بخش 1

مقدمه معاونت آموزش و تحقیقات پیشگفتار


11


بسم الله الرحمن الرحيم

« مراتب معنوي حج كه سرمايه حيات جاودانه است و انسان را به افق توحيد و تنزيه نزديك مي نمايد ، حاصل نخواهد شد مگر آنكه دستورات عبادي حج به طور صحيح و شايسته مو به مو عمل شود » . حضرت امام خميني قدس سرّه حجّ نمايشي پرشكوه ، از اوج رهايي انسان موحّد ازهمه چيز جز او ، و عرصه پيكاري فرا راه توسن نفس ، و جلوه بي مانندي از عشق و ايثار ، و آگاهي و مسئوليت ، در گستره حيات فردي و اجتماعي است . پس حجّ تبلور تمام عيار حقايق و ارزشهاي مكتب اسلام است . مؤمنان گرچه با اين عبادت الهي ، آشنايي ديرينه دارند ، و هر سال با حضور شورانگيز از سراسر عالم ، زنگار دل ، با زلال زمزم توحيد مي زدايند ، و با حضرت دوست تجديد ميثاق مي كنند ، و


12


گرچه ميراث ادب و فرهنگ ما ، مشحون از آموزه هاي حياتبخش حجّ است ، امّا هنوز ابعاد بي شماري از اين فريضه مهمّ ، ناشناخته و مهجور مانده است . پيروزي انقلاب اسلامي ، در پرتو انديشه هاي تابناك امام خميني ـ رضوان الله تعالي عليه ـ حجّ را نيز همچون ساير معارف و احكام اسلامي ، در جايگاه واقعي خويش نشاند ، و سيماي راستين و محتواي غني آن را نماياند . امّا هنوز راهي دراز در پيش است ، تا فلسفه و ابعاد و آثار و بركات حجّ ، شناخته و شناسانده شود ، و مؤمن حجّ گزار با آگاهي و شعور ديني ، بر آن مواقف كريمه ، و مشاعر عظيمه ، كه محلّ هبوط ملائكة الله ، و توقّف انبيا و اوليا بود ، گام بگذارد . در راستاي تحقق اين هدف بزرگ ، بعثه مقام معظّم رهبري با الهام از انديشه هاي والا و ماندگار امام راحل ، احياگر حجّ ابراهيمي ـ قدّس سرّه الشّريف ـ و بهره گيري از رهنمودهاي ارزشمند رهـبـر عـزيـز انـقـلاب اسـلامي حـضـرت آية الله خامنه اي ـ مدّظلّه العالي ـ با تأسيس معاونت آموزش و تحقيقات ، تلاش مي كند فصل جديدي فراراه انديشمندان مسلمان ، و علاقمندان به فرهنگ حجّ ، و زائران و راهيان حرمين شريفين بگشايد . از اين رو در عرصه تحقيق و تأليف و ترجمه ، آثار گوناگون پيرامون حقايق و معارف حجّ ، آشنايي با اماكن مقدسه ، تاريخ و سرگذشت شخصيتهاي بزرگ اسلام ، بررسي رويدادها و


13


عرضه خاطرات و بويژه آموزش مسائل و آداب حجّ تلاش هايي را آغاز كرده است . آنچه اينك پيش روي خواننده قرار دارد برگ سبزي است از اين دفتر . بي گمان راهنمايي و همراهي انديشوران ، از نارسائي ها خواهد كاست ، و در اين راه معاونت آموزش و تحقيقات بعثه مقام معظّم رهبري ، از همكاري همه علاقمندان استقبال كرده ، و دست آنان را به گرمي مي فشارد . و من الله التوفيق و عليه التكلانمعـاونت آموزش و تحقيقاتبـعثه مــقام مـعظــم رهـبـري


15


بسم الله الرحمن الرحيم و ايّاه نستعين

پيشگفتار

كتاب حاضر گردآمده از دو مقالت و نوشتار و چند مقال و گفتار است كه در دهه 1370 ـ 1360 بمناسبت هاي گوناگون در ايران و حجاز ايراد و ارائه شد و دو مقاله آن ( 1 ـ نظام حج در اسلام 2 ـ قداست و امنيت حرم ) قبلاً به طبع رسيد و اگر پاره اي تكرار در اين مجموعه بنظر مي رسد در اثر فصل ممتدّ بين زمان بَيان و تنظيم اثر بَنان است . گرچه مقداري از اسرار حج و سيره حاجيان عارف و معتمران معروف به پيروي از پيامبران صالح و اولياي فالح كه در سالف و آنف حج نهاده اند و اسوه غابر و قادم بوده و هستند ، در ثناياي رساله اسرار حج كه به عربي نگارش يافت و به فارسي ترجمه و ويرايش شد ، آمد ليكن تذكر برخي ديگر از رموز زيارتِ اين بناي ديرپا و بيت پايدار و مهبط پيام پروردگار ، سودمند خواهد بود . 1 ـ آيه : « ولله علي الناس حج البيت من استطاع اليه سبيلاً و من كفر فان


16


الله غنيّ عن العالمين » 1 از جهات فراوان جريان حج را مورد تأييد قرار داد مـانند : بيان وجوب آن با « جمله اسميه » ، « تقديم خبر بر مبتدا » ، ذكر حرف « لام » كه نشانه اختصاص حق خداست ، « ذكر عموم مردم اولاً و خصوص توانمندان راه ثانياً » ، « تعبير از تارك حج به كافر در مقام عمل نه در مرحله اعتقاد » ، « بي نيازي خداوند از تمام جهانيان نه فقط از خصوص تاركان حج » و . . . 2 ـ آيه : « ليشهدوا منافع لهم و يذكروا اسم الله في ايام معلومات علي ما رزقهم من بهيمة الانعام » 2 گذشته از شمول سود صوري و منفعت معنوي امّت اسلامي ، ياد حق را هدف دانسته و مهم تر آنكه به جاي نام قرباني ياد خدا را ذكر فرمود تا روشن شود كه هدف از « تضحيه » همانا « تسميه خداست » نه صرف نَحْر و ذبْح يعني به جاي اين كه بفرمايد : قرباني كنند فرمود : خدا را به ياد آورند كه آنها را از دام هاي حلال مانند گوسفند روزي داد ، بطوري كه هم اصل قرباني به نام حق آغاز گردد و هم تمام نعمت هاي دامي در تمام مدت زندگي براي همه انسان ها به عنوان ياد خدا مطرح شود و منظور از « ايام معلومات » همان زمان حج بويژه دهه ذي حجة است كه جزء شهر حرام به شمار مي آيد و ماههاي حرام چهارند كه سه ماه آن سَرْد و متصل ( ذي قعده ، ذي حجه ، محرم ) و يك ماه آن فرد و منفصل ( رجب ) است . 3 ـ آيه : « فيه آيات بيّنات مقام ابراهيم و مَن دَخَلَه كان آمنا » 3 براي مقام حضرت ابراهيم كه جايگاه آن حضرت هنگام معماري كعبه بود ، خصوصيتي قائل است لذا از باب « ذكر خاص بعد از عام » ، جريان آن را جداگانه بعد از ياد نشانه هاي ديگر به عنوان عام نام مي برد زيرا اثر دو پاي


17


مبارك آن حضرت در سنگ صَلْد و سخت بجا مانده و همان قسمت مخصوص صخره جامد كه جاي قدم مبارك بود فرو رفت نه بيش از آن بطوري كه هم اكنون اثر بياد ماندني آن كاملاً مشهود است و در چهره نوار فلزي كه بر لبه آن نصب است جمله نوراني : « و لا يَؤده حفظهما و هو العليّ العظيم » 4 ، با حسن انتخاب مسؤولان حرم حك شده است و راقم سطور آن را ديده و عدّه را نيز ارائه نمود .

4 ـ كعبه در زمين ، محاذي بيت معمور آسمان مي باشد كه آن بيت برابر عرش خداست و فرشته خاصي مأمور بناي بيت معمور شد تا فرشتگاني كه مقام انسانيت را به خلاف نشناخته اند و تسبيح و تقديس خويش را سند شايستگي خود براي خليفة اللّهي ياد نموده اند و با تنبيه خداوند به اوج مقام انسان كامل آگاه شده و بر پيشنهاد خويش رقم ندامت كشيده و بر استفهام خود قلم پشيماني زده اند ، بر گرد آن طواف كنند و با اين عبادت نقص كار خود را ترميم نمايند . ساختار ساختمان كعبه نيز به منظور طواف گرد آن جهت ترميم تمام قصورها و جبران همه تقصيرها مخصوصاً غفلت از مقام انسانيت و سهو و نسيان يا عصيان در پيشگاه خليفة اللّهي انسان مي باشد لذا بهترين تنبّه براي طائفان غافل و حاجيان ذاهل همانا تدارك جهل و جبران غفلت در باره خودشناسي و معرفت مقام شامخ انسان كامل و خليفه عصر حضرت بقية الله ـ ارواح من سواه فداه ـ مي باشد تا چون فرشتگان طواف مقبول و سعي مشكور داشته باشند .

5 ـ زرارة بن اَعْين از حضرت امام صادق ـ ع ـ پرسيد : من چهل سال است كه در باره حج مسائلي را از شما مي پرسم و شما فتوا مي دهيد ؟ !


18


امام ششم فرمود : جريان حج دوهزار سال قبل از آفرينش آدم هم مطرح بود و تو مي خواهي مسائل آن در ظرف چهل سال بپايان برسد ؟ ! بحث هايي كه پيرامون دوهزار سال قابل طرح است و نيز مباحثي كه راجع به آدم هاي قبل از آدم و زندگي انسان هايي كه نسل آنان منقرض شد ، خارج از حوزه اين پيشگفتار كوتاه است ، فقط به جريان چهل سال پرسش و پاسخ اشاره مي شود :

حضرت امام صادق ـ ع ـ سنه 83 هجري بدنيا آمد و در سال 114 به امامت رسيد و در سنه 148 رحلت فرمود و عمر مبارك آن حضرت 65 سال بود و دوران پر افتخار امامت آن حضرت 34 سال5 بنابراين منظور زراره از « چهل سال » يا اعم از دوران امامت و قبل از آنست ؛ زيرا وجود مبارك آن حضرت قبل از امامت هم عالم به احكام دين بوده و در تحت زعامت حضرت امام باقر ـ ع ـ آگاه به مسائل بوده است و يا خصوص دوران 34 ساله امامت آن حضرت بوده و تعبير به چهل سال براي متعارف بودن آن كه كسر دهه ها را عرفاً محسوب نمي داند و رقم تقريبي آن را ياد مي نمايد .

6 ـ تفكر اسرائيلي همراه با رسوب تعصّب در صدر اسلام توسط افـرادي چـون كعب الاحبار مانند سمّ واگير منتشر مي شد و عترت طاهرين ـ عليهم السلام ـ كه همتاي قرآن كريمند در كمال صلابت به طرد و قدح و ابطال آن همت مي گماردند .

زراره مي گويد : من در كنار امام باقر ـ ع ـ در برابر كعبه نشسته بودم ، آن حضرت فرمود : نگاه به كعبه عبادت است ، عاصم بن عمر به آن حضرت ـ ع ـ گفت : كعب الاحبار مي گفت : كعبه هر بامداد براي


19


بيت المقدس سجده مي كند ـ امام باقر ـ ع ـ به او فرمود : تو در باره گفته كعب چه مي گويي ، عاصم گفت : كعب درست گفت ، امام باقر ـ ع ـ به او فرمود : تو دروغ گفتي و كعب الاحبار هم با تو دروغ گفت . زراره مي گويد : آن حضرت غضبناك شد ومن هرگز نديده بودم كه امام باقرـ ع ـ غير از عاصم بن عمر كسي را اين چنين تكذيب كرده باشد ، آنگاه فرمود : خداوند هيچ سرزميني را محبوب تر از كعبه خلق نكرد ، سپس با دست اشاره به كعبه نمود و فرمود : و لا اكرم علي الله منها . . . ـ و نه گرامي تر از كعبه نزد خداوند . 6

7 ـ گر چه نگاه به كعبه محمود و نظر به آن ممدوح و ناظر به آن مُثاب و مأجور7 است ليكن همان طوري كه كلمه توحيد به شرط ولايت حصن اَمْن و دِژ نجات است نگاه عارفانه به كعبه ، هماهنگ با ولايت نيز مايه غفران گناه و پايه نيل به جاه و رهايي از اندوه دنيا و آخرت است چنانكه امام صادق ـ ع ـ فرمود : « مَن نَظَر الي الكعبة بمعرفة فَعَرَف حَقَّنا و حُرْمَتَنا مثل الذي عرف من حقّها و حرمتها غفرالله ذنوبه و كفاه همّ الدنيا والاخرة » 8 از اين رهگذر معناي حديثي كه در باره محبوبيت سرزمين مكه و تمام آنچه در فضاي آن است اعم از : خاك ، سنگ ، درخت ، كوه و آب9 روشن خواهد شد يعني منطقه حرم كه ادراك حق و حرمت آن آميخته به عرفان حق ولايت و امتثال آثار وَلا است ، محبوب ترين چيزها خواهد بود و هيچ چيزي همتاي محبوبيت آن نيست زيرا قرآن همتاي ثَقَل اصغر خود ، همراه ولايت ، محبوب و معروف محبان عارف ثَقَلين است و سرزمين وحي مايه شكوفايي اين احترام آميخته با امتثال و اين معرفت هماهنگ با عمل بوده و از اين جهت محبوت ترين سرزمين ها


20


خواهد بود ، و شاهد اصل بحث ، عدم قبول عبادت منكرين ولايت است .

8 ـ محدوده حَرَم به پاس حرمت كعبه از احترام ويژه برخوردار است كه آثار آن در بسياري از احكام فقهي ظهور دارد .

سماعة بن مهران از امام صادق ـ ع ـ پرسيد ، مردي به من بدهكار بود و مدّتي غايب شد بعداً وي را در حال طوافِ دور كعبه ديدم آيا مال خود را از او بخواهم ؟ امام ششم ـ ع ـ فرمود : نه ، بر او سلام نكن ، و او را نترسان تا از حرم بيرون آيد . بحث در باره حرام بودنِ مطالبه دَيْن از بدهكارِ « پناهنده به حرم » نيست . چنانكه از درس مرحوم شهيد نقل شد ، زيرا در حديث مزبور قيد « التجاء به حرم » اخذ نشده ، بلكه اطلاق آن شامل « غير حال پناهندگي » هم مي شود و اگر تقييدي باشد بايد آن را از دليل ديگر استظهار كرد .

9 ـ گر چه حوادث سهمگين سيل و مانند آن ، چند بار به محدوده كعبه آسيب رساند ، ليكن آيات الهي آن ، مانند حجرالأسود ، مقام ابراهيم و . . . هرگز از بين نرفت و هر بار با معجزه اي همچنان از گزند سوانح ناگوار مصون مـانده اند .

زراره از امام باقر ـ ع ـ پرسيد : آيا شما حضرت حسين بن علي ـ ع ـ را ادراك كرده اي ؟ فرمود : آري ، بياد دارم كه در خدمت آن حضرت در مسجد كنار كعبه بودم و مردم در باره مقام ابراهيم ـ ع ـ سخن هاي گوناگون داشتند . بعضي مي گفتند : مقام را سيل برد و برخي مي گفتند : مقام در جاي خود باقي است . امام حسين ـ ع ـ به من فرمود : مردم چه كرده اند ؟ گفتم : مي ترسند سيل مقام را ببرد ، فرمود : ندا كن ، خداوند مقام را آيت و علامت قرار داد هرگز آن را نمي برد ، آرام باشيد ( مردم آرام


21


شدند ) 10 . البته سيل مزبور غير از سيل سنه 17 هجري است كه به سيل اُمّ نِهْشَل معروف است و در عصر عُمَر رخ داد زيرا در آن زمان وجود مبارك امام حسين ـ ع ـ كه در سال سوم هجري بدنيا آمد بيش از چهارده سال نداشت و حضرت سجاد ـ ع ـ هنوز بدنيا نيامده بود ، چه رسد به امام باقر ـ ع ـ .

به هر تقدير ظهور اعجاز الهي در رخدادهاي خطرخيز ، ضامن صيانت آيـات بيّنه حرم بـوده و هست و سن شريف امام باقر ـ ع ـ طبق نقل صدوق ـ ره ـ در من لايحضره الفقيه در واقعه كربلا چهار سال بود11 .

بناي كعبه در ادوار تاريخ از ارتفاع 9 ذراع ( 5/4 متر ) به 18 ذراع ( 9 متر ) رسيده و در اين حال مسقّف شد سپس در واقعه حجاج و ابن زبير به 27 ذراع ( 5/13 متر ) بالغ شد12 تا به ارتفاع كنوني رسيده است . ليكن پايه هاي معنوي آن چنانكه از امام صادق ـ ع ـ رسيده است به هفتمين طبقه زمين ( نهايت آن ) و ارتفاع حقيقي آن به هفتمين طبقه سپهر ( نهايت آن ) خواهد بود13 .

10 ـ هر مؤثّري در اثر خاص خويش تجلي دارد و هر اثري واجد مزاياي ويژه مؤثّر خود خواهد بود و آنچه در باره كلام متكلم آمده است كه : « المَرء مخبوءٌ تحت لسانه » ، و يا در باره كتاب كاتب آمده است كه : « كتاب المرء معيار عقله . . . » 14 و يا در باره فرستاده مرسِل آمده است كه : « رسُولك ميزان نُبْلِك . . . » 15 همه اينها به عنوان تمثيل است نه تعيين و روح جامع همه آنها همانست كه اثر جلوه مؤثر است و مؤثر در اثر خـويـش نهـفته است . از اين رهـگذر مي توان همه آثار خليل ـ ع ـ و ذبيح ـ ع ـ را در مهندسي و معماري و بنّايي كعبه جستجو نمود و هر


22


وصف ممتازي كه در قرآن كريم يا زبان عترت طاهرين ـ عليهم السلام ـ پيرامون شخصيت برجسته اين دو پيام آور بزرگ وحي الهي آمده باشد ، براي ترسيم خطوط چهره معنوي كعبه سند گويايي است . مثلاً اگر در باره حضرت ابراهيم ـ ع ـ آمده است كه آن حضرت يهودي يا نصراني نبوده بلكه حنيف ، ميانه رو ، مسلم و منقاد محض و از گزند هرگونه شرك معصوم بوده است ، مي توان اوصاف اعتدال و توحيد و انقياد را هندسه كعبه دانست و همچنين هر كس به حضرت ابراهيم نزديكتر و سزاوارتر بود به پاسداري از كعبه و معماري صوري و معنوي آن اولي خواهد بود و آن گروه غير از پيروان راستين عصر آن حضرت همانا پيامبر گرامي اسلام ـ ص ـ و مؤمنان نابند كه نه گرايش به يهوديت داشته و نه ميل به ترسايي و نه منحرف از اعتدال عقيده و خلق و عمل و نه مبتلا به شرك اعتقادي ، اخلاقي و عملي مي باشند .

11 ـ حرمت كعبه آنچنان مايه حرمت حَرَم شد كه فقها سكونت در حرم را پروا مي داشتند ! زيرا هر گونه گناهي در آن ، حتي زدن خدمتگزار را احتمال الحاد مي دانند و در نتيجه خطر تعذيب الهي را پيش بيني مي كردند و بر اساس : « و مَن يُرد فيه بالحاد بظلم نذقه من عذاب اليم » 16 به استناد تفسيري كه تطبيق گونه از امام صادق ـ ع ـ رسيده است ، اقامت در مكه را كراهت داشتند17 ، و اين نه به معناي كراهت زندگي در آن مكان مقدس ، بلكه به معناي هراس از رعايت نكردن حقوق آن حَرَم والاي الهي است ، گر چه در بعضي از نصوص ديني اقامت يك سال را روا ندانسته و تحول و انتقال از آن پيشنهاد شده و دليل آن طبق بعضي از نصوص ديگر چنين آمد كه اقامت در مكه مايه قساوت دل مي شود18 .


23


سرّش ظاهراً اين است كه حقوق عظيم آن محدوده رعايت نمي شود و رفته رفته پايه سست عهدي و دل مردگي چيده خواهد شد ؛ البته زائر مجاور كه رعايت حقوق حرم فراموشش نشود از فيض عظيمي برخوردار مي گردد زيرا اقامه در حرم بهتر از خروج از آنست19 .

12 ـ خضوع در ساحت قدس كعبه اقتضا دارد كه نه تنها از لحاظ سيرت كسي برتر از آن نباشد ، چنانكه نيست ، بلكه از لحاظ صورت نيز برتر از آن بنا نكند تا در آن بناي مرتفع قرار گيرد و كعبه زيربناي وي واقع گردد ؛ چنانكه از حضرت امام باقر ـ ع ـ رسيده است : « . . . لأينبغي لاحد ان يرفع بناءً فوق الكعبه » 20 .

براي جاي جاي حرم و نيز مناسك حج و عمره اسرار و رموزي است كه جز براي زائران خاص ، كه صاحب خانه را در مجالي گوناگون مشاهده مي نمايند مكشوف نخواهد بود . به اميد ديدار رب البيت و شهود آيات آفاقي و انفسي آن و امتثال حج ابراهيمي و اعتمار ناب حسيني ـ ع ـ تفصيل بحث به مجال ديگر موكول مي شود .

و الحمــدلله رب العـالـمين

جوادي آملي ـ 5/9/1371


24


پانوشتها :

1 ـ آل عمران : 97 .

2 ـ حج ، آيه : 28 .

3 ـ آل عمران : 97 .

4 ـ بقره : 225 .

5 ـ كافي ، ج 4 ، ص 188 ـ 187 ، باب بدء البيت .

6 ـ كافي ، باب مولد امام باقر ـ ع ـ و امام صادق ـ ع ـ .

7 ـ كافي ، باب فضل النظر الي الكعبة ، ج 4 ، ص 239 .

8 و 9 ـ همان مصدر .

10 ـ كافي ، كتاب حج ، باب من رأي عزيمه في الحرم .

11 و 12 و 13 ـ وافي ط جديد ، ج 8 ، ص 65 ـ62 .

14 و 15 ـ غرر و درر ( 4 و3 ) ، آل عمران : 67 ـ 68 .

16 ـ حج : 25 .

17 ـ وافي ط جديد ، ج 8 ، ص 86 .

18 ـ وافي ، ج 8 ، ص 89 .

19 ـ همان مصدر ، ص 44 .

20 ـ همان مصدر ، ص 89 .


| شناسه مطلب: 76466