بخش 10

آداب تشرّف به محضر پیامبر ـ ص ـ و ائمه ـ ع ـ غذا چگونه غذایی است ؟ طعام معنوی پیامبر گرامی ـ ص ـ ضیافت پیامبر شب زنده داری است تکریم خداوند از پیامبر و مؤمنان فرازهای نورانی زیارت جامعه اربعین خودسازی قرآن و حرمین در اسارت نامحرمان


225


گونه نا امني و اغتشاش از طرف زائران و برائت جويان مشاهده نمي شد . و در پايان مراسم نيز مردم در نماز جماعت مدينه يا مكه شركت مي كردند و همانند ديگران فريضه الهي خود را به جماعت برگزار مي كردند ، ليكن بعد از ظهر جمعه ششم ذي الحجه 1407 ، در حالي كه راهپيمايي برائت از مشركين در مكه در حال برگزاري بود و پيشاپيش راهپيمايان ، زنان و سالمندان و معلولين جنگ تحميلي حركت مي كردند مأموران آل سعود به دستور مستقيم سلطان طاغي حجاز كه خود را خادم الحرمين مي نامد ، و به فرمان قطعي آمريكا ، بيرحمانه زائران غريب و بي پناه را سركوب كردند ، بطوري كه صدها نفر زن و مرد مسلمان كشته ، و صدها نفر ديگر زخمي و مجروح و خفه شدند . اين كشتار ددمنشانه با سلاح گرم و سرد و گازهاي اشك آور و خفه كننده انجام شد و صفير مسلسل آل سعود در فضاي حرم امن الهي پيچيد و در ماه حرام و در بلد امين ، زائران مُحْرِم را به جرم تبري از مشركان اين چنين به خاك و خون كشيدند و از تحويل اجساد و جنازه ها تا مدتهاي مديد خودداري كردند . غير از اينها ، جنايتهاي رواني و غير رواني ديگري را هم مرتكب شدند كه نه قلم ياراي شرح آن را دارد و نه بيان .

هان اي مسلمانان عالم ، تنها فلسطين در قبضه اسرائيل يا لبنان و ديگر كشورهاي اسلامي در زير چكمه آمريكا نيست ، بلكه حرمين زير سلطه سعودي هاي آمريكايي است .

هان اي رادمردان اسلامي ، بكوشيد قبلتين را از سلطه آمريكا آزاد كنيد .

هان اي مجاهدان ايثارگر ، آل سعود كسي است كه : « اذا قيل له اتّق الله ، اخذته العزّة بالأثم » 100 لذا اهل استدلال و موعظت


226


نيست . و اگر محور اصيل وحدت اسلامي يعني كعبه در چنگال رژيم تفرقه افكني باشد كه حلقوم مسلماناني را كه مي گفتند : يا ايّهاالمسلمون اتّحدوا اتّحدوا با گلوله دريد ، هرگز راه براي حصول اتحاد نيست .

هان اي دلباختگان اسلامي ، خطر دشمن را از زبان خدا بشنويد كه فرمود :

« لايزال يقاتلونكم حتي يردوكم عن دينكم ان استطاعوا . . . » 101 .

يعني همواره سعي مي كنند و اينقدر با شما مي جنگند كه شما را از اسلام مرتد و خارج نمايند .

« . . . ولا تزال تطلع علي خائنة منهم الاّ قليلاً منهم . . . » .

همواره تو اي پيامبر بر خيانت و دسيسه و سياستهاي خائنانه اسرائيليان آگاه مي شوي . بنابراين دشمني و عداوت او مشخص است . بايد بكوشيم كه مراكز اصيل اسلامي را در پرتو وحدت از لوث آنها پاك سازيم .

به اميد پيروزي اسلام بر كفر جهاني

پـانوشتها :

1 ـ الصافات : 164 .

2 ـ طه : 64 .

3 ـ اعلي : 14 .

4 ـ ص : 71 .

5 ـ حجر : 29 .

6 ـ سجده : 9 .

7 ـ اعراف : 43 .

8 ـ حشر : 10 .

9 ـ صافات : 99 .

10 ـ حجر : 40 .

11 ـ صافات : 7 .

12 ـ ليل : 10 .


227


13 ـ اسراء : 20 .

14 ـ اسراء : 20 .

15 ـ حجرات : 13 .

16 ـ روم : 22 .

17 ـ روم : 30 .

18 ـ انفال : 63 .

19 ـ مائده : 64 .

20 ـ مائده : 14 .

21 ـ مائده : 91 .

22 ـ رعد : 28 .

23 ـ طه : 124 .

24 ـ آل عمران : 103 .

25 ـ بقره : 208 .

26 ـ آل عمران : 106ـ 105 .

27 ـ بقره : 213 .

28 ـ آل عمران : 19 .

29 ـ شوري : 14 .

30 ـ جاثيه : 17 .

31 ـ فاطر : 43 .

32 ـ بقره : 185 .

33 ـ انعام : 19 .

34 ـ زمر : 27 .

35 ـ زمر : 41 .

36 ـ انعام : 90 .

37 ـ مدثر : 31 .

38 ـ فرقان : 1 .

39 ـ احزاب : 40 .

40 ـ انبيا : 107 .

41 ـ سبأ : 28 .

42 ـ نساء : 170 .

43 ـ اعراف : 158 .

44 ـ اعراف : 199 .

45 ـ اسراء : 79 .

46 ـ قلم : 4 .

47 ـ احزاب : 21 .

48 ـ حشر : 7 .

49 ـ اعراف : 157 .

50 ـ احزاب : 6 .

51 ـ توبه : 120 .

52 ـ نور : 62 .

53 ـ حج : 28 .

54 ـ بقره : 115 .

55 ـ بقره : 144 .

56 ـ آل عمران : 96 .

57 ـ مائده : 97 .

58 ـ بقره : 125 .

59 ـ حج : 26 .

60 ـ بقره : 127 .

61 ـ حج : 29 .

62 ـ حج : 23 .

63 ـ بقره : 125 .

64 ـ آل عمران : 97 .

65 ـ مائده : 2 .

66 و 67 ـ حج : 25 .


228


68 ـ ابراهيم : 37 .

69 ـ بقره : 126 .

70 ـ ابراهيم : 35 .

71 ـ تين : 3 .

72 ـ قريش : 3 .

73 ـ آل عمران : 97 .

74 ـ قصص : 57 .

75 ـ عنكبوت : 67 .

76 ـ حج : 27 .

77 ـ توبه : 2 .

78 ـ نمل : 91 .

79 ـ جن : 18 .

80 ـ حج : 40 .

81 ـ اعراف : 29 .

82 ـ اعراف : 31 .

83 ـ بقره : 114 .

84 ـ بقره : 187 .

85 ـ بقره : 150 .

86 ـ بقره : 191 .

87 ـ بقره : 194 .

88 ـ انفال : 34 .

89 ـ توبه : 28 .

90 ـ اسراء : 1 .

91 ـ توبه : 18ـ 17 .

92 ـ انفال : 60 .

93 ـ مائده : 54 .

94 ـ احزاب : 39 .

95 ـ توبه : 19 .

96 ـ نساء : 77 .

97 ـ آل عمران : 173 .

98 ـ انفال : 34 .

99 ـ بقره : 125 .

100 ـ بقره : 206 .

101 ـ بقره : 217 .


229


آداب تشرّف به محضر پيامبر ـ ص ـ و ائمه ـ ع ـ

« يا ايّها الّذين آمنوا لا تدخلوا بيوت النّبيّ الا أن يؤذن » 1 . اينك مطالبي پيرامـون حـرم رسـالت و ولايت ، مدينه منـوره ، شهر رســول اكرم ـ عليه آلاف التحية و الإكرام ـ كه « چه وقت » ، « چگونه » و « براي چه » به محضرش برويم ، و بعد از پايان موعد « چه وظيفه اي داريم » ، از قرآن كريم بيان مي كنيم .

خداوند تعالي در سوره مباركه احزاب فرموده است : بدون اجازه وارد خانه رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله وسلّم ـ نشويد . اگر به عنوان مهماني دعوت كردند وارد شويد . نبي خاتم انسان كامل است ، انسان كامل هرگز مرگ ندارد و همواره زنده و شاهد است . زائر در مدينه مهمان رسول اكرم ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ است و در كنار سفره رسالت ، غذا ميل مي كند « الي طعام غير ناظرين انيه » .

بدون دعوت ، حق ورود نداريد ، وقتي دعوت شديد ، زود وارد نشويد . منتظر پخته شدن غذا باشيد . وقتي غذا پخت و آماده شد برويد و


230


هرگاه غذا ميل كرديد پراكنده شويد ( فاذا طعمتم فانتشروا ) .

و نيز زماني كه در محضر حضرت نشسته ايد ، سخن دنيا طرح نكرده و با يكديگر مؤانسه نكنيد ، حرفي كه حكمت و معرفت در آن نيست نزنيد ، گفتار عادي را در محضر حضرت ترك كنيد ، مجلس پيغمبر ، مجلس علم و حكمت است ، مجلس اُنس و مجلس سرگرمي نيست . « ولا مستأنسين لحديث انّ ذلكم كان يؤذي النبي فيستحيي منكم و الله لا يستحيي من الحق » . 2

طـبق فـرمـايش قـرآن كـريـم ، فـقـط مؤمنين مي توانندبه مهماني پيامبر ـ ص ـ بروند ، غير مؤمن مجاز نيستند و چون خطاب به اهل ايمان است ( يا ايّها الّذين آمنوا . . . ) ، و مؤمنين هم بي دعوت مجاز نيستند . محور و منظور از « اذن » و « دعوت » پذيرايي است . كه رسول خدا شما را دعوت مي كند كه مهماني كند ، و شما مهمان او باشيد . « و لكن اذا دعيتم فَادخلوا » در مهماني شركت كنيد و غذاي رسول اكرم را بخوريد .

غذا چگونه غذايي است

به نقل مرحوم كليني ـ ره ـ امام ششم ـ سلام الله عليه ـ در ذيل آيه « فلينظر الانسان الي طعامه » 3 فرموده است كه : « علمه الذي يأخذه عمّن يأخذه » 4 علمي را كه فرامي گيريد ، توجه كنيد از چه كسي است ، گاهي طعام ، يك طعام ظاهري است و گاهي حقيقي و معنوي است كه غذاي روح مي باشد و جان را تغذيه مي كند . اگر طعام در اين آيه ، دو مصداق داشت ، طعام در آيه قبلي نيز دو مصداق دارد .

در جاي ديگر آمده است : « ما باران را نازل مي كنيم ، زمين را


231


مي شكافيم و با بذر افشاني غذا فراهم مي كنيم » . اگر منظور از طعام ، « طعام ظاهري » باشد ، مراد از آب ، باران و منظور از زمين و شيار و محصول آن ، وسائل محصولات كشاورزي خواهد بود . ولي اگر منظور از اين طعام ، « طعام معنوي » و مصداق معنويش باشد ، مراد از آب ، آب حيات و منظور از زمين زمينه حيات و زمينه دل خواهدبود .

پس « طعام » در قرآن كريم مصداقهاي گوناگون دارد : طعام جسم و طعام روح ، در طعام جسم ديگران با ما شريكند ، ( كُلُوا وارعوا انعامكم ) ، 5 ( متاعاً لكم و لأنعامكم ) . 6 ليكن طعامي كه مصداق معنوي است ما با فرشتگان در آن شريكيم ، اگر براي فرشته است ، ما در تغذيه آن طعام ، شريك فرشته هاييم . اگر معرفت و توحيد حق ، طعام معنوي است و فرشتگان از آن برخوردارند ، خردمندان وعلما همسايه فرشته اند . لذا در كريمه « شهد الله انّه لا اله الاّ هو والملائكة و اولوا العلم » 7 علما را با فرشتگان يكجا ياد مي كند ؛ يعني در غذاي معنوي انسانهاي وارسته سهيم فرشته هايند ، همان طوري كه در غذاهاي مادّي انسان با اَنعام شريك است .

بدين گونه به ما هشدار داده كه : در طعام بدن ، كساني كه پايين تر از شما هستند ، با شما شريكند ، ولي اگر عالِم شديد و عرفان پيدا كرديد ، شريك فرشتگان در معارفيد ، و اگر در جنگ شربت شهادت نوشيديد ، شريك فرشتگان در پروازيد .

ذيل آيه كريمه : « جاعل الملائكة رسلاً أولي أجنحة مثني و ثلاث و رباع . . . » 8 . چنين روايت شده كه : شهيد با فرشته همپرواز است ، جعفر طيّار با فرشتگان همپرواز است . و عباس بن علي ـ سلام الله عليهما ـ با فرشتگان


232


همپرواز است . گاه انسان دستش را در راه خدا مي دهد و با « اولي اجنحة مثني و ثلاث » همپرواز مي شود . گاهي تلاش و كوشش مي كند تا عارف و عالم شود ، در اين صورت با فرشتگان هم شهادت است .

طعام معنوي پيامبر گرامي ـ صلي الله عليه و آله ـ

وقتي ما مهمان رسول اكرميم ، در كنار سفره طعام معنوي آن حضرت نشسته ايم تا او ما را تغذيه نمايد ، ما را دعوت كرده تا عالم كند . بدون اذن وارد نشده ايم ، بدون دعوت هم شركت نكرده ايم . به خود وعده مي دهيم كه با دعوت پيامبر گرامي ـ ص ـ آمده ايم و امكان حضور بدني نصيب ما شده است ، و لذا خود را اميدوار مي كنيم كه پيام دعوت حضرت به ما رسيده است . اما اكنون كه آمده ايم بايد چه كنيم ؟ جز اين است كه بايد از طعام حضرت استفاده كنيم ؟ اگر كسي بخواهد از غذاي علمي حضرت استفاده كند ، شرطش چيست ؟ فرمود : شما كه مهمان پيغمبريد ، مبادا عمر خود را در مدينه با مؤانسه بگذرانيد ( مستأنسين لحديث ) مبادا زبان به سخن عادي باز كنيد و اوقات خود را به اُنس و مؤانسه هاي صوري بگذرانيد ، بايد اينجا سميع بود و بصير . بايد شنوا بودو بينا . اينجا آمده ايد حرف بشنويد يا حرف بزنيد ؟ اگر آمده ايد كه چيزي ياد بگيريد پس حرفي كه پيغمبر را مي رنجاند بر زبان نياوريد « و لا مستأنسين لحديث انّ ذلكم كان يؤذي النبي فيستحيي منكم » . 9

اگر شب ، در حرم را بستند يعني ديگر راهي براي زيارت نيست ؟ ! پشت ديوار حرم نمي توان زيارت جامعه را قرائت كرد ؟ ! اگر شب راه نيست نمي توان باريافت ؟ ! اگر يك ديوار و دو ديوار ، حاجب و مانع باشد


233


كه انسان نمي گويد : « من شهادت مي دهم كه تو مقام مرا مي بيني و سلام و كلامم را مي شنوي و جواب مي دهي » ، چيزي كه مانع از لذت مناجات است ؟ بدخوري و پرخوري است ، استيناس و مؤانسه است ، و مجلس انس داشتن در مسافرخانه ها و پرسه زدن در كوي و برزن است و . . .

خداوند فرمود : اگر مهمان رسول اكرميد ، مؤانسه نكنيد ، اين كار شما ، رسول اكرم را مي رنجاند . كساني كه پيغمبر را مي رنجانند از رحمت خاصّ به دورند . او از شما خجالت مي كشد ولي خدا استحيا ندارد . بالصّراحة مي گويد : اگر به محضر نبيّ اكرم آمده ايد ، حرفهاي عادي نزنيد ، وقت خود را به خنده كردن نگذرانيد ، به تعليم و تعلم مشغول باشيد . آن ساعتي كه مشغول تدريسيد مهمان رسول اكرميد ، آن لحظه اي كه سرگرم ارشاد و هدايتيد مهمان رسول اكرميد ، آنگاه كه مشغول ياد دادن احكاميد ، تغذيه معنوي مي كنيد .

همّت ما نبايد اين باشد كه در قيامت به جهنم نرويم و خدا ما را نسوزاند ، اين يك همت نازلي است . خداي سبحان در قيامت بسياري از انسانها را به جهنم نمي برد ، كودكان ، ديوانه ها و مستضعفين فطري را به جهنم نمي برد . جهنم نرفتن و نسوختن هنر نيست ، با فرشته ها همصحبت شدن هنر است ، انسان كاري كند كه فرشته ها به استقبالش بيايند هنر است . « سلام عليكم طبتم فادخلوها » 10 را از زبان فرشته ها شنيدن هنر است . ساده ترين كاري كه مي توان باانجام آن از موجب آزار پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ جلوگيري كرد ، آن است كه مواظب خوراك و گفتارمان باشيم . اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب ـ صلوات الله و سلامه عليه ـ فرمود : « لا تجتمع البطنة و الفطنة و الشهوة و الحكمة » 11 چند چيز با چند چيز جمع


234


نمي شود : « پرخوري » با « مصمم بودن » و « تبعيت از شهوت نفساني » با « حكيم بودن » .

مردي در محضر رسول اكرم ـ ص ـ آروغ زد حضرت فرمود : چرا به خودت اجازه مي دهي آنقدر بخوري كه اين چنين در حضور ديگران آروغ بزني ؟ تو انساني ، به همان اندازه كه برايت لازم است اكتفا كن . آنان كه هميشه سيرند ، در قيامت گرسنگي فراواني در پيش دارند .

ضيافت پيامبر شب زنده داري است

مهمان پيغمبر بودن با شكم پر ممكن نيست ، كسي اهل مؤانسه باشد شب را با ديگران به انس مي گذراند و ديگر فراغتي ندارد . « ان لَكَ في النهار سبحاً طويلاً » 12 او اجازه نمي دهد « اِنّ ناشئة الليل هي اشدّ وطأً و أقوم قيلاً » 13 نصيبش شود . كسي كه مهمان رسول اكرم است ، ممكن نيست از شب زنده داري محروم بماند ، زيرا پذيرايي پيامبر تهجّد است و به شب زنده داري دعوت مي كند . ضيافت رسول اكرم ، در اِحياي ليل است و با مؤانسه دوستان در شب ، سازگار نيست .

اگر خدا فرمود : شما مهمان رسول اكرميد ، غذاهاي رسالت را مشخص كرد ، خداوند به رسول اكرم ـ ص ـ فرمود : پنج نماز است كه ديگران با تو شريكند و تو با ديگران سهيمي . اما نماز ششم نماز خاص است : « أقم الصلاة لدلوك الشّمس الي غسق الليل » . 14 چهار نماز عبارتند از : ظهرين و مغربين ، يعني از دلوك شمس تا دل شب چهار نماز ، و قرآن الفجر كه پنجمين نماز است ، همه در خواندن اين پنج نماز شريكند ، امّا : « و من اللّيل فتهجّد به نافلة لك » از آنِ تو است « عسي ان يبعثك ربّك مقاماً


235


محموداً » 15 تو اين مقام و سفره را به ديگران خواهي داد و از آنها پذيرايي خواهي نمود ، زيرا آنان مهمان تو هستند . معلوم است كه اگر كسي مهمان پيغمبر شد از غذاي او استفاده مي كند و از خود سخني ندارد . وقتي غذا را ميل كرد به اقطار عالم پراكنده مي شود تا آن را منتقل كند ( فاذا طعمتم فانتشروا ) .

تكريم خداوند از پيامبر و مؤمنان

اگر اين گونه مهمان شديد ، خداوند و همه فرشته ها بر شما درود مي فرستند ، آري انسان عادي به جايي مي رسد كه خداي سبحان و ملائكه بر او درود و صلوات بفرستند .

اگـر در سـوره مبـاركه احـزاب صلوات خدا و فرشته ها بر رسول اكرم ـ عليه آلاف التّحية والأكرام ـ مطرح است ، صلوات خدا و فرشتگان بر شما نيز مطرح گرديده است . اگر در اين سوره فرمود : « انّ الله و ملائكته يصلّون علي النّبيّ » 16 در همينجا هم فرمود : « هوالّذي يُصلّي عليكم و ملائكته » 17 اين چه موجودي است كه مي تواند به جايي برسد كه خدا بر او صلوات بفرستد . كاري نكنيم افراد ساده اي كه در كاروان هستند به جايي برسند كه در قيامت ما به شفاعت آنها محتاج باشيم .

مرحوم بحر العلوم ـ رضوان الله تعالي عليه ـ مي گويد : مرحوم خواجه نصير الدّين طوسي هنگام گفتن درس ، وقتي نام سيّد مرتضي را برد گفت : « قال السيّد المرتضي صلوات الله عليه » ! آنگاه براي رفع اعجاب شاگردان فرمود : « فكيف لا يُصلي علي المرتضي ! ؟ » اگر خدا و ملائكه اش بر شما صلوات مي فرستند ، اين محصول مهماني رسول اكرم است ، خدا


236


مي خواهد شما را نوراني كند . وگرنه مسائل مادي كه ارزشي ندارد ، زيرا همه مسائل رفاهي كه در يك ماه نصيب زائران مي شود ، يك روزه نصيب متكاثراني خواهد شد كه وقتي از سايه قصرشان مي گذري مي بيني سايه آن به آساني تمام نمي شود و لذا فرمود : اگر خواستيد بدانيد دنيا چقدر مي ارزد ، ببينيد به دست چه كسي است ؟

آنچه در اين دو صلوات هست اين است كه در باره نبي اكرم فرمود : « انّ الله وملائكته يصلّون علي النّبي » 17 در تصليه بر رسول اكرم ، همه فرشتگان در خدمت خداي سبحان با هم صلوات مي فرستند كه يك تجليل است . شما اگر خواستيد از دوستتان تكريمي به عمل آوريد با همه آشنايانتان يكجا به ديدار او مي رويد ، وقتي هم خداي سبحان بر رسول اكرم صلوات مي فرستد همه فرشته ها را در خدمت خود جمع مي كند و مي فرمايد : خدا و فرشتگان خدا بر نبيّ اكرم صلوات مي فرستند ، اما در همين سوره وقتي سخن از صلوات بر مؤمنين است خدا تنها صلوات مي فرستد ، ملائكه نيز تنها . لذا فرمود : « هوالّذي يصلّي عليكم و ملائكته » وقتي جمله اول تمام شد جمله دوّم را بر آن عطف كرد . در آنجا « عطف مفرد » بر مفرد است ، در اينجا « عطف جمله بر جمله » خوب نشانه صلوات خدا و فرشتگان چيست ؟ نشانه اش « ليخرجكم من الظّلمات الي النّور » مي باشد و شما را نوراني مي نمايد ، يك انسان نوراني به طبيعت تيره نمي نگرد .

فرازهاي نوراني زيارت جامعه

زائر بيت الله نه تنها مهمان رسول اكرم است كه مهمان اهل بيت نيز


237


مي باشد . « البقيع و ما ادريك ما البقيع ؟ » شما زيارت جامعه را در مشاهد ديگر مي خوانيد ، اما اين زيارت آنطور كه در بقيع ، جلوه مي كند در مشاهد ديگر ظهوري ندارد . در فرازهاي نوراني زيارت جامعه عرض مي كنيم : شما اي اهل بيت نبوت ، محدق و محيط به عرش « الله » بوديد ، در آن جايگاه رفيع ، منزلت داشتيد ، و خدا بر ما منت نهاد شما را از عرش به فرش آورد ، در بين مردم هستيد : « ذكركم في الذّاكرين واسمائكم في الأسماء و اجسادكم في الأجساد و ارواحكم في الأرواح و انفسكم في النّفوس و آثاركم في الآثار و قبوركم في القبور فما احلي اسمائكم و اكرم انفسكم و اعظم شأنكم و اجلّ خطركم و اوفي عهدكم و اصدق وعدكم » شما در بين مردميد ، بدنهاي شما در بين ابدان است ، نامهاي شما در بين نامهاي ديگران است ، آثار شما در بين آثار ديگران ، و قبرهاي شما هم در بين قبور است .

جمله « قبوركم في القبور » ( قبور شما را با ديگران يكسان كردند ) در ساير مشاهد ، آنچنان جلوه اي ندارد ، زيرا قبور آنها از قبور ديگران ممتاز است ، وقتي انسان در بقيع كنار اين قبور مطهر قرار مي گيرد ، مي بيند چنين است : « فما احلي اسماؤكم » نام شما چقدر شيرين است ! ، اگر كسي نام حسن بن علي علي بن الحسين محمدبن علي و جعفربن محمد ـ عليهم السلام ـ را ببرد و لذت نبرد ، نمي تواند بگويد : نام شما چقدر شيرين است ، قبر شما چقدر پرجاذبه است ، اثر شما چقدر شيرين است و . . .

مبادا بدون خلع نعلين وارد حرم مطهر ائمه بقيع بشويد . ادب و احترام بقيع در اين نيست كه خود را به قبر بياندازيد ، وقتي وارد مي شويد بعد از اذن دخول كفش ها را دم در ، بيرون آوريد ، آهسته آهسته قدم برداريد ،


238


تا شيريني اين جمله ها را احساس كنيد كه « و اَكْرَم انفسكم و اعظم شأنكم و اَجلّ خطركم و اوفي عهدكم و اصدق و عدكم و . . . » ، « كلامكم نور و امركم رشد و وصيتكم التقوي و فعلكم الخير » ، « و عادتكم الأحسان و سجيّتكم الكرم » شما نوراني هستيد ، حرفهاي روشنگرانه داريد و فطرت و سجيه شما كرم و بخشش است ، ما با ديگران فرق داريم . با ما چند كلمه اي حرف بزنيد و . . .

آنها گاهي در رؤيا با آدم حرف مي زنند ، گاهي در بيداري ، اگر كسي در خود احساس تغيير حالت كرد بداند كه ائمه بقيع ـ سلام الله عليهم ـ با او حرف زده اند ، اگر كسي در خود حالي نديد نااميد نباشد . راه ديگري نيز وجود دارد و آن اشك است : « و سلاحه البكاء » .

يك ميليون نفر آمدند به مدينه آمدند ، زيارت كردند و رفتند ، آيا ما هم بايد اين چنين باشيم ؟ ما با مردم روي زمين فرق داريم . تنها كشوري كه ولايت علي و اولاد علي ـ عليهم السلام ـ در آن است كشور ماست . تنها كشوري كه به عشق شهادت آزاديش را تضمين كرده است كشور ماست . ما بدون شنيدن حرف اينها برگرديم ؟ بدا به حال ما كه چيزي نشنويم و برگرديم ! حرف آنها از دل برمي خيزد . آنكه حرف را با دل گرفت با دلها سخن مي گويد : « نزل به روح الأمين علي قلبك لتكون من المنذرين » 14 اگر كسي تغييري در خود ديد بفهمد كه حضرت با او سخن گفته است . اگر كسي تغييري در حالش ديد بايد بفهمد كه : بقيع با او سخن گفته و اگر تغييري پيدا نشد بناليد تا تغيير پيدا شود .

آنكه نمي گذارد انسان حرف ائمه را بشنود كيست ؟ يا شيطان درون


239


است يا شيطان بيرون . آنچه نگذاشت نور ائمه احساس شود كيست ؟ يا نفس امّاره هست و يا ابليس . خوب اگر خواستيم بر اين دشمن پيروز بشويم چه كنيم ؟ اينجا كه جاي توپ و تانك نيست . دشمن بيرون را با سلاح گرم مي شود از پا درآورد ، اما نفس امّاره را به چه سلاحي از پا در بيارويم ؟ « و سلاحه البكاء » ناله و جزع و شيون انسان را فاتح مي كند ، زيرا اگر كسي ننالد پيروز نمي شود ، واگر پيروز نشد بطور عادي مي آيد بطور عادي برمي گردد ، حداكثر آن است كه او را به جهنم نبرند . به جهنم نرفتن و نسوختن كه هنر نيست . انساني كه اهل دنياست گرفتار قساوت دل و جمود عين است پس لازم است ازفرصت تشرف به محضر اهل بيت ـ ع ـ حداكثر استفاده را بكنيد .

اربعين خود سازي

ايّام ذيقعده و ذيحجه ، ايام اربعين است ، هركس به جايي رسيد حداقل يك چلّه گرفت : « ما اخلص عبدٌ لِله عزّ وجلّ اربعين صباحاً الاّ جرت ينابيع الحكمة من قلبه علي لسانه » هر كس چهل روز خالصانه و براي خدا قدم بردارد ، چشمه هاي حكمت از قلبش بر زبانش جاري مي شود . در تمام ايّام سال انسان مي تواند اربعين بگيرد ، اما آن اربعين مخصوص ، همين يك ماه ذيقعده و ده روز ذيحجه است . « و واعدنا موسي ثلاثين ليلة و اتممناها بعشر » در همين ايام است . « فتمّ ميقات ربّه اربعين ليلة » در همين ايام است و يكي از مصاديق بارز « والفجر و ليال عشر » دهه ذيحجه است كه بهترين فرصت براي اربعين گيري است . البته انزواي از دنيا ، غير از انزوا از خلق دنياست . انسان بايد از دنيا منزوي باشد ، نه از خلق دنيا .


240


فرمود : شما اين چهل روز خود را كنترل كنيد مواظب زبان ، گفتار ، كردار و غذايتان باشيد . سعي كنيد جز حلال نخوريد ، به اندازه لازم بخوريد ، خوابتان در اختيارتان باشد ، نه اينكه شما در اختيار خواب باشيد و . . .

موسي كليم در اين اربعين چه خورد كه تورات را گرفت و تجلّي نصيبش شد ؟ : « فلمّا تجلّي ربّه للجبل جعله دكّا و خرّ موسي صعقا » 19 آيا بدون حساب اين تجلّي بهره او شد ؟ بدون تلاش يك اربعين ، تورات نصيبش گرديد ؟ يا چلّه و اربعين گرفتن واسطه تجلّي و دريافت تورات شد ؟

همچنين اين ايام شما عزيزان نبايد مشعلهاي هدايت خود را با ديگران بسنجيد ، شما نه تنها مهمان كه وارثان رسول اكرميد حضرت آنچه را كه به ورثه اش مي دهد ، غير از آن است كه به مهمانها مي دهد . ما در عالم معنا مهمان اهل بيتيم و در عالم ظاهر مهمان شهدا ، اسرا ، مجروحين و مصدومين جنگ تحميلي .

قرآن و حرمين در اسارت نامحرمان

كساني كه قبل از انقلاب حج مشرف شده اند ، ذلت و اسارت را از نزديك ديده اند . الان هم مشرف شده اند و عزت اسلام را مي بينند . حدود سال 50 يا 51 بود كه به حج مشرف شديم وضع به گونه اي ديگر بود بقول اين جمله نوراني اميرالمؤمنين ـ سلام الله عليه ـ « فانّ هذا الدين كان اسيراً في ايدي الأشرار يعمل فيه بالهوي و يطلب به الدنيا » مالك ! قبل از ( انقلاب و ) حكومت من مراسم عبادي ، نماز جماعت و جمعه ، زيارت


241


حرمين و حج بود ، ولي دين در اسارت بود .

امروز هم مي بينم حرمين در اسارت بيگانگان است ، الآن هم مسجد الحرام اسير است ، حرم مطهر رسول اكرم ـ ص ـ اسير است .

اينها از جنبه هاي فراوان آسيب پذيرند ، زيرا بسياري از آداب آنها بر خلاف سيره اهل بيت ـ ع ـ است . ولي متأسفانه ما فقط بايد دفاع كنيم ! آنها فقط در باره زيارت قبور و صلاة عند القبور و توسل به اوليا به ما حمله مي كنند . ما هم فقط بايد شبهات موهوم وهابيت را جواب بدهيم ، در حالي كه اگر قدري جلوتر برويم ، مي بينيم آنها از نظر ريشه آسيب پذيرند ، اينها نوعاً در فقه ، حنفي و در مسائل كلامي ، حنبلي هستند ، قائل به رؤيت حق در قيامت مي باشند ، پس جاي حمله ما هست ، ما بايد بر آنها بتازيم كه شما موحد نيستيد ، بايد بگوييم خدا « لا تدركه الأبصار و هو يدرك الأبصار » 20 نه در دنيا ديده مي شود و نه در آخرت ، آنها از نظر مسائل اعتقادي و اصول كلامي بسيار فقير و آسيب پذيرند ، ولي چون دين در چنگال آنهاست ما فقط بايد از توسل و مانند آن دفاع كنيم .

اگر قرآن آزاد و در اسارت نبود به ما هم اجازه مي دادند كه آن را در حرمين مطرح كنيم . مگر اين نيست كه خداي سبحان در قرآن كريم ، وجود مبارك رسول اكرم را مجراي فيض مي داند ؟ « اغناهم الله و رسوله من فضله » 21 مگر اين قرآن نيست كه مي گويد خدا و پيغمبر خدا اينها را غني و توانگر كرد ؟

در كنار سفره امام ششم صاحب يكي از اين قبور منور بقيع ـ سلام الله عليهم اجمعين ـ وقتي غذا ميل شد ، امام فرمود : « الحمدلِلّه و رسوله » همسفره او اعتراض كرد كه چرا گفتي : « الحمدللّه و رسوله » فرمود : خدا


242


در قرآن فرمود : « اغناهم الله و رسوله » رسول خدامظهرِ اغناست ، همان طوري كه ساقي خداست . « و الذي هو يُطعمني و يسقيني » 22 گرچه آب ، رفع عطش مي كند ولي اغناء كار خداست كه « و انّه هو اغني و اقني » 23 و رسول خدا مظهر صفت فعل در « اغناهم الله ورسوله » مي باشد .

از جمله معروف قرآن كه در زيارت حضرت رسول آمده است : « و لو انّهم اذ ظلموا انفسهم جاؤك فاستغفروا الله و استغفر لهم الرّسول لوجدوا الله تواباً رحيما » 24 . معلوم مي شود شفاعت رسول را قرآن و وساطتش را خداي سبحان تصديق كرد . فرمود : هر كس هرچه دارد در كنار سفره پيغمبر دارد ، گرچه ريشه اصلي از آن خداست ؛ مثل آن است كه هر تشنه اي هرچه دارد از آب دارد ، با آب نوشيدن سيراب مي شود .

آري اگر قرآن آزاد بود ، ما حق حمله داشتيم و در موضع انفعالي و دفاع نبوديم .

به هر جهت ، كاري كنيم كه اگر هدايت نشدند ، لااقل ما از ضيافت رسول اكرم ، حدّ اكثر بهره را ببريم و با دلي پر از محبت اين خاندان به كشورمان بازگرديم ، و خواسته ما هم اين باشد كه خدايا ! محبت خود و محبت اوليا و محبتِ عملي كه ما را به تو نزديك مي كند نصيب ما بفرما . غفرالله لنا و لكم والسلام عليكم ورحمة الله و بركاته .

مدينه منوره سال 1366 هجري شمسي


243


پانوشتها :

1 ـ احزاب : 53 .

2 ـ نهج البلاغه : نامه 53 .

3 ـ عبس : 24 .

4 ـ سفينة البحار ، ماده طعم .

5 ـ طه : 54 .

6 ـ النازعات : 33 .

7 ـ آل عمران : 18 .

8 ـ فاطر : 1 .

9 ـ احزاب : 53 .

10 ـ زمر : 73 .

11 ـ سفينة البحار ، ماده جشا .

12 ـ مزمّل : 7 .

13 ـ همان : 6 .

14 ـ اسراء : 78 .

15 ـ همان : 79 .

16 ـ احزاب : 56 .

17 ـ همان : 43 .

18 ـ شعراء : 193 .

19 ـ اعراف : 143 .

20 ـ انعام : 103 .

21 ـ توبه : 74 .

22 ـ شعراء : 79 .

23 ـ نجم : 48 .

24 ـ نساء : 64 .


| شناسه مطلب: 76475