بخش 3

دعا و توبه در حج اهمیت مسجدالنبی وزیارت رسول خدا ـ ص ـ در مدینه لزوم شرکت در جماعات مسلمین آشنایی با فرق و مذاهب مشهور اسلامی 01- شیعه امامیه; 02- مذهب شافعی; 03- مذهب حنفیه; 04- فرقه حنبلیه; 05- فرقه مالکیه; 06- خوارج; 07- زیدیه;


50


و از طاعت الهي باز مي دارد را بر خود حرام كند.

با ذكر «تلبيه» دعوت خداوند را خالصانه اجابت كند.

هنگامي كه به «طواف» مي پردازد گويي همراه فرشتگان بر گرد عرش خدا طواف مي كند. پس بنگرد كه بر كعبه محور بندگي مي چرخد.

با «هروله» بايد از خطاها و هواهاي نفس بگريزد و از آنها تبرّي بجويد.

با حركت به سوي «منا» بايد از غفلت و لغزش بيرون آيد.

«عرفات» جاي اعتراف است، اعتراف به خطاهاي گذشته و نيز جاي شناخت است، شناخت خداوند و خويش.

در «مزدلفه» بايد به خداوند تقرب جست و با وحدانيت تجديد عهد نمود.

در صعود به كوههاي «مشعر» براي جمع آوري سنگ ريزه ها، بايد روح را به ملكوت الهي پيوند داد و بالا برد، سلاح برگرفت و مسلح بود تا با وساوس شيطاني مبارزه كرد.

در هنگام «قرباني» بايد هواهاي نفساني و حلقوم طمع را بريد.

در «رمي جمرات» بايد شهوات و پستي ها وخودپسندي ها را از خويش راند و وساوس شيطاني را مورد هجوم قرار داد.


51


در هنگام «حلق» بايد عيبهاي نهان و آشكار و زشتي ها و پليدي ها را زدود.

در بازگشت به «حرم» بايد به پناه خداوند داخل شد و به خود آمد و با صاحب بيت تجديد عهد نمود.

با «استلام حجر» با خداوند بيعت كرد.

و با ايستادن بر «صفا» روح و جان و ضمير را تصفيه و در سعي بين صفا و مروه براي رسيدن به خداوند و تقرب به او تلاش نمود. اگر زائري اين مناسك را با ابعاد دروني آن تطبيق دهد و به آن توجه نمايد حج او يك حج سازنده و نقش آفرين خواهد بود.

دعا و توبه در حج

«أُدْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ»(1) «وَتُوبُوا اِلَي اللهِ جَمِيعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ.»(2)

از جايگاهها و اماكن مهم براي نزديك شدن به خدا و دعا و توبه، سرزمين وحي است. در روايات، سفارشات مؤكدي بر

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ غافر : 60

2 ـ نور : 31


52


«دعا» در كنار كعبه، مسجدالحرام، منا، عرفات و ... و نيز توبه در اين سرزمين شده است و يكي از اسرار حج، نزديكي بندگان در آن نقطه و مكان به خداوند است. حضرت حق، خود در جاي جاي قرآن بندگان خويش را به ارتباط با خود و دعا فرا خوانده و خود نيز ضامن استجابت آن شده است. رسول گرامي ـ ص ـ نيز فرموده اند: «الدعا مخُّ العبادة» و جن و انس نيز جز براي عبادت خلق نشده اند «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالاِْنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونَ.»(1)

دعا خواستن است، خواستنِ چيزي از خدا. براي آن كه دعا مقرون به اجابت گردد، شرايط و مقدماتي دارد. چه بسا اگر مقدمات و شرايط مهيا شد، با گفتن چند يا رب، خداوند به بنده خويش لبيك گويد; چنانكه در محضر رسول خدا ـ ص ـ يك اعرابي بيابانگرد از عمق وجود، ذكر «يا رب» مي گفت و رسول خدا ـ ص ـ به او فرمود: نمي شنوي كه خداوند به تو لبيك مي گويد؟ هر چه مي خواهي از او بگير.

از شرايط دعا كه مي توان براي اجابت آن لازم دانست چنين است:


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ذاريات : 56


53


1 ـ شناخت خداوند و ايمان قلبي به او 2 ـ ايمان به رسول خدا ـ ص ـ 3 ـ اخلاص (فَادْعُوا اللهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ)(1)4 ـ عبوديت (إِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ ...)(2) 5 ـ هماهنگي دل و زبان 6 ـ حسن ظن به خدا 7 ـ يقين به اجابت (قال رسول الله ـ ص ـ : ادعوا الله و أنتم موتون بالاجابه) 8 ـ دعا همراه با عمل 9 ـ اطاعت اوامر و نواهي خداوند (أَوْفُوا بِعَهْدِي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ)(3) 10 ـ انتخاب زمان (روز عرفه، عيد فطر و قربان) 11 ـ انتخاب مكان (زير ناودان طلا، نزد كعبه، كنار چاه زمزم، سرزمين عرفات، كنار مستجار در ركن كعبه، كنار ركن يماني، در مسجدالنبي ـ ص ـ و روضة النبي ـ ص ـ .)

و از آداب دعا است:

1 ـ شروع با اسم «الله» 2 ـ صلوات بر پيامبر و آل او 3 ـ الحاح و اصرار در دعا 4 ـ اجتماع در دعا 5 ـ ذكر حاجات 6 ـ بلند كردن دست با خضوع 7 ـ بيمناك بودن در دعا 8 ـ درخواست با خضوع و رقت قلب 9 ـ گريه به هنگام دعا.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ غافر : 14

2 ـ بقره : 186

3 ـ بقره : 40


54


و اما صحراي عرفات; روز عرفه، مكان و زماني است كه توبه در آن پذيرفته مي شود ليكن توبه نيز شرايط و آدابي دارد كه بدان اشاره مي شود:

1 ـ گناهي كه براي آن توبه مي شود، از روي جهل و ناداني انجام شده باشد نه با آگاهي و لجاجت; «إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَي اللهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَة.»(1)

2 ـ فوراً پشيمان شده و توبه كند; «ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَرِيب.»(2)

3 ـ به گناه اعتراف داشته باشد; «وَآخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ.»(3)

4 ـ تصميم جدّي بر ترك آن داشته باشد; «تُوبُوا اِلَي اللهِ تَوْبَةً نَصُوحاً.»(4)

5 ـ گذشته را جبران كند; «إِلاَّ الاَذِينَ تَابُوا وَأَصْلِحُوا.»(5)

علي ـ ع ـ در نهج البلاغه(6) كاملترين توبه و شرايط آن را چنين بيان مي فرمايد:


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ نساء : 17

2 ـ نساء : 17

3 ـ توبه : 102

4 ـ تحريم : 8

5 ـ آل عمران : 89

6 ـ حكمت شماره 417


55


1 ـ الندم علي ما مضي 2 ـ العزم علي ترك العود اليه ابدا 3 ـ ان تؤدي الي المخلوقين حقوقهم 4 ـ ان تعمد الي كل فريضة عليك ضيّعتها فتؤدي حقها 5 ـ ان تعمد الي اللحم الذي نبت علي السحت فتذيبه بالاحزان حتي تلصق الجلد بالعظم و ينشأ بينهما لحم جديد 6 ـ ان تذيق الجسم الم الطاعة كما اذقته حلاوة المعصية فعند ذلك تقول استغفر الله.

1 ـ پشيماني بر گذشته 2 ـ عزم به ترك بازگشت 3 ـ آنكه حقوق مردم را به آنان بپردازي 4 ـ حق هر واجبي را كه ضايع ساخته اي ادا سازي 5 ـ گوشتي را كه از حرام روييده است با اندوهها آب كن چندانكه پوست به استخوان چسبيده و ميان آن دو گوشتي تازه رويد 6 ـ درد طاعت را به تن بچشاني چنانكه شيريني معصيت را و آنگاه بتواني استغفر الله بگويي.

اهميت مسجدالنبي وزيارت رسول خدا ـ ص ـ در مدينه

«... لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَي التَّقْوي مِنْ أَوَّلَ يَوْم أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ، فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَاللهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ.»(1)

بعضي از مفسران، شأن نزول اين آيه را، بر اساس رواياتي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ توبه : 107


56


از رسول خدا ـ ص ـ ، مسجدالنبي ـ ص ـ دانسته اند و عده اي نيز معتقدند كه در مورد مسجد قبا است كه اولين مسجد در اسلام است. و بعضي نيز شأن نزول آن را مشترك بين هر دو ذكر كرده اند.

مسجدالنبي ـ ص ـ از مساجد بسيار با فضيلت و افضل مساجد عالم پس از مسجدالحرام است.

در اين مسجد فضائل و ارزشهاي خاصي جمع شده كه آن را پس از مسجدالحرام با اهميت ترين مساجد نموده است; از جمله:

1 ـ معمار و سازنده آن شخص رسول خدا ـ ص ـ است كه ايشان با دستهاي مبارك خود به همراه ياران و صحابه ديوارهاي آن را برافراشتند 2 ـ اولين مسجد در مدينه است كه بدست رسول خدا ـ ص ـ و صحابه بزرگواري چون علي ـ ع ـ ، عمار بن ياسر، مقداد، سلمان و ... بنا شد 3 ـ نمازگاه، محل سكونت و عبادت رسول خدا ـ ص ـ بود 4 ـ مهبط جبرئيل امين و جايگاه وحي سرمدي است 5 ـ محل صدور اولين فرمان براي جنگ با مشركان است 6 ـ مكان انعقاد پيمان اخوت ميان مهاجر و انصار است 7 ـ روضة النبي ـ ص ـ و بهترين مكان روي زمين كه به فاصله بين منبر و محراب پيامبر ـ ص ـ گفته


57


مي شود در اين مسجد قرار دارد 8 ـ ستونهايي كه سقف آن را استوار ساخته اند هر يك داراي فضيلت و تقدس و سابقه اي ويژه در تاريخ اسلام هستند و آيات فراواني; از جمله آيات توبه براي پذيرش توبه ابولبابه و ... در كنار اين ستونها نازل شده است 9 ـ محراب و سجده گاه و منبر رسول خدا ـ ص ـ و محل نماز شب آن حضرت در اين مسجد است 10 ـ خانه فاطمه دختر رسول خدا، همسر علي ـ ع ـ در آن قرار دارد 11 ـ بالاتر از همه، محل دفن پيكر مطهر و منوّر ختم رسولان و دختر بزرگوار او (احتمالا) در اين مسجد است كه تمامي اين امتيازات، بيانگر اهميت و فضيلت مسجدالنبي ـ ص ـ است.

در مورد فضيلت اين مسجد و ثواب و استحباب زيارت قبر رسول خدا ـ ص ـ در مدينه رواياتي در كتب معتبر اهل سنت، از پيامبر ـ ص ـ نقل شده است كه به تعدادي از آنها اشاره مي كنيم:

1 ـ عن عبدالله بن عمر، قال رسول الله ـ ص ـ : «من زار قبري وجبت له شفاعتي.»(1)


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ابو بشر محمد الرازي الدولابي، الكني و الاسماء، ج2، ص64; ماوردي، احكام السلطانيه، ص105; بيهقي، السنن الكبري; فاسي المكي، المدخل، ج1، ص261; ابن عدي، الكامل; الفقه علي المذاهب الاربعه، ج1، ص590


58


2 ـ «من جاءني زائراً (لا تحمله) الاّ زيارتي كان حق عليّ أن أكون شفيعاً يوم القيامة.»(1)

3 ـ «من حجَّ فزار قبري بعد وفاتي كان كمن زارني في حياتي.»(2)

4 ـ «من حج البيت و لم يزرني فقد جفاني.»(3)

5 ـ «من زارني بعد موتي فكأنما زارني في حياتي.»(4)

6 ـ «الصلوة في مسجدي هذا خيرٌ من ألف صلوة في غير مسجدي الاّ المسجدالحرام.»(5)

7 ـ «مسجدي هذا هي المسجد الذي أسس علي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ابن سكن بغدادي، السنن الصحاح ]باب ثواب من زار قبر النبي ـ ص ـ[; تقي الدين سبكي، شفاء السقام، ص13

2 ـ هيثمي، مجمع الزوائد، ج4، ص2; ابن عدي، الكامل; بيهقي، السنن الكبري، ج5، ص246; سمهودي، وفاء الوفا، ج2، ص397

3 ـ شوكاني، نيل الاوطار، ج4، ص325; جراحي العجلوني، كشف الخفاء، ج2، ص278; ابن عدي، الكامل.

4 ـ شيخ شعيب عبدالله المصري الحريفيش، الروض الفائق، ج2، ص137; جلال الدين سيوطي، الجامع الكبير، ج8، ص99; دمياطي، مصباح الظلام، ج2، ص144

5 ـ بخاري، صحيح البخاري، ج3، ص57; مسلم، صحيح ]حديث شماره 827[; ترمذي، سنن ]حديث326[


59


التقوي.»(1)

8 ـ «ما بين بيتي و منبري روضة من رياض الجنة.»(2)

9 ـ «من زار قبري كنت له شفيعاً أو شهيداً و من مات في أحد الحرمين بعثه الله عزوجل في الآمنين يوم القيامة.»(3)

شايان گفتن است كه مكتب وهابيت با استناد به حديث شدّالرحال، زيارت قبر رسول خدا و سفر به قصد زيارت قبر و شفاعت خواهي از رسول خدا ـ ص ـ را جايز نمي داند.

لزوم شركت در جماعات مسلمين

«وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَمِيعاً وَلاَ تَفَرَّقُوا.»(4)

خداوند در قرآن كريم مسلمانان را به اتحاد و عدم تفرقه فرا مي خواند. بر اين اساس رسول گرامي اسلام اولين اقدامي كه پس از ورود به مدينه انجام داد «پيمان مؤاخاة» و برادري ميان مسلمانان (مهاجر و انصار) بود.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ مسلم، صحيح، ح1398; ترمذي، سنن، ح3098

2 ـ ابن اثير، جامع الاصول، ج9، ص329

3 ـ بيهقي، السنن الكبري، ج5، ص245; سمهودي، وفاء الوفا، ج2، ص399; ابوالعباس قسطلاني، المواهب اللدنيه.

4 ـ آل عمران : 103


60


از آن عصر تا كنون يكي از مظاهر اين وحدت و اتحاد، انجام مشترك نمازهاي يوميه و ساير عبادات بوده و هست كه به عنوان نماز جماعت يا نماز جمعه از آن ياد مي شود. ذات لايزال الهي به منظور قدرت بخشيدن و عظمت دادن به امت اسلام اين عبادات را به صورت اجتماع قرار داده كه بالاترين اين اجتماعات حج بيت الله الحرام است و اجتماع در اجتماع يعني انجام نماز جماعت در اين اجتماع عظيم فوائد و نتايج فراواني بدنبال خواهد داشت.

مسلمانان در اين اجتماع باشكوه، از هر ملت و نژاد و هر جنس و رنگ و تيره و قبيله و ... هنگام بلند شدنِ صداي اذان، براي انجام اين واجب الهي به مساجد هجوم آورده و برادران ديني و ايماني در كنار يكديگر و در يك صف واحد به اقامه نماز مي پردازند. آنان در اين جا به يكديگر نزديك شده و قلبهايشان به همديگر متصل مي گردد. از مصائب و رنجها و خوشيها و شاديهاي يكديگر مطلع مي گردند و اين نيز يكي از فوايد مهم شركت در جماعات مسلمين است. افزون بر اين، تمامي فِرَق و مذاهب اسلامي بر انجام نمازهاي يوميه بصورت جماعت و نيز نماز جمعه تأكيد داشته و بر اساس روايات و


61


سنت رسول الله ثواب فراواني براي آن قائل شده اند.

آشنايي با فرق و مذاهب مشهور اسلامي

پس از رسول خدا ـ ص ـ امت اسلامي چنانكه آن حضرت پيش بيني فرموده بودند، به فرقه هاي مختلفي تقسيم شده و شكاف عميقي ميان آنان پديد آمد. نويسندگان ملل و نحل از دهها و صدها فرقه و مذهب سخن گفته اند و امت اسلامي را بر اساس روايتي از پيامبر ـ ص ـ به هفتاد و سه فرقه تقسيم نموده اند. بعضي از اين فرقه ها كه در همان سده هاي اوليه تاريخ اسلام پديد آمدند دستمايه ها و زيربناي آنها، فكري، اعتقادي، و يا سياسي بوده است. اختلاف نظر در برداشتهاي متفكران و فقهاي اسلامي از قرآن، سنت و احاديث يكي از علل ايجاد فرق و مذاهب مختلف شده و گاهي نيز درگيري هاي سياسي و نيز مشاجرات فكري، كلامي و اعتقادي موجد آن بوده است. از ميان فرق پديد آمده، مهمترين آنها كه اكنون قريب به اتفاق مسلمانان پيرو آنها مي باشند، پنج مذهب اماميه، شافعي، مالكي، حنفي، حنبلي هستند كه به مذاهب خمسه معروف مي باشند. اينك بطور اجمال آنها را معرفي مي كنيم و سپس به


62


ساير فرق اسلامي كه نقش بسزايي در تغيير و تحولات سياسي و اعتقادي و سير تاريخي اسلام داشته اند اشاره خواهيم داشت:

 

1- شيعه اماميه; يكي از فرق و مذاهب اسلامي «شيعه اماميه» يا «شيعه جعفريه» است. شيعيان معتقدند بذر تشيع در اوايل بعثت و در واقعه «يوم الانذار» نهاده شد و رسول خدا ـ ص ـ از همان اوان، علي ـ ع ـ را كه در آن ميهماني به ايشان ايمان آورده بود جانشين خود قرار داد و فرمود: «يا علي أنت و شيعتك هم الفائزون.»

آنان پس از رحلت رسول خدا ـ ص ـ بر اساس «نص»، وبا استناد به حديث «يوم الانذار» و نيز «خطبه غدير خم» كه پيامبر ـ ص ـ در آن فرمود: «من كنت مولاه فهذا علي مولاه» علي بن ابيطالب ـ ع ـ را جانشين بلا فصل آن حضرت مي دانند. شيعيان; يعني پيروان او هنگامي كه خلافت را پس از رحلت پيامبر ـ ص ـ در كس ديگري ديدند، همراه پيشوايشان صبر و انتظار پيشه ساختند تا اين كه ايشان در سال 35 هجري به خلافت رسيد. از اين هنگام شيعه جان تازه اي يافت. سومين امام آنان يعني حسين ـ ع ـ فرزند فاطمه ـ س ـ در واقعه كربلا


63


به شهادت رسيد. فقه شيعه در دوران ششمين امام خود، جعفر بن محمد ـ ع ـ به اوج شكوفايي رسيد و مذهب جعفريه به عنوان يكي از مذاهب اصلي مطرح گرديد كه هم اكنون بخشي از جامعه اسلامي، پيرو آن هستند. آنان معتقد به امامت بلا فصل نُه تن از فرزندان فاطمه ـ س ـ از نسل حسين ـ ع ـ مي باشند كه در مجموع از دوازده امام كه اولين آنان داماد رسول خدا ـ ص ـ علي بن ابيطالب ـ ع ـ و آخرين آنان مهدي قائم هستند پيروي مي كنند. دوازدهمين امام آنان در سال 255 هجرت، غيبت فرموده و هرگاه خداوند متعال بخواهد براي نجات بشريت ظهور خواهد كرد، حتي اگر يك روز از عمر جهان باقي باشد. فقه شيعه بر اساس (كتاب) قرآن، سنت، اجماع، و عقل استوار است.

شيعه اماميه را «اثني عشريه» نيز خوانده اند; زيرا معتقد به امامت دوازده امام ياد شده هستند، كه از همان آغاز ايشان را در مقابل سبعيه يا هفت اماميان (اسماعيليان) اماميان اثني عشريه خواندند. آنان در صحت شمار ائمه خود كه دوازده تن هستند به آيات قرآني از قبيل: «... وَبَعَثْنَا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ


64


نَقِيباً ...»(1) «وَقَطَّعْنَاهُمُ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ أَسْبَاطاً أُمَماً ...»(2) و نيز روايات فراواني كه از رسول خدا ـ ص ـ بر جاي مانده و آن حضرت ائمه پس از خود را دوازده نفر مانند عدد نقباي بني اسرائيل دانسته اند، تمسك مي جويند. ادله اي كه آنان بر امامت خاندان عترت و طهارت ارائه مي كنند عبارت است از:

1 ـ وجوب عصمت در امام: زيرا اگر امام معصوم نباشد اطمينان به وي در ابلاغ احكام سلب مي شود، بعلاوه ممكن است در امامت و زعامت مسلمانان بر خلاف عدالت رفتار كند.

2 ـ نصب امام به واسطه رفع فتنه و اختلاف است و چنانچه امام را مردم تعيين كنند اين اختلاف شدت مي يابد.

3 ـ امامت خلافت از خدا و رسول است كه قهراً بايد توسط خدا و رسول او تعيين شود.

4 ـ سيره رسول اكرم ـ ص ـ در زمان حيات خود بر استخلاف و تعيين جانشين در موارد غيبت خود از مدينه بود، بنابر اين چگونه مي شود آن حضرت براي بعد از خود جانشين

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ مائده : 12

2 ـ اعراف : 160


65


تعيين نكند. در حقيقت آنان معتقد به «نص جليّ»; يعني تعيين آشكار هستند كه آن را رسول خدا ـ ص ـ در روز غدير خم انجام داده و علي ـ ع ـ را با عباراتي نظير: «من كنت مولاه فهذا علي مولاه و ...» به امامت امت تعيين فرموده اند. ايشان دلايل امامت علي ـ ع ـ را بنابر قرآن و سنت چنين بيان مي كنند:

1 ـ «إنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيُمونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ»(1) كه بر طبق گزارش مورخان و مفسران، علي ـ ع ـ در هنگام ركوع خويش به فقير كمك كرده و اين آيه در شأن ايشان نازل شده است.

2 ـ «اَلْيَوْمُ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي ...»(2)اين آيه در شأن حادثه غدير خم و تعيين علي ـ ع ـ به امامت پس از پيامبر ـ ص ـ به وسيله آن حضرت، نازل شده است.

3 ـ «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رَسَالَتَهُ ...»(3) اين آيه دستوري از جانب خداوند براي ابلاغ تعيين جانشيني علي ـ ع ـ در غدير خم بوده است.

4 ـ «فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ مائده : 55

2 ـ مائده : 3

3 ـ مائده : 67


66


وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسِكُمْ ...»(1) آيات مباهله نيز در شأن علي ـ ع ـ و همسر و فرزندانش نازل شده است كه همان اصحاب كساء باشند.

شيعيان علاوه بر آيات قرآني، به اقوال و گفته هاي رسول خدا ـ ص ـ نيز استناد مي جويند از جمله به حديث «يوم الدار» يا «يوم الانذار».

قال رسول الله ـ ص ـ :

1 ـ «يا علي أنت خليفتي من بعدي و انت وصيي و قاضي ديني»(2)

2 ـ «و سلموا عليه بامرة المؤمنين»

3 ـ «من كنت مولاه فهذا علي مولاه»(3)

4 ـ «و اقضاكم علي»

5 ـ «و تعلموا منه و لا تعلموه، اسمعوا له و اطيعوه»

6 ـ «انت مني بمنزلة هارون من موسي الاّ انه لا نبي بعدي» و...


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ آل عمران : 61

2 ـ اين حديث را احمد بن حنبل در المسند; مغازلي در المناقب و ساير محدثان اهل سنت نيز نقل كرده اند.

3 ـ حادثه غدير خم در بيشتر منابع اهل سنت و شيعه ذكر شده است.


67


شيعه اماميه يا اثني عشريه معتقد است كه به قدرت خداوند و لطف او، حضرت مهدي ـ عج ـ پس از بروز علائمي ظهور خواهد كرد، در حالي كه سن آن حضرت بين سي و چهل به نظر خواهد آمد. محل ظهور ايشان را مكه نوشته اند و در بين «ركن و مقام» مردم با آن حضرت بيعت مي كنند. او جهان را پر از عدل و داد كند، چنانكه از ظلم و جور پر شده باشد.

مجموعه احاديث اثني عشريه در چهار كتاب گردآوري شده و بنام كتب اربعه معروف است. اساس اين كتب اخباري است كه از ائمه رسيده و غالباً به امام محمد باقر و امام صادق ـ عليهماالسلام ـ منتهي مي شود. شاگردان آن دو امام چهارصد رساله در شرايع اسلام تأليف كردند كه در زمان غيبت مورد استفاده واقع مي شد كه به اصول أربعمائة معروف بود. مرحوم شيخ كليني توانست آن چهارصد رساله اصل را جمع كرده و پنج مجلد، يكي در اصول دين و سه در فروع دين و يكي در مواعظ تبويب كرده آن را «الكافي» ناميد. احاديث جمع آوري شده نزديك به 16199 حديث است. كه در سي و دو كتاب تدوين شده است. در قرن چهارم شيخ صدوق بر اساس همين رسائل چهارصدگانه، كتاب «من لا يحضره الفقيه»


68


را تأليف كرد. پس از وي محمد بن حسن طوسي دو كتاب «الاستبصار في ما اختلف من الاخبار» و «تهذيب الاحكام» را تأليف نمود. در فقه جعفري يا اثني عشري كه بنيانگذار آن امام صادق ـ ع ـ مي باشد قياس منع شده و به جاي آن از عقل بهره برداري مي شود. در بيشتر فروع فقه، مذهب شيعه اماميه، غالباً با يكي از مذاهب اربعه اهل سنت موافق است و اهل سنت آنرا پنجمين مذهب اسلامي دانسته اند. شيعه در اعمال مذهبي تفاوتي با اهل سنت جز در بعضي موارد ندارد; از جمله اذان، متعه، مجاز ندانستن خواندن سوره هاي سجده دار در نماز، حرام بودن فقاع همانند حرمت مشروب، گفتن پنج تكبير در نماز ميت، ولي در اصول دين دو اصل عدل و امامت را بر اصول اهل سنت مي افزايد زيرا عدل را صفت ذاتي خداوند و امامت را اصل اساسي در اعتقاد خويش مي داند.

 

2- مذهب شافعي; بنيانگذار آن محمد بن ادريس بن عباس بن عثمان بن شافع هاشمي قرشي مطّلبي، مكني به ابوعبدالله است. وي در سال 150 هجري برابر با 767 ميلادي در فلسطين به دنيا آمد. مدتي در مكه و مدينه نزد اساتيد فقه


69


تلمذ كرد و سپس عازم بغداد شده و در سال 195 هـ . ق. در آنجا از دنيا رفت. وي هنگام توقف در عراق با محمد بن حسن، شاگرد ابوحنيفه، آشنايي يافت و فقه را به روش عراقيان از وي آموخت و بدين ترتيب علم اهل حديث و اهل رأي هر دو در او جمع شد; آنگاه خود در اين دو طريقه تصرفاتي كرده و قواعدي بوجود آورد. روش فقهي وي چنين است: اصل در فتوا، كتاب، سنت، اجماع، آثار و قياس بر آنهاست و قياس هم جز با علم به كتاب الله و اطلاع از اقوال گذشتگان و اجماع مردم و اختلافات آنان ميسر نيست. مشهورترين كتاب وي در فقه «الاُم» در هفت مجلد مي باشد.

 

3- مذهب حنفيه; اين مذهب منسوب به نعمان بن ثابت بن زوطي ملقب به «ابوحنيفه» است كه در سال 80 هجري در كوفه بدنيا آمد و به سال 150 هجري در بغداد درگذشت. اصليت وي ايراني است. جدّش زوطي در كابل بود. وي در اوايل عمر خود سرگرم مباحثات كلامي بوده و با وجود حمايت و تأييدي كه بني عباس از وي مي كرده اند به علويان تمايل داشته، زيرا در درس ششمين امام شيعه، جعفر بن محمد ـ ع ـ


70


حاضر شده و از او تلمذ مي كرده است. ابوحنيفه در قبول احاديث سختگير بود; چنانكه از مجموع احاديث، بيش از 17 حديث را قبول نداشت و همين امر او را مجبور مي كرد كه به قياس و استحسان توجه كند.

 

4- فرقه حنبليه; بنيانگذار اين مذهب احمد بن محمد بن حنبل است كه در سال 164 هـ. در بغداد بدنيا آمده و به سال 241 هجري در همانجا از دنيا رفته است. احمد بن محمد بن حنبل توجه خاصي به جمع آوري احاديث داشت. مدتي همراه امام شافعي بود و از وي كسب علم مي كرد. وي اساس علم خود را بر كتاب، حديث و سنت قرار داده و هر فتوايي كه از صحابه نقل شده بود را مي پذيرفت و از قياس پرهيز مي كرد. او در فقه كتابي تصنيف نكرد ولي در حديث كتاب مشهور وي «المسند» مورد مراجعه فقهاي حنبلي است.

 

5- فرقه مالكيه; موجد آن مالك بن انس است كه در سال 97 هـ . ق. بدنيا آمد و در سال 179 هـ . ق. از دنيا رفت. مالك بن انس بر خلاف ابوحنيفه به احاديث و سنن و اطلاع و استناد


71


بر آنها رغبت كامل داشت و احكام خود را با توجه به آيات، احاديث و سنن رسول ـ ص ـ و صحابه و اجماع صادر مي نمود.

مالك بن انس مشهورترين كتابي كه در حديث جمع كرد «الموطأ» نام دارد. علاوه بر پنج فرقه مذهبي جهان اسلام كه از عمده ترين فرقه هاي اسلامي بوده و بسياري از مسلمانان جهان پيرو آنها مي باشند، چندين فرقه مذهبي و سياسي نيز از اهميت نسبي برخوردارند كه بدانها اشاره مي شود:

 

6- خوارج; يكي از فرقه هاي سياسي و تا حدودي اعتقادي است كه امروزه پيروان بسيار اندك و محدودي دارد. اين فرقه در سال 38 هجري پس از جنگ صفين كه ميان علي ابن ابيطالب ـ ع ـ و معاويه رخ داد بوجود آمد. بنيانگذاران آن در سپاه علي ـ ع ـ كه خليفه مسلمين بود عليه معاويه مي جنگيدند. پس از آن كه فرزند ابوسفيان قرآنها را بر نيزه كرد آنان تقاضاي صلح كردند و علي ـ ع ـ را مجبور به پذيرش آن نمودند. هنگامي كه نماينده خليفه، از نماينده معاويه فريب خورد و كار صلح به نفع معاويه خاتمه يافت، اين عده شعار «لا حكم الاّ لله» را سر داده و مي گفتند: علي ـ ع ـ حق نداشت به


72


صلح تن دهد و حكم تنها از جانب خداست، و لذا علي ـ ع ـ و معاويه هر دو را كافر دانستند. در سال بعد، آنان در جنگي بنام «نهروان» عليه خليفه اسلامي حضور يافته و علي ـ ع ـ بسياري از آنان را در اين جنگ به قتل رسانيد و سرانجام خود بوسيله يكي از آنان به شهادت رسيد.

خوارج خود را «شراة» به معني فروشندگان مي خواندند و اين عنوان را از آنرو اختيار كردند كه جان خويش را براي پاداش اخروي فدا مي كردند. خوارج، علي ـ ع ـ ، عثمان، معاويه و حكمين را كافر مي دانستند. آنان مي گفتند كه خليفه و جانشين پيامبر ـ ص ـ لازم نيست كه از عرب و از قريش باشد وخلافت غير عرب حتي موالي را هم جايز مي دانستند به شرط آنكه او شخطي با تقوا و شمشير زن و عادل باشد. بعضي از فرق ايشان در خلافت فرقي بين جنس زن و مرد نمي گذاشتند و امامت زنان را نيز جايز مي دانستند. خوارج مرتكبين گناهان كبيره را كافر مي شمردند و ريختن خونشان را مباح مي دانستند و نكاح با زنان و دختران و فرقه هايي كه از ايشان تبري مي جستند را بعضي از فرق منشعب از آنان جايز و خروج با امامان خود را بر ضد كافران و منافقان واجب مي دانند. خوارج دشمنان


73


آشتي ناپذير بني اميه و شيعه بودند. فرق منشعب از آنان عبارتند از: ازارقه، نجدات، بهيسيه، عجارده، اباضيه، صفريه، شبيبيه.

خوارج در قرن دوم و سوم هجري از شبه جزيره و عراق به سوي ايران آمده و در سيستان و بلوچستان عَلَم طغيان برافراشتند. در جنگهاي متمادي كه در طول تاريخ عليه سپاهيان خلفا و امراي مختلف داشته، بسياري از آنان از بين رفته اند و اكنون در بخشي از مناطق شمالي آفريقا پيروان محدودي از خوارج زندگي مي كنند.

 

7- زيديه; يكي از فرق معروف هستند كه بر خلاف شيعه اماميه از امامت محمد بن علي ـ ع ـ امام پنجم شيعه ملقب به «باقر» سر برتافته و امامت زيد بن علي برادر ناتني ايشان را كه از نسل فاطمه ـ س ـ نبود به امامت خود برگزيدند. زيد در سال 79 هجري بدنيا آمد و در سال 122 هجري به شهادت رسيد. زيديه از لحاظ اعتقادي به مذهب معتزله گرايش داشتند. در سال 120 هجري پس از آن كه چهل هزار تن از مردم كوفه با زيد بيعت كردند، عليه حكام اموي دست به قيام زد و سرانجام


74


به شهادت رسيد. سر وي را بريده، پيكرش را سوزانيدند و خاكسترش را به رود فرات ريختند. زيديه (از لحاظ اعتقادي) گويند اگر امامي بخواهد خود را به مردم معرفي كند و بشناساند، بايد با قيام به شمشير احقاق حق نمايد. زيديه در يك نكته اساسي با شيعه اختلاف داشتند و آن منصوب شدن امام از سوي امام قبل مي باشد كه به طريق نص از امام قبل تا پيامبر ـ ص ـ و او از سوي خداوند به اين مقام انتخاب مي شود. شيعه اماميه معتقد است كه اين امامت در نسل فاطمه ـ س ـ قرار دارد و امامت محمد باقر ـ ع ـ از سوي امام قبلي يعني علي بن الحسين ـ ع ـ تأكيد شده بود. هر چند امام باقر و امام صادق ـ عليهماالسلام ـ زيد را يكي از پارسايان و فداكاران روزگار مي دانستند و حتي با شنيدن خبر شهادت وي بسيار متأثر شدند ولي ادعاي امامت او را نمي پذيرفتند و بويژه در اين امر كه او امامت مفضول يعني خليفه اول و دوم را بر امامت فاضل يعني علي ـ ع ـ كه بر اساس نص رسول خدا ـ ص ـ به جانشيني در غدير خم معرفي شده بود، ترجيح داده و پذيرفته بود اختلاف كلي داشتند و لذا شيعيان اماميه از اين روي در قيام وي سهيم نشدند.


| شناسه مطلب: 76464