بخش 2
حج زنده نگاه داشتن آثار رسول خدا ـ ص حج و عمره های رسول خدا ـ ص حجة الوداع کعبه محور آزادی و مطاف آزادیخواهان مناسک حج از دیدگاه مذاهب اسلامی مسؤولیت حکومت اسلامی درباره حج فلسفه اعلام برائت از مشرکان ابعاد عرفانی و درونی مناسک حج
|
25 |
|
حج زنده نگاه داشتن آثار رسول خدا ـ ص ـ
جاي جاي سرزمين وحي نشان و بويي از رسول خدا ـ ص ـ دارد. از غار «حرا» و اعتكافهاي آن حضرت گرفته تا «كوه ثور»، از كوه «ابوقبيس» گرفته تا كوه «صفا و مروه»، از «عرفات» گرفته تا «مشعر و منا»، از طواف پيرامون «كعبه» گرفته تا سعي بين «صفا و مروه»، همه و همه پر از خاطراتي شيرين و دلپذير از حضور آن ستاره درخشان شبه جزيره و آن امين وحي است. در هر نقطه اين سرزمين بايد با چشم دل، جاي پاي رسول خدا ـ ص ـ را ديد، هر يك از تپه ها و كوههاي داخل حرم، از رسول خدا ـ ص ـ آثار و نشاني دارند، كوه «صفا» در كنار كعبه شاهد ابلاغ رسالت پيامبر ـ ص ـ بود و در دامنه آن اولين دارالتبليغ اسلامي; يعني خانه ارقم بن ابي ارقم، روزي مكان عبادت پيامبر ـ ص ـ بوده است.
كوه «نور» شاهد گامهاي استوار خديجه بود كه چهل شب با انباني از غذا نزد شويش مي رفت و در كنار او به تهجد و عبادت مي پرداخت. كوه نور و غار حرا يادآور حادثه اي بس بزرگ و مهبط جبرئيل امين و مكان ارتباط خدا با رسول ـ ص ـ است. «مساجد و خانه هاي مكه» هر يك يادآور حضور و
|
26 |
|
عبادت نبي اكرم ـ ص ـ است.
«مسجد عقبه» در منا محل انعقاد اوّلين پيمان در اسلام.
«مسجد جن» يادآور نزول آيات سوره جن بر رسول خدا ـ ص ـ .
«مسجد ابوبكر» مكان هجرت نور.
«خانه خديجه» محل زندگي پيامبر ـ ص ـ و مولد فاطمه ـ س ـ .
«خانه آمنه» زادگاه او، همه و همه كوله باري از آثار و نشانه هاي رسول خدا ـ ص ـ را پس از قرنها بر دوش مي كشند.
حج اسرار فراواني دارد و يكي از آنها زنده نگاه داشتن ياد بنيانگذار مكتب توحيدي اسلام يعني رسول گرامي ـ ص ـ است.
بايد به ياد تلبيه او در «حديبيه» و زير درخت سمره (محل بيعت رضوان) تلبيه گفت و به عشق او به طواف حق پرداخت و علاوه بر شكر گزاري به درگاه ربوبي، زحمات طاقت فرساي رسول ـ ص ـ را نيز پاس داشت.
در يك كلام مكه معظمه و مشاهد مشرفه سرزمين وحي، آينه حوادث بزرگ نهضت انبيا و اسلام و رسالت پيامبر ـ ص ـ
|
27 |
|
است. جاي جاي اين سرزمين محل نزول و اجلال انبياي بزرگ و جبرئيل امين و يادآور رنجها و مصيبتهاي چندين ساله اي است كه رسول خدا ـ ص ـ در راه اسلام و بشريت متحمل شده اند و حضور در اين مشاهد مشرفه و اماكن مقدسه و توجه به شرايط سخت و طاقت فرساي بعثت پيامبر ـ ص ـ ، ما را به مسؤوليت و حفظ دستاوردهاي اين نهضت و رسالت الهي بيشتر آشنا مي كند، كه واقعاً رسول اكرم ـ ص ـ و ائمه هدي در چه شرايط دشواري براي دين حق و امحاي باطل استقامت و ايستادگي نموده اند و از تهمتها و اهانتها و زخم زبانهاي ابولهب ها و ابوجهل ها و ابوسفيان ها نهراسيدند به رغم شديدترين محاصره هاي اقتصادي در شعب ابوطالب به راه خود ادامه دادند و تسليم نشدند و سپس با تحمل هجرتها و مرارتها در سير دعوت حق و ابلاغ پيام خدا و حضور در جنگهاي پياپي و نابرابر و مبارزه با هزاران توطئه و كارشكني، به هدايت و رشد همت گماشته اند كه دل صخره ها و سنگها و بيابانها و كوهها و كوچه و بازارهاي مكه و مدينه پر است از هنگامه پيام رسالت ايشان، كه اگر آنها به زبان و سخن مي آمدند و از راز و رمز تحقق «فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ» پرده
|
28 |
|
برمي داشتند، زائران بيت الله الحرام در مي يافتند كه رسول خدا ـ ص ـ براي هدايت ما و نجات مسلمانان در دنيا و آخرت چه كشيده است و مسؤوليت پيروان او چقدر سنگين است.
حج و عمره هاي رسول خدا ـ ص ـ
رسول اكرم ـ ص ـ از زمان هجرت به يثرب يا مدينة النبي تا هنگام مرگ تنها موفق به انجام سه عمره و يك حج تمتع گرديدند; زيرا مكه اين سرزمين امن الهي تا هنگام فتح، در سلطه مشركان قرار داشت و آنان اجازه انجام حج را به مسلمانان و نيز رسول خدا ـ ص ـ نمي دادند مگر با شرايط خاص.
اوّلين عمره پيامبر ـ ص ـ در سال هفتم هجري، در ماه ذي القعده صورت گرفت. اين عمره پس از انعقاد صلح حديبيه بود; چرا كه در سال قبل رسول خدا ـ ص ـ همراه با تعدادي از صحابه و بدون داشتن سلاح براي انجام حج عازم مكه شدند و در محلي كه اكنون مسجد شجره بنا گرديده در كنار درختي به نام سمره احرام بستند ولي مشركان اجازه انجام حج ندادند و مسلمانان نيز پيمان معروف «بيعت رضوان» را در كنار آن
|
29 |
|
درخت با رسول خدا ـ ص ـ بستند. در اين هنگام نمايندگان كفار مكه براي انعقاد صلحي در همان مكان نزد پيامبر ـ ص ـ آمدند و صلح معروف حديبيه بسته شد.
بر اساس مفاد قرارداد صلح، پيامبر ـ ص ـ در آن سال اجازه حج گزاري نيافت و انجام آن به سال بعد موكول شد. لذا رسول خدا ـ ص ـ قرباني، و حلق فرمودند و بازگشتند. در سال بعد در مسجد شجره يا حديبيه محرم شدند و عمره اي بجا آوردند، اين عمره به «عمره ناشده» معروف گشت. دومين عمره رسول خدا ـ ص ـ در سال هشتم هجري انجام شد كه آن حضرت در جحفه محرم شدند، اين عمره را «عمرة القضاء» گويند. سومين عمره پيامبر ـ ص ـ سال نهم هجرت انجام شد و آن حضرت در جعرانه و هنگامي كه از طائف پس از غزوه حنين بازمي گشتند محرم شدند.
اولين و آخرين حج تمتع رسول خدا ـ ص ـ كه از مدينه انجام شد «حجة الوداع» بود كه در سال دهم هجري در شجره محرم شدند و آخرين حج خويش را برگزار نمود.(1)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ ابن هشام، سيرة النبي، ج2، ص355و424; ابن سعد، طبقات الكبري، ج1، ص87و124 و ج2، ص172; ابن قتيبه، المعارف، ص70
|
30 |
|
حجة الوداع
سال دهم هجري بود كه پيامبر ـ ص ـ بار سفر بربست تا راهي مكه و بيت الله شود، به همان دياري كه سيزده سال در آن به ابلاغ دعوت توحيدي مشغول بود. آمد كه آخرين حج الهي خود را به انجام رساند; لذا در ذي القعده همان سال هدف خود را به مسلمانان اعلان كرد و رهسپار مكه شد. رسول خدا در «مسجد شجره» يا «ابيار علي» محرم شده و روز چهارم ذي الحجه داخل حرم شدند. پس از انجام مناسك به سوي عرفات رفته و در مسجد نمره خطبه اي طولاني ايراد فرمودند كه متن آن در كتب معتبر ثبت شده است.
در اين خطبه، رسول خدا ـ ص ـ به حفظ برادري مسلمانان، احترام به حقوق و حفظ جان و مال يكديگر، پرهيز از وساوس شيطاني، حرمت ربا، حفظ حقوق خانواده، احترام به شخصيت و حقوق زن، زدودن زنگارهاي جاهلي از دامان جامعه اسلامي و ابطال سنتهاي غلط دوران جاهليت و مردود شمردن تمام خونهايي كه در دوران جاهليت ريخته شده و نيز رعايت حقوق اهل بيت خويش سفارش فرمودند.(1) آنگاه هنگام
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ «اني تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتي.»
|
31 |
|
بازگشت از حجة الوداع، در مكاني نزديك جحفه; يعني راهي كه به سوي غدير خم رفته و محل تلاقي راهها و مسير حجاج سرزمينهاي مختلف مصر، عراق و مدينه بود توقف فرمودند. توقف آن حضرت در اين مكان بخاطر نزول اين آيات بود: «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رَسَالَتَهُ وَاللهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ.»(1)و(2)
در اين مكان بود كه مردم را به توقف امر فرمودند. زائران بسياري در آنجا اجتماع كرده و همگي خطبه اي را كه رسول خدا ـ ص ـ قرائت كرد شنيدند.
آن حضرت پس از اعلان خبر مرگ قريب الوقوع خويش،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ مائده : 67.
2 ـ مورخان بسياري از اهل سنت شأن نزول اين آيات را هنگام واقعه غدير خم دانسته اند بنگريد به: بلاذري، انساب الاشراف، ابن قتيبه، المعارف و نيز الامامة والسياسه; ابن زولاق الليثي المصري; خطيب بغدادي، تاريخ بغداد; ابن عبد البر، الاستيعاب; شهرستاني، الملل و النحل; ابن عساكر، تاريخ مدينه دمشق; ياقوت حموي، معجم الادباء; ابن اثير، اسد الغابه في معرفة الصحابه; ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه; ابن خلكان، فوات الوفيات في انباء ابناء الزمان; يافعي، مرآة الجنان; الذهبي، تذكرة الحفاظ; ابن حجر; تهذيب التهذيب; ابن خلدون، المقدمه; ابن حجر عسقلاني، الاصابه; مقريزي، الخطط.
|
32 |
|
از همگان بر توحيد، نبوت و معاد اقرار گرفت، و آخرين وصاياي خويش را در مورد عترت و ثقلين با امت در ميان نهادند; سرانجام دست علي بن ابيطالب ـ ع ـ را بلند كردند; بگونه اي كه سپيدي زير شانه هايشان آشكار شد، سپس فرمودند:
أيها الناس مَن أولي بالمؤمنين من أنفسهم؟ همگي گفتند: الله و رسوله أعلم. سپس فرمود: انّ الله مولاي و انا مولي المؤمنين و أنا أولي بهم من أنفسهم فمن كنت مولاه فعليٌ مولاه. اين امر را سه بار و به گفته احمد بن حنبل چهار بار تكرار كردند. ثم قال: اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و أحبّ من أحبّه و أبغض من أبغضه و انصر من نصره و اخذل من خذله و أدر الحقّ معه حيث دار، ألا فليبلّغ الشاهد الغائب.
هنوز جمعيت متفرق نشده بودند كه جبرئيل اين آيه را از جانب خداوند ابلاغ كرد: «الْيَوْمُ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الاِْسْلاَمَ دِيناً» رسول خدا ـ ص ـ آنگاه فرمود: الله أكبر علي اكمال الدين و اتمام النعمة و رضي الرب برسالتي و الولاية لعلي من بعدي. سپس قوم نزد علي ـ ع ـ رسيده و او را به مقام ولايت تبريك و تهنيت گفتند:
|
33 |
|
بخٍّ بخٍّ لك يا ابن ابيطالب اصبحت و امسيت مولاي و مولي كل مؤمن و مؤمنة.(1)
حسّان بن ثابت از رسول خدا ـ ص ـ اجازه خواست و اشعاري سرود:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ حديث غدير را يكصد و ده تن از صحابه، هشتاد و چهار تن از تابعين، و سيصد و شصت نفر از علماي قرون مختلف روايت كرده اند، اين حديث را احمد بن حنبل در المسند با 40 سند; ابن حجر عسقلاني در الاصابه با 25 سند، ابن اثير جزري شافعي با 80 سند; ابوسعيد سجستاني با 120 سند; و ابوالعلاي همداني با 100 سند نقل كرده اند. همچنين نكـ : جزري، اسن المطالب، ص3; سيوطي، الدر المنثور، ج2، ص259; و تاريخ الخلفاء، ص114; حمويني، فرائد السمطين; متقي الهندي، كنز العمال في السنن و الاقوال، ج6، ص154; ابن عبدالبر، الاستيعاب، ج2، ص473; ابن كثير، البدايه و النهايه، ج5، ص214; ابي بكر الجعابي، نزل الابرار، ص20; قندوزي حنفي، ينابيع الموده، ص40; ابن قتيبه، المعارف، ص291; ابن ماجه، السنن، ج1، ص28و29; نسائي، الخصائص، ص16; ابن عبدالبر، الاستيعاب، ج2، ص473; محب الدين طبري، ج2، ص169; خوارزمي، مناقب، ص94; ابن صباغ فاكهي، الفصول المهمه، ص25; طبري، ذخائر العقبي، ص67; گنجي شافعي، كفاية الطالب، ص14; فخر رازي، تفسير، ج3، ص636; نيشابوري، تفسير، ج6، ص194; جمال الدين زرندي، جامع الصغير، ج2، ص555; بلاذري، انساب الاشراف، ج2، ص108; ابن شهر آشوب، المناقب، ج3، ص20-44; شيخ مفيد، الارشاد، ص83; حاكم حسكاني نيشابوري، شواهد التنزيل، ج1، ص190
|
34 |
|
و ناداهم يوم الغدير نبيّهم *** بِخُمّ فاسمع بالرسول مناديا
و قال من كنت مولاه فهذا علي مولاه *** اللهم وال من والاه و عاد من عاداه(1)
كعبه محور آزادي و مطاف آزاديخواهان
«جَعَلَ اللهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيَاماً لِلنَّاسِ.»(2)
«كعبه»; اولين و قديمي ترين معبد مردمي و عبادتگاه توده انسانها بر روي زمين است كه خداوند آنرا «بيت عتيق» يعني رها شده از بندگي و تملك اشخاص ناميده است. كعبه محل قيام، عبادت، محور مقاومت، پايداري و مركز ايستادگي توده انسانها براي امتثال دستور حق و ستيز با باطل است. از آنجا كه كعبه از مالكيت انسانها آزاد و رهاست لذا بايد مطاف آزاديخواهان باشد، مطاف كساني باشد كه جز خداوند طوع انقياد كسي را بر گردن نمي نهند، خود را از قدرتهاي ظاهري و دنيوي و نيز تمايلات فردي و نفساني رها ساخته و در كمال
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ سيد رضي، الخصائص الائمه، ص42; ابن جوزي، تذكرة خواص الاُمه، ص20
2 ـ مائده : 97
|
35 |
|
آزادي به پرستش خداي يكتا و طواف بر حول محور رها شده از اسارت بندگان مي پردازند. كعبه در قرآن كريم به عنوان بيت عتيق و به عنوان خانه اي كه تحت تملك و سلطه احدي نبوده و در گستره تاريخ از تطاول طاغوتيان مصون مانده و از اختصاص به شخص يا گروه يا قوم و نژاد و دولت و حكومت آزاد بوده و هست و خواهد بود بدينگونه معرفي شده است تا بندگان حق، آزادانه بر گرد آن طواف كنند: «وَلِيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ.»(1)
مناسك حج از ديدگاه مذاهب اسلامي
حج، يعني زيارت خانه خدا و انجام اعمال مربوط به آن، يكي از فروع دين و واجبات الهي است كه بر مكلف، عاقل، آزاد و مستطيع واجب است آن را انجام دهد. زيارت بيت الله به دو گونه انجام مي شود: 1 ـ حج تمتع يا حجة الاسلام 2 ـ عمره تمتع.
حج بر سه قسم است: 1 ـ حج تمتع 2 ـ حج قران 3 ـ حج افراد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ حج : 29
|
36 |
|
حج تمتع; به اين معناست كه حاجي اعمال عمره را در ماههاي حج انجام دهد و بعد از فراغ از عمره، براي حج تمتع احرام ببندد. اين كه آن را حج تمتع مي نامند از اين روست كه حاجي در بين عمره تمتع و حج، از آنچه بر او حرام بوده بهره مند مي شود.
حج افراد; آن است كه حاجي ابتدا اعمال حج را انجام داده و سپس احرام عمره مفرده مي بندد و اعمال آن را هم بجا مي آورد. حج افراد و عمره مفرده از يكديگر جدا هستند.
حج قران; آن است كه حاجي براي حج و عمره يك احرام ببندد بطوري كه اعمال عمره را در حج داخل كند; يعني يك نيت براي هر دو كافي است.(1)
براي انجام حج و ورود به حرم امن الهي، مكه مكرمه، بايد احرام بسته و تلبيه گفت. احرام حج و عمره تمتع بايد در ماههاي حج يعني شوال، ذي قعده و ذي حجه بسته شود.(2)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ شيعه اماميه در مورد حج قران معتقد است كه حج قران و افراد يكي هستند و تنها از يك جهت باهم فرق دارند و آن اينكه هر كس به حج قران احرام بسته باشد چنانچه همراه خود قرباني بياورد بايد آن را ذبح كند بنابر اين حج قران همان افراد است منتهي چون قرباني را با احرامش مقارن كرده به آن قران گفته اند.
2 ـ از ميان فقهاي مذاهب، ابوحنيفه و سفيان ثوري معتقدند در ماههاي ديگر نيز مي توان منعقد كرد (شرح فتح الغدير، ج2، ص133; المغني، ج3، ص231) مذاهب اربعه احرام را ركن نمي دانند ولي شيعه آنرا ركن مي داند.
|
37 |
|
تمام فقهاي مذاهب خمسه معتقدند چنانچه در وقت احرام، آب موجود نباشد غسل ساقط است ولي در مورد تيمم بدل از غسل بين مذاهب اسلامي اختلاف است.(1)
پوشيدن سر براي مرد محرم جايز نيست.(2)
زني كه احرام بسته جايز نيست تمام يا قسمتي از صورت خود را بوسيله نقاب يا مانند آن كه به صورت مي چسبد بپوشاند.(3)
تمامي مذاهب اسلامي پوشيدن لباس دوخته براي مردان را حرام ولي براي زنان جايز مي دانند. انگشتر بدست كردن براي زينت در حال احرام و نگاه كردن در آئينه بر محرم حرام است و نيز ناخن گرفتن و ازاله مو از بدن به هنگام احرام تا قبل
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ مالكيان و حنفيان تيمم بدل از غسل را مشروع نمي دانند ولي شافعيان و حنابله و بعضي از فقهاي اماميه جايز دانسته اند (الفقه علي المذاهب الخمسه، ص212-211)
2 ـ اماميه، شافعيان و بقيه مذاهب تسنن به عدم وجوب باز بودن صورت مردان در حال احرام فتوا داده اند ولي ابوحنيفه و مالك بن انس به وجوب باز بودن آن رأي داده اند. (بدايع الصنايع، ج2، ص185)
3 ـ اماميه انداختن مقنعه و مانند آن به صورت به طوري كه تا مقابل بيني قرار بگيرد را جايز دانسته و بيشتر از آن كفاره دارد.
|
38 |
|
از قرباني جايز نيست.
استعمال بوي خوش به هر شكلي بر محرم حرام است و سرمه كشيدن نيز همين حكم را دارد.(1)
عقد كردن زن بوسيله مرد مُحرم، چه براي خود و چه براي ديگري، در حال احرام جايز نيست،(2) همچنين فقها حجامت را در حال ضرورت جايز مي دانند ولي در غير ضرورت اختلاف دارند.
طواف زيارت يكي از واجبات و اركان حج است كه بايد هفت شوط يا هفت دور انجام شود و در صورت ترك، حج باطل خواهد شد.(3) براي طواف، طهارت از حدث اكبر و اصغر شرط واجب است و طواف جنب، حائض، نفساء و بيوضو باطل است.(4) همچنين طهارت بدن و لباس به هنگام انجام طواف
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ ابن ادريس شافعي گاهي به كراهت و گاهي به جواز فتوا داده است در صورتي كه بوي خوش نداشته باشد.
2 ـ در ميان مذاهب، حنفيان و ثوريه به جواز آن رأي داده اند و اماميه شهادت بر عقد را نيز جايز نمي داند.
3 ـ شيعه اماميه طواف نساء را نيز واجب مي داند ولي ساير مذاهب واجب نمي دانند.
4 ـ حنفيان به طهارت فتوا نداده و معتقدند بدون طهارت صحيح است ولي كفاره دارد.
|
39 |
|
واجب است.(1) طواف كعبه بايد از حجرالاسود شروع و به همانجا ختم شود. هر يك از طواف كه بدين گونه انجام شود را يك شوط گويند كه بايد هفت شوط طواف نمود. هنگام طواف، خانه بايد در سمت چپ واقع شود و حجر اسماعيل را نبايد داخل در طواف كرد. همچنين طواف داخل بيت يا روي ديوار حجر و شاذروان كعبه و آنچه جزو خانه است صحيح نيست.
طواف بايد در مسجدالحرام انجام شود ولي در مكان و محدوده آن اختلاف است.(2) موالات در طواف مورد اتفاق مذاهب است.(3) پس از انجام طواف واجب، بايد نماز طواف را كه دو ركعت و همانند نماز صبح است بجاي آورد.(4) مكان آن نيز بايد به احتياط واجب پشت مقام ابراهيم بجا آورده شود و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ حنفيان آن را سنت مؤكده مي دانند.
2 ـ فقهاي حنبلي، مالكي و شافعي طواف را در هر جاي مسجدالحرام جايز مي دانند (القوانين الفقهيه، ص89) ولي فقهاي اماميه طواف را بين مقام ابراهيم ـ ع ـ و خانه كعبه صحيح مي دانند يعني بايد هنگام طواف مقام را از مطاف خارج نمود و در تمامي جوانب حدود مقام يعني 12 متر را بايد حفظ كند و از آن خارج نشود.
3 ـ اماميه، مالكيان و حنابله به موالات هفت شوط طواف رأي داده اند يعني نبايد بين آنها فاصله بيفتد ولي حنفيان و شافعيان آن را سنت مي دانند.
4 ـ تمامي مذاهب جز شافعيان و حنابله به وجوب نماز طواف رأي داده اند (الوجيز، ج1، ص118; نيل الاوطار، ج1، ص134)
|
40 |
|
اگر پشت مقام امكان نداشت در هر يك از دو طرف بخوانند كافي است و در غير اين صورت در هر جاي مسجدالحرام بخوانند مانعي ندارد.
پس از انجام نماز طواف بايد به سعي بين صفا و مروه پرداخت كه هفت بار انجام مي شود و از واجبات حج است. بعضي آن را ركن مي دانند(1) و بعضي واجب غير ركني دانسته اند. سعي بايد از صفا آغاز و به مروه ختم شود.(2)
پس از انجام سعي صفا و مروه كه در بخشي از آن هروله مي كنند بايد تقصير انجام داد. تقصير كوتاه كردن مقداري از موي سر يا شارب يا ريش و يا چيدن ناخن است كه يكي از واجبات حج به شمار مي رود ولي به اتفاق جميع فقها ركن نيست(3) پس از انجام تقصير، حاجي از احرام خارج مي شود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ اماميه، شافعيان و حنابله از آن دسته هستند (بداية المجتهد، ج1، ص332) ولي حنفيان آن را واجب غير ركني مي دانند كه ترك آن با دو قرباني جبران مي شود.
2 ـ ابوحنيفه ترتيب را شرط نمي داند لذا به فتواي وي مي توان از مروه آغاز و به صفا ختم كرد.
3 ـ به فتواي احمد بن حنبل يا بايد تمام سر را حلق نمايد يعني بتراشد و يا آنرا تقصير كند (الفقه علي المذاهب الخمسه، ص241) ابوحنيفه معتقد است چنانچه 41 سر حلق شود كافي است. شافعي در تقصير، كندن سه رشته مو را هم كافي مي داند اما وظيفه زن تقصير است نه حلق. اماميه تراشيدن يا چيدن مقداري از موي سر، شارب و يا ناخن را كافي مي داند.
|
41 |
|
انجام مناسك حج تمتع از روز نهم ذي الحجه آغاز مي گردد كه ابتدا بايد حاجي خود را در اين روز به عرفه رسانده و در آنجا وقوف نمايد. همه فقهاي مذاهب، وقوف در عرفه را از اركان حج مي دانند. بعضي از مذاهب در ابتدا يا انتهاي آن اختلاف دارند.(1) پس از انجام وقوف در عرفات بايد به سوي مزدلفه حركت كرد و در آنجا وقوف نمود. وقوف در مزدلفه از واجبات حج است.(2) بعضي از مذاهب بيتوته كردن در مزدلفه را در شب عيد، واجب دانسته اند.(3) وقوف به مشعرالحرام بايد بعد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ اماميه وقوف اختياري آن را زوال شمس روز نهم تا غروب آفتاب همان روز مي دانند ولي تا طلوع فجر روز دهم وقوف اضطراري آن محسوب مي شود. اما به فتواي حنفيان و مالكيان و شافعيان، وقت آن از زوال شمس روز نهم تا طلوع فجر روز دهم مي باشد. حنابله از طلوع فجر روز نهم تا طلوع فجر روز دهم را زمان وقوف مي دانند. (الفتح الرباني، ج12، ص121)
2 ـ اماميه آن را واجب ركني مي داند ولي بقيه مذاهب واجب غير ركني دانسته اند كه در صورت ترك با كفاره مي توان جبران نمود. (القوانين الفقهيه، ص87)
3 ـ حنفيان، شافعيان، حنابله از آن دسته اند ولي اماميه و مالكيان آن را واجب نمي دانند.
|
42 |
|
از طلوع فجر روز دهم تا طلوع خورشيد باشد.(1) پس از طلوع خورشيد حاجيان در سرزمين منا توقف مي كنند تا به انجام اعمال آن بپردازند. يكي از اعمال واجب در منا رمي جمره هاي ثلاثه، قرباني، حلق و يا تقصير است. در مورد زمان انجام رمي جمره عقبه، ميان مذاهب اسلامي اختلاف است.(2)
رمي جمره عقبه، در روز عيد قربان، بايد با هفت سنگ يعني هفت بار انجام گيرد و بايد همه آنها به جمره اصابت كند و رمي كننده نسبت به اين امر يقين حاصل نمايد.(3) سنگريزه ها بايد از جنس سنگ(4) و نيز بكر باشند.(5) پس از انجام رمي جمره عقبه به اتفاق تمامي فقها، بر كسي كه حج تمتع بجاي مي آورد ذبح هدي و يا قرباني واجب است كه بايد از انعام سه گانه (شتر،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ اماميه آن را واجب ركني و حنفيه غير ركني و بقيه مستحب مي دانند.
2 ـ همه مذاهب رمي جمره عقبه را پس از طلوع فجر مجاز مي دانند مگر براي كساني كه عذر شرعي دارند ولي شافعيان به جواز رمي قبل از طلوع فجر رأي داده اند. (بداية المجتهد، ج1، ص350)
3 ـ اماميه پرتاب آن را بدون نيت صحيح نمي داند. آنها و نيز شافعيان گويند سنگها بايد پرتاب شود، ولي حنفيان مي گويند اگر به جمره اصابت كند ولو آنها را روي آن بگذارند كافي است.
4 ـ حنفيان هر چيزي را كه از جنس زمين باشد صحيح مي دانند. (المبسوط، ج4، ص66)
5 ـ شافعيان آن را شرط نمي دانند.
|
43 |
|
گاو، گوسفند) و سالم و بدون عيب باشد.(1) بيتوته در منا پس از انجام اعمال روز عيد، يعني شبهاي يازدهم، دوازدهم و سيزدهم (ليالي تشريق) را بعضي واجب و بعضي مستحب دانسته اند(2)ولي به اتفاق تمامي فقها، حاجيان بايد در روزهاي تشريق، جمرات ثلاثه را، رمي كنند. پس از انجام مناسك، حاجي مي تواند روز عيد به مكه برگردد و اعمال واجب مكه را انجام دهد. اين اعمال به فتواي اماميه عبارتند از:
1 ـ طواف 2 ـ نماز طواف 3 ـ سعي 4 ـ طواف نساء 5 ـ نماز طواف نساء.
ساير مذاهب تنها طواف زيارت را لازم مي دانند. در آخرين مرحله بايد به طواف وداع پرداخت و مراسم را به پايان برد.
مسؤوليت حكومت اسلامي درباره حج
مسأله سرپرستي حجاج و اميرالحاج بودن و تعيين كسي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ حنابله و حنفيان و اماميه قرباني كردن را قبل از روز دهم (عيد قربان) جايز نمي دانند. اماميه مكان آن را منا و بقيه مذاهب در تمامي حرم جايز مي دانند.
2 ـ اماميه و مالكيان آن را مستحب مي دانند (الفقه علي المذاهب الخمسه، ص230) ولي حنفيان و حنابله آن را براي غير ساكن مكه واجب دانسته اند.
|
44 |
|
كه سرپرستي زائران خانه خدا را به عهده داشته و هماهنگ كننده اعمال و مناسك آنان باشد، يكي از وظايف حكومت اسلامي است كه بنيانگذار آن رسول خدا ـ ص ـ بوده اند. در سال نهم هجرت، رسول خدا ـ ص ـ ابتدا ابوبكر را به عنوان اميرالحاج مسلمانان و براي ابلاغ سوره برائت اعزام فرمود ولي بلافاصله علي ـ ع ـ را براي انجام حج و ابلاغ سوره برائت در ميان حجاج بيت الله به جاي وي اعزام داشتند. از اين هنگام به بعد كسي از جانب خلفا و واليان حكومت اسلامي براي پيشوايي مسلمانان در ايام حج به عنوان نماينده رسمي مقام حكومت و رهبري و خلافت در مراسم حج اعزام مي شد تا هدايت فكري، سياسي و معنوي زائران را بر عهده داشته باشد. در دوران خلافت و حكومت علي ـ ع ـ (در سال37) «عبدالله بن عباس» به مدت سه سال از جانب ايشان سرپرستي حجاج را بر عهده داشت و از طرف ديگر نيز معاويه فرد ديگري را بنام يزيد بن شجره رهاوي به اين عنوان اعزام داشت.(1) در اين دوران «قُثم بن عباس» نيز يكسال از جانب علي ـ ع ـ سرپرستي حجاج را بر عهده گرفت، در دوران خلفاي اموي و عباسي گاهي خلفا خود
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ مسعودي، مروج الذهب، ج4، ص302
|
45 |
|
اميرالحاج شده و گاهي كساني را مأمور اين امر مي ساختند. در حقيقت بايد گفت تلاش براي به دست گرفتن مسئوليت اقامه حج امري سياسي بود كه نه تنها حكومتها و خلفا نسبت به آن ادّعا داشته اند بلكه مخالفان حكومتها و خلفا نيز به اين اقدام دست مي زدند; از جمله «ابوالسرايا» در شورش خود عليه حكومت وقت، «ابن افطس» علوي از فرزندان علي بن الحسين ـ ع ـ را به مكه فرستاد تا ضمن تصرف شهر، براي مردم حج را هم اقامه كند. در حقيقت بايد گفت حج به عنوان يكي از اركان و واجبات دين، مسؤوليت عظيمي است كه بر دوش حكومت اسلامي قرار گرفته و بر اساس سنت پيامبر ـ ص ـ بايد از جانب حكومت اسلامي نماينده اي به عنوان سرپرست حجاج جهت هماهنگي اعمال و مناسك و استفاده از ابعاد سياسي حج اعزام گردد.
فلسفه اعلام برائت از مشركان
«بَرَاءَةٌ مِنَ اللهِ وَرَسُولِهِ وَالْمُؤْمِنِينَ ...»(1) «وَأَذَانٌ مِنَ اللهِ وَرَسُولِهِ إِلَي النَّاسِ يَوْمُ الْحَجِّ الاَْكْبَرِ أَنَّ اللهَ بَرِيءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ توبه : 1
|
46 |
|
وَرَسُولُهُ ...»(1)
در دهم ذي حجه سال نهم هجرت، خداوند متعال با نزول آيات سوره توبه، خشم و انزجار خويش را از كفار و مشركان اعلام داشته و پيامبرش را مأمور ابلاغ اين انزجار فرمود. هنگامي كه آيات سوره توبه يا برائت نازل شد، رسول اكرم ـ ص ـ ابتدا براي ابلاغ آن خشم الهي، ابوبكر بن ابوقحافه را به سوي مكه اعزام داشت ليكن بلا فاصله بدستور خداوند متعال، يكي از اهل بيت خويش يعني علي بن ابي طالب ـ ع ـ را مأمور اين امر ساخت و علي ـ ع ـ مأمور شد تا آن را از ابوبكر گرفته و خود ابلاغ كند; وقتي از رسول ـ ص ـ علت اين امر سؤال شد فرمودند:
«انّه لا يؤدي عنّي الاّ رجل من اهل بيتي.»(2)
علي ـ ع ـ نيز به نداي حق و رسولش لبيك گفته و پيام توحيد يعني انزجار و برائت از مشركان و كافران شبه جزيره را در سرزمين منا و در عيد قربان يعني روزي كه به تعبير قرآن «يوم الحج الاكبر» ناميده شد ابلاغ نمود. از اين روي بر اساس
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ توبه : 3
2 ـ بلاذري، انساب الاشراف، ج2، ص107; ابن اثير، الكامل في التاريخ، ج2، ص290; ابن هشام، سيرة النبي، ج2، ص544
|
47 |
|
كتاب الهي و سنت نبي اكرم ـ ص ـ ، اعلام برائت از مشركان يكي از سنتهاي مؤكدي است كه بايد در مكان آن يعني حرم امن الهي و زمان آن يعني ماه ذي الحجه و در مراسم حج انجام شود. در آن سرزمين بايد با انجام اين سنتِ رسول ـ ص ـ خشم و غضب كفار و مشركان را برانگيخت زيرا خداوند فرموده است: «لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارِ.»(1) بايد دشمنان خداوند; يعني مشركان، كساني كه به قدرتهاي دنيوي و استكباري جهان متكي بوده و به جاي اتكاء به خداوند دست نياز به سوي آنان دراز مي كنند را مورد هراس و وحشت قرار داد (تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللهِ وَعَدُوَّكُمْ.)(2)
خداوند بر مسلمانان واجب كرده است كه نسبت به كفار خشونت و شدت عمل بخرج داده و نسبت به مسلمانان رحيم باشند (أَشِدَّاءُ عَلَي الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ.)(3) همچنين خداوند آنان را از سازش با دشمنان و كفار برحذر داشته است (وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُونَ.)(4)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ فتح : 29
2 ـ انفاق : 60
3 ـ فتح : 29
4 ـ قلم : 9
|
48 |
|
اعلام برائت از مشركان علاوه بر آن كه يك اهميت و ضرورت ديني است، به حج ارزش و روح و به مسلمانان عزت و شجاعت و براي دشمنان رعب و وحشت و هراس به ارمغان مي آورد.
به فرموده آن زعيم بزرگ اعلان برائت از مشركان با اين وصف، از اركان توحيدي و واجبات سياسي حج است و كدام خانه اي سزاوارتر از كعبه و خانه امن و طهارت و بيت الله است كه در آن بتوان به هر چه تجاوز و ستم و استثمار و بردگي است پشت كرد و در تجديد ميثاق «أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ» بت الهه ها و اربابان متفرقون شكسته شود و خاطره مهمترين و بزرگترين حركت سياسي پيامبر ـ ص ـ در «وَأَذَانٌ مِنَ اللهِ وَرَسُولِهِ إِلَي النَّاسِ يَوْمُ الْحَجِّ الاَْكْبَرِ» را زنده نگه داشت چرا كه سنت پيامبر ـ ص ـ و اعلان برائت، كهنه شدني نيست و مسلمانان بايد فضاي گيتي را از محبت و عشق نسبت به ذات حق و نفرت و بغض عملي نسبت به دشمنان خدا لبريز كنند. مسلماً روح و پيام حج چيز ديگري غير از اين نخواهد بود كه مسلمانان هم دستورالعمل جهاد با نفس را و هم برنامه مبارزه با كفر و شرك را فرا گيرند.
|
49 |
|
ابعاد عرفاني و دروني مناسك حج
مناسك حج، ابعاد مختلفي دارد; ابعاد اجتماعي، عرفاني، سياسي و ... آنچه براي يك زائر نقش سازندگي و تحول دارد، ابعاد عرفاني حج و اسرار دروني و رازهاي عرفاني نهفته در حج است.
يك زائر با انجام صحيح مناسك حج، به مقام و رتبه حج گزار نائل مي آيد و يكي از واجبات الهي خود را به انجام مي رساند ليكن اگر تنها به انجام صوري و ظاهري مناسك بسنده كند و در پي اسرار دروني و عرفاني آن نباشد، حج او سازنده و تحول آفرين نخواهد بود و تأثيري در روح و جان او نخواهد گذاشت كه «ما أكثر الضجيج و أقلّ الحجيج.» آري ابعاد عرفاني حج فراوان بوده و در روايات و احاديث بدان اشاره شده است.
حركت به سوي سرزمين وحي، براي انجام حج شرائط و آدابي دارد; از جمله اين كه زائر هنگام «عزيمت» بايد دل خويش را از هر مانع و مشغله اي رها سازد و در همه حركات و سكنات خود تسليم فرمان الهي بوده و به او توكل داشته باشد.
با بستن «احرام»، آنچه كه او را از ياد خدا غافل مي سازد