسجد بزرگ حلب كه به مسجد اموي و مسجد زكريا نيز
معروف است قرار دارد. اين مسجد به وسيله سليمان بن عبد الملك اموي بنا شده است.
در اين مسجد سه محراب وجود دارد كه يكي در وسط و يكي در سمت راست و
يكي در سمت چپ مسجد قرار گرفتهاند و در سمت چپ محرابها قبر حضرت
زكريا (عليه السلام) قرار دارد. حضرت زكريا يكي از پيامبران بني اسرائيل است و برخي معتقدند
كه قبر وي در فلسطين اشغالي قرار دارد.
137 |
قبر محسن فرزند امام حسين (عليه السلام)
هنگامي كه كاروان اسراي كربلا به شهر حلب رسيدند، آنها را در كنار كوه غربي
حلب كه كوه جوشن نام داشت جاي دادند و يكي از همسران امام حسين (عليه السلام) كه حامله
بود در اين محل سقط نمودند و فرزند سقط شده پسري به نام محسن بود كه در همين
مكان به خاك سپرده شد و محل دفن وي به نام «مشهد السقط» و يا «مشهد الدكه» ناميده
ميشود.(1) مقبره مذكور، حدود سيصد متر بالاتر از مشهدالحسين (عليه السلام) (2) يعني در سمت
جنوب و به موازات آن بوده و ساختمان راديو تلويزيون حلب نيز در كنار آن قرار دارد.
اين مكان نيز در دامنه تپه است و با عبور از پلكان طويلي ميتوان بدان راه يافت. اين
مشهد دو گنبد كوچك و نمايي قديمي دارد.(3) عامه مردم حلب اين قبر را به عنوان قبر
شيخ محسن ميشناسند.
يحيي بن ابي طي در تاريخ(4) خود ذكر ميكند كه سيف الدوله حمداني، بر اثر خوابي
كه ديده بود، در مورد اين محل به جستجو پرداخت و بعدها دستور داد كه در محل دفن
آن جنين، آرامگاهي ساخته شود. شيخ كامل الغزي در تاريخ(5) خود به نقل از ابن
الفوطي نقل ميكند كه: مشهد الدكه در سال 351 قمري ساخته شد و علت بناي آن بدين
سبب بود كه سيفالدوله شبي در يكي از خانههاي بيرون شهر اقامت داشت و مشاهده
كرد كه نوري از آن مكان ميتابد، پس فرداي آن روز سوار بر اسب شده و بدان سو رفت
و دستور داد كه آن محل را كاوش كنند و در اين اثنا به صخرهاي برخورد كه بر روي آن
نوشته شده بود: اين قبر محسن فرزند حسين بن علي (عليه السلام) است، پس علويان شهر را گرد
آورد و از آنان پرسيد كه آيا امام حسين (عليه السلام) فرزندي به نام محسن داشته است؟ برخي
اظهار بياطلاعي كردند و برخي ديگر گفتند كه شمربن ذي الجوشن وقتي كه اسراي
كربلا را به حلب آورد آنان را در كنار كوه جوشن اطراق داد و در بين اسراي اهل بيت
يكي از زنان امام حسين (عليه السلام) كه باردار بود در اين محل سقط نمود. سيفالدوله چون
چنين شنيد، گفت: پس خداوند تبارك و تعالي به من اجازه داده است تا آرامگاهي براي
اهل بيت (عليه السلام) در اين شهر بنا كنم و دستور داد تا «مشهد السقط» را بنا كنند.
1- حموي، معجم البلدان، ج 3، ص 173.
2- الكيالي، اضواء و آراء، ص 87.
3- قائدان، تاريخ و اماكن زيارتي و سياحتي سوريه، ص 259.
4- ابن ابي طي، يحيي بن حميد، معادن الذهب في تاريخ حلب،
5- الغزي، كامل، نهر الذهب في تاريخ حلب.
138 |
ابن ابي طي پس از بازديد از مشهد آن را چنين توصيف ميكند: اين مشهد در
كوچكي داشت و بر سر در آن سنگ سياهي نصب شده بود كه بر روي آن نوشته شده
بود: «اين مكان را امير سيفالدوله ابوالحسن علي بن عبداللّه بن حمدان در سال 351
قمري براي رضاي خدا و به نام سرور ما محسن بن حسين بن علي (عليه السلام) بنا نمود». در
دوران حكومت بني مرداس، منبع آبي در شمال مشهد و ضريحي از جنس نقره با
پارچهاي زربفت بر روي قبر نهاده شد. نورالدين زنگي نيز اتاقهايي در كنار مشهد براي
اقامت زائران بنا كرد. در دوران حكمراني صفيالدين طاروق بن علي نابلسي، در قديمي
مشهد بازسازي گرديد. در دوران پادشاهي الملك الظاهر غياثالدين بن صلاحالدين،
ديوار شمالي مشهد فرو ريخت و وي دستور بازسازي آن را صادر كرد. در دروان
حكمراني الناصر يوسف بن عبدالعزيز، ديوار قبله فرو ريخت ووي دستور بازسازي آن
را صادر كرد.
در دوران حمله مغولها به حلب، اين مشهد نيز از دستبرد و چپاول آنان در امان نبود و
مغولها اقدام به غارت فرشها و وسايل گرانبهاي مشهد نموده و ضريح را تخريب نموده
و درهاي مشهد را به سرقت بردند.
هنگامي كه ملك ظاهر برقوق بن رضي به حكمراني حلب رسيد، دستور داد تا مشهد
را بازسازي نمايند و براي آن امام جماعت و متولي و مؤذن انتخاب كرد.
در كنار مشهد السقط، قبور بسياري از بزرگان و علماي شيعه نظير: ابن شهر آشوب،
ابن منير طرابلسي و ابن زهره و ديگران قرار دارد.
مشهد الحسين (عليه السلام) يا مسجد النقّطه يكي از زيارتگاههاي شيعيان در شهر حلب
است. اين مكان يادآور خاطره تلخ حادثه كربلا است. هنگامي كه كاروان اسرا و سرهاي
شهداي كربلا از سرزمين عراق به حلب رسيدند، در كنار تپه يا كوهي به نام جوشن در
غرب حلب و كنار معبدي به نام «مارت مروثا» توقف كردند تا لَختي بياسايد و
صبحگاهان حركت به سوي دمشق را از سر گيرند. نگهبانان و حاملان سرهاي مقدس نيز
به استراحت نشستند. راهبي كه در آن دير بود بادادن مبلغي به نگهبانان كاروان، سر
مبارك امام حسين (عليه السلام) را بر صخرهاي در داخل دير قرار داد و تا صبح كنار سر مقدس
بود. هنگام طلوع آفتاب كه سر مقدس را برداشتند، چند قطرهاي خون بر اين صخره يا
سنگ جاري گشته بود. پس از حركت كاروان، مردم حلب از اين مسأله خبر يافته و
اطراف آن سنگ، جمع شده و به عزاداري و شيون و زاري بر كشتگان كربلا و نواده پيامبر
خدا صلياللهعليهوآلهوسلم پرداختند. برخي ديگر نيز معتقدند كه در هنگام اطراق اسراي كربلا در اين
مكان، شخصي كه مسئوليت حمل سر مطهر امام حسين (عليه السلام) بر عهده وي بود، سر آن
139 |
حضرت را بر روي صخرهاي گذاشت و فرداي آن روز كه كاروان اسرا از مكان كوچ
كردند، اهالي شهر حلب متوجه شدند كه قطرهاي از خون مطهر امام حسين (عليه السلام) بر روي
صخره چكيده است و از آن روز صخره مذكور مورد توجه اهالي حلب قرار گرفت.(1)
بر اساس روايات شيعه، همه ساله در روز عاشورا خون بر سنگ ميجوشيد و توجه
بسياري از مردم شام را به خود جلب كرده بود. برخي گفتهاند عبدالملك بن مروان اموي
دستور انتقال سنگ را از آن نقطه داد و از آن پس اثري از آن ديده نشد. اما نويسنده
كتاب حلب و التشيع معتقد است اين سنگ از ابتدا تا كنون برجاي خود باقي بوده است
مگر مدت كوتاهي در سال 1920 م. كه مشهد النقطه پايگاه ذخيره سلاح عثمانيها
بوده و چون به خاطر انفجار در تسليحات موجود، مشهد النقطه تخريب و دچار آسيب
شد اين سنگ موقتا به مشهد المحسن در جوار آن منتقل و پس از بازسازي به سال 1960
م. دوباره بر جاي خود بازگشت داده شد. سيفالدوله حمداني شيعه نخستين كسي است
كه بر مكان آن سنگ، حجره و جامعي به سال 350 قمري ساخت و آن را مسجد النقطه
ناميد. او به اين مكان اعتقاد ويژهاي داشت و همواره به زيارت آن ميرفت. در سال 572
قمري در دوران پادشاهي الملك الظاهر، حكمران حلب كه ابو المظفر غازي نام داشت
اقدام به بازسازي مشهد النقطه نمود.
در دوران حكومت عثماني در سال 1302 قمري مشهد الحسين از سمت شمال
بازسازي شد و چند سال بعد سلطان عبدالحميد پادشاه عثماني پردهاي ابريشمي و
زربافت كه آيات قرآن بر آن نقش بسته بود به محراب مشهد هديه كرد و زمين آن را
فرش كرده و سنگكاري نمود و امام جماعت و مؤذن و خادم و قاريان قرآن بر آن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- حزرالدين، مراقد المعارف، ج 2، ص 302؛ الكيالي، اضواء و آراء، ص 62.
140 |
گماشت تا هر روز يك جزء از قرآن را در اين مكان بخوانند.
مشهد الحسين (عليه السلام) امروزه در شهر حلب معروف است و از سوي اهالي و زائران
حضرت زينب (عليها السلام) كه از طريق تركيه و مرز زميني به سوريه ميروند زيارت ميشود.
منطقه مشهد الحسين (عليه السلام) اكنون به «حيّ الانصاري» مشهور است. تپه جوشن نيز به رغم
اينكه خانههاي متعددي بر فراز آن ساخته شده است ولي همچنان باقي است. مكان
مشهدالحسين (عليه السلام) سمت راست خيابان اصلي و حدود پنجاه متر بالاتر از پل هوايي است
كه صحن بزرگي داشته و بر در ورودي، نام اين مكان بر روي سنگي حجاري شده است.
بر در ورودي مشهد كتيبهاي به خط كوفي ديده ميشود كه بر آن نوشته شده است
«هذا مقام و مشهد الحسين (عليه السلام) » و پايين آن نيز نام سيفالدّوله حمداني به عنوان سازنده
اين بنا به چشم ميخورد. پس از ورود؛ به شبستان كوچك ديگري ميرسيم كه در انتهاي
آن ايواني قرار دارد و كنار آن ضريحي كوچك به ابعاد 1/5×1 متر و به رنگ زرد ديده
ميشود. در داخل آن سنگي بر روي استوانهاي قرار داده شده و اينجا همان مكاني
است كه سر مقدس امام حسين (عليه السلام) بر آن گذاشته شده و قطرههايي از خون بر آن ريخته
است. در سال 1960 م. براي بازسازي مشهد الحسين مؤسسه بازسازي و احسان اسلامي
جعفري تأسيس شد و از آن سال ضمن بازسازي اين مكان، اقدامات عمراني ديگري از
جمله مسجد، مركز پزشكي تخصصي، حوزه علميه به رياست شيخ ابراهيم نصراللّه تا
عصر حاضر انجام شده است. شيخ ابراهيم نصراللّه نويسنده كتاب حلب و التشيع، خود
امامت نماز در مشهد الحسين (عليه السلام) را امروزه بر عهده دارد.
معروف بن جمر يكي از نوادگان اسماعيل بن امام صادق (عليه السلام) است كه در سال 555
قمري به دنيا آمد. وي فردي شجاع و متهور و از فرماندهان سپاه «ملك ظاهر بيبرس» بود
كه سالها عليه صليبيها جنگيد و عاقبت در سال 640 قمري در نبرد انطاكيه به شهادت
رسيد. مرقد وي در بازار سوق الزرب، بزرگترين بازار حلب و در حدود دويست متري
داخل بازار و سمت چپ آن است كه پنجرهاي از مرقد او به بيرون باز ميشود. امروزه
اين مرقد داخل مدرسه بسيار كوچكي است كه به وسيله ملك ظاهر بيبرس به سال 590
141 |
قمري ساخته شده است. در كنار قبر او كلاهخود و لوازم و ابزارهاي جنگي او نگهداري
ميشود.
نام ديگر آن مسجد زكريا و مسجد بزرگ حلب است، اين مسجد را خليفه اموي
سليمان بن عبدالملك بر بقاياي كلسياي قديمياي كه هيلانه مادر امپراتور كنستانتين بنا
كرده بود، ساخت. سليمان تلاش كرد تا با صرف هزينههاي فراوان اين مسجد را همانند
مسجد اموي دمشق كه برادرش وليد ساخته بود بنا نهد، پس از سقوط بني اميه و به قدرت
رسيدن بنيعباس، يكي از خلفاي عباسي اقدام به تخريب بخشهايي از مسجد و انتقال
سنگهاي مرمر آن به مسجد انبار در نزديكي بغداد نمود. در سال 962 م. «نكفور
فوكاس» امپراتور بيزانس پس از تصرف حلب، مسجد بزرگ آن را به آتش كشيد، اما
چندي نگذشت كه آن را سيفالدوله حمداني مجددا بازسازي نمود. در سال 1169 م.
اسماعيليها بر حلب چيره شده و اين مسجد را به همراه بازارهاي اطراف آن آتش زدند،
ولي بعدا سلطان نورالدين زنگي آن را تجديد بنا كرد و باز در سال 1260 م. مغول به
رهبري هولاكو حلب را تصرف كردند و مسجد را آتش زدند، اما در سال 1285 م.
دوباره پادشاهان مماليك آن را بازسازي كردند. در سمت قبله اين مسجد مرقد حضرت
زكرياي پيامبر (عليه السلام) است كه وي پدر يحياي پيامبر (عليه السلام) است كه مرقد وي در مسجد اموي
دمشق ميباشد. اين مسجد با مناره بلند و زيبايش مشهور است كه ارتفاع اين مناره در
حدود 46 متر است و يكي از زيباترين منارههاي تاريخي به شمار ميرود. منبر چوبي
مسجد به قرن چهاردهم ميلادي بازميگردد و داراي نقش و نگارهاي زيبايي بوده و
مرصع به عاج و آبنوس ميباشد. مسجد سه محراب دارد كه يكي در سمت راست و
يكي در وسط و سومي در سمت چپ قرار دارند و در سمت چپ محراب مرقد زكرياي
پيامبر قرار دارد. اداره كل ميراث فرهنگي در سال 1953 م. اقدام به بازسازي ديوار
شمالي و بيروني مسجد كرد و تمامي بناهاي اطراف آن را ويران نمود و در جديدي براي
آن ساخت تا جلوه بنا به خوبي ديده شود.
142 |