بخش 1
هدف از تألیف این کتاب مقدمه سه واژه مهم مدیریتی رمز موفقیت یک سازمان در مدیریت آنها پیشگفتار فصل اول:مدیریت علمی تفاوت مدیریت و مدیر تعریف مدیر مدیریت اسلامی تعریف سازمان مدیریت علم است یا هنر مهارتهای سهگانه و سطوح مدیریت 1) مهارتهای مدیریت 2) سطوح مدیریت وظایف مدیریت 1) تعیین اهداف 2) برنامهریزی 3) سازماندهی 4) بودجهبندی 5) فرماندهی 6) انگیزش 7) هماهنگی 8) هدایت 9) کنترل یا نظارت
هدف از تأليف اين كتاب
يقينا كميت و كيفيت برگزاري سفرهاي زيارتي در جوامع اسلامي به عنوان يكي از
شاخصها و محورهاي توسعه اعتقادي، فرهنگي، اقتصادي و . . . به شمار ميآيد كه
پيامدها و دستاوردهاي آن چنانچه به درستي صيانت و ترويج شود، تأثير ويژهاي در
بخشهاي اجرايي كشور به جا خواهد گذاشت.
رشد فزاينده زائران و متقاضيان سفرهاي زيارتي، سازمان حج و زيارت را برآن
داشت تا نسبت به ارتقاي سطح ارشاد و آموزش دستاندركاران خدمت به زائران
گامهاي مؤثر و مناسب بردارد تا از اين رهگذر جمع كارآمد و كادر ورزيده و آگاه در
كسوت خدمتگذاري به زائران گرامي وارد اين عرصه مقدس شود. بنابراين با توجه به
ضرورت تأمين و پرورش نيروي انساني كارآمد و ماهر به عنوان خادمان امور زيارتي،
تهيه و تدوين و تأليف متون آموزشي علمي و كاربردي متناسب با نيازهاي فراگيران در
سطوح مختلف را كاملاً ضروري مينمايد. لذا تنظيم و ارايه سلسله انتشارات توسط اداره
آموزش كارگزاران معطوف به همين امر ميباشد كه اميدواريم مورد توجه خوانندگان
قرار گيرد.
13 |
بر انديشمندان و دستاندركاران امور پوشيده نيست كه يكي از اركان موفقيت در
پيشبرد هر كار، اهميت دادن به آموزش و پرداختن به اين مهم است. در پرتو آموزش
صحيح، كيفيت برنامهريزي و سازماندهي مجموعه ارتقاء مييابد و زمينه اجراي صحيح
هر كاري فراهم ميگردد و به مجري انگيزه لازم را ميدهد. بر اين اساس با عنايت به
نظريات مكتوب شما مديران محترم، سازمان حج و زيارت تصميم به تهيه سلسله
نوشتارهايي براي آموزش عوامل مختلف اجرايي گرفت كه بحمداللّه با سعي و تلاش
پيگير و مستمر چند نفر از مديران محترم كاروان جزوه حاضر تحت عنوان «مديريت در
كاروانهاي حج» حاوي مطالبي در زمينه اصول مديريت و توصيههاي اجرايي خاصّ ـ
حج تنظيم گردد.
اميد است مديران محترم ضمن مطالعه دقيق مفاد جزوه، با توجه به تجارب مفيدي كه
دارند، از ارائه پيشنهادات و نظرات تكميلي دريغ ننمايند.
خداوند به همه ما توفيق دهد كه با حضور در آن مشاهد مشرّفه ضمن خودسازي
فردي اين وظيفه خطير را بنحو احسن انجام دهيم.
14 |
سازمان: يك پديدهايست اجتماعي كه در آن جمعي از افراد با همكاري هم و با
روابط معيني در مسير نيل به اهداف خاص كوشش ميكنند.
ساختار: روابطي است كه افراد در درون باهم ارتباط برقرار ميكنند.
اوليه: وضع موجود
فرآيند سيستم
ستادها داده
وضع مطلوب تغيير شكل
بازخورد زائر
وظايف در سازمان: 1ـ صف
2ـ ستادي
1ـ صف: وظايفي خاص است كه اصلاً سازمان براي انجام دادن آن به وجود آمده
است. به عبارت ديگر حركتي است در جهت نيل به اهداف سازمان (وظيفه وجودي
سازمان).
2ـ وظايف ستادي: (پشتيباني) تسهيلكننده انجام وظايف صف است كه وظيفه
ستادي ناميده ميشود.
رابطه سازمان با مديريت: گردش امور و كارها مستلزم مديريت است.
سازمان و مديريت لازم و ملزوم يكديگرند.
سازمان î؛ غالب î؛ اسكلت جسم مخمل روح است
مديريت î؛ محتوا î؛ روح روح سالم در بدن سالم
تعريف مديريت: عبارتند از فرآيند بكارگيري كارآمد و مؤثر منابع انساني و مادي از
طريق برنامهريزي، سازماندهي، رهبري و نظارت بمنظور تحقق اهداف سازماني.
فرآيند: مجموعهاي از اقدامات وابسته و مرتبط با يكديگر در جهت دستيابي هدفي
مشخص و كارآمد و مؤثر.
16 |
1ـ كارايي 2ـ اثربخشي 3ـ بهرهوري
1ـ كارايي î؛ نسبت ستادهها به دادهها وصول (انجام دادن درست كارها)
2ـ اثربخشي î؛ حركت در مسير نيل به اهداف تحقق اهداف سازمان
كارايي = مواد اوليه î؛ دادههامحصول î؛ ستادها انجام كارهاي درست.
3ـ بهرهوري î؛ جمع كارايي و اثربخشي را بهرهوري گويند ـ تنجام درست كارهاي
صحيح.
رمز موفقيت يك سازمان در مديريت آنها
جمعبندي مديريت: مديريت هم علم است، هم رمز و هم حرفه. علم است زيرا
بخشي از آن را ميتوان توسط آموزش فراگرفت. حرفه است چون ضرورت دارد بخشي
را در عمل و تجربه ياد بگيرد. هنر است چون در هنگام بكار بستن اندوختهها در شرايط
گوناگون مستلزم بكارگيري هنرهاي خاصي ميباشد.
17 |
قالَ النَّبيُّ (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم)
: مَنْ وَلي عَلي عَشْرَةِ كانَ لَهُ عَقْلُ اَرْبَعِينَ وَ مَنْ وَلي اَرْبَعِينَ كانَ لَهُ عَقْلُ
اَرْبَعَمِأةٍ(1)
پيامبر (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم) فرمود: «كسي كه متولي امور ده نفر بشود، بايد انديشه چهل نفر را داشته
باشد و كسي كه مسئوليت اداره چهل نفر را برعهده گيرد، بايد عقل و انديشه چهارصد نفر
را دارا باشد».
قال النبي (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم)
:مَن تقدم عَلَي المسلمين و هُو تري اَنّ فيهم مَنْ هُو. اَفْضَلُ مِتْهُ، فَقَدْ
خانَ اللّه وَ رَسُولَهُ والمسلمين.الغدير، جلد 8، ص 291
آنكس كه بر ديگر مسلمانان در كارها پيشي گيرد، در حاليكه ميداند در ميان آن جامعه
از او برتر وجود دارد به خدا و رسول خدا و مسلمانان خيانت كرده است.
بحث پيرامون مديريت، بحث درباره موضوعي نوين و جديد نيست. شايد بتوان ادعا
كرد مديريت از مباحث بسيار قديمي و كهنه بشر است، زيرا از آن روز كه بشر پا به عرصه
خاك نهاد و با زن و فرزند و قوم و قبيله خويش زندگي اجتماعي را آغاز نمود، انديشه
مديريت و رهبري و سرپرستي همان مجموعه كوچك و خانوادگي را در ذهن خود
پروراند. در هر كجا كه چند نفر انسان گرد يكديگر جمع شدند تا زندگي خود را براساس
تعاون و همكاري تكميل نمايند، نياز به مديريت در رأس نيازهايشان قرار گرفت و در
نخستين گام و قبل از هر چيز آگاهانه و يا بدون توجه، مديريت محور و موضوع كليه
حركتها گرديد.
1- نهجالفصاحة، ص 573.
19 |
فضل بن شاذان نيشابوري از فقهاي بزرگ و ياران نزديك حضرت رضا (عليه السلام) ميگويد: من از امام در مورد ضرورت مديريت شنيدم كه فرمود:
«در مطالعه احوال بشر هيچ گروه و ملتي را نمييابيم كه در زندگي موفق و پايدار باشد
مگر بوجود مدير و سرپرستي كه امور مادي و معنوي آنان را مديريت نمايد».(1)
يكي از ويژگيهاي عصر حاضر افزايش روزافزون نيازهاي انسان است، نياز به ارتباط
دو سطحي گسترده، نياز به كشف علل پديدهها، نياز به فتح دريچههاي پنهان علم، نياز به
رشتههاي گوناگون علمي نياز به تشكيلات و سازمانهاي منظم و . . .
در ميان همه اين نيازها و نيازمنديها، براي بيشتر استفاده كردن از امكنات و استعدادها
و بهتر رسيدن به مطلوب، نياز به شناخت «شيوههاي مديريت» از اولويت خاصي
برخوردار است.
پذيرفت و پرداختن به كارهاي مختلف بيشتر از توان منجر به بيماريهاي روحي و
جسمي ميشود. بنابراين بايد با توجه به توان و ظرفيت خويش قبول مسئوليت نمايد.
اگر قرن بيستم را قرن تكنولوژي و صنعت ناميدهاند، به جرأت امروز بسياري از
دانشمندان علوم اجتماعي قرن بيست و يك را قرن «مديريت و نرمافزار» پيشبيني
مينمايند. مديريت در هر سازماني را به مغز و نرمافزار را به تفكر در سازمان بدن ميتوان
تشبيه نمود. ساختمان بدن آدمي يك نظام تشكيلاتي فوقالعاده ظريف و پيچيده است
كه تمام تشكيلات لازم براي يك مديريت صحيح و نمونه را به عاليترين صورت دربر
گرفته است. اين تشكيلات حيرتانگيز و منظم داراي بخشهاي زير است:
1ـ مركز تصميمگيري
2ـ فرماندهان و مديران كل و جزء
3ـ بازوهاي اجرائي
4ـ انگيزههاي حركت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1- بحارالانوار: مجلسي، ج 23، ص 32.
20 |
5ـ برنامهريزي و سازماندهي
6ـ كنترل و هماهنگي و . . .
به طوري كه اگر يك لحظه، گوشهاي از اين مديريت از كار بيفتد، مرگ به سراغ انسان
ميآيد و يا لااقل بيمار ميشود. اما در ميان اين سازمان حيرتانگيز، اين مغز است كه به
عنوان مركز تصميمگيري ميآموزد، آموختهها را ذخيره و تجزيه و تحليل مينمايد و
سپس اين آموختهها را بصورت فرامين به اعضاء ميدهد تا آنها وظيفه مورد نظر را انجام
دهند و سرانجام خود مغز است كه اعمال انجام يافته توسط ساير اعضاء را ارزيابي نموده
و فرامين اصلاحي را صادر ميكند تا مجموعه اعضاي بدن بتوانند به نحو احسن وظيفه
خود را به انجام رسانند.
كاروان نيز خود يك سازمان است كه اعضاي آنرا كاركنان و زائران كاروان تشكيل
ميدهند و مدير همچون يك ناخداي كشتي مسئوليت اداره اين مجموعه را برعهده
دارد. اين كاروانها هر سال در اوايل ماه مبارك رمضان به منظور ارائه سرويسهاي
خدماتي لازم به زائران خانه خدا تشكيل ميشوند و طي مراحلي وظايف محوله را تا
اواخر ماه ذيحجه به انجام ميرسانند. در هر كاروان مديريت، نقش رهبري، طرحريزي،
برنامهريزي، كنترل، سازماندهي و آموزش را برعهده دارد و كاروانهاي زيرمجموعه
تشكيلات بزرگتري بنام سازمان حج و زيارت ميباشند.
لازم به توضيح است كه تاكنون براي آشنائي هرچه بيشتر مديران، كتابها و جزواتي در
زمينه تاريخ زندگي پيامبر (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم) ، حج و احكام آن، شرح وظايف مديران و مكالمه عربي
در اختيار قرار گرفته است و مديران طي آزموني بصورت «كتاب باز» به سؤالاتي در اين
باره جواب دادهاند و اين نوشتار نيز در دنباله اين سلسله آموزشها تهيه گرديده است كه
در آن با ارائه مطالبي در موضوع مديريت و تطابق آن با امور اجرائي كاروانهاي حج
سعي بر آن است كه ر افكار و انديشهها و تجارب مديران محترم كاروانها هماهنگي
ايجاد شود و اميد است در بهتر انجام شدن وظايف و نهايتا در انجام حجي مقبول و سعيي
مشكور كمكي شايسته بنمايند. و نكته آخر آنكه مواردي كه در اين كتاب به آن اشاره
21 |
شده بصورت يك رهنمون كلي براي كارانهاي حج تمتع تهيه گرديده است و البته اين
شخص مدير است كه با تدبير صحيح و حداكثر استفاده از امكانات موجود و تجربيات
كاري و ابتكاري كه به كار ميبندد، سعي خواهد كرد زمينه به انجام رساندن اين نكات را
تا حد امكان فراهم سازد و متقابلاً انتظار اين است كه با ارائه نظريات و پيشنهادات
اصلاحي ما را در غنيسازي بيشتر اينگونه جزوات ياري فرمايند.
اميد آنكه خداوند در پرتو توجهات خاصّه حضرت ولي عصر(عَجَّل اللّه تعالي فرجَه الشريف) به ما توفيق دهد
كه بتوانيم وظايف خود را به نحو احسن انجام دهيم و افتخار خدمت به ضيوفالرحمن را
در كارنامه اعمال خود ثبت نمائيم و در پيشگاه خداوند سربلند گرديم و انتظارات
مسئولين و دستاندركاران حج خصوص مقام معظم رهبري را برآورده سازيم.
انشاءاللّه
22 |
23 |
مديريت نشانگر يك رشته عمليات است، در صورتي كه مدير، نشانگر مركزي در
ساختار گروه است. «فيدلر» مديريت را كارهاي معيّني ميداند كه مدير براي رسيدن به
اهداف گروه انجام ميدهد.
* مديريت (استاد مطهري)، مديريت را اينگونه تعريف ميكنند «مديريت انسانها و
رهبري آنها عبارت است از فن بهتر بسيج كردن و بهتر سامان دادن و بهتر كردن نيروهاي
انساني و به كار بردن آنها، امامت و رهبري، ص 35).
* اگر زمين 2 خدا داشت زمين به فساد كشيده ميشد.(قرآن مجيد)
سازمان عبارت است از: هماهنگي معقول تعدادي از افراد كه براي تحقق هدف يا
منظور مشتركي از طريق تقسيم وظايف و برقراري روابط منظم و منطقي به طور مستمر
فعاليت ميكنند.
مديريت: هم علم است، هم هنر است، هم حرفه.
علم است: زيرا بخشي از آن را ميتوان از طريق آموزش بدست آورد.
حرفه است: زيرا ضرورت دارد بخشي را در عمل و تجربه ياد گرفت.
هنر است: چون در هنگام بكار بستن اندوختهها در شرايط گوناگون مستلزم
بكارگيري هنرهاي خاص ميباشد.
پس مديريت حرفه و هنر و علم بهكارگيري صحيح افراد و امكانات در جهت وصول
اهداف سازماني است به نحوي كه با موازين شرع مغايرت نداشته باشد.
مديريت: عبارت است از ايجاد محيطي مؤثر براي افرادي كه در گروههاي رسمي
25 |
سازماني فعاليت ميكنند.
مديريت: هماهنگسزي منابع انساني و مادر در جهت تحقق هدفها.
مديريت: فرآيند هماهنگسازي فرد و گروه در جهت فعاليتهاي گروهي.
مديريت: فراگرد تبديل اطلاعات به عمل.
پس تعريف جامعي از مديريت: (تعريف عملي مديريت) 5 ملاك در موقعيتي وجود
داشته باشد آنجا ميشود مديريت كرد. رعايت ملاكها نسبي است.
1ـ فعاليت منظم و سازمان يافته 2ـ مديريت در جهت هدف باشد 3ـ روابط ميان منابع
مالي، معنوي و انساني 4ـ انجام دادن كار به وسيله ديگران 5ـ توأم با عمل تصميم گرفت.
مولا علي (عليه السلام) : مدير مانند ميخ وسط آسياب بايد ساكن، استوار و محكم باشد تا
تشكلات به دوستي حول آن محور طي طريق كند.
(نهجالبلاغه 3، ترجمه فيضالاسلام)
پيروان انبياء بويژه شيعيان را اعتقاد بر اين است كه از آغاز تا پايان جهان مديريت
اجتماعي سياسي و مذهبي امت، بخاطر حساسيت فراوان كه دارد از جانب خدا تعيين
ميگردد و آن مديران پيامبران و اماناني هستند كه با شرط عصمت در مورد جانشينان
عدالت قيد گرديده و مديريت امامت را بعهده ميگيرند و در اين بينش پيامبري و امامت
خيري چيز مديريت شامل و كامل نيست.
آب دريا را اگر نتوان كشيد | هم بقدر تشنگي بايد چشيد |
يكي از متداولترين تعاريف درباره مديريت عبارت است از: «انجام دادن كارها
بوسيله و از طريق ديگران»(1) بنابر تعريف ديگر «مديريت عبارت است از كار كردن با
افراد و بوسيله افراد براي تحقق بخشيدن هدفهاي سازماني».(2)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- كتاب مديريت تأليف دكتر جلال مقدس.
2- كتاب مديريت سازماني اثر پال و هرسي.
26 |
در تعاريف فوق دو موضوع مورد تأكيد قرار گرفته است:
الف ـ تحقق بخشيدن به اهداف سازماني و انجام دادن كارها.
ب ـ وجود افرادي تحت نظر مديريت براي انجام كارها، لذا هر كجا و هر زمان كه
جمعي از افراد براي رسيدن به هدفي معين بخواهند تلاشهائي را انجام دهند (يعني
سازمان داشته باشند) اعمال مديريت اجتنابناپذير خواهد بود.
شيوه خاصي از رهبري مبتني بر مباني فكري و عقيدتي اسلام است بنحوي كه زمينه
رشد انسان را بسوي اللّه(1) فراهم نمايد و مطابق كتاب(2) و سنت و روش پيامبر (صلَّي اللّه عليه و آله و سلّم) (3)
و امامان معصوم و علوم و نون و تجارب بشري(4) جهت رسيدن به اهداف يك نظام در
ابعاد مختلف، همانند يك محور عمل كند.
مولا علي (عليه السلام) نقش فرمانده و مديركل در جامه را به رشته نخ گردنبند تشبيه كرده
است كه دانهها و مهرهها را بهم ارتباط داده و از مجموع آنها يك واحد منسجم و بهم
پيوسته به وجود آورده است و اگر آن دسته از هم بگسلد مهرهها پراكنده و هماهنگي
خود را از دست ميدهند.
يكي از تعاريف معروف آن است كه «سازمان پديدهاي اجتماعي بوده و از جمع افراد
كه توانائي به همكاري داشته و با روابطي معين و گوناگون براي نيل به هدف مشتركي
كوشش مينمايند تشكيل ميشود». سازمان و مديريت لازم و ملزوم يكديگر ميباشند.
به سازمان از 2 بعد ميتوان توجه كرد يكي كارهايي كه از قبل مشخص شده مانند شرح
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- اِلَي اللّهِ الْمَصيرُ (آل عمران، 28).
2- هذا بَيانٌ لِلنّاسِ وَ هُديً وَ مَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقينَ (آل عمران ـ 138).
3- لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللّهِ اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ (احزاب ـ 21).
4- اُطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّينِ (حديث نبوي).
27 |
وظايف، اهداف، خطمشي، اصول حاكم بر سازمانها و . . . 2ـ مسائلي كه عنداللزوم پيش
ميآيد و غيرقابل پيشبيني است.
عدهاي مديريت را هنر دانستهاند لذا همواره براي مدير صفاتي ذاتي را برشمردهاند
از جمله:
تيزهوشي
عمقنگري، دورنگري، وسعت نظر
تندرستي جسماني
سرعت تجزيه و تحليل
ادراك محيط
قدرت تشخيص و تفكيك موضوعات از هم
لذا همواره براي انتخاب مدير بدنبال كساني بودهاند كه صفات نسبتا ذاتي فوق را در
حد بالائي داشته باشند. از طرف ديگر عدهاي نيز مديريت را كاربرد علوم و كسب
مهارتهاي مختلف مدريت دانستهاند مانند:
اصول تصميمگيري علمي
تكنولوژيهاي اطلاعات
تكنيكهاي انبارداري
تكنيكهاي حمل و نقل و . . .
لذا اين گروه عقيده دارند كه افراد انتخاب شده براي مديريت را ميتوان و بايد با
آموختههاي علمي به سوي مديريت صحيح هدايت نمود. البته اكثريت هر دو نظر را
قبول داشته و عقيده بر اين دارند كه لازم است به هنگام انتخاب مديران علاوه بر صفات
ذاتي، آموزش روشهاي علمي مديري را نيز مد نظر قرار دهند و پس از انتخاب نيز
متناسب با نوع مديريت به آموزشهاي اختصاصي مورد نظر بپردازند.
28 |
مهارتهاي سهگانه و سطوح مديريت
مهارتهاي مديريت را ميتوان بر سه بخش كلي تقسيمبندي نمود:
الف ـ مهارتهاي فني: عبارتند از توانائي بكار بردن دانشها، روشها، ابزار و فنون كه
از طريق تجربه، تحصيل و مديران عملياتي (پايه).
كارورزي كسب ميشود مانند: مهارت در حسابداري، مهارت در رانندگي، مهارت در
سيمكشي برق، مهارت در ساختمانسازي و غيره. مهارت عبارتند از قدرت كار كردن با
ابزار، درك شيوهها و روشها و شناخت دقيق وظاي محوّله.
ب ـ مهارتهاي انساني: منظور از مهارت توانائي مدير در ارائه كار ثمربخش بعنوان
يكي از اعضاي گروه و ايجاد تفاهم و همكاري در بين گروهي است كه هدايت و رهبري
آن را بعهده دارد. به عبارت ديگر مهارت انساني عبارت است از توانائي و قدرت
تشخيص در كار كردن با مردم و انجام دادن كار بوسيله آنها كه شامل درك و فهم انگيزش
و بكار بردن رهبري مؤثر است مانند مهارت در خوب سخن گفتن، مهارت در
روانشناسي افراد، مهارت در عقيدهشناسي، مهارت در انواع برخوردها، مهارت در
آموزش.
ج ـ مهارتهاي ادراكي: منظور از مهارت ادراكي يا مهارت مبتني بر درك كلي عبارتست
از توانائي فهميدن پيچيدگيهاي كل سازمان و آگاهي از اين كه آيا خود شخص مدير
درخور شرايط سازمان عمل مينمايد يا نه؟ و به عبارت ديگر قدرت تلقي سازمان به
صورت يك واحد كلي است. مهارت ادراكي را ميتوان شامل درك موقعيت افراد در
سازمان، درك موقعيت خودش در بين كاركنان، درك موقعيت كل سازمان در ارتباط با ساير
سازمانها، درك جهت حركت عمومي جامعه و مشابه آنها دانست.
29 |
سطوح مديريت را نيز ميتوان بطور كلي به سه بخش تجزيه نمود:
الف ـ سطوح عالي شامل: مقامات عالي، مديران عامل، رؤساي سازمانها و . . .
ب ـ سطوح مياني شامل: معاونين مديران عامل، معاونين سازمانها و . . .
ج ـ سطوح اجرائي شامل: مديران كارخانهها، رؤساي ادارات و . . .
با توجه به تقسيمبندي مهارتها و سطوح مديريت و براي فهم بهتر ارتباط بين اين دو
نوع تقسيمبندي جدول زير ارائه ميگردد:
به عبارت روشنتر مديرا عالي به مهارتي فني كمتر و مهارتهاي انساني و ادراكي
بيشتري احتياج دارند. مديران مياني به مهارتهاي فني و انساني و ادراكي تقريبا به طور
مساوي احتياج دارند. مديران اجرائي به مهارت ادراكي كمتر و بالعكس به مهارتهاي
انساني و فني بيشتري احتياج دارند.
عدم تمركز اداري به تفويض اختيار از سطوح بالاتر سلسله مراتب به سطوح پايينتر
ميپردازد بطوري كه ميدان اين سطوح بتواند تصميمگيري ويژهاي را انجام دهد. با
وجود اين اختيار نهايي را هرگز نميتوان تفويض كرد.
30 |
وظايف مديران را بطور كلي بشرح زير ميتوان بيان نمود:
برنامهريزي
سازماندهي
هانري فايول: فرماندهي
هماهنگي
كنترل و نظارت
به نظر فايول برنامهريزي و سازماندهي به منزله تهيه مقدمات براي عمليات سازماني
و فرماندهي و هماهنگي به منظور انجام عملياتي كه در برنامهريزي و سازماندهي
مشخص شدهاند نظارت يا كنترل به منظور سنجش و ارزشيابي عملكرد واقعي با ضوابط
و ملاكهاي از پيش تعيين شده.
اولين وظيفه مديريت مشخص نمودن اهداف تشكيل سازمان تحت نظر وي
ميباشد، اين اهداف كه بايد بصورت كوتاهمدت، ميانمدت و درازمدت تهيه گردد، يا
توسط شخص مدير تهيه ميگردد، يا از طريق مديريتهاي رده بالاتر، از قبيل تعيين شده
است.
اسلام، مسلمان بيبرنامه را مسلماني گمشده در بياباني ميداند كه بخيال آب به دنبال
سراب حركت ميكند و چنين فردي هرگز به سعادت و كمال نخواهد رسيد.
پس از مشخص نمودن اهداف سازماني، مدير برنامه عملياتي مجموعه تحت نظر
خود را تنظيم ميكند. برنامهريزي يعني تصميمگيري پيشاپيش و منظم شده در مورد
اقداماتي كه بايد صورت پذيرد. به مثال ساده زير در اين مورد توجه فرمائيد.
31 |
برنامهريزي فوق اوّلاً توالي مراحل انجام كار را نشان ميدهد و درثاني با توجه به
زمانبنديهاي درنظر گرفته شده معلوم ميگردد كه براي طي يك مسير چه مقدار زمان
بايستي صرف نمود.
امروزه موضوع برنامهريزي بسيار پيشرفت نموده و با استفاده از انواع مدلهاي رياضي
و كامپيوترهاي پيشرفته انجام ميپذيرد. به شما نيز پيشنهاد ميگردد در جهت انجام
كارهائي كه در پيش داريد برنامه عملياتي مربوطه را با درنظر گرفتن زمانبندي مربوطه
ترسيم نمائيد.
يعني شكل سازمان و گروه را تهيه و به ديگران تفهيم نمودن مانند صفحه بعد:
32 |
از جمله وظايف مدير در اين مرحله انتخاب و به كار گماردن افراد ميباشد كه در
اينجا تعيين صلاحيتهاي كاركنان، تعيين شرايط احراز مشاغ، ايجاد روشهائي براي
استخدام و غيره مد نظر ميباشد.
يكي از وظايف مهم هر مديري بودجهبني هزينهها و درآمدها است. به عبارت ديگر
زمانبندي براي هزينهها و درآمدها و نيز تعيين انواع و مقدار هريك از هزينهها و
درآمدها در هرچه بهتر اداره كردن سازمان يكي از نقشهاي اساسي را دارا ميباشد.
در حين اجراي بودجه پيشبيني شده نيز تلاشهائي كه در جهت كاهش هزينهها و
افزايش درآمدها با حفظ كيفيت خدمات و كالاها ميگردد نيز خود از امور مهم
بودجهبندي به شمار ميآيد.
5) فرماندهي: فعاليتهاي مورد نظر سازمان را جهت دهيم و تحت تأثير قرار دهيم.
33 |
انگيزه در مديريت
معنوي: پشتوانه آن عشق به اللّه و سعادت جاويدان و آرامش عميق روح و وجدان است.
مادي: يك واقعيت عيني مايه ميگيرد هرچند كاربرد محدود دارد ولي هدف مادي
پنداري: ماركسيستها (پندارها و خيالات ـ شعارها ـ محتواها).
يكي ديگر از وظايف اساسي مديران ايجاد انگيزه در كساني ميباشد كه بنوعي تحت
مديريت وي قرار دارند. روانشناسان معتقدند كه براي انجام هر عملي انگيزهاي وجود
دارد و اين انگيزه بر مبناي احتياج است و از طرف ديگر احتياجات انساني را به 5 بخش
كل بشرح زير تقسيمبندي نمودهاند:
در كاروانهاي حج كه شامل زائران و كاركنان ميباشند بنظر شما نيازهاي افراد در چه
درجه و طبقهاي از اين تقسيمبندي واقع ميگردند؟ وظيفه مديران و كاركنان و نيز حجاج
محترم در برابر هم و در جهت ارضاي اين احتياجات چه خواهد بود؟
34 |
انديشيدن تدابير جهت هماهنگ كار كردن افراد يك سازمان يعني بهم پيوستن و
وحدت بخشيدن همه كوششها و فعاليتها.
يكي يگر از وظايف مدير ايجاد موازنه و تطبيق بين وظايف متعددي است كه افراد و
واحدهاي مختلف سازمان به منظور تأمين هدف مشترك انجام ميدهند. مانند: رانندهاي
كه اتومبيلي را ميراند و بين سرعت و درنده و جاده هماهنگي ايجاد ميكند و يا رهبر گروه
سرودي كه بين گروه خود هماهنگي بوجود ميآورد.
هر مديري در سازمان خود روش مخصوصي را براي هدايت و اجراي عمليات و
مديريت بر كاركنان اعمال مينمايد كه شرح آن در صفحات بعدي به تفصيل خواهد
آمد.
مطابقت نتايج عمليات با هدفهاي از پيش تعيين شده را كنترل گويند. از نتايج مهم
كنترل اصلاح مسير و يا حصول اطمينان از صحت مسير كار خواهد بود. براي كنترل امور
معمولاً از فرمهائي استفاده ميشود كه در يك ستون آن كارها و آمارهاي استاندارد شده
وجود داشته و در ستون ديگر نتايج عمليات نوشته ميشود و سپس در ستون مقدار
مغايرتها ذكر و در ستون آخر نتايج بررسي و تفسير ميگردند.
هرگز نبايد افراد نيكوكار و بدكار در نظرت مساوي باشند. مولا
علي (عليه السلام) اي مالك: در كار
كارمندانت با دقت بنگر، و آنان را پس از آزمايش به كار گمار، و از روي هواس نفس و
ترحم و خودسري كاري به آنها وامگذار زيرا اينگونه برخورد كردن ستمكاري به مردم و
خيانت به امانت است.نهجالبلاغه، 53
35 |